وهابیت در افغانستان
وهابیت ادامهبخش بسیاری از جنبشهای مذهبی است که بر جنبش والیان در قرن بیستم نیز تأثیر گذاشته است. نفوذ وهابیت در افغانسان به زمان حضور مبارزان احزاب اهل سنت، علیه اشغال کشور توسط اتحاد شوروی سابق و بعد از آن زمان، وهابیها به بهانهی مبارزه با اشغالگران کمونیست و بعد از آن، به بهانهی مبارزه با اشغالگران آمریکایی و اروپایی، طالبان، وهابیها را روی کار آوردند و با حمایت مالی و نظامی از تفکر طالبانی، در ابتدا موفق شدند اشغالگران روسی را از افغانستان بیرون کنند. بدینترتیب، تا زمان تصرف افغانستان توسط آمریکاییها، طالبان، یکهتاز کشور بودند و هماکنون نیز در افغانستان، حضور جدی دارند. هرات، بیش از سایر نقاط افغانستان، مورد تهاجم وهابیت قرار گرفته است. در واقع، ۸۰ درصد بازار هرات و همچنین اماکنی که از نظر موقعیت تجاری در جاهای پر رونق قرار داشتند، در دست اهل تشیع بود. اما اهل تسنن، تحت تأثیر تحولات وهابیت، به هر قیمتی این اماکن را از اهل تشیع خریداری کردند. این برنامه در زمان جنگ، بسیار موفق پیش رفت. از سوی دیگر با نشر این ادعا که «شیعه کافر است» در سخنرانیها و حتی شعارها و نیز با زندانی کردن تعدادی از طلاب اهل تشیع با جرایم واهی، موجب تضعیف شیعیان در هرات شدند.
با حضور عربستان در هرات اولین ضربه به جامعهی تشیع وارد شد. همچنین اشاعهی افکار و ایدئولوژی وهابیها که از مهمترین اهداف عربستان سعودی میباشد، در دراز مدت برای مردم اهل سنت، شهرهای مرزی ایران، نظیر تربت جام و… که در ارتباط با افغانیها هستند، خطری جدی محسوب میشوند. مسألهی مواد مخدر و اغتشاش و نا آرامی در منطقه و دشمنی وهابیت با ایران نیز میتواند برای قسمتهای مرزی ایران، مسألهساز و خطرآفرین باشد. از سوی دیگر، نفوذ و اشاعهی ایدئولوژی وهابیت در افغانستان سنی هستند. چندان هم آسان نبوده است و با مواضعی اساسی روبهرو است.
الف) تنوع قومیتی در افغانستان
حدود ۷۰ تا ۷۵ درصد مردم افغانستان، اگرچه از گروهها و اقوام مختلف تشکیل شدهاند، اما فقط مسألهی قومگرایی، اهمیت دارد و این یکی از موانع نفوذ ایدئولوژی وهابیت در افغانستان به طور اعم و در هرات به طور اخص است.
ب) تعصب خاص مذهبی و عادات و رسوم سنتی
وهابیان، مخالف سرسخت زیارت قبور و اماکن متبرکه هستند. حال آنکه مردم افغانستان، علاقهی خاصی به زیارت قبور و… دارند و اگر کسی روزهای جمعه به مقابر خواجه عبدالله انصاری و جامی و… گذر کند، شدت این علاقه را درک میکند. آن ها احترام خاصی برای قبور بزرگان قائلند و خود را از مریدان آن ها میشمارند و اشعاری در مدح حضرت محمد و صحابه میسرایند.
