کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تاثیر تسهیلات بانک رفاه بر اشتغال بخش صنعت در استان گیلان طی ۵ سال- قسمت ۸
  • بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با چاقی و وضعیت تغذیه در معلمان زن ابتدایی و متوسطه شهرستان آستانه اشرفیه- قسمت ۹- قسمت 2
  • تبیین تعهد به برند بر اساس شخصیت برندها در بازار لوازم خانگی استان گیلان بر اساس یک مدل علّی- قسمت ۲۱- قسمت 2
  • مسئولیت مدنی دولت در جبران خسارت تطبیقی با حقوق کامن لا (انگلستان)- قسمت ۷
  • بررسی آثار فقر بر سلامت روح و روان افراد از دیدگاه اسلام۹۳- قسمت ۸
  • بررسی-فقهی-وحقوقی-حکم-غیابی-با-رویکردی-به-قانون-آیین-دادرسی-کیفری-مصوب-۱۳۹۲- قسمت ۵
  • دانلود مطالب پژوهشی درباره بررسی«همیاری های اقتصادی(خانوادگی) در تهران«مطالعه موردی مجیدیه شمالی منطقه ۴»- فایل ...
  • بررسی رابطه ارضاء نیازهای بنیادی روانی و طرحواره¬های ناسازگار اولیه با اختلال تنظیم هیجانی دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان۹۳- قسمت ۳۰
  • اجل-در-اسناد-تجاری- قسمت ۳
  • مطالعه ی باکتری های بی هوازی هالوفیل احیا کننده نیترات مولد بیوسورفکتانت از نفت خام ایران- قسمت ۵
  • بررسی و تحلیل شاخص¬های استراتژیک موثر برتوسعه پایدارشهری درمناطق یک و سه شهرکرمانشاه از طریق ﺷﻨﺎﺳـﺎﻳﻲ و ﺗﺒﻴـﻴﻦ ﻧﻘـﺎط ﺿـﻌﻒ و ﻗـﻮت، ﻓﺮﺻـﺖﻫـﺎ و ﺗﻬﺪﻳـﺪﻫﺎی ﺳـﺎﺧﺘﺎر زﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻲ ﺷﻬﺮ کرمان- قسمت ۳- قسمت 2
  • اثرات بالقوه کاربری اراضی بر یکپارچگی اکولوژیکی و زون¬بندی مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی پناهگاه حیات وحش قمیشلو)- قسمت ۱۲
  • تاثیر مصرف کوتاه مدت کراتین و بتا آلانین بر ویژگی¬های مکانیکی عضلات زانو در سرعت¬های ۶۰ و ۱۸۰ درجه بر ثانیه۹۳- قسمت ۳
  • چالش های حقوقی ناشی از سرمایه گذاری خارجی در بازار بورس و راه حل های آن- قسمت 5
  • دانلود مطالب درباره بررسی رابطه میان تورم و نااطمینانی تورم با وجود انتقال رژیم ...
  • تاثیر ابعاد ساختاری سازمان مورد بررسی بر هوشمندی رقابتی- قسمت ۵
  • 7ـ علی بن هلال کرکی اصفهانی[705]
  • بررسی تاثیربازده مورد انتظار سهام، نسبت دارایی های نقدی و،نوسان پذیری قیمت سهام بر،ریسک عملیاتی شرکت ها(درشرکتهای پذیرفته شده دربورس)- قسمت ۱۲
  • بررسی خطرات مربوط به تعادل کشتیها در حین عملیات تخلیه و بارگیری کانتینر در بنادرو ارایه راهکارها- قسمت ۱۰
  • نگارش پایان نامه در مورد بررسی مناجات در مثنوی های فارسی در قرن هفتم- فایل ۱۰۰
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره : عوامل تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند شرکت های بیمه از نگاه مشتریان- ...
  • بررسی سبک شناسانه وتبیین زیباشناختی و بلاغی ترجمه ی کهن نهج البلاغه- قسمت ۷
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی، انتقال دانش، خلق دانش و نوآوری ...
  • تحولات قانونگذاری در بخش تعاون و تأثیر آن بر شرکتهای تعاونی- قسمت 5
  • رابطه خودکنترلی و سبک¬های فرزندپروری با بهزیستی روانشناختی در بین دانش¬آموزان دبیرستانی شهرستان آباده ۹۳- قسمت ۷
  • جایگاه اراضی ملی در انفال- قسمت ۶
  • ارتباط بزه دیدگی با بزهکاری زنان- قسمت ۴
  • بررسی پایان نامه های انجام شده درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • سیستم¬های اطلاعاتی مدیریت صنعتی- قسمت ۱۲
  • شناسایی عوامل موثر بر بی تفاوتی سازمانی در شرکت های نفتی استان کرمانشاه- قسمت ۵
  • بررسی عملکرد حافظه¬ی بینایی در بین گروهی از جمعیت شهری و روستایی۹۲- قسمت ۵
  • طراحی و ساخت واکسن کاندید یونیورسال بر علیه ویروس های پاپیلوماانسانی سویه های ۶٫۱۱٫۱۶٫۱۸٫۳۱٫۴۵ بر پایه پروتئین های۹۳ L1 و L2- قسمت ۹
  • ارائه یک الگوریتم رهگیری هدف پویا بر اساس پیش‌بینی در شبکه حسگر بی‌سیم- قسمت ۱۱




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام های آموزشی کشورهای مختلف- قسمت 14 ...

    بهشتی، سعید(1385)، فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز ، قبسات، شماره 39،صص 124 – 109
    بهشتی، سعید(1385)فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز ، قبسات، شماره39، صص 124 – 109
    بنی سی پری ، دوایی مهدی(1387)، گذری بر فلسفه آموزش وپرورش ،قم : انتشارات سفیراردهال
    بی نا (1367)، نقش معلم دردوره ابتدایی، مترجم: رحیمی، چنگیز، مجله رشد معلم، اسفند 1367 ، ش 54 ،صص 48-51
    پورظهیر، تقی (1382)، مقدمه ای بر برنامه ریزی آموزشی و درسی، تهران: موسسات انتشارات آگاه
    پورظهیر، تقی (1382)، مبانی واصول آموزش وپرورش، تهران
    پور مقدّس، علی (1348)، تعلیم وتربیت تطبیقی، تهران: انتشارات مشعل
    تلخابی، مسعود(1381)، ایده آلیسم از آغاز تا امروز، مجله کیهان فرهنگی، مهر 1381 ، شماره 192، صص 62-71
    توحیدی، س (1373)، سفرنامه تربیتی یک معلم (بازدید از مدارس انگلستان) قسمت پنجم، مجله رشد معلم ، بهمن 1373، شماره 107، صص57 -61
    تورانی، حیدر (1380)، کیفیت بخشی آموزش و پرورش ابتدایی دوره ابتدایی، تهران: نشر قو
    جعفریان یسار، حمید(1387)، مبانی، اصول، فلسفه و مکاتب آموزش و پرورش، تهران:ظفر
    جعفری، مسعود (1378)، سیر رمانتیسم در اروپا، چاپ اول ، تهران: نشر مرکز
    جی اف. نلر (1377)، آشنایی با فلسفه آموزش وپرورش، ترجمه: فریدون بازرگان دیلمقانی، چاپ اول، تهران: سمت
    خلعتبری، جواد و نصیری، رکسانا ( 1385)، خلاصه مباحث اساسی کارشناسی ارشد علوم تربیتی1، جلد دوم، تهران: نشر پردازش
    خلیلی شورینی، سیاوش (1378)، مکاتب فلسفی وآرای تربیتی، تهران: یادواره کتاب
    دفتر اطلاع رسانی سنجش افکار (1388)، نظام آموزشی ایالت متحده امریکا
    رضایی، علی‌رضا (1388)، درآمدی بر نظریه پردازی‌های اثبات‌گرایانه و پسا اثبات‌گرایانه در سیاست و روابط بین الملل، راهبرد، شماره 18، صص15-19
    زیبا کلام، فاطمه(2831)، مبانی فلسفی آموزش و پرورش در ایران، تهران:حفیظ
    سبحانی، جعفر (1385)، هرمنوتیک، قم: موسسه امام صادق (ع)
    سجادی، مهدی (1380)، تبیین رویکرد استنتاج در فلسفه تعلیم وتربیت، تهران: امیرکبی
    سرکارانی، محمد رضا (1382)، اصطلاحات آموزش ومدرن سازی با تأکید بر مطالعه تطبیقی، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
    سنجری، هادی؛ مرعشی، سید منصور؛ سنجری، محمد (1389) بررسی جایگاه و نقش معلم در تعلیم و تربیت از منظر مکاتب و آرای تربیتی، انجمن فلسفه وتعلیم وتربیت ایران، مجموعه مقالات برگزیده نخستین همایش انجمن فلسفه تعلیم وتربیت ایران
    شاوردی، شهرزاد (1385)، اصلاحات آموزشی در ژاپن، مجله رشد معلم ،آبان 1385، شماره 203، صص 32- 33
    شفیلد، هری (1375)، کلیات فلسفه آموزش و پرورش، ترجمه غلامعلی سرمد، نشر قطره: تهران
    شریفانی، محمد؛ قمی، محمد (1389)، مقایسه تطبیقی مدار حرکت تربیتی انسان در اسلام با اگزیستانسیالیسم، فصلنامه علمی –پژوهشی اندیشه نوین دین، ش 23، زمستان 89 ، صص 64-39
    شریعتمداری، علی (1387)، اصول فلسفه تعلیم و تربیت، تهران: امیر کبیر
    شرفی،محمدرضا(1388)، فلسفه تربیتی اسلام با رویکرد تطبیقی،تهران :موسسه فرهنگی منادی تربیت
    شعاری نژاد، علی اکبر (1365)، فلسفه آموزش وپرورش، تهران: انتشارات امیرکبیر
    شعاری نژاد، علی اکبر (1365)، فلسفه آموزش وپرورش، تهران: انتشارات امیرکبیر
    شعبانی ورکی، بختیار و رضا محمدی چابکی(1387)، تاریخ فلسفه تعلیم و تربیت در ایران، فصلنامه تعلیم و تربیت، سال بیست و چهارم، شماره 4، صص50-17
    شکریان، مریم (1389)، مبانی تعلیم وتربیت اسلام،30/10/ 90 برگرفته از: http://rasekhoon.net
    صانع پور، مریم خدا (1381)، دین در رویكردی اومانیستی، تهران: موسسه فرهنگ و اندیشه معاصر
    صانع پور، مریم (1378)، نقدی بر معرفت شناسی اومانیستی، تهران: موسسه فرهنگ و اندیشه معاصر
    صفایی محمود، سعید و محبت، هدیه (1391)، هرمنوتیک فلسفی و برنامه درسی، فصلنامه نوآوریهای آموزشی، ش 41، سال یازدهم ، بهار 1391، صص 113-116
    صفوی، امان الله (1366)، روند تکوینی و تطبیقی تعلیم وتربیت جهانی در قرن بیستم، چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
    ضمیری، محمدعلی (1374)ف آموزش و پرورش، چاپ اول، شیراز: راهگشای شیراز
    علم الهدی، جمیله (1386) فلسفه تعلیم و تربیت رسمی از دیدگاه اسلام، وزارت آموزش و پرورش ،طرح تدوین سند ملی آموزش وپرورش، کمیته مطالعات نظری
    علوی، سیدمحمدرضا (1384)، نکات اساسی در فلسفه تعلیم و تربیت ومکاتب فلسفی – تربیتی، کرمان: دانشگاه شهید باهنرکرمان
    علوی، سیدمحمدرضا (1389)، فرهنگ تفضیلی مفاهیم فلسفی و فلسفی – تربیتی(فارسی – انگلیسی)، کرمان: دانشگاه شهید باهنرکرمان
    عمانی،احمدرضا. فرج اله حسینی، سید جمال (1384)، واکاوی تطبیقی مکاتب فلسفی با رویکردی برمکتب ترویج، جهاد، بهار1384، سال بیست وپنجم، شماره267، صص3-1
    فرجاد، محمدعلی (1373)، آموزش وپرورش تطبیقی، جلد 1و 2 ، تهران: انتشارات رشد
    فرمهینی فراهانی، محسن (1384) اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی
    فرمهینی فراهانی، محسن (1383)، تعلیم وتربیت و پست مدرنیسم، تهران: آییژ
    فرمهینی فراهانی، محسن (1378)، فرهنگ توصیفی علوم تربیتی، تهران:اسرار دانش
    فرمهینی فراهانی، محسن (1384)، برنامه ریزی آموزشی ودرسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
    کانل، و.ف (1368)، تاریخ آموزش و پرورش در قرن بیستم، ترجمه: حسن افشار، تهران: نشر مرکز
    گلستانی، سید هاشم (1378)، نقد وتحلیل پاره ای نظرات در فلسفه تعلیم و تربیت، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان، جلد دهم ، ش 1و 2 ، صص 112 -99
    گوتگ، جرالد ال. (1380)، مکاتب فلسفی و آراء تربیتی ، ترجمه: پاک سرشت، دکتر محمدجعفر، تهران: انتشارات سمت
    لطف آبادی، حسن(1386)، رویکردی نو به فلسفه ی تعلیم و تربیت، فصلنامه ی نوآوریهای آموزشی، سال ششم، شماره 20، صص 40 -11
    محمدی نصرآبادی، ولی الله (1383)، نگرشی به آپارتاید: یک دهه پس از سقوط، فصلنامه مطالعات آفریقا، سال نهم، شماره نهم، ص58
    محمود نژاد، محمود (1381)، آشنایی با مکتب های فلسفی در تعلیم وتربیت، تهران: انتشارات آن
    محمودی، امیرعباس (1388)، رئالیسم 2 ،10/9/90 ،http:/nadi2009.blogfa.com
    مشکی باف مقدم، زهره (1389)، ماتریالیسم یا ماده گرایی، 28/8/91 falsafeh.blogfa.com/post-7.aspx
    مطلق، ایمان (1390)، نگاهی به تاملات دکارت، ماهنامه فلسفه نو، پیش شماره، اردیبهشت ۱۳۹۰، صص:14-17
    مغنیان، داوود (1384)، گذری بر فلسفه تعلیم وتربیت،تهران: شهرآشوب
    مهدوی، زینب. خدابخش کهرلایی، سونیا. فرمهینی فراهانی، محسن(1390)، بررسی مبانی فلسفه تربیتی فرانوین و شناخت چالش ها و فرصت های آن درآموزش و پرورش ایران»، دومین همایش انجمن فلسفه تعلیم و تربیت، بهار1390
    مهرمحمدی، محمود(1379)، ماهیت تدریس و ارتباط آن با یادگیری، مجموعه مقالات بازاندیشی فرایند یاددهی ـ یادگیری، تهران: انتشارات مدرسه
    میرزا محمدی،محمدحسن؛ علیین، حمید؛ حسنی، غفور (1387)، مقایسه اهداف تعلیم وتربیت از دیدگاه ایده آلیسم و پراگماتیسم، ماهنامه علمی پژوهشی دانشور، سال پانزدهم، ش 30، شهیور 88 ، صص 52- 45
    میرزا محمدی، محمدحسن(1388)، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، چاپ سوم، تهران: پوران پژوهش
    میرزا محمدی، محمدحسن (1386)، فلسفه آموزش و پرورش ونیازهای ما، ماهنامه ویژه اندیشه و حوزه معرفت شناسی، اردیبهشت 1386 ، ش 14، صص 3- 2

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:22:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی و گرایش به برقراری ارتباط و دوستی با ۱۱۱جنس مخالف قبل از ازدواج در سطح دانشجویان- قسمت ۸ ...

    ۲-۷- تفاوت «روابط دختر و پسر» درجامعه اسلامی و فرهنگ غربی
    فرهنگ غربى، به نام آزادى و در راه رسیدن به آن، فضاى جامعه را خواسته یا ناخواسته ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنین فضایى، هیجانات کاذب، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوى و چشیدن لذّت رفتارهاى اخلاقى و خویشتندارى‏ هاى عفیفانه را از انسان گرفته است.
    در جوامع غربی به اصطلاح «آزاد»،بر اثر بى‏بندوبارى‏ها و تلاش‏هاى تمام ناشدنی شهروندان براى کسب منافع و رفاه بیشتر و نادیده گرفتن حریم‏هاى انسانى، هر روز، جنایات تازه‏اى در شرف تکوین است، که عشق‏هاى دروغین خیابانى و دوستى‏ها و ارتباطهاى کوچه وبازارى، تنها نقطه‏هاى آغاز شمرده مى‏شوند.
    در جوامع غربى و همچنین جوامعی که مقلّد غرب هستند، نسل جوان، هدف تبلیغات رسانه‏اى قرار گرفته اند تا مصرف بیشتر محصولات تجاری را به دنبال داشته باشند. (لباس‏هاى مُدِ روز، لوازم آرایشی، فیلم‏ها و آوازهاى سبُک یا غیر اخلاقى، موادّ انرژى ‏زا و توهّم ‏زا و…) بدون آن‏که فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه‏اى که درونش قرارگرفته‏اند، خارج شوند. در چنین جامعه‏اى که به هیچ اصل اخلاقى یا آرمان غیر مادّى پایبند نیست، همگان قربانى‏اند. و به اصطلاح تر و خشک با هم می سوزند.
    با چنین شرایطی که بر جوانان در جوامع غربى و کشورهاى تحت نفوذ آنان حاکم است، باید دید الگوهاى دخترها و پسرها، چه کسانى هستند؟ آیا افراد عالم و دانشمند و متفکّر و هنرمند واقعى‏ الگو هستند یا هنرپیشه‏هاى جلف و فاقد ابتکار و بى‏اندیشه‏اى که تنها ظاهرى جذّاب دارند؟ آیا این روند، دلیل انحطاط و سقوط اخلاقى و موجبِ سرگردانى و بی هدفی نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست؟ آیا متفکّران و مربّیان بزرگ غرب در دهه‏ها و سَده‏هاى گذشته، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمّل آن‏همه رنج، چنین فضاى فرهنگ‏سوز و مادّیت‏زده‏اى را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما به جاى تصحیح و ارتقاى فرهنگ خویش، خود را به چنین فضاى وهْم‏آلودى بسپریم؟
    اما در جامعه اسلامی، جامعه دینى در روابط اجتماعى خود، توجهى ویژه به حصار عفاف و حریم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام، این است که انسان، معتدل و متعادل زندگى کند و از هر افراط یا تفریطى به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را «امت متعادل» مى‏نامد. «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّهً وَسَطاً لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَی الناسِ» (سوره بقره، آیه ۱۴۳) و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگى فرامى‏خواند و در مقرّرات خود، همه جنبه‏هاى نیاز دختر و پسر را در نظر مى‏گیرد. از جمله، دختران را تا حدودى که منجر به زیان‏دیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع، نهى نمى‏کند.
    رسول خدا(ص) به برخى از زنان اجازه مى‏دادند که حتى در جنگ‏ها براى امداد و کمک به مجروحان و سربازان، شرکت کنند و در تاریخ اسلام، نمونه‏هاى بسیارى براى مشارکت زنان و دختران در فعالیت‏هاى اجتماعى ذکر شده است.( از جمله نسیبه که جایگاه ویژه ای نزد رسول خدا ص داشت) روشن است که رعایت حریم‏ها از سوى زنان و مردان، تضمین لازم براى دوام چنین مشارکتى است و حضور زنان و دختران در فضاهاى عمومى یک جامعه، مشروط به صلاحیت اخلاقى و متانت مردان و پسران آن جامعه است.
