اختلالات رفتاری نوجوانان بی سرپرست بیشتر از نوجوانان عادی است.
عزت نفس نوجوانان عادی بیشتر از نوجوانان بی سرپرست است.
رضایت از زندگی نوجوانان عادی بیشتر از نوجوانان بی سرپرست است.
۶-۱ تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
اختلالات رفتاری
اختلات رفتاری در کودکان شامل رفتارهایی است که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم باشد و گستره آن شامل رفتارهای بیش فعالی و پرخاشگرانه تا رفتارهای گوشه گیرانه است. ویژگی این گونه رفتارها این است که اولا تاثیر منفی برفرایند رشد و انطباق مناسب کودک با محیط دارد. ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران استفاده آنان از شرایط به وجود می آورد از شایع ترین اختلالات رفتاری کودکان می توان اختلال فزون کنشی/ کمبود توجه، اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلال سلوک را نام برد(آیشنباخ، ۱۹۹۱). اختلالات رفتاری ، اختلال های شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان ، خانواده ، خود کودکان و نوجوانان مشکلات بسیاری را ایجاد می کنند و با میزان بالایی از معضلات اجتماعی همراهند( آیشنباخ ، ۲۰۰۱).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
عزت نفس
عزت نفس عموماً مؤلفه ارزیابی کننده ای از خودپنداره و معرف گستره خود است که شامل جنبه های شناختی ، رفتا ری و نیز عاطفی است. در حا لی که ا ین سازه اغلب بر ای اشاره به مفهوم کلی ارزش شخصی استفاده می شود. روزنبرگ(۱۹۷۹) بر این اعتقاد بود که رضایت از زندگی به معنای یک سازه کلی، ارزشیابی فرد از خود را به منزله ی یک موجود انسانی شایسته و با ارزش نشان می دهد. برای نمونه، عزت نفس کلی یک مؤلفه عاطفی و با بهزیستی روانشناختی در ارتباط است و عزت نفس اختصا صی یک مؤلفه شناختی و با پیامد رفتاری رابطه دارد(روزنبرگ ۱۹۹۵، به نقل از پالمن و آلایک[۱۹]، ۲۰۰۰)
رضایت از زندگی
بررسی های تجربی در مورد رضایت از زندگی و به دنبال آن در چهارچوبی وسیعتر، بهزیستی فاعلی، از اوایل قرن بیستم شکل گرفتند. مولفه های عمده بهزیستی فاعلی عبارتند از مولفه های عاطفی که معمولا به عاطفه مثبت و منفی تقسیم می شود و مولفه های شناختی که رضایت از زندگی را در بر می گیرد(دینر و همکاران[۲۰]،۲۰۰۱). رضایت از زندگی به عنوان ارزیابی کلی عبارت است از مقایسه بین شرایط زندگی با ملاکهای شخصی و افراد هنگامی سطوح بالای رضایت از زندگی را تجربه می کنند که شرایط زندگی آنها با ملاکهایی که برای خود تعیین کرده اند، مطابقت داشته باشند( دینر، ۲۰۰۰).
۷-۱ تعریف عملیاتی متغیرها
اختلالات رفتاری: در این پژوهش منظور اختلالات رفتاری نمره ای است که فرد ازپرسشنامه ی آیشنباخ(۲۰۰۱) به دست می آورد.
عزت نفس: در این پژوهش منظور از عزت نفس نمره ای است که فرد از پرسشنامه ی روزنبرگ(۱۹۶۵) به دست می آورد.
رضایت از زندگی: دراین پژوهش منظوراز رضایت از زندگی نمره ای است که فرد از پرسشنامه ی رضایت از زندگی داینر(۱۹۸۵) به دست می آورد.
