منطبق بودن طرح و تهیه سوالات در هر ارزشیابی و امتحان بر اصول طراحی سوال بسیار حایز اهمیت بوده است.
اکثریت دبیران در طرح سوالات امتحانی بیشترین تاکید و توجه را بر درک و فهم دانشآموزان از مطالب آموخته شده را داشتند.
بیش از نیمی از دبیران معتقد بودند سوالهای امتحانهای نهایی بر محفوظات تکیه دارد تا بر درک و فهم.
روایی و پایایی داخلی سوالهای امتحان نهایی پایین بوده ولی دشواری اکثریت سوالها بالا.
پژوهش “بررسی شیوه ارزشیابی موجود از دانشآموزان سال سوم مدارس راهنمایی قائمشهر و مقایسه نظری آن با الگوی مطلوب ارزشیابی از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت” که توسط برارجعفری (۱۳۷۶) روی ۸۰ معلم در چهار منطقه آموزشی انجام شده است، نتایج ذیل را به دست داده است که با موضوع این پژوهش هماهنگ است.
بیش از دو سوم (۸۰%) معلمان به تعیین هدفهای درسی قبل از شروع تدریس توجه دارند و (۲۰%) بقیه به دلیل عدم آشنایی یا بیتوجهی به آن یا به دلایل دیگر جواب منفی دادهاند.
بیش از نیمی از دبیران (۷۶%) در هنگام طرح سوالات امتحانی خود به اولین اصل مهم در طرح سوال یعنی طرح سوالها بر اساس هدفهای تعیین شده هر بخش از کتاب توجه نموده و آن را انجام میدهد و ۲۴% دبیران به این اصل مهم توجه ندارند.
بیشترین تلاش دبیران معطوف به این است که دانشآموزان را در ضمن سال تحصیلی برای شرکت در امتحانات نهایی آماده کننده و تمام تلاش خود را بر تدریس محتوایی میکنند که احتمال میدهند بیشتر امکان طرح سوال امتحان نهایی از آن وجود دارد.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
اکثریت دبیران (۳۳/۹۳%) در طرح سوال امتحانی درک و فهم دانشآموزان از مطالب آموخته شده را در نظر میگیرند.
بیش از ۷۰% دبیران امتحان خود را بر اساس همان مطالب و مباحث تدریس شده در کلاس به عمل آورده و ۳۴/۲۹% نیز امتحان خود را منحصر به مطالب تدریس شده در کلاس نکردهاند.
پژوهش “بررسی همخوانی هدف-محتوا در برنامه درس تعلیمات دوره راهنمایی تحصیلی” که توسط زارعزاده (۱۳۷۵) انجام شده است. نتایج بدست آمده از این پژوهش با بهره گرفتن از نظرسنجی ۳۰ معلم دوره راهنمایی تحصیلی انجام شده است که این نتایج بررسی همخوانی و همبستگی بین هدف با محتوا و محتوا با هدفهای رفتاری و آزمونهای نظری و عملی را شامل میشود.
بین اهداف کلی کتاب با محتوای فصلهای کتاب تناسب و همخوانی وجود داشته و برای فصل اول کتاب سال اول برای هیچیک از سه حیطه هدفها (شناختی، مهارتی، عاطفی) هدفی در نظر گرفته نشده بوده است.
تمام آزمونها و هدفهای رفتاری با محتوای تدوین شده همخوانی داشته است.
آزمونهای نظری تنها در حیطه شناختی و در پایینترین سطح آن یعنی سطح دانش و درک و فهم تدوین شده بوده است.
اکثرا حدود ۸۰% اعتقاد داشتند که محتوا سنگین نیست و حجم کتابها زیاد نبوده است.
محتوای سوالات امتحانی در حیطه شناختی و در سطح درک و فهم تدوین شده بوده و ارزشیابی از سایر حیطهها را در بر نمیگرفته است.
اهداف کتابهای تعلیمات اجتماعی سال اول، دوم و سوم راهنمایی تنها در حیطه شناختی و سطح دانش و درک و فهم بوده و اهداف تدریس شده در حیطههای مهارتی و عاطقی تحقق نیافته است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
پژوهش “بررسی نگرش معلمان دوره ابتدایی در مورد طراحی آموزشی، روشهای نوین تدریس، کاربر رسانههای آموزشی و شیوههای ارزشیابی” که توسط اوحدی (۱۳۷۴) روی ۳۰۰ معلم انجام شده است. نتایج این پژوهش بسیار گسترده بود که از آن میان به مواردی که رهنمونی برای انجام این پژوهش بوده است اشاره میشود.
اکثر معلمان با هدفهای تعلیم و تربیت و طرح درس آشنایی دارند، در رابطه با تدریس خود آگاهی دارند، اما آگاهی آنان نسبت به حیطههای یادگیری کافی نیست و از این نظر بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
اکثر معلمان در مورد استفاده از شیوههای عینی ارزشیابی، آشنایی و آگاهی خود را در حد متوسط ذکر کردهاند.
پژوهش “سوالهای چند گزینهای و تاثیر آن بر یادگیری دانشآموزان، محتوای آموزشی، روش تدریس معلمان” که توسط کیامنش (۱۳۷۱) انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که تعداد امتحانات مختلف و نوع سوالها، محتوای آنها، فراموش کردن محتوای کتاب و استفاده از جزوه و پلیکپی، فشارهای همه جانبه بر دانشآموزان و معلم برای نمره بیشتر، میتواند آغازگر به صدا در آوردن زنگ خطری باشد که از کاهش، افت کیفیت آموزش و تبدیل شدن آموزش به حفظ کردن و به خاطر سپردن مطالب خبر دهد.
پژوهش “ارزشیابی امتحانات هماهنگ از طریق مقایسه تحلیلی سوالات امتحانی داخلی، هماهنگ و نهایی در دوره ابتدایی و راهنمایی تحصیلی و تاثیر هریک در نمرات دانشآموزان” که توسط شریفی (۱۳۷۴) روی ۸۱۶ معلم، مدیر و دانشآموزان در هر پایه تحصیلی مقطع راهنمایی و ابتدایی انجام شده است.در این تحقیق نمونههایی از سوالات امتحانهای داخلی، نهایی و هماهنگ از نظر اصول آزمونسازی و طبقهبندی سوالها بر اساس هدفهای یادگیری مورد مطالعه قرارگرفت. نتایج پژوهش مذکور کمک شایانی به انجام این پژوهش کرده است، از همین رو به نتایج مرتبط با آن اشاره میشود.
تحلیل محتوای آزمونهای اجرا شده در امتحانات داخلی، هماهنگ و نهایی نشان داد که سوالهای مطرح شده در امتحانات نهایی و هماهنگ از نظر اصول آزمونسازی بر سوالهای امتحانات داخلی برتری داشته است.
تحلیل سوالها از نظر طبقه بندی سطوح یادگیری در انواع امتحانات سه گانه نشان داده است که بیشتر سوالها به سطح دانش معطوف بوده و سطوح بالاتر یادگیری مانند تحلیل، ترکیب و ارزشیابی کمتر مورد توجه طراحان سوال بوده است. اما روی هم رفته امتحانات هماهنگ و نهایی نسبت به امتحانات داخلی برتری نسبی دارند.
پژوهش “تجزیه و تحلیل سوالهای هماهنگ ۱۳۷۳ در استان اصفهان” که توسط سبحانینژاد (۱۳۷۴) انجام شده است.از میان نتایج بدست آمده از این پژوهش به مرتبطترین آنها اشاره میشود.
از جنبه انطباق سوالها با سطوح حیطه شناختی، ۸۰% مناطق آموزشی فقط سطح اول حیطه شناختی، ۲۰% تا سطح چهارم حیطه شناختی سوالاتی را مطرح کرده بودند.
اعتبار صوری و محتوایی آزمون بسیار بالا بود.
اصول آزمونسازی در سوالهای امتحان هماهنگ در خرداد ۱۳۷۳ مناسب و رعایت شده است.
از نظر ضریب تشخیص ۶۸% مناطق آموزشی دارای ضریب مناسب و ۳۲% ضریب تقریباً مناسب داشتند.
از نظر ضریب دشواری ۵/۳۷% مناطق آموزشی با ضریب مناسب و مساله ساده بودن آزمون و ۵۰% با ضریب مناسب و ۳۱/۹% با ضریب تقریباً مناسب و مسالهی سخت بودن آزمون را نشان دادند.
از جنبه پایایی نیز ۷/۶۵% مناطق آموزشی استان اصفهان از ضریب بسیار بالا و ۲۵/۳۱% از ضریب نسبتاً مناسبی برخورداند.
پژوهش “ارزیابی سوالهای امتحان نهایی پایه پنجم ابتدایی استان آذربایجان غربی با سطوح مختلف یادگیری بلوم” که توسط کامران (۱۳۷۹) روی ۲۵% جامعهی سرگروههای آموزشی پایه پنجم و کارشناسان سنجش و امتحانات انجام شده است.نتایج پژوهش مذکور بدین شرح است.
اکثر سوالهای درس جفرافیا (۱۲/۸۴%) در سطح دانش طراحی شده است.
اکثر سوالهای درس تاریخ و مدتی (۵۲/۸۳%) در سطح دانش طراحی شده است.
اکثر سوالهای آزمون بر روی دانش حقایق متمرکز شده و معلمان تمایل دارند مهارتهای شناختی پایینتری را اندازهگیری کنند و ارزشیابی بر محفوظات دانشآموزان تکیه دارد.
پژوهش “عملکرد معلمان پایه پنجم ابتدایی با توجه به میزان آگاهی آنان از اهداف، روش تدریس، مهارت تدریس، کاربرد مواد آموزشی، روش ارزشیابی و کیفیت سوالهای امتحانی در درس تعلیمات اجتماعی” که توسط تاجیک اسماعیلی (۱۳۸۲) انجام شده است. این پژوهش با بررسی دانش معلمان از هدفها، روش تدریس و میزان مهارت آنها در تدریس و کاربر مواد آموزشی، میزان استفاده و توجه به این متغیرها را در روش ارزشیابی و کیفیت سوالهای امتحانی مورد ارزیابی قرار میدهد. نتایج پژوهش مذکور عبارت است از:
۷/۹۷% از معلمان سوالهای امتحانی را از متن درس تهیه میکنند.
۸۰% معلمان در ارزشیابی از درس تعلیمات اجتماعی از انواع سوالهای تشریحی، چند گزینهای و صحیح-غلط استفاده میکنند.
بارم بندی سوالها مناسب و با اهمیت سوالها از نظر هدفهای آموزشی تناسب دارند.
اصول بودجهبندی در تهیه سوال رعایت شده است.
سوالهای امتحان نهایی درس تاریخ، واضح و قابل فهم طراحی شده است.
سوالهای امتحان از آسان به دشوار طراحی شده است.
هری گروور[۷۸] (۲۰۰۸) در تحقیقات خود بیان کرد که کلاسهای امروزی به صورت فعل و انفعالی در آمده و این امر رویه ارزشیابی را کند میکند، وی در تحقیق خود به این نتیجه رسید که دانشآموزان با ارزشیابی مستمر به تجربیات عمیق آموزشی میرسند و معلمان میتوانند با ارزیابی تفکرات آنها به همراه بازخوردهای مناسب، آموختهها را تثبیت و میزان عمق یادگیری را بهبود بخشند.
فلمینگ و چامبرز[۷۹] (۱۹۸۳) در مطالعهای با تحلیل ۴۰۰ آزمون معلم ساخته کلاسی در مورد طبیعت سنجش کلاسی به نتایج زیر دست یافتهاند:
در اغلب موارد سوالات کوتاه پاسخ به کار گرفته میشوند.
سوالات انشایی، کمی بیش از یک درصد موارد، آزمون را تشکیل میدهند.
سوالات جور کردنی، بیش از سوالات چند گزینهای و صحیح غلط مورد استفاده قرار میگیرند.
در سوالات آزمون تقریبا، ۶۹% موارد، دانش مربوط به واژهها، واقعیتها، قواعد و اصول اندازهگیری میشود.
کمی از سوالات توانایی کار بستن یادگرفتههای دانشآموزان را اندازه میگیرند.