امریکا و جریان صهیونیسم بین‌الملل برای عملیاتی ساختن و جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های گذشته و همچنین برای سال‌های آینده راهبردها و شیوه‌های زیر را طراحی کرده‌اند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
- پیگیری پرونده هسته‌ای ایران و القای غیرصلح‌امیز بودن این فناوری تبلیغ و اینکه ایرانی‌ها تلاش دارند بمب اتمی بسازند که نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقویت جبهه تروریست‌ها و جریان بنیادگرایی افراطی در جهان خواهد شد.
- سرمایه‌گذاری در رسانه‌های دیداری و شنیداری، سازمان‌های تبلیغاتی و خبری و کمپانی‌های فیلم‌سازی برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان که آخرین نمونه آن ساخت و پخش فیلم ضدایرانی ۳۰۰ بوده است. فیلم دیگری نیز تحت عنوان فرار از تهران توسط کمپانی برادران وارنر در حال تولید است.
- ایجاد فضای رسانه‌ای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگ‌ترین مدافع تروریسم که به عوامل ناامنی در این کشورها تسلیحات می‌رساند و آنها را آموزش نظامی می‌دهد.
- تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن‌زدن به مطالبات صنفی و اجتماعی همچنین سازمان‌دهی نارضایتی‌ها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و …
- راه‌اندازی سایت‌های اینترنتی و ارائه نرم‌افزارهای جاسوسی به عوامل خود در داخل کشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه‌ای به شکل اثربخش‌تر طراحی و اجرا شود.
- تلاش برای تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی و ایجاد فضای وحشت‌زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادی و مشکلات عظیم ناشی از آن.
- سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرح‌هایی چون طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش‌ آزادی‌های مدنی و اجتماعی.
- ایجاد تقابل‌های سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست می‌خورد.
۴-۱۲-جنگ رسانه‌ای امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
بنیادی‌ترین تعریف از جنگ رسانه‌ای استفاده از رسانه‌ها برای تضعیف کشور هدف و بهره‌گیری از توان و ظرفیت رسانه‌ها (اعم از مطبوعات، خبرگزاری‌ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات) به منظور دفاع از منابع ملی است. جنگ رسانه‌ای یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های جنگ نرم و جنگ‌های جدید بین‌المللی است. اگرچه رسانه‌ای عمدتاً به هنگام جنگ‌های نظامی کاربرد بیشتری پیدا می‌کند، اما این به آن مفهوم نیست که در سایر مواقع جنگ رسانه‌ای در جریان نبوده و یا مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. جنگ رسانه‌ای تنها جنگی است که حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیررسمی ادامه دارد و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش با بهره گرفتن از رسانه‌ها، بهره‌برداری می‌کند. (سایت ساتا،۲۰۰۶)
جنگ رسانه‌ای ظاهراً میان رادیو و تلویزیون‌ها، مفسران مطبوعاتی، خبرنگاران خبرگزاری‌ها، شبکه‌های خبری و سایت‌های اینترنتی جریان دارد، اما واقعیت آن است که در پشت این جدال ژورنالیستی، چیزی به نام سیاست رسانه‌ای یک کشور نهفته است که به طور مستقیم توسط بودجه‌های رسمی مصوب پارلمان‌ها یا بودجه‌های سری سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی و سرویس‌های جاسوسی تغذیه می‌شود. سربازان جنگ رسانه‌ای، متخصصان تبلیغات، استراتژیست‌های تبلیغات بین‌المللی و کارگزاران رسانه‌ها هستند.
پیچیدگی‌های ابعاد مختلف جنگ رسانه‌ای موجب شده تا تصمیم‌گیری درباره طراحی، تدوین استراتژی، چارچوب‌ها، تکنیک‌های کاربردی، نحوه عملیاتی کردن اهداف و مأموریت‌های تعریف شده، استفاده از حداکثر از توان هر رسانه با توجه به امکانات انتشار مکتوب، چاپی، صوتی، تصویری، چندرسانه‌ای، اینترنتی و سرانجام انتشار آنلاین تنها به ژنرال‌های نظامی واگذار نشود. جنگ رسانه‌ای مقوله‌ای است که همکاری هماهنگ و نزدیک بخش‌های نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانه‌ای و تبلیغاتی یک کشور را می‌طلبد. طراحان جنگ رسانه‌ای نه لزوماً ژنرال‌های پادگان‌نشین، بلکه ممکن است پروفسورهای کالج‌ها و دپارتمان‌های رسانه‌ای در دانشگاه‌های معتبر هر کشور باشند (سایت ساتا،۲۰۰۶)
جنگ رسانه‌ای برخلاف جنگ‌های نظامی که عمدتاً میان دو یا چند کشور به عنوان ائتلاف با یک کشور جریان می‌یابند، می‌تواند میان یک گروه از کشورها با گروه بزرگ دیگری از کشورها با ویژگی‌های مشخص جریان یابد. جنگ رسانه‌ای غرب علیه جهان اسلام و جنگ رسانه‌ای غرب علیه کشورهای جهان سوم، دو نمونه بارز از موضوعی هستند که می‌توانیم آن را به جنگ جهانی رسانه‌ای تعبیر کنیم.بهره‌برداری چندمنظوره از فناوری جدید ارتباطاتی، یکی از شیوه‌های جنگ رسانه‌ای علیه ایران است. از سویی شبکه تلویزیون ماهواره‌ای مخصوص کامپیوتر و اینترنت راه‌اندازی می‌کنند و از سوی دیگر با بهره گرفتن از اینترنت، سایت‌ها و وبلاگ‌ها، به تشریح روش استفاده از آنتن‌ها و رسیورهای ماهواره‌ای و نحوه عبور از پارازیت‌ها می‌پردازند.در تعدادی از سایت‌ها و وبلاگ‌های مخصوص ماهواره آنچنان از جزئیات فنی کانال‌ها، فرکانس‌ها، سیگنال‌ها و مشخصات آنتن‌ها و ان‌ال‌پی سخن به میان آمده که هر مخاطبی با داشتن سطح اطلاعات اندکی می‌تواند تشخیص دهد که در پشت چنین سایت یا وبلاگی یک طراح حرفه‌ای و یک برنامه از پیش تعیین شده برای گسترش فرهنگ استفاده از ماهواره در ایران و حل مسائل و مشکلات فنی استفاده‌ کنندگان وجود دارد.اگرچه توجه مطبوعاتی امریکایی به مسائل ایران بسیار اندک بوده و به ندرت رویدادهای جاری ایران در این رسانه‌ها بازتاب می‌یابد، اما یک خط‌مشی کلان و محوری بر این رسانه‌ها حاکم است که بر اساس آن فقط اخبار منفی از ایران بر روی صفحات این نشریات نقش می‌بندد و عمده گزارش‌های خبرنگاران مطبوعات غربی از ایران، یا مربوط به بحران‌های سیاسی، اجتماعات، زدوخوردها و تضاد حاکمیت با مردم و یا مربوط به موضوعات کلیشه‌ای و تکراری مانند نقض حقوق بشر، تلاش برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای و کشتارجمعی و نقش آزادی‌های سیاسی و مدنی است. این رسانه‌ها همچنین با انتشار اخبار سری و محرمانه یا اخبار هدایت‌شده از سوی دستگاه‌های سیاست خارجی و اطلاعاتی کشور متبوع خود، به ایجاد فضا و جوسازی علیه ایران می‌پردازد.ریشه‌یابی بسیاری از جریان‌سازی‌های رسانه‌ای علیه ایران، برای اولین بار نشان می‌دهد که این راسنه‌ها که عمدتاً وابسته به محافل صهیونیستی بوده‌اند با جعل یا انتشار عامدانه برخی اطلاعات، اقدام به ایجاد محور فشار علیه ایران کرده و بیشتر رسانه‌های بین‌المللی تحت تأثیر فضای ایجاد شده، به دنباله‌روی از آن مسئله و دامن‌زدن به بحران خبری و سیاسی پرداخته‌اند.در سال‌های اخیر، با محوریت یافتن مسائل سیاسی ایران، بسیاری از مطبوعات امریکا، اقدام به اعزام خبرنگار یا تأسیس و تقویت دفاتر نمایندگی در ایران کرده‌اند.این مسئله، عیناً در مورد خبرگزاری‌هایی نظیر رویترز، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، فرانس پرس و شبکه‌های تلویزیونی بی. بی. سی و سی. ان. ان نیز مصداق دارد (سایت نیورکر،۲۰۰۸)
۴-۱۳-شبکه‌سازی تحت پوشش اقدامات مدنی علیه جمهوری اسلامی ایران
صاحب‌نظرانی همچون رابرت ستلاف در کتاب خود با عنوان نبرد ایده‌ها در جنگ بر علیه تروریزم درباره چگونگی کمک به متحدان امریکا در نبرد بر ضدحکومت‌های اسلامی به خصوص ایران سه پیشنهاد ارائه می‌دهند: نخست اینکه امریکا متحدان بالقوه‌ای را که شناسایی کند که می‌توانند زیر یک چتر دسته‌جمعی مخالف، با ایده‌های اسلام‌گرایانه سازمان یابند. دوم؛ ایالات متحده باید شرکای خود را در نبرد با موج فزاینده سازمان‌های غیردولتی اسلام‌گرا تقویت کند. این سازمان‌ها تحت پوشش ارائه خدمات اجتماعی به جوامع محلی به مسیر مهمی برای اشاعه افکار اسلام‌گرایانه در سرتاسر جهان اسلام تبدیل شده‌اند. سوم؛ فرصت‌های آموزشی لازم - با تأکید بر زبان انگلیسی - در اختیار جوانان مسلمان قرار داده شود. دانش عملی از زبان انگلیسی پنجره رو به جهان را برای جوانان مسلمان می‌گشاید و به آنها امکان دسترسی به منابع اطلاعاتی جهانی و نه تنها محلی را می‌دهد.دانیل بایمن کارشناس مؤسسه بروکینگز نیز معتقد است امریکا در مقابل ایران گزینه‌های محدودی در اختیار دارد. بنا به گفته وی گزینه‌هایی همچون تغییر نظام، بمباران تأسیسات هسته‌ای و اعمال فشارهای دیگر علیه ایران می‌تواند به تضعیف موقعیت امریکا در خاورمیانه بینجامد.در مقابل بایمن از استراتژی چندجانبه اعمال فشارهای مدنی و نرم به عنوان ابزارهای بالقوه امریکا برای مقابله با ایران نام می‌برد. به اعتقاد وی هدف این استراتژی باید تقویت گروه‌هایی در ایران باشد که به ظاهر از افزایش انزوای کشور ابراز نگرانی می‌کنند.گروهی از کارشناسان امریکایی نیز شبکه‌سازی را در قالب رویکرد تعامل‌گرایی با هدف تغییر رفتار ایران پیشنهاد می‌دهند (رنجبران،۱۳۸۸؛ ۹۰)
براساس این رویکرد، مخالفان جمهوری اسلامی باید متحد شوند و همبستگی مؤثری میان آنها به وجود آید. حامیان رویکرد تغییر رفتار معتقدند اتخاذ رویکرد تعامل‌گرایانه برای امریکا سخت نخواهد بود چرا که این کشور پیش از این نیز با وضعیت‌های مشابه روبه‌رو بوده است. دونالد ریگان در دهه ۸۰ با وجود که اتحاد جماهیر شوروی را شیطان بزرگ نامید، سال‌ها ایدئولوژی و رفتار شوروی را تحمل کرد، روابط دیپلماتیک خود را با مسکو قطع ننمود و طی این فرایند به نتایج سودمند و عملی برای هر دو طرف دست یافت. حوزه‌های چهارگانه‌ای که حامیان ایده تعامل‌گرایی به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی در آنها هستند عبارتند از:

 

    1. مسئله هسته‌ای ایران و به طور کلی سلاح‌های کشتارجمعی، ۲٫ حمایت از تروریسم، ۳٫ اخلال در روند صلح خاورمیانه، و ۴٫ وضع حقوق بشر.

 

مراکزی نظیر مؤسسه بروکینگز، شورای غیردولتی روابط خارجی، مرکز نیکسون، بنیاد کارنگی برای صلح جهانی و مرکز بین‌المللی وودرو ویلسون و محققانی چون جفری کمپ، ری تکیه، زیبگینیو برژینسکی، ریچارد هاوس و هنری کسینجر نمایندگان رویکرد تعامل‌گرا و تغییر رفتار به شمار می‌روند.
شورای روابط خارجی امریکا و برخی شخصیت‌های فعال سیاسی و مقامات اسبق و فعلی امریکا در آن نیز به نحوی رویکرد تغییر رفتار ایران را مورد توجه قرار داده‌اند.
مایکل رابین در مقابل درخواست شورای ایرانیان مقیم امریکا مبنی بر درخواست از کنگره امریکا برای قطع بودجه مربوط به فعالیت جامعه مدنی در ایران مطرح نمود: “قطع بودجه مربوط به جنگ نرم علیه رژیم ایران اقدامی نادرست است. مهم‌ترین اقدام این است که ما به روشی نرم رژیم ایران را تغییر دهیم که مهم‌ترین محور آن افزایش بودجه برای گسترش فدرالیسم قومی در ایران است. ” نکته مهم این است که بودجه این اقدامات از ۴/۱ میلیون دلار به ۶۶ میلیون دلار در سال جاری رسیده است که ۳۶ میلیون دلار آن به برنامه‌های رادیو صدای امریکا و رادیو اروپا آزاد با هدف خدشه‌دار نمودن چهره ایران اختصاص یافته است. علاوه بر این دپارتمان دولت امریکا ۵ میلیون دلار بودجه برای ترجمه این برنامه‌ها به فارسی اختصاص داده است. علاوه بر این، مایکل رابین می‌گوید که پروژه انقلاب‌های مخملی باید در مورد ایران هم اجرا شود، به این صورت که با تغییرات فرهنگی در ایران این کشور وتوی فرهنگی شود.
دیگر محور این طرح تمرکز بر نیروهای داخلی برای کاهش مشروعیت رهبران نظام و زمینه‌سازی برای تغییر نرم رژیم است.
در مجموع به نظر می‌رسد دلایل چندی موجب شده است تا شاهد نوعی چرخش ظاهری در ادبیات سیاسی مقامات امریکا در قبال نظام جمهوری اسلامی و ماهیت و موجودیت آن باشیم. به دیگر سخن عواملی مانند ناامیدی واشنگتن به تغییر قهری و نرم نظام اسلامی و امکان تهییج جنبش‌های اجتماعی، شکست سیاست تغییر قهری رژیم در عراق و بحران امنیتی پس از سقوط رژیم بعث در این کشور و نیز علل ریشه‌ای تر، تاریخی‌تر و بنیادی‌تر دیگر موجب شده است تا گفتمان تغییر نظام اسلامی تا حد زیادی افول یابد و به جای آن اندیشه جنگ نرم اهمیت یابد.
۴-۱۴-نحوه تأثیرگذاری جنگ نرم در ژئوکالچر جمهوری اسلامی ایران
پدیده جنگ نرم که هم‌اکنون به عنوان پروژه‌ای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین است در شاخص‌هایی ماننده ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمان‌های غیردولتی در حجم گسترده، جنگ رسانه‌ای، عملیات روانی برای ناکارامد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طریق روش‌های مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می‌شود. در برایند جنگ نرم، عوامل براندازی یا از زمینه‌های موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌برند یا به طور مجازی سعی در ایجاد نارضایتی در نزد افکارعمومی و سپس بهره‌برداری از آن دارند.استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی ایران، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل‌های دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم تحت پوشش حمایت از حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ایجاد شبکه‌های متعدد رادیو تلویزیونی فارسی زبان حمایت از اپوزیسیون (سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد با امریکا به ایران تحت عناوین جهانگرد که در صورت نیاز، به جنبش‌های مدنی و نافرمانی‌ها بپیوندند)، تسهیل فعالیت ان.جی.اُ امریکایی در ایران، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک (این افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه نهادهای ایرانی)، استفاده از سفارتخانه‌های کشورهای دیگر و به طور کلی تضعیف ستون‌های حمایتی حکومت ایران از جمله راهکارهای اجرای این استراتژی به شمار می‌آیند (اسماعیلی، ۱۳۸۹؛ ۳۸).
۴-۱۵-شاخصه های ناتوی فرهنگی از نظرگاه رهبری انقلاب
رهبر انقلاب در سفر به استان سمنان در تحلیلی جامع، شاخصه های ناتوی فرهنگی را به صورت ذیل بیان فرمودند:
۱: ایجاد اختلاف وتفرقه در میان ملت ایران وجهان اسلام
۲: جلوگیری از الگو شدن ایران در جهان اسلام ومنطقه
۳: مرعوب ومنکوب کردن مسئولین ومقامات تصمیم گیرنده
۴: دامن زدن به مسائل وحساسیت های قومی ومذهبی
۵: القاء ناکارآمدی نظام
ایشان در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای این استان در این رابطه فرموده­اند : در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند ( اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند) حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناکی است . البته حالا هم نیست؛سالهاست که این اتفاق افتاده است .
۴-۱۶-راه های تحقق بخشی جنگ نرم
امریکا و جریان صهیونیسم بین‌الملل برای عملیاتی ساختن جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های گذشته و همچنین برای سال‌های آینده راهبردها و شیوه‌های زیر را طراحی کرده‌اند:
۱: پیگیری پرونده هسته‌ای ایران و القای غیرصلح‌آمیز بودن این فناوری وتبلیغ اینکه ایرانی‌ها تلاش دارند بمب اتم بسازند که نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقویت جبهه تروریست‌ها و جریان بنیادگرایی افراطی در جهان خواهد شد.
۲: سرمایه‌گذاری در رسانه‌های دیداری و شنیداری، سازمان‌های تبلیغاتی و خبری و کمپانی‌های فیلم‌سازی برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان که آخرین نمونه آن ساخت و پخش فیلم ضدایرانی ۳۰۰ بوده است.
۳: ایجاد فضای رسانه‌ای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگ‌ترین مدافع تروریسم که به عوامل ناامنی در این کشورها تسلیحات می‌رساند و آنها را آموزش نظامی می‌دهد.
۴: تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن‌زدن به مطالبات صنفی و اجتماعی و همچنین سازمان‌دهی نارضایتی‌ها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و …
۵: راه‌اندازی سایت‌های اینترنتی و ارائه نرم‌افزارهای جاسوسی به عوامل خود در داخل کشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه‌ای به شکل اثربخش‌تر طراحی و اجرا شود.
۶: تلاش برای تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی و ایجاد فضای وحشت‌زا و موهوم از احتمال بروز جنگ.
۷: سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرح‌هایی چون طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش‌ آزادی‌های مدنی و اجتماعی.
۸: ایجاد تقابل‌های سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست می‌خورد.(به نقل از سایت عملیات روانی )
۴-۱۷-مقابله با جنگ نرم
یقینا نیل به اهدافی که می توان به تعبیر رهبری عزیز انقلاب، برای افسران جوان (دانشجویان) این میدان در نظر گرفت، بدون برنامه ریزی دقیق و مدبرانه ممکن نیست که در اینجا به برخی اشاره می شود و به نظر می رسد که دانشگاه ها نیز در این عرصه باید مرتبا در حال رصد کردن اوضاع فرهنگی بوده و در راستای بهبود برخی شاخص های این مقوله حساس،گام های بلندی بردارند.

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:07:00 ب.ظ ]