فصل دوم
گستره نظری و عملی پژوهش
۱-۲ اختلالات رفتار
۱-۱-۲ تاریخچه اختلالات رفتاری
تا سال ۱۹۹۷ اصطلاح (ناتوانی جدی هیجانی[۲۱]) در قوانین آموزش ویژه مورد استفاده قرار می گرفت، در حال حاضر اصطلاح (اختلالات رفتاری) توسط)مجمع کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری([۲۲] پذیرفته شده است و از این نظر که بر جنبه ی قابل مشاهده ی مشکلات کودکان متمرکز است بر سایر اصطلاحات برتری دارد. از آنجایی که رفتارهای مشکل ساز اغلب نابهنجار نامیده می شوند ارائه تعریفی مناسب از بهنجار و نابهنجاری به منظور تعریف و طبقه بندی اختلالات رفتاری ضروری به نظر می رسد. نابهنجاری را می توان انحراف از اعتدال (حدوسط) تعریف نمود. البته جهت این انحراف منفی است.این موضوع که اختلال، واکنش فرد به شرایط محیطی یا اختلال در کارکرد های درون فردی است، همواره مورد بحث بوده است(ماش و دوزویس[۲۳]، ۱۹۹۶).
شاید جامع ترین معیار برای قضاوت در مورد اختلالات رفتاری، هنجارهای فرهنگی و اجتماعی باشند(بندیکت[۲۴]، ۱۹۳۴). پس از مطالعات گسترده اظهار داشت که هر جامعه ای رفتارهای خاص را انتخاب می کند که مناسب آن است و افراد در آن جامعه به گونه ای پروش می یابند که رفتارهای آنان مطابق با ارزش های جامعه باشد. افرادی که به هر دلیل این رفتارها را از خود بروز ندهند، اجتماع آنان را منحرف قلمداد می کند. انحراف همواره به هنجارهای فرهنگی مربوط است(نلسون و ایزرائیل[۲۵]، ۲۰۰۰).
جنسیت نیز بر هنجارهای فرهنگی- اجتماعی تاثیر دارد. در اغلب جوامع از مردها انتظار می رود موجوداتی پرخاشگر، سلطه گرتر، ماجراجوتر و فعال تر از زنان باشند. در مقابل از زنان انتظار نمی رود حساس تر،عاطفی تر، وابسته تر و آرام تر از مردان باشند.الگوهای جنسیت، ما را در قضاوت در مورد رفتار بهنجار یاری می دهند(نلسون و ایزراییل، ۲۰۰۰). سن و سطوح تحولی فرد هم، در قضاوت در مورد رفتار، مهم تلقی می شوند. در دوره نوجوانی به علت تغییرات سریع، سطح تحول بسیار تعیین کننده است، بنابراین وجود هنجارهای تحولی به ارزیابی رفتار کمک بسیار می کند.
در ارزشیابی رفتار کودکان، احساس و نگرش اطرافیان نزدیک نیز نقش دارد.بر طبق پژوهش های انجام شده، ارجاع کودکان به متخصصان بهداشت روانی به ویژگی های خانواده، معلمان و افرادی که با کودک سرو کار دارند، بستگی دارد(کاستلو و آنگلو[۲۶]، ۱۹۹۵).
مطالعات بسیاری در مورد ناسازگاری های اجتماعی صورت گرفته است. در حال حاضر ناسازگاری اجتماعی، اختلال سلوک[۲۷] و رفتارهای پرخاشگرانه، مخرب و ضد اجتماعی تلقی می شود. اختلال سلوک بیش از سایر اختلالات در دانش آموزانی که مبتلا به اختلالات رفتاری هستند مشاهده می شود(کلاین[۲۸]، ۱۹۹۰)
هر جامعه ای برای پیشرفت و رشد در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و … نیاز به افرادی دارد که از نظر روانی و جسمانی سالم باشند. با توجه به اینکه نوجوانان امروز، صاحبان بلافصل آینده جامعه هستند، سلامتی و بیماری آنان در سلامتی و بیماری جامعه فردا و نسلهای آینده اثراتی قابل توجه خواهد داشت. بنابراین لازم است به سلامت روانی و جسمانی این قشر عظیم بیشتر توجه شود و گامهایی اساسی در جهت پیشگیری و درمان بیماریها و اختلالات روانی و رفتاری آنها برداشته شود. در مجموع، تحقیقات معتبر انجام شده در جهان نشان داده اند که میزان اختلالات رفتاری در کودکان سنین دبستان در مناطق مختلف متغیر بوده و معمولا بین ۲ تا ۱۲ درصد استکه در غالب موارد بررسی شده، میزان شیوع این اختلالات در پسران بیشتر از دختران بوده است(باقری، ۱۳۷۳). بررسی آماری ده کشور اروپایی و نیز نتایج مطالعات شیوع شناسی در ۱۱ شهر و استان کشورمان نشان داده است که عواملی همچون نابسامانی های درون خانواده( عدم سازگاری والدین، سرزنش، تهدید، انضباط ضعیف، تحصیلات پایین والدین، فقر اقتصادی) عوامل مربوط به مدرسه مانند روابط معلم و دانش آموزان با یکدیگر، وضعیت تحصیلی، کیفیت و امکانات آموزشی، همچنین سن، جنس، هوش به عنوان (عوامل وراثتی) و عوامل فرهنگی و اجتماعی، مهم ترین علل بروز اختلالات رفتاری هستند(شمس اسفندآباد، ۱۳۸۰).
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۱-۲ تعریف و توصیف اختلالات رفتاری
اختلالات رفتاری در نوجوانان اشاره به مشکلات سلامت روان داردکه این اختلالات زندگی آنها را متاثر میسازد(جعفری، ۲۰۰۳). باتوجه به این حقیقت، غربالگری نوجوانان، یافتن عوامل مرتبط با اختلالات رفتاری و نیز معرفی ایشان به مراکز مشاوره جهت درمان اختلالات رفتاری از اهمیت شایانی برخوردار است(یزدان پناه و همت زاده، ۲۰۰۶). کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری دارای فراخنای توجه کوتاهی هستند، عزت نفس پایین تری دارند، در ارتباط با اعضای خانواده، اطرافیان و مردم مشکل دارند وبه آسانی ناکام می شوند که این در کودکان بی سرپرست بیشتر به چشم می خورد(بایمیستر و سوین[۲۹]، ۱۹۹۰). از دیگر یافته های مطالعه حاضر می توان به وجودارتباط بین تحصیلات پدر و اختلالات رفتاری کودکان اشاره کرد، و به طور کلی با بالا رفتن سطح تحصیلات والدین درصد وقوع اختلال رفتاری در کودکان کاهش می یابد . این نتایج با یافته های مطالعات غیاثی (۲۰۰۸) و خوشابی( ۲۰۰۷) همخوانی دارد . در این خصوص می توان گفت که با بالا رفتن سطح تحصیلات والدین آگاهی آنها نسبت به چگونکی تربیت کودک و توجه به نیازهای روانی اجتماعی آنها افزایش می یابد که می تواند باعث کاهش بروز اختلالات رفتاری در کودکان شود(ایپن و اسوادی[۳۰]،۲۰۰۷). با توجه به نتایج ، بین شغل پدر و اختلال رفتاری رابطه آماری معنی داری وجود داشت، بطوریکه بیشترین اختلال در کودکانی که پدرشان بیکار بوده وجود داشته است. سطح اقتصادی و درآمد خانواده بستگی به شغل والدین دارد. نتایج این مطالعه نشان داد که با بهبود شغل پدر وقوع اختلال رفتاری کاهش می یابد . مطالعات زیادی سطح اقتصادی پایین خانواده ها را در بروز اختلالات رفتاری کودکان موثر می دانند(طهماسیان و مهریار[۳۱]،۱۹۹۸).
نحوه ارتباط والدین با کودکان قوی ترین عامل موثر بر الگوهای تعاملی خانواده محسوب می شود، خصوصا در دوره هایی لز زندگی کودکان که تحولات اساسی رشد روانی طی می شود. تحقیقات پیرامون آسیب های روانی کودکان نشان میدهد که بسیاری از خانواده ها از شیوه های تربیتی نامطلوب منشا ترس، عدم اعتماد، احساس نارضایتی، بدبینی و اضطراب در فرزندان آنها می شود استفاده می کنند(علیزاده، ۲۰۰۲).از طرفی از هم پاشیدگی سازمان اصلی خانواده ضربه مهلکی به آینده فرزند در اجتماع میزند. تغییراتی که بر اثر مرگ والدین یا یکی از آن دو، طلاق و ترک خانواده در اوضاع و شرایط زندگی کودکان پدید میآید، نقش موثری در گرایش آنها به بزهکاری دارد. افراد بزهکار بیش از افراد غیر بزهکار به خانواده های از هم پاشیده تعلق دارند(آلن پو، ۱۳۷۶). بر سر این نکته که تجربه تعارض بین والدین با رشد اجتماعی کودک رابطه منفی دارد توافق همگانی وجود دارد.رابطه بین افزایش تعارض زناشویی و مسایل کوک ظاهرا تا نوجوانی ادامه مییابد. پژوهش ها نشان می دهند که افسردگی، انزوا، رفتار اجتماعی، رفتار تکانشی و بیش فعالی در نوجوانان بد سرپرست و بی سرپرست رابطه مستقیم دارد(استانفورد لورا[۳۲]، ترجمه دهقانپور، ۱۳۷۷). شیوع اختلالات رفتاری در میان کودکانی که از خانواده محروم هستند، کودکانی که بر اثر عوامل و بلایای طبیعی بی سرپرست مانده و یا به دلیل جدایی والدین، فقر اقتصادی، اعتیاد و یا عدم کارکرد درست و صحیح والدین در محیط های شبانه روزی زندگی می کنند، نسبت به دیگر کودکان بیشتر است(کاپلان[۳۳]، ۱۹۹۸).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۲-۲ اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی
اختلال نارسایی (ADHD) یکی از شایعترین اختلال های عصب – رفتاری تشخیص داده شده در میان دانش آموزان است که با مشکلاتی در زمینه های آموزشی از جمله عملکرد ضعیف ، مردودی و ترک مدرسه همراه است و می تواند منجر به مشکلات ناسازگاری در مدرسه و رفتارهای اختلال گرگردد . ( ولریچ ، لامبرت ، بیکمن ، سیمونز ، دوفینگ [۳۴]و همکاران ، ۲۰۰۴ ). نکته ی مهم این است که شناسایی و درمان به موقع این اختلال منجر به بهبودی قابل توجهی در عملکرد فردی و اجتماعی دانش آموز و کاهش نشانه های اختلال خواهد شد .
۱–۲-۲ شیوع نارسایی توجه/ بیش فعالی
برآورد شده که ۳ تا ۵ درصد کودکان به(ADHD) مبتلا می شوند ( ویزومورای ، ۲۰۰۲ ) اگرچه این آمار بیشتر در آمریکای شمالی بدست آمده در زمینه یابی ( بریتانیای کبیر ) مشمول بر ۱۰۴۳۸ کودک سنین بین ۵ تا ۱۵ سال نتایج نشان دهنده ی این بود که ۳٫۶۲ درصد پسران و ۰٫۸۵ درصد دختران مبتلا به (ADHD) می باشند ( فورد ، گودمن و میتوز[۳۵] ، ۲۰۰۳).
۲- ۲-۲ سبب شناسی
نظریه های متعددی در خصوص تبیین نارسایی توجه / بیش فعالی تدوین شده است که می توان این نظریه ها را به دو دسته کلی تقسیم کرد ؛ نخست نظریه هایی که عمدتا بر نقش عوامل زیستی در سبب شناسی نارسایی توجه / بیش فعالی تاکید می کنند ، دوم نطریه های درون روانی که تلاش می کنند تا نشانه های بی توجهی ، بیش فعالی / تکانشگری را بر حسب یک نقص مرکز بنیادین توجیه کنند(کار،۲۰۰۶).
۳-۲-۲ زیر ریخت های اختلال نارسا توجه /فزون کنشی
در چهارمین راهنمای تشخیص و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا سه زیر ریخت متفاوت برای این اختلال در نظر گرفته شده است که شامل زیر ریخت غلبه با فزون کنشی /تکانشگری و زیرریخت ها ترکیبی است.
۱-۳-۲-۲ عدم توجه :
به نظر می رسد که کودکان نارسا توجه/بیش فعال در ظرفیت توجه شان ، یعنی در به خاطر آوردن اطلاعات در یک دوره ی زمانی کوتاه نقص نداشته باشند . مولفه ی دیگر توجه ، توجه انتخابی است یعنی توانایی تمرکز بر اطلاعات مناسب به هنگام حواسپرتی و آشفتگی ( ماش و ولف [۳۶]، ۲۰۰۲ ).
از این رو عدم توجه خصوصا آن نوعی که در(ADHD) دیده می شود یا حواسپرتی و توجه ی حفظ شده ی مختل ظاهر می شود . نقایص توجه در انجام تکلیف یا در موقعیت های تازه و تحریک کننده و به هنگام بالا بودن میزان تقویت تعدیل می گردد . ( ماش و همکاران ، ۲۰۰۲ ).
۲-۳-۲-۲ بیش فعالی
بیش فعالی در(ADHD)به صورت بیقراری ، نا آرامی و حرکات بدنی غیر ضروری دیده می شود . با این وجود باید توجه داشت که این علائم ممکن است در یک موقعیت تازه نشان داده نشوند ( ساگ ولدن و سرجنت[۳۷] ، ۱۹۹۸ ). عقیده بر این است که بیش فعالی مشخصه ی اصلی اختلال باشد به این علت که اولین نشانه ای است که در کودکان (ADHD) سنین مدرسه ظاهر شده و نیز اولین نشانه ای است که با رشد کودک از بین می رود . ( ویلنز ، اسپنسر ، بیدرمن[۳۸] ، ۲۰۰۲ ). بیش فعالی شدید در مقایسه با بیش فعالی متوسط در موارد شروع اختلال در سنین پایین تر ، میزان هوش پایین ، مشکلات رشدی – عصبی و تاخیر در زبان ، شایع تر است ( تیتر و سمود ، کلیکمن[۳۹] ۱۹۹۵ )
۳ – ۳ – ۲ –۲ تکانشگر
تکانشگری به صورت ناتوانی در بروز پاسخ های نامناسب مثل پاسخ سزیع ، پاسخدهی عجولانه ، گرایشی زیاد به به پاداش های فوری ، عمل کردن بدون تامل ، بی فکری و رفتار بی پروا نشان داده می شود ( سگ ولدن و همکار ، ۱۹۹۸ ).
سولانتو ، ابیکوف ، سونوگا – بارکه ، اسچاچر ، لوگان و همکاران ( ۲۰۰۱ ) پاسخ تکانشگری را به عنوان ” عمل فردی که بدون دوراندیشی ، برنامه ریزی یا کنترل کافی صورت می گیرد و بنابراین نادرست و ناسازگارانه است .”تعریف می کنند . در حالی که توافق کمی درباره ی ویژگی های مشخص این سازه ی رفتاری در بین صاحب نظران وجود دارد ، (DSM-IV-IR) معیارهای خاصی از تکانشگری را برای (ADHD) ارائه کرده است.( سادوک و سادوک ، ۲۰۰۷ ).
۳-۲ تعریف پرخاشگری
ارائه ی تعریف دقیق از پرخاشگری دشوار است . تاکنون بیش از ۲۰۰ تعریف مختلف از پرخاشگری ارائه شده است (دیبل [۴۰]، ۲۰۰۸ ). در زبان معمولی این معمولی این اصطلاح با مفاهیم مختلف به کار رفته است . مفاهیمی که در عین حال ساختارهای خصومت ، خشم و پرخاشگری را در بر دارد . علی رغم تفاوت های آنها این اصطلاحات اغلب به جای یکدیگر به کار می روند و رابطه بین آنها به طور ناکافی توصیف می شود . منظور از خشم به عنوان یک حالت هیجانی که دامنه گسترده ای از احساس آزردگی و رنج خفیف تا خشمی جنون آمیز را در بر میگیرد .خصومت به عنوان یک نگرش و ارزیابی منفی نسبت به دیگران و پرخاشگری به عنوان رفتار آشکار ، درگیر شدن و آسیب رساندن به دیگران می باشد(ساچلمن و استرومبرگ[۴۱] ، ۲۰۰۷ به نقل از چیدا و استپتو ، ۲۰۰۹ ).با محدود شدن تعریف پرخاشگری ، رفتارهایی که به صورت تصادفی رخ می دهند و به دلیل سهل انگاری یا عدم صلاحیت فرد به صدمه یا جرح غیر عمد منجر می شوند ، پرخاشگری نام نمی گیرند.
۱-۳-۲ پیشینه پرخاشگری
سردارپور گودرزی و همکاران (۱۳۸۲) پژوهشی را با هدف بررسی نقش بعد خانواده و داشتن خواهر و برادر در بروز اختلالات رفتاری انجام دادند و به مقایسه اختلالات رفتاری مثل اختلال سلوک و اختلال بیش فعالی در کودکان در کودکان تک فرزند و دارای خواهر و برادر پرداختند و به این نتیجه رسیدند. آن دسته از اختلالت رفتاری که ویژگی مشترک آنها پرخاشگری است . در کودکان دارای خواهر و برادر شیوع بیشتری دارد. رفتار پرخاشگرانه در دوران کودکی ، می تواند به عنوان یک عامل پیش بینی کننده برای بزهکاری ، سوء مصرف مواد ، افسردگی ، افت تحصیلی و … باشد ( بیلمان و لوسل[۴۲] ، ۲۰۰۶ ) همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رفتار ضد اجتماعی دوران خردسالی با ناتوانی های بزرگسالی در ارتباط است ( امین بیگی ، ۱۳۷۷ ).
۲-۳-۲ نظریه های پرخاشگری
با توجه به ماهیت زیانبار رفتار پرخاشگرانه و شیوع گسترده ی آن در جوامع بشری ، عجیب نیست که در پژوهش پیرامون پرخاشگری ، جستجوی علل ارتکاب افراد به این گونه رفتارها ، همیشه اولویت داشته است. این جستجو به جای ارائه ی یک الگوی نظری جامع ، به شکل گیری رویکردهای نظری گوناگون منجر شده است که هر یک از آنها سازوکارهای متفاوتی را در بروز رفتار پرخاشگرانه دخیل می دانند. دیدگاه های نظری عمده ای درپزوهش های پرخاشگری ارائه می شود که تعریف هریک از آنها از پرخاشگری و دیدگاهشان درباره ی ثبات یا تغییرپذیری رفتار پرخاشگرانه در آن آمده است. سه رویکرد اول مبتنی بر مفاهیم و اصول زیست شناسی هستند، درحالی که سایر رودکردها، آنها را مکمل یکدیگر در نظر بگیریم که برجنبه های متفاوتی از پرخاشگری تاکیید دارند ( کراهه[۴۳] ۱۳۹۰، به نقل از احمدی(۱۳۸۶)
۳-۳-۲ نمودهای رفتار پرخاشگرانه از کودکی تا جوانی
نخستین طلیعه ی رفتار پرخاشگرانه ، بازشناسی خشم در چهره ی بزرگسالان که توانایی تشخیص آن از سه ماهگی در اطفال به وجود می آید. مرحله ی بعدی ، ابراز خشم در واکنش به ناکامی است که از نیمه ی دوم سال اول زندگی آغاز می شود . الگوهای رفتاری پرخاشگری به هنگام تعارض با همسالان و بزرگسالان در سال های دوم و سوم زندگی شکل می گیرند و در قالب بدعنقی و اعمال زور( مثلا زدن ، هل دادن و لگد زدن ) بروز می کنند. در سال های اولیه دبستان ،تفاوت های جنسی در پرخاشگری بروز می کند ، یعنی پسرها معمولا بیش تر از دخترها پرخاشگری فیزیکی نشان می دهند ، اما دختران بیشتر به پرخاشگری کلامی( ناسزاگویی ، بددهنی ) و پرخاشگری رابطه ای ( ترد همسالان ، غیبت کردن ) متوسل می شوند( ترمبلی[۴۴] ، ۲۰۱۲ ).
۴-۳-۲ تاثیر عوامل اجتماعی بر بروز پرخاشگری
شرایط اجتماعی نامطوب که تصور می شو د در بروز تفاوت های فردی در پرخاشگری موثر هستند، در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند. مشخص شده که اعمال روش های تربیتی خشونت آمیز توسط والدین سبب افزایش پرخاشگری کودکان می شود. چون سبب می شود کودک تنبیه بدنی را راه حلی قابل قبول برای تعارضات تلقی کند. به همین منوال، کودکانی که در معرض بد رفتاری و بی توجهی قرار می گیرند نیز پرخاشگری بیشتری نشان می دهند (ویلیام جامز[۴۵]، ۱۹۹۸).
۴-۲تعریف اختلال اضطرابی
اضطراب یک احساس منتشر ، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که اغلب با علائم دستگاه اتونوم همراه می گردد عبارت است از واکنش فرد در مقابل یک موقعیت تهدید آمیز ، یعنی موقعیتی که زیر تاثیر بالا گرفتن تحریکات اعم از بیرونی یا درونی واقع شده و فرد در مهار کردن آنها ناتوان است . ( چاپلین ، ۱۹۷۵ ، نقل از ثقفی ، ۱۳۹۰ ) . اختلالات اضطرابی یکی از متداولترین اشکال آسیب شناسی روانی در میان کودکان و نوجوانان است و رایج ترین شکل پریشانی روانی گزارش شده است که تمایل به پایداری دارد مگر اینکه درمان شود .( اسپنز[۴۶]، ۱۹۹۸، رپی ، مک دونالد و اینگرام [۴۷]، ۲۰۰۱ ) .
۱-۴-۲ پیشینه اختلال اضطرابی
اختلال اضطرابی نشان دهنده یکی از شایع ترین اشکال آسیب شناسی روانی دوران کودکی است که با شروع زودرس و تاثیر شدید بر خط سیر تکاملی فرد ، پیش بینی خطرپذیری برای اختلالات دوران بزرگسالی را افزایش می دهد ( آوانا[۴۸]، ۲۰۱۰، به نقل از طهماسیان(۱۳۷۹). کودکان مضطرب اغلب کودکانی ساکت ، عصبی ، شاکی ، ناراضی و کم طاقت هستند ، که ناراحتی بسیار شدید و پایداری را تجربه کرده و این اضطراب عملکرد روزانه آنهارا به طرز قابل ملاحظه ای مختل می نماید . کودکان مبتلا به اختلال اضطرابی اغلب تحت عنوان نگران توصیف می شوند. والدین این کودکان باید بسیار هوشیار بوده و به نشانه های عصبی بودن و اضطراب داشتن در کودکانشان دقت کنند تا مانع از پیشرفت این حالتها شوند، زیرا اگر اضطراب درمان نشود ، در فعالیت های ذهنی و تخیلی اختلال ایجاد می کند ( ویکنز ، کاپلان[۴۹] ، ۲۰۰۹ ) . اختلالات اضطرابی یکی از شایع ترین گروه های اختلالات روانی را تشکیل می دهد . تقریبا ۲۰ درصد افراد در دوره ای از جوانی ، اختلال اضطرابی نشان می دهد ( شافر [۵۰]و همکاران ، ۱۹۹۶ ، به نقل از ابراهیمی مقدم ، ۱۳۸۹ ) . اختلالات اضطرابی در نوجوانان بیشتر از کودکان و در دختران بیشتر از پسران شایع است ، اما این تفاوت خیلی زیاد نیست و شامل همه ی اختلالات اضطرابی نمی شود( کاستلو و همکاران، ۲۰۰۳ ، به نقل از ابراهیمی مقدم ، ۱۳۸۹ ). بالاخره شیوع اختلالات اضطرابی در سطوح اجتماعی اقتصادی بالاتر کاهش می یابد( سادوک و سادوک ، ۱۳۸۹ ). از آنجا که کودکان دچار اختلال اضطرابی ، رفتارهای نابهنجار کم تری دارند، در نتیجه کمتر برای درمان ارجاع داده می شوند.
۲-۴-۲ اهمیت اختلال اضطرابی
تحریفات شناختی که در دوران کودکی بوجود می آید و در اضطراب دوران کودکی وجود دارد، نقش مهمی در ادامه ی این تحریفات و بروز اختلالات اضطرابی گسترده تر در آینده خواهد داشت. این کودکان مضطرب همواره حوادث را ناخوشایتد ارزیابی می کنند و تصور می کنند قسمت اعظم آن برایشان اتفاق می افتد( موریس و هیدن[۵۱]، ۲۰۰۶ به نقل از محمدی(۱۳۸۴).
۳-۴-۲ علایم اختلال اضطرابی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات، برای اضطراب شش نشانه را در کودکان ذکر کرده است که شامل بی قراری، خستگی مفرط، دشواری در تمرکز، تحریک پذیری، تنش عضلانی و اختلال خواب است(لاین[۵۲] و همکاران، ۲۰۰۹) کودکانی که دارای اضطراب هستند، دچار تنش ها و دلواپسی های زیادی می شوند و نگرانی های آنها گاهی اوقات به اندازه ای می رسد که دیگر قادر به انجام دادن کاری نمی باشند. سبب شناسی اضطراب از دیدگاه مکاتب مختلف اضطراب و کارهایی که افراد برای نگه داشتن آن در سطوح قابل کنترلی انجام می دهند، به چند دیدگاه نظری مورد توجه قرار گرفته اند:
الف) دیدگاه روانکاوی
در این دیدگاه علت اختلالات اضطرابی به تعارض های درونی و تکانه های ناخودآگاه نسبت داده می شود. روانکاوان بر این باور اند که وقتی افراد در معرض خواسته های محیطی افراطی قرار می گیرند اضطراب تجربه می شود. فروید اضطراب را بر پایه ی ایگو معرفی می کند که از رفتار یک سائق نامقبول برای تظاهر آگاهانه و تخلیه خبر می دهد(استیمر و لوسل، ۱۳۸۸، به نقل از ابوالقاسمی(۱۳۸۸).
ب) دیدگاه رفتارگرایی
درمانگرایان و نظریه پردازان رفتارگرا اختلالات اضطرابی را نتیجه ی یادگیری غلط و شرطی شدن می دانند. موقعیتی که به یک موقعیت استرس زای قبلی شبیه است ممکن است موجب برانگیختن اضطراب شود . توقعات و مدل های نادرست والدین به عنوان علت اضطراب در دیدگاه یادگیری مورد تایید واقع شده است. والدین انتظارات بیش از اندازه از کودکان خود دارند که موجب برانگیختن اضطراب در آنها می شود( واترز ، فورد ، وارتون و کوبهام[۵۳] ، ۲۰۰۹ ).
ج) دیدگاه شناختی
براساس دیدگاه شناختی ، اختلالات اضطرابی ، افکار و موردهای نادرست غیر واقعی و غیر منطقی هستند بویژه باورهای غیر منطقی اغرار آمیز نسبت به خاطرات محیطی .دیدگاه شناختی مانند دیدگاه روانکاوی ، به جریان های درونی به عنوان علل اختلالات اضطرابی توجه دارد.
د) دیدگاه زیست شناختی
براساس مطالعات انجام شده در سال های اخیر پیوندهایی بین اضطراب و کارکرد زیستی جسمانی آشکار شده است(ارگتا[۵۴] ، ۲۰۱۱). دستگاه عصبی افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی به ویژه نسبت به محرک ها حساس تر است . بعلاوه آزمایشات مربوط به ترس و پرخاشگری هم نشان می دهد که اختلالات اضطرابی معمولا در بین افراد یک خانواده شایع تر است ( توبون، ولف ، فوتیکس ، هریس[۵۵]، ۲۰۱۱).
ه) دیدگاه انسان گرایی و اصالت وجود
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:27:00 ق.ظ ]