    اسلام به خطراتِ ناشى از روابط به اصطلاح «آزاد» دختر و پسر کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهاى دختران و پسران دارد، تا حدى که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است.
    اسلام، در عین این‏که اجازه شرکت در محافل، مدارس، دانشگاه‏ها، مساجد و… را به جوانان دختر و پسر مى‏دهد، دستور مى‏دهد که به صورت مختلط نباشد و محلّ نشست و برخاست‏ها از یکدیگر جدا باشد. آنچه که اسلام به صورت یک توصیه اخلاقى در مورد جامعه مدنى ابراز مى‏دارد، این است که اجتماع مدنى، تا حدّ ممکن، غیر مختلط باشد. به عنوان مثال در تفسیر این آیه آمده است:
    «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ…» یعنی «اگر منافقان و بیمار دلان و کسانی که شایعات بی اساس و اخبار دروغ در مدینه پخش می کنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان می شورانیم سپس جز مدت کوتاهی نمی توانند در کنار تو در این شهر بمانند(سوره احزاب /۶۰).
    که در تفسیر بیماردلان (فی قلوبهم مرض ) آمده: یعنی کسانی که فاجر هستند و ایمانی ضعیف دارند آنها کسانی هستند که از مراوده و اختلاط با زنان و اذیت آنان باکی ندارند.. .
    ۲-۸- انواع روابط بین دختر ها و پسر ها
    روابط بین زن و مرد را به چهار صورت می توان در نظر گرفت: رابطه زن و شوهری ، رابطه علمی،رابطه حرفه ای و شغلی،رابطه دوستانه.

    ۲-۸-۱- رابطه زن و شوهری:
    اسلام رابطه زن و شوهر را که براساس موازین شرعی و عقد رسمی تحقق پیدا می کند مورد تأکید و تایید قرار داده است. ده‌ها آیه و صدها روایت از معصوم در مورد اهمیت ازدواج و روابط زناشویی شاهد بر مدعاست . مهمترین کانون و نهاد اجتماعی خانواده است که با ازدواج و رابطه زن و مرد شکل می گیرد بنابراین از نظر اسلام این نوع رابطه اجتماعی مشروع و مورد تأکید و تایید است و زن و مرد هر دو در شکل گیری آن سهیم اند. در این خانواده است که زنان و مردان آنچه که بالاصاله برای آن خلق شده‌اند را می توانند بروز دهند و آن چیزی نیست جز تربیت اسلامی و تخلق به اخلاق الهی. همچنانکه خداوند پیامبرش را برای همین مهم مبعوث کرده است: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق».
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ» (الکافی/۵/ ۳۴۷ ) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ زَوَّجَ عَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَه »
    ( تهذیب‏الأحکام ج/ ۷ /۴۰۵).
    ۲-۸-۲- رابطه علمی بین زن و مرد:
    این نوع رابطه با حفظ موازین شرعی و رعایت حدود الهی از ناحیه زن و مرد مجاز است و بهترین مصداق بارز آن رابطه بین استاد و شاگرد است اعم از این که استاد زن باشد و شاگرد مرد، یا بالعکس. آنچه مهم است رعایت موازین شرعی است، اگر احکام الهی مراعات شود این نوع رابطه نه تنها مجاز است بلکه مورد تأیید اسلام است و اگر حدود الهی مراعات نشود و حریم های بین محرم و نامحرم شکسته شود اسلام از این رابطه ناخشنود است و آن را شدیدا نهی می کند .
    ۲-۸-۳- رابطه شغلی و حرفه ای:
    روابط شغلی سه گونه هستند :
    ۱- شغل هایی که عرفا و غالبا به عهده زنان است و با وجود زنان، لزومی ندارد مردان مشغول آن حرفه شوند. مثل شغل مامایی و کارهایی که جنبه زنانه محض دارد. در این گونه موارد اسلام تأکید دارد که شغل های حساس و مهمی که مربوط به بانوان می شود خودشان به عهده گیرند. طبعا نوع رابطه شغلی در اینجا بین زنان است و مردان حق ورود به این مشاغل را ندارند مگر در شرایط ضروری.( البته چون در گذشته به زنان مجالی برای یادگیری مشاغل و حرفه های مخصوص زنان نمی داده اند، هستند مردانی که به خاطر نیاز آن حرفه ها را فرا گرفته اند)
    ۲- شغل هایی که عرفا و غالبا به مردان اختصاص دارد مثل کارهای شاق و سختی که با فیزیک بدن زن و روحیات او سازگار نیست .لذا وارد شدن در کارهایی که از تحمل زن خارج است و به نحوی به او ضرر می زند جایز نیست. هر چند شاید باشند زنانی که قدرت بدنی بالایی داشته باشند اما غالبا و حتی می توان گفت همه زنان در این دسته نقش چندانی را نمی توانند ایفا کنند.
    ۳- شغل هایی که مشترک بین زنان و مردان است که اکثر موارد و بیشتر کارها تقریبا بین زن و مرد مشترک است. در این گروه، اگر زن و مرد ضوابط شرعی را رعایت کنند و حرمتها و حیا و عفت و دین داری را سرمشق قرار دهند و مرتکب عمل حرامی نشوند می توانند مشارکت فعال داشته باشند مانند بسیاری از کارها از جمله نمایندگی مجلس، معلمی و تحقیق و پژوهش و .. .
    در هر سه گروه اگر نیازی به همکاری و استعانت و ارتباط زنان و مردان بود تنها با رعایت موازین شرعی،عرفی، عقلی ، حفظ حیا و عفت و پرهیز از گناه است که می توان این ارتباط را جایز دانست و در غیر این صورت (عدم رعایت موازین شرعی و عرفی و عقلی و …)هر گونه ارتباطی حرام است.
    ۲-۸-۴- رابطه دوستی بین دختر و پسر:
    شاید بعضی تعجب کنند اما با صراحت تمام می توان گفت که این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستی بین دختر و پسر و اینگونه روابط نهی کرده است همچنانکه در تفسیر آیه ۶۰ سوره احزاب گذشت. زیرا عفت عمومی جامعه با اینگونه روابط آسیب جدی می بیند پایه های ازدواج و خانواده سست می شود و صدها مفسده اخلاقی برای دختر و پسر و جامعه دارد. و اساسا در اسلام چیزی به نام دوستی بین دختر و پسر یا زن و مرد وجود ندارد و هر چه هز این باب است حرام است. مگر اینکه برای دوستی معانی متعددی قائل باشیم که یکی از آن معانی را بتوان با موازین شرعی همسان و همراه دانست هر چند در حال حاضر آنچه به نام دوستی در عرف جوامع بشری مشاهده می شود همان معنای آزادی در رابطه و بی بند و باری است که در دین مبین اسلام و شرع مقدس هیچ توجیهی برای آن نیامده است و این نوع رابطه با اساس حکمت اخلاق و کمال انسان در تضاد است .
    بدون تردید اگر ائمه(ع) از حضور زنان در جامعه نهی کرده اند اینطور نیست که این نهی بدون هیچ قید و شرطی باشد بلکه سیره عملی آنها به این امر مطلق تخصیص می زند و نشان می دهد که منظور ائمه این نیست که زنان مطلقا نباید در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند بلکه منظور آنها این است که زنان اولا، بدون دلیل موجه نباید در میان مردان و مقابل چشم آنها قرار گیرند. ثانیا، در صورت لزوم باید حضورشان در حد نیاز و ضرورت باشد و ثالثا حضوری همراه با رعایت موازین و امورات شرعی و عقلی و عرفی .
    ۲-۹- معیارهای اسلامی و اخلاقی در روابط
    یک رابطه دارای ابعادی است از جمله : نگاه، پوشش، فکر و اندیشه ، گفتار ، رفتار. و برای هر کدام اسلام قانون و موازین خاص خود را دارد که می طلبد زن و مرد مسلمان اینچنین باشند.
    نگاه
    رسول اکرم (ص) به حضرت على(ع) فرمود: «اى على! نگاه اوّل، براى توست چرا که ابزار شناخت است؛ امّا نگاه دوم به زیان توست» (من لا یحضر/ ۴/ ۱۹) حقیقتْ این است که در مناسبات و روابط اجتماعىِ دختر و پسر، پیشنهاد دین و اصل اخلاقى، ترک نگاه‏هاى شهوانى دختر و پسر به یکدیگر و پرهیز از لذّتجویى‏هاى بى‏ضابطه و بازى‏کردن با عواطف یکدیگر است.
    جوانى که چشمش به جنس مخالف مى‏افتد و احیاناً از وى خوشش مى‏آید، مى‏خواهد که براى بار دوم نیز به وى نگاه کند و لذّت ببرد. نوبت اوّل، چون نگاه و تلذُّذ غیر عمدى است، مانعى ندارد ؛ ولى نوبت دوم، چون به قصد لذّت بردن از دیگرى و بهره‏جویى از سرمایه دیگرى است، جایز نیست. جعفر بن محمد ع قال ما یأمن الذین ینظرون فی أدبار النساء أن یبتلوا بذلک فی نسائهم.
    و در حدیثی امام صادق(ع) فرمود: «نگاه کردن به نامحرم، تیرى زهرآگین است که از ناحیه شیطان پرتاب مى‏شود. (من لا یحضر/ ۴/ ۱۹) چه بسیارند نگاه‏هاى کوتاه و لذّت‏هاى زودگذرى که بعدها حسرت‏ها و تأسّف‏هاى طولانى درپى خواهند داش.( کافى/ ج ۵/ ص ۵۵۹). با همه این مرزبندى‏ها و سفارش‏هاى خیرخواهانه، در اسلام، نگاه کردن دختر و پسر به یکدیگر و گفتگوى آنها، چنانچه به قصد خواستگارى و ازدواج (یعنى رفتن به سمت تشکیل کانون خانواده و رسیدن به ثبات و آرامش) باشد، مانعى ندارد. عَنْ عَلِیٍّ ع فِی رَجُلٍ یَنْظُرُ إِلَى مَحَاسِنِ امْرَأَهٍ یُرِیدُ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا قَالَ لَا بَأْسَ».
    ۲-۹-۱- در پوشش
    اسلام هم برای مردان و هم برای زنان پوشش خاصی را مد نظر دارد. پوششى که اسلام براى دخترها مقرّر کرده است، بدین منظور نیست که جلوى فعالیت‏هاى اجتماعى آنان را بگیرد و از خانه بیرون نروند. پوشش دخترها در اسلام، این است که دختر در معاشرت خود با پسران، بدن خود را (بجز صورت و دست‏ها) بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمایى نپردازد.
    سوالی که شاید ما را به خود مشغول سازد این است که چرا مردان باید آزاد باشند تا همچون کالا به زن بنگرند؟ آیا همین نگرش نیست که نظام خانواده را در غرب، متزلزل کرده است؟ اسلام با وضع نمودن نوعى مقرّرات براى پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است. به این ترتیب، حفظ نگاه و حجاب مرد و زن، حقیقتاً مصونیت‏بخش و پاسدار حریم آنانست.
    در آیین اسلام، پسران فقط وقتی می توانند که ارتباط کامل و بی حدی با دختران داشته باشند که تشکیل خانواده داده باشند و آگاهانه انتخاب و مسئولیت پذیرفته باشند، در کانون گرم و صمیمى خانواده است که مى‏توانند با دختر(به عنوان همسر قانونى خود)، پیوند کامیابى برقرار کنند. قبل از آن، نباید فکر و ذهن هیچ دختر یا پسر جوانى به این موضوع، مشغول باشد و مانع فکر و تحصیل و کارهاى زندگى او و دیگران شود.
    ۲-۹-۲- اندیشه و قلب
    نبودن حریم بین دختر و پسر، و آزادى در معاشرت‏ها، هیجانات و التهاب‏هاى جنسى را افزایش مى‏دهد و هنگامی که میل جنسى از تعادل و مسیر طبیعى‏اش خارج شد،این میل به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى‏ناپذیر و اشباع نشدنى در فرد ظاهر می شود که مهاری برای آن نیست. غریزه جنسى، غریزه‏اى نیرومند، عمیق و پردامنه است که هرچه انسان این نیرو را رها کند و کنترل نکند خاموش که نمی شود شعله ورتر هم می شود. مثل افراد آزمندى که هرچه پول بیشترى به دست بیاورند، حریص‏تر مى‏شوند. تاریخ از آزمندى‏هاى جنسى، بسیار یاد مى‏کند. حسّ تصرّف و تملّک زیبارویان در پادشاهان هیچ حد و مرزی نداشته و سیرابشان نکرده است. صاحبان حرمسراها، هر روز در پى شکارکردن شکار دیگرى براى خود بوده‏اند.
    اسلام به قدرت شگرف این غریزه، توجه کامل کرده و هشدارهاى زیادى درباره خطرناک بودن نگاه جنسى بى‏ضابطه و خلوت کردن پسر و دختر با هم و معاشرت‏هاى کنترل نشده آنان مى‏دهد از جمله می فرماید: «که هر جا زن و مرد نامحرمی تنها بودند سومی آنها شیطان است». از طرفى تدابیرى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و براى هر یک از دو جنس، تکلیف‏ها و مقرراتى معین نموده است.به عنوان نمونه، قرآن کریم مى‏فرماید: «به مردان بگو چشم‏ها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشیده دارند و به زنان نیز بگو تا چشم‏ها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند».(نور، آیه ۳۱). آیین ما از ما مى‏خواهد که اندیشه‏مان را هوس‏آلود نکنیم، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم، به نامحرمانْ خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم، به قصد لذّت‏هاى جنسى به نامحرمى ننگریم و با چنین قصدى به معاشرت‏هاى اجتماعى قدم نگذاریم.
    اگر خدا به ما قلبی مالامال از محبت و عشق عطا کرده نه به خاطر آنست که این خانه را جولانگاه هوسها و زیباییهای کثیف دنیایی کنیم بلکه این مکان پر مهر و محبت و عشق را خدا برای خود آفریده است و به انسان هم اخطار داده که یک قلب بیشتر نداری و آن برای من است. « خدا در قلب هیچ انسانی دو دل قرار نداده است.
    ۲-۹-۳- گفتار
    شنیدن صداى دختر براى پسر، در صورتى که همراه با ناز و عشوه و قصد لذّت‏بردن و خوش‏آمدن در کار نباشد، اشکالى ندارد. براى دختر، شایسته نیست که در سخن گفتن با پسرى، صداى خود را نازک کند و به نحوى با عشوه و اطوار، سخن بگوید. خداى متعال در قرآن، به زنان مى‏فرماید: «در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد» ( سوره احزاب، آیه ۳۲) و امام على(ع) مى‏فرمود: «به دختران جوان، سلام نمى‏کنم که مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افکند. (الکافى، ج ۲ ، ص ۶۴۸). البته این فرمایش امام علی ع که در اوج عصمت هستند همچون معصومان دیگر نه برای خود بلکه برای آموزش به شیعیان و مسلمانان و مومنان است که در روابط با دختران چگونه باشند.
    ۲-۹-۴- رفتار
    احتیاط ها و توصیه‏هاى دین مبین اسلام، مبنى بر دور نگه‏داشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از یکدیگر، صرفاً به خاطر حفظ سلامت روحى خود آنان و سلامت اجتماع و پاکى خانواده و عزت و شرف و تعالى آنان است . روح جوان، فوق‏العاده تحریک‏پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک‏پذیرى روح انسان، محدود به حدّ خاصى است و پس از آن، آرام مى‏گیرد. همان قدر که انسان از رسیدن به جاه و مقام و ثروتْ سیر نمى‏شود، در میل جنسى نیز چنین است. در محیطهاى آزاد و باز، هیچ پسرى از تصاحب زیبارویان و هیچ دخترى از متوجّه کردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سیر نمى‏شود. از طرفى، هوس، در هیچ نقطه‏اى توقف نمى‏کند و تقاضاى نامحدود انسان، خواه ناخواه، انجام ناشدنى است و امکان برآوردن همه خواسته‏ها هیچ‏گاه براى بشر، میسّر نیست.
    دست نیافتن به آرزوها و هوس‏ها، در جاى خود، منجر به اختلالات روحى و بیمارى‏هاى روانى مى‏گردد. به محیطهایى که بى‏بند و بارى در آنها زیاد است، بنگرید. خواهید دید که در آن محیطها، آمار بیمارى‏هاى روانى و مشکلات روحى، بالاست. شاید مهم‏ترین علت، همین آزادى جنسى و تحریکات فراوان روانى است که به وسیله عکس‏ها، مجلّات، فیلم‏ها و سى‏دى‏ها و محافل مختلِط تفریحى و حتّى در کوچه و خیابان و تبلیغات کالاها و مُدها و… دامن زده مى‏شود و غالباً بى‏پاسخ مى‏مانَد ؛ چرا که تخلیه جسم و روان از این هیجانات فزاینده، عملاً ممکن نیست و بدین ترتیب، پیرى زودرس و روان‏پریشى و اختلالات روحى دیگر، پیامدهاى طبیعى آن فضا هستند.
    اوّلین فایده‏ رفتار طبق مقتضای اسلام ، امنیت فضاى خانواده و اجتماع، ارتقاى موقعیّت زنان و دختران، شکوفایى استعدادهاى مختلف جوانان، و… می باشد که مهم‏ترین نشانه‏هاى «بهداشت روانى» یک جامعه محسوب مى‏شوند که زمینه لازم براى تولیدات فکرى و صنعتى و توسعه ابعاد مادّى و معنوى جامعه است.
    در نهایت می توان گفت آنچه حقیقتا امروز معضل است و مسئولین و روانشناسان و جوانان را سردرگم کرده مسئله کنار آمدن با امیال و کنترل غرائض در این ارتباط است که به خاطر نا آگاهی ها در روابط و تربیت ها مشکلات روحی شدید و حدیدی برای دخترو پسر بوجود می آید که راه خلاصی از آن را سخت می کند . و گرنه در حیطه روابط دختر و پسر هیچ ابهامی وجود ندارد وشرع مقدس تمام آنچه را که این ارتباط را توضیح و تبیین میکند بیان کرده همچنانکه گوشه ای از آن را مشاهده کردید. البته می دانیم که برای نجات از سردرگمی و خلاصی از بند هواهای نفس و غرور جوانی و فشارهای جنسی و حس گرایش به جنس مخالف دین اسلام راه کارهای زیبا و ظریفی ارائه داده است که این مقال را جای آن بحث نیست.
    ۲-۱۰- انواع برخوردهای بین دختر و پسر در جامعه امروز:
    ۱- برخورد مبتنی بر شناخت و احترام متقابل: با شناخت واقعی از یکدیگر و به دور از تخیلات و رؤیاهای غیرواقعی با یکدیگر رو به رو می شوند. به هنگام برخورد با جنس مخالف در مجامع فامیلی، بسیار باوقار برخورد می کنند و در عین پرس و جو از احوال یکدیگر دچار افراط در خنده و شوخی نمی شوند.
    در نظر این افراد، جنس مخالف غولی وحشتناک نیست ولی در عین حال رعایت حدود را می کنند. خانواده های این افراد حدود محرم و نامحرم را به فرزندان خود آموخته و نشان می دهند که مراعات این حدود نه تنها ارزش اجتماعی فرد را پایین نمی آورد بلکه موقعیت و منزلت او را در نزد سایرین بالا برده و نشانگر شناخت آداب اجتماعی از طرف نوجوان است.
    ۲- برخورد مبتنی بر شرم افراطی: مقصود از شرم افراطی ناتوانی فرد برخورد با افراد اجتماع است. این ناتوانی در روانشناسی با تعابیری چون «کناره گیری» و «انزواطلبی و دوری جویی» بیان می شود. که با حیاء متفاوت است. در واقع حیا یک صفت پسندیده اخلاقی است و به معنی کنترل ارادی رفتار خویش به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران است. حیا رفتاری ارادی است در حالیکه شرم نوعی ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است.
    ۳- برخورد دستپاچه و هیجان زده: عدم شناخت از دیگران و بخصوص عدم شناخت از نحوه قضاوتشان درباره‌ی ما باعث دستپاچگی می شود. در چنین وضعی رفتار از حالت عادی خارج می شود و فرد خود را بی کفایت می پندارد. به عبارت دیگر شناخت ما از دیگران و حالت هیجانی ما در برخورد با آنان، اثری متقابل بر روی یکدیگر دارند. فردی که شناختی درست ندارد نمی تواند خونسردی خود را در برخورد با دیگران حفظ کند و فردی که نمی تواند خونسردی خود را حفظ کند رفتار و قضاوت سایرین را در مورد خود، افراطی تر از آنچه هست ارزیابی می کند. مثلاً: دختری که در برخورد اول با یک پسر دچار هیجان شده و احساس می کند چون پسر به او نگاه کرده و احیاناً چیزی گفته است نشانگر آن است که به وی علاقه مند شده است.
    ۴- برخورد خشک و محدود: این افراد از انجام دادن آداب معمول در برخورد اجتماعی، سر باز می زنند حتی از سلام و احوالپرسی متداول در میان خویشاوندان غیر هم جنس نیز اجتناب می کنند. دیگران معمولاً این افراد را به سردی، بی عاطفگی، کینه توزی، ترشرویی و بداخلاقی تشبیه می کنند.
    تربیت نوجوان بر اساس این شیوه، باعث آسیب پذیری آنان می شود. نوجوانی که آموخته با غیر همجنس با سردی و خشکی رفتار کند بعد از ازدواج نیز این رفتار را در مقابل همسرش ادامه خواهد داد و همین سرمنشأ ناسازگاری در خانواده خواهد بود.
    روایت شده است که حضرت علی (ع) با تواضع خاص خویش در سلام پیشقدم بودند ولی به زنان جوان سلام نمی کردند. این رفتار به عنون یک الگو می تواند برای جوانان ما درخور توجه باشد لکن باید دقت داشت که حضرت علی (ع) هرگز به ترشرویی و خشونت در مقابل مردم شهرت نداشتند
    ۵- برخورد مبتنی بر پرخاشگری: پرخاشگری عبارت است از عمل یا گفتاری که به منظور آسیب رساندن به شخص یا شئ دیگری انجام می گیرد. فرد پرخاشگر با انجام عمل پرخاشگرانه، احساس لذت و رضایت می کند. پسرانی که با ویراژ دادن سریع موتور و یا ماشین در مقابل دختران باعث ترساندن آنان شده و یا با پرتاب سنگ، شیشه منزل آنان را می شکنند تمایل و رفتار پرخاشگرانه خویش را نشان می دهند. چنین رفتارهایی در میان زوجین به صورت کتک زدن، فحاشی، آزار و اذیت و نیش و کنایه های زبانی بروز می کند.
    ۶- روابط پنهانی: در نظر اول، دختر و پسری که با یکدیگر نامه رد و بدل می کنند و یا تماس تلفنی برقرار می سازند عوامل اصلی برقراری روابط پنهانی به شمار می آیند ولی عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان نوجوانان است. در حقیقت آنچه دختران و پسران نوجوان را به طرف برقراری روابط پنهانی سوق می دهد صرفاً تمایل غریزی آنان به طرف یکدیگر نیست بلکه وجود افکار و باورهایی است که معمولاً به شکل غیررسمی و گاه پنهانی در میان آنان جریان دارد.از قبیل:
    ۱- وجود این فکر که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر نشانه‌ی قدرت و جاذبه اجتماعی یک دختر و پسر است.
    ۲- این اندیشه که داشتن چنین روابطی، نشانه بزرگ شدن و بزرگ بودن آنان است.
    ۳- از جمله عوامل زمینه ساز در برقراری روابط پنهانی، احساس رسالت برخی دختران و پسران نوجوان در یافتن دوست برای یکدیگر است. این نوجوانان، نقش کاتالیزور را در برقراری روابط ایفا می کنند و آن را بخشی از پیمان دوستی خود به شمار می آورند.
    ۷- عوامل استمراردهنده: رد و بدل کردن نامه، عکس، هدیه و… ممکن است در دختران ذهنیت ازدواج را تقویت کند و یا در صورتی که بخواهد رابطه را قطع کند ممکن است با این احساس که مدرکی در اختیار پسر دارد به رابطه ادامه دهد.
    ۸- احساس گناه و آلودگی: بعد از برقراری اولین ارتباط، دختر و پسر نوجوان ممکن است دچار احساس گناه شود. این احساس در بعضی موارد به اصرار و پافشاری در انجام عمل می انجامد. در واقع با خود می گوید: آب که از سر گذشت، چه یک وجب! چه صد وجب!
    ۹- برخوردهای غیر عادی و ناپخته: رفتارهایی چون متلک گویی، مزاحمت های تلفنی، پیامک های غیراخلاقی، ولگردی های دسته جمعی در پارکها و خیابان ها و…
    دخترانی که به بهانه‌ی درس خواندن با دوستانشان، کیف و کتابی زیر بغل می گذارند و با دوستانشان در خیابانها پرسه می زنند یا پسرانی که تا دیروقت در پارتی های شبانه حضور می یابند و خانواده که قدرت کنترل آنها را ندارد از نبودنشان در خانه برای آسودگی از شرّشان استقبال هم می کنند. این گونه دختران و پسران، طعمه های بسیار خوبی برای باندهای سوءاستفاده گری هستند که به دنبال گزینه هایی برای فساد و فحشا، جابه جایی مواد مخدر و… می باشند.
    ۱۰- افراط در معاشرت: میهمانی های مختلط و شوخی و خنده، غیرمقید بودن در مورد نحوه پوشش و حتی تماس بدنی و… از جمله مشخصه های معاشرت افراطی است. در واقع چنین خانواده هایی، اینگونه معاشرت ها را نشانه‌ی ترقّی و اجتماعی بودن می دانند و در این زمینه، الگوی مترقی بودن را از غرب می گیرند. در حالیکه در امریکا سالیانه ۴ میلیون کودک از مادران زیر نوزده سال متولد می شود!!
    از جمله عوامل زمینه ساز در برقراری روابط پنهانی، احساس رسالت برخی دختران و پسران نوجوان در یافتن دوست برای یکدیگر است
    ۲-۱۱- مروری بر مطالعات پیشین
    دو نفردریک پیاده رو یک شهرازکنار هم می گذرند نگاه مختصری بهم می اندازند خیلی سریع چهره و سبک لباس پوشیدن دیگری را بر انداز می کنند هنگامی که به هم نزدیک تر می شوند و از کنار هم می گذرند هر یک بسویی می نگرد تا نگاهش با نگاه دیگری تلاقی نکند .
    هنگامی که رهگذران سریعا” نگاهی به یکدیگر می اندازند و آنگاه وحتی وقتی که خیلی نزدیک می شوند و دوباره بسویی دیگر می نگرد آن چیزی را به نمایش میگذارند که گافمن آن را بی توجهی مدنی می نامند و ما در اغلب موقعیت ها چنین انتظاری از یکدیگر داریم بی توجهی مدنی به هیچ وجه با نادیده گرفتن کسی یکی نسبت اما از هرگونه حرکتی که ممکن است مزاحمانه تلقی شود اجتناب میکند نشان دادن بی توجهی مدنی به یکدیگر چیزی که ما کم و بیش و بطور ناخودآگاه انجام می دهیم اما در زندگی روزانه ما اهمیت اساسی دارد مردم بوسیله آن به یکدیگر می فهمانند که دلیلی ندارد که به مقاصد دیگران بدگمان باشند نسبت به آنها دشمنی داشته یا به هر طریق دیگری مخصوصا” از آنها احتراز کنند. (گافمن۱۹۶۷ ص ۲۲۸ ) .
    داشتن دوست اعتماد ، به خود را تایید و تقویت می کند و هنگامی که پیوند های دوستی از هم می گسلند ، شخص نسبت به ارزش های وجود خود دچار شک و تردید می شود به همین دلیل که دوستی در آغاز جوانی همچون آینه ای تصویر اطمینان بخش فرد را به او باز می گرداند باید گفت که این نوع دوستی ها یک جنبه ی خود شیفتگی شدید دارند که چندان نیز منفی وبدون فایده نیست و نه تنها باعث نابودی دوستی های غیر انتفاعی نمی شود بلکه موجب تقویت من ووحدت شخصیت می شود زیرا همانند سازی های پی درپی که به سرعت تغییر می کنند موجب تکه تکه شدن من گشته ، بیان شخصی و خودی را مختل ووحدت شخصیت را متزلزل می سازند از این رو مقداری خود شیفتگی الزم است تا در برابر کنش زیاد به طرف دیگری وتمایل به همانند سازی و مشابهت جویی با او تعادل بوجود آید (محسنی ۱۳۵۰) .
    بررسی اجتماعی شدن به ما امکان می دهد خصوصیت کنش انسانی یا آنچه را دور کیم فشار اجتماعی نامیده عمیق تر درک کنیم برای آگاهی و شعور بیش از آنچه بیرونی باشد درونی است این فشار اجتماعی عبارتست از اجبار اجتماعی درونی شده که به دلیل به تعهد اخلاقی شده و ادراک من بوسیله ی دیکری است که در ادراک خود فرو رفته است و حضور فی النفسه اشکال و پرستاژهاست که مدلها آرمان ها و مجازات ها که در طی قرون و نسل ها انتقال یافته با آن همراه است اما درضمن اجتماعی شدن به ما امکان میدهد تا وجود دیگرفعالیت انسانی را کشف کرده که به نحوی آن را ملایم می کند در واقع اجتماعی شدن لزوما” نتیجه اش ایجاد همنوایی یا سازگاری نمی باشد . سازگاری شدید لزوما” خواست جامعه نیست و چیزی جز خواست بعضی جوامع معین و بعضی جماعات و یا گروه ها نیست چنانچه در مورد همنوایی در کجروی می توان گفت بعضی گروه های کجرو همنوایی شدیدتری را در مورد هنجارهای خود تحمل می کنند تا دیگر گروه ها از سویی هرروند اجتماعی شدن هدفش تطابق شخص با محیطش می باشد اما تطابق اجتماعی لزوما” به معنی همنوایی نیست تطابق با یک محیط می تواند میل به نوآوری در این محیط یا تغییر شکل آن باشد . روند اجتماعی شدن می تواند عوامل پویا و نوآور اشخاص ضد اجتماعی و همچنین افراد سازگار یا منفعل را در بر داشته باشد فرهنگ و جامعه در هر شخصی وجود دارد و هر شخص در سازمان اجتماعی یگانگی می یابد . بطور خلاصه باید بگوییم که نباید اهمیت و بردروایی – اجتماعی همنوایی را دست کم گرفت زیرا حتی در همنوایی انسان در جست و جوی ارزش هاست و آرزوهای شخصی را دنبال می کند و از وجدان خود تبعیت می نماید همنوایی اغلب می تواند راه حل ساده ای باشد اما غالبا” اطاعت از یک وظیفه قرار دادن یک تلاش در برابر مقاومت های درونی یا بیرونی حرکت یک اراده و گذشتن از خود می باشد هرچند جامعه در همه جا حتی در تنهایی حمایت و تایید و تشویق و یا تمایل ضروری را به همراه داشته باشد از اعمال فردی این فضیلت را سلب نمی کند که نتواند به گونه ای دیگر باشند در حالی که اگر شخص فقط از انگیزه های ابتدایی و احتیاجات غرایزش تبعیت می کرد به گونه ای دیگر بود آنچه که شکل اجبار دارد می تواند در ضمن به شکل تمایلات جلوه گر شود این دو در هم می آمیزند و متقابلا” به یکدیگر متکی هستند . کنش هنجارهای اجتماعی اکنون به نظر ما نتیجه تنش های متعددی به نظر می رسد که بین همنوایی آزادی و نوآوری بین انگیزه ها و بین احتیاجات شخصیت فردی و احتیاجات محیط اجتماعی بین اجبار اجتماعی و تمایلات شخصی وجود دارد . ( شمس ، ۱۳۸۴ . ۸۸ )
    اختلاف نظر میان بