ها و چند سر میباشد. این عضلات کوچک و به عنوان عضلات اولیه برای ثبات و پایداری میباشد، هم چنین این عضلات دارای ۲ تا ۶ برابر دوک عضلانی بیشتر از عضلات بزرگ تر هستند، بنابراین این عضلات دارای مسئولیت بیشتری برای فرستادن اطلاعات به سیستم عصبی مرکزی ‘هستند، گذشته از پایداری این عضلات مسئول کاهش شتاب ستون فقرات با انقباض برونگرا در حین حرکات عملکردی میباشد، مهم ترین عضله در میان این گروه عضلانی، عضلات چند سر میباشد که مسئول مهیا نمودن پایداری بین گروهی در میان مهرههای کمری در تمام وضعیت ها میباشد. عملکرد عضلات راست کننده ستون مهرهها، مهیا نمودن پایداری بینگروهی و کاهش شتاب به صورت برون گرا در حین خمش تنه و چرخش در زمانی که تمرین به صورت زنجیره جنبشی اجرا می شود، میباشد. عضله مربع کمری عضلهای بزرگ، ضخیم و به شکل چهار گوش می باشد، که به طور مستقیم به ستون مهره کمری متصل است. در این عضله ۳ بخش اصلی یا سه رشته عضلانی اصلی وجوددارد: مورب زیرین ، مورب فوقانی ، و رشته عضلانی طولی.
هر دو قسمت رشته عضلانی طولی و رشتههای عضلانی بخش مورب فوقانی عملکرد مستقیمی روی ستون مهره ها ندارد. این عضلات به عنوان عضلات تنفسی فرعی برای پایدار کردن دنده دوازدهم در حین فلکشن جانبی مهره های کمری مداخله می کنند. “مک گیل”[۵۲] خاطر نشان کرد که عضله مربع کمری مهم ترین پایدار کننده ستون مهره ها در زمانی است که ایزومتریکی منقبض می شود. زمانی که مربع کمری منقبض می شود، گشتاوری تولید می کند که بر حرکت و پایداری مهره ها و لگن در دو صفحه عمودی و افقی تأثیر میگذارد.
عضلات مربع کمرى با توجه به نوع طراحى وموقعیت آن، یکى از ثبات دهنده هاى اصلى ناحیه کمرى است که علاوه بر ایجاد فلکشن جانبی تنه برای اکثر وظایفی که به خم شدن و باز شدن کمر نیاز دارد نیز نقش مهمی را ایفا می کند..(رضا .رجبی و همکاران ۱۳۸۸)
عضلات شکمی به عنوان بخش تکمیل کننده عمل می کنند، این امر به نگهداری جنبش ستون فقرات به صورت مطلوب کمک می کند. عضلات شکمی زمانی که به صورت موثر کار کنند باعث به وجود آمدن پایداری در هر سه سطح سهمی، عرضی و افقی، در زمانی که نیرو در قسمت بالای مجموعه کمری- لگنی –رانی قرار گیرد می شود. عضله راست شکمی به صورت برونگرا[۵۳] باعث کاهش شتاب در باز شدن تنه و خم شدن جانبی و همچنین ایجاد پایداری پویا در حرکات عملکردی می گردد. عضله مایل خارجی با انقباض درونگرا[۵۴] تولید چرخش جانبی مخالف و چرخش جانبی موافق با انقباض درون گرا باعث کاهش شتاب باز شدن تنه، چرخش و خم شدن جانبی در خلال حرکات عملکردی می شود. عضله مایل کوچک (داخلی) با انقباض درون گرا باعث ایجاد چرخش جانبی موافق و خم شدن جانبی و با انقباض برون گرا باعث کاهش شتاب باز شدن، چرخش و خم شدن جانبی می شود.
ساختمان عضلانی لگن نقش مهمی را در خلال زنجیره حرکتی جنبشی مخصوصاً برای فعالیت های گردنی در پایداری تنه و لگن خاصره و همچنین انتقال نیرو از اندام تحتانی به لگن و مهره دارد –
در تحقیقی که توسط برگ مارک در سال۱۹۸۹انجام شد عضلات را به دو دسته گلوبال ولوکال تقسیم می کند .
عضلات گلوبال عضلات سطحی و مالتی سگمنتال هستند و اتصال مستقیم به ستون فقرات ندارند. این عضلات انتقال لود بین ستون فقرات سینه ای و لگن را انجام می دهند و در ایجاد ثبات کلی نقش دارند(۱۶). بر اساس میزان مشارکت عضلات در فعالیت عضلات، عضلات گلوبال را به دو دسته ی عضلات حرکتی و ثباتی تقسیم می کنند. عضلات حرکتی شامل همسترینگ، رکتوس فموریس، رکتوس ابدومینوس، ایلیوکستالیس بوده و عضلات ثباتی مانند : اکسترنال ابلیک، گلوتئوس ماگسیموس ، لاتیسیموس درسی و قسمت توراسیک عضله ایلیو کستالیس و رکتوس ابدومینوس ( این عضله در هر دو عمل عضلانی نقش دارد) می باشند.
عضلات موضعی : عضلات عمقی هستند که اتصال مهره به مهره دارند . این عضلات تک سگمانی بوده که نقش ثباتی دارند و مستقیما روی ستون فقرات کمری کار می کنند. این عضلات شامل مولتی فیدوس، ترانسورس ابدومینوس ( با فاسیای توراکو لومبار ارتباط دارد) و فیبرهای تحتانی اینترنال ابلیک ( که از خار خاصره ی قدامی- فوقانی شروع و به سیمفیزیس پوبیس بالای لیگامان اینگوئینال ختم می شود ) می باشند.
نقش های دیگر عضلات موضعی شامل: کنترل جابه جایی قطعه ای، تغییر جزئی طول عضله هنگام حرکت، Recruitment یا بسیج شدن قبل از هر کاری ( که به دلیل سفتی حمایتی است) و داشتن فعالیت مداوم و مستقل از جهت حرکت ، می باشد. در عمل عضلات گلوبال ، عضلات لوکال را قادر می کنند تا در دامنه ای که ستون فقرات تحمل دارد، نیروی وارده بر آن را کنترل کنند و بدین وسیله بین بار خارجی اعمال شده بر بدن و ستون فقرات توازن برقرار می کنند.( مالکیا و همکاران ۱۹۹۶)
نتایج تحقیقات نشان می دهد که عضلات ثباتى قبل از حرکت دهنده هاى اندام تحتانى و در تمام صفحات حرکتى منقبض می شوند که این امر باعث افزایش سفتى ستون فقرات در ایجاد یک تکیهگاه باثبات می شود. همینطور محققین عنوان می کنند که ورزشکاران باید قدرت کافى در عضلات ران و تنه داشته باشند تا اینکه در صفحات حرکتى مختلف ثبات لازم ایجاد شود). کاهش قدرت عضلات پروگزیمال (لگن و ران) باعث ایجاد یک بنیان ضعیف و بی ثبات براى توسعه و کاربرد نیرو در اندام تحتانى می شود که این بی ثباتى ناحیه مرکزى می تواند به عنوان پیش بینى کننده آسیباندام تحتانى باشد .(رجبی .رضا و همکاران ۱۹۸۹)
دیافراگم به عنوان سقف مرکز بدن میباشد. پایداری قسمتی از مهره کمری، به وسیله انقباض دیافراگم با افزایش فشار درون شکمی ایجاد می شود. مطالعات اخیر دال بر این مطلب است که افراد دارای درد خاصرهای- رانی، دارای اختلال در به کارگیری دیافراگم و عضلات کف لگن می باشند. به علاوه، مجموعه عضلانی کف لگن هم به طور فعالی با انقباض عضلات عرضی شکم عمل می کند. کشش تهویهای بدن ممکن است به علت عدم کارآیی دیافراگم باشد که باعث افزایش فشار بار بیشتر روی ستون مهرهها میگردد
بنابراین، تکنیک های تنفسی دیافراگمی ممکن است که بخش مهمی از برنامه تقویتی ناحیه مرکزی بدن باشد
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
۲-۱۸ جنبه های عصبی عضلانی ناحیه مرکزی بدن
پایداری لگن و تنه برای تمام حرکات اندام های تحتانی لازم است. وضعیت لگن در خلال انقباضات عضلانی به طور فعال و در حین سرد شدن عضلات به صورت غیر فعال تغییر می کند که این امر بر بیومکانیک مفصل لگنی- رانی تأثیر میگذارد
کاهش قدرت عضلات ناحیه مرکزی پایه بی ثباتی را در توسعه نیرو های وارد بر اندام تحتانی ایجاد می کند که این بی ثباتی اسیب اندام تحتانی را پیش بینی می کند .ضعف عضلات مرکزی در ورزشهایی که نیاز به پرش و جهش و دویدن های سریع دارند نسبت مستقیمی با وقوع اسیب در اندام تحتانی دارد .(صاحب الزمانی .منصور ۱۳۹۱)
().لیگامان صلیبی قدامی یکی از پر اسیب ترین لیگامان های زانو است .تفاوت های بیومکانیکی و عصبی – عضلانی تنه و اندام تحتانی طی اعمال ورزشی محتمل ترین دلیل اختلاف قابل توجه نرخ بالای شیوع اسیب غیر برخوردی در زنان به نسبت مردان است .با توجه به تحقیقات انجام شده ثبات ناحیه مرکزی احتمالا استراتژی فرا خوانی عضلات این ناحیهرا بهبود می دهد .(رجبی . رضا وهمکاران ۱۳۹۱)
درنگاهی به قسمت تحتانی زنجیره حرکتی، زانو به عنوان قربانی ناپایداری ناحیه مرکزی بدن شناخته شده است. به همین دلیل عضلات لگن برای پایداری اندام تحتانی و راستای قامت در خلال حرکات ورزشی مهم هستند. بنابراین یک پایداری نزدیک به مرکز برای جلوگیری از صدمه اندام های تحتانی شدیداً مورد نیاز است
سفتی عضلات یک فاکتور مهم در کنترل پایداری ستون مهره است. کاهش در سفتی و محکمی عضلات منجر به ناپایداری و همچنین صدمات ناگهانی می شود.ناحیه مرکزی بدن به عنوان یک رابط با انتقال موثر نیرو های تولید شده در اندام تحتانی به اندام فوقانی از طریق تنه به اجراهای ورزشی کمک می کند شواهد کنونی بیان می کند که کاهش پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند زمینه را برای اسیب مهیا و مستعد سازد و تمرین مناسب می تواند با عث کاهش اسیب شود .(صاحب الزمانی . منصور ۱۳۹۱)
سیستم عضلانی ممکن است که به وسیله افزایش در سفتی مهرهها و کاهش در اندازه منطقه عصبی، جبرانی برای ناپایداری باشد. مرکز بدن یک حفاظ عضلانی برای پایداری ستون فقرات و بدن، چه در زمان حرکت و یا در زمان بیحرکتی اندام است و همچنی نمرکز زنجیره پویای عملکردی میباشد. ناحیه مرکزی بدن به عنوان یک واحد هماهنگ کننده عملکردی به وسیله هماهنگ کردن کار زنجیره پویای حرکتی برای پایداری به صورت پویا درمقابل نیروهای غیرمعمول عمل می کند. زنجیره پویای حرکتی بهعنوان حرکتدهنده، اتکا دهنده و یک واحد عملکردی عمل می کند که باعث قدرت عملکردی و مؤثر بودن عصبی- عضلانی بیشتر می شود.
قدرت عملکردی به عنوان توانایی سیستم عصبی- عضلانی برای کاهش نیرو، تولید نیرو و پایدارکننده زنجیره حرکتی در حین حرکات عملکردی در به وجود آوردن روش هماهنگی بینقص تعریف شده است. توسعه توانایی کنترل تنه و لگن در خلال وضعیتهای ایستا و پویای گوناگون ممکن است عملکرد ورزشی را افزایش دهد و از صدمات گوناگون جلوگیری نماید.تمرین های ثبات دهنده ستون مهره ها ایجاد ظرفیت فیزیکی برای حفظ وضعیت طبیعی در ستون مهره ها در طول فعالیت های روزمره می با شد که این کار رابا افزایش استقامت و هماهنگی عضلات ثبات دهنده ستون مهره ها انجام می دهد .(گریبل و همکاران ۲۰۰۴)
تغییر در وضعیت مرکز جرم بدن به وسیله حرکت اندام منجر به انتقال نیرو به بدن به همراه عکسالعمل اینرسی بین بخش های بدن می شود. بنابراین ناحیه مرکزی پایدار برای انتقال مؤثر این نیروها مورد نیاز است.
تمرینات ناحیه مرکزی بدن در ترکیب با تمرینات تعادل بهتر می تواند فرد را در بازگشت به فعالیت قبلی با ریسک کمتر در باقی ماندن صدمه اندام تحتانی آماده سازد. همچنین تمرین پایداری باعث حمایت بافتهای اسیب دیده و سالم برای سریعتر کردن ترمیم و تقویت انها می شود در حالیکه از بارهای تجمعی که می تواند باعث ضعف ساختارها شود جلوگیری می کندمداخله مناسب منجر به کاهش میزان اسیب تنه و اندام تحتانی خواهد شد .(مک گیل و همکاران ۱۹۹۵) .
۲-۱۹ اهمیت ناحیه ثبات مرکزی بدن در اجراهای ورزشی
ناحیه مرکزی بدن به عنوان یک رابط با انتقال موثر نیرو های تولید شده در اندام تحتانی به اندام فوقانی از طریق تنه به اجراهای ورزشی کمک می کند شواهد کنونی بیان می کند که کاهش پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند زمینه را برای اسیب مهیا و مستعد سازد و تمرین مناسب می تواند با عث کاهش اسیب شود .(صاحب الزمانی . منصور ۱۳۹۱)
عضلات ناحیه مرکزی به عنوان یک پل بین اندام فوقانی و تحتانی عمل می کنند و به این طریق نیرو از ناحیه مرکزی تولید و به اندام ها منتقل می شود به صورت اولیه ثبات مستلزم حفظ وضعیت نوترال ستون مهره ها است اما باید در شرایطی که ستون مهره ها از وضعیت خنثی خارج می شود نیز وجود داشته با شد . طبق نظریه زنجیره حرکتی بسته قدرت عضلات ران برای کنترل سگمان های پایینی و جلو گیری از اسیب ضروری هستند .و اگر یکی از مفاصل اندام تحتانی عملکرد خوبی نداشته با شند سایر مفاصل نیز در گیر می شوند .(نسرین ناصری و همکاران ۱۳۹۱)
ناحیه مرکزی بدن اصطلاحی است که استفاده از آن به تنه یا ناحیه کمری لگنی بر میگردد. چندین عضله به مهرههای کمری یا لگن چسبیدهاند و عملکرد تثبیت کنندگی را انجام می دهند و یا حرکت دهنده اولیه در شروع اجراها را بر عهده دارد. حمایت عضلانی در این ناحیه برای نگهداری ستون مهره ها در پشتیبانی از جرم بدن و اضافه بار در طول تمرینات مقاومتی و فعالیتهای ورزشی صورت میگیرد.
کاربرد این عضلات در اجراهای ورزشی در ساختار کوتاه شدن انتهای فوقانی و تحتانی که می تواند منجر به افزایش یا کاهش شتاب قسمت های مختلف بدن شود، ثبات ناحیه مرکزی بدن را به وجود میآورد
به عنوان مثال مفصل عمل کننده در ورزشکاران پرتاب کننده در زمان انتقال نیروی عکس العمل از انتهای فوقانی به تحتانی در امتداد تنه و خارج از پرتاب دست بیشتر از ثبات ناحیه مرکزی بدن استفاده می کند. از این رو، ناحیه مرکزی بدن در مفصل عملکننده می تواند کینتیک اتصال انتهای تحتانی و فوقانی را تشریح نماید.
در طول پرتاب افزایش تدریجی انرژی جنبشی توپ یا ابزار منجر به بیشترین سرعت در نقطه رها شده، می شود. هر چند که ممکن است عضلات ناحیه مرکزی بدن به طور مؤثر انتقال انرژی جنبشی را توضیح ندهد، با فشار جبرانی بزرگ تر در عضلات، مفاصل و بافت های همبند بازو در راستای حفظ بالاترین سرعت مفید واقع شده است. با این شرایط، ورزشکار تحمل بیشتری در آسیب دیدگی دارد.
برنامه های ورزشی ثبات دهنده ی ستون فقرات یکی از رایجترین مدالیتههای درمانی برای درمان بیماران مبتلا به کمردرد مزمن میباشد و به طور گسترده در درمان بیماران کمردردی استفاده می شود و هدف اصلی آن به دست آوردن قدرت، تحمل و انعطافپذیری عضلات ستون فقرات به منظور بهبود بافتهای آسیب دیده و بازگشت به فعالیتهای روزانه طبیعی میباشد و همچنین با بازآموزی و فراخوانی عضلات ثبات دهنده
در حرکات اندام ها و حرکات عملکرد ی در کنترل سگمنتال، ثبات و سفتی کمر نیز نقش بسزایی دارد .(مالکیاو همکاران ۱۹۹۶)
قدرت و توانایی یادگیری نقش مهمی در انتخاب تمرینات مقاومتی مورد نیاز اجراهای ورزشی که منجر به جهت دادن عضلات ناحیه مرکزی بدن می شود، دارد. موقعیت های مختلف درونی یک ورزش ممکن است نیاز به رویکرد های مختلف در روش داشته باشد که ثبات ناحیه مرکزی آن را بیان می کند. استفاده از تمرینات مقاومتی نمونه ای از مشخصه های عضلانی ویژه ازقبیل استقامت عضلانی، قدرت عضلانی یا توان عضلانی را نشان می دهد. بهبود ثبات ناحیه مرکزی بدن می تواند ناشی از افزایش این مشخصه ها باشد، مخصوصاً در صورتی که با تمرینات مهارت های ورزشی ترکیب شود.ارتباط پیچیده بین فاکتورهای فعال و غیر فعال باعث جذب نیروهایی می شود که در طول فعالیت های پیچیده چند مفصلی از طریق اندام تحتانی به ستون مهره ها وارد می شود همچنین ناحیه مرکزی بدن به عنوان یک رابط با انتقال موثر نیرو های تولید شده در اندام تحتانی به اندام فوقانی به اجراهای ورزشی کمک می کند بنابراین بی ثباتی در منطقه کمری لگنی در طول دویدن منجر به تکنیک ضعیف و کاربرد غیره نیرو می شود .(مارشال و همکاران ۲۰۰۵)
عقیده بر این است که ناحیه ثبات مرکزی قوی به ورزشکار اجازه می دهد تا نیروهای تولیدی در اندام تحتانی را از طریق تنه به اندام فوقانی و گاهی اوقات به ابزار منتقل کند و ضعف ناحیه ثبات مرکزی، در انتقال نیروها اختلال، و در نتیجه عملکرد ورزشی را کاهش و خطر آسیب دیدگی را افزایش می دهد. بنابراین تمرینات ناحیه ثبات مرکزی علاقه مندان ویژه ای در بین مربیان برای توسعه عملکرد و کاهش شانس ابتلا به آسیب دارد. بنابراین تمرینات ثبات ناحیه مرکزی بدن باید مورد توجه بیشتر در برنامه های تمرینی همه ورزشکاران قرار گیرد.پس، از یک دیدگاه علمی، ثبات ناحیه مرکزی در ورزشکاران باید با روش های متنوع مربوط به دوره تمرینی و وضعیت سلامت ورزشکاران انجام شود.
۲-۲۰ تحقیقات انجام شده در داخل کشور
در تحقیقی که توسط رضا رجبی و همکارانش در سال ۱۳۹۲ تحت عنوان “اثر خستگی عضلات مرکزی بدن بر آزمونهای عملکردی اندام تحتانی در مردان ورزشکار ” بر روی ۳۴ دانشجوی مرد سالم رشته تربیت بدنی در یک جلسه آزمونهای عملکردی اندام تحتانی شامل آزمونهای تعادل Yجهش جانبی جهش هشت لاتین انجام گرفت و در جلسه دوم ابتدا پروتکل خستگی عضلات مرکزی بدن را انجام دادند سپس در آزمون های عملکردی شرکت کردند برای مقایسه از آزمون های تی زوجی استفاده شد .نتایج این تحقیق نشان داد که پروتکل خستگی عضلات مرکزی بدن موجب کاهش معنی داری در نمرات تمامی آزمونهای عملکردی اندام تحتانی می شود . از این نتایج چنین استنباط می شود که کارکرد عضلات مرکزی بدن بر عملکرد اندام تحتانی تاثیر می گذارد زیرا خستگی عضلات مرکزی بدن موجب کاهش نمرات تمامی آزمون های عملکردی اندام تحتانی در این مطالعه شد . با توجه به احتمال خسته شدن عضلات مرکزی بدن طی فعالیت های بلند مدت ورزشی تمریناتی که باعث افزایش استقامت عضلات مرکزی بدن و بهبود توانایی ان ها در مقابله با خستگی می شوند احتمالا می توانند به عنوان راهی برای جلوگیری از کاهش عملکرد اندام تحتانی طی فعالیت های طولانی مدت ورزشی پیشنهاد شوند .
در تحقیقی دیگر که توسط ابوالفضل مجیدی و همکارانش در سال ۱۳۹۱ تحت عنوان “بررسی ارتباط بین ثبات مرکزی و عملکرد ورزشی اسکیت بازان نخبه ایران “انجام گرفت ۱۷ نفر ورزشکار نخبه اسکیت به عنوان نمونه آماری تست های ثبات مرکزی و(فلکشن و اکستشن تنه و لترال راست وچپ ) و تست ۱۰۰۰متر سرعت را انجام دادند .نتایج بدست امده نشان داد که در سطح (معنی داری ۰٫۰۵درصد )بین ۱۰۰ متر اول و دوم اسکیت سرعت و تست اکستشن ثبات مرکزی ارتباط معنی داری بود ولی بین ثبات مرکزی و دیگر مسافتهای ۱۰۰۰ متر اسکیت ارتباط معنی دار نبود .بطور هدف دار قدرت عضلات خم کننده تنه در نگهداشتن تعادل ایستا و اجرای عملکرد بویژهدر حالت خم شدن قدامی اهمیت اساسی دارند . پیشنهاد می شود که تمرین برای برنامه های عمومی شامل ثبات مرکزی نیز باشد که این تمرینات مهمترین اصل برنامه ریزی تمرینات اسکیت بازان است .
در تحقیق دیگری که توسط حیدر صادقی و همکارانش در سال ۱۳۹۰ تحت عنوان “تاثیر یک دوره برنامه تمرین هشت هفته ای ثبات مرکزی بر تعادل فوتبالیست های جوان نخبه ” انجام گرفت نمونه آماری در این تحقیق ۱۵ نفر از بازیکنان تیمهای فوتبال امید و بزرگسالان داماش تهران بودند تمرینات ثبات مرکزی شامل چهار مرحله دو هفته ای بود که فشار تمرین مرحله به مرحله افزایش می یافت .به منظور تحلیل داده ها از آزمون tهمبسته در سطح معنی داری ۰٫۰۵ استفاده شد نتایج این تحقیق افزایش معنی داری در سطح تعادل ایستا و پویا نشان داد .بر پایه یافته های پژوهش و با توجه به لزوم بهبود تعادل و کنترل عصبی عضلانی برای فوتبالیست های جوان استفاده از این تمرینات در برنامه های قبل و در طول فصل مسابقه توصیه می گردد
در تحقیق دیگر که توسط ملیحه حدادنژاد و همکارانش در سال ۱۳۸۹ تحت عنوان “ایا ثبات مرکزی تنه اندام تحتانی زنان ورزشکار را در معرض اسیب دیدگی قرار می دهد ؟”ازمودنی های این تحقیق ۵۰ نفر از زنان ورزشکار دانشگاهی در رشته های والیبال بسکتبال هندبال بودند با توجه به سابقه اسیب در اندام تحتانی در دو سال گذشته و محدودیت های موجود تعدادی از انها بطور هدفمند انتخاب شدند .روش آماری توصیفی –همبستگی پیرسون و آزمون فیشر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد .یافته های تحقیق نشان داد که ارتباط معنی دارمنفی به نسبت بالایی بین ثبات مرکزی و وقوع اسیب های اندام تحتانی در زنان ورزشکار وجود دارد .همچنین بیشترین ارتباط بین قدرت عملکردی عضلات کمری _لگنی و وقوع اسیب های اندام تحتانی دیده شد .با توجه به نتایج این پژوهش نتیجه می گیریم که عضلات مرکزی ضعیف به احتمال زیاد یکی از عوامل اثر گذار بر میزان اسیب دیدگی ورزشکاران زن می باشد.
در تحقیقی که توسط رحمت احمدی و همکارانش در سال ۱۳۹۲تحت عنوان “تاثیر ۶ هفته تمریناتثبات مرکزی بر تعادل پویای فوتبالیست های ۹ تا ۱۲ سال “انجام گرفت ازمودنی های تحقیق ۳۰ فوتبالیست ۹تا۱۲ سال بودند که به صورت تصادفی ساده بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به دو گروه کنترل و گروه تجربی تقسیم شدند .برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و همبسته استفاده شد . از انجا که مرکز بدن به عنوان مبدا زنجیره حرکتی عملکردی ایفای نقش می کند . نتایج نشان می دهد که بین دو گروه تجربی و کنترل از نظر تعادل پویا در پیش آزمون تفاوت معنی داری وجود ندارد اما در پس آزمون گروه تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت .با توجه به ضعف تعادل در کودکان و اهمیت تعادل در فعالیت های روزانه و تاثیر تمرینات ثبات مرکزی روی تعادل این تمرینات باعث بهبودی تعادلمی شود . پس استفاده از تمرینات ثبات مرکزی برای بهبود تعادل مفید است .
در تحقیقی که توسط سید سجاد حسینی و همکارانش در سال ۱۳۸۹ تحت عنوان “تاثیر یک دوره تمرین ثبات دهنده مرکزی و تمرینات قدرتی بر برخی فاکتور های امادگی جسمانی در مردان سالمند ” انجام گرفت نمونه آماری ۹۰ نفر از سالمندان مرد ساکن استان زنجان بودند که با بهره گرفتن از آزمون های عملکردی توانایی راه رفتن تعادل قدرت اندام تحتانی و فوقانی آزمون ها مورد ارزیابی قرار گرفت . ازمودنی ها به طور تصادفی در سه گروه تمرین های ثبات دهنده مرکزی تمرین های قدرتی و کنترل (هر گروه ۳۰ نفر )تقسیم شدند .پس از انجام تمرینات از هر سه گروه پس آزمون مشابه با پیش آزمون گرفته شد . از امار توصیفی تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار spssمورد استفاده قرار گرفت .نتایج ارتباط معنی داری را بین داده های پیش آزمون و پس آزمون گروه های تجربی (تمرین قدرتی و ثبات دهنده مرکزی )نشان داد با توجه به نتایج می توان گفت که انجام دوره تمرین ثبات دهنده مرکزی به واسطه افزایش بیشتر تعادل و همچنین افزایش فعالیت فیزیکی با بهبود استقلال زندگی سالمندان همراه است که سرانجام مشارکت بیشتر انان در جامعه خواهد شد . لذا در طراحی برنامه های تمرینی برای این قشر از افراد جامعه استفاده از تمرین های ثبات دهنده مرکزی مد نظر قرار گیرد .
در تحقیقی که توسط حیدر صادقی و همکارانش در سال ۱۳۹۰ تحت عنوان “تاثیر و ماندگاری تمرین کوتاه مدت و بلند مدت ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای دختران نوجوان ” انجام شد .نمونه آماری ۴۲نفر بودند بدون اسیب در اندام تحتانی به صورت تصادفی انتخاب شدند تعادل ایستا با تست رومبرگ و تعادل پویا با تست ستاره اندازه گیری شد . برای اندازه گیری از روش های آماری توصیفی و امار استنباطی (تی همبسته )در سطح معنی داری ۰٫۰۵ استفاده شد .تمرینات ثبات مرکزی افزایش معنی دارتعادل ایستا و پویا را در پس آزمون نشان دادند با توجه به نتایج تحقیق تمرینات ثبات مرکزی برای بهبود تعادل ایستا و پویا ی دختران توصیه می شود .
در تحقیقی که توسط رضا رجبی و همکارانش در سال ۱۳۹۲ تحت عنوان “اثر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر سینماتیک تنه درزنان ورزشکار بانقص عصبی _عضلانی کنترل تنه “انجام شد .۲۲ زن ACL ورزشکار بطور تصادفی به دو گروه تمرینی ۱۱ نفر و گروه کنترل ۱۱ نفر تقسیم شدند .گروه تمرینی تمرینات ثبات مرکزی را که شامل (فلکشن رو به جلو و فلکشن جانبی )طی شش هفته انجام دادند و گروه کنترل هیچ تمرین خاصی را انجام ندادند .سینماتیک تنه در پیش آزمون و پس آزمون طی فرود تک پا با بهره گرفتن از دستگاه تحلیل حرکت ارزیابی شد .نتایج به دست امده نشان می دهد که میزان فلکشن تنه در گروه تمرین پس از شش هفته تمرین افزایش معنی داری پیدا کرد .ام در فلکشن جانبی تنه افزایش معنی داری مشاهده نشد .می توان نتیجه گرفت که تمرینات ثبات مرکزی با افزایش استراتژی فرا خوانی عضلات این ناحیه را بهبود داده است .با توجه به این تحقیق شش هفته تمرینات ثبات مرکزی در زنان ورزشکار با نقص عصبی عضلانی کنترل تنه می تواند به کاهش عوامل خطر اسیب ACLنظیر برخی عوامل بیومکانیکی و عصبی عضلانی منجر شود .
در تحقیق دیگر توسط رضا رجبی و همکارانش در سال ۱۳۹۰ تحت عنوان “تاثیر تمرینات ثبات دهنده مرکزی بر برخی پارامترهای کینماتیک راه رفتن زنان دارای کمر درد مزمن در مقایسه با زنان سالم “انجام شد . در این تحقیق تمرینات ثبات دهنده عمقی به عنوان یکی از درمان های موثر برای کمر درد مزمن مطرح است ۷ زن مبتلا به کمر درد به عنوان گروه تجربی۹ زن سالم به عنوان گروه کنترل در این مطالعه شرکت کردند .نتایج حاصل نشان داد که تمرینات ثبات دهنده مرکزی از طریق کاهش درد با عث بهبود راه رفتن در بیماران مبتلا به کمر درد می شود .
در تحقیق دیگری که توسط سولماز محمدی و همکارانش در سال ۱۳۹۰ تحت عنوان “اثر هشت هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر تعادل دانش اموزان معلول شنوایی “انجام شد ۲۷ نفر از دانش اموزان نا شنوای پسر به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (۱۴نفر)و گروه کنترل (۱۳ نفر) تقسیم شدند . گروه تجربی یک دوره برنامه تمرینی ثبات مرکزی را به مدت ۸ هفته وهفته ای ۳ بار انجام دادند .از آزمون های آماری تی مستقل و همبسته به منظور تحلیل داده ها استفاده شد .نتایج نشان داد که افزایش معنی داری در تعادل ایستا و پویا به دنبال ۸ هفته تمرین در گروه تجربی وجود داشت .(۰٫۰۵P<)پس می توان این تمرینات را در کنار برنامه های تمرینی دیگر بکار برد .
در تحقیقی دیگر که توسط شبنم همتی و همکارانش در سال ۱۳۹۳ تحت عنوان “تاثیر تمرینات ثبات دهنده مرکزی فشرده و تحت نظر بر درد و ناتوانی زنان مبتلا به کمر درد غیر اختصاصی “انجام گرفت .۲۴ خانم غیر ورزشکار با کمر درد مزمن در این مطالعه شرکت کردند .این افراد به دو گروه تقسیم شدند گروه تجربی و گروه کنترل .گروه تجربی برنامه درمانی را طی ۱۲ روز متوالی زیر نظر فیزیوتراپ انجام دادند و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت .
نتایج نشان داد که در میزان شدت درد و ناتوانی در گروه تجربی قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری داشته است در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد .پس نتیجه می گیریم که تمرینات ثبات مرکزی تحت نظر و فشرده باعث کاهش درد و ناتوانی در بیماران با کمر درد مزمن می شود .
در تحقیق دیگری که توسط رحمت احمدی و همکارانش در سال۱۳۹۱ تحت عنوان “تاثیر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل پویای کم توانان ذهنی و افراد سالم ” انجام گرفت نمونه آماری در این تحقیق ۳۱ دانش اموز پسر عقب مانده ذهنی بودند که به دو گروه تجربی (۱۷ نفر ) و گروه کنترل (۱۴ نفر )تقسیم شدند انتخاب این گروه به صورت تصادفی و هدفدار بود .گروه تجربی برنامه تمرینی که شامل تمرین های مرتبط با ثبات مرکزی بود به مدت ۶ هفته و ۳بار در هفته انجام داد ند .از آزمون تی مستقل برای مقایسه پیش آزمون و پس آزمون و برای مقایسه تفاوت های بین گروه از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد .نتایج نشان داد که تعادل پویا در بین گرو ه های تجربی معنی دار بود با توجه به نتایج این تحقیق مربیان می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی و افراد سالم استفاده کنند .
در تحقیق دیگر که توسط حسن دانشمندی و همکارانش در سال ۱۳۹۲ تحت عنوان “تاثیر تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن بر تعادل ورزشکاران زن نابینا ” انجام گرفت نمونه آماری ۳۰ ورزشکار زن نا بینا بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند این پژوهش به صورت نیمه تجربی انجام شد .از آزمون ایستادن تک پا و تعادلی Yبرای تعادل ایستا و پویا و برای ارزیابی قدرت و استقامت عضلات ناحیه مرکزی از آزمون های میدانی پایداری ناحیه مرکزی استفاده شد .نتایج افزایش معنی داری را در تعادل ایستا و پویا در گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد نشان داد.
محسن دارچینی و همکاران در تحقیقی “ تحت عنوان ارتباط بین ثبات ناحیه مرکزی با عملکرد عمومی واختصاصی شناگران نخبه” بر روی ۱۲ شناگر پسر که همگی سالم و عضو تیم ملی یا تیم منتخب استان خود بودند به صورت در دسترس و انتخابی شرکت کردند . به این نتایج دست یافتند که بین عملکرد عمومی شناگران با ثبات
مرکزی انهاارتباط معنی داری یافت نشد ولی در عملکرد اختصاصی ارتباط معنی داری مشاهده شد.
در تحقیق دیگری که توسط رحیمه مهدی زاده و همکارانش تحت عنوان” ارتباط بین عضلات مرکزی وعملکرد ورزشی بازیکنان فوتبال” بر روی ۳۰ نفر از فوتبالیست های دانشگاهی که حداقل ۵ سال به طور منظم در تیم های فوتبال استان سمنان تمرین کرده بودند انجام شد نتایج زیر بدست امد که ارتباط بین آزمون پرتاب توپ مدیسنبال با عملکرد ورزشی ارتباط معنی داری وجود داشت ولی دردرازونشست وآزمون مک گیل با عملکرد ورزشی ارتباط معنی داری وجود نداشت.
درتحقیق دیگری که بر روی” بررسی ارتباط بین ثبات مرکزی بدن وعملکرد ورزشی در ۳ رشته فوتبال وبسکتبال وشنا” انجام شد روش نمونه گیری اسان بر روی مردان گروه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال شامل گروه ۲۰ نفره از ورزشکاران نخبه رشته بسکتبال شنا فوتبال بودند نتایج زیر بدست امد ارتباط بین ثبات مرکزی با تست های عملکردی بین پرش عمودی وپرتاب توپ وتعادل پویا ارتباط مثبت وضعیفی وجود داشت اما بین ثبات مرکزی با عملکرد دویدن ۴۰ یارد هیچ ارتباطی یافت نشد.
ابراهیم محمد علی نسب و همکارانش در تحقیقی تحت عنوان” پایداری ناحیه مرکزی بدن بر مولفه های آزمون تعادلی Y در بازیکنان فوتسال” بر روی نمونه آماری ۲۴ نفر از دانشجویان فوتبالیست دانشگاه مازندران به این نتیجه دست یافتند که تمرین پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند در بهبود آزمون تعادلی موثر باشد .
علی اصغر نورسته و همکارانش در تحقیقی تحت عنوان” ارتباط بین قدرت مرکزی وتعادل پویا در اسکی بازان الپاین” که نمونه آماری ان شامل ۴۵ نفر از اسکی بازان الپاین مرد ایران بودند به این نتیجه دست یافتند که ارتباطی بین قدرت مرکزی و تعادل پویا وجود نداشت.
سهیلا نژاد رومزی و همکارانش در تحقیقی
تحت عنوان “تاثیر تمرینات ثبات دهنده مرکزی بر درد و عملکرد بیماران زن مبتلا به کمر درد مزمن غیر اختصاصی “بر روی ۳۰ زن غیر ورزشکار مبتلا به کمر درد مزمن که به صورت تصادفی وتساوی به دو گروه شاهد و تجربی انتخاب شدند .نتایج به دست امده نشان داد که تمرینات ثبات دهنده مرکزی در کاهش درد و بهبود عملکرد در بیماران تاثیر شایانی داشته است
در تحقیق دیگری که توسط معصومه تقی خانی و همکارانش تحت عنوان “ارتباط ثبات مرکزی و پارگی لیگامان قدامی در فوتبالیست ها “با نمونه آماری ۳۰فوتبالیست حرفه ای شامل ۱۵نفر مبتلا به پارگی ACL و ۱۵ نفر سالم اندازه گیری شدنشان داد که تحمل عضلات تنه در فو تبالیست های مبتلا به پارگی در مقایسه با فوتبالیست های سالم به صورت معنی داری کمتر بود
در تحقیقی که توسط [۵۵]دکتر نسرین ناصری و همکارانش تحت عنوان “مقایسه ثبات مرکزی بین بازیکنان فوتبال مرد با ضایعه کشیدگی عضلات اداکتور ران با بازیکنان فوتبال سالم” بر روی نمونه آماری ۵۰ورزشکار فوتبال حرفه ای مرد که ۲۵نفر سالم و۲۵ نفر مصدوم در این مطالعه شرکت کردند ثبات مرکزی انها مقایسه شد و نتایج حاصل بدست امد تحمل عضلات اکستنسور فلکسور وفلکسور طرفی تنه در بازیکنان فو تبال مبتلا به کشیدگی عضلات اداکتور ران در مقایسه با بازیکنان فوتبال سالم به صورت معنی داری کمتر بود.
در تحقیقی دیگر توسط رحیمه مهدی زاده تحت عنوان “تاثیر ثبات عضلات مرکزی بر زاویه لوردوز کمری دختران سنین دانشگاهی” بر روی جامعه آماری ۸۶ نفر دختر دانشجو و نمونه آماری ۳۴ نفر با دامنه سنی ۱۹ تا ۲۴ سال به طور هدفمند انتخاب شدند نتایج نشان داد که تقویت و افزایش ثبات عضلات مرکزی می تواند به عنوان یک برنامه تمرینی موثر در کاهش زاویه انحنا کمری باشد.
در تحقیق دیگری که توسط دکتر اصغر اکبری وهمکارانش در سال ۱۳۸۲ با عنوان “رابطه بین قدرت عضلات اندام تحتانی با توانایی های عملکردی در بیماران همی پارزی “در اسایشگاه کهریزک با نمونه آماری ۳۴بیمار همی پارزی ثانویه به سکته مغزی از طریق نمونه گیری دردسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج زیر بدست امد قدرت همه گروه های عضلانی مورد مطالعه به استثناء اکستنسورهای ران همبستگی معنی داری با نمرات آزمون (توانایی راه رفتن) FAC و( تعادل ومهارتهای حرکتی) timed get up & go داشت و قدرت هیچ یک از گروه عضلات به استثنای ابداکتورهای ران همبستگی معنا داری با نمرات نداشت.
۲-۲۱ تحقیقات انجام شده در خارج کشور
در تحقیقی که توسط گرس و همکارانش در سال ۲۰۱۰ تحت عنوان “پایداری مرکزی بازیکنان زن و مرد فوتبال ” انجام گرفت . سه گروه از بازیکنان فوتبال مورد بررسی قرار گرفتند بازیکنان مرد اعضائ باشگاه اماتور (۲۰نفر ).بازیکنان
زن اعضا باشگاه (۲۸ نفر)و بازیکنان نوجوان پسر (۱۷نفر).انها ۴ تست پایداری مرکزی را در نظر گرفتند (استقامت عضلانی اکستنسور و فلکسور تنه . ولترال راست و چپ )
نتایج نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین فلکسور تنه بازیکنان سه گروه مشاهده نشد .
بازیکنان زن نسبت به هر دو گروه مردان در اکستنسور تنه ارتباط معنی دار بالایی داشتند .
جان آبت و همکاران (۲۰۰۷)[۵۶] ارتباط بین ناحیه ثبات مرکزی و مکانیزم های دوچرخه سواری را بررسی و دریافتند که خستگی ناحیه ثبات مرکزی باعث افزایش استرس های وارده بر مفصل زانو و افزایش احتمال وقوع آسیب در این مفصل می شود.نمونه آماری شامل ۱۵ دوچرخه سوار رقابتی بود که باسرعت بالا در حالیکه درجه ان هر ۳ دقیقه ۱ درصد افزایش می یافت یک تمرین خستگی مرکزی قبل از آزمون دوم انجام شد که آن ها گزارش کردند که متغیرهای کینیتیکی متعددی بعد از خستگی ناحیه ثبات مرکزی به طور خاص کاهش داشته اند (حداکثر گشتاور، کل کار انجام شده، میانگین توان، میانگین حداکثر گشتاور)، در حالی که متغیر نیرو اعمالی به پدال و کار بدون تغییر باقی ماندند. ضمن این که در تحقیق مذکور بیان داشتند بهبود قدرت ناحیه ثبات مرکزی می تواند باعث بهبود نحوه قرارگیری تنه بر روی زین و همچنین همترازی اندام تحتانی برای انتقال نیرو بیشتر به پدال ها می شو
در در تحقیق دیگری که توسط توماس و همکارانش در سال ۲۰۰۸ تحت عنوان “رابطه بین پایداری مرکزی و عملکرد بازیکنان Iفوتبال “انجام دادند . هدف از این تحقیق را شناسایی روابط بین پایداری مرکزی و متغییرهای قدرتی و توان در ورزشکاران قدرتی و توانی بیان کردند .نمونه ها در ۳ متغییر قدرتی (نیمکت ذخیره ها . افراد نشسته و ساکن . و قدرتی ). در ۴متغییر عملکرد ( پرش عمودی . دو سرعت ۲۰ و ۴۰و۱۰ یارد ی)و پایداری مرکزی (پل چپ و راست فلکسور و اکستنسور تنه ) مورد ازمایش قرار گرفتند .
نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین پایداری مرکزی و دوی سرعت ۲۰ یارد .دوی سرعت ۴۰ یارد و دوی سرعت ۱۰ یارد وجود دارد .
دنداس (۲۰۱۰) نیز برای سنجش وضعیت ناحیه ثبات مرکزی ورزشکاران مرد رشته فوتبال از آزمونهای استقامت و توان ناحیه ثبات مرکزی استفاده کرد و بین فلکشن تنه (ازسری آزمونهای مک گیل)، درازنشست ۳۰ و ۶۰ ثانیه با عملکرد ورزشکاران بالاترین ارتباط را یافت،. در حالی که ارتباط معنی داری بین اکستنشن تنه و فلکشن جانبی سمت راست و چپ و عملکرد ورزشکاران مشاهده نشد
در تحقیق دیگری که توسط اکادا و همکارانش در سال ۲۰۱۱ تحت عنوان “ارتباط بین پایداری مرکزی اجرا و عملکرد حرکتی “انجام شد .۲۸ فرد سالم ازمایشات متعددی را در سه طبقه بندی انجام دادند .
پایداری مرکزی (فلکشن تنه و اکستنشن تنه و لترال چپ و راست )
نمایش حرکات کاربردی (FMS): چماتمه زدن . پایداری ترانک .دو با مانع چپ و راست . حرکت ناگهانی .تحرک شانه . بالا رفتن مستقیم و فعال و پایداری دوار
ازمایشات عملکرد ( پرتاب رو به عقب توپ . دو T. ایستادن روی یک پا
نتایج نشان می دهد که :روابط مهم معنی داری بین ایستادن روی یک پا و فلکشن و لترال راست و چپ وجود دارد دوی Tتا حد زیادی به هر دو عامل لترال راست و چپ ارتباط دارد . ولی ارتباط ضعیفی بین پایداری مرکزی و حرکات کاربردی وجود دارد . انها در پایان گزارش دادند که پایداری مرکزی پیش بینی کننده های قدرتمندی برای عملکرد نمی باشند .
ساتو و همکارانش در سال ۲۰۰۹ در تحقیقی تحت عنوان “تاثیر ۶ هفته cst بر روی GRF . پایداری و عملکرد کلی دو دوندگان تفریحی و مسابقه ای و دوندگان ۵۰۰۰ متر ” ۲۸ نفر بزرگسال سالم که داوطلبا نه انتخاب شدند به طور تصادفی به دو گروه ۱۴ نفره تقسیم شدند در این تحقیق تمرین ۶ هفته ای . ۴ جلسه در هفته تمرینات CST را گروه تجربی انجام دادند .
نتایج این تحقیق نشان داد که هیچ رابطه مستقیمی بین عضله های قویتر و اجراهای ورزشی بهتر وجود ندارد .پس نشان می دهد که CST برای قویتر کردن عضله ها ابزار مفیدی است اما برای اجرا ها نیازمند تحقیق بیشتر است .پیری و نداشتن ثبات زانو .ضعیف بودن عضله . سطح سخت و سراشیبی در دو علامت های اصابت GREرو به افزایش است . عضله های قویتر احتمالا نیرو های واکنش زمین را در داخل یک محدوده ی مناسب نگه می دارد . علاوه بر این به علت صدمات قبلی در رفتگی مچ پا . ترمیم مناسب برای دوباره بدست اوردن ثبات . لازم می باشد . در نتیجه CST یک انتخاب می باشد و احتمالا به پیشرفت پویا کمک خواهد کرد .همچنین افزایش قدرت ناحیه مرکزی می تواند در بهبود کارایی دویدن ۵۰۰۰ متر نقش مهمی داشته باشد.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:55:00 ق.ظ ]