در مصراع دوم، “ماتم شدن عیش” (خوشی و شادی) به صورت متناقض‌نما بسیار زیبا، ژرف و برجسته است. در این عبارت، اگر چه به ظاهر تناقض است اما نه تنها تناقض ندارد بلکه حقیقتی بزرگ در آن نهفته است که می‌گوید: ما آنقدر نگون‌بخت هستیم که حتی اگر شادی هم به سوی ما بیاید، تبدیل به غم می‌شود.
بر تو دست این دشمنان از دوستی‌ها یافتند خویش را زین محرمان بیگانه‌تر بایست داشت
(همان:۱۴۹)
شاعر به حقیقت دوری از دشمنان دوست نما که در ظاهر خود را مصلح و خیر خواه انسان نشان می‌دهند، اشاره می‌کند. مصراع دوم نیز در تعبیر پارادوکسی، به انسان هشدار می‌دهد که باید خود را از این به ظاهر محرمان، دورتر و بیگانه‌تر داشت.
۲- ابهام: متناقض‌نما دارای ابهام است. ذهن برای کشف این ابهام، به تکاپو می‌افتد و با اندک تلاش ذهنی، به راز و رمز سخن متناقض نما، یعنی حقیقتی که در آن نهفته است، پی می‌برد که این تلاش ذهنی، شادی‌آور است.
همه جا از تو نشان است و نشان از تو کم است همه عالم خبر توســت و خبردار کم اســت
(همان:۱۴۳)
آرایه متناقض‌نما در اینجا، دارای نوعی ابهام است. نشان داشتن در عین بی‌نشانی و خبر داشتن در عین بی‌خبری، ذهن خواننده را برای دریافت مفهموم و مقصود اصلی، به تلاش و تکاپو وا می‌دارد.
عاشقان را تیره‌بختی سایه بال هماست زان سبب خاکسترم جز جای در گلخن نکرد
(همان:۱۶۰)
در باور عامه، پرنده هما برای انسان سعادت و خوشبختی را به همراه می‌آورد. اما فیاض لاهیجی در سخنی متناقض می‌گوید که دلیل شور بختی عاشقان، سایه پرنده هما است که کلامی‌ مبهم و قابل تأمّل می‌باشد.
۳- دو بُعدی بودن: متناقض نما دارای دو بُعد حقیقی و متناقض می‌باشد و تصاویری شگفت‌‌انگیز و زیبا را ارائه می‌دهد.
با زبان بی‌زبانــی می‌کنم تقریر شـوق کرده ذوق گفتگـــو، سرگرم خاموشـــی مرا
(همان:۷۷)
در مصراع نخست عبارت زبان داشتن در عین بی‌زبانی و علاقه سخن گفتن سبب سکوت شدن، سخنانی دو بُعدی هستند که تصاویر متفاوتی را ساخته‌اند.
بی‌طاقتی آخر دل ازیـن راز نهــان را فریـاد کنـــان از لب خامــوش بــــرآورد
(همان:۱۷۳)
از لب خاموش، فریادکردن تناقض است. دو بُعدی بودن آرایه متناقض نما در این بیت نیز سبب ساخت تصویری شگفت‌انگیز و زیبا شده است.
۴- برجستگی لفظ و معنی: در متناقض‌نما، نه تنها لفظ برجسته و توجّه بر انگیز می‌شود، بلکه معنی نیز اعتلا پیدا می‌کند.
از آن ترسم که زاهد هرگز از مستی نیاساید اگر احوال بیهوشان به هشیاران شود پیدا
(همان:۹۲)
در دو مصراع آرایه متناقض‌نمایی وجود دارد و این صنعت، سبب برجستگی و توجّه برانگیزی کلام گشته و معنا را غنی کرده است.
وصـــــل شـــد باعــــث جدایـی مـــا خصـــــم مــا گشت آشنــــایی مــا
(همان:۹۳)
وصال سبب جدایی شدن، سخنی متناقض است. فیاض با توسّل به آرایه متناقض‌‌نمایی، معنی کلام را اعتلاء بخشیده و برجسته نموده است.
۵- ایجاز: کلام متناقض نما از نوع معنایی، سبب خلاصه شدن و ایجاز سخن می‌گردد.
وه که با چشم قبول از عشق داریم و هنوز کم نکرد از خام سوزی رنگ کفر ایمان ما
(همان:۷۸)
در این بیت کلام متناقض‌نما در معنا، ایجاز دارد. سوختن در عین خامی کفر و ایمان، اگر به صورت غیر متناقض‌نما و عادی بیان شود، به تفصیل و توضیح بیشتر نیاز دارد.
منّت آزردگی‌ها هیچکس بر ما نداشــت ما خراب طالـع بی‌طالعی‌های خودیـــم
(همان:۲۶۶)
ترکیب “طالع بی‌طالعی”، کلامی‌متناقض‌نما است که در معنا ایجاز دارد و به نحوی خلاصه مفهوم آن بیان شده است.
۶- تضاد: در ترفند متناقض‌نما، واژه‌های متضاد وجود دارد.
از درد کرده درمان، دل‌های دردمندان وز ضعف داده قوّت، پــرواز نالـــه‌هــا را
(همان:۹۹)
میان الفاظ “درد” و “درمان”، “ضعف” و “قوّت”، آرایه متناقض‌نما و تضاد وجود دارد.
خلق نـکو ملازم روی نـکـــو شـــود غیر از جمیــل زشـت نماید جمیل مــا
(همان:۹۸)
عبارت “جمیلِ زشت”، به صورت متناقض و تضاد آمده است.
۷- واژه‌سازی: متناقض‌نماهایی که بر اساس معنای لفظ شکل گرفته‌اند، به علّت معنای جدید لفظ، زیبایی آرایه مجاز را نیز دارند و در حقیقت در آنها واژه‌سازی دیده می‌شود.
ترسیدم از آلودگــــی دامن پاکـــت در پیش تو زان بود که در خون نطپیدم
(همان:۳۰۳)
کلمات “آلودگی” و “پاکی”، مجازاً به معنی گناه و عصمت به کار رفته است و بنابراین واژه‌های متناقض‌نما لفظ تازه‌ای به خود گرفته‌اند.
به دست کوتهم اندیشه بلندی نیست هوای جلوه عنقاســت در سر مگســم۱۰
(همان:۲۸۰)
در این بیت، “دست کوتاه” و “اندیشه بلند” در معنای مجازی ناتوانی و بلند نظری آمده است.
۲- استثنای منقطع
آرایه استثنای منقطع، از جمله آرایه‌های زیبایی‌آفرین بدیع است که درباره آن نوشته‌اند «استثناء منقطع، مستثنی شده از چیزی است که از جنس خود آن نباشد. استثناء منقطع بر خلاف منطق می‌باشد، اما در کلام ادبی که بر مبنای زیبایی‌آفرینی است، نه تنها غیر منطقی نیست، بلکه غافلگیر کننده و شگفت‌انگیز است و لفظ و معنی را برجسته‌تر می‌کند. آرایه استثناء منقطع، در حقیقت نوعی متناقض‌نما است و در آن هر قدر تفاوت جنس مستثنی شده، زیادتر باشد معمولاً زیباتر است»(وحیدیان کامیار،۱۰۰:۱۳۷۹).
در دیوان فیاض لاهیجی این آرایه به زیبایی آمده است که تعداد آن ۶۸ مورد و ۷۵/۱۴ درصد می‌باشد.
جز گریــه کس نکرد دمی یاد صحبتــــم جز ناله کس نبود دمی همزبان مــــن
(فیاض لاهیجی،۳۱۸:۱۳۷۳)
در این بیت شاعر می‌گوید تنها “گریه” و “ناله”، به یاد من و همزبان من هستند. تفاوت جنس مستثنی شده زیاد است و این امر سبب زیبایی شعر شده است.
در شب غم، همدمم جز آه بی تأثیر نیست هم زبانی بی توأم، جز ناله شبگیر نیست
(همان:۱۱۴)
آرایه استثناء در بیتی دیگر، لفظ و معنی را برجسته و گیرا کرده است. فیاض لاهیجی در فضای غم‌انگیز شعر خود، “آه” و “ناله” را تنها همدم و هم‌زبان خویش می‌داند.
عُجب در مستی ندارد هیچ فرقی با شراب من نمی‌دانم چرا بد نام شد تنها شراب
(همان:۱۰۱)
به‌کارگیری از ترفند استثناء منقطع در مصراع دوم، سبب دو بُعدی بودن کلام شده است. شاعر بدنامی را تنها به “شراب” نسبت می‌دهد که از جهتی متناقض (شراب بدنام) و از جهتی حقیقی (رسوایی به سبب می خوارگی) است.
جـز داغ سینـه گــل نکنـد در بهـار مـــا از جوی شعلــــه آب خـورد لالــــه زار مــا
(همان:۹۳)
آرایه استثناء منقطع در این بیت، سبب ایجاز کلام شده است و فیاض لاهیجی به طور خلاصه با زبان شاعرانه خویش می‌گوید در بهار تنها “داغ سینه”، گل می‌کند و شکوفا می‌شود.
جــز خـون دل و لخت جــگر بـار نـدارد این شیشه دردی که در آب و گل چشم است۱۱
(همان:۱۱۳)
جنس مستثنی شده “خون دل” است که برای مخاطب غافلگیر کننده و شگفت‌انگیز است.
آرایه استثناء منقطع در مواردی از زیبایی برخوردار نیست. در بیت زیر، تفاوت جنس مستثنی شده زیاد نیست و شاعر می‌گوید در تجارت تنها ضرر و نقضان وجود دارد:
در تجارت عمل هیچ به جز نقصان نیست گر نــه سرمایــه آن از تو بـــود مستقــرض۱۲
(همان:۴۰۰)
۳- ذم شبیه به مدح
این آرایه را تأکید الذَّم بِما یُشبِهُ المدح نیز می‌گویند و تعریف آن این است که «در اثنای مذمّت کسی، عبارتی بیاورند که شنونده پندارد ذکر محامد است و پس از آن مذمّت دیگر بگویند»(همایی،۳۰۶:۱۳۸۶). آرایه ذم شبیه به مدح، ترفندی است که ظاهراً ستایش است اما اندک تعمّقی در سخن معلوم می‌کند که گوینده قصد نکوهش دارد.
در اشعار فیاض لاهیجی، این آرایه ۲۹ مورد استفاده کرده است که معادل ۲۹/۶ درصد از کل روش غیرمنتظره بودن و غافلگیری است.
به آن رعنا بت آتش طبیعت کس نمی‌گوید که از چشم بدان پوشیده دارد لیک زشت رویی را
(فیاض لاهیجی،۸۱:۱۳۷۳)
در مصراع اول معشوق به سبب داشتن غرور، نکوهش شده است و در مصراع دوم با واژه لیک تصوّر می‌شود که از آن ستایشی خواهد شد، ولی ذمّی دیگر که زشتی صورت باشد بر آن افزوده شده است.
زیـن که تــــــو را بـه هیـــــچ نخرنـــــد چه عیان شــــد؟ تنهــــا کم بهایـــــی تو
(همان:۹۳)
شاعر در مصرع نخست خطاب به ممدوح می‌گوید که تو خریداری نداری و پس از آوردن ادات استثناء، انتظار می‌رود که ممدوح را مدح کند اما باز هم به نداشتن ارزش و کم قیمتی او اشاره می‌کند.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:59:00 ق.ظ ]