سطح معنی داری
وضعیت فرضیه
۲۸۲/۰
۲۹۸
۰۱/۰
اثبات شد
ارتباط معنی دار(۰۵/۰P)
با توجه به جدول بالا و عدد به دست آمده در سطح ضریب همبستگی چه با آزمون اسپیرمن وچه با آزمون پیرسون و عدد به دست آمده در سطح معنی داری می توان گفت که فرض صفر رد شده و فرض خلاف اثبات می شود به عبارتی می توان گفت که بین دو متغیر سطح تحصیلات و وضعیت تغذیه ،رابطه ی معنی داری وجود دارد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵
۵
۵- ۱ مقدمه
در ابتدای این فصل خلاصه ای از پژوهش ذکر می شود. و سپس بحث تحلیلی نتایج پژوهش و مقایسه آن با سایر پژوهش های مخالف و موافق بیان می گردد. و همچنین در انتهای فصل جمع بندی مطالب و پیشنهادهای کاربردی برگرفته از پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی ارائه می شود.
۵-۲ خلاصه پژوهش
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین فعالیت بدنی با چاقی و وضعیت تغذیه در معلمان زن ابتدایی و متوسطه شهرستان آستانه اشرفیه می باشد. در این مطالعه توصیفی_مقطعی ،۱۵۰نفر از معلمان زن مقطع ابتدایی و ۱۵۰ نفر از معلمان زن مقطع متوسطه با روش نمونه گیری تصادفی و با مراجعه به مدارس دخترانه در شهرستان آستانه اشرفیه مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات فردی نمونه ها توسط پرسشنامه جمع آوری شد. برای ارزیابی میزان فعالیت بدنی از پرسشنامه فعالیت بدنی بک، و وضعیت تغذیه از پرسشنامه تغذیه آدامی کوردرا استفاده شد. وزن نمونه ها با ترازوی عقربه ای استاندارد و قد، دور کمر و دور لگن با بهره گرفتن از متر نواری اندازه گیری شد. برای تعیین چاقی ،شاخص توده بدن (BMI) محاسبه شد. برای تعیین اندازهWHR ، نسبت دور کمر به دور باسن اندازه گیری شد. پس از اثبات نرمال بودن داده ها به روش آزمون کالموگراف اسمیرنف، از روش آماری tمستقل برای بررسی اختلاف بین متغیرها در دو گروه تحقیق استفاده شد. و برای بررسی ارتباط بین متغیر ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SSPS (نسخه۱۹) انجام شد.
یافته ها نشان داد که بین سطح فعالیت بدنی معلمان زن ابتدایی و متوسطه اختلاف معنی داری وجود داشت. بین BMI معلمان زن ابتدایی و متوسطه اختلاف معنی داری وجود داشت. بین WHR معلمان زن ابتدایی و متوسطه اختلاف معنی داری مشاهده شد. بین وضعیت تغذیه معلمان زن ابتدایی و متوسطه اختلاف معنی داری مشاهده شد. بین سطح فعالیت بدنی وBMI و WHRمعلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه منفی معنی داری وجود داشت. بین وضعیت تغذیه وBMI معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه منفی معنی داری وجود داشت. اما بین وضعیت تغذیه و WHR معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه معنی داری مشاهده نشد. بین سن وBMI در معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه مثبت معنی داری وجود داشت. همچنین بین سن وWHR در معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه معنی داری مشاهده نشد. بین سن و سطح فعالیت بدنی در معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه معنی داری وجود نداشت. بین سطح تحصیلات و BMI و WHRدر معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه منفی معنی داری وجود داشت.. بین سطح تحصیلات و وضعیت تغذیه در معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه مثبت معنی داری مشاهده شد.
۵-۳ نتایج فرضیه های پژوهش
نتیجه فرضیه اول: معلمان متوسطه سطحWHR کمتر و مناسب تری نسبت به معلمان ابتدایی دارند.
نتیجه فرضیه دوم: معلمان متوسطه سطحBMI کمتر و مناسب تری نسبت به معلمان متوسطه دارند.
نتیجه فرضیه سوم: معلمان متوسطه وضعیت تغذیه مناسب تری نسبت به معلمان ابتدایی دارند.
