دوران حذف و طرد افراد دارای کم توانی از جامعه
دوران نگهداری در نوا نخانهها ودورکردن آنها از معرض دید مردم
دوران نگهداری افراد دارای کم توانی در شبانه روزیها بر اساس نوع کم توانی « خدمات موسسهای »
مرحله تشویق و حمایت افراد دارای کم توانی در راستای زندگی در کنار خانواده و جامعه « خدمات تلفیقی »
مرحله خود شکوفایی که عبارت است از حمایت از افراد دارای کم توانی در جهت دست یابی به نهایت تواناییهای خود.
خودشکوفایی به این معناست که هر فرد دارای کم توانی بتوانند از عهده بر آوردن نیازهای خود بر آید و با دستیابی به یک نقش مثبت در زندگی اجتماعی، بصورت مستقل، محترمانه و با کرامت زندگی کند در واقع این هدف میتواند آرمان توان بخشی باشد. (مقدم، ۱۳۸۵: ۸-۹)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
آغاز تحول در وضعیت زندگی افراد دارای کم توانی
از بدو خلقت بشر، بیماری همواره همراه وی بوده است و اولین تلاشهای انسان برای مهار بیماریها بوده، این دوره تاریخی را، پزشکی درمانی[۱] گویند پس از کشف میکروب ها، با کتری ها، ویروسها و… توجه به علل اکثر بیماریهای عفونی و کشف میکروبهای مختلف و توجه به موضوع واکسنها و مصونیتهای حاصله در اثر واکنشهای گوناگون، بسیاری از بیماریها مثل: آبله، وبا، طاعون و امثال آن درمان یا ریشه کن گردید. این دوره تاریخ پزشکی را دوره پیشگیری[۲] نامیدند.
تا چند قرن، علم طب همین دو دوره را میشناخت اپیدمی فلج اطفال در امریکا، . پس از جنگ جهانی اول و مواجه شدن ممالک دنیا به خصوص اروپا و امریکا با تعداد زیادی دارای کم توانی، دانشمندان علم پزشکی و متخصصان را بر آن داشت تا فکری برای این تعداد بی شمار بکنند، تا بتوانند آنان را به زندگی امیدوار کرده و از نیروی انسانی نهفته در فرد دارای کم توانی به نفع جامعه و خود دارای کم توانی استفاده نمایند. پیشرو این علم در امریکا پزشکی بنام ادوارد راسک[۳] بود که اولین مرکز توانبخشی را در بیمارستان بل ویو[۴] نیویورک تاسیس کرد. بدین ترتیب دوره جدیدی در پزشکی بنام توان بخشی پزشکی یا طب فیزیکی آغاز گردید.(نودهی، ۱۳۸۵: ۲)
رویداد دیگری که به وضعیت افراد دارای کم توانی کمک کرد، فلسفه بشردوستانهای بود که در دوره رنسانس شکوفا شد ونگرش عمومی نسبت به افراد دارای کم توانی را ملایمتر کرد اما تا آن حد پیش نرفت که درمان، مرا قبت وآموزش وپرورش این افراد را در بر بگیرد. اما قرن بیستم سر آغاز نوینی در زندگی افراد دارای کم توانی بود. به خصوص به عنوان دورانی که در آن جامعه بشری به خود جرات داد به رفاه تمامی انسانها به عنوان یک هدف واقعی فکر کند. رشد کمی تعداد افراد دارای کم توانی که ناشی از عوامل متعدد از جمله وقوع دو جنگ جهانی، جنگهای پراکنده در اقصی نقاط دنیا، حوادث طبیعی، وقوع سوانح و تصادفات و… از یک سو و رشد علم پزشکی که توانست تحول کیفی گستردهای در شرایط زندگی افراد دارای کم توانی بوجود آورد.بتدریج این نگرش را در جامعه بوجود آورد که کم توانی مشکل ا قلیتی از جامعه نیست، بلکه جزیی از مشکل بشری است که بطور مستقیم ویا غیر مستقیم بر زندگی صدها میلیون از مردم در تمام نقاط جهان اثر گذاشته است. در این رابطه اعلامیههای منتشر شده از سوی سازمان ملل یکی از مهمترین و اثر گذارترین عوامل بر وضعیت زندگی افراد دارای کم توانی بود.
دیدگاه جدید در مفهوم حقوق بشری به میزان توانایی فرد دارای کم توانی ونه ناتوانی وی تاکید دارد ودر جهت ترویج حقوق افراد دارای کم توانی، آزادی انتخاب و فرصتهای مساوی گام برداشته وسعی برآن دارد که محیط را با نیازهای افراد دارای کم توانی، هماهنگ کند. این نوع دیدگاه جامعه را در تغییر نگرش به افراد دارای کم توانی و کمک به آنها در جهت قبول مسئولیت کامل، بعنوان اعضای جامعه تشویق میکند.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
آمار افراد دارای کم توانی در جهان
در گذشته چندین برآورد جهانی، از میزان شیوع کم اتوانی ارائه شده است، یکی از تخمینهایی که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، مربوط به سال ۱۹۷۶ است که از طرف سازمان بهداشت جهانی WHO منتشر شده است بر مبنای این برآورد از هر ۱۰ نفر از مردم یک نفر دچار کم توانی است که بر حسب شماری از محاسبات و بررسیها، از ناتوانیهای ناشی از بیماریها، حوادث، سوء تغذیه و علل ژنتیک رنج میبرند، بر اساس این تخمین شیوع کم توانی در جهان به طور متوسط برابر ۲/۵ در صد میشود که این میزان برای کشورهای توسعه یافته ۷/۷ درصد و برای کشورهای در حال رشد ۵/۴ در صد برآورد میشود بر طبق این تخمین از۲۹۳ /۵ میلیارد نفر جمعیت جهان در سال ۱۹۹۰ حدود ۲۷۶ میلیون نفر دارای کم توانیهای متوسط و شدید بوده اند، که حدود یک سوم آنان در کشورهای توسعه یافته و دوسوم آنان در کشورهای کمتر توسعه یافته زندگی میکنند(میرخانی ۱۳۸۷: ۵۵). که این رقم در سال ۲۰۰۰ میلادی به بیش از ۵/۱۳ درصد رسیده است این نسبتها با افزایش جمعیت، جنگ، درگیریهای اجتماعی و بالا رفتن میانگین سنی سالمندان همچنان بالا خواهد رفت (محمدی، ۱۳۸۵). باز هم بر اساس آمار موجود شمار جهانی افراد دارای کم توانی بیش از ۶۵۰ میلیون نفر است که با خانوادههایشان رقمی معادل دو میلیارد نفر را در بر میگیرد که بنوعی درگیر مسئله کم توانی هستند (UN ، (۲۰۰۶).
