الگوها:
والدین: والدین همیشه برای فرزندان خود الگوی رفتار قرار می گیرند. لذا همیشه باید مراقب رفتار و گفتار خود مخصوصاً در نزد فرزندان خویش باشند، چه اینکه بیشترین تأثیر و تأثر روحی و رفتاری را فرزند از والدین خویش کسب می نماید.و رفتار و گفتار والدین را چه غلط یا درست الگوی خود قرار می دهند، حال اگر از او بپرسید، چه دلیل منطقی، عقلی یا شرعی می تواند ارائه دهد و آیا این غیر از همان است که قرآن فرمود:« بَل وَجدنا اَباءنا کذلک یفعلون[۱۱۲].»
دوستان و رفقا:
دوستان و رفقا سهم مهمی در هدایت یا ضلالت افراد دارند و بر همین اساس، اسلام عزیز اهمیت خاصی برای «دوست یابی» قائل شده و ویژگیهای یک دوست و رفیق خوب را ، برشمرده است، که اکنون نمی خواهیم وارد این بحث شویم، شما اگر سرنوشت برخی از بزهکاران را مطالعه کنید، بسیاری از آنان در پاسخ به این سؤال که چرا به این «کار زشت» آلوده شدید؟ می گویند «بخاطر دوست بد» دوستان بد بودند که ما را به این راه کشیدند
بزرگان هر قوم و ملتی:
بزرگان هر قوم و ملتی، نیز سهم زیادی در خوشبختی یا گمراهی مردم دارند. چه بزرگان کشوری یا لشکری یا عِلمی و…زیرا آنان، هر یک به نوبه ی خود، الگوی، تعدادی از مردم واقع می شوند. و مردم بخشی از زندگی خود را بر طبق زندگی آنان تربیت می دهند قرآن می فرماید: «وَ قالوا رَبَّنا انّا اَطَعنا سادَتَنا وَ کُبَرائنا فَأضلّونا السبیلا.[۱۱۳]»« ای پروردگار ما! ما از رؤسا و بزرگان خود پیروی می کردیم، و آنان ما را گمراه ساختند!»
اساتید، معلمان و مدیران:
اساتید، معلمان و مدیران نقش مهمی در سعادت و شقاوت، مردم و فرزندان آنان بعهده دارند. آنان علاوه بر اینکه خود الگوی رفتاری قرار می گیرند در معرفی الگو های درست یا نادرست، بسیار مؤثرند، با اینکه شاهدیم برخی از آنان چگونه با معرفی «غرب و ارزشهای غرب» به عنوان ارزش ، اذهان بسیاری از جوانان را آشفته ساخته، و در عمل، عده ای را همانند عامل و ابزار کار بیگانگان، پرورش می دهند. آیا این کار آنان خدمت است یا خیانت؟
پرسش ما این است که آیا در نظام آموزشی خود، از ابتدایی ترین سطح آن تا عالیترین سطوح، آموزشهای دینی به اندازه کافی یا لااقل به اندازه لازم از نظر کمی و کیفی و متناسب با سطوح مختلف، وجود دارد یا نه؟ ممکن است برخی در پاسخ بگویند: آری، بلکه بیش از حد نیاز نیز هست ولی عمل و عینیّت و گفتگو با جوانان خلاف این مطلب را اثبات می کند، بسیاری از آنان حتی از ابتدایی ترین مفاهیم دینی درک صحیحی ندارند، با این وجود چگونه می توان انتظار داشت به سمت منکرات گرایش نداشته باشند؟!
متأسفان برخی از والدین همت خویش را فقط در سیر کردن شکم فرزندان یا تهیه لباس و پوشاک آنان صرف نموده و آن را تنها وظیفه خود می دانند. در حالی که روح و جان و مغز این عزیزان، به غذای مناسب و پوشش محافظ ازآفات،نیز نیازمند است و این نیازمندی اهمیت بیشتری دارد و مراقبت دوچندان را می طلبد و بنابراین بی اعتنایی آنان نسبت به این امور فاجعه آمیز خواهد بود. در آیه ی شریفه: فَلیَنظُرِ الانسانُ اِلی طَعامه[۱۱۴] .
