تاثیر مهارت های مدیریتی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان- قسمت ۳ | ... | |
فصل سوم: روششناسی تحقیق ۷۹
چکیده :
پژوهش حاضر در صدد بررسی میزان تاثیر مهارت های مدیریتی(شامل مهارت های فنی، انسانی و ادراکی) برسطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان می باشد. با توجه به این هدف ،سوال اصلی این پژوهش اینست که ایا مهارت های مدیریتی (مهارت های فنی ،انسانی و ادراکی )بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان تاثیر گذار می باشند؟ در راستای سوال اصلی تحقیق ،فرضیه های ویژه تحقیق عبارتند از : ۱- مهارت های فنی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان تاثیر گذار می باشد.۲- مهارت های انسانی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان تاثیر گذار می باشد.۳-مهارت های ادراکی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان تاثیر گذار می باشد.با عنایت به هدف تحقیق و نحوه روابط بین متغیر های اصلی ،پژوهش حاضر،از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، توصیفی – پیمایشی (میدانی) است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران رده های عالی و میانی شاغل در مجموعه شهرداری کاشان می باشد. برای جمع آوری داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانهای و اینترنتی و جهت گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به منظور بررسی فرضیه ها از پرسشنامه استفاده شده است.به منظور تایید پایایی(اعتبار) از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن برای متغیر تفکر استراتژیک ۸۵۶/۰، متغیر مهارت های مدیریتی ۹۳۶/۰ وبرای کل پرسشنامه ها ۸۵۵/۰ است. به منظور بررسی فرضیه ها از آزمون ضریب رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد تشکیل دهنده مهارت های مدیریتی شامل مهارت های فنی، انسانی و ادراکی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان تاثیر معناداری دارند.به عبارت دیگر کلیه فرضیه های تحقیق مورد تایید قرار گرفتند. برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. کلیدواژه ها: مهارت های فنی، مهارت های انسانی،مهارت های ادراکی ،تفکر استراتژیک ، شهرداری
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه امروزه مدیران عالی بسیاری از سازمانها اعم از انتفاعی و غیر انتفاعی ، شرکتها و نهادها ، زمان ، منابع مالی، انسانی، انرژی و کالبدی قابل توجهی را صرف تدوین استراتژیها و تعیین راهبردهای اساسی سازمان های خود می کنند ولی اکثر آنها از عدم اجرای مطلوب استراتژیهای خود سخن می گویند . چشم اندازی که این مدیران برای سازمان خود تصویر می کنند برای خود آنها کاملاً روشن و مبرهن است ولی آگاهی و درک کارکنان آنها از این چشم انداز بسیار کم و همسوئی و همدلی آنها برای تحقق اهداف منبعث از این چشم انداز ، بسیار کمتر است .
۱-۲- بیان مسئله
لازمه تدوین یک برنامه ریزی استراتژیک و هدفمند داشتن تفکر استراتژیک و راهبردی است یعنی تفکری که همراه با بینش و بصیرت بوده و اینده نگری و حتی شاید اینده سازی رامورد توجه قرار دهد .بدین لحاظ اندیشمندان زیادی به این مقوله توجه نموده ، تلاش نموده اند تا این تفکر را به گونه ای مفهوم سازی و توصیف نمایند برای مثال از دیدگاه اوهم[۱]۱ ( ۱۹۸۲ ) تفکر استراتژیک مبنای چشم انداز سازمان بوده و استراتژی سازمان را در جهت آن به حرکت در می آورد . و از دیدگاه همل[۲]۲ ( ۱۹۹۸ ) تفکر استراتژیک معماری هنرمندانه یک استراتژی بر مبنای خلاقیت و شهود انجام می گیرد (زارعی،۱۳۸۹).
بنابر این می توان ادعا کرد که برنامه ریزی و اینده نگری دو عنصر تفکیک ناپذیر اند و بعبارت بهتر داشتن بینش و بصیرت ، لازمه برنامه ریزی های درست و کارامد محسوب می گردد همانگونه که در متون دینی ما بویژه ایات قران کریم و روایات معصومین(ع) به نقش و جایگاه تفکر راهبردی یا استراتژیک در قالب اصطلاحاتی چون تدبیر، بصیرت و دور اندیشی و اینده نگری در تصمیم سازی ها و برنامه ریزی ها تاکید بسیاری شده است. بعنوان نمونه خداوند متعال در قرآن به پیامبر خود می فرماید :” قل هذه سبیلی أدعو إلى الله على بصیره أنا ومن اتبعنی “(یوسف،۱۰۸) به مومنان اعلام کن که راه خدا دعوت به توحید خالص همراه با بصیرت و بینایی است ولذا همه مردم جهان را به سوى این طریقه فراخوان. در این آیه حضرت یوسف(ص) مأموریت پیدا می کند که آیین و روش و خط خود را مشخص کند سپس اضافه می کند من این راه را بی اطلاع یا از روی تقلید نمی پیمایم بلکه از روی آگاهی و بصیرت خود و پیروانم و همه مردم جهان را به سوی این طریقه می خوانم (مکارم شیرازی،۱۳۷۲ ) در واقع این از وظایف یک رهبر راستین است که با صراحت برنامه ها و اهداف خود را اعلام کند . ولذا داشتن بینش و بصیرت و اینده نگری مانند نوری است که به انسان بینش اجتماعی می دهد که با افراد مختلف وگروه های گوناگون و حوادث و پیشامدهای رنگارنگ چگونه برخورد کند و راه رهبری و مدیریت صحیح را ارائه می نماید و لذا همه پیامبران الهی از خداوند شرح صدر و نور بصیرت می خواستند (عباس نژاد، ۱۳۸۴).
لذا می توان گفت که بکارگیری تدبیر و بصیرت و دور اندیشی نیازمند یک سری از مهارتهایی می باشد که شاید بتوان گفت رمز موفقیت در یک مدیریت بخردانه ومنطقی است و لذا توجه جدی به افزایش سطح مهارتهای افراد سازمانی بویژه مدیران سازمانها برای برخورداری از یک سطح بالایی از هوشمندی و درایت و تدبیر در انجام موثر کارها ضروری به نظر می رسد.به این لحاظ اندیشمندان دیدگاه ها و نظریه های متعددی پیرامون مهارتهای مورد نیاز مدیران ارائه نموده اند از جمله نظریه مهارت های سه گانه فنی انسانی و ادراکی که از سوی کاتز (۱۹۹۵) مطرح و ارائه گردیده است.که مبنای ابعاد مهارت های مدیران در تحقیق حاضر است .از دیدگاه این نظریه پرداز ، مدیریت هر سازمانی باید در وهله اول در انجام وظایف کاری خود از دانایی و توانایی ویژه برخوردار باشد که لازمه ان ورزیدگی و تبحر در کاربرد فنون و ابزار ویژه و همچنین شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است که این امر تحقق همان مهارت فنی است ضمنا یک مدیر شایسته باید از مهارت انسانی برخوردارباشد که همانا داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و انجام دادن کارها بوسیله دیگران ،فعالیت موثر بعنوان عضو گروه،درک انگیزه های افراد و تاثیر گذاری بر رفتار انان می باشد و در نهایت مهارت ادراکی که همانا توانایی درک پیچیدگی های کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیل دهنده کار و فعالیت سازمانی بصورت یک کل واحد می باشد.
لازم بذکر است که به اهمیت داشتن این مهارت ها برای هر فردی که در مقام ریاست ،مدیریت یا رهبری یک سازمان یا یک جامعه قرار دارد در متون دینی ما یعنی قران کریم و روایات معصومین (ع نیز توجه زیادی معطوف شده است و صریحا امده است که یک مدیر شایسته باید مهارتهای ویژه ای از جمله تخصص ، اگاهی ، خوش خلقی ،احترام به افراد، سعه صدر،رفق و مداراو… داشته باشد که در ادامه به چند استناد در این زمینه بسنده می شود :
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:54:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|