علم مهندسی عوامل انسانی یا ارگونومی که علمی انسان محور است با ارائه الگوهای نوین و کاربردی ، ابزاری کارآمد هم برای تولیدکننده و هم برای مصرف کننده محسوب می شود. ارگونومی علمی است که ضمن توجه به سلامت نیروی انسانی به تولید و بهرهوری بطور دقیق مینگرد. این علم با هدف اصلاح شرایط سیستم های کار، روش های طراحی ایستگاه کار ، ابزار آلات و همچنین کنترل روش های عوامل زیان آور محیطی را تشریح می کنند و با عنایت به مبانی رفتارشناسی انسانی ، ساختار عوامل یادشده را با خصائص انسانی مطابقت می دهد. با توجه به آنچه تاکنون ذکر شد اینگونه بنظر می رسد که ارگونومی با علوم دیگر ازجمله مهندسی صنایع ، مهندسی ایمنی ، مدیریت ، طراحی صنعتی ، مکانیک و بیومکانیک ، روانشناسی ، جامعه شناسی و مرتبط باشد(ابطحی،۴۱:۱۳۸۳)هدف ارگونومی اطمینان از برآورده شدن نیازهای انسان برای انجام کار بصورت ایمن و اثربخش در طراحی سیستمهای کار است.طی دهه های گذشته نقش حیاتی ارگونومی در بهبود کیفیت، افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت زندگی کاری، ایمنی وکارایی کلی سازمان مشخصتر شده است. متخصصان ارگونومی با بهینه کردن تناسب بین انسان، ماشین، محیط وسازمان کارایی انسان و سیستمها را بهبود بخشیدهاند. در حال حاضر توجه به ارگونومی از حد یک ابزار فراتر رفته و بهیک استراتژی جهت بهبود کیفیت و بهرهوری، ایجاد محیط کار مناسب، پیشگیری از حوادث و بیماریهای ناشی از کارو بهبود راندمان و عملکرد انسان تبدیل شده است. سازمان بین المللی کار اعلام نموده که سوانح کاری بیشتر از جنگ کشته میدهد. (روزنامه خبر جنوب تاریخ ۵/۶/۹۳ ) مدیر کل سازمان بین المللی کار اعلام کرد شمار افرادی که بر اثر سوانح کاری و بیماری های کاری جانشان را از دست می دهند بیشتر از تلفات جنگ است.به گزارش ایسنا، گای رایدر اظهار کرد؛ حوادث مربوط به کار نسبت به جنگ جان افراد بیشتری را در سراسر جهان میگیرد.بر اساس آمار رسمی، حدود ۲٫۳ میلیون کارگر هر سال بر اثر حوادث کاری و بیماری میمیرند. علاوه بر این حدود ۸۶۰ هزار سانحه در روز اتفاق می افتد که منجر به مرگ نمیشود. طبق برآورد سازمان بین المللی کار، سوانح و بیماری های مربوط به کار ۲۸ تریلیون دلار در سال هزینه به اقتصاد جهان تحمیل می کند.سیستمهای کار، سیستمهای جهتدار و هدفمندی هستند که خروجی مشخصی را ارائه میکنند. معنای کار، کوشش برای رسیدن به یک هدف است که این تعریف مناسب تر از تعاریف دیگر یعنی حاصلضرب نیرو در جابجایی یا افزایش فعالیت متابولیک بالاتر از سطح پایه است. پیچیدگی سیستم کار با افزایش اجزای ماشینی یا انسانی یا با وسیع تر شدن محیط بیشتر میشود. هر یک از اجزای سیستم کار میتواند با دیگر اجزاء بطور مستقیم یا غیرمستقیم در تعامل باشد. حیطه عمل ارگونومی بینهایت وسیع بوده و محدود به کاربرد خاصی نیست(امینی،۲۱۰:۱۳۸۸)تمام سیستمهای کار دارای محدوده فیزیکی یا کارکردی هستند که آنها را از سیستمهای مجاور جدا میسازد. سیستمهای کار