کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره بررسی تأثیر قدرت بازاریابی بر عملکرد تجاری در مطالعه میدانی ...
  • نحوه اجرای مالیات بر ارزش افزوده و مقایسه آن با کشورهای سوئیس و ایالات متحده آمریکا- قسمت ۶
  • بررسی رابطه سرمایه روانشناختی با فرهنگ و جو سازمانی معلمان مقطع ابتدایی شهر پاکدشت- قسمت ۴
  • سیاست‌های آمریکا درعراق پس از صدام و پیامدهای آن بر موازنه قوا درخاورمیانه- قسمت ۲- قسمت 2
  • دانلود پایان نامه پاسخ های مورفولوژیک و فیزیولوژیک دو رقم انگور به اسید ...
  • بررسی عوامل موثر بر ارزش ویژه نام و نشان تجاری از ...
  • مطالعه تطبیقی دادرسی افتراقی در محاکم کیفری ایران و دیوان بین المللی کیفری- قسمت ۷
  • بررسی رابطه گرایشهای معنوی با کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه شاهد- قسمت ۲۲
  • تحلیل حقوقی رهن دریایی و مقایسه آن با رهن مدنی- قسمت ۶
  • مقایسه انتقال الکترون آنزیم کولین اکسیداز توسط سه نوع نانولوله کربنی- قسمت ۵
  • اجرای حدود در زمان غیبت امام معصوم- قسمت 7
  • بررسی رابطه باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه پیشرفت با کارآفرینی دانشجویان دانشگاه آزاد مرودشت- قسمت ۸
  • دانلود پایان نامه مدیریت : تعاریف عملیاتی تعهد سازمانی
  • تبیین جنبه های آموزشی و تربیتی امید و نقش آن در سلامت روان انسان از دیدگاه اسلام- قسمت 5
  • الگوی تعالی سازمانی و سرآمدی و تاثیر آن بر سود شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۱۵
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد تحلیل تداخلات الکترومغناطیسی در سیستم کامل محرک و موتور سنکرون آهنربای ...
  • تاثیر دوبرنامه تمرین(پیوسته و گسسته) بر عوامل خطر زای قلبی عروقی زنان میانسال غیر ورزشکار- قسمت 11
  • تاثیر سرمایه اجتماعی برارتقاءامنیت عمومی از دیدگاه فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی استان گلستان
  • بررسی-مسائل-استراتژیک-و-ترسیم-نقشه-استراتژی-برای-دفاتر-پیشخوان-دولت-با-استفاده-از-مدل-های-SWOT-و-BSC- قسمت ۴- قسمت 2
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • تبیین رابطه بین کیفیت سود در شرکتهای ورشکسته در مقایسه با شرکتهای غیر ورشکسته- قسمت ۳
  • سنجش عوامل تاثیر گذار بر استقرار مدیریت ارتباط با مشتری- قسمت ۶
  • رابطه¬ی مولفههای هوشهیجانی و مولفههای یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی۶ و۱۱با اهمالکاری تحصیلی۹۳- قسمت ۷
  • پژوهش های پیشین در مورد شناسایی-و-رتبه-بندی-استراتژی-های-بازاریابی-شرکت-های-کوچک-ومتوسط-به-منظور-بقا-در-شرایط-رکود-اقتصادی-به-روش-FANP- فایل ۲۴
  • عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش از دیدگاه فقه و حقوق بشر- قسمت ۸
  • شبیه سازی عملکرد زنجیره تامین با استفاده از تکنیک سیستم داینامیک مطالعه موردی شرکت کاله- قسمت ۱۲
  • بررسی عوامل موثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی در ایران مطالعه موردی بانک پارسیان- قسمت ۱۲
  • بررسی و شناسایی عوامل مؤثردر بهره‌وری واحدهای تولید مرغ گوشتی (مطالعه‌ی موردی واحدهای تولیدی شهرستان مراغه)- قسمت ۲
  • دانلود پایان نامه درباره مقایسه ی توانایی دیداری – فضایی دانش آموزان با اختلال ...
  • تحلیل طلاق توافقی (مطالعه در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران)- قسمت ۵
  • دانلود فایل ها در رابطه با ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • فایل های دانشگاهی- ۳: منابع استرس در جامعه – 4




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تحلیل قابلیت تعیین مورد معامله در حقوق ایران- قسمت ۴ ...

    مبحث دوم – قاعده معلوم ومعین بودن

    در پی ارائه برخی مفاهیم مرتبط با بحث معلوم و معین و فراهم نمودن مقدمات تحلیل قاعده معلوم و معین بودن که از آن به «علم به مورد معامله» هم تعبیر می­ شود، اکنون به جایگاه و حدود و ثغور این قاعده درفقه و حقوق ایران پرداخته می­ شود.

     

    گفتار اول – معلوم و معین بودن درفقه اسلامی

    فقها درکتب استدلالی و فتوایی خود در بحث از قواعد تجارت به طور کلی و یا به طور خاص در هریک از عقود معین و بویژه بیع ، به بحث از لزوم رفع جهل از مورد معامله پرداخته­اند. در اینجا به نقل برخی اقوال می­پردازیم:

     

    بنداول- فقه شیعه

    محقق حلی در شرایع الاسلام می­فرماید: « شرط است که قدر و جنس و وصف ثمن معلوم باشد».[۴۷] شهید ثانی هم ذیل مبحث «شرایط العوضین» درعقد بیع عبارت مشابهی دارد[۴۸]. ایشان همچنین در بیان شرایط بیع سلف مقرر می­دارد : « یشترط فیه :۱-ذکر الجنس و الوصف الرافع للجهاله، الذی یختلف لأجله الثمنُ اختلافاً ظاهراً…۳- تقدیره بالکیل أو الوزن المعلومین أو العدد مع القله التفاوت». یعنی شرایط بیع سلف عبارتند از : ۱- ذکر جنس و وصف مبیع به گونه­ ای که برطرف کننده جهالت باشد. وصفی که به خاطر آن، ثمن آشکارا تفاوت کند…۳-تعیین مقدارکالا، از راه پیمانه کردن، یا وزن نمودن با پیمانه یا شمردن به شرط آنکه تفاوت میان افراد آن مال شمردنی، اندک باشد[۴۹].
    در جواهرالکلام می­خوانیم : « اِن الجهاله بالنسبه اِلی أحد هما کافیه فی فساد العقد».[۵۰]
    شیخ مرتضی انصاری دربحث بیع می­فرمایند: «العلم بقدرالمثمن _ کالثمن _ شرط، باجماع علمائنا، کما عن التذکره – وعن الغنیه: العقد علی المجهول، باطل بلاخلاف وعن الخلاف: ما یباع کیلاً. فلا یصح بیعه جزافاً » یعنی همانطور که شناخت میزان بهای کالا ضرورت دارد، دانستن قدر و اندازه مورد معامله نیز لازم می­باشد، و این در نزد علمای شیعه اجماعی است، آنچنان­که علامه حلی در تذکره آورده و ابن زهره درغنیه می­گوید: اجرای عقد در مورد کالای مجهول باطل بوده و هیچ اختلاف نظری دراین باره به چشم نمی­خورد. شیخ طوسی درخلاف می­فرماید: هر کالایی که با پیمانه فروخته می­ شود را نمی­توان با تخمین و حدس به فروش رسانید (اگر چه قابل مشاهده باشد).. . [۵۱]
    ملاحظه می­کنیم که در این­خصوص عقیده براتفاق نظر میان فقهای شیعه وجود دارد. اجماعی بودن این امردرکلام بسیاری از فقهای متقدم و متأخر به حدی است که حتی گفته شده که این مسأله فراتر از یک عقیده مذهبی است و مورد توافق همه فرق اسلامی می­باشد. در سرائر می­خوانیم : «در بطلان بیعی که ثمن در آن ذکر نشده میان مسلمانان خلافی نیست».[۵۲]

     

    بند دوم – فقه اهل سنت

    فقهای اهل سنت هم در بیان شرایط بیع به این بحث پرداخته اند :
    حنفیان معلوم و معین بودن ثمن را یکی از شرایط صحت بیع معرفی نموده اند، علمی که مانع از بروز منازعه میان طرفین شود.
    مالکیان هم معلوم بودن عوضین برای طرفین را یکی از شرایط مورد عقد عنوان کرده ­اند.
    در نظر شافعیان هم معلوم بودن عین، مقدار و وصف موضوع عقد_ اعم از ثمن ومثمن _ برای طرفین از شرایط موضوع عقد است.
    و درآخرحنبلیان مشخص بودن ثمن در حال عقد یا پیش از آن برای طرفین را از شرایط موضوع عقد می­دانند[۵۳].
    آنچه در این گفتار مورد توجه قرار گرفت، تنها نقل برخی اقوال درخصوص لزوم علم به عوضین، به معنای عام، بود. طبیعی است تمام نظرات بیان شده، متضمن بیان مبانی عقلی و نقلی و همچنین نمونه­هایی از وجود ابهام در مورد معامله می­باشد که در این قسمت از نقل آنها خودداری شد تا در ادامه به فراخور بحث مورد استفاده قرار گیرند.

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    گفتار دوم – معلوم و معین بودن درحقوق

    قانون مدنی ایران به عنوان منبع مقررات مربوط به معاملات، مستقیم یا غیر مستقیم، مواد متعددی به بحث علم به عوضین اختصاص داده است. این مواد به طور پراکنده در فصول و ابواب مختلف، زیر عناوینی چون شرایط اساسی صحت معامله، شرایط ایجاب و قبول، عیوب اراده، شروط ضمن عقد، خیارات و عقود معین ذکر شده ­اند. مواد ۱۹۰، ۲۱۴، ۲۱۶، ۳۳۸، ۳۳۹، ۳۴۲، ۳۴۳، ۳۵۰، ۳۵۱، ۳۵۳،۳۵۵ و ۳۵۶، ۳۸۴و۳۸۵، ۴۱۰تا ۴۱۵، ۴۶۸، ۴۷۲، ۴۹۱، ۵۰۱، ۵۰۷، ۵۰۸، ۵۱۰، ۵۱۴، ۵۱۵، ۵۱۸، ۵۱۹، ۵۲۴، ۵۴۳،۵۴۹، ۵۶۱تا ۵۶۴، ۶۴۸، ۶۹۴و ۱۰۷۹ هریک به نحوی در ارتباط با موضوع مورد بحث ما هستند که تعداد زیاد آنها بیانگر اهمیت قاعده درنظر مقنن است. مجموع این مواد ابهاماتی را درخصوص علم به عوضین ایجاد می­ کند که حقوقدانان هم در شرح این مقررات بعضاً عقاید مختلفی ابراز نموده ­اند. ما هم به تدریج و در بخشهای مختلف به بررسی این مواد می­پردازیم.

     

    بنداول – تحلیل قاعده در قانون مدنی

    بند۳ ماده ۱۹۰ مقرر می­دارد: « موضوع معین که مورد معامله باشد» از شرایط صحت معامله است. ولی در ماده ۲۱۶ می­خوانیم: « مورد معامله باید مبهم نباشد، مگر در موارد خاصه که علم اجمالی کافی است». پیش از این گفته شد که معین در برابر مردد قرار می­گیرد و اصطلاحاً مفهومی متفاوت از معلوم دارد. پس این سؤال مطرح می­ شود که آیا دو کلمه «معلوم» و «معین» برای بیان یک مفهوم به کار رفته یا هرکدام معنای ویژه دارد؟ درمبحث اول گفته شد که واژگان درمعانی مختلف به کارگرفته شده اند، و بعید نیست استعمال این دو واژه به جای هم در عرف، که در نوشته­های حقوق و فقهی نیز تکرار شده، درکلام مقنن هم تأثیر گذاشته باشد.[۵۴]
    همچنین در توجیه این اشتراک گفته­اند تعیین مال موضوع تعهد یکی از متداولترین وسایل رفع ابهام و معلوم ساختن آن است، چنان که تا مالی از هر حیث معلوم نباشد معین نمی­ شود[۵۵].
    البته این مسامحه در کلام نباید موجب این تصور شود که به کلی از تمایز میان این دو مفهوم، در قانون مدنی غفلت شده، چراکه ماده ۶۹۴ق.م. قائل به مرزبندی میان این دو واژه است. [۵۶]
    ماده ۳۳۸ق.م. هم در بیان احکام یکی از مهمترین معامله­ها یعنی بیع، معلوم بودن عوض را از عناصر تعریف عقد بیع قرار داده و به دنبال آن ماده ۳۳۹ توافق بایع و مشتری در مبیع و قیمت را زمینه­ ساز وقوع عقد دانسته. ماده ۳۴۲ همان قانون در نزد حقوقدانان به عنوان ملاکی برای حصول علم به مورد معامله قرار گرفته است که درجای خود مورد بحث قرار خواهدگرفت. درسایر عقود معین نیز مجدداً بر لزوم علم به مورد معامله تصریح شده است. به عنوان مثال ماده ۶۴۸ ق.م. با بیان اینکه: « در اجاره اشیاء مدت اجاره باید معین شود و الا اجاره باطل است». در واقع تعیین مدت اجاره را طریق حصول علم نسبت به منافع قرار می­دهد و در ماده ۴۷۲ ق.م. این قاعده را در مورد عین مستأجره بیان می­ کند[۵۷].
    درمزارعه (مواد ۵۱۸، ۵۱۹ و ۵۲۴)، مساقات (ماده۵۴۳)، مضاربه (۵۴۹)، قرض(۶۴۸) و نهایتأ جعاله(مواد۵۶۱تا ۵۶۴) و ضمان (ماده ۶۹۴) با قواعد خاص خود، لزوم رفع جهل از مورد معامله مورد تذکر قرارگرفته است.

     

    بند دوم – تحلیل قاعده درنزد حقوقدانان

    مفهوم قاعده لزوم معلوم و معین بودن مورد معامله اینست که متعاقدین نمی­بایست در لحظه انعقاد قرارداد، نسبت به عوضین جاهل باشند. در واقع هدف از وضع این قاعده رفع جهل است. چرا که جهل از موجبات غرر بوده و غرر به بطلان معامله می­انجامد که درفصل بعد به آن می­پردازیم. آنچه که دراین بند مطرح می­ شود اینست که طریق حصول علمی که رافع جهل باشد کدامست؟ این علم درچه ابعادی از عوضین و به چه میزان باید حاصل شود تا ابهام مذکور در ماده ۲۱۴ رابرطرف کند.

     

    الف- علم تفصیلی – علم اجمالی

    گفته شده که علم تفصیلی به مورد معامله یعنی علم کامل به امور سه­گانه ماهیت، مقدار و وصف آن، از هر جهتی که عرفاً در تحقق رضا به معامله مؤثر باشد اطلاق می­ شود. منظور از علم اجمالی آگاهی محدودی است، به درجه­ای که امر معلوم را از امور دیگر در واقع متمایز و مشخص می­ کند بدون اینکه همه خصوصیات آن در حوزه آگاهی قرار گیرد[۵۸].
    از ماده ۲۱۶ ق.م به روشنی دریافت می­ شود که آنچه به عنوان اصل، برای صحت معامله لازم است، علم تفصیلی به مورد معامله می­باشد. قانون­گذار تنها در مواردی استثنایی، علم تفصیلی را لازم نشمرده و به وجود علم اجمالی بسنده کرده است. وجوب علم تفصیلی به مورد معامله، به عنوان اصل، برخاسته از ضرورت نظم اجتماعی و قضایی است. اموری که می ­تواند در مرحله­ سنجش معامله کننده وارد و درپیدایش رضای او به معامله مؤثر شود باید نزد معامله کننده معلوم باشد تا ابهامی درعوامل پیدایش رضا باقی نماند که زمینه ایجاد اختلاف و دعوی بین طرفین را فراهم سازد[۵۹].
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    اما درپاره­ای موارد به جهت تسامح حاکم بر برخی معاملات، وجود علم تفصیلی ضرورت پیدا نمی­ کند. با لحاظ همین مسئله موادی مانند ماده ۶۹۴ ق.م. که «علم ضامن به مقدار و اوصاف و شرایط دینی که ضمانت آن را می­نماید شرط نیست.» تنظیم شده اند.
    در این میان اصالت علم تفصیلی و استثنایی بودن علم اجمالی در میان حقوقدانان محل تردید نیست. آنچه که محل بحث واقع شده، حصری یا تمثیلی بودن معاملاتی است که درآنها علم اجمالی کفایت می­ کند. به عبارت دیگر آیا موارد خاص را بایستی قانون به طور صریح معین کند یا از نمونه­های داده شده می­توان قاعده­ای استخراج کرد و به موارد مشابه سرایت داد؟ پاسخ موجهی که به این سئوال داده شده اینست که از استقراء در موارد پراکنده­ای که دراین زمینه وجود دارد چنین بر می ­آید که در هرجا عقد بر مبنای مسامحه، ارفاق و احسان پایه­ریزی شده است یا نیاز عمده و اقتضای کار مورد نظر ایجاب می­ کند که دوطرف درجه­ای از احتمال را در روابط خود بپذیرند، علم اجمالی کافیست؛ چنان­که درضمان و جعاله چنین است و در بیمه و مشارکت­ها و صلح و عقود رایگان نیز همین قاعده حکم­فرماست. البته این تحلیل دو قید به همراه دارد: اول اینکه تسامحی که مستند اجرای این قاعده خاص قرار می­گیرد بایستی نوعی و مربوط به ساختمان عقد و تأسیس قانون­گذار باشد نه خواست طرفین آن، و دوم : درموردی که نیاز عمومی ایجاب می­ کند در فرضی خاص از معاملات مشمول قاعده(لزوم علم به موضوع) تسامح شود، تمییز این نیاز با قانون­گذار است[۶۰].

     

    ب – طریق حصول علم

    علم تفصیلی که ماده ۲۱۶ از آن سخن می­گوید در ماده ۳۴۲ و ۳۵۱ق.م.، در بیان احکام بیع علم به مقدار، جنس و وصف، تعریف می­ شود. در واقع برای آنکه اراده­ی طرفین معامله به موضوع واحدی تعلق بگیرد، لازم است این سه عنصر، در توافق حاضر و معلوم باشد. این بحث درحقوق با عنوان توافق برهویت شیء مورد معامله مطرح شده. [۶۱] دکتر سیدحسن امامی هم به اختصار حصول علم متعاملین به مورد معامله را منوط به بیان اوصاف ازحیث کمیت و کیفیت، دانسته است[۶۲]. سایر نویسندگان حقوقی، با تفصیل بیشتر، ضمن بیان تفاوت و اشتراک میان انواع مورد معامله(ازحیث معین یاکلی) در طریق حصول علم، به تحلیل چگونگی تعیین جنس، وصف و مقدار پرداخته­اند.
    ۱-علم به مورد معامله در معین و کلی
    لزوم آگاهی از جنس، وصف و مقدار بین عین معین و کلی مشترک است. تنها تفاوتی که وجود دارد اینست که وقتی عین معین موضوع معامله قرار می­گیرد، کافی است که دو طرف ازجنس، وصف و مقدار آن آگاه باشند، هر چند که در عقد ذکر نشود. [۶۳] لیکن در مورد عین کلی، بایستی ارکان علم به موضوع، در عقد بیاید(ماده ۳۵۱ق.م.)، زیرا تعهد بر آن مبنا اجرا می­ شود و انتقال­دهنده درچهار چوب همان معلوم، مصداق کلی را انتخاب می­ کند. [۶۴]
    براساس این نظر، در معامله به عین معین، آنچه درحوزه قصد باید قرار بگیرد وجود خارجی مورد معامله است و نه اوصاف. اما در معامله به عین کلی، جنس، وصف و مقدار است که لزوماً باید در مرحله­ قصد و توافق اراده­ها مدنظر طرفین قرار بگیرد تا مبنای انتخاب عین خارجی در مرحله­ ایفاء باشد.
    ۲- تبیین علم به جنس، وصف و مقدار
    ۲-۱- جنس
    آنچه در بحث از لزوم علم به جنس مورد معامله مطرح است، فقط جنس به معنای ماده­ی اصلی کالای مورد معامله یا به بیان دیگر وصف جوهری آن نیست بلکه مفهومی وسیعتر از آن دارد. درتعریف جنس گفته شده : « المراد بالجنس هنا هو الحقیقه النوعیه و یتحقق ذلک بکون الافراد یشملها اسم خاص». [۶۵]
    توضیح آنکه گاه فایده و مصرف کالایی چندان مورد توجه خریدار است که ماده اصلی در برابر آن به حساب نمی­آید. برای مثال، با اینکه احتمال دارد مواد اصلی به کار برده شده در رادیو و تلویزیون یکی باشد. تنوع فایده و مصرف باعث می­ شود که آن دو را از یک جنس ندانند. بدین ترتیب، صورت عرفی یاحقیقت نوعی جای ماده اصلی را می­گیرد و به عنوان جنس موضوع حکم قرار می­گیرد.[۶۶]
    اشاره به جنس مبیع، مثل اتومبیل بودن، نوع آن را معلوم می­ کند، که درکنار آن لازم است آن نوع توصیف شود.
    ۲-۲-وصف
    وصف آن ویژگیهایی است که موضوع انتقال را از دیگر کالاهای هم جنس، متمایز می­سازد.[۶۷] اینکه مورد معامله تا چه حد بایستی توصیف شود و در واقع چه اوصافی باید موضوع علم طرفین واقع شود تا جهل به اوصاف برطرف شود، در قانون مدنی ذکر نشده، اما در نظر حقوقدانان آن اوصافی که درجلب رغبت طرفین وتعیین ارزش مورد معامله اهمیت دارد _ و از آن به اوصاف مهم یا اصلی نام برده می­ شود_ بایستی در حوزه اراده طرفین وارد شود.
    به این ترتیب اوصاف به دو دسته اوصاف مهم یا اصلی، و اوصاف فرعی تقسیم می­شوند که علم به اوصاف فرعی در نزد طرفین مورد نیاز نیست. ماده ۲۷۹ ق.م. که مقرر می­دارد: «اگر موضوع تعهد عین شخصی نبوده و کلی باشد متعهد مجبور نیست که از فرد اعلای ‌آن ایفاء کند»، دلالت غیر مستقیم برعدم نیاز به علم نسبت به کلیه اوصاف مورد معامله دارد.
    نکته دیگر در مورد وصف که از مواد ۳۵۶ تا ۳۵۹ ق.م. نیز استفاده می­ شود اینکه توابع مبیع ممکن است مجهول بماند و تعیین آن به عرف واگذار گردد[۶۸]. پس می­توان گفت : معلوم بودن مورد معامله اصلی کافی است و توابع آن می ­تواند معلوم یا مجهول باشد، چرا که قابلیت تعیین دارد. یعنی با انتخاب مورد معامله اصلی، توابع آن نیز قابل تعیین خواهند شد.
    ۲-۳- مقدار
    تعیین ارزش مورد معامله تنها به جنس و وصف نیست، بلکه اکثراً به تناسب مقدار، ارزش کالا مشخص می­گردد.
    از مجموع این مباحث نتیجه گرفته شده که : « علم به اوصاف اساسی و ذاتی مال موضوع تعهد شرط صحت عقد است، منتها گاه این وصف جنس مورد معامله است و گاه در چهره وصف یا مقدار آن جلوه­گر می­ شود. ولی، علم به وصفی که خصیصه اساسی و ذاتی را دارا نیست، هیچ ضرورتی برای انعقاد و نفوذ قرارداد ندارد، هرچند که ناظر به مقدار مال باشد[۶۹].

     

    ج) چگونگی رفع ابهام از مورد معامله

    طرفین ممکن است از طرق مختلف از اوصاف و اعراض عوضین کسب آگاهی کنند. برخی از شیوه ­های تعیین اوصاف در قانون مدنی ذکر شده و برخی دیگر در روابط معاملاتی رایج است. اما شیوه­ هایی هم هستند که اعتبار و حجیت آنها محل بحث است. در اینجا شیوه ­های رفع ابهام به: ۱- مشاهده و رؤیت، ۲- توصیف توسط معامل یا شخص ثالث، ۳- ارائه نمونه، ۴- اشتراط و التزام تقسیم می­شوند.
    البته این تفکیک به معنای مرزبندی دقیق میان آن­ها نیست، چرا که به گفته یکی از حقوقدانان «چگونگی رفع ابهام از مورد معامله در موضوعات مختلف متفاوت است. لیکن در هر حال، یا از طریق مشاهده و درک وضعیت عینی و یا از راه توصیف، انجام می­ شود».[۷۰]
    شیوه­ هایی هم که در اینجا بررسی می­شوند خارج از این دو قسم نیستند و صرفاً برای تبیین بیشتر، به این نحو بازگو می­شوند.

     

     

    شیوه مشاهده و رؤیت

    با پیش ­بینی خیار رؤیت در قانون مدنی مشخص می­ شود که مشاهده­ مورد معامله یکی از طرق علم به آن است. ماده ۴۱۳ ق.م. فرضی را مطرح می­ کند که در آن آنچه مبنای توافق طرفین قرار گرفته، رؤیت سابق مورد معامله بوده است و به همین مقدار علم، اکتفا می­ شود و تفاوت رؤیت سابق با وضعیت حادث، صرفاً خیار فسخ ایجاد می­ کند.[۷۱] اگر مورد معامله عین معین یا کلی در معین باشد ماهیت و مقدار و اوصاف مورد معامله معمولأ با مشاهده مشخص می­ شود.[۷۲] البته روشن است که درکالاهای پیچیده و ابزارهای فنی بسیاری از ویژگیهای داخلی و پنهان آن نامعلوم می­ماند که در اینصورت رؤیت رافع جهل و ابهام نخواهد بود و نیاز به توصیف فنی و دقیق، حتی گاه با جلب نظر افراد متخصص وجود دارد.
    عرف، مشاهده­ بعضی اموال مانند تولیدات الکترونیک، تأسیسات ماهواره­ای و اتمی، خودروها، عتیقه­جات، … را موجب حصول علم نمی­داند. همچنین اطلاع ازکمیت مورد معامله عمومأ نیاز به ضوابط خاصی مانند سنجش وزن، کیل، عدد، ذرع یا مساحت دارد. ماده ۳۴۲ ق.م در عبارت پایانی مقرر می­ کند: «…و تعیین مقدار آن به وزن یا کیل یا عدد یا ذرع یا مساحت یا مشاهده تابع عرف بلد است». بنابراین تصمیم با عرف است که حصول علم به مقدار یک کالا به شیوه­ سنجش ممکن است یا مشاهده هم کفایت می­ کند. البته در اینجا هم نباید فراموش کرد که ملاک عرف، فارغ از توافقات بین متعاقدین نیست[۷۳].
    ۲-شیوه توصیف
    بایع بعنوان مالک مبیع همیشه مطلع­ترین شخص به اوصاف کالاست. در سایر عقود هم انتقال دهنده بهترین شخص برای بازگو کردن اوصاف و ویژگیها­ی مورد معامله در زمان انشاء عقد است. در عین حال ثالث هم می ­تواند به انحاء مختلف خبر از ویژگی­های مورد معامله بدهد. همچنین امروزه اطلاعات کالاها و محصولات به صورت برچسب همراه کالا موجود بوده و یا از طریق تبلیغات بازگو می­شوند. همگی این شیوه ­ها نوعی توصیف به حساب می­آیند و می­توانند رافع جهل باشند. دیگر آنکه با تخصصی شدن کالاها و خدمات عموماً برای اطمینان از اوصاف و کیفیات مورد معامله، از نظر متخصصان و کارشناسان استفاده می­ شود. برای نمونه در قراردادهای خرید مواد معدنی همچون سنگ آهن و مس، فروشنده می­بایست اسناد حاوی نظر کارشناسان خبره مبنی بر آنالیز میزان خلوص و درصد ترکیبات ماده معدنی مورد معامله را تهیه و به اطلاع خریدار برساند و این آنالیز مبنای توافق طرفین برای تعیین قیمت نهایی کالا قرار خواهدگرفت.
    ۳- شیوه ارائه نمونه
    ممکن است به جای بیان اوصاف کیفی، مقداری از کالا به عنوان نمونه ارائه شود. مشاهده­ نمونه در واقع به منزله­ی مشاهده­ مورد معامله است که رفع جهل می­ کند. ماده ۳۵۴در این­خصوص مقرر می­دارد: «ممکن است بیع از روی نمونه به عمل آید در اینصورت باید تمام مبیع مطابق نمونه تسلیم شود و الا مشتری خیارفسخ خواهد داشت». ضمانت اجرای پیش بینی شده برای تخلف از تسلیم مبیع مطابق نمونه، نشان می­دهد که صرف ارائه­ نمونه و مشاهده آن رافع جهل بوده به صحت معامله می­انجامد، حتی اگر این نمونه درعمل به تعهد تسلیم مبیع مورد اتّباع قرار نگیرد.
    ۴- شیوه اشتراط
    یکی از شیوه ­های رایج که مورد اشاره و تأیید قانون مدنی هم قرارگرفته شرط کردن اوصاف کمی یا کیفی مورد معامله در ضمن عقد است[۷۴].
    در مواردی جنس مورد معامله یا اوصاف جانشین ذات به صورت شرط ضمن عقد درج می­ شود. مثلأ مشتری می­گوید: « این شیء را خریدم به شرط اینکه عتیقه باشد». در این خصوص گفته شده که درج صورت نوعیه یک شیء به صورت شرط ضمن عقد ویژگی ماهوی آن را تغییر نمی­دهد بلکه صورت نوعیه همچنان ماهیت، آثار و احکام خود را حفظ می­نماید.[۷۵] همچنین ممکن است وصف خاصی در مورد معامله شرط شود، مثل اینکه این برنج را خریدم به شرط آنکه طارم ندای کهنه باشد.
    در مورد کمیت هم اشتراط ممکن است. چنانکه در ماده ۳۴۳ق.م. می­خوانیم: « اگر مبیع به شرط مقدار معین فروخته شود بیع واقع می­ شود اگر چه هنوز مبیع شمرده نشده یا کیل یاذرع نشده باشد.»
    اشتراط ویژگی­ها­ی مورد نظر طرفین در مورد معامله، عمدتأ ناشی از یقین نداشتن طرفین یا حداقل یکی از ایشان به ویژگی­های واقعی مورد معامله است و همچنین این شیوه بیانگر قصد طرفین در معامله با وصف، جنس یا مقدار خاص است، که التزام بایع به تسلیم مورد معامله با همان اوصاف را در پی دارد.
    در پایان این قسمت باید توجه داشت که عموماً صرف به کارگیری یکی از شیوهای فوق، برای حصول علم به تمام ابعاد و ویژگیهای مورد نظر طرفین کافی نبوده و ترکیبی از آنها می ­تواند ابهام را از چهره مورد معامله بزداید.

     

    مبحث سوم – چرایی وضع قاعده معلوم و معین بودن

    لزوم رفع ابهام از مورد معامله دارای دلایل و منابع مختلف اعم از عقلی و روایی است. در فقه مشهور است که این مسئله که جهل در ثمن به بطلان بیع منجر می­ شود مورد اجماع فقهاست. علامه در مختلف به این اجماع تصریح کرده است[۷۶]. همچنین صاحب جواهر می­فرماید: « در اصل اعتبار علم طرفین به ثمن میان فقیهان ما اختلافی نیافته­ام مگر اسکافی» .[۷۷] در سرائر نقل شده است‌: در بطلان بیعی که ثمن در آن ذکر نشده، میان مسلمین خلافی نیست.[۷۸]
    وقتی به بررسی دیدگاه ­های مطرح در فقه اسلامی در لزوم رفع جهل از معامله می­پردازیم، می­بینیم که آنها به اتفاق دلیل این امر را غرری بودن معامله به مال مجهول عنوان می­ کنند[۷۹]. اشاره به غرر به عنوان دلیل لزوم رفع ابهام، در کلام نویسندگان حقوق مدنی نیز وجود دارد. بدین ترتیب با توجه به اهمیت بحث غرر، در این مبحث بعنوان اصلی­ترین مبنای قاعده لزوم معلوم و معین بودن، به این مفهوم پرداخته و در آخر، سایر مبانی هم به اختصار بیان می­ شود.

     

    گفتار اول – غرر

    حدیث مشهور « نهی النبی عن بیع الغرر» و به قولی « نهی النبی عن الغرر» که ظاهراً از قضاوت­های رسول گرامی می­باشد، در کتابهای روایی شیعه و سنی نقل شده و مورد استناد قرار گرفته است. بیشتر کسانی که به این روایت استناد کرده ­اند با تکیه برشهرت بسیار آن، خود را از بحث سندی بی­نیاز یافته­اند. حتی گفته شده « این روایت، مورد اتفاق شیعه و سنی بوده و همه فقها نه تنها آن را پذیرفته اند، بلکه روایات معتبری را به دلیل ناسازگاری با مفاد آن، مردود دانسته اند»[۸۰]. ما نیز فارغ ازبحث اعتبار حدیث، به دلالت آن و معنا و تفسیر غرر می­پردازیم:

     

    بند اول – غرر در لغت.

    قدر متیقن معانی ابراز شده در مورد غرر در لغت، دو معنای «خطر» و «خدعه» است. برخی معتقدند که غرر در لغت در سه معنا ذکر شده که «جهل » هم از آن جمله است. [۸۱]
    گفته شده که «منتهی الارب» و «تاج الخروس» آن را به معنای «خطر » آورده­اند.در «اقرب الموارد» به معنای «در معرض هلاک افتادن» آمده است.در برخی از فرهنگ­های فارسی مانند دهخدا(ج۳۱) و معین(ج۲) غرر به معنای « هلاکت»، «خطر» و «فریب خوردن»آمده است. شهید اول درصفحه ۲۵۳ ازکتاب قواعد غرر را چنین تعریف کرده است :«غرر درلغت چیزی است که ظاهری محبوب و پسندیده و باطنی ناپسند داشته باشد. این تعریف عده­ای از واژه شناسان است و از همین قبیل است قول خداوند متعال :(متاع الغرور)». [۸۲] بنابر این نقل، اعتقاد بر اینست که در هیچ­یک از کتابهای لغت و غیر آن­ها، غرر به معنای جهل نیامده. اگرچه برخی واژه­شناسان معنای «غفلت» را ذکر کرده اند، ولی بدیهی است که غفلت غیر از جهالت است. بنابراین بنابر آنچه رایج است، غرر به معنای جهل نمی ­باشد؛ هرچند دربرخی موارد خطر و غرر ناشی ازجهل می­باشد و این مطلب دیگری است[۸۳].
    در مقابل، برخی اعتقاد بر دلالت غرر بر «جهل» هم دارند و این را از بعضی تعاریف اهالی لغت استنباط می­ کنند. مثل تعریفی که ابن اثیر در النهایه ارائه کرده و می­گوید: « انه نهی عن بیع الغرر و هو ما کان له ظاهرٌ یغر المشتری و باطنٌ مجهول».

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 09:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی میزان فعالیت جسمانی و عوامل مرتبط با آن بر اساس مدل مراحل تغییر در سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت در سال ۱۳۹۱- قسمت ۳ ...

    جدول شماره ۱۳: برآورد ضرایب رگرسیونی سازه های مدل مراحل تغییر با مراحل تغییر رفتار با کنترل عوامل فردی- اجتماعی بر اساس مدل رگرسیون رتبه ای……………………………………………………………………………….۷۹
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    فصل اول
    بیان مسئله تحقیق:
    سالمندی، یک پدیده حیاتی است که همگان را شامل می شود و در واقع یک سیر طبیعی است که در آن تغییرات فیزیولوژیکی و روانی در بدن رخ می دهد(۱). سالمندی دوره حساسی از زندگی بشر است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله از ضرورتهای اجتماعی است. کنترل جمعیت از طریق کنترل موالید و از طرف دیگر پیشرفتهای تکنولوژی در جهت افزایش طول عمر باعث تغییر ساختار جمعیت به سوی سالمندی شده است(۲).
    اجرای موفقیت آمیز برنامه تنظیم خانواده، گسترش مراقبتهای بهداشتی اولیه، بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی و بالاخره پیدایش تکنولوژی جدید جهت پیشگیری، تشخیص و درمان بیماری ها موجب افزایش جمعیت افراد بالای ۶۰ سال شده است که این افراد طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت سالمند نامیده می شوند(۳).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    سالخوردگی جمیعت، مقیاسی است که بوسیله آن می توان به درجه رشد و توسعه یافتگی جامعه پی برد. اگر چه برای سالخوردگی جمعیت، برخلاف جوانی آن ملاک و معیار دقیقی (مانند تست ورتهایم) تعیین نشده است، اما آمارهای جمعیتی حاکی از آن است که نسبت افراد بالاتر از ۶۵ سال در کل جمعیت برای کشورهای در حال توسعه بین ۱ تا ۵ درصد است در حالی که برای کشورهای پیشرفته صنعتی ۱۰ تا ۱۶ درصد می باشد(۴). نامگذاری سال ۱۹۹۹ به نام سال جهانی سالمند از طرف سازمان ملل متحد و اختصاص شعار سازمان بهداشت جهانی تحت عنوان “پیر شدن سالم” بدین معنا که سالم پیر شدن حق همه افراد بشر است و عدم توجه به آن جامعه انسانی را در آینده ای نزدیک در مقابل مسائل و مشکلاتی بسیار پیچیده و چه بسا لاینحل قرار می دهد اهمیت پدیده سالمندی و پیشگیری از مشکلات آن را بارز می سازد (۲). همچنین شعار سال ۲۰۱۲ سازمان بهداشت جهانی زندگی سالم، طول عمر بیشتر با موضوع سالمندی و سلامت می باشد. یکی از اثرات مهم مرحله انتقال جمعیت (کاهش میزان موالید و مرگ و میر و در نهایت کاهش رشد جمعیت) اثرگذاری آن بر ساختار سنی و افزایش میانگین سنی جمعیت جامعه است. کاهش میزان مرگ و میر و به دنبال آن کاهش میزان موالید باعث افزایش امید به زندگی و افزایش جمعیت سالمندان میشود(۴).
    در بررسی انجام شده در جمعیت ایران در سال ۲۰۰۷ ، امید به زندگی برای مردان و زنان ایرانی به ترتیب ۲/۷۲ و ۹/۷۳ برآورد گردیده است (۵).
    طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، به ازای هر کودکی که در کشورهای توسعه نیافته به دنیا می آید ۱۰ سالمند ۶۵ ساله و بالاتر وجود دارد و تخمین زده می شود که این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۱۵ نفر برسد. سازمان ملل در سال ۲۰۰۶ تعداد کل سالمندان جهان را ۶۸۷ میلیون و ۹۲۳ هزار نفر برآورد کرد که این تعداد در سال ۲۰۵۰ به رقم یک میلیارد و ۹۶۸ میلیون و ۱۵۳ هزار نفر خواهد رسید(۶). در ایران بررسی ها و شاخص های آماری حاکی از رشد پر شتاب سالخوردگی جمعیت است ؛ بطوری که پیش بینی می شود در سال ۱۴۱۰ در کشور ما انفجاری در جمعیت سالمندان رخ خواهد داد. پدیده افزایش جمعیت سالمندان یکی از مهم ترین چالش های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی قرن ۲۱ به شمار می رود(۷).
    طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ ایران با داشتن بیش از ۲/۷ درصد سالمند بالای ۶۰ سال به کشوری سالمند تبدیل شده است (۳). در سال ۱۳۹۰ جمعیت سالمندان ایرانی ۸/۸ درصد رسیده است که بطور متوسط ۹/۳ درصد رشد سالانه داشته است(۴). نتایج آمارگیری سال ۱۳۸۵ بیانگر آن است که در حال حاضر ۷۷/۸ درصد جمعیت استان گیلان را سالمندان تشکیل می دهند، از این رو استان گیلان پیرترین و استان سیستان و بلوچستان با ۸۹/۴ درصد کل جمعیت جوانترین استان کشور می باشد(۸).
    در دوره سالمندی، سالمندان در معرض تهدیدات بالقوه ای نظیر افزایش ابتلا به بیماری های مزمن، تنهایی و انزوا، عدم برخورداری از حمایت اجتماعی بوده و بدلیل ناتوانی های جسمی و ذهنی استقلال فردیشان مورد تهدید قرار می گیرد (۳). حدود دو سوم افراد سالمند علاوه بر دگرگونیهای حاصل از سالمندی در ساختمان و عمل اعضاء بدن، مبتلا به بیماریهای مزمن و کاهش توانایی و عملکرد نیز می شوند. در این دوران بیماریهای جسمی چون بیماریهای قلب و عروق، مغز و سرطان شیوع بالایی دارند(۳). سیام نیز در مطالعه ای گزارش کرد شایعترین بیماری در آسایشگاه سالمندان شهر گیلان، بیماری قلبی عروقی ۸/۲۵ درصد در زنان و ۸/۱۸ درصد در مردان بود(۹).
    از عوامل تعیین کننده مهم در سلامت و بیماری فرد سبک زندگی محسوب می شود. سبک زندگی نامناسب یکی از عوامل تأثیر گذار در بروز بیماری های مزمن از جمله سرطان کولون، فشار خون بالا، بیماری های مزمن انسدادی ریه، سیروز کبدی، زخم معده، ایدز و بیماری های قلب و عروق می باشد. فرد با انتخاب سبک زندگی برای حفظ و ارتقای سلامتی خود و پیشگیری از بیماری ها اقدامات و فعالیت هایی را انجام می دهد از قبیل رعایت رژیم غذایی مناسب، خواب و فعالیت، ورزش، کنترل وزن بدن، عدم مصرف سیگار و الکل و ایمن سازی در مقابل بیماری ها که این مجموعه سبک زندگی را تشکیل می دهد. سلامتی مستلزم ارتقای سبک زندگی بهداشتی است.
    عکس مرتبط با سیگار
    اهمیت سبک زندگی بیشتر از آن جهت است که روی کیفیت زندگی و پیشگیری از بیماری ها مؤثر می باشد . برای حفظ و ارتقای سلامتی، تصحیح و بهبود سبک زندگی ضروری است(۱۰). از مهمترین مولفه های سبک زندگی بخصوص در دوران سالمندی می توان فعالیت جسمانی منظم را نام برد(۱۱). بطوری که در ایالات متحده ۶۰ درصد از بزرگسالان در برنامه ورزشی منظم شرکت نمی کنند و ۳۱ درصد از این افراد اصلاً ورزش نمی کنند. این موضوع در مورد سالمندان به گونه دیگری است به نحوی که ۶۶ درصد از سالمندان بالای ۷۵ سال در هیچ فعالیت فیزیکی منظمی شرکت نمی کنند(۱۲). مطالعه ی صالحی (۲۰۱۰)، در تهران نشان داد که ۲۵/۳۰ درصد از سالمندان در هیچ فعالیت جسمانی منظمی شرکت نمی کنند(۱۳).
    اهمیت فعالیت جسمانی به عنوان ابزاری برای تداوم استقلال در افراد سالمند از طریق بسیاری از مطالعات در طول بیش از ۲۰ سال گذشته مطرح شده است (۶). نتایج حاصل از بررسی ملی در ایران نشان می دهد که شیوع بی تحرکی در مناطق شهری و روستایی با تاکید بر انجام فعالیت جسمانی اوقات فراغت، بین زنان و مردان گروه سنی ۱۵-۶۴ سال به ترتیب ۳/۷۶ درصد و ۸/۵۸ درصد بوده است(۱۴).
    براساس آمار ارائه شده توسط سازمان بهداشت جهانی بار بیماری ناشی از بی تحرکی در منطقه مدیترانه شرقی در سال ۲۰۰۰ میلادی، ۱۲۴۰۰۰۰ مرگ و ۱۲۴۳۰۰۰ سال از دست رفته عمر برآورد شده است(۱۵). کم تحرکی یکی از مهمترین مشکلات بهداشت عمومی در قرن ۲۱ می باشد که منجر به بیماری های مزمن شده است(۱۳).
    مطالعات نشان داده اند کم تحرکی در سالمندان موجب پوکی استخوان، چاقی، افسردگی و مرگ ناگهانی ناشی از بیماری قلبی و عروقی، دیابت نوع دو و سرطان کولون می شود(۱۲). در کل تخمین زده می شود که عدم فعالیت فیزیکی باعث ۹/۱ میلیون مرگ و ۱۹ میلیون سالهای عمر از دست رفته بر حسب ناتوانی [۱] در جهان می شود(۱۶).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    عوامل زیادی در انجام دادن فعالیت جسمانی و رفتار ورزشی دخالت دارند. مطالعات صورت گرفته در این ارتباط نشانگر این هستند که عواملی که در انجام دادن فعالیت جسمانی دخالت دارند شامل : حفظ استقلال و عدم وابستگی، احساس کارآمد بودن، جلوگیری از خستگی، خرید مایحتاج زندگی، احساس توانایی، نیاز به ورزش در سنین بالا، تجویز پزشک و دستیابی راحت به تسهیلات ورزشی(۱۲) و دیدار مردمان جدید، داشتن سرگرمی، ارتباط با دوستان می باشد (۱۳). عواملی که در انجام ندادن فعالیت جسمانی دخالت دارند عبارتند از : کمبود زمان، تنبلی، نداشتن همراه و دوست هنگام ورزش کردن ، آلودگی هوا (۱۳) ، فقدان انگیزه، درد جسمی و بیماری و ناتوانی، فقدان دانش، بیماری های مزمن (۱۲)، فقدان نیروی اراده و حمایت و کمبود وقت(۱۷) ، وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین، سیگاری بودن و وضعیت تاهل(۱۸). ترغیب سالمندان به فعالیت جسمی تکلیفی بسیار دشوار است. در حالی که اهمیت یک زندگی فعال به خوبی شناخته شده است، سالمندان اغلب بر این عقیده اند که برای فعالیت فیزیکی بسیار پیر و شکننده هستند. فقدان انگیزه برای ورزش یکی از موانع فعالیت جسمی سالمندان است و فهم اولویت ها و تمایلات افراد می تواند نقش مهمی در ترغیب سالمندان برای ورزش ایفا نماید. فقدان دانش سالمندان در مورد فعالیت فیزیکی مناسب، یکی از عوامل بازدارنده فعالیت فیزیکی است. بسیاری از سالمندان بر این باورند که فعالیت های روزانه به عنوان فعالیت فیزیکی پایه برای آنان محسوب می شود(۱۲).
    در مطالعه ی صالحی و همکارانش (۲۰۱۰) آمده است که دانش، مزایای درک شده و خودکارآمدی می تواند مراحل تغییر فعالیت جسمانی را پیش بینی نماید. تنبلی ، نداشتن دوست هنگام ورزش کردن ، آلودگی هوا به عنوان موانع با اهمیت برای عدم تلاش در فعالیت جسمانی مشخص گردید. دیدار مردمان جدید، داشتن سرگرمی، ارتباط با دوستان بیشترین علل برای شرکت در فعالیت جسمانی بودند(۱۳).
    نجاتی و همکارانش بیان می دارند که عوامل اصلی مشوق فعالیت فیزیکی سالمندان حفظ استقلال و عدم وابستگی، احساس کارآمد بودن، جلوگیری از خستگی، خرید مایحتاج زندگی بودند. اصلی ترین عوامل بازدارنده فعالیت فیزیکی، بیماری های مزمن و ناتوانی یا درد بودند(۱۲). در مطالعه ی داماس و همکاران (۲۰۰۵)، سالمندان با وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین، سیگاری ها، متاهلین کمتر به انجام فعالیت جسمانی می پرداختند(۱۸).
    با توجه به اینکه در حال حاضر جمعیت بسیار زیادی کم تحرک هستند و از عوارض آن رنج می برند به نظر می رسد در تحقیقات و برنامه های فعالیت جسمانی، شناسایی متغیرهای مختلف روانی اجتماعی تاثیرگذار بر روی فعالیت جسمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است(۱۶).
    اخیراً تلاشهای زیادی روی استفاده از استراتژیهای شناختی و رفتاری جهت تشویق و حمایت مردم برای شروع و حفظ فعالیت ورزشی انجام می شود، بعلاوه به مطالعات تئوری محور با تمرکز بر پیروی از فعالیت ورزشی و با تکیه و تعامل با متغیرهای روانشناختی پرداخته می شود. در این میان از بین الگوهای آموزش بهداشت الگوی مراحل تغییر بعنوان مدل یکپارچه و جامع تغییر رفتار می باشد که بطور وسیعی جهت ارتقاء رفتار ورزشی استفاده شده است(۱۹)،
    به عبارتی دیگر یکی از تئوریهای رایج در این زمینه الگوی ترانس تئورتیکال[۲] می باشد. این الگو بیان می دارد یک فرد قبل از موفقیت در تغییر رفتار ورزشی تلاشهای زیادی می کند و از مراحل پنج گانه تغییر می گذرد. این مراحل ارتباط و رابطه اش با دیگر سازه های ترانس تئورتیکال شامل فرایندهای تغییر، خودکارآمدی و توازن در تصمیم گیری قابل پیش بینی است(۲۰).
    تغییر یک اتفاق نیست، بلکه یک فرایند است و مردم در مراحل مختلفی از فرایند تغییر قرار می گیرند. این مراحل عبارتند از: ١- مرحله پیش تفکر [۳]: در این مرحله افرادی قرار دارند که در حال حاضر و در آینده (تا شش ماه آینده) قصدی برای تغییر رفتار و اتخاذ رفتار بهداشتی مورد نظر ندارند. این افراد اطلاعاتی درباره پیامدهای رفتار ندارند. آنها ممکن است به طور مستقیم علاقه ای به دریافت اطلاعات مرتبط با رفتار نداشته باشند یا این که احتمالا بی علاقگی آنان غیرمستقیم به دنبال شکست در تلا ش های ناموفق قبلی در جهت انجام رفتار، حاصل شده باشد یا مرتبط با وجود موانع بر سر راه اتخاذ رفتار مرتبط باشد. ۲- مرحله تفکر[۴] : در این مرحله افرادی قرار دارند که به طور آشکار قصد تغییر رفتار در آینده دور (۶ ماه آینده) را دارند. آنها نسبت به مزایای تغییر رفتار آشنایی دارند، اما فکر می کنند که تغییر رفتار با هزینه های مادی و معنوی زیادی توأم است. ۳- مرحله آمادگی[۵] : افراد در این مرحله قصد تغییر رفتار را در آینده نزدیک (عموما”۳۰ روز) دارند. آنها در سال گذشته گام هایی هر چند کوچک را در راه ایجاد تغییر بر داشته اند. ۴- مرحله عمل[۶] : شخص تغییر رفتار مورد نظر را به طور آشکار تا مدت شش ماه انجام می دهد. این مرحله شامل افرادی است که به وضوح شیوه زندگی خود را تغییر داده اند. ۵- مرحله نگهداری و حفظ[۷]: شخص برای جلوگیری از بازگشت تلاش می کند، طی این مرحله اعتماد به نفس برای ادامه سبک زندگی جدیدشان افزایش می یابد. مدت این مرحله بر حسب رفتار، متغیر بوده و بیشتر از شش ماه است. این مرحله مؤید ادامه دار بودن یک شیوه زندگی جدید است(۲۰).
    پروچسکا[۸] ده فرایند را تحت فرایندهای شناختی و رفتاری برای انتقال از مراحل تغییر پیشنهاد می کند. فرایندهای تغییر شامل فعالیتها و راهبرد ها یا فرایندهایی است که فرد را به پیشروی در مراحل تغییر کمک می کند و شامل دو دسته اصلی است: فرایندهای شناختی که با تفکر و احساس افراد در مورد رفتار غیر بهداشتی سر و کار دارد و در مراحل ابتدایی تغییر استفاده می شود (۲۰) و شامل افزایش آگاهی، تسکین نمایشی یا برانگیختن هیجانی، ارزیابی محیط، خود ارزیابی، آزادی اجتماعی است (۲۱) و فرایند های رفتاری که باعث ایجاد تغییر رفتار غیر بهداشتی شده و در مراحل انتهایی تغییر استفاده می شوند(۲۰) و شامل شایسته سازی متقابل، روابط یاری دهنده، مدیریت تقویت، خود آزادی و کنترل محرک می باشد (۲۱). سازه دیگر، سازه موازنه و تعادل در تصمیم گیری است که بر پایه الگوی تعارض در تصمیم گیری شکل گرفته و تمرکز آن بر اهمیت ادراکات مثبت (مزایا) و منفی (معایب) فرد در مورد نتایج رفتار یا تغییر رفتارش است. در این سازه فرض بر آن است که یک فرد رفتارش را تغییر نخواهد داد، مگر آن که به ادراک برتری مزایا بر معایب نایل گردد (۲۰). وقتی مزایا نسبت به موانع سنگین تر می شود، حرکت از مراحل پیش از عمل (مراحل پیش تفکر، تفکر و آمادگی) به مرحله عمل (مرحله عمل و مرحله حفظ و نگهداری) مورد انتظار است(۲۲).
    سازه آخر، خودکارآمدی است که معرف اطمینانی است که افراد نسبت به توانایی خود در مقابله با یک موقعیت خطرزا (بدون بازگشت به عادت خطر زا یا غیر بهداشتی قبلی خود) دارند و می توان از آن برای تشریح و پیشگویی تغییرات حاصل از رو ش های مختلف مداخله یا درمان برای بسیاری از رفتارهای مختلف استفاده کرد. این مفهوم را می توان از طریق مقیاس اغوا یا وسوسه نیز به صورت مشابهی اندازه گیری و تعیین کرد(۲۰).
    استفاده از مدل مراحل تغییر برای درک مکانیسم رفتار ورزشی چهار مزیت عمده دارد:۱- مراحل تغییر فرد را تعیین می کند تا محقق بتواند بر اساس مرحله و نیاز، مداخله مناسب آن را طراحی کند. ۲- با اتخاذ رویکرد مراحل تغییر، محقق می تواند جمعیت غیرفعال را در سه دسته پیش تفکر، تفکر و آمادگی تقسیم بندی کند. ۳- با تعیین آمادگی فردی برای تغییر و تعیین ارتباط بین سازه های مختلف می توان احتمال موفقیت شخص را در اتخاذ و حفظ رفتارهای ورزشی پیشگویی کرد. ۴- تمرکز واضح و آشکار بر اندازه گیری سازه ها، زیر بنایی قوی برای مدل فراهم می کند، در جمعیتها و رفتارهای مختلف متغیرهای مختلفی جهت حرکت از یک مرحله به مرحله دیگر وجود دارد(۲۳).
    این مدل بطور موفقیت آمیزی برای تعیین مراحل تغییر رفتار فعالیت جسمانی و عوامل مرتبط با آن در جمعیت های متنوعی استفاده شده است اما اکثر این مطالعات در کشورهای غربی صورت گرفته است. از آنجا که این مدل شامل متغیرهای روانی شناختی می باشد و از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است و نیز تغییرات و تنوع فرهنگی، شرایط جغرافیایی و پراکندگی آنها در ایجاد و حفظ این رفتار تاثیر زیادی دارد و با نظر به اینکه استان گیلان تفاوتهای فرهنگی جغرافیایی با بقیه نقاط ایران دارد و با توجه به بررسی های انجام گرفته مطالعه ای در خصوص رفتار فعالیت جسمانی در سالمندان گیلانی صورت نگرفته است؛ منطقی به نظر می رسد که به منظور داشتن پایه ای موثر جهت انجام مداخلات برای ایجاد، افزایش و حفظ رفتار فعالیت جسمانی می بایست میزان فعالیت جسمانی و مراحل تغییر رفتار فعالیت جسمانی سالمندان و عوامل پیش بینی کننده ی موثر در طول مراحل تغییر را با توجه به بستر اجتماعی و فرهنگی منحصر به فرد هر جامعه مورد بررسی قرار گیرد؛ لذا مطالعه ی حاضر با هدف تعیین میزان فعالیت جسمانی و عوامل مرتبط با آن در جامعه ی سالمندان رشت طراحی شد، که این مطالعه می تواند بعنوان پایه ای برای طراحی مداخلات موثر آینده در جهت ارتقاء فعالیت جسمانی سالمندان و تعدیل عوامل مرتبط با آن مورد استفاده قرار گیرد.
    هدف کلی طرح:
    تعیین میزان فعالیت جسمانی و عوامل مرتبط با آن بر اساس مدل مراحل تغییر در سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت در سال ۱۳۹۱
    اهداف ویژه‌ی طرح :

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

     

    تعیین میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین فراوانی مراحل تغییر(مرحله پیش تفکر، تفکر، آمادگی، عمل، حفظ و نگهداشت) سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت بر حسب مراحل تغییر

    تعیین میانگین نمره خودکارآمدی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین میانگین نمره توازن در تصمیم گیری (مزایا و معایب درک شده) سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین میانگین نمره فرایندهای تغییر (شناختی-رفتاری) سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین ارتباط میانگین نمره خودکارآمدی با میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین ارتباط میانگین نمره توازن تصمیم گیری با میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین ارتباط میانگین نمره فرایندهای تغییر (شناختی-رفتاری) با میزان فعالیت جسمانی در سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین ارتباط میانگین نمره خودکارآمدی با مراحل تغییر سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین ارتباط میانگین نمره توازن تصمیم گیری با مراحل تغییر سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین ارتباط میانگین نمره فرایندهای تغییر (شناختی-رفتاری) با مراحل تغییر در سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت

    تعیین عوامل پیش بینی کننده فعالیت جسمانی سالمندان بر اساس مدل مراحل تغییر عضو کانون بازنشستگان شهر رشت با کنترل متغیرهای مداخله ای و فردی و اجتماعی

    سوالات پژوهش:

     

     

    میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت چقدر است؟

    مراحل تغییر رفتار فعالیت جسمانی (مرحله پیش تفکر، تفکر، آمادگی، عمل، حفظ و نگهداشت) سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت چگونه است؟

    میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت بر حسب مراحل تغییر چگونه است؟

    میانگین نمره خودکارآمدی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت چقدر است؟

    میانگین نمره توازن تصمیم گیری (مزایا و معایب) سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت چقدر است؟

    میانگین نمره فرایندهای تغییر (شناختی-رفتاری) سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت چقدر است؟

    عوامل پیش بینی کننده فعالیت جسمانی سالمندان با کنترل متغیرهای مداخله ای و فردی و اجتماعی چیست؟

    فرضیات پژوهش:

     

     

    بین میانگین نمره خودکارآمدی با میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت ارتباط وجود دارد.

    بین میانگین نمره توازن تصمیم گیری با میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت ارتباط وجود دارد.

    بین میانگین نمره فرایندهای تغییر با میزان فعالیت جسمانی سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت ارتباط وجود دارد.

    بین میانگین نمره خودکارآمدی با مراحل تغییر سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت ارتباط وجود دارد.

    بین میانگین نمره توازن تصمیم گیری با مراحل تغییر سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت ارتباط وجود دارد.

    بین میانگین نمره فرایندهای تغییر (شناختی-رفتاری) با مراحل تغییر سالمندان عضو کانون بازنشستگان شهر رشت ارتباط وجود دارد.

    تعاریف واژه ها:
    سالمندان
    تعریف نظری: طبقه بندی سازمان بهداشت جهانی از نظر تقویمی، افراد ۴۵-۵۹ سال را میانسال و ۶۰-۷۴ سال را مسن، ۷۵-۹۰ سال را پیر و بیشتر از ۹۰ سال را خیلی پیر معرفی می کند(۲۴).
    تعریف عملی: در این پژوهش، به افراد ۶٠ سال و بالاتر که به کانون بازنشستگان سالمندان شهر رشت مراجعه می کنند، اطلاق می شود.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      برآورد کل بار رسوبی کف در آبراهه¬ها براساس مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و الگوریتم بهینه¬سازی اجتماع ذرات (PSO)- قسمت 26 ...

     

     

     

    670/0

     

    62/854

     

    3/5

     

     

     

    776/0

     

    9/1053

     

    37/29

     

    670/0

     

     

     

    65/0

     

    79/805

     

    7/0-

     

    866/0

     

    نتیجه ­گیری و پیشنهادها

    نتیجه ­گیری
    در این پایان نامه 7 پارامتر مهم و تأثیرگذار در برآورد غلظت کل مواد رسوبی بستر شامل دبی آب، پهنای آبراهه، عمق آبراهه، شیب سطح آب، لزجت سینماتیکی، متوسط قطر ذرات و تفاضل تنش برشی بستر و بحرانی مورد بررسی قرار گرفتند. مدل­سازی داده ­های گردآوری شده به کمک زبان برنامه­نویسی متلب انجام گرفت و دو روش مدل حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان، زیرمجموعه روش یادگیری ماشین، و الگوریتم بهینه­سازی اجتماع ذرات، زیرمجموعه روش­های فراکاوشی، بر روی داده ­ها پیاده­سازی شد. نتایج حاصل از این پژوهش به طور خلاصه در زیر گزارش شده است.

    <b

    r/>

    داده ­ها با بهره گرفتن از روش تحلیل ابعادی بی­بعد شده و با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان مدل­سازی اولیه صورت گرفت. و نتایج با روش­های متداول به نام­های گراف، ایکرز و وایت، انجلاند و هانزن، و یانگ مقایسه شد. مشاهده شد که روش حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان عملکرد بسیار مطلوب­تری نسبت به روش­های متداول دارد. اما در غلظت­های بسیار پایین یانگ جواب بهتری ارائه می­دهد.
    در میان روش­های متداول روش یانگ، عملکرد بسیار بهتری در برآورد میزان غلظت مواد رسوبی بستر نسبت به سایر روش­های متداول مذکور دارد. روش انجلاند و هانزن برآورد میزان غلظت رسوبات کف را دست­بالا و روش­های ایکرز و وایت، و گراف میزان غلظت مواد رسوبی کف را دست پایین تخمین می­زنند.
    با توجه به عملکرد بسیار مطلوب روش توان واحد جریان یانگ نسبت به سایر روش­های متداول مذکور از متغیرهای بدون بعد آن در مدل حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان استفاده به عمل آمد. نتایج مدل ثانویه LSSVM نسبت به مدل اولیه نسبتاً مورد بهبود واقع شد.
    با توجه به این­که اکثر روابط ارائه شده برای برآورد غلظت مواد رسوبی کف به صورت لگاریتمی می­باشند، لذا متغیرهای ورودی در مقیاس لگاریتمی وارد مدل LSSVM شدند. مشاهده شد که نوسان خطای نسبی تک­تک داده ­ها کم­تر شده و از طرفی تعداد بیشتری از داده ­ها خطای نسبی کم­تر از 4/0 را دارا می­باشند. از طرفی دیگر برآورد غلظت­های پایین با نوسان کم­تری نسبت به دو مدل اولیه برآورد گردید و داده ­ها در نمودار پراکندگی به سمت نیمساز ربع اول مختصات دکارتی متمایل­تر شدند.
    روش الگوریتم بهینه­سازی اجتماع ذرات بر روی متغیرهای مورد استفاده در مدل­سازی دوم روش LSSVM پیاده­سازی شد. مشاهده شد که ترکیب توابع توانی و لگاریتمی برآورد مطلوب­تری از غلظت رسوب ارائه می­دهند. لذا با بهینه­سازی ضرایب مربوط به تابع پیشنهادی ملاحظه گردید که عملکرد الگوریتم PSO نسبت به رویکرد نخست یعنی LSSVM نامطلوب بوده ولی از نگاهی دیگر جواب بسیار بهتری نسبت به رویکرهای متداول ارائه می­دهد.
    به منظور بررسی تأثیر تک­تک متغیرها در برآورد میزان غلظت رسوبات بستر بر روی مدل LSSVM یک تحلیل حساسیت انجام گردید و مشاهده شد که عدد رینالدز و نیز عدد رینالدز برشی نقش منفی را بر روی شبیه­سازی غلظت رسوبات کف توسط LSSVM ایفا می­ کنند. و از سوی دیگر به ترتیب شیب خط انرژی، نسبت پهنا به عمق جریان و عدد فرود بیشترین تأثیر مثبت را بر روی مدل می­گذارند.
    </b

     

    پیشنهادها
    در پایان این پژوهش تعدادی پیشنهاد برای افرادی كه علاقمند به پژوهش مرتبط با این پایان نامه هستند ارائه می‌گردد:

    برآورد میزان غلظت مواد رسوبی بستر با بهره گرفتن از روش­های عددی از قبیل اجزا محدود، تفاضل محدود و یا حجم محدود و مقایسه نتایج حاصل از آن با روش­های ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم بهینه­سازی اجتماع ذرات.
    استفاده از سایر روش­های فراکاوشی و یا یادگیری ماشین برای شبیه­سازی غلظت مواد رسوبی بستر و مقایسه نتایج حاصله با روش­های ارائه شده در این پژوهش.
    استفاده از روش­های پیشنهادی در این پژوهش برای شبیه­سازی دبی بار آبرفتی در خروجی یک حوزه آبریز با بهره­ گیری از خصوصیات حوزه و داده ­های بارندگی در فصل­های تر و خشک سال.
    تخمین آورد ماهانه رسوب به مخزن سد با بهره­ گیری از روش حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم بهینه­سازی اجتماع ذرات.

    فهرست مراجع
    Ackers, P., & White, W. (1973). Sediment transport: new approach and analysis. Journal of the Hydraulic Division, ASCE, 99(HY11), 2041-2060.
    Asefa, T., Kemblowski, M., Mckee, M., & Khalil, A. (2006). Multi-time scale stream flow predictions: the support vector machines approach. J. of Hydrology, 318(1-4), 7-16. doi: 10.1016/j.jhydrol.2005.06.001
    Azamathulla, H., Ghani, A., Chang, C., Abu Hasan, Z., & Zakaria, N. (2010). Machine Learning Approach to Predict Sediment Load. Clean Soil Air Water, 38(10), 969-976. doi: 10.1002/clen.201000068
    Çimen, M. (2006). Estimation of daily suspended sediments using support vector machines. Hydrological Sciences Journal, 53(3), 656-666. doi: 10.1623/hysj.53.3.656

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی فقهی حقوقی ضمانت بانک مرکزی در کاهش ارزش پول- قسمت ۱۲ ...

    ۶٫ در این فصل تعاریف پول از دیدگاه مکاتب اقتصادی مختلف غربی و همچنین از دیدگاه اقتصاددانان و نظریه پردازان اسلامی بحث شد. با توجه به موضوع این نوشتار برخی از این تعاریف کامل نیستند؛ چرا که موضوع مورد بحث ضمان کاهش ارزش پول است، در حالی که در برخی از این تعاریف به ارزش پول هیچ اشاره ای نشده است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۷٫ بعد از ذکر مقدمات ارائه شده در این فصل پیرامون انواع پول و سیر تحولات آن، باید دید کدامیک از انواع پول مورد بحث و از مصادیق این نوشتار می باشند. قبل از ورود به فصل بررسی ضمان بانک مرکزی در کاهش ارزش پول، باید خاطر نشان کرد که در نظام مبادلاتی پایاپای به طور قطع مساله مورد بحث موضوعیت ندارد، چرا که در این نظام نه پول و نه کاهش آن معنا ندارد. همچنین، بانک هم در این نظام هنوز جایگاهی ندارد. پس، بعد از پیدایش پول و در سایر نظام‌ها، باید مسأله ضمان بانک مرکزی را مورد بررسی قرار داد.
    سکه‌های فلزی و سکه‌های طلا و نقره، علاوه بر اینکه ارزش آن‌ ها ذاتی است، افزایش و کاهش ارزش آن منوط به حجم آن در جامعه اقتصادی است. یعنی اگر سکه‌های بیشتری ضرب شود و در سطح مبادلات وارد شود ارزش آن کاهش می‌یابد، ولی ضرب آن محدود و متوقف بر کشف معادن آن جنس فلز است. همچنین در مورد اسکناس‌های قابل تبدیل و با پشتوانه طلا نیز این محدودیت وجود دارد و افزایش حجم پول و کاهش ارزش آن به صورت محسوس نخواهد بود؛ ولی در مورد پول‌های اعتباری و اسکناس‌های بدون پشتوانه طلا چاپ وانتشار اسکناس بدون مانع بوده و تنها محدودیت آن منع قانونی آن است، فقط در صورت نیاز قابل امکان است. پس بحث کاهش ارزش پول و ضمانت کاهش ارزش آن و انتشار آن توسط بانک مرکزی فقط در مورد پول‌های غیرقابل تبدیل موضوعیت دارد.
    ۸٫ از تعاریف یاد شده در این فصل و جمع بندی آن‌ ها می‌توان به این نتیجه رسید که پول قدرت خریدی با ویژگی‌های زیر است:
    ارزش مصرفی آن، عین ارزش مبادله‌ای آن است. به این معنا که هیچ ارزش ذاتی نداشته و ارزش آن از رغبت مردم و اعتبار در مبادلات بدست می‌آید.
    جنبه ثبوتی پول یا همان حقیقت پول، قدرت خرید است و جنبه اثباتی آن همان جنس و ماده آن است که مظهر قدرت خرید است؛ به عبارت دیگر ارزش حقیقی پول، همان قدرت خرید و ارزش اسمی آن همان تصاویر ارقام نقش شده بر آن است.
    پول کارکردهایی، مانند واسطه در مبادله، وسیله مقایسه ارزش‌ها، ذخیره ارزش‌ها و پرداخت‌های آینده را دارد و ابزار سیاست‌های اقتصادی هم محسوب می‌شود.
    از آنجا که هر ذخیره ارزشی با مقدار ارزش همراه است، پول علاوه بر ذخیره ارزش، مقدار ارزش را نیز در خود ذخیره می‌کند.
    ۹٫ در نتیجه کل تعاریف ارائه شده، پول را می توان به صورت‌ زیر تعریف کرد:
    پول چیزی است که بیانگر مالیت مال بوده، و خصوصیات شخصی آن از نظر عرف ملغی شده باشد، و مردم آن را به عنوان پول بپذیرند. همچنین، حافظ ارزش مبادله ای خالص باشد که ارزش مصرفی آن، در ارزش مبادله ای آن است.
    پس، هر چیزی اعم از اینکه کالا باشد یا اعتبار، اگر بتواند بیانگر و حافظ ارزش مبادله ای خالص و تداوم این ارزش و قدرت وفای آن باشد، این قابلیت را خواهد داشت که پول تلقی شود و مردم آن را به عنوان پول بپذیرند.

    فصل دوم :
    اهمیت و ضرورت مدیریت پول و نقش بانک مرکزی در این امر

    ۲-۱ مقدمه
    بانک مرکزی، که به « بانک بانک ها» و «بانک دولت» معروف است، در کانون نظام مالی هر کشور قرار دارد، و همچون وام‌دهنده نهایی عمل می‌کند، ساخت نرخ بهره را تعیین می‌کند، از دولت و بانک‌ها سپرده می‌پذیرد و به بانک‌های تجاری دیگر وام می‌دهد. عملیات سیاست پولی بانک مرکزی، بازارهای مالی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و تغییرات در بازارهای مالی، رفتار مؤسسات مالی از جمله بانک‌ها را متأثر می‌کند. بنابراین در این فصل ابتدا به بررسی کارکرد و وظایف بانک مرکزی در بانکداری غیر اسلامی پرداخته و سپس در ادامه به بررسی وظایف و اهداف بانک مرکزی ایران که در چارچوب عملیات بانکداری بدون ربا فعالیت می‌کند مورد توجه قرار خواهد گرفت.
    ۲-۲ اهمیت و ضرورت مدیریت پول
    همان گونه که در فصل قبل اشاره شد، پول چون شمشیر دو لبه‌ای است که می‌توان با برنامه‌ریزی واقع بینانه، از طریق آن، بهروزی بشر را تأمین کرد، و هم می‌توان با سیاست‌های ناعادلانه و غیر واقع بینانه، سیه روزی را برای بشر، رقم زد.
    برای بیان پیچیده بودن مدیریت پول باید یاد آور شد که وقتی اقتصاد با افزایش رشد محصول حقیقی مواجه است، رشد محصول حقیقی موجب افزایش تقاضا برای پول میشود، اگر حجم پول ثابت در نظر گرفته شود، قیمتها شروع به کاهش نموده و دولت میتواند برای این که قیمتها ثابت باقی بمانند و کاهش نیابند، حجم پول را افزایش دهد. به این میزان افزایش حجم پول «‌حق‌الضرب» میگویند. به دلیل این که موجب کاهش مصرف ملت میشود و پس‌اندازی از ملت به دولت انتقال مییابد، از آن به مالیات تعبیر میشود. و اگر رشد محصول وجود نداشته باشد، میزان حقالضرب برابر صفر خواهد بود.
    در حالت دیگر، که نرخ تورم مثبت و نرخ رشد محصول حقیقی ثابت باشد؛ دولت هیچگونه حقالضربی نمیتواند از این منبع به دست آورد؛ ولی از طریق چاپ پول و ایجاد تورم میتواند برابرpt/Mt∆ حقالضرب به دست آورد. از این رو مردم برای این که مانده حقیقی نگه دارند، مجبور میشوند مانده اسمی بیشتری نگه دارند؛ زیرا از ارزش حقیقی پول در اثر تورم کاسته شده است. از آنجایی که دولتمردان حق انحصاری عرضه پول پایه را در اختیار دارند ، مصرف ملت به تأخیر افتاده و به آنها انتقال مییابد. کسب حقالضرب از طریق مالیات تورمی یک مقدار حداکثری دارد؛ چون در اینجا دو نیروی متضاد به وجود میآید. از یک طرف افزایش نرخ تورم گرایش دارد تا مالیات تورمی را افزایش دهد و از طرف دیگر کاهش در تقاضا برای مانده حقیقی گرایش دارد تا آن را کاهش دهد.
    باتوجه به نقش پیچیده پول در اقتصاد و برای اینکه همواره ارزش آن ثابت باشد و موازنه و تعادل میان رشد اقتصادی و حجم پول وجود داشته باشد تا نه ارزش پول کاهش یابد و نه افزایش، لذا ضروری است تا حجم پول در جامعه مدیریت شود و همواره اقتصاد سالم، به بانک مرکزی که وظیفه‌اش حفظ ارزش پول است، نیازمند است.
    ۲-۳ فلسفه پیدایش بانک مرکزی
    دو دلیل عمده پیدایش بانک مرکزی در کشورهای اروپایی به شرح زیر است:
    الف) دولت‌های اروپایی در مواجهه با فشار هزینه جنگ‌های پی‌در‌پی، به این نتیجه رسیدند که با حمایت قانونی از یک بانک خاص، می‌توان در مواقع لزوم از منابع آن استفاده کرد.
    ب) به منظور سروسامان دادن به نظام نشر اسکناس و حفظ ارزش آن، تصمیم گرفتند که امتیاز انتشار اسکناس را در انحصار یک بانک خاص قرار دهند.
    به خاطر این دو مسأله بانک های مرکزی در کشورهای اروپایی شکل گرفتند.
    ۲-۴ بانک مرکزی در نظام های پولی غیر اسلامی
    بانک مرکزی هر کشوری به عنوان مقام پولی آن کشور عمل می‌کند. پیدایش بانک مرکزی در دنیا، به نیمه دوم قرن هفدهم برمی‌گردد. ولی مفهوم بانک مرکزی در قرن بیستم در سایر کشورها شکل گرفته و اکثر بانک‌های مرکزی پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شدند.
    از بانک‌های مرکزی دنیا در آن زمان، می‌توان به بانک مرکزی انگلستان اشاره کرد. از جمله وظایفی که بر عهده این بانک‌ها در نظام پولی غیر اسلامی قرار دارد، بدین شرح است:
    ۱٫ نشر اسکناس؛
    ۲٫ نظارت بر امور اعتباری و نظام بانکی و مالی؛
    ۳٫ تشویق در جهت ایجاد بازارهای مالی و ارزی مناسب؛
    ۴٫ تشویق جریان سرمایه در بازار سرمایه؛
    ۵٫ ایفای نقش وام دهنده نهایی؛
    ۶٫ انجام کلیه امور بانکی مربوط به دولت و ایفای نقش مشاور دولت؛
    ۷٫ نگه داری حساب‌های غیر دولتی و بانک‌های مرکزی سایر کشورها.
    برخی از این بانک‌ها در انجام وظایف قانونی خود، از استقلال زیادی نسبت به دولت خود بر خوردارند و طبق قانون می‌توانند مستقل از دولت، نرخ تنزیل مجدد و نرخ بهره وجوهی را که مؤسسات می‌پردازند، تغییر دهند. به عنوان مثال « بوندس بانک» که یکی دیگر از بانک‌های مرکزی در سطح دنیا، در آلمان است، در مورد تعیین نرخ بهره، میزان اعتبارات، سیاست‌های مربوط به بازار آزاد و حداقل ذخیره، مستقل از دولت فدرال عمل می‌کند. به علت تعهد بوندس بانک به حفظ ارزش پول، این بانک خود را ملزم به حمایت از سیاست‌های اقتصادی دولت نمی‌داند. بر اساس تقسیم کار صورت گرفته در آلمان، بوندس بانک، بانک مسؤول سیاست‌های پولی کشور و دولت مسؤول سیاست‌های ارزی و مالی آلمان است.
    ۲-۵ تأسیس و پیدایش بانک مرکزی در ایران
    ملت ایران از ابتداء تأسیس بانک ملی در این فکر بودند که این بانک اداره امور پولی و اعتباری را در دست گیرد. چرا که مداخله‌ی خارجیان در اداره این امور را به ضد مملکت می‌دیدند، از این‌رو، بانک ملی ایران در بدو تاسیس در سال ۱۳۰۷، علاوه بر انجام فعالیت‌های بانکی تجاری، وظایف بانک مرکزی از قبیل صندوق‌داری دولت و انجام عملیات بانکی آن، نشر اسکناس و اجرای سیاست پولی و اعتباری و همچنین تنظیم جریان پول کشور را نیز به تدریج به عهده گرفت و با پیشرفت امور اقتصادی و بازرگانی کشور، سازمان بانک مزبور هم توسعه یافت، و بر اثر تضاد میان فعالیت‌های انتفاعی و غیر انتفاعی بانک ملی و سایر شرایط موجود اقتصادی به ویژه دامنه فعالیت‌های این بانک، در خرداد سال ۱۳۳۹، وظایف و مسؤولیت‌های بانک ملی ایران تفکیک، و با تصویب قانون بانکی و پولی کشور فعالیت‌های غیر انتفاعی بانک ملی از قبیل نشر اسکناس، صندوق‌داری دولت و عملیات مشابه آن در سازمان دیگری به نام بانک مرکزی ایران متمرکز شد. سرمایه‌ای به مبلغ ۳۶۰۰۰۰۰۰۰۰ریال از محل تفاوت ارزیابی پشتوانه پولی کشور که در حساب مخصوص نزد حساب مخصوص بانک ملی ایران موجود بود، تأمین گردید، و در سال‌های بعدی افزایش یافت. وظایف بانک مذکور در قانون پولی و بانکی مصوب سال ۱۳۵۱ به نحو جامع‌تری تشریح گردید و بعد از انقلاب اسلامی به موجب قانون عملیات بانکی بدون ربا وظایف جدیدی بر عهده این بانک محوّل شد.
    بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، طبق بند ج ماده ۱۰ قانون پولی و بانکی کشور، دارای شخصیت حقوقی است و در مواردی که در این قانون پیش بینی نشده،‌ تابع قوانین و مقرارت مربوط به شرکت های سهامی خواهد بود.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    ۲-۶ وظایف و اهداف بانک مرکزی
    اولین شاخص برای اندازه‌گیری وضعیت هدف بانک مرکزی، وضعیت ثبات قیمت ها و اهمیت آن در قانون است. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران طبق بند الف ماده ۱۰ قانون پولی و بانکی، مسؤول تنظیم و اجرای سیاست‌های پولی و اعتباری بر اساس سیاست کلی اقتصاد کشور است.
    بند ب از ماده ۱۰ قانون پولی و بانکی کشور هدف بانک مرکزی را به شرح زیر عنوان می‌دارد:
    « هدف بانک مرکزی ایران حفظ ارزش پول و موازنه پرداخت‌ها و تسهیل مبادلات بازرگانی و کمک به رشد اقتصادی کشور است.»
    بر اساس مفاد بندها و مواد مختلف مندرج در قانون بانکی و پولی کشور، بانک مرکزی وظایف متعددی را بر عهده دارد، به طوری که بر اساس ماده ۱۱ قانون پولی و بانکی مصوب سال ۱۳۵۱ مجلس شورای ملی، بانک مرکزی به عنوان تنظیم کننده نظام پولی و اعتباری کشور، موظف به انجام وظایف ذیل می‌باشد:
    ۱٫ انتشار اسکناس و سکه‌های رایج کشور طبق مقررات؛
    ۲٫ نظارت بر بانک‌ها و مؤسسات اعتباری؛
    ۳٫ تنظیم مقررات مربوط به معاملات ارزی و تعهد یا تضمین پرداخت‌های ارزی با تصویب شورای پول و اعتبار و نیز نظارت بر معاملات ارزی؛
    ۴٫ نظارت بر معاملات طلا و تنظیم مقررات مربوط به این معاملات با تصویب هیأت وزیران؛
    ۵٫ نظارت بر صدور و ورود پول رایج ایران و تنظیم مقررات مربوط به آن با تصویب شورای پول و اعتبار.
    علاوه بر وظایف فوق، طبق ماده ۱۲ همین قانون، بانک مرکزی ایران به عنوان بانکدار دولت شناخته شده است. چرا که دولت نیاز دارد وجوه خود را در حسابی در بانک حفظ نماید، تا بتواند در مواقع لزوم از آن استفاده نماید. دولت این وجوه را به بانک مرکزی می سپارد.
    همچنین بانک مرکزی انواع خدمات را با عنوان کارگزار دولت انجام می‌دهد. خزانه‌داری در بسیاری از کشورهای غربی، بخشی از وظایف تجاری خود را از طریق بانک مرکزی انجام می‌دهد و بانک مرکزی انتقال سفارشات مهم دولت را به عهده دارد. تسعیر و یا باز خرید بدهی دولت و انتشار و خرید مجدد اوراق خزانه به عهده بانک مرکزی می‌باشد و همچنین خدمات کارگزاری ویژه را برای دولت انجام می‌دهد. این خدمات ویژه، پرداخت‌ها و موافقت‌های تجارت بین المللی را شکل داده و حسابهای بانکی جداگانه‌ای برای چنین اهدافی در نظر می‌گیرد. این بانک همچنین به عنوان کارگزار دولت در زمان کنترل ارز عمل می‌کند. طبق تبصره ۱ ماده ۱۲ وزارت‌خانه‌ها و شهرداری‌ها و شرکت‌های دولتی و مؤسسات مذکور در بند الف این ماده، مکلفند وجوهی را که در اختیار دارند، منحصراً نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نگه‌داری نمایند و کلیه عملیات بانکی خود را منحصراً توسط بانک مرکزی انجام دهند و همچنین اطلاعاتی که این بانک در انجام وظایف خود از آن‌ ها بخواهد در اختیار آن بگذارند.
    همانگونه که اشاره شد یکی از وظایف بانک مرکزی کنترل و تنظیم عرضه پول است که با روش های زیر انجام می‌گیرد :
    ۲-۶-۱ کنترل چاپ پول:
    میزان پول در گردش در بسیاری از کشور ها توسط بانک مرکزی تعیین می‌گردد. این بانک، قدرت زیادی برای کنترل پول در زمان کاهش عرضه نسبت به تقاضا، از طریق افزایش عرضه آن دارد، تا عرضه با تقاضا مطابقت کند.
    تنظیم فعالیت‌های بانک‌های تجاری از طریق تغییر در نرخ ذخیره قانونی: بانک مرکزی بر اساس احتیاجات اقتصاد کشور، بانک تجاری را ملزم می نماید تا ذخایر نقدی مناسبی با تقاضای طبیعی نگه‌داری نماید. افزایش در ذخیره قانونی، بانک‌ها را مجبور به کاهش اعتبارات می‌سازد.
    ۲-۶-۲ عملیات بازار باز:
    این سیاست نیز مهمترین ابزار کنترل عرضه پول به ویژه در کشورهای غربی محسوب می‌گردد. بانک مرکزی قادر است از طریق خرید و فروش اوراق بهادار دولتی و حتی غیر دولتی و نیز برات های ارزی، میزان پول در گردش را تحت کنترل در آورده و آن را افزایش یا کاهش دهد.
    و در نهایت بانک مرکزی می‌تواند دستورات مستقیم به بانک‌های تجاری و سایر بنگاه‌های مالی داده و حجم پول و اعتبار جاری را کنترل نمایدو مانع افزایش یا کاهش قدرت خرید مردم شود.
    بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام بانکی ایران مورد تجدید نظر قرار گرفت که ضمن ملی شدن بانک‌ها، قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال ۱۳۶۳ به تصویب رسید. در این قانون نیز، بر حفظ ارزش پول و ایجاد تعادل در موازنه پرداخت‌ها و تسهیل مبادلات بازرگانی تأکید شده، و وظایف نظام بانکی، شبیه به قانون بانکی و پولی کشور است. همچنین مطابق ماده ۲۰ قانون عملیات بانکی بدون ربا، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، در حسن اجرای نظام پولی و اعتباری کشور، می‌تواند با بهره گرفتن از ابزارهای زیر در امور بانکی دخالت و نظارت کند:
    ۱٫ تعیین حداقل و حداکثر نسبت سهم سود بانک‌ها در عملیات مشارکت و مضاربه؛
    ۲٫ تعیین رشته های مختلف سرمایه‌گذاری و مشارکت در حدود سیاست‌های اقتصادی مصوب؛
    ۳٫ تعیین حداقل و حداکثر نسبت سود بانک‌ها در معاملات اقساطی و اجاره به شرط تملیک؛
    ۴٫ تعیین حداقل و حداکثر میزان مشارکت، مضاربه، سرمایه‌گذاری، اجاره به شرط تملیک، معاملات اقساطی، نسیه، سلف، مزارعه، مساقات، قرض الحسنه و جعاله.
    با ملاحظه نقش‌ها و وظایفی که بر عهده بانک‌های مرکزی دنیا، چه در نظام‌ بانکداری اسلامی و چه در نظام‌ بانکداری غیر اسلامی، گذاشته شده است، مشخص می‌شود که بانک‌های مرکزی به عنوان مقام پولی هر کشور، به طور کلی وظیفه تنظیم سیاست‌های پولی و حفظ ارزش پول ملی را بر عهده دارد. اما تفاوتی که بین بانک‌های مرکزی در چار چوب نظام بانکداری اسلامی و غیراسلامی دیده می‌شود، در بکارگیری ابزار‌های مختلف در جهت انجام وظایفشان است. در نظام بانکداری غیر اسلامی استفاده از نرخ بهره جایگاه برجسته‌ای دارد، در حالیکه در چارچوب نظام بانکداری اسلامی به علت حرمت بهره از ابزارهای دیگری استفاده می‌شود.
    ۲-۷ نقش بانک مرکزی در کاهش یافتن ارزش پول و مهارآن

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سیر تحول اصل احتیاط نزد فقهای مذاهب و بررسی موارد فقهی آن۹۳- قسمت ۵ ...

    آیه اوّل

     

    قُلْ أَ رَءَیْتُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ لَکُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعلّتم مِّنْهُ حَرَامًا وَ حلّالًا قُلْ ءَاللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلىَ اللَّهِ تَفْترُون؛[۸۴] بگو: آیا دیدید هر رزقى که خداوند براى شما نازل کرده است، (از پیش خود) بعضى را حرام و بعضى را حلال قرار دادید؟ بگو: آیا خداوند به شما اجازه داده یا بر خداوند دروغ مى‏بندید؟

    این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه، هرآنچه به اذن و اجازه خداوند نباشد، درحالى‏که به شارع مقدّس اسناد داده شود چیزی جز افتراء و بهتان است.حکم خدا منطبق با فطرت، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حرکت انسان به سوى هدف کمال اوست، و خداوند متعال در جای دیگر به علّت این انحصار اشاره کرده و می فرماید:

     

    فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ؛ پس روى دلت را به سوى دین حنیف کن، دینى که مطابق با فطرتى است که خداوند متعال بشر را طبق آن فطرت آفریده، و در آفرینش خداوند متعال تبدیلى نیست، و دین استوار هم آن دینى است که مطابق با نظام خلقت باشد.[۸۵]

    پس، براساس این آیه، حکم، مخصوص خداوند متعال است و معناى این انحصار این است که حکم او معتمد بر خلقت و فطرت و منطبق بر آن است، و با وضعى که عالم هستى، منطبق بر آن است مخالفتى ندارد. و علّت این عدم مخالفت این است که خداى سبحان، خلق را بیهوده نیافریده، هم چنان که خودش فرموده:

     

    «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً»؛ آیا شما پنداشته‏اید که ما به عبث و بیهوده خلقتان کرده‏ایم؟[۸۶]

    بلکه خلق را به خاطر غرض‏هاى الاهی و غایات و هدف‌هاى کمالى آفریده تا به فرمان فطرت متوجّه آن اغراض گردند، و بدان سو حرکت کنند، و خلقت و فطرت‌شان را به اسباب و ادواتى مناسب با این حرکت مجهّز فرموده، و از میان راه­هایى که منتهى به آن هدف مى‏شود، راهى را برایشان انتخاب کرد و به سوى آن هدایت‌شان نمود، که پیمودن آن برایشان ممکن و آسان باشد به دو آیه زیر توجّه کنید که یکى مسأله هدایت را تذّکر داده و دیگرى انتخاب راه آسان‌تر را خاطر نشان ساخته و مى‏فرماید:«أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏»؛ پس از خلقت هر موجودى آن موجود را هدایت کرد.»[۸۷] و نیز مى‏فرماید: «ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ»؛ و سپس آن راه را آسان قرار داد.[۸۸]
    بنابراین، هستى هر موجودی در آغاز خلقتش، مناسب با آن هدف کمالى بوده، که برای او معیّن و مهیّا شده، و نیز خلقتش مجهّز به قوا و ادواتى است، که آن موجود با به کار بستن آن قوا و ادوات مى‏تواند به آن هدف‌ها برسد، و هیچ موجودى نمى‏تواند به کمالى که برایش مهیّا شده برسد، مگر از طریق صفات و اعمالى که خودش باید کسب کند. با در نظر گرفتن این معنا واجب مى‏شود که دین (یعنى قوانین جارى در صفات و اعمال اکتسابى) جزء، به جزء با نظام خلقت و فطرت منطبق باشد، چون تنها فطرت است، که اهداف خود را نه فراموش مى‏کند و نه با هدفى دیگر اشتباه مى‏کند، و به انجام هیچ کارى امر، و از انجام هیچ عملى نهى نمى‏کند، مگر به خاطر آن قوا و ادواتى که به او داده شده و آن قوا و ادوات هم دعوت نمى‏کند، مگر به آن چیزى که به خاطر رسیدن به آن مجهّز شده، و آن عبارت است از هدف نهایى و کمال واقعى هر موجودی. از این رو، از میان همه موجودات انسان نیز همین وضع را دارد و از آن مستثناء نیست. از آنجا که مجهّز به جهاز تغذیه و نکاح است، ناچار حکم حقیقی او در دین فطرت، این است که غذا بخورد و ازدواج بکند، نه اینکه چون مرتاض­های هند و رهبانان مسیحیّت از آن پرهیز کند. و نیز از آنجا که طبع بشر اجتماعى زیستن و تعاون در زندگى است، محکوم به این امر است، که در زندگى با سایر مردم شرکت نموده، از مجتمع مردم جدا نگردد و به وظائف اجتماعی خود عمل کند، و بر همین قیاس سایر خصایص وجودى او اقتضاء احکامى متناسب با خود او را دارد. بنابراین،از میان احکام و سنّت‏ها، آن حکم و سنّتى براى بشر معیّن شده که هستى عام عالمى به آن دعوت مى‏کند، عالمى که بشر جزئى حقیر و ناچیزی از آن است، و جزئى است، که بر خلاف سایر اجزاء، مجهّز به اسبابی خاص است، که او را به مرحله کمال وجودش سوق مى‏دهد. و از همین رو، هستى عام عالمى که اجزاء آن مرتبط و مانند زنجیر بهم پیوسته است، و محل اراده خداوند متعال است، همان او حامل شریعت فطرت انسانى و داعى به سوى دین حنیف الاهى است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    پس دین حق عبارت است از «حکم خداى سبحان که غیر از حکم او حکمى نیست» و همین حکم است که منطبق بر خلقت الاهى است، و ما وراى حکم او هر حکمى باشد، باطل است، چون آدمى را جز به سوى شقاوت و هلاکت نمى‏کشاند، و جز به سوى عذاب سعیر هدایت نمى‏کند، از همین جاست، که دو اشکال حل و گشوده مى‏شود، اشکال اوّل این است که چرا خداوند تقسیم رزق حلال و حرام را منحصر به دو قسم کرد، یکى «حلال و حرام به اذن خدا» و دیگرى «حلال و حرام بدون اذن او» ، با این که ممکن است، بشر احکامى را به مقتضاى مصلحتى که یا قطعى است و یا خیالى، و یا صرف هواى نفس است براى خود تشریع کند، و اصلاً به خدا نسبت ندهد، نه به حق و نه به افتراء؟ و اشکال دوّم این است، که از این انحصار به دست مى‏آید، که حکم مختص به خداوند متعال است، در حالى که مى‏بینیم، بسیارى از سنّت‏ها در بین جوامع بشرى رایج است، و عادت قومى و عوامل دیگر منشأ تشریع آن بوده است.
    راه حلّ دواشکال، این است که، وقتى ثابت شد که حکم مختص به خداى سبحان است قهراً تمامى احکام و قوانینى که رایج بین مردم است، یا در حقیقت حکم خداوند متعال و مأخوذ از ناحیه اوست، به وسیله‌ی وحى و یا رسالت است، و یا حکمی است که به خدا افترا بسته شده و شقّ سوم وجود ندارد.
    آیه دوّم

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّامًا مَّعْدُودَهً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْدًا فَلَن یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛[۸۹] و (یهود) گفتند: جز چند روزى محدود، هرگز آتش دوزخ به ما نخواهد رسید، بگو: آیا پیمانى از نزد خدا گرفته‏اید که البتّه خداوند هرگز خلاف پیمان خود نمى‏کند، یا اینکه بر خداوند چیزى را نسبت مى‏دهید که به آن علم ندارید؟

    از جمله انحرافات عقیدتى یهود، این بود که مى‏گفتند: اگر بر فرض ما گنهکار باشیم، کیفر ما از دیگران کمتر است و چند روزى بیشتر، عذاب نخواهیم شد، زیرا ما از دیگران برتریم. خداوند در این آیه، بر این طرز تفکّر خط بطلان مى‏کشد.
    آیه سوّم

     

    إِنَّمَا یَأْمُرُکُم بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَن تَقُولُواْ عَلىَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون[۹۰]؛ همانا (شیطان)، شما را تنها به بدى و زشتى فرمان مى‏دهد و اینکه به خداوند چیزهایى بگویید که به آن آگاه نیستید.

    چگونگی استدلال: فتوا به برائت شرعى یا اباحه ظاهرى در موارد شبهه، از نوع فتوا به غیر علم است، زیرا شما یقین ندارید که فلان کار شرعاً مباح باشد و ما نسبت به آن آزاد باشیم و با این حال فتوا به اباحه مى‏دهید، همچنین حکم به ایمنى از عقوبت و برائت عقلى از نوعِ حکم به غیر علم است، زیرا شما یقین به ایمنى ندارید و شاید عذاب شوید. پس چگونه فتوا به آزادى مى‏دهید؟
    علامه حلّی در تهذیب الوصول الى علم الأصول در ذیل مبحثی که قیاس، حجّت است یا خیر، در منع قیاس به این آیه استناد کرده است.[۹۱]
    و همچنین ابوالقاسم على بن حسین بن موسى ملّقب به (سیّد مرتضى‏) در کتاب رسائل الشریف المرتضی در بحث «المنع من العمل بأخبار الآحاد» «منع از عمل به خبر واحد» به این آیه استناد کرده است .[۹۲]
    شیخ بهایی نیز در زبده الأصول‏ در بحث استصحاب این آیه را ذکر کرده است.[۹۳]
    ابوجعفر محمّد بن حسن طوسی در فصل دوّم و سوّم العدّه فی اصول الفقه «فی ذکر الخبر الواحد و جمله من القول فی أحکامه» و«فی أنّ القیاس فی الشّرع لا یجوز استعماله» این آیه را ذکر کرده و در باب اباحه و حظر سخنی از این آیه به میان نیاورده است.[۹۴]
    بنابر این، در کتاب‌های علمای مذکور از این آیه تحت عنوان احتیاط استفاده نکرده‌اند.
    آیه چهارم

     

    قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحقّ وَأَن تُشْرِکُواْ بِاللّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛[۹۵] بگو اى پیامبر، که خداى من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در نهان و گناهکارى و ظلم به ناحق و شرک به خدا را که بر آن شرک، هیچ دلیل ندارید و اینکه چیزى را که نمى‏دانید از روى جهالت به خدا نسبت دهید، همه را حرام کرده است.

    گناه، گناه است و قبح ذاتى و عقلى دارد، گرچه مردم نفهمند و باید از این قبح و زشتی دوری کرد، اگر دروغ بستن به خدا شیوع یابد و هر کس چیزى گوید و آن را به خدا نسبت دهد، راه حق در میان راه­هاى باطل از دیده‏ها نهان مى‏ماند و یک سخن عالمانه به هزار سخن جاهلانه درمى‏آمیزد. در این صورت راهى براى وصول به حق باقى نمى‏ماند. بنابراین، محرمّات این­ها بودند، که هر مسلمانى باید از آنها پرهیز کند، ولى مردم گاه در تطبیق آن­ها با واقعیّات دچار خطا مى‏شوند (مگر خداوند از خطا نگهدارد) و گاه شخص، از برخى چیزهاى حلال هم چشم مى‏پوشد و تصوّر مى‏کند، این یک عمل زاهدانه است یا لذّت­هایی را که خدا مباح ساخته بر خود حرام مى‏کند. از این رو، این گونه اعمال جز فریب دادن خود چیز دیگرى نیستند.

     

    ب) اشارات آیات به تقوا و حقّ تقوا

    آیه اوّل

     

    یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حقّ تُقَاتِهِ وَ لَا تمَوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسلّمون؛[۹۶] اى اهل ایمان، از خدا آن گونه که شایسته پرواى از اوست پروا کنید، و نمی­رید مگر در حالى که (در برابر او و فرمان‏ها و احکامش‏) تسلیم باشید.

    در اینکه منظور از« حقّ تقوا» چیست؟ در میان مفسّران سخن بسیار است، امّا شک نیست که حقّ تقوا آخرین و عالی­ترین درجه پرهیزگارى است، که پرهیز از هر گونه گناه، عصیان، تعدّى و انحراف از حق را شامل مى‏گردد، و ازاین رو در تفسیر «حقّ تقوا» این روایت نقل شده است:

     

    «ان یطاع فلا یعصى و یذکر فلا ینسى و یشکر فلا یکفر[۹۷]» اطاعت گردد و معصیت نگردد، و همیشه به یاد او باشد و او را فراموش نکند؛ و شکرگزاریش کند و کفران ننماید.

    یعنى «حقّ تقوا» و پرهیزگارى این است که پیوسته اطاعت فرمان او کنى، و هیچ­گاه معصیت ننمایى، همواره به یاد او باشى، و او را فراموش نکنى، و در برابر نعمت­هاى او شکرگزار باشى و کفران نعمت او ننمایى و احتیاط هم در راستای دوری از ارتکاب معصیت است؛ بدیهى است انجام این دستور همانند همه دستورات الاهى بستگى به میزان توانایى انسان دارد.[۹۸]
    در این آیه امر شده به تقواى الاهى به آن اندازه که حدّ تقواى الاهى است، یعنى نهایت درجه‌ی تقوا را باید دارا باشید و نهایت درجه‌ی تقوا به این است که هم از محرمّات مسلّمه اجتناب کنیم و هم، از محتمل‏التحریم‏ها و از طرفی هم امر، که ظهور در وجوب دارد. بنابراین، اجتناب از مشتبه نیز واجب است و این معنای احتیاط است.
    آیه دوّم

     

    فَاتَّقُواْ اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُواْ وَ أَطِیعُواْ وَ أَنفِقُواْ خَیرْا لّأِنفُسِکُمْ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون؛[۹۹] پس تا آن‌جا که مى‏توانید از خدا بترسید و بشنوید و اطاعت کنید و اگر انفاق کنید براى خودتان بهتر است و کسانى که موفّق شده باشند که از بخل نفسانى خویشتن را حفظ کنند چنین کسانى رستگارانند.

    این آیه، نخست دستور به اجتناب از گناهان مى‏دهد (چرا که تقوا بیشتر ناظر به پرهیز از گناه است) و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنیدنى که مقدّمه این اطاعت است می­دهد، و از میان طاعات بخصوص روى مسأله انفاق، که از مهم‌ترین آزمایش­هاى الاهى است، تکیه مى‏کند و سرانجام هم می­فرماید، سود تمام این اعمال نصیب خود شما مى‏شود، پس برای رستگاری قدم اوّل دوری از گناه است، که احتیاط نیز مقدّمه دوری از گناه است.
    آیه سوّم

     

    وَ جَاهِدُواْ فىِ اللَّهِ حقّ جِهَادِهِ؛[۱۰۰] و در راه خدا چنان که شایسته جهاد است، جهاد کنید.

    بسیاری از مفسّران اسلامى، «جهاد» را در اینجا به معناى خصوص مبارزه مسلّحانه با دشمنان نگرفته‏اند، بلکه همان­گونه که از مفهوم لغوى آن استفاده مى‏شود به معناى هر گونه جهاد و کوشش در راه خدا و تلاش براى انجام نیکی­ها، و مبارزه با هوسهاى سرکش (جهاد اکبر) و پیکار با دشمنان ظالم و ستمگر (جهاد اصغر) دانسته‏اند[۱۰۱] .
    و چون احتیاط در شبهه بدویه تحریمیّه مصداق تقوا و جهاد است که در این آیات به آن امر شده و ظهور امر در وجوب است، بنابراین احتیاط واجب است.
    از طرفی حقّ مجاهدت و نهایت درجه‌ی مجاهدت با هواى نفس براى رضاى خداوند این است، که حتّا از مشتبهات هم اجتناب کنیم و ظاهر امر هم وجوب است، پس اجتناب واجب است‏.
    از این استدلال نیز اصولیان در دو بخش پاسخ داده‌اند: بخشی پاسخ از آیات امر به اصل تقوا و مجاهده و بخشی دیگر پاسخ از آیات حقّ تقوا و حقّ جهاد است. بخش نخست پاسخ این است که ارتکاب شبهه حرمت با استناد به ادلّه قطعی برائت، با تقوا منافات ندارد،[۱۰۲] بلکه می‌توان گفت ارتکاب آن حتّا با نبود دلیل برائت نیز با تقوا منافات ندارد، زیرا آنچه با تقوا منافی است، ترک واجبات و ارتکاب محرمّاتی است که وجوب و حرمت آنها قطعی و مسلّم باشد. آری ارتکاب شبهه تحریمیه با حقّ تقوا منافی است؛ نه اصل تقوا و ازاین رو این ادعا را می‌پذیریم که احتیاط مصداق حقّ التقوی و حقّ الجهاد است و ممکن است گفته شود مدُعای اخباریان ثابت می‌شود، زیرا در آیات به حقّ التقوی و حقّ الجهاد نیز امر شده است. بنابراین، باید از ارتکاب موارد احتمالی حرمت پرهیز کرد. اینجاست که بخش دوّم پاسخ مطرح می‌گردد که گرچه ترک مشتبهات (مانند ترک مکروهات و انجام دادن مستحبات) مصداق حقّ تقواست؛ ولی تردیدی نیست که این مرتبه از تقوا و جهاد، واجب نیست، بلکه مستحب است و ازاین رو از ظهور امر به حقّ تقوا در وجوب، رفع ید می‌شود، زیرا حقّ تقوا و حقّ جهاد همانند واژه «اَتقی» در آیه «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقکُم؛»[۱۰۳] است و با توجّه به افعل تفضیل بودن دو واژه «اَتْقی» و «اَکْرم» مفاد آیه این است که گرامی‌ترین انسان‌ها پرهیزگارترین آنهاست و مفهوم آیه این است که اگر کسی با تقواترین مردم نباشد، بلکه مرتبه‌ای پایین تر از تقوا را داشته باشد او نیز در نزد خداوند گرامی است؛ نه آنکه مطرود و رانده شده باشد و این مطلب خود قرینه­ای است بر اینکه اتقی بودن و حقّ تقوا داشتن مستحب است؛ نه واجب و همین طور بر اساس آیه «فَاتَّقُوا اللّهَ مَااستَطَعتُم» رعایت مرتبه برین تقوا، یعنی تا حدّی که در توان آدمی است، مستحب است و آنچه واجب است رعایت اصل تقواست؛ نه حدّ اعلای آن.

     

    ج) آیات منع هلاکت نفس خویش:

     

    و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَهِ؛[۱۰۴] خویشتن را به دست خود به هلاکت نیفکنید.

    إلقاء: از ماده لقاء است، که به معناى به هم رسیدن و در برابر هم­دیگر قرار گرفتن است، و إلقاء به معناى رسانیدن چیزى است به دیگرى و در افعال جهت صدور فعل از فاعل منظور مى‏شود، چنان­که در مفاعله و ملاقات و لقاء جهت استمرار فعل و تداوم آن در نظر گرفته می­ شود.
    و این معنى (به هم رسیدن و رسانیدن) لطیف­تر و مؤثّرتر است، از مفاهیم مجازى این کلمه (افکندن، انداختن، و غیر آنها)
    أیدى: جمع ید است، و ید به معناى قوّه فعّال و اجراء کننده عمل است، و این موضوع با اختلاف انواع موجودات تفاوت پیدا مى‏کند، و این کلمه در باره خداوند متعال نیز استعمال شده است، که عبارت است از صفت قدرت ذاتى او می‌باشد، و در عوالم روحانى عبارت مى‏شود از ظهور و فعلیّت قدرت و توانایى آن‌ ها، بنابراین مفهوم حقیقى ید، عبارت است از قوّه فعّال، و ید عضوی از مصادیق خارجى این مفهوم می‌باشد، که مظهر قوّت و قدرت در وجود انسان است،و حرف باء دلالت مى‏کند به مطلق ربط فیمابین دو موضوع.
    و تهلکه: مصدر است مثل هلاک، و به حرکات سه گانه در لام خوانده شده است، و به معنای سقوط و از بین رفتن حیات است. و این معنای که زوال و منقضى بودن حیات است در همه مراتب وجود جریان پیدا مى‏کند، یعنى در هر طبقه‏اى از موجودات، که آثارى از حیات در آن هست قهراً با منقضى بودن آن حیات، مفهوم هلاکت محقّق می­گردد.
    جمله «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ» (با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید) هر چند در مورد ترک انفاق، براى جهاد اسلامى وارد شده است، ولى مفهوم وسیع و گسترده‏اى دارد که موارد زیاد دیگرى را نیز شامل مى‏شود، از جمله اینکه انسان حق ندارد، از جاده‏هاى خطرناک (چه از نظر ناامنى و چه عوامل جوّى یا غیر آن) بدون پیش‏بینى‏هاى لازم بگذرد، یا غذایى که به احتمال قوى آلوده به سم است تناول کند، و یا حتّادر میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بى‏جهت جان خود را به خطر انداخته و مسئول است.[۱۰۵]
    بیان استدلال این است که ارتکاب حرام احتمالی به هلاکت افکندن نفس است، ازاین رو توقّف و احتیاط در ارتکاب این گونه اعمال برای حفظ نفس واجب است.

     

    د) آیات و رویارویی با شبهه:

    فَاِن تَنزَعتُم فی شَیء فَرُدّوهُ اِلَی اللّهِ و الرَّسول[۱۰۶]،در استدلال به این آیه گفته شده است:
    «بتقریب: أنَّ التنازع کنایه عن عدم العلم بالشی‏ء، و المراد من الردّ إلى اللّه و رسوله: التوقّف و عدم المضی فی مورد الشبهه، فتدلّ الآیه بناء على هذا على وجوب الاحتیاط.
    و الجواب: إنَّ ظاهر الآیه إنَّ الردّ إلى اللّه و رسوله فیما إذا یمکن الرجوع إلیه (صلى اللّه علیه و آله) و إلى خزائن علمه و لو بالرجوع إلى ما ورد عنهم من الأحادیث و الأخبار و إزاله الشبهه بذلک.أمّا فیما لا یمکن إزاله الشبهه بعد الفحص و الیأس عن إزاله الشبهه و ورود الترخیص من الشارع فلا تشمله الآیه قطعا.»[۱۰۷]
    استدلال از آیه : تنازع در امری کنایه از عدم علم به مورد است و مراد از ردّ الی الله و رسوله توقّف و عدم عبور از مورد شبهه می­باشد پس آیه بر وجوب احتیاط در موارد شبهه دلالت دارد. ولی باید توجّه داشت که بنابر ظاهر آیه ردّ به خدا و رسولش زمانی است، که رجوع و ازاله‌ی شبهه به وسیله رسول خدا (صلی الله علیّه و آله وسلّم) ممکن باشد امّا در مورد زمانی که از بین بردن شبهه بعد از تحقیق و جستجو امکان نداشته باشد، آیا باز هم باید احتیاط کرد؟ در جواب می­گوییم این آیه مذکور دلالت بر احتیاط در این مورد ندارد، چرا که طبق این آیه همان طور که بیان شد، لزوم احتیاط در جایی است که امکان دسترسی به کتاب یا سنّت پیامبر (صلی الله علیّه و آله وسلّم) موجود باشد.

     

    گفتار دوّم: اصل احتیاط در سنّت نبوی

    با توجه به مطالبی که در مقدّمه گفته شد، اصل احتیاط در مقام علم اجمالی که نوعی عدم علم است جاری می شود حال باید بحث شود که آیا این گونه عدم علم در پیامبر راه دارد یا نه.
    عقیده ما شیعیان این است که انبیاء و امامان (علیهم السّلام)، معصوم هستند .

     

    اصل اوّل عصمت

    عصمت‏ به معنى مصونیت ‏بوده و در باب نبوّت داراى مراتب زیر است:
    الف) عصمت در مقام دریافت، حفظ و ابلاغ وحى.
    ب) عصمت از معصیت و گناه.
    ج) عصمت از خطا و اشتباه در اُمور فردى و اجتماعى.
    عصمت پیامبران در مرحلّه نخست، مورد اتّفاق همگان است، زیرا احتمال هر نوع لغزش و خطا در این مرحله، اطمینان و وثوق مردم را خدشه‏دار مى‏سازد و دیگر پیام­هاى پیامبر مورد اعتماد و اطمینان نخواهد بود، در نتیجه هدف نبوّت نقض مى‏شود؛ گذشته از این، قرآن کریم یادآور مى‏شود، که خداوند پیامبر را تحت مراقبت کامل قرار داده است، تا وحى الاهى به صورت صحیح به بشر ابلاغ شود، چنان­که مى‏فرماید:

     

    عالم الغیب فلا یظهر على غیبه احداً إلّا من ارتضى من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا لیعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم واحاط بما لدیهم و احصى کلّ شی‏ء عددا؛[۱۰۸] او آگاه از غیب است، و حقایق غیبى را بر کسى آشکار نمى‏سازد، مگر آن کس که مانند پیامبر مورد رضایت او است، پس براى مراقبت از وى، پیش رو و پشت‏سر او، نگهبانى مى‏گمارد تا بداند ( محقّق شود) که آنان پیام­هاى پروردگارشان را رسانده‏اند، و خدا به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و همه چیز را شمارش کرده است.

    در آیه یاد شده، دو نوع نگهبان براى صیانت از وحى وارد شده است:
    الف) فرشتگانى که پیامبر را از هر سو احاطه مى‏کنند.
    ب) خداوند بزرگ که بر پیامبر و فرشتگان احاطه دارد.
    علّت این مراقبت کامل نیز تحقّق یافتن غرض نبوت یعنى رسیدن وحى خداوند به بشر است.

     

    اصل دوّم

    پیامبران الاهى، در عمل به احکام شریعت، از هرگونه گناه و لغزش مصونیت دارند، و اصولاً هدف از بعثت پیامبران در صورتى تحقّق مى‏پذیرد، که آنان از چنین مصونیتى برخوردار باشند. زیرا اگر آنان به احکام الاهى که خود ابلاغ مى‏کنند، دقیقاً پایبند نباشند، اعتماد به صدق گفتار آنها از میان مى‏رود و در نتیجه هدف نبوّت تحقّق نمى‏یابد.
    محقّق طوسى در عبارت کوتاه خود به این برهان چنین اشاره کرده است: «و یجب فی النبی العصمه لیحصل الوثوق فیحصل الغرض؛[۱۰۹] عصمت ‏براى پیامبران لازم است تا وثوق به گفتار آنها حاصل شود، وغرض از نبوّت تحقّق یابد.
    عصمت پیامبران از گناه، در آیات گوناگون مورد تأکید قرآن کریم قرار گرفته است، که به برخى از آنها اشاره می شود:
    الف) قرآن، پیامبران را هدایت‏شدگان و برگزیدگان از جانب خداوند مى‏داند: « وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ[۱۱۰]»: و آنان را برگزیدیم و به راهى راست هدایت نمودیم.
    ب) یادآور مى‏شود آن کس را که خدا هدایت مى‏کند، هیچ کس قادر به گمراه ساختن وى نیست: « وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ [۱۱۱]»؛ و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه‏کننده‏اى نخواهد بود.
    ج) معصیت را ضلالت مى‏داند: « وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا[۱۱۲]»؛ و همانا شیطان گروه بسیارى از شما را گمراه کرد.
    از مجموع این آیات استفاده مى‏شود که پیامبران از هر نوع ضلالت و معصیت پیراسته‏اند.افزون بر این، آن برهان عقلى که پیش از این بر ضرورت عصمت پیامبران اقامه شد، بر لزوم عصمت آنان پیش از بعثت نیز دلالت مى‏کند، زیرا اگر انسانى پاسى از عمر خود را در گناه و گمراهى صرف کند و سپس پرچم هدایت را به دست‏ بگیرد، چندان مورد اعتماد مردم قرار نمى‏گیرد، ولى کسى که از آغاز عمر از هرگونه آلودگى پیراسته بوده به خوبى قادر به جلب اعتماد مردم خواهد بود. از طرفی اگر نبی در گذشته اهل معصیت بوده باشد، غرض‏ورزان و منکران رسالت مى‏توانند، به سادگى روى گذشته‏هاى تاریک وى انگشت نهاده و به ترور شخصیّت و مخدوش ساختن پیام وى بپردازند. در چنین محیطى، تنها انسانى که در اثر یک عمر پاکى و درستى «محمّد امین‏» لقب گرفته، مى‏تواند با شخصیّت تابناک خویش، آفتاب‏وار حجاب تبلیغات سوء دشمن را کنار زند و با پایدارى واستقامت‏شگرف خویش، تدریجاً محیط تاریک جاهلیّت را روشن سازد.
    گذشته از این، بدیهى است انسانى که از آغاز زندگى داراى مقام عصمت از گناه بوده است، از انسانى که فقط پس از بعثت داراى چنین مقامى شده است، برتر است و نقش هدایتى او نیز بیشتر خواهد بود، و مقتضاى حکمت الاهى این است که فعل احسن و اکمل را برگزیند.

     

    اصل سوّم

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم