مهارت فرهنگی
مراقبت فرهنگی
دانش فرهنگی
در بر گیرنده مجموعه ای از دانستنیها در مورد این است که : فرهنگ چیست ؟ چگونه فرهنگها متفاوت می شوند ؟ فرهنگ چگونه رفتار را تحت تاثیر قرار می دهد ؟ دو نوع دانش فرهنگی وجود دارد : دانش واقعی و دانش مجازی یا تفسیری . دانش واقعی روش مشخص دارد، قابل آموزش است . در حالی که دانش تفسیری به توانایی درک رفتار و الگوهای موجود در فرهنگ اطلاق می شود . در این حوزه دانش با احساس آمیخته می باشد. این احساس بستگی به تجارب گذشته دارد. تاثیر فرهنگ بر رفتار از طریق مکانیسم های شناخت و انگیزش صورت می گیرد. مکانیسم شناخت به چگونگی دریافت و تعبیر پیامهای فرهنگی مربوط می شود. ادراک انتخابی و انتظارات افراد، نگرش های متفاوت و نمایش های رفتاری از نمودهای تاثیر فرهنگ بر رفتار از طریق مکانیسم شناخت می باشد.
مکانیسم انگیزش با در نظر گرفتن تفاوتهای موجود در ادراک از خود، ترجیحات و انتخاب در رابطه با نیازها،… در واقع این مکانیسم مشخص می کند چه چیزی در هر فرهنگ مطلوب است؟
مراقبتهای فرهنگی
مراقبت های فرهنگی ( توجهات فرهنگی) پل رابط دانش فرهنگی و مهارت های فرهنگی است. آگاهی داشتن از ایده ها و احساسات و نگرش ها و عوامل موثر در ادراک خود فرد و دیگران با توجه به زمینه- های فرهنگی متفاوت افرد در این گروه قرار می گیرد. علاوه بر موارد مذکور توجه به این نکته که آن چیزی را که در رفتار افرد مشاهده می کنیم، فرضیات افراد و حتی کلماتی که افراد در گفتگوهای خود به کار میگیرند همگی تحت تاثیر فرهنگ آنها می باشد نیز تحت عنوان کلی مراقبت های فرهنگی می گنجد.
شکل ۲-۲- تاثیر اجزای هوش فرهنگی با یکدیگر
CQ
مهارت فرهنگی توجه فرهنگی
دانش فرهنگی مهارت فرهنگی
توجه فرهنگی دانش فرهنگی
مهارت های فرهنگی
این دسته از مهارت ها به مهارت های ادراکی، ارتباطی و تطبیقی تقسیم بندی می شود.
مهارت های ارتباطی : شامل انعطاف پذیری، همدلی و روابط اجتماعی قوی می باشد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مهارت های تطبیقی : رفتارهای انطباقی در موقعیت های بین فرهنگی با در نظر گرفتن انعطاف پذیری رفتاری…
شکل ۲-۳- مهارتهای هوش فرهنگی
مهارتهای فرهنگی
ارتباطی
تطبیقی
ادراکی
۲-۷- شوک فرهنگی
سازگاری بین فرهنگی یک ساخت چند بعدی متشکل از سه جنبه است که عبارتند از : سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی فرهنگی، و سازگاری کاری. (داگر،۲۰۱۰،۱۳۹). بررسی سازگاری بین فرهنگی به مطالعه بر روی شوک فرهنگی بر می گردد. “اوبرگ”[۴۰] (۱۹۶۰) بیان می کند که شوک فرهنگی یعنی اضطراب افراد در یک تجربه فرهنگی ناآشنا، تا زمانی که فرد احساس راحتی در محیط جدید خود کند. “باک”[۴۱] (۱۹۷۰) بیان می دارد که این اضطراب به علت ناتوان در درک و کنترل ایجاد می شود و باعث پیش بینی رفتار دیگران در فرهنگ جدید می شود. به عبارت دیگر سازگاری میان فرهنگی ممکن است به عنوان “پاسخ عاطفی روانی فرد به محیط جدید” قابل درک باشد. این یک وضعیت داخلی است که باید در طی برخورد میان فرهنگی اندازه گیری شود. سازگاری میان فرهنگی مطالبات بالایی برای تازه واردان به یک فرهنگ ناآشنا ایجاد می کند. ( داگر،۱۳۸،۲۰۱۰).
شوک فرهنگی اضطراب و احساس سردرگمی و عدم اطمینان است که فرد هنگام حضور در فرهنگ های مختلف و ناآشنا احساس می کند. بعضی از محققان مانند “کریستوفی”[۴۲] و”چارلز”[۴۳]( ۲۰۰۷) شوک فرهنگی را یک بیماری شغلی در نظر می گیرند. برخی از افراد به خوبی بهبود یافته و به سرعت خود را با محیط جدید سازگار می کنند، بعضی دیگر سازگار نمی شوند، و شوک فرهنگی برای آنها پایدار و ناتوان کننده می شود. “تاف”[۴۴] (۱۹۹۷) شوک فرهنگی را به صورت احساس عجز ناشی از ناتوانی در مواجهه با محیط به دلیل ناآشنایی با جنبه های شناختی و مهارت های ایفای نقش می داند. به بیان “بلک”[۴۵] و “گرگرسن”[۴۶] (۱۹۹۱) شوک فرهنگی یک مشکل مهم در زمانی است که افراد محیط آشنای خود را ترک کرده و به یک محیط ناآشنا وارد می شوند؛ زندگی معمول آنها مختل شده، که گاهی منجر به عدم اطمینان روانی می شود. دلیل این اختلال تلاش برای کاهش عدم قطعیت رخ داده در محیط جدید است. این مشکل به ویژه زمانی رخ می دهد که تغییر برای فرد ضروری و مورد انتظار باشد مثلاً تغییر در شغل. عوامل بسیاری ممکن است بر شوک فرهنگی تاثیر بگذارند. “سیمز”[۴۷] و “شردرم”[۴۸] ( ۲۰۰۴) نشان دادند که ویژگی های شخصیتی فرد، عوامل جمعیت شناختی و حمایت سازمانی عوامل عمده در زمینه ی شوک فرهنگی هستند. سایر مطالعات بیان کرده اند که وضعیت خانوادگی، میزان تجربه های بین المللی قبلی، سن، و جنسیت عوامل جمعیت شناختی رایجی هستند که می توانند بر شوک فرهنگی تاثیر بگذارند. محققان همچنین نشان داده اند که ویژگی های شخصیتی خاصی می تواند بر سطح شوک فرهنگی تاثیر گذار باشد. سیمز و شردرم ( ۲۰۰۴) بیان کردند که صفات شخصیتی مانند انعطاف پذیری فرهنگی، واکنش های استرس، مهارت های درون فردی و ارتباطی، و تمایل به برقراری ارتباط بیشتر بر شوک فرهنگی شخص اثر میگذارند. ” اوبرگ “(۱۹۶۰) بیان کرد که شوک فرهنگی زمانی رخ می دهد که افراد درباره ی نقش، ارزش ها، احساسات، و هویت خود سردرگم می شوند. این امر به وضوح نشان می دهد که این افراد دارای هوش فرهنگی کافی و توانایی برای مقابله با پیامد رویدادهای منفی در محیط بین فرهنگی نبوده اند.
می توان گفت افرادی که هوش فرهنگی شناختی بالایی دارند معمولاً دچار آسیب کمتری از شوک فرهنگی می شوند. آنها میتوانند هوش فرهنگی شناختی خود را برای کسب دانش و آگاهی فرهنگی که به کاهش سوء تفاهم و عدم قطعیت در محیط بین فرهنگی کمک می کند به کار گیرند. بسیاری از محققان دریافته اند که اعتماد به نفس و تمایل به ارتباط برقرار کردن با افراد فرهنگ میزبان در سازگاری موفق موثر است “اوبرگ” (۱۹۶۰) بیان کرد که شوک فرهنگی به دلیل ارتباطات بین فرهنگی و یا بین فردی غیر اثر بخش ایجاد می شود. این بدان معنی است که عدم توانایی فرد برای جلوگیری از شوک فرهنگی از طریق اقدامات کلامی در هنگام برقراری ارتباط با مردمی از فرهنگی متفاوت رخ می دهد. در نهایت، زمانی که افراد دارای هوش فرهنگی رفتاری بالاتر از طریق روابط خوب با میزبان ملی خود و با به دست آوردن پیشتیبانی از شبکه های اجتماعی به راحتی توسط یک گروه پذیرفته می شوند می توانند از این موضوع به طور مستقیم برای کاهش شوک فرهنگی استفاده کنند(چن و دیگران،۴،۲۰۱۰).
عکس مرتبط با شبکه های اجتماعی
۲-۸- ارزیابی هوش فرهنگی
ارزیابی هوش فرهنگی به مفهوم سازی آن بستگی دارد. در سال ۲۰۰۴ ” ارلی”و “پیترسون” به مرور و بررسی روش های موجود برای ارزیابی هوش فرهنگی پرداختند که شامل روش های پرسشنامه های نوشتاری، تمرینات ایفای نقش، مراکز ارزیابی رفتاری، مقیاس های نظارت بر خود، فهرست شوک فرهنگی، و آزمون های فهرست ارتباطات بین فرهنگی می شود. آنها یک مدل آموزش و یادگیری هوش فرهنگی ارائه دادند که سه جنبه داشت : فراشناختی ( استراتژی های یادگیری و حس فرهنگی)، انگیزشی ( همدلی فرهنگی و خود کارآمدی )، ورفتار ( رفتار قابل قبول در فرهنگ و تقلید) در سال ۲۰۰۴ “ارلی” و “موساک.فسکی” یک ابزار تشخیصی خود امتیازی باری اندازه گیری هوش فرهنگی ارائه دادند که متشکل از سه جزء است : شناختی، فیزیکی، عاطفی. این ابزار هنوز ابتدایی بوده و مورد آزمون های تجربی قرار نگرفته است. ابزار دیگری که در آزمون فهرست تطابق بین فرهنگی قرار می گیرد توسط “کلی” و “مایر” در سال ۲۰۰۴ طراحی شده است. این آزمون جهت بررسی توانایی آزمون دهنده در انطباق با محیط های فرهنگی مختلف و تعامل با افرادی از دیگر فرهنگی ها طراحی شده است. پنجاه پرسش این پرسشنامه نیز در چهار بعد هوش فرهنگی در نظر گرفته می شوند: انعطاف عاطفی، تیز هوشی ادراکی، انعطاف پذیری، و استلال شخصی. مقایسه بین عوامل و بین افراد به آزمون دهنده و ارزیاب امکان بررسی قوت ها و ضعف های بین فرهنگی را می دهد.
شکل ۲-۴- دامنه هوش فرهنگی
هوش فرهنگی
رفتار دارای هوشمندی فرهنگی
دانش فرهنگی مهارتهای فرهنگی
فرا شناخت فرهنگی
۲-۹- جنبه های هوش فرهنگی
آنگ، ون داین، کوه (۲۰۰۶)، ارلی و آنگ (۲۰۰۳)، ون داین (۲۰۰۶-۲۰۰۵) چهار جنبه از هوش فرهنگی را به این شرح بیان کرده اند:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
استراتژی هوش فرهنگی :که به معنای تجربیات گوناگون فرهنگی یک فرد است . افراد فرایندها و توانایی های شناختی و فراشناختی خود را برای کسب اطلاعات فرهنگی و شکل دهی قضاوت و تصمیم گیری درباره خود و دیگران به کار می گیرند. مثالی از استراتژی هوش فرهنگی زمانی است که افراد مفاهیم و تصاویر ذهنی خود را به این دلیل که تجارب واقعی با انتظارات آنها تطابق ندارد تعدیل می کنند.
دانش هوش فرهنگی : که مستلزم یادگیری درباره تفاوت ها و شباهت های بین فرهنگ با توجه به پارامترهای فرهنگی است که یک گروه فرهنگی خاص را تعریف می کنند ( مانند ازرش ها و باورها درباره کار، سلامتی، ز مان، روابط، خانوادگی، آداب و رسوم، زبان، و گرایش های مذهبی و معنوی) . ( گریفر و پرسلیس،۲۰۰۷،۲۸،۲۷). دانش هوش فرهنگی آن چیزی است که به گفته “چی”(۱۹۷۸)”دانش اظهاری” است . اما عنصر محتوای دانش فرهنگی در حوزه فرهنگ قرار می گیرد. دانش محتوایی خاص فرهنگ، بنیان هوش فرهنگی است زیرا مبنای درک و رمز گشایی رفتار خود و دیگران را فراهم می آورد. شناسایی وجود سایر فرهنگ ها و تعریف ماهیت متفاوت بین آنها شاخص فعالیت های ذهنی هستند که هسته تعریف سیستماتیک از هوش را تشکیل می دهند. این دانش امکان درک بهتر منطق درونی و کیفیت رفتار خود و دیگران را می دهد. آگاهی از فرهنگی خود و دیگران اجزای مهم هوش فرهنگی هستند. آگاهی از هویت، ارزش ها، نگرش ها و عملکردهای فرهنگی امکان پیش بینی بیشتر تعاملات اجتماعی را فراهم کرده و موجب رفتارهای بین فرهنگی اثر بخش تر می شود(توماس و دیگران،۲۰۰۸،۱۲۸).
انگیزه هوش فرهنگی : که شامل علاقه فرد و انرژی او به یادگیری درباره فرهنگ متفاوت عملکرد در شرایط فرهنگی متنوع است. این امر شامل اعتماد به نفس فرد و استقبال از تجربه ها نسبت به تعامل با افرادی از فرهنگ های دیگر است.
رفتار هوش فرهنگی : که شامل توان فرد برای ایجاد فهرست منعطفی برای استفاده در موقعیت های فرهنگی گوناگون است. رفتار هوش فرهنگی شامل توانایی برای وفق دادن و تعدیل رفتارهای کلامی و غیر کلامی است تا برای مجموعه ای از شرایط خاص هنگام تعالم با افرادی از فرهنگ های دیگر مناسب باشند( گریفر و پریس،۲۰۰۷،۲۸).
۲-۱۰- ابعاد هوش فرهنگی
هوش فرهنگی یک ویژگی فردی مهم است که برای محیط کاری متنوع امروز لازم است. مفهوم سازی هوش فرهنگی بر مبنای چهارچوب “استرنبرگ”[۴۹] و “دترمن”[۵۰] ( ۱۹۸۶) از هوش چند گانه مبتنی است، که دیدگاه های متفاوت درباره هوش را برای ارائه ی روش های تکمیلی از مفهوم سازی هوش سطح فردی ادغام می کند: هوش فراشناختی به آگاهی و کنترل شناخت مورد استفاده برای کسب و درک اطلاعات اشاره دارد؛ هوش شناختی به دانش و ساختارهای دانش اشاره دارد؛ هوش انگیزشی بیان می کند که بخش عمده شناخت، انگیزه مند بوده و در نتیجه بر شدت و جهت انرژی به عنوان یک منبع اطلاعات متمرکز است؛ هوش رفتاری بر قابلیت های فردی در سطح عملکردی (رفتار) تاکید دارد( اِنگ، ون داین،آنگ،۲۰۰۹،۵۱۴).
ارلی (۲۰۰۲) هوش فرهنگی را شامل سه بعد شناختی، انگیزشی، و رفتاری می داند که این ابعاد را به صورت شکل زیر نشان داده است:
شکل ۲-۵- ابعاد هوش فرهنگی
هوش فرهنگی
شناختی
انگیزشی
رفتاری
دانش اظهاری و فرایندی فرا استراتژی عل
مجموعه رفتارها تقلید عادات و آداب و رسوم
خود کارآمدی تلاش و هدف و پشتکار
هوش فرهنگی از ابعاد فرا شناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری تشکیل شده است . تعامل رفتاری موثر به معنای همیاری موفق با فردی از زمینه اجتماعی و فرهنگی متفاوت است و با هوش فرهنگی به دست می- آید که شامل سطح شناختی و انگیزشی و مجموع ای از تکنیک ها و مهارت های رفتاری خاص است (گرگوری، پرفلینگ، بک،۲۰۰، ۲۲۶).
ارلی و انگ (۲۰۰۳) هوش فرهنگی را به صورت یک مدل چهاربخشی برای مفهوم سازی هوش فرد تعریف کردند:
هوش شناختی دانش و کنترل شناخت است (فرایندی که افراد برای کسب و درک دانش استفاده می کنند).
هوش شناختی دانش فرد و ساختارهای دانش است.
هوش انگیزشی بیان می کند که قسمت بیشتر شناخت انگیزه مند بوده و انرژی فرد بر مقدار و جهت این انگیزه متمرکز است.
هوش رفتاری بر قابلیت های فردی در سطح عمل متمرکز است ( کلاین،۲۰۱۰،۵۷).
این چهار مولفه هوش فرهنگی مهارت های مجزایی هستند که می توانند از طریق آموزش و تجربه ی صحیح بهبود یابند. زمانی که هر چهار مولفه در سطح بالایی باشند فرد از هوش فرهنگی کلی بالایی برخوردار است (بنینگ،۲۰۱۰،۲۳).
۱ : هوش فرهنگی فراشناختی :
فرا شناخت به عنوان دانش فرد یا کنترل بر شناختی که منجر به پردازش عمیق اطلاعات شود تعریف می- شود. (آنگ و دیگران،۲۰۰۴). به گفته فلاول[۵۱] ( ۱۹۷۹) فراشناخت نشان دهنده قابلیت های ذهنی برای کسب و درک موقعیتهای فرهنگی مختلف بوده و شامل دانش و کنترل بر فرایندهای ذهنی افراد مرتبط با فرهنگی است. توانایی های مرتبط با آن شامل برنامه ریزی، نظارت، و اصلاح مدل های ذهنی است. فراشناخت متمرکز بر توانایی برای پردازش اطلاعات و دانش پردازش آن است (ارلی و آنگ ۲۰۰۳). و همچنین انگیزه ها، اهداف، هیجانات، و محرک های خارجی فرد (توماس ۲۰۰۶). ارلی و آنگ (۲۰۰۳) بیان می کنند که فقط دانستن اینکه چگونه می توان هوش فرهنگی بالا کسب کرد کافی نیست، افراد باید دارای انعطاف در مفهوم “خود” بوده و توانایی ادغام این اجزا را در مفهوم “خود” داشته باشند(کراون۲۰۰۸).
ارلی و آنگ (۲۰۰۳) هوش فرهنگی فراشناختی را فرایندی می دانند که برای کسب و درک دانش فرهنگی استفاده می شود.. هوش فرهنگی فراشناختی قابلیت هوشیاری و آگاهی در طی تعاملات بین فرهنگی است . افراد دارای هوش فرهنگی فراشناختی بالا از ترجیحات و هنجارهای فرهنگی قبل از تعامل و در حین تعامل آگاهی دارند. آنها در جستجوی پیش فرضهای فرهنگی بوده و مدل های ذهنی خود را پس از تجربه ی بین فرهنگی و در حین آن تعدیل می کنند ( اِنگ، ون داین،آنگ،۵۴۱،۲۰۰۹ ).
بعد فراشناختی منجر به پردازش عمیق تر اطلاعات مرتبط با فرهنگ می شود و متشکل از استراتژی های شناختی است که برای کسب و ایجاد استراتژی های مواجهه استفاده می شوند. آنگ و دیگران (۲۰۰۴) همچنین بیان کرده اند که هوش فرهنگی فرا شناختی آگاهی و هوشیاری فردی است، و بنابراین در توانایی برای جستجوی پنداشتهای فرهنگی نمایان می شود . توانایی های مرتبط شامل اصلاح مدل های ذهنی از هنجارهای فرهنگی کشورها یا گروه های مردم است ( چه رز و دیگران،۲۰۱۰،۷۸).
افراد دارای هوش فرهنگی فراشناختی بالاتر می توانند الگو فرهنگی را برای اطمینان از ایفای نقش مناسب و بر آوردن انتظارات نقش خود طراحی کنند. به عبارت دیگر هوش فرهنگی فراشناختی تعیین می کند که افراد دانش فرهنگی خود را برای مقابله با نقش و عملکرد به کار گیرند ( چن و دیگران،۲۰۱۰،۳).
۲ : هوش فرهنگی شناختی :
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:51:00 ق.ظ ]