تقویت حس کنجکاوی کودک نسبت به محیط اجتماعی و طبیعی خود
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
آشنا کردن نوآموزان با زندگی پیامبران و ائمه (ع) در حد ممکن
آشنا کردن نوآموزان با قوانین و هنجارهای اجتماعی
پرورش حس اعتماد به نفس در کودکان
اهداف عاطفی
احترام گذاردن به بزرگسالان
علاقمند کردن به نظم و مسئولیت پذیری و رعایت حقوق دیگران
علاقه مند کردن نوآموزان به درس و مطالعه
علاقه مند کردن نوآموزان به فعالیتهای اجتماعی و تعاون
اهداف روانی ـ حرکتی:
ایجاد عادات بهداشتی و ایمنی
آموزش عملی نماز
تقویت مهارت خواندن، نوشتن، حساب کردن در حد مقدماتی (تقی پور ظفیر، ۱۳۸۷).
محتوای برنامه درسی دوره پیش دبستان:
تحقق برنامه درسی و اهداف آن به تنهایی مقدور نیست بلکه تمامی عناصربرنامه درسی باید هماهنگ و در ارتباط با هم طراحی و اجرا گردند. محتوای مواد آموزشی و برنامه درسی در هر پایه تحصیلی در راستای دستیابی به اهداف پایه های تحصیلی طراحی می شود لذا محتوای برنامه درسی در دوره پیش از دبستان در برگیرنده انتظارات یادگیری درباره موضوعات متنوعی از قبیل علوم طبیعی و اکتشاف، ریاضی و حل مسأله، نقاشی، زبان آموزی، قرآن و مسائل دینی و مذهبی و کنجکاوی می باشد که از طریق فرصتهای یادگیری متنوع و سازنده در اختیار کودکان قرار می گیرد انعطاف در انتخاب محتوا با توجه به شرایط زمانی و مکانی، نقش والدین، نقش مربی حتماً وجود خواهد داشت. لذا محتوای پیش دبستانی مطرح شده براساس محتوای دوره ابتدایی تنظیم شده است تا محتوای دوره آمادگی به عنوان پیش نیازی برای دروس دوره ابتدایی محسوب گردد.
محتوای علوم طبیعی و اکتشاف در برنامه درسی دوره پیش دبستان
انسان (بدن انسان، حواس پنجگانه، رشد انسان، عوامل مؤثر در رشد) براساس تجربیات واقعی و علت و معلولی. جانوران، (انواع جانوران، رشد آنها، محل زندگی، تغذیه و …) براساس تجربیات واقعی و علت و معلولی. وسایل نقلیه و عادت ایمنی.
محتوای ریاضیات و حل مسأله:
مهارت اندازه گیری و تخمین زدن: مهارتهایی شامل بیان و کاربرد مناسب واحدها (غیر استاندارد) در اندازه گیری، تخمین زدن، ارتباط فضایی زمانی و مقایسه.
مبداها: بالا، پایین، بالاتر، پایین تر، بالاترین، پایین ترین، دور، نزدیک، دورتر، نزدیکتر، دورترین، نزدیکترین، وسط، چپ، راست، زیر و رو، عقب، جلو، داخل، خارج.
مقایسه اندازه ها: زیاد، زیادتر، زیادترین، کم، کمتر، کمترین. پر خالی، پهن، باریک، نازک، ضخیم، چاق، لاغر، کوتاه، کوتاه ترین، بلند، بلندتر، بلندترین، سبک، سبک تر، سبک ترین، قبل، بعد، عمق، کناره، اینجا، آنجا.
محتوای دینی و قرآنی
تقویت رفتار کنجکاوانه کودک برای جستجو، پرسش زیاد. ایجاد نگاهی تازه، نشاط و شادمانی، تقویت فطرت ذاتی، فراهم آوردن و موقعیتهای زیاد برای پاسخ به سؤالات کنجکاوانه کودکان در مورد مسائل معنوی در حد آشنایی با پیامبر اسلام (ص) کتاب قرآن، ائمه اطهار از طریق قصه، داستان نمایش و …
سوادآموزی و زبان آموزی با محوریت کاربرد
نشان دادن تصویرهای متنوع به کودک که در زیر آن اسم تصویر نوشته شد و تکرار و تداعی کلمه همراه با تصویر آگاهی از چگونگی نوشته ها (نوشتن از راست به چپ، فاصله بین کلمات).
آشنایی و استفاده از وسایل و لوازم التحریر برای آمادگی نوشتن، آشنایی مقدماتی با حروف الفبا بدون نقطه در نوشتن و آشنایی با شکل الفبا بخصوص اگر کودک چند سال هست که در مهد کودک فعالیت دارد.
هنر و خلاقیت با محوریت آفرینندگی:
نقاشی آزاد (کمک بزرگی به رشد خلاقیت می کند بنابراین از نقاشی آزاد استفاده بیشتری می کنیم.
کار دستی و انجام کارهای چسپاندنی، رنگ آمیزی
کودک آزادی و حق انتخاب عدم محدودیت کودک
مهمترین اصل در سازماندهی روش تدریس در دوره پیش دبستان
اصل مبتنی بر روان شناسی جدید:
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
روش باید علاقه فعلی فراگیران را مورد توجه قرار دهد.
رشد و علایق آینده او را برانگیزد. در دوره پیش دبستان بازی کردن علاقه خاص نوآموزان است.
روش تدریس باید با بازی کردن بصورت درهم تنیده اجرا گردد. پیوند علاقه فراگیر با روش باعث رغبت و انگیزه او برای مشارکت در فرایند یاددهی ـ یادگیری شده و زمینه رشد او را فراهم می سازد.
روش باید برای تفاوت های فردی در توانایی، علایق و زمینه های فراگیران پیش بینی لازم را به عمل آورد.
روش باید از طریق استفاده از مواد عینی فرصتهایی برای یادگیری فراهم سازد.
روش باید همه جانبه های رشد بچه را در برگیرد.
جنبه های عقلانی، اجتماعی، عاطفی و معنوی و جسمانی، جنبه های اساسی شخصیت را تشکیل می دهند.
روش باید امکان لازم را برای مشارکت فراگیران در حل مسایل زندگی فراهم سازد.
روش باید امنیت و رضایت برای فراگیر فراهم سازد.
اهمیت آموزش و پرورش دوره پیش دبستانی
آموزش و پرورش کودکستانی اولین مرحله از آموزش و پرورش رسمی که هدفها، برنامه ها، روشها و ابزارهای خاص خود را دارد و پایه مهمی برای سایر دوره های آموزش و پرورش عمومی است این مرحله از آموزش را می توان به دو دوره اصلی تقسیم کرد دوره اول مربوط به کودکان شیرخواره و نوپا (از ماه های اول زندگی تا چهار سالگی است) در کشور ما اکثر مهدهای کودک که زیر نظر سازمان بهزیستی کشور هستند که رشد و پرورش ذهنی کودکان در همین سنین را بر عهده دارند. دوره دوم که مخصوص کودکان پنج تا شش ساله است دوره آمادگی برای ورود به دبستان (اصطلاحاً دوره پیش دبستانی) نامیده می شود که اساساً زیرا نظر آموزش و پرورش است هر یک از دوره ها با زیر دوره های مذکور که در کشورهای مختلف با نامهای گوناگون شناخته می شوند و با توجه به سطح رشد نیازها و توانایی های کودکان، برنامه آموزش و پرورش خاص خود را دارند. امروزه با ازدیاد تعداد مادران شاغل جمعیت کودکان ورود به کودکستان