داینر (۲۰۰۲) معتقد است که شادکامی، نوعی ارزش‌یابی است که فرد از خود و زندگی‌اش دارد و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل‌‌ می‌شود و جنبه‌‌های مختلف آن نیز به شکل شناخت‌‌ها و عواطف مثبت متجلّی‌‌ می‌شود.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

 



تعاریف عملیاتی (عملی)

سبک هویّت:
منظور از سبک‌‌های هویّت نمره‌ای است که آزمودنی‌ها در پرسش‌نامه‌ی ۴۰ سوالی سبک‌‌های هویّت برزونسکی (ISI-6G) به ‌دست‌‌ می‌آورند. این پرسش‌نامه از ۴ زیر مقیاس اطّلاعاتی، هنجاری، سردرگم/اجتنابی و تعهّد تشکیل شده است.
سبک هویّت اطّلاعاتی:
در پژوهش حاضر سبک هویّت اطّلاعاتی نمره‌ای است که آزمودنی در مقیاس هویّت اطّلاعاتی در آزمون سبک‌های هویّت برزونسکی کسب می‌کند.
سبک هویّت هنجاری:
سبک هویّت هنجاری نمره‌ای است که آزمودنی در مقیاس هویّت هنجاری در آزمون سبک‌های هویّت برزونسکی کسب می‌کند.
سبک هویّت سردرگم/اجتنابی:
سبک هویّت سردرگم/اجتنابی نمره‌ای است که آزمودنی در مقیاس هویّت سردرگم/اجتنابی در آزمون سبک‌های هویّت برزونسکی کسب می‌کند.
تعهّد:
هویّت تعهّد نمره‌ای است که آزمودنی در مقیاس هویّت تعهّد در آزمون سبک‌های هویّت برزونسکی کسب می‌کند.
‌‌تاب‌آوری:
در این پژوهش منظور از ‌‌تاب‌آوری نمره‌ای است که آزمودنی در مقیاس ‌‌تاب‌آوری کانر و دیویدسون[۳۵] (CD-RISC) (۲۰۰۳) به‌ دست‌‌ می‌آورد.
شادکامی:
در این پژوهش منظور از شادکامی نمره‌ای است که آزمودنی در پرسشنامه‌ی شادکامی آکسفورد[۳۶] (OHI) به دست‌‌ می‌آورد.
فصل دوّم
ادبیّات و پیشینه‌پژوهش

تعریف مفهوم و نظریّه‌های مربوط به سبک‌های هویّت
مقدّمه
هویّت[۳۷] یکی از مسائل مورد توجّه بشر در طول تاریخ زندگی انسان بوده است. در ابتدا با عناوینی از قبیل خودشناسی در حوزه‌ی فلسفه، عرفان و ادیان مطرح بوده است. از دیرباز از مباحث مهمّ تاریخ بشری بوده است و در نهایت در روان‌شناسی جدید نیز مورد بررسی قرار گرفته است (حمیدی، ۱۳۸۸) و بسیاری از نظریه‌پردازان در دیدگاه روان‌کاوی و انسان‌گرایی به نوعی به آن پرداخته‌اند ولی مفهوم شکل‌گیری هویّت با توجّه به مراحل رشد، برای نخستین‌بار توسّط اریکسون (۱۹۵۹) مطرح شد. الگوی اریکسون و نظریّه‌ی او از تحوّل آدمی ‌زیربنای مطالعات بعدی درباره‌ی هویّت شد. چارچوب مفهومی‌ مطرح‌شده توسّط اریکسون به وسیله‌ی مارسیا (۱۹۶۸) پی‌گیری شد. مارسیا (۱۹۶۶) با ارائه‌ الگویی از حالت‌های چهارگانه، هویّت اساسی را برای مطالعات بعدی پی‌ریزی کرد که توجّه بسیاری از پژوهش‌گران را به صورت جدّی به این موضوع جلب کرد. مارسیا اوّلین پژوهش‌گری بود که به طور خالص به مطالعه‌ی موضوع هویّت پرداخت و بیش از دو دهه این موضوع را پی‌گیری کرد. نظریّه‌ی مارسیا درباره‌ی حالت‌های چهارگانه‌ی هویّت، شماری از پژوهشگران را برای توسعه‌ی روش‌های اندازه‌گیری هویّت ترغیب کرد.
در دو دهه اخیر مطالعات هویّت از دیدگاه روان‌شناسی با اقدامات و پژوهش‌های برزونسکی دنبال شده است. برزونسکی الگویی از هویّت را ارائه داد که به جای بررسی مراحل و یا حالت‌های هویّت، فرایند شکل‌گیری هویّت را دنبال کرده است. در سال‌های اخیر پژوهش‌ها در حوزه‌ی هویّت با تمرکز بر دیدگاه اریکسون، مارسیا و برزونسکی دنبال شده است. در کشورهای اروپایی بیشتر بر دیدگاه برزونسکی تمرکز شده است و در کشورهای آمریکایی همچنان دیدگاه مارسیا مورد توجّه است.
در کشور ما ایران موضوع هویّت به‌ویژه در مقاطع کارشناسی‌ ارشد و دکتری توسّط دانش‌جویان و پژوهشگران دنبال شده است و در حوزه‌های مختلف مانند اندازه‌گیری هویّت، رابطه‌ی آن با منبع‌های مهمّ روان‌شناختی و یا مشاوره و روان‌درمانی پی‌گیری شده است. مطالعات بیشتر با تمرکز بر دیدگاه مارسیا و برزونسکی دنبال شده است ولی فقدان چارچوبی مفهومی‌ در این رابطه و یک نظریّه‌ی بومی‌ در این خصوص موجب شده است که اقدامات پژوهش‌گران بسیار پراکنده و فاقد سازمان باشد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 