ج) حضور تعداد قابل ملاحظهای از اهل تشیع
شیعیان مهمترین هدف مبارزه و مخالفت وهابیان هستند. به همین سبب، میتوان گفت که مهمترین مانع نفوذ عقاید و افکار وهابیت در افغانستان نیز، آن ها هستند. روایات و احادیث اولیای دین، گویای این است که هر جا فقر وجود داشته باشد، زمینهی رشد و گسترش کفر و بی ایمانی نیز وجود دارد. در واقع، جنگهای پیاپی در افغانستات، موجب فقر اقتصادی و فرهنگی در حد اعلا شده و در نهایت، جنگهای اخیر طالبان، شرایط و مقدمات نفوذ وهابیت را آماده کرده است. زمانی که اسماعیلخان که مقبولیت زیادی در بین مردم هرات افغانستان داشت، از عربستان خواستار سرمایهگذاری در بازسازی هرات نمود، معلوم شد که مخالفتی از طرف مردم با حضور عربستان و عقاید وهابیت در هرات صورت نمیگیرد و عربستان به مرور زمان، نفوذ خود را در کلیهی زمینهها گسترش داد.
عکس مرتبط با اقتصاد
زمینههای فعالیت عربستان در افغانستان بسیار زیاد است. از جمله اینکه عربستان سوخت مصرفی افغانستان مثل مواد نفتی، بنزین و گازوئیل را که مهمترین مشکل مردم است، تأمین میکند و علاوه بر این، در زمینهی رونق بخشیدن به کشاورزی در افغانستان نیز بسیار نقش داشته است.
برخی از وعدههایی که عربستان، قبل از حضور خود در هرات، به حاکم آنجا داده بود، عبارتند از: تعمیر و توسعهی مسجد جامع هرات، تجهیز بیمارستانهای هرات، شرکت در بازسازی هرات، بازسازی سد سلما و راهاندازی کارخانههای از کار افتاده.
گروه طالبان در افغانستان
طالبان که در سال ۱۹۹۴م. توسط ملا محمد عمر در جنوب افغانستان در شهر قندهار تأسیس شد، از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱م. بیشتر نواحی کشور افغانستان را تحت سیطرهی خود داشت. حرکت اولیهی آن، به صورت ضعیف، در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۵ شکل گرفت که مقارن با جنگ میان افغانستان و شوروی بود. در سال ۱۹۸۰م. افغانستان به تصرف شوروی درآمد. ولی سلطهی شوروی بر افغانستان دیری نپایید. طی این نبرد، نیروهای مجاهد افغان از سوی آمریکا حمایت میشدند.
نیروهای طالبان، خود را به عنوان اسلامخواه معرفی میکردند و بیشترشان از نژاد پشتو بودند و از ناحیهی آمریکا حمایت تسلیحاتی میشدند. بسیاری از افراد طالبان در مدارس وهابیان افراطی پاکستان پرورش یافته بودند. طالبان جنگهای خود را از سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵م. از جنوب و غرب افغانستان آغاز و قندهار و هرات و در نهایت، در سال ۱۹۹۶م. کابل را به تصرف درآوردند. در این جنگها پنجاه هزار نفر، کشته شدند. در آن ایام، طالبان، قوانین مذهبی وهابیان افراطی را اجرا میکردند که پس از تأیید شورای عالیرتبهها اجرا میشد. از جملهی آن قوانین، سینماها و تئاترها را تعطیل و مردان را به ضرب شلاق، مجبور به اقامهی نماز در مساجد میکردند؛ مدارس دخترانه را تعطیل و کار کردن زنان را در خارج از خانه، ممنوع و بیشتر پرستاران زن بیمارستانها را برکنار کردند؛ بدون تشکیل دادگاه، مجرمان را مجازات کرده و مثل گوسفند، سر میبریدند و رژیم طالبان هم حامی آن ها بود.[۵۴]
وهابیت در اندونزی
در کشور اندونزی، ۱/۸۶ درصد مردم، مسلمان هستند. وهابیت در این کشور، فعالیتهای خود را در زمینههای فرهنگی و مذهبی، توسط سازمانی به نام «کمیتهی همبستگی اسلامی» انجام میدهد که وابسته به عربستان و برخوردار از حمایت مادی و معنوی آن کشور است.
