۲-۲-۲-۵ کاربرد عملی پژوهش های مربوط به شادی
با این دانش چه کاری می توان انجام داد که رویکرد های دیگر نمی توانند انجام دهند؟
غنی سازی شادی افراد: در مورد مزایای چند نوع درمان یا تغییر در سبک زندگی، پژوهش های پیگیری انجام شده است. چنین پژوهش هایی ضرورت دارد، زیرا معلوم شده است که بسیاری از شکلهای روان درمانی مؤثر نیستند.
درمان مبتنی بر فعالیت خوشایند و برخی از شیوه های درمان شناختی در شادی، مستقیماً مورد توجه قرار گرفته اند و معلوم شده است که مؤثر می باشند. آموزش مهارت های اجتماعی، هدف دیگری دارد، اما در مورد افسردگی تأثیر مثبت دارد و در مورد افراد سالم از طریق بهبودی روابط اجتماعی نتایج مشابهی دارد. تغییر فعالیت های تفریحی نظیر افزایش تمرینات ورزشی در افسردگی و نیز برای افراد سالم مؤثر است. تفریح به ویژه تحت کنترل خود ماست و به منظور افزایش شادی می توان آن را دستکاری کرد.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
افزایش شادی جوامع: شادی کاملاً یک موضوع فردی نیست، بلکه تا حدودی یکی از خواص جوامع است. این موضوع به خصوص در جوامع جمع گرا مصداق دارد. سلامتی جوامع تا حدودی تابعی از تسهیلات مشترک است، تفریح و پیوستگی اجتماعی. در مورد سازمان های کار، اندازه آنها ( کوچکتر بهتر است)، شکل آنها (سلسله مراتب کمتر بهتر است) و میزان مشارکت در تصمیمات، بسیار مهم تلقی می شوند. زمانی که تأثیر ثروت را کاملاً دریافته یاشیم امکان توصیه مطالب و موضوعات اقتصادی به دولت ها نیز فراهم می شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
آژانس های بین المللی: این آژانسها در کشورهای مختلف با کیفیت زندگی سر و کار دارند. البته آنها فقط اقدامات اقتصادی را مدنظر قرار می دادند. پس از آن به آموزش و بهداشت توجه کردند، اقدامات عینی دیگری نیز می تواند مدنظر قرار گیرد. اما سلامت ذهنی نیز مهم است و رابطه خیلی نزدیکی با این شاخص های عینی ندارد. بنابراین سلامت ذهنی باید لحاظ شود و ممکن است توسط این آژانس ها اهمیت پیدا کند. خصوصاً اگر در کشور، میزان شادی خیلی کم باشد. اما انجام این مقایسه ها آسان نیست. بعضی از شادکامی ها در فرهنگ های مختلف ممکن است شکل متفاوتی داشته باشند. و همچنین ممکن است راه های مختلف برای جواب دادن به سؤالات وجود داشته باشد (آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۲-۲-۶ علت های شادمانی
شناسایی عواملی که به شادمانی کمک می کنند آسان نیست (دینر و همکاران، ۱۹۹۹). لذت و دنبال کردن آن گاهی ممکن است به شادمانی بینجامد اما همیشه چنین نیست. برای مثال، لذت های کوتاه مدت حاصل از لذت سیگار کشیدن مکرر یا مصرف سایر مواد به ناشادمانی بلند مدت همراه با بیماری منجر می شود. اقدام به قتل های انتقام جویانه، حمله، تجاوز جنسی و سرقت ممکن است با خشنودی آنی یا لذت کوتاه مدت همراه باشد، اما پی آمدهای اجتماعی، روانی یا جسمانی بلند مدت آن به بدبختی و حرمان می انجامد. ما انسان هابه عنوان گونه ای از انواع موجودات زنده، به نحوی تکامل یافته ایم که برخی از موقعیت های خاص ممکن است ما را شاد کنند ولی بر خی دیگر به تجربه اندوهناک منجر می شوند. تفاوت های فردی در شادمانی را ممکن است از بعضی جهات بر اساس تفاوت های شخصیتی تبیین کرد که به طور نسبی به عامل وراثتی مربوط می شود. همچنین تردید چندانی وجود ندارد که برخی انواع محیط ها به گونه ای هستند که افراد را به سوی شادمانی هدایت می کنند، یا فرصت هایی را برای آنان فراهم می سازند که مهارت های لازم برای نیل به شادمانی را پرورش می دهند. روانشناسی تحولی درس هایی در مورد موانع شادمانی و چگونگی غلبه بر آنها دارد که می توان آموخت (باس، ۲۰۰۰، به نقل از آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
عکس مرتبط با سیگار
برانگیختگی هیجانات مثبت
چندین روش برای مطالعه علل سرور وجود دارند، یکی از آنها عبارت است از انجام زمینه یابی و سؤال از مردم راجع به آخرین باری که این هیجان را داشته اند و اینکه چه چیزی باعث آن شده است. شرر و همکاران (۱۹۸۸) این کار را با نمونه ای از دانشجویان در ۵ کشور جهان انجام دادند. رایج ترین علت عبارت بود از رابطه با دوستان (۳۶%)، تجارب موفق (۱۶%) و لذت جسمی از غذا، نوشابه و فعالیت جنسی (۹%).
