به نظر می رسد وام واژه های زیادی از زبان انگلیسی و فرانسه وارد زبان فارسی شده اند ، که قابل نقد و بررسی می باشند .
به نظر می رسد واژه های بیگانه ای که به زبان و ادبیات فارسی هجوم آورده اند سبب ضعف در ادبیات کهن ما شده اند .
تعاریف عملیاتی متغیرها
ادبیّات: هنر بیان نیّات به وسیله ی کلمات است و این معنی تقریباً معادل مفهومی است که از واژه ی (literature) در زبان فرانسه استنباط می شود و به دو صورت شعر و نثر بیان می گردد.
شعر: سخنی است مخیّل که شوری در دل برانگیزد و حالتی از غم یا شادی را در انسان ایجاد کند .
نظم: کلامی است موزون و مقفی که دارای معنی باشد.
واژه: واحد سازنده ی جمله است که در خط فارسی آن را با اندکی فاصله با واحد های دیگر می نویسیم و یک معنی مشخص دارد .
واژه بیگانه : کلمات یا واژه هایی را که به دلایل مختلف از زبانی به زبان دیگر دیگر وارد می شوند ، در زبان مقصد به آنها واژه های بیگانه گفته می شود.
وامگیری زبانی : به معنای استفاده یک زبان از واژه ها و اصطلاحات زبان های دیگر است
انواع قرض گیری: الف) قرض گیری آوایی ب)قرض گیری واژگانی
فصل دوم
پیشینه ی تحقیق
پیشینه تحقیق
بر اساس مطالعات و پژوهشی که بر آثار جمع زیادی از نویسندگان انجام شد اطلاعات زیر راجع به موضوع رساله بدست که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره می شود .
زبان یک نهاد اجتماعی است بدین معنی که افراد یک اجتماع به منظور آگاهی از مقاصد و نیّات یکدیگر و برای برقراری ارتباط با همدیگر عناصر آن را برقرار کرده اند . زبان نه تنها مهم ترین وسیله ی ارتباطی بشر بلکه پایه ی اغلب نهادهای دیگر اجتماعی نیز می باشد و به دلیل سرشت اجتماعی خود هماهنگ با اختلافات اجتماعات ، مختلف است . به سخن دیگر ، با اینکه این نهاد در همه ی اجتماعات بشری وجود دارد وظیفه و نقش آن در همه جا یکسان است ، شکل آن الزاماً در همه جوامع یکسان نیست . به دلیل اینکه ماهیّت و وابستگی به اجتماع به تبع و هماهنگ با دگرگونی های جامعه تغییر و تحوّل می یابد .( باقری،۱۳۸۲: ۶۷)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
به گفته ی دکتر مهری باقری ، بنا بر گواهی تاریخ بشر از دیرباز به صورت اجتماعی می زیسته و یکی از مهم ترین نیازهای زندگی اجتماعی برقراری ارتباط با همنوعان و ایجاد تفهیم و تفاهم است . بشر همواره برای برقراری ارتباط در جوامع خود از وسایل و ابزارهای مختلفی سود می جسته که در این میان زبان مهّمترین ابزار و وسیله ی او به شمار می آید .
دکتر آزیتا افراشی زبان را چنین توصیف می کند : الف) زبان نظامی است متشکل از واژه های محدود ، قواعد محدود و جمله های نامحدود .ب) زبان نظامی از نشانه هاست که برای برقراری ارتباط میان انسان ها در جامعه ی زبانی به کار می رود .(افراشی،۱۳۸۶: ۷)
به گفته ی دکتر خانلری ، در کتاب « تاریخ زبان فارسی»: زبان امری ثابت نیست و در طی زمان تحوّل و تغییر می پذیرد . بنابراین موضوع «زبان شناسی تاریخی » یا «تاریخ زبان»، تحقیق و مطالعه در تحوّلی است که هر زبان در طی تاریخ خود پذیرفته و کشف قوانینی که در این تبدیل و تحول از جهات مختلف وجود داشته است . از قدیمی ترین دوره های تاریخ تا امروز خانواده ی زبان های ایرانی وسیله ی ارتباط اجتماعی و فکری و ذوقی ملّتی متمدن بوده و از هر مرحله ی این زبان ها اسناد و آثار مکتوب در دست است که به کار تطبیق و مقایسه می آید و نکته های مهّمی را درباره قوانین تحوّل این دسته از زبان ها در طی زمانی بسیار دراز روشن می کند .(ناتل خانلری،۱۳۴۹: ۶-۵)
محمّد علی جمالزاده زبان زنده را در حکم نهر روانی می داند که هر قدر سرچشمه اش تواناتر و پرپشت تر باشد بیم آلوده شدن آن نیز به همان درجه کمتر است و مانند هر نهری چنانچه زباله و خار و خاشاکی در آن وارد شود نیرو و جریان آن به خودی خود آن را می برد و مضمحل و نابود ساخته و یا رفته رفته به تحلیل می رود . او بیان می دارد وای به روزی که نهر شاداب زبان به حال رکود افتد یعنی مردمی که بدان تکلّم می کنند تنها آن را برای رفع حوائج معمولی روزانه ی شکم و شحم و لحم به کار ببرند و طبع شیوای خداوندان نظم و نثر و ذوق روح پرور ارباب علم و ادب خموش و خامد گردد و جمود پذیر ، و از آن ها هم بدتر وقتی است که خدای نخواسته سرچشمه ی ذوق و فهم یعنی «ژنی»ملّی قریحه ذاتی و جبلی که مولد نوابغ و نوادر و اخیار است و کلیه صفات و سجایای عالی از ذوق پاک و طبع استوار از قوه ابتکار و خلاقیت و آزادی فکر و بیان که حس گرانبهای حقیقت جویی و حقیقت پرستی از آن سرچشمه می گیرد مانند چشمه ای که دیگر آب باران و برف نرسد رفته رفته خشک و نازا گردد، آن وقت است که نه تنها فاتحه ی زبان و شعر و نثر و ادبیّات و عرفان و حکمت را خواند بلکه باید منتظر مرگ و فنای آن قوم و آن جماعت بود و باید دانست که از مرگ و فنای چنین قوم و ملّتی دنیا غمی به خود راه نخواهد داد ، چون که درخت خشک و بی حاصل تنها زیر دیگ خوب است و بس ( جمالزاده ،۱۳۸۶: ۱۵۶-۱۵۵)
از دیدگاه دکتر علی علیزاده زبان به عنوان اصلی ترین وسیله ارتباط اجتماعی انسان و در مقام یکی از عناصر اصلی فرهنگ جوامع بشری دارای تاریخی کهن است و همساز و همراه با نوع ابزارهای و سکون ها و حرکت ها و اسارت و پیروزی هر قومی سیری پرماجرا و پویا داشته و تکامل خاص خود را پیموده است .(علیزاده علی،۱۳۸۹،مقاله پژوهشی)
دکتر جواد برومند معتقد است زبان نهادی اجتماعی است و دگرگونی های آن هم برحسب دگرگونی های اجتماعی صورت می گیرد . او بیان می دارد سرزمین ایران به سبب موقعیت جغرافیایی و شرایط ویژه ی طبیعی که داشته از قدیم ترین روزگاران مورد تهاجم اقوام بیگانه قرار گرفته است . از جمله تهاجم بسیار سهمگین دوران باستانی حمله ی اسکندر را می توان نام برد . حمله ی اسکندر و تسلط فرهنگ یونانی آنچنان عظیم بود که موجب بر انداختن فرهنگ و زبان ایرانی باستان شد .(برومند سعید ،۱۳۷۹،۲-۱)
رزمجو معتقد است نثر فارسی همانند شعر آن ، عرصه ای است گسترده و مناسب برای بیان هرگونه اندیشه یا احساس و عاطفه ای لطیف . تقریباً کلیه ی موضوعاتی را که شاعران پارسی گوی در قالب های شعری به نحوی زیبا و مطلوب به رشته نظم در آورده اند ، نویسندگان ایرانی آنها را در قالب قصه داستان و افسان و حکایت و لطیفه و نامه به صورت نثر به رشته تحریر کشیده اند .(رزمجو،۱۳۷۲: ۲۲۷)
لطفی پور معتقد است اگر حیطه ی زبانی را از واژگان فراتر رفته و به سطح جمله برسد ،خواهیم دید که حتی ساختار جملات فارسی ما نیز از موارد تحت ،تأثیر زبان بیگانه قرار گرفته است .(لطفی پور ساعدی،۱۰۰:۱۳۷۱)
لئون تولستوی نویسنده اروپایی در کتاب «هنر چیست» بیان می دارد : هنر تجلّی خارجی اندیشه ها و احساساتی نیرومند است که انسان آنها را تجربه می کند و به کمک علائم ،خط ها ، رنگ ها ،حرکات و اشارات ، اصوات و کلمات بیان می دارد پس شاعران و نویسندگان که آفریننده ی کلام زیبا هستند ، هنرمندند و آثار ادبی هر ملّت نیز گنجینه ای از مظاهر افراد آن ملت.(تولستوی،۵۳:۱۳۵۶)
غلامرضا رشیدی در کتاب « ترجمه و مترجم» بیان می دارد که اثرات واژه های بیگانه در لایه های مختلف زبان واژگان ، ساختار و بافت متن مشاهده می شود . اولین و سطحی ترین لایه ی نفوذ در زبان دیگر را ، در سطوح واژگان می داند . همچنین معتقد است که البتّه مسأله به آن سادگی که بعضی ها تصورّ می کنند و بالافاصله توصیه می نمایند که از معادل های فارسی استفاده شود ، نیست. مثلاً زبان انگلیسی امروزه دارای موقعیّتی جهانی است که این موقعّیت را به واسطه ی ادبیات و متون گسترده ای که در زمینه های علمی و فنی به این زبان نوشته شده ، به دست آورده است . اقیانوسی از کلمات تخصصی انگلیسی که در زندگی روزمره مورد استفاده قرار می گیرد ،مترجمان را آن چنان گیج و بلاتکلیف می کند که هیچگونه رویه ی مشخص و واحدی در ترجمه ها دیده نمی شود.(رشیدی،۱۹:۱۳۷۸)
دکتر آریان پور کاشانی دیرین شناسی زبانی را وسیله ی دیگری می داند برای شناخت هند و اروپایی آغازین و خاستگاه آن . او از زبان های هند و اروپایی به دو دسته صحبت می کند: زبان های ساتم satem(ارمنی، ایرانی،هندی،اسلاوی،بالتیک) و زبان های سنتمcentum(ژرمنی،لاتین ،یونانی،سلتیک). به گفته ی او خانواده های لاتین شامل ایتالیایی و فرانسه و اسپانیایی و پرتقالی و رمانی اند و زبان های ژرمنی عبارتند از: آلمانی و انگلیسی و هلندی و دانمارکی و سوئدی و نروژی و ایسلندی.
(آریان پورکاشانی ،۱۳۸۴: ۱۷-۱۰)
آندره مارتینه واژه سازی را نتیجه ی طبیعی اصل اقتصاد یا صرفه جویی می داند که بر همه ی ابعاد زبان حاکم است . او می گوید زبان نوعی نظام ارتباطی است و در هر نظام ارتباطی کمال مطلوب این است که با کمترین هزینه بیشترین اطلاعات انتقال یابد.
عکس مرتبط با اقتصاد
(مارتینه،۱۳۷۹: ۶۰-۵۸)
دکتر مشکوه الدینی در باب زبان شناسی تطبیقی می گوید : آشنایی پژوهشگران اروپایی با سنتها ، همچنین آگاهی آنان بر شباهت زبان سانسکریت با زبان های لاتین ، یونانی،ژرمانی و فارسی باستان موجب شد که به خویشاوندی زبان ها پی ببرند و در نتیجه روش های زبان شناسی تطبیقی نیز در سده ی نوزدهم گسترش یابد.(مشکوه الدینی،۱۳۸۱: ۱۲)
رزمجو آثار منثور موجود در زبان فارسی را کلاً به دو نوع تقسیم می کند : الف) نثر ساده ، که در آن نویسنده مقاصد خود را در کمال سادگی و بی پیرایگی می نگارد. ب) نثر فنی ، آن بیان مطلبی است با طرزی که نویسنده در آن اِمعان نظر و جولان اراده به کار می برد و قصدش از کاربرد آن این است که مطلب خویش را بهتر و کاملتر به طرف بفهماند ، رحم و رقّت خواننده را برانگیزد و یا خشم و غیرت وی را تحریک نماید .(رزمجو،۱۳۷۲: ۱۵۴-۱۵۳)
براوان آشنایی اروپائیان با مشرق زمین را از زمان جنگ های صلیبی در قرون ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ میلادی که میان مسیحیان و مسلمانان درگرفت می داند . به گفته ی او در این جنگ ها بود که غربیان با تمدن و صنایع و فرهنگ درخشان مسلمانان مواجه شده و درصد شناسایی بیشتر این تمدن و فرهنگ برآمدند و در حقیقت شرق شناسی از اینجا آغاز شد . بعد از آن بود که بفکر ایجاد روابط بازگانی با مشرق زمین افتادند و باین جهت مؤسساتی مانند کمپانی هند شرقی هلندی و انگلیسی و مانند آن را تشکیل دادند و رفته رفته اسپانیا و پرتغال و دیگر کشورهای اروپایی فکر نفوذ بیشتر برای استعمار در این کشورها را در سر پروراندند.(براوان ،۱:۱۳۶۹)
سیّد مصطفی میر سلیم دلایل نفوذ واژه های بیگانه در زبان فارسی را موارد زیر می داند:
۱-ترجمه های ناقص کتابها و مقالات بیگانه و اشکالات آنها.۲-بازگشت فرنگ رفته های خودباخته و فن سالارانِ ناآشنا با غنای زبان فارسی.۳- عدم آشنایی با قابلیت های زبان فارسی و غنای ادبیات ما.۴- باور نداشتن کارآرایی های زبان فارسی در رشته های غیر ادبی.۵- احساس حقارت در مقابل واژه های فرنگی و پدیده ی شیفتگی فنی.۶- عادت کردن به مفهوم واژه های بیگانه .( میر سلیم ،۱۳۸۲: ۱۷-۱۵)
خانلری معتقد است که در هر زبانی می توان فهرست های کم و بیش مبسوط و مفصلی از لغاتی که مقتبس از زبان های دیگر است تدوین کرد . این فهرست به فصل هایی قابل تقسیم است . از این جمله :
۱-محصولات طبیعی۲- محصولات صنعتی ۳- لغات مربوط به سازمان های اجتماعی و اداری۴- اصطلاحات علمی.(ناتل خانلری،۱۳۴۹: ۱۳۷-۱۳۵)
طبق گفته ی رزمجو از اوایل قرن سیزدهم بواسطه ی عواملی چند که مهمترین آنها را ارتباط و آشنایی اهل قلم و منور الفکرهای ایرانی با کشورهای مغرب زمین و ترجمه ی آثاری از ادبیّات اروپا به زبان فارسی ، تأسیس دارالفنون ، نهضت مشروطیت، ایجاد چاپخانه ها و رواج مطبوعات ، نشر کتابها و رشد سریع سواد آموزی و نیاز و علاقه طبقات مردم به خواندن و … باید دانست ، تحوّلی در شیوه های نویسندگی پیش آمد و نثر فارسی به سادگی و بی پیرایگی گرایید.(رزمجو،۱۶۱:۱۳۷۲)
سالار عزیز پور در کتاب« زبان پارسی آماج تهاجم واژه های بیگانه » اثرات ورود زبان بیگانه به زبان فارسی را به قرار زیر بیان می دارد : الف– مهجور و فراموش شدن گذشتگان که موجب قطع رابطه با سنت و فرهنگ است .ب– مختل شدن ارتباط میان مردم از نظر زبانی ، یعنی تفهیم و تفاهمی که خود پایه تفاهم اجتماعی است . او معتقد است که ، تغییر زبان اجتناب ناپذیر است و این تغییر با تداخل زبان ها انجام می شود . ورود الفاظ و لغات بیگانه به زبان ها امری رایج است ، همچنان که ورود دیگر پدیده ها امری عادی و پذیرفتنی است .(عزیزپور،۶۱:۱۳۸۵)
میر سلیم به این نکته اشاره می کند که : یورش زبان های بیگانه و به کارگیری واژه های نامأنوس و ابزار سستی و بی تفاوتی نسبت به ریز و درشت آن واژه ها و تعداد آنها ما را بدانجا خواهد کشاند که از ریشه ی خود جدا شویم و ناگزیر، چنان که متأسفانه در برخی از محافل و مجامع رایج شده است ، واژه های فارسی را به لغات اجنبی ترجمه کنیم تا مطالبمان مفهوم شود .(میر سلیم،۱۴:۱۳۸۲)
پروفسور الکساندروباوسانیprof.dr.alessandro bausani بیان می دارد ، نخستین نشانه های تاثیر اروپا در ادبیّات امروز ایران را در تحوّلات این ادبیّات در دوره بازگشت ادبی به سوی شاعران کهن و ماقبل کلاسیک می توان دید . به گفته یی او ادبیّات نوین ایران چندین سال پیش از انقلاب مشروطیّت را آغاز بیداری ایرانیان از گذر آشنایی با مدرنیته یا تجدد بدانیم ، دگرگونی نثر ، تولد شعر نو ، پدیداری رُمان و داستان کوتاه به مفهوم امروزی را هم رویدادهایی انقلابی می بینیم که پایه گذار ادبیّات مدرن ایران بود .
(باوسانی،۲۰۰۸،مجله یeast and west)
به عقیده طباطبایی برای بیان یک مفهوم جدید ، منطقاً چهار راه در پیش رو داریم:
۱– بیان آن مفهوم از طریق واژه های موجود در زبان و با کمک دستگاه نحو.۲- جعل واژه ای بسیط۳- وام گرفتن واژه های از زبان بیگانه دیگر ۴- بیان آن مفهوم با بهره گیری از عناصر موجود در زبان و با کمک قواعد صرفی . به عقیده ی او جعل واژه یا وامگیری واژه ای را وارد زبان می کند که از نظر معنایی تیره اند و بار جدیدی بر حافظه گویشورند . او می گوید هر فرایند واژه سازی که بتوان بر اساس آن صورت های جدیدی ساخت فرایندی زایاست . گویشور هر زبان با شنیدن واژه های مختلف رفته رفته به الگو ساخت آنها پی می برد و به این ترتیب می تواند معنای صورتهایی زا که تاکنون نشنیده است دریابد و خود صورتهایی جدید بسازد .(طباطبایی،۱۳۸۲: ۱۱-۱۰)
ولفانگ در سلر در کتاب «language death» مهمترین عاملی را که در همه ی زبان ها مانع واژه سازی می شود وامگیری بسیار گسترده از زبانی دیگر می داند . او بیان می دارد این وضعیت معمولاً زمانی پیش می آید که یک جامعه ی زبانی با جامعه ی زبانی دیگر رویارو شود که از اعتبار و سیطره ی فرهنگی برخوردار باشد . در چنین وضعیتی ،اگر وامگیری با چنان وسعتی صورت گیرد رفته رفته دستگاه واژه سازی زبان مغلوب کارایی خود را از دست بدهد ، زبان مغلوب ممکن است حتی در معرض نابودی قرار گیرد . جامعه شناسان زبان نشان داده اند که بی استفاده ماندن فرایند های واژه سازی از جمله علائم مرگ یک زبان است .(۱۹۸۸: ۱۹۱-۱۸۴)
بنا به گفته ریپکا در کتاب « تاریخ ادبیات ایران»: اندوخته ی واژگان فارسی پاسخگوی نیازهای شیوه نو زندگی نبود و از این رو برخی از اصطلاح های ویژه فارسی از رهگذر زائد بودن در زمینه های سیاسی و دینی کنار نهاده شدند . از سوی دیگر ، چنانکه بایست نرمش پذیر نشده بود ، به ویژه آنگاه که آدمی توانایی شگفت انگیز آفرینشگر زبان تازی را به یاد می آورد که اصطلاح های آماده ای را در دسترس داشت ، اصطلاح هائی که بسا بارورتر از برابرهای فارسی خود بود . بدین سان رخنه ی آهسته ولی پیوسته واژگان تازی را در زبان پارسی می نگریم – که در نتیجه زبان پارسی به ویژه در شیوه ی گفتار طبقه های بالا و همه ادبیات آن – زبانی آمیخته و ادبیات آن تنها ابزار و میانجی بیانی همین طبقه های بالا دست گشت .(رپیکا،۱۵۵:۱۳۸۲)
طبق گفته ی او آشفتگی های سخت سده هیجدهم ، انقلابی را در سده نوزدهم پدید آورد که در کنار گذاشتن رخنه ی تحمل آمیز زبان تازی و دیگر زیاده روی های نمودار گشت با این همه نه در آن زمان نه در هیچ زمانی پیش از آن خط سیر پیشرفت زبان نثر با زبان نظم همسان نبوده است . اما هیچ کس نمی تواند بی قید و شرط به ویژگی های کلّی هیچ دوره ای به گونه نمادین یا معرف آن دوره بنگرد حتی زمانی که تصنع و نفوذ زبان تازی در چکاد خود بود ، استادانی پدید آمدند ، که دلخواه خود را در سادگی نسبی می یافتند و به عکس انقلاب ایران و جریان های اروپائی بیگمان به سبک تکلّف آمیز پایان داد و کاربرد واژگان تازی را به میزان بایسته و خرد پسند محدود کرد.
