۴- اطناب[۱۴۴]: در این حالت، کاربران زبان تعمداً برای حفظ نزاکت، عبارات طولانی تر یا جملات پیچیده تر را بکار می برند تا به صورت غیر مستقیم و طفره جویانه پیرامون یک موضوع تابو صحبت کنند. بدون آنکه از
واژه های بیانگر آن استفاده کنند:
آزار و اذیت کردن: تجاوز جنسی
عدم پایبندی به خانواده: خیانت به همسر (پابه دری کردن)
جاهای ناجور قدم گذاشتن: بسته به بافت می توان مکان های نامناسب مختلف را در نظر آورد.
۵- مبالغه[۱۴۵]: در بسیاری از استعارات مربوط به مرگ و نیز حسن تعبیرات مربوط با مشاغل سطح پایین از مبالغه استفاده می شود:
به آسمانها پر کشیدن: مردن
مسول امور رفاهی کارکنان: (در بعضی شرکت ها) سرکارگر
۶- حذف[۱۴۶]: عبارات است از جایگزینی یک عبارت غیر واژگانی بجای واژه ناپسند، مثلاً گذاشتن نقطه چین یا علامت ستاره در نوشتار و ام م م یا سکوت بجای واژه تابو در گفتار
۷- واژه های کلی و انتزاعی: رمز گشایی این عبارات تنها دریک بافت معین امکان پذیر است. واژهایی چون «عمل»، «فلان»، «کار»، «چیز»، افعالی مانند: «انجام دادن» یا «شدن» ضمایر اشاره «اون»، «همون»، «اونجا» و یا واژهای که نشانگر جهت های مختلف هستند: «جلو»، «عقب»، «پایین»، «بالا» نیز عموما در گفتار مودبانه می توانند جایگزین هر لفظ ناپسند یا شرم آوری شوند.
۸-استعاره[۱۴۷]: بسیاری از حسن تعبیرات اساساً استعاری هستند. ویژگی حسن تعبیرات استعاری پنهان کردن
جنبه های ناپسند و غیر قابل اشاره اشخاص، اماکن و وقایع است. نظام مند بودن استعارات به ما کمک می کند که جنبه ای از یک مفهوم را برحسب مفهوم دیگر درک کنیم و همین الگو برداری سبب پنهان کردن سایر جنبه های آن مفهوم می شود. در این گونه حسن تعبیرات، عبارات زبانی در حوزه مبدا جایگزین عبارات تابو در حوزه مقصد می شوند. معمولاً ماهیت و معانی ضمنی عبارات در حوزه مبدا تا حد زیادی حسن تعبیر و یا سوء تعبیر بودن عبارات استعاری را معین می کند. مرگ، روابط جنسی و کارکردهای جسمانی از جمله مفاهیمی هستند که بیشترین حسن تعبیرات استعاری را به خود اختصاص داده اند:
مسافرت ابدی: مرگ اشک ریختن: ادرار کردن
کنسرت ویلن: استعمال تریاک
۹- مجاز[۱۴۸]: ساز و کاری شناختی است که از آن طریق یک حوزه تجربی به صورت ناقص بر حسب یک حوزه تجربی دیگر که در همان حوزه تجربی عمومی قرار دارد درک می شود. در فرایند مجاز بخشی از یک حوزه تجربی برجسته می شود و به عبارت دیگر و حوزه مقصد به وسیله بخشی از همان حوزه تجربی برجسته می شود. در مورد حسن تعبیرات این عمل با هدف تیره کردن جنبه های ناپسند تابو در حوزه مقصد صورت می گیرد. مجازهای کل به جز[۱۴۹] در ساخت حسن تعبیرات دارای بسامد وقوع بالایی هستند. بسیاری از واژه های انتزاعی و کلی در زمره حسن تعبیرات مجازی هستند. استفاده از مجاز سبب می شود که کاربران زبان به تلاش شناختی بیشتری برای تشخیص مدلول دست بزنند. واژه هایی چون «بساط»، «چیز»، «قضیه»، «رابطه»، «آبکی جات»، «خانم»، «کشمش»، «منقل» مجازاً می توانند برای اشاره به مدلول های تابو به کار روند. حتی عبارت «تک هجایی ها» نیز که در این پژوهش از آن نام بردیم مجازاً برای اشاره به الفاظ رکیک بکار می رود.
فصل پنجم
حسن تعبیرات مرگ

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۵-۱- مقدمه

مرگ تابویی ترس مبناست. انسان برای در حاشیه قرار دادن مرگ و زدودن سایه آن ازذهن و زندگی خود تنها راه چاره را در پذیرش مرگ و تلطیف مفهوم آن یافته است. از این رو کاربران زبان برای گفتگو پیرامون تقدیر گریز ناپذیرشان به حسن تعبیرات متوسل می شوند تا این واقعه را به نحوی که می خواهند تعبیر کنند.کاربران زبان به دلایل مذهبی، خرافی یا ملاحظات اجتماعی همواره گفتار مبین مرگ را منع یا محدود می کنند و در عوض الفاظ حسن تعبیری را بکار می گیرند تا از مواجهه مستقیم با مرگ اجتناب کنند و تشویش خاطر را از خود و مخاطبین شان دور سازند. امتناع از صحبت در مورد مرگ در جامعه امروز با مسائل نزاکتی و احترام نسبت به متوفی و بازماندگان پیوند نزدیک دارد و از این رو بکارگیری حسن تعبیرات تنها به جهت ترس و واهمه از مرگ نیست.با توجه به اهمیت همیشگی موضوع مرگ برای انسان، یک بررسی زبانشناختی و مطالعه نحوه اشاره مردم به این مقوله می تواند نگرش های مردم نسبت به آن را در هر فرهنگ روشن سازد. در این بخش حسن تعبیرات مورد کاربرد در محاورات فارسی، گفتمان فنی مرگ در پزشکی قانونی و نیز حسن تعبیرات موجود در
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
آگهی های ترحیم را مورد بررسی قرار می دهیم. اهمیت بررسی واژگان مورد استفاده در پزشکی قانونی و
آگهی های ترحیم آن است که به صورت مستقیم در ثبت و اعلان مرگ نقش د ارند از این رو بستر مناسبی برای مطالعه حسن تعبیرات در این حوزه به شمار می آیند. شواهد و داده های زبانی این تحقیق به طرق مختلفی گردآوری شد. حسن تعبیرات محاوره ای از طریق رسانه ها و گفتار متداول مردم جمع آوری شد، داده های بخش پزشکی قانونی حاصل مصاحبه با کارکنان امور متوفیات سازمان پزشکی قانون استان اصفهان است و در بخش مربوط به آگهی های ترحیم نیز از ۱۷ شماره فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ روزنامه اطلاعات، حدود ۷۱۰ نمونه از واژه ها و عباراتی که به واقعه مرگ اشاره داشتند را جمع آوری کردیم و سپس بر مبنای بسامد وقوع و ابزارهای زبانی (استعاری- مجازی- کنایی) مورد کاربرد، آن ها را دسته بندی و تحلیل نمودیم.
۵-۲- نگرش ها نسبت به مرگ
بسیاری از افراد در طول زندگی خود از نگاه کردن به اجساد رویگردان بوده اند و همواره بین خود و هر آنچه مرگ را به ذهن متبادر می سازد فاصله ایجاد کرده اند. حضور در مراسم تشییع و تدفین، نظاره شخص محتضر و حتی پیگیری اخبار مربوط به وقوع مرگ و میر از طریق رسانه ها به عنوان تجارب شخصی در شکل دهی نگرش ما نسبت به مرگ تاثیر اساسی دارند. با دیدن صحنه های مرگ اطرافیان، فجایع جنگ، زلزله و غیره نگرش انسان به مرگ محک می خورد؛ یعنی تغییر تجارب زندگی تغییرات متناظری را در نحوه ابراز دیدگاهمان پدید
می آورد. پس درک ما از این واقعه و واکنش به آن متاثر از نوع نگاه ما به این مقوله است. در پدید آمدن یک قالب ذهنی خاص از مرگ، نمی توان از تاثیر بسزای تعاریف و دیدگاه های اطرافیان چشم پوشید، بالاخص نحوه پاسخ والدین به ابهام و ترس کودکان و چگونگی ترسیم این پیشامد ناگوار برای آنان، بسیار حائز اهمیت است. باورهای مذهبی بویژه در جوامع دینی عمیقاً باور مرگ را تحت الشعاع قرار می دهد. مرگ را «تولد دوباره» خواندن و وعده رحمت و آرامش درورای زندگی دنیوی (در صورت اتخاذ رویه ای انسان و بینشی صحیح در زندگی) سبب شده، مرگ برای افراد معتقد معنایی نو بیابد. یادآوری مرگ در مذاهب گوناگون، هم مضمونی «باز دارنده» به شمار می آید و هم در فروکاستن از دهشت خاص آن بسیار اثر گذار است. مذهب، زندگی و مرگ را مدلل و موجه می سازد. از این چشم انداز مرگ می تواند به رستگاری و سعادت اخروی بیانجامد.
بدون این اعتقادات، مرگ معنای متافیزیکی ندارد و روند روزافزون سکولاریسم نیز به پوچی زندگی و وحشت از مرگ دامن می زند و خود به منشأ اصلی تشویش بدل می گردد. آلن و بریج (۱۹۹۱: ۶۰-۱۵۳)
ریشه های ترس از مرگ را موارد زیر می دانند:
۱-ترس از دست دادن عزیزان
۲- ترس از فساد و تجزیه جسم
۳- ترس از پایان زندگی؛ از آنجا که برای انسان ها هیچ تجربه دست اولی نسبت به دنیای پس از مرگ وجود ندارد، نوعی عدم قطعیت در مورد عاقبت پس از مرگ پدید می آید.
۴- ترس از ارواح خبیثه یا روح اموات
۵- ترس از مرگ پوچ و بی معنا
ترس از مرگ در تمامی ادوار بشر به یک میزان نبوده و بسته به عواملی در هر مقطع از زمان تغییر و تحولاتی یافته است. به عنوان مثال، شیوع طاعون در اروپا در قرن وسطی و مرگ و میر وسیع ناشی از آن وحشتی عجیب در غرب آفرید و سبب شد مرگ در زندگی مردم صورتی صریح و حضوری پررنگ بیابد. دلمشغولی مردم آن دوران جنبه های فیزیکی مرگ بود و از اینکه مرگ باعث نابودی زیبایی و فساد جسم می گردد واهمه داشتند به گونه ای که این رعب و وحشت را در آثار هنری نظیر کنده کاری و نقاشی نیز منعکس می کردند (همان منبع: ۱۵۷). حکاکی های رعب آور مداوم مرز بین زندگی و مرگ را یادآور می شدند. علاوه بر این در آن دوران کتابهای بسیاری به چاپ می رسیدند که در آن به تفصیل در مورد رفتار با انسان درگور سخن رانده می شد؛ کتابچه هایی که «چگونه مردن» را تعلیم می دادند و یا صحنه هایی از جدال فرشته و شیطان بر سر روح فرد به تصویر کشیده می شد تا صرفاً به مردم نشان دهد که کردار درست و نیک زیستی تا چه حد واجب است. (ماریچیچ، ۲۰۰۷: ۷). درج آگهی کشف اجساد مجهول الهویه به همراه عکس جسد در جراید سال های جنگ تحمیلی (روزنامه اطلاعات، شماره ۱۸۸۰۷) نیز بر حضور پر رنگ مرگ در عرصه عمومی و فضای فکری حاکم بر جامعه دلالت می کند. رویه ای که اکنون در میان رسانه ها دهشت افکنی و مذموم تلقی می شود. به عقیده گیدنز (۱۳۷۸: ۲۲۱) «تا اواسط قرن نوزدهم عمده مرگ ها در محیط خانه و در جمع اعضای خانواده، اقوام و همسایه ها اتفاق می افتاد و چون اغلب مراقبت های درمانی در خانه صورت می گرفت، مرگ پدیده ای عادی تر جلوه می کرد و کودکان بارها شاهد صحنه های مرگ بودند».
