۲-۳-۶-افزایش رضایت شغلی

شناخت رابطه استرس شغلی با رضایت شغلی

کارفرمایانبهخاطرارتباطخشنودیشغلی با تغییر شغل، غیبت از کار و کندی کار به این موضوع علاقمند هستند. غنی‌سازی شغلی(یا گسترش شغلی)، مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها، و زمان کاری شناور از جمله رویکردهایی هستند که برای این معضل به کار می‌روند.
۲-۳-۶-۱-غنی‌سازی شغلی
اصطلاحغنی‌سازیشغلیبهکوشش‌هاییاطلاق می‌شود که برای جالب و چالش‌انگیزتر کردن مشاغل به کار می‌روند. با بهره گرفتن از پیچیده‌تر کردن شغل، اعطای مسئولیت بیشتر در قبال محصول و ترکیب عناصر شغلی که قبلا توسط افراد مجزا انجام می‌شد و اینک در قالب یک کل صورت می‌گیرد، می‌توان به این هدف دست یافت. به عنوان مثال، شرکت خودروسازی ولوو گروهی از کارگران را که قطعات نهایی را سوار می‌کنند، در اختیار دارد و رویکرد سنتی خط تولید را که در آن هر کارگر بر روی قطعه خاصی کار می‌کند کمتر بکار می‌گیرد. بررسی‌های اولیه در مورد غنی‌سازی شغلی به گونه‌ای مهیج حکایت از توفیق فراوان این رویکرد داشت، اما در پژوهش‌هایی که دقیق‌تر انجام شده بود، معلوم شد ادعاهای اولیه راجع به آن بسیار گزافه‌آمیز بوده است. گاه، کارگران از مشاغل غنی‌شده احساس ناراحتی می‌کنند؛ علاوه بر این، تغییر شغل نیز می‌تواند به اندازه غنی‌سازی شغلی موجب بهبود عملکرد شود.

۲-۳-۶-۲-مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها
اجازهدادن‌(وگاهترغیب) کارکنانبهدخالتدرتصمیم‌هاییکهشرکتیاسازمانمربوطهاتخاذمی‌کند،مشارکتدرتصمیم‌گیرینامدارد. دراینجاهنوزهمحرفآخررامدیرانمی‌زنند،اماکارکنانتشویقمی‌شوندنظرخودرادرابتدای فرایند تصمیم‌گیری بیان کنند. چنین به نظر می‌رسد که این رویکرد خشنودی شغلی را افزایش می‌دهد.
۲-۳-۶-۳-زمان کاری شناور
شرکت‌هابااستفادهاززمانکاریشناوربهکارکنانخودایناجازهرامی‌دهندکهبرنامهکاریخودرادرعینانطباقبانیازهایآنشرکتبهدستخود وضع کنند. هنگامی که تمامی کارکنان در یک نوبت یکسان کار می‌کنند؛ نتیجه آن، راه بندان، رستوران‌های شلوغ و دشواری در برآورده ساختن نیازهای شخصی مثل مراجعه به بانک یا قرارهای پزشکی خواهد بود. با بهره گرفتن از زمان کاری شناور، این مشکلات به حداقل ممکن می‌رسند و کارکنان احساس می‌کنند که اختیار زندگی آن‌ ها بیشتر در دست خودشان است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که ساعات کاری شناور موجب تقلیل علایم غیرمستقیم ناخشنودی شغلی، یعنی کندی در کار، غیبت از کار، و تغییر شغل می‌شود(سابینگتون،۱۳۷۹).
۲-۳-۷-تعیین رضایت شغلی:
با توجه به تعریف رضایت شغلی که نگرش کلی فرد نسبت به شغلش است بدیهی است که تعریف مزبور بسیار کلی است ولی این تعریف در بطن مفهومی این واژه قرار دارد. لازم به یادآوری است که شغل فرد چیزی بیش از کارهای شخصی چون بسته‌بندی کاغذ، در خدمت مشتری بودن و یا رانندگی یک ماشین است. شغل فرد ایجاب می‌کند که او با همکاران و سرپرستان و رؤسا رابطه متقابل داشته باشد، مقررات و سیاستهای سازمان را رعایت و اجرا نماید، عملکردش طبق استانداردهای تعیین شده باشد در شرایط کاری که معمولاً چندان هم مطلوب نیست کار بکند و مسائلی دیگر از این قبیل. این بدان معنی است که ارزیابی فرد درباره کارش و ابراز رضایت و نارضایتی از آن کار یک نتیجه کلی از مجموعه‌ای از ارکان متفاوتی است که در مجموع شغل وی را تشکیل می‌دهد. بنابراین چگونه ما می‌توانیم چنین مفهومی از رضایت شغلی را اندازه‌گیری کنیم.
دو روش بسیار متداول عبارت است از: سنجش کلی و سنجش تفضیلی که در آن به تعداد زیادی از جنبه‌های شغل وجود دارد توجه می‌شود. در اجرای روش سنجش کلی از کارگر یا کارمند تنها یک سؤال می‌شود و او باید با کشیدن دایره‌ای دو اعداد۱ تا۵(که در برابر جمله‌هایی قرار گرفتند) پاسخ دهد. برای نمونه جمله مزبور چنین است: «با توجه به همه جوانب شغلی که دارید تا چه اندازه از شغل خود راضی هستید.( رابینز، ۱۳۸۵).
۲-۳-۸-آثار وجود رضایت شغلی
آگاهی از نتایج مهم رضایت از شغل به اندازه شناخت آنچه موجب رضایت می شود، اهمیت دارد.این نتایج عبارت است از:
الف – رضایت و ترک خدمت
رضایت از شغل و ترک خدمت با یکدیگر رابطه دارند.وروم[۳]پی برد که دامنه همبستگی بین این دو متغیر در بررسی های گوناگون، از ۲۵% – تا ۴۲% – است.سپس پورتر و استیرز در پانزده بررسی، پی بردند که همبستگی میان رضایت و ترک خدمت ۲۵% – است(محمدزاده و مهروژان ،۱۳۷۵).بازنگران قرن اخیر، که به بررسی رابطه بین رضایت شغلی و رها کردن شغل پرداخته اند، گزارش می دهند که بین این دو یک رابطه منفی برقرار است; یعنی اگر کارکنان از شغل خود راضی باشند، کار خود را رها نخواهند کرد و اگر از شغل خود راضی نباشند، به رها کردن شغل خود مبادرت می ورزند.لاک در سال ۱۹۷۶ نیز گزارش تقریبا مشابهی ارائه داد.
ب – رضایت از شغل و غیبت از کار
شواهد نشان می دهد که رابطه ای معتدل و معکوس بین رضایت از شغل و غیبت کارکنان از محل کار خود وجود دارد.وروم در چندین بررسی نشان داد که دامنه همبستگی از ۱۴% – تا ۳۸% – است.این بررسی مورد تایید پورتر و استیرز و دیگران نیز قرار گرفت.
ج – رضایت و عملکرد
یکی از بحث انگیزترین مباحث در زمینه رضایت شغلی، ارتباط آن با عملکرد است.سه نظریه در این باره ارائه شده است:
۱٫رضایت موجب عملکرد می شود;
۲٫عملکرد موجب رضایت می شود;
۳٫پاداش، بین عملکرد و رضایت به عنوان واسطه عمل می کند;
دو نظریه نخست از حمایت ضعیفی برخوردار است، اما نظریه سوم، که بر اساس آن، پاداش به عنوان واسطه عملکرد و رضایت عمل کند، از حمایت بیش تری برخوردار می باشد. عملکرد قبلی موجب دریافت پاداش درونی (احساس کام یابی شخصی) و پاداش برونی (حقوق و ترفیع) می شود.این پاداش به نوبه خود، هم عملکرد آینده فرد را بالا می برد و هم در بالا بردن میزان رضایت شغلی او مؤثر است(محمدزاده و مهروژان ،۱۳۷۵).
وروم در تحقیقات خود، به دست آورد که بین رضایت شغلی و میزان کارایی و عملکرد، رابطه مثبتی وجود دارد(شفیع آبادی،۱۳۷۰).
استیرز وپورتر در کتاب خود می گویند: هر قدر انگیزه کاری کارمند و کارگر بالاتر باشد و هر قدر نگرش او به شغلش مثبت تر باشد (از کارش راضی تر باشد) ، عملکرد او نیز در سطحی بالاتر خواهد بود.به عکس، هر قدر انگیزه و نگرش مثبت نسبت به کار، پایین تر باشد (رضایت از کار کم تر باشد) ، عملکرد فرد نیز در سطح پایین تری قرار خواهد گرفت(استیرز وپورتر،۱۹۹۱).
۲-۴-بخش سوم : ادبیات نظری تعهد سازمانی
۲-۴-۱-تعاریف و مفاهیم تعهد سازمانی :
مفهوم تعهد سازمانی برای اولین بار توسط وایت مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت و سپس بوسیله بسیاری از محققان از جمله (پورتر،مودای،استیرز،آلن،می یر و بیکر ).توسعه داده شد(دمیرای و کرابای،۲۰۰۸،ص۱۳۹).
ادبیات رفتار سازمانی بیان واضح تری از تعهد سازمانی ارائه می دهد:
تعهد به افرادقدرت داده و رفتارهایشان را تحت شرایط مختلف تثبیت می کند در نتیجه می توان ابراز کرد که تعهد به سطح بالای وابستگی اجتماعی و روانی افراد به بعضی اشخاص یا اشیاء در زندگی اجتماعی اشاره داشته(الکساندر و تیری،۱۹۹۶). و توقعات،فواید شخصی،عناصر اخلاقی،ایثار و وفاداری را در بر می گیرد. (لیو ،۲۰۰۸،ص۱۱۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در فرهنگ لغت وبستر کلمه commit یاcommitmentبه وفای به عهد به چیزی یا فردی معنی شده است.
بیکر (۱۹۶۰). تعهدسازمانی را به عنوان تمایل به انجام فعالیت‌های مستمر براساس تشخیص و درک فرد از هزینه‌های مربوط به ترک سازمان تعریف کرده است بر این اساس هر قدر که فرد تصور کند در صورت ترک خدمت هزینه‌های زیادی متوجه او خواهد شد. تمایل به ماندن در سازمان و احساس تعهد به آن در وی بیشتر خواهد شد وی معتقد است این تمایل به خاطر ذخیره شدن اندوخته‌ها و سرمایه‌هایی است که احتمالاً با ترک سازمان از بین خواهد رفت . تعریف فوق وقتی برای بیان تعهد به سازمان به کار می‌رود که فعالیت‌های مستمر فقط به عضویت در سازمان اشاره داشته باشد. (حضوری، ۱۳۸۴،ص۲۲).
بر اساس نظر کلیپ تعهد سازمانی مبین رفتار افراد در جهت ارزشها و اهداف سازمان براساس انتظارات هنجاری و قانونی سازمانها از اعضایشان می باشد. (دمیرای و کرابای،۲۰۰۸،ص۱۴۰).
وینز(۱۹۸۲). معتقد است تعهد سازمانی سبب پافشاری و فداکاری شخص جهت کامیابی سازمانش شده و بیانگر شیفتگی و تمایل افرا به سازمان می باشد. (لیو ،۲۰۰۸،ص۱۱۸).
ـ تعهد سازمانی عبارت است از نگرشی که در آینده و کیفیت ارتباط بین یک کارمند و یک سازمان تأثیر می‌گذارد. و کُلا و نیکولاوو،۲۰۰۵،ص۱۶۳).
مودای و همکارانش معتقدن تعهد از سه بخش به شرح زیر تشکیل شده است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 


– پذیرش ارزشها و اهداف سازمان

– تمابل به تلاش قابل ملاحظه برای سازمان

– میل و اشتیاق فراوان برای باقی ماندن و عضویت در سازمان.(مودای و همکاران،۱۹۸۲،ص۲۷).

شهید مطهری در باره تعهد چنین می‌گوید: تعهد به معنی پایبندی به اصول و فلسفه یا قراردادهای است که انسان به آنها معتقد است و پایدار به آنها می‌باشد. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را که به خاطر آنها و برای حفظ آنها پیمان بسته صیانت کند. (اسماعیلی، ۱۳۸۰،ص۶۷).
تعهد سازمانی عبارت از نگرش‌های مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان «نه شغل» است که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می‌دهد. (استرون، ۱۳۷۶،ص۷۳).
بهنظررابینز ۲۰۰۵ ،تعهدسازمانیعبارتازحالتیاستکهفردسازمانیرا: معرّفخودبداندوآرزوکنددرعضویتآنسازمانباقیبماند. بهعبارتدیگر،تعهدسازمانییکنگرشدربارهیوفاداریکارکنانبهسازمانویکفرایندمستمراستکهبهواسطهیمشارکتافراددرتصمیماتسازمانی،توجهافرادبهسازمانوموفقیتورفاهسازمانرامیرساند(رحمان سرشت و فیاضی،۱۳۸۷،صص ۷۹-۷۸).
تعهد سازمانی عبارت است از ارتباط قوی یک شخص با یک سازمان منحصر به فرد جهت شناسائی خود(مودای،استیرز و پورتر،۱۹۷۹،ص۲۲۴).
شلدون تعهد سازمانی را چنین تعریف می‌کند: «نگرش یا جهت‌گیری که هویت فردرا به سازمان مرتبط یا وابسته می‌کند.» (ساروقی،۱۳۷۵،ص۶۵-۶۶).
کانتر تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستم‌های اجتماعی می‌داند. به عقیده سالانسیک تعهد حالتی است در انسان که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقاد می‌یابد که به فعالیت‌ها تداوم بخشد و مشارکت مؤثر خویش را در انجام آنها حفظ کند. بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب‌آمیز به ارزش‌ها و اهداف سازمانی می‌داند. (ساروقی،۱۳۷۵،ص۶۶).
گریفین(۱۹۹۹). تعهد سازمانی رادیدگاهی دانسته که میزان تطابق و تعلق فرد را به سازمان منعکس می‌کند (پازارگادی و جهانگیر،۱۳۸۵،ص۵).
۲-۴-۲-مراحل توسعه تعهد سازمانی:
تعهد شامل ۵ مرحله توسعه می باشد(بریکمن،سورنتینو،ورتمن،۱۹۸۷). این مراحل که تعامل پویای شخص با محیط را مشخص می کنند شامل:شناسائی،آزمایش،اشتیاق،رفع خستگی و یکپارچگی می باشندکه ضمن اینکه هر مرحله شرایطی را برای ورود به مرحله بعدی فراهم می آورد یک آگاهی کلی در خصوص اینکه اشخاص چگونه متعهد شوندرا نیزارائه می دهد.
مرحله اول:اکتشاف
در این مرحله اشخاص از نتایج برقراری ارتباط مثبت با سازمان مطلع می شوند.
مرحله دوم:آزمایش
در این مرحله اشخاص عناصر منفی تعهد سازمانی را کشف کرده ومیزان اشتیاق و توانائی اشان را برای بیان این عناصر می سنجند.
مرحله سه:اشتیاق
در این مرحله عناصر مثبت و منفی در مراحل اول و دوم ترکیب شده و افراد با نگرشی مثبت نسبت به سازمان و با تعهدی مشتاقانه و از روی میل برای رسیدن به اهداف و ارزشهای سازمانشان مشارکت می کنند.
مرحله چهارم:آرامش و خستگی
در این مرحله اشخاص احساس می کنند فعالیتهای سازمانی به دلیل انجام فعالیتهای تکراری در مشاغل دچار یکنواختی شده است که ممکن است افراد به کارهایی بپردازند که به چالش بیشتری نیاز دارد.
مرحله پنجم:یکپارچگی
اشخاص عناصر مثبت و منفی سازمان را در راستای ایجاد تعهدی انعطاف پذیر،پیچیده و بادوام تر از اشکال قبلی تعهد بکار می بندند.( لیو،۲۰۰۸،ص۱۱۹).
۲-۴-۳-اجزاء تعهد سازمانی:
پورتر و همکاران و کوک و وال سه جزء مرتبط با یکدیگر از تعهد سازمانی را مشخص کردند. از نظر این صاحب‌نظران تعهد سازمانی شامل :
۱ ـ تمایل قوی برای بقای عضو در یک سازمان خاص (حفظ عضویت سازمانی).
۲ ـ تمایل برای تلاش بیشتر برای سازمان.
۳ ـ باور قاطع در قبول ارزش‌ها و اهداف سازمان (قبول ارزش‌های سازمان). (محمود شیخ و همکاران، ۱۳۸۴،ص۷).

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:17:00 ب.ظ ]