اگر جهاد و دفاع و مقاتله تجویز نشده بود ، قطعاً قدرت دفاع نداشتند و اهداف شریعت و اسلام نیز دچار خدشه می شد . لذا می توان یکی از اهداف تشریع جهاد را مبارزه با این افراد دانست.

 

۴) محو شرک و بت پرستى

اسلام در عین اینکه آزادى عقیده را محترم مى‏شمرد و هیچ کس را با اجبار دعوت به سوى این آیین نمى‏کند، به اقوامى که داراى کتاب آسمانى هستند، فرصت کافى مى‏دهد که با مطالعه و تفکر آیین اسلام را بپذیرند، و اگر نپذیرفتند، با آنها به صورت یک« اقلیت هم پیمان» (اهل ذمه) معامله مى‏کند و با شرایط خاصى که نه پیچیده است و نه مشکل با آنها همزیستى مسالمت‏آمیز بر قرار مى‏نماید، در عین حال نسبت به شرک و بت پرستى، سختگیر است زیرا شرک و بت پرستى نه دین است و نه آیین و نه محترم شمرده مى‏شود، بلکه یک نوع خرافه و انحراف و حماقت و در واقع یک نوع بیمارى فکرى و اخلاقى است که باید به هر قیمت که ممکن شود آن را ریشه‏کن ساخت[۳۵۸].
باید توجه داشت ( لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی) یعنی دین تلاش می کند رشد را و گمراهی و انحراف را در نیل به هدف سعادت انسانیت شفاف سازد و بشریت را نسبت به آنها روشن نماید، لذا شرک و بت پرستی همان ضد رشد و مسیر غوایت و گمراهی است. کلمه آزادى و احترام به فکر دیگران در مواردى به کار برده مى‏شود که فکر و عقیده لااقل یک ریشه صحیح داشته باشد، اما انحراف و خرافه و گمراهى چیزى نیست که محترم شمرده شود و به همین دلیل اسلام دستور مى‏دهد که بت پرستى به هر قیمتى که شده است حتى به قیمت جنگ، از جامعه بشریت ریشه کن گردد. بت خانه‏ها و آثار شوم بت پرستى اگر از طرق مسالمت‏آمیز ممکن نشد با زور ویران و منهدم گردند.
آرى اسلام مى‏گوید باید صفحه زمین از آلودگى به شرک و بت پرستى پاک گردد و به همه مسلمین نوید مى‏دهد که سرانجام توحید و یکتا پرستى به تمام جهان حاکم خواهد شد و شرک و بت پرستى ریشه کن خواهد گشت.[۳۵۹]
از آنچه در مورد اهداف جهاد بیان شد روشن مى‏شود که اسلام جهاد را با اصول صحیح و منطق عقل هماهنگ ساخته، و هرگز آن را وسیله سلطه‏جویى و کشورگشایى و غصب حقوق دیگران و تحمیل عقیده، و استعمار و استثمار قرارنداده است.

 

بررسی آیات جهاد در پاسخ از شبهه افکنان

شبهه افکنان مغرض و معاند با جستجوی دقیق در بیش از ۶۲۰۰ آیه از قرآن کریم تنها حدود ۱۰ آیه را یافته و با هیاهوی تبلیغاتی سعی میکنند این کتاب عزیز را بعنوان کتابی خشونت زا معرفی کنند حال آنکه با اندکی توجه در همین تعداد اندک از آیات نیز بوضوح روشن میگردد که موضوع این آیات در صحنه های جهاد با کافرین محارب و مهاجم است و لا غیر. به علاوه حسب قواعد زبانی لازم است مجموعه آیات را در نگاه به یکدیگر ملاحظه و ارتباط عام و خاص ، مطلق و مقید ، مجمل و مبین و … را مشاهده نمایند که اگر این اصول را در ارزیابی توجه می کردند قطعاً این شبهات را طرح نمی کردند. ( اگر با نگاه انصاف به قضاوت می نشستند) .

 

کشتن مشرکان و بت پرستان در هر جا

وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى یُقاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ .[۳۶۰]
و در راه خدا، با کسانى که با شما مى‏جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمى‏دارد! و آنها را [بت‏پرستانى که از هیچ گونه جنایتى ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آنجا که شما را بیرون ساختند [مکه‏]، آنها را بیرون کنید و فتنه (و بت پرستى) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزاى کافران! و اگر خوددارى کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند، و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید!
با بررسی آیه ۱۹۰ و ۱۹۱ سوره بقره فهمیده می شود که این دستور خداوند وقتی صادر شد که کفار مکّه بعضی از مسلمانان را کشتند و بعضی دیگر را از خانه هایشان بیرون کردند . چرا که در این دو آیه می فرماید:
« بکشید در راه خدا آنهائی که عده‌ای از شما را کشتند…» و همچنین می فرماید: «آنها را از خانه هایشان بیرون کنید به جهت آنکه آنها شما را از خانه هایتان بیرون کردند.»
در ادامه آیه، خداوند متعال افعال مشرکین اعم از قتل و اخراج مسلمانان از خانه هایشان را نوعی فتنه معرفی کرده و می فرماید: « فتنه ( کشتن مسلمانان و آزار و اذیت آنان ) بد‌تر است از قتل کفار و مشرکین. »
یعنی اگر قتل این عده از مشرکین کار بدی باشد، بدتر آنست که این عده مشرکین بر مسلمانان سیطره پیدا کرده و آنان را به قتل برسانند و بقیه را نیز از خانه هایشان بیرون کنند.
با دقت در این آیات روشن می شود که دین نه خشونت بلکه رحمت است زیرا با «جنگ در راه خدا» هدف اصلی جنگ های اسلامی روشن می گردد که بخاطر انتقام جوئی، جاه طلبی، ریاست، کشورگشائی،، بدست آوردن غنیمت و اشغال سرزمین و ….. نیست. نبرد در صورتی جایز است که به گسترش صلح و عدالت و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و انحراف باشد و این عین رحمت است. با «الذین یقاتلونکم» می رساند که با افرادی که سر جنگ ندارند نبرد جایز نیست و خشونت آن است که انسان با افراد صلح طلب بجنگد ولی با افرادی که آغازگر جنگند نبرد کردن لازم است و برای همین است که فرمود «ولا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین» و از این آیه فهمیده می شود که دستور «هر جا یافتید بکشید» برای آنهایی است که آغازگر فتنه و جنگ بودند زیرا در دنباله اش می گوید «افرادی که شما را از مکه خارج ساختند بیرونشان کنید» یعنی مقابله به مثل و باز می فرماید «اگر در مکه با شما بجنگند حق نبرد دارید » بنابر این نبرد محدود به زمانی است که اسلام مورد هجوم قرار گیرد و دفاع از خود خشونت نیست.[۳۶۱]
با بررسی این آیات به این نتیجه می رسیم که دستور قتل کفار و مشرکین، دستور ابتدائی نبوده، بلکه این دستور در پی کشته شدن عده‌ای از مسلمانان بدست مشرکینی صادر شده که از هیچ نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان اباء نداشتند.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