(همان،۱۳۸۲: ۱۵۶-۱۵۵)
خانلری بیان می دارد بیشتر لغاتی که از زبانی به زبان دیگر می رود اصطلاحات و الفاظ مربوط به تمدن و فرهنگ ، یعنی ساخته های بشری ، است . از اینجا می توان دانست که یک ملت در ادوار مختلف تاریخ خود از کدام قوم و تمدن آموخته و چه اموری را از دیگران اقتباس کرده و تحت تاثیر چه عوامل اجتماعی و فرهنگی خارجی واقع شده است . چون پیشرفت و تکامل تمدن بیشتر نتیجه ی برخورد و رابطه ی اقوام با یکدیگر است ، اقتباس الفاظ از زبان های دیگر رایج ترین طریق پدید آوردن کلمات جدید است . زبان هیچ قوم متمونی نیست که شامل عده ی فراوانی از لغات بیگانه نباشد . امّا استعداد همه ی زبان ها در قبول لغت های بیگانه یکسان نیست .
(ناتل خانلری،۱۳۴۹: ۱۴۵-۱۴۰)
گل احمد شیفته در کتاب «دامنه نفوذ و تاثیر زبان فارسی بر زبان های جهان » بیان می دارد : هیچ زبانی در دنیا نیست که از دیگر زبان ها واژگانی وام نگرفته باشد ، همه ی زبان ها از همدیگر تأثیر و تأثر پذیرفته اند . زبانی که از زبان های دیگر وام نگرفته باشد ، زبانی مرده است . هر اندازه زبان ها تأثیر بیشتری گرفته باشند زنده تر شده اند و این عیب و نقصی برای آنها به شمار نمی رود . مهّم ترین زبان کنونی جهان ( انگلیسی) تقریباً۷۵ درصد کلمه های خود را از دیگر زبان ها به ویژه انگلو،جرمن ولاتین گرفته است . استانیولی و پرتغالی ۹۵ درصد وادبیاتشان یکی است ، با این حال خود را دو زبان گوناگون می نامند . او هدف از بیگانه زدایی از زبان فارسی را ، نه حب و بغض نسبت به بیگانگان ، بلکه تلاش برای آسان کردن زبان فارسی و پویا و زنده نگه داشتن آن می داند .(شیفته،۷۷:۱۳۷۲)
دکتر طباطبایی معتقد است اگر به واژه سازی از منظر سازندگان واژه های جدید بنگریم می توانیم آن را به دو نوع تقسیم کنیم:
۱-واژه سازی آگاهانه : این نوع واژه سازی را نهاد یا شخص معّینی انجام می دهد و حاصل آن معمولاً واژه عالمانه است . این نوع واژه سازی در ایران سابقه طولانی دارد و علاوه بر شعرا، اهل فلسفه و علم نیز به آن پرداخته اند .
۲-واژه سازی ناآگاهانه: این نوع واژه سازی را عامه ی مردم بر اساس شمّ زبانی خود و به صرافت طبع و بی آنکه به کار خود واقف باشند انجام می دهند.(طباطبایی،۱۳۸۲: ۱۵-۱۴)
طبق گفته ی دکتر علی اشراف صادقی: در مقابل جریان ورود واژه های خارجی ، از اوایل سلطنت رضا شاه ،عده ای به فکر پاک کردن فارسی از واژه های بیگانه افتادند . در این جریان ، ابتدا هدف اصلی بیرون راندن لغات ترکی و عربی بود . سپس گروه دیگری آغاز به ساختن واژه های فارسی در برابر واژه های عربی کردند و دامنه ی این کار در گسترش بود تا دانشمندانی از قبیل فروغی و همفکران او به این فکر افتادند که ساختن واژه را به نهادی رسمی که سپس فرهنگستان نامیده شد بسپارند .(صادقی،۲۴:۱۳۸۰-۲۱)
به گفته میر سلیم ، تنهان فن سالاران مفهور ابراز ها، وسایل ، تجهیزات و فناوری غرب نشده اند بلکه همانطور که راه برای ورود غربی ها و شیوع استفاده از ابزارها ، وسایل و تجهیزات هموار شد همان طور نیز سیل واژگان وابسته به آنها وارد زبان و ادبیات فارسی شد . آنها از همان ابتدا می توانستند با بهره گیری از فناوری جدید مفاهیم و اصطلاحات بیگانه را به واژه های فارسی مبدل کنند اما به علت ضعف دانش و فراموشی ادبیات فارسی چنین اقدامی را به عمل در نیاوردند ، اگر هوشیاری نشان داده بودند امروزه واژه های فنی نظیر رادیو ،تلویزیون ،سینما و تلفن در زبان فارسی مشاهده نمی شد . اما بر اساس گذشت زمان این واژه ها در زبان فارسی تثبیت شده و برگرداندن آن میسر نمی باشد . برخی معتقدند برگرداندن این واژه برای ادبیات ما ضرر و سودی ندارد.(میر سلیم،۱۵:۱۳۸۲)
طاهره صفار زاده بیان می دارد واژه های بیگانه به ضرورت وارد زبان می شوند . پذیرش پاره از آنها که نماینده و یا نام یک ابزار صنعتی مثل سینما ، رادیو، تلویزیون،تلفن و غیره است ، اجتناب ناپذیر است . او همچنین معتقد است اگر قرار باشد کلمات و اصطلاحات ترجمه شوند ، باید افراد مسئول و در رأس آنها فرهنگستان ها به شناسایی کلماتی که احتمال کاربردی وسیع در جامعه دارند ، پرداخته و معادل آنها را ، قبل از جا افتادن ،معرفی و جایگزین نمایند.(صفارزاده،۱۳۸۰: ۲۴-۲۱)
داریوش آشوری در «بازاندیشی زبان فارسی» بیان می دارد که : در کار واژه سازی و برابر یابی برای واژه ها و مفاهیمی که از غرب می رسند از صدر مشروطّیت به این سو دو و شاید چند مرحله می توان شناخت . نخستین مرحله آن بود که با همان میراث نثر دست و پا شکسته و دست و پا گیر و نیمه جان به ترجمه مفاهیم و متن های اروپایی پرداختند و در این مرحله به علت عادات گذشته و همچنین ارتباطی که هنوز کما بیش میان حوزه های گوناگون فرهنگ اسلامی وجود داشت ، یا واژه هایی عربی مآبانه می کردند و یا اسلامبول و قاهره وارد می کردند. بدون شک ، اینکه نخستین واژه هایی که در آن دوره یا دوره های بعد تر ساخته شد ،عربی آب کشیده یا آب نکشیده بود واژه هایی مانند اعتصاب ، انقلاب،تمدن ، ومانند آن دنباله ی همان عادتی بود که زبان فارسی را تابع مطلقی از عربی مآبی نویسندگان می کرد و گشتن به دنبال لغت و ترکیب در زبن فارسی را نشانه ی بی سوادی می دانست .
محمد علی حق شناس در کتاب «واژه سازی درون متن » بیان می دارد که : از واژه سازی آگاهانه به ویژه در قرن حاضر ، به دو صورت بهره گرفته شده است : یکی جدا از متن آفرینی و در گروه های تخصصی یا به دست اشخاص منفردی که خود را برای این کار ذی صلاح دانسته اند ؛ و دیگری در خلال متن آفرینی و به دست مترجمان ،مؤلفان،معلمان و غالب کسانی که برای مفهومی نو یافته یا کالایی نوساخته به واژه نو نیاز داشته اند.
(حق شناس،۲۹:۱۳۷۹)
بنا بر عقیده ی افراشی مقصود از فرایند واژه سازی، ساز و کار فعال است که به صورت تکرار شونده بر تعداد واژه های زبان می افزاید . فرایند های واژه سازی به روش های مختلفی واژه های زبان را تولید می کنند . این فرایند ها به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می شوند . بر این اساس فرایندها ی اشتقاق و ترکیب با عنوان فرایندهای واژه سازی اصلی و فرایندهای قرض گیری ،ادغام،سرواژه سازی،کوتاه سازی،تبدیل،پس سازی و تکرار به عنوان فرایندهای واژه سازی فرعی می باشند .
(افراشی،۱۳۸۶: ۹۲-۸۴)
شگفت نیست اگر کسانی می خواستند لغتی تازه برای مفهومی تازه به کار برند به هوای نثر سنتی به ضرابخانه زبان عربی بروند و گاهی چیزهایی جعل کنند که در قوطی هیچ المنجد نویسی پیدا نشود . امّا گرایش به سادگی زبان که با نثر سیاسی و روزنامه نویسی آغاز شد راه خود را به سوی فارسی گرایی باز کرد . این گرایش، البته ، با پدید آمدن ملّت باوری(ناسیونالیسم) مدرن نیز مناسبت داشته است، اما بر روی هم این اثر سودمند را داشت که زبان فارسی را بر روی پایه ی اصلی و طبیعی خود برگرداند و این زبان از توش افتاده را جانی تازه داد.(آشوری۲۹:۱۳۷۵)
نوام چامسکی، دو شرط اساسی را برای واژه سازی ضروری می داند : نیاز و نام پذیری. کلمه ای ساخته نمی شود مگر آنکه پدیده یا عمل یا کیفیتی وجود داشته باشد که نیاز باشد کلمه ای بر آن دلالت کند.(چامسکی،۲۹:۱۹۶۵)
خانلری معتقد است لفظ بیگانه غالباً پس از آن که تغییری در صورت پذیرفت پروانه ی دخول در زبان می یابد . این تغییر در موردی است که لفظ خارجی شامل اصواتی باشد که ادای آنها برای اهل زبان دشوار باشد ، حرف بیگانه را معمولاً به حرفی که در زبان جاری به آن نزدیکتر است بدل می کنند . در هر زبانی می توان دستگاه حروفی را که برای تبدیل حرف ها و اصوات کلمات خارجی وجود دارد با دّقت معین کرد.
(ناتل خانلری،۱۵۱:۱۳۴۹)
دکتر طباطبایی واژه سازی را ساختن واژه های جدید ، از رهگذر ترکیب و اشتقاق می داند . طبق گفته ی او عواملی که زایایی فرایند واژه سازی را محدود می کنند به دو نوع تقسیم می شوند:
الف-درون زبانی : عوامل درون زبانی به خودِ نظام زبان و قوانین حاکم بر آن مربوط می شوند و ممترین آنها به قرار زیر است :۱- وجود کلمات رقیب ۲- عوامل واج شناختی۳- عوامل صرفی ۴- عوامل معنایی.
ب- برون زبانی : عوامل برون زبانی به خودِ زبان مربوط نیستند بلکه به وضعیت فرهنگی و گرایش ها و آراء جامعه ی زبانی مربوط می شوند . (طباطبایی ،۱۳۸۲: ۱۳-۱۱)
طبق گفته ی سایپر همه ی زبان ها امکانات لازم را در اختیار دارند تا در صورت نیاز لغات جدیدی خلق کنند .(ساپیر،۱۳۷۶: ۱۸۹)
داریوش آشوری معتقد است با گسترش علوم و فنون در روزگار ما که اهل هر رشته از علوم و فنون ، در گسترش آن دست دارند ، زبان ابزاری نیز گسترش بسیار یافته است و ما امروز بنا به روح زمان و بنا به تعریف ،ناگزیریم زبان ابزاری خود را گسترش دهیم ، یا به عبارت دیگر ، زبان ابزاری فرنگی را ترجمه کنیم و به کار بگیریم . و این کار برای آن که سر و سامانی داشته باشد مرجعی هم می خواهد و این مرجع ، ناگزیر فرهنگستان است . البتّه فرهنگستان می تواند یک دستگاه سامان دهنده و اصلاح کننده و پشنهاد دهنده برای رشته های علمی و فنی و دستگاه های اداری و جز آن باشد .(آشوری،۱۳:۱۳۷۵)
فصل سوم
روش تحقیق
روش تحقیق
پس ازبررسی های اولیه ی مسأله تحقیق ،مطالعه سوابق وادبیات تحقیق وهمچنین مطالعه ی انواع روش های تحقیق درعلوم انسانی روش توصیفی انتخاب گردید.ازمیان سه گروه عمده ی روش توصیفی ،نوع توصیفی تحلیل محتوا مناسب این پژوهش دیده شد.درتوضیح وتشریح روش توصیفی بایدعنوان کردکه:
درتحقیق توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است ومی خواهدبداندپدیده ی متغیربامطالب چگونه است.به عبارت دیگراین تحقیق وضع موجودرابررسی می کندوبه توصیف منظم ونظام داروضعیت فعلی آن می پردازد،ویژگی هاوصفات آن رامطالعه وعندالزوم ارتباط بین متغیرهارابررسی می کند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:15:00 ق.ظ ]