با ورودیها و خروجی های مخصوص به خود با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. خروجی یک سیستم کاری میتواند ورودی سیستم کاری بعدی و یا بالعکس باشد. آنالیز سیستم، علم مطالعه ساختار و کارکرد سیستمهای کار و فراهم ساختن ابزار لازم برای ترکیب سیستمهای ساده و تشکیل سیستمهای پیچیدهتر است. آنالیز سیستمها جزء لاینفک تمام کارهای پیشرفته در ارگونومی است. پرداختن به ارگونومی نیازمند آشنایی با آناتومی، فیزیولوژی و روانشناسی انسانی درطراحی سیستمهای کار است. تاکید خاصی روی طراحی سطح مشترک انسان- ماشین وجود دارد تا ایمنی و کارایی تجهیزات افزایش یابد و عوامل زیانآور استرسزا حذف شوند(ولی پور،۳۶:۱۳۸۸)
عکس مرتبط با اقتصاد
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
۲-۱۳٫تاریخچه ارگونومی
ارگونومی لازمه طراحی و حل مشکلات کاری در سیستمهای کار نوین است که با پیشرفت تکنولوژی نمایان شدهاند. ارگونومی پیشرفت خود را مدیون همان فرایندهای تاریخی میداند که باعث رشد سایر علوم نظیر مهندسی صنایع و طب کار گردید است.
تلاش برای تطبیق انسان با کار بر اساس ایده بهبود بهرهوری یا کارآیی بوسیله انتخاب کارگران مستعد برای کاری خاص قرار دارد. این نظریه که یکی از پایههای روانشناسی صنعتی مدرن را تشکیل میدهد براین فرض استوار است که برای انجام هر کاری نیاز به استعدادهای خاصی است که میتوان آنها را شناسایی و بطور عینی اندازهگیری کرد. این فرضیه در مورد انتخاب افراد، با صلاحیت یا مهارتهای اداری برای پستهای خاص صدق میکند. همچنین فرضیه یاد شده در مورد تعدادی از مشاغل دیگر صادق است حتی امروزه مشاغل سخت بدنی مانند آتش نشانی یا نجات غریق یا مشاغلی نظیر خلبانی هواپیمای نظامی محدود به افرادی با استعدادها و خصوصیات بدنی خاص است. اگرچه این فرضیه همواره درست نبوده و هنوز جای بحث دارد. برای مثال اتحادیه های صنفی ممکن است به تلاشهای مدیریت برای انتخاب کارگران قوی بنیه برای کارهای خاص اعتراض کنند که بحث بر سر خود کار است نه فرد کارگر و کار باید بگونهای طراحی مجدد شود که توسط هر فردی قابل انجام باشد. نظریه دیگری که فلسفه ارگونومی بر آن استوار است با نام تطبیق کار با انسان شناخته میشود. بسیاری از تلاشهای اولیه مهندسی انسانی و طراحی فضای کار سعی درطراحی کارهای متناسب با ویژگیهای کارگر داشتند. فرضیه اساسی در نظریه اف ام جی[۹۵] این است که یک مجموعه مناسب از ویژگیهای فردی را در رابطه با هر کاری که طراحی میشود میتوان مشخص کرد. اف ام جی میتواند در تمام سطوح اجرا شود برای مثال جهت تعیین میزان قابل قبول وزن با روشی ابداع شده است که ریسک صدمه به کارگران را به حداقل می رساند. لذا کارهای خطرناک شناسایی شده و دوباره طراحی میشوند. درجه حرارتهای حداکثر و قابل قبول برای انجام کارمشخص شدهاند که امکان طراحی شرایط جوی مناسب با کار را برای کارگران فراهم میکند. در روانشناسی عملکرد انسان، واضح است که افراد دارای انتظاراتی در مورد روابط بین حرکات کنترلها و حرکات متقابل تجهیزات کنترل شده هستند. اگرچه اپراتورها میتوانند روابط معکوس را یاد بگیرند، ولی این عمل تقریبا همواره ناخوشایند بوده و باعث افزایش ریسک خطا میشود. از طرف دیگر ارگونومی تلاش میکند که ارتباط بین کنترل- نشانگر به گونهای طراحی شود که با انتظارات کاربر سازگار باشد. در سطح زبان، واضح است که افراد میتوانند آموزش ببینند تا با دستورالعملها، کتابچهها یا نرمافزارهایی که دارای جمله بندی بد باشند، کار کنند اما تحت شرایط کار طبیعی فرد خسته میشود و در شرایط استرسزا احتمال ارتکاب خطاهای بزرگ افزایش مییابد. مقرراتی که از انجام تحقیقات روانی- کلامی حاصل شده است باید در طراحی زبان بکار رود تا درک آن آسان باشد. و نهایت اینکه اگر درک طراح از سیستم متفاوت از درک کاربر باشد کاربر در یادگیری استفاده از سیستم و بکارگیری آن دچار مشکل خواهد شد(امینی،۲۱۰:۱۳۸۸)
ارگونومی بر ضرورت سازگاری شناختی در طراحی سیستم تأکید دارد.تاریخجه ارگونومی از ابتدای شکل گیری بعد از سالهای جنگ چهانی دوم (تولد ارگونومی: سال ۱۹۴۹ در انگلستان) بشرح زیر است:
دهه پنجاه : ارگونومی نظامی
دهه شصت : ارگونومی صنعتی
دهه هفتاد : ارگونومی محصول
دهه هشتاد : ارگونومی کامپیوتر
دهه نود : ارگونومی ارتباطات
دهه ۱۰ : ارگونومی در فضا
۲-۱۴٫رویکرد های جدید در ارگونومی
حل مشکلات ارگونومی در محیط های کار نیازمند بهبود در سطوح مختلف سازمان است. این بهبود نه تنها در وظایف شغلی بلکه در ساختار کلی سازمان ، نحوه هدایت فعالیتهای شغلی و تدوین خط مشی ها و دستورالعمل های سازمانی نیز باید صورت پذیرد . به این شیوه رویکرد سیستمی در راستای بهبود ارگونومی اطلاق می شود و اغلب ماکرو ارگونومی[۹۶] نامیده می شود.
۲-۱۴-۱٫تعریف سیستم
سیستم مجموعه ای از اجزای بهم پیوسته و بهم وابسته است که بشکلی گرد هم آمده اند که ایجاد یک کل واحد می نمایند. سیستم های سازمانی از زیر سیستم هایی تشکیل یافته اند که برای نیل به اهداف کلی سازمان عمل می کنند . سازمانها را میتوان بصورت زیر سیستم هایی در درون سیستم های اجتماعی بزرگتر در نظر گرفت(صمدی،۱۳۸۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بعد از تحقیقات کلاسیک مؤسسه تاویستوک[۹۷] ، سازمانها بصورت سیستم های باز در نظر گرفته می شوند که مشغول تبدیل ورودیها به خروجی ها ی مورد نظر هستند. سازمانها بصورت باز در نظر گرفته می شوند زیرا دارای مرزهای قابل نفوذی در برابر محیط های خارجی خود هستند و یا برای بقا و ادامه حیات به آنها وابسته اند. اغلب سازمانها با دو جزء اصلی زیر ورودی را به خروجی تبدیل میکنند:
– افراد بصورت زیر سیستم انسانی
– تکنولوژی بصورت زیر سیستم فنی
طراحی زیر سیستم فنی ، وظایفی را که باید انجام شود تعریف می کند و طراحی زیر سیستم انسانی تعیین کننده راه هایی است که وظیفه باید انجام شود . این دو زیر سیستم با یکدیگر در سطح مشترک[۹۸] انسان ـ سخت افزار و انسان ـ نرم افزار در حال تعامل[۹۹] هستند .