محاصره ، دستگیری و کشتن مشرکان

بیشترین مدارک مورد استناد شبهه افکنان، آیاتی از سوره « توبه » است که در میان سوره های قرآن رنگ تیره تری نسبت به مشرکین دارد . آیه پنجم این سوره که سخت نظر آنان را جلب نموده به قرار ذیل است:
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَهَ وَآتَوُاْ الزَّکَاهَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
«چون ماه های مورد احترام سپری شد ، مشرکان را هرکجا یافتید بکشید و آنها را محاصره و بازداشت نمائید و در هر گذرگاهی به کمینشان بنشینید ، اما اگر توبه کردند ( از راه تجاوز بر گشتند ) و نماز را به پا داشتند و زکات را پرداختند ، آزادشان بگذارید که خداوند بخشنده مهربان است»
در مورد آیه فوق چند نکته را می توان یادآوری کرد:
الف) آیات سوره توبه منحصراً درباره مشرکینی است که با مسلمانها پیمان صلح و همزیستی مسالمت آمیز بسته ولی با پیمان شکنی و خیانت ، راه تجاوز و تعدی را در پیش گرفته بودند. در واقع «عملکرد» خائنانه آنها مورد اعتراض واقع شده است نه « اعتقاد » شرک آمیز و ایمان نیاوردنشان به اسلام . این حقیقت را ، هم، اولین آیه این سوره ،که پیش درآمد و حرف اول و آخر آن است ، نشان می دهد ، که تاکید کرده: « برائت خدا و رسولش از آن گروه مشرکینی است که با آنها پیمان بسته اید ولی عهد شکنی کرده اند»[۳۶۲] ، و هم آیه چهارم این سوره به شرح ذیل ، که درست قبل از آیه مورد استناد شبهه افکنان بوده و اگر آنها به قرآن مراجعه کرده بودند چنان سخنی را بیان نمی کردند.
(الذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)[۳۶۳]
«به استثنای مشرکین هم پیمانتان که نقض عهد نکرده , و کسی را علیه شما پشتیبانی نکرده اند . عهد و پیمان این گروه از مشرکین را تا پایان مدت آن محترم بشمارید که خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.»
جای بسی شگفتی و تاسف است که چرا خرده گیرندگان بر قرآن زحمت یک لحظه نگاه کردن به مقدمه مطلبی را که فلسفه و علت آن است بخود نمی دهند.
آیه هفتم همین سوره ( ۲ آیه بعد از آیه مورد اعتراض ) بار دیگر برای رفع این شبهه و دفع نگرانی کسانی که تصور می کنند این سخت گیری و خشونت به خاطر نپذیرفتن اسلام است ، تأکید می نماید:
(کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)؛ « . . . به استثنای مشرکینی که با آنها پیمان بسته اید ، پس مادامی که آنها بر عهد و پیمان خود مستقیم و وفادار هستند ، شما نیز با آنها مستقیم و وفادار باشید که خداوند اهل تقوا را دوست دارد. »