تعاریف هویّت

ارائه‌ تعریفی جامع و دقیق از هویّت کار آسانی نیست. از طرفی یکی از تکالیف مهمّ تحوّلی انسان، روند شکل‌گیری هویّت است و تکوین هویّت موفّق با معنای زندگی ارتباط مستقیم دارد. هویّت جنبه‌ی اساسی و درونی است که به کمک آن یک فرد با گذشته‌ی خود مرتبط می‌شود و احساس تداوم و یکپارچگی می‌کند (بهادری خسروشاهی و علیلو، ۱۳۹۱). برک[۳۸] (۱۳۹۰) هویّت را مجموعه‌ای از معانی می‌داند که فرد برای تعریف خود به کار می‌برد. اریکسون (۱۹۶۸) احساس هویّت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف می‌کند و هویّت‌یابی را در مقابل بحران هویّت پدیده‌ای روانی ـ اجتماعی می‌داند که در دوره‌ی نوجوانی ظهور می‌یابد. مارسیا (۱۹۹۴؛ به نقل از طالبی، ۱۳۹۱) هویّت شخصی را مفهومی می‌داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه‌ی تداوم و تمایز، یعنی همان خود در طیّ زمان و متمایزبودن از دیگران است. برزونسکی (۲۰۰۳) هویّت را یک ساختار مفهومی می‌داند که با خودکاوش‌گری و خودنظم‌دهی ترکیب شده است و باعث می‌شود که افراد سبک‌ها و شیوه‌های متفاوت نظریّه‌پردازی راجع به خود داشته باشند و عملکردهای آن‌ ها بیانگر نظریّه‌های «خود» متفاوت است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 


هویّت و هویّت‌یابی در دوره‌ی نوجوانی

یکی از جنبه‌های رشد فردی و اجتماعی در دوران نوجوانی کسب هویّت است و می‌توان گفت که یکی از وظایف اصلی نوجوانان در جامعه، یافتن پاسخی عملی به این سؤال است که‌ «من کیستم؟». نوجوانان و بزرگسالانی که احساس هویّت در آنان قوی است خود را افرادی مجزّا و متمایز از دیگران می‌دانند. کلمه‌ی فرد که معادل کلمه‌ی شخص است نشان‌دهنده‌ی نیازی است همگانی به درک خود به عنوان کسی که به رغم داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آن‌ ها جداست. نیاز به ثبات رأی و حسّ یکپارچگی نیز ارتباط نزدیکی با آن نیاز همگانی به درک خود دارد. وقتی که از یکپارچگی خود سخن می‌گوییم، مقصود جدایی از دیگران و در عین حال یگانگی خود، یعنی انسجام عملی نیازها، انگیزه‌ها و الگوهای واکنش شخص است. نوجوان یا بزرگسال برای این‌که احساس هویّت داشته باشد، باید در طول زمان در خود تداومی ‌ببیند. به قول اریکسون، نوجوان برای رسیدن به یکپارچگی باید احساس کند که آن‌چه بنا به قراین موجود در آینده خواهد شد تداوم پیشرفته‌ی آن چیزی است که در سال‌های طفولیّت بوده است (اریکسون، ۱۹۵۶). سرانجام این‌که، درک هویّت خود مستلزم تقابلی روانی ـ اجتماعی است، به عبارت دیگر نوجوان باید بین آن تصوّری که از خودش دارد و آن تصوّری که از استنباط و انتظار دیگران از خود دارد، هماهنگی ایجاد کند (اریکسون، ۱۹۵۶).

 

 


رشد احساس هویّت

هر عامل رشدی که به نوجوان کمک کند تا با اطمینان از خود درک کند که از دیگران متمایز و مجزّا است، در حدّ معقولی ثبات رأی و یکپارچگی دارد، در طول زمان تداوم دارد و نیز اینکه خود را شبیه به آن تصّوری بداند که دیگران از او دارند، سبب می‌شود که در نوجوان احساس هویّت کاملی از خود ایجاد شود. هر عاملی که در این استنباط‌های نوجوان از خودش خلل ایجاد کند باعث سردرگمی ‌هویّت و یا آشفتگی هویّت، و عدم توانایی در رسیدن به یکپارچگی و تداوم تصوّرات فرد از خودش می‌شود (اریکسون، ۱۹۶۸).

 

 


بحران هویّت

بحران هویّت دوره‌ای است در نوجوانی که ویژگی آن عدم یقین قابل ملاحظه‌ای درباره‌ی خود و نقشی که نوجوان باید آن را در جامعه ایفا کند است. از نظر کسانی چون اریکسون چنین بحرانی برای هر نوجوانی رخ می‌دهد و حلّ کامل آن منجر به هویّت‌یابی و در نتیجه ایجاد صمیمیّت و عدم آن باعث سردرگمی ‌نوجوان می‌شود. البتّه در ایجاد بحران هویّت برای همه‌ی نوجوانان برخی روان‌شناسان تشکیک کرده‌اند. آن‌‌ها اعتقاد دارند برای بسیاری از نوجوانان هویّت شکل می‌گیرد بدون این‌که آن‌ ها دچار تنش و اضطراب شدید شوند. تقریباّ ۱۰ تا ۲۰ درصد از نوجوانان چنین بحران جدّی‌ای را تجربه می‌کنند به گونه‌ای که دچار مشکلات شدید روانی می‌شوند (باکاتلو و دیلر[۳۹]، ۱۹۹۵؛ به نقل از هاشمی ‌و رضوی، ۱۳۸۷). بنابراین برخی مانند اریکسون که معتقدند هر نوجوانی با بحران هویّت دست‌وپنجه نرم می‌کند، ممکن است کاملاً صحیح نباشد. این به آن معنا نیست که برخی از نوجوانان با سؤال «من کیستم» هرگز روبه‌رو نخواهند شد؛ بلکه اگرچه نوجوان به صورت آشکاری چنین سؤالی را از خود نمی‌پرسد ولی مشغولیّت ذهنی او حول محور یافتن خود و انسجام دادن به تجربیّات درباره‌ی خود است.

 

 


تنوّعات موجود در شکل‌گیری هویّت

گویی شکل‌گیری هویّت تکلیف واحدی است که نوجوان یا در آن موفّق می‌شود و یا شکست می‌خورد. واقعیّت امر پیچیده‌تر از این‌هاست. به سبب عواملی مانند روابط بین والدین و فرزندان و فشارهای فرهنگی یا خرده‌فرهنگی و یا حتّی میزان تغییرات اجتماعی، الگوهای شکل‌گیری هویّت در میان نوجوانان متفاوت است. در جامعه‌ی ساده و ابتدایی که نقش‌های بزرگسالان محدود است، به‌ندرت تغییرات اجتماعی ایجاد می‌شود، شکل‌گیری هویّت تکلیف نسبتاّ ساده‌ای است ولی در جامعه‌ی پیچیده و در حال تغییرات سریع، هویّت‌یابی ممکن است کاری مشکل و طولانی باشد (کانجر و پیترسون[۴۰]، ۱۹۸۴؛ به نقل از ابوالقاسمی، ۱۳۸۶).
در یک جامعه‌ی خاص، هویّت‌ها ممکن است معمولی یا منحرف باشند؛ فرد ممکن است در جست‌جوی نقش‌های شغلی، اجتماعی و شخصی باشد که از او انتظار می‌رود و جامعه آن را تأیید می‌کند و یا در جست‌جوی نقش‌های خاص و غیرمعمولی باشد. بعضی از نقش‌های غیرمعمولی مثبت و سازنده است، مانند هنرمند یا شاعری که راه دیگری را پیش می‌گیرد؛ و یا ممکن است این نقش منفی باشد مانند مورد کسی که معتاد است یا جنایت‌کاری حرفه‌ای است (دووان و آدلسون[۴۱]، ۱۹۶۶).

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:07:00 ق.ظ ]