اگرچه تلاشهای متعددی به رغم پیشرفت خدمات بهداشتی جهت پیشگیری از بروز ناتوانی در جهان اجرا میشود، اما بنظر میرسد این اقدامات تاثیر محسوسی در کاهش سایر عوامل ناتوانی زا نخواهد داشت. بنابر این در آینده جهان با افزایش شیوع کم توانی روبه رو خواهد بود. اثرات آلایندههای محیطی، آلودگی آب و هوا از تغییرات مهم منجر به افزایش بروز ناتوانی میباشد احتمال دارد بعضی تحولات مانند بالا رفتن سطح آگاهی مردم، آموزش خدمات بهداشت، افزایش توانبخشی وهم چنین بهتر شدن وضعیت اقتصادی مردم و کاهش موالید منجر به کاهش بروز ناتوانی گردد. اما همین امر باعث خواهد شد که افراد بیشتری از افراد دارای کم توانی بتوانند ادامه حیات داده ودر جامعه حضور یابند. به طور متوسط سالانه ۵/۸ میلیون نفر با کم توانیهای متوسط تا شدید (روزانه ۲۳۲۰۰ نفر) به جمعیت دارای کم توانی جهان اضافه میشود (محمدی، ۱۳۸۵: ۱۶)
عکس مرتبط با اقتصاد
آمار افراد دارای کم توانی درایران
متاسفانه در کشور ما و بسیاری از کشورهای در حال توسعه به سبب نبودن زبان علمی واحد در طبقه بندی کم توانی، آمار دقیق و درستی از افراد درگیر وجود ندارد.نظر به اینکه درصدهای ارائه شده توسط هلاندر(یکی از متخصصان سازمان بهداشت جهانی) یکی از معتبرترین آمارهای موجود جهانی است براساس نظرات وی نرخ شیوع کم ناتوانی در ایران ۳۸ /۴ تخمین زده شده است. آمار در ایران نشان میدهد که ناتوانی در مردان حدود ۵/۱ برابر زنان است (دانشگاه علوم بهزیستی ۱۳۷۶)
میر خانی (۱۳۷۸) مهمترین علت کم توانیها را به دسته های زیر تقسیم میکند:
– اختلالات مادر زادی وقبل از تولد (عقب ماندگی ذهنی، اختلالات ارثی و غیر ژنتیکی)
– بیماریهای واگیر
– بیماریهای جسمی غیر واگیر (اختلالات روانی، الکلیسم و اعتیاد
– حوادث
– سوء تغذیه
در ایران بر اساس سرشماری کل کشوردرسال ۱۳۸۵ازجمعیت ۷۰۴۹۵۷۸۲نفری کشوربراساس سر شماری سال ۱۳۸۵، بادر نظر گرفتن نرخ شیوع کم توانی به میزان ۳۸ /۴، تعداد ۳۰۸۷۷۱۵ نفر دارای کم توانی در کشور وجود دارد که از این تعداد ۶۲/۲۱ درصد یعنی معادل ۷۴۷۱۳۲ نفر تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارندکه ۳۶ درصد یعنی۹۶۷,۲۶۸نفر را زنان و۶۴ درصد یعنی ۱۶۴,۴۷۸ نفر را مردان تشکیل میدهند.
جدول ۱ تعداد زنان دارای کم توانی به تفکیک نوع کم توانی
افراد دارای کم توانی جسمی – حرکتی ۷۱۲۶۷
ذهنی ۷۰۵۸۳
ضایعه نخاعی ۹۶۵
” بینایی ۲۰۷۴۵
” شنوایی ۳۶۶۴۸
” صرع ۱۰۵۷
چند معلولیتی ۳۲۳۴۵
روانی مزمن ۱۴۸۰۷
سالمند ۵۴۴۸
حقوق بشروکیفیت زندگی
از دیدگاه خط مشیها و سیاستهای حقوقی، حقوق بشر میتواند به عنوان پایه کیفیت زندگی دیده شود. از این دیدگاه بحثهای حقوق بشر میتواند نقطه شروعی در تحقیق و بررسی ارزشهای بی بدیل کیفیت زندگی محسوب گردد. میتوان گفت حقوق بشر بخش جهانی و فراگیر کیفیت زندگی است در واقع توافقی عام در مورد اساس حقوق بشر و سازو کارهای بین المللی وجود دارد و اعتقاد بر این است که این حقوق زمینه ساز پذیرش جهانی کیفیت زندگی است، دیدگاه حقوق بشر بر مسئولیت اجتماع در قبال اعضا تاکید دارد. حقوق دارایی هر فرد است اما تعیین محدوده آن بر عهده اجتماع است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ مطابق با ۱۹/۹/۱۳۲۷ شمسی، اعلامیه جهانی حقوق بشر را به تصویب رساند. این اعلامیه در ۳۰ ماده بر مهمترین اصول حقوق انسانی تأکید دارد. از جمله مهمترین موضوعات در آن، مباحثی چون حقوق انسانی عام و مدنی، آزادی بیان و عقیده، مالکیت، تابعیت، کار، آموزش و پرورش، امنیت و تأمین اجتماعی، سلامتی و رفاه، ازدواج و مسکن و… است. در سالیان متمادی بعد از تصویب این اعلامیه، در نشستها، مجامع و اجلاسهای مختلف جهانی، میثاقها، اعلامیهها، قطعنامهها و کنوانسیون (پیماننامه)ها و بیانیههای متعدد، بر مواد این اعلامیه تأکید شده است و در بسیاری موارد، مواد مختلف آن زیربنایی برای تصویب قطعنامهها و کنوانسیونهای موضوعی خاص بر پایه حقوق بشر قرار گرفته است. (کمالی، ۱۳۸۹: ۴۴) اعلامیه جهانی حقوق بشر با توجه به دربرگیری و شمول آن بر همه انسانها، دامنه نگاه انسانی به افراد دارای کم توانی را گسترش داد. ماده ۲۵ این اعلامیه به صراحت تأکید میکند که انسانها باید در مواقع بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوهگی، پیری و در تمام موارد دیگری که به عللی خارج از اراده انسان، وسایل امرار معاش از بین رفته باشد، از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شوند». تأکید ماده ۶ اعلامیه بر حق افراد در داشتن شخصیت حقوقی به عنوان یک انسان در مقابل قانون و نیز داشتن حق کار، انتخاب آزادانه آن و برخورداری از شرایط منصفانه و رضایتبخش برای کار بدون هیچ تبعیضی در ماده ۲۳ و دسترسی به آموزش رایگان و اجباری در ماده ۱۳، بسیار بااهمیت است. به نظر میرسد ماده ۷ اعلامیه در گسترش پیگیریهای حقوقی بشری افراد دارای کم توانی نقش مهمتری ایفا کرده است: «همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند». این دقیقاً همان چیزی است که طی قرنهای طولانی درباب افراد ناتوان و دارای کم توانی از آن غفلت شده و یا افراد دارای کم توانی قربانی آن بودهاند. شواهد و مستندات فراوانی در این زمینه وجود دارد. (همان: ۴۵)
نقش اعلامیه جهانی حقوق بشر در پرداختن به حقوق کودکان، زنان، افراد دارای کم توانی وحتی پناهنده گان موجب گردید که آنان بعنوان گروههای خاص مورد توجه قرار گیرند واین امر بعدها پیش زمینه تصویب بسیاری از میثاقها، اعلامیهها، قطعنامههاو کنوانسیون (پیماننامه)ها گردید هرچند بسیاری از قوانین مطروحه، در اغلب کشورها هیچگاه ضمانت اجرایی نیافت لیکن طرح مسایل این گروههای به حاشیه رانده شده اعتباری جهانی به آنان و مسائل شان بخشید.
اولین معاهده حقوق بشر در قرن بیست و یکم(کنوانسیون وپروتکل الحاقی حقوق افراد دارای کم توانی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل ( ۷-۲۰۰۶ ) به تصویب رسید.
در سالهای اخیر جهانیان به این تفکر رسیدند که نادیده گرفته شدن حقوق فردی ۶۵۰ میلیون انسان بیش از این قابل پذیرش نیست وبدین ترتیب مجمع عمومی اولین معاهده جدید حقوق بشر در قرن بیست ویکم را که نتیجه ۲ دهه تلاش در زمینه حمایت از حقوق افراد دارای کم توانی بوده ویک حرکت بزرگ درپی ریزی رفتار ی جهانی با افراد دارای کم توانی میباشد را به تصویب رساند.
پیشینههای کلیدی برای کنوانسیون:
– بیانیه جهانی حقوق انسانی
– تعهد بین المللی راجع به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
– اسناد سازمان جهانی کار (ILO) و دیگر سازمان های بین المللی که بطور کافی به حقوق انسانی و کم توانی میپردازند:
– سال ۱۹۷۱ “اعلامیه جهانی حقوق افراد دارای عقب ماندگی ذهنی” در ۷ ماده که در آن حقوقی مشابه سایر اعضای جامعه برای آنان در نظر گرفته میشود.