رابطهی بین سبکهای هویّت و تابآوری با شادمانی در دانشآموزان استان گلستان- قسمت ۵ | ... | |
داینر (۲۰۰۲) معتقد است که شادکامی، نوعی ارزشیابی است که فرد از خود و زندگیاش دارد و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل میشود و جنبههای مختلف آن نیز به شکل شناختها و عواطف مثبت متجلّی میشود.
سبک هویّت: تعریف مفهوم و نظریّههای مربوط به سبکهای هویّت
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
ارائه تعریفی جامع و دقیق از هویّت کار آسانی نیست. از طرفی یکی از تکالیف مهمّ تحوّلی انسان، روند شکلگیری هویّت است و تکوین هویّت موفّق با معنای زندگی ارتباط مستقیم دارد. هویّت جنبهی اساسی و درونی است که به کمک آن یک فرد با گذشتهی خود مرتبط میشود و احساس تداوم و یکپارچگی میکند (بهادری خسروشاهی و علیلو، ۱۳۹۱). برک[۳۸] (۱۳۹۰) هویّت را مجموعهای از معانی میداند که فرد برای تعریف خود به کار میبرد. اریکسون (۱۹۶۸) احساس هویّت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف میکند و هویّتیابی را در مقابل بحران هویّت پدیدهای روانی ـ اجتماعی میداند که در دورهی نوجوانی ظهور مییابد. مارسیا (۱۹۹۴؛ به نقل از طالبی، ۱۳۹۱) هویّت شخصی را مفهومی میداند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربهی تداوم و تمایز، یعنی همان خود در طیّ زمان و متمایزبودن از دیگران است. برزونسکی (۲۰۰۳) هویّت را یک ساختار مفهومی میداند که با خودکاوشگری و خودنظمدهی ترکیب شده است و باعث میشود که افراد سبکها و شیوههای متفاوت نظریّهپردازی راجع به خود داشته باشند و عملکردهای آن ها بیانگر نظریّههای «خود» متفاوت است.
یکی از جنبههای رشد فردی و اجتماعی در دوران نوجوانی کسب هویّت است و میتوان گفت که یکی از وظایف اصلی نوجوانان در جامعه، یافتن پاسخی عملی به این سؤال است که «من کیستم؟». نوجوانان و بزرگسالانی که احساس هویّت در آنان قوی است خود را افرادی مجزّا و متمایز از دیگران میدانند. کلمهی فرد که معادل کلمهی شخص است نشاندهندهی نیازی است همگانی به درک خود به عنوان کسی که به رغم داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آن ها جداست. نیاز به ثبات رأی و حسّ یکپارچگی نیز ارتباط نزدیکی با آن نیاز همگانی به درک خود دارد. وقتی که از یکپارچگی خود سخن میگوییم، مقصود جدایی از دیگران و در عین حال یگانگی خود، یعنی انسجام عملی نیازها، انگیزهها و الگوهای واکنش شخص است. نوجوان یا بزرگسال برای اینکه احساس هویّت داشته باشد، باید در طول زمان در خود تداومی ببیند. به قول اریکسون، نوجوان برای رسیدن به یکپارچگی باید احساس کند که آنچه بنا به قراین موجود در آینده خواهد شد تداوم پیشرفتهی آن چیزی است که در سالهای طفولیّت بوده است (اریکسون، ۱۹۵۶). سرانجام اینکه، درک هویّت خود مستلزم تقابلی روانی ـ اجتماعی است، به عبارت دیگر نوجوان باید بین آن تصوّری که از خودش دارد و آن تصوّری که از استنباط و انتظار دیگران از خود دارد، هماهنگی ایجاد کند (اریکسون، ۱۹۵۶).
هر عامل رشدی که به نوجوان کمک کند تا با اطمینان از خود درک کند که از دیگران متمایز و مجزّا است، در حدّ معقولی ثبات رأی و یکپارچگی دارد، در طول زمان تداوم دارد و نیز اینکه خود را شبیه به آن تصّوری بداند که دیگران از او دارند، سبب میشود که در نوجوان احساس هویّت کاملی از خود ایجاد شود. هر عاملی که در این استنباطهای نوجوان از خودش خلل ایجاد کند باعث سردرگمی هویّت و یا آشفتگی هویّت، و عدم توانایی در رسیدن به یکپارچگی و تداوم تصوّرات فرد از خودش میشود (اریکسون، ۱۹۶۸).
بحران هویّت دورهای است در نوجوانی که ویژگی آن عدم یقین قابل ملاحظهای دربارهی خود و نقشی که نوجوان باید آن را در جامعه ایفا کند است. از نظر کسانی چون اریکسون چنین بحرانی برای هر نوجوانی رخ میدهد و حلّ کامل آن منجر به هویّتیابی و در نتیجه ایجاد صمیمیّت و عدم آن باعث سردرگمی نوجوان میشود. البتّه در ایجاد بحران هویّت برای همهی نوجوانان برخی روانشناسان تشکیک کردهاند. آنها اعتقاد دارند برای بسیاری از نوجوانان هویّت شکل میگیرد بدون اینکه آن ها دچار تنش و اضطراب شدید شوند. تقریباّ ۱۰ تا ۲۰ درصد از نوجوانان چنین بحران جدّیای را تجربه میکنند به گونهای که دچار مشکلات شدید روانی میشوند (باکاتلو و دیلر[۳۹]، ۱۹۹۵؛ به نقل از هاشمی و رضوی، ۱۳۸۷). بنابراین برخی مانند اریکسون که معتقدند هر نوجوانی با بحران هویّت دستوپنجه نرم میکند، ممکن است کاملاً صحیح نباشد. این به آن معنا نیست که برخی از نوجوانان با سؤال «من کیستم» هرگز روبهرو نخواهند شد؛ بلکه اگرچه نوجوان به صورت آشکاری چنین سؤالی را از خود نمیپرسد ولی مشغولیّت ذهنی او حول محور یافتن خود و انسجام دادن به تجربیّات دربارهی خود است.
گویی شکلگیری هویّت تکلیف واحدی است که نوجوان یا در آن موفّق میشود و یا شکست میخورد. واقعیّت امر پیچیدهتر از اینهاست. به سبب عواملی مانند روابط بین والدین و فرزندان و فشارهای فرهنگی یا خردهفرهنگی و یا حتّی میزان تغییرات اجتماعی، الگوهای شکلگیری هویّت در میان نوجوانان متفاوت است. در جامعهی ساده و ابتدایی که نقشهای بزرگسالان محدود است، بهندرت تغییرات اجتماعی ایجاد میشود، شکلگیری هویّت تکلیف نسبتاّ سادهای است ولی در جامعهی پیچیده و در حال تغییرات سریع، هویّتیابی ممکن است کاری مشکل و طولانی باشد (کانجر و پیترسون[۴۰]، ۱۹۸۴؛ به نقل از ابوالقاسمی، ۱۳۸۶).
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:07:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|