ب) در ابتدای آیه ای که به آن اشاره شده است ، صریحاً به فرصت و زمان کافی دادن به مشرکین ( سپری شدن ماه هایی که جنگ در آن حرام است ) اشاره شده است.
یعنی نه تنها شتاب و شدتی بر آنها تحمیل نشده ، بلکه مهلت و مدتی طولانی تعیین شده است تا در این مدّت نیک بیندیشند ، یا به پیمان صلح و آشتی گردن نهند و یا شهر و دیار مکه را که جایگاه کعبه و مرکز توحید است ترک گویند[۳۶۴] ، آیا این درخواست با شرایط آن روزگار خلاف عدالت و انصاف بوده است ؟ مسلماً در صورت خودداری از تمکین به این شرایط و ادامه دادن به تجاوزات و دشمنی ها ، مسلمانان نیز وظیفه داشتند با آنان پیکار کنند.
ج) بسیاری از خوانندگان معنای «فاقتلواالمشرکین» را « بکشید مشرکین را» می دانند. در حالیکه معنای قتال جنگیدن و پیکار کردن است ، نه الزاما ً کشتن ( گرچه در جنگ کشته شدن هم هست ) ، هدف از قتال کشتن نیست ، بلکه جنگیدن با دشمن برای دفع تجاوز است ، به هر وسیله ، که نهایت آن و آخرین چاره اش کشتن است . مفهوم«قتال» در زبان عربی خنثی کردن و دفع تیزی و تندی است. کما آنکه رقیق کردن شراب برای ملایم کردن شدت و تیزی آنرا نیز «قتل الخمر» می گفتند[۳۶۵]. منظور آنکه هدفِ « قتال » در قرآن دفع تجاوز و تندی دشمن است ، به هر قیمت ، که کشتن مرتبه آخر آن است.
د) در روزگار ما موضوع بی طرفی اتخاذ کردن و مصون از تعرض و تجاوز ماندن ، امری طبیعی و قابل قبول است ، اما در زمان نزول قرآن در شبه جزیره عربستان ، در دوران جاهلیت و با نظامات قبیلگی آن و دشمنی ها و تجاوزات و جنگ ها و غارت هایی که میان قبایل بدوی جریان داشت ، پیمان بستن با اقوام و قبایل همسایه ، شرط اولیه سلامت و بقا بود، به همین دلیل هم پیامبر (ص) پس از هجرت به مدینه با قبایل یهودی پیرامون شهر و قبایل مشرک دور و نزدیک پیمان همزیستی مسالمت آمیز بست. عهد شکنی و خیانت به پیمان و یا پشتیبانی از قبایل دشمن ، در آن روزگار به معنای اعلام جنگ بود ، بنابر این طبیعی است که مسلمانان طبق فرمان قرآن وظیفه داشتند عکس العمل و مقاومت نشان دهند[۳۶۶].
در روزگاری که نه دولت با دستگاه های نظامی ، انتظامی ، پلیسی و امنیتی آن برای حفظ امنیت وموسسات پاسداری از حقوق بشر تاسیس شده بود ، که بتوانند از حقوق اقلیت ها و ضعیفان دفاع کند ، آیا پیروان محدود و قلیل پیامبری که با قیام علیه بت پرستی و تبلیغ توحید، پاسداری جهل و جور و منافع طبقاتی آنها را علیه خود تحریک کرده بودند ، می توانستند کاری جز تلاش برای دوست یابی و عقد پیمان همزیستی با همه قبایل ، و مقاومت نشان دادن و جنگیدن با کسانیکه قصد براندازی و نابودی آنها را داشتند بکنند؟

 

تشویق به کشته شدن و مردن

آیات ۱۵۲ تا ۱۵۶ سوره آل عمران تماماً درباره جنگ « اُحُد» ، یعنی دفاع پیامبر و مسلمانان از شهر مدینه ، در برابر حمله مشرکین قریش می باشد. کشته شدن جمع کثیری از مسلمانان ، از جمله فرمانده آنان « حمزه سید الشهدا » ، منافقان ( مخالفان داخلی ) را به بیان ملامت آمیز و سرزنش کننده این سخن واداشت که : « اگر نزد ما بودند ( به مصاف دشمن در بیرون شهر نمی رفتند ) نه می مردند و نه کشته می شدند »[۳۶۷]. خداوند پاسخ این مصلحت اندیشی های دنیا طلبانه و زندگی های ذلیلانه را چنین می دهد:
( وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَهٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ)؛[۳۶۸]« اگر در راه خدا کشته شوید، یا (بخاطر سختی های سفر دفاعی) بمیرید، مسلماً آمرزش خدا و رحمت او از آنچه (مال و منال) جمع می کنند بهتر است».
برخی از خاورشناسان این سخن را فرا خوانی برای جنگیدن و تشویق برای کشته شدن یا مردن به خاطر مغفرت و رحمت خدا شمرده و تعجب کرده اند که این چه دینی است که پیروانش را به جای زندگی و نشاط از نعمات خدا به سوی مرگ و نیستی سوق می دهد.[۳۶۹] در حالیکه متن آیات، به وضوح نشان می دهد که آیه مورد نظر، صرفنظر از آنکه کاملاً دفاعی دارد ، پاسخی است به کسانیکه ایثار و فداکاری در دفاع از ملت و مذهب را تلف شدن و تباه گشتن می شمردند و به جانبازان طعنه تمسخر آمیز می زدند.
برخی از آیات سوره « انفال » نیز در همین راستا مورد استناد خاورشناسان قرار گرفته و از آنها استنباط خشونت طلبی شده است . از جمله:
( إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلآئِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ)؛[۳۷۰]«هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد که من با شما هستم ، پس کسانی را که ایمان آورده اند استوار سازید . بزودی در دل کسانیکه کافر شدند ، القاء ترس خواهم کرد ، پس بالای گردن ها را بزنید و همه انگشتان آنان را بزنید» .
( فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَـکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاء حَسَناً إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ )؛[۳۷۱]« شما آنها را نکشتید ، بلکه خدا آنان را کشت ، تو تیر نینداختی ، آنگاه که تیر انداختی ، بلکه خدا بود که تیر انداخت ، تا آنکه مومنین را از جانب خویش امتحانی نیکو نماید ، همانا خداوند بس شنوا و داناست».
دو آیه فوق که در متن آیات مربوط به جنگ « بدر » ( اولین مصاف مسلمانان با کسانیکه آنها را از شهر مکّه آواره ساخته و خانه و زندگیشان را مصادره کرده بودند ) واقع شده است ، نصرت الهی را در « میدان جنگ» برای دفاع از موجودیت جمع قلیلی که پس از تحمل آزار و شکنجه و شهادت مجبور به دفاع از خود شده بودند نشان می دهد.[۳۷۲]