فعالترین و عمدهترین تشکیلات وهابی در گذشته و حال، ریشه در ناسیونالیسم عربی در اندونزی دارد که وابسته به جامعهی اعراب ساکن در اندونزی است. لذا در بررسی تحلیل جایگاه وضعیت اینگونه تشکیلات که دو سازمان «الإرشاد» و «البینات» شکل گرفته است، ضروری است که به تاریخچه و علل تأسیس این دو سازمان که هماکنون نیز در خط مقدم تهاجمات ضد شیعی در اندونزی هستند، مرور کوتاهی داشته باشیم.
اعرابی که از قرن سوم هجری به بعد از «حضرموت» و دیگر مناطق عربی وارد اندونزی شده بودند، به دو دستهی «سادات» و «غیر سادات» تقسیم شده بودند. آن ها عمدتاً از نوادگان امام حسن و امام صادق بودند و موقعیت والایی را در جامعه در برابر سادات داشتند. این اختلاف موجب تشکیل جمعیت خیّر در سال ۱۹۰۵م. به دست عربهای اندونزی شد. روابط این دو گروه زمانی تیرهتر شد که دولت هلند، یک نفر غیر سادات را به ریاست جامعهی عرب اندونزی منصوب کرده و به تدریج، گروه غیر سادات، خود را با گروه سادات برابر دانستند و برای این رفتارشان از فتوای رشیدرضا سردبیر روزنامهی المنار قاهره، که ازدواج بین مسلمانان غیر سادات را با سادات مجاز میدانستند، بهره گرفتند. در نتیجهی این اختلافات، در سال ۱۹۱۳م. اعراب غیر سادات اندونزی، سازمانی به نام الارشاد تشکیل دادند. با روی کار آمدن رژیم وهابی سعودی در عربستان، رهبران سازمان الارشاد، نقش تازهای را در قالب ترویج عقاید وهابی بر عهده گرفتند و این سازمان به صورت یک سازمان وهابی در منطقهی جنوب شرقی آسیا درآمد که با تبلیغات همه جانبه، باعث گسترش وهابیت در منطقه، حتی برای غیر عربها شد که مهمترین هدف و اقدام آن، منع گسترش مذهب اهل تشیع بود. همچنین سازمان البیّنات نیز برای تبلیغ وهابیت و جذب نیروهای غیر عرب و با حمایت مالی رژیم سعودی تشکیل شدند که این سازمان شامل:
انجمن محمدیه که در ۱۸ نوامبر ۱۹۱۲م. در جاکارتا تا به وسیلهی شیخ احمد دهلان تأسیس شد و یکی از دو سازمان اسلامی اجتماعی بزرگ اندونزی محسوب میشود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
حزب اتحاد اسلام که به صورت مختصر peresis خوانده میشود. در اوایل دهه ۱۹۲۰م. که مسلمانان سایر نواحی در کوشش برای ایجاد اصلاحات در شعائر سنی مذهب به پیشرفتهایی دست یافته بودند، این حزب به دست محمد یونس، احمد حسن و محمد نصیر در باندونگ تأسیس شد. این حزب نیز مانند انجمن محمدیه خود را اصلاح طلب میداند با این تفاوت که بر خلاف انجمن محمدیه که ترویج عقاید خود را به صورت آرام و صلحآمیز انجام میدهند، به مناظره و مباحثه در ملأ عام میپردازند و با سایر افرادی که با عقاید و دیدگاهشان موافق نیستند، بحث و جدل میکنند. حالت مبارزه طلبی حزب اتحاد اسلام در نشریات آن به نامهای «دفاع از اسلام»، «الفتوی» و «اللسان» منعکس است. آن ها ابتدا با سنتطلبان، سپس با ناسیونالیستها، حتی گروههای اصلاحطلب نیز نزاع و درگیری داشتهاند.
دیوان دعوه که یک سازمان تبلیغی و فرهنگی غیر دولتی است و تقریباً سی سال پیش توسط محمد ناصر که یکی از قهرمانان ملی اندونزی و سیاستمدار مسلمان دورهی سوکارنو بود، تأسیس شد و با حمایت عربستان اداره میشود.
