سر جیوانی[107] (1962، ص62) با مبنا قرار دادن حوزه‌های اصلی فعالیت مدارس الگویی روشن و جامعی برای اثر بخشی مدرسه ارائه كرده‌اند. در یک سطح پایه‌ای، مدارس و سازمانهای دیگر درگیر فعالیت‌های اساسی مشابهی هستند كه بیان‌گر و تامین كننده الزامات بقا و رشد سیستم‌های مذكور هستند. این فعالیتها عبارتنداز «دستیابی به اهداف سازمانی، حفظ الگوی فرهنگی، حفظ یكپارچگی سیستم سازمانی و انطباق با نیروهای موجود در محیط بیرونی». هریک از فعالیت‌های فوق، به صورت تركیبی از حوزه فعالیتهای بسیاری نگریسته می‌شوند كه به طور آشكار یا پنهان در مدرسه جریان دارند. اثر بخشی و موقعیت مدرسه و مدیریت آن مستلزم اعمال كارهای مدیریتی براین فعالیت‌هاست. چهار حوزه اصلی فعالیت‌ها كه به آن اشاره شد مبنایی برای اثربخشی مدارس و مدیران و ارزشیابی آن فراهم می‌آورد. بنابراین برخی معیارها و تعریف عملیاتی ابعاد اثربخشی به شرح ذیل می‌باشد.
1- بهره‌وری: حدی است كه دانش‌آموزان و معلمان، گروه ها و مدارس و پیامدها و خدمات موردنظر (اهداف) را تحقق می‌سازد.
2- كارایی: نسبت عملكرد افراد و مدرسه در مقابل هزینه‌های مصرف شده برای آن. هزینه نه تنها به شكل زمان و پول محاسبه می‌شوند بلكه به اهداف و نتایجی كه از آنها چشم پوشی شده نیز در نظر گرفته می‌شود به این علت است كه ممكن است اهداف یا نتایج دیگری مورد تایید قرار گیرد یا محقق شود.
3- كیفیت: سطح و كیفیت دستاوردها، نتایج و عملكرد و خدمات افراد و مدرسه.
4- رشد: بهبود در كیفیت پیشنهادها، تفاهم و نوآوری، استعداد و شایستگی عمومی. وقتی كه وضعیت فعلی مدرسه، وضعیت گذشته‌اش مقایسه می‌شود.
5- غیبت گرایی: تعداد دفعات عدم حضور و فراوانی غیبت معلمها، دانش‌آموزان و دیگر كاركنان مدرسه.
6- انتقال: تعداد انتقال‌های داوطلبانه و جابجایی دانش‌آموزان- هیئت آموزشی و كاركنان دیگر.
7- رضایت شغلی معلمان: حدی است كه معلمان از پیامدهای شغلی مختلف كه دریافت می‌كنند، خوشحال می‌شوند.

پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

8- رضایت شغلی دانش‌آموزان: میزانی كه دانش‌آموزان از نتایج آموزشی كه دریافت می‌دارد، خوشحال می‌شوند.
9- انگیزش: درجه‌ی قدرتمندی، رغبت و تمایل معلمان، دانش‌آموزان و دیگر كاركنان مدرسه برای درگیر شدن در كار مدرسه.
10- روحیه: احساس خوب كلی كه معلمان، والدین، و دانش‌آموزان و دیگر كاركنان مدرسه برای درگیر شدن در كار مدرسه.
11- انسجام: میزانی كه دانش‌آموزان و معلمان یكدیگر را دوست دارند، با یكدیگر به خوبی كار می‌كنند، ارتباط كامل و باز برقرار می‌كنند و كوششهایشان را هماهنگ می‌سازند.
12- انعطاف و انطباق: توانایی مدرسه برای تغییر روحیه‌ها و راه های عملی در پاسخ به اجتماع و دیگر تغییرات بیرونی.
13- همسازی هدف: میزانی كه اعضای اجتماع، والدین و دانش‌آموزان توافق دارند كه اهداف یكسانی برای مدرسه وجود دارد.
14- برنامه‌ریزی و هدفگذاری: درجه‌ایی كه اعضای مدرسه مراحل آینده را برنامه‌ریزی می‌كند و در عمل هدفگذاری سهیم می‌شوند.
15- درون سازی اهداف سازمانی: پذیرش اهداف مدرسه و باور والدین و دانش‌آموزان مبنی براینكه اهداف مدرسه درست و مناسب هستند.
16- مهارت‌های رهبری و مدیریت: سطح كلی توانایی مدیران مدارس، ناظران و دیگر رهبران در هدایت و انجام وظایف اصلی مدرسه.
17- مدیریت اطلاعات و ارتباطات: تمامیت، كارایی انتشار و تكافوی اطلاعاتی كه توسط همه بخش‌های مدرسه شامل معلمان و والدین و اجتماع- در كلیت خود- برای اثربخشی مدرسه مهم تلقی می‌شود.
18- آمادگی: احتمال اینكه مدرسه بتواند وظایف تعیین شده را آن طوری كه از او خواسته شده بطور اثربخش انجام بدهد. یا اهداف انجام شده را محقق سازد.
19- بكارگیری محیط: میزانی كه مدرسه با اجتماع خود و دیگر عرصه‌های محیطش به طور موفقیت آمیزی تعامل می‌كند و حمایت و منابع لازم برای كاركرد موثر را فراهم آورد.
20- ارزیابی توسط واحدهای بیرونی: ارزیابی مطلوب از مدرسه توسط افراد، سازمانها و گروه‌ها در اجتماع و در محیط عمومی كه مدرسه در آن فعالیت دارد.
21- پایایی: توانایی مدرسه برای نگهداری ساختارها و كاركردها و منابع خاص در طول زمان و مخصوصاً در طول دوره‌های فشار.
22- تاكید برای بازآموزی و توسعه: میزان مشاركت اعضای مدرسه در تصمیم گیری‌هایی كه آنها را مستقیماً تحت تاثیر قرار می‌دهد.
23- تاكید بر موفقیت: میزان ارزشی كه مدرسه برای نیل به اهداف موجود و جدید قایل می‌شود.
همانگونه كه گفته شد این معیارها هم نشان دهنده مفهوم و گستره‌ی اثربخشی مدرسه و راهنمای سطح ارتقای آنها هستند. و هم زمینه را برای ارزشیابی میزان اثربخشی مدرسه و فعالیت‌های مدیران فراهم می‌آورد (ترك‌زاده، 1377).
2-18- تحقیقات پیشین پیرامون مهارتهای مدیران و اثربخشی در داخل و خارج از كشور
از آنجا كه مسئولیتهای مدیران متنوع و پیچیده است صاحبنظران هركدام مهارتهای خاصی را برای شان مطرح كرده‌اند. مهارتهای موردنیاز مدیران را به صورت مهارت فنی، انسانی و ادراكی طبقه‌بندی می کند. مهارت فنی، یعنی دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاصی كه لازمه آن ورزیدگی در كاربرد متون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است مهارت‌های فنی موردنیاز مدیران آموزشی، علاوه بر موارد فوق شامل مهارت و تبحر در برنامه‌ریزی آموزشی، ارزشیابی، راهنمایی آموزشی
و متون اداری و مالی آموزش و پرورش است. مهارت انسانی، یعنی داشتن توانایی قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همكاری و انجام دادن كار به وسیله دیگران فعالیت شود به عنوان عضو گروه درك انگیزه‌های افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان می‌باشد. داشتن مهارت انسانی مستلزم آن است كه شخص بیش از هرچند خود را بشناسد، به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد، از تأثیر گفتار و كردار خویش بر دیگران آگاه باشد و بتواند محیط امن و قابل قبولی برای جلب همكاری دیگران فراهم سازد. مدیر آموزشی برای اینكه بتواند در شمار یكی از اعضای محیط آموزشی در آمده بین اعضای تحت رهبری خود همكاری و تفاهم به وجود آورد باید به حد كافی از مهارت انسانی بهره‌مند باشد (كاتز، 1974).
مهارت ادراكی یعنی توانایی درك پیچیدگی‌های كل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشكیل دهنده فعالیت سازمان بصورت یک كل واحد. مدیر آموزشی برای اینكه بتواند محیط آموزشی را بشناسد. روابط متقابل میان عوامل مختلف را درك كند، اولویت‌های آموزشی را تشخیص دهد. تصمیمات مؤثر اتخاذ كند و با اقدامات خود بهترین نتایج را عاید نظام آموزشی سازد، باید از مهارت ادراكی قابل ملاحظه‌ای برخوردار باشند. همه مشاغل مدیریت مستلزم كاربرد مهارتهاست گرچه در انجام دادن بعضی از وظایف، مهارتهای سه گانه لازم و ملزوم یكدیگرند با وجود این، ارزش نسبی آنها در سطوح و رده‌های مختلف فرق می‌كند (كاتن، 1994).
نیكو (1377)درتحقیقی با عنوان «مهارتهای فنی، انسانی و ادراكی مدیران متخصص و غیرمتخصص مدارس استان سمنان» انجام داده است و نتیجه گرفته است كه بین دو گروه مدیران متخصص و غیرمتخصص از نظر مهارتهای 3 گانه مدیران تفاوتی معنی‌دار وجود ندارد.
دری (1373) معتقد است كه دانش مدیریت فی نفسه برای ایجاد شایستگی مدیریت كافی نیست هماهنگونه كه نظریه مدیریت یک علم است عمل مدیریت نوعی هنر محسوب می‌شود و به این ترتیب كه مدیر برای اینكه موثر باشد باید مجموعه‌ای از مهارتهای حرفه‌ای را فراگیرد و در خود پرورش دهد كه این مهارتها شامل مهارتهای فنی[108]، اداری[109] و شخصی[110] می‌باشد.
مهارتهای اداركی و انسانی مدیران زن بهتر از مهارتهای ادراكی و انسانی مدیران مرد می‌باشد. سن، سابقه مدیرت، رشته تحصیلی، تحصیلات مدیران از دیدگاه دبیران بر میزان مهارتهای اثربخش تاثیری ندارد.
مجد (1380) در تحقیقی با عنوان «ارزشیابی مهارتهای مدیریتی مدیران دبیرستانهای نواحی چهارگانه شیراز» به نتایج زیر نائل آمده است:
1- مدیران زن در مهارتهای فنی، انسانی، در سطح بالاتر از مردان قرار دارد.
2- بین مهارتهای فنی، انسانی، ادراكی مدیران و مرد براساس نظر دبیران تفاوت معنی‌دار وجود ندارد.
و نتیجه گیری می‌كند: از مقایسه مباحث ذكر شده چنین نتیجه‌گیری می‌شود كه بهتر است در راس مدیریت دبیرستانها افرادی گمارده شوند كه دارای مهارتهای لازم اداره محیط‌های آموزشی بوده و همچنین دقت در انتخاب مدیران لایق و توانمند به مدیریت دبیرستانها، تعهد علاقه شخصی مدیران و تلاش صادقانه آنها در جهت تحقق اهداف نظام و انجام وظایف محوله می‌تواند میزان توانایی مدیران تاثیری بسزایی داشته باشند.
مجدفر (1374) در نظریه‌های گذشته مهارتهای مدیران را در قالب سه گانه ادراكی، انسانی وقتی نشان داده‌اند و این امر به آن معنی بوده است كه در هرم سازمانی بودجه از سطوح پایین رده‌های مدیریتی به بالاترین سطوح مدیریت و مدیران ارشد حركت كنیم نیاز مدیران به مهارتهای تكنیكی كاهش و مهارتهای ادراكی افزایش خواهد یافت. به تدریج كه به قرن بیست و یكم نزدیک می‌شویم، پیچیدگی‌های نظام اجتماعی باعث می‌شود این مدل برای توسعه مدیریت مناسب نباشد. تحقیقات نشان می‌دهد كه سازمانها در زمینه سازماندهی و محتوا در حال تغییر هستند دستاورد چنین امری آن است كه طرحهای توسعه مهارتهای مدیران نیاز به اصلاح دارد. اطلاعات انجام یافته در مهارتهای مدیریت شامل تغییر در مهارت انسانی به دو رده بسیار مهم مهارتهای سرپرستی و مهارتهای ارتباط و مذاكره و تغییر در مهارتهای فنی به جزئیات دانش و نظامهای اساسی و دانش بسط یافته و تكنولوژیهای نوین می‌شود (مجدفر، 1374).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
سیدعباس زاده (1380) در تحقیقی مهارتهای سه گانه مدیریت را مستلزم داشتن اطلاعات و شناخت علمی و كارورزی عملی در موارد زیر می‌داند.
مهارت انسانی:
– ابعاد مختلف انسان، رفتارهای فردی انسان، رفتارهای گروهی انسان، نیازهای كاركنان سازمان
، شخصیت انسان، فرهنگ و جو سازمان، نیازها، علایق و انگیزه‌های كاركنان، روحیه، وفاداری، تعهد و رضایت شغلی ، پویاییهای گروهی، گروه‌های كار، كار گروهی، هدایت و رهبری افراد، مسائل دیگر مربوط به جنبه‌های انسانی.
مهارت فنی:
– كارگزینی، روش های مصاحبه و آزمون و استخدام،ارزشیابی نظارت و كنترل كاركنان، برنامه‌ریزی، طرح‌ریزی، سازماندهی منابع انسانی، بودجه‌بندی، پیش‌بینی‌های مالی، حسابداری و امور مالی مختلف، آمار و اطلاعات، نظم اطلاعاتی و امور مربوط به آن، امور اداری و مالی جاری و رایج، مسائل دیگر مربوط به روش های تولید یا ….. روش های حصول به نتیجه یا محصول.
حسابداری
مهارتهای ادراكی
تئوری، تحقیق، علم و عمل- تئوریهای ازمان،
به ویژه بوروكراسی، تئوریهای مدیریت، اعم از تئوریهای قدیم و جدید، تئوری سیستم‌ها، مفاهیم و كاربرد آن، تئوریهای تصمیم گیری، دیگر تئوریها و مدلهای نظری.
مطالعاتی كه در سال (1924 تا 1933). به رهبری التون میو در كارخانه‌های هاثورن صورت گرفته است. نقطه شروعی برای مطالعاتی سیستماتیک در زمینه روابط انسانی به شمار می‌آید. این مطالعات نشان داد كه برقراری روابط انسانی، جو دوستانه، مشاركت، پذیرش و اعمال روش های انسانی قابل قبول از طرف ناظران آزمایش، عوامل مثر بر افزایش تولید به حساب می‌آید (هرسی و بلانچارد، 1992).
رابینز(2001)، در این باره این چنین می‌گوید: این امر تأیید شده است كه در سطوح مدیریت، مهارتهای انسانی در موفقیت مدیران بیشترین اهمیت را دارا می‌باشند. طی نظرسنجی كه به عمل آمده از مدیران در خصوص اینكه برای یک پست فرضی واجد شرایط باید چه نوع مهارت، اطلاعات و توانائیهایی داشته باشند، آنان ابتدا مهارت انسانی و سپس مهارت ارتباطی را برشمردند.
براساس تحقیقات سونی[111] (1982) مدارس اثربخش دارای رهبران اثربخش هستند. اكثر آنچه كه مدارس جهت افزایش پیشرفت تحصیلی انجام می‌دهند در درون قدرت مدیر جهت نفوذ و كنترل نهفته است. بطور مشخص شش نوع رفتار رهبری وجود دارد. كه بطور معنی‌داری با مدارسی كه به خوبی اداره می‌شوند و پیشرفت دانش آموزان آنها رابطه دارد. مدیران اثربخش:
1- بر پیشرفت تحصیلی تاكید می‌ورزند.
2- استراتژیهای آموزشی تدوین می‌نمایند و برنامه‌هایی را جهت حل مشكلات دانش‌آموزان اجرا می‌نمایند.
3- جو و فضای منظمی ایجاد می‌نمایند.
4- مستمر از پیشرفت دانش‌آموزان ارزیابی می‌كنند.
5- برنامه‌های آموزشی را هماهنگ می‌نمایند.
6- معلمان را تائید و پشتیبانی می‌نمایند.
كوالكسی (1992) برروی معلمین و مدیران آموزشی انجام دادند و عقاید و احساسات آنان را درباره مهارتهای مدیریتی نسنجیدند و پس با بهره گرفتن از پرسشنامه كاتز مهارتهای مدیریتی طبقه‌بندی شد و به نتایج زیردست یافتند. نگرشهای مربوط به مهارتهای مدیریتی برای اثربخشی كار اولیاء آموزشی یكی از نكات مهم مدیریتی تصمیم گیری و عدم تمركز در ارتباط با شرایط لازم مدیریتی در مورد اولیاء آموزشی است. در مقوله‌های مهارتهای فنی، انسانی و اداركی تمام گروه‌های مورد آزمون را جهت بیشتر مهارتها تأكید داشتند.
دای- آلن(1987) در یک پژوهشی با بهره گرفتن از روش زمینه یابی تلاش برای مشخص كردن شرایط علمی لازم و مهارتهای اساسی یک ناظر انجام داد. همچنین این تحقیق سعی داشت تا روشن نماید. كه از چه برنامه‌هایی باید استفاده شود تا كلیه افراد زیر دست یک ناظر از برنامه‌های طرح ریزی شده توسط وی حمایت نمایند. این تحقیق برروی اعضا انجمن مشاوران آموزشی و ناظران و افرادی كه تمایل به شركت در این تحقیق داشتند انجام شد. آنها شامل 724 نفر بودند. حدود 25 درصد آزمونیها به علل مختلف به آزمون پاسخ ندارند نتایج قطعی در مورد 10 درصد آزمودنیهایی كه به صورت تصادفی انتخاب شده بودند. نتایج نهایی، مهارتهای علمی و دیگر مهارتهای موردنیاز را مشخص نمود. برخی از 26 مهارتهای اساسی مشخص شدند كه از میان آنها 6 مهارت اصلی وجود داشت كه با مهارتهای دیگر مشابه بود این مهارتها عبارت بودند از:
ویژگیهای شخصیتی و كیفیت این خصوصیات، مهارتهای آشكار و ظاهری كه شامل مهارتهای ادراكی، علمی، فنی و رهبری بود، مهارتهای فردی مانند مدیریت برنامه‌ریزی، مهارتهای نظامی و دانش مدیریت برنامه‌ریزی و نظارت، نتایج بیانگر آن بود كه بیانگر سمینار و یک دوره آزمایشی می‌تواند زمینه‌های آماده سازی مدیران را در بعد مهارتهای علمی و صلاحیت وی فراهم سازد این نتایج، نتایج تحقیقات دیگر را كه نشان می‌داد دانش و مهارتهای لازم باید قبل از وقوع هر رویدادی در ارتباط با ناظرین دیگر مورد استفاده قرار گیردند. را كاملاً تأیید می‌كرد. این مهارتهای موردنیاز می‌بایست با بهره گرفتن از آموزش تعدیل شوند تا به عنوان عوامل اصلی و به عنوان یک معیار مورد ارزیابی قرار گیرند. همچنین با بهره گرفتن از روش بازخورد می‌توان این مهارتها را مورد بازنگری قرار داد و عملكرد را ارزیابی نمود. همچنین استفاده از مهارتها به عنوان معیارهای تعیین كننده تفاوتهای مهمی را نشان می‌دهند و مشخص می‌سازند كه آیا آموزشهای مضاعف یا اصلاح عملكرد لازم است(به نقل از موسویان،1372).
دراش ویلاکو (1992) در مطالعهای که بر نیازهای اساسی اولیاء آموزش تازه استخدام شده تأکید دارد به این نتایج دست یافتند. در این تحقیق تأکید بر تفاوتهای میان ادراک در مورد آرمانها وتجارت اولیاء آموزشی است. این آزمون بر روی 420 نفر از مردان انجام شد و در 100 مدرسه ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در 5 ایالت مورد سنجش قرار میداد و بیان شد که انواع مهارتها میتواند برای عملکرد شغلی موثر اهمیت داشته باشد. مدیران آموزشی ارزش بسیار بالایی برای اجرای آموزش مهارتهای مدیریتی در مورد مشاغل آموزشی در دوره اخیر انجام دادند. تا اهمیت تفاوتهای مربوط به آموزش مهارتهای مدیریتی را نشان دهند، نتایج مهم این تحقیق عبارت بود از: رتبهبندی، مهارتهای مدیریتی به ترتیب اهمیت در مورد ارزیابی برنامههای آموزشی و مقایسه روش های آموزشی بود.
کرامر (1995) به بررسی فرضیاتی در رابطه با نقش زنان میپردازد. ابزار تحقیق یک مصاحبه نیمه باز بود. آزمودنیها نیز 7 نفر زن بودند مصاحبهها در پی کشف

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
این مطلب بود که چه فاکتورهایی برای رسیدن به موقعیتی که زنان داشتند مهم بود. احساس و درک آنان در رابطه با جنسیت وقدرت چیست. اما بهرحال یکی از این مدیران بدون اینکه صلاحیتهای لازم را داشته باشد به این مقام رسیده بود(به نقل از دلخوش کسمایی 1383).
دمبوکسای (1998) در مطالعهای در مورد رهبری و مدیریت به این نتایج رسید که رهبری و مدیریت نقش مهمی در مدیریت آموزش مدارس بازی مینمایند از سئوالات باز پاسخ در مورد تأثیر اصول مدیریتی و اینکه چگونه افراد باید مدیریت آموزشی را با مهارتهای مدیریتی تلفیق نموده. مدل براساس سه بعد عملکردی از مدیریت قرار داشت و تمامی بخشهای این مدل که مرتبط با وظایف مدیران آموزشی بود تمامی وظایف و عملکردهای آنان را در برمیگرفت(به نقل از اتحادنژاد،1380).
– تحقیق توسط (باغبان، 1377) در مورد ویژگیهای رفتاری مدیران اثر بخش انجام گرفته كه نتایج به شرح زیر است:
نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده‌ها در این تحقیق ویژگیهای رفتار مدیران اثر بخش را به شرح ذیل بیان می‌دارد. مدیر اثر بخش باید از قدرت بیان، خلاقیت و ابتكار برخوردار باشد مدیر دارای حسن خلق باشد از سلامت جسمی، عاطفی و روانی برخوردار باشد باید در برقراری ارتباط مطلوب و صمیمی بین خود و معلمان بكوشد.
باید راهنما و مشاور مناسب برای معلمان و دانش‌آموزان باشد. باید در حل مسائل و مشكلات دانش‌آموزان كوشش كند و در رعایت عدالت و داشتن قضاوت عادلانه در برخوردهایش تلاش كند.
– (محمدزادگان، 1379). در تحقیقی تحت عنوان ویژگیهای رفتاری مدیر اثربخش از دیدگاه دبیران راهنمایی ناحیه 4 را مورد بررسی قرار داده و به نتایج به شرح زیر رسیده است:
1- معلمان روابط شخصی مدیر مدرسه با گروه‌ معلمان، دانش‌آموزان و والدین را مورد تاكید قرار داده‌اند.
2- معلمان به انضباط از سوی مدیر مدرسه بر دانش‌آموزان تمایل دارند البته هیچ كدام تمایل به رهبری آمرانه نشان نداده‌اند.
3- هرمدیر مدرسه با گروه‌های مختلف ارتباط دارد و هریک از آنان انتظارات متفاوتی از نقش او دارند و آنها در دادرسی رفتار می‌دهند.
– (عباس‌ آرنده، 1380). در تحقیق خود تحت عنوان موفقیت مدیران مدارس ابتدایی دهدشت به این نتیجه رسید كه مدیری موفق است كه:
1- نظرات برحسن اجرای امور آموزش و پرورش مدرسه داشته باشد

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:10:00 ق.ظ ]