معنای ظاهری آن این است: که «انسان باید به طعام و غذای خود بنگرد»، تا هم پی به نعمتهای الهی ببرد و هم از نوع پاکیزه و خوب و مطبوع آن استفاده کند، یا اینکه بداند از چه راهی آن را تهیه نموده است؟ حلال یا حرام؟….
اما در برخی روایات نیز آمده است که مراد از «طعام»، در اینجا «علم و دانشی» است که غذای روح انسان است باید بنگرد که آن را ازچه کسی گرفته است؟ از جمله از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده است که در تفسیر این آیه فرمود:
« عِلمُه الذی یأخذه، عَمّن یأخذه؟»[۱۱۵]
لذاباتوجه به این آیه وروایت والدین علاوه بر سیر کردن شکم فرزندان باید به مسئله آموزش وتعلیم فرزندانشان نیز توجه داشته باشندتا آنها را به تربیت اسلامی برسانند.
۲٫ تبلیغات:
عامل دیگری که در گرایش به سمت منکرات مؤثر است، تبلیغات زهر آگین دشمنان اسلام است. آنان در دنیای امروز بخش اعظم رسانه های گروهی و تبلیغی را در دست گرفته اند و از راه روزنامه ها و مجلات گرفته تا عکسها و فیلمها و استفاده از ماهواره ها، تهاجم سنگین خود را بر امتهای اسلامی ادامه می دهند. اولین هدف آنان، فریفتن نسل جوان و تهی ساختن آنان از ارزشهای اسلامی و در مراحل بعد به فساد کشیدن آنان می باشد. وآنها به این نتیجه رسیده اند که اگر هدف فوق محقق شود، سلطه آنان در کشوهای اسلامی به آسانی میسر و ممکن خواهد بود. اما اینکه در برابر این نقشه روشن و این هدف آشکار آنان، ما چه تدبیری اندیشیده ایم و اولیاء و مربیان و مسؤولان چه اندازه حساسیت نشان داده اند و در عمل چه برنامه ای دارند، سخنی است دیگر و بحثی مستقل را می طلبد.
بخش سوم : شیوه ها و ابزارهای جدید امر به معروف و نهی از منکر براساس قرآن و حدیث
فصل اول: شیوه های جدید امر به معروف و نهی از منکر برخواسته از قرآن و احادیث
فصل دوم : ابزارهای جدید تکنولوژی در راستای توسعه و ثمر بخشی امر به معروف و نهی از منکر
فصل سوم : مراحل امر به معروف و نهی از منکر
فصل چهارم : علل موفقیت و عدم موفقیت آمرین به معروف و ناهیان از منکر
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
فصل اول: شیوه های جدید امر به معروف و نهی از منکر برخواسته از قرآن و احادیث
اهمیت و ضرورت اتخاذ شیوه های صحیح و مناسب برای انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر کاملا امری بدیهی است. نا آگاهی از روش های اجرای این فریضه چه بسا عکس العمل منفی در فرد مخاطب ایجاد کند. لذا برای آن که مخاطب ، معروفی را که کنار گذاشته انجام دهد و یا اگر منکری را مرتکب می شود ، رها کند ، باید او را امر به معروف و نهی ازمنکر کرد ، روش ها ی گوناگونی برای رسیدن به این هدف وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از :
برخی شیوه های کاربردی:
قرآن کریم و احادیث در بردارنده شیوه هایی کاربردی در امر به معروف و نهی از منکر می باشند.از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱٫ آگاهی بخشیدن:
یکی از مهم ترین عوامل هدایت انسان، شناختن حقائق است. با آگاهی بخشیدن می توان زمینه های گناه را کاهش داد. بسیارند کسانی که از آثار و خطرات منکرات خود آگاهی لازم را ندارند و به مجرد اینکه از آن خطرات و زیانها آگاه شوند آن را رها می کنند.
اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در مورد خطرات و آسیب های منکر که دامن گیر فرد و جامعه می شود، مهم ترین عامل بازدارنده ای است که به عنوان اقدام پیشگیرانه از ادامه انجام خلاف ،فرد را بازداشته. که درشرایط فعلی مراکزدینی، مدرسه،دانشگاه،صداوسیما،اینترنت،ماهواره و…نقش مهمی دراین آگاهی بخشی دارندوباگنجاندن برنامه های مفیدوسودمنددرراستای مثبت وهنجارجامعه نسبت به معروفها ومنکرها آگاهی دهند.
