۲ـ ۱٫ اسباب نزول
آیات قرآن مجید در طول رسالت پیامبر اعظم(ص) به تدریج و بعضی از آنها در ارتباط با حوادث و رویداد های آن زمان نازل شده است. سور و آیات قرآن در این رابطه به دو دسته تقسیم می شوند:
الف. آیه ها و سوره هائی که سبب نزول آن عام [۶۴]بوده و بدون حادثه یا رویدادی خاص نازل شده است. مانند آیات و سوره هایی که از روز قیامت و اوضاع و احوال بهشت و دوزخ گزارش می دهند[۶۵].
ب. آیه ها و سوره هائی که سبب نزول خاصی دارد و به دنبال حادثه یا پرسشی نازل شده است. بر مفسر لازم است که آن حادثه را به اختصار شرح دهد تا سیاق آیات بر خواننده روشن گردد[۶۶]. دانشمندان علوم قرآنی و مفسرین بر تأثیر سبب نزول در فهم آیات قرآن و روشن شدن مطالب آن اتفاق نظر داشته[۶۷] و اختلاف نظر آنها تنها در میزان تأثیر می باشد[۶۸].
۲ـ۱ـ ۱٫ معنای لغوی « اسباب»
«اسباب جمع سبب[۶۹]»، به معنای «ریسمان[۷۰]» و «راهی است که موجب وصل[۷۱] چیزی به چیز دیگر به سمت بالا[۷۲]» باشد. سپس این واژه برای «مطلق وصل دو چیز[۷۳]» استعمال شده است. این کلمه ۹ بار به معنای «پیوند[۷۴]» ، «وسیله[۷۵]» ، « ریسمان[۷۶]» ، « نردبان[۷۷]» و « راه یا
در[۷۸]» در آیات قرآن کریم به کار رفته است.
معنای لغوی واژه «نزول» در فصل اول آمده و نیاز به تکرار آن نمی باشد.
۲ ـ ۱ـ ۲٫ تعریف اصطلاحی« اسباب نزول»
اصطلاح «اسباب نزول» حدود قرن چهارم و پنجم رایج شد[۷۹]. قبل از این تاریخ، اصطلاح «التنزیل» به معنای«مورد نزول» که می تواند شامل سبب نزول آیه نیز باشد، به کار می رفته است[۸۰]. این واژه در روایات اهل بیت(ع)[۸۱] در مقابل تأویل[۸۲](بطن) یعنی «معنای ظاهری آیه» دیده می شود[۸۳]. بنابراین «التنزیل» اعم از سبب نزول است[۸۴]. برای بدست آوردن تعریفی کامل و جامع از این اصطلاح، ابتدا تعاریفی از صاحب نظران علوم قرآنی ارائه می دهیم:
سیوطی: «… حادثه ای که در زمان وقوعش آیه ای نازل شود[۸۵]…».
در این تعریف تأکید بر روی وقایعی است که موجب نازل شدن آیات شده اند.
زرقانی: «حوادث یا رویدادی که در زمان وقوع آن آیه یا آیاتی نازل شده و در مورد آن سخن گفته و یا حکم آن را بیان کرده است[۸۶]». سپس در توضیح این تعریف آورده است: آیات نازل شده باید متصل به زمان حادثه بوده و در زمان پیامبر اتفاق افتاده باشد.
صبحی صالح: «مسائل و حوادثی که آیه یا آیاتی به سبب آن و همزمان با زمان وقوعش نازل شده و آن را مورد بررسی قرار داده و یا پاسخگو و بیان کننده حکمش باشد[۸۷]».
آیه ا… معرفت نیز چنین تعریف کرده اند: «سبب و علتی که باعث شود، آیاتی از قرآن درباره آن نازل گردد[۸۸]».
نکته قابل توجه در این تعاریف این است که گاهی این مسائل و مناسبت ها هستند که موجب نزول آیه یا آیاتی می گردند که در بردارنده دیدگاه قرآن کریم پیرامون آن مسائل است. بنابراین جامع ترین تعریفی که می توان برای «اسباب نزول» ارائه داد عبارت است از: « رویداد یا پرسشی که به اقتضای آن قسمتی از قرآن کریم همزمان یا در پی آن[۸۹] » در زمان پیامبر گرامی (ص) نازل شده که در بردارنده جواب یا حکم آن رویداد یا پرسش
بوده و «به لحاظ آنکه زمینه ی نزول آیات را فراهم می آورند[۹۰]» به آن اسباب نزول گویند.
۲ـ ۱ـ ۳٫ تأثیر شناخت سبب نزول بر تفسیر قرآن
با بررسی مواردی از اسباب نزول آیات به موارد زیادی از تأثیرگذاری سبب نزول بر تفسیر برخورد می کنیم که مهمترین آنها عبارتند از:
۱٫ فهم صحیح معنای آیه و رفع ابهام از آن همانطور که اشاره شد، گاه نزول قرآن مصادف بوده با وقایع و شرایط خاصی که بدون آگاهی آن مفهوم برخی از آیات در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. برای آگاهی از جزئیات مطالب و همچنین دوری از برداشت های ناقص و اشتباه راهی جز رجوع به روایات اسباب نزول باقی نمی ماند. جهت روشن شدن مطلب به دو نمونه اشاره می شود:
الف ـ احزاب/ ۳۷: «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ … فَلَمَّا قَضَی زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَىْ لَا یَکُونَ عَلََی الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فىِ أَزْوَاجِ أَدْعِیَائهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنْهُنَّ وَطَرًا وَ کَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا»
«و [یاد کن‏] آنگاه که به آن کس که خداى به او نعمت داده بود- نعمت اسلام و ایمان- و تو نیز به او نعمت داده بودى- نعمت آزادى- گفتى: همسرت را براى خود نگاه دار و از خدا پروا داشته باش… پس چون زید حاجت [خویش‏] از او برآورد- و وى را طلاق داد- او را به زنى به تو دادیم تا بر مؤمنان درباره [ازدواج با] زنان پسرخواندگانشان تنگى و باکى نباشد هر گاه که [پسرخواندگانشان‏] حاجت خود را از آنان برآورده باشند و فرمان خدا شدنى است‏»
ابهام هایی درباره موضوع مطرح شده وجود دارد که با مراجعه به سبب نزول قابل شناخت است.
با توجه به سبب نزول آیه فهمیده می شود: منظور از «وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ» زید بن حارثه است که رسول خدا(ص) بر او احسان نموده و او را که برده ای بود، آزاد کرده و به فرزندی پذیرفت و سپس او را به همسری دختر عمه ی خود در آورد. زید بعد از مشاجراتی با همسرش نزد پیامبر(ص) آمده و اصرار ورزیده که زنش را طلاق دهد و سرانجام علی رغم میل رسول خدا(ص) او را طلاق می دهد. پیامبر(ص) با رهنمود خداوند با زن مطلقه ی پسر خوانده‌اش ازدواج می کند تا یکی از آیین های عرب جاهلی را نسخ کند[۹۱]. زیرا عرب جاهلی، پسر خوانده را در احکامی مانند ارث، ازدواج و… چون پسر واقعی در نظر گرفته و از این رو ازدواج با همسر مطلقه او را حرام می‌دانست. بدین ترتیب مفهوم آیه واضح می‌گردد.
ب ـ مائده/ ۹۳ : « لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُواْ إِذَا مَا اتَّقَواْ وَّ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّ ءَامَنُواْ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّ أَحْسَنُواْ…»
«بر کسانى که ایمان آورده‏اند و کارهاى نیک و شایسته کرده‏اند گناهى نیست درآنچه خورده‏اند- پیش از حکم تحریم- هر گاه پرهیزگار بوده و ایمان داشته باشند- بر ایمان پایدار باشند- و کارهاى شایسته کنند، سپس [از محرمات‏] پرهیز نمایند و [به تحریم آن‏] ایمان آورند و آنگاه نیز [از حرامها] بپرهیزند- بر پرهیزگارى پایدارى ورزند- و کار نیک
کنند…»
بدون شناخت سبب نزول، معنای آیه ابهام دارد. زیرا سیاق آیه تا حدی بیانگر ارتباطش با شرابخواری است و ظاهر آیه نیز مطلق طعام از جمله شرب خمر را برای کسانی که شرایط ایمان همراه با تقوا و عمل نیک را دارند حلال دانسته و بر این شرایط نیز تأکید نموده است (تکرار واژه تقوا). چنانچه این مفهوم را برداشت نمائیم، با مضمون برخی آیات منافات دارد مانند:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتىِ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فىِ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ…[۹۲]»‏
«بگو: چه کسى آرایشى را که خدا براى بندگان خود پدید آورده و روزیهاى پاکیزه راحرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگى دنیا براى مؤمنان است- ولى کفار هم بهره‏مندند- در حالى که در روز رستاخیز ویژه ایشان است….»
جهت منافات این است که در این آیه خوردنیهای حلال هستند که منع نشده اند نه مطلق طعام. بدین صورت بدون توجه به سبب نزول معلوم نیست، نوشیدن شراب در چه موقعی بر مؤمنان حرج و گناهی ندارد.
در سبب نزول آیه آمده است: هنگامی که حرمت شرب خمر اعلام شد کسانی بودند که برایشان این سؤال پیش آمد که تکلیف ما نسبت به گذشته و شرابهائی که خورده ایم چیست؟ و همچنین گروهی از صحابه از دنیا رفته بودند در حالیکه تا آن زمان شراب، خورده بودند. این مسأله ای شد برای مسلمانان که تکلیف آنان چه می شود؟ با نزول آیه جواب می آید، در صورتی که پایبند ایمان و عمل صالح بوده و تقوا پیشه کنند، خطری
‌ متوجه ‌ایشان نیست[۹۳]. بنابراین با توجه به سبب نزول روشن می شود این حکم درباره گروهی خاص و در شرایطی ویژه است.

۲٫ شناخت مصادیق آیات
یکی دیگر از فوائد علم اسباب نزول، فهمیدن سبب خاص آیه و آگاهی یافتن بر مصادیق آن است. به نمونه هائی توجه فرمائید:
الف ـ مائده/ ۵۵: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَ هُمْ رَاکِعُون‏»
«همانا دوست و سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانى که ایمان آورده‏اند، آنان که نماز را برپا مى‏دارند و زکات مى‏دهند در حالى که در رکوعند.» بسیاری از مفسرین[۹۴]با استناد به روایات فراوانی که در خصوص سبب نزول آیه ولایت وجود دارد، سبب نزول آیه را چنین بیان نموده اند: انفاق در رکوع مربوط می شود به زمانی که فقیری در مسجد درخواست کمک نمود و کسی به او چیزی نداد. سائل زبان به شکوه گشود. در این هنگام حضرت علی(ع) که در حال رکوع بودند به انگشتری در دستشان اشاره کردند و سائل انگشتر را برداشت. رسول اکرم(ص) ـ که ناظر قضیه بودند ـ سر به آسمان بلند کردند و از خدا خواستند تا علی(ع) را وزیرشان قراردهد. خداوند متعال با نزول این آیه شخصی را که سمت ولایت و رهبری داشته و اطاعتش بر مردم واجب است معرفی نمود.
این مطلب را معنای واژه «وَلِیُّ[۹۵]» هم تأیید می کند. این آیه یکی از واضح ترین دلایل ولایت حضرت علی(ع) است. با شاهد گرفتن از نص قرآن و سبب نزول ثابت می شود مقصود از«وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا ْ» علی(ع)است که جانشین بر حق پیامبر(ص) است.
ذکر جمع و اراده ی فرد از آن از نظر لغت و اصول محاوره ای دارای اشکال نیست زیرا این شیوه در محاورات عرفی و گفتگوهای معمولی در زبان عربی و زبان های دیگر معمول بوده و هست و فراوان دیده می شود که برای تعظیم یک نفر به جای مفرد، جمع به کار می برند. قرآن کریم نیز که به زبان عربی نازل شده و طبق اصول عقلایی محاوره ای سخن گفته از این قاعده مستثنی نیست.
ب ـ کوثر/۱: « إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر»
«همانا تو را کوثر- خیر بسیار- دادیم.»
سبب نزول سوره گویای آن است که بعد از فوت پسران رسول خدا(ص) فردی زخم زبان
به پیغمبر(ص) زده و او را ابتر خطاب کرد یعنی کسی که پسر ندارد. به دنبال این واقعه سوره کوثر نازل گشت. با در نظر گرفتن واژه «ابتر» و سبب نزول، منظور از «الْکَوْثَر»؛ «خیر کثیر»، برکتی است که خداوند در نسل پیامبر(ص) قرار داده است. این برکت یکی از مصادیق خیر کثیر است. بدین سان روشن می گردد که «إِنَّ» در جمله ی «إِنَّ شَانِئَک‏» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم می رساند[۹۶].