نتیجه فرضیه چهارم: معلمان متوسطه سطح فعالیت بدنی مناسب تری نسبت به معلمان ابتدایی دارند.
نتیجه فرضیه پنجم: با بالا رفتن میزان فعالیت بدنی معلمان ابتدایی و متوسطه از میزان BMI کاسته می شود.
نتیجه فرضیه ششم: با بالا رفتن میزان فعالیت بدنی معلمان ابتدایی و متوسطه از میزان WHRکاسته می شود.
نتیجه فرضیه هفتم: با بالا رفتن امتیاز وضعیت تغذیه معلمان ابتدایی و متوسطه از میزان BMI کاسته می شود.
نتیجه فرضیه هشتم: بین وضعیت تغذیه معلمان ابتدایی و متوسطه و WHR رابطه معنی داری وجود ندارد، به عبارت دیگر نمی توان گفت که با بهبود وضعیت تغذیه لزوماّ میزان WHR کاهش پیدا می کند یا حتی برعکس، چون رابطه معنی دار نیست.
نتیجه فرضیه نهم: با بالا رفتن سن معلمان ابتدایی و متوسطه، میزان BMIنیز افزایش می یابد.
نتیجه فرضیه دهم: بین سن وWHR در معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه معنی داری وجود ندارد. به عبارت دیگر نمی توان گفت که با بالا رفتن سن، میزانWHR کاهش پیدا می کند یا حتی بر عکس، چون رابطه معنی دار نیست.
نتیجه فرضیه یازدهم: بین سن و فعالیت بدنی در معلمان زن ابتدایی و متوسطه رابطه معنی داری وجود ندارد. به عبارتی دیگر نمی توان گفت که با بالا رفتن سن، میزان فعالیت بدنی افزایش پیدا می کند یا برعکس چون رابطه معنی دار نیست.
نتیجه فرضیه دوازدهم: با بالا رفتن میزان سطح تحصیلات معلمان ابتدایی و متوسطه، کاهش قابل ملاحظه ای در میزانBMI پیدا می شود.
نتیجه فرضیه سیزدهم: با بالا رفتن میزان سطح تحصیلات معلمان ابتدایی و متوسطه به شکل قابل ملاحظه ای میزانWHR کاهش پیدا می کند.
نتیجه فرضیه چهاردهم: با بالا رفتن میزان سطح تحصیلات معلمان ابتدایی و متوسطه، وضعیت تغذیه از امتیاز بالاتری برخوردار بوده به عبارتی وضعیت تغذیه مناسب تری داشتند.
۵-۴ بحث و بررسی
۵-۴-۱ بحث و بررسی پیرامون WHR و BMI
به عبارتی معلمان متوسطه سطحWHR و BMI کمتر و مناسب تری نسبت به معلمان ابتدایی دارند. میانگینWHR معلمان ابتدایی در حدود۸۲/۰ اما در متوسطه در حدود۷۹/۰ می باشد، در گروه متوسطه ۸۲ درصد از معلمان دارای WHR نرمال ولی در گروه ابتدایی تقریباّ ۵۹ درصد، دارای WHR نرمال هستند. وهمچنین میانگین BMI معلمان متوسطه کمتر از میانگین BMI ابتدایی می باشد. میانگینBMI ابتدایی در حدود ۹۳۸۵/۲۹ که به چاقی نزدیک تر است، اما در متوسطه در حدود۲۷ می باشد، که در گروه اضافه وزن قرار دارد.
مطالعه ای که توسط موسوی و همکاران (۱۳۹۱)، انجام شد، شیوع چاقی شکمی برحسب نسبت دور کمر به دور لگن (WHR) در مردان و زنان به ترتیب ۵/۱ و ۵۶ درصد گزارش شد، که در زنان بیشتر از مردان بود(۷۲).
در مطالعه ای دیگر که توسط عزیزی و همکاران (۲۰۰۵) انجام شد. شیوع چاقی در مردان ۵/۷۲ و در زنان ۱/۸۲ درصد گزارش شد. در نتیجه زنان دارای درصد چاقی بیشتری بودند(۴۹).
مطالعه ای که توسط نجفی وهمکاران (۱۳۸۷) در خرم آباد انجام شد، میزان WHR در مردان ۷/۲۲ و در زنان ۳/۷۳ درصد گزارش شد(۸۲). تفاوت WHR در مردان نسبت به زنان، در این پژوهش ها را می توان احتمالاّ به دلیل بیشتر بودن فعالیت بدنی مردان نسبت به زنان دانست.
مطالعه ای که توسط آیت الهی و همکاران (۲۰۱۰) در شهر اراک انجام شد، شیوع چاقی بر اساس BMI در زنان و مردان را به ترتیب ۵/۱۰ و۵/۲۲ درصد گزارش کردند(۷۲).
در مطالعه ای که توسط شریفی(۱۳۹۰) در شهر اراک انجام شد. شیوع چاقی و اضافه وزن بر اساس BMI در مردان ۲۰ تا ۷۰ ساله شهر اراک به ترتیب ۰۲/ ۹و ۰۵/۲۱ درصد بود(۷۲).
همچنین در مطالعه دیگری که توسط صدر بافقی و همکاران (۱۳۸۷) در یزد انجام شد. شیوع چاقی در مردان و زنان براساسBMI را ۲/۹ و۲/۲۴ درصد گزارش کردند(۴۷).
تفاوت درصدBMI و چاقی بین زنان و مردان در شهرهای مختلف را می توان، احتمالاّ به دلیل شرایط زندگی آپارتمان نشینی و سبک زندگی کم تحرک و الگوی رژیم غذایی و وضعیت تغذیه ناسالم در شهر ها عنوان کرد. در پژوهش حاضر نیز احتمالاّ معلمان ابتدایی، به دلیل فرسودگی شغلی ناشی از سختی کار بیشتر، از انگیزه فعالیت بدنی کمتری برخوردارند، و همچنین ضعف آگاهی معلمین ابتدایی در مورد تغذیه و ارزش مواد غذایی و توجه کمتر به کنترل وزن و تناسب اندام، به دلیل میزان تحصیلات پایین تر، در نتیجه از درصد توده بدن و چاقی بیشتری نسبت به معلمان متوسطه برخوردارند. تغییرات هورمونی و به خصوص وزن گیری های متعاقب هر زایمان و یا هر دوره شیر دهی و عدم رسیدن به وزن قیلی از دیگر علت های چاقی در زنان است.
۵-۴-۲ بحث و بررسی پیرامون وضعیت تغذیه
به عبارتی معلمان مقطع متوسطه از وضعیت تغذیه ای مناسب تری نسبت به معلمان مقطع ابتدایی برخور دار بودند. که احتمالاّ به علت افزایش آگاهی بیشتر معلمان متوسطه نسبت به فواید تغذیه سالم و خطرات ناشی از مصرف سوء آن و همچنین توجه بیشتر به کنترل وزن و تناسب اندام خود می باشد. در پژوهش حاضر میانگین امتیاز وضعیت تغذیه در معلمان متوسطه بیشتر و مطلوب تر از معلمان ابتدایی است. و از آنجاییکه پدیده چاقی را نتیجه عدم تعادل بین انرژی دریافتی و هزینه انرژی در افراد می دانند. از این رو با توجه به سطح فعالیت بدنی پایین و بالابودن میزان کالری دریافتی در نتیجه سطح
چاقی بیشتر معلمان ابتدایی نسبت به متوسطه، منطقی به نظر می رسد. تحقیقات مشابه ای که کاملاّ همسو با فرضیه حاضر باشد، در زیر آمده است.
لیک[۳۰] وهمکارانش(۲۰۰۹)، ارتباط مثبت و معنی داری بین میزان کالری دریافتی و شاخص های الگوی رژیم غذایی با رفتارهای کم تحرک مشاهده کردند.(۱۱۱)
زارعی(۱۳۹۱)، در طی یک تحقیقاتی، هیچ تفاوت معنی داری بین سطح فعالیت بدنی و میزان کالری دریافتی و مصرف درشت مغذی ها مشاهده نکرد(۳۳).
برخی از مطالعات نیز یافته های متفاوتی با مطالعه حاضر گزارش کردند. چنانچه کیم[۳۱] و همکاران(۲۰۱۰)، میزان انرژی دریافتی نوجوانان گروه فعال را به طور معنی داری نسبت به نوجوانان گروه بی تحرک بالاتر گزارش کردند(۴۱). تفاوت در یافته های مطالعه اخیر با سایر مطالعات ممکن است ناشی از اختلاف در شیوه اندازه گیری، وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، عوامل محیطی و تفاوت های فردی شامل سن و ارث و خطا در گزارش دهی باشد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۵-۴-۳ بحث و بررسی پیرامون فعالیت بدنی
به عبارتی معلمان مقطع متوسطه سطح فعالیت بدنی بیشتری نسبت به معلمان ابتدایی داشتند. در پژوهش حاضر، میانگین امتیاز فعالیت بدنی معلمان متوسطه در حدود۷۳۷۵/۷ و در معلمان ابتدایی در حدود ۰۸۸۰/۷ می باشد که نشان می دهد، معلمان متوسطه فعال تر از معلمان ابتدایی هستند. و از آنجاییکه معلمان متوسطه از سطح تحصیلات و آگاهی بیشتری برخوردارند در نتیجه در مقایسه با معلمان ابتدایی از انگیزه و نشاط بیشتری برخوردارند و تمایل بیشتری برای شرکت در فعالیت های بدنی دارند. تحقیقات مشابهی که با پژوهش حاضر همسو می باشد ،در زیر آمده است.
یافته های مطالعه زارعی(۱۳۹۱)، نشان داد که ارتباط معکوس و معنی داری بین سطح فعالیت بدنی و توده بدنی در نوجوانان پسر ۱۴-۱۳ ساله شهر سبزوار وجود دارد. و سطح فعالیت بدنی درآزمودنی های دچار اضافه وزن و چاق به طور معنی داری نسبت به آزمودنی های لاغر و با وزن طبیعی کمتر است (۳۲). برخی از مطالعات نیز یافته های متفاوتی را گزارش کردند. زالیا و همکارانش[۳۲](۲۰۰۶)، با مقایسه سطح فعالیت بدنی نوجوانان ۱۵-۱۱ ساله مالزیایی در سه گروه لاغر، نرمال، اضافه وزن هیچ گونه اختلاف معنی داری مشاهده نکردند(۳۲).
هاساپیدو و همکارانش[۳۳](۲۰۰۶)، نیز هیچ گونه اختلاف معنی داری در میزان فعالیت بدنی نوجوانان ۱۴-۱۱ ساله شمال یونان در دو گروه نرمال و چاق مشاهده نکردند(۳۲). این دو مطالعه یکی از دلایل عدم مشاهده اختلاف معنی داری در سطح فعالیت بدنی بین گروه های مختلف وزنی را خطا در گزارش دهی و کم گزارش دادن میزان و شدت فعالیت بدنی، به خصوص در آزمودنی های چاق گزارش کردند.
در مطالعه ای توسط جلیلیان و همکاران (۱۳۸۹)، نشان دادند که بالغ بر ۶۵ درصد زنان شاغل تحرک کافی نداشتند.۷/۲۵ درصد از آنان نامنظم ورزش می کردند وتنها ۷/۸ درصد بانوان روزانه و به طور منظم ورزش می کردند(۱۸).
یوسفی و همکاران (۱۳۹۲)، در تحقیقی روی معلمان زن میانسال شهر کرمانشاه نشان دادند که فعالیت های جسمانی از طریق سلامت جسمانی و روانی با رضایت از زندگی ارتباط معنی داری دارد(۸۵).
متفکر (۱۳۸۶)، با مطالعه ای که روی ۱۵۰۰ نفر از مردان و زنان استان یزد انجام دادند به این نتیجه رسیدند که میزان فعالیت بدنی در جمعیت شهری یزد، پایین می باشد. در این مطالعه رابطه منفی بین میزان فعالیت بدنی و چاقی مشاهده شد. اما تفاوت قابل توجهی بین میزان فعالیت بدنی طبقات چاق و دارای اضافه وزن با طبقه نرمال وجود نداشت(۷۶).
آرنیو وهمکاران [۳۴](۲۰۰۲)، در مطالعه خود نتیجه گرفتند که آزمودنی های فعال از نظر جسمانی دارای سلامت عمومی بهتر و روابط اجتماعی مناسب تر ی نسبت به آزمودنی های غیر فعال بودند (۷۲).
در یک مطالعه توسط خوروش(۱۳۸۹)، روی اعضای هیئت علمی زن و مرد دانشگاه آزاد اسلامی منطقه چهار کشور نشان داده شد که میزان فعالیت بدنی آزمودنی های زن در هر سه موقعیت کار _ورزش_اوقات فراغت به رغم تفاوت معنی دار ،کمتر از مردان است(۷۲).
در پژوهشی توسط شریفی (۱۳۹۰)، افرادی که فعالیت بدنی بیشتری داشتند از سلامت عمومی بهتری برخوردار بودند(۴۱).
شریفی راد و همکاران (۱۳۸۵)، نشان داده اند که فعالیت بدنی با سطح تحصیلات ارتباط معنی دار مثبتی دارد(۴۲).
ملک افضلی و همکاران(۱۳۸۰)، در مطالعه ای که روی زنان و مردان بالای ۲۵ سال قزوین انجام دادند، دریافتند که ۴۵ درصد مردان و ۵۷ درصد زنان در طول هفته فعالیت جسمانی ندارند(۷۸).
در تحقیقی که توسط بریان[۳۵](۲۰۰۴)، در کانادا انجام شد، برای تمام سنین۰۵۷/۰ زنان نسبت به مردان از لحاظ بدنی غیر فعال تر بودند(۸۲).
آقا علی نژاد و همکاران (۱۳۸۴)، بین وضعیت اجتماعی _اقتصادی و میزان فعالیت بدنی رابطه معنی داری گزارش نکردند. اما رابطه بین میزان فعالیت بدنی و سرمایه اقتصادی، منفی و معنی دار بود یعنی هر چه سرمایه اقتصادی خانواده بیشتر بود، میزان فعالیت بدنی کاهش می یافت(۵). در توضیح این یافته ها، که با پژوهش حاضر همسو و همخوانی داشتند. می توان به این نتیجه رسید که انتخاب شیوه زندگی که در آن مصرف مواد غذایی پرکالری و میان وعده ها بالا و همچنین داشتن تحصیلات و آگاهی کم و وضعیت اقتصادی پایین می تواند باعث کم تحرکی شود.و همچنین انتخاب شغلی با فشار روانی بالا مانند معلمی، به خصوص در مقطع ابتدایی موجب کاهش انگیزه برای شرکت در فعالیت بدنی می شود.
عکس مرتبط با اقتصاد
۵-۴-۴ بحث و بررسی پیرامون فعالیت بدنی و BMI، WHR
یعنی با افزایش فعالیت بدنی، میزان BMI و WHR کاهش پیدا کرد. پژوهش حاضر را بدین گونه توجیه می توان کرد که فعالیت بدنی و تحرک کم با کاهش سوخت انرژی و فعالیت کمتر عضلات اسکلتی و همچنین کاهش اکسیداسیون چربی در بافت های بدنی همراه است. از آنجایی که شرکت در فعالیت های بدنی نقش بسیار مهمی در سوختن انرژی دریافتی اضافی و ایجاد عادت های غذایی مناسب داشته و همچنین باعث کاهش شاخص توده بدن و چربی بدن و در نتیجه باعث کاهش سطح چاقی می شود.
یحیی آل و همکاران (۲۰۱۲)، با مطالعه روی جوانان دو کشور انگلستان و عربستان، تفاوت معنی داری را بین BMI و فعالیت بدنی آنان مشاهده کردند. بطوریکه جوانان با سطوح بالاتر BMI، تحرک کمتری داشتند(۱۴۲).
در مطالعه زارعی و همکاران(۱۳۹۱)، نشان دادند که مقادیر شاخص توده بدنی آزمودنی ها در گروه با سطح پایین فعالیت بدنی به طور معنی داری نسبت به دو گروه با سطح فعالیت بدنی متوسط و بالا بیشتر می باشد(۳۲).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:30:00 ق.ظ ]