هر روز بیشتر و بیشتر می شود که البته فقط برای کودکان ۶ ساله برنامه های آموزش خاصی در نظر گرفته می شود درواقع وظیفه اساسی مهدکودکها در کنار پرستاری و حمایت از کودکان پاسخگویی به نیازهای زیستی، بهداشتی، روانشناختی آنان در غیاب والدین است برای انجام چنین وظیفه ای مهدکودکها باید برخوردار از مریبان توانمند و مدیران کار کشته و آگاه و لایق و دارای برنامه های دقیق و امکانات کافی باشند و در کار بر رشد و پرورش همه جانبه کودکان تأکید کنند چرا که دیدگاه همه جانبه نگر نسبت به کودکان در اصل بر تمامیت شخصیت کودکان استوار است بنابراین باید در همکاری و هماهنگی با خانواده امکان رشد او را فراهم آورد. توجه به تمامیت شخصیت کودک مستلزم آن است که در مهدکودک و کودکستان محیطی مطمئن و سالم و آموزنده که در عین حال از بازی و سرگرمی نیز خالی نباشد برای او فراهم آورده شود. طرح و نقشه مشخصی برای فعالیتهای عملی روزانه مربیان که پاسخگوی نیازهای خاصی کودکان باشد وجود داشته باشد و پیشرفتهای کودک را در زمینه های زیستی، عاطفی، ذهنی و اجتماعی به طور مرتب اعتلا بخشیده. سالهای پنجم و ششم زندگی کودک را سالهای کودکستانی و دوره آمادگی برای ورود به دبستان یا دوره پیش دبستانی می نامیم در این دوره است که کودکان برای ورود به دوره آمادگی و نهایتاً برای ورود به دبستان آماده می شوند. به بیان دیگر در این دوره است که نقش نهاد خارج از محیط خانواده یعنی نقش کودکستان در رشد و پرورش و یادگیری کودک اهمیت می یابد و لذا برنامه ریزی منسجم و هدفدار آموزش و پرورش ضرورت بیشتری پیدا می کند از قدیم الایام سن ۵ و ۶ سالگی در کشور ما سن ورود به مکتب خانه و آموزش نماز و الفبا و قرآن و نظم آموزشی و اجتماعی قلمداد می شده است و در اروپا اواسط قرن هجدهم به بعد همین دوره را زمان ورود به باغ کودکان می نامیده اند و ما امروزه نیازمندیم که بر مبنای اصالتهای فرهنگی خویش دانشهای نوین آموزش کودکستانی را به کار گیریم و طرح نوینی از تعلیم و تربیت را به عالم فرهنگ و دانش بشری عرضه کنیم برای اینکه در یک کشور انقلابی و در سال توسعه بسر می بریم بویژه ضرورت دارد برای کودکانی که در محرومیت فرهنگی و اجتماعی روزگار می گذرانند و متأسفانه اکثریت فرزندان این مرز و بوم را تشکیل می دهند کودکستانهایی در روستاها و شهرهای خود ایجاد کنیم که بتواند مقدمات پر کردن شکاف وسیع محرومیت را فراهم آورده تأکید ما بر ضرورت ایجاد و گسترش کودکستانها از این بابت نیز هست که ویژگی های زندگی اجتماعی ما در مقایسه با گذشته های دورتر به شدت تغییر یافته است درواقع امروز الگوی زندگی خانوادگی بسیار متفاوت از سابق می باشد چرا که بسیاری از مادران به طور فرایندی به کار در ادارات و کارگاه ها انتقال پیدا کرده اند در نتیجه طرز تلقی زنان از زندگی اجتماعیشان تغییر یافته و ارزشهای جدیدی بویژه روانشناسی و تعلیم و تربیت کودکان و پژوهشهای بیشمار علمی در ذهن مردم ایجاد کرده و خلاصه آموزش و پرورش رسمی پیش دبستانی بر همگان آشکار شده است که به صورت تکلیفی مهم و اساسی برای والدین و مسئولیتی برای دولتها درآمده است (ندیمی، ۱۳۸۷).
تعلیم و تربیت دوره پیش از دبستان از نظر دانشمندان بزرگ مغرب زمین:
امروزه آموزش پیش دبستانی از نظر همه صاحبنظران تعلیم و تربیت، امری پذیرفته شده است زیرا آموزش این دوره کودکان را وادار به کنجکاوی می کند و آنها را تشویق می نماید تا متفکران و یادگیرندگان خردسالی باشند که با انگیزه محیط اطرافشان را جستجو کنند و یاد بگیرند که چگونه بیاموزند.
در واقع ما هم نمی توانیم تأثیر متخصصان تعلیم و تربیت دوران کودکی اولیه[۱۱] را بر تفکر فعلیمان نادیده بگیریم. درواقع به نقطه نظرات چندی از متخصصان در مورد برنامه های درسی و تعلیم و تربیت دوره پیش دبستان می پردازیم.
نخستین کسی که از یک قرن قبل تاکنون تأثیر مهمی روی تربیت دوره کودکی اولیه در کشور انگلستان داشته است فریدریک فروبل[۱۲] بوده اگر چه امروز تعلیم و تربیت او بیهوده به نظر می رسد شکی نیست که فروبل رویکرد جدیدی برای فهم ما از فعالیتها و روش های یادگیری کودکان بوجود آورد و نشان داد که کودکستان قبل از اینکه بتوانند به آگاهی از خود و محیط دست یابند به تجربه های گسترده ای نیاز دارند. فروبل تحت تأثیر روسو[۱۳] و پستالوزی[۱۴] قرار داشت او معتقد است که بازی یک فعالیت جدی و عمیقاً مهم برای خردسال است فروبل نوشت (پ. ۳۰، ۸۹۶): در سن کودکی، بازی اساساً یک امر بی اهمیت نیست، بازی یک موضوع جدی و عمیقاً مهم است. تمرکز بر روی بازی در این سن هسته کامل آینده فرداست چون در بازی کل شخصیت و حساسترین کیفیات ذهن شکل میگیرد. به نظر او کودکستان[۱۵]ها مؤسساتی هستند که کودکان در آن آموزش می بینند و خودشان را تربیت می کنند و محلی است که آنها تمام توانایی هایشان را از طریق بازی که یک فعالیت خلاق[۱۶] و آموزش خود به خودی[۱۷] است شکل می دهند و یکپارچه می کنند کودکان از طریق بازی یاد میگیرند درواقع بازی اصل اساسی فلسفه فروبل است اصلی که توسط بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت دوران کودکی اولیه برجسته شده است.
هدایا و سرگرمیها، بخش اساسی نظریه فروبل در مورد افکار فطری[۱۸] بود تا کودکان به کمک آنها نمادپردازی کنند و آنها اسباب بازی های دایمی دوران کودکی بودند برای نمونه توپ، تخته، شن، خاک، فعالیتهای بازی کودکان را در تمام سنین شکل می دادند نقش مربی، برنامه ریزی و نظارت بر فعالیتهای کودکان بود در کودکستان فروبل هدایا، سرگرمیها، مسابقات، آوازخوانی داستان سرایی و گفت و شنودهایی وجود داشت که برنامه درسی کودکستان را متفاوت با مدرسه ابتدایی قرار می داد زیرا مدارس، برنامه درسی شامل مطالب ۳R[19] بود که بیشتر وقت برنامه روزمره دانش آموزان را پر می کردند. فعالیت آموزشگاه های کودکان خردسال در دوران جدید را باید بیشتر مدیون نظرات فروبل بدانیم.
رودولف (۱۸۹۹) اشتاینر فیلسوف و حکیم متأله اتریشی نخستین مدرسه والدرف[۲۰] را در استاتگارت[۲۱] برای فرزندان کارگران کارخانه سیگار دایر کرد گر چه این مدرسه برای کودکان تمام سنین طراحی شده بود امروزه فقط مهدکودک رودلف در این کشور و در بسیاری از کشورهای جهان گسترش یافته است اشتاینر اساساً به کودکان علاقمند بود و اصول تعلیم و تربیت او مبتنی بر دیدگاه ویژه ای از رشد کودک بود فلسفه پشت سر برنامه درسی او این بود که با درک ماهیت کودک، شکل گیری فردیت آنها ممکن می شود اگر به کودکان برنامه درسی خلاقی ارائه شود که بتوانند تجربه های متوازنی از هنر و علوم و فرصتهایی برای رشد فرایندهای فرک کردن، احساس کردن و اشتیاق را فراهم کنند. آنها بزرگسالانی انعطاف پذیر و خلاق می شوند.
عکس مرتبط با سیگار
از نظر اشتاینر بهترین مربی کودکستان[۲۲] کسی است که بتواند جو خانه را در محیط مدرسه ایجاد کند. تأکید عمده اشتاینر روی بازی آزادانه و استفاده از اسباب بازی های دارای اهداف چندگانه بود که بتواند تخیل[۲۳] و بازی کودکان را تشویق کند در مهد کودک اشتاینر موادی همچون سنجاق، صدف، تکه های چوب و پارچه همیشه در دسترس کودکان بود و آنها تشویق می شدند که بدوزند، نقاشی کنند و به کارهای چوبی سرگرم شوند. در حوزه کارهای چوبی، کودکان به مدلهای کوچکی از هر چیز البته از نوع واقعی اش دسترسی داشتند؛ ابزارهایی که می توانستند اسباب بازی هایی را برای استفاده در بازی های تخیلی شان بسازند. بازیهای بیرون از کودکستان مورد تشویق قرار می گرفت، اما مقدار وسایل بازی کم بود با این وجود مقدار وسایل بازی طبیعی وجود داشت درواقع عدم وجود وسایل ساخته شده در دسترس کودکان عمدی بود تا آنها در بازی هایشان خلاق تر و تخیلی تر شوند. همچنین در این مدرسه کودکان به روش های گوناگونی در استفاده از رنگها تشویق می شدند زیرا اشتاینر باور داشت که کودکان باید در مورد رنگها به عنوان ماهیتهای فعال و زنده فکر کنند. آواز خواندن همانند حرکات موزون جسمی با اهمیت بود.
هنر جدید حرکات موزون که توسط اشتاینر مطرح شد شامل حرکات توأمان موسیقی و صحبت کردن بود. داستان گویی نیز در برنامه درسی اشتاینر مهم بود؛ همانطور که او می گفت اگر داستانی خوانده شود کتاب داستان بین داستانگو و کودکان قرار میگیرد. اگر کتاب کودکان تصاویری را برای تحریف تصوراتشان را نشان نداشته باشد آنها بیشتر قادر می شوند موقعیت را تصویر کنند در برنامه درسی اشتاینر نه مطالب آموزشی ارائه می شد و نه کوششی برای وادار کردن کودکان به خواندن و نوشتن صورت می گرفت شاید این یکی از دلایل افزایش و گرایش والدین به مهدهای کودک اشتاینر باشد؛ همان والدینی که از فشارهای آموزشی وارد بر کودکان توسط مهدهای کودک امروزی نگرانند(کرتیس، ۱۳۸۶).
مونته سوری (۱۹۶۴) به تربیت دوره اولیه کودکی اهمیت فراوانی قائل بود درواقع او بود که عملاً مسئول آشنایی با تجهیزات دوره کودکی در مدارس و کلاس های پیش دبستانی مانند برنامه درسی منطبق با دیدگاه های مونته سوری کودک را دارای دو نوع حساسیت پذیری خلاق می داند که مستلزم ذهن جذب کننده[۲۴] و دوره های حساس[۲۵] است که این دو ابزار برای کمک به کودک به منظور سازگاری با محیطش است. مونته سوری به لزوم آزادی در یک محیط سازماندهی شده اشاره می کند البته منظورش آن نیست که کودک هر چه بخواهد انجام دهد او استدلال می کند نمی توانیم به طور مطلق آزاد باشیم و اگر آزادی مطلق داشته باشیم نمی توانیم در جامعه زندگی کنیم درواقع او ویژگی های کودک طبیعی را مستلزم توانایی کار کردن متناسب با سنجش، آزادی نگاه کردن و امکان انتخاب فعالیت و دنبال کردن توازن طبیعی و الگوی کارش می دانست درواقع برنامه ریاضی مبتنی بر وسایل بسیار منظم بوسیله مونته سوری طراحی شده بود برنامه زبان با رویکرد فنوتیک (آوایی) کاملاً خردسالان را با خواندن آشنا می کند و فعالیت هایی نیز در مورد موضوعات فرهنگی و خلاق در محیط آماده شده وجود دارد (همان منبع).
تفاوت کودکان در سنین پیش از دبستان:
هیچ کودکی مانند کودک دیگر نیست هر کودک خصوصیات متفاوتی را به ارث می برد که یکی از آنها استعداد یادگیری است شکل ظاهری کودک طرز رفتار، چگونگی یادگیری او تا حدی تحت تأثیر خصوصیاتی است که از والدین و نیاکان خود به ارث برده است بنابراین به استثنای دوقلوهای همسان، هیچ کودکی نمی توان پیدا کرد که از نظر ترکیب خصوصیات ارثی با کودک دیگر همانند باشد آهنگ رشد دختران تندتر از پسران است. جنس کودک و نیز تمام مشخصات ارثی که باعث پیشرفت یا عقب افتادگی او در طول زندگی اش می شود در لحظه بسته شدن نطفه مشخص می شود دختر ها و پسرها نه تنها از لحاظ ظاهر بلکه از لحاظ رفتار نیز با یکدیگر متفاوتند برخی از این تفاوتها نتیجه توقعات والدین و معلمان از پسرها و دخترهاست چه غالباً پسرها از آغاز تولد آزادی بیشتر برای تلاش رسیدگی به کارها و روی پای خود ایستادن می دهند در حالی که نحوه رفتار با دختران با نرمش بیشتری همراه است و از آنها انتظارات دیگری می رود و به همین دلیل آنها شخصیت متفاوتی می یابند آرامتر و مطیع تر از پسران می شوند و انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می دهند اول این که پسرها پیش از دخترها خصوصیاتی را که منجر به نارسایی در صحبت کردن و خواندن می شود به ارث می برند تفاوت در آهنگ رشد نیز می تواند یکی از دلایل باشد بسیاری از پسرها برای فراگیری آنچه دخترها در سنین ۵ سالگی و ۶ سالگی می آموزند آمادگی لازم را ندارند همچنین محیط کودکان در استعداد یادگیری و همچنین در نگرش آنان نسبت به یادگیری مؤثر است پس از تولد کودک به همان اندازه که تغذیه او اهمیت دارد تغذیه ذهن او نیز مهم است اگر کودک برای دیدن، گوش داده لمس کردن و چیدن، چیزهایی در اختیار داشته باشد و اگر کسی باشد که با او بازی کند و به حرفهای او گوش دهد با او صحبت کند و او را دوست داشته باشد، از طریق نگاه کردن، گوش دادن، چیدن، دستکاری و جابه جا کردن اشیاء، تقلید کردن، مقایسه حرکات آنی و تمرین و تکمیل مهارتهایی که به تدریج در او ظاهر می شود در یادگیری پیشرفت چشمگیری خواهد داشت حتی کودکان یک خانواده نیز که تا اندازه ای محیطی متفاوت دارند، نخستین کودک زندگی خود را با والدینی جوانتر و در عین حال کم تجربه تر که غالباً در مقایسه با فرزند سوم یا چهارم توجه و دقت بیشتری به فرزندان اول اختصاص می دهند شروع می کند محیط خانواده ها از نظر مسکن، تغذیه و تحصیلات که در وضع مناسبی نیستند و امکان لذت بردن از طبیعت یا هنر برای آنها وجود ندارد بنابراین از آنجا که محیط، صفات موروثی جنسی، مرحله و آهنگ رشد کودک همه و همه بر رفتار و یادگیری او تأثیر دارند اگر بخواهیم کودکی را آموزش دهیم ابتدا باید خصوصیات او را تشخیص دهیم برای این کار باید او را بشناسیم و ببینیم چه عواملی شوق و علاقه او را به یادگیری برمی انگیزد و اینکه چه چیزی باعث یادگیری او می شود. (ندیمی، ۱۳۸۷).
شخصیت:
شخصیت مجموعه رفتارها و ویژگی هایی است که انسان خاصی را مشخص می کند عموماً مردم شخصیت فرد را عبارت از جلوه او در نظر دیگران فرض می کنند.
بررسی ابعاد شخصیت افراد مستلزم مراوده طولانی و مطالعه علمی و عمیق است بسیاری از فلاسفه عناصر باطنی و درونی افراد را که مبانی رفتار ایشان را فراهم می آورند به عنوان پایه و اساس شخصیت می دانند اما در روانشناسی ابعاد شخصیتی فرد عمدتاً در حوزه برخورد و رفتار او با دیگران مورد توجه است. غالباً روانشناسان شخصیت را نتیجه حاصل از تأثیر متقابل فرد و محیط زندگی اش می دانند ویژگی های اجتماعی شخصیت هر کس رفتار اجتماعی او را هدایت می کند و این ویژگی ها آمادگیهای کم و بیش پایدار برای رفتار اجتماعی است در هر حال شخصیت دارای دو بعدیا جنبه متمایز ظاهری و باطنی است جنبه ظاهری شخصیت ویژگیهای جسمانی و رفتار آشکار روانی و اجتماعی را شامل می شود و صفات درونی یا باطنی شخصیت به گونه ای است که همواره در یک نگاه و برخورد سطحی قابل توجه نیست و برای دستیابی به آنها می بایست از روش های ارزیابی و آزمونهای خاص بهره گرفت در هر حال باید توجه داشت که اگر شخصیت مجموعه ویژگیها و خصوصیاتی است که در یک طرح و الگوی واحد شکل گرفته و در رفتار فرد ظاهر میشود اما این خصوصیات کاملاً ثابت و تغییر ناپذیر نیست و همیشه زمینه تغییر و تکامل فراهم است. همواره در زندگی یک فرد شرایط و موقعیتهایی که موجب برانگیختگی نیازهای وی و کامروایی یا ناکامیاش میشود آثار قابل توجهی در شخصیت او به جای میگذارد. معمولاً هر زمانی که فرد نسبت به محیط خود واکنش نشان میدهد، تغییرات تازهای، هر چند کوچک در شخصیت او پدید میآید. (افروز، ۱۳۷۸) در واقع غالب روانشناسان شخصیت را نتیجه حاصل حاصل از تأثیر متقابل فرد و محیط زندگیاش میدانند ویژگیهای اجتماعی شخصیت هر کسی رفتار اجتماعی او را هدایت میکند و این ویژگیها آمادگیهای کم و بیش پایدار برای رفتار اجتماعی است که در این میان توجه به شخصیت (رشد اجتماعی و رشدی عاطفی) حائز اهمیت میباشد.
رشد شخصیت، یک فرایند همیشگی و متحول است که در برگیرنده تلاش انسان برای غلبه کردن بر مسائل مربوط به چگونگی گذراندن مراحل مختلف رشد است این مراحل بصورت منظم و پیاپی از تولد تا پیری در هشت مرحله یا هشت سن صورت میگیرد[۲۶]. برای شناخت یک فرد باید دید که او چگونه در این مراحل با مسائل مهم زندگی خود برخورد کرده است. و اریکسون از جمله دانشمندانی است که شخصیت و هویت آدمی را در هشت مرحله قرار داده که این هشت مرحله جهانشمول و شامل همه افراد است و به نظر او تفاوتهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی در چگونگی برخورد هر فرد با مسائل هر مرحله و همچنین حل آن ها تأثیر بسیار میگذارد. (سیف، ۱۳۸۳).
اعتماد در برابر بیاعتماد (از تولد تا ۱ سالگی)