مجلس العلماء که در سال ۱۹۷۵م. به منظور مشاوره با علما جهت اجرای شریعت اسلامی و صدور فتوا و همچنین تلاش در جهت ایجاد وحدت میان مردم و حکومت تأسیس شد.
رابطه العالم که نمایندگی اندونزی آن در زمینههای مختلف آموزشی و اجتماعی و چاپ و نشر فعالیت دارد. جاکارتا مرکز نمایندگی شورای عالی مساجد وابسته به رابطه العالم است که در سال ۱۹۶۹م. تأسیس شد. رئیس این سازمان، محمد نصیر از رهبران اسلامی اندونزی بود که چون باس سعودیها رابطهی خوبی داشت، منابع فراوانی از سعودی در جهت ساختن و بازسازی مساجد و سایر فعالیتها دریافت کرد که بعدها این مؤسسه در جهت چاپ کتاب و برگزاری سمینارها هم اقدام کرد. یکی از آثار این مؤسسه، نشریهی «مدیا دعوه» است.
وزارت امور دینی اندونزی که به جهت حضور «ترمیذی طاهر» در رأس این وزارتخانه از دیگر مراکز پشتیبانیکنندهی وهابیت در اندونزی محسوب میشود. در کل فعالیتهای وهابیت در اندونزی در سال ۱۹۷۰م. آغاز شد و کوشید فقه حنبلی را کنار فقع شافعی که بیشتر مسلمانان اهل سنت اندونزی پیرو این فرقه هستند، در برخی مدارس علمیه که «بسانتون» خوانده میشوند، قرار دهد. همچنین برخی از ارباب جراید و نشریات همانند «شعبه اسی» نویسنده و خبرنگار که قبلاً سردبیری مجلهی ممنوع الانتشار «تمپو» را بر عهده داشته و هماکنون از مسئولین نشریه «گاترا» محسوب میشود، از چهرههای سرشناس وهابی در اندونزی است. روحانیون و فارغالتحصیلان نیز، از دیگر پایگاههای نفوذ و فعالیت وهابیت در اندونزی هستند. در کنار همهی این موارد، چاپ کتابهای عقیدتی وهابیت، در دو دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰م. را نمیتوان از نظر واداشت.[۵۵]
وهابیت در بنگلادش
جماعت اسلامی، بزرگترین تشکیلات اسلامی در بنگلادش است که به عربستان وابستگی تام دارد. این جماعت در حقیقت سازمانی به نام «شاتر و شبیر» است که در تابستان سال ۱۳۶۱هـ.ش برابر با سال ۱۹۸۲م. اختلافاتی در آن بروز کرد که جناحی از آن در حمایت از وهابیون و جناح دیگر به هواداری انقلاب اسلامی ایران منشعب گردید که پس از مدتی جناح دوم، بار دیگر از درون سازمان انشعاب پیدا کرد.
اهدافی که عربستان در بنگلادش دنبال میکند، جلوگیری از گرایش مسلمانان بنگالی به ایران و کشورهای میانهرو عرب و نیز انتخاب این کشور به عنوان یکی از مراکز تبلیغی خود در جنوب آسیا و در نهایت گسترش وهابیت در این کشور است.[۵۶]
وهابیت در پاکستان
برای قرنها، شیعیان و سنیان در شبه قارهی هند و پاکستان به عنوان برادران مسلمان در کنار هم میزیستند؛ تا اینکه وهابیان متعصب، با عنوان صحابه شروع به کشتار شیعیان کردند و با ترورهای بیرحمانه، خون این مسلمانان را ریختند و آنان نیز در بعضی موارد به مقابله برخاسته و محیط ناامنی ایجاد کردند. سازمان جماعت اسلامی بزرگترین عامل گسترش وهابیت در پاکستان است که روابط نزدیکی با آمریکا و عربستان دارد. جماعت اسلامی از طریق مدارس و مساجد اهل تسنن و به تازگی از طریق رادیو و تلویزیون، در صدد تحمیل اندیشههای وهابیگری در بین مسلمین است. اکثر ائمهی جماعات مساجد پاکستان، از سوی مدارس دینی عربستان تأمین میشوند.
در پاکستان، سه میلیون طلبهی وهابی برای نشر وهابیت آموزش میبینند. از اقدامات دیگر عربستان برای اشاعهی فرهنگ وهابی، ساخت بسیاری از مساجد و مدارس است. اگر به دین و آیین مسلمانان پاکستان نظری افکنیم، میبینیم که اکثریت اهل تسنن پاکستان، پیروان ابوحنیفه هستند که به دو گروه بریلیویها و دیوبندیها تقسیم میشوند:
الف) بریلیویها: سنیان مخالف وهابیت هستند. ۷۵ درصد اهل تسنن، به این فرقه وابستهاند ولی تشکل و انسجام خوبی ندارند.
ب) دیوبندیها: ۲۰ درصد اهل تسنن پاکستان را تشکیل میدهند و جزو فرقهی حنفیها و از دستهی وهابیت به شمار میروند. این دسته با اینکه اقلیت هستند، از تشکل حزبی برخوردارند و با کمک عربستان توانستهاند مساجد و مدارسی در خدمت پایگاههای تبلیغاتی اجتماعی بنا کنند. این گروه حتی در افغانستان و شمال هند هم نفوذ کردهاند.
پنج درصد باقیمانده، «اهل حدیث» نامیده میشوند که در واقع نام دیگرِ وهابیان هستند. اگر چه به ظاهر نامی وهابی ندارند. این دستهی کمشمار با دیوبندیها از نظر افکار و عقاید نزدیک هستند و در مقاطع مختلف جزو یک گروه، محسوب میشوند.
«علامه احسان الهی ظهیر» یکی از شخصیتهای فعال اهل حدیث در لاهور، ادارهای با عنوان اداره «ترجمان السنه» دایر کرده است که هدف اصلی آن، اشاعهی افکار وهابیت به طور اعم و منحرف ساختن اذهان مردم نسبت به تسنن و تشیع، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به طور اخص است و کتابهایی در پاکستان و عربستان چاپ و منتشر نموده است.
جامعه فاروقیه در کراچی دستهای دیگر از وهابیان هستند و مجله «فاروق» را به زبان عربی چاپ میکنند. انجمن وهابی سپاه صحابه که به سپاه صحابه پاکستان یا S.S.P مشهور است، از یک گروه از سنیان افراطی وابسته به جمعیت علمای اسلام (H U L) در سال ۱۹۸۵م. در زمان جنگ پاکستان تشکیل شد. بیشتر رهبران و اعضای سپاه صحابه از اعضای جمعیت علمای اسلام بودهاند؛ با این تفاوت که سپاه صحابه، عملکردی افراطی داشته و عملکردشان علیه شیعیان شدت و خشونت بیشتری دارد. بیشتر اعضای این انجمن، بیکارند و از طبقهی محروم شهر و از جوانان تا سن ۲۰ سال انتخاب شدهاند. در ضمن شعار معروف و مشهور سپاه صحابه این است که «هر کس به ابوبکر، خلیفه اول اعتماد ندارد، کافر است.» هدف اصلی این گروه وهابیسازی کل پاکستان و نابودی تشیع است. در پیشینهتاریخی سپاه صحابه، ادعای آنان در پیروی از دین پیامبر ویژگی بارز این گروه افراطی است که در اوایل دهه ۱۹۸۰م. به دست «مولانا حق نواز جهنگوی» تأسیس شد و یکی از اهداف مهم خود را مبارزه با عزاداری امام حسین و تخطئهی قیام آن حضرت میدانست و بر چیدن حسینیهها را از دولت پاکستان درخواست نموده بود. قلعههای نظامی و سنگرهای این گروه، بیشتر در جنوب پاکستان در منطقهی مرکزی و پر جمعیت پنجاب و مرزهای کراچی واقعی بوده و بالغ بر پانصد دفتر داشته است و بسیاری از حوزههای علمیه و مدارس پنجاب توسط این گروه اداره میشد. مولانا جهنگوی در سال ۱۹۹۰م. به قتل رسید و بعد از او، مولانا اعظم طارق، مسئول گروه شد. سپاه صحابه توسط طالبان حمایت میشود و هر دو گروه به شدت موافق تحریم قانون تلویزیون و سینما بودند. اعظم طارق متهم به ترور ۱۰۳ نفر از رهبران شیعه بوده است.
درآمد این گروه، از افراطیون ثروتمند عربستان و خلیج فارس و نیز فرقههای متعصب داخلی مثل گروه جماعت اسلامی و گروه علمای اسلامی تأمین میشود. نام سپاه صحابه، یادآور خشونت و کشتار بیرحمانه، حتی در مساجد میان نمازگزاران در جای جای پاکستان است.[۵۷]
وهابیت در تایلند
یکی از کشورهایی که افکار افراطگرایانهی وهابیت در آن نفوذ داشته، تایلند است. وهابیان تایلند، شیعیان و برخی فرقههای سنی را مورد هدف قرار دادهاند. فعالیت وهابیت در تایلند از حدود ۵۵ سال پیش با تلاش دو اندونزیایی مقیم جنوب تایلند شروع شد. بنیانگذاران این حرکت، «استاد عرفان» و «استاد احمد لطفی» بودند و بعد از آن ها، «استاد اسماعیل تایلندی» این حرکت را ادامه داد که هنوز این فعالیت ادامه دارد.
احمد اسماعیل اولین مدرسهی اسلامی اشاعه و تبلیغ افکار وهابیت را تأسیس کرد و آن را «ساسانوپاتام» نامید. بعد از تأسیس این مدرسه، تفکرات وهابیت به شکل گستردهتری در بین مردم رواج پیدا کرد. وی تعداد زیادی از طلاب را نیز به نقاط مختلف تایلند برای تبلیغ آیین وهابیت میفرستاد. یکی از امور اساسی در اختلاف بین دو فرقهی شافعی و وهابیت، این بود که فرقهی اول را جماعت قدیمی و وهابیان را جماعت جدید و روشنفکر میخواندند.
مراکز فعالیتهای وهابیت در بانکوک -پایتخت تایلند- در مساجد و مؤسسههای دینی قرار دارند. از جمله، مدرسهی ساسانوپاتام، شعبه جدیدی زیر نظر «استاد مصطفی» افتتاح کرد و استاد ابراهیم، در یک قریش از پیروان مذهب قادیانی، سرپرست وقت مجلهی «الجهاد» و عضو جمعیت الاسلام، او را یاری داد. شایان ذکر است که تعداد دیگری از وهابیان به نام «پقتونک خم» مدرسهای به نام «راششکلرون» را افتتاح کردند و استاد احمد اسماعیل در این مدرسه تدریس میکرد. او با همکاری گروه پقتونک خم با استاد ابراهیم در یک قریش به مقابله برخاستند. گروه دیگری از وهابیان در مسجد العتیق بانکوک تعدادی دیگر در مسجد مرکزی فعالیت و تجمع میکنند. وهابیانی هم زیر نظر مؤسسهی رابطه العالم الاسلامی فعالیت دارند. این سازمان به نشر مجلهی ماهانه به زبان تایلندی به نام الرابطه العالم الاسلامی و کتب رایگان اقدام میکند. مؤسسهی «نانک چوک» نیز به فعالیتهای تبلیغی وهابی میپردازد.[۵۸]
وهابیت در ترکیه
فعالیتهای وهابیگری در ترکیه به طور گسترده، صرف کمک به گروه «نورجیها»، انتشار کتب ترویج آیین وهابیت، انتشار مجلهی «هلال» و تأسیس بانک «فیصل فاینانس» برای حمایتهای مادی از گروههای وابسته به فرقههای وهابیت میشود.[۵۹]
وهابیت در تونس
مردم تونس پیرو مذهب معتدل مالکی هستند. مبلغان سعودی در این کشور، داخل شدهاند و با آموزشهای تفکر وهابی آنان را برای شناخت وهابیت آماده میکنند. وهابیت، قدم به قدم در تونس با دلارهای نفتی قطر و سعودی پیشرفت میکند.[۶۰]
وهابیت در چچن
عاملان فرقهی وهابی از چند سال گذشته، فعالیت بسیار وسیعی را در منطقه قفقاز روسیه آغاز کردهاند که به طور مستقل در قسمت قفقاز به آن ها میپردازیم. مقامهای داغستانی گفتهاند: «گروههای مسلح وهابی بخشهای مختلف این جمهوری را مورد حمله قرار دادهاند و سپس به جمهوری چچن میگریزند.» پارلمان داغستان فعالیت وهابیان را در این جمهوری، ممنوع اعلام کرد. با این حال فرقهی وهابی در چچن رشد چشمگیری داشته است؛ به نحوی که برخی از مقامهای دولت چچن در جبههی مخالف وهابیت قرار دارد و ازسوی «شامیل باسایف» و «سلیمان رادویف» حمایت میشود. سلیمان رادویف رزمندهی مشهور چچنی است که مخالف حضور وهابیت در کشورش است.[۶۱]
وهابیت در زیمبابوه
وهابیت در زیمبابوه، تا حدی نفوذ کرده است. یکی از عوامل مهم وهابیهای منطقه؛ «نام شیخ موسی ملک» بنیان گذار مجلس العلماء در زیمبابوه و از اعضای برجستهی انستیتوی فرهنگی اسلامی است که به عنوان عامل اصلی چاپ و انتشار کتاب الایمان مشهور است. لازم به ذکر است که این اقدام از سوی مسلمانان هندیالاصل مقیم زیمبابوه صورت گرفته و مطالب کتاب، منطبق با عقاید وهابیت و تلاشی برای ایجاد تفرقه در بین مسلمین و تضعیف اسلام است.[۶۲]
وهابیت در سریلانکا
عربستان با شیوههای مختلف از جمله تجدید و بازسازی مساجد، ایجاد مساجد و مدارس و اعطای بورسیه به بعضی از مسلمانان و غیره موجب شده است که نظریات اسلامی در سریلانکا به طور مستقیم و غیرمستقیم تابع مراکز اسلامی عربستان باشند.
از عمدهترین فعالیتهای رابطه العالم الاسلامی در سریلانکا، دادن امکانات ادامهی تحصیلات عالیه در دانشگاههای عربستان است. مراکز، انجمنها و مدارس مختلف سریلانکا که از کمکهای عربستان بهرهمند میشوند عبارتند از:
جماعت اسلامی سلیمان: این جماعت اگر چه از کمکهای عربستان استفاده میکنند، اما در پارهای از مواقع از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران پیروی میکنند.
اتحادیه جوانان مسلمانان سریلانکا که از کمکهای عراق و مصر نیز برخودار است.
جمعیت العلماء سریلانکا
وزارت فرهنگ و امور مسلمین
گروههای وهابی انصار سنت محمدی
مؤسسهی بزرگ اسلامی در کلمبو که توسط عربستان تأسیس شده است.
ام اچ محمد، مولوی ابراهیم مبارک، رئیس مدرسهی غفوریا و فغنان، معلم مدرسه غفوریا از شخصیتهای اسلامی سریلانکا هستند.[۶۳]
وهابیت در سنگال
مذهب رسمی در سنگال، مالکی – تیجانی است. شیخ شریف علی تیجانی یکی از شخصیتهای مهم فرقهی تیجانی است. شیخ تیجان بزرگ که در مراکش، مدفون است از نوادههای حضرت امام حسن بوده است. شیخ شریف علی گفته است: «ما فعالیتهای وهابیت را سرکوب کردیم و همچنین به علت علم و آگاهی کمی که وهابیون دارند، فعالیتهای آن ها به طور کلی ممنوع شده است، چرا که وهابیت یک مذهب اسلامی نیست، بلکه یک فرقهی سیاسی است که توسط انگلیسیها تأسیس شده است. عقاید آن ها نیز هنوز پا برجاست؛ ولی از ترس مسلمین اقدامی نمیکنند و به همین علت است که ما فعالیتهای وهابیون را در کشورمان ممنوع کرده ایم.»[۶۴]
وهابیت در سودان
از نخستین کسانی که تحت تأثیر وهابیت قرار گرفت و در راه گسترش آن در خارج از نجد و حجاز کوشش فراوان کرد، شیخ عثمان دان فودیو از قبیلهی فولا در سودان غربی بود که پس از تشرف به حج و گردن نهادن به مذهب وهابی و فراگرفتن تعالیم آن، به سرزمین خود بازگشت و به نشر تعالیم مزبور و جنگ با بدعتهایی که به گمان او، میان قبایل سودان رواج داشت، پرداخت. او درود فرستادن به روح میت و اکرام اولیایی را که از جهان رفتهاند، جایز نمیدانست. و همچنین تمجید حضرت محمد از خود آن حضرت را مورد انکار قرار میداد.
شیخ عثمان توانست با ایجاد یک رابطه دینی، افراد پراکندهی قبیله خود را که همآهنگ سازد و با یاری ایشان، با قبایل بتپرست بجنگد. از سال ۱۲۱۶هـ.ق. (۱۸۰۴م.) سلسله جنگهایی میان طرفین رخ داد. اما شیخ عثمان تا قبل از سال ۱۲۱۸هـ.ق. (۱۸۰۶م.) مملکت سوکوتو را در سودان، بنیان نهاد که اساس تشکیلات و ادارهی آن، بر پایه دعوت به وهابیت بنا شده است و حدود آن، شامل تمام نواحی میان تمبکتو و دریاچهی چاد میشد. این حکومت در حدود یک قرن بر پا بود، اما سرانجام دولتهای استعماری اروپایی به آن دست اندازی کردند.[۶۵]
وهابیت در سوریه
پایگاههایی در شهرهای مختلف سوریه دارند که نتیجهی این حضور، جنگی است که امروز میان سلفیها و دولت سوریه جریان دارد. وهابیها از اوایل دهه هشتاد میلادی به طور مشخص در شهرهای حمص، ادلب، حماء، زبدانی، حومهی دمشق، حلب و درعاء، نفوذی فوقالعاده پیدا کردهاند. آن ها با اعمال نفوذ در دستگاه دولتی حافظ اسد، به ویژه وزارت اوقاف توانستند سلفی به ظاهر آراستهای به نام عبدالمجید الطرابلسی را برای مدت ۱۳ سال به عنوان وزیر اوقاف سوریه به حافظ اسد تحمیل کنند. عبدالمجید از رهگذر تأسیس صدها دار القرآن زیرکانه توانست دور از چشم مأموران خوابزدهی حزب بعث، وهابیت را در میان جوانان سوریه رواج دهد. اقدام وزیر سابق اوقاف سوریه به این شکل بود که از وهابیهای عربستان مستقیم و غیر مستقیم کمکهای مالی کلانی دریافت و و آن ها را صرف تأسیس دارالقرآن میکرد. از آنجا که همهی این دارالقرآن ها به نام حافظ اسد «دارالأسد لحفظ القرآن» نامگذاری میشد، نه تنها حساسیت دستگاههای امنیتی وحزب بعث را برنمیانگیخت، بلکه خود حافظ اسد نیز با تشریفات خاصی آن ها را افتتاح میکرد. صدها وهابی ازعربستان، قطر و مصر به عنوان مبلغ دینی برای گسترش وهابیت به سوریه سرازیر شدند و هزینههای مالی هم برای دولت سوریه نداشتند. وزیراوقاف سابق سوریه در دوران ۱۳ سالهی وزارت خود، بدون کوچکترین هزینهای برای دولت، هزار مسجد در سراسر سوریه احداث کرد و فارغالتحصیلان آن، همان افرادی هستند که امروز علیه دولت سوریه میجنگند.[۶۶]
وهابیت در سوماترا
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:49:00 ب.ظ ]