۲) عالمان ومحدّثان مجموعه روایاتى را که دلالت دارد آیه شریفه درباره خمسه طیبه نازل شده بالغ بر ۷۰ حدیث دانستهاند و شایان تأمل است که روایات نقل شده از طریق عامه در این زمینه بیشتر از روایاتى است که خاصه نقل کردهاند.[۴۹۴]
برخی از دانشمندان علوم قرآنی، در این که مصداق اهل بیت اصحاب کساء: پیامبر|، امام علی×، امام حسن ×، امام حسین ×، وحضرت فاطمه ÷میباشند، بدلیل فراوان بودن روایات، اسناد و گزارشهای در این باره، هیچ گونه تردیدی روا نمیدارند. برخی از عالمان روایات مربوطه را در حد تواتر، وبرخی دیگر در حد بس فراوان وبرخی نیز بی شمار میدانند.
پیامبر| نیز به گونهای شگفت آور تلاش میکرد کهاین مصداق را روشن کند. بطوری که بعد از نزول آیه شش ماه بههنگام نماز بر در خانۀ حضرت زهرا÷میایستاد وصدایش را فراز میکرد ومیفرمود: الصلاهاهل البیت:{ اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنْکُمُ الرّجسَ اهْلَ البَیت و یُطَهِرُکُم تَطهیرا}ً. هان ای اهل بیت هنگام نماز است وخداوند میخواهد که… بدین سان پیامبر قولاً وعملاً ( سنت قولی وعملی ) بر تفسیر آیه تأکید مینمود. [۴۹۵]
آیۀ هفتم:
{ وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا }[۴۹۶].
علاوه براین که در بارۀ ارتباط این آیه با آیۀ دوم، شبهۀ ایجاد شدهاست؛ یکی از شبهات مدعیان تحریف قرآن، نیز عدم تناسب و هماهنگی میان صدر و ذیل این آیهاست؛ چون میان شرط و جزای آیه مزبور ظاهراً هیچ ارتباطی نیست.
زیرا شرط این است: اگر نتوانستید قسط و عدالت را درباره یتیمان رعایت کنید.
و جزای آیه نیز این است: دو یا سه یا چهار زن بگیرید. پیداست که میان عدم رعایت عدالت درباره ایتام (شرط) و جواز تعدد همسران (جزا) مناسبتی وجود ندارد. وبهاین دلیل استناد میکنند که قسمتی از آیه حذف شدهاست.
از جملۀ کسانی کهاعتقاد دارد که در این آیه تحریف صورت گرفتهاست محدث نوری در کتاب فصل الخطاب است. وی در بارهاین آیهاز خبر و احتجاجی که علی × با زندیق داشته دلیل آورده و معتقد به تحریف این آیه شدهاست.
در قسمتی از این خبر آمدهاست:
« ثم قال فی جمله سواله واحده یقول: وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامیفانکحوا ما طاب لکم من النساء…. ولیس شیئ یشبهالقسط فی الیتامینکاح النساء ولا کل النساء ایتام فما معنی ذلک »؛
ودر قسمت دیگر خبر است که علی × از این سوال چنین پاسخ فرمود:
«وان خفتم الا تقسطوا…… فهو ما قدمت ذکره من اسقاط المنافقین من القرآن وبین
القول فی الیتامیوبین نکاح النساء من الخطاب والقصص اکثر من ثلث القرآن.»
سوال کننده مناسبتی بین قسط در ایتام وبین نکاح زنان نمییابد وعلی × هم فکر وسخن اورا تایید و میفرماید اینکه منافقین از قرآن ساقط کردند وبین سخن در یتیمان وبین نکاح زنان بیشتر از یک سوم قرآن از خطاب وقصهها ساقط نمودهاند وبه عبارت دیگر بین صدر وذیل آیه ( شرط وجزا ) بیش از یک سوم قرآن حذف شدهاست.
دربارهارتباط آیۀ دوم با این آیه مرحوم طبرسی پنج وجه را مطرح کردهاست، یکی از وجوهارتباط که ظاهراً از جهت انسجام با سیاق آیه، بهترین وجوه تناسب است.[۴۹۷] عبارت است از اینکه:
درآیۀ دوم در مورد بیان پرداختن اموال یتیمان به خودشان، و مخلوط نکردن اموال آنان با اموال خود، و تبدیل نمودن اموال پاک، بهاموال ناپاک و حرام صحبت شدهاست… به دنبال این دستور، مؤمنان و مقدسین از ترس گرفتار شدن به حرام، از تکفل امور یتیمان، خوددارى مىکردند؛ زیرا در صورت مراوده و اختلاط بههر صورت اشتباه رخ مىدهد، و دچار حرام مىشوند.
بنابراین، در آیه سوم سوره نساء اجازه نکاح با زنان یتیم را داده و مىفرماید:
{فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ… }
بههر حال، ازدواج با زنان یتیم، یکى از راه هاى تخلص و نجات از تنگناى حرج و دشوارى در امر مال یتیمان است .
علامه طباطبایی& نیز بصورت بسیار زیبا بهارتباط آیات در این سوره و نهایتاً آیۀ دوم و سوم میپردازد وی اعتقاد دارد که سیاق آیات سوره نساء تأکید بر احترام گذاشتن به مال ایتام است.بهاین صورت که در آیه دوم فرمود:
{وَ آتُواْ الْیَتَامیأَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوبا کَبِیرا} [۴۹۸]
آنگاه پس از چند آیه فرمود:
{وَ ابْتَلُواْ الْیَتَامیحَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِنْهُمْ رُشْدا فَادْفَعُواْ اِلَیْهِمْ َمْوَالَهُمْ}[۴۹۹]
آنگاهاز خطرناک بودن خوردن مال یتیم پرده برداشت و چنین فرمود:
{إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامیظُلْما إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرا}[۵۰۰]
سپس فرمود: همهانسانها میمیرند. اگر میخواهید با فرزندان شما پس از مرگتان خوشرفتاری کنند، با ایتام دیگران چنین کنید:
{وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُواْ قَوْلاً سَدِیدا} [۵۰۱]
سپس در ذیل آیۀ سوم نتیجه گیری میکند که: چون در جاهلیت عرب جنگ و خونریزى همیشهادامه داشت، یتیم زیاد مىشد، بزرگان و اقویاى عرب دختران پدر مرده را با هر چه که داشتند مىگرفتند و اموال آنها را با اموال خود مخلوط نموده و مىخوردند و در این عمل نه تنها رعایت عدالت را نمىکردند بلکه گاه مىشد که بعد از تمام شدن اموالشان خود آنان را طلاق مىدادند و گرسنه و برهنه رهاشان مىکردند. اینجا است که قرآن کریم با شدیدترین لحن از این عادت زشت و خبیث و از این ظلم فاحش نهى فرمود و در خصوص ظلم به ایتام و خوردن مال آنان نهى خود را شدیدتر کرد. نتیجه این تشدید آن شد که مسلمانان برای رهایی از این مشکلات وعواقب وخیم تصرف در اموال یتیمان، ایتام را از خانههاى خود بیرون کنند تا مبتلا به خوردن اموالشان نگردند. و بعد ازاینکه مشکلشان را به پیامبر گفتند آیۀ ۲۲۰ سورۀ مبارکۀ بقره نازل شد و اجازه داد تا یتیمان را نزد خود نگه دارند.
مفسر المیزان در پایان تأکید میکند کهاگر در آنچه گفته شد دقت شود وآیۀ: { وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیتامى فَانْکِحُوا}، را مورد مطالعه قرار دهیم، آن وقت ارتباط آن را با آیه قبلش{ وَ آتُوا الْیتامى أَمْوالَهُمْ} خوب مىفهمم و برایمان روشن مىشود کهان آیه در بین کلام جنبه ترقى را دارد و نهى در آیه قبلى را ترقى مىدهد و معناى مجموع دو آیه چنین مىشود:” در بارهایتام تقوا پیشه کنید، و خبیث را با طیب عوض ننمائید و اموال آنان را مخلوط با اموال خود مخورید، حتى اگر ترسیدید که در مورد دختران یتیم نتوانید رعایت عدالت بکنید و ترسیدید که بهاموالشان تجاوز کنید و از ازدواج با آنها بههمین جهت دل چرکین بودید، مىتوانید آنان را به حال خود واگذار نموده و با زنانى دیگر ازدواج کنید با یک نفر، دو نفر، سه نفر و چهار نفر.
بنابراین جمله شرطیه که:
« اگر ترسیدید که در مورد یتیمان عدالت را رعایت نکنید پس زنان دیگرى را بهازدواج خود در آورید….»
به منزلهاین است که فرموده باشد:
« اگر از ازدواج با دختران بى پدر کراهت دارید، چون مىترسید در بارهانان نتوانید عدالت را رعایت کنید، با آنها ازدواج نکنید و زنانى و دختران دیگرى را به عقد خود در آورید»
بنابراین با این توضیحات هم ارتباط آیۀ دوم با آیۀ سوم مشخص شد وهم ارتباط صدر آیۀ سوم با ذیل آن یا به عبارت دیگر ارتباط شرط با جزای شرط. [۵۰۲]
البته از بررسی صحت وسقم ونقد حدیثی کهاز علی × در این زمینه مطرح شد میگذریم و خوانندگان محترم را به کتب مربوطه ارجاع میدهیم از جمله؛ نزاهت قرآن از تحریف ص ۱۴۱ از ایت اله جوادی آملی، افسانۀ تحریف ص ۲۰۰ از سید احمد مهدوی، مصونیت قرآن از تحریف ص ۱۶۸ از آیت اله معرفت و….
سید قطب نیز بعد از مقایسه جامعۀ جاهلی وجامعۀ اسلامی و نقش اسلام که دارای اصول و ارکان ثابتی است، چرا کههماهنگ با «انسان» است……واین نتیجه که نصوص ثابت قرآنی با آن هستی ثابت بشری روبرو مـیشود وتأکید براینکه: ما هنگامیکه قرآن را میخوانیم، هم نمادها و سیماهای جامعه جاهلی را در پرتو قرآن، آشکارا ببینیم، و هم نمادها و سیماهای تازهای را بوضوح مشاهده نمائیم که قرآن آنها را پدید میآورد و در جامعه نو مستقرشان میگرداند، در ادامه به نمادهای جامعۀجاهلی نیز پرداختهاست
در تفسیر ذیل آیات ۶-۲ چنین مینویسد:
این سفارشهای تند اشاره به چیزی دارند که در جاهلیت عربی وجود داشت و آن تضییع حقوق افراد ضعیف بطور عام و حقوق یتیمان و زنان بطور خاص بود، تا آنگاه که قرآن بیامد و آنها را ذوب نمود و
زدود، ودر میانگروه مسلمانان جهانبینیها و اندیشههای تازه…… پدیدار و برقرار کرد.
سپس در ذیل آیۀ ۳ روایتی را از عایشه با این مضمون نقل میکند که: مـراد دخـتر یتیمیاست که تحت سرپرستی سـرپرست خود بزرگ مـیگردد، و سرپرست او میخواهد با وی ازدواج کند، بدون این که در مهریهاش عدالت بکار ببرد، و همان مهریهای را بدو بدهد که دیگران بدو میپردازند. این بـود که چنین سرپرستانی نهی شدند از این که با چنین دخـترانی ازدواج کنند، مگر این که با ایشان دادگری نمایند و بالاترین مهریه مـرسوم را بدیشان بپردازند…
وتأکید میکند که: سخن عایشه گوشهای از بینشها و روش هایی را به تصویر میکشد که در دوران جاهلیت، حاکم بر محیط بوده و بعدها در جامعهاسلامیبر جای ماندهاست و بعدها قرآن شرف نزول پیدا میکند و از آنها نهی میفرماید
بنابراین منظور از آیۀ {وَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطُوا فِی الْیتَامَى }مساله دوری ازگناه و پرهیز از خطا و هراس از خدا است که سرپرست باید خویشتن را بدانها بیاراید و بپیراید، هرگاه که وسوسه درون او را بر آن داشت که با دختر یتیم تحت سرپرستی خود دادگری را مراعات ننماید. نص آیه هـم مـطلق است و مـوارد دادگری را معین و مقید نمیسازد. بلکهآنچه مورد نظر است، خود دادگری است و بس.
سپس ارتباط این آیه را بآیۀ قبلی روشن میکند که: در آیه پیشین گذشت کـه فرموده خداوندی هـمهاین رهنمودها را به رشـته میکشد و ردیف میدارد، آنجاکه میفرماید:
{إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیکُمْ رَقِیبًا}.
بنابراین، همانطور که در آیۀ دوم تأکید شده که عوض کردن مال بی ارزش خود با مال مرغوب و با ارزش یتیمان و نیز خوردن آنها گناه بزرگی است در این آیه نیز میخواهد بگوید که، وقتی که سرپرستان دختران یـتیم در خود، توانائی دادگری با آنان را نمیبینند، مصلحت آن است که با زنان دیگری ازدواج کنند، و کاملا با شک و شبهه و ظن وگمان فاصله بگیرند. چون قطعا خداوند نگهبان آنها هم هست این کار نیز گناه بزرگی است.
سپس در ذیل{فَانْکِحُوا مَاطَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً} دربارۀ فلسفۀ خوب و بارزش، تعدد ازواج بحث نموده و ضمن تأکید بر برنامۀ اسلام که:
آمده است نه برای ایـن کهازادی و بیبند و باری ببارآورد، بلکه آمدهاست تا حد و مرزی تعیین کند. اسلام نیامدهاست تا زمام کار را به دست هوی و هوس و اراده و خواست مرد سپارد، بلکه آمده است تا تعدد ازواج را منوط به عدالت و مقید به دادگری سازد، و در صورت عدم رعایت عدل و داد، اجازه و رخصت داده شده بازپس گرفته میشود و قدغن میگردد.
مجدداً بهارتباط این قسمت از آیهاشاره میکند که حتی اگر در ازدواج با زنان دیگری هم دیدید که نمیتوانید دادگری کنید بدانگاه کـه دو یا سه یا چهار تا را بهازدواج درمیآورید، تنها یکی را به همسری بپذیرید، و یا به کنیزان خود بسنده کنید. «این کار سبب میشود که کمتر دچار کجروی و ستم شوید و فرزندان کمتری داشته باشید».یعنی این عمل باعث میشود که چه بسا ستم نکنید و کژ راهه نروید. بدین منوال روشن مـیگردد که عدالت خواهی و دادگریجوئی پیش قراول این برنامه بوده و هدف هر جزئی از جزئیات آن است.[۵۰۳]
ارتباط و تناسب آیات به دلیل وحدت موضوعی (هدف) در سوره
تعریف وحدت موضوعی
وحدت موضوعی بدین معناست کههر سوره یک یا چند محور و موضوعی محدود و کلی دارد، که تمام آیات یک سوره به گونهای منشور وار در جهت آن موضوع یا موضوعات در حرکتند.[۵۰۴]
منظور از وحدت موضوعی همان وحدت غرض یا هدف است. تعابیر دیگر همچون «وحدت سیاق»، «هدفمندی سورهها» و یا «ساختار هندسی سورهها» و غیره نیز همگی بر همین نکته مشترک دلالت میکنند.
این محور کلی همان هدف اساسی سوره به شمار میرود و اهمیت کار یک مفسّر به پیدا کردن این محور است.
میتوان گفت که یکی از معیارها و مبانی مهم و مشکل اما ممکن برای فهم یک متن، پیداکردن محور و موضوع اساسی آن متن است و دربارهایات و سور نیز یک مفسّر باید معنای اصلی آن محور و موضوع را کشف کرده تا بتواند متن را تفسیر نماید.
نکتهای دیگر که باید یادآوری کنیم این است کهاین موضوع نیز مانند بحثهای گذشته، با توقیفی بودن ترتیب آیات و سورههای قرآن پیوند محکمیدارد
برخی نیز معتقدند که: همین وحدت موضوعی است که وحدت سیاق سوره را تشکیل میدهد و مسألهاعجاز در همین نکتهاست که پراکندگی در نزول، عدم تناسب را اقتضاء میکند با آن که تناسب و وحدت سیاق در هر سوره به خوبی مشهود است و بر خلاف مقتضای طبع پراکندگی در نزول میباشد ودلایلی نیز برای این مسالهاوردهاند.[۵۰۵]
باید خاطر نشان کرد که بحث وحدت موضوعی همان بحث تناسب و ارتباط بین آیات نیست چون وحدت موضوعی بدنبال پیداکردن یک یا چند موضوع اساسی است که تمام آیات یک سوره حول آن بچرخند. اما تناسب آیات بدنبال پیداکردن ارتباط یک یا چند آیه مجاور هم، یا غیر مجاور است.
اما با وجود این، وحدت موضوع و غرض یک سوره دال بر ارتباط وهماهنگی معنایی آیات آن سورهاست. چون بدون وجود تناسب محتوایی و نبود یک وحدت رویه در آیات، بحث وحدت موضوعی سورهها بحثی بی نتیجه خواهد بود.
یکى از مهم ترین قواعدى که بقاعی در خصوص ارتباط آیات وسورهها بیان کردهاست توجه به غرض سورهاست او مى گوید: «قاعده کلى اى که در شناخت مناسبات آیات در تمام قرآن مفید است آن است که در غرضى که سوره در جهت آن سیاق یافته دقت کنی.»[۵۰۶]
وی معتقد است کهاین نظریه مفسر را یاری میدهد تا در پرتو غرض اصلی سوره تناسب میان آیات را نیز دریابد. پس کشف غرض اصلی سورهابزار مطمئن برای شناخت مناسبتهای آیات است.[۵۰۷]
گفتیم که عدهای از دانشمندان و مفسّران اسلامی و بیشتر خاورشناسان از آنجا که قرآن را کتاب فاقد نظام و پیوستگی میدانند، متعرض این بحث نشده و بر این باورند که محتوای قرآن کریم عبارت از مطالبی است که با سبکی پریشان و گسیخته و بیگانه از یکدیگر فراهم آمدهاست و هر چند آیه از آیات یک سوره درباره موضوع مستقل و جداگانهای است که هیچ ارتباطی با موضوع آیات مجاور ندارد. زیرا هر دسته از آیات به تناسب خاصی نازل شدهاست و تنها بین آیاتی که در یک مرحله نازل شدهاند میتوان به دنبال تناسب و ارتباط بود آنها براین باورند که تلاش برای یافتن غرض اصلی هر سوره، تلاش ناکامیاست کهاز یکسان پنداری و مقایسه نا بجای قرآن با کتب بشری پدید آمدهاست و اصولاً سبک قرآن و رمز اعجاز آن در همین پراکندهگوئی و از شاخهای به شاخهای دیگر پریدن است.[۵۰۸] اما با وجود این عدهای زیادی از مفسّران اسلامی به این موضوع اعتقاد داشته و این بحث را مورد توجه قرار دادهاند. از جملۀ این تفاسیر؛ تفسیر المنار بود که توسط محمد عبده نوشته شد بطوری که برخی معتقدند: وی اصرار داشت که کشف هدف سوره، به مفسر کمک میکند تا به طور دقیق به معانی آیات نزدیک شود و معارف قرآن را درک کند. شاگرد وی سید رشید رضا نیز در «تفسیر المنار» این نظر استاد را به خوبی توضیح داده است.
بعد از او شیخ محمود شلتوت در تفسیر القرآن الکریم که ده جزء اول قرآن است تحت تأثیر روش المنار قرار گرفته وتلاش کرد اهداف ومقاصد سوره را مشخص وبراین اساس به تفسیر آیات بپردازد. برخی دراین باره میگویند که: وی معتقد بود کههمۀ آنچه در قرآن است اگر چه مکانهای نزول آن متفاوت و احکام و سورهها متعدد باشد وحدتی دارد که در عمل قابل تفکیک نیست ونمیتوان بعضر را گرفت و بعضی را کنار گذاشت.[۵۰۹] وبعد از ایشان سید قطب با نوشتن کتاب تصویر هنری قرآن، ونیز تفسیر فی ظلال القرآن ومحمد عبداله درّاز درتفسیر النباء العظیم و…. علامۀ طباطبایی در تفسیر المیزان بهاین مساله پرداختند.
پس میتوان گفت از مهمترین فواید این بحث پاسخ به شبهات و سوالاتی است که درباره گسستگی و ناپیوستگی آیات و سور قرآن از طرف برخی از دانشمندان علوم اسلامیو مستشرقان مطرح شدهاست.[۵۱۰]و هم چنین معرفی کردن یکی از جنبههای اعجاز قرآن در پرتو وحدت موضوعی سورهها میباشد.
البته این بحث نیز مانند همۀ بحث های علوم قرآنی موافقان و مخالفانی دارد که هر کدام نیز برای خود ادلهای ارائه میدهند که در اینجا مجال بررسی همه آنها نیست.[۵۱۱]
بنابراین یکی دیگر از انواع ارتباط بین آیات، ارتباط به دلیل وجود موضوع و غرض واحدی است که آن سوره دنبال میکند. به عبارت دیگر، آیات یک سوره به دلیل وجود یک هدف مشخص و مستقل در هر سوره، با یکدیگر تناسب وارتباط دارند. بنابراین برخی از مفسران هماهنگی و انسجام محتوایی قرآن را در غالب غرض سوره دنبال نمودهاند بهاین صورت که مشخص میکنند که چگونه یک سوره با سوره قبل از خود در هر سوره، یک آیه با آیات قبل و بعد از خود در قالب غرض سورهارتباط و انسجام دارند.
از جهت تاریخى توجه جدى به موضوع و غرض سورهها و تأکید بر آنکههدف هر سوره باید اساس فهم آیات تلقى گردد از اوائل قرن چهاردهم هجرى با نگارش تفسیر المنار آغاز شد. اما چنان نیست که گذشتگان بطور کامل از آن غافل باشند. قرآن پژوهان و مفسران پیشین این بحث را از دریچه تناسب و ارتباط آیات مىنگریستند.
بحث فوق اگرچه ریشه در همان بحث تناسب وارتباط آیات و سوره دارد که در بین دانشمندان اولیه مطرح بودهاست اما با این عنوان ومشخصات، نظریهای است نوظهور پیرامون روش قرآن که برخی قرآن پژوهان معاصر مطرح کردهاند و به رغم عمر کوتاه خود که بیش از نیم قرن از آغاز آن نمیگذرد در حوزه مباحث علوم قرآنی بحثهایی را برانگیختهاست برخی از کسانی که به طور گسترده بحث و بررسی وحدت موضوعی را دنبال کردهاند و تألیفاتی در این زمینهارائه دادهاند عبارتند از محمد محمود حجازی در کتاب تفسیر الواضح و الوحدهالموضوعیه عبداله درّاز در کتاب نباء العظیم.شحاته در کتاب اهداف کل سوره و مقاصدها فی القرآن الکریم صبحی صالح در مباحث فی علوم القرآن و…[۵۱۲]
که نظرات برخی از آنها عبارتند از:
برخی معتقدند که: در این روش، پژوهشگر ابتدا هدف اساسی یا اهداف اصلی یک سوره را باز مییابد، آنگاه به بررسی اسبابِ نزول سوره یا آیاتی که موضوع اساسی سوره را مطرح میکنند، میپردازد، سپس به ترتیبِ نزول سوره در میان سور مکی و مدنی مینگرد و در مرحله بعد به بررسی اسلوبهای قرآنی در عرضه آن موضوع و تناسبهای موجود در بخشهای مختلف سوره اقدام میکند.[۵۱۳]
این شیوه نگاهی است بسیار ارجمند به سُوَر قرآن که در صدد است، در ورای پراکندگیِ ظاهری میان مباحث و موضوعات یک سوره و احیاناً علیرغم اختلافِ زمانی در نزول آیات آن، موضوعی واحد یا محوری مشترک برای آن موضوعات و مباحث، جستجو کند و ارتباطی مقبول و انسجامیدرخور، بین آیات هر سوره بیابد.[۵۱۴]
هر سورهای از سور قرآن کریم دارای جان و روحی است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانی، و احکام و اسلوب آن سوره دارای سلطه و إشراف است. معانی و مفاهیم قرآن کریم باید از این منظر و روش نگریسته شود. این روش برای مطالعه و بررسی قرآن کریم سودمندتر از آن است که آیات آن یکی پس از دیگری مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. اگر کسی جملهها و آیات و یا کلمات و یا احیاناً حروف آنها را نیز مورد مطالعه و بررسی قرار دهد تا از رهگذر چنین مطالعهای سراسر آن را اجمالاً و یا تفصیلاً بررسی کند، چنین مطالعهای پریشان و از هم گسیخته نمیتواند بهاو در جهت بازیافتن شکوه و عظمت و زیبائی چهره و سیمای سوره مدد رساند.[۵۱۵]
علامه (ره) در تفسیر وزین المیزان برای کل قرآن هدف و موضوع واحدی را که همان «هدایت انسانها به سوی سعادت است» معرفی نمودهاست و از آن برای تفسیر آیات کمک میگیرد.[۵۱۶]
دلایل وحدت موضوعی در سورهها
دانشمندان علوم قرآنی ومفسران، بر وحدت موضوعی در بین سورهها دلایلی نیز ارائه دادهاند؛ که بطور خلاصه به آنها اشاره میکنیم.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:53:00 ق.ظ ]