اما امروزه با رشد دانش پزشکی و ریشه کن شدن بسیاری از بیماری های همه گیر و افزایش سطح رفاه عمومی، مرگ از خانه به بیمارستان منتقل شده و دیگر حادثه ای عادی تلقی نمی شود. به عبارت دیگر در نتیجه تغییرات اجتماعی نظیر افزایش طول عمر، جدایی افراد مسن از خانواده و کوچکتر شدن خانواده ها مرگ از زندگی روزمره جدا شده است. تغییر در الگوی مردن، تحول در تشریفات و سنن برگزاری مراسم را نیز در برگرفته است. برگزاری مراسم عزاداری طولانی دیگر رویه ای مقبول نیست. تنها استثنای این وضعیت جدید افراد مهم و مشهور هستند که در آن مورد نیز برگزاری مراسم بیشتر حالت «گرامیداشت شخصیت» آنان را دارد تا اینکه یادآوری مرگشان. آیین گرداندن جسد در منزل تقریباً منسوخ شده و پوشیدن لباس سیاه نیز بمانند گذشته معمول نیست. در عوض بازماندگان آیین هایی چون «منزل مبارکی» (خلیلی، ۱۳۸۴: ۲۱) را بر مزار در گذشتگانشان برپا می کنند. کاستن از تشریفات پس از مرگ و تحول در آیین های یادبود را می توان نفی مرگ و یا شاید پذیرش آن تعبیر نمود.
به طور کلی با توجه به آنچه تا کنون در مورد مرگ و نگرش های مرتبط با آن گفته شد، تابوی مرگ را می توان مشتمل بر موارد زیر دانست:
۱- تابوی لمس جسد: در پاره ای از فرهنگ ها، اشخاص از تماس با جسم میت نهی شده اند. در دین اسلام نیز تماس دست با بدن میت تابو محسوب می شود و بر شخص واجب است که غسل مس میت انجام دهد. (مشکینی، ۱۳۷۴: ۹۱). در میان قوم مااُری[۱۵۰] هم، کسی که جسدی را لمس کرده باشد نمی تواند از دستانش برای غذا خوردن استفاده کند و تا مدت معینی قادر به برقراری رابطه اجتماعی با نزدیکان و خانواده خود نیست. بعلاوه کسانی که در مراسم تدفین شرکت کرده باشند بشدت ناپاک تلقی می شوند.
۲- تابوی مرده ریگ: عدم استفاده از ظرف، لباس و سایر اشیاء مورد استفاده متوفی توسط بازماندگان وی. در ایران نیز رسم بر این است که لباس های متوفی را به فقرا می دهند، زیرا عقیده دارند که نگهداری متعلقات میت در خانه خوش یمن نیست. از جمله وظایفی که بازماندگان در طول دوران عزاداری خود بر عهده دارند
می توان میهمانی نرفتن، برگزار نکردن مراسم ازدواج و شادی و غیره اشاره کرد که البته در گذر زمان این گونه آیین ها شکلی متفاوت به خود می گیرند.
۳-تابوی ذکر نام متوفی: در زبان فارسی، ذکر نام متوفی با حرمت خاصی همراه است و در گفتار بجای نام میت عباراتی چون «خدا بیامرز»، «مرحوم» و در سبک های رسمی عباراتی چون عزیز سفر کرده، شادروان، روانشاد مورد استفاده قرار می گیرد.
۵-۳- انعکاس زبانی مرگ
۵-۳-۱- حسن تعبیرات مرگ در محاورات
بعضی از تجربیات آنقدر حساس و شخصی هستند که بدون اتخاذ تدابیر پیشگیرانه نمی توان به صراحت درموردشان گفتگو کرد. بی تردید مرگ از جمله این تجربیات است، تابویی همیشگی که تلفیقی از منع های روانی، مذهبی و اجتماعی است. به دلایل مختلفی چون ترس، خرافات و یا حفظ حرمت اجتماعی، مردم عموماً برای گریز از مرگ به معجزه حفاظتی حسن تعبیرات متوسل می شوند و به این وسیله آن را از آهنگ و صورت آشکار خود خارج می کنند. از این نظر بکارگیری حسن تعبیرات صرفاً پاسخی به یک موضوع ممنوع نیست، علاوه بر آن، این عبارات راهی را فراروی زبانمندان می نهند تا بتوانند پیرامون ناگفتنی ها و مفاهیمی صحبت کنند که طرح آن ها در حوزه عمومی واکنش هایی را به دنبال دارد. ترس از مرگ سبب شده امراض مهلک نیز به همان نحو ایجاد اضطراب و تشویش نمایند. از اینرو نام بیماری های مرگبار هم با بهره گرفتن از عبارات حسن تعبیری جایگزین می شود. البته باریشه کن شدن بیماری های مسری، در این حوزه شاهد فراوانی کاربرد حسن تعبیرات نیستیم.
پزشکان بهترین حربه برای گریز از بیان نام بیماری ها مهلک را زبان فنی[۱۵۱] می دانند. آنچنان که سرطان را «کنسر» و تومور یا غذه سرطانی را «توده» یا «زائده» می نامند تا بدین نحو از ترس و حساسیت آن بکاهند. در گذشته بیماری سرطان را به سبب ناشناختگی و مرگ آفرینی آن «بیماری لاعلاج» می نامیدند. گفتنی است برای اشاره به مرگ های وقوع یافته در بیمارستان ها واژه «دِس شدن» در بین پرسنل رواج دارد. برای اشاره به مرگ قریب الوقوع بیمارانی که وضعیت وخیمی[۱۵۲] دارند در محاورات فارسی از جملات اطنابی و عبارات حاوی تضمن[۱۵۳] استفاده می کنند:
۱-دکتر جواب کرده، گفته بیمارستان موندنش ضرورتی نداره.
۲- الف) زنده می مونه؟
ب) حالش خیلی بده
۳- یک دسته از بیماران وجود دارند که درمان در مورد آن ها نتیجه بخش نیست.
مردم حسن تعبیرات را بکار می گیرند تا به مرگ در بعیدترین صورت ممکنش اشاره کنند. عمده این عبارات مجازاً (ازنوع کل به جزء) به مرگ اشاره می کنند:
۴- اگر اتفاقی برای من افتاد هوای خونه رو داشته باش.
۵- اگر طوری شد، من چیزیم شد تو باید قبول مسولیت کنی.
۶- به هر حال باید به این فکر باشی که پدر و مادر همیشه حضور ندارن.
عبارات فوق به ظاهر وانمود می کنند که مرگ قطعی نیست.
در باور عامیانه صحبت از مرگ را سبب سرایت آن می دانند به همین منظور استفاده از عبارات احتیاط آمیز برای اشاره به مرگ بسیار در میان مردم متداول و رایج است. بر این مبنا بکارگیری این عبارات دارای اثر کاهندگی (کاستن از بزرگی و خطر تابو) است. تلفیق عبارات احتیاط آمیز پیش از اشاره به حادثه مرگ با یک واژه حسن تعبیری که جایگزین واژه مرگ می شود، اثر تابوی مرگ را به حداقل می رساند. این راهکار عمدتاً برای اشاره به خطر مرگ عزیزان و وابستگان درجه یک بکار می رود:
۷- نصیب نشه اللهی! یه مریضی بدجور گرفت! از پا درومد.
۸- دعای خیر می کنم! اگر برای قلبش مشکلی پیش بیاد می دونی چی می شه؟
عقیده به سرایت مرگ را می توان در گفتار مردم حین مقایسه ویژگی های شخصی متوفی با یکی از بازماندگان یا اطرافیان وی به وضوح دید ؛ بیان ویژگی های ظاهری و شخصیتی در این قیاس با نوعی اکراه و همراه با عبارات احتیاط آمیز صورت می گیرد:
۹- دور از جون شما! خندیدن و حرف زدنتون عین او خدا بیامرزه!
در محاورات روزمره و سبک های غیر رسمی از عبارات استعاری مانند فوت شدن و عباراتی نظیر «مرحوم شدن» و «به رحمت خدا رفتن» برای اشاره به مرگ اشخاص استفاده می شود. عبارت کنایی «x عمرش را به شما داد» که عبارتی مبالغه آمیز است دارای کاربردی وسیعی در محاورات روزمره است. فرد در ضمن آرزوی طول عمر برای مخاطب و دور کردن خطر مرگ از وی، مرگ وقوع یافته را نیز به اطلاع شنونده می رساند.
در نظام اداری نیز شرکت های بیمه پولی را که پس از مرگ به خانواده متوفی پرداخت می کنند
«بیمه عمر» می نامند. تحول در نظام مشاغل مرتبط با کفن و دفن اموات و صنعتی شدن آن، رسیدگی به وضعیت مالی و روحی پرسنل تغسیل و تدفین، تا حد زیادی برای اصلاحات این حوزه اثر گذاشته است.
(زرآبادی، روزنامه شرق، ۱۳۸۴: ۲۱)
گورکن: متصدی تدفین
مرده شور: متصدی غسل
کفن: خلعت
برای واژه «قبر» در محاورات «مزار» و «خاک» بکار می روند. در هر شهر نیز برای گورستان ها عناوین عمدتاً مذهبی برگزیده می شود که این عناوین جایگزین واژه سوء تعبیری «گورستان» می شوند:
بهشت صالحین- تخت فولاد- بهشت رضا- باغ رضوان و …
در این عناوین گورستان ها مکان امن و آسایش و به بهشتی برای درگذشتگان تشبیه شده اند. شرکت های خدماتی که «آمبولانسهای حمل جسد» اجاره می دهند، از عناوین حسن تعبیرانه و مذهبی برای پیشه خود استفاده می کنند نظیر «آمبولانس معراج» که نام آن مجازاً حکایت از کاربرد آن دارد. باید توجه داشت که جایگاه اجتماعی و مذهبی در گذشتگان، نوع واژه های مورد استفاده برای اشاره به مرگ آن ها را متفاوت می سازد. به عنوان مثال شهدای جنگ به سبب مقام و منزلت والایشان نزد مردم واژه ها و عبارات متفاوتی را طلب می کنند: «شهادت»، «پیکر»، «لباس لقاء الله»، «عروج» نوعی متفاوت از مرگ را در مقایسه با مرگ مردم عادی نشان
می دهند. واژه «مفقود الاثر» نیز که تا مدتها برای اشاره به شهدای مفقود جنگ بکار می رفت اکنون به
«جاوید الاثر» تغییر یافته است. مشکینی (۱۳۷۴) عبارات استعاری و مجازی خاصی را برای امور مرتبط با مرگ بکار می برد که بیانگر نگرشی مذهبی هستند:
کفن: لباس لقاء الله قبر: سالن انتظار محشر
مرده: مسافر ابدیت غسل و کفن میت: تجهیز میت

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:32:00 ق.ظ ]