شیخ طبرسی در باره اختلاف قرائت در کلمه « لِلسُّحْتِ» میگوید: مكى، بصرى، كسایى و ابو جعفر، به ضم سین و حاء قرائت كرده‏اند. و دیگران به سكون سین. سپس از ابو على فارسی نقل میکند که وی گوید: هر دو صورت آن به یک معنى است كه به منظور تخفیف، حاء را ساكن كنند. این كلمه مثل ضرب كه به معناى مضروب و صید كه به معناى مصید به كار رفته‏اند، به معناى مسحوت است (طبرسی، 1360، ج7، ص43).
در این آیه، اختلاف بر روی اعراب کلمه صورت گرفته، که در معنای کلمه تفاوتی را به وجود نیاورده بود. و شیخ طبرسی به خوبی به این نوع از اختلاف قرائت، اشاره کرده بودند.

2-1-3- اختلاف در اعراب كه باعث تغییر معنا میگردد؛ نه صورت.
در این نوع، اختلاف‏ قرائت‏ موجب تغییر إعراب كلمه مى‏گردد؛ یعنى موجب تغییر كاركرد آن در تركیب یا حركات بنایى آن. یعنى ساختار صرفى آن؛ به‏طورى كه به كلمه دیگرى تبدیل مى‏شود و معناى متفاوتى هم، على‏رغم اختلاف در شكل كتابت؛ یعنى رمزهاى نوشتارى، پیدا خواهد كرد. معناى لفظ در این‏جا تغییر خواهد كرد، چون لفظ تغییر كرده است؛ امّا ارزش معنایى تغییر نكرده است؛ چون حاصل نهایى معنا در طلب مباعده (دورى) یا بیان حدوث آن در دو موضع دچار تغییر نشده است؛ یعنى نتیجه در نهایت یک فعل و رخداد مى‏باشد كه همان وقوع فاصله انداختن بین سفرهایشان است (عوا،1382، ج‏1، ص 204).
بنابراین گاهی برخی از اختلاف قرائتهایی که در اعراب کلمه، تغییراتی پدید آوردهاند، سبب اختلاف و تغییر معنای کلمه میگردند، بی آنکه در شکل و صورت اصلی کلمه تغییری ایجاد کنند. همانند مثالهای زیر. قرآن کریم میفرماید:
وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلى‏ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِیمٌ عَلِیمٌ ؛ و آن حجّت ما بود كه به ابراهیم در برابر قومش دادیم. درجات هر كس را كه بخواهیم فرا مى‏بریم، زیرا پروردگار تو حكیم داناست (انعام/83).
در آیه فوق، اختلاف قرائت از نوع اختلاف در اعراب کلمه «دَرَجاتٍ» است؛ که طبق فرمودهی شیخ طبرسی، اهل كوفه و یعقوب این كلمه را به تنوین و دیگران بدون تنوین قرائت كرده‏اند. قرائت اول به این معنى است كه آنچه بالا برده میشود، صاحبان درجاتند. و قرائت دوم به این معنى است كه آنچه بالا برده میشود، خود درجات است (طبرسی، 1360، ج8، ص169). بنابراین، اختلاف از نوع اختلاف در اعراب که سبب تغییر معنا گردیده است، میباشد.
نمونه دیگر، مربوط به آیه زیر است که میفرماید:
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَةٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ ؛ و با سخت‏ترین سوگندهایشان، به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه‏اى براى آنان بیاید، حتماً بدان مى‏گروند. بگو: «معجزات، تنها در اختیار خداست.» و شما چه مى‏دانید كه اگر [معجزه هم‏] بیاید باز ایمان نمى‏آورند (انعام/109).
