جدول ۴-۱۵- آزمون تفاوت میانگین میزان شبکهی روابط غیر رسمی افراد بر حسب گروه ۶۶
جدول ۴-۱۶- آزمون تفاوت میانگین میزان هنجارهای معامله به مثل افراد بر حسب گروه ۶۷
جدول ۴-۱۷- آزمون تفاوت میانگین سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بر حسب درآمد ۶۷
عنوان صفحه
جدول ۴-۱۸- آزمون تفاوت میانگین سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بر حسب نوع فعالیت ۶۸
جدول ۴-۱۹- آزمون تفاوت میانگین سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بر حسب سابقه ۶۹
جدول ۴-۲۰- آزمون تفاوت میانگین سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بر حسب نحوهی راهاندازی ۶۹
جدول ۴-۲۱- آزمون تفاوت میانگین سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بر حسب عضویت در صنف ۷۰
جدول ۴-۲۲- آزمون تفاوت میانگین سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بر حسب وابستگی به نهاد ۷۱
جدول ۴-۲۳- آزمون کی مربوط به تأثیر ویژگیهای فردی بر راهاندازی کسبوکار ۷۱
جدول۴-۲۴- متغیرهای متمایز کنندهی دو گروه و شدت اثر آنها بر متغیر وابسته ۷۲
جدول ۴-۲۵- ضریب B متغیرهای سرمایهی اجتماعی متمایز کنندهی شاغلان کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار ۷۲
فصل اول
مقدمه
در دنیای کنونی از یک سو سازمانها روز به روز کوچکتر و انعطاف پذیر تر شده و از سوی دیگر مرزهای میان خانه و محل کار در حال از بین رفتن است. بر اساس نظریهی توسعهی انسانی و معقول[۱]، کار در آینده در خدمت دیگران نخواهد بود بلکه فعالیتی است که انسان برای خود سازمان انجام داده، با مدیریت و کنترل خود و برای رفع نیازهایش (الوانی، ۱۳۸۸ :۲۹۱) و به همین دلیل در سالهای اخیر شمار کسانی که به طور مستقل و برای خود کار میکنند به ویژه صاحبان مشاغل و کسبوکارهای خانگی رشد فزاینده ای یافته است (سیایاِنبیآر[۲]، ۱۹۹۸). به طور کلی، کسبوکار خانگی[۳] پدیده جدیدی نیست، بلکه در نتیجه تغییر و تحولاتی که امروزه در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده است، به آن توجه بیشتری شده است. کسبوکار خانگی از جمله راهکارهای مناسب برای توسعهی اشتغال خرد و متوسط به ویژه برای جمعیت وسیعی از زنان و جوانان که دارای مهارت کافی در انجام برخی از کارها هستند اما به دلیل بازار نامناسب اشتغال نمیتوانند جذب بازار شوند، میباشد (ناهید و قنبری،۱۳۸۹، ص۶). لازم به تذکر میباشد که شروع یک کسبوکار از خانه می تواند فرصتهایی را به افراد در اولین گام فعالیتهای کارآفرینانه دهد اما اگر به درستی پشتیبانی نشوند، میتواند اثرات زیان آوری را بر افراد خود اشتغال داشته باشد. در واقع اگر سیاستهای افزایش خود اشتغالی این موضوعات را در نظر نگیرد، شانس کمی برای آن کسبوکارها وجود دارد که به سمت خود اشتغالی میل پیدا کند و آنها را در معرض خطر شکست و خاتمه کسبوکار قرار میدهد (تامپسون و دیگران[۴]، ۲۰۰۹: ۲۳۵). به منظور توسعه و پشتیبانی از کسبوکارهای خانگی ضروری است برنامههایی با اهداف و چشم انداز مناسب در دورههای زمانی کوتاه مدت و بلند مدت به اجرا درآید. بنابراین دانستن ابعاد سرمایهی اجتماعی موثر در راهاندازی کسبوکارهای خانگی، سیاستگذاران را یاری خواهد کرد تا سیاستهای این حوزه از کارایی و اثربخشی برخوردار باشد.
محققان نشان دادهاند که فرایند راهاندازی کسبوکار متأثر از عوامل زیادی است که به طور کلی میتوان آن را به ۲ گروه تقسیم نمود: عوامل روانشناسانه و عوامل غیر روانشناسانه. عوامل روانشناسانه به ویژگیهای شخصی افراد اشاره دارد؛ در حالی که عوامل غیر روانشناسانه به محیط دربرگیرندهی فرد میپردازد که از جمله عوامل غیر روانشناسانه میتوان به سرمایهی اجتماعی اشاره نمود (شین[۵]، ۲۰۰۳: ۹۶). سرمایه اجتماعی، یکی از مفاهیم نسبتاً نوینی است که در بررسیهای اجتماعی و اقتصادی جوامع مدرن، مطرح گردیده است. این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف اعضا میشود (فرازمند و دیگران، ۱۲۵:۱۳۸۵). در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر سرمایهی اجتماعی بر راهاندازی کسبوکار خانگی، به بررسی و مقایسهی سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار میپردازیم.
۱-۱-مسئلهی تحقیق
کارآفرینی و راهاندازی کسبوکار بخش اساسی از یک اقتصاد و جامعه محسوب شده و منبعی مهم برای توسعهی اقتصادی کشورها میباشد. از آنجاییکه کارآفرینی و راهاندازی کسبوکار ارزشهای اجتماعی و شخصی را به دنبال دارد، توجه سیاستمداران و نیز محققان حوزهها و رشته های مختلف را به خود معطوف ساخته است. شین و ونکاتارامن[۶] بیان میکنند که اینکه چرا، چه زمانی و چه وقت برخی از افراد به خوبی میتوانند فرصتهای کسبوکار را شناسایی نموده و آن را راهاندازی نمایند و متعاقباً تصمیمات صحیح را در طی فرایند کارآفرینانه اتخاذ نمایند، به سه فعالیت عمده بر میگردد: کشف، ارزیابی و بهره برداری از فرصتهای کسبوکار (شین و ونکاتارامن، ۲۰۰۰). یکی از عوامل مهم در شناسایی، ارزیابی و بهره برداری از فرصتها، شبکه سازی و عوامل اجتماعی موثر در آن میباشد. شبکه های اجتماعی نه تنها در شناسایی فرصتها موثرند؛ بلکه در جمع آوری منابع، تخصیص و راهاندازی موفق و همچنین اداره بنگاه پس از تاسیس نیز حائز اهمیت است. در واقع فرایند راهاندازی کسبوکار متأثر از عوامل گوناگونی میباشد که سرمایهی اجتماعی یکی از آنهاست (شین،۲۰۰۳: ۹۶ ). سرمایهی اجتماعی میتواند به عنوان یک ظرفیت اجتماعی فرض شود که دارای پیامدهای مثبت اجتماعی است و میتواند باعث تقویت دیگر هنجارهای مثبت اجتماعی شود. این سرمایهی به عنوان جزء متمایز از سرمایه های انسانی و فیزیکی، محور اصلی ارتباط در کسبوکار میباشد (تاگارت،۲۰۰۹: ۴).
از اینرو علیرغم اهمیت سرمایهی اجتماعی در شناسایی، ارزیابی و بهره برداری از فرصتها تاکنون تحقیقات زیادی در خصوص تأثیر عوامل سرمایهی اجتماعی بر راهاندازی کسبوکارها انجام نگرفته است. با توجه به اهمیت کسبوکارهای خانگی در سالهای اخیر، مسئلهی این پژوهش این است که آیا سرمایهی اجتماعی و عوامل آن بر راهاندازی کسبوکار خانگی تأثیرگذار میباشد.
۱-۲-اهمیت و ضرورت پژوهش
بر مبنای تجارب کشورهای موفق در حوزه مشاغل کوچک و متوسط، یکی از زمینه های مناسب برای توسعه کارآفرینی در جوامع، توسعه مشاغل خانگی است که با وجود نیاز به سرمایه های محدودتر، توانایی قابل توجهی در رشد اشتغال و افزایش تولید ثروت دارد (یعقوبی فرانی و موحدی،۱۳۸۹: ۱). اگرچه این نوع کسبوکارها اغلب جزو بخش پنهان و غیررسمی اقتصاد هستند (تیپلل[۷]،۲۰۰۶)؛ اما نقش قابل توجهی در ثروت و رشد اقتصادی یک جامعه و توسعهی سرمایهی اجتماعی آن دارند. چنانچه به زعم برخی اندیشمندان فرصتهای کسبوکار خانگی باعث خود اشتغالی در راستای رفع کاستیها و تأمین نیازهای محلی یک اقتصاد توسعه شده و راه را برای توسعهی پایدار اقتصادی هموار میکند (هرگان[۸]،۲۰۰۱: ۷). زمینه سازی برای توسعه مشاغل خانگی میتواند به عنوان یکی از برنامه های اشتغال زایی در کشور مورد حمایت و توجه دولت قرار گیرد (یعقوبی فرانی و موحدی،۱۳۸۹: ۱). کسبوکارهای خانگی طبق آمار و اطلاعات موجود، در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، سهم قابل ملاحظه ای در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده و حتی در صادرات به خود اختصاص داده است (رودگرنژاد و کیا کجوری، ۱۳۸۹: ۲). برای نمونه نقطهی جهش اقتصاد تایوان، پس از جدایی این کشور از چین (بر مبنای شعار هر خانه، کارخانه و هر کارخانه، خانه است)، از کسبوکارهای خانگی آغاز شده است و امروز این شکل از فعالیت اقتصادی با بیش از هشتاد درصد از اقتصاد این کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم رابطه دارد (نجاحی و قاسم پور،۱۳۸۹ :۱۲). کشور ایتالیا نیز از ده دهه قبل برای توسعه و صنعتی کردن و کاهش بیکاری در مناطقی که کمتر توسعهیافته بود (مناطق جنوبی که بعدها به ایتالیای سوم موسوم شد)، سیاست توسعه و گسترش کسبوکارهای خانگی را در پیش گرفت (امامی میبدی،۱۳۸۳: ۲۰۵). با توجه به مزیتی که کشور ایتالیا در تولید کفش چرمی دارد، سیاست حمایتی خود را در صنایع کوچک و خانگی به ویژه در بخش تولیدات کیف و کفشهای چرمی متمرکز کرد. بدین منظور در مناطق و محلههایی که جمعیت از تراکم بالایی برخوردار بود، واحدهای تولیدی خانگی خود را در قالب خوشه های صنعتی تقسیم بندی نمود و با تعریف ارتباط واحدهای تولید خانگی در قالب این خوشهها، توانست نرخ بیکاری را به ۱۲ درصد برساند (نجاحی و قاسم پور،۱۳۸۹ :۱۱). کار کردن در خانه در انگلیس نیز نسبت به سال های گذشته افزایش یافته است که این رشد در نتیجهی دو جریان جدا میباشد اولاً، شرکتهای بزرگ تشخیص دادهاند که صرفه جویی در هزینه های سربار و افزایش کارایی وقتی که کارمندانشان در خانه کار میکنند نسبت به وقتی که در اداره کار میکنند، میتواند به دست آید. دوم، رشد در کسب و کارهای خانگی میباشد (ماسون[۹] و همکاران، ۲۰۱۱: ۶۲۶).
علاوه بر موارد بالا، دلایل اهمیت و توجه نسبت به کسبوکارهای خانگی را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود (فینمارک[۱۰]، ۲۰۰۶: ۲۵-۲۳) :
کسبوکارهای خانگی فرصت مناسبی برای اجرای یک ایدهی کارآفرینانه با خطر و هزینه های بسیار پایین فراهم میکنند. به طوری که آن را مرکز رشدی برای کسبوکارهای کوچک و متوسط و تبدیل آن به یک کسبوکار واقعی میدانند.
اغلب صاحبان کسبوکارهای خانگی تمایلهای کارآفرینانه دارند به طوری که در تحقیقی تنها کمتر از یک سوم این افراد به این «اگر به شما یک کار دایمی با حقوق ثابت پیشنهاد شود میپذیرید؟« جواب مثبت دادند.
تمایل بسیار زیادی به رشد و توسعه دارند به طوری که متوسط رشد سالانهی کسبوکارهای خانگی ۱۶ درصد بوده درحالیکه متوسط رشد کسبوکارهای کوچک ۱۱ درصد است (فینمارک، ۲۰۰۶: ۲۵).
در عصر دانش، سازمانها با به کار گیری داراییهای نامشهود که منابع ارزشی جدیدی محسوب میشوند، از مزیت رقابتی خاصی بهره میجویند. این وضعیت، با اهمیت فرایند خلق و تسهیم دانش تعریف شده که گویای اهمیت سرمایهی اجتماعی به عنوان پدیدهی مدیریتی جدید میباشد. در واقع سرمایهی اجتماعی اهمیت اساسی شبکههای قوی، روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری را در اجتماعات آشکار میسازد (تاجبخش، ۱۳۸۵: ۱۴۷).
از این رو با توجه به اهمیت اشتغال و توسعه مشاغل خانگی در کشور، بررسی تأثیر سرمایهی اجتماعی بر راهاندازی مشاغل خانگی میتواند در توسعهی این گروه از کسبوکار موثر واقع گردد.
۱-۳-اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق تعیین تأثیر سرمایهی اجتماعی بر راهاندازی کسبوکار خانگی میباشد که بدین منظور به تعیین تفاوت معنادار سطح برخورداری شاغلان کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار (گروه کنترل) از سرمایهی اجتماعی میپردازیم. بنابراین برای رسیدن به این هدف، اهداف فرعی پژوهش عبارتند از:
تعیین تأثیر اعتماد بین شخصی بر راهاندازی مشاغل خانگی
تعیین تأثیر اعتماد تعمیم یافته بر راهاندازی مشاغل خانگی
تعیین تأثیر اعتماد به نهادها بر راهاندازی مشاغل خانگی
تعیین تأثیر شبکهی روابط رسمی بر راهاندازی مشاغل خانگی
تعیین تأثیر شبکهی روابط غیر رسمی بر راهاندازی مشاغل خانگی
تعیین تأثیر هنجارهای معامله به مثل افراد بر راهاندازی مشاغل خانگی
۱-۴-فرضیه های تحقیق
۱-۴-۱- فرضیهی اصلی پژوهش
بین میزان سرمایهی اجتماعی افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
۱-۴-۲- فرضیه های فرعی پژوهش
بین اعتماد بین شخصی افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
بین اعتماد تعمیم یافته افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
بین اعتماد نهادی افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
بین شبکهی روابط رسمی افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
بین شبکهی روابط غیر رسمی افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
بین هنجارهای معامله به مثل افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
۱-۴-۳- سایر فرضیه های پژوهش
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:05:00 ب.ظ ]