مدل شناختی رفتاری شادمانی فوردایس: فوردایس (1983) برنامه ای برای افزایش شادمانی افراد ایجاد کرده است که شامل 14 عنصر است. این برنامه هشت عنصر شناختی و شش عنصر رفتاری دارد. وی معتقد است با آموزش این اجزاء به افراد توانسته است بر شادمانی آنان بیفزاید.
هشت جزء شناختی برنامه فوردایس برنامه فوردایس عبارتند از(فوردایس، 1983):
1- کاهش سطح توقعات و آرزوها 2- ایجاد تفکر مثبت و خوش بینانه 3- برنامه ریزی امور 4- تمرکز بر زمان حال 5- کاهش احساسات منفی 6- توقف ناراحتی(گریز از نگرانی) 7- پرورش شخصیت سالم 8- اولویت دادن و ارزش قائل شدن برای شادمانی.
شش جزء رفتاری برنامه فوردایس عبارتند از(فوردایس، 1983):1- افزایش فعالیت 2- افزایش ارتباط اجتماعی 3- تقویت روابط نزدیک (ایجاد صمیمیت بیشتر) 4- پرورش شخصیت اجتماعی 5- خلاقیت و درگیرشدن در کارهای پرمعنا[6] 6- خود بودن
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
تعارض کار – خانواده:
نوعی از تعارض بین نقش هاست که در آن فشارهای حاصل از نقش ها و خواسته های کار و خانواده، از برخی جهات با هم ناهمساز هستند، به این معنا که مشارکت در نقش های شغلی یا خانوادگی به دلیل مشارکت در نقش های دیگر دشوارتر می شود(منسی[7]، 2005، به نقل از ارازی، 1387).
تعریف عملیاتی مفاهیم:
آموزش فوردایس: آموزش فوردایس شامل هشت جزء شناختی و شش جزء رفتاری می باشد. در این روش از بین 14 عنصر روش فوردایس 12 عنصر انتخاب شده و طی 8 جلسه آموزش داده می شود، 2 عنصر که در این پژوهش مورد استفاده قرار نمی گیرد شامل: پرورش شخصیت اجتماعی و شخصیت سالم است، که به نظر می رسد در یک مطالعه کوتاه مدت پرورش شخصیت اجتماعی و سالم امکان پذیر نباشد. فوردایس(1983) خاطر نشان می سازد عدم آموزش دو عنصر پرورش شخصیت سالم و اجتماعی در زمانی که دوره آموزش به بیش از 2 ماه طول بکشد ضرورت دارد، و دوره آموزشی دوماه و کمتر خللی در تأثیر آموزش ندارد.
تعارض کار- خانواده[8]: منظور از تعارض کار- خانواده نمره ای است که آزمودنی از مقیاس تعارض کار- خانواده کسب می کند.
معلم: در این پژوهش معلم کسانی تلقی می شوند که با ابلاغ رسمی از طرف آموزش و پرورش شهر تهران، در سال تحصیلی 90-89 در پست سازمانی معلم مشغول به کار می باشند.
فصل دوم
مبانی نظری پژوهش
1-2 مقدمه:
ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی می گوید: «عالیترین خوبیهای قابل دستیابی چیست؟… چه مردم عامی و چه خواص خواهند گفت: شادی». در گفتار یکی از مشهورترین کمدین های لیورپول به نام «کن داد« نیز همین نظر را می بینیم: «شادی، شادی، بزرگترین موهبتی که دارم». شاید بزرگترین توصیه در مورد اهمیت حقیقی شادی در روابط انسان ها، همان باشد که در دومین جمله بیانیه استقلال آمریکا از شادی به عنوان یکی از «حقوق جدایی ناپذیر» انسان یاد شده است: ما این حقایق را بدیهی می دانیم که تمامی انسانها مخلوقاتی برابرند، خالق آنها به ایشان حقوق جدایی ناپذیر معینی را تفویض نموده است که زندگی، آزادی و شادی از آن جمله اند»(روانشناسی شادی، ترجمه بیگی و فیروز بخت، 1384).
2-2 تعریف شادکامی
واژه شادکامی چندین مفهوم متفاوت را به ذهن متبادر می کند(برای مثال: شادی، خشنودی، لذت و خوشایندی و …). از این رو تعدادی از روان شناسان به اصطلاح خوشبختی ذهنی اشاره می کنند که دربرگیرنده انواع ارزشیابی هاست که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد(داینر[9]، 2006).
گاهی گفته می شود که که مفهوم شادی مبهم[10] و اسرارآمیز[11] است، اما واضح است که اکثر مردم به خوبی می دانند که شادی چیست؟ در زمینه یابی هااز مردم سوال شده استکه معنی و منظور آنها از شادی چیست؟ در پاسخ گفته اند که غالباً شادی عبارت است از راضی بودن از زندگی خود. این دو جزء یعنی عواطف مثبت[12] و رضایت[13]. اغلب یک جزء سوم نیز وجود دارد که عبارت است از فقدان افسردگی، اضطراب یا دیگر عواطف منفی[14]. در پژوهش های مربوط به هیجانات و حالات خلقی مثبت معلوم شده است که این حالات و هیجانات شامل احساسات لذت بخش، رهایی و اعتماد به نفس هستند. دلیل وجود هیجانات مثبت این است که برخی از انواع معاشرت پذیری که پیوند های اجتماعی را شکل می دهند، منجر می شوند. تجارب مثبت فعالیت های ارزشمند از لحاظ زیست شناختی را تقویت می کنند. حالات مثبت تأثیر قابل توجهی بر بهداشت، سلامت روان، کار و خلاقیت دارند(آرگایل[15]، ترجمه گوهری و همکاران، 1383).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
مک گیل[16]( به نقل از آیزنک، 1990) معتقد است شادی حالتی پایدار است که فرد میان امیال ارضاشده و کل امیال خود مطلوب ترین نسبت را می یابد، به شرط آن که امیال ارضاء شده به طور غیرمنتظره اتفاق افتاده باشد، یعنی ما از مصاحبت با خودی که انتظار دیدن وی را نداشته ایم

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
شاد می شویم. شادی و شادکامی همانند خوشبختی امری نسبی است. اکثر مردم چیزهایی را که با آن برخورد می کنند به صورت بد یا خوب مورد ارزشیابی قرار می دهند.
شادکامی احساسی است که همه خواهان آن هستند اما تعداد کمی از ما به آن دست می یابیم. نشانه مشخصه چنین احساسی قدردانی، احساس درونی، احساس رضایت و علاقه به خود و دیگران است( کارلسون[17]، ترجمه شریفی، 1380).
وینهاون[18] (2004) معتقد است واژه شادمانی به پدیده ای تجربی اشاره می کند. به زعم وی شادمانی کلی به صورت زیر تعریف می شود: میزانی که یک فرد در مورد کیفیت کلی مطلوبیت زندگی قضاوت می کند. به عقیده وی در این تعریف چند واژه کلیدی وجود دارد که لازم است توضیح داده می شود.
1- میزان(درجه)[19] :
منظور این است که شادمانی حد بهینه ندارد. بلکه همانند قد و وزن در مقایسه با دیگران کم و زیاد دارد. وقتی گفته می شود فردی شادمان است یعنی او زندگی را بیشتر مطلوب تلقی می کند تا نامطلوب.
2- فرد[20]:
واژه شادمانی برای توصیف حالت یک فرد واحد بکار برده می شود. این واژه را برای جمعی یا برای حوادث یا اشیاء نمی توان بکار برد. مثلاً گفته نمی شود یک ملت شادند، در واقع شادمانی ارزیابی ذهنی یک فرد از زندگی اش است و استاندارد معینی برای آن وجود ندارد. مثلاً ممکن است فردی خود را شاد بداند ولی واقعاً ناشاد باشد و برعکس.
3- کلی[21]:
در حالت کلی ارزیابی زندگی مورد بحث است، یعنی این قضاوت و عمق شناختی است که بر اساس ارزش ها و توضیحات شکل می گیرد. در این ارزیابی همه معیارها توسط فرد یکپارچه می شود.
4- قضاوت:
واژه شادمانی حاصل قضاوت کلی یک فرد در مورد کیفیت زندگی اش باشد، یعنی شادمانی جمع ساده لذت ها نیست بلکه سازه ای شناختی است که افراد با کنار هم قراردادن تجربیات مختلف شان به آن می رسند، یعنی فعالیتی شناختی است و شامل قضاوت فرد در مورد گذشته و برآوردش از آینده است.
5- زندگی به عنوان کل[22]:
واژه شادمانی برای مشخص کردن جنبه های خاص زندگی بکار برده نمی شود بلکه به زندگی به طور کلی اشاره دارد. در واقع شامل گذشه، حال و انتظارات آینده می شود. این بدان معنی نیست که همه تجربیات وزنی مساوی در فرایند ارزیابی دارند بلکه ممکن است در جریان قضاوت به برخی تجربیات اهمیت بیشتری داده شود و برخی تجربیات مورد غفلت قرار گیرد.
6- مطلوبیت[23]:
این واژه به خوشایندی[24] نزدیک است ولی مترادف با آن نیست. در مطلوبیت ارزیابی شناختی وجود دارد ولی واژه خوشایندی ناشی از تجربه عاطفی مستقیم است. در واقع مطلوبیت زندگی هم به عاطفه و هم به تفکر مربوط است. پس می توان گفت در مطلوبیت فرد به این نتیجه می رسد که چیزی را دوست دارد یا نه(عابدی، 1381).
تعریف خشنودی:
بعضی خشنودی را مترادف با رضامندی از زندگی می دانند ولی معنای خشنودی همچنان ثابت است. خشنودی بعد عاطفی و هیجانی قوی دارد و شامل احساس فرد است، اگر از مردم بپرسند که شما خشنودی را چگونه معنا می کنید؟ آنها دو نوع جواب می دهند: یا آن را به عنوان حالتی از خوشی ذکر می کنندو یا حالتی از رضایت، که اولی مربوط به هیجان است و دومی مربوط به شناخت است(آرین، 1378).
خشنودی بخش شناختی شادی محسوب می شود، ارزیابی فکری یک مسأله، قضاوت درباره آن و چگونگی انجام شدن یک مسأله در حال حاضر و یا در گذشته بخش شناختی خشنودی است(آرگایل، ترجمه گوهری و همکاران، 1383).
اگر بگوئیم خشنودی ناشی از رضامندی است؛ پس باید تلاش کنیم تا نیازمندی های اساسی افراد را تشخیص دهیم و درصدد ارضای آنها برآئیم. چنانچه ساختار شناختی فرد عامل مهمی برای ؟شناختی است، پس باید تلاش کنیم تا برای کمتر رنج کشیدن، نحوه تفکرمان را تغییر دهیم.
چه شراطی در خشنودی افراد موثر است؟ چه نوع شیوه زندگی خشنودی فرد را فراهم می کند؟ (این سوال همچنان مرحله نوزادی خود را طی می کند و جواب مشخصی برای آن پیدا نشده است)(آرین، 1378).
3-2 نظریه های شادمانی
آرگایل[25](2001) معتقد است پژوهش هایی که در مورد شادمانی انجام شده است به هیچ نظریه ای ختم نشده است. در عین حال با توجه به داده های متفاوت به نظر می رسد بیش از یک نظریه برای توضیح شادمانی وجود دارد، نظریه هایی که به عنوان شروع نظریه پردازی در مورد شادی می توانند تلقی شوند عبارتند از :
1- نظریه فیزیولوژیک
طبق این نظریه خلق مثبت به انتقال دهنده های عصبی هماننند دوپامین و سروتونین ایجاد می شود، پس این حالت می تواند توسط دارو ایجاد شود، تمرینات ورزشی و تحرک منجر به فعالیت های آندروفین ها و در نتیجه ایجاد خلق مثبت می شود. به جز شادی دیگر احساسات مثبت نیز به وسیله داروها ایجاد می شود.
2- نظریه ارتباطات و فعالیت اجتماعی:
عشق منبع اصلی احساس خوشی است و همه ارتباطات اجتماعی شادی را تحت تأثیر قرار می دهد. برون گرایان شا
د هستند چرا که ارتباط اجتماعی شان بیشتر است و فعالیت اجتماعی بیشتری دارند. لذت ناشی از ارتباطات اجتماعی یکی از مهم ترین دلایل رضایت بخشی اوقات فراغت است. علت ارتباط نزدیک بین شادمانی و مردم آمیزی چیست؟ این امر می تواند به دلیل ارضای نیازهای اجتماعی نیازهای مربوط به عزت نفس باشد.
3- نظریه ارضای نیازهای عینی:
شواهدی وجود دارد که تا حدی از این نظریه حمایت می کند. پول مردم را شادمان می سازد مشروط بر اینکه خیلی فقیر باشند و یا در کشورهای خیلی فقیر زندگی کنند، هم چنین داشتن خانه، شغل، سلامتی منبع دیگر شادمانی است معهذا اثرات این متغیر ها برای بیشتر مردم بسیار کم است. علت اینکه با این عوامل رضایت کمی به دست می آوریم به عوامل شناختی مختلفی، مانند مقایسه با گذشته یا با دیگران بستگی دارد(عابدی، 1381).
4-2 تعریف روان درستی[26]
روان درستی ذهنی یک نگرش است که دو مولفه شناختی و عاطفی دارد، مولفه شناختی آن «رضامندی از زندگی» است که در سال های اخیر توجه زیادی را در منابع و مأخذ مربوط به این رشته به خود جلب نموده است. مولفه هیجانی آن همان «خشنودی از زندگی» است. رضامندی از زندگی همان فرایند قضاوت کردن است. فرد کیفیت زندگی خود را بر اساس مجموعه ای از معیارهای مربوط به خودارزیابی و قضاوت می کند. روان درستی مفهومی پیچیده است و از قدیم مورد توجه فلاسفه، ادیان، فکرپردازان سیاسی، اقتصاددانان، محققین اجتماعی و … بوده است. اخیراً روان شناسان از قالب همیشگی خود که توجه به بیماریهای روانی و عوامل ایجادکننده آن است خارج شده و به روان درستی نیز توجه کرده اند. واژه های متعدد در فارسی و انگلیسی، مترادف با well-being وجود دارد از جمله Happiness ،
عکس مرتبط با اقتصاد
Life satisfaction، objective well-being، رفاه، خشنودی، رضامندی، مسرت، خوشی، خشنودی و رضایت خاطر… (آرین، 1378).
در مورد روان درستی سه دیدگاه مهم وجود دارد:
الف) دیدگاه مبتنی بر ابعاد شناختی و عاطفی
در این دیدگاه اعتقاد بر این است که روان درستی نوعی بازخورد[27] است و به طور کلی این مطلب مورد توافق قرار گرفته است. که این بازخورد حداقل دارای دو جزء اصلی و مهم است، این دو بعد، شناخت[28] و عاطفه[29] هستند.
شاخص بعد شناختی، رضامندی از زندگی و شاخص بعد عاطفی، مثبت و منفی است. جزء شناختی جزء منطقی و عقلانی است. در حالی که جزء عاطفی به جنبه های هیجانی فرد مربوط می شود. در مورد اینکه کدام یک از این ها شاخص اصلی روان درستی است نظرات مختلفی ارائه شده است، بعضی به بعد شناختی اهمیت بیشتر می دهند و بعضی دیگر بعد عاطفی را مهم می دانند و باز هم بین این عده کسانی هستند که با تأکید بر عاطفه مثبت ارزیابی های مربوط به روان درستی در مورد فرد انجام می دهند و عده ای دیگر بعد عاطفه منفی و نبودن آن یعنی افسردگی را مهم تر می دانند.
ب) دیدگاه مبتنی بر شکاف یا فاصله[30]:
این دیدگاه بر فرایند های ذهنی درونی فرد تأکید می کند. یعنی آن چه در درون فرد می گذرد. بر اساس این دیدگاه انسان ها از یک طرف در زندگی خود چیزهایی دارند و می دانند که آن چیزها را دارند((Achievements و از طرف دیگر چیزهای دیگری وجود دارند که آنها را ندارند و علاقه مند به داشتن آنها هستند یا به عبارت دیگر آرزوی داشتن را در سر می پرورانند. (Aspiration)
این دو عامل یعنی از یک طرف آرزوها و از طرف دیگر پیشرفت ها و موفقیت ها مورد سنجش قرار می گیرند و فاصله بین آنها یا نسبت بین آنها معیاری را برای روان درستی بدست می دهد.

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:59:00 ب.ظ ]