محقق
چارچوب
مدل طبقهبندی
مچلاپ[۴۴] (۱۹۶۲)
نقش (وظیفه) تولید دانش
- سرمایهگذاری در سرمایه دانشی
- هزینههای تولید
- رشد اقتصادی
اسوبی[۴۵] (۱۹۸۸، ۱۹۹۷)
پایش دارایی ناملموس
- ساختار داخلی
- ساختار خارجی
- شایستگی
کاپلان و نورتون (۱۹۹۲)
کارت امتیازی متوازن
- رویکرد فرآیندهای داخلی
- رویکرد مشتری
- رویکرد رشد و یادگیری
- رویکرد مالی
ادوینسون و مالون[۴۶] (۱۹۹۷)
طرح ارزش اسکاندیا
- سرمایه انسانی
- سرمایه ساختاری
لو[۴۷] (۲۰۰۰)
کارت امتیازی سرمایه دانشی
- درآمدهای کلی، دارایی ملموس،درامدهای سرمایه دانشی
۲-۱-۹ مدلهای اندازهگیری سرمایه فکری
۲-۱-۹-۱ روش Q توبین[۴۸]
روش Qتوبین، توسط جیمز توبین برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۸۱ توسعه دادهشد (زبون، ۲۰۰۳). بهطور سنتیQ توبین بهعنوان یک روش پیشبینی تصمیمهای سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت (هزینه جایگزینی داراییهای آن شرکت) را اندازهگیری میکند. بهصورت تئوری در بلندمدت این نسبت به سمت واحد میل میکند، اما شواهد تجربی نشان میدهد که در همین زمان این نسبت میتواند بهطور معناداری با عدد یک متفاوت باشد. نسبت کیوی بالا اغلب در سازمانهایی با درجه بالایی از دانش و فناوری و همچنین شرکتهایی که سرمایه انسانی آنها منبع اغلب دانشهای تولید شدهاست مشاهده میشود. برای مثال شرکتهای نرمافزاری که به میزان زیادی از سرمایه فکری بهره میجویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالیکه شرکتهای با سرمایه فیزیکی زیاد نسبتی در حدود یک دارند. نسبت Q توبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازار به دفتر میباشد با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی داراییهای فیزیکی را به جای ارزش دفتری داراییهای فیزیکی به کار میگیرد (جعفری، رضائی نور و حسنوی، ۱۳۸۵). نسبت حاصله به این شکل بهکار میرود که چنانچه نسبت Q یک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار Q رقابتی باشد، شرکت مزبور توانائی کسب سود بیشتر از شرکتهای مشابه را داراست. بهعبارتی دیگر، زمانی که Q مثبت باشد (هزینه جایگزینى داراییهای ناملموس کمتر از ارزش بازاری شرکت باشد)، شرکت از سودهای انحصار فروش یا بازگشت سرمایه بالاتر از میانگین برخوردار است .بالاتر بودن نسبت Q نشاندهنده بالاتر بودن ارزش سرمایه فکری شرکت میباشد (سرمایه فکری، اختلاف بین ارزش بازاری شرکت و ارزش داراییهای ملموس است). ( رمضان ، مجید،۱۳۹۰،۱۰۲)
۲-۱-۹-۲ برگه متوازن نامحسوس[۴۹]
برگه متوازن نامحسوس بهعنوان یکی از روشهای پیشتاز در حوزه داراییهای ناملموس، در سال ۱۹۸۹ با هدف ارائه روشی برای نشان دادن داراییهای شرکتهای دانش محور، توسط سویبی معرفی گردید (رودو[۵۰] و للیارت[۵۱]، ۲۰۰۲). این روش که توسعه یافته روش حسابداری منابع انسانی است، سرمایه فکری شرکت را به سرمایه فردی و ساختاری تقسیم می کند. شاخصهای سرمایه فردی شامل صلاحیتهای حرفهای و نظرات فنی کارمندان کلیدی که توصیف کننده استراتژی شرکت است میباشد. این سرمایه همچنین شامل تحصیلات، تجربه، تعداد افراد شرکت با پیشینه مرتبط و تقسیم مسؤلیتهای مرتبط با مشتریان و پروژهها میشود. سرمایه ساختاری به وسیله مزیتهای رقابتی شرکت بعلاوه تواناییهای کارکنان مانند اعتبار، تجربه و محصولات خاص، روشهای تولید و خدمات دهی نشان داده میشود. هدف کتابی که تحت همین عنوان به چاپ رسید، نشان دادن روشی عملی جهت گزارشدهی در زمینه کارکنان بهعنوان مهمترین منبع و نخستین مولد درآمد برای شرکتهای فنی بود. برای این منظور، ۳۵ شاخص غیرمالی با هدف کامل کردن گزارش مالی با اطلاعات مرتبط با کارکنان از قبیل پایداری، دانش، توانائی، بهرهوری و پتانسیل ایجاد درآمد پیشنهاد گردید (ریلاندر[۵۲]، جاکوبسن[۵۳] و روز[۵۴]، ۲۰۰۰). این شاخصها در جدول شماره ۲-۸ آورده شدهاست.
جدول شماره ۲-۸: شاخصهای مدل برگه متوازن نامحسوس( رمضان ، مجید،۱۳۹۰،۱۰۳)
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:42:00 ب.ظ ]