مفسرین در معنای «کوثر» ۲۶ قول نقل نموده اند که هیچکدام به هیچ روایتی مستند نشده است، جز دو قول: ۱ـ نهری در بهشت ۲ـ حوض خاص رسول خدا(ص) در بهشت. علامه طباطبائی روایات مورد استدلال آنها را مرسل[۹۷]و مضمر[۹۸]دانسته و آنها را حجت نمی داند[۹۹]. این آیه یکی از خبرهای غیبی قرآن کریم در مورد پیامبر اعظم(ص) است. بطوریکه در همه عالم هیچ نسلی معادل آن دیده نمی شود.
فوائد دیگری هم برای اسباب نزول ذکر نموده اند که بعضی تأثیر این فوائد را قطعی نمی‌دانند و معتقدند نمی توان برای آن در قرآن نمونه ای یافت[۱۰۰]. در این قسمت، با توجه به
نمونه هائی به مواردی اشاره می شود:
۳٫ دفع توهم حصر
آگاهی به سبب نزول باعث جلوگیری از توهم حصر و اختصاص است در مواردی که ظاهر آیه نماینگر حصر است[۱۰۱].
انعام / ۱۴۵: « قُل لَّا أَجِدُ فىِ مَا أُوحِىَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَن یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیرِْ اللَّهِ بِهِ … »
«بگو: در آنچه به من وحى شده حرام شده‏اى- که شما خود حرام کرده‏اید- نمى‏یابم بر هیچ خورنده‏اى که آن را بخورد مگر آنکه مردارى باشد یا خون ریخته‏اى- جهنده‏اى- یا گوشت خوک، که آن پلید است، یا آن [حیوان سربریده‏اى‏] که به نافرمانى جز نام خداى بر آن آواز داده باشند… .»
از ظاهر آیه استنباط می شود محرمات، منحصر در ۴ صنف است. با اینکه می دانیم غذاهای حرام بیش از اینها هستند. مثلا گوشت حیوانات درنده حرام هست در حالیکه هیچ نامی از آن به میان نیامده است. در سبب نزول آیه آمده است: شخصی با پیامبر(ص) گفتگو می کند به اینکه آنچه پدران ما حرام کرده بودند را حلال کردی؟ پیامبر(ص) در جواب بیان داشتند آنچه پدران شما حرام کرده اند که موجب حرمت نمی شود و با آیات انعام/ ۱۴۳و ۱۴۴ که در این زمان نازل شده بود احتجاج کردند. کفار هنگامی که این جواب را شنیدند گفتند: اگر همه چهارپایان حلال باشد پس حرام کدام است؟ آیه مورد نظر نازل شد[۱۰۲].
با آگاهی از سبب نزول معلوم می گردد که آیه شریفه درصدد نفی احکام خرافی مشرکانی است که با پندار خود خوراکی هائی را به دلخواه بر خود حرام یا حلال کرده بودند مانند: بحیره[۱۰۳]، سائبه[۱۰۴] و… . حرمت چیزهائی که در آیه یاد شده، در مقابل محرماتی است که در جاهلیت بوده نه اینکه حرام های الهی را منحصر در همین موارد بداند و به اصطلاح، حصر در آیه، حصر اضافی است. برای روشن شدن مطلب مثالی می زنیم: کسی از ما می پرسد، آیا حسن و حسین آمدند؟ جواب می دهیم: نه! فقط حسن آمده. منظورمان این است که حسین نیامده است. اما هیچ مانعی ندارد کسان دیگر که مورد بحث ما نیستند آمده باشند[۱۰۵]. چنین حصری را حصر نسبی یا اضافی[۱۰۶] می گویند. شناخت این حصر نیاز به قرینه (در این آیه، سبب نزول) دارد و گرنه ظاهر حصر معمولا مطلق و حقیقی[۱۰۷] است. باید توجه داشت، علت بیان این نوع محرمات در آیه برمی گردد به اهمیت حرمت و تأکید آن و بقیه محرمات نیز در جای دیگر به نص قرآن یا غیر آن آورده شده است. همین مضمون، با اندکی تفاوت در آیات بقره/۱۷۳، مائده/۳ و نحل/ ۱۱۵ نیز آمده است[۱۰۸].