ابن كثیر و بصریان و ابو بكر از عاصم و نصیر از كسایى و خلف به كسر همزه در «انَّها» و دیگران به فتح همزه قرائت كرده‏اند. كسانى كه «انها» را به كسر خوانده‏اند؛ بنا بر استیناف است. و كسانى كه به فتح خوانده‏اند؛ بنا بر این است كه «یشعركم» به معناى «یدریكم» باشد. كه هم به حرف جر متعدى میشود و هم بدون جر. در صورت دوم «انها» محلا منصوب و در صورت اول یا محلا مجرور یا منصوب است. در هر صورت، طبق این قرائت، آیه را دو جور مى‏توان معنى كرد:

«ان» به معناى «لعل» است. بنا بر این، یعنى چه چیز شما را مى‏فهماند؟ شاید وقتى بیاید ایمان نیاورند. چنان كه مى‏بینیم در قرآن كریم «لعل» بعد از علم آمده است. مثل: «وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّهُ یَزَّكَّى» (عبس/ 3).
اینكه «لا» زاید باشد. یعنى: چه شما را مى‏فهماند كه وقتى بیاید، ایمان مى‏آورند؟ (طبرسی، 1360، ج8، صص225و226).

3-1-3- اختلاف در حروف كلمات؛ كه معنا را تغییر میدهد، ولى صورت هم چنان محفوظ است.
مانند قرائتِ «كَیْفَ نُنْشِزُها- یا- كیف ننشرها» (طبرسی، 1360، ج1، ص19)؛ در آیه شریفه:
وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر ؛ و به [این‏] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مى‏دهیم. سپس گوشت بر آن مى‏پوشانیم.» پس هنگامى كه [چگونگىِ زنده ساختن مرده‏] براى او آشكار شد، گفت: « [اكنون‏] مى‏دانم كه خداوند بر هر چیزى تواناست (بقره/259).
نا گفته پیداست که اختلاف در حروف کلمه فوق، تغییری در صورت اصلی کلمه ایجاد نمیکند؛ اما معنای آن به صورت زیر دگرگون و تغییر مییابد.
ننشزها؛ یعنی: ما آنها را جمع خواهیم كرد. و ننشرها؛ یعنی: دو باره آنها را زنده مى‏كنیم‏ (بلاشر، 1374، ص233).
از نمونهی دیگر میتوان به اختلاف قرائت در آیه 105 سوره مبارکه انعام اشاره نمود که میفرماید:
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ وَ لِیَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ و این گونه آیات [خود] را گوناگون بیان مى‏كنیم، تا مبادا بگویند تو درس خوانده‏اى، و تا اینكه آن را براى گروهى كه مى‏دانند روشن سازیم (انعام/105).
طبرسی در این باره مینویسد: ابن كثیر و ابو عمر «دارست» و ابن عامر، یعقوب و سهل «درست» به فتح سین و سكون تاء و دیگ

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
ران به سكون سین و فتح تاء. قرائت اول؛ یعنى: تو با اهل كتاب مذاكره و گفتگو كرده و از آنها چیزهایى آموخته‏اى. مؤید این قرائت، این آیه است: وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ؛ قوم دیگرى وى را بر قرآن یارى كرده‏اند (فرقان/ 4). قرائت دوم؛ یعنى: براى اینكه نگویند این مطالب، اخبار گذشتگان است و كهنه شده و كسى نیست كه آنها را بداند و تكذیب یا تصدیق كند. قرائت سوم، خطاب به پیامبر اسلام است. یعنى: از یهود فرا گرفته‏اى. لام بنا بر قرائت اول و سوم لام عاقبت است؛ یعنى: ما آیات را براى تو به صورت‏هاى گوناگون بیان مى‏كنیم و سرانجام آنها خواهند گفت كه با اهل كتاب مذاكره كرده‏اى یا از آنها آموخته‏اى. اما بنا بر قرائت دوم، لام به معناى كراهیت است؛ یعنى: براى اینكه نگویند: اخبار آن كهنه شده است (طبرسی، 1360، ج8، ص215).
گرچه ممکن است به نظر رسد که در اینجا، اختلاف قرائت هم سبب تغییر معنا شده است و هم سبب تغییر صورت؛ اما باید گفت در زبان عربی، گاهی حرفِ الف را به صورتِ الف کوچک و به صورتِ اعراب آن در بالای حرف، در نظر میگیرند و در صورتِ اصلی کلمه، تفاوتی ایجاد نمیکند؛ با این وجود، الف، حرف است؛ نه حرکت.
4-1-3- اختلاف حروف؛ كه باعث تغییر صورت است؛ نه معنى.
مانند آیه كریمه:
إِنْ كانَتْ إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً؛ تنها یک فریاد بود و بس (یس/29)
که به صورت «إلا زقیة واحده» (نبود جز یک صیحه) نیز قرائت شده است. از قول طبرسی صیحه و زقیه هر دو به یک معنا میباشند (طبرسی، 1360، ج1، ص20).
نمونه دیگری از اختلاف حروف که در معنا تغییر ایجاد نکرده است؛ اما صورت آن را دگرگون کرده است، عبارت است از اینکه قرآن کریم میفرماید:
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا یَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا یَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْتِراءً عَلَیْهِ سَیَجْزِیهِمْ بِما كانُوا یَفْتَرُونَ ؛ و به زعم خودشان گفتند: «اینها دامها و كشتزار [هاى‏] ممنوع است، كه جز كسى كه ما بخواهیم نباید از آن بخورد، و دامهایى است كه [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است.» و دامهایى [داشتند] كه [هنگام ذبح‏] نام خدا را بر آن [ها] نمى‏بردند به صرف افترا بر [خدا] به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مى‏بستند جزا مى‏دهد (انعام/138).
طبرسی مینویسد: قراء غیر مشهور، کلمه « حِجْرٌ» را به صورت «حرج» خوانده‏اند و ممكن است از لحاظ معنى تفاوتى میان آنها نباشد و حجر در معنای زیر به کار رفته است: حرام، عقل و منع. حجرِ قاضى؛ یعنى: منع قاضى. حجرِ زن؛ یعنى: نگهدارى او (طبرسی، 1360، ج8، ص290).
در این آیه، حروف راء و جیم، جابه جا شدهاند . و در صورت آن تغییر ایجاد شده است؛ اما طبق فرموده شیخ طبرسی؛ ممکن است از لحاظ معنا، تفاوتی میان آن دو نباشد.
5-1-3- اختلاف كلمه؛ كه صورت و معنا را تغییر میدهد.
در مقدمه تفسیر مجمع البیان، برای این نوع اختلاف قرائت مثال زیر آمده است: قرائت «طلع منضود» که به صورت «طلح منضود» نیز وارد شده است. (طبرسی، 1360، ج1، ص20).
6-1-3- اختلاف در جلو و عقب بودن كلمات
مانند: وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ؛ و سكرات مرگ، حقیقت را [به پیش‏] آورد این همان است كه از آن مى‏گریختى! (ق/19). که به صورت «و جاءت سكرة الحق بالموت» نیز قرائت شده است (طبرسی، 1360، ج1، ص20).
7-1-3- اختلاف در زیاد و كمى كلمات
مانند قرائت؛
وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ؛ تا از میوه آن و [از] كاركردِ دستهاىِ خودشان بخورند (یس/35). که «و ما عملت ایدیهم» نیز قرائت شده است.
طبرسی از شیخ طوسى نقل میکند که وی میگوید: وجه دوم زیباتر و بهتر است؛ زیرا از ائمه علیه السلام وارد شده است كه در مورد اختلاف قراء كدام را میتوان خواند (طبرسی، 1360، ج1، ص20).
2-3- بررسیها، ویژگیها و تحلیلها
از آنچه در مورد دیدگاه طبرسی درباره انواع اختلاف قرائت مطرح شد، آشکار میگردد که وی آن را به هفت نوع تقسیم نموده است. اما با توجه به نحوهی تقسم بندی وی، نکات زیر قابل ارزیابی است.
1-2- 3- توجه یا عدم توجه به حدیث سبعه احرف
اعتقاد به صحت روایات سبعه احرف برخى از دانشمندان را واداشته است تا با ذهنیّتى كه از حدیث «سبعة احرف» داشته‏اند، بكوشند انواع اختلافات قراءات را در قرآن در هفت نوع خلاصه نمایند. حتى بعضى معناى حدیث را به جاى اختلاف لهجه‏ها، به همین انواع هفت گانه اختلاف تفسیر كرده‏اند(سیوطی،1380، ج 1، نوع 16، ص120؛ فانی اصفهانی، 1411ق، صص 60و61 ).
آنچه که دربارهی دیدگاه ویژهی طبرسی در این باره باید آشکار شود، این است که آیا شیخ طبرسی نیز همچون سایر علمای اهل سنت؛ بنا بر اعتقاد به روایات احرف سبعه و تایید اینگونه روایات، انواع اختلاف قرائت را به هفت نوع تقسیم نموده است، یا نه؟ و در غیر اینصورت باید با دلایل محکم و مستند این موضوع بررسی شود.
لذا ضروری است که ابتدا یکی از این روایات را ذکر نموده و سپس ربط بین آنها و اختلاف قرائتها را بیابیم.
در جامع الاصول از بخاری و مسلم و مالک و ابوداود و نسائی با اسنادشان از عمربن خطاب روایت شده است که وی گفت: رسول اکرم(ص) فرمودند: «… همانا این قرآن بر هفت حرف نازل شده است؛ پس آن چه را كه بتوانید از آن بخوانید ». (ابن اثیر، بی تا، ج 2، صص 477و 478، حدیث 939؛ بخاریّ، 1320، ج 9، صص20 و21 ؛ مسلم بن حجاج، 1412ق، كتاب الصلاة باب بیان أن القرآن أنزل على س
بعة أحرف، حدیث 818؛ مالك بن انس، 1406ق، ج1، ص 201 ؛ أبی داود، بی تا،كتاب الصّلاة، باب ما أنزل من القرآن على سبعة أحرف، حدیث 1475؛ نّسائیّ، 1414ق، ج2، صص150- 152 ؛ مجلسی، 1403ق، ج31، ص207).
ترمذی نیز این حدیث را صحیح میداند ( تّرمذیّ، بی تا،كتاب القراءات باب ما جاء أنّ القرآن أنزل على سبعة أحرف، حدیث 2944).
آیت الله معرفت در التمهید با ذكر چهار حدیث از احادیثى كه فیض كاشانى در تفسیرش آورده است، مى‏گوید: «سندهاى این احادیث، كه از اهل بیت علیهم السّلام روایت كرده‏اند، توثیقى ندارد.» (معرفت، 1374، ج 2، ص 94).
در مقدمه طبرسی از مجمع البیان آمده است که: « باید دانست كه ظاهر مذهب امامیه این است كه آنان بر جواز قرائتى كه در بین قاریان متداول است، اجماع دارند؛ لكن خود، آن قرائتى را اختیار نمودند كه همه قرّاء جایز میدانستند و قرائتى را كه فقط از یک نفر بوده دوست نمیداشتند. و در اخبار امامیه وارد شده است كه: قرآن فقط به یک حرف نازل شده است؛ اما عامه از رسول اكرم نقل میكنند كه فرموده: قرآن به هفت حرف نازل شده است كه همه آنها شافى و كافى‏اند (طبرسی، 1360، ج‏1، ص 19).
به نظر میرسد طبرسی، در اینجا به حدیث سبعة احرف متعرض می‏شود و روایت نزول قرآن بر حرف واحد را میپذیرد؛ اما ایشان در عین حال نیز انواع اختلاف قرائت را در زیرمجموعه یکی از معانی و وجوه سبعه احرف ذکر میکند.
یادآورى چند نكته درباره روایات احرف سبعه و انواع اختلاف قرائتها لازم است:
الف) تلاش دانشمندان اهل سنّت براى حصر انواع در هفت نوع، آنان را در نوعى تنگنا قرار داده است؛ به گونه‏اى كه گاه مجبور شده‏اند، انواع مختلف و متعددى را تحت عنوان یک نوع به حساب آورند. روشن است كه این مقدار التزام و تعبّد به عدد هفت، از عشق به همان حدیث ناشى شده است.
ب) در نحوه و كیفیّت دسته‏بندى انواع هفت‏گانه قراءات، تفاوت‏هاى مهمّى به چشم مى‏خورد كه خود گویاى تصنّعى بودن این تقسیمات است.( جوان آراسته، 1380، ص 268).
ج) خلط میان قراءت‏ها و احرف سبعه صحیح نیست. بعضى قرائت‏هاى قرّاى سبعه را همان احرف سبعه‏اى دانسته‏اند كه بر اساس روایات اهل سنّت قرآن بر هفت حرف نازل شده است؛ در حالى كه هیچ ارتباطى میان این دو وجود ندارد (همان، ص251). ” قراءت سبع” با” حروف سبعه” یكى نیستند و به یكدیگر ربطى ندارند( مظلومی، 1403ق، ج‏2، ص70 ). همچنین بین احرف سبعه و انواع اختلاف قرائت نیز باید تفاوت قائل بود.
د) آیت الله خوئى نیز درباره” سبعة احرف” نظرى محقّقانه دارد، آنجا كه گوید: « لا یرجع نزول القرآن على سبعة احرف الى معنى معقول و لا یتحصّل للنّاظر فیها معنى صحیح؛ نزول قرآن بر هفت حرف، نمیتواند معنای معقول و قابل قبولی داشته باشد» . و سپس ده گونه نظر از دیگران را در این مورد نقل میكند و همه را مورد ایراد قرار میدهد. یکی از آن نظرات را که مورد نقد قرار میدهد این است که: «انّ الاحرف السّبعة هى وجوه الاختلاف فى القراءات قال بعضهم: انّى تدبّرت وجوه الاختلاف فى القراءة فوجدتها سبعا؛ همانا حروف هفتگانه همان وجوه اختلاف قراءات هستند که برخی گفته اند: همانا من در وجوه اختلاف قرائت تدبر و تحقیق کردم و آن را جز در هفت وجه نیافتم» (به نقل از: همان، ج‏2، ص 76). سپس انواع تقسیم بندی درباره انواع اختلاف قرائت را مطرح مینماید که نمونهی این تقسیم بندی در دیدگاه طبرسی، ابن قتیبه، ابن جزری و برخی دیگر از قرآن پژوهان مشاهده میشود.
ه) ضمن اینکه احادیث سبعه احرف با احادیثی که از سوی ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده است، مخالفند و قابل قبول نیستند؛ بنابراین نباید سعی شود که انواع اختلاف قرائت را در هفت نوع به شمار آورد.
در روایات ائمه اطهار(ع) نزول قرآن بر حرف واحد تایید شده است: در کافی، علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر، از عمر بن اذینه از فضیل بن یسار نقل میکند که گفت: «گفتم به ابی عبدالله(ع) که مردم میگویند: همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده است. پس امام فرمودند: دشمنان خدا دروغ گفتند؛ ولیکن قرآن بر حرف واحد و از سوی خدای واحد نازل شده است» (کلینی، 1407ق، ج2، ص630).
امین الاسلام طبرسى نیز نقل این گونه اخبار را، كه بر نزول قرآن بر یک قراءت دلالت دارند، از طریق شیعه فراوان مى‏داند. (طبرسی، 1360، ج 1، ص 79). اما با این وجود انواع اختلاف قرائتها را در هفت نوع خلاصه نموده است.
و) طبق فرموده علامه طباطبایی: در معناى حدیث نزول قرآن بر هفت حرف، اختلاف شدیدى وجود دارد كه چه بسا به چهل قول منتهى شود (طباطبایی، 1374، ج 3، صص 74 و 75؛ به نقل از: جوان آراسته، 1380 ص 262). همین اختلاف سبب گشته که اعتماد به این احادیث ضعیف گردد.
آنچه که از سوی شیخ طبرسی در مجمع البیان، در معنای سبعه احرف ذکر شده است، آن است که ایشان میگوید:
در تأویل این حدیث وجوهى بیان نموده‏اند از این قرار:
اول: برخى كلمه «حرفها» را به معناى ظاهریش گرفتند و آن را به اختلاف كلماتى كه همه آنها داراى یک معنا هستند و یا به اختلاف قرائت‏ها حمل كرده‏اند.
اختلاف كلمات؛ چون: «تَعال و هُلمّ وَ أقبلْ» كه همه یک معنا دارند (بیا). و در صدر اسلام میتوانستند هر كدام را خواستند بخوانند؛ ولى پس از آن، اجماع كردند كه فقط یک كلمه خوانده شود و اجماع آنان حجت شد كه غیر آن صورت مورد اجماع ممنوع گردد.
اختلاف قرائت‏ها؛ اختلاف قرائت‏ها بر هفت صورت تصور میشود. سپس هفت صورتی را که در بالا به تفصیل به آن اشاره شده را ذکر مینماید.
دوم: دسته‏اى دیگر از دانشمندان، هفت حرف را بر معانى و احكامى كه قرآن به نظم در آور
ده، حمل نموده‏اند؛ نه الفاظ. و به عقیده برخى از آنان، آن معانى عبارتند از: وعده، وعید، امر، نهى، جدل، قصص و مثل. ابن مسعود از رسول اكرم صلى اللَّه علیه و اله نقل میكند كه آن حضرت فرموده: قرآن بر هفت حرف نازل شد: زجر(نهى)، امر، حلال، حرام، محكم، متشابه و امثال. ابو قلابه نیز از آن حضرت نقل میكند كه فرموده: قرآن بر هفت حرف نازل شد: امر، زجر، ترغیب، ترهیب، جدل، قصص و مثل. بعضى دیگر معانى را: ناسخ، منسوخ، محكم، متشابه، مجمل، مفصل، و تأویل آنچه جز خدا كسى نمیداند گرفته‏اند (طبرسی، 1360، ج1، صص19 و 20).
بنابراین به نظر می رسد، که ایشان علی رغمِ متعرض شدن به حدیث سبعه احرف، باز هم انواع اختلاف قرائت را به هفت نوع تقسیم مینماید. بدین گونه که میگوید برخی سبعه احرف را به معنای ظاهری اش در نظر گرفته که یا به معنای اختلاف در كلمات است كه همه آنها داراى یک معنا هستند و یا به اختلاف قرائت‏ها حمل كرده‏اند. سپس اختلاف در کلمات را توضیح میدهد. و در ادامه میگوید: اختلاف قرائت به هفت صورت متصور میشود. و در مقام توضیح آن بر میآید و از دیدگاه خود آنها را برمیشمرد. بنابر این معلوم میگردد که وی در تایید اینکه سبعه احرف به معنای ظاهری و اختلاف قرائت گرفته شده که آن نیز هفت نوع است، کوشیده است. و در ادامه بیان می دارد که برخی دیگر آن را بر معانی و احکام قرآن حمل نمودهاند و در این رابطه توضیحاتی می دهد.
2-2-3- اختلاف لهجه
یکی از مهمترین بحثها در تقسیمبندی انواع اختلاف قرائت، به شمار آوردن اختلاف لهجهها در دسته بندیهاست. شیخ طبرسی در گروهبندی خود، اختلاف لهجه را جزوِ انواع اختلاف قرائتها به شمار نیاورده است؛ اما صریحاً در تقسیم بندیِ ابن شاذان، ابن حمدان و صبحی صالح، اختلاف لهجه، جزوِ اصلی ترین و اساسیترین، نوع از انواع اختلاف قرائت محسوب شده است.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:32:00 ق.ظ ]