کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • عوامل شکل گیری گفتمان ناسیونالیسم و بازتاب آن در مطبوعات از دوران مشروطه تا پایان دوره رضا شاه (۱۲۸۵-۱۳۲۰ ه ش) ۹۳- قسمت ۴
  • پایان نامه نهایی- قسمت ۱۳
  • تاثیر مانورهای نظامی در استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران از سال‌های 1384 تا 1391 هجری شمسی92- قسمت 2
  • مقایسه ی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، حافظه ی فعال، توجه متمرکز بر خود و توجه مداوم افراد مبتلا به لکنت، بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و افراد بهنجار- قسمت ۹
  • مقایسه خود پنداره تحصیلی، خود کارآمدی تحصیلی، عزت نفس و اضطراب امتحان- قسمت ۷
  • تحولات اجتهاد در ادوار مختلف فقه امامیه- قسمت ۸
  • بررسی موانع خصوصی سازی و مشارکت بخش خصوصی درشرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان- قسمت ۳- قسمت 2
  • فردی بودن مجازات در حقوق ایران و فقه امامیه۹۳- قسمت ۳
  • بررسی نقش آموزش های فنی و حرفه ای وکشاورزی در توسعه خود اشتغالی از دیدگاه هنرجویان و هنرآموزان استان سمنان- قسمت ۳
  • منابع پایان نامه درباره رابطه بین فعالیت آنزیم های زنجیره تنفسی و بازدهی خوراک ...
  • رقص در اسلام- قسمت ۶
  • ارتباط-بین-غنی-سازی-شغلی-با-تعهد-سازمانی-و-رضایت-شغلی-در-سازمان-تامین-اجتماعی-شهرستان-ساری- قسمت ۳
  • مطالعه اثرات آنتی اکسیدانی و آنتی گلایکشنی جاسمونیک اسید و الاجیک اسید در بافت ریه موش سوری در شرایط INVITRO- قسمت ۳
  • مقایسه سیر درمانی و پیش آگهی کودکان مبتلا به ITP در بیمارستان حضرت معصومه در سال ۸۸ تا ۹۱- قسمت ۳
  • پیش فروش ساختمان از دیدگاه فقه و حقوق ایران- قسمت ۶
  • شناسایی معیار های طراحی مجموعه های فرهنگی -تاریخی در بافت تاریخی در ارتباط با بافت جدید- قسمت ۲
  • پیش بینی موفقیت شغلی بر مبنای عوامل ویژگی شخصیتی سرشت و منش در کارکنان پروازی و زمینی یک شرکت هواپیمایی۹۳- قسمت ۳
  • تحول مفهوم اجماع در تاریخ اندیشه سیاسی اسلام- قسمت ۴
  • دانلود فایل ها در رابطه با اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان ...
  • ارتباط-بین-غنی-سازی-شغلی-با-تعهد-سازمانی-و-رضایت-شغلی-در-سازمان-تامین-اجتماعی-شهرستان-ساری- قسمت ۵
  • مخابرات استان خراسان- قسمت ۳
  • ارزیابی تعالی سازمانی شرکت گاز استان مرکزیبر اساس مدل EFQM- قسمت ۵
  • دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان ...
  • ارتباط پایداری مرکزی با عملکرد ورزشی بازیکنان والیبال شهرستان دامغان- قسمت ۷
  • عوامل موثر بر عدم پذیرش مدیریت تلفیقی مگس زیتون در بین باغداران زیتون شهرستان رودبار- قسمت ۲
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره حذف علف کش بنتازون به عنوان یک آلاینده در حضور ...
  • نقش بیمه مهریه در خانواده- قسمت ۴
  • مطالعه و شناخت تایپوگرافی در طراحی جلد کتابها ی سیاسی و اجتماعی دهه ۷۰ و ۸۰ ایران- قسمت ۲
  • تحلیل حقوقی رهن دریایی و مقایسه آن با رهن مدنی- قسمت ۲
  • اثر قیمتی معاملات بلوک در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۲۸
  • دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع بررسی-عوامل-تأثیرگذار-بر-انتخاب-مقاصد-مسافرتی-مشتریان-آژانس-های-مسافرتی-و-گردشگری-استان-مازندران- فایل ۱۵
  • بررسی تطبیقی درخواست طلاق از سوی زن در مذاهب اسلامی- قسمت ۸




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تربيت مذهبي كودک- قسمت 18 ...

    بر اساس معیارهای اخلاقی فرد، باید انگیزه‌های شخصی‌اش را فدای انگیزه‌های اجتماعی كند تا بتوان به اهداف مد نظر اسلام رسید. موعظه و پند و اندرز نیكو یكی از طرق دعوت مردم به خداشناسی است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    انسان‌ها با هم متفاوتند، همه را نمی‌توان به یک صورت تربیت نمود، گاه یک جمله كوتاه و یک تذكر فرد را بیدار می‌كند و او را از اعمالی كه انجام می‌دهد آگاه می‌نمایند.
    در قرآن با ذكر قصه‌ها توجه افراد به اصول و حقایق اخلاقی جلب می‌شود گاه با ذكر داستانها افراد را تربیت نموده تربیت از طریق ذكر داستان در مراحل مختلف رشد مؤثر است. یكی از روش‌های متداول در تعلیم و تربیت استفاده از پاداش و تنبیه است. انسان طبیعتاً از پاداش لذت می‌برد و از تنبیه روی‌گردان است.
    همین گرایش انسان سبب تشویق انسان به انجام كارهای خوب و خودداری از انجام كارهای ناپسند می‌گردد. در دین مقدس اسلام تشویق و تنبیه به صور گوناگون بیان شده است. در كتب اسلامی از بهشت و دوزخ و سود و زیان، خیر و صلاح، شر و بدبختی و سرانجام خوب و رستگاری سخن به میان آمده است.
    انتظار ما از مذهب آن است كه برای طرز برخورد ما با پدیده‌ها و موجودات، ضابطه‌هایی معین كند. در یک نگاه كلی می‌توان روش‌های تعلیم و تربیت را در شش دسته تقسیم كرد.
    روش‌های عاطفی: مهر و محبت، تحریک عواطف و احساسات، خطبه‌های شاعرانه و …
    روش‌های امیدساز: وعدة پاداش، مژده، بشارت و …
    روش‌های امتناعی: استدلال، بحث، مجادله و …
    روش‌های عنایت‌آمیز: مزاح، تجاهل و …
    روش‌های هشداردهنده: اخطار، بیم و …
    روش‌های غیر مستقیم: كنایه و اشاره و …
    در اعمال مذهبی باید به وضعیت جسمانی، روانی، فكری، مخاطب توجه كرد و از یک كودك هفت‌ساله نمی‌توان انتظار همراهی با شما در جلسات چند ساعتة دعا و مناجات را داشت.
    اگر مفاهیم و ارزش‌های دینی در موقعیت‌های ناخوشایند و زمانی كه فرد به لحاظ عاطفی و شرایط روانی و ذهنی و حتی شرایط جسمانی آمادگی كافی را نداشته باشد ارائه گردند اثر مخربی در تربیت معنوی او خواهد داشت.
    وقتی كودك از درون ناآرام است هیچ پیامی از بیرون به او منتقل نمی‌گردد، هر چند این پیام زیبا و دلنشین باشد. روش‌های كنونی تعلیم و تربیت غالباً خسته‌كننده و تكراری است و بدون آماده‌سازی و ایجاد شوق، بصورت مستقیم با مخاطب رابطه برقرار می‌كند، پس در نتیجه روش‌های تربیتی مذكور یا بی‌فایده و بی‌تأثیر است و یا اثر معكوس می‌گذارد و فرد را از دین و اخلاق گریزان می‌سازد چون تكرار محرك‌های یكنواخت موجب دلزدگی و بیزاری فرد می‌شود.
    یكی از پایدارترین و در عین حال خوشایندترین یادگیری‌ها، یادگیری مشاهده‌ای است. هنر یک مربی مذهبی آن است كه مفاهیم دینی و آیات الهی را با تصاویر زنده، لحظات نشاط‌آور و احساسات شورانگیز به كودك عرضه كند.
    یكی دیگر از نكاتی كه رعایت آن در فرایند تربیت دینی لازم است حفظ شخصیت كودك می‌باشد. مربی باید بدون كمترین برخورد با شخصیت كودك و آسیب زدن به آن، برنامه خویش را دنبال كند در غیر این صورت ورودی‌های كودك بر مربی بسته شده و دیگر كودك پذیرای مربی نخواهد بود و حالت تدافعی به خود می‌گیرد.
    اسلام در سیستم تربیتی خود اصل تنبیه را به عنوان آخرین روش تربیتی پذیرفته است. به این معنی كه وقتی مربی تمام روش‌های تربیتی را نسبت به تربیت‌شونده اعمال كرد ولی در تقویت یا تضعیف رفتار موفق نشد، اصل تنبیه ضرورت خود را می‌یابد.
    وجود جهنم و عذاب اخروی مجرمین در آیات قرآن دلیلی روشن است كه اسلام، اصل تنبیه را قبول كرده است. خداوند متعال با ما انسان‌ها نیز مدارا می‌كند و از برخی اعمال ما چشم‌پوشی می کند و اگر اعمال ما از حدود خود تجاوز كند، اعمال ناستوده ما را كیفر می‌دهد.
    خداوند مردم را به عفو و گذشت بر اساس هدف مهمی دعوت می‌كند. خدایی كه انسان را آفرید به طبیعت او از سایر عقلا آشناتر می‌باشد و به اموری كه باعث ایجاد شر و فساد در وجود انسان می‌شود آگاهی كافی دارد.
    چون كودك شرایط مسئولیت را ندارد و هیچ مسئولیتی بر گردنش نیست پس از او رفع تكلیف شده است همانطوری كه از بیمار، برخی از تكالیف همچون روزه گرفتن و از مجنون، برخی از تكالیف مانند انجام عبادات برداشته شده است.
    تشویق بدون تردید از مهم‌ترین اركان روان‌شناسی تربیتی است و عامل مؤثر در تحریک انگیزه‌ها و پیشرفت افراد در یادگیری می‌باشد.
    تشویق از نیازهای اساسی انسان‌ها است چه كودكان و چه بزرگسالان نیازمند به تشویق می‌باشند پس باید شیوه‌های تشویق افراد به اقتضای سنشان و میزان درك و فهم آنها متفاوت باشد.
    تشویق و ترغیب راه پیشرفت و ترقی را بر كودكان بازتر نموده و شعلة امید را در وجود آنها روشن‌تر می‌كند.
    مسأله دیگری كه والدین باید در امر تشویق بدانند این است كه تشویقات نباید مكرر باشند زیرا در غیر این صورت ارزش واقعی تشویق از میان می‌رود و همچنین نباید تشویق بیش از اندازه باشد به طوری كه اگر كودك عملی بهتر از عمل گذشته انجام دهد دیگر هیچ لفظی برای وصف رضایت خود نداشته باشیم پس این تشویق‌ها باید به اندازه بوده و از هرگونه زیاده‌روی در تشویق خودداری شود.
    برای اینكه كودك آمادگی كافی جهت پذیرش مسائل دینی را داشته باشد، بهتر است از سال‌های پیش از بلوغ آرام‌آرام و به تدریج آنها را با وظایف دینی خود آشنا كنیم.
    یكی دیگر از مسائل مهم در امر پرورش مذهبی كودك این است كه آنان را از افراط و
    تفریط در عبادت دور بداریم و هرگز آنان را به انجام عبادت زیاد مجبور نكنیم حتی اگر خود كودك به زیادی در عبادت تمایل نشان داد مربی باید سعی كند كه این عبادت را رو به كاهش دهد.
    در ذات كودك نیازمند بودن به دین و عشق به خداوند به صورت امانت نهاده شده و همچنین انسان به صورت آزاد و مختار آفریده شده و از هر گونه اجبار و تحمیل بیزار بوده و اگر از این اجبار، برای دعوت فرد به دین استفاده شود سبب طغیان و سركشی او می‌گردد. هدف اصلی از تربیت درونی كردن ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی و دینی در جان آدمیان است. بنابراین تلاش والدین و مربیان باید بر اعطای بینش و شعور او به كودك و پیوند دادن او به مفاهیم و ارزشها با احساسات و عواطفشان تلاش باشد.
    پیچیدگی شخصیت كودكان و آثار زیانباری كه از بی‌تجربگی خانواده‌ها به وجود می‌آید اقتضا می‌كند كه والدین پیوسته با كارشناسان مسائل تربیتی دینی در ارتباط بوده و بدین وسیله راه‌حل مناسب و كم خطری برای مشكلات اخلاقی و مذهبی فرزندان بیابند.
    هنر یک مربی آن است كه جاذبه‌های پیام خود را آشكار سازد و به تناسب حال و وضع مخاطب و به لحاظ سلیقه و شرایط عاطفی، روانی و اجتماعی او جلوه‌ای مناسب به پیام خود بدهد. از سوی دیگر باید از ایجاد تصویرهای زننده در مورد افعال و رفتارهای مذهبی پرهیز كرد.
    با بزرگتر شدن كودك و رسیدن او به سن بلوغ باید او را با عقوبتهای الهی و آثار زیانبار گناه آشنا كرد و هشدارهای الهی را به او یادآوری كرد چرا كه معمولاً ترس از عذاب در كنار امید به پاداش نقش مهمی در دوری از گناه و انحراف دارد اما در عین حال باید از افراط و تفریط دوری كرد و بین خوف و رجاء تعادل ایجاد كرد.

    فهرست منابع و مؤاخذ
    *قرآن كریم
    1. اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ تربیت، انتشارات دلیل ما، چاپ و نگارش ناصر غفراللهی، قم، بهار81.
    2. امینی، ابراهیم، آیین تربیت، سازمان چاپ انتشارت اسلامی تهران، پائیز 75.
    3. انصاریان، حسین، نظام خانواده در اسلام، انتشارات ام‌ابیها، چاپ باقری، چاپ شانزدهم، قم، سال 80.
    4. بندرریگی، محمد، فرهنگ بندرریگی (عربی به فارسی)، انتشارات علمی، بی‌تا، بی‌جا.
    5. الدكتور، سیدجمیلی، سفارشات پیامبر اكرم به دختران و زنان، مترجم سیدمهدی شمس‌الدین، انتشارات دارالفكر، قم، پائیز79.
    6. حجتی، سیدمحمدباقر، اسلام و تعلیم و تربیت، چاپ و نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، بهمن 58.
    7. حسینی دشتی، سیدمصطفی، معارف و معاریف دائرالمعارف جامع اسلامی، ج3 و 9، چاپ امین، مؤسسه فرهنگی آرایه، تهران 79.
    8. خدیوی‌زند، دكتر محمدمهدی، مباحث اسلامی در روان‌شناسی تربیتی، جلد 1، چاپ بنیاد، چاپ اول، تهران، آبان 73.
    9. خمینی، روح‌ا…، استفتائات امام از محضر رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی، جلد1، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم 1366.
    10. شبّر، عبدا…، اخلاق شبر، مترجم محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم 1380.
    11. شریعتمداری، علی، تعلیم و تربیت اسلامی، چاپخانه سپهر، چاپ پانزدهم، انتشارات امیركبیر، تهران 79.
    12. شكوهی، غلامحسین، تعلیم و تربیت و مراحل آن، مؤسسه چاپ انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوازدهم، 1371، بی‌جا.
    13. طباطبائی، سیدمحمدحسین، آموزش دین، جمع‌ آوری سیدمهدی آیت‌اللهی، چاپ جهان‌آرا، تهران، بی‌تا.
    14. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، چاپخانه سپهر، تهران، 1342.
    15. فائضی، علی، جایگاه روش های تنبیه در تعلیم و تربیت، چاپ سوم، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی فیض كاشانی، چاپ طلوع آزادی، 1385، بی‌جا.
    16. فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی از نظر وراثت و تربیت، بخش دوم، چاپ 18، نشر معارف اسلامی، 1362، بی‌جا.
    17. قائمی، علی، اسلام و تربیت دختران، مجموعه بحثهای رادیوئی، چاپ پنجم، چاپ طلوع آزادی، بهار 64، بی‌جا.
    18. (…)، پرورش مذهبی كودك، انتشارات ارشاد، قم، اسفند85.
    19. (…)، چگونگی تقویت و تثبیت نگرش و رفتار دینی در دانش‌آموزان، انتشارات امیر، 1374، بی‌جا.
    20. (…)، هدایت نوجوان به سوی نماز، ستاد اقامه نماز، 1373، بی‌جا.
    21. قرائتی، محسن، راز نماز (گناه‌شناسی)، ستاد اقامه نماز، 1374، بی‌جا.
    22. (…)، تفسیر نور، جلد (2) و (1)، ناشر مركز فرهنگی درسهایی از قرآن، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، چاپ هفتم، تهران، بهار 1382.
    23. كریمی، رویكردی نمادین به تربیت دینی یا تأكید بر روش های اكتشافی، انتشارات قدیانی، 1378، بی‌جا.
    24. كریمی‌نیا، محمدعلی، الگوهای تربیت اجتماعی، پیام مهدی قم، 1377.
    25. كلینی، ثقة‌الاسلام، اصول كافی، مترجم آیت‌ا… شیخ محمدباقر كمره‌ای، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، چاپخانه بزرگ قرآن كریم، چاپ اول، بی‌جا.
    26. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بنتقه حاج سیدجواد علوی و حاج شیخ محمد آخوندی، سرای حاج حسن شركت طبع بحار الانوار، جلد 72 و 104، تهران، بی‌تا.
    27. محمدی‌ری‌شهری،محمد، میزان‌الحكمه، مترجم حمیدرضا شفیعی، ویرایش سوم، 1377 هـ .ش. ناشر دارالحدیث، چاپخانه دارالحدیث، چاپ اوّل، جلد 14، بی‌جا.
    28. مطهری، مرتضی، ده گفتار، چاپ شانزدهم، چاپ فجر،
    انتشارات صدرا، قم آبان 76.
    29. مظاهری، حسین، تربیت فرزند از نظر اسلام، انتشارات امیركبیر، چاپ و نشر بین‌الملل، تهران، 81.
    30. معلوف، لویس‌المنجد، (برگزیده) فرهنگ جدید (عربی ـ فارسی)، ترجمه منجدالطلاب، مترجم: م.محمد، جلد 1، تهران 1360.
    31. ملكی، حسن، خانواده و تربیت دینی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، چاپ آرین، تابستان 85، بی‌جا.
    32. موسوی زنجارودی، سیدمجتبی، تربیت مذهبی كودك، انتشارات میثم تمار، چاپخانه دفتر تبلیغات اسلامی، زمستان 77، بی‌جا.
    33. میخبر، سیما و دیگران، ریحانه بهشتی، قم، نورالزهرا، 1382.

    مجلات

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر لغات بیگانه درادبیات داستانی دوره معاصر۹۳ ...

    واحد بردسیر
    دانشگاه آزاد واحد بردسیر
    دانشکده ادبیات و علوم انسانی
    پایان نامه جهت اخذ درجه ی کارشناسی ارشد (M.A)
    موضوع :
    تاثیر لغات بیگانه درادبیات داستانی دوره معاصر

    استاد راهنما :
    سرکار خانم دکتر واله جلالی
    نگارش :
    محمد لطفی مهروئیه
    تابستان ۹۳

    دانشگاه آزاد اسلامی
    واحد بردسیر
    دانشکده ادبیات و علوم انسانی
    پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد «M.A»
    عنوان:
    تاثیر لغات بیگانه درادبیات داستانی دوره معاصر
    نگارش:
    محمد لطفی مهروئیه
    تاییدیه هیات داوران:
    ۱-سرکار خانم دکتر واله جلالی استاد راهنما
    ۲-جناب آقای دکتر هوشمند اسفندیار پور استاد داور
    ۳-جناب آقای دکتر احمد رستمی استاد داور

    معاونت پژوهشی و فناوری
    به نام خدا
    منشور اخلاقی پژوهش
    با یاری از خداوند سبحان و اعتقاد به این که عالم محضر خداست و همواره ناظر به اعمال انسان و به منظور پاس داشت مقام بلند دانش و پژوهش و نظر به اهمیت جایگاه دانشگاه در اعتلای فرهنگ و تمدن بشری ،ما دانشجویان و اعضاء هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی متعهد می گردیم اصول زیر را در انجام فعالیت های پژوهشی مدنظر قرار داده و از آن تخطی نکنیم:

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

     

    اصل برائت :التزام به برائت جویی از هر گونه رفتار غیر حرفه ای و اعلام موضع نسبت به کسانی که حوزه علم و پژوهش را به شائبه های غیر علمی می آلایند.

     

    اصل رعایت انصاف و امنیت :تعهد به اجتناب از هر گونه جانب داری غیر علمی و حفاظت از اموال تجهیزات و منابع در اختیار.

     

    اصل ترویج :تهعد به رواج دانش و اشاعه نتایج تحقیقات و انتقال آن به همکاران علمی و دانشجویان به غیر از مواردی که منع قانونی دارد.

     

    اصل احترام :تعهد به رعایت حریم ها و حرمت ها در انجام تحقیقات و رعایت جانب نقد و خودداری از هر گونه حرمت شکنی.

     

    اصل رعایت حقوق:التزام به رعایت حقوق پژوهشگران و پژوهیدگان (انسان ،حیوان و نبات)و سایر صاحبان حق.

     

    اصل راز داری:تعهد به صیانت از اسرار و اطلاعات محرمانه افراد سازمان ها و کشور و کلیه افراد و نهادهای مرتبط با تحقیق.

     

    اصل حقیقت جویی:تلاش در راستای پی جویی حقیقت و وفاداری به آن و دوری از هر گونه پنهان سازی حقیقت .

     

    اصل مالکیت مادی و معنوی :تعهد به رعایت کامل حقوق مادی و معنوی دانشگاه و کلیه همکاران پژوهش.

     

    اصل منافع ملی:تعهد به رعایت مصالح ملی و در نظر داشتن پیشبرد و توسعه کشور در کلیه مراحل پژوهش.

     

    تاریخ:
    شماره:
    واحد بردسیر
    تعهد نامه اصالت یا پایان نامه تحصیلی
    اینجانب محمد لطفی مهروئیه دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته/دکتری تخصصی در رشته زبان و ادبیات فارسی که در تاریخ ۲۲/۷/۱۳۹۳ از پایان نامه/رساله خود تحت عنوان ” تاثیر لغات بیگانه در ادبیات داستانی دوره معاصر” با کسب نمره ۵/۱۷ و درجه بسیار خوب دفاع نموده ام بدینوسیله متعهد می شوم:

     

     

     

    این پایان نامه /رساله حاصل تحقیق و پژوهش انجام شده توسط اینجانب بوده و در مواردی که از دستاوردهای علمی و پژوهشی دیگران (اعم از پایان نامه ،کتاب،مقاله و…)استفاده نموده ام ،مطابق ضوابط و رویه موجود،نام منبع مورد استفاده و سایر مشخصات آن را در فهرست مربوطه ذکر و درج کرده ام.

     

    این پایان نامه/رساله قبلاً برای دریافت هیچ مدرک تحصیلی (هم سطح ،پایین تر یا بالاتر)در سایر دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ارائه نشده است.

     

    چنانچه بعد از فراغت از تحصیل ،قصد استفاده و هر گونه بهره برداری اعم از چاپ کتاب،ثبت اختراع و…از این پایان نامه یا رساله داشته باشم ،از حوزه معاونت پژوهشی واحد مجوزهای مربوطه را اخذ نمایم.

     

    چنانچه در هر مقطع زمانی خلاف موارد فوق ثابت شود ،عواقب ناشی از آن را می پذیرم و دانشگاه آزاد اسلامی واحد بردسیر مجاز است با اینجانب مطابق ضوابط و مقررات رفتار نموده و در صورت ابطال مدرک تحصیلی ام هیچگونه ادعایی نخواهم داشت .

     

    نام و نام خانوادگی: محمد لطفی مهروئیه
    تاریخ و امضاء
    سپاسگزاری
    هر که آموخت مرا آن چه که آموختنی است تـا ابــد بنده خود کرد مرا بی کم و کاست
    سپاس خدای لایزال را که نصیب آموختن را از من دریغ نفرمود و امکان قدم گذاشتن در راه تابناک علم و دانش را به من ارزانی داشت.
    به حکم «من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً» بر خود فرض می دانم صمیمانه ترین مراتب سپاس و قدردانی خود را نخست به محضر استاد ارجمند سرکار خانم دکتر واله جلالی که با مساعدت و راهنمایی خویش در انجام این تحقیق ، اینجانب را یاری فرمودند و تدوین این پایان نامه مرهون الطاف ایشان بوده تقدیم دارم.
    با تشکر از تمامی اساتیدی که در سراسر دوران تحصیل به مانند چراغهای روشنی در راهنمایی ام مؤثر بودند.
    با قلبی سرشار از تمنا از تو می خواهم آنان را آن ده که آن به .
    تقدیم به
    با تمام وجود پیش کش می کنم به پدر و مادرم دو اسطوره عشق و صفا
    همسرم،خلاصه همه خوبیها
    چکیده
    فارسی زبانی است که معرف فرهنگ و هویت ملی ما ایرانیان است . این زبان در گذر زمان ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده ، اما همچنان جاویدان و پا برجا مانده است. راز جاودانگی زبان فارسی را می توان در داشتن یک پشتوانه ی فرهنگی غنی دانست ؛ فرهنگی که شاعران و نویسندگان بزرگی را پرورش داده تا زنجیره های استوار و ناگسستنی زبان فارسی را تشکیل دهند.
    در دوره ی معاصر ، به دلیل گسترش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی ، زبان فارسی بیش از همه دوره ها در معرض خطر قرار گرفته است ؛ وجود یک فرهنگستان قوی ، برنامه ریزی مناسب برای آموزش زبان و ادبیات فارسی در مدارس و هم فکری دانشگاهیان و صاحب نظران نگارش و ویرایش و اتفاق نظر آنان در این زمینه، می تواند جاودانگی این زبان را استمرار بخشد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:24:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت بهینه سازی مصرف سوخت- قسمت ۶ ...

    ۲-۳- استرس شغلی
    درحیطه روان‌شناسی سلامتی می‌توان ازاسترس شغلی به عنوان یکی از مهمترین سازه‌های مرتبط یاد نمود. ازاین رو،درآغاز استرس شغلی و اهمیت آن در دنیای معاصر بررسی گردیده و پس از آن به ارائـه تعاریف متفاوتی از استرس شغلی پرداخته می‌شود.دررویکردهای استرس شغلی به بـررسی دیدگاه‌های سلیه، هولمز و راهه، لازاروس، کان و وار ‌تأکیدگردیده وتلاش می‌شود تا با تلفیق رویکردهای نظری بتوان مدل تحلیلی در زمینه استرس شغلی و عوامل مرتبط با آن را تدوین نمود.
    ۲-۳-۱- درآمدی بر استرس شغلی
    شاید به نظر برسد که درک مفهوم استرس شغلی بسیار واضح و روشن می‌باشد زیرا که این اصطلاح نه تنها در مکالمات روزمره، بلکه در وسایل ارتباط جمعی و حتی دروس دانشگاهی به کار برده می‌شود. با این حال، شمار کسانی که تعریف مشابهی از این مفهوم می‌کنند و یا حتی در زمینه ارائه تعریفی روشن و دقیق کوشش می‌نمایند، بسیار اندکند. برای مثال، یک بازرگان آن را ناکامی‌ یا تنش هیجانی می‌‌داند، مسئول کنترل هوائی‌ آن را یک مشکل تمرکز و هوشیاری فزاینده مطرح می‌سازد، متخصص غدد مترشحه آن را به منزله ‌یک واکنش شیمیایی محض عنوان نموده و ورزشکاری آن را به عنوان یک تنش عضلانی درک می‌کند. می‌توان این فهرست را به تمامی تجربه‌ها و فعالیت‌های فرد گسترش داد زیرا که کمابیش همه افراد، شغل خود را فشارآورترین شغل می‌دانند و بر این باورند که در عصر استرس شغلی زندگی می‌کنند. با این وجود، هنوز هم در تعریف استرس شغلی به تعریف واحدی که مورد قبول‌ عام باشد، دست نیافته‌ و ابهامات گوناگونی دراین زمینه وجود دارد (براون و کمپبل[۸۷]، ۱۹۹۴).

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    بدین ترتیب، پاره‌ای استرس شغلی را بعنوان محرک‌های شغلی در نظر می‌گیرند که سازمان بر کارکنان تحمیل می‌کند و عوارض جسمانی و روانی را در پی دارد (هولمز ـ راهه، ۱۹۷۶). علاوه برآن، عده‌ای دیگر استرس شغلی را یک پاسخ توصیف شده می‌دانند و الگوی نشانگان عمومی سازش و یا سندروم انطباق عمومی ‌را مطرح می‌کنند. در این الگو، استرس شغلی، عوارض و ناراحتی‌های جسمانی و روانی متعددی را در پی دارد و از آن تحت عنوان فرایند غیر اختصاصی یاد می‌شود (سلیه، ۱۹۵۶). در رویکردی دیگر، به ادراک کارکنان از موقعیت‌های شغلی ‌تأکید شده و استرس شغلی با عوامل فرهنگی، سازمانی و شخصی وسیع همچون محرک‌های شغلی، ویژگی‌های فردی، ارزشیابی‌ها، نظام ارزشی و اعتقادهای افراد مرتبط می‌باشد. در این دیدگاه رفتارهای شغلی به‌خودی خود فشار‌آور نیستند، بلکه استرس شغلی ناشی از عدم موازنه‌ای است که بین ادراک فرد از الزام‌های محیط پیرامونی و ارزشیابی وی از توانایی خویشتن، ایجاد می‌شود (لازاروس،۱۹۷۴). در رویکردهای دیگر نیز تلاش شده تا به جنبه‌های کاربردی نظریه‌های استرس شغلی پرداخته شود و با رویکرد سیستم‌گونه و تحلیلی بتوان استرس شغلی را توصیف و تبیین کرد. از این‌رو، مهمترین نظریه ‌را می‌توان نظریه وار عنوان نمود که به پنج عامل در زمینه تعامل استرس­های شغلی و سلامت عمومی‌ ‌تأکید نموده است. وی به گونه‌ای ظریف و دقیق سعی در توصیف و تبیین ارتباط بین استرس­های شغلی و سلامت عمومی‌ و رضایتمندی شغلی می کند. در این تحقیق می‌توان از نظریه‌ وار به­عنوان سازگارترین رویکرد نظری در حیطه استرس شغلی یاد نمود.

     

    استرس شغلی نه تنها عملکرد فرد در حیطه‌های جسمی، روانی و ‌اجتماعی را خدشه‌دار می‌کند، بلکه به بروز نارضایتی شغلی، کاهش تولید، افزایش خطاها و تصادف‌ها، کاهش فرایندهای شناختی و کندی ‍زمان واکنش منجر ‌می‌شود. بر اساس ایجاد تغییرات روان‌شناختی (مانند افزایش تحریک پذیری، اضطراب، تنش و افسردگی)، شخص به سختی می‌تواند خود را کنترل نماید و در نتیجه روابط اجتماعی و خانوادگی مختل شده‌ای را به نمایش ‌می‌گذارد. همچنین، در رفتارهای شغلی، ضعف و سستی نشان داده و مشکلات بیشتری را تجربه می‌کند. استرس شغلی بلند مدت می‌تواند کارکردهای جسمانی، روانی و اجتماعی فرد را مختل سازد و موجبات بروز رفتارهای مخرب شغلی را هم فراهم نماید. همچنین، در زمینه‌های جسمانی نیز با تضعیف سیستم ایمنی بدن همراه است زیرا فرد مستعد بیماری می‌باشد.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

    همچنانکه به اهمیت استرس شغلی و تأثیرات آن به روی سلامت عمومی‌ و رضایتمندی شغلی اشاره گردید، ضروری است تا تعاریف مختصری با ‌تأکید بر رویکردهای استرس شغلی ارائه شود. . اصطلاح استرس از کلمه لاتین Stringere مشتق شده است که به معنی فشردن و بازفشردن است. فشرده‌شدن یا زیر فشار قرار گرفتن می‌تواند احساس درماندگی و اضطراب را بوجود آورد. بدین ترتیب درماندگی یا آشفتگی[۸۸] اصطلاح دیگری است که از واژه لاتین Stringere مشتق شده است و بیانگر احساس درماندگی، انزوا، ناتوانی و دیگر حالت‌هایی است که در بروز یک موقعیت حاد از قبیل شرایط خطر، رنج و نیاز در فرد ایجاد می‌شود. بنابراین، در شرایط حاد و ناخوشایندی که تعادل فرد بر‌ هم می‌خورد، احساس آشفتگی بارز گردیده و این وضعیت موجبات بروز اختلالات روان‌تنی را فراهم می‌سازد. حالت فوق با
    مفهوم‌سازی فشار روانی با ‌تأکید بر سبب‌شناسی مرتبط است.
    در تعریف استرس شغلی می‌توان به چند رویکرد عمده اشاره کرد. در رایج‌ترین تعریف، فشار روانی با رویکرد مهندسی مرتبط بوده و آن را نیرویی در نظر گرفته که تنش، تغییر شکل در شیئی یا فردی خاص را ایجاد می‌کند. در این تعریف، صحبت از تأثیر هر عامل یا هر محرک بیرونی مانند عوامل جسمانی مثل صدا، حرارت، سرما یا عوامل روان‌شناختی مانند نگرانی از دست دادن کار و بروز حوادث شغلی است. در دیگر رویکردها، فشار روانی نتیجه تعامل یک عامل جسمانی، روانشناختی یا اجتماعی بوده (عاملی که سلیه از آن بعنوان عامل تنش‌زا یا فشار‌آور یاد می‌کند) که تنیدگی شدیدی بین عوامل فشارآور و پیامدهای آن ایجاد می‌کند. در برخی موارد نیز استرس شغلی را به عنوان یک عامل بیرونی ملاحظه کرده که توسط کارکنان در زمان و فضای معینی درک می‌شود و فرد واکنشهای دفاع‌های روانی خود را برای مقابله با آن بکار می‌اندازد (مارتی[۸۹]، ۱۹۸۰).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    با این وجود، باید در حیطه استرس شغلی به رویکردهای عمده مرتبط با آن ‌تأکید نموده و واکنش‌های زیستی، روانی و اجتماعی را با یکدیگر تلفیق ساخته و بتوان الگوهای نظری را در نظر گرفته و چارچوب پژوهش را بر آن استوار نمود. از این رو، در آغاز به رویکرد سلیه و پس از آن هولمزـ راهه و لازاروس پرداخته و سپس به‌ گونه‌ای دقیق‌تر‌‌ به نظریه کان و وار ‌تأکید می‌گردد.
    ۲-۳-۲- رویکرد هانس سلیه به استرس شغلی
    هانس سلیه از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۲ تحقیقات فراوانی را در زمینه استرس روانی انجام داده است. با توجـه به تحصیلات وی در رشته پزشکی، ‌تأکید فزاینده‌ای به ارتباط بین استرس روانی و بیماری‌های جسمانی نموده و استرس روانی را به عنوان یک واکنش بیان کرد. سلیه معتقد بود که ابتدا استرس روانی بوسیله شماری از عناصر فشارآور محیطی بوجود می‌آید و پس از آن بدن، بدون توجه به ماهیت و طبیعت فشارآورها، بصورت یکسان پاسخ می‌دهد. این پاسخ را در اصطلاح بعنوان واکنش غیر اختصاصی مطرح ساخت و عنوان نمود که بدن چگونه خود را به منظور مقابله با فشارآورها، فعال می‌کند (شاهی برواتی، ۱۳۸۹ ).
    علاوه بر اینکه سلیه واکنش غیر اختصاصی و یا پاسخ یکسان بدن به هر نوع فشارآور را مطرح نموده و واژه سندروم انطباق عمومی را بکار گرفته است، سه مرحله متوالی تحت عنوان هشدار[۹۰]، مقاومت[۹۱] و فرسودگی[۹۲] را عنوان ساخت. این مراحل بعنوان الگـوی سلیه در رویارویی با فشارآورهای دائمی‌ شناخته می‌شوند که هر کدام از آنها ویژگی‌های خاص خود را دارا می‌باشند.
    در مرحله اول یا مرحله هشدار، دستگاه عصبی خود مختار فعال شده و از طریق ترشح هورمون‌ها (بخصوص آدرنالین)، تپش قلب و فشار خون افزایش یافته، تنفس سریع گردیده و جریان خون از اعضای داخلی سمت ماهیچه‌های استخوانی برگردانده (منحرف) می‌شود و آمادگی جسمانی برای هر نوع فعالیت اضطراری فراهم می‌گردد. این واکنش کوتاه مدت ، قابلیت سازگاری بالایی را فراهم می‌کند و می‌تواند در هنگام بـروز خطر آن را دفع نمایند. ولی مشکل اینجاست که در بسیاری از موقعیت‌های فشارآور، به مواجهه طولانی مدت نیاز داشته و این وضعیت مکرر و دائمی ‌می‌تواند عوارض نامناسب و خطرناکی را برای بدن فراهم سازد.
    در مرحـله دوم، ارگانیسم تلاش می‌کند تا با استرس سازگار شود. الگوی انطباق‌پذیری و سازگاری بستگی به این دارد که عامل استرس تا چه حد شدید بوده و به چه میزان ارگانیسم در رویارویی با عامل استرس­زا سازگاری دارد. سلیه عقیده داشت که میزان استمرار و تداوم فشارآور، تغییرات هورمونی و عصبی مستمری را ایجاد می‌کند و ممکن است کنش‌های داخلی بدن را درهم بشکند. این امر به نوبه خود می‌تواند باعث بروز بیماری و اختلالات روانی گردد زیرا که این تغییرات می‌تواند دستگاه ایمنی بدن را تضعیف و خطر عفونت را افزایش دهد.
    در مرحله سوم یا مرحله فرسودگی، توانایی ارگانیسم برای مقاومت تحلیل می‌رود و منجر به فروپاشی و تحلیل رفتگی می‌‌شود. بخش پاراسمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار فعال می‌شود تا بتواند به کسب و حفظ تعادل کمک ‌کند. بدلیل اینکه فعالیت سیستم سمپاتیک بطور غیر عادی خیلی شدید است، باید سیستم پاراسمپاتیک فعالیت‌های شدیدی نموده تا نقش آرامش کننده را ایفا نماید و بتواند این وضعیت را جبران کند. از این رو، در دراز مدت، فرسودگی (خستگی) بوجود می‌آید و برخی اوقات این وضعیت می‌تواند به افسردگی و حتی مرگ منجر شود (بک و راولینس[۹۳]، ۲۰۰۲).
    علاوه بر سندروم انطباق عمومی، سلیه معتقد است که میان فشار روانی خوب (که آن را یوسترس[۹۴] می‌نامد) و فشار روانی بد (که آن را دیسترس[۹۵] می‌نامد)، تفاوت وجود دارد. فشار روانی هنگامی ‌خوب است که با بهره گرفتن از برانگیختگی[۹۶]، انرژی برای پاسخ‌های مقابله با محرک تنش‌زا بوجود آورد. بعلاوه، زمانیکه محرک تنش‌زا بر فعالیت‌هایمان غلبه کند یا آنکه از برانگیختگی ایجاد شده به گونه‌ای سازنده استفاده نشود و نتوان شیوه مقابله اثربخشی را به کار گرفت، آنگاه فشار روانی بد تجربه می‌شود (ساعتچی، ۱۳۸۸).
    در مواقعی که بحث استرس شغلی با الگوی سندروم انطباق عمومی سلیه بکار برده می‌شود، باید به استرس­های شغلی دائمی ‌از قبیل سر و صدای شدید در محیط کار ‌‌تأکید‌ نمود و الگوی فوق را در رویارویی با فشارآورهای فیزیکی به کار گرفت. با این وجود، نظریه سلیه در زمینه ماهیت شغل کارایی ندارد و باید از رویکردهای تکمیلی استرس­های شغلی استفاده به عمل آورد. بنابراین، باید پذیرفت که الگوی سلیه سهم بسزایی در شناسایی ماهیت و عوارض استرس شغلی بر سلامت عمومی داشته است.
    نمودار زیر معرف رویکرد سلیه به فشار روانی می‌باشد :
    مرحله مقاومت
    مرحله هشدار
    مرحله فرسودگی
    فرسودگی عاطفی، شناختی و رفتاری
    ۲-۳-۳- رویکرد هولمز و راهه به استرس شغلی
    یکی از مهمترین رویکـردهای فشار روانی، توسط هولمـز و راهه مطـرح شده است. در این رویکرد، فشار روانی بعنوان نیرویی در نظر گرفته می‌شود که می‌تواند با برهم زدن ثبات درونی شخص تعادل آن را مختل ساخته و موجبـات بروز تنش را ایجـاد نماید. رویکـرد هولمـز- راهه در چارچوب مهندسی راهبردی جای گـرفته زیرا که ‌‌تأکید چندانی به تفاوت‌هـای فردی و دیگــر عوامـل شناختـی ندارد و فقط معطوف به اثرات ساختاری محـرک است. در ایـن رویکرد، سلسله مراتبی برای محـرک‌ها تدوین شده که شدیدترین محرک‌ها در رأس هرم و خفیف‌‌ترین محرک‌ها در انتهای هرم جای گرفته است. در تدوین سلسله مراتب محــرک‌های فشاربرانگیز فقط به میزان فشار و نیرویی که به مجموع افراد وارد می‌گردد، ‌‌تأکید شده است. شدت محـرک‌های استرس­زا، بر اسـاس مقـدار تغییـراتی است که یک شخص در زندگی تجربه می کند (حسینی قدمگاهی، ۱۳۷۶). از این رو، در رویکرد فوق به هر میزانی که تغییرات زندگی شدیدتر ‌‌شود، فشار روانی افراد نیز افـزایش می‌یابد. بنابراین، می‌توان نتیـجه‌گیری نمود به هـر میــزان که دگرگونی‌های مهم در زندگی‌ فرد تجربه شود، به همان میزان آثار بالقوه منفی در ساختار جسمانی و روانی فرد بارز می‌شود. در رویکرد هولمز- راهه هرگونه تغییر در زندگی، چه مثبت و چه منفی بعنوان عوامل استرس­زا مطرح می‌شود زیرا که مواجه شدن با تعداد زیادی از موقعیت‌های استرس­زا از قبیل ازدواج یا مرگ یکی از اعضای خانواده به توانایی سازگاری مجدد[۹۷] نیاز دارد. اینگونه اقدامات در کوتاه مدت می‌تواند بهداشت روانی فرد را مختل نموده و عوارض منفی بیشماری را ایجاد کند.
    از دیدگاه هولمز و راهه ، انسانها افرادی هستند که در برابر تغییرات زندگی ، ناسازگاری اجتماعی را تجربه می‌کنند و اختلالات ویژه‌ای را نشان می‌دهند و به راحتی ثبات درونی آنها به هم می‌خورد. بدین ترتیب، پس از هر تغییر عمده در زندگی باید انرژی و زمان ویژه‌ای صرف گردد تا فرد بتواند خود را با تغییرات بوجود آمده انطباق دهد. از این رو، میزان فشار روانی فقط به میزان تغییرات زندگی بستگی دارد و انسانها بعنوان موجوداتی پاسخگو فقط به تغییرات زندگی پاسخ می‌دهند.
    بر مبنای نظریه هولمزـ راهه، مقیاس درجه‌بندی سازگاری مجدد اجتماعی‌ ، تدوین شده است. آنان از گروه‌های سنــی مختلف خواستند تا پس از فهرست نمودن رویدادهای مختلف زندگی، آنها را درجه‌بندی نموده و واکنش‌های خود را بازگو کنند. بر این اساس، سلسله مراتبی برای ابزار فوق طراحـی گــردیده و متحول کننده‌ترین رویداد زندگی به­عنوان مرگ همسر و طلاق ملاحظه شده و در رأس هرم جای گرفته است. همچنین ، کمترین رویداد زندگی که حداقل میزان فشار روانی را ایجاد می‌کند، بعنوان خلافکاری‌های جزئی شناخته می‌شود که در پائین هرم قرار می‌گیرد.
    در نهایت ، می‌توان رویکرد هولمزـ راهه به فشار روانی را رویکردی تک بعدی در نظر گرفت که در آن به ویژگی‌های شخصیتی و عوامل شناختی افراد ‌‌تأکید نمی‌شود و بر اساس هنجارهای موجود ، تغییرات حاصله در زندگــی سنجیده می‌گـردد زیرا فقط اینگونه رویدادهای زندگی است که شاخصی از فشار روانی را ارائه می‌دهد. از آنجایی‌ که تغییرات در زندگی نیاز به تلاش‌های مجدد برای سازگاری دارند، می‌توان مطرح نمود که انسانها باید در رویارویی با تمامی‌ تحولات مثبت و منفی زندگی تلاش نموده تا سازگاری مجدد اجتماعی خود را باز یابند و این واقعیت موجب می‌شود تا
    آنها فشار روانی بیشتری را تجربه می‌کنند.
    در زمینه کاربرد نظریه هولمز ـ راهه در حیطه استرس شغلی ، می‌توان عنوان نمود نگـرش و دیدگـاه‌های کارکنان هیچـگونه اهمیتی ندارد و آنها فقط به عنوان پاسـخ دهند‌گان منفعل محسوب می‌شوند که هیـچ‌ گــونه نقش مؤثری را در تعامل با استرس­های شغلی ایفاء نمی‌کنند. با این وجود، همواره مشاهده شده که کارکنان مراکز صنعتی به صورت‌های متفاوت با استرس­های شغلی یکسان مقابله می‌کنند. این وضیعت می‌تواند به محدودیت‌های فراوان نظریه هولمز ـ راهه در زمینه‌های مدیریت راهبردی با توجه به استرس شغلی ‌‌تأکید نماید. نمودار زیر معرف رویکرد هولمز و راهه در زمینه فشار روانی می‌باشد :
    عدم تعادل (ناسازگاری اجتماعی)
    بروز تحولات زندگی
    ایجاد فشار روانی
    سازگاری مجدد اجتماعی

    ۲-۳-۴- رویکرد لازاروس به استرس شغلی
    یکی از الگوهای رایج در زمینه فشار روانی و روش‌های مقابله با آنان الگوی لازاروس می‌باشد که امروزه بیش از هر الگوی دیگر مورد توجه قرار گرفته است (تورنیون و پاترییا ۲۰۰۰). این الگو معرف الگوی تبادلی[۹۸] (یا الگوی کنش متقابل) می‌باشد و بیانگر تأثیر متقابل فرد بر محیط و محیط بر فرد است. طبق مدل لازاروس، فشار روانی زمانی روی می‌دهد که تعادل بین خواسته‌ها و منابع (تأمین کننده) به هم می‌خورد، بطوری‌ که به هر میزان فاصله بین خواسته‌ها و منابع تأمین کننده بیشتر‌‌ باشد، شخص فشار روانی فزاینده و هر چه میزان این فاصله کاهش یابد، شخص فشار روانی کمتری را تجربه می‌کند. این موارد می‌تواند جنبه‌های شناختی نظریه لازاروس را در ارزیابی شخصی نسبت به منابع فشار روانی منعکس سازد. مطابق الگوی لازاروس فرد در رویاروی با هر نوع استرس ، ارزیابی‌هایی را صورت می‌دهد که مطابق با آن پاسخ‌های ویژه‌ای را برای مقابله با فشار روانی انتخاب می‌کند.
    با توجه به الگوی وی ، ارزیابی فرد از منابع استرس­زا به دو صورت ارزیابی اولیه[۹۹] و ارزیابی ثانویه[۱۰۰] صورت می‌گیرد. در
    ارزیابی اولیه رویداد یا وضعیت مشاهده شده بررسی می‌شود و روند سه مرحله‌ای تحت عنوان ارزیابی آسیب[۱۰۱]، ارزیابی تهدید[۱۰۲] و ارزیابی چالشی[۱۰۳] صورت می‌گیرد.
    ارزیابی آسیب ، زمانی صورت می‌گیرد که آسیبی تجربه گردد، ولی ارزیابی تهدید ، زمانی رخ می‌دهد که احتمال بروز آسیب در آینده وجود دارد و به شناسایی جنبه‌های متفاوت عارضه پرداخته می‌شود و پیش‌‌بینی پذیری انجام می‌گیرد. بعلاوه ، ارزیابی چالشی نیز زمانی رخ می‌دهد که فرد معتقد است به جای آنکه فقط خود را در برابر پیامدهای منفی حفظ کند ، می‌تواند از طریق رویارویی نتیجه بهتری بدست آورد و مراحل، تکامل را در رشد شخصیت طی نماید.
    ارزیابی ثانویه ‌مرحله بعدی است که در مقابله با فشار روانی شکل می‌گیرد. این نوع ارزیابـی به نظام انگیزشی و رفتاری اشاره دارد که فـرد را برای رویارویی برمی‌انگیزد، تا از بین راه های انتخابی یکی را گزینش ‌کند. در این مواقع که تصمیم‌گیری صورت گرفته و راه های انتخابی درونی و یا بیرونی در انطباق‌پذیری بکار برده می‌شود، فرد باید راهی را در پیش بگیرد که از منابع در دسترس بیرونی و درونی خودش بهره‌ گیرد تا با حداکثر توان بتواند مقابله با استرس را صورت دهد. بنابراین ، لازاروس معتقد می‌باشد که برای مقابله با فشار روانی باید منابع استرس را به دقت شناسایی نموده (ارزیابی اولیه) و پس از بررسی و بهره‌گیری از حداکثر نتایج درونی و بیرونی (ارزیابی ثانویه)، بتوان واکنش انطباق‌پذیری موازی را ارائه نمود.
    در مرحله بعد که فشار روانی پذیرفته می‌شود باید واکنش مناسب و مؤثری را برای رویارویی با موقعیت استرس­زا ارائه کرد. وی معتقد است که سلامت و توانایی جسمانی ، افکار مثبت از قبیل نگرش خوشایند به خویشتن، منبع کنترل درونی، برقراری روابط اجتماعی و توانایی اجتماعی شدن ، حمایت اجتماعـی و امکانات مالی از مهمترین منابعی هستند که موجبات شکل‌گیری واکنش اثربخش در رویارویی با استرس­ها را فراهم می‌سازند و زمینه مثبتی را برای شکل‌دهی راهبردهای سازگاری ایجاد می‌کنند.
    بر طبق الگوی تبادلی یا شکل متقابل، کارکنان باید بر این امر آگاهی داشته باشند که برای مقابله با استرس­های شغلی باید به ارزیابی عوامل استرس­زا پرداخته (ارزیابی اولیه) و پس از آن بتوانند از امکانات و منابعی که در دسترس دارند ، حداکثر استفاده را صورت دهند تا اثربخشی آنان افزایش یابد.
    بین این دو منبع رابطه متقابل وجود دارد ، بطوریکه هم خواسته‌های فرد برروی پاسخ‌های وی تأثیر می‌گذارد و هم امکانات فرد برروی ارزیابی وی نسبت به رویداد شغلی استرس­زا مؤثر است. با این وجود، داشتن منابع کافی برای برآوردن خواسته‌ها ، ارزیابی فرد را نسبت به استرس­های مثبت‌تر‌‌ ساخته و در نتیجه فرد کمتر‌‌ دستخوش آشفتگی می‌شود. بنابراین، الگوی پیشنهادی لازاروس ، مقابله کارکنان در رویارویی با شرایط استرس­زای شغلی را تلفیقی از پاسخ‌های درونی و منابع محیطی فرد می‌داند زیرا وی معتقد است، کوشش‌های مقابله‌جویانه ، خواه معطوف به مشکل و خواه معطوف به خویشتن، در جای خود بر جهان ارزیابی شخص تأثیر می‌گذارند.
    با توجه به تعریف استرس شغلی می‌توان مطرح نمود که عامل ارزیابی کارکنان تأثیر بسزایی در ادراک استرس شغلی دارد و باید همـواره نگرش و دیدگاه کارکنان مدّنظر قرار گیرد. در مواقعیکه کارکنان موقعیت‌های پراسترس را خطرناک محسوب نمایند و آن را تهدیدی برای خویش در نظر گیرند ، آنگاه استرس شغلی آنها افزایش یافته و بازدهی رفتار شغلی کاهش می‌یابد. در حالی که اگر رخدادهای پراسترس را به عنوان موقعیت‌های چالش‌برانگیز ارزیابی نمایند ، نه تنها استرس شغلی آنها افزایش نیافته، بلکه عملکرد شغلی بهتری را به نمایش می‌گذارند. این الگو ابزارهایی را در توصیف و تبیین ماهیت استرس شغلی ارائه نموده تا با بهره‌گیری از نظام شناختی کارکنان بتوان اطلاعات سودمندی را در راستای اقدامات مدیریت راهبردی بکار گرفت. نمودار زیر معرف رویکرد لازاروس به استرس شغلی است:
    فشار آور
    ارزیابی اولیه
    پاسخ به فشار شغلی
    پاسخ برای مقابله
    ارزیابی ثانویه
    ۲-۳-۵- رویکرد کان به استرس شغلی
    رویکردهای متعددی از فشار روانی ارائه شده ، ولی نظریه‌های معدودی در زمینه فشار روانی در محیط کار و یا استرس شغلی تدوین شده است. از جمله این رویکردها که به کاربرد نظریه‌های فشار روانی در محیط‌های سازمانی پرداخته است، می‌توان به رویکرد کان اشاره نمود. وی از جمله پژوهشگران شرکت بیمه بود که بر مبنای تحقیقات منظم و دامنه‌دار از یک سو و مطالعات نظری از سوی دیگر، به تدوین نظریه‌اش پرداخته و از سال ۱۹۸۴ به بهسازی مدل پیشنهادی متمرکز شده است.
    کان، تلفیـق مطلـوبی را بین رویکـردهای فشـار روانی به خصـوص رویکـرد سلیه (۱۹۸۰) و لازاروس (۱۹۷۶) برقـرار نموده و بر جنبـه‌های کاربردی این نظـریه‌ها در محیط‌های صنعتی پرداخته است. وی از جمله روان‌شناسان صنعتی- بالینی است که اعتقاد دارد در جنبه‌های کاربردی علم روان‌شناسی، باید یافته‌های پژوهشی را در اولویت قرار داد و از این طریق بتوان به کسب نظریه پرداخت زیرا مباحث نظری دستاورد یافته‌های پژوهشی است.
    مدل کان در زمینه استرس شغلی به توالی علّی[۱۰۴] معطوف است. بدین ترتیب که در مرحله اول، استرس­ها ارائه می‌گردند و پس از آن در مرحله دوم، به ارزیابی از این استرس­ها پرداخته می‌‌شود. لازم به ذکر است که در مدل کان، استرس­ها به عنوان علت یا متغیّر مستقل و ادراک کارکنان از استرس­ها به عنوان متغیّر تعدیل کننده و واکنش‌های جسمانی، روانی و اجتماعی تحت عنوان متغیّر وابسته مورد بررسی قرار می‌گیرند (نیون[۱۰۵]، ۲۰۰۶).
    وی در مرحله اول به تقسیم ­بندی استرس­ها پرداخته و آنها را به دو طبقه کلی، استرس­های مربوط به محتوای شغلی[۱۰۶] و استرس­های مرتبط با ویژگی‌های وظیفه شغلی تقسیم می‌کند. استرس­هایی که با محتوای وظیفه شغلی سروکار دارند، به سادگی یا پیچیدگی کار، یکنواختی و یا تنوع پذیری، معطوف می‌گردند، در حالی که استرس­های مرتبط با وظیفه شغلی، با ابعادی از قبیل تعارض شغلی، روابط با سرپرست و همکاران سروکار دارند. اینگونه محرک‌های تنش‌زا که فرد را دچار عدم تعادل نموده و واکنش‌های ویژه‌ای از وی می‌طلبد، بعنوان مجموعه‌ای از استرس­های سازمانی تعریف می‌شوند.
    هنگامی‌ که فرد با استرس­ها مقابله می‌کند از ادراک، باورها، نظام ارزش‌ها، اعتقادات و دیگر متغیّرهای واسطه‌ای تأثیر می‌پذیرد. در این مرحله ارزیابی صورت می‌گیرد و کارکنان بر مبنای تجارب پیشین و نظام ارزشی- اعتقادی ، به ارزیابی استرس­ها پرداخته و آنها را در یکــی از دو حیطـه استرس خوب[۱۰۷] و یا استرس بد[۱۰۸] طبقه‌بندی می‌نمایند. در مواقعی که کارمندان در رویارویی با استرس­های سازمانی از ارزیابی مثبت استفاده می‌نمایند (و استرس مربوط را، به گونه‌ای مثبت در نظر می‌گیرند) آنگاه احساس خوشایندی در آنها بوجود آمده و در زمینه‌های جسمانی و روانی از کارکرد بالاتری برخوردار می‌گردند. این وضعیت در رفتار شغلی و دیگر کارکـردهای اجتماعی آنان مؤثر است. کان اعتقاد دارد که اینگونه ارزیابی‌های مثبت از استرس­های سازمانی ، می‌تواند کیفیت زندگی را ارتقاء بخشیده و موجبات افزایش رضایت زناشویی کارکنان را فراهم سازد.
    در مقابل، هنگامیکه کارکنان در رویارویی با استرس­های سازمانی ارزیابی منفی صورت دهند (استرس مربوط را به عنوان استرس مخرب در نظر می‌گیرند)، احساس ناخوشایندی را تجربه می‌کنند. وی در این مواقع از واژه استرس صحبت به میان می‌آورد. در این صورت است که استرس­های سازمانی، عملکرد زیستی، روانی و اجتماعی فرد را به مخاطره انداخته و پدیده بی توجهی شغلی را در او ایجاد می‌کنند. از عوارض این ارزیابی می‌توان به مشکلات جسمانی، در سه حیطه قلبی- عروقی، معده‌ای- روده‌ای و زیستی- شیمیایی اشاره کرد. همچنین، در زمینه‌های روانی، منجر به افسردگی و اضطراب می‌شود و با ‌‌تأکید بر کارکردهای اجتماعی، روابط بین فرد مختل‌کننده را با همکاران، سرپرست و حتی اعضای خانواده خویش نشان می‌دهد (پلوک، کریستاین و ساندز[۱۰۹]، ۲۰۰۱ ).
    در نهایت، می‌توان نتیجه‌گیری نمود که ارزیابی کارکنان از استرس­ها، به دو صورت مثبت و منفی انجام می‌پذیرد. در ارزیابی مثبت، عملکرد شغلی افزایش می‌یابد و در ارزیابی منفی ، عملکرد شغلی رو به افول می‌گذارد (کان و بایوسیر[۱۱۰]، ۲۰۰۷). مدل زیر معرف رویکرد کان در زمینه استرس شغلی است:
    محتوای وظایف شغلی
    ویژگیهای وظایف شغلی
    ارزیابی مثبت
    ارزیابی منفی

    ۲-۳-۶- رویکرد وار در زمینه استرس شغلی
    در زمینه استرس شغلی و سلامت عمومی، نظریه‌های اندکی وجود دارد که نظریه وار یکی از معروفترین و معتبرترین آنهاست. نظریه وار ، ریشه در بهداشت روانی و سلامت عمومی کارکنان داشته و به تلفیق عوامل زیستی و روانی معطوف است. این نظریه ‌‌تأکید فراوانی بر استرس شغلی کارکنان دارد و به ارتباط تنگاتنگ استرس شغلی و سلامت عمومی‌ کارکنان اشاره می کند. در دیدگاه وار به شناسایی نشانگان سلامت عمومی، با ‌‌تأکید بر تلفیق ابعاد زیستی ، اجتماعی و زمینه‌های روان‌شناختی پرداخته ‌شده و به معیارهای رفتارهای شغلی توجه فراوانی می‌گردد. وی معتقد است که کارکنان می‌بایست نگرش مثبتی نسبت به عوامل محیطی ـ اجتماعی و عوامل مرتبط با محل کار داشته باشند تا با تلفیق این‌گونه نگرش‌های مثبت، شخص بتواند از سلامت عمومی‌ مطلوب برخوردار گردد.
    وار یک نظریه پنج عاملی برای سلامت عمومی‌ کارکنان ارائه داده که در آن عوامل سازنده بهداشت روانی ‌به گونه دقیق مورد توجه قرار گرفته است. این عوامل به ترتیب عبارتند از سلامت احساسی[۱۱۱]، شایستگی[۱۱۲]، خود مختاری[۱۱۳] یا استقلال طلبی، عامل اشتیاق[۱۱۴] درونی و کارکردهای انسجام یافته[۱۱۵]‌ در بین عوامل نامبرده ‌‌تأکید فزاینده‌ای بر روی سلامت عمومی شده است. این عامل متغیّر دو بعدی است که در یک بعد آن لذت[۱۱۶]– عدم لذت و بعد دیگر تحریک – عدم تحریک را شامل می‌شود. بنابراین، در صورتی که فرد از لذت و تحریک سطح بالایی برخوردار ‌باشد، به مفهوم آن است که در سطح مطلوبی از سلامت عمومی‌ قرار دارد. در زمینه عامل فوق باید مطرح نمود که اگر محیط شغلی، تحریک‌پذیری اندکی داشته باشد و فرد در آن احساس لذت نکند، سلامت عمومی‌ وی به مخاطره خواهد افتاد. از این رو، در مواقعی که شخص مجبور به انجام رفتارهای شغلی یکنواخت می‌باشد، محیط شغلی کسالت‌آور شده و سلامت عمومی‌ وی به مخاطره می‌افتد. اگر در محیط شغلی از بروز رفتارهای یکنواخت جلوگیری به عمل آید و به خلاقیت[۱۱۷] و تنوع پذیری شغلی ‌‌تأکید شود، می‌توان حس لذت‌جویی و انگیزشی کارکنان را بیشتر‌‌ کرده و سلامت عمومی ‌آنها را در راستای بالندگی و رشد شخصیت ارتقاء داد.
    عامل دوم که تحت عنوان شایستگی شناخته می‌شود، به مواردی از قبیل توانایی در روابط بین فردی و مشکل‌گشایی اطلاق می‌گردد. در هنگامی که ارتباط اجتماعی مطلوب با دیگران ایجاد شده و روابط صحیح با همکاران و سرپرست شکل گرفته باشد، تأثیر مستقیمی‌ بر افزایش رضایتمندی ایجاد گردیده و در نتیجه سلامت عمومی‌ فرد افزایش می‌یابد. داشتن شایستگی فقط محدود به توانایی ایجاد ارتباط صحیح با دیگران نمی‌باشد، بلکه اعتماد به‌ نفس و خود پنداره شخصی را نیز شامل می‌شود. از این رو، اگر فرد در زمینه حل مسایل و مشکلات پیرامون، احساس مثبت به خویشتن نماید و اطمینان داشته باشد که در کنار آمدن با وظایف محوله در محیط کاری موفق می‌شود، این وضعیت می‌تواند عامل تعیین کننده‌ای را در زمینه ارتقاء حسن شایستگی شخص و در نتیجه افزایش سلامت عمومی‌ ایفا نماید. شاخص فوق را می‌توان تحت عنوان کارکرد اجتماعی در نظر گرفت.
    عامل سوم شامل خود مختاری یا استقلال طلبی است. بدین منظور که فرد تمایل دارد در برابر اثرات محیطی مقاومت کرده و عقاید و رفتارهای خود را به نمایش بگذارد. این عامل، ارتباط تنگاتنگی با موضع کنترل فرد دارد. هنگامیکه شخصی احساس می‌کند که بر روی شرایط و عوامل محیط کار کنترل دارد و در صورت نامطلوب بودن شرایط می‌تواند به تغییر آنها اقدام نماید، آنگاه استرس شغلی کمتری را تجربه می‌کند.
    از این رو، ایجاد مشارکت در تصمیم‌گیری و فراهم ساختن زمینه‌ای برای بیان عقاید و ارائه پیشنهادهای کارکنان، به افزایش احساس استقلال و ابراز وجود منجر گردیده و آنان درمی‌یابند که می‌توانند استرس­های شغلی را کنترل نموده و توان ارائه رفتارهای اثربخش را دارند. این وضعیت با افزایش استقلال‌طلبی و پس از آن سلامت عمومی ‌همراه است.
    اشتیاق درونی عامل چهارم در نظریه وار می‌باشد. این وضعیت با افزایش تمایل به نمایش رفتارهای شغلی و پس از آن سـلامت عمومی‌ همراه است. یک فرد با سطح سلامت روانی مطلوب، همواره تمایل دارد تا موقعیت‌های جدید را تغییر دهد و با محیط پیرامون خود به بهترین صورت ارتباط برقرار کند. این عامل به میزان علاقمنـدی شخص نسبت به شغل و حرفه‌ای که در پیش گرفته است، مربوط می‌باشد. زمانی که کارکنان انطباق‌پذیری بین خواسته‌ها و علایق شخصی را با وظایف محوله و توقعات سازمان بدست آورند، به رضایتمندی بیشتری دست یافته و سلامت عمومی ‌مطلوبتری را گزارش می‌دهند. در حالی که به هر میزان بین دیدگاه آنان با دیدگاه سازمان تناقض ایجاد ‌شود، انطباق کمتری با محیط پیرامون پیدا کرده و انگیزش پایین‌تری جهت ارائه راهکارهای منطبق در حل مسایل و مشکلات کاری نشان می‌دهند. در این گروه از افراد، رضایتمندی شغلی به میزان چشمگیری کاهش می‌یابد و این تنزل به پایین آمدن انگیزش شغلی نیز مربوط می‌شود.
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:24:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اقلیت های دینی ایران (یهودی، مسیحی، زرتشتی) از سده چهارم تا هفتم هجری- قسمت ۷ ...

    ۳-۳-۱-۲- غزنویان و مسیحیان
    در این دوره آن چه که درباره زرتشتیان در فصل اول گفته شد در مورد مسیحیان هم مصداق دارد، یعنی؛ در این روزگار غیر از تسنن حنفی مذهب، بقیه مذاهب در سختی و رنج بودند و سیاست مذهبی ترکان غزنوی اساساً بر سخت گیری و آزار و اذیت دیگر مذاهب بوده است برای روشن تر شدن سیاست مذهبی ترکان غزنوی به آن چه که «نظام الملک» در «سیاست نامه» آورده است اشاره می کنیم. نظام الملک چنین می گوید:
    «در روزگار محمود و مسعود و طغرل و آلب ارسلان هیچ گبری و ترسایی و رافضی را زهره آن نبودی که بر صحرا آمدندی و یا پیش ترکی شدندی، و کدخدایان ترکان همه متصرف پیشگان خراسان بودند و دبیران خراسانی حنفی مذهب یا شافعی مذهب پاکیزه باشند – نه دبیران و عاملان بد مذهب عراق به خویشتن راه دادندی و ترکان نه هرگز روا داشتندی و یا رخصت دادندی که ایشان را شغل فرمایند» گفتندی: «اینان هم مذهب دیلمانند و هواخواه ایشان. چون پای سخت کنند، کار بر ترکان به زیان آرند و مسلمانان را رنج ها رسانند. دشمن همان به که در میان ما نباشد. لاجرم بی آفت می زیستند(خواجه نظام الملک، ۱۳۷۳: صص ۱۶۴،۱۶۵).»
    ۳-۳-۱-۳- سلجوقیان و مسیحیان
    مذهب یکی از واقعیت های مسلم حیات اجتماع محسوب می شد . دلایلی وجود دارد، که هیأت حاکمه نیز کم و بیش در گسترش و رواج اصول مذهبی کوشا بوده اند. مع الوصف، ارزیابی میزان گرایش مذهبی سلاطین سلجوقی و جدا کردن اعتقادات شخصی آن ها از سیاست مذهبی- شان دشوار است . مذهب و سیاست مذهبی سلاطین با مصلحت های سیاسی همراه بود و خارج از این حیطه و قلمرو کمتر مورد بحث و بررسی قرار می گرفت. آل بویه که سلجوقیان، جای آن ها را گرفتند، شیعی مذهب بودند و سیاست سلجوقیان در این زمینه ضد شیعی و هواداری از اهل تسنن بوده است(۷۷). غلبه سلجوقیان که برای خلیفه نعمتی نابیوسیده و مژده یی شامل رهایی از خفت و اهانت سالیان بود برای عامه اهل تسنن هم که در دوران آل بویه مقهور تفوق روانی شیعه بودند، بهانه تجدید هیجان ضد شیعی شد و شکست بساسیری هم در طغیان عباسی خویش دستاویز تازه یی جهت مزید تضییق در حق شیعه گشت. با این همه خاطره نسبی آل بویه که شامل اهل ذمه و حتی قرمطیان هم می شد تا قرن ها بعد از آن ها در عقاید و افکار مردم ایران تأثیر باقی گذاشت(زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ۱۳۶۷: ص ۴۷۸). نظام الملک از قول «آلب ارسلان» می نویسد که : «این ولایت به شمشیر و قهر گرفته ایم و ما همه مسلمان پاکیزه ایم. دیلم و اهل عراق اغلب بد مذهب و بد اعتقاد و بد دین باشند و امروز خدای عز و جل ترکان را از بهر این عزیز کرده است و بر ایشان مسلط گردانیده که ترکان مسلمان پاکیزه اند و هوا و بدعت نشناسد.»( خواجه نظام الملک، ۱۳۷۳: ص۱۴۰).
    سلاطین نخستین سلجوقی با توجه به نظریات شخصی خودشان، برای تقویت و تنظیم امور- -مذهبی موازین مثبتی اتخاذ کردند. نظارت بر امور مذهبی بر عهده وزیر بود(لمبتون، تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران، ۱۳۷۲: ص۲۶۰). به همین ترتیب اختلاف سلجوقیان با فاطمیان از مقتضیات سیاسی بر می خاست. جالب توجه این که آن تسننی که دو سلطان نخستین سلجوقی بدان قائل بودند، در زمان سلاطین بعدی تا حدی تغییر و تحول یافت، چون آل بویه شکست خورده و فاطمیان دیگر، بغداد را به محاصره نینداخته بودند. مخالفت سلجوقیان با نهضت باطنی هم که هوای براندازی امپراطوری سلجوقی را در سر داشت، نه دلایل مذهبی، بلکه بیشتر علل سیاسی داشت. با این وصف اشاره شده که ملکشاه لحظه به لحظه منتظر بوده به وسیله باطنیان در دربار ضربه بخورد.
    ملکشاه در ایام ولیعهدی پانزده هزار سرباز داشت که همواره در خدمت او بودند. از قرار معلوم در سال ۴۷۳ ق/ ۱۰۸۰ م وی هفت هزار ارمنی را از سپاه خود بیرون کرد، که پس از آن در طغیان تکش به او پیوستند(باسورث و دیگران، تاریخ ایران کمبریج، ۱۳۶۶: ص ۲۲۴).
    «ملیحه ستارزاده» سیاست مذهبی سلجوقیان را این گونه توصیف می کند:
    سلجوقیان همانند سایر صحرانوردان عاری از هر گونه تعصب مذهبی بودند و با پیروان مذاهب مختلف رفتار صلح جویانه داشتند. نمونه بارز یک چنین رفتار در برخورد بزرگ منشانه آلب ارسلان بعد از پیروزیش بر شاه ابخاز، بقراط چهارم، و امپراطور بیزانس رومانوس دیوجنس[۲۲] مشهود است(ستار زاده،۱۳۸۴: ص ۹۶).
    یکی از مورخان ارمنی موسوم به «سموئیل آنی»[۲۳]که اثر خود را بر مبنای مدارک معاصر ملکشاه مدون کرده است، زمامداری مسالمت آمیز ملکشاه را می ستاید و اضافه می کند که ملکشاه در سفرش در سال ۴۷۹ ق/ ۱۰۸۶ م به سوریه و آسیای صغیر با رعایای مسیحی رفتار پدرانه داشته و از آنان طلب دعای خیر کرده بود. «مورخ ارمنی دیگری به نام «واردان[۲۴]» از ملکشاه به عنوان سلطانی با گذشت، خیرخواه و مهربان، به ویژه با مسیحیان یاد می کند. » ظاهراً در دهه دوم پادشاهی ملکشاه، ذمیان نیز در دوایر دولتی رخنه کرده بودند(ستار زاده،۱۳۸۴: ص ۹۶).
    تسامح حکام سلجوقی تا جایی پیش رفته بود که بعضاً خاطر وزیر با تدبیری چون « نظام الملک» را هم آزرده بود و از این تسامح ابراز نگرانی می کند؛ چنان که در سیاست نامه می گوید:
    «اگر جهودی به کدخدایی و عمل ترکان می آید، می شاید و اگر ترسا یا گبر یا قرمطی می شاید. غفلت بر ایشان مستولی است. نه بر دینشان حمیت است و نه بر مال شفقت و نه بر رعایا رحمت. دولت به کمال رسیده است و بنده از چشم بد همی ترسد. نمی داند که این کار به کجا خواهد رسید(خواجه نظام الملک، ۱۳۷۳: صص ۲۰۲،۲۰۳).
    در جای دیگری می گوید:
    «اگر عاملی در تصرف نیکو داند و دبیری و مستوفی ای و معاملت شناسی باشد چنان که در همه جهان نظیر ندارد و بد مذهب باشد چون جهود و ترسا و گبر، مسلمانان را به بهانه عمل و حساب رنج نماید و استخفاف کند(خواجه نظام الملک، ۱۳۷۳: ص۲۱۵).»
    [به طور کلی اقلیت های دینی] یا اعضای جوامع «تحت حمایت»، یعنی؛ مسیحیان و یهودیان، صائبیان و زرتشتیان(تنها دو آیین نخست پیروان قابل توجهی داشتند) در محله های خاص خود و جدا از مسلمانان زندگی می کردند. آنان تشکیلات مخصوصی داشتند و در حیات جامعه اسلامی کمتر شرکت می جستند. آن ها از آزادی مذهبی برخوردار بودند و کار به دستان مذهبی خود را خودشان برمی گزیدند، که احتمالاً می بایست به تصویب سلطان یا گماشتگان وی نیز برسد. آنان ملزم به پرداخت جزیه و برخی محدودیت های دیگر بودند که از آن جمله بود؛ غیار بستن بر جامه خود برای تمیز از مسلمانان، و از داشتن سلاح نیز محروم بودند. در بسیاری از شهرهای بزرگ امپراطوری سلجوقی، خصوصاً بغداد و نیشابور، جوامع یهودی و مسیحی وجود داشت. روی هم رفته چنین می نماید که با اقلیت های دینی سخت نمی گرفتند و تبعیض و تمایزی قائل نمی شدند، اگر چه ، چند گاهی احساسات مردم بر ضد آنان طغیان می کرد(باسورث و دیگران، تاریخ ایران کمبریج، ۱۳۶۶: ص ۲۶۳).
    محققان گفته اند: که احتمال مسیحی بودن یکی از فرزندان نیای سلجوقیان- سلجوق- یعنی؛ اسرائیل وجود دارد، اما در طول تاریخ سلجوقیان، عملی که نشانگر مسیحی بودن وی یا گرایش به مسیحیت در اسرائیل وجود داشته باشد، دیده نشده است( برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به: چهره مسیح در ادبیات فارسی، ص ۷۷).
    خبر دیگری نیز که ذهن را به طرف سخت گیری سلجوقیان در ابتدای کار معطوف می کند، این است که آنان در برخورد با مسیحیان و اجرای احکام اسلامی در مورد آنان تا آن جا پیش رفتند که وقتی پادشاه روم، اورمانوس، از آلب ارسلان شکست خورد، سلجوقیان هزار دینار به عنوان جزیه از وی گرفتند(راوندی،۱۳۶۳: ص ۱۱۹).
    در مجموع، تعامل حاکمیت سلجوقی با اقلیت های دینی را می توان به دو دوره تقسیم کرد:
    دوره اول: از حاکمیت حکام اول سلجوقی تا پایان دوره آلب ارسلان را شامل می گردد که در این دوران، اقلیت های دینی روزگار سختی را می گذراندند و دوران سخت گیری و آزار و زجر و قمع اقلیت های دینی بوده است. در این دوره به غیر از اهل سنت شافعی، همه مذاهب در تنگنا و سختی بوده اند.
    دوره دوم: از آغاز حکومت ملکشاه می باشد که تساهل و تسامح حاکمان سلجوقی را می توان مشاهده کرد. در این روزگار اقلیت های دینی در آسایش و آرامش هستند و به موقعیت های سیاسی اجتماعی فراوانی دست پیدا می کنند، به طوری که نظام الملک از آسایش اقلیت های دینی ابراز نگرانی می کند. که این اظهار نگرانی در صفحات قبل ذکر گردیده است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۳-۳-۱-۴- وضعیت اجتماعی مسیحیان تا استقرار مغولان در ایران
    هنگامی که مغولان به شهرهای ایران و کشورهای دیگر چون روسیه حتی اروپا حمله می بردند، در این مناطق عیسویان زیادی زندگی می کردند(جورجانی،۱۳۶۳: ص ۲۱۵).
    مسیحیت، از جمله ادیانی است که در دوره مغولان، نسبت به ادیان دیگر رونق بسیاری یافت؛ «مؤید این مطلب را می توان حضور، حدود چهار صد راهب در قلمرو ایران دانست.»(لویزن، ۱۳۷۹: ص ۱۳۲).
    مسیحیان با استقرار مغولان در ایران وضعیت های متفاوتی را تجربه کردند. استیلای چنگیزخان و تیمور لنگ و قبایل خونخوار مغول بر آسیای غربی خیلی به مسیحیان صدمه زد. چنگیزخان بسیاری از شهرهایی را که مسیحیت در آن ها ترقی نموده بود، قتل عام نمود، از قبیل سمرقند، بخارا، مرو، هرات، نیشابور و غیره. پادشاه مغول ابتدا به مسیحیان بین النهرین التفات داشتند، یکی از شهرهای که مغولان در ایران به آن حمله کردند، آذربایجان بود، که کلیسای «قره کلیسا، تادئی وانکا» که در آن جا است و هنگام حمله چنگیزخان قسمت بزرگی از کلیسا را ویران کرد و بسیاری از ساکنان و پیشوایان مذهبی آن را کشتند و بعداً نیز در زمان اوکتای قاآن و منگوقاآن بزرگ نیز خسارات زیادی به این کلیسا وارد شد(رائین، بی تا: ص۱۷).
    در مورد گرایش چنگیزخان به مسیحیت باید گفت: چنگیزخان بعد از خوابی که دیده بود می پرسد؟ چه کسی از مسیحیان اوغور در خدمت اوست؟ آیا کسی از اسقفان نیز آن جاست؟ گفتند: بله! چنگیز امرا طلب کرد و اسقف با یورش سپاه خود وارد شد، چنگیز خان گفت: «این لباس عین لباس کسی است که در خواب دیده ام ولی این مرد او نیست.» اسقف گفت: «خان یکی از قدیسان ما را در خواب دیده است.» از آن تاریخ، چنگیزخان به کیش نصاری تمایل یافت و مسیحیان را اکرام می کرد(ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ترجمه محمدعلی تاجپور و حشمت اله ریاضی، صص ۳۲ و ۳۱۹).
    پس از چنگیز، زمانی که امپراطوری نوپای مغول به جانشینش، اوکتای قاآن رسید، هر چند که امپراطور جدید به دین آبا و اجدادی خود وفادار ماند، مسیحیت در دربار، موقعیت های شایانی کسب کرد و روز به روز بر عده پیروان آن ها افزوده شد. «چینقای ایغوری الاصل» مهم ترین شخصیت دربار قاآن که می توان او را وزیر بزرگ دانست، مسیحی بود. فردی به نام سیمون (ربان اتا) از اوکتای تقاضا کرد که فرمانی دال بر نجات جان مردمان بی گناهی که در میان قشون پایداری نکرده بودند؛ صادر کند، اوکتای پذیرفت و او را با فرمانی برای فرمانده لشکر مغول به جانب غرب روانه کرد. در این فرمان، خطاب به فرمانده آمده بود، که به درخواست های پزشک شامی گوش فرا دهد. چون سیمون بازگشت، شرایط مسیحیان بسیار آسان شد و کلیساهایی بر پا داشت، مسیحیان آشکارا به مراسم دینی خود می پرداختند. هر که مخالفت و مقابله آنان برمی امد در معرض مجازات مرگ قرار می گرفت(براون[۲۵]، ۱۳۷۱: ص۱۴۸).
    بعد از اوکتای یا به سلطنت رسیدن گیوک، عصر رونق مسیحیت در امپراطوری مغول آغاز گردید؛ «گیوک پادشاهی بود که به همه انواع هنر آراسته بود. اهل سیاست و عدل و مرحمت، اما عیبش آن بود که مایل به ملت عیسوی بودی. جغتای که امیرالامرا بود ترسا بود، او را بر این دین تحریض کرد. مادرش بر این دین بود و پیوسته(ترسا). کسی از مسلمانان را زهره نبود که در دین محمدی سخن گفتی.»(شبانکاره­ای، بی تا: صص ۲۵۴،۲۵۵)
    حکومت کوتاه گیوک خان به حال اسلام و دانش اسلامی مساعد نبود، گیوک خان که تربیت یافته مسیحی بود و زیر نفوذ چینقای، وزیر مسیحی خود قرار داشت، عیسویان را به طور قطع بر پیروان دیگر ادیان ترجیح می نهاد. از همه جا، سوریه و یونان، بغداد و روسیه، روحانیون و پزشکان مسیحی بیش از دیگر روحانیون بود، در همین زمان مسیحیان از موقعیت خود استفاده کرده به مسلمانان شدیداً حمله می کردند و هیچ کس جرأت مخالفت با ایشان نداشتند(بارتولد، ۱۳۶۶: ص ۱۰۰۷).
    در مورد وضعیت عیسویان در زمان هلاکو باید گفت که کتاب انجیل از مدت ها قبل در میان پادشاهان مغول انتشار یافته بود و پادشاهان مغول التفات زیادی نسبت به مسیحیان نشان می دادند. زن هلاکوخان مسیحی بود، مغول ها زمانی که آسیای غربی را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند و به بغداد هجوم آوردند، باز حمایت خود را از مسیحیان دریغ نداشتند و ایشان را به انجام بعضی از امور دولتی گماشتند، کلیسای مشرق زمین در این زمان به منتهای ترقی و عظمت خود رسید، اکثر طوایف ترک ها که در آسیای مرکزی مسکن داشتند، به مسیح ایمان آوردند و مسیحیت در هندوستان و چین زیاد پیشرفت نمود(میلر ، ۱۹۸۱: ص ۳۲۲).
    هلاکو به خاطر دوقوزخاتون، از عیسویان حمایت می کرد و آن ها را به کارهای مهم می گماشت. یکی دیگر از کسانی که در سرنوشت مسیحیان نقش داشت، کیدبوقا، سردار نظامی هلاکو بود(سمرقندی، ۱۳۷۲: ص ۸۶).
    هلاکو وقتی بغداد را فتح کرد به قتل و عام پرداخت، ولی مسیحیان در قتل و عام بغداد جان سالم به در بردند، «در قتل و عام بغداد توسط هلاکو مسیحیان از کسانی بودند که جان سالم به در بردند، مسیحیان که برای حفاظت خانه هایشان مشخصه هایی برگماشته بودند و شمار کثیری از مسلمانان به آنان پناه بردند و از کشته شدن برهیدند.»(ابن الفوطی، بی تا: ص ۱۹۵).
    در مورد رفتار هلاکو با خلیفه باز باید نقش عیسویان را در نظر گرفت، به نظر می رسد که هلاکو، قصد بخشش خلیفه را داشت. اما خود مسلمانان احتمالاً شیعیان و مسیحیان او را از این دل رحمی باز داشتند، طبیعی بود که مسیحیان می خواستند پایان خلافت را به چشم ببینند(رشیدوو، ۱۳۶۸: ص ۸۵).
    در زمان هلاکو و پسرش، اباقا، که مادرش مسیحی بود گرایش فراوانی به مسیحیت وجود داشت؛ بعید به نظر می رسد که کاروانسرا، مسجد و مقبره ساخته شده باشد، در عوض آثاری از کلیساهای مسیحی در حوزه ی مرند و آذربایجان از این زمان ها موجود است(کامبخش فرد، ۱۳۸۰: ص ۳۸۳).
    بعد از مرگ هلاکو، مسلمانان شادی کردند از این که خداوند، دشمن اسلام را با خود برده است ولی مسیحیان عزا گرفتند، از این که «کنستانتین» جدید و هم چنین «هلن جدید» درگذشته است(ساندرز[۲۶]، ۱۳۶۳: ص ۱۲۸)
    اباقا، هم تربیت مسیحی داشت و هم دختری از پادشاهان مسیحی روم شرقی را به همسری گرفته بود و این سبب تقویت گسترش و نیرومندی مسیحیان در ایران شد(محمدی، ۱۳۷۴: ص ۱۹).
    اباقا برای جلب حمایت مسیحیان خود به همراه آنان به کلیسا می رفت و مراسم دعا را به جای می آورد؛ «اباقا در عید بزرگ مسیحیان به کلیسا رفت و با مسیحیان در مراسم عید شرکت کرد.»(ابن العبری، ۱۳۷۷: ص ۳۹۶).
    تگودار، در اقدامات خود مستمری اطبا و منجمان یهودی و عیسوی را قطع کرد. مسیحیان در قلمرو او از اعتبار افتادند و به تکاپوی تجدید نیروی خویش افتادند، رئیس کلیسای نسطوری احتمالاً شکایت به نزد امپراتوری قوبیلای برد. سلطان از دست مسیحیان ناراحت شد و او را به زندان انداخت ولی با وساطت مادر خود او را از زندان آزاد کرد. با همه این ها، در سپاه سلطان احمد، ارمنی و گرجی زیادی وجود داشتند؛ «احمد در روز پنج شنبه سوار گزیده از مغول و مسلمان و ارمنی و گرجی باعدت و ابهت تمام ترتیب کرد.»( همدانی، تاریخ مبارک غازانی، ص ۷۹۱).
    در دوران ارغون، اقلیت مسیحی که توان خود را تا حد بسیاری در دوران کوتاه سلطنت احمد تگودار از دست داده بودند، توانستند مواضع خویش را بار دیگر استحکام بخشند و شکوفایی عهد اباقا را تجدید کنند.
    ارغون در ایام حکمرانی خود با مسیحیان همه نوع مساعدت و محبت نمود و به پادشاهان مسیحی پیشنهاد کرد که با وی مساعدت کرده و متفقاً حمله به ارض مقدس بیت المقدس ببرند(سایکس، ۱۳۳۶: ص ۱۵۲).
    بدیت ترتیب مسیحیان که در ابتدای کار ارغون توانسته بودند پیشرفت زیادی کنند، در اواخر قدرت او مورد غصب او قرار گرفتند. و به طور کلی، دوره ی او بیشتر به پیشرفت یهودیان و بودائیان کمک کرده ولی او نسبت به مسیحیان نیز محبت داشت، «اشپولر» می گوید: «مرگ ارغون که نسبت به مسیحیان محبتی داشت و سخت گمراه و بی دین بود باعث شادی مسلمانان گردید.»(اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ۱۳۵۴: ص ۱۸)
    در عصر «گیخاتو» نیز، احترام دوران اباقا و ارغون نسبت به مسیحیت هم چنان ادامه پیدا کرد. بنا به آن چه که در کتاب تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران آمده یا گیخاتو بودایی، در مقابل ناسازگاری با اسلام از مسیحیان حمایت به عمل می آورد(پطروشفسکی، تاریخ اجتماعی، اقتصادی ایران در دوره مغول ، ۱۳۶۶: ص ۷۶ ).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    دوران کوتاه «بایدو» برای مسیحیان، که بایدو به کیش آنان درآمده بود بسیار دلخواه و دل چسب بود(لویزن،۱۳۷۹:ص ۹۶).
    او با گشایش کلیساها در اردوی خویش موافقت کرد و یک صلیب دور گردن خود انداخت(ساندرز،۱۳۶۳: ص ۱۳۳).
    بایدو به منظور مقابله با نیروی اسلام نه تنها دست مغولان و بودائیان را در امور گشاده داشت بلکه از قدرت نهفته پیروان مسیح نیز سود جست. مسیحیان در دوران سلطنت کوتاه وی به شغل های حساس دست یافتند که طبعاً این امر موجب نارضایتی ایرانیان شد.
    ۳-۳-۲- رابطه مسلمانان با مسیحیان
    ۳-۳-۲-۱- آزادی های مذهبی مسیحیان
    طوایف نصاری، هم مقارن با سال های فتوح در فارس و اهواز و جبال و طبرستان و خراسان جمعیت قابل ملاحظه ای داشتند. در فارس عده شان از یهود بیشتر بود و در قم هم تعدادشان در آن ایام قابل ذکر بود. در طبرستان می توانستند با مجوس(زرتشتیان) ولایت بر ضد اعراب متحد گردند. در هرات کنیسه نسطوریان وجود داشت و نصاری آن جا مثل ترسایان سمرقند تابع، بطریق نسطوری بودند. در بخارا، چنان که از روایت «نرشخی» برمی آید؛ در محلی که بعدها مسجد بنی حنظله ساخته شد، کلیسای ترسایان وجود داشت. در مرو که اسقف آن جسد یزدگرد را با احترام کفن و دفن کرد تعداد نصاری، قابل ملاحظه بود و در طراز تا عهد سامانیان که شهر به تسخیر امیراسماعیل درآمد مسیحیت آیین رسمی بود(زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران، ۱۳۶۷: صص ۱۵۷،۱۵۸).
    در این بخش از پژوهش به بررسی وضعیت تعامل مسلمانان و حاکمان با مسیحیان و حضور آنان در میادین گوناگون می پردازیم که روی هم رفته، بیان سیاست مدارا و تساهل مسلمانان در برابر ایشان است.
    در زمینه ی فرهنگی و اجتماعی، گفتنی است که با ورود اسلام به ایران، از فعالیت شدید مبلغان مذهبی مسیحیت کاسته شد و انتشار آن کیش، محدود گردید؛ ولی متوقف نشد. مبلغان مسیحی تا قرن هفتم هجری به فعالیت گسترده ای در آذربایجان و (ارومیه) خراسان(توس و مرو) در میان مردم بومی این مناطق و بعد در میان ترکان، مغول ها، تاتارها و دیگر اقوام شمالی تا چین پرداختند؛ به عبارتی، حوزه تبلیغی ایشان از بخش های جنوبی و غربی ایران، به سوی قسمت های مرکزی و شرقی کشیده شد و همین مسئله باعث رواج بیشتر مسیحیت در خاور دور گردیده است(ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه عباس خلیلی، بی تا: ص ۴۰۴).
    ۳-۳-۲-۲- آزادی فردی و اجتماعی مسیحیان
    گاه بر اثر ازدواج های میان مسیحیان و مسلمانان از همان قرون اول هجری، بسیار دیده می شد، مسیحیان آزادانه تر به فعالیت می پرداختند. برای نمونه مادرِ عبداله قسری(از امرای دولت اموی در عراق) مسیحی بود. وی پس از مرگ مادرش، بر گور او کلیسایی ساخت که مورد سرزنش مسلمانان قرار گرفت. «فرزدق» شاعر چنین می سراید: «برای مادرش کلیسایی بر پا می سازد که مسیحیان در آن هستند و از کفر، مناره مسجدها را ویران می سازد.»( ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه عباس خلیلی، بی تا: ص ۴۰۴).
    پس از ظهور اسلام، مسیحیان نیز مانند سایر اقلیت های دینی، اهل ذمه به حساب می آمدند و موظف به پرداخت جزیه و توسعه ندادن کلیساهای خود بودند. در این دوران آزار مسیحیان خاتمه یافت و گروهی از آنان در امور حکومتی به کار مشغول شدند. به طوری که کاتبان ابوموسی اشعری و سلیمان بن عبدالملک، مسیحی بودند(کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران، ۱۳۶۷: ص).
    سلمان فارسی مشهور، از زرتشتیان روستاهای اصفهان بوده است. او روزی صدای مسیحیان را که در حال خواندن دعا بودند شنید و به دین مسیح علاقه مند شد. اما پدرش با دین تازه او مخالفت می کند و او را محبوس می گرداند؛ او نیز با کاروانی مسیحی به شام می رود؛ اما در انتهای این سفر مسلمان می شود(ابن هشام،۱۳۶۸: ص ۳۹).
    سلسله های مسلمان ایران نیز از حضور مسیحیان بی بهره نبودند، با این که آل بویه شیعه بودند؛ اما چون مردم فارس اهل تسنن بودند، از ترس همکاری مردم فارس با خلفا علیه آنان، مسیحیان را گرامی داشتند و در امور اداری و حکومتی از آنان بهره می بردند. تا جایی که وزیر عضدالدوله یک مسیحی بود(دهقانی تفتی، بی تا: ص ۳۵). عماد الدوله نیز کاتبی مسیحی داشته است.
    باید گفته شود که شاعران ایرانی نیز با مسیحیان بیگانه نبوده اند، ذکر چند مورد، می تواند گوشه ای از تفکرات مردم ایران را در مورد مسیحیان نشان دهد. آنان در آثار خود گاه به گاه از پیروان این دین سخن گفته اند، «ناصر خسرو» نیز در یکی از اشعارش از شخصی مسیحی نام می برد که اهل بعلبک بوده است و مؤلفِ آثار طبی و نجومی و ریاضی است.
    «هر کسی چیزی همی گوید زتیره رأی خویش تا گمان آیدت کو قسطای بن لوقاستی(براون، ۱۳۷۱: ص ۴۰۶)»
    حتی بعضی از آن ها والدینشان مسیحی بوده اند. شاعری از دوره ی سلجوقی از مادری مسیحی متولد شده است. وی «افضل الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی»(۵۲۰ ه.ق) می باشد که اطلاعاتش در مورد مسیحیت شگفتی مسلمانان را برانگیخته است(ریپکا[۲۷]، بی تا: ص ۳۰۲).
    ممدوح وی یکی از سرداران مانوئل، امپراطور بیزانس،(۱۱۸۰- ۱۱۴۳ م) بود. نام وی «آندرونیکوس کومنه نوس» بوده است. وی دو بار با باتوروس پادشاه ارمنی نژاد کیلیلیه جنگید و در نتیجه این ارتباطات، با امیران مسلمان و مسیحی آشنا شده بود. او در سال( ۱۱۷۰ م/۵۶۵ ه.ق) به شروان آمد و در آن زمان، خاقانی به دلایلی در حبس بود. او از حضور فرد مشهور و قدرتمندی مانند «کومنه نوس» بهره برده؛ او را در چندین بیت می ستاید. گویا شاعر قصد داشته است با کلمات آشنا و لغات و مفاهیم مسیحی ممدوح خود را فریب دهد تا وی شفاعت خاقانی را در دربار شروانشاه بکند و از آن جا که می دانسته ممدوحش به زبان فارسی تسلطی ندارد، لذا با زیرکی در طول اشعارش ارادت خود را به اسلام ابراز می کند. اما جالب است که «مینورسکی» یکی از منتقدین اشعار خاقانی، می گوید: «او خرافات مسیحیان را به صورت نمایانی مورد استهزاء قرار داده است.»
    نکته جالب توجه این است که این روش ابراز عقیده در مورد دین مسیحیت و پایبندی به اسلام از شخصی دیده می شود که مادرش مسیحی بوده است. بدون شک محیط پیرامون وی تأثیر بسزایی در شکل گیری اندیشه های او داشته است. هم چنین مطمئناً آموخته های وی تنها متکی بر تعالیم مادرش نبوده است. در میان آثار نظامی که در حدود سال ۵۹۸ ه یا ۶۰۷ ه وفات یافت دو اثر او، یعنی؛ قصه ی خسرو و شیرین و قصه اسکندر نامه از روایات مسیحیان گرفته شده است، به طوری که شیرین یک دختر مسیحی است و این مسأله باعث می شود که او در بین ابیاتش از دین مسیحیت یاد می کند و مآخذ «اسکندرنامه» از اقوام روس و قفقاز گرفته شده که در زمان وی مسیحی بوده اند(آریان،۱۳۶۹: صص ۸۰ ، ۱۱۰).
    خلاصه این که در دوره ی اسلامی، شعرای فارسی زبان در سروده های خویش از کلمه ی «زنار» که حاکی از پوشیدن کمربندی مخصوص اهل کتاب است، بسیار نام برده اند، مانند سروده سنایی:
    شور در شهر فکند آن بت زنار پرست چون خرامان زخرابات برون آمده است
    به طور کلی در ادبیات فارسی نمونه های بی شماری راجع به اهل کتاب وجود دارد مانند: دم عیسی، خم عیسی، مرغ عیسی که در مجموعه «امثال و حکم» دهخدا دست کم تعداد شصت ضرب المثل آمده است که گویای حشر و نشر مسیحیان، با مسلمانان است(آریان،۱۳۶۹: صص ۲۵۹، ۳۰۵).
    [البته] استهزا و تنفر نسبت به اقلیت های دینی، مانند اقلیت های قومی، وجود داشت، مثلاً شایع بود که بد بوترین خانه ها از آن یهود است، و این که مسیحیان در شراب خواری افراط می کنند، خصوصاً صبح عید پاک، راهبان و شماسان مسیحی عفت ندارند(متز، ۱۳۶۹: ص ۶۶).
    ۳-۳-۳- اوضاع فرهنگی مسیحیان ایران
    ۳-۳-۳-۱- خدمات فرهنگی مسیحیان
    در دوره ی اسلامی، فعالیت های علمی مسیحیان در ایران در زمینه طب، کلام فلسفه و ترجمه متون یونانی بوده است(ابن عبری، مختصر الدول، ترجمه[عبدالمحمد آیتی]، ۱۳۷۷: ص ۲۵۸).

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:24:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال ۱۳۹۲- قسمت ۴ ...

    فشار مراقبتی یک پدیدهی چند بعدی [۳۰]، فیزیکی، روانی، اجتماعی و مالی است که عموما” بر یکی یا چند نفر از اعضای خانواده در حین مراقبت وارد میشود. درواقع، فشار مراقبتی در کسانی که از بیماری مراقبت میکنند در تمامی ابعاد احساسی، فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی حس می شود که ناشی از تغییر در سبک زندگی به علت مراقبت می باشد و بر سلامت و عملکرد عمومی، وضعیت اجتماعی اقتصادی و روانی و همچنین رابطه بین اعضای خانواده تأثیر می گذارد (۶۹, ۷۷).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    فشار مراقبتی یک اصطلاح کلی است که توصیف کنندهی بار روانی، جسمی و مالی ناشی از مراقبت است که بر مراقبت کننده تحمیل میشود. در حقیقت، فشار مراقبتی در مراقب کنندگان به سطح بالایی از استرس اشاره میکند که توسط مراقبت کنندگان تجربه میشود. به عنوان مثال، فرد برای مراقبت از یک بیمار مبتلا به بیماری مزمن ممکن است عوامل استرسزایی مانند فشار مالی، کنترل و درمان علایم و نشانه های فرد، رویایی با بحرانها، از دست دادن دوستان و یا صمیمیت را تجربه کند (۲۰, ۷۸).
    فشار مراقبتی در مراقبین به دو دسته تقسیم میشود: فشار ذهنی[۳۱] و فشار عینی[۳۲]. فشار ذهنی به واکنشهای هیجانی مراقبین نسبت به فرد بیمار و مراقبت از وی گفته میشود که شامل مواردی مانند فشار روانی، احساس از دست دادن، فقدان و افسوس است. فشار عینی به اثرات منفی بیماری بر مراقبین، بهخصوص مراقبین اصلی اطلاق میشود که شامل مواردی عینی مانند اختلال در روابط خا نوادگی، محدودیت در فعالیتهای اجتماعی، کار و تفریح، مشکلات مالی و مشکلات جسمی است. (۶۹, ۷۹).
    فشار مراقبتی با عوامل مختلفی مانند سطح ناتوانی بیمار، مشکلات رفتاری، شتاختی و روانی وی و مشکلات مالی و افسردگی بیمار در ارتباط است. هم چنین مراقبین زن، فشار مراقبتی بیشتری را نسبت به مردان تجربه میکنند و نیز نسبت به مردان از اضطراب، افسردگی و کاهش رضایت از زندگی بیشتری برخوردارند (۲۱). اینکه مراقبین زن، فشار مراقبتی بیشتری دارند، به عوامل متعددی بر میگردد؛ از جمله اینکه مراقبین زن، ساعات بیشتری را به مراقبت کردن اختصاص میدهند، وظایفشان را با دقت بیشتری انجام میدهند و نسبت به ابتلا به بیماریهای روانی و عضلانی اسکلتی مستعدتر هستند (۳۱). مراقبت کردن در بین مراقبین زن به نسبت مردان بیشتر باعث ایجاد تضاد در ارائه سایر نقشهای آنها از جمله شغل و وظایف مادری آنها میشود. فشار مراقبتی در مراقبینی که نسبت همسری با بیمار دارند، به نسبت سایر مراقبین بیشتر است (۲۱).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    یکی دیگر از عواملی که با افزایش فشار مراقبتی رابطه مستقیمی دارد، افزایش سن مراقب است. مراقبینی که سن بیشتری دارند، به چند علت فشار مراقبتی بیشتری را تجربه میکنند؛ از جمله افزایش مشکلات جسمی، نیاز به مراقبت بیشتر از خود، محدودیت در برقراری ارتباطات اجتماعی و کاهش توانایی سازگاری با مشکلات (۸۰). مراقبینی که از سطح سلامت پایینتری (بیماریهای وابسته و ناتوانی حرکتی) برخوردارند، دارای فشار مراقبتی بیشتری میباشند (۳۱). حمایت های مالی یکی دیگر از مسایلی است که بر روی فشار مراقبتی اثر میگذارد، بدین صورت که هرچه حمایت مالی مراقب کمتر باشد، فشار مراقبتی در وی بیشتر میشود (۲۱). همچنین حمایتهای اجتماعی و وضعیت اجتماعی خانواده با فشار مراقبتی در ارتباط است (۳۰, ۳۱).
    از عوامل دیگری که بر فشار مراقبتی موثر است، سن بیمار میباشد. بیماران با سن بیشتر از ۶۵ سال، فشار مراقبتی بیشتری را به مراقبین وارد می کنند. همچنین بیمارانی با نیاز به امور مراقبتی بیشتر و سواد کمتر موجب افزایش فشار مراقبتی مراقب می شوند. (۳۰).
    مراقبین هم در طی ارائه مراقبت به بیمار، نیاز به مراقبت دارند. مراقبین در مسیر مراقبت، موقعیت نامعلومی دارند که این امر با خود برای مراقب احساس گناه و استرس به همراه می آورد. مراقبین به نیازهای خود با دید بخشش نگاه میکنند و همیشه نیازهای بیمارشان را نسبت به نیازهای خود در اولویت قرار میدهند. آنها در این دنیا زندگی میکنند؛ اما بهخاطر بیمار خود اغلب در یک خانه محبوس هستند. احساس ایزوله بودن، فشار روانی بسیار زیادی را به آنها وارد میکند. آنها یک هدف دارند که عبارت است از « مراقبت همه جانبه از بیمار تا آخر، حتی اگر آخر مراقبت مرگ باشد ». این دیدگاه مراقب موجب میشود که غفلت از خود [۳۳]روی دهد (۷۰).
    انجمن قلب آمریکا میگوید اگر شما از خودتان مراقبت نکنید، قبل از اینکه کار شما به اتمام یرسد، توان شما به اتمام میرسد. مراقبت مانند یک دوی ماراتون است و نه دوی سرعت، یک دوندهی دوی ماراتون در طول مسیر اگر از خود مراقبت نکند، نمی تواند در نهایت به مقصد برسد. محققان، استرس را مهمترین عامل می نامند که میتواند سلامتی فرد مراقب را به خطر بیاندازد. استرس ناشی از مراقبت یک فشار روانی و فیزیکی[۳۴] است و در فرد مراقب می تواند موجب افزایش فشار خون، تشدید التهاب مفاصل، افزایش ترشح اسید معده و ایجاد ریفلاکس، بی خوابی، سردرد، کمردرد مزمن و درد عضلات شود. محققان با بررسی مراقبین پس از ۳ سال، متوجه تضعیف سیستم ایمنی آنها در نتیجهی استرس شدند که خود، شرایط را برای بیماریهای دیگر آماده میکند. بعلاوه این استرس، زندگی مراقبین را کوتاه میکند و میتواند بیش از ۱۰ سال از عمر مراقبین کم کند. (۲۲, ۳۱, ۷۰).
    استرس مزمن بهبودی زخمها را به تأخیر میاندازد و موجب آتروفی شدن مغز میشود. مراقبین در ابعاد مختلفی نیاز به مراقبت دارند که در زیر به ابعاد مهم آن می پردازیم (۷۰).
    مراقب نیاز دارد از نظر فیزیکی و جسمی مورد حمایت قرار بگیرد. عموما” مراقبین از نیازهای فیزیکی خود چشمپوشی میکنند. آنها در برنامه ریزی روزانهی خود، زمانی را برای امور پزشکی خود اختصاص نمیدهند و معمولا” وقت ویزیت ۶ ماههی دندانپزشکی و پزشکی خود را لغو میکنند. بر اساس شواهد مایوکلینیک[۳۵] بیماریهای قلبی – عروقی و سرطان مهمترین عامل مرگ و میر در بین مردان و زنان تمام دنیا می باشد و ارتباط بسیار مستقیمی بین استرس، سوءتغذیه، ورزش نکردن، استفاده از تنباکو و سیگار و الکل و افزایش وزن، با این دو بیماری وجود دارد. استرس در مراقبین موجب میشود آنها به عادات بد غذایی روی بیاورند؛ از جمله این عادات بد غذایی، مصرف سیگار و مشروبات الکلی است. سرطان یکی از دو مشکل بزرگ بهداشتی خصوصا” در ایالت متحده است. در مردان به ترتیب سرطان پروستات، سرطان کولورکتال و در زنان سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)، سرطان ریه و کولورکتال شایع است. انجمن سرطان آمریکا بر اساس تحقیقات خود می نویسد: « یک مرگ از ۳ مرگ که علت آن سرطان است به علت سوءتغذیه و رژیم غذایی ضعیف، نداشتن فعالیت فیزیکی و ورزش نکردن و وزن زیاد میباشد. مراقبین میتوانند با انجام ورزش، کنارگذاشتن عادات بدغذایی و استفاده از مواد مغذی ، سرطان را در خود کاهش دهند (۲۲, ۳۱, ۷۰).
    عکس مرتبط با سیگار
    مراقبین نیاز دارند از نظر مسایل روانی و عاطفی بررسی شوند و تحت حمایت قرار گیرند. مراقبت کردن مانند یک غلتک است که بر روی نیازهای عاطفی مراقب با سرعت زیاد حرکت میکند و فرد مراقب در طی مراقبت از پای درآمده [۳۶]، سردر گم شده[۳۷] و جایگاه خود را از دست میدهد. در اکثر اوقات احساس درماندگی[۳۸] میکند و این احساس درماندگی، حس گناه[۳۹] را در او فعال میکند و مدام خود را سرزنش میکند که « به علت خستگی من است که بیمارم حالش بهتر نمیشود، چرا که من نمیتوانم بیشتر از این کمک کنم ». با این حال در این شرایط مراقب از تک تک نیازهای روانی خود مانند احساس دوست داشتن و تعلق خاطر داشتن، حس آرامش هنگام قدم زدن در محیط بیرون از خانه و مسافرت نیز دست کشیده و تمام وقت خود را در اختیار بیمار میگذارد. مثلا گاهی، یکی از فرزندان ازدواج نمیکند تا بتواند به طور کامل در اختیار پدر و مادر بیمار خود باشد و مراقبت از پدر یا مادر بیمارش را عهده دار می شود (۷۶). نگرانی نیز یکی از مشکلات روانی است که موجب میشود مراقب احساس دلهره نسبت به واقعیات یا تصورات خود داشته باشد. مراقب عرق میکند، ضربان قلب و فشارخونش بالا میرود. افسردگی نیز از دیگر مشکلات مراقبین است که خود ناشی از استرس، اضطراب و نگرانی بالاست. از آنجا که معمولا در فرایند درمان بیمار بهبودی دیده نمی شود، این امر موجب می شود که مراقب به سمت افسردگی پیش برود. (۲۲, ۷۰, ۷۶).
    یکی دیگر از نیازهای مراقب، نیاز به حمایت اجتماعی است. دریافت حمایت اجتماعی به عنوان یک متعادل کننده ی شاخص های سلامت مراقب و علائم روانی وی می باشد (۸۱).
    مراقب همچنین نیازمند به حمایتهای معنوی میباشد. مطالعات دانشگاه کلمبیا[۴۰] نشان میدهد مراقبینی که اعتقادات مذهبی قوی دارند به نسبت کسانی که به اصول دینی خاصی پایبند نیستند، ۸۱ درصد کمتر در معرض اضطراب و استرس و افسردگی شدید هستند و این مراقبین اعتماد به نفس بیشتری برای بهبودی بیمار خود دارند. مراقبین زمانی که از بیمار خود مراقبت میکنند و یا حال بیمارشان خوب نیست با خداوند مناجات کرده و میگویند « خدایا من بیمارم را به تو می سپارم، پس تو مراقب او باش » (۷۲).
    مراقبین به علت کار فرسایشی که دارند، تمایل دارند نیازها و روحیات خود را به سمت یک قدرت بالاتر ارجاع دهند تا از او که از توانایی بیشتری برخوردار است طلب کمک کنند و مطمئن شوند که او در انجام این کار دریغ نمیکند. محققان میگویند مراقبینی که به مسائل معنوی معتقد هستنددر کنارآمدن با استرسها نسبت به دیگران بسیار آرامتر و منطقیتر هستند. (۷۲).
    یکی دیگر از نیازهای مراقبین که کمتر به آن توجه میشود، نیاز به خواب و استراحت است. مراقبت شبانهروزی از بیماری که اوضاع خوبی ندارد، به هیچ وجه اجازهی خواب به مراقب نمیدهد. حتی اگر او دراز بکشد، با استرسی که دارد خواب راحتی نخواهد داشت. مراقبین حتی اظهار میدارند که در خواب هم گاهی میبینند که حال بیمارشان خوب نیست و مدام کابوس میبینند. آنها معمولا” به خاطر مشکلاتی که در سلامتی خودشان به وقوع میپیوندد (مانند اختلالات اسکلتی عضلانی و کمردردهای مزمن) در صورت آزاد بودن وقتشان نمیتوانند راحت بخوابند. موضوع دیگری که خواب مراقبین را تحت الشعاع خود قرار داده است، مسایل مالی میباشد. معمولا” مراقبین روزها به مراقبت و شبها به کارکردن میپردازند (۳۶).
    بررسی فشار مراقبتی میتواند ما را در انجام مداخلاتی مانند پیگیریهای دوره ای و کلاسهای آموزشی کمک کند. اول اینکه بهداشت و سلامت روان مراقبین می تواند تحت تاثیر استرس و نیازهای حمایتی آنها قرار بگیرد. علاوه بر این موضوع، مسئلهی مهم این است که مشکلات روانی آنها ناشناخته میماند و لازم است تحت بررسی قرار گیرد. دوم اینکه بررسی فشار مراقبتی می تواند به جلوگیری از مشکلات متعددی که سلامتی آنها را در طولانی مدت به خظر می اندازد و موجب افزایش مرگ و میر می شود بیانجامد. در نهایت بررسی و مداخله بر روی فشار مراقبتی می تواند به اعضای خانواده کمک کرده و آنها را از محیط نامطمئنی که در آن هستند به سمت محیط مناسبی بکشاند (۸۲).
    بنابراین از آنجایی که بیماری نارسایی کلیه طولانیمدت بوده و درمان هم نمیشود، سبک زندگی افراد تحت تأثیر قرار میگیرد و ممکن است سبب ناتوانی، محدودیت در فعالیتهای روزانه، از بین رفتن استقلال و اختلال در زندگی بیمار و خانواده وی شود که در این صورت نیاز به ارائه مراقبت ها افزایش مییابد. این بیماری، مراقبت همه جانبه ای را از سوی پرستاران تقاضا کرده و ایجاب میکنند که پرستار همواره در جهت تعدیل نشانه ها و ارتقای کیفیت زندگی این بیماران و مراقبین آنها تلاش کند.
    مروری بر متون:
    مطالعه و بهره گیری از پژوهش های مرتبط با موضوع مورد تحقیق علاوه بر شناسایی جنبه های مختلف موضوع مورد مطالعه موجب روشن شدن مسیر پژوهش های آینده نیز می گردد. بدین منظور در این فصل، ۹ مورد از پژوهش های انجام شده در زمینه عنوان تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است.
    با توجه به این مسئله که بیماران همودیالیزی نیازمند مراقبت مداوم در منزل و مراکز همودیالیز می باشند، مراقبین آنها تحت فشار ناشی از این مراقبت خواهند بود که عوامل مختلفی نیز می تواند بر آن تاثیر بگذارد. در همین راستا عباسی و همکاران در سال ۱۳۸۸ در گرگان پژوهشی با هدف تعیین میزان فشار مراقبتی و ارتباط بعضی فاکتورهای دموگرافیک با فشار مراقبتی در مراقبین انجام داده اند. این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی بود و تعداد ۱۲۰ نفر از مراقبین اصلی بیماران دارای نارسایی مزمن کلیهی همودیالیزی ، در مرکز آموزشی درمانی ۵ آذر گرگان به روش سرشماری انتخاب شدند. شرایط ورود نمونه ها به مطالعه شامل دارا بودن سواد خواندن و نوشتن، فرد اصلی در مراقبت از بیمار، نداشتن بیماری روانی تشخیص داده شده و داشتن رضایت برای شرکت در مطالعه بود. جمعآوری اطلاعات با بهره گرفتن از یک پرسشنامهی دو قسمتی انجام شد. بخش اول پرسشنامه، اطلاعات دموگرافیک شامل سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، وضعیت درآمد، طول مدت بیماری، وضعیت بیمار از نظر میزان نیاز به مراقبت و توانایی انجام کارهای شخصی و بخش دوم پرسشنامه مربوط به فشار مراقبتی بود. پرسشنامهی فشار مراقبتی ۲۴ عبارت دارد که برای اندازه گیری فشار مراقبتی عینی و ذهنی تنظیم شده است و فشار مراقبتی ذهنی را با تأکید بیشتری میسنجد. این پرسشنامه شامل پنج خرده مقیاس است که عبارتند از فشار مراقبتی وابسته به زمان، فشار مراقبتی تکاملی، فشار مراقبتی جسمی، فشار مراقبتی اجتماعی و فشار مراقبتی عاطفی. آنالیز داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار آماری spss و آزمونهای آمار توصیفی، تی تست مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام شد. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که ۵/۳۳ درصد از مراقبین حداقل به یک بیماری مزمن مبتلا بودند و۳/۶۳ درصد، یک بیماری مزمن دیگر غیر از نارسایی کلیه داشتند. میزان فشار مراقبتی مراقبین در ۷/۱ درصد موارد خفیف، ۲/۲۴ درصد متوسط و۲/۷۴ درصد شدید بود. مراقبینی که یک بیماری تشخیص داده شده داشتند، در تمامی ابعاد، فشار مراقبتی بیشتری را تجربه کرده بودند. آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد با افزایش سن مراقبین، فشار مراقبتی افزایش مییابد. همچنین به جز فشار مراقبتی عاطفی، سایر ابعاد فشار مراقبتی ونمرهی کل آن با مدت ابتلا به نارسایی مزمن کلیه ارتباط مستقیم و معنادار آماری داشت و با افزایش طول مدت بیماری، فشار مراقبتی مراقبین افزایش یافت. بین فشار مراقبتی و وضعیت اقتصادی ضعیف(۰۰۷/۰=P) ، توانایی انجام فعالیتهای شخصی بیمار (۰۱/۰P<)، وابستگی مراقبتی بیشتر(۰۰۱/۰=P)، مدت ابتلا به نارسایی مزمن کلیه، ابتلای بیمار به بیماری دیگری بهجز بیماری کلیه، ابتلای مراقب به بیماری (۰۵/۰p<)، ارتباط معنیداری وجود داشت. بر اساس یافته های مطالعه با توجه به فشار مراقبتی زیاد مراقبین به دنبال مراقبت از بیماران همودیالیزی، حمایت بهداشتی درمانی کشور میتواند در کاهش فشار مراقبتی تأثیرگذار باشد. از طرفی با غنیسازی گنجینهی مهارت سازگاری مراقبین بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه میتوان تا حدی از استرس و فشار ناشی از مسایل مراقبتی بیمار کاست و از این طریق سلامت مراقبین را ارتقا داد. (۱۷)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    مراقبین نیازهای آموزشی فراوانی دارند که رفع این نیازها می تواند از عوامل تعیین کننده میزان فشار مراقبتی مراقب محسوب گردد و به مراقب در اداره طولانی مدت بیمار کمک نماید. مولاگلو[۴۱] و همکاران در سال ۲۰۱۲ در ترکیه پژوهشی را با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش در منزل بر فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی انجام دادند. موارد آموزش داده شده شامل، آموزش تغذیه و رژیم غذایی، کنترل وزن، کنترل کردن فشار خون، مراقبت از فیستول و ارتقای بهداشت شخصی بود. به جهت تسهیل در آموزش، موارد آموزش داده شده در یک بروشور آموزشی به مراقبین داده شد. جلسات آموزشی ۴۵ دقیقه به طول میانجامید و به صورت بازدید در منزل صورت میگرفت. این پژوهش یک طرح آزمایشی بود و نمونه ها ۱۲۲ نفر از مراقبین بودند. جمعآوری داده ها با بهره گرفتن از دو پرسشنامهی مقیاس فشار مراقبتی زاریت[۴۲] و پرسشنامه دموگرافیک جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار ۱۰spss و با بهره گرفتن از آزمون آماری کای دو، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج حاصل از مطاالعه نشان داد که میانگین نمرهی فشار مراقبتی در مراقبین ۱/۵۲ بود. در این مطالعه اکثر مراقبین زن (۳/۸۰ درصد)، متأهل (۵/۷۴ درصد)، ۵۰-۴۱ سال (۵۰ درصد)، دارای نسبت همسری با بیمار (۶/۶۵ درصد)، تحصیلات ابتدایی (۴/۴۳ درصد)، خانهدار (۳/۸۰ درصد)، دارای میانگین درآمد کافی (۸/۷۳ درصد) و ساکن روستا (۷/۷۸ درصد) بودند. نمرهی فشار مراقبتی در بین مراقبین زن(۰۱۱/۰P=)، مجرد(۰۰۰/۰P=)، جوان(۰۰۰/۰P=)، بستگان (دختر/خواهر/برادر) (۰۰۰/۰P=)، سطح تحصیلات بالاتر(۰۴۸/۰P=)، به طور قابلتوجهی بالاتر بود و از نظر آماری معنی دار بود. همچنین نمرهی ابزار در مراقبینی که بیمار بودند ، از لحاظ آماری معنی دار بود. بیشترین نیازهای آموزشی در ارتباط با مراقبت در منزل شامل تغذیه، اطلاعات در مورد روش دیالیز و مراقبت از فیستول بود. وقتی نمرهی فشار مراقبتی با نمرهی بعد از آموزش مقایسه شد، نمرهی فشار مراقبتی مراقبین بعد از مداخلهی آموزشی به طور قابل توجهی کاهش پیدا کرد و اختلاف از نظر آماری معنیدار بود. مداخلات آموزشی که مراقبت در منزل در آن اهمیت زیادی دارد، موجب کاهش فشار مراقبتی میشود و توصیه بر این است که این روش به اجرا درآید (۲۳).
    از دیگر مطالعات انجام شده در زمینه بررسی فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی، مطالعه ریوکس[۴۳] و همکاران بود، که گزارش می گردد. مطالعه ای که با عنوان” بررسی فشار مراقبتی در بین بیماران همودیالیزی شبانه در خانه در سال ۲۰۱۲” در تورنتو کانادا انجام گرفت. هدف از این مطالعه ارزیابی فشار مراقبتی، کیفیت زندگی، و نشانه های افسردگی و مقایسهی آنها بود. مطالعهی مقطعی بر روی ۶۱ نفر بیمار دیالیز شبانه و مراقبین آنها انجام شد. جمعآوری اطلاعات با بهره گرفتن از پرسشنامهی ویژگیهای دموگرافیک، فرم کوتاه کیفیت زندگی)۱۲-SF )انجام شد. وجود افسردگی با بهره گرفتن از پرسشنامهی کوتاه افسردگی بک مورد اندازه گیری شد. فشار مراقبتی در مراقبین توسط مقیاس فشار مراقبتی بررسی و با فشار درک شده توسط بیماران مورد مقایسه قرار گرفت. واحدهای مورد پژوهش ۳۶ نفر بیمار و ۳۱ مراقب بودند. داده ها با بهره گرفتن از نرمافزار ۱۶ SPSS و با بهره گرفتن از آزمون آماری منویتنی و کای دو انجام شد. سطح معنیداری P در این مطالعه کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که اکثر مراقبین، زن (۶۶ درصد)، همسر بیمار (۸۱ درصد) و بدون هیچ بیماری (۷۲ درصد) بودند. اکثر بیماران و مراقبین دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. میانگین سنی بیماران و مراقبین به ترتیب ۵۲ و ۵۱ سال بود. معیارهای افسردگی در ۴۷ درصد بیماران و ۲۵ درصد مراقبین وجود داشت. فشار کل مراقبتی درک شده توسط مراقبین و بیماران کم بود. بیماران در مقایسه با مراقبین، نمرهی سلامت فیزیکی کمتری داشتند؛ اما نمرهی سلامت ذهنی در هر دو مشابه بود. اگرچه، فشار مراقبتی کلی پایینی به وسیله مراقبین و بیماران تحت همودیالیز شبانه در خانه دریافت می شد ولی در تعداد قابل توجهی از مراقبین و بیماران ، معیارهای افسردگی وجود داشت بنابراین نیاز است که مراقبین مورد حمایت بیشتری قرار گیرند. این مطالعه پیشنهاد میکند اقداماتی جهت افزایش سلامت روانی و جسمی مراقبین انجام شود. توصیه میشود سمینارهای آموزشی با حضور بیماران و مراقبین برگزار شود. همچنین لازم است افسردگی و کیفیت زندگی مراقبین به طور مستمر ارزیابی شود و مداخلاتی در جهت کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی آنان صورت گیرد (۲۲)
    با توجه به این امر که بیماران مبتلا به ESRD نیازهای مراقبتی متنوعی دارند و نیازمند همراهی فردی بعنوان مراقب می باشند، و با درنظر گرفتن مزمن بودن این بیماری، مراقبین این بیماران دچار مشکلات روانی مختلفی می شوند که نیازمند بررسی می باشد. در همین راستا مطالعه اوسار[۴۴] و همکاران که با هدف بررسی رابطه بین کیفیت خواب، اضطراب، افسردگی و فشار مراقبتی در مراقبین بیماران دیالیز صفاقی و پیوند کلیه در سال ۲۰۱۳ در ترکیه انجام گرفت، گزارش می گردد. این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بود. معیارهای ورود شامل سن مراقب بیش از ۱۸ سال، باسواد بودن، نسبت فامیلی با بیمار داشتن و معیارهای خروج شامل سن کمتر از ۱۸ سال، بیماری بدخیم فعال، ابتلا به بیماری بدخیم عفونتی و بیماری عروق کرونر مانند سکتهی قلبی، اختلالات ارگانیک مغزی، عقبماندگی ذهنی، مصرف الکل، ابتلا به بیماری روانی، دلیریوم و دمانس بود. در این مطالعهی مقطعی از ابزارهای متعددی جهت بررسی مراقبین استفاده شد که شامل پرسشنامهی کیفیت خواب پیتزبرگ[۴۵]، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی[۴۶] و پرسشنامهی فشار مراقبتی زاریت بود. همه داده ها با بهره گرفتن از مصاحبهی چهره به چهره توسط پرستاران در بخش نفرولوژی جمعآوری شد. ۱۱۳ مراقب در این مطالعه شرکت کردند که ۵۳ نفر مراقب بیمار پیوند کلیه و ۶۰ نفر مراقب بیمار دیالیز صفاقی بودند. داده ها با نرم افزار ۱۶ SPSS و با بهره گرفتن از آزمون آماری کای دو، تی مستقل و رگرسیون لوجستیک تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری Pدر این مطالعه کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. متوسط سن مراقبین ۷/۴۰ سال بود. نسبت سن، جنس، سطح درآمد و سطح تحصیلات بین دو گروه مشابه بودند. بیشتر مراقبین متوسط سن ۴۸ سال داشتند و اکثرا مرد، دارای درآمد متوسط و تحصیلات راهنمایی بودند. مراقبین بیماران دیالیز صفاقی در مقایسه با مراقبین بیماران پیوندی سطح بالاتری از اضطراب (۰۳۹/۰P=) و افسردگی (۰۰۳/۰P=) را داشتند. در میان مراقبین بیماران با دیالیز صفاقی کیفیت خواب پایین به طور معنیداری بالاتر از مراقبین بیماران با پیوند کلیه بود (۰۰۱/۰P=). نمرات فشار مراقبتی به طور معنیداری در مراقبین بیماران دیالیز صفاقی بالاتر بود (۰۰۱/۰>P). در این مطالعه پیوند کلیه با بهبود کیفیت زندگی و کاهش علایم روانی در مراقبین بیماران ESRD همراه بود. در نهایت، اختلال خواب، اضطراب، افسردگی و فشار مراقبتی در مراقبین بیمارانی که دیالیز صفاقی میشدند، بیشتر گزارش شد. بنابراین، مداخلات حمایتی شامل آموزش مباحث مربوط به بیماری و مسایل روانی ضروری به نظر میرسد (۸۳).
    با توجه به عوارض فراوان درمان با همودیالیز، نیازهای جدید و تغییرات اساسی در سبک زندگی، اعضای خانواده تنش های زیادی تجربه می کنند، به طوری که سلامت روان آنان تحت تأثیر قرارخواهدگرفت، در این راستا لاو[۴۷] و همکاران پژوهشی مروری سیستماتیک با “عنوان تأثیر بیماری کلیوی مرحلهی پایانی بر روی فرد نزدیک خانواده در سال (۲۰۰۸)” انجام دادند. . در این مطالعه پس از بررسی پایگاه های اطلاعاتی ، ۳۳۴ مقاله از ۵ پایگاه اطلاعاتی (. Medline، Embase، CINAHL، PsycINFO و AMED) کسب شد ، که با توجه به چکیده مقالات ۳۷ مورد آنها معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. ، که با توجه به چکیدهی مقالات ۳۷ مورد آنها، معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. معیارهای ورود مقالات به این مطالعه عبارت بودند از چاپ شدن در مجلات معتبر، مقالات دارای گزینه های: مقدمه، روش کار، نتایج و بحث باشند. و فرد نزدیک یا عضو خانواده یا فردی که توسط بیمار به عنوان مراقبت دهندهی غیررسمی شناخته شده باشد را شامل شود، از مقیاس مراقبت از بیمار ESKD استفاده کرده باشند، سن افراد مراقبت دهنده بالای ۱۸ سال باشد و مقالات به زبان انگلیسی باشند. یک مورد از ۳۶ مقاله بعداً از مطالعه خارج شد، چون فقط روی خستگی این مراقبین کار کرده بود. ۳ امری که این تحقیقات جستجو میکردند: ۱٫ تأثیر مراقبت از بیمار ESkD در دیالیز روی فرد نزدیک، بویژه کیفیت زندگی، ناخوشی فیزیولوژیکی، فشار مراقبتی و وضعیت زندگیشان بود. ۲٫ روش های سازگاری که توسط این افراد نزدیک استفاده می شود. ۳٫ عواملی که منجر به ناخوشی فیزیولوژیکی می شوند. بیشترین ابزار استانداردی که برای ارزیابی مراقبین استفاده شد، ابزار مصاحبهی فشارمراقبتی زاریت بود. مقیاس افسردگی بک، ۳۶ SF برای ارزیابی کیفیت زندگی، مقیاس سازگاری جالویس [۴۸] استراتژیهای سازگاری برای ارزیابی استفادهی فرد نزدیک مراقبتدهنده و فهرست بررسی بیماری کلیوی مرحلهی پایان زندگی برای بررسی فرد بیمار استفاده شدند. نتایج نشان داد که فقط در یک مطالعه افراد مراقبت کنندهی نزدیک ، کیفیت زندگی را عالی گزارش کردند و فشار کمتری در نتیجهی مراقبت متحمل شده بودند. در حالیکه در بقیهی مراقبین بیماران ESRD و دیالیزی ، افزایش فشار مراقبتی در فرد نزدیک نشان داده شد و این مراقبین نسبت به گروهی که با آن مقایسه شده بودند کیفیت زندگی پایین تری داشتند. افراد نزدیک، زندگی با فرد دیالیزی را استرسزا می دانستند و خستگی افزایش یافتهای را تجربه میکردند. مراقبت از فرد ESRD اغلب منجر به غفلت از سلامت خود فرد مراقبت کنندهی نزدیک میشد. در افرادی که زمانی را برای رسیدن به مسئولیتهای خود کنار میگذاشتند، فواید سلامت بیشتری دیده میشد. بعضی تحقیقاتی که در این مقاله بررسی شده، نشان داد افراد مراقبتدهنده، کاهش فعالیتهای اجتماعی، افزایش انزوای اجتماعی، مسئولیتهای زندگی، حجم بار کاری افزایش یافته، نتایج اقتصادی منفی، تغییر ارتباط با بیمار و مشکلات جنسی با همسرشان را گزارش کردند (۱۸).
    مراقبین اغلب زمان زیادی را برای مراقبت از بیماران خود صرف می کنند وخستگی و فشارهای روانی قابل ملاحظه ای را تحمل می کنند. در این رابطه مطالعه لیلو[۴۹] و همکاران با عنوان بررسی فشار مراقبتی، استرس، اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک در سال ۲۰۱۲ در انجمن اختلالات نرونی استرالیا با هدف بررسی تعیین فشار مراقبتی و حالات روانی و همچنین ارتباط این متغیرها انجام گرفته، گزارش می شود. تعداد ۱۴۰ نفر از ۳۵۴ نفر مراقبین افراد مبتلا به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک در این پژوهش داوطلبانه شرکت کردند. اطلاعات با بهره گرفتن از پرسشنامهی دموگرافیک، پرسشنامهی توانایی حرکتی و تغییرات رفتاری بیماران مبتلا به اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، پرسشنامهی استرس، اضطراب و افسردگی[۵۰] مراقبین و مقیاس فشار مراقبتی زاریت جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرمافزار ۱۷ SPSS ، آزمون تیتست مستقل، کایدو و منویتنی استفاده شد. ۳/۶۹ درصد مراقبین زن بودند و میانگین سنی ۸/۶۰ سال داشتند. ۹۰ درصد مراقبین با بیمار نسبت همسری داشتند. میانگین سنی بیماران ۵/۶۳ سال و میانگین مدت ابتلا ۳ سال و بیشتر علایم درگیری در بیماران (۶/۷۳%) علایم اختلالات حرکتی بود. بیش از ۵۰ درصد این بیماران دچار تغییرات رفتاری مانند عصبانیت و تحریکپذیری بودند. اکثر مراقبین (۶۹ درصد) مبتلا به افسردگی و درصد کمی از آنها مبتلا به اضطراب و استرس بودند. نیمی از مراقبین، فشار مراقبتی بالایی را گزارش کردند. مراقبینی که بیمار آنها دچار اختلالات حرکتی بیشتری بودند، فشار مراقبتی بیشتری را داشتند. همچنین مراقبینی که استرس، اضطراب و افسردگی بیشتری داشتند، فشار مراقبتی بیشتری را متحمل میشدند. در واقع میتوان گفت که فشار مراقبتی در مراقبین این بیماران رابطه مستقیمی با ناتوانی بیمار و اختلالات روانی مراقب دارد (۸۴).
    از دیگر مطالعات انجام شده در زمینه بررسی تاثیر آموزش برفشار مراقبتی مراقبین، مطالعه کواک[۵۱] و همکاران است که با عنوان “بررسی تأثیر مداخلهی آموزشی به وسیلهی تلفن بر فشار مراقبتی مراقبین بیماران دمانس در سال ۲۰۱۳ ” در هونکونگ انجام گرفت. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر آموزش مراقبین از طریق تلفن در کاهش دادن فشار مراقبتی و افزایش خودکارآمدی مراقبین بود. در این پژوهش کارآزمایی بالینی یک سوکور، تعداد ۳۸ نفر از مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به دمانس با نمونهگیری ساده انتخاب شدند و سپس با تخصیص تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. معیارهای ورود به این مطالعه شامل مبتلا بودن بیمار به بیماری دمانس، مراقبت مراقب از این بیمار بهصورت مستقیم و معیارهای خروج شامل سن کمتر از ۱۸ سال و داشتن اختلالات شناختی در مراقب بود. مراقبینی که در گروه مداخله قرار داشتند، توسط مددکار اجتماعی دارای پروانهی رسمی به مدت ۱۲ جلسه و هر جلسه به مدت نیم ساعت از طریق تلفن آموزش دریافت کردند. در هر هفته یک بار تماس گرفته میشد. محتوای آموزشی شامل اطلاعات دربارهی این بیماری، مراقبت از بیمار دمانسی، مهارتهای ارتباط با این بیماران، مدیریت علائم روانی این بیماران، مسایل روانی مراقبین، منابع حمایتی موجود در جامعه و برنامه ریزی برای مراقبت طولانیمدت بود. بیماران گروه کنترل هیچگونه مداخلهی آموزشی را دریافت نکردند. جمعآوری داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامهی اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامهی فشار مراقبتی زاریت و مقیاس خودکارآمدی مراقبتی انجام شد. داده ها با نرمافزار ۲۰spss و آزمونهای آماری کای دو و منویتنی تجزیه و تحلیل شد. بیمارانی که از آنها مراقبت بهعمل میآمد، در هر دو گروه زن بودند. اکثر مراقبین مورد مطالعه در هر دو گروه زن بودند و روزانه ۶-۴ ساعت از بیماران خود مراقبت میکردند. درصد بیش تری از مراقبین، زیردیپلم، متأهل و با درآمد ماهیانه ۱۰ تا ۲۰ هزار دلار بودند. مراقبین گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بعد از مداخلهی آموزشی، میانگین نمرهی فشار مراقبتی کمتر و میانگین نمرهی خودکارآمدی بیشتری داشتند و آزمون آماری رابطه معنیداری بین سطح آموزش و فشار مراقبتی و خودکارآمدی مراقبین نشان داد. از محدودیتهای این مطالعه میتوان به کم بودن تعداد نمونه ها و تقسیمبندی نکردن مراقبین بیماران دمانسی براساس سطوح دمانس اشاره کرد. (۷۶)
    باتوجه به اهمیت این موضوع که خودکارآمدی می تواند یکی از عوامل کاهش دهنده فشار مراقبتی باشد، مطالعه بعدی با عنوان بررسی خودکارآمدی و فشارمراقبتی در مراقبین عضو خانواده سالمندان مبتلا به آلزایمر گزارش می گردد. در این راستا مطالعه محمدی که مطالعه ای توصیفی-تحلیلی با هدف تعیین خودکارآمدی و فشارمراقبتی و بررسی ارتباط آنها در مراقبین عضو خانواده سالمندان مبتلا به آلزایمر مقیم در منزل شهر است، گزارش شده است. این مطالعه در سال ۱۳۸۵ در تهران انجام شد. در این مطالعه ۸۱ نفر از مراقبین عضو انجمن آلزایمر ایران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمعآوری داده ها، پرسشنامه مشتمل بر اطلاعات فردی، سنجش خودکارآمدی استفان[۵۲] و همکاران و فشار مراقبتی رابینسون[۵۳] بود. روایی و پایایی ابزارها سنجیده شد. اکثریت واحدهای مورد مطالعه را زنان (۶۰ درصد)، دارای نسبت همسری با بیمار(۵۶ درصد)، متأهل (۶۴ درصد)، در سطح تحصیلات سیکل( ۳۹ درصد)، خانه دار(۵۵ درصد) تشکیل می دادند همچنین اکثر مراقبین با سالمند تحت مراقبت در یک خانه به سر می بردند. (۵۲ درصد). ۴۵ درصد این واحدها برای ارائه مراقبت، آموزش رسمی نداشتند و ۵۳ درصد نیز از ارائه مراقبت به سالمند خود راضی بودند. این در حالی بود که ۳۶ درصد آنان سلامت خود را بد ارزیابی کردند و ۳۵ درصد نیز مدعی ابتلا به اختلالات روان بودند. مهمترین نیاز مراقبتی مراقبین، نیاز به آموزش بود و از نظر آنان اولین اولویت مراقبتدهی به سالمندانشان، حمایت و مراقبت روانی و در درجات بعدی بهترتیب، حمام دادن و رعایت نظافت بیمار بود. میانگین خودکارآمدی ۹۶/۶۶ (۱۰۶-۲۹) و فشار مراقبتی ۴۳/۳۹ (۶۵-۱۷) محاسبه شد. این دو متغیر با هیچیک از متغیرهای منظور در مشخصات فردی مرتبط نبود و بین دو متغیر فشار مراقبتی و خودکارآمدی همبستگی معنیدار ۵۳۹/۰ با ۰۱/۰p= برقرار بود. یافتهها نشان داد که دو متغیر خودکارآمدی و فشارمراقبتی، مفاهیمی کاملا” فردی بوده و به برآورد و ادراک کلی فرد از خود بستگی دارد. از سوی دیگر اگرچه مراقبت از سالمند مبتلا به آلزایمر، امری استرس آور محسوب می شود؛ لیکن ارزیابی مراقبین از این استرس به گونهای نیست که مراقبین، آن را غیرقابل رویارویی تعبیر کنند. به طوریکه میانگین در حد متوسط فشار مراقبتی و ارتباط مثبت آن با احساس خودکارآمدی نشان دهندهی تعبیر تقریبا مثبت مراقبین از استرس مراقبت میباشد. پیشنهاد میشود که در تدبیر سالمندان مبتلا به آلزایمر توجه به بخش مراقبین خانوادگی جایگاه ویژهای داشته باشد و عدم توجه به ابعاد مختلف سلامت مراقبین، حلقه مفقودهای است که ضرورت توجه بیش از پیش در تدوین فرایند مراقبت میباشد. انتظار میرود که پژوهشگران با انجام تحقیقات بیشتر نیازهای روحی و معنوی مراقبین عضو خانواده را شناسایی کنند و به این ترتیب در امر پیشگیری و کنترل عوارض گام مهمی بردارند(۳۱)
    از طرفی باتوجه به اینکه وجود گروه های حمایتگر و حمایتهای اجتماعی می تواند فشار مراقبتی مراقبین را تحت تاثیر قرار دهد وهمچنین حمایتهای اجتماعی(مانند بیمه یا عضو سازمان حمایت کننده ای بودن) یکی از عواملی می باشد که در این تحقیق ارتباط آن با فشار مراقبتی مورد بررسی قرار گرفته، مطالعه محمدی و بابایی که به منظور بررسی تأثیر مشارکت فعال مراقبین در گروه های حمایتگر بر فشار مراقبتی و بهزیستی معنوی آنان در مراقبین عضو خانواده” سالمندان مبتلا به آلزایمر در سال۱۳۹۰ در تهران انجام شده گزارش می گردد. در این مطالعهی نیمه تجربی تک گروهی با اندازه گیری مکرر، ۳۲ مراقب خانوادگی عضو انجمن آلزایمر ایران در مطالعه وارد شدند. این واحدها حداقل یک سال تجربهی مراقبت داشتند، باسواد و مایل به شرکت و ادامهی طرح بودند و قبلا” تجربهی شرکت در گروه های حمایتگر نداشتند و طی ۴ ماه در ۳۲ جلسهی منظم گروهی، در خصوص بیماری آلزایمر، اصول مدیریت مراقبت از سالمند و خود، حمایت معنوی و روانی از یکدیگر و رویارویی و حل مشکلات مراقب مطرح شد و بهتدریج، رهبری گروه به اعضای داوطلب سپرده شد. جلسات در سطح جامعه و با مدیریت و برنامه ریزی اعضای گروه ها در دو فرهنگسرا و یک مرکز مراقبت روزانه سالمندان برگزار شد. داده ها از طریق پرسشنامه های سنجش فشار مراقبت و بهزیستی معنوی جمع آوری شد. ابزار سنجش فشار مراقبتی مشتمل بر ۱۳ گویه در لیکرت ۴ سطحی بود. این ابزار بر اساس متون موجود و با محوریت ابزار سنجش فشار مراقبتی رابینسون توسط محمدی ( ۱۳۸۵ ) تنظیم و در مطالعهای برای مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر به کار گرفته شد. ابزار سنجش سلامت معنوی مشتمل بر ۱۲ گویه در قالب لیکرت ۴ سطحی بود. این ابزار بر اساس متون موجود و با محوریت ابزار سنجش سلامت یا بهزیستی معنوی توسط محقق تنظیم شد. روایی و پایایی ابزارها سنجیده شد و با آزمون تحلیل واریانس با داده های تکراری در سطح معنی داری ۰۵/۰ تحلیل شد. میانگین بهزیستی معنوی طی سه بار اندازه گیری به ترتیب ۰۲۹/۲۶ و ۰۲۹/۳۴ و ۴۷۱/۳۴ و برای فشار مراقبتی به ترتیب ۱۱۸/۴۰، ۷۰۶/۳۲، ۲۶۵/۳۱ بود. تحلیل واریانس، تفاوت معنیداری را در سه بار اندازه گیری برای بهزیستی معنوی (۰۰۵/۰p= ) و فشار مراقبتی (۰۰۱/۰p< ) نشان داد. مشارکت فعال در گروه های حمایتگر برای مراقبین، مصداق توانمندسازی آنان برای رویارویی با مشکلات مراقبت از سالمندان مبتلا به آلزایمر است. برنامههایی از این دست با ارتقای سلامت معنوی و کاهش فشارمراقبتی، منجر به رویارویی مؤثرتر مراقب با عوارض منفی مراقبت میشود. حفظ و ارتقای سلامت مراقبین به استمرار برنامههای آموزشی و حمایتی از آنان نیازمند است و این مهم نیز ضرورت تدوین سیاستهای بهداشتی و حمایتی مؤثر را میطلبد(۷۴)
    فصل سوم
    روش انجام پژوهش:
    این فصل در رابطه با روش پژوهش و ملاحظات اخلاقی تدوین شده است و مطالبی که تحت عنوان روش پژوهش ارائه میگردد شامل بیان نوع پژوهش، جامعهی پژوهش، نمونه پژوهش، مشخصات واحدهای مورد پژوهش و معیارهای ورود و خروج، روش نمونهگیری و تعیین حجم نمونه، محیط پژوهش، ابزار گردآوری داده ها، روایی و پایایی ابزار، روش کاربرد ابزارها و گردآوری داده ها و روش تجزیه و تحلیل داده ها میباشد.
    نوع پژوهش:
    نوع مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی [۵۴]میباشد که در آن به بررسی میزان فشار مراقبتی (متغیر وابسته ) و عوامل مرتبط (متغیر مستقل) در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی- درمانی رازی شهر رشت در سال ۱۳۹۲پرداخته شده است.
    جامعهی پژوهش:
    جامعهی پژوهش شامل مراقبین بیماران همودیالیزی بود که به مرکز آموزشی- درمانی رازی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی وخدمات درمانی گیلان در شهر رشت مراجعه می کردند.
    نمونهی پژوهش:
    نمونه های مورد پژوهش شامل ۱۵۴ مراقب بیمار همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی- درمانی رازی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی وخدمات درمانی گیلان در شهر رشت بودند که در صورت داشتن معیارهای ورود به مطالعه از بین جامعهی پژوهش انتخاب میشدند.
    مشخصات واحدهای مورد پژوهش و معیارهای ورود و خروج:
    واحدهای پژوهش در این مطالعه را مراقبین بیماران همودیالیزی که مراجعهکننده به مرکز آموزشی- درمانی رازی شهر رشت بودند، تشکیل میدادند که طبق گزارش بیمار و مراقب باید واجد شرایط ورود به مطالعه میبودند در ابتدا با پرسش از بیمار، مراقب اصلی وی تعیین میگردید،بیمارانی که دارای چند مراقب بودند وارد مطالعه نمی شدند. جهت ورود به مطالعه میبایست بیمار دارای وابستگی کامل تا بسیار کم به مراقب می بود که این امر با دو سوالی که توان بیمار در انجام کارهای شخصی و میزان نیاز بیمار به مراقبت را می سنجید، به عنوان معیار ورود در ابتدا از بیماران پرسیده می شد. کسانی که در سوال ۱ گزینه ” توانم در انجام کارهای شخصی خود بسیار زیاد است “و یا در سوال ۲ گزینه” اصلا نیازی به مراقبت ندارم” را پاسخ می دادند ، وارد مطالعه نمیشدند. همچنین، شرایط واحدهای مورد پژوهش جهت ورود به این مطالعه عبارت بودند از:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

    مراقب با بیمار نسبت فامیلی داشته باشد.

    جهت شرکت در مطالعه رضلیت داشته باشد.

    مراقب عهدهدار مراقبت مستقیم از بیمار باشد.

    حداقل ۳ ماه از شروع دیالیز بیمارشان گذشته باشد.

    سن مراقب ۱۸ سال و بالاتر باشد.

    مراقب برای انجام مراقبت هیچ پولی دریافت نکند.

    مراقب به بیماری روانی مزمن مبتلا نباشد (افرادی با سابقهی مصرف داروهای اعصاب و روان وارد مطالعه نمیشدند).

    روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه:
    نمونهگیری در این مطالعه به شیوهی تدریجی انجام شد. بدینترتیب که ابتدا حجم نمونهی لازم جهت تعیین عوامل مرتبط با فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی با بهره گرفتن از نتایج مطالعهی مولاگلو و همکاران (۲۰۱۲) تحت عنوان «تأثیر برنامه آموزشی در منزل بر فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی» با فاصلهی اطمینان ۹۵ درصد، حد اشتباه برآورد ۲/۱ و انحراف معیار ۶/۷ ، به تعداد ۱۵۴ نفر تعیین گردید (۲۳). پژوهشگر در هر بار مراجعه به محیط پژوهش، نمونه های واجد شرایط را در شیفتهای مختلف دیالیز وارد مطالعه میکرد. بیماران دیالیزی در چهار شیفت صبح، ظهر، عصر و شب در هر ۲۴ ساعت به بخش دیالیز بیمارستان رازی مراجعه میکردند و در هر شیفت در صورت سالم بودن تمامی تختها و دستگاه ها ۴۰ بیمار دیالیز میشدند. در شیفت شب تعداد بیماران کمتر بود.
    فرمول محاسبهی حجم نمونه:
    n≥ n≥ ≤۱۵۴

    d =1/2 =۷/۶ ۱- ۹۵%
    محیط پژوهش:
    در این مطالعه، محیط پژوهش، بخش همودیالیز مرکز آموزشی درمانی رازی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گیلان بود. این مرکز حدود ۳۲۳ بیمار همودیالیزی را تحت پوشش درمانی قرار میداد. بیماران در این مرکز در چهار شیفت صبح، ظهر، عصر و شب دیالیز میشدند و در هر شیفت (بهجز شیفت شب) تقریبا” ۴۰ بیمار دیالیز میشدند.
    ابزار گردآوری داده ها:
    داده های این پژوهش با بهره گرفتن از ابزاری ۳ بخشی جمعآوری شد که ۲ بخش اول آن شامل پرسشنامهی اطلاعات دموگرافیک بود، شامل:
    ۱) پرسشنامهی پژوهشگر ساخت در زمینهی اطلاعات فردی اجتماعی مربوط به بیمار (سن، جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، ابتلای به بیماری دیگر، مدت زمان دیالیز، سرپرست خانواده بودن، توان بیمار در انجام کارهای شخصی، میزان نیاز بیمار به مراقبت، تحت پوشش بیمه، سازمان اجتماعی و انجمن بیماران دیالیزی بودن).
    ۲) پرسشنامهی پژوهشگر ساخت در زمینهی اطلاعات فردی اجتماعی مربوط به مراقب (سن، جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، تحصیلات مرتبط با علوم پزشکی، نسبت با بیمار، مدت مراقبت از بیمار، مراقبت از بیمار دیگر بهجز بیمار دیالیزی، ابتلا به بیماری خاص یا مزمن، منبع درآمد خانواده بودن، محل سکونت، وضعیت مسکن، وضعیت اشتغال، متوسط درآمد ماهیانه، تعداد افراد خانواده، زندگی کردن با بیمار)؛
    ۳) بخش سوم ابزار، مقیاس فشار مراقبتی بود که در سال ۱۹۹۸ توسط محققی به نام زاریت و همکاران جهت اندازه گیری فشار مراقبتی ساخته شد. پرسشنامه شامل ۲۲ سؤال در مورد فشارهای شخصی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی است که توسط پژوهشگر از طریق مصاحبه با مراقبین خانوادگی
    تکمیل شد. پاسخ مراقبین برای هر عبارت در یک مقیاس لیکرت پنج گزینهای (هرگز تا همیشه)
    اندازه گیری میشد که به ترتیب از صفر تا چهار نمرهگذاری شد. واحدهای مورد پژوهش در پاسخ به هر سؤال یکی از حالات هرگز (امتیاز۰)، به ندرت (امتیاز۱)، بعضی اوقات (امتیاز۲)، اغلب (امتیاز۳) و همیشه (امتیاز۴) را انتخاب کردند. بر این اساس، مجموع نمرات حاصل از ۰ تا ۸۸ متغیر بود. نمرهی پایینتر، نشان دهندهی فشار مراقبتی کمتر بود. مجموع امتیازات کسب شده توسط هر مراقب، فشار مراقبتی مراقب را نشان داد. کمترین و بیشترین شدت فشار مراقبتی برای هر سؤال به تفکیک گزارش شد. نمره های ۰ تا ۲۰ فشار مراقبتی کم یا نبود فشار مراقبتی، نمرهی ۲۱ تا ۴۰ فشار مراقبتی متوسط، نمرهی ۴۱ تا ۸۸ فشار مراقبتی شدید را نشان میداد (۸۳).
    اعتبار علمی یا روایی ابزار[۵۵]:
    در این پژوهش جهت تعیین اعتبار علمی ابزار گردآوری اطلاعات از اعتبار محتوی استفاده شده است. به این منظور در مرحله اول با مراجعه به منابع علمی موجود، ابزارها تهیه گردید و به فارسی برگردانده شد. با توجه به موجود نبودن نسخه فارسی ابزار، ابتدا ابزار در اختیار متخصص ترجمه زبان انگلیسی قرار داده و ترجمه-باز ترجمه شد و پس از تایید نهایی ترجمه ، جهت تعیین روایی ارسال شد. جهت تعیین روایی ابزارهای فشار مراقبتی و عوامل فردی اجتماعی در اختیار ۱۱ تن از اعضای هیئت علمی دانشکده پرستاری مامایی رشت قرار گرفت و اصلاحات لازم طبق نظرات ارائه شده صورت گرفت و پرسشنامه نهایی تنظیم گردید. گردآوری اطلاعات نشان داد که ابزار فشار مراقبتی در بعد CVR دارای روایی محتوی قابل قبول در تمامی عبارات می باشد. از طرفی در بعد CVI امتیازات کسب شده بین ۱تا ۷۰/۰ برای ابزار فشار مراقبتی زاریت بود که مناسب بودن عبارات را در ابعاد سادگی، مربوط بودن و وضوح نشان داد.
    اعتماد علمی یا پایایی ابزار[۵۶]:
    به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرنباخ برای بررسی تجانس درونی و بازآزمایی با فاصله یک هفته جهت ثبات استفاده گردید، به طوری که در یک مطالعهی پایلوت پرسشنامه در فاصلهی زمانی یک هفته ۲ بار در اختیار یک گروه ۲۰ نفری از جمعیت هدف قرار گرفت. ضریب آلفا کرنباخ ۸۶/۰به دست آمد. ضریب ICC جمع نمرات دو مرحله برابر با ۹۵۸/۰ و ضریب همبستگی پیرسون آن برابر با ۹۹۲/۰ بود که از لحاظ آماری نیز معنیدار بود (۰۰۰۱/۰ P<). همچنین آزمون test paired-t اختلاف معنیداری بین دو مرحله نشان نداد (۰۶۹/۰P<).
    روش کاربرد ابزارها و گردآوری داده ها:
    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی بود که جهت ارزیابی و بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی انجام شد. جهت گردآوری داده ها پس از تأیید عنوان پژوهش در معاونت پژوهشی، تأییدیهی کمیتهی اخلاق اخذ گردید. سپس، پژوهشگر پس از اخذ معرفینامهی کتبی دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی و معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و ارائه آن به مدیر و مسئول دفتر پرستاری و سرپرستار بخش همودیالیز مرکز آموزشی- درمانی رازی، در نوبت های مختلف دیالیز (صبح، ظهر، عصر، شب) و تمامی روزهای هفته، افراد واجد شرایط را به عنوان نمونهی مورد نظر پژوهش انتخاب و پس از ارائه توضیحاتی در مورد اهداف و روش تحقیق و اطمینان دادن به آنها در مورد محرمانه بودن پاسخها، ایشان را به مشارکت و مصاحبه دعوت نمود. واحدهای مورد پژوهش پس از آگاهی از اهداف تحقیق (در صورت تمایل به مشارکت در تحقیق) رضایتنامهی کتبی را جهت شرکت در تحقیق امضاء می کردند و مدتی بعد از شروع دیالیز (به منظور ثبات بیمار و اطمینان خاطر مراقب از بیمارش جهت همکاری بیشتر) پژوهشگر به صورت مصاحبه ای اقدام به تکمیل پرسشنامه ها از بیمار و مراقب می نمود . به این صورت که ابتدا با سؤال از بیمار، مراقب اصلی وی مشخص میشد و در صورت داشتن معیارهای ورود به مطالعه، پرسشنامهی مربوط به اطلاعات فردی اجتماعی بیمار و مراقب و پرسشنامهی فشار مراقبتی مراقب توسط پژوهشگر تکمیل میشد.پرسشنامه اطلاعات فردی اجتماعی بیمار با سوال از بیمار تکمیل میگردید.
    روش تجزیه و تحلیل داده ها:
    یافته های پژوهش حاضر هم از نوع کیفی و هم از نوع کمی بودند. فشار مراقبتی، متغیر وابسته و عوامل مرتبط (عوامل فردی اجتماعی بیمار و مراقب) متغیرهای مستقل بودند. داده های این پژوهش در یک مرحله و به صورت تک گروهی جمعآوری گردید.
    متغیرهای مطرح در عوامل فردی اجتماعی بیمار شامل سن (کمی پیوسته )، جنس (کیفی اسمی )، وضعیت تأهل (کیفی اسمی )، تحصیلات (کیفی رتبه ای )، ابتلای بیمار به بیماری دیگر (کیفی اسمی )، مدت زمان دیالیز (کمی پیوسته )، سرپرست خانواده بودن (کیفی اسمی )، توان بیمار در انجام کارهای شخصی(کیفی اسمی، )، میزان نیاز بیمار به مراقبت (کیفی اسمی)، تحت پوشش بیمه، سازمان اجتماعی و انجمن بیماران دیالیزی بودن (کیفی اسمی) بودند.
    عوامل فردی اجتماعی مراقب شامل سن (کمی پیوسته )، جنس (کیفی اسمی )، وضعیت تأهل (کیفی اسمی)، تحصیلات (کیفی رتبه ای)، تحصیلات مرتبط با علوم پزشکی (کیفی اسمی)، نسبت با بیمار (کیفی اسمی )، مدت مراقبت از بیمار (کمی پیوسته)، مراقبت از بیمار دیگر بهجز بیمار دیالیزی (کیفی اسمی)، ابتلا به بیماری خاص یا مزمن (کیفی اسمی)، منبع درآمد خانواده بودن (کیفی اسمی)، محل سکونت (کیفی اسمی)، وضعیت مسکن (کیفی اسمی)، وضعیت اشتغال (کیفی اسمی)، متوسط درآمد ماهیانه (کمی پیوسته)، تعداد افراد خانواده (کمی گسسته)، زندگی کردن با بیمار (کیفی اسمی) بودند.
    جهت بررسی معنی داری آیتم های مورد مطالعه ابزار فشار مراقبتی از آزمون باینومیال[۵۷] استفاده شد. در این مطالعه از آنجایی که متغیرهای مورد بررسی رتبه ای بودند و بصورت (هرگز=۰ ، به ندرت=۱ ، بعضی وقتها=۲ ، بارها=۳ ، همیشه=۴) می باشند خط برش آزمون باینومیال کوچکتر مساوی ۲ و بزرگتر از ۲ در نظر گرفته شده است. تست value در آزمون باینومیال برابر با ۵۰% در نظر گرفته شده است. (هرچه از ۵۰ فاصله بگیرد معنی دار می شود. ).
    از آنجاییکه طبقه بندی درصد فشار مراقبتی در گروه با فشار مراقبتی خفیف و همچنین در گروه با فشار مراقبتی متوسط از مقدار پایینی برخوردار بودند لذا برای مطالعه تعیین عوامل پیش بینی کننده این طبقه بندی تغییر کرد ؛ بطوریکه گروه فشار مراقبتی خفیف با گروه فشار مراقبتی متوسط ادغام گردید، و در نهایت به دو گروه عدم فشارمراقبتی شدید(نمرات کمتر مساوی ۴۰)، فشار مراقبتی شدید (نمرات بیشتر یا مساوی ۴۱)تقسیم شد.
    اطلاعات بدست آمده از نمونه های مذکور بعد از کد گذاری وارد نرم افزارآماریSPSS نسخه ۲۲ شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، ازروش های آمارتوصیفی و استنباطی استفاده شد ، بدین منظور پس از جمع آوری اطلاعات نمرات فشار مراقبتی محاسبه شد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:24:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم