کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • نگارش پایان نامه در رابطه با نیازسنجی و تعین نیازهای فرهنگی ، ورزشی و تفریحی محلات ...
  • ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف قزوینی)- قسمت ۱۲
  • تعیین الگوی کشت بهینه، مقایسه الگوی موجود با الگوی بهینه ۸۰ ص- قسمت 14
  • بررسی-و-اولویت-بندی-استراتژی-های-ممکن-در-مدیریت-کانتینرهای-خالی-موجود-در-بندر-خرمشهر- فایل ۹
  • ساخت-و-هنجاریابی-پرسشنامه-سبک-های-هیجانی-ریچارد-دیویدسون- قسمت ۴
  • بررسی ارتباط علّی رفتار رهبری و انسجام گروهی در ورزشکاران نوجوان۹۲- ...
  • بررسی رابطه سرمایه روانشناختی با فرهنگ و جو سازمانی معلمان مقطع ابتدایی شهر پاکدشت- قسمت ۳
  • مطالعه تطبیقی تاثیر جنسیت در قصاص و دیه در فقه امامیه و حقوق کیفری ایران- قسمت ۲
  • اجتماع حق فسخ با جبران خسارت- قسمت ۳
  • بررسی فقهی و حقوقی تکالیف اقلیتهای دینی۹۳- قسمت ۷
  • بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق و صدرا و آئین های ودائی و بودائی- قسمت ۱۹
  • تعیین نقش پیش بین مکانیزم های دفاعی و نارسایی هیجانی در عملکرد ورزشی ورزشکاران۹۳- قسمت ۳
  • مقایسه میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد ۴۵ص- قسمت ۲
  • بررسی ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) و بازده سهام در شرکت های بورس اوراق بهادار
  • 7ـ علی بن هلال کرکی اصفهانی[705]
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • رابطه ی ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با خوش بینی ۹۳- قسمت ۷
  • مطالب درباره شناسایی نیازها وانتظارات مشتریان هدف بانک سپه استان قزوین و ...
  • آگاهی از انرژی بر اساس فعالیت فردی کاربر در تلفن همراه۹۳- قسمت ۱۰
  • پژوهش های انجام شده درباره : مدل‌سازی جریان و انتقال حرارت دو فاز در لوله گرمایی با ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع بررسی و نقد استنادهای قرآنی و حدیثی گفتارهای صوفیانه در کتاب ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : رابطه کیفیت خدمات رضایت مندی مشتری- فایل ۵
  • ارائه الگوی انواع استراتژی های ارزیابی عملکرد برای سازمان های نظارتی ...
  • بررسی رابطه بین هوش چند گانه و تفکر انتقادی مدیران دانشگاههای آزاد اسلامی استان اردبیل- قسمت ۱۱
  • ادبیات زندان( بررسی اصطلاحات، اشعار،دیوار نوشته هاو ادبیات شفاهی در محیط داخلی زندان کرمان)- قسمت 4
  • دانلود فایل های پایان نامه با موضوع صور خیال در غزلیّات خواجوی کرمانی- فایل ۲۶
  • راهنمای نگارش مقاله درباره بررسی وضعیت تغذیه ای درختان، تنوع زیستی زیرآشکوب، ویژگی-های خاک ...
  • بررسی تطبیقی نظریه تکثرگرایی سروش و وحدت متعالی ادیان نصر- قسمت ۸
  • تبیین دلیل نیاز اعمال حقوقی به اعلام اراده و تعیین نقش اعلام اراده در ایجاد ایقاعات و عقود- قسمت 5
  • بررسی احکام و مصادیق نفقه در فقه اسلامی- قسمت ۶
  • بررسی تاثیربازده مورد انتظار سهام، نسبت دارایی های نقدی و،نوسان پذیری قیمت سهام بر،ریسک عملیاتی شرکت ها(درشرکتهای پذیرفته شده دربورس)- قسمت ۱۵
  • مطالب درباره منابع انرژی با موضوع سلولهای خورشیدی- فایل ۵
  • مبانی مصلحت نظام اسلامی ازدیدگاه حضرت امام خمینی- قسمت ۳




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی تطبیقی اخلاق از منظر نسبی یا مطلق‌بودن در مثنوی و نهج‌البلاغه۹۳- قسمت ۲ ...

    فصل چهارم بررسی تطبیقی نهج البلاغه و مثنوی
    ۴-۱- فضایل اخلاقی ۱۲۹
    ۴-۱-۱- توبه ۱۲۹
    ۴-۱-۱-۱-حقیقت توبه ۱۳۱
    ۴-۱-۱-۲- وجوب توبه ۱۳۲
    ۴-۱-۱-۳- عمومیت توبه ۱۳۴
    ۴-۱-۱-۴- تحلیل توبه ۱۴۰
    ۴-۱-۲- جود ۱۴۱
    ۴-۱-۲-۱- سخاوت در منابع حدیث ۱۴۳
    ۴-۱-۲-۲- تحلیل (جود، بخشش، انفاق) ۱۴۹
    ۴-۱-۳- صبر و شکیبایی ۱۵۰
    ۴-۱-۳-۱- صبر در احادیث اسلامی ۱۵۴
    ۴-۱-۳-۲- تحلیل صبر و شکیبایی ۱۶۱
    ۴-۱-۴- قناعت ۱۶۲
    ۴-۱-۴-۱- تحلیل قناعت ۱۶۴
    ۴-۱-۵- تواضع و فروتنی ۱۶۵
    ۴-۱-۵-۱- تعریف تواضع ۱۶۹
    ۴-۱-۵-۲- تواضع و کرامت انسان! ۱۷۰
    ۴-۱-۵-۳- تحلیل ۱۷۲
    ۴-۱-۶- عدل ۱۷۳
    ۴-۶-۱-۱- تحلیل عدل ۱۷۴
    ۴-۱-۷- صدق و راستی ۱۷۵
    ۴-۱-۷-۱- صدق و راستى در روایات اسلامى ۱۷۷
    ۴-۱-۷-۲- تأثیر راست گویى در زندگى انسان ها ۱۸۱
    ۴-۱-۷-۴- دروغ و آثار و عواقب آن ۱۸۴
    ۴-۱-۷-۵- آثار زیان بار دروغ ۱۸۶
    ۴-۱-۷-۶- دروغ و آثار و عواقب آن ۱۸۹
    ۴-۱-۷-۷- استثنائات دروغ ۱۹۲
    ۴-۱-۷-۳- تحلیل صدق و راستی ۱۹۷
    ۴-۲- رذایل اخلاقی ۲۰۰
    ۴-۲-۱- ریا ۲۰۰
    ۴-۲-۱-۱- ریا در روایات اسلامی ۲۰۰
    ۴-۲-۱-۲- تحلیل ریا ۲۰۴
    ۴-۲-۲- عُجب و خود پسندی (تکبر): ۲۰۵
    ۴-۲-۲-۱- تکبر در روایات اسلامی ۲۰۹
    ۴-۲-۲-۲- تحلیل عُجب و خودپسندی (تکبر) ۲۱۲
    ۴-۲-۳- حرص و آز و طمع ۲۱۳
    ۴-۲-۳-۱- تعریف حرص ۲۱۳
    ۴-۲-۳-۲- تحلیل حرص و از و طمع ۲۱۹
    ۴-۲-۴- حسادت ۲۲۰
    ۴-۲-۴-۱- حسد در روایات اسلامی ۲۲۳
    ۴-۲-۵-۱- تحلیل حسادت ۲۲۸
    ۴-۲-۶- بخل ۲۲۹
    ۴-۲-۶-۲- بخل در آینه روایات اسلامی ۲۳۲
    ۴-۲-۶-۳- تحلیل بخل ۲۳۸
    ۴-۲-۷- غفلت ۲۴۰
    ۴-۲-۷-۱- «غفلت »در اخبار اسلامی ۲۴۳
    ۴-۲-۷-۲- تحلیل غفلت ۲۴۸
    ۴-۲-۸- غرور و خودبینی ۲۴۹
    ۴-۲-۸-۱- تحلیل غرور وخود بینی ۲۵۲
    ۴-۳- نتیجه گیری ۲۵۳
    منابع و مآخذ : ۲۵۷
    فهرست مقالات ۲۶۱

     

    چکیده

    حضرت علی (علیه السلام) پیشوای شیعیان است و نهج البلاغه گزیده­ای از حکمتها، نامه­هاو خطبه­های آن حضرت است که سید شریف رضی در قرن چهارم با ذوق ادبی خود آن را گردآوری کرد که شعرا و نویسندگان به روش­های مختلف از آن بهره می­برند.
    مولانا جلاالدین محمد بلخی شاعر و عارف قرن هفتم هجری قمری است که در بین آثارش مثنوی معنوی مورد توجه بیشتری از سوی عام و خاص قرار گرفته است. زبان مولانا در مثنوی از وضوح و روش خاصی برخوردار است؛ در واقع به زبان مردم حرف زده است: مثنوی کتابی است تعلیمی، درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف، اخلاق، معارف و …….
    در این رساله به بررسی تطبیقی اخلاق از منظر مطلق یا نسبی بودن در نهج البلاغه و مثنوی پرداخته شده و هدف این پژوهش تلاش جهت نشان دادن همسو بودن امام اول شیعیان و ملای روم در دعوت از انسان­ها به سوی حقیقی جهان شمول است. درحالی که انسان از یک اراده خیر و ارزشی ذاتی و مطلق جدا افتاده و تلاش می­ کند به آن اصل بازگردد. با در نظر گرفتن اغراض خود و نیازهای فردی و اجتماعی به آن گاهی نسبیت هم می­دهد. برای این منظور اخلاق و تعاریف آن از جنبه­ های مختلف مورد بررسی قرار گرفته همچنین نسبیت و اطلاق آن از دیدگاه ­های مختلف صاحب نظران.از رذایل خلاقی هر کدام ۷ مورد از متن نهج البلاغه و شش دفتر مثنوی شواهدی آورده شده و به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته که در اکثر موارد هر دو بزرگوار در بسیاری از مضامین اخلاقی همسو بوده و در مواقعی که اغراض فرد را کنار بگذاریم انسان­ها را به سوی اراده الهی دعوت می­نمایند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    کلید واژه ­ها: نهج البلاغه، مثنوی، اخلاق نسبی، اخلاق مطلق.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    مقدمه

    اخلاق در لغت جمع واژه «خُلق» است. خُلق صفتی را گویند که در نفس انسان رسوخ دارد و موجب آن می‌شود که افعالی متناسب با آن، بدون نیاز به تفکر و تأمل از او صادر ‌شود. خُلق همان ملکه است که در مقابل حال قرار دارد. حال بر خلاف ملکه، کیفیت نفسانی سریع الزوالی است که می‌تواند پس از ممارست و تمرین، ملکه انسان گردد (طوسی، ۱۳۶۹، ص ۱۰۱).
    ابن مسکویه می‌گوید: «خُلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت
    می‌کند؛ بی‌آنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد» (ابن مسکویه، ۱۳۸۱، ص ۱۵).
    به تعبیر مرحوم نراقی، اخلاق عبارت است از: دانش صفات مهلکه و منجیه و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات بخش و رها شدن از صفات هلاک کننده. (مصباح، ۱۳۸۱، ص ۱۸)
    ارسطو معتقد بود که انسان به طور طبیعی واجد خلق و خوی‌های خاصی نیست؛ هرچند طبیعت او با هیچ خلق و خویی هم ناسازگار نیست، بلکه می‌تواند بنا به خواست خود و با مداومت و تمرین، ملکات خاصی را در خود پرورش دهد و نیز معتقد است، اشرار به تأدیب و تعلیم اخیار می‌شوند و تکرار موعظه و نصیحت تأثیر دارد (طوسی، ۱۳۸۶، ص ۱۰۴).
    اهمیت اخلاق
    نقش و اهمیت مکارم اخلاق در تعالی معنوی انسان‌ها بر هیچ‌کس پوشیده نیست؛ هم چنان‌که رسول گرامی اسلام نیز هدف از بعثت خویش را تتمیم مکارم اخلاق معرفی می کند: «اِنّما بُعِثتُ لِاُتَمِمَ مَکارِم الآخلاق» من مبعوث شده‌ام که اخلاق حسنه را به اتمام رسانم. اولیای گرامی اسلام نیز برای آنکه پیروان خویش را به راه خودسازی و تزکیه­ی نفس سوق دهند، آنان را به آموختن علم اخلاق موظف نموده و فرا گرفتن این علم را که از پایه‌های اساسی سعادت اجتماع است بر سایر علوم مقدم داشته‌اند (فیض کاشانی، ۱۳۶۵، ص ۱).
    بی‌تردید اخلاق در اسلام دارای اهمیت فراوانی است و علاوه بر آنکه از ارکان اسلام و در ردیف عقاید و احکام به شمار می‌آید، عامل پیوند انسان به پروردگارش نیز می‌باشد و همانا این پیوند مقصود اصلی در ایجاد انسان است. دیگر آنکه آیین مقدس اسلام در تمام زمینه‌ها جز با شیوه اخلاقی، تمام و کامل نمی‌گردد و نیز این علم از دانش‌هایی است که به انسان و حالات گوناگون او و سایر علوم و معارف انسانی اهتمام می‌ورزد. از فضیلت‌ها و مکارم انسانی چگونگی به دست آوردن آن و نحوه آراستن نفس به آن صفات نیک، از رذیلت‌ها و صفات ناپسند و چگونگی دوری جستن از آن‌ ها و بازداشتن نفس از آلوده شدن و نیز آثار گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن بحث و گفت‌و‌گو می‌کند (مظاهری، ۱۳۸۸،ص ۱۲).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در اهمیت علم اخلاق می‌توان گفت که وجود انسان به گونه‌ای ضعیف و ناقص آفریده شده است؛ به گونه‌ای که باید خود، ابعاد هستی خویش را شکل دهد و به کمک قدرت اندیشه و اراده خویش استعدادهای مختلفش را شکوفا سازد و به کمال لایق خود برسد. اخلاق، استعدادی است که در وجود انسان نهفته است و برای آنکه انسان به کمال لایق خود برسد، باید این جنبه از وجودش را نیز شکوفا سازد (امید، ۱۳۸۱، ص ۱۶۶).
    اخلاق پیش از اسلام
    با نگاهی گذرا به اخلاق پیش از اسلام درمی‌یابیم که با وجود کتاب مقدسی مانند اوستا که مجموعه­ی کاملی از تعالیم اخلاقی است و تمدن دیرین و روحیات ایران پیشین را یادآور می‌سازد، اخلاق از مقوله­های مورد توجه در ایران باستان بوده است. گات‌ها مهم‌ترین قسمت اوستا، نخستین کتابی است که بشر را به شاهراه وحدت راهنمایی کرده است. در تعلیمات زرتشت مقصود از خلقت و نتیجه­ زندگانی این است تا هر فردی در آبادی جهان و شادمانی جهانیان کوشیده است، خود را به وسیله­ اندیشه، پندار و گفتار و کردار نیک، قابل عروج به عالم روحانی و رسیدن به اوج کمال و سعادت جاودانی نماید. همچنین محسنات اخلاقی از قبیل راستی و درستی، امانت، تواضع، رحم و شفقت و… نمونه‌هایی از تعالیم مزدیسنا و اخلاق ایران باستان است (ایرانی، ۱۳۶۱،ص ۵).
    در سلسله‌های متعدد موجود در ایران باستان نیز تعالیم اخلاقی وجود داشته‌اند. سلسله ساسانیان که بر سر دو راهی میان دنیای یونان و روم از یک سو و چین و هند از سوی دیگر قرار داشت، روزگاری دراز مرکز مبادلات معنوی و مادی بود. تمایلات ایران دوستی که در این دوره حکم‌فرما بود، به کمک و همراهی مذهب ملی کشور، آیین زردشت و روحانیون پارسی به وجود آمد، رواج پیدا کرد و این تمایلات در ادبیات پرورش یافت (اینوسترانتسف، ۱۳۵۱، ص ۱۵).
    ادبیاتی که جنبه اخلاقی دارد، شامل تعلیمات اخلاقی، دعوت به کار نیک، اندرزها و رهنمودهایی برای داشتن یک روش صحیح زندگی و همیشه همراه با گفتارهایی درباره دین و اصول آن است. این‌گونه نوشته‌های را که تعدادشان نسبتاً زیاد است، هندرز (اندرز) یا پندنامک می‌نامیدند. کتاب پندنامک زرتشت شامل دستورهای اخلاقی همراه با تعلیمات دینی است (ریپکا، ۱۳۵۴، ص ۶۸).
    بنابراین، رساله‌های اخلاقی و آموزشی به صورت اندرز و وصیت، گروه مخصوصی از آثار ادبی را تشکیل می‌دهد از بررسی تألیف‌های مشابه در ادبیات ایرانی در دوره­ ساسانی می‌توان به چگونگی پیدایش آن پی برد. نمونه‌ای از این نوع اندرزنامه‌ها را که به صورت ادبی تنظیم یافته و مربوط به دوره قبل از اسلام است، در کتاب عهد اردشیر یا پندنامه­ی خسرو انوشیروان می‌توان دید (اینوسترانتسف، ۱۳۵۱، ص ۳۴).
    اخلاقی که از اندرزنامه‌های کهن نشئت می‌گیرد پیچیده، ظریف و چنان سرشار است که می‌توان مطالعه مضامین ادبیات فارسی سده‌های نخستین را براساس آن استوار کرد. نقش اصلی این
    مجموعه­ها، برانگیختن نوعی نگرانی و حدّت بخشیدن به آن، بر حذر داشتن وجدان از خواب‌آلودگی و متقاعد کردن آن است به اینکه راحتی و آرامش واقعی در این بیداری است. این اندرزنامه‌ها نطفه اصلی اندیشه‌ای اخلاقی است که در سراسر ادبیات فارسی به چشم می‌خورد (فوشه کور، ۱۳۷۷، ص ۲۳).
    اخلاق پس از اسلام

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:06:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شیوه های پرداخت در تجارت بین الملل با نگاهی به شیوه کار صرافان- قسمت ۶ ...

    درخواست فروشنده علاوه بر بانک گشایش گننده اعتبار نیز مورد تأیید قرار می‌گیرد. این نوع اعتبارات همیشه در زمانی مورد درخواست فروشنده قرار می‌گیرد که تعهد بانک بازکننده اعتبار، به علت وضعیت سیاسی یا اقتصادی کشور وی، یا به علت اعتماد به خریدار، مورد پ‍‍ذیرش فروشنده نیست. به این ترتیب دو بانک (بانک گشایش کننده و بانک تأیید کننده) به­ طور مشترک و جداگانه در قبال ذینفع متعهد می‌شوند. هزینه افتتاح اعتبار اسنادی تأیید شده بیش از هزینه اعتبارات دیگر است اینک با توجه به وضعیت فعلی در کشورمان و به تبع اعمال تحریم‌های اقتصادی و… فروشندگان کالا ترجیحاً اعتبارات تأیید شده را درخواست می‌کنند.[۱۰۴]
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۳ـ۲ـ۴ـ۲ـ اعتبار اسنادی تأیید نشده

    اینگونه اعتبارات فقط با تأیید بانک گشایش کننده اعتبار و بدون نیاز به تأیید بانک دیگری گشایش می کند.[۱۰۵]اعتبار تأیید نشده زمانی است که اسناد تنها تضمین بانک گشاینده اعتبار را در بر دارد. بانک ابلاغ کننده صادر کننده را از شرایط فرعی و اساسی اعتبار اسنادی مطلع می­ کند، بدون اینکه تعهدی مبنی بر پرداخت از جانب خود به آن بیافزاید. در این حال صادر کننده، خطر پرداخت بانک گشاینده­ای که نوعا در کشوری خارجی قرار دارد در نظر می‌گیرد.[۱۰۶]

    ۳ـ۲ـ۴ـ۳ـ اعتبار اسناد تضمینی

    بر عکس یک اعتبار اسنادی تجاری، که اساساً یک مکانیزم پرداخت است که اعتبار اسنادی تضمین شکلی از ضمانت بانکی می‌باشد. این نوع ممکن است در صورت نیاز برای بیمه عدم پرداخت یک تعهد تأمین سرمایه استفاده شود.
    اعتبار اسنادی تضمینی توسط بانک صادر شده و از جانب فروشنده­ای که شرایط حساب باز مشتری را تدارک می‌بیند نگهداری می‌شود. اگر پرداخت مطابق شرایط فروشنده باشد، اعتبار اسنادی هرگز مطرح نخواهد شد. با این حال، اگر مشتری قادر به پرداخت نباشد، فروشنده برات و همه­ی اسناد مورد نیاز دیگر را برای بانک آماده خواهد کرد تا پرداخت صورت گیرد. اعتبار اسنادی تضمینی نوعاً در بین ۱۲ ماه منتهی می‌شود.[۱۰۷]
    سه تفاوت عمده بین اعتبار اسنادی تجاری و اعتبار استادی تضمینی وجود دارد. اول، در اعتبار اسنادی تجاری زمانی ذینفع مستحق وجه اعتبار اسنادی می‌شود که تعهدات خود را در قبال متقاضی انجام داده باشد در حالی که در اعتبار اسنادی تضمینی، زمانی ذینفع مستحق وجه اعتبار اسنادی است که متقاضی تعهدات خود را نقض کرده باشد. دوم، اعتبار اسنادی تجاری برای خرید کالا و یا خدمات استفاده می‌شود، در حالی که اعتبار اسنادی تضمینی برای اطمینان از باز پرداخت وام، استهلاک پیش پرداخت و یا حسن انجام کار مورد استفاده قرار می‌گیرد. سوم، اعتبار اسنادی تجاری می‌تواند به عنوان روش تامین مالی مورد استفاده قرار گیرد، در حالی که اعتبار اسنادی تضمینی وسیله ای جهت مصون داشتن ذینفع از تحمل ضرر است.[۱۰۸]

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    ۳ـ۲ـ۵ـ سایر انواع اعتبارات اسنادی

     

    ۳ـ۲ـ۵ـ۱ـ اعتبار اسنادی قابل برگشت ـ اعتبار اسنادی غیر قابل برگشت

    اعتبار اسنادی قابل برگشت به اعتباری اطلاق می‌شود که بانک گشاینده می‌تواند بدون اخطار قبلی به ذینفع یا أخذ مجوز از وی، اعتبار اسنادی صادره را اصلاح و یا لغو نماید. البته این امر تا زمانی برای بانک گشاینده امکان پذیر است که اسناد مذکور در اعتبار اسنادی به بانک کارگزار ارائه نشده باشد که در این صورت امکان رجوع از آن میسر نیست. اعتبار اسنادی را قابل برگشت به اعتباری اطلاق می‌شود که بانک گشاینده به صورت غیر قابل رجوع تعهد به پرداخت می‌کند و نمی‌تواند بدون رضایت قبلی مکتوب ذینفع در مدت اعتبار آن را لغو و یا در شرایط آن اصلاحاتی به عمل آورد.
    برگشت پذیر
    در یک اعتبار برگشت پذیر امکان اصلاحات، تعدیلات کاهش‌ها و ابطال و ایفای شرایط طرح کلی اعتبار اسنادی در هر زمان و بدون موافقت صادرکننده یا ذینفع وجود دارد. به خاطر امکان خطر برای صادر کننده اعتبارات اسنادی برگشت پذیر به طور عادی مورد قبو ل نیستند.[۱۰۹]
    غیرقابل برگشت
    یک اعتبار اسنادی غیر قابل برگشت قبل از هر اصلاحیه، تعدیل یا ابطال، شرایط اصلی رضایت بانک صادرکننده، ذینفع و متقاضی را می‌طلبد در این نوع از اعتبارات اسنادی به طور عمومی صادر کننده یا ذینفع مورد استفاده و رجحان قرار می‌گیرد و این بدان خاطر است که پرداخت در این نوع اغلب تضمین شده بود و اسنادی مطابق با شرایط اعتبار اسنادی ارائه می‌دهد. اعتبار اسنادی برگشت ناپذیر می‌تواند تأیید شده یا تأیید نشده باشد.[۱۱۰]

     

    ۳ـ۲ـ۵ـ۲ـ اعتبار اسنادی پادار ـ اعتبار اسنادی غیر پادار

    «اعتباراسنادی پادار»[۱۱۱]به اعتبار اسنادی اطلاق می­ شود که بانک گشاینده به مفاد اعتبار متعهد شده است و در صورت تحقق شرایط مندرج در اعتبار نسبت به پرداخت وجه آن اقدام می­ کند. «اعتبار اسنادی غیرپادار»[۱۱۲] به پیش آگهی اعتبار اطلاق می‌شود که بانک گشاینده خطاب به ذینفع ابلاغ می کند و متعهد می‌شود چنانچه شرایط مندرج در پیش آگهی (مثل پرداخت ضمانتنامه حسن انجام کار) محقق شود، بانک گشاینده بدون تأخیر و بدون هیچگونه مغایرت با متن پیش آگهی نسبت به پادار کردن اعتبار اسنادی اقدام می کند. از این روش، بانک گشاینده به ذینفع اعتبار اطمینان می‌بخشد که اگر شرایط مقرر تأمین شود، بانک به پادار کردن اعتبار اسنادی متعهد بوده و بلا فاصله بدون تأخیر و بدون مغایرت نسبت به پادار کردن آن اقدام خواهد کرد.

     

    فصل چهارم شیوه پرداخت الکترونیکی

     

     

    ۴ـ۱ـ مقدمه

    فرایند داد و ستد در دنیای مجازی (تجارت الکترونیکی) را می‌توان به بخش‌های جداگانه تقسیم نمود بررسی اجناس مختلف توسط خریدار، مذاکره با فروشندگان مختلف و توافق با فروشنده و یا قرارداد بستن، پرداخت پول تحویل جنس و نهایتاً خدمات پس از فروش.
    وقتی خریدار و فروشنده با هم در مورد خرید یک کالا به توافق رسیدند، نتیجه منطقی چنین توافقی انتخاب روش پرداخت الکترونیکی است. با در نظر گرفتن اینکه دریافت کننده، پول را از حساب پرداخت کننده دریافت کند و یا پرداخت کننده، پول را به حساب دریافت کننده بفرستند و یا اینکه دو طرف مستقیماً با هم در ارتباط باشند روش های مختلفی وجود دارد.

     

     

     

    ۴ـ۲ـ پرداخت الکترونیکی

    زمان شروع پرداخت الکتریکی را می‌توان سال۱۹۱۸ دانست یعنی هنگامی که بانک‌های فدرال روز آمریکا به انتقال وجوه از طریق تلگراف می‌پرداختند[۱۱۳]. پرداخت الکترونیکی عبارت است از پرداخت (پول) در مقابل کالا و خدمات در تجارت الکتریکی است.
    تجارت الکترونیکی چیست؟
    انجام کلیه فعالیت‌های تجاری با بهره گرفتن از شبکه‌های ارتباطی کامپیوتری به ویژه اینترنت است.
    تجارت الکترونیکی نوعی تجارت بدون کاغذ است؛ به وسیله تجارت الکترونیک تبادل اطلاعات خرید و فروش و اطلاعات لازم برای حمل و نقل کالاها با زحمت کمتر و مبادلات بانکی شتاب بیشتر انجام خواهد شد.
    در قرن ۱۹ میلادی برای اولین بار داد و ستد از طریق تلفن صورت گرفت. در اواسط قرن ۲۰ نخستین کارتهای اعتباری عرضه شدند و در دهه ۱۹۶۰از شبکه‌های رایانه­ای پست الکترونیکی و صندوق اتوماتیک بانکی استفاده شد. ظهور اینترنت در سال ۱۹۸۹ و استفاده گسترده از رایانه‌های شخصی در سال۱۹۹۰ از جمله مهم­ترین عوامل در تحول تجارت الکترونیک بوده است.
    باتوجه به این امر که امروزه در کشورهای پیش رفته دنیا و وجود بازارهای الکترونیکی گسترده از قبیلeBay ، amazon و… پرداخت الکترونیکی وارد عرصه­ تجارت بین الملل گردیده ولی در اکثر موارد میزان مبادله پول در این روش از سایر روشها کم تر می‌باشد، بر آن شدیم تا این روش پرداخت را نیز بررسی جزئی نماییم.

     

    ۴ـ۳ـ مزایا و معایب تجارت الکترونیکی[۱۱۴]

    مزایا:
    افزایش فروش
    افزایش سطح رفاه زندگی مردم
    افزایش درآمد
    افزایش سرمایه گذاری
    معایب:
    کاهش میزان تولید
    کاهش تولید شرکت‌های ورشکسته
    تأثیر ناشناخته به روابط اجتماعی انسانها
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    ۴ـ۴ـ روش­های پرداخت در تجارت الکترونیکی

    امروزه روش­های بسیار زیادی برای پرداخت الکترونیکی مورد استفاده قرار می‌گیرد که شرح همه آن‌ ها به صورت خلاصه در این پایان نامه نمی‌گنجد. از این رو فقط سه مورد پر کاربرد مورد بحث قرار می‌گیرد. این موارد عبارتند از: ۱ـ چک الکترنیکی، ۲ـ کارت­های اعتباری، ۳ـ پول الکترونیکی.[۱۱۵]

     

    ۴ـ۴ـ۱ـ چک­های الکترونیکی[۱۱۶]

    چک­های الکترونیکی صرفاً نسخه­ای از چک­های کاغذی در دنیای واقعی هستند. این چک­ها دقیقاً بر اساس اصول یکسان مانند چک­های کاغذی حمل می‌کنند؛ اما می‌توان هزینه‌ها را تا حدودی کاهش داد؛ زیرا برای نوشتن، ذخیره، بازیابی و پست کردن آن‌ ها هیچگونه کاغذی مصرف نمی‌شود. امضای دستی هم با امضای دیجیتالی بر روی چک الکترونیکی تعویض می‌شود. این امر هویت صاحب چک را مشخص می‌کند.

    ۴ـ۴ـ۲ـ کارت اعتباری

    امروزه معمول­ترین روش پرداخت از اینترنت کارت اعتباری می‌باشد. دلیل این امر آشنایی مردم و پذیرش کارت اعتباری برای خریدهای معمولی در زندگی روزمره است. سایت­های تجارت الکترونیکی معمولاً خریدار را ملزم می‌کنند تا یک فرم الکترونیکی را پر کنند که این فرم نام، شماره کارت اعتباری و تاریخ انقضاء کارت را مشخص می­ کند و برخی مواقع موارد ضد تقلب اضافی را از قبیل کد پستی و آدرس منزل خریدار را شامل می‌گردد مرورگر کاربر و سرویس دهنده پرداخت تاجر با هم کار می‌کنند تا اینکه برای هر معامله کلید‌های جدید رمز کردن را ایجاد کرده و تغییر دهند. انواع تقلب­های احتمالی که در مورد آن‌ ها از اینترنت استفاده می‌شود، همان مواردی است که در فروش­های جزئی یا فروش تلفنی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
    پردازش کارت­های اعتباری
    بخش‌های زیادی درگیر پردازش پرداخت کارت اعتباری می‌باشند. قسمت ­هایی شامل مشتریان که کارت اعتباری دارند و بانک صادر کننده کارت (ssuer) به مشتریان، بازرگانان و بانک کارگزار بازرگان که برای بازرگانان بر روی کارت­های اعتباری پردازش می‌کند. مشتری برای دریافت کارت اعتباری از بانک درخواست می‌کند تا یکی از عضوهای کارت با مشتری در هر مکان تجاری می‌تواند از کارت صادر شده به عنوان ابزار پرداخت استفاده کند. شماره­ کارت‌های اعتباری منحصر به فرد است بانک کارگزار بازرگان پرداخت­های مشتریان را که حاصل از خرید از طریق کارت اعتباری است به حساب بازرگان ثبت نام کرده، هزینه خدمات را مطالبه می‌کند.
    ابتدا مشتری اطلاعات کارت خود را از طریق اینترنت به بازرگان می‌دهد. بازرگان از طریق بانک کارگزار خود تقاضای انتقال وجه از کارت مشتری به حساب خود می‌کند. بانک کارگزار بازرگان از طریق بانک صادر کننده­ کارت ابتدا صحت اطلاعات کارت موجود اعتبار کافی را بررسی می‌کند و در صورت درستی پرداخت انجام می‌شود و تأیید آن به بازرگان فرستاده می‌شود.[۱۱۷]

     

    ۴ـ۴ـ۳ـ پول الکترونیکی

    پول الکترونیکی یکی از مکانیسم‌های پرداخت الکترونیکی است که برای معاملات بی نام مورد استفاده قرار می‌گیرد و موجب گسترش تجارت الکترونیک گردیده است. هیچ گونه ابزار پرداخت مادی از قبیل پول کاغذی و سکه در مکانیسم پول الکترونیکی دخالتی ندارد. هنگام که گرایش به سمت کارت اعتباری به عنوان مکانیسم پرداخت افزایش یافت و سیستم‌های پرداخت اینترنتی مورد قبول جوامع واقع شد پول الکترونیکی یکی دیگر از انواع پرداخت الکترونیکی برای معاملات الکترونیکی طراحی شد. امروزه در بسیاری موارد پول الکترونیکی در تجارت الکترونیک جایگزین پول نقد شده است.
    مکانیسم دیگر پرداخت از قبیل کارت­های هوشمند و حتی چک­های الکترونیکی می‌توانند به عنوان اشکالی از پول الکترونیکی طبقه بندی گردنند.
    بانک Mark Twain در ایالات متحده از جمله بانک­هایی بود که آغاز به صدور پول الکترونیکی نمود.
    این نوع مکانیسم پرداخت مشتمل بر خرید اعتبارات از بانک با ارزش معین است که برای تجارت الکترونیک مورد استفاده قرار می‌گیرد. بسیاری از تجار و مصرف کنندگان به دلیل اینکه ضرر و زیان در این نوع مکانیسم پرداخت کاهش یافته است پول الکترونیکی را جهت پرداخت وجه در معاملات خود انتخاب می‌نمایند. اشخاصی که توانایی دستیابی به کارت اعتباری را به جهت عدم داشتن اعتبار کافی را نداشته باشند می‌توانند از پول الکترونیکی استفاده کنند. هنگامیکه فردی با پول کاغذی کالایی را خریداری می کند معمولاً تاجر در باب هویت وی سؤالی نمی کند (حتی اگر فردی کالاهایی از قبیل الکل، تنباکو، اسلحه و… خریداری نماید) گرایش به سمت معاملات پول الکترونیکی بی نام اینترنتی در آمریکا نسبت به اروپا ناچیز است؛ البته شایان ذکر است که اروپائیان نخستین مصرف کنندگانی بودند که از این نوع معاملات استفاده نمودند. در اروپا اکثر مصرف کنندگان به این نوع روش پرداخت در معاملات اینترنتی گرایش دارند.
    صحت و سُقم پول الکترونیکی باید مورد تأیید قرار گیرد در این صورت باید سیستم تأیید کننده ­ای موجود باشد که اقدام به این عمل نماید همانند پول کاغذی که دارای شماره سریال است. هنگامیکه شخصی کالایی را خریداری می کند و پول الکترونیکی را از حساب شخصی خود در بانکی که دارای حساب است برداشت می کند.اینکه پرداخت برای یک کالای دیجیتالی باشد تفاوتی نمی‌کند/ پرداخت جزء اصلی هر تجارت است، در واقع انجام هیچ معامله ای بدون پرداخت کامل نیست.
    می­توان پرداخت را منبع تغذیه تجارت نامید. پرداخت فوری و مطمئن در تجارت الکترونیکی از جمله موارد اصلی می‌باشد.[۱۱۸]

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محفو

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:06:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی فرهنگ عامه در دیوان مسعود سعد سلمان- قسمت ۱۶ ...

    (مسعود سعد: ۹۳)
    به عجب بر سرم بنات النعش جمع گشته بسان نجم پرن
    (مسعود سعد: ۳۲۶)
    متفرق بنات النعش از هم بهم اندر خزیده نجم پرن
    (مسعود سعد: ۳۳۳)
    بر باده ی چو گردون رانده همه شب چون مه کرده چو بنات النعش آن لشکر چون پروین
    (مسعود سعد: ۳۵۸)
    – سهیل
    سهیل یَمَن، نام ستاره آلفا است از صورت فلکی سفینه که پس از شِعری از درخشنده ترین ستارگان است و چون در یمن به خوبی و یا برای اولین بار قابل رؤیت است، آن را به «یمن» نسبت داده اند. ستاره شناسان عرب، جُدَی را ستاره شمال و سهیل را ستاره جنوب می نامیدند و در جهت یابی از آن استفاده می کردند. سهیل چون به ندرت دیده می‌شود ضرب المثل کمیابی است. قدما رؤیت آن را نشانه پایان گرما و رسیدن میوه ها و قیمتْ یافتن احجار کریمه می دانستند. ضرب المثل معروف «سیبی که سهیلش نزند رنگ ندارد» یادآور این باور کهن است. خواص و تأثیرات سهیل در فرهنگ ایران، به این منحصر نمی‌شود بلکه مسایل مختلفی در باب آن مطرح کرده اند که بسیاری از آنها به قلمرو ادب نیز راه یافته اند.
    مجلست چرخ و باد و تو خورشید ساغرت ماه و می سهیل یمن
    (مسعود سعد: ۳۶۷)
    – سُها
    سُها یعنی ستاره ی کوچک و یکی از سه ستاره ی دم دُبّ اکبر است. سُها ستاره ای بسیار خرد است و قوّت چشم و دور بینی را با آن امتحان می کنند. در ادب فارسی سهیل نماد درخشندگی و سُها نماد خرد بودن و ناچیزی است.
    آری شگفت نیست که از رتبت بلند کیوان به چشم خلق بود کم تر از سها
    (مسعود سعد: ۳۵)
    نگر به دیده چگونه نمایدم خورشید چو آفتاب نماید مرا به دیده سها
    (مسعود سعد: ۳۷)
    و گر به همت و قدرت بدی سپهر بلند ازو نمودی همواره آفتا سها
    (مسعود سعد: ۳۹)
    همچو من در میان خلق ضعیف در میان نجوم نجم سها
    (مسعود سعد: ۴۴)
    – عیّوق
    پنجمین ستاره درخشان آسمان است واقع در صورت «ممسک العنه» و چون دو ستاره موسوم به بز و بزغاله در پی آن دیده می شوند، به «بزیان» نیز موسوم است. رنگ عیّوق درخشان و طلایی است و در احکام نجومی آن را «قاطع» می‌دانند.
    کین تو برآمد به ثریا و به عیوق لرزان شد و پیچان شد عیوق و ثریا
    (مسعود سعد: ۴۳)
    گر به عیوق بر فرازد سر شاعر آخر نه هم گدا باشد
    (مسعود سعد: ۱۱۳)
    ای نهاده قدر تو بر تارک عیوق پای همت عالی تو با مشتری کرده قران
    (مسعود سعد: ۳۷۷)
    هست رایش گذشته از عیوق باد قدرش رسیده تا کیوان
    (مسعود سعد: ۵۴۶)
    – شهاب
    مفرد شهب، سنگ های آسمانی هستند که در اطراف خورشید حرکت می کنند و به علت سردی و انجماد در نور خورشید می درخشند ولی به خاطر کوچک بودنشان قابل رؤیت نیستند مگر وقتی که وارد هوای زمین شوند. (مصفّا، ۱۳۶۶: ۵۳۹)
    – طالع
    طالع به معنی «برآینده، طلوع کننده، اختر طالع، برج طالع، درجه طالع و جزویست از نطقه البروج که وقت مفروض در افق شرقی باشد. اگر آن وقت زمان ولادت شخصی بود، آن را طالع مولود یا طالع آن شخص می گویند و اگر در اول سال شمسی باشد آنرا طالع سال گویند و درجه ی آن را درجه ی طالع؛ طالع از مشهورترین واژه‌های نجومی است.» (مصفّا، ۱۳۶۶: ۴۸۶-۴۸۷)
    در نجوم احکامی برای انجام کارهای مختلف مانند، نکاح، زراعت، سفر، جنگ و کارهای دیگر یافتن طالع و انتخاب وقت مناسب توصیه شده است. بر اساس این باور قدیمی، طالع و سعد و نحس بودن آن، در شعر فارسی راه یافته و شاعران بزرگ، بسیار به آن توجه کرده اند.
    جز کج نرود کار من مدبر منحوس کاین طالع منحوسم کجر و سرطانم
    (مسعود سعد: ص ۷۳)
    آسمان
    آسمان، سپهر یا فلک که در وجه تسمیه آن گفته اند: «پارسیان او را نام آسمان کردند، یعنی مانند آس (=آسیا) از جهت حرکت» .
    در مَزدیَسنا و روایات اساطیری کهن، آسمان نخستین مخلوق مرئی و گیتیایی اهورامزدا است که در طول اولین گاهنبار، یعنی چهل و پنج روز نخست سال آفرینش، پدید آمده است. درازا و پهنا و عمق آسمان مساوی است. در جهان مینوی، فَروَهَرها اهورامزدا را یاری می‌دهند که آسمان را از زمین جدا نگه دارد و از فرو افتادن آن جلوگیری کند (پورداوود، ۱۳۰۹: ۱۳) اما در جهان مادی، آسمان را چیزی نگه نمی دارد و به این جهت به «بی ستون» توصیف شده است. آنچه در قرآن (رعد: ۲) آمده نیز قریب به این مضمون است: خداوند کسی است که آسمآن‌ ها را بدون ستون هایی که دیده شود آفریده است.
    گوهر مادی اسمان را گاهی سنگ می پنداشته اند و گاهی فلز و گاهی آبگینه. در کتاب دانا و مینوی خرد (چاپ وست، بخش ۴۹، بندهای ۲۱-۱۵) آمده است: آسمان از گوهر یاقوت ساخته شده است و برخی نیز می گویند از الماس.
    ز بس بدایع پر از انوار ز بس جواهر چون آسمان پر از انوا
    (مسعود سعد: ۳۸)
    بدانچه حکم تو باشد سپهر گشته مطیع بدانچه رای تو بیند داده رضا
    (مسعود سعد: ۳۹)
    شرار موجش باشد بر آسمان و زمین که درد و حدش گشتست مضمر آتش و آب
    (مسعود سعد: ۴۸)
    هستی سوار و ملک و چنانی که پیش تو خورشید بر سپهر چهارم سوار نیست
    (مسعود سعد: ۸۲)
    جام جم
    «جام جم (جام جهان نما، جام گیتی نما، جام جهان بین، جام عالم بین، جام جهان آرا) در تمام فرهنگ ها جامی بوده است که احوال عالم و راز هفت فلک در آن می دیده اند. در خداینامه ها آمده است که صُوَر نجومی و سیّارات هفت کشور زمین بر آن نقش شده بودند و خاصیتی اسرارآمیز داشت، به طوری که هر چه در نقاط دوردست کره زمین اتفاق می افتاد، بر روی آن منعکس می شد.
    مفهوم واقعی «جام جم» در عرفان، دل پاک و وارسته و باطن

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
    آیینه سان عارف است که عالیترین وظیفه این جامِ حقیقت نما، درک تجلّیات الهی و قبول انعکاس جمال معشوق و نظاره بر رخساره بی حجاب او است.» (مینوی، ۱۳۱۲: ۵۶) این گونه معانی و نیز اشاراتی دیگر را در ادبیات فارسی فراوان می‌توان دید:
    به حلالت عنان دولت را حکم جام جهان نمای کند
    (مسعود سعد: ۴۱۲)
    ۴-۱-۱۰- زمین و باورهای مربوط به آن
    زمین، ارض، الارض یکی از سیاره های منظومه ی شمسی و مدار آ« بین مدار زهره و مریخ است. زمین در نظر بسیاری از قدما مستدیر نبوده است گر چه عده ای نیز به کروی بودن زمین ( تصوری که امروز در مورد زمین وجود دارد) معتقد بودند. قدما در مورد زمین نیز ماندد دیگر سیارات اعتقادات باورهایی داشتند که در شعر و ادب فارسی راه یافته و نمود پیدا کرده است.
    – ربع مسکون
    طبق جغرافیای قدیم قسمت های معمور، آبد و قابل سکونت زمین را ربع مسکون می گویند که منظور از آن، همان هفت اقلیم است.
    تا همی بر زمین و بر گردون ربع مسکون و بیت معمور است
    (مسعود سعد: ص ۶۴)
    ۴-۱-۱۱- باورهای دینی و مذهبی
    آب حیات
    آب حیات (در فارسی: نوش، انوش و نوشابه) یا آب زندگانی، آب یا چشمه ای است که هر کس از آن بخورد زندگانی جاوید یابد. اندیشه بقا و زیستن جاودانی، آدمی را بر آن داشته است که در افسانه و تاریخ راه هایی به سوی عمر ابد بگشاید و اگر نه در عالم واقع، لااقل در ضمیر و خیال خویشتن برای تحقق آن بکوشد. به گواهی تاریخ و روایات، این اندیشه در ایران به صورتهای گوناگون وجود داشته است. در اعتقادات اسلامی، چشمه آب زندگانی چشمه ای است که هر کس از آن بخورد یا تن در آن بشوید آسیب ناپذیر و جاودانه می‌شود. اسکندر در جست و جوی این آب ناکام ماند و خضر از آن نوشید و جاودانه شد.
    ادریس، یا اندریاس که بنا بر برخی روایات آشپز اسکندر بود، با نوشیدن آب حیات جاودانه شد. قطره ای از آب حیات در لب بریان شده یوشع چکید و ماهی در دم زنده شد و به دریا رفت و آب به دو سو باز شد و مجمع البحرین پدید آمد که موسی از آنجا خضر را باز یافت (بهار، ۱۳۵۳: ۱/۴۶۸).
    در عرفان اسلامی تعابیر لطیفی از آب حیات شده است و در اصطلاح سالکان کنایه از چشمه عشق و محبت باری تعالی است که هر که از آن بچشد هرگز معدوم و فانی نمی گردد. برخی آب حیات را «علم لدّنی» و معرفت حقیقی دانسته اند که خاصه انبیاء و اولیاء است و گاهی از آن به دریای نور تعبیر کرده اند که در دریای ظلمت نهفته است و برای رسیدن به این نور باید از ظلمت ها گذشت (سجادی، ۱۳۳۹: ۲).
    ز بهر آب حیات از پی رضای خدا زمین بپیمایم همچو خضر و اسکندر
    (مسعود سعد: ۱۸۷)
    خِضر (خَضِر)
    بعضی خضر را از پیامبران بنی اسرائیل و برخی، بنده ای از بندگان خدا، همچون لقمان، دانسته اند که علم بسیار داشت و او را به این جهت خضر خوانده اند که روزی روی سنگی بنشست و چون برخاست، از زیر آن سنگ، گیاه سبز رُسته بود (بهار، ۱۳۵۳: ۱/۴۶۴).
    عرفا، خضر و الیاس را در زمره اولیا شمرده اند. به نظر آنها خضر نمونه عشق و موسی مظهر عقل است که در همسفری خضر، ناتوان آمد؛ آب حیات در درون ظلمت جای دارد و خضر که پیر طریقت و زنده جاوید است سالک را به آن راه می نماید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:06:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی سطح اهانت آمیزی واژه های زبان فارسی- قسمت ۳ ...

    ۶-۸- نتایج حاصل از تحلیل داده ها ۱۰۲
    ۶-۸-۱- نتایج بر حسب میزان رسمیت موقعیت ۱۰۲
    ۶-۸-۲- نتایج به تفکیک جنسیت ۱۰۲
    فصل هفتم: نتیجه گیری
    ۷-۱- خلاصه و نتیجه گیری ۱۰۳
    ۷-۲- محدودیت های تحقیق ۱۰۵
    ۷-۳- پیشنهادات برای تحقیقات آتی ۱۰۵
    منابع ۱۰۷
    فهرست جداول و نمودارها

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

    عنوان صفحه

    شکل ۲-۱- تقسیم بندی عبارات نزاکتی ۲۹
    شکل ۶-۱- میانگین میزان اهانت آمیزی الفاظ به تفکیک موقعیت ۸۴
    شکل ۶-۲- منحنی میزان اهانت آمیزی الفاظ به تفکیک موقعیت ۸۵
    شکل ۶-۳- جدول درصد فراوانی هر یک از الفاظ در موقعیت رسمی ۸۶
    شکل ۶-۴- جدول نتایج آزمون تی برای الفاظ در موقعیت رسمی ۸۸
    شکل ۶-۵- جدول گروه بندی الفاظ در موقعیت رسمی ۸۹
    شکل ۶-۶- جدول آمار توصیفی هر یک از الفاظ در موقعیت غیر رسمی ۹۰
    شکل ۶-۷- جدول نتایج آزمون تی برای الفاظ در موقعیت غیر رسمی ۹۱
    شکل ۶-۸- جدول گروه بندی الفاظ در موقعیت غیر رسمی ۹۲
    شکل ۶-۹- جدول میانگین اهانت آمیزی الفاظ در موقعیت رسمی به تفکیک جنسیت ۹۳
    شکل ۶-۱۰- منحنی میانگین میزان اهانت آمیزی واژه ها در موقعیت رسمی به تفکیک جنسیت ۹۴
    شکل ۶-۱۱- جدول آمار توصیفی گروه واژه ها در موقعیت رسمی به تفکیک جنسیت ۹۵
    شکل ۶-۱۲- نمودار میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها به تفکیک جنسیت در موقعیت رسمی ۹۶
    شکل ۶-۱۳- جدول نتایج آزمون تی در مورد مقایسه میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها میان زنان و مردان در موقعیت رسمی ۹۷
    شکل ۶-۱۴- جدول میانگین واژه ها در موقعیت غیر رسمی به تفکیک جنسیت ۹۸
    شکل ۶-۱۵- منحنی میانگین اهانت آمیزی الفاظ در موقعیت غیر رسمی به تفکیک جنسیت ۹۹
    شکل ۶-۱۶- جدول آمار توصیفی گروه واژه ها در موقعیت غیر رسمی به تفکیک جنسیت ۱۰۰
    شکل ۶-۱۷- نمودار میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها به تفکیک جنسیت در موقعیت غیر رسمی ۱۰۱
    شکل ۶-۱۸- نتایج آزمون مربوط به مقایسه میزان اهانت آمیزی گروه واژه ها به تفکیک جنسیت در موقعیت غیر رسمی ۱۰۱
    فصل اول
    کلیات تحقیق
    ۱-۱- طرح موضوع تحقیق
    وضع و بکارگیری حسن تعبیرات در زبان، ایجاد امکان برای گفتگو پیرامون موضوعاتی است که به دلایل اجتماعی مختلف ممنوع به حساب می آیند و کاربردشان بدون توجه به بافت کلام سبب ایجاد اهانت و رنجش در مخاطب می شود. در این تحقیق، حسن تعبیر را بر مبنای عدم اهانت آمیزی تبیین می کنیم و از آن به عنوان بخشی از کاربرد زبان یاد می کنیم که با دو مفهوم «نزاکت» و «وجهه» پیوستگی نزدیک دارد. حسن تعبیر از این منظر، نوعی نقش نمای سبکی به شمار می آید که از اهتمام گوینده برای عدم توهین و نیز درک وی از میزان رسمیت موقعیت نشات می گیرد. پیش از بیان اهمیت حسن تعبیر در زبان، تابوهای اجتماعی را بررسی می کنیم که عمده ترین عامل ترغیب کننده بکارگیری حسن تعبیرات محسوب می شوند. بزرگی یا درجه ممنوعیت یک تابو به صورت متناظری، میزان توجه افراد نسبت به گفتارشان و نیز نوع و بسامد وقوع حسن تعبیر را تعیین
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    می کند. پس از شناخت ماهیت و عملکرد تابوهای زبانی، اهمیت حضور الفاظ حسن تعبیری را بیان می کنیم.در ادامه به منظور ارائه توصیفی منسجم از نحوه تعامل تابو و حسن تعبیر مفهوم «مرگ» را در بخشی مجزا مورد بررسی قرار می دهیم. مرگ از جمله تابوهایی است که اولاً با توجه به ضرورت رعایت محدوده های اخلاقی، قابلیت طرح و بررسی دارد. ثانیاً حسن تعبیرات بکار رفته برای این موضوع از کثرت وقوع برخوردارند. اما محوری ترین بحث در این پژوهش، تعیین ارزش نزاکتی واژه ها بر اساس میزان اهانت آمیزی آن هاست. با تغییر معیار پیشنهادی آلن و بریج( برای قراردهی واژه ها در دسته های سه گانه (حسن تعبیر، صریح و سوء تعبیر) -که بافت موقعیتی را نادیده می گیرد و تنها تصوری کلی و انتزاعی از قضاوت زبانی افراد را مد نظر قرار می دهد- تاثیر متغیرهای بافتی و اجتماعیِ «رسمیت موقعیت» و «جنسیت» را بر سطح اهانت آمیزی واژه های زبان بررسی می کنیم. از این طریق رفتار زبانی زنان و مردان نسبت به استفاده از حسن تعبیرات و دشواژه ها، در موقعیت های مختلف ارزیابی می شود.
    ۱-۲- فرضیه ها و سوالات تحقیق
    ۱-مقاصد ارتباطی عمده حسن تعبیرات در زبان کدامند؟
    ۲- در موقعیت رسمی،زنان در مقایسه با مردان، الفاظ صریح یا خنثی را توهین آمیزتر می دانند.
    ۱-۳- اهداف تحقیق
    هدف اصلی تحقیق، تعیین ارزش نزاکتی واژه های زبان از طریق بررسی تاثیر متغیرهای بافتی و اجتماعی بر سطح اهانت آمیزی واژه ها است. به عبارت دیگر، قضاوت زبانی فارسی زبانان در موقعیت های مختلف الگویی را برای قرار دادن واژه ها در دسته های سه گانه (حسن تعبیر، صریح، سوء تعبیر) فراهم می آورد. علاوه بر این از این طریق، رفتار زبانی زنان ومردان از حیث بکارگیری ویژگی های زبانی معتبر (در اینجا حسن تعبیرات) در
    بافت های مختلف مورد ارزیابی قرار می گیرد. در کنار این هدف عمده می توان به یک هدف فرعی دیگر نیز اشاره نمود که آن نیز بیان اهمیت حسن تعبیرات به عنوان عاملی است که در حیات اجتماعی انسان نقش اساسی ایفا می کند و در تعاملات زبانی افراد به صور گوناگون و برای مقاصد ارتباطی مختلف ظهور می یابد.
    ۱-۴- اهمیت و ارزش تحقیق
    ۱-تا کنون در ایران پژوهشی جامع در خصوص حسن تعبیرات و تابوهای زبانی صورت نگرفته است، از این رو ارائه توصیفی علمی از نگرش فارسی زبانان به ساحت های ممنوع در زبان و نحوه بکارگیری حسن تعبیرات از سوی آن ها در موقعیت های گوناگون، تا حد زیادی دغدغه های فرهنگی در جامعه ایرانی را روشن می سازد و از منظر روانشناسی اجتماعی نیز حائز اهمیت است.
    ۲- ارائه تعریفی کاربرد شناختی از حسن تعبیر به عنوان صورتی از رفتار حافظ وجهه که هدف عمده آن عدم اهانت به گوینده و شنونده است می تواند برای بررسی مفهوم نزاکت زبانی در فارسی موثر واقع شود.
    ۳- تغییرات سیاسی- اجتماعی در جامعه، تغییرات متناظری را در نظام ارزشی و حوزه های تابو پدید می آورد. ارائه چهار چوبی از حسن تعبیرات و نحوه ی کاربست آن ها در یک مقطع زمانی خاص می تواند اساسی را برای یک مطالعه در زمانی فراهم آورد.
    ۱-۵- کاربرد نتایج تحقیق
    لازمه بررسی و توصیف حسن تعبیرات در هر زبانی آشنایی با معنای ضمنی واژه ها و عبارات زبانی و نیز اشراف برنگرش عامه مردم نسبت به اشیاء، اشخاص، اماکن و … است. از این رو می توان نتایج حاصل از این پژوهش را در الف) مسائل ترجمه ب) بررسی ساختارهای فرهنگی جوامع مختلف ج) تدریس زبان دوم به خارجی زبانان بالاخص در تدریس قواعد کاربرد شناختی زبان به فراگیران زبان دوم بکاربست.
    ۱-۶- بنیاد تحقیق
    اساس این تحقیق بر زبان فارسی معیار استوار است و هدف از بررسی داده ها بصورت عمده بیان اهمیت حسن تعبیرات و نیز بررسی سطح اهانت آمیزی واژه های زبان فارسی در بافت کاربردی است. پس از تبیین کلیات تحقیق در فصل اول ،در فصل دوم چهار چوب نظری و تحقیقات صورت گرفته پیرامون جنبه های مختلف موضوع مورد بررسی قرار می گیرند.در فصل سوم شرح مفاهیم کلیدی، نحوه توصیف و تحلیل داده ها و نیز ابزار گردآوری داده ها در دستور کار قرار گرفته است.در فصل چهارم مقاصد ارتباطی عمده حین تعبیر با بهره گرفتن از نمونه ها و شواهد فازسی تبیین و توصیف میشود.در فصل پنجم به صورت مبسوط تجلی زبانی تابوی مرگ و حسن تعبیر سازی را در ژانر های زبانی مختلف تشریح می کنیم.فصل ششم به تحلیل پرسشنامه و بررسی میزان اهانت آمیزی واژه ها با لحاظ کردن دو متغیر «رسمیت موقعیت» و «جنسیت» اختصاص می یابد.

    فصل دوم
    مبانی نظری و پیشینه تحقیق

    ۲- ۱- مقدمه
    در این فصل ابتدا مفاهیم بنیادین و چهارچوب نظری تحقیق را معرفی و مورد بحث قرار می دهیم. پیش از تشریح چهار چوب تحقیق، تعامل رفتار و زبان تابو را با ذکر مصادیق بررسی می کنیم. ذکر این نکته الزامی است که در اشاره به تابوهای زبانی تنها به اشاره ای کلی به دشنام واژه ها – به عنوان صورتی از کاربرد دشواژه ها- اکتفا
    می کنیم بررسی خود را بر دشواژه های غیر دشنامی متمرکز می کنیم. هر جند در مواقع ضرورت و برای روشن شدن مطلب از دشنام واژه ها نیز بهره گرفته ایم.در قسمت دوم این فصل نیز به مرور آثار تحقیقاتی مرتبط با موضوع تحقیق و نتایج حاصل از آنها می پردازیم.
    ۲-۲- مبانی نظری
    ۲-۲-۱- فرهنگ و محرمات
    معتقدات، سنن و آداب و رسوم، هویت فرهنگی یک جامعه را تشکیل می دهند. (روح الامینی، ۱۳۶۸: ۲۴). کلید الحاق به فرهنگ و یا به عبارتی «فرهنگ پذیری» فراگرفتن یک سلسله رفتارهای ضروری است که بقاء فرد را در اجتماع تضمین می کند؛ از این نظر، فرهنگ مهارتی است اکتسابی که در نتیجه حضور در اجتماعی معین در طول زمان حاصل می شود. معتقدات هر فرهنگ زیر بخشی را شامل می شوند که حوزه «محرمات» نامیده می شوند. این شاخصه مهم و بنیادین چهارچوب عمل فرد را در جامعه تعیین می کند و رفتار فرد از طریق این قوانین محدود کننده رصد می شود. بنابراین تابوها بخشی از نظام ارزشی هر جامعه به شمار می آیند که پایبندی به آن ها و خودداری از نقضشان، شاخص سلامت اخلاقی و معنوی اجتماع در نظر گرفته می شود. از این رو هر فرهنگ مطالبات و ایده آلهای رفتاری خود را در نظام سیاسی و کیفری خود منعکس می کند و برای ناقضین،

    پایان نامه حقوق

    مجازات هایی منظور می دارد. به عبارتی، هر آنچه که در یک نظام فکری و عقیدتی نکوهیده و مذموم تلقی شود، خواه برای حفظ سلامت جامعه و یا برای اهداف سودجویانه و حفظ قدرت سیاسی، در زمره موضوعات ممنوع به شمار می آیند. تجلیات زبانی موضوعات قدغن نیز به همین نحو مشمول منع و تحریم می شوند. بنابراین، بررسی محرمات زبانی تلفیقی از مطالعات مردم شناسی و زبان شناسی است.
    ۲-۲-۲- منشأ منع های رفتاری در جامعه
    تابو یا پرهیزه آن دسته از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی است که بر طبق رسم و آیین یا مذهب، ممنوع و نکوهش پذیر است. واژه تابو از زبان تونگان[۱] که از زبانهای اقوام پولینزی است توسط جمیز کوک در سال ۱۷۷۷ وارد زبان انگلیسی شده است. این واژه روایت وی از سومین و آخرین سفرش به جزایر اقیانوس آرام است. وی در زمان اقامت خود در میان اقوام پولینزی به قوانینی محدود کننده پی برد که بسیاری از آنها برای او و همسفرانش بی معنا و حیرت آور به نظر می رسیدند. فرهنگ لغت وبستر (۲۰۰۳) تعریف زیر را از این واژه ارائه می کند:
    واژه تابو «tabu» در زبان تونگان الف) منع هر گونه لمس، بیان و یا انجام چیزی به سبب ترس از وارد آمدن صدمه از جانب نیرویی ما ورالطبیعی است. ب) منعی که بواسطه یک عرف اجتماعی و یا به عنوان یک میزان حفاظتی بوجود می آید.
    آنچه که تقریباً در میان تمامی تعاریف ارائه شده برای واژه تابو مشاهده می شود نظیر معین (۱۳۴۲) و فروید (۱۳۴۹)، آن است که تابو امری «مقدس» و «ممنوع» قلمداد شده است. برای سهولت بررسی این مفهوم باید میان برداشت های کلاسیک و نوین از تابو تمایز قائل شد. تابو در معنای نخستین آن، مجموعه ای معین از «نبایدها» است که از منع های اجتماعی و منهیات مذهبی متمایز است. همچنین باید تابوها را از محدودیت هایی که تنها در اثر ماندگاری تاریخی در میان مردم تثبیت شده اند نیز جدا کرد. در این مفهوم، منظور از تابو، منع هایی است که در صورت نقض، در فرد به صورت خودکار نوعی ناتوانی آیینی پدید می آورند که آنرا در اصطلاح

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:06:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تطبیقی حکم شهادت در طلاق در مذاهب خمسه- قسمت ۹ ...

    الف) اختلاف فقهاء در دلالت صیغه­ی امر ( و أشهَدوا) آمده برای شهادت درسوره طلاق است: « فَإذا بَلَغنَ أجَلَهُنَّ فَأمسِکوهُنَّ بِمَعروفٍ أو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأشهَدوا ذَوی عَدلٍ مِنکُم وَ أقیموا الشَهادَه للَّهِ ذَلِکُم یوعَظُ بِهِ مَن کانَ یومِنُ بِاللَّهِ وَالیومَ الاخرَ وَ مَن یَتقَ الَّلهِ یجعَلَ لَهُ مَخرَجا[۱۶۶]» یعنی: « و چون عده آنها سرآمد، آنها را به طرز شایسته­ای نگه دارید یا به طرز شایسته­ای از آنان جدا شوید و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید و شهادت را برای خدا برپا دارید این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده می­شوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می­ کند ». پس، هرکس معتقد باشد که دلالت فعل امر مقتضی وجوب است و قرینه­ای که دال بر خروج فعل امر از ظاهرش باشد وجود ندارد، قائل به واجب بودن شهادت در طلاق به طور مطلق خواهد بود. اما اگر کسی چنین بیندیشد که اگرچه صیغه­ی امر بر وجوب دلالت دارد ولی اگر قرینه­ای باشد که آن را از وجوب به مستحب یا همان سنت متمایل کند، خواهد گفت که شهادت در طلاق مستحب است نه واجب.
    ب) مخالفت قیاس با ظاهر آیه: این بدان معنی است که قائلین به واجب بودن حضور شاهدان در طلاق گفته­اند: ظاهر قول خداوند در عبارت « و أَشهَدوا ذوی عدلٍ مِنکُم » مقتضی وجوب بوده و قائلین به مستحب بودن حضورشاهدان در طلاق گفته­اند: تشبیه این حق به سایر حقوق متعلق به انسان إقتضاء دارد که شهادت واجب نیست در نتیجه جمع بین قیاس و آیه را بر مستحب بودن حمل می­ کنند.[۱۶۷]
    ۲-۲- حکم إشهاد در طلاق و ادله فقهاء
    ۲-۲-۱- حکم إشهاد در رجوع از طلاق :
    علمای اهل سنت و امامیه در حکم شهادت دادن در رجوع از طلاق، هرکدام دو دیدگاه دارند :
    الف) علماء اهل سنت در خصوص اینکه آیا رجوع مرد به زن در طلاق رجعی بدون شاهد صحیح است یا نه دراین باره دو دیدگاه دارند :
    دیدگاه اول: رجوع مرد به زن را تنها با حضور دو شاهد مرد صحیح می­داند، از آنجا که خداوند متعال در سوره الطلاق، آیه ۲ می­فرمایند: « فَإذا بَلَغنَ أجَلَهُنَّ فَأمسِکوهُنَّ بِمَعروفٍ أو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأشهَدوا ذَوی عَدلٍ مِنکُم » یعنی: « و چون عده آنها سرآمد، آنها را به طرز شایسته­ای نگه دارید یا به طرز شایسته­ای از آنان جدا شوید و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید » این آیه به شهادت در طلاق رجعی فرمان می­دهد و فعل امر به وجوب دلالت می­ کند. از طرفی طلاق رجعی، بخشی از اهداف و مصلحت­های موجود در عقد نکاح و ازدواج را تحقق می­بخشد. بنابراین شهادت در طلاق رجعی نیز همانند نکاح شرط است. این قول را به امام احمد بن حنبل نسبت میدهند.[۱۶۸] این گفته، در قول قدیم امام شافعی با این مضمون آمده است: «خداوند متعال در بحث طلاق رجعی به گرفتن شاهد فرمان داده و تعداد شاهدان را نیز معلوم کرده است. این حکم نشان می­دهد که، شهادت کامل و بی­نقص در طلاق به­ویژه، طلاق رجعی با حضور دو نفر شاهد محقق می­یابد و شهادت کمتر از دو نفر جایز نیست. از طرفی برای ما جایز نیست به چیزی که به آن امر نشده­ایم، عمل نماییم. همچنین این فرموده­ی خداوند مشخص می­ کند که، در طلاق بائن یا رجعی، تنها شهادت مردان پذیرفته می­ شود نه زنان[۱۶۹]».
    دیدگاه دوم: رجوع بدون شاهد را صحیح می­داند، این دیدگاه رأی حنابله، مالکیه و حنفیه است، و در رأی جدید امام شافعی هم این قول وجود دارد همان طور که قبلا ذکر کردیم، بجیرمی، یکی از فقهای شافعیه هم گفته در طلاق رجعی نیازی به آوردن شاهد نیست، در کتاب المغنی نیز آمده است که، شهادت در طلاق رجعی مستحب است، به دلیل آیه­ی ۲۸۲ سوره البقره « وَأشهَدوا إذا تَبایَعتُم » و به خاطر جلوگیری از انکار و ایجاد آسایش و آرامش روانی میان زوجین. اما شهادت در نکاح برای تثبیت یا إثبات همخوابگی واجب است.[۱۷۰] در جایی دیگر آمده است که این رجعت، با کتابت همراه با توانایی نطق (بیان) صحیح است، و دیگر چیز دیگری لازم نیست.[۱۷۱] دلیل صحیح بودن رجوع بدون حضور شاهد از طرف ایشان به شرح زیر است :
    ۱٫ رجوع مرد به زن، نیازی به بیان صیغه­ی قبول از جانب زن ندارد پس، مانند دیگر حقوق زوج نیازی به حضور شاهد ندارد.
    ۲٫ در حدیث آمده است که پیامبر(ص) به حضرت عمر فرموده تا به پسرش بگوید؛ زنش را برگرداند و هیچ اشاره­ای به آوردن شاهد نکردند، اگر شهادت شرط بود آن حضرت بدان امر می­کردند.
    ۳٫ از آنجا که در رجوع مرد به زن، نیازی به حضور ولی زن یا مرد نیست، پس؛ همچون بیع و هبه، حضور شاهد لزومی ندارد، برخلاف نکاح که حضور ولی الزامی است.
    ۴٫ فعل امر آمده در آیه « وأشهدوا ذوی عدل منکم» بر مستحب بودن شهادت دلالت می­ کند نه وجوب آن. ابن قدامه­ی حنبلی می­گوید: میان علماء بر سر اینکه شهادت در طلاق رجعی سنت است اختلافی نیست.
    حال با توجه به دو دیدگاه ارائه شده، اگر بگوییم شهادت و حضور شاهد شرط صحت رجوع مرد به زن است، پس در زمان رجوع اعتبار دارد. اگر مرد بدون آوردن شاهد به زن رجوع نماید صحیح نیست، چون در زمان رجوع شاهدی نیاورده است، البته به شرطی که مرد به رجوع اقرار نکند، چون اگر خود به رجوع اقرار نماید، نیازی به آوردن شاهد نداشته، رجوع به زن صحیح است.[۱۷۲]
    ب) علمای امامیه در خصوص اینکه، آیا رجوع مرد به زن در طلاق رجعی بدون شاهد صحیح است یا نه در این باره دو دیدگاه دارند :
    دیدگاه اول: رجوع مرد به زن را تنها با حضور دو شاهد مرد صحیح می­دانند و بیان داشته اند که، قول «أشهدوا» به رجوع باز می­گردد و صیغه­ی امر هم برای وجوب است، زیرا مدلول حقیقی امر، وجوب است و به غیر از وجوب مانند؛ استحباب به جز در صورت وجود قرینه منصرف نمی­ شود، در اینجا هم نه تنها قرینه­ی صارفه از وجوب وجود ندارد، بلکه قرائنی وجود دارد که موید وجوب گواه گرفتن است.
    همچنین خداوند متعال، میان طلاق و رجعت فرقی نگذاشته و حاضر کردن شاهد در یکی و حذف شاهد از دیگری جایز نیست و اگر کسی به زنش رجوع نماید و شاهدی نداشته باشد، از حدود خداوند تجاوز کرده است و عملش باطل بوده و هیچ اثری برآن مترتب نمی­ شود. این دیدگاه رای ابن حزم و احمد محمد شاکر، (قاضی مصری) است.[۱۷۳]
    دیدگاه دوم: رجوع بدون حضور شاهدان راصحیح می­داند، چرا که مقصود اصلی از سوره­ی طلاق، تبیین طلاق است نه رجوع، که از جمله­ « فامسکوهن » استفاده می­ شود. در کتاب الخلاف آمده است که: « شهادت گرفتن برای رجوع از طلاق مستحب است و واجب نیست[۱۷۴]»
    در جای دیگر آمده است که حکم واجب بودن شاهد شایسته­ طلاق است که زشت­ترین حلال نزد خداوند است، این مساله با رجعت که موجب تداوم ازدواج، که یک مطلوب شرعی است تفاوت دارد. این دیدگاه رأی فقهای امامیه است، از جمله­ آنان علامه­ی کاشف الغطاء است که گفته است؛ بدیهی است که، فعل امر وارده در آیه مربوط به طلاق است و صحیح نیست، قید رجوع را که به مناسبت طلاق از آن یاد شده است باشد.[۱۷۵] دلیل صحیح بودن رجوع بدون حضور شاهد از طرف ایشان به شرح زیر است :
    ۱٫ حکمت­های بزرگی در حضور دو شاهد عادل در طلاق وجود دارد، مثلا، ممکن است طلاق به تأخیر افتد تا شاید هنگام حضور شاهدان زوجین، از طلاق دادن پشیمان شده و دوباره میانشان الفت برقرار شود مسلما این حکمت­ها هم مورد نظر شارع حکیم بوده است. در حالیکه هیچ یک از این حکمت­ها در مساله­ی رجوع وجود ندارد، زیرا شارع دوست دارد در این قضیه شتاب شود و از آنجا که ممکن است، تاخیر در این مساله آفاتی را درپی داشته باشد، هیچ شرطی را در رجوع قرار نداده است.
    ۲٫ از نظر امامیه، رجوع با هر چیزی که بر رجوع دلالت داشته باشد اعم از قول، فعل و یا اشاره، محقق میشود و برخلاف طلاق، صیغه­ی خاصی هم در تحقق آن شرط نیست.[۱۷۶]
    ۳٫ معمولا حضور دو شاهد عادل، با موعظه­ی آنان به زوجین است که در مساله­ی طلاق شتاب نورزند و همچنین احتمال انصراف آنان از طلاق است، اما در مساله­ی رجوع که زوجین به هم باز می­گردند، این قضیه­ موعظه­ی شاهدان منتفی خواهد شد، پس، حضور شاهدان در رجوع از طلاق مستحب است.
    حال با توجه به دو دیدگاه ارائه شده، مشخص شد که، اکثر علمای امامیه معتقدند که، حضور شاهد بر رجوع از طلاق واجب نمی باشد، بلکه مستحب است و آن هم برای ارشاد و رعایت احتیاط است، پس، به اعتقاد گروه امامیه هرگاه زوجین بر سر رجوع با هم توافق کنند و این توافق در زمان عده باشد، رجوع ثابت میگردد و جز ابن حزم واحمد محمد شاکر، قاضی مصری کسی قائل نشده که حضور شهود در رجوع از طلاق واجب است.
    ۲-۲-۲- حکم إشهاد در طلاق :
    فقها در حکم شهادت بر طلاق اختلاف نظر دارند که شامل دو قول است:
    الف) قول اول، بیان می­ کند که فعل امر مذکور در سوره­ی طلاق، آیه­ی دوم « وَ أشهَدوُا ذَوی عَدلٍ مِنکُم » بر سنت بودن حضور شاهد در طلاق دلالت می­ کند، به طوری که اگر زنی طلاق داده شد و شاهدی برای طلاق وجود نداشته باشد طلاقش واقع می­گردد. پس، شهادت بر طلاق شرط صحت آن نیست و این رأی جمهور فقهاء است بلکه إجماع نیز بر آن وجود دارد.[۱۷۷] در اینجا جا دارد که قولی از امام شوکانی یکی ازعلمای مذهب زیدیه را بیان کنیم که می­گوید: « در خصوص عدم واجب بودن احضار شهود در طلاق اجماع وجود داشته و فقهای اهل سنت بر مستحب بودن آن اتفاق نظر دارند زیرا طلاق کلامی و زبانی است. مادامی که شوهر، زنش را خطاب کند و بر وی اسم طلاق بیاورد طلاق واقع می­گردد حال چه شاهد حاضر باشد چه نباشد. مثلا اگر مرد به زنش بگوید تو را طلاق دادم و یا در غیاب همسرش بگوید او طلاق داده شد دیگر لزومی به شاهد گرفتن نیست. البته جمهور علما و از جمله ائمه­ی اربعه گفته اند که، مستحب است مرد برای طلاق زنش و یا رجعت وی شاهد بگیرد تا باب مجادله بسته شود و راه انکار و اتهام را ببندد به دلیل آیه دو سوره طلاق، و گفته اند که امر در این آیه بر استحباب دلالت می­ کند اما ممکن است دو حالت پیش آید[۱۷۸] :
    ۱٫ اگر مردی نزد قاضی ادعا کند که زنش را طلاق داده، طلاق حساب شده و هیچ شاهدی نیاز نیست. یعنی اقرار و اعتراف مرد کفایت می­ کند.
    ۲٫ اگر زن نزد قاضی ادعاکند که شوهرش وی را طلاق داده است ولی مرد آن را انکار کند در این حالت، اگر زن شاهدی نداشته باشد ادعای او پذیرفته نمی­ شود اما اگر دو شاهد عادل بر طلاق و ادعای زن گواهی دهند ادعای او پذیرفته می­ شود. اگر تنها یک شاهد داشته باشد کفایت نمی­ کند و در این حالت سوگند خوردن زن نیز همراه آن شاهد کفایت نمی­ کند و طلاق با شاهد و سوگند پذیرفته نمی­ شود اما اینکه آیا شوهر سوگند داده می­ شود یا نه، باید گفت که، امام ابوحنیفه و امام مالک و امام شافعی و روایتی از امام احمد بن حنبل گفته­اند که؛ شوهر سوگند داده می­ شود اما اگر مرد حاضر به سوگند خوردن نشد در این حالت بر طبق روایتی از امام مالک به طلاق حکم می­ شود[۱۷۹]».
    ب) قول دوم، بیان می­ کند که فعل امر مذکور در آیه دوم سوره طلاق، « وَأشهَدوُا ذَوی عَدلٍ مِنکُم » بر وجوب حضور شاهد در طلاق دلالت می­ کند. افراد زیادی قائل به این قول هستند، از جمله در میان صحابه، ابن عباس و عمران بن حصین. در میان تابعین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق و همچنین عطاء، ابن جریح، ابن سیرین و سعید بن مسیب.[۱۸۰]
    در میان فقهاء، ابن حزم و شیعه­ی امامیه.[۱۸۱] از علمای معاصر، دکتر محمد ابوزهره، استاد مصطفی الزرقاء، دکتر بدران ابوالعینین و دکتر علی الخفیف.[۱۸۲]
    ابن­حزم، از علمای ظاهریه، چنین استدلال می­ کند که: « هر کس زنی را طلاق دهد و شاهدی عادل بر طلاق خود نیاورد و یا اینکه به زنش رجوع کند و شاهدی نداشته باشد، از حدود و قوانین خداوند تجاوز نموده است. از آنجا که رسول خدا (ص) می­فرمایند: « هرکس عملی را انجام دهد که ما انجام نداده­ایم و بدان دستور نداده­ایم عملش باطل است » از این رو خداوند در مساله شهادت، میان طلاق و رجعت تفاوتی قائل نشده است. بنابراین، جدا کردن بخشی از این حکم از دیگری جایز نیست[۱۸۳] ».
    ۲-۲-۳- دلایل فقهاء در موضوع حکم شهادت بر طلاق
    گفتیم که فقها درباره حکم شهادت در طلاق به دو گروه تقسیم شده ­اند گروهی معتقدند واجب است و گروهی بر این اعتقادند که مستحب است. در این بحث ابتدا دلایل شرعی کسانی که شهادت بر طلاق را مستحب میدانند می­آوریم سپس، دلایل شرعی کسانی که شهادت بر طلاق را واجب می­دانند و سپس، ادله­ی هر دو گروه را از دیدگاه یکدیگر نقد و بررسی می­کنیم، و در آخر بحث، فتوی دکتر احمد ا­لسایح و دلایلی که ارائه داده است همراه با بررسی ادله­ی ایشان را بیان می­کنیم.
    ۲-۲-۳-۱- دلایل قائلان به استحباب :
    ۱٫ قول خداوند در سوره الطلاق، آیه اول « یا أیُّها النَبیُّ إذا طَلَّقتُمُ النِساءَ فَطَلَقوهُنَّ لِعِدَتِهِنَّ » یعنی: « ای پیامبر وقتی خواستید زنان را طلاق دهید، آنان را در وقت فرا رسیدن عده طلاق دهید » و همچنین قول خداوند در سوره البقره، آیه۲۳۱ « وَ إذا طَلَقتُمُ النِساءَ فَبَلَغنَّ أجَلَهُنَّ فَأمسِکوهُنَّ بّمَعروفِ أو سَرِحوهُنَّ بِمَعروفٍ وَ لا تَمسِکوهُّنَّ ضِراراً لِتَعتَدوُا ». وجه استدلال دو آیه­ی کریمه بر این نکته دلالت می­ کنند که، خداوند متعال، طلاق را به عنوان حقی از حقوق مرد در اختیار وی قرار داده است تا هر طور که بخواهد آن را اعمال نماید.
    هر زمان که مرد خواهان طلاق باشد، نیازی به شاهد و دلیل ندارد هرچند شهادت دادن واجب بوده و همزمان با طلاق آمده باشد و خداوند نیز بدان امر نموده باشد. خداوند در این دو آیه به ادامه­ زندگی مشترک (إمساک) یا طلاق فرمان می­دهد تا جانب احتیاط رعایت شده و از زن و مرد دفع إتهام شود. به ویژه زمانی که زن و مرد از حکم طلاق باخبر باشند ولی درباره رجعت چیزی ندانند و از عده­ی طلاق باخبر نباشند و یا ممکن است از حکم طلاق و جدایی نیز بی­خبر باشند در این صورت انکار طلاق یا رجوع مابین هر دوی آنها غیر ممکن نیست و احتمال آن وجود دارد.[۱۸۴]
    ۲٫ شیخ ا­لاسلام ابن تیمیه، به وضوح بیان می­ کند: « قائل بودن به عدم وقوع طلاق بدون حضور شاهد، قول رافضیان یعنی،کسانی که از دین خارج شده ­اند است. ابن تیمیه در ادامه آورده است که، برخی از مردمان گمان کرده ­اند حضور شاهد عین طلاق است و طلاق بدون شاهد واقع نمی­ شود. این برخلاف إجماع، کتاب و سنت بوده، مورد تأیید هیچ یک از علمای مشهور نیست. در هر صورتی که طلاق مباح باشد یا نه در هیچ حالتی به حضور شاهد در طلاق امر نشده است.
    خداوند آنجا به حاضر کردن شاهد امر می­ کند که در سوره البقره، آیه۱۳۱می­فرماید: «فاذا بلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف » مراد از مفارقت در این آیه، رها کردن زن و فرستادن او به خانه­ی پدرش است، هرگاه عده­ی طلاق تمام شود و این برای طلاق نیست بلکه حاضر کردن شاهد، به اتفاق تمام مسلمانان به مساله­ی رجعت برمی­گردد؛ یعنی زمانی که مرد می­خواهد در زمان عده به زن رجوع کند، باید شاهد بگیرد.
    حکمت این کار آن است که، چه بسا مرد، زنش را طلاق داده و دوباره او را برمی­گرداند؛ اما شیطان وی را فریب داده و دوباره زن را طلاق بدهد، این طلاق حرام است و کسی از حرام بودن این عمل خبر ندارد. پس، خداوند فرمان می­دهد تا مرد برای رجوع خویش به زن شاهد بگیرد تا برایش معلوم شود که یک طلاق واقع شده است، برعکس برای طلاق شاهد لازم نیست، زیرا وقتی مرد، زن را طلاق داده و برای مرد معلوم می­ شود که، این زن دیگر همسر مرد نبوده، طلاق داده شده است، اما اگر همچنان نزد مرد بماند مشخص نمی­ شود که آیا او را طلاق داده یا نداده است.[۱۸۵] حقیقت این است که، إظهار رأی مخالف عدم وقوع طلاق بدون شاهد با إجماع به زمانی برمی­گردد که برخی از اهل علم مانند: عطاء بن أبی رباح و إبن جریح، به بطلان طلاق یارجعت بدون شاهد رأی داده­اند،[۱۸۶] که سند آن صحیح است.
    ۳٫ سوره الطلاق، آیه دوم « وَ أشهَدوا ذَوی عَدلٍ مِنکُم وَ أقیموا الشَهادَه لِلَّهِ ذَلِکُم یوعَظُ بِهِ مَن کانَ یومَنُ ِاللَّهِ وَ الیومَ الاخِرَ وَ مَن یَتقَ اللَه یَجعَلَ لَهُ مَخرَجا » یعنی: « و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید و شهادت را برای خدا برپا دارید این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده می شوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می­ کند ». وجه استدلال این آیه بر این نکته دلالت می­ کند که، طرفداران عدم واجب بودن شهادت بر طلاق معتقدند که فعل امر مذکور در آیه­ی فوق، بر سنت یا مستحب بودن دلالت می­ کند نه وجوب و قرینه­هایی که فعل امر را از وجوب به سنت متمایل می­ کنند عبارتند از:
    الف) قیاس فعل امر در آیه­ی فوق به شهادت در بیع در سوره البقره، آیه۲۸۲ « وَ أشهِدُوا إِذَا تَبَایَعًتُمً ». تمامی فقها بر مستحب بودن شهادت در بیع اتفاق نظر دارند و شهادت بر طلاق نیز چنین است.
    ب) هیچ حدیثی از پیامبر(ص) و نه قولی از صحابه روایت نشده که ایشان حضور شاهد را شرط صحت وقوع طلاق دانسته باشند به ویژه اینکه، قرآن کریم دستور به حضور شاهد را بعد از بیان طلاق آورده است، و این که ما نمی­توانیم وجوبی را ایجاد کنیم مگر آنکه خداوند آن را بر ما واجب کرده باشد.
    ج) آیاتی که درباره مباح بودن طلاق نازل شده همگی بدون مقید بودن به قید شهادت آمده­اند مانند: « فَأمسِکوهُنَّ بّمَعروفِ أو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ » وهمچنین« الطَلاقُ مَرَتانِ فإمساکَ بِمَعروفٍ أو تَسریحَ بإحسانٍ» بنابراین فعل امر در قول خداوند « وَ أشهَدوا ذَوی عَدلٍ مِنکُم » بر مستحب بودن حمل می­ شود همچنان که، خداوند در خصوص بیع می­فرماید « وَ أشهَدوا إذا تَبایَعتُم »
    د) در شریعت اسلامی هیچ عقدی وجود ندارد که صحیح بودنش مشروط باشد به جز، عقد ازدواج به دلیل اهمیت و جایگاه ویژه­ای که دارد. از آنجا که، با حفظ نسل و آبروی انسان در ارتباط بوده و احکام مهم و پر اثری بر آن استوار شده است، که در زندگی انسان تاثیر زیادی بر جای می­گذارد. همچون؛ محارم سببی به خاطر ازدواج (حرمت خواهرزن و مادر زن به دلیل ازدواج ) و اثبات نسب و احکام ارث.
    اما طلاق از عقودی است که، پیامبر(ص) آن را چنین وصف نموده ­اند: « أبغض الحلال إلی الله الطلاق » یعنی: « زشت­ترین حلال­ها نزد خداوند طلاق است » و به همین دلیل نیازی به انتشار خبر آن میان مردم به عنوان شرط صحت وقوع طلاق نیست.[۱۸۷]
    ۴٫ علماء بر عدم واجب بودن شهادت بر طلاق اجماع دارند. امام شوکانی می­گوید: « اجماع علماء بر عدم وجوب شهادت بر طلاق حکایت دارد ) همچنان که المزرعی، در کتاب تیسیر البیان، آورده است. و عمران بن حصین نیز دلیل قرار دادن فعل امر را در آیه­ی دوم سوره طلاق، بر وجوب شهادت صحیح نمی­دانند.[۱۸۸]
    ۵٫ مراد از آیه مستحب بودن شهادت است. از آنجا که خداوند میان رجعت و جدایی را جمع نمود و برای هر دو به شهادت فرمان داده است بنابراین، شهادت بر طلاق مستحب است نه واجب.[۱۸۹]
    ۶٫ شهادت بر طلاق، نزد جمهور علماء واجب نیست بلکه همچون شهادت بر بیع که مستحب است برای فرد طلاق دهنده هم مستحب و ارشاد و رعایت احتیاط است. شهادت بر طلاق رجعی نیزچنین است و گفته شده که، شهادت بر طلاق رجعی نیز از تاکید بیشتری برخوردار است.[۱۹۰]
    ۷٫ امام شافعی در کتاب الأم گفته است که: « در میان اهل علم مخالفی را ندیده­ام که از روی محافظه کاری، طلاق بدون شاهد و دلیل را حرام بداند. از آنجا که خداوند متعال در این مساله، اختیار را به خود انسان سپرده است نه اینکه آن را فرض و واجب نموده و ترک کننده­ آن مرتکب عصیان شده و قضای آن بر او واجب باشد. از این رو همان گونه که شهادت برطلاق جایز است، شهادت بر رجعت نیز جایز است[۱۹۱]».
    ۸٫ دکتر عبد العظیم المطعنی، استاد تحقیقات عالی در دانشگاه الأزهر و عضو شورای عالی امور اسلامی میگوید: طلاق تنها با جاری شدن آن بر زبان واقع شده و نیازی به شاهد ندارد. اگر مردی زنش را طلاق دهد و مردم از این طلاق باخبر شوند و مرد، زن را ترک نماید ولی در زمان عده به زن رجوع کند، آوردن شاهد برای رجوع به زن کار نیکویی است. اما وقوع طلاق نیازی به شاهد ندارد و به محض تلفظ بدان واقع می­ شود، یعنی مرد این کار را به قصد برداشتن رابطه­ زناشویی و با اجبار و خواسته­ی یک طرفه و بدون رضایت زن انجام می­دهد، چه مردم از آن باخبر شوند چه نشوند. حضور شاهد در طلاق تنها برای زمان پرداخت حقوق زن و یا رجوع مرد به زن بوده و مستحب است، نه واجب. از آنجا که به هنگام جدایی مرد از زن برخی مسائل مالی چون به تأخیر انداختن پرداخت مهریه و نفقه پیش می­آید؛ گرفتن شاهد برای آن امری نیکو و پسندیده است تا از ادعای طرفین و ضایع شدن حقوق آنها جلوگیری شود و این همان مصداق آیه­ی « وَ أشهَدوا ذَوی عَدلٍ منکُم وَ أقیموا الشَهادَه للَّهِ » است.[۱۹۲]
    ۹٫ دکتر محمد رشدی اسماعیل، عضو مجمع تحقیقات اسلامی می­گوید: فتوا سعی در حل مشکل طلاق دارد، در حالی که ضرورتی وجود ندارد تا شهادت دادن همان راه حل باشد. راه حل مشکل طلاق، بررسی اسباب و عوامل آن است اما اینکه ما وقوع طلاق را به علت عدم حضور شاهد نپذیریم، نظری است که هیچ کدام از مذاهب اهل سنت آن را بیان نکرده ­اند و در میان آنها جایگاهی ندارد. زیرا طلاق، به محض بر زبان جاری شدن الفاظ تعیین شده برای آن در فقه واقع می­ شود. استدلال به آیه­ی « و أشهدوا ذوی عدل منکم » برای وجوب شهادت در طلاق نظری مخالف است، چون خداوند متعال به هنگام نوشتن عقود و قرض دستور به حضور شاهد می­دهد، آیا این بدان معنی است که، عدم حاضر کردن شاهد در عقود تجاری موجب بطلان این عقود می­ شود؟ تشخیص و درک ما از این آیه، آن است که امر به حاضر کردن شاهد در این آیه تنها برای استحباب است نه چیز دیگر.[۱۹۳]
    ۲-۲-۳-۲- دلایل قائلان به وجوب :
    ۱٫ قول خداوند در آیه­ی « وَ أشهَدوا ذَوی عَدلٍ مِنکُم وَ أقیموا الشَهادَه لِلَّهِ » وجه استدلال به آیه مذکور به این نکته دلالت می­ کند که، ظاهر دو آیه­ی اول سوره­ی طلاق، بیانگر آن است که قول « وَ أشهَدوا » به هر دو موضوع طلاق و رجعت برگشته و فعل امر برای وجوب است، چون مدلول حقیقی فعل امر، وجوب است و به مدلولی غیر از وجوب متمایل نمی­ شود مگر اینکه، قرینه­ای دال بر غیر وجوب موجود باشد و در این دو آیه، قرینه­ای که مانع وجوب باشد وجود ندارد بلکه، قرائن بر مفهوم وجوب دلالت می­ کنند. از طرفی، طلاق فعلی استثنائی است که به وسیله­ (مرد) یکی از طرفین عقد ازدواج صورت می­گیرد و در رجعت نیز به همین شکل است. از آنجا که إحتمال إنکار حکم طلاق یا رجعت از سوی یکی از طرفین وجود دارد، شهادت شاهدان هرگونه إنکار و نفی موضوع را برطرف می­سازد و برای هرکدام از زن و مرد، حقش را ثابت می­ کند.
    پس هر کس برای طلاقش شاهد حاضر نماید آنگونه که خداوند امر نموده است عمل کرده و در رجعت نیز چنین است، و هر کس نیز بر خلاف فرمان خداوند عمل نماید، از حدود خداوند تجاوز نموده است و عملش باطل خواهد شد و هیچ گونه آثاری از قبیل حقوق مربوط به طلاق مانند: مهریه، أجرت المثل، نفقه و غیره را به دنبال نخواهد داشت.[۱۹۴]
    ۲٫ هر کدام از طلاق یا رجعت که توسط مرد یا زن (طرفین ازدواج) صادر شود، مصلحت هر دو طرف بدان تعلق می­گیرد، پس آوردن شاهد واجب است تا حقوق طرفین حفظ شده و از هرگونه إنکار به هنگام مشاجره و اختلاف جلوگیری شود.
    ۳٫ خداوند متعال، میان طلاق و رجعت، در آوردن شاهد فرقی نگذاشته است و حاضر کردن شاهد در یکی و حذف شاهد از دیگری جایز نیست. از این رو اگر کسی، زنش را طلاق دهد و شاهدی نداشته باشد و یا به زنش رجوع نموده و شاهدی عاقل و بالغ نیاورده باشد، از حدود خداوند عدول کرده است، همچنان که پیامبر(ص) می­فرماید: « هرکس عملی را بر خلاف فرمان و دستور ما انجام دهد، از او پذیرفته نمی­ شود[۱۹۵]».
    ۴٫ أصل، بقای اردواج است، اما طلاق نیازمند دلیل است.[۱۹۶]
    ۵٫ آیات یک و دو سوره­ی طلاق « یَا أیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّهَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُّبَیِّنَهٍ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرا »‏ و « فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِّنکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ذَلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَن کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجا » و بلکه تمام سوره، برای بیان احکام طلاق نازل شده است و به همین خاطر سوره­ی طلاق نامیده شده است. اگر هم در ادامه به موضوع رجعت اشاره کرده است، امر خداوند به آوردن شاهد بعد از آن به موضوع اصلی سوره، که همان طلاق است بر می­گردد و اگر کسی برای طلاق یا رجعت، شاهدی نداشته باشد، عملش غیر شرعی و باطل است.
    ۶٫ رأی به واجب بودن آوردن شاهد در طلاق، دائره­ی محل شهادت را محدود می­ کند. و این حکم شایسته­ طلاق، که زشت­ترین حلال نزد خداوند است می­باشد. این مسأله، با رجعت که موجب تداوم ازدواج که یک مطلوب شرعی است تفاوت دارد.[۱۹۷]
    ۷٫ در قول واجب بودن حضور شاهد بر طلاق، بهترین و مفید­ترین بهانه و وسیله برای ایجاد سازش و قطع اختلاف میان زن و شوهر وجود دارد. بدون تردید، أهل عدالت و إصلاح، جایگاه و تأثیر زیادی بر مردم دارند و از جمله وظیفه­ی آنان إصلاح و پند و بازگرداندن صفا و صمیمیت مابین زن و شوهر است و اگر نصایح و تلاش­ های آنها در هر حادثه­ای کارگر نباشد، دست کم موجب تخفیف و ملاطفت میان زن و شوهر شده و بر عده­ی زیادی تأثیر می­گذارد.[۱۹۸]
    ۸٫ دیدگاه قائل به واجب بودن شهادت در طلاق، بسیاری از مصلحت­های شرعی را تحقق می­بخشد، و دائره وسیع و گسترده­ی طلاق را تنگ­تر می­سازد. در نتیجه، إثبات طلاق را در رابطه با آنچه که میان زن و شوهر اتفاق افتاده و موجب اختلاف شده است را آسان می­ کند.
    شیخ محمد أبوزهره می­گوید: « اگر به ما، اختیار و فرصت بدهند تا در مصر برای موضوع طلاق حکمی را انتخاب کنیم، حکم واجب بودن حضور شاهد را انتخاب خواهیم کرد. پس برای وقوع و إثبات طلاق، حضور دو شاهد عادل شرط است تا إمکان رجوع زن و شوهر به یکدیگر موجود باشد و دائره­ی طلاق محدود شود.
    از طرفی با این حکم، مرد طعمه­ی هوی و هوس­های خود نشده و إمکان إثبات طلاق در آینده فراهم میشود و راه هرگونه مجادله مسدود می­گردد. چه بسا مرد، در صورتی که تعهدی نداشته باشد منکر طلاق می­ شود و زن هم با وجود آگاهی بر آن، توان إثباتش را ندارد. پس، یک مخمصه و تنگنای سخت ایجاد میشود که برون رفت از آن مشکل خواهد شد ».[۱۹۹]
    ۹٫ شاهد آوردن برای طلاق، نزدیکترین رأی و نظر، برای تحقق مصلحت است، و آن را از اینکه نتیجه­ عصبانیت و عکس العمل فوری و آنی باشد دور می­ کند و بدین وسیله، دائره­ی طلاق تنگ می­ شود.[۲۰۰]
    ۱۰٫ از مطرف بن عبدالله روایت شده که، از عمران بن حصین درباره مردی که زنش را طلاق داده است و برای طلاق و رجعتش شاهدی نگرفته بود، سوال شد و او جواب داد، طلاق و رجعتش مخالف با سنت پیامبر«ص» بوده است و می­بایستی بر طلاق و رجعت زنش شاهد می­گرفت و از حدود تجاوز نمی­کرد.[۲۰۱]
    ۱۱٫ سفیان و جریح، از عطاء روایت می­ کنند که، جدایی و رجعت با شهادت قابل إثبات است.[۲۰۲]
    ۱۲٫ بدیهی است که هیچ حلالی نزد خداوند مبغوض­تر از طلاق نیست و دین اسلام، دینی فراگیر و اجتماعی است که هیچ گونه جدایی را خصوصا در خانواده و بالاخص میان مرد و زن را نمی­پسندد، بر این اساس شارع، با حکمت عالیه­اش خواهان کم شدن وقوع طلاق و جدایی است، به همین دلیل شرایط و قیود آن را افزوده است.از این رو حضور دو شاهد عادل را شرایط صحت طلاق قرار داده تا اولا محکم کاری شود و ثانیا کار طلاق به تأخیر افتد تا شاید هنگام حضور دو شاهد، مرد و زن از طلاق دادن پشیمان شده و دوباره میانشان الفت برقرار شود، همچنان که خداوند به این مطلب چنین اشاره کرده: « لا تدری لَعَلَّ الله یُحدِثُ بعدَ ذَلِکَ أمرَا ». این است آن حکمت بزرگی که در حضور دو شاهد وجود دارد.[۲۰۳]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۲-۴- (مناقشه ادله) بررسی دلایل معتقدان به وجوب و استحباب
    ابتدا دلایل کسانی را که شهادت بر طلاق را واجب می­دانند از دیدگاه گروه دیگر، و سپس دلایل کسانی را که شهادت بر طلاق را مستحب می­دانند از دیدگاه دیگری بررسی می­کنیم.
    ۲-۲-۴-۱- بررسی ادله قائلان به وجوب شهادت از دیدگاه قائلان به مستحب بودن شهات :
    ۱٫ أصل در وقوع طلاق، بر زبان جاری کردن لفظ صریح طلاق یا کنایه­ای آن است، به شرطی که موانعی بر سر راه إجرای آن چون؛ إکراه و حیض، بنا بر قول بعضی از علماء قرار نگیرد و دلایل شرعی کافی برای وقوع آن وجود داشته باشد امّا در این آیه، هیچ دلیلی مبنی بر اینکه، حضور شاهد شرط وقوع طلاق است وجود ندارد. مانند اینکه، نفی هر معبود دیگری، غیر از خداوند در عبادات شرط است و یا در معامله شرط است که، وسیله­ خرید یا پول نقد وجود داشته باشد و با جنس خریداری شده معاوضه شود، ولی در دو آیه­ی اول سوره­ی طلاق نگفته است، طلاق بدون شاهد ممکن نیست و یا اینکه، کسی حق ندارد زنش را طلاق دهد مگر اینکه شاهد داشته باشد و دیگر الفاظی که دلالت بر شرط بودن شهادت داشته باشد. بنابراین، أصل برائت ذمه از شرط است ( عدم مسوول بودن مرد نسبت به آوردن شاهد در طلاق) مگر اینکه، دلیلی بر وجود آن باشد در حالیکه هیچ دلیلی بر تأیید شرط شاهد در طلاق وجود ندارد.
    ۲٫ علماء اهل سنت گفته­اند که، اگر مردی نزد قاضی إدعا کند که زنش را طلاق داده است، طلاق محسوب شده و هیچ شاهدی هم نیاز نیست. یعنی اینکه، اقرار و اعتراف مرد کفایت می­ کند. اما در حالتی شاهد لازم است که، اگر زن إدعاء کند که طلاق داده شده است و مرد إنکار کند در این حالت، اگر زن شاهدی نداشته باشد ادعایش پذیرفته نمی­ شود.[۲۰۴]
    ۳٫ آلوسی، عالم و مفسر بزرگ اهل سنت،گفته است که، اگر زندگی با همسر و یا جدایی از او را انتخاب کردید، برای تبرئه از هر گونه تهمت و خاتمه دادن به کشمکش هنگام رجوع کردن یا جدایی از او، دو شاهد عادل را گواه گیرید و این گواه گرفتن مستحب است، همچنان که، خداوند فرموده است: « وَ أشهَدوا إذا تَبایَعتُم »[۲۰۵]
    ۴٫ شهادت بر طلاق در سنت پیامبر(ص) نیامده است و در این صورت اگر، کسی آن را انجام ندهد مخالف سنت به شمار نمی آید.
    ۵٫ قطعا روایت شهادت بر طلاق، که از برخی صحابه نقل شده است، حجت وجوب شهادت بر طلاق را ثابت نمی­ کند، آن هم زمانی که به خاطر إستحکام عقد طلاق بوده و یا حتی در سنت پیامبر(ص) هم آمده باشد جدا از اینکه، هر چهار مذهب أهل سنت قائل به مستحب بودن شهادت بر طلاق هستند.[۲۰۶]
    ۶٫ إستناد به حدیثی که أبوداود در سنتش روایت می­ کند مبنی بر اینکه، از عمران بن حصین درباره مردی که زنش را طلاق داده و برای طلاق و رجوع به زنش شاهدی نداشته است سوال شد و او جواب داد، (طلاق و رجوع به زنش مخالف سنت بوده و نمی­بایست از حدود خارج می­شد).[۲۰۷] به چند دلیل نمی ­تواند حجت باشد:
    اول اینکه: قول ( مخالف سنت )، مجمل بوده است و مجمل هم معانی زیادی را در بردارد که إحتمال همه­ی این معانی را دارد و موجب برتری یک معنی خاص بر دیگری نمی­ شود. بنابراین، قول مذکور هم إحتمال شرط بودن شهادت را دارد و هم إحتمال واجب بودن را و هم إحتمال تمام چیزهایی را که سنت هستند و نام سنت بر آنها نهاده شده است. سنت یعنی آنچه که از پیامبر(ص) نقل شده از قبیل: شرط، واجب و مباح.
    دوم اینکه: عمران بن حصین، به آن مرد نگفته که طلاقت باطل است و رها کردن چنین مساله­ای از سوی او بعید می­نماید. از آنجا که او راوی حدیث و محل إعتقاد است و از طرفی، صحابه أهل عدالت و دادند، و اگر بیان نکردن جمله­ (طلاقت باطل است) ناقص ترک حاضر کردن شاهد در طلاق بود، به طور قطع آن را بیان می­کرد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم