استرسهای هیجانی به عنوان یک راهانداز مهم بیماری آسم برای سالهها مطرح شده است. از طریق مکانیسمهایی که استرس ممکن است باقیمانده ناچیز بیماری آسم را تشدید کند. همبودی و رابطه آسم- استرس ممکن است از طریق راههای شناختی- رفتاری، مانند کاهش خودکارآمدی بیماری آسم و مختل کردن مراقبت از خود، یا از طریق افزایش آثار فیزیولوژیکی مستقیم استرس بر روی فعالیت سیستم عصبی خودکار (پاراسمپاتیک) رخ دهد. هیچ مطالعه ای در زمینه چگونگی اثرات متقابل این دو مکانیسم در جهت کمک به گرفتگی راههای هوائی در طول استرسهای هیجانی در زندگی روزمره انجام نشده است.
مفهوم خود کارآمدی در واقع اشاره بهاعتماد شخص در توانایی انجام دادن رفتارهای خاص در موقعیتهای خاص است. خودکارآمدی به معنی اعتمادی است که شخص به خود دارد که رفتاری خاص را با موفقیت اجرا کند و انتظار نتایج حاصل از آن را داشته باشد و پیش نیاز مهم رفتار محسوب می شود. چرا که به عنوان بخش مستقلی از مهارت های اساسی فرد عمل مینماید.به باور بندورا میتوان از طریق ایجاد زمینه مناسب در جهت کسب مهارت ها و دانش مورد نیاز و حصول موفقیت در آن،خودکارآمدی و توانمندی شخص را افزایش داد.
خودکارآمدی روی انگیزه فرد اثر گذاشته و فرد را به تلاش و مداومت در رفتار وامیدارد. خودکارآمدی درک شده در واقع اعتقادات مردم در زمینه تواناییهایشان برای عمل کردن در زمینههایی است که به آنها قدرت کنترل وقایعی که زندگیشان را متأثر میسازد؛میدهد. لذا در روند درمان بیماریهای مزمن،بالا بردن خودکارآمدی اهمیت زیادی دارد.
در مطالعه گیسبرز و همکاران زنان مبتلا به بیماری آسم دارای خودکارآمدی بالا،در شیردهی موفقتر بودند (منیژه اسماعیلی و همکاران ۱۳۹۰).
خود کارآمدی پایین بیماران مبتلا به آسم با کارکرد بد ریوی و کیفیت پایین زندگی در ارتباط است. در حالیکه خودکارآمدی پایین با کارکرد ضعیف ریوی،آسم شدید و استفاده زیاد از برونکودیلاتورهای کوتاه و بلند اثر و کورتیکواستروئیدهای استنشاقی مرتبط است ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی و خودکارآمدی به عنوان امری حیاتی و اساسی در مدیریت موفق آسم نشان داده شده است.
جایگاه مهار سلامت یکی از عمدهترین مقیاسها و شاخص های اعتقاد بهداشتی برای طرحریزی برنامههای آموزش بهداشت محسوب میشود.محور کنترل سلامت در واقع درجه اعتقاد فرد به این امر است که سلامت وی تا چه حد تحت کنترل عوامل درونی و یا برونی میباشد.
ساختار جایگاه کنترل به باور ذهنی کنترل بیماران برای بیماری و سلامتی خود اشاره دارد. با توجه به نظریه یادگیری اجتماعی راتر،بیمارانی با بیماری مزمن سه نوع مختلف از شناختهای جایگاه کنترل مرتبط با بیماری و سلامتی را توصیف می کند که بازنمایی تجارب بیماری و تجارب عمومی از کنترل علائم است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جایگاه کنترل درونی این باور را بازنمایی می کند که سلامتی به رفتارهای خود فرد وابسته است. بیمارانی با این نگرش به ضرورت پیشایندها برای فعال سازی استراتژی های مقابلهای در هر دو نوع بیماران سوماتوفرم و آسم توجه می کنند.
جایگاه کنترل اجتماع بیرونی به معنی این است که سایرین قدرتمند، مثلاً والدین یا پزشکان اهمیت کنترل علائم را تعیین می کنند. این مفهوم رفتار جستجوی کمک را برای بیماران راهاندازی می کند.
بیمارانی با جایگاه کنترل تقدیر یا سرنوشت بر این باور متقاعد شده اند که سلامتی آنها تحت تأثیر سرنوشت،شانس یا وقایع تصادفی است. در این افراد بخاطر رفتار بیماری منفعلانه هم در اختلالات سوماتوفرم هم در آسم انتظار میرود که ناسازگار باشند.
ارزیابی کنترل آسم باید شامل کنترل آشکارسازیهای بالینی و کنترل خطرات آینده قابل پیش بینی برای بیماران مانند حالت تشدید یافته، کاهش عملکرد ریوی سریع و عوارض جانبی درمان باشد. در کل دستیابی به کنترل بالینی خوب بیماری آسم ما را به سمت کاهش خطر تشدید آن هدایت می کند.
محققان درمانهای روانشناختی را برای نشانهها و علائم آسم مورد بررسی و پژوهش قرار دادند. مداخلات روانشناختی از جمله درمان شناختی،بازسازی شناختی،درمان رفتاری، آموزش تن آرامی،بیوفیدبک،مدیریت استرس،و درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس،تأثیر مثبتی را در بهبود وضعیت این بیماران گزارش کرده اند.
براساس تئوری تعامل بین ذهن و بدن،اعتقاد بر این است که درمان روانشناختی ممکن است در بهبود حال بیماران آسم مفید واقع شود.
محققان معتقدند درمانهایی که برای بیماران آسم در نظر گرفته میشوند باید اضطراب و افسردگی و نشانه های روانی و علائم جسمانی این بیماران را کاهش دهند و باعث بهبود سلامت عمومی در این بیماران شوند (فاطمه رضایی و همکاران ۱۳۹۰).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۱-۳٫ اهمیت و ضرورت
آسم نوعی بیماری التهابی مزمن مجاری هوایی است که با تنگی گستردهی مجاری هوایی همراه است و با علائم سرفه،ویزینگ و حملههای تنگی نفس مشخص می شود.طبق بررسیهای انجام شده ۵ درصد از کل جمعیت جهان مبتلا به آسم بوده،ودرایالات متحده آسم ششمین علت بستری شدن در بیمارستان میباشد و همچنین آسم موجب بیش از ۲۷ میلیون بار مراجعه به پزشک و ۶ میلیون روز غیبت از کار در سال در ایالات متحده شده وسالیانه باعث صرف هزینهای به میزان ۱۸ درصدازدرآمدخانواده های مبتلا به آسم گردیده است. مرگ و میر ناشی ازآسم ازسال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۷، ۳۱ درصد افزایش یافته است. (مظلومی و همکاران ۱۳۸۹).
آسم مسئلهای مهم در امر بهداشت و سلامت عمومی است.بیش از ۱۵۰ میلیون نفر در جهان، از جمله تعداد قابل توجهی در ایران به این بیماری مبتلا هستند؛ به طوری که این بیماری تحمیل هزینه زیاد، کاهش کارآیی و فعالیت مفید و عدم توانایی ادامه زندگی طبیعی بیماران در خانوادههایشان را سبب میشوند.
شواهد گسترش یافتهای اشاره می کند که همبودی بیماری آسم و مشکلات سلامت روانی ممکن است بر عملکردهای روزمره و بکارگیری خدمات مراقبت از سلامت روان تأثیر معناداری بگذارد. به عنوان مثال یک مطالعه صورت گرفته توسط فلدمن دریافته است که بیماران مبتلا به آسم با حداقل یک بیماری روانی در مقایسه با بیماران مبتلا به آسم بدون بیماری روانی سطح بالای معناداری از علائم آسم،تخریب عملکردهای روزمره و بکارگیری داروها و درمان برای آسم را در گزارش کرده اند.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
جامعه ما ممکن است هزینه زیادی برای آسم کنترل نشده بپردازد.افراد و خانوادهها ممکن است مخارج غیر ضروری و زیادی همراه با وقت و انرژی برای مراقبتهای اورژانس و یا بستری بیماران صرف کنند.زمانی که افراد مبتلا، بیماریشان را کنترل کنند تمام جامعه از کاهش این هزینه و افزایش کارایی سود میبرند.تقریباً پنج درصد از تمام مردم جهان به آسم مبتلا هستند و اگر جامعهای در حال توسعه شهری است، این نسبت ممکن است بیشتر هم باشد.
با تأکید بر این نکته که عوامل روانشناختی و هیجانی از جمله اضطراب،افسردگی و استرس به عنوان عوامل محرک بیماری آسم در نظر گرفته میشوند بنابراین شناسایی منابع استرس زا که باعث تشدید و کنترل ناپذیری علائم بیماری آسم می شود ضرورت دارد.
۱-۴٫ اهداف پژوهش
۱-۴-۱٫ اهداف کلی
تعیین نقش میزان استرس ادراک شده و جایگاه کنترل و خودکارآمدی در تبیین کنترل پذیری علائم بیماری آسم.
۱-۴-۲٫ اهداف اختصاصی
۱) تعیین ارتباط میزان استرس ادراک شده با کنترلپذیری علائم آسم.
۲) تعیین رابطه کانون کنترل سلامت با کنترلپذیری علائم آسم.
۳) تعیین ارتباط خودکارآمدی با کنترلپذیری علائم آسم.
۱-۴-۳٫ اهداف کاربردی
با توجه به اینکه اخیراً استفاده از روشهای مدیریت استرس به شیوه های شناختی رفتاری برای کاهش برخی مشکلات جسمی و روانی ناشی از بیماریهای جسمی کاربرد مؤثر داشته است میتوان امیدوار بود با آموزش مدیریت استرس به بیماران در جهت افزایش آگاهی در ارتباط با منابع استرسزا در زندگی یاری کنیم و در نهایت در افزایش کنترل علائم بیماری آسم و بهبود سلامت عمومی مبتلایان گامی برداریم.
با توجه به مطالعات صورت گرفته در زمینه جایگاه کنترل میتوان درصدد ایجاد پروتکلهای درمانی به منظور افزایش جایگاه کنترل درونی بیماران مبتلا به آسم و در نتیجه افزایش کنترلپذیری علائم آسم برآمد.
با توجه به اینکه خودکارآمدی پایین با کارکرد ضعیف ریوی مرتبط است ارتقای رفتارهای خودمراقبتی و خودکارآمدی امری حیاتی در مدیریت موفق کنترل علائم آسم نشان داده شده است. بنابراین میتوان با آموزش خودمدیریتی توأم با خودکنترلی در پیشرفت پیامدهای کلینیکی بیماران آسمی مؤثر واقع شد.
۱-۵٫ سوالات و فرضیه های پژوهش
۱-۵-۱٫ سوالات پژوهش
هریک از متغیرهای استرس ادراک شده،جایگاه کنترل درونی و بیرونی و خودکارآمدی آسم چه سهمی در پیش بینی کنترل علائم آسم دارند؟
۱-۵-۲٫ فرضیه های پژوهش
۱)با افزایش استرس ادراک شده کنترل علائم آسم کاهش مییابد.
۲)با افزایش میزان کنترل درونی کنترل علائم آسم افزایش مییابد.
۳)با افزایش میزان کنترل بیرونی کنترل علائم آسم کاهش مییابد.
۴)با افزایش خودکارآمدی کنترل علائم آسم افزایش مییابد.
۱-۶٫ متغیرهای پژوهش
۱-۶-۱٫ متغیرهای پیش بین
۱) استرس ادراک شده.
۲) کانون کنترل سلامت.
۳) خودکارآمدی.
۱-۶-۲٫ متغیرهای ملاک
میزان کنترل علائم آسم.
۱-۷٫ تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
۱-۷-۱٫ تعاریف مفهومی
استرس ادراک شده:استرس ادراک شده حالت یا فرایندی روانشناختی است که طی آن فرد بهزیستی جسمی و روانشناختی خود را تهدید آمیز برداشت می کند. در واقع ایجاد استرس بستگی به چگونگی برداشت و درک فرد از موقعیتها و حوادث دارد،ممکن است یک موقعیت برای فردی بیخطر و برای فرد دیگر بصورت یک تهدید درک شود(کلارک[۴] ۲۰۱۰).
کانون کنترل سلامت:تئوری جایگاه مهار (مکان یا محور یا کانون کنترل) سلامت معیار یا میزانی از عقاید شخصی است که سلامت افراد را بوسیله عوامل و علل درونی یا بیرونی کنترل می کند. که عوامل بیرونی شامل دو مؤلفه افراد مؤثر و شانس است.
منبع کنترل سلامت درونی: شامل درجه اعتقاد فرد به این امر است که عوامل داخلی و رفتارهایش مسئول بیماری و سلامت اوست.
منبع کنترل سلامت بیرونی مربوط به افراد مؤثر شامل درجه اعتقاد فرد به این امر است که سلامت او بوسیله افراد دیگر تعیین می شود.
منبع کنترل سلامت بیرونی مربوط به شانس شامل درجه اعتقاد فرد به این امر است که سلامت او وابسته به شانس،بخت و اقبال و سرنوشت اوست (مهدی مشکی و همکاران،۱۳۸۵).
خود کارآمدی:خودکارآمدی به معنای توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیتهای مشخص است و به قضاوت افراد درباره توانایی آنها در انجام دادن یک کار یا انطباق با یک موقعیت خاص مربوط است. خودکارآمدی به احساس عزت نفس،ارزش خود،احساس کفایت و کارآیی در برخورد با زندگی اطلاق می شود (بندورا ۱۹۹۷).
کنترل آسم: کنترل آسم باید شامل کنترل آشکارسازیهای بالینی و کنترل خطرات آینده قابل پیش بینی برای بیماران مانند حالت تشدید یافته، کاهش عملکرد ریوی سریع و عوارض جانبی درمان باشد. در کل دستیابی به کنترل بالینی خوب بیماری آسم ما را به سمت کاهش خطر تشدید آن هدایت می کند (اریک بتمن و همکاران ۲۰۱۱).
۱-۷-۲٫ تعاریف عملیاتی
۱) استرس ادراک شده: منظور از استرس ادراک شده نمرهای است که فرد در مقیاس استرس ادراک شده [۵]PSS بدست میآورد.
۲) کانون کنترل سلامت: منظور از کانون کنترل سلامت نمرهای است که فرد در هریک از ابعاد جایگاه کنترل سلامت درونی،افراد مؤثر و شانس در پرسشنامه ابعاد جایگاه کنترل[۶]MHLC بدست میآورد.
۳) خودکارآمدی آسم: منظور از خودکارآمدی آسم نمرهای است که فرد درکل مقیاس خودکارآمدی بیماری آسم ASES[7]و هریک از ابعاد آن بدست میآورد که نمره کم در هریک از این ابعاد نشان دهنده خودکارآمدی پایین و نمره زیاد در هر یک از این ابعاد نشاندهنده خودکارآمدی بالا میباشد.
۴) کنترل آسم: در این پژوهش منظور از کنترل آسم نمرهای است که فرد در آزمون کنترل آسمACT بدست میآورد که نمره بالا نشان دهنده کنترل خوب علائم آسم است.
فصل دوم:ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱٫آسم چیست؟
آسم سندرومی است که توسط انسداد مجاری هوایی مشخص می شود،و می تواند به طور چشمگیری به طور خودبخودی و یا با درمان تغییر یابد. اختلال آسماتیک نوع خاصی از التهاب مجاری هوایی است که موجب می شود این مجاری نسبت به مجاری غیر آسماتیک،به طیف وسیعی از محرکها بیشتر پاسخ دهند؛این موضوع منجر به تنگ شدن بیش از حد مجاری هوایی می شود و در نتیجه جریان هوا کاهش خواهد یافت و علائم ویزینگ و تنگی نفس بروز می کند. تنگ شدن مجاری هوایی معمولاً برگشتپذیر است ولی در بعضی از بیماران مبتلا به آسم مزمن ممکن است یک جزء انسدادی غیرقابل برگشت وجود داشته باشد. با شیوع جهانی رو به افزایش آسم،بار زیادی که به بیماران تحمیل می شود و هزینه های بالای مراقبتهای سلامتی منجر شده است که تحقیقات زیادی روی مکانیسم و درمان این بیماری صورت بگیرد. (دن لونگو و همکاران،۲۰۱۲).
۲-۲٫ شیوع
آسم یکی از شایعترین بیماریهای مزمن در جهان است و اخیرا حدود ۳۰۰ میلیون نفر را در سرتاسر جهان درگیر نموده است. میزان شیوع آسم در کشورهای توسعه یافته طی ۳۰ سال گذشته افزایش یافته است،اما به نظر میرسد که این روند تثبیت گشته است و حدود ۱۰-۱۲%بالغین و ۱۵% کودکان تحت تأثیر این بیماری قرار گرفتهاند. در کشورهای در حال توسعه که شیوع آسم خیلی پایینتر بوده است،شیوع آن رو به افزایش است که با افزایش شهرنشینی مرتبط میباشد. در زمان مشابهی میزان شیوع آتوپی و سایر بیماریهای آلرژیک دیگر افزایش یافته است،این موضوع بیانگر این است که دلایل این روند افزایشی به احتمال زیاد سیستمیک است و فقط مربوط به ریهها نمی باشد. این مشاهدات اپیدمیولوژیک نشان می دهند که اکثر افراد مبتلا به آسم در جامعه در نتیجه زمینه ژنتیکی خود به این بیمار مبتلا میشوند. بیشتر افراد مبتلا به آسم در کشورهای پیشرفته،آتوپیک هستند و نسبت به مایت گرد و غبار ( درماتوفاگوئیدس پترونیسینوس)[۸]و سایر آلرژنهای محیطی،حساسیت دارند. آسم می تواند در هر سنی وجود داشته باشد و پیک سنی آن در ۳ سالگی است. در کودکی،میزان ابتلای مردان نسبت به زنان ۱ به ۲ است ولی این نسبت جنسی در بزرگسالی یکسان می شود. عقیده رایجی که میگوید «آسم بعد از رشد در بچهها از بین میرود» تا حدی توجیه شده است. مطالعات طولانی مدت که بچهها را تا وقتی که به ۴۰ سالگی برسند،پیگیری کرده است. بیانگر این مطلب میباشد که در بسیاری از افراد مبتلا،طی بلوغ علائم آسم از بین میرود ولی در بعضی از افراد طی بزرگسالی باز خواهد گشت به خصوص در آنهایی که علائم مداوم و آسم شدید داشته اند. بزرگسالان مبتلا به آسم(شامل آنهایی که بیماریشان طی دوران بلوغ شروع شده است)،به ندرت ممکن است که به طور دائم بدون علامت شوند. شدت آسم در یک بیمار به طور چشمگیری تغییر نمی کند؛بیماران مبتلا به آسم خفیف به ندرت به سمت فرم شدیدتر پیشروی می کنند،در حالی که بیماران مبتلا به فرم شدید از همان ابتدا بیماریشان شدید بوده است.
مرگ ومیر ناشی از آسم غیر معمول میباشد و در دهه گذشته در بسیاری از کشورهای پیشرفته به طور پایداری کم شده است. افزایش مرگ و میر ناشی از آسم در دهه ۱۹۶۰ در بسیاری از کشورها دیده شد و با مصرف آگونیستهای ₂β-آدرنرژیک کوتاه اثر مرتبط بوده است(به عنوان درمان نجات بخش)؛امروزه شواهدی وجود دارد که بیان می کند استفاده گسترده از کورتیکواستروئیدهای استنشاقی[۹](ICS) در بیماران مبتلا به آسم پایدار مسئول کاهش مرگ و میر در سالهای اخیر میباشد. فاکتورهای خطر اصلی مرگ و میر ناشی از آسم عبارتند از:بیماری با کنترل نامناسب که همراه با استفاده مکرر از متسع کننده های برونشی استنشاقی باشد،عدم استفاده از درمان با کورتیکواستروئید و مراجعه قبلی به بیمارستان به خاطر آسم شبه کشنده[۱۰].
موافقت با یک تعریف واحد از آسم دشوار است،ولی توافقات خوبی روی توصیف بالینی این سندروم و پاتولوژی بیماری وجود دارد. تا وقتی که مکانیسمهای اتیولوژی بیماری بهتر شناخته نشوند،ارائه یک تعریف دقیق دشوار خواهد بود. (از همان منبع).
۲-۳٫اتیولوژی