زیر سیستم فنی بعدی از طراحی نسبتاً ثابت و پایدار است . قبل از ظهور ارگونومی اعتقاد بر این بود که بدلیل ماهیت پایدار تکنولوژی ، زیر سیستم انسانی باید با تغییرات محیطی تطبیق حاصل کند . ارگونومی علمی است که سیستم را با انسان منطبق می کند تا به بهترین تناسب ممکن دست یابد نه اینکه انسان با محیط تطابق پیدا کند . اکنون می دانیم تکنولوژی می تواند و باید بگونه ای طراحی شود که تطبیق پذیر باشد تا بتواند برای تأمین نیازهای انسانی تغییر کند . تعامل زیر سیستم های فنی و انسانی منجر به پیدایش مفهومی سیستمی در ارگونومی شده است که بهینه سازی مشترک[۱۰۰] نام دارد . بهینه سازی مشترک به مفهوم برآورده ساختن نیازهای زیر سیستم ها ی فنی و انسانی در آن واحد است . بهینه کردن یک زیر سیستم وسپس تطبیق دیگری با آن منجر به بهینه سازی پائین در کل سیستم خواهد گردید.
ماهیت هم افزونی سیستم های پیچیده
نظریه ای که به طور وسیع مورد قبول صاحبنظران است آن است که سیستم های پیچیده ماهیتی سنیرژیک[۱۰۱] دارند، یعنی کل سیستم چیزی بیشتر از مجموع اجزای آن است . اینکه تا چه حد کلیت سیستم فراتر از مجموع اجزا باشد بستگی به میزان هماهنگی بین اجزا دارد . هر چه هماهنگی واقعی بیشتر باشد احتما لاً شرایطی ایجاد میشودکه استرس کارگران کاهش و رضایت شغلی افزایش یابد. هر چه هماهنگی کمتر باشد اثرروی بهداشت کارگران تشدید میگردد. نیل به هماهنگی سازمانی نیازمند پرداختن به دو امر مهم است . اولین کار هماهنگی ویژگی های کلیدی پنج جز بهم وابسته بشرح زیر است :
Job Satisfaction - رضایت شغلی
* ساختار سازمانی
* زیر سیستم انسانی
* زیر سیستم تکنولوژی
* وظایف شغلی
* محیط خارجی
این امر مستلزم آنالیز سیستم از دیدگاه ماکروارگونومی است . باید اطمینان حاصل شود که مشاغل و سطوح مشترک انسان و سیستم بطور مناسب طراحی شده اند و این طراحی ها با طراحی ماکرو ارگونومی سیستم هماهنگ است. این امر نیز بنوبه خود مستلزم آنالیز و طراحی ماکرو ارگونومی در سطح شغلی است که به دیگر اجزای سیستم بطور هماهنگ مربوط است . از جنبه تئوری ، هماهنگی اجزای سیستم منجر به بهبود سینرژیک در بهره وری، کاهش میزان حوادث و اختلالات عضلانی ـ اسکلتی ، ارتقاء رضایت شغلی و کیفیت زندگی کاری خواهد شد (ولی پور،۲۸:۱۳۸۸)
۲-۱۴-۲٫ارگونومی و سیستم کار
یکی از راه های تعریف و فهم ماهیت هر رشته ای از علوم ، شناخت ماهیت تکنولوژی آن است . تکنولوژی انحصاری ارگونومی ، تکنولوژی سطح مشترک انسان ـ سیستم[۱۰۲] است . ارگونومی بعنوان یک دانش، وظیفه اش توسعه دانسته ها درباره توانایی هاو محدودیت های انسان و سایر ویژگی های مرتبط با طراحی سطح مشترک بین انسان و دیگر اجزای سیستم است . در عمل، ارگونومی وظیفه اش کاربرد تکنولوژی سطح مشترک انسان ـ سیستم در طراحی یا تغییر سیستم ها به منظور افزایش عملکرد ، ایمنی، سلامت ، راحتی ، اثر بخشی و کیفیت زندگی است . در حال حاضر این تکنولوژی دارای ۴ جزء مشخص بصورت زیر است :
۱- ارگونومی سخت افزار[۱۰۳] : تکنولوژی سطح مشترک انسان ـ ماشین
۲- ارگونومی محیطی[۱۰۴] : تکنولوژی سطح مشترک انسان ـ محیط
۳- ارگونومی شناختی[۱۰۵] : تکنولوژی سطح مشترک انسان ـ نرم افزار
۴- ماکرو ارگونومی : تکنولوژی سطح مشترک انسان و سازمان
در مقابل مقوله چهارم، به سه مقوله اول اصطلاحا میکروارگونومی اطلاق می شود.
۲-۱۴-۳٫ارگونومی سخت افزار
ارگونومی سخت افزار در طول جنگ جهانی دوم شروع شد و یکی از ارکان شروع رسمی علم ارگونومی است . این شاخه از علم ارگونومی عمدتاً وظیفه اش مطالعه خصوصیات فیزیکی و ادراکی انسان و کاربرد این اطلاعات در طراحی وسایل نشانگر ، کنترل ، ابزار ، صندلی ، سطوح کار و آرایش فضا ها و ایستگاه های کار است.
۲-۱۴-۴٫ارگونومی محیطی
ارگونومی محیطی ریشه در سال های دهه ۱۹۳۰ میلادی دارد . درآن سالها علاقه زیادی به مطالعه اثرات صدا ، ارتعاش ، روشنایی ، گرما ، سرما و رطوبت (شرایط جوی) بر عملکرد انسان و سلامت وجود داشت . در طول دهه های گذشته ، اهمیت درک رابطه بین انسان با محیط مصنوعی و طبیعی مورد توجه قرار گرفته است.
۲-۱۴-۵٫ارگونومی شناختی (نرم افزار)
این شاخه از علم ارگونومی در دهه ۷۰ ظهور کرد و نشانه تغییر توجه از جنبه های فیزیکی و ادراکی به ماهیت شناختی کار بود . کانون این نگرش جدید، اختراع تراشه سیلیکون[۱۰۶] و در نتیجه کار با سیستم های کامپیوتری بود. ازآنجا که ارگونومی نرم افزار عمدتاً با جنبه های شناختی عملکرد انسان مرتبط است اغلب از آن بعنوان ارگونومی شناختی یاد میشود (صدرا ابرقویی،۱۳۸۸).
۲-۱۴-۶٫ماکرو ارگونومی
ماکرو ارگونومی که بهتر است تکنولوژی سطح مشترک انسان وظایف ـ ماشین ـ محیط ـ سازمان- نام گذاری شود تمرکزش بر رویکردی انسان گرا برای متناسب کردن کلی طراحی سازمان وسیستم کار با انسان است . تمرکز اولیه در سه تکنولوژی ارگونومی (ارگونومی سخت افزار، ارگونومی محیطی و ارگونومی نرم افزار) که در بالا تشریح شد بر اپراتور انسانی یا زیر سیستم انسانی است . بنابر این کاربرد اولیه این تکنولوژیها در حد میکرو ارگونومی است. بر عکس در تکنولوژی سطح مشترک انسان ـ سازمان ، جنبه کلان و ماکرو غالب است زیرا این تکنولوژی با ساختارکلان سیستم کار مرتبط است . ازنظر تاریخی ، طراحی سازمان و مدیریت [۱۰۷]در عمل در ارگونومی کاربرد داشته است اما ماکرو ارگونومی بعنوان یک تکنولوژی شناخته شده و رسمی، نسبتاً جدید است. ریشه رسمی آن به مطالعه ای که در امریکا توسط انجمن عوامل انسانی[۱۰۸] درباره گرایشهای آینده ارگونومی در طول ۲۰ ساله (۱۹۸۰تا۲۰۰۰) صورت گرفت بر می گردد. هندریک[۱۰۹] ، تئوریسین برجسته ماکرو ارگونومی در این چارچوب معتقد است که نیاز شدیدی به ادغام طراحی سازمان و مدیریت در ارگونومی وجود دارد . در طول دو دهه گذشته این امر تحقق یافته است و تکنولوژی جدید یعنی ماکرو ارگونومی ظهور کرده است . از نظر مفهومی ، ماکرو ارگونومی رویکردی سیستمی از بالا به پائین[۱۱۰] در طراحی سازمان و مدیریت است(صمدی،۷:۱۳۸۵)
۲-۱۴-۷٫ماکروارگونومی و ساختار سازمان
به منظور درک صحیح از ماکرو ارگونومی باید ابعاد مختلف ساختار سازمانی را بشناسیم .
ابعاد ساختار سازمانی
سازمان را میتوان بصورت هماهنگی برنامه ریزی شده دو یا چند نفر که با هم بصورت نسبتاً مداوم و از طریق تقسیم کار و سلسله مراتب کار میکنند و در صدد نیل به هدف مشترک یا مجموعه ای از اهداف هستند تعریف کرد . این مفهوم سازمان که در آن تقسیم کار و سلسله مراتب وجود دارد دلالت بر ساختار دارد . مفهوم ساختار سازمان را می توان با سه جزء عمده زیر بیان کرد:
· پیچیدگی[۱۱۱]
· رسمیت[۱۱۲]
· تمرکز[۱۱۳]
پیچیدگی سازمان
پیچیدگی به میزان پراکندگی[۱۱۴] و تلفیق[۱۱۵] در داخل سازمان مربوط می شود . انواع پراکندگی در ساختار سازمان بشرح زیر است :
الف ـ پراکندگی عمودی
ب ـ پراکندگی افقی
ج ـ پراکندگی مکانی
افزایش هر یک از ۳ عامل فوق باعث افزایش پیچیدگی سازمان می شود .
تلفیق که یکی دیگر از جنبه های پیچیدگی سازمان است اشاره به مکانیسم های سازمانی برای تسهیل ارتباطات ، هماهنگی و کنترل بین اجزای پراکنده سیستم دارد. بعضی از عمومی ترین مکانیسمهای تلفیق شامل قوانین و دستورالعمل های رسمی ، کمیته هاو سیستم های اطالاعات و حمایت کننده تصمیم گیری هستند . پراکندگی عمودی نیز یکی از مکانیسمهای تلفیق کننده کلیدی برای واحدهای پراکنده افقی و جغرافیایی است .
رسمیت سازمان
از نقطه نظر ارگونومی ، رسمیت بصورت درجه استاندارد بودن مشاغل در سازمان تعریف میشود . در سازمان های بسیار رسمی ، کارگران کنترل بسیار کمی روی آنچه که باید انجام شود دارند . در این سیستم ها اغلب طراحی سخت افزار و نرم افزار به گونه ای است که اعمال نظر کارگران را محدو.د می سازد در سازمان هایی که دارای رسمیت کمتر هستند به کارگران اجازه دخالت بیشتر در تصمیم گیری داده میشود و بنابر این کارگران قادرند بیشتر از ظرفیت فکری شان استفاده کنند .
تمرکز
تمرکز به مفهوم تصمیم گیری رسمی فرد در یک واحد یا سطح سازمان است . تمرکز باعث می شود که کارگران اعمال نظر محدودی در تصمیماتی که شغل شان را متأثر میسازد داشته باشند..
بطور سنتی تمرکز در شرایط زیر مطلوب است :
الف ـ هنگامی که دیدگاه جامعی مورد نیاز است مانند تصمیم گیری استراتژیک
ب ـ هنگامی که کار در محیطی بسیارپایدار و قابل پیش بینی صورت میگیرد.
ج ـ در تصمیم گیری های مالی و قانونی که بطور مشخص در صورت تمرکز ، تصمیم گیری مؤثرتر صورت میگیرد .
د ـ هنگامی که مزایای عمده تمرکز قابل بیان باشد .
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:15:00 ق.ظ ]