اگر دفاع از جان و مال و مکتب و مرام و همسر و فرزند و هم کیشان ، با چنگ و دندان در برابر متجاوزان ، خشونت و جنگ طلبی محسوب می شود . آری قرآن مسلمانان را به شدت به چنین خشونت و جنگ طلبی تشویق کرده است. قرآن نخواسته مسلمانان فقط با نماز و روزه و دعا و درخواستِ نصرت از خدا اکتفا کنند و با ذلت و خواری تن به ذلت و تسلیم بدهند. آری مطابق تعالیم قرآن ، دست قدرت و نصرت خداوند از آستین مومنین مظلوم بیرون می آید. آنها هستند که باید گردن ِمتجاوزین به جان و ایمان مردم را بزنند و پنجه هایی را که شمشیر ظلم و ستم را بر آنها بالا برده است (تعابیر آیه ۱۲) بزنند.

 

مجهز و مسلح شدن به پیشرفته ترین نیروهاى نظامى

سند دیگری که برای متهم کردن مسلمانان به جنگ افروزی و خشونت طلبی عرضه و عنوان شده ، آیه ای است که اتفاقاً در آرم بعضی سازمان های نظامی هم مورد استفاده قرار گرفته است.
(وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ)؛[۳۷۳]« تا آنجاییکه در توان دارید ، برای( مقابله با ) آنها نیرو و اسبان جنگی فراهم کنید تا به این ترتیب دشمنان خدا و خودتان را ، و غیر از اینها ، دشمنانی را که نمی شناسید ( منافقین، دشمنان داخلی )، در بیم و هراس نگاه دارید . . . »
در مورد آیه فوق نیز چند نکته قابل توجه است:
الف) هدف از مجهز و مسلح شدن ، تدارک حمله و هجوم برای مسلمان کردن دیگران نیست ، بلکه محفوظ و مصون ماندن از خطر متجاوزین و در بیم دائمی نگه داشتن آنها از عواقب تجاوز است. آیا قوی شدن در برابر میکروب های مهاجم و ممانعت از ورودشان به بدن خشونت شمرده می شود ؟
ب) بلافاصله در آیه بعدی تاکید شده است:
(جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَإِن یُرِیدُواْ أَن یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ)؛[۳۷۴]« اگر آمادگی صلح نشان دادند ، از آن استقبال و به خدا توکل کن ، که او بس شنوا و داناست ، و اگر هم ( در پیشنهاد صلح ) قصد فریب داشته باشند ( نگران و رد کننده پیشنهاد آنان نباش) خدا تورا کافی است ، او کسی است که با یاری خویش و با مومنین تو را یاری کرده است ( از این به بعد هم می تواند یاری کند).»
چگونه ممکن است دینی که این چنین با آغوش باز از پیشنهاد و آمادگی دشمن برای صلح ، با وجود نیرنگ و فریب احتمالی آنان ، استقبال می کند ، و پذیرش آنرا فرمان می دهد ، بگوید تا دندان مسلح شوید تا دیگران را مسلمان کنید !؟
ج) در آیات قبل از این آیه ، که زمینه و بستر و علت این حکم بشمار می رود ، دشمنان مورد نظر ( نه مردم بیگانه یهودی و مسیحی ) را کسانی معرفی کرده است که:
( الَّذِینَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّهٍ وَهُمْ لاَ یَتَّقُونَ فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ)؛[۳۷۵]« همواره پیمان صلح و آشتی و همزیستی مسالمت آمیز خود با مسلمانان را شکسته و هیچگونه پروا و پایبندی به این تعهدات ندارند و به این دلیل باید با سخت گیری و شدت عمل ، پشت جبهه آنان را پراکنده ساخت تا پند گیرند».
این پیشگیری و آمادگی دفاع در برابر تجاوز کسانیکه با نقض پیمان ِ صلح ، اظهار دشمنی و جنگ کرده اند ، چه ربطی به طبل نبرد کوبیدن و در شیپور جنگ دمیدن دارد؟

 

تشویق مسلمانان به جنگ و جهاد

از آنجاییکه نقش دین در نگاه مسیحیان ، نقش فردی و مربوط به روابط قلبی و اخلاقی فرد با خالق خویش است ، و معتقد هستند کار قیصر را باید به قیصر و کار دنیا را به دنیا طلبان باید سپرد ، تعجب می کنند این چه دینی است که از شمشیر و جنگ و جهاد سخن می گوید ! و به همین دلیل هم بسیاری از آیات جهادی قرآن را مغایر فلسفه دین ، که باید صلح آمیز و سلامت بخش باشد ، می دانند[۳۷۶]. از جمله آیات ۳۸ ، ۴۱ ،۷۳ سوره توبه به شرح ذیل که مورد توجه مسیحیان قرار گرفته است:
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ قَلِیلٌ)؛[۳۷۷]« ای کسانیکه ایمان آورده اید شما را چه می شود که هرگاه فرمان داده می شوید در راه خدا ( به سوی دشمن ) حرکت کنید ، به زمین می چسبید؟ آیا به جای آخرت به زندگی دنیا رضایت داده اید ؟ در حالیکه بهره زندگی دنیا در مقایسه با آخرت بس ناچیز است.»
(انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ)؛[۳۷۸] « حرکت کنید ( به سوی دشمن ) سبک و سنگین ( ماموریت های کوچک و بزرگ ) و با اموال و جان هایتان در راه خدا پیکار کنید . اینکار به نفع شماست اگر بدانید.»
(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیر)؛[۳۷۹]«ای پیامبر با کفار و منافقین جهاد کن و بر آنان سخت گیر که جایگاهشان جهنم است و بد سرنوشتی است».
در مورد آیات فوق نیز ذکر چند نکته ضروری است:
الف) موقعیت تاریخی مسلمانان و جامعه ایمانی نمونه ای که پیامبر در مدینه تاسیس کرده بود ، با وضعیت پیروان ِپراکنده و قلیل حضرت عیسی (ع) در زمان حیات آن پیامبر فرق اساسی داشت ، مومنینی که همراه حضرت محمد(ص) مجبور به هجرت از مکه و اسکان در مدینه شده بودند ، در محاصره قبیله هایی قرار داشتند که با تعصبات شرک آمیز خویش می خواستند ریشه این نهال نو رسیده توحیدی را از بن بر کنند، به همین دلیل هم پیامبر مجبور بود دائما با متجاوزین و قبایلی که پیمان صلح و آشتی را نقض می کردند مقابله کند.
هیچیک از جنگ های پیامبر ، اگر نیک بنگریم و به ریشه و علت و انگیزه آن ها توجه کنیم ، بدون مقدمه و سابقه و تنها به خاطر مسلمان کردن مشرکین یا اهل کتاب نبوده است ، تماماً تدبیری برای دفع تجاوز یا پیشگیری از حمله و هجومی بوده که دشمن تدارک می دیده است. این حقیقت را هم آیات قرآن ، که الهام بخش پیامبر برای چنین اقداماتی بوده ، ثابت می کند و هم گزارشات موثق تاریخی .
باید توجه داشت که در برخی از این ایات قید کفر و نفاق موجب صدور چنین فرمانی است و در تمام نظام های اجتماعی کفر به آیین حاکم در آن جامعه و نفاق و دورویی مطرود و مردود به شمار می ایند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ب) در ایران متمدن آن روزگار ، که یکی از دو ابر قدرت زمانه بود ، به سادگی مانی مذهبان و مزدکیان قتل عام می شدند و حضور دگر اندیشان مذهبی مطلقاً تحمل نمی گردید[۳۸۰]. جای شگفتی است چگونه تحلیل گران غربی نمی خواهند موقعیت فرهنگی عربستان با نظام بسته و متحجّر قبیلگی و جاهلیت فراگیر مشرکین و تعصبات خشن آنها علیه دینی را ،که به گونه ای بنیادی بنای مخالفت با اندیشه های آنها را گذاشته بود ، در نظر بگیرند و انتظار دارند پیامبر اسلام با خواهش و تمنا در برابر تجاوزات آنها مقابله میکرد.
پ) منظور از فرمان جهاد علیه کافران و منافقین ،در آیه ۷۳ سوره توبه ، الزاماً نبرد نظامی با آنها نیست . معنای کلمه « جهاد » در قرآن « کوشش و تلاش همه جانبه با قبول رنج و زحمت و محرومیت برای پیشبرد هدف » می باشد. که البته جنگیدن هم ، اگر ضرورت پیدا کند ، به عنوان آخرین مرحله مجاز می گردد. در قرآن کار فرهنگی برای تبلیغ حق در جهت آگاه کردن مردم نیز« جهاد کبیر» نامیده شده است که احتیاج به پیگیری و صبر و حوصله فراوان دارد.
( فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا)؛[۳۸۱] « از کافران اطاعت نکن و با آنها بوسیله آن ( قرآن ) جهاد ( تلاش آگاهی بخش ) بزرگی بپا کن.»
« جهادِ » توصیه شده در آیه ۷۳ سوره توبه ، جنبه غیر جنگی دارد؛ اگر منظور از جهاد با کفار جنگ با آنها بود ، دلیل نداشت در دنباله آیه بگوید بر آنان سخت بگیر ( واغلظ علیهم ) ، زیرا سخت گرفتن کاری ساده تر از جنگ است ، که نمی تواند به عنوان عملی سخت تر در مرحله بعدی قرار گیرد. [۳۸۲]
خلاصه آنکه منظور از جهاد با کافران در آیه فوق بی تفاوت و ساکت نبودن و کوشش و تلاش همه جانبه با همه زحمات و خطرات آن برای خنثی کردن توطئه های ایشان می باشد.

 

نتیجه گیری :

با توجه به مطالب ذکر شده و بیان اهداف و اهمیت جهاد در اسلام و بررسی آیات جهاد می توان نتیجه گرفت که :
اولاً: جهاد و جنگ فى نفسه امرى مذموم نیست، بلکه با توجه به طبیعت انسان و خوى زیاده‏خواهى او اگر جهاد تشریع نشده بود زیاده‏خواهان و نفع‏طلبان زمین را به فساد مى‏کشیدند و مراکز عبادت ترسا و یهود و نصارى و مسلمین را منهدم مى‏ساختند.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:17:00 ق.ظ ]