۴٫ شناخت حکمت تشریع بعضی احکام
واضح است امر و نهی الهی و احکام قرآن دارای فلسفه و عللی است. یکی از راه های شناخت آن فهمیدن سبب نزول آیات است.
الف ـ مجادله/۱ـ۴: « قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتىِ تُجَادِلُکَ فىِ زَوْجِهَا وَ تَشْتَکِى إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَکُمَا… فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِینًا…»
«هر آینه خدا سخن آن زن را که درباره شوى خود با تو گفت‏وگو و چون و چرا مى‏کرد و به خداى ناله و شکایت مى‏نمود شنید، و خداوند گفت و شنود شما را مى‏شنید… و هر که [برده‏] نیابد- یا نتواند-، پس روزه‏داشتن دو ماه پیاپى باید، پیش از آنکه به هم رسند و هر که نتواند، پس طعام‏ دادن شصت مستمند بباید…»
این آیه بیانگر ظهار[۱۰۹]و احکام مربوط به آن است. سبب نزول آیه بیان می کند: زنی پیش پیامبر(ص) آمده و گله و شکایت می کند از شوهرش که بعد از سالها رنج و زحمتی که در خانه اش کشیده اکنون بر او خشم گرفته و ظهارش کرده است و راه چاره ای می خواست
تا دوباره به نزد شوهرش بر گردد[۱۱۰].
آیات نازل شده ابتدا مساله ظهار را مورد بررسی قرار داده و بیان داشته که بر هیچ اصل و اساسی استوار نیست و سپس برای آن کفاره تعیین کرده است. این برخورد قاطع، بیانگر این واقعیت است که اسلام هرگز اجازه نمی دهد حقوق زن توسط مرد با بهره گرفتن از رسوم و عادات ظالمانه مورد تجاوز قرار گیرد. از طرف دیگر تعیین کفاره طی مراحلی صورت پذیرفته است. شوهر پشیمان زن قادر به پرداخت کفاره در مراحل اول و دوم نبود و تنها توانست با کمک پیغمبر(ص) مرحله سوم یعنی ۶۰ مسکین را اطعام داده و کفاره را بپردازد. و این چنین زن از این گرفتاری نجات می یابد.
ب ـ نور/ ۶ : «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَ لَمْ یَکُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِین‏»
«و کسانى که زنان خویش را به زنا نسبت دهند و آنان را گواهانى نباشد مگر خودشان پس گواهى یکى از آنان چهار بار گواهى با سوگند به خداست که او هر آینه از راستگویان
است».
در سبب نزول آیه آمده است: بعد از نازل شدن حکم حد قذف[۱۱۱]، سؤال برای چندی از اصحاب پیش آمد که اگر کسی زنش را با مردی دید تا برود چهار شاهد پیدا کند دیر می‌شود. در این صورت تکلیف او چه می شود؟ و حتی روایت شده چنین مساله ای برای شخصی پیش آمد. در این زمان آیات لعان[۱۱۲] نازل شد[۱۱۳]. به این معنا که اگر کسی خودش تنها شاهد برای متهم کردن همسرش باشد، حد قذف (۸۰ تازیانه) در مورد او اجرا نمی‌شود و از سوی دیگر ادعایی او هم بدون دلیل پذیرفته نمی شود. در این صورت بهترین و عادلانه ترین راه برای حل مشکل زن و شوهر، ملاعنه است.
همانگونه که از سبب نزول فهمیده می شود این آیات در حکم استثناء و تبصره ای بر حکم
حد قذف و در بردارنده اثرات سرنوشت سازی در خانواده است[۱۱۴]و مانند سایر احکام نقشی تاثیر گذار بر سرنوشت انسانها دارند.
ملاحظه شد پی بردن به حکمت و هدف تشریع احکام از جمله فوائدی است که از رهگذر مطالعه سبب نزول عاید انسان می شود. و مؤیدی است بر اینکه این کتاب وحی الاهی است که بر اساس مصالح، ویژه هدایت انسانها ابلاغ شده است.
۵٫ شناخت محدوده شمول حکم

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:36:00 ق.ظ ]