مدیران برای هموارسازی سود ابزارهای مختلفی در اختیار دارند. روشی که اغلب مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است مدیریت سود با بهره گرفتن از اقلام تعهدی است. مدیر می تواند با شناسایی درآمدهای آتی در سال جاری و یا انتقال هزینه های جاری به سنوات آتی اقدام به مدیریت سود نماید. نوع دوم مدیریت درآمد می تواند با دستکاری در فعالیتهای واقعی اقتصادی همچون تخفیف در قیمت برای بالابردن فروش و یا کاهش هزینه های اختیاری همچون هزینه های تحقیق و توسعه صورت گیرد. سومین ابزار مدیریت سود، که موضوع تحقیق حاضر می باشد، طبقه بندی نادرست اقلام (انتقال اقلام) صورت حساب سود و زیان است. با بهره گرفتن از این ابزار مدیران هزینه های اصلی (بهای تمام شده، هزینه های اداری و توزیع و فروش) را به اقلام دیگر صورت سود و زیان (همچون هزینه های اخراج دسته جمعی کارکنان شاغل در بخشهای فعال واحد تجاری، به هزینه بردن دارائیهای نامشهود خارج از فرایند استهلاک، کمکهای بلاعوض پرداختی، هزینه های غیرمعمول مربوط به مطالبات مشکوک الوصول و کاهش ارزش موجودی مواد و کالا، ذخیره های غیرمعمول برای زیانهای ناشی از پیمانهای بلندمدت، هزینه های جذب نشده ناشی از عدم دستیابی به ظرفیت معمول مورد انتظار و ضایعات غیرعادی) انتقال می دهند. همچنین آنها میتوانند با بهره گرفتن از این روش درآمدهای غیرعملیاتی شرکت را در قالب درآمدهای اصلی آن طبقهبندی نمایند.تحقیقات صورت گرفته عملی بودن انتقال اقلام صورت حساب سود و زیان را تأیید می کنند. پژوهشها نشان میدهد که مدیران به صورت عمدی اقلام صورت سود و زیان را جابه جا کرده تا بر درک و دریافت استفاده کنندگان تأثیر بگذارند (کینی و ترزونت[۳۵]، ۱۹۹۷). این اقلام بیشتر در جابجای سود عملیاتی و سود غیر عملیاتی و همچنین زیان عملیاتی و زیان غیرعملیاتی نمود پیدا می کند چراکه طبقه بندی برخی از درآمدها و هزینه ها در قالب عملیاتی و غیرعملیاتی متأثر ار نگرش ها و تصمیمات مدیریت می باشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
تغییر طبقهبندی ابزاری بسیار جذاب برای مدیریت سود است. مدیران با بهره گرفتن از این ابزار کم هزینه میتوانند مولفههای صورت حساب سود و زیان را تحت کنترل داشته و طبق پیشبینی های تحلیلگران عمل نمایند این اقدام سود خالص را تغییر نمیدهد، اما می تواند تأثیر مهمی بر انتظارت و تصمیمات سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان از صورتهای مالی داشته باشد. استفاده از این ابزار مدیریت سود (انتقال هزینه های اصلی به سایر اقلام و انتقال درآمدهای غیرعملیاتی به درآمدهای عملیاتی) دارای مزیت های خاصی است:
اولاً تغییر طبقه بندی سود خالص را تغییر نمی دهد. اگر استفاده کنندگان از صورتهای مالی صرفا بر سود خالص تمرکز می نمودند، تغییر طبقه بندی اقلام بی مورد بود، اما تک تک مولفه های سود برای استفاده کنندگان آگاهی دهنده است و قرارگرفتن اقلام مشابه در یک گروه، تحلیل و پژوهش را برای استفاده کنندگان تسهیل می نماید. در طبقه بندی اقلام در صورت حساب سود و زیان، هرچه مولفه های سود به فروش کالا یا درآمد اصلی شرکت نزدیک تر باشند، دائمی تر هستند که ظاهرا سرمایه گذاران این مسئله را تشخیص داده (لایپ[۳۶]، ۱۹۸۶؛ بردشاو و اسلوان[۳۷]، ۲۰۰۲) و اقلام و مولفه های صورت حساب سود و زیان را به گونه ای متفاوت باهم ارزشیابی میکنند. ثانیا درحالیکه هرسه ابزار مدیریت سود، انتظارات را در قبال عملکرد آتی شرکت بالا می برند، مدیریت اقلام معوقه و دستکاری در فعالیتهای واقعی اقتصادی موجب کاهش درآمد دوره های آتی یا گذشته می شوند، در مقابل، استفاده از ابزار تغییر طبقهبندی این مسئله را در پی ندارد. درصورتیکه مدیر تنها با بهره گرفتن از تغییر طبقهبندی اقدام به مدیریت سود نماید، سود دوره بعد واقعی میباشد. علاوه براین باتوجه به اینکه حسابرسان اکثرا به دنبال علل نوسانات غیرعادی در سود و سایر نسبت ها میباشند، چون سود خالص تغییری ننموده است، حسابرسان کمتر قادر به تشخیص استفاده از این ابزار میباشند.تمرکز یر این ابزار مدیریت سود به دلایلی حائز اهمیت است: اولا هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی ماهیتی کاملاً متفاوت دارند، هزینه های عملیاتی نسبتا پایدارند درحالیکه هزینه های غیرعملیاتی برطبق تعریف غیرعادی و یا غیرمعمول هستند. هزینه های غیرعملیاتی به شدت ناپایدارند و سرمایهگذاران نیز بر همین اساس با آنها برخورد میکنند. به این ترتیب تغییر طبقهبندی بین هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی، اگر دقیقا به وسیله استفادهکنندگان از صورتهای مالی تشخیص داده نشوند، می تواند بر انتظارات و درنتیجه قیمتها تأثیر شایانی بگذارد.تمرکز برروی تغییر طبقه بندی بین اقلام عملیاتی و غیرعملیاتی به چند دلیل آزمونی قوی برای سنجش این ابزار مدیریت سود محسوب می شود:
اولاً : هرکدام از اقلام صورت حساب سود و زیان محتوای اطلاعاتی متفاوتی داشته و سرمایه گذاران با هرکدام اقلام صورت سود و زیان (سود ناخالص، سود عملیاتی و سود خالص) برخوردی متفاوت دارند.
ثانیاً: اقلام عملیاتی و غیرعملیاتی دارای ماهیتی کاملاً متفاوت می باشند. اقلام عملیاتی نسبتاً پایدارند درحالیکه اقلام غیرعملیاتی به شدت ناپایدار بوده و سرمایه گذاران نیز بر همین مبنا با آنان برخورد می کنند. به این ترتیب تغییر طبقه بندی بین اقلام عملیاتی و غیرعملیاتی اگر کاملاً به وسیله استفاده کنندگان تشخیص داده نشود، می تواند بر انتظارات، تصمیم گیری ها و قیمت سهام تأثیر بگذارد(مک وی، ۲۰۰۶)..
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
۲-۱۳٫ پیشینه موضوع تحقیق
صاحبنظران و پژوهشگران متعددی به موضوع هموارسازی سود پرداخته اند. که در این قسمت تنها برخی از پژوهشهای انجام شده که تا حدی با هدف این پژوهش مرتبط تر می باشند، مورد مطالعه قرار می گیرند.
۲-۱۳-۱٫ پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
۲-۱۳-۱-۱٫ تحقیق براون و همکاران[۳۸] (۱۹۹۴)
براون و همکارانش (۱۹۹۴) در مطالعه ای رابطه میان اقلام غیرمترقبه و هموارسازی سود را از منظر تئوری حسابداری اثباتی و با مد نظر قرار دادن رویکرد تغییرطبقه بندی مورد بررسی قرار دادند. به اعتقاد آن ها انگلستان دارای محیط گزارشگری مالی منحصربه فردی می باشد که امکان استفاده از تغییرطبقه بندی را به عنوان یک ابزار مدیریت سود قدرتمند فراهم می آورد. آن ها در مطالعه خود از یک مدل مرتبط با هزینه های بدهی برای تبیین تغییرطبقه بندی مدیریتی و اثر آن بر هموارسازی سود بهره گرفتند. بر اساس یافته های آن ها رابطه مثبتی میان تغییرپذیری سود، نسبت پرداخت سود تقسیمی و سهم اختیارات مدیریت وجود دارد. یافته ها حاکی از این است که هموارسازی بطور مستقیم با میزان تأثیر رویه های طبقه بندی مرتبط می باشد.
حسابداری
۲-۱۳-۱-۲٫ تحقیق مک وی[۳۹] (۲۰۰۶)
مک وی در مقاله ای تحت عنوان «مدیریت سود با بهره گرفتن از تغییر طبقه بندی اقلام صورت حساب سود و زیان» در سال ۲۰۰۶ به بررسی رابطه بین اقلام خاص (اقلام غیرمترقبه و استثنایی) و تغییر غیرمنتظره در سود می پردازد. وی برای انجام تحقیق ۵۰۰ شرکت را به عنوان نمونه مطالعاتی خود انتخاب نمود و اطلاعاتی مانند فروش، سود عملیاتی قبل از استهلاک، اقلام خاص کاهنده سود، اقلام تعهدی و دوره گردش خالص دارایی ها را برای سالهای ۲۰۰۰-۱۹۹۶ گردآوری کردند. سپس بااستفاده از اطلاعات مذکور به محاسبه سود مورد انتظار و تغییر غیرمنتظره در سود پرداختند و نهایتا رابطه بین اقلام خاص و تغییر غیرمنتظره در سود تست گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد تغییر غیرمنتظره در سود در سال گزارش اقلام خاص خود را نشان می دهد و این تغییر در سال بعد از گزارش اقلام خاص معکوس می شود. علاوه براین مولف دریافت که استفاده از این ابزار مدیریت سود (تغییر طبقه بندی اقلام) در زمانی که امکان عمل کردن به پیش بینی تحلیل گر را به مدیران می دهد، رایج تر است. و نهایتا اینکه ظاهرا سرمایه گذاران در سال بعد از انجام مدیریت سود از نسبت به حذف این اقلام در صورت سود و زیان واکنش منفی نشان میدهند.
۲-۱۳-۱-۳٫ تحقیق استرانگ و همکارانش[۴۰] (۲۰۰۷)
استرانگ و همکارانش در مطالعه ای هموارسازی سود از طریق تغییرطبقه بندی را با درنظر گرفتن اثر تغییر استاندارد گزارشگری عملکرد کشور انگلیس (FRS3) مورد بررسی قرار دادند. یافته های آن ها حاکی از این است که بعد از تغییر استاندارد FRS3 افزایش قابل ملاحظه ای در استفاده از تغییرطبقه بندی برای هموارسازی سود در میان شرکت های انگلیسی مشاهده می شود. آن ها دلیل این امر را انحراف سودخالص از سود پیش بینی شده بیان کردند. ن ها اینگونه نتیجه گیری کردند که بعد از تغییر استاندارد گزارشگری عملکرد در انگلیس، در راستای برجسته نمودن سودهای پایدار، استفاده از تغیرطبقه بندی افزایش چشمگیری یافته است.
۲-۱۳-۱-۴٫ تحقیق کامرون و گالری[۴۱] (۲۰۰۸)
کامرون و گالری در سال ۲۰۰۸، با انجام تحقیقی تحت عنوان «آیا مدیران برای رسیدن به سود مورد نظر از اقلام غیرعادی[۴۲] برای مدیریت سود استفاده می کنند؟» به بررسی رابطه بین اقلام غیرعادی (اقلام قابل توجه کاهنده یا افزاینده سود که بصورت مکرر و معمول رخ نمی دهند) و تغییر در سود می پردازند، نتایج تحقیق حاکی از آن است که اگرچه رابطه ای بین اقلام غیرعادی و سود وجود ندارد، اما یک وجود رابطه قوی منفی بین تغییرات در سود و اقلام غیرعادی ثابت گردید. به عبارتی رابطه ای مثبت و قوی بین تغییر مثبت در سود و گزارش اقلام غیرعادی مثبت و رابطه ای منفی و قوی بین گزارش اقلام غیرعادی منفی و تغییرات منفی در سود مشاهده شد. یافتهها حاکی از آن است که مدیران با بهره گرفتن از اقلام عادی برای حداکثر یا حداقل کردن تغییر در سود دست به مدیریت سود می زنند. نتایج تحقیق نشان می دهد که گزارش اقلام غیرعادی در شرکتهای با تغییرات زیاد در سود نسبت به سایر شرکتها محتمل تر بوده و این احتمال در شرکتهایی که تمایل بیشتر برای عمل کردن به پیش بینی تحلیل گر دارند، نسبت به سایر شرکتها که تحلیلگران را نادیده می گیرند، بالاتر است.
۲-۱۳-۱-۵٫ تحقیق فن و توماس[۴۳] (۲۰۰۹)
فن و توماس (۲۰۰۸) در تحقیقی به بررسی این موضوع پرداختند که آیا مدیران در راستای هموارسازی سود خالص عملیاتی، هزینه ها را در قالب هزینه های خاص طبقه بندی می کنند یا خیر. آن ها با بهره گرفتن از مدل ارائه شده توسط مک وی (۲۰۰۶) و اعمال تعدیلات پیشنهادی توسط بارو و کریدی (۲۰۰۸) رابطه معکوس و معنی داری میان سود خالص دور از انتظار و اقلام خاص منفی مشاهده کردند.
۲-۱۳-۲٫ پژوهشهای انجام شده در ایران
با توجه به این که در ایران تاکنون مطالعه در ارتباط با مدیریت سود از طریق تغییرطبقه بندی اقلام صورت سود و زیان انجام نشده است از این رو در ادامه خلاصه ااز برخی مطالعات مرتبط با مدیریت سود ارائه می شود:
۲-۱۳-۲-۱٫ تحقیق پورحیدری و همتی (۱۳۸۳)
پورحیدری و همتی در تحقیقی تحت عنوان “بررسی اثر قراردادهای بدهی، هزینه های سیاسی، طرحهای پاداش و مالکیت بر مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” به بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت سود پرداخته اند. جامعه آماری تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و دوره زمانی سالهای ۱۳۷۶ الی ۱۳۸۰ می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد که بطور میانگین بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و دستکاری سود ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد. بررسی ارتباط متغیر اندازه (کل فروش) و دستکاری سود نشان داد که با افزایش اندازه شرکت، مدیریت انگیزه بیشتری جهت افزایش سود درجهت ارائه تصویری بهتر از عملکرد خود به سهامداران و مسئولین دارند. یکی دیگر از متغیرهای مورد استفاده جهت بررسی اثر فشارهای سیاسی در رابطه با مدیریت سود، تعداد کارکنان شرکت بوده است.نتایج حاکی از آن است که شرکتهایی که از تعداد بیشتری کارمند برخوردار می باشند، فشارهای سیاسی وارده بر آنها نیز بیشتر است. درنتیجه مدیریت اینگونه واحدها، جهت کاهش فشار وارده اقدام به کاهش سود می نمایند. نتیجه آزمون فرضیه های متغیر پاداش و مالکیت حاکی از عدم ارتباط معناداری بین متغیرهای ذکرشده و دستکاری سود بوده است.
۲-۱۳-۲-۲٫ تحقیق حساس یگانه و یزدانیان (۱۳۸۷)
مسئله مورد بررسی در این تحقیق، تأثیر برخی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود در ایران است. از جمله اصول حاکمیت شرکتی که در این تحقیق تأثیر آنها بر کاهش مدیریت سود مورد بررسی قرار گرفته است، عبارت است از مالکیت سرمایه گذاران نهادی، وجود مدیران غیرمؤظف (غیراجرایی) در ترکیب هیأت مدیره، عدم وجود مدیرعامل شرکت به عنوان رئیس یا نایب رئیس هیأت مدیره، و وجود حسابرسان داخلی. در این تحقیق از اقلام تعهدی اختیاری با بهره گرفتن از مدل تعدیل شده جونز به عنوان شاخصی برای تعیین مدیریت سود در شرکتها استفاده گردیده است. بدین منظور اطلاعات ۱۷۷ شرکت طی سالهای ۱۳۸۲ الی ۱۳۸۴ بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد زمانی که درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی در شرکتها بیش از ۴۵% می باشد، مدیریت سود کاهش می یابد. علاوه بر این یافته های پژوهش حاکی از این است که بین وجود مدیران غیرمؤظف در ترکیب هیأت مدیره، عدم وجود مدیرعامل شرکت به عنوان رئیس یا نایب رئیس هیأت مدیره، وجود حسابرسان داخلی در شرکتها در ایران و مدیریت سود، رابطه معناداری وجود ندارد.
۲-۱۳-۲-۳٫ تحقیق بداغی و بزاززاده (۱۳۸۷)
تحقیق بداغی و بزاززاده درخصوص بررسی رابطه بین مدیریت سود و کیفیت افشا می باشد. جامعه آماری تحقیق فوق، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ می باشد. در این تحقیق برای سنجش مدیریت سود، از مدل تعدیل شده جونز و برای سنجش میزان افشاء باتوجه به استانداردهای حسابداری ایران، قانون تجارت ایران، قانون مالیاتهای مستقیم و مجموعه قوانین و مقررات بازار بورس اوراق بهادار تهران، ۲۳۵ مورد افشای اجباری شناسایی و جمع آوری گردیدند. برای بررسی فرضیه تحقیق از رگرسیون چندگانه استفاده شده که نتایج بررسی حاکی از آن است که بین مدیریت سود و کیفیت افشاء رابطه معنی داری مشاهده نشده است.
۲-۱۳-۲-۴٫ تحقیق مرادزاده فرد و همکاران (۱۳۸۸)
مرادزاده فرد و همکارانش در تحقیقی به بررسی رابطه میان مالکیت نهادی و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته اند. تحقیق برای فراهم آوردن شواهدی درارتباط بانقش سرمایه گذاران نهادی ازاین منظرکه آیامالکیت نهادی سهام برشیوه مدیریت سودشرکت تأثیردارد، صورت پذیرفته است.در مطالعات پیشین،پیرامون رابطه بین سرمایه گذاران نهادی ومدیریت سود،فرض شده است که شرکتها دارای توانایی یکسانی برای ایجاد اقلام تعهدی غیرعادی به منظورمدیریت سود می باشندوتأثیر عوامل حاکمیت شرکتی درتوانایی مدیران برای مدیریت سود،نادیده گرفته شده است. سرمایه گذاران نهادی،کیفیت حاکمیت شرکتی رادرگزارشگری مالی بهبودمی بخشند. شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران،جامعه آماری تحقیق حاضرراتشکیل می دهند.دونوع آزمون مختلف شامل آزمون همبستگی وآزمون رگرسیون مقطعی چندگانه، برای بررسی ارتباط بین مدیریت سود ومالکیت نهادی مورداستفاده قرارگرفته است. به طور کلی نتایج این تحقیق بیانگروجودرابطه منفی معنادار بین سطح مالکیت نهادی وتمرکزآن با مدیریت سودمی باشد.
۲-۱۳-۲-۵٫ تحقیق نوروش و حسینی (۱۳۸۸)
نوروش و حسینی، بااستفاده از داده های تاریخی سالهای ۱۳۸۶-۱۳۸۱ مربوط به ۵۱ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، رابطه بین کیفیت افشای شرکتی (شامل قابلیت اتکاء و به موقع بودن) و مدیریت سود را مورد بررسی قرار داده اند.فرض اصلی تحقیق آن است که بهبود کیفیت افشای شرکتی با مدیریت سود رابطه منفی دارد. در این تحقیق برای اندازه گیری کیفیت افشاء از دو معیار به موقع بودن و قابلیت اتکاء استفاده گردیده و مدیریت سود شرکتها با بهره گرفتن از مدیل تعدیل شده جونز برآورد گردیده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که بین کیفیت افشای شرکتی و مدیریت سود رابطه منفی معنی دار وجود دارد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه منفی معنی دار بین به موقع بودن افشای شرکتی و مدیریت سود می باشد.
۲-۱۳-۲-۶٫ تحقیق احمدپور و همکاران (۱۳۸۸)
در این تحقیق، رفتار مدیریت سود و رابطه آن با ابزارهای نظارتی حاکمیت شرکتی، مدیران غیرمؤظف (ابزار نظارتی درون سازمانی حاکمیت شرکتی) و سرمایه گذاران نهادی عمده (ابزار نظارتی برون سازمانی حاکمیت شرکتی)، بررسی شده است. نحوه رفتار مدیریت سود که در این تحقیق براساس مدل آستانه و از طریق رساندن سود گزارش شده به آستانه های مطلوب سودآوری(سطح سود صفر و سود گزارش شده سال قبل) تعیین می شود عبارت است از مدیریت سود افزایشی و مدیریت سود کاهشی و نماینده مدیریت سود، اقلام تعهدی غیرعادی سرمایه در گردش است. آزمون فرضیه های تحقیق به کمک تجزیه و تحلیل رگرسیون بااستفاده از اطلاعات ۱۸۵ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۲-۱۳۸۵ و از طریق ترکیب داده های سری زمانی و مقطعی انجام شده است.
نتایج بررسی رفتار فرصت طلبانه مدیریت سود نشان داد که اقلام تعهدی غیرعادی نمی تواند تغییرات سودآوری آتی را توجیه نماید و به عنوان علامتی برای سودآوری در سالهای آتی باشد. همچنین نتایج آزمون نقش ابزارهای نظارتی حاکمیت شرکتی در رفتار مدیریت سود، بیانگر این موضوع است که وقتی انگیزه برای دستکاری سود بالاست، مدیران غیرمؤظف و سرمایه گذاران نهادی عمده، نقش ضعیفی در کاهش ناهنجاری اقلام تعهدی غیرعادی دارند.
۲-۱۴٫ خلاصه فصل
در این فصل ابتدا به بررسی مبانی نظری مدیریت سود، هموارسازی سود و انواع آن پرداخته شد و سپس تحقیقات صورت گرفته در کشورهای خارجی و ایران و نتایج بدست آمده از آن ها در زمینه مدیریت سود ارائه گردید.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱٫ مقدمه
این تحقیق سعی بر آن دارد تامیزان استفاده از تغییر طبقه بندی اقلام صورت حساب سود و زیان به عنوان یک ابزار مدیریت سود را میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهرانمورد بررسی قرار دهد. در این فصل بر مبنای استدلال های قیاسی حاصل ازتئوری ها و فرضیه های عنوان شده در فصل قبل، فرضیه ها و متغیرهای تحقیق و روش های آزمون فرضیه ها تشریح می شود. همچنین در مورد روش تحقیق، انتخاب دوره زمانی تحقیق و قلمرو آن، جامعه و نمونه آماری تحقیق و معیارهای انتخاب شرکتهای نمونه، روشهای گرد آوری اطلاعات و سایر موضوعات مرتبط با روش شناسی تحقیق بحث خواهد شد.
۳-۲٫ روش تحقیق
روش تحقیق را می توان مجموعه ای از قواعد، ابزار و راه های معتبر و نظام یافته برای بررسی واقعیت ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات دانست. این تحقیق سعی بر آن دارد که استفاده از یکی از ابزارهای مدیریت سود یعنی تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان را در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، این تحقیق در برگیرنده تحقیق شبه تجربی و از نوع کاربردی است. از لحاظ بعد زمانی با توجه به استفاده از اطلاعات و داده های مربوط به گذشته، پژوهش حاضر یک تحقیق پس رویدادی (گذشته نگر) به شمار می آید. بر اساس نحوه گردآوری داده ها نیز این تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی می باشد.
۳-۲-۱٫ قلمرو تحقیق
قلمرو این تحقیق شاملسه بعد مختلف، به شرح زیر میباشد:
الف) قلمرو موضوعی: در این تحقیق میزان استفاده از تغییر طبقه بندی اقلام صورت حساب سود و زیان به عنوان یک ابزار مدیریت سودمورد بررسی قرار می گیرد.
ب) قلمرو زمانی: دوره زمانی تحقیق ۸ ساله و از ابتدای سال ۱۳۸۰ لغایت پایان ۱۳۸۷ تعیین شده است.
ج) قلمرو مکانی: قلمرو مکانی تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
۳-۲-۲٫ جامعه و نمونه آماری تحقیق
جامعه آماری این تحقیق کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشند، که از ابتدای سال ۱۳۸۰ لغایت ۱۳۸۷ در بورس فعال بوده اند.
برای انتخاب نمونه آماری مناسب که یک نماینده مناسبی برای جامعه آماری موردنظر باشد از روش حذفی استفاده شده است. برای این منظور ۵ معیار در نظر گرفته شده است و در صورتی که یک شرکت کلیه معیارها را احراز کرده باشد به عنوان یکی از شرکت های نمونه انتخاب شده است. معیارهای مذکور به شرح زیرند:
۱- شرکت باید در گروه شرکت های واسطه گریهای مالی یا شرکت های سرمایه گذاری نباشد.
۲- سال مالی شرکت پایان اسفند ماه باشد.
۳- شرکت در طول دوره مورد بررسی تغییر سال مالی نداشته باشد.
۴- بیش از ۶ ماه وقفه در انجام معاملات شرکت وجود نداشته باشد.
۵- اطلاعات کامل و تفصیلی صورت های مالی سالانه شرکت مورد نیاز این تحقیق برای دوره مورد بررسی موجود باشد.
بعد از مدنظر قرار دادن کلیه معیارهای بالا، تعداد ۵۰ شرکت به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. بنابراین،مشاهدات ما به ۴۰۰ سال – شرکت رسید که این مشاهدات در قالب ۱۷ صنعت مختلف می باشد. تعداد شرکت های نمونه بر اساس طبقه بندی ارائه شده توسط سازمان بورس و ارواق بهادار برای صنایع شرکت ها، به تفکیک هر صنعت در نگاره ۳-۱ ارائه شده است.
نگاره ۳-۱٫ توزیع فراوانی شرکت های نمونه بر حسب صنعت
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:03:00 ق.ظ ]