۲- شیوه « تدریج »
در امر به معروف و نهی از منکر، در برخی از موارد و اشخاص، باید از شیوه تدریجی به معروف و منع از منکر استفاده نمود. یعنی در مسائلی که به اقتضاء شرایط زمانی یا فردی لازم است برای تأثیر گذاردن در مخاطب به «تدریج» و کم کم پیش رویم باید از این شیوه بهره گرفت چون در غیر این صورت، یا تأثیری در مخاطب پدید نمی آید و یا اثر منفی خواهد گذاشت .
گاهی منکرات و عادت های زشت، آن چنان در جامعه ریشه دوانده که نمی توان با نهی از منکر سطحی و کوتاه مدت، مردم را از آن بازداشت و آن منکرها را از سطح جامعه برچید. این جاست که نیازمند برنامه ای درازمدت است تا بتوان با استفاده تدریجی ، آثار زیانبار شیوع منکر در جامعه را گوشزد کرد و با برنامه ریزی درست و خردمندانه به سوی ریشه کنی عادت های زشت از جامعه پیش رفت.تدریجی بودن مبارزه با منکرات را از قرآن کریم بیاموزیم که مبارزه با عادت زشت می گساری را در چهار مرحله در حدود بیش از ده سال تکمیل کرد. در مرحله نخست، به خرما و انگور که ماده خام شراب است اشاره کرده، می فرماید: از خرما و انگور، هم باده ای مستی بخش و هم خوراکی نیکو تهیه می کنند.[۱۱۶] در این مرحله که روزی گوارا در برابر باده مست کننده قرار گرفته است، این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که چرا یکی از دو ثمره یاد شده نیکو و دیگری نباشد؟
جالب این است که ذیل همان آیه، به این علامت سوال، صحه گذاشته و همگان را به حل این معما وادار کرده است: «ان فی ذلک لآیه لقوم یعقلون».قرآن در مرحله دوم مبارزه با میگساری، هر چند به سود ناچیز آن اشاره کرده است ولی به یاد می آورد که در آن، گناهی بزرگ است:« واثمهما اکبر من نفعهما.»[۱۱۷]در مرحله سوم، به صورت موردی، حکم تحریم شرب خمر را بیان داشته، می فرماید: آن گاه که شراب نوشیدید و مست شدید نماز نخوانید: «لاتقربوا الصلاه و انتم سکاری[۱۱۸].»
در این مرحله هر چند به طور کلی حکم تحریم شرب خمر بیان نشده است اما همگان خواهند فهمید که آن چه در حال نماز شایسته نیست در غیر از نماز نیز از اهل ایمان پسندیده نخواهد بود.پس از آن که در مراحل پیش گفته، زمینه بیان حکم قطعی و نهائی تحریم شرب خمر مساعد شد، قرآن کریم در مرحله چهارم آن چنان پیش رفته است که تحریم خمر را در کنار بت پرستی قرار داده و آن را از اعمال زشت شیطان معرفی کرده است: «انما الخمر و… رجس من عمل الشیطان؛» شراب، رفتاری پلید از رفتار شیطان است.[۱۱۹]
داستان جالبی از حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) روایت شده است ،که نمونه خوبی از این روش می باشد: مردی مسیحی ،همسایه مردی مسلمان بود،همسایه مسلمان او رابه اسلام دعوت کرد سرانجام نصرانی اسلام آورد آن روز گذشت ، سحرگاه روز بعد آن مسلمان به در خانه مسیحی تازه مسلمان آمد ودر راکو بید و او را به مسجد برد تا غروب درآنجا نگه داشت ومجبورش کرد تاروزه بگیرد ونوافل بجا آورد وباخستگی کامل به خانه برگشتند، تازه مسلمان در دلش بسیار خوشحال بود، که خدا را شکر، این توفیق نصیب من شد و یک نفر را هدایت کردم حتماً ثواب زیادی نزد پروردگار خواهم داشت، و یقیناً این تازه مسلمان هم از این همه عبادت، لذت برده است و خوشحال است سحرگاه روز دوم فرا رسید، مسلمان دنبال مرد مسیحی رفت تادوباره به مسجد بیایندکه مرد مسیحی گفت: برو دنبال کسی بیکارتر از من بگرد تا مسلمان شود، من آدم گرفتار و عیال واری هستم این دین شما دین سختی است و من توان آن را ندارم[۱۲۰] !
اگر فرد مسلمان کار معروف را فقط به مسجد رفتن و نماز خواندن منحصر نمی کرد و به آن مسیحی می گفت: در اسلام کار کردن و مخارج زن و فرزند را تامین کردن، نیز عبادت به شمار می رود و شخص کارگر مانند مجاهد در راه خداوند است، آیا آن مسیحی از اسلام گریزان می شد؟
۳- شیوه زبانی (گفتاری):
در این شیوه ، آمر وناهی ، با مخاطب خود ، از راه گفت وگو ارتباط برقرار می سازد و با سخن و بیان خود او را به معروف فرا می خواند و یا از منکر بر حذر می دارد ، امر ونهی زبانی دارای مراتب مختلف و شیوه های گوناگونی است که آنها را مورد بررسی قرار میدهیم تا با توجه به تناسب اجتماعی، زمانی و مکانی گنهکار مورد استفاده قرار گیرند. زیرا همه ی گنهکاران با یک روش هدایت نمیشوند و تمام امر و نهی کنندگان نیز با یک شیوه ی موفق نخواهند بود. در بهره گیری از گفتار باید از کلمات و جملات متناسب و درجه بندی شده نسبت به مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر، استفاده کرد، به عنوان مثال تا زمانی که ممکن است از جملات «پند آمیز» استفاده کند و می داند که اثر بخش خواهد بو.د، از جملات «قهر آمیز» و حاکی از «خشونت» باید پرهیز کند چه اینکه در این صورت استفاده از آن نابجا و نادرست می باشد:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
الف. امر و نهی ساده
امر و نهی ساده عبارت از امر به واجب و نهی از حرام است که در قالب جمله ی “این عمل را انجام ده” یا “این عمل را ترک نما” صورت می پذیرد. عموم مردم از این روش استفاده می کنند اما این شیوه همیشه سازگار نیست و باید از شیوه های دیگری که مطرح می شود استفاده کرد.
ب.امر و نهی حکیمانه
سخن حکمت آمیز از ظرافت و تأثیر عمیقی برخوردار است و با توجه به اینکه منطبق برذوق آدمی و در بردارنده ی سعادت اوست همواره از جاذبه دارترین سخنان در بین انسانها بوده است. مزین نمودن امر و نهی دینی به چنین حربه مفیدی آن را با موفقیت زیادی همراه می سازد.
خدای تعالی می فرماید: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با روشی که نیکوتر است با آنها مناظره کن.»[۱۲۱]
در تفسیر کشاف آمده است: حکمت عبارت از سخن صحیح و محکمی است که حق آشکار و شبهه را زایل می کند. گاهی یک جمله حکمت آمیز چنان تحولی در گنهکار ایجاد می کند که با ساعتها بحث ومطالعه نمی توان به آن دست یافت.
روزی امام کاظم (علیه السّلام) از در خانه ((بُشر)) در بغداد می گذشت که شنید صدای ساز و آواز و رقص از خانه ی او بلند است و کنیزی برای ریختن خاکروبه به درخانه آمده است.
امام (علیه السّلام) به او فرمود: ای کنیز صاحب این خانه آزاد است یا بنده می باشد؟
کنیز گفت: آزاد است
امام (علیه السّلام) فرمود: راست گفتی آزاد است که اینچنین گناه می کند، اگر بنده بود از مولای خود می ترسید.
وقتی کنیز برگشت مولای او ((بشر)) بر سر سفره شراب بود، از او پرسید چرا دیر آمدی؟
کنیز ماجرای صحبت خود با امام (علیه السّلام) را برای او بیان کرد. بشر که سخن آن حضرت را از زبان کنیز شنید پای برهنه بیرون دوید و به خدمت امام کاظم (علیه السّلام) رسید و ضمن عذرخواهی و اظهار شرمندگی و گریه از کارهای خود توبه کرد.[۱۲۲]
ج : – استفاده از گفتار نرم
آمر وناهی ، با تاثیر گذاری در مخاطب خود ، از کلمات و سخنانی که از آن عطر دوستی به مشام می رسد ، استفاده کند . مثلاً بگوید: برادر عزیز و بزرگوار ، این کار با شخصیت شما می سازد ، یا این که اگر می خواهد او را به معروف ، وادار کند ، بگوید: آقای محترم ، شما که این قدر خوب و نجیب هستید ، اگر این کار را هم انجام دهید، چقدر بهتر می شود. به قول مولانا :
گفت : از تو کی چنین پنداشتم از تو، من ، امید دیگر داشتم
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین (علیه السّلام): « أصْلِحِ الْمُسىءَ بِحُسْنِ فِعالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمیل مَقالِکَ[۱۲۳].»
« آدم بدکار را به وسیله کارِنیک خود اصلاح کن،و با سخن زیبایت دیگران را بهکارخیر رهنمون باش.»
و در سخنی دیگر ، کلام خوب را عامل موفقیت می شمرند:
« من حسن کلامه کان النّجح امامه[۱۲۴]»«هر کس سخنش نیکو باشد ، پیروزی و موفقیت پیش روی اوست.»
علی (علیه السّلام) در نهج البلاغه فرمود: « أَفْضَلَ من ذالک کَلِمَهُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»« بالاترین مرحله ی امر به معروف و نهی از منکر گفتن سخن عدل است نزد پیشوای ستمگر»[۱۲۵] .
امام باقر (علیه السّلام):« قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَ اللَّهَ یُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِین .»[۱۲۶]«بهترین سخنی ، که دوست دارید ، مردم ( در برخورد با شما ) بگویند، به آنان بگویید ، زیرا خداوند متعال ، دشمن دارد ، کسی را که به مومنان لعن کند ، آنان را دشنام داده و مورد طعنه ( و نیش زدن ) قرار دهد.»
خداوند متعال در مورد، هدایت و ارشاد فرعون به حضرت موسی و هارون دستور می دهد که گفتار و کلام نرم را ابزار کار قرار دهند:« اِذهَبا اَلی فرعون انّه طغی، فَقُولا له قولاً لَیّناً [۱۲۷]»
به سوی فرعون بروید، که طغیان پیشه کرده است، پس با قول لیِّن (نرم) با او سخن بگویید.
از پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز روایت شده است که فرمود: «الرَّفق یُمنٌ و الخُرقُ شُومٌ.[۱۲۸]»« نرمی میمنت دارد و خشونت نحس است.»
استفاده از کلمات «ناشایست» و «درشت» فراری دادن افراد است نه جذب آنان:
قال علی (علیه السّلام):« إِیَّاکَ وَ مَا یُسْتَهْجَنُ مِنَ الْکَلَامِ فَإِنَّهُ یَحْبِسُ عَلَیْکَ اللِّئَامَ وَ یَنْفِرُ عَنْکَ الْکِرَامَ.[۱۲۹]»« از سخن زشت (و قبیح) بپرهیز، زیرا که سخن زشت، لئیمان (و انسانهای پست) را گرد تو جمع و مردم محترم و گرامی را از تودور می کند.»
د- استفاده ازسخنان پند آمیز:
گفتاری که پند آمیز باشد در جان و روح ، اثر مثبت و فراوانی بجا می گذارد، و اساساً این شیوه ای است که با فطرت الهی انسانها منطبق است. خداوند متعال زمانی که به حضرت موسی فرمان می دهد برای بیدار کردن و تنبه فرعون نزد او بروند، شیوه ی مطرح کردن و سخن گفتن را نیز نشان داده است:
« اِذهَب الی فرعونَ انّه طَغی فَقُل هَل لکَ اِلی اَن تَزَکّی؟ وَ اَهدِیَک الی ربک فَتَخشی؟ »[۱۳۰] «به سوی فرعون برو که طغیان کرده است، پس به او بگو آیا می خواهی که پاکیزه شوی؟ و تو را به سمت و سوی پروردگارت هدایت کنم که بنده ای خدا ترس شوی؟»
اینکه آیا میل به پاکیزگی داری یا نه؟ سؤالی است که هیچ کس پاسخ منفی به آن نمی دهد زیرا فطرت انسان خواهان آن است، فرعون هم در پاسخ نگفت که چنین تمایلی ندارم، بکله چون پاسخی نداشت از راه تکذیب موسی (علیه السّلام)پیش آمد.
قرآن کریم، خود به بهره گیری از روش «وعظ و پند» دستور داده است: