موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زان چار چه بگذری نهنگ آید و مار
آن گاه به آب و گوسفند است حساب
حمد و نه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
رفت و روب و خانه‌تکانی
بانوان در خانه به رفت و روب می‌پردازند. شستنی‌ها را می‌شویند، قالی‌های خوش‌رنگ قشقایی را که هر کدام باغ گلی است به قالی تکآن‌ها می‌دهند که بتکانند.
آن وقت شروع می‌کنند به خریدن وسایل مورد نیاز عید. خریدن لباس نو از جمله کارهایی است که هر شیرازی خودش را موظف به انجام آن می‌داند. اگر بزرگ‌تر خانواده هم موفق به خرید لباس نو نشود، حتماً برای کودکان لباس نو را می‌خرند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پختن نان شیرین
خانواده‌هایی که نذر داشته باشند. قبل از عید نوروز نان شیرین می‌پزند. در این روزها نان‌پزها از روستاها به شهر آمده و در اکثر کوچه‌های شیراز عطر خوش نان شیرین به مشام می‌رسد. معمولاً همسایگان یک کوچه در خآن‌های جمع شده و بساط پختن نان را پهن می‌کنند.
طرز پختن نان شیرین
ابتدا آرد گندم را بیخته، سپس مقداری از آن را برای پرسم PARSOM برمی‌دارند. آرد با شیر و شکر یا شیره‌ی انگور خمیر می‌کنند و خوب ورز VARZ می‌دهند، آن گاه ماهی‌تابه‌ای گذاشته در آن روغن می‌ریزند، اگر روغن گوسفند باشد که چه بهتر، ماهی‌تابه را روی آتش گذاشته خمیر را به شکل چون (چانه) در آورده و در هر نوبت یکی از چانه‌ها را در روغن انداخته زیر و رو می‌کنند. آن گاه این چانه را به نان‌پز می‌دهند. وی چانه را روی تخته گذاشته، مقداری از پرسم روی آن می‌ریزد و با تیر نان‌پزی خمیر را روی تخته پهن می‌کند. سپس آن‌قدر تیر نان‌پزی را بالا و پایین برده که خمیر تمام تخته را بپوشاند. بعد با همین تیر، نان را برداشته و روی تاوه می‌خواباند، آتش زیر تاوه باید ملایم باشد. نان که پخت یکی لبه‌ی آن را گرفته تا می‌کند. لابه‌لای نان هل و خاک قند می‌پاشند. خوب که نان را تا کردند آن را با چاقو به صورت «لوزی» یا «مربع» و یا «کتابی» می‌برند و در سینی می‌گذارند. یک نوع نان هم می‌پزند که تقریباً کلفت است که بدان گتک GOTAK می‌گویند. این نان شیرین را در روزهای عید مصرف می‌کنند. مردم معتقدند که اگر نقش کلمه «الله» روی نانی پیدا شد، این نان خوش‌یمن می‌دانند. چون پختن نان تمام شد، جای آتش حلوا درست می‌کنند. پختن این نان کاری است پرزحمت، این نان را هم اکنون بعضی از نان‌ شیرینی‌پزها تهیه می‌کنند که بدان «یوخه» می‌گویند.
پختن سمنی «سمنو»
شیرازی‌ها سمنو را سمنی می‌گویند. در شیراز دو واژه است که بدین شکل تلفظ می‌شود. یکی سمنو است که می‌گویند: سمنی SAMANI و دیگری ننو NANNU (گهواره) است که می‌گویند: NANNI… که در هر دو کلمه «واو» در گویش شیرازی تبدیلی به «ین می‌شود.
طرز تهیه سمنی در شیراز
ابتدا گندم مرغوبی تهیه کرده، خوب پاک می‌کنند. گندم‌های ناسالم را برای مرغ و پرندگان کنار می‌گذارند. بعد گندم را می‌خیسانند تا تنجه TENJE (جوانه) بزند، این گندم‌ها را در مجمعه‌هایی پهن می‌کنند تا کمی سبز شود. سپس آن را در جوقن JUQAN (هاون سنگی) کوبیده، شیره‌ی آن را می‌گیرند، تفاله‌ی گندم را به خورد کبوتران می‌دهند و یا در صحرا می‌ریزند. مقداری از شیره‌ی گندم را برداشته کنار می‌گذارند. آن گاه شیره را با آرد گندم در دیگ می‌ریزند، مقداری کم «تربت» بدان اضافه می‌کنند، روی آتش گذاشته و مرتباً هم می‌زنند، اگر هم نزنند ته می‌گیرد. از شیره‌ی گندم را که قبلا برداشته‌اند در هفت نوبت داخل دیگ می‌ریزند که به اصطلاح می‌گویند «شربتش می‌دهند» در نوبت هفتم در صورتی که مایل باشند مقداری گردو و بادام را تمیز کرده داخل دیگ می‌ریزند. مجدداً آن را هم می‌زنند تا خوب قوام آید. سمنی را معمولاً شب می‌پزند و نزدیکی‌های صبح دیگ را دم می‌کنند. روی سر دیگ شمع روشن می‌کنند. سمنی را که پختند اگر رنگ روشنی یافت و شیرین شد، خودشان را به مراد رسیده می‌دانند. ولی اگر رنگ سمنی تیره شد، این را به فال بد گرفته، می‌گویند: «بدشگون است و برایمان آمد ندارد». کسانی که اطراف دیگ هستند، حتماً باید پاک و طاهر باشند. سمنی را کسانی می‌پزند که نذر داشته باشند. معمولاً می‌گویند باید خواب دید و بعد به چنین نذری اقدام کرد. صبح روز بعد سمنی را کاسه کاسه کرده، برای دوستان و قوم و خویش می‌فرستند. سمنی را در سفره‌ی هفت‌سین می‌گذارند. تا مدت‌ها می‌شود آن را نگاهداشت. پختن سمنی در اکثر نقاط ایران مرسوم است، سمنی خوراکی است مقوی و مغزی درست کردن سمنی در نوروز تا آن حد اهمیت دارد که «خوری‌ها» معتقدند سمنی توان و نیروی مرد است و اگر در نوروز در خانه‌ای سمنی درست نکنند، مرد می‌میرد.
سید اشرف‌الدین حسین گیلانی (نسیم شمال) چگونگی تهیه سمین را در شعری این چنین شرح می‌دهد:‌
«ننه جون من سمنو می‌خوام یار شیرین دهنو می‌خوام
عاشقم من به لقای سمنو سروجانم به فدای سمنو
سمنو خوب‌تر از جان من است سمنو شیره‌ی دندان من است
من که در مطبخ تو آشپز سمنو را به چه شکلی بپزم
ننه جون ارث به اولاد بده سمنو را تو به من یاد بده
***
دختر ای ماه پسندیده‌ی من ای رخت‌روشنی د یده‌ی من
اولاً دیگ بزرگی باید گندم سبز سترگی باید
جمع باید بکنی مردم را آب باید بکشی گندم را
ذره‌ای خاک نریزد در دیگ چشم ناپاک نیفتد بر دیگ
کچل و زخمی از آن دور شود ورنه، شیرین نشود، شور شود
جمع گردند ز نسوان و بنات دور دیگ سمنو با صلوات
بنشینند همه سبحه به کف پیش دیگ سمنو صف در صف
هی بخوانند چو شیخ و طلبه کته کات و ک ته کوت و کته که
سمنو رخت به مینو بکشد ملک از اوج فلک بو بکشد
تا که دیگ سمنو جوش کند عمقزی، خاله قزیی، نوش کند
سبز کردن سبزه
از پانزده اسفند دانه‌هایی را که بخواهند سبز کنند، در آب می‌‌ریزند. ابتدا دانه‌های مورد نظر را پاک کرده،‌ بعداً مشت مشت در آب می‌ریزند. مشت اول به سلامتی امام زمان «عج» می‌ریزند. آن‌گاه در هر نوبت اسم یکی از افراد خانواده را به زبان می‌آورند. معمولاً ابتدا از بچه‌ها شروع می‌کنند. چند روزی که دانه‌ها در آب ماند جوانه می‌زند. آن گاه این دانه‌ها را هر جا که خواستند از جمله در پارچ، دوری، سینی، دور کوزه، دور کوزه‌ی قلیان و یا دور کوزه‌ی کفتری (کبوتری) سبز می‌کنند. در شیراز غیر از گندم، جو، عدس، ماشک (ماش)، ترتیزک (نوعی از شاهی) و خاکشیر هم سبز می‌کنند. این سبزه‌ها را در سفره‌ی نوروزی می‌گذارند و آن‌ها را نگاهداشته و روز سیزده بدر که به خارج از شهر می‌روند، سبزه‌ها را دم آب روان می‌دهند.
درویشان دوره‌گرد در این ایام چه می‌کردند؟
درویشان چهل، پنجاه سال پیش از این، در ایام نوروز بیکار نمی‌نشستند. چادر سفیدی در خانه‌ی متمکنین نصب می‌کردند و اشعاری می‌خواندند و تا چیزی از صاحب خانه نمی‌گرفتند نمی‌رفتند. وای بر احوال صاحب خانه‌هایی که عیدی به آن‌ها نمی‌داد. این جا بود که درویش در بوقش می‌دمید و در اصطلاح بوق صاحب خانه را می‌زد و این بوق صدای بدی داشت. البته کمتر صاحب خانه‌ای راضی می‌شد که بوقش را بزنند.
بود بر درب سرای اغنیا خیمه درویش و بوق منتشا
گر نمی‌دادند عیدی، آن فقیر بادها می‌کرد در شاخ نفیر
این ترانه‌ی عامیانه هم در شیراز بین مردم رایج است که باید در ارتباط به همین موضوع باشد:‌
«درویشم، کلاه ریشم،‌ تا نسونم، رد نمی‌شم»!
در ارتباط به این رسم درویشان استاد سید ابوالقاسم انجوی شیرازی در کتاب جان عاریت صفحه ۳۵۵ مطلبی دارد که قسمتی از آن را می‌خوانید:
از جمله رسوم جاری تا پایان دوره قاجاری،‌ چادر زدن درویشان بر در، سرای بزرگان و اعیان شهر بود و این کار هم به یک سلسه از «فقرا» یعنی سلسه‌ی جلالی یا خاکساری اختصاص داشت. به این ترتیب که شیخ یا نقیب ایشان به درویش رخصت و مأموریت می‌داد تا بر در خانه‌ی فردی سرشناس چادر بزند، درویش هم می‌رفت و بر گوشه‌ی دیواری نزدیک به در بزرگ سرای چادر کرباسی پاکیزه و کوچکی برپا می‌کرد. مقصود از این کار به دست آوردن وجوهی لایق و قابل توجه برای خانقاهیان بود. رسم و سلوک این درویشان پیوسته چنین بوده و هست که آن چه «مولا» برسان، در آن دخل و تصرف نمی‌کنند و در اختیار پیر می‌گذارند تا وی مصرف آن را معین کند. نیز مرسوم بود که اگر تا روز عید «نیاز» درویش نمی‌رسید، وی در «شاخ نفیر» می‌دمید و به اصطلاح «بوق» صاحب سرای را می‌زد. شاخ نفیر، بدصدا بود. که اگر نفیر ناهنجار آن برمی‌خواست، برای آن خاندان بدشگون می‌دانستند و عقیده داشتند دودمان صاحب خانه بر باد می‌رود؛ اما حداقل موجب بی‌اعتباری صاحب سرای می‌گردید.
بازار گرم کسبه
کسبه‌ی شیراز جمله شیرینی‌پزها،‌ نخودبریزان (آجیل‌فروشان)، عطاران، میوه‌فروشان، سبزی‌فروشان، کفاشان، خیاطان، سلمانی‌ها، حمامی‌ها در این ایام بازارگرمی دارند. عطاران برای فروش اسفند و کندر چنین می‌خوانند.
بدو بیو بو خوشت بدم یراق و آتیشت بدم
از همه بیش‌ترت بدم از همه بهترت بدم
صل علی محمد «ص» صلوات بر محمد «ص»
قبل از عید، زن و مرد اصلاح می‌کنند و حمام می‌روند، چرا که هنگام تحویل سال همه باید تمیز و پاکیزه باشند. پیش از این رسم بود که دست‌ها را حنا می‌بستند ولی امروزه، این رسم تنها در بعضی از روستاها بین مردم متداول است.
سفره هفت سین
در شیراز چه چیزی‌هایی در خوان نوروزی می‌گذارند؟
پیش از همه باید از هفت‌سین نام برد. هفت‌سین شیرازیان عبارت است از: سبزه، سیر، سرکه، سمنو، سماق، سیب، سنجد.

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:59:00 ب.ظ ]