روش دیگر عبارت است از مطالعه رابطه بین مقولات مختلف رخدادهای زندگی و شادکامی کلی. فراوانی تماس با دوستان و فعالیت جنسی، قویاً با شادکامی رابطه دارند (وینهاون، ۱۹۹۴). یا می توانیم به آزمایشات «القاء خلق» نظر بیندازیم تا ببینیم کدام روشها با موفقیت، خلقیات مثبت ایجاد می کنند. معلوم شده است که بهترین روش ها عبارت بودند از:
تمرین ورزشی، موسیقی و احساس موفقیت (در تکالیف آزمایشگاهی).
با کنار هم قرار دادن نتایج این مطالعات می توان فهرستی از رایج ترین منابع شادی را گردآوری کرد، اینها عبارتند از:
. خوردن
. فعالیتهای اجتماعی و جنسی
. تمرین ورزشی
. الکل و داروهای دیگر
. موفقیت و تأیید اجتماعی
. استفاده از مهارت ها
. موسیقی و دیگر هنر ها و مذهب
. محیط و طبیعت
. استراحت و آرامش
این ها تنها چیزهایی نیستند که باعث سرور و شادمانی می شوند، بلکه رایج ترین علل به شمار می روند و اغلب یک رخداد مسرت بخش در بردارنده ی بیش از یکی از موارد فوق الذکر خواهد بود. رقص شامل موسیقی، ورزش و تبادل اجتماعی با دوستان است. بازی کردن در یک تیم ممکن است در بردارنده ورزش، موفقیت، همکاری و برنده شدن باشد.
از لحاظ نظری، فهرست مذکور بسیار جالب است و یکی از نظریه های مربوط به سرور را از آن لحاظ که ناشی از کاهش تهییج و استرس است سر و سامان می دهد. فقط آخرین مورد از فهرست فوق در اینجا تناسب دارد. ارضاء نیازهای زیست شناسی، فقط یکی از منایع شادی است که در اولین مورد فهرست مذکور قرار دارد. در واقع برخی از منابع با ارضاء هیچ یک از نیازهای شناخته شده ارتباط ندارد. تاکنون رایج ترین منبع شادی و سرور عبارت بوده است از رابطه با افراد دیگر خصوصاً در دوستی و عشق ( همان منبع).
۲-۲-۲-۷ منابع شادمانی
۲-۲-۲-۷-۱ خوردن
خوردن یکی از رایج ترین منابع لذت است و یکی از منابعی است که مبتنی بر نیازهای زیست شناختی است. اگر این کار برای مردم لذت بخش نبود، مردم زحمت انجام آن را به خود نمی دادند. خوردن به واسطه پخت و پز استادانه که سلول های چشایی و موقعیت های اجتماعی در آن نقش دارند، رخ می دهد، تحریک می شود و بر غنای آن افزوده می شود (همان منبع).
۲-۲-۲-۷-۲ فعالیت های اجتماعی و جنسی
این فعالیت ها رایج ترین منبه هیجانات مثبت به شمار می روند. چرا؟ دادن پاسخ مثبت به دیگران یعنی لبخند زدن و دادن دیگر علائم اجتماعی مثبت یکدیگر را پاداش می دهند و رابطه را قوت می بخشند. دیگران به نوبه با لبخند و علائم دیگر پاسخ می دهند، اما با کمک و تعاون واقعی. خلقیات مثبت و معاشرت پذیری با هم رابطه تنگاتنگ دارند. نوزادان، استعداد ذاتی برای نگاه کردن و لبخند زدن به بزرگسالان دارند که موجب می شود بزرگسالان به آنها اهمیت بدهند و مراقب آنان باشند (تامکینز[۱۵۳] ،۱۹۶۲). روابط جنسی مانند روابط اجتماعی به پاداش های بیشتر و مزایای زیست شناختی منجر می گردند (همان منبع).
۲-۲-۲-۷-۳ تمرین های ورزشی
تمرین های ورزشی، آسان ترین و قویترین راه ایجاد خلق مثبت، تحت شرایط تجربی است و توسط روش های دیگر پژوهشی نیز، نشان داده شده است. تأثیر آن به قدری واضح است که تمرین ورزشی گاهی به عنوان «ضد افسردگی» توصیف شده است (تاپر، ۱۹۸۹)، و در درمان افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. اثر آن تا حدودی به تأثیر فیزیولوژیک ورزش بر ترشح اندورفین ها و ایجاد احساس تشنگی، قدرت و کنترل مربوط می شود، در حالی که به نظر می رسدبدن کار خودش را انجام می دهد (براون[۱۵۴] و ماهونی[۱۵۵] ، ۱۹۸۴).
ورزش جنبه های اجتماعی نیز دارد، زیرا معمولاً همراه دیگران انجام می شود ولی به هر حال در بردارنده تعامل نزدیک و گاهی تماس جسمی است. ورزش همچنین عزت نفس را نه فقط هنگام بردن، بلکه با انجام تمرین در سطح معقولی از شایستگی، متأثر می سازد. زندگی اجتماعی و ورزش شکل هایی از تفریح هستند.
۲-۲-۲-۷-۴ الکل و داروهای دیگر
داروها می توانند خلق مثبت ایجاد کنند و خلق منفی را مرتفع سازند. از طریق فعال شدن انتفال دهنده های عصبی در مغز این کار صورت می گیرد. الکل و پروزاک از نمونه های آشنای داروها به شمار می روند (همان منبع).
۲-۲-۲-۷-۵ موفقیت و تأیید اجتماعی
عزت نفس رابطه نزدیکی با شادکامی دارد و پژوهش نشان داده است یه موفقیت یکی از رایج ترین منابع سرور و شادمانی است. موفقیت و تأیید اجتماعی برای ما بسیار مهم هستند؛ عزت نفس تا حدودی به واکنش های دیگران و به عملکرد های موفقیت آمیز ما بستگی دارد. برخی از انواع دیگر “موفقیت” نظیر بردن قرعه کشی بخت آزمایی ، کمتر مؤثرند، واکنشهای منفی دیگران و هیجانات منفی قوی نظیر، شرمساری[۱۵۶]، به خودپنداره[۱۵۷]صدمه می زنند. ایزارد (۱۹۷۷) فکر می کرد که شرمساری در ارتقاء همنوایی و خدمات به جامعه کارکرد مهمی دارد.
۲-۲-۲-۷-۶ موسیقی، دیگر هنر ها و مذهب
یکی از آسان ترین روش های ایجاد خلق مثبت در آزمایشگاه عبارت است از نواختن موسیقی نشاط آور، اگرچه این کا نه نیازهای زیست شناختی را ارضاء می کند و نه گوش دادن به موسیقی ارزش بقاء و زنده ماندن دارد. قسمتی از آنچه که موسیقی انجام می دهد عبارت است از تحریک صدای انسان و ممکن است به واسطه ی صدای انسان حالات هیجانی مختلف ایجاد شود. فردی که دارای حالت خلقی مناسب است به شیوه خاصی صحبت می کند، با افزایش زیر و بمی صدا، آهنگ خالص صدا، تغییرات ملایم زیر و بمی صدا، در حالی که یک شخص افسرده با کاهش زیر و بمی صدا، شدت و محدوده زیر و بمی صدا صحبت می کند.
موسیقی معمولاً در موقعیت گروهی و با حضور یک گروه از مجریان و مستمعین نواخته می شود و می تواند هیجانات شدید و عمیق تولید کند. مذهب حالات هیجانی مشابهی خلق می کند و از خواندن یک کتاب خوب ممکن است شادی زیادی حاصل شود. کیوبووی[۱۵۸] (۱۹۹۹) موسیقی، شوخ طبعی و رضایت ناشی از کنجکاوی را به عنوان “لذت های ذهن” گروه بندی می کند (همان منبع).
۲-۲-۲-۷-۷ آب و هوا و محیط
هنگام طلوع خورشید و گرما، اما نه گرمای خیلی زیاد، و رطوبت کم، مردم خلق بهتری دارند (کانینگهام[۱۵۹]، ۱۹۷۹). خورشید برای ما مهم است، در مذاهب بدوی پرستش می شده است و نبودن آن می تواند موجب افسردگی شود. باران نیز مهم است و باعث رویش و آبیاری غلات می شود و ممکن است در ازای نزول باران، دعا خوانده شود.
اما تعجب آور است که باران معمولاً ما را شاداب نمی کند، شاید به این خاطر که مزایای فوری ندارد. به نظر می رسد میزان بالایی از انطباق با آب و هوا وجود داشته باشد. زیرا قرائنی وجود نداردکه افرادی که در شرایط آب و هوایی و جوی مطلوب تر زندگی می کنند، خوشحال تر باشند. در مورد آب و هوا و شرایط اقلیمی استثنائاتی وجود دارد که عبارتند از هوای فوق العاده گرم- یا سرد و در خلال زمستان تاریک کشورهای اسکاندیناوی، اختلال عاطفی فصلی بیشتری وجود دارد (همان منبع).
مردم در مناطق ییلاقی و در موقعیت های طبیعت وحشی نظیر کوهستان احساسات مثبت قوی دارند. آمریکایی ها از مناطق پارک های وحشی خود لذت می برند. و حتی دیدن فیلم ویدیوئی طبیعت وحشی باعث کاهش فشار خون می شود و در یک آزمایش نشانه های آرمیدگی را تولید کرد ( اولریچ [۱۶۰]و همکاران، ۱۹۹۱). پژوهش روان شناسی محیطی نشان می دهد که مردم بیشتر از موقعیت هایی که سبزه، آب و چشم انداز عمیق دارد لذت می برند و محیط طبیعی را به محیط مصنوعی ترجیح می دهند. ممکن است بای این ترجیحات منشأ تکاملی وجود داشته باشد (آلتمن[۱۶۱] و ولویل[۱۶۲]، ۱۹۸۳).
شادمانی و سرور می تواند دارای شدت کم یا زیاد باشد. پژوهش های مربوط به تفریح نشان می دهد که تفریح معتدل، بسیار محبوب و عامه پسند است. تماشای تلویزیون واضح ترین مثال در این مورد است. و پس از خواب و کار سومین قسمت بزرگ وقت مردم را به خود اختصاص می دهد. (برای اکثر مردم روزانه ۳ ساعت) با این حال، حالت ذهنی ناشی از آن از شکلهای عمیق آرمیدگی- چیزی بین حالت خواب و بیداری است ( کوبی و سیکزنتمیهالی، ۱۹۹۰). یکی از انگیزه های اصلی تعطیلات «آرمیدن در آفتاب» است، گر چه بعضی ها به جستجوی ماجرا و تهییج بر می آیند (پیرس[۱۶۳]، ۱۹۸۲).
۲-۲-۲-۸ اهمیت عوامل عینی در خشنودی چقدراست؟
مطالعاتی که درر مورد سلامتی انجام شده نشان داده اند که، نقش عوامل عینی در خشنودی کم است و تفاوت های فردی در مقوله های شخصیت، هیجانات و فرایندهای شناختی اهمیت بیشتری دارند (دینر و همکاران، ۱۹۹۹؛ شوارتز و استراک، ۱۹۹۱). این نظریه در دو مطالعه مورد تأیید قرار گرفته است. یکی از این مطالعات، همبستگی بسیار پایینی بین درآمد و خشنودی بدست آورده است. در مطالعه دیگر سطح بالایی از خشنودی و شادی در افراد مبتلا به صدمات شدید گزارش شد ( آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۸-۱ پول
دینر و اوشی[۱۶۴] (۱۹۹۹) تأثیر درآمد را بر خشنودی در ۱۹ کشور و بر ۰۰۰/۱۵۰ نفر آزمودنی مورد مطالعه قرار دادند. متوسط همبستگی درآمد، با خشنودی از درآمد ۲۵/۰ بود و متوسط همبستگی درآمد، با خشنودی کلی است. تأثیر درآمد بر شادی، در پایین سطح مقیاس درآمد بسیار قویتر است. همچنین، ارتباط بین خشنودی از زندگی و درآمد در کشورهای فقیرتر، بسیار بیشتر است، احتمالاً این نتایج به خاطر نقش پول د نیازهای ابتدایی زندگی از قبیل غذا، مسکن و غیره است.
متوسط همبستگی درآمد با متوسط خشنودی از زندگی در ۲۸ کشور در مطالعات مختلف بین ۵۹/۰ و ۶۲/۰ بوده است. علت اینکه در مقایسه های بین المللی درآمد، تأثیر آن در خشنودی متفاوت است، احتمالاً در مطالعات درون کشوری [۱۶۵]تأثیر تفاوت های فردی بسیار زیاد است، اما در مطالعات بین کشوری تأثیر تفاوت های فردی حذف می شود. علاوه بر این، تأثیر پول و امکانات ملی از قبیل آموزش و بهداشت بر شادی، بیش از شایستگی فردی است.نتیجه گرفته می شود که پول بر شادی مؤثر است و ۱۳/۰ همبستگی برآورد بسیار پایینی است (به نقل از آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۸-۲ سلامت
اوکون[۱۶۶] و همکاران (۱۳۸۴) در مطالعه ای فراتحلیلی، نشان دادند که همبستگی شادی با سلامتی ۳۲/۰ است، این میزان در صورت استفاده از مقیاسهای ذهنی سلامت افزایش می یابد. سلامت ذهنی ، بخشی از خشنودی از زندگی است و با سلامت جسمی، یکسان نیست. درحالی که افراد روان نژند[۱۶۷] درباره سلامت و یا بیماری خود اغراق می کنند، اما ممکن است افراد مبتلا به فشار خون بالا یا کلسترول تصور کنند که از میزان بیماری که واقعاً مبتلا هستند احساس بهتری دارند. بین شادی و ابتلاء به بیماری خاص رابطه وجود دارد، بخصوص اگر بیماری موجب محدودیت در فعالیت های فردی گردد (ون هوون[۱۶۸]، ۱۹۹۴). بیماری های دیگری نیز وجود دارند که برخی از بیماران احساس بهتری نسبت به سلیرین دارند. علت این احساسات متفاوت چیست؟ هیدی و ویرینگ (۱۹۹۲) در یک مطالعه طولی از استرلیا نشان دادند که ارتباط بین خشنودی کلی و خشنودی ناشی از سلامتی به مسائل غیر واقعی مربوط است و به ارتباط متقابل آنها و ارتباط هر کدام از آنها با روان نژندی بستگی دارد. افرا دشاد کمتر به روان نژندی مبتلا می شوند و افراد روان نژند از سلامت خود، رضایت کمتری دارند.
معهذا، فیست[۱۶۹] و همکاران (۱۹۹۵) در مطالعه ای طولی نشان دادند که این مسأله امری دو جهتی است. سلامتی اهمیتی خاص برای سالمندان دارد و یکی از عوامل پیش بین برای شادی و یا خشنودی در زندگی سالمندان محسوب می شود، به نظر می رسد که سلامتی واقعاً یکی از علل شادی است. فرایندی که شادی بر سلامتی تأثیر گذاشته و خلق شاداب و سرزنده سیستم ایمنی بدن را فعال می سازد. علاوه بر این، تأثیر شادی بر سلامت ذهنی به فرایند های شناختی از قبیل نوع نگاه کردن به زندگی و متفاوت نگریستن خویشتن نیز مربوط است (به نقل از آرگایل).
۲-۲-۲-۹ رابطه بین شادکامی و سلامت روانی چگونه است؟
سلامت روانی را می توان بر حسب یک عامل واحد ارزیابی کرد. رابطه پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۸) و عامل روان نژندی آیزنک (آیزنک، ۱۹۷۶) وسیعاً مورد استفاده قرار گرفته است. عامل واحد سلامتی و بهداشت روانی (خوب) را می توان مشاهده کرد، اما در عین حال مشاهده می شود که عاطفه مثبت و منفی، تا حدودی از یکدیگر مستقل هستند. طوریکه (فقدان) پریشانی، عاطفه منفی، افسردگی یا اضطراب بیشتر به عنوان یک جزء از سلامت ذهنی تلقی می شوند.
سلامت جسمی، بحث دیگری است و هم علت و هم معلول سلامت ذهنی است. می توان آن را بخشی از مفهوم وسیعتر کیفیت زندگی در نظر گرفت، سلامت ذهنی نیز موضوع دیگری است که بخشی از «سلامت عمومی» تلقی می شود، اما رابطه نزدیکی با سلامت جسمس ندارد و در مطالعات اخیر بریتانیا با مقیاس ۱۶-F اندازه گیری شده است که اختلال در فعالیت های شخصی را مطرح می کند (جنکینسون و مک گی، ۱۹۹۸، به نقل از آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران،۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۱۰ شادمانی و کار
بیکاری منبع عمده غمگینی در جوامع جدید است. بیکاری موجب افسردگی، خودکشی، بی تفاوتی و عزت نفس پایین می شود که جنبه های مختلف خشنودی پایین محسوب می شوند. تأثیر بیکاری واقعاً قابل توجه است. اینگل هارت[۱۷۰] (۱۹۹۰) نشان داد که ۶۰% از بیکاران اروپایی خشنود هستند، در حالی که این میزان در کارگران شاغل ۷۸% بود. بیکاری تأثیر علت و معلولی دارد، وقتی متغیر های دیگر کنترل شوند، این تأثیر افزایش می یابد.
خشنودی شغلی با خشنودی از زندگی همبستگی بسیار بالایی دارد، در مطالعه فراتحلیلی[۱۷۱] تیت [۱۷۲]و همکاران (۱۹۸۹)، این میزان ۴۴/۰ بوده است. کوشش های زیادی در انکار دیدگاه های علت و معلولی انجام شده است. تأثیر خشنودی از زندگی بر خشنودی شغلی بیشتر است و یا برعکس (دینر و همکاران، ۱۹۹۹). تفاوت های زیادی در خشنودی شغلی خصوصاً بین مشاغل مختلف وجود دارد. در مطالعه ای از آزمودنی ها پرسیدند که اگر مجبور شوید مجدداً همان شغل را انتخاب می کنبد؟ ۹۱% از ریاضی دانان و ۸۲% از قضات پاسخ مثبت دادند، در حالی که این میزان در کارگران غیر ماهر فولادسازی ۱۶% بود. همچنین، خشنودی شغلی از ارتباط با همکاران و سایر عوامل اجتماعی مؤثر است (آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۱۱ روابط اجتماعی
روابط اجتماعی، یکی از بزرگترین منابع شادی است و ازدواج مهمترین عامل ارتباط محسوب می شود. اینگل هارت (۱۹۹۰) نشان داد که در اروپا ۸۱% از زنان متأهل، از زندگی خود خشنود و یا بسیار خشنود بودند، در حالی که میزان خشنودی افراد مجرد ۷۵% بود. تأثیر بیوه و یا مطلقه بودن ، بسیار محسوس تر است، ۶۶% از افراد بیوه، ۷۵% از افراد مطلقه و یا جدا شده خشنود بودند. اثر متغیر تأهل در مردان اندکی کمتر بود. استروب و استوب (۱۹۷۸) نشان دادند که ۴۲% از افراد بیوه در پرسشنامه افسردگی بک نمره ای در حد خفیف تا شدید داشتند، این میزان در افراد متأهل ۱۰% بود. نتایج مشابهی در مطالعات سایر فرهنگها بدست آمده است، اگر چه تفاوت های فرهنگی در شادی افراد مطلقه و متأهلین مشاهده می شود.
تأثیر این متغیر ها بعد از کنترل درآمد و غیره بیشتر می شود و در این مورد نقش عوامل علت و معلولی نسبتاً روشن است. مطالعاتی در زمینه «ریسک بالا» انجام شده است، به عنوان مثال، پیگیری افرادی که در اوایل بیست سالگی ازدواج می کنند. با توجه به مطالعات می توان فرض کرد که بیوه بودن، یکی از دلایل غمگینی است و بر عکس، این روابط علت و معلولی در مورد طلاق روشن نیست (همان منبع).
۲-۲-۲-۱۲ تفریح
خشنودی از تفریح، همبستگی بسیار بالایی با خشنودی کلی دارد و در برخی از مطالعات از سایر ابعاد خشنودی ببیشتر بود (حدود ۴۰%). اگر چه وقتی عامل درآمد کنترل شد، این میزان به ۲۰% کاهش یافت. آثار تفریحات عملی نیز مورد مطالعه قرار گرفته اند، در برخی موارد در مطالعات تجربی مردم ترغیب شدند تا در تمرینات جسمانی شرکت کنند. این مطالعات نشان دادند که تمرینات جسمانی منظم، اضطراب و افسردگی را کاهش داده، عزت نفس آزمودنی ها افزایش یافته و خودپنداره جسمانی بهبود پیدا کرد.
یافته ها نشان می دهند که انواع دیگری از تفریح نیز آثار مثبت دارند، کلوبهای اجتماعی، کار داوطلبانه و موسیقی از اینگونه موارد هستند. معهذا، در برخی مطالعات تماشای تلویزیون، با خشنودی رابطه منفی داشته است.
۲-۲-۲-۱۳تفریح و شادمانی
استراحت، آرامش، غذای خوب و فعالیت های مربوط به فراغت، همگی اثرات کوتاه مدت مثبت بر شادمانی دارند (آرگایل، ۲۰۰۱). مردم در ایام تعطیل، خلق مثبت بیشتر و تحریک پذیری کمتری را گزارش می کنند.
زمینه یابی ها نشان داده اند که عضویت در گروه های تفریحی و ورزشی، به ویژه آنهایی که با حرکات موزون، موسیقی، کارهای داوطلبانه در امور خیریه یا ورزش های توأم با سوخت و ساز همه جانبه سرو کار دارند، سطح سلامت را افزایش می دهد.علت آن است که عضویت در چنین گروه هایی تعامل با دیگران، اغلب در یک بافت فرهنگی کوچک را شامل می شود که آداب و رسوم، ارزش ها و سامانه تنظیم زمان، فعالیت و روابط اجتماعی خاص خود را دارد. این گروه های تفریحی که موسیقی بخش جدایی ناپذیر آن است، از تمام مزایای مثبت موسیقی برای القای خلق خوب بهره می برند. به این ترتیب، فعالیت های تفریحی گروه مدار می تواند با تأمین برخی نیازها نیاز به محبت و نوعدوستی، نیاز به اجرای خود مختار فعالیت های ماهرانه، نیاز به هیجان، و نیاز به رقابت و پیشرفت، شادمانی رار افزایش دهد (همان منبع).
۲-۲-۲-۱۴ مسکن
مسکن از جمله متغیر هایی نیست که روانشناسان معمولاً بررسی می کنند، اما تأثیر مسکن در شادی توجه محققین را به خود جلب کرده است. مسکن یکی از ابعادی است که غالباً مورد توجه بوده است (هال، ۱۹۷۶). مسکن به عنوان بخشی از یک زندگی استاندارد مطرح است. چند مطالعه نشان داده اند که چه جنبه هایی از مسکن موجب خشنودی فرد می شود. در بررسی انگلیسی هال، آنهایی که دوش حمام ثابت نداشته اند، از حمام خود خشنودی زیادی نداشته اند. اما این مسأله تأثیر خیلی اندکی روی خشنودی کلی از مسکن داشته است و حتی تأثیر خیلی کمتری روی خشنودی از زندگی داشته است. کمپبل و همکاران (۱۹۷۶) در امریکا نشان دادند که خشنودی از مسکن، به متغیر هایی از قبیل تعداد اتاق برای هر نفر، اندازه اتاق ها و وسایل گرمکن بستگی دارد.
خشنودی از مسکن، در خشنودی کلی مؤثر است و همبستگی آنها ۳۰% است (اندریوز و ویتی، ۱۹۷۶)، که نسبت به سایر متغیر هایی که مورد بحث قرار خواهد گرفت تأثیر کمتری دارد (همان منبع).
۲-۲-۲-۱۵ آموزش مهارتهای اجتماعی
ارتباط ها منبع مهمی از شادی هستند، خصوصاً ازدواج و سایر ارتباط های نزدیک با دوستان و همکاران. مشکل در ایجاد یا نگهداری این ارتباط ها منبع عمده نگرانی است. آرگایل و لو (۱۹۹۰) نشان دادند که بخشی از تبیین شادی برونگراها، بخاطر مهارتهای اجتماعی بهتر این افراد است، بخصوص خود ابرازی و توانایی همکاری آنها. بیماران افسرده و بسیاری از سایر بیماران روانی از مهارت های اجتماعی و احساس رضایت کمتری برخوردارند (هولین و تراور، ۱۹۸۶). آموزش مهارت های اجتماعی می تواند کمک زیادی ارائه کند. برای کسانی که نمی توانند دوست پیدا کنند این آموزش ها شامل ارتباط غیر کلامی، ارتباط کلامی، احساس مفید بودن، درک بهتر موقعیت ها و ارتباط های اجتماعی می باشد. آنهایی که دوستانی دارند ولی هنوز احساس تنهایی می کنند، فواید زیادی از خود افشاگری می برند. زوج درمانی و بهبود روابط زناشویی می تواند شامل احساس مفید بودن و همچنین آموزش حل تعارضات با بحث و گفتگو باشد. موارد زیاد دیگری در رابطه با جنبه های مختلف مهارت های زناشویی وجود دارند که می توان آنها را آموزش داد (آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
آموزش مهارت های اجتماعی، برای بیماران افسرده و سایر بیماران، به تنهایی و یا به عنوان بخشی از مجموعه تکنیکهای دیگر بکار رفته است. موفقیتهای قابل توجهی گزارش شده و سودمندی آن در طی ۱ الی ۲ سال پیگیری، مشخص شده است. آموزش مهارت های اجتماعی، بخشی از یک مجموعه بزرگ درمانی است.
۲-۲-۲-۱۶ صفات شخصیتی و شادمانی
نظریه های صفت شخصیت، چنین استدلال می کنند که جنبه های مهم رفتار و تجربه افراد را می توان با تعداد محدودی از ابعاد مشخص ساخت، و نیمرخ های صفات شخصیتی خاص با شادمانی پیوند دارند. صفات شخصیتی در جامعه از توزیع بهنجار پیروی می کنند. بنابراین از نظر هر صفت مفروض (برونگرایی) بیشتر مرودم در حد متوسط و تعداد اندکی در سطوح بسیار پایین یا بسیار بالا قرار می گیرند و این بدان خاطر است که این صفات توزیع بهنجار دارند و فقط نیمرخ بخصوصی از صفات با شادمانی مرتبط است. همه افراد نمی توانند به سطح شادمانی برسند.
مطالعه های شخصیتی در مورد شادمانی نشان می دهند که افراد شاد و ناشاد نیمرخ های شخصیتی متمایز دارند (دینر و لوکاس، ۱۹۹۹). در فرهنگ های غربی، افراد شاد، برونگرا و خوش بین هستند و از عزت نفس بالا و مرکز کنترل درونی برخوردارند. در مقابل، افراد ناشاد به سطوح بالایی از روان رنجوری گرایش دارند. همبستگی برونگرایی با شادمانی یا عاطفی بودن مثبت حدود ۷۰% است، اما همبستگی روان رنجورگرایی با عاطفی بودن منفی بیشتر از ۹% است. جالب اینکه، هوش با شادمانی ارتباطی ندارد. پیوند بین صفات شخصیت و شادمانی در بین فرهنگ ها جهان شمول نیست.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:38:00 ق.ظ ]