بررسی تطبیقی دیدگاههای آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی در مباحثی از علوم قرآنی (اسباب نزول، محکم و متشابه، نسخ).
بیان مسأله:
علوم قرآنی که به مجموعهی مسائل مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن گفته میشود، مباحثی چون: وحی، تاریخ نزول، جمع و تألیف، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، اسباب نزول، قرائات و … را شامل میشود.
دانشمندان علوم قرآنی در تألیفات خود با نام علوم قرآن، و همینطور مفسران در ذیل تفسیر آیات به بیان مباحث علوم قرآنی پرداختهاند. لذا در این پایاننامه سعی بر آن است تا با استخراج دیدگاههای علوم قرآنی آیتالله معرفت به عنوان یک دانشمند علوم قرآنی و آیتالله جوادی آملی به عنوان یک مفسر قرآن، به تطبیق و بررسی نقاط اشتراک و افتراق آراء این دو دانشمند معاصر دست یابیم.
پرسشهای تحقیق:
۱: دیدگاه آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی دربارهی «اسباب نزول» چیست و چه تفاوتهایی با هم دارد؟
۲: دیدگاه آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی دربارهی «محکم و متشابه» چیست و چه تفاوتهایی با هم دارد؟
۳: دیدگاه آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی دربارهی «نسخ» چیست و چه تفاوتهایی با هم دارد؟
فرضیهها:
۱: هر دو دانشمند معنای واحدی برای اسباب نزول بیان داشتهاند. آیتالله معرفت، بین سبب نزول و شأن نزول تفاوت قائل شده و شأن را أعم از سبب میداند. اما آیتالله جوادی آملی، این دو را مترادف دانستهاند.
۲: هر دو دانشمند معنای واحدی برای احکام و تشابه اتخاذ نموده و تقابل آن ها را در القای شبهه یا عدم القای آن دانستهاند.
۳: آیتالله معرفت با قبول نسخ حکم در قرآن، تعدادی از آیات قرآن را منسوخ الحکم میدانند. اما آیتالله جوادی آملی معتقدند که نسخ در قرآن رخ نداده است.
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
پیشینهی موضوع:
پژوهش در بحث علوم قرآن، پیشینهبلند به اندازهی تاریخ دانش مسلمانان دارد و پژوهشهای بسیاری در قالب کتاب، پایاننامه و مقاله، در مباحث علوم قرآنی مطروحه (اسباب نزول، محکم و متشابه، نسخ) به انجام رسیده است. دانشمندان علوم قرآنی از جمله آیتالله معرفت، در تألیفات خود با نام علوم قرآن، و مفسران از جمله آیتالله جوادی آملی در ذیل تفسیر آیات به بیان مباحث علوم قرآنی پرداختهاند.
از جمله پژوهشها در آراء علوم قرآنی آیتالله معرفت، میتوان به این موارد اشاره کرد:
-علوم قرآنی از دیدگاه آیتالله معرفت، محمد فاکر میبدی.
-آیتالله معرفت؛ احیاگر علوم قرآنی در دوران معاصر، کتاب ماه دین.
-بررسی دیدگاهها و نوآوریهای آیتالله معرفت در محکم و متشابه؛ نسخ و قرائات، سعید فخاری.
-بررسی و نقد دیدگاه آیتالله معرفت در نزول قرآن، علیاصغر ناصحیان و علی جلالیان اکبرنیا.
-نسخ در قرآن از دیدگاه آیتالله معرفت، مهدی سلطانی زمانی.
و از جمله پژوهشها در آراء آیتالله جوادی آملی میتوان به این موارد اشاره کرد:
-بررسی تطبیقی آراء علوم قرآنی استاد جوادی آملی و علامه طباطبایی (وحی، نزول قرآن، اختلاف قرائات، اعجاز، صیانت قرآن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ)، سید مجید زارع موسوی.
-بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی در خصوص مباحث علوم قرآنی (وحی، نزول، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ)، حمیده رشتبر.
از آنجا که آراء این دو دانشمند همواره مورد توجه بوده، پژوهشهایی در زمینهی نظرات خاص ایشان صورت گرفته است اما در هیچیک تطبیق آراء علوم قرآنی این دو دانشمند مشاهده نمیشود.
هدفها و ضرورتها:
در این پژوهش با استخراج دیدگاههای علوم قرآنی آیتالله معرفت به عنوان یک دانشمند علوم قرآنی و آیتالله جوادی آملی به عنوان یک مفسر قرآن، به تطبیق و بررسی نقاط اشتراک و افتراق آراء این دو دانشمند دست مییابیم.
به دلیل اهمیت آراء و معاصر بودن آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی، و نیز نگاه جدید ایشان به مسائل علوم قرآنی، بررسی تطبیقی آراء این دو دانشمند درخور توجه و اهمیت میباشد.
جنبههای نوآوری:
همانطور که در قسمت پیشینه گذشت، تطبیق آراء علوم قرآنی این دو دانشمند، از جنبههای تازهی تحقیق است.
فصل اول: کلّیات موضوعی و تعریف مفاهیم
۱-۱-زندگینامهی آیتالله معرفت[۱]
۱-۱-۱-تولد و دوران کودکی
ایشان در سال ۱۳۰۹ هجری شمسی در خانوادهای روحانی در شهر کربلا متولد شد. پدرش شیخ علی فرزند میرزا محمدعلی از نوادگان شیخ عبدالعالی میسی اصفهانی از خطبای بنام کربلا در آن دوران بود. پدرش به اتفاق والدین و دیگر اعضای خانوادهاش در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی در سن پانزده سالگی از سدهی اصفهان به کربلا مهاجرت کرد و در سن ۶۳ سالگی در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در کربلا وفات یافت و در ایوان پشت سر بارگاه حضرت ابوالفضل به خاک سپرده شد. وی دانشمند و خطیبی توانا و مورد احترام مردم کربلا بود. پدران پدرش همگی تا سه قرن از سلسلهی جلیلهی روحانیت و علما بودهاند. مادرش سیّده زهرا، دختر سید هاشم تاجر رشتی بود که در کربلا متوطن گردیده و در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی وفات یافت و همانجا مدفون گردید.
۱-۱-۲-دوران تحصیل
در مرحلهی اول، پدرش او را در سن پنج سالگی برای سواد آموزی به مکتبی فرستاد که توسط شیخ باقر، که از اصفهان به کربلا مهاجرت کرده و نظام جدید تأسیس نموده بود. پس از آن مقدمات را نزد استاد حاج شیخ علیاکبر نایینی و سپس نزد پدر آموخت. ادبیات و منطق را نزد دیگر اساتید حوزهی کربلا فرا گرفت و مقداری هم علوم فلکی و ریاضی را تلمّذ نمود. مرحلهی بعد: فقه و اصول و مبادی فلسفه بود. در آغاز سال ۱۳۴۰ شمسی و پس از فوت پدر، برای تکمیل تحصیل به همراه خانواده به هدف شرکت در جلسات درسی فرهیختگان علم و فقاهت به نجف اشرف مهاجرت نمود.
۱-۱-۳-اساتید و دوستان
اساتید دورهی اول عبارتند از: پدر، سید سعید تنکابنی، سید محمد شیرازی، شیخ محمدحسین مازندرانی، سید مرتضی قزوینی.
اساتید مرحلهی بعد عبارتند از: شیخ محمد کلباسی، شیخ محمدحسین مازندرانی، پدر، شیخ محمد خطیب، سید حسن حاج آقا میرقزوینی، شیخ محمدرضا جَرقویی اصفهانی و شیخ محمدمهدی کابلی، شیخ یوسف بیارجمندی خراسانی.
اساتید دورهی نجف عبارتند از: سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئی، میرزا باقر زنجانی، شیخ حسین حلّی، سید علی فانی اصفهانی و امام راحل ;.
۱-۱-۴-فعالیتها
از مرحلهی دوم تحصیل، در کنار تحصیل، به تدریس و تحقیق اشتغال داشت. صبحها برای تحصیل و تدریس و عصرها صرفاً برای تدریس اختصاص داشت. ضمناً از کار تحقیق و نوشتن مقالات علمی غافل نبود. در رشتههای ادبی و علمی و در حوزههای تدریس متناسب و در هفته یکبار جلسهی دینی برای جوانان داشت و هر دو با اقبال قابل توجهی روبهرو شد و شاگردان بسیاری تربیت یافتند. همگام با آن، با همکاری گروهی از فضلای حوزه (سید محمد شیرازی، سید عبدالرضا شهرستانی، سید محمدعلی بحرانی، شیخ محمدباقر محمودی و …)، دست به تأسیس و نشر ماهنامهای تحت عنوان «أجوبه المسائل الدینیه» زدند و با اعلام: سؤالهای دینی شما را پاسخگو هستیم، با کمال جدّیت مشغول شدند که در سطح وسیعی گسترش یافت. به ویژه در دانشگاهها و حتی برخی دانشگاههای بزرگ خارج از کشور عراق با استقبال فراوان روبهرو شد، و سالیان دراز ادامه داشت.
ضمناً مقاله و نوشتههای تحقیقی، علمی ـ دینی فراوانی تدوین و انتشار یافت. و برخی از این مقالات به جهت اهمیت موضوع سپس به صورت کتاب یا رساله چاپ و منتشر گردید؛ از جمله: «حقوق زن در اسلام»، «ترجمهی قرآن: امکان، نقد، ضرورت»، «دو فرقهی شیخیه: اسکویی، کریمخانی»، «اهمیت نماز و تأثیر آن در حیات فردی و اجتماعی» و غیره. تمامی اینها به زبان عربی روز انجام شده است. و برخی از آن ها سپس به فارسی ترجمه شده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با گروهی از فضلای بنام حوزه که عبارت بودند از: سید جمالالدین خوئی، سید محمد نوری، سید عبدالعزیز طباطبائی، شیخ محمدرضا جعفری اشکوری، دکتر محمد صادقی، و استاد عمید زنجانی، جلسات هفتگی تشکیل میدادند و پیرامون مباحث و مواضیع مختلف به بحث و تحقیق میپرداختند؛ هر کدام در یک رشته، که ایشان رشته علوم قرآنی را برگزید و پایهی تحقیقاتش در این رشته گردید. علاوه بر نوشتن مقالات و نشر در مجلات (از جمله مجلهی «اجوبه المسائل الدینیه»)، و تألیف رسالههای گوناگون از جمله: کتاب «تناسخ الأرواح»، در ردّ نظریهی تناسخ که در آن روزگار شایع بود نگاشت و در سطح دانشگاهیان در بغداد منتشر گردید و سپس در ایران ترجمه و بر آن افزوده گشت و به نام «بازگشت روح» انتشار یافت. و نیز رسالهای در قضای فوائت (نمازهای فوت شده)، به نام «تمهید القواعد» که بعضاً تقریر درس حضرت استاد آیتالله خوئی بود، تألیف و چاپ و منتشر گردید. و این اولین نوشتهی فقهی استدلالی او بود، که با اسلوب و شیوهی تازه، مسائل فقهی را بررسی کرده است.
انگیزهی پرداختن به مسائل قرآنی در کنار فقه و اصول، آن بود که هنگام مراجعات و مطالعه برای آمادگی تدریس تفسیر، به حقیقت تلخی برخورد نمود و آن فقدان بحث زنده پیرامون مسائل قرآنی، در کتابخانهی تشیع بود. و این برخورد تلخ از آنجا به وجود آمد که برای تهیهی مقاله پیرامون مسألهی «ترجمهی قرآن» به کتابخانهی اختصاصی قرآنی مراجعه مینمود و در این زمینه کتابهای زیاد که برخی در دو مجلد و نیز رسالهها و مقالات بسیار از مصر و غیره در اختیار بود که دانشمندان معاصر آن دیار نوشته بودند. ولی در حوزهی نجف، جز یک برگه اعلامیهی حضرت آیتالله شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، چیز دیگری نیافت و این امر، گران نمود و بر آن داشت که در این زمینه بهطور گسترده، دیدگاههای دانشمندان گذشته و حال مکتب را روشن و ارائه دهد که نتیجهی آن تلاش پیگیر، ۷ مجلد «التمهید» و ۲ مجلد «التفسیر و المفسرون» گردید که این نوشتهی اخیر در واقع تکمیل و تدارک مافات نوشتهی محمدحسین ذهبی مصری است که به ناحق، جایگاه تشیّع را در حیطهی قرآنی نادیده گرفته است.
در زمینهی علوم قرآنی کتابهای دیگری به تناسب شرایط روز تألیف نمود، از جمله کتاب «صیانه القرآن من التحریف»، در دفاع از حریم قرآن و حراست از کرامت آن نوشته شد و آن بدان سبب بود که یکی از نویسندگان در دیار پاکستان به نام «احسان الهی ظهیر»، کتابهایی علیه مکتب تشیّع و در رابطه با مسألهی تحریف نوشت و شیعه را متهم ساخت که قائل به تحریف میباشند. لذا برای دفع این تهمت، و حراست از کیان مقدس قرآن دامن همّت بر کمر زده و در مدت شش ماه (۱/صیام/۱۴۰۷ق ـ ۳۰/صفر/۱۴۰۸ق)، این کتاب را نگاشت و در تاریخ ۲/۸/۱۳۶۶ شمسی به پایان رسید. ضمناً دو ترجمهی کوتاه و مفصل از آن گردیده و به چاپ رسیده است.
در زمینهی معارف قرآنی مقالات فراوان نوشت و در مجله و ماهنامهها به چاپ رسیده و مجموعاً ضمن ۵ مجلد آماده چاپ است. کاری که از ابتدای سال ۷۹ ش، به آن دست زده و از ویژگی و اهمیت خاص برخوردار است، «جمع و تنسیق روایات تفسیری فریقین» است که با همکاری دو گروه ۱۰ نفری از نخبگان حوزه و تربیت یافتگان مدرسهی قرآنی در حال پیشرفت سریع است. روایات تفسیری، جملگی به صورت خام در کتابها عرضه شده و کاری که فقها بر روی روایات فقهی انجام دادهاند، بر روی روایات تفسیری انجام نگرفته و لذا سلیم و سقیم به هم آمیخته است. برای جدا سازی و تعیین سرنوشت نخبهی تفاسیر روایی با همّت دوستان فاضل خویش به این کار خطیر اقدام نمود. ضمناً مجلد ۷ «التمهید» که ردّ شبهات علیه قرآن است و به نام شبهات و ردود چاپ و نشر شده است.
در کنار کار قرآنی، کار فقاهتی از همان دوران نجف اشرف، همگام پیشرفت داشته و کتابها و رسالههای متعددی در این زمینه به رشته تحریر درآورده که مختصر آن عبارتند از: «تمهید القواعد»، «حدیث لاتعاد»، «ولایه الفقیه ـ ابعادها و حدودها»، «مالکیّه الارض»، «مسائل فی القضاء» به زبان عربی چاپ شده است. عمل گستردهای که در زمینهی فقه از دیرباز به آن مشغول بوده، نظرات فقهی نوین بر اساس اجتهاد پیشرفته در قرون اخیر که محصول درسهای خارج فقهی است به ترتیب ابواب فقهی «جواهر الکلام» و با عنوان شرح و تعلیق بر آن، از ابتدای کتاب طهارت تا پایان کتاب دیات، بهطور پیوسته و ناپیوسته نوشته.
۱-۲-زندگینامهی آیتالله جوادی آملی[۲]
۱-۲-۱-تولد و دوران کودکی
آیتالله عبدالله جوادی آملی، در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در آمل به دنیا آمد. پدر و جدّش، میرزا ابوالحسن و ملا فتحالله از مبلّغین اسلام و ارادتمندان به آستان ولایت بودهاند. از ویژگیهای جدّی وی این بوده که در منابر خود به ذکر احکام و مناقب اهلبیت میپرداخته و ظاهراً علاقهی وافری به علم کلام داشته است. فرزندانی که خدا به پدر ایشان عطا میکرده است، معمولاً بر اثر ضعف امکانات بهداشتی ـ پزشکی، یا به علل و عوامل دیگر زنده نمیماندند. پیش از تولدشان، یکی از بستگان در عالم رؤیا میبیند که شخصی عصایی به دست پدرشان میدهد و او آن را به دست گرفت. این رؤیا را چنین تعبیر کردند که خداوند به میرزا ابوالحسن، پسری عطا خواهد کرد که زنده میماند و عصای دست پدر خواهد شد. از این رو، پدر و مادر نذر کردند اگر خدا به آن ها پسری داد، او را به مشهد امام رضا ببرند.
فشار دوران پهلوی و مشکلات پدر و جدّ ایشان در مسائل مادی و سیاسی، باعث نشد که از علاقهی این خانواده به روحانیت شیعه کاسته شود و همانا، آرزوی آنان، تحصیل فرزند خود در حوزههای علمیه بود.
۱-۲-۲-دوران تحصیل
آیتالله جوادی آملی پس از به پایان رساندن سال ششم ابتدایی، در سال ۱۳۲۵ یا ۱۳۲۶، با پیشنهاد پدر و علاقهی وافر، وارد حوزهی علمیهی آمل شد و تا سال ۱۳۲۹، در آن شهر، به تحصیل پرداخت و بخشی از دروس سطح را در آنجا به پایان برد. پس از آن با تشویق استاد خود، مرحوم آقا شیخ شعبانی نوری، عازم حوزهی علمیهی مشهد مقدس شد. در بدو ورود به حوزهی علمیهی مشهد، در یکی از مدارس به برخی از طلاب برخورد که در کسوت روحانیت بودند، ولی نسبت به علمای بزرگ مشهد در آن روزگار، تکریمی نداشتند و تعابیرشان دربارهی علما، همراه با تندی و طعن بود. این خاطره چنان تلخ بود که حاضر نشد در چنین حوزهای بماند و درس بخواند. از این رو مشهد را ترک گفت و به همراه پدر، رهسپار تهران شد تا در آن حوزهی عظیم در آن روزگار و در محضر بزرگانی همچون آیتالله حاج شیخ محمدتقی آملی، به تحصیل بپردازد. مرحوم شیخ محمدتقی آملی نیز پدرشان را میشناخت و طیّ نامهای به مرحوم حاج محمدباقر آشتیانی، متصدی مدرسهی مروی، که از بهترین مدارس آن روز بود، خواستار پذیرش ایشان شد.
با ورود به مدرسهی مروی و قبولی در آزمون ورودی آن، به خواندن رسائل و مکاسب اشتغال یافتند. پس از آن به فراگیری «کفایه الاصول« پرداخت و سپس در دروس خارج استادان بنام حوزهی علمیهی تهران شرکت جست و همزمان، به فراگیری علوم عقلی نیز پرداخت. پس از حدود ۵ سال تحصیل در تهران و با کسب اجازه از محضر مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدتقی آملی، در سال تحصیلی ۳۵ ـ ۱۳۳۴، به حوزهی علمیهی قم آمد تا از محضر علمای آن دیار نیز بهرههای فراوانی برگیرد. از آن سال تا کنون، وی در حوزهی علمیهی قم حضور دارد و ضمن بهرهمندی از محضر علمای بزرگ این حوزهی مبارکه، خود سر منشأ خیرات و برکات کثیری برای آن بوده است.
۱-۲-۳-اساتید و دوستان
آیتالله جوادی آملی، در دوران تحصیلی خود، با استادان بنامی، انس داشته است. پدر او معتقد بود که درس حوزوی را باید پیش انسان بزرگواری که خود تزکیه شده باشد، آغاز کرد. بدین منظور، فرزند خود را برای تحصیل، نزد آیتالله فرسیو که از دانشمندان و علمای بزرگ آمل بود، برد و او در آغازین روز درس، جملهی «اول العلم معرفه الجبار» را چنان معنا کرد که استاد خود را هنوز مرهون آن سروش غیبی میداند.
دروس ادبیات را نزد پدرش و حججالإسلام، عبدالله اشراقی، شیخ احمدی اعتمادی و برخی دیگر خواند و بخش مهم شرح لمعه را نزد مرحوم آیتالله شیخ عزیزالله طبرسی فرا گرفت. بخش اوامر قوانین را در محضر آیتالله ضیاء آملی و بقیه را از مرحوم آیتالله محمد غروی آموخت. در روزهای تعطیل هم امالی شیخ صدوق را در محضر آیتالله ضیاءالدین آملی میخواند.
با ورود به تهران، به مدرسهی علمیهی مروی رفت و دروس سطح را در آنجا به پایان برد. از ویژگیهای مدرسهی مروی این بود که طلاب آن میبایست در کنار فراگیری علوم، قرآن را نیز تلاوت کنند و سالی دوبار برای بازدید کتابها جلساتی تشکیل میشد. انس با کتابخانه نیز نصیب طلاب علوم میشد و توفیق بود تا محصلان با کتابهای خطی و چاپی آشنا شوند.
دروس «رسائل» و «مکاسب« را در محضر آیتالله سید عباس فشارکی، آقای شیخ اسماعیل جاپلقی و آقا شیخ محمدرضا محقق خواند. در بخش فلسفه نیز، شرح منظومه، طبیعیات، اشارات و بخشی از «اسفار» را نزد حاج شیخ ابوالحسن شعرانی و مقداری از «شرح منظومه» و «شرح اشارات» و بخشی از «اسفار» را خدمت آیتالله حاج میرزا مهدی محیالدین الهی قمشهای که عارفی بینظیر و صاحبدلی بیبدیل بود، فراگرفت. برای آموختن شرح فصوص ابیعربی (شرح قیصری بر فصوص)، به محضر آیتالله محمدحسین فاضل تونی رفت و دروس خارج فقه و اصول را نزد مرحوم شیخ محمدتقی آملی آموخت، ضمن اینکه در علوم معقول نیز از ایشان بهرههای فراوان میبرد.
با هجرت به قم، در سال تحصیلی ۳۵ ـ ۱۳۳۴، در درس بزرگان قم، از جمله آیتالله العظمی بروجردی، حضرت امام خمینی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، آیتالله محقق داماد و آیتالله میرزا هاشم آملیحاضر شد. وی، ویژگی بارز درس امام خمینی را پرورش روح، دقّت و آزادگی علمی میداند و بر حکیمانه بودن دیدگاههای امام در دروس حوزوی تأکید می کند.
در حدود ۲۵ سال از محضر علامه طباطبایی، در علوم نقلی و عقلی بهره برد و در خلوت و جلوت، انیس این مفسر بزرگ قرآن کریم بود. از این رو خاطرات بسیاری از ایشان در سینه دارد که در بسیاری از مصاحبهها و نوشتهها، آن را بیان داشته است.
از دوستان آیتالله جوادی آملی، میتوان از آیتالله شهید مطهری، مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی و امام موسی صدر نام برد. او در سال ۱۳۳۲ در تهران، با شهید مطهری آشنا شد که این دوستی تا زمان شهادت ایشان ادامه داشت.
۱-۲-۴-فعالیتها
آیتالله عبدالله جوادی آملی، در طول عمر شریف خود، تا کنون خدمات علمی و فرهنگی شایان توجهی را به انجام رسانده است. وی از سالهای نخستین تحصیل، به تدریس در تربیت طلاب مبتدی میپرداخته است و تا کنون، شاگردان بسیار مفیدی را به عالم اسلام تقدیم داشته است. همواره بر تهذیب نفس در کنار تحصیل پای میفشرده و همواره شاگردان خود را به اخلاص در تبلیغ معارف وحیانی و انس هماره با قرآن و روایات سفارش مینموده است.
از خدمات مهم فرهنگی ایشان، تأسیس مؤسسهی تحقیقاتی و نشر اسراء در سال ۱۳۷۲ است. مؤسسهی اسراء به منظور پژوهش در رشتههای مختلف علوم اسلامی و پاسخگویی به شبهات موجود در اسلام تأسیس شده است و تا کنون خدمات شایان توجهی را تقدیم داشته است.
تا کنون کتابهای بسیاری را در زمینههای گوناگون، از جمله تفسیر، فلسفه، کلام، فقه و اصول نگاشته است که به برخی از آن ها اشاره میرود:
۱ـ تسنیم، تفسیر قرآن کریم (در ۲۵ جلد)
۲ـ تفسیر موضوعی قرآن کریم (در ۱۸ جلد)
۳ـ رحیق مختوم (در ۵ جلد)