۴
روابط کارکنان، کیفیت محصول، روابط اجتماعی، مسائل زیستمحیطی، مسائل مربوط به تنوع، مسائل مربوط به انسانیت و سیاستهای شرکت.
(Margolis et al, 2003)
۵
کیفیت محصول، روابط کار و اداره امور شرکت، تعامل با ذینفعان کلیدی مانند مشتریان، کارکنان و سرمایه گذاران.
(Leea et al, 2013)
۲-۵ مصرف کننده به عنوان اساس مدیریت بازاریابی
رفتار مصرف کننده یک مبحث نوپا است و اولین کتب درسی در این زمینه در دهه ۱۹۶۰ تالیف شده اند، هرچند سرچشمه این اندیشه به سالها قبل باز میگردد. در آغاز دهه ۱۹۰۰ نویسندگان بحثی را آغاز نمودند که چگونه تبلیغکنندگان میتوانند از اصول مربوط به روانشناسی استفاده کنند. در دهه ۱۹۵۰ عقاید مربوط به روانشناسی فرویدی توسط پژوهشگران انگیزش، فراگیر شد و توسط تبلیغکنندگان مورد استفاده قرار گرفت. با وجود اینکه نیاز به مطالعه رفتار مصرف کننده سازماندهی دوباره شد اما این مهم تا اعلام مفهوم بازاریابی در سال ۱۹۵۰ تحقق نیافت(موون، ص ۲۸۱، ۱۳۹۰).
اهمیت درک صحیح از مصرف کننده در تعریف بازاریابی به عنوان “یک فعالیت انسانی معطوف به ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرایند مبادله” یافت می شود(Stidsen, 1979). از این تعریف دو فعالیت کلیدی مربوط به بازاریابی پدیدار می شود. نخست آنکه فروشنده سعی می کند نیازها[۴۱] و خواسته های[۴۲] بازار هدف را برآورده کند. دوم بازاریابی درگیر مطالعه فرایند مبادلهای که از طریق آن طرفین منابعی را به یکدیگر انتقال می دهند، میباشد. در فرایند مبادله، شرکتها پول و منابع دیگری از مصرف کنندگان و در عوض، مصرف کنندگان محصولات، خدمات و دیگر منابع باارزش را دریافت مینمایند. بازاریابان برای موفقیت در فرایند مبادله باید درک صحیحی از عواملی که خواسته ها و نیازهای مصرف کننده را تحت تاثیر قرار می دهند، داشته باشند.
در حقیقت اصل تقدم مصرف کننده[۴۳] نقطه عطفی است که حوزه بازاریابی بر آن پایهریزی شده است. بر اساس این مفهوم لازم است مصرف کننده در مرکز هرگونه فعالیت بازاریابی قرار گیرد. همانطور که پیتر دراکر[۴۴]، یکی از دانشمندان مشهور رشته مدیریت بیان می کند “بازاریابی یعنی انجام کلیه امور تجاری از نقطهنظر نتیجه نهایی، یعنی همان نقطهنظر مصرف کننده"( Houston, 1986).
مشابه همین موضوع را میتوان در انتقاد از شرکت جنرال موتورز[۴۵] مشاهده کرد. راس پروت[۴۶] اظهار داشت، برای اینکه یک شرکت بتواند سیستم خود را تغییر دهد مدیران باید این نکته را درک نمایند که قدرت در دست مصرف کننده است. همانند وابستگی جامعه به نیروی برق، اهمیت تمرکز بر روی مصرف کننده نیز در حال افزایش است. یکی از آخرین شمارههای مجلهای به نام بزینس ویک[۴۷] به عصر اینترنت[۴۸] اختصاص یافته بود. گزارش روی جلد با عنوان مشتریان در نقش هدایتکنندگان اینگونه آغاز میشد:
یک انقلاب کوپرنیکی دیگر در حال وقوع است. در گذشته مدیران شرکتهایشان را به عنوان خورشیدی در منظومه شمسی در نظر میگرفتند که عرضهکنندگان و مصرف کنندگان به دور آن در گردش بودند، ولی امروزه اینترنت به طور چشمگیری در حال دگرگون کردن این نظریه است. در حال حاضر مصرف کننده به عنوان مرکز تجارت در کل جهان مطرح است(موون و مینور، ص ۲۱، ۱۳۹۰).
۲-۵-۱ رفتار خرید مصرف کننده
معمولا هر مصرف کننده در هر روز با تصمیمات خرید زیادی مواجه است. بیشتر شرکتهایی که درباره رفتار خرید مصرف کنندگان به تحقیق میپردازند، میکوشند درباره آنچه مصرف کنندگان میخرند، روش و تعداد خرید، مکان و علت خرید آنها پاسخهای مناسبی بیابند. بازاریابان میتوانند برای یافتن پاسخهایی نوع خرید، مقدار و محل خرید مصرف کننده تحقیقات و مطالعاتی انجام دهند ولی آگاهی از علت رفتار مصرف کننده و یا خریدار چندان آسان نیست، زیرا اغلب پاسخهای مربوط به این سوالات در ذهن، فکر و مغز مصرف کننده وجود دارد.
نقطه آغازین این مطالعات مدل محرک-پاسخ است. همانگونه که در شکل زیر دیده می شود، رفتار مصرف کننده بر این اساس شکل میگیرد که عوامل تحریککننده و انگیزشی بسیاری به همراه عوامل و محرکهای بازاریابی (مقصود همان آمیختههای بازاریابی) وارد جعبه سیاه مصرف کننده میشوند و او واکنشهای مشخصی از خود نشان میدهد.
شکل ۲-۱ مدل رفتار خرید مصرف کننده(Kotler, 2004)
بازاریاب میخواهد بداند که این محرکها چگونه تغییر می کنند و در داخل جعبه سیاه مصرف کننده به صورت واکنشهای مختلف در میآیند. جعبه سیاه مصرف کننده از دو بخش تشکیل شده است. نخست، ویژگیهای شخصی خریدار است که بر شیوهای که او این محرکها را به تصویر در می آورد و در برابر آنها از خود واکنش نشان میدهد، اثر می گذارد و دوم فرایند تصمیم گیری خریدار است که بر رفتار او اثر مینهد(Kotler, 2004).
۲-۵-۲ فرایندهای تصمیم گیری مصرف کننده
مصرف کنندگان پیش از آنکه چیز
ی را کسب نمایند، از میان یک فرایند تصمیم گیری عبور می کنند. تصمیم گیری مصرف کننده به عنوان فرایندهایی شامل شناخت مسئله، جستجوی راهحلها، ارزیابی بدیلها، انتخاب از میان گزینه ها و ارزیابی نتایج انتخاب تعریف می شود. مصرف کنندگان نه تنها در مورد اینکه کدام گزینه های مارک را انتخاب کنند تصمیماتی میگیرند، بلکه علاوه بر آن تصمیم میگیرند چه مقداری از آن کالا را خریداری نمایند(Wansink et al, 1998). مصرف کنندگان برای رسیدن به اهدافشان تصمیماتی میگیرند، این اهداف شامل انجام بهترین انتخاب از میان فعالیتهای جایگزین، کاستن از میزان کوشش در تصمیم گیری، به حداقل رساندن هیجانات منفی و به حداکثر رساندن توانایی توجیه تصمیم، میباشند. تصمیم گیری فرایندی سازنده[۴۹] است. یعنی مصرف کنندگان تصمیم را “هنگام شتاب[۵۰]” انجام می دهند و فرایند به کار گرفته شده تحت تاثیر دشواری مسئله، شناخت و خصوصیات مصرف کننده و ویژگیهای موقعیت خاص قرار دارد. شناسایی نوع فرایند تصمیم که توسط بازار هدف به کار بسته شده برای مدیران امری حیاتی است زیرا نوع فرایند تصمیم بر هر یک از حوزه های کاربرد مدیریتی تاثیر خواهد گذاشت(موون و مینور، ص ۲۸۲، ۱۳۹۰).
۲-۵-۳ دیدگاه های جایگزین[۵۱] در مورد تصمیم گیری مصرف کننده
از اواخر قرن هجدهم تا بخش عمدهای از دهه ۱۹۷۰، محققان مردم را به گونه ای میدیدند که گویی آنها به صورت خطی در حال حرکت از میان فرایند عام تصمیم گیری میباشند. ولی در اواخر دهه هفتاد میلادی برخی صاحبنظران شروع به زیر سوال بردن این مفهوم که تمامی خریدهای مصرف کنندگان منتج از یک فرایند پر دقت و تحلیلی است، نمودند. برخی از مولفین اظهار داشتند که در بسیاری از موارد ممکن است مصرف کنندگان اصلا به هیچ نوع تصمیم گیری پیش از انجام خرید دست نزنند(Olshavsky & Granbois, 1979).
به جهت محدودیتهای فرایند سنتی تصمیم مصرف کننده[۵۲]، محققین مدلهای تصمیم گیری جایگزین را که سطوح مختلف تاکید بر هریک از مراحل شناسایی شده در نمودار روند عام تصمیم گیری دارند، پیشنهاد کردند. که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
۲-۵-۳-۱ دیدگاه تصمیم گیری
دیدگاه سنتی تصمیم گیری تاکید بر رویکرد خردگرا و اطلاعات پردازانه در مورد رفتار خرید مصرف کننده دارد. این دیدگاه رابطه نزدیکی با رویکرد سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا در خصوص شکل گیری نگرش دارد. بنابراین رویکرد، مصرف کنندگان از میان هریک از مراحل فرایند تصمیم گیری به روش خطی[۵۳] حرکت می کنند و در همان حال سطوح بالایی از پردازش اطلاعات به وقوع میپیوندد.
با این حال، محققین در دهه هفتاد تشخیص دادند که مصرف کنندگان همواره از یک فرایند گسترده تصمیم گیری[۵۴] گذر نمینمایند. بلکه تحت شرایط درگیری ذهنی پایین تصمیم گیری محدود[۵۵] صورت میگیرد و رفتار جستجویی کمتری از آنها سر میزند. گذشته از این، از آنجا که سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین اثرات[۵۶]، هنگام وقوع تصمیم گیری محدود اثرگذار میباشد، مرحله ارزیابی بدیل عمدتا در فرایند تصمیم گیری وجود ندارند. بنابراین در تصمیم گیری محدود، انتخاب میان مارکهای جایگزین به طریقی نسبتا ساده انجام میگیرد و از قواعد ساده شده تصمیم[۵۷] استفاده می شود.
۲-۵-۳-۲ دیدگاه تجربی[۵۸]
در مقایسه با دیدگاه تصمیم گیری، دیدگاه تجربی مصرف کنندگان را علاوه بر “اندیشمند"، “احساسمند” نیز در نظر میگیرد، بدین معنی که آنها بسیاری از انواع محصولات را برای احساسات، تصورات ذهنی و هیجاناتی که محصولات مزبور ایجاد می کنند مصرف مینمایند. هنگامی که مسائل از دیدگاه تجربی بررسی میشوند، مدیران تمرکز خود را به جای کالاهای مصرفی کارکردیتر بر روی محصولات سرگرم کننده، هنری و تفریحی قرار می دهند.
دیدگاه تجربی این شناخت را ایجاد می کند که محصولات دارای معانی نمادین ذهنی[۵۹] برای مصرف کنندگان هستند. به ویژه محصولاتی مانند گل، عطر و نظایر آنها عمدتا به جهت معانی که ارائه می کنند، خریداری میشوند.
از دیدگاه تجربی شناخت مسئله ناشی از تشخیص[۶۰] وجود اختلاف بین حالتهای عاطفی واقعی و مطلوب میباشد به عبارتی، فرایند جستجو شامل اطلاعاتیابی در رابطه با تاثیر عاطفی گزینه های انتخاب[۶۱] است. در مرحله ارزیابی بدیلها، گزینه ها براساس کیفیت عاطفیشان ارزیابی میگردند. انتخاب مبتنی بر معیارهای عاطفی است و بالاخره اینکه بعد از اکتساب مبتنی بر اینکه آیا نتایج حاصله، توقعات هیجانی مصرف کننده را برآورده می کند، میباشد.
۲-۵-۳-۳ دیدگاه تاثیر رفتاری
هنگامی که با مسائل از دید تاثیر رفتاری برخورد می شود، پژوهشگران بر
رفتارهای مصرف کنندگان و رخدادهای محیطی که بر رفتار مصرف کنندگان اثر میگذارند، تکیه می کنند. برای مثال از محیط فیزیکی میتوان جهت تحریک رفتار از سوی مصرف کنندگان استفاده کرد. استفاده از بافتها، عطرهای دلنشین و نورپردازی نیز می تواند جوی را که واکنشهای مطلوب از طرف مصرف کنندگان را فراخوان می کند به وجود آورد(موون و مینور، ص ۲۸۷، ۱۳۹۰).
۲-۵-۴ فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده
مصرف کنندگان برای رسیدن به اهدافشان تصمیماتی میگیرند. این اهداف شامل انجام بهترین انتخاب از میان فعالیتهای جایگزین، کاستن از میان تلاش در تصمیم گیری، به حداقل رساندن هیجانات منفی و به حداکثر رساندن توانایی توجیه تصمیم میباشد(نظری، ۱۳۸۵).
یک مصرف کننده در فرایند تصمیم گیری خرید از پنج مرحله عبور می کند: تشخیص مساله، جستجوی اطلاعات، ارزیابی گزینه ها، تصمیم خرید و در نهایت رفتار پس از خرید(Kotler, 2006).
شناخت نیاز
جستجوی اطلاعات
ارزیابی جایگزین ها
تصمیم خرید
رفتار پس از خرید
شکل ۲-۲ فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده(موون و مینور، ص ۲۸۳، ۱۳۹۰)
این پنج مرحله نشاندهنده یک فرایند عمومی هستند که مصرف کننده از شناسایی یک محصول یا خدمت مورد نیاز تا ارزیابی آن و خرید طی می کند. این فرایند، راهنمایی برای مطالعه نحوه تصمیم گیری مصرف کنندگان است. به یاد داشتن این نکته که مصرف کننده در تصمیم گیری خود لزوما نباید همه این مراحل را طی نماید، نکتهای حائز اهمیت است. در حقیقت مصرف کننده هر لحظه ممکن است به این فرایند خاتمه دهد و حتی ممکن است خرید نکند(همان منبع).
از دیگر مواردی که در فرایند تصمیم گیری خرید استنباط می شود، این است که در فرایند تصمیم گیری خرید پیش از تحقق خود خرید آغاز میگردد و پس از انجام آن نیز ادامه دارد. بنابراین بازاریاب باید به جای توجه صرف به عواملی که موجب تصمیم گیری خرید می شود، به کل فرایند رفتار خرید مصرف کننده توجه نماید. به علاوه، ممکن است مصرف کنندگان هرگز روند تصمیم گیری را به صورت مرحله به مرحله ادامه ندهند. در عوض ممکن است مراحل را با رفتارهایی متفاوت ادامه دهند و حتی بعضی از آنها را نادیده بگیرند(Dahl et al, 2008). فرایند تصمیم گیری خرید، تحت تاثیر دو دسته از عوامل قابل کنترل و غیرقابل کنترل است که مهمترین آنها عبارتند از عوامل فرهنگی-اجتماعی و گروهی، عوامل روانی و فردی، عوامل موقعیتی و عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی(Stokes, 2002). در ادامه به شرح هر یک از مراحل پنجگانه فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده میپردازیم.
۱)تشخیص مسئله: اولین مرحله در فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده، تشخیص مساله یا مشکل است. مشکل زمانی شناسایی می شود که مصرف کننده اختلاف عمدهای میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب یا ایدهآل خود احساس می کند. مصرف کننده این وضعیت را به عنوان مشکل تلقی و سعی می کند آن را برطرف سازد. شناسایی مشکل زمانی شروع می شود که مصرف کننده تحت تاثیر محرکهای درون و بیرونی قرار دارد. بعضی از عوامل میتوانند سبب افت حالت واقعی به زیر سطوح قابل قبول گردند. ممکن است محصول مورد استفاده تمام شده باشد یا محصول فرسوده از مد بیافتد و یا شخص آن را باب میل خود نیابد. حالت مطلوب، تحت تاثیر عواملی است که بر آرزوها و موقعیتهای مصرف کننده اثر میگذارند. تاثیراتی نظیر فرهنگ، خرده فرهنگ، گروه های مرجع و روندهای شیوه زندگی میتوانند باعث شوند که شخص حالت مطلوب خود را تغییر دهد. از آنجا که مصرف کنندگان دارای توانایی تفکر، برنامه ریزی و خیالپردازی هستند، میتوانند بینشهای مصرفی جدیدی را خلق نمایند. بینشهای مصرفی مانند شبیهسازیهای ذهنی خودساخته از موقعیتهای جدید یا در حال مالکیتهای جدید تصور نمایند، ممکن است بر حالت مطلوب خود تاثیر بگذارند. این چنین خواسته هایی معمولا توسط آگهیهای تجاری و دیگر اقدامات تبلیغاتی ایجاد می شود. نظر به اینکه مصرف کنندگان میتوانند برنامه ریزی کرده و نیازهای آتی را پیش بینی نمایند، محصول ممکن است پیش از نیاز خریداری شود(اسداللهی، ص ۶۲، ۱۳۸۴).
۲)جستجوی اطلاعات: پس از شناسایی مشکل، مصرف کنندگان به منظور برطرف کردن خواستههایشان به جمعآوری اطلاعات درمورد گزینهای مختلف موجود میپردازند. جمعآوری اطلاعات می تواند داخلی، خارجی یا به هر دو صورت باشد. جمعآوری اطلاعات داخلی عبارت است از فرایند یادآوری اطلاعات ذخیرهشده در حافظه، این اطلاعات تا حدود زیادی از تجربیات پیشین افراد از مصرف محصول نشات میگیرد. در مقابل فرد در جمعآوری اطلاعات خارجی، به دنبال اطلاعاتی است که در محیط خارجی وجود دارد. دو منبع جمعآوری اطلاعات خارجی عبارتند از منابع اطلاعاتی کنترل شده و کنترل نشده بازاریابی. منبع اطلاعاتی کنترل نشده بازاریابی، ارتباطی با تبلیغات بازاریابان در مورد محصول ندارد. به عنوان مثال فردی ممکن است کامپیوتر شخصی IBM را به دوستش توصیه نماید، چون خود او آن را خریده و از آن راضی است. . منابع اطلاعاتی کنترل نشده بازاریابی شامل تجربیات شخصی (آزمایش یا مشاهده کالای جدید)، منابع شخصی (خانواده، دوستان، آشنایان و یا بدهکاران) و منابع عمومی مانند کتابخانه های دانشگاهها و نظر مصرف کنندگان است. از سوی دیگر منابع اطلاعاتی کنترل شده شامل آگهیهای تبلیغاتی رسانه ها(مانند آگهیهای تلوزیونی و رادیویی و همچنین آگه
یهای موجود در روزنامهها و مجلات)، پیشبرد فروش (مانند نمایشگاه، اعطای جایزه و غیره)، فروشندگان و همچنین بستهبندی و برچسب روی محصولات است. مدت زمانی را که فرد صرف جمعآوری اطلاعات خارجی می کند وابسته به میزان خطرپذیری، معلومات، تجربیات پیشین و سطح رضایتی است که از مصرف کالا یا خدمت به دست می آورد. معمولا هر قدر خرید کالا و خدمات خطر بیشتری داشته باشد، مصرف کنندگان بیشتر به مشاهده و جستجوی علامتهای تجاری گوناگون خواهند پرداخت(همان منبع).
۳)ارزیابی گزینه ها: پس از جستجوی اطلاعات و ارزیابی گزینه هایی که میتوانند به عنوان محصول مورد نظر انتخاب شوند، مصرف کننده آماده تصمیم گیری است. مصرف کننده با بهره گرفتن از اطلاعات ذخیره شده در حافظه خود و همچنین دستیابی به منابع خارجی، معیارهایی برای خود تعیین می کند. مشکل ممکن است کوچک یا بزرگ، ساده یا پیچیده باشد. هدف یک مدیر بازاریابی شناسایی وضعیت مطلوب و وضعیت موجود مصرف کننده است. خواسته زمانی به وجود می آید که فرد نیاز برآورده نشده دارد و در عین حال کالا یا خدمت خاصی برای ارضای آن نیاز تعیین شده است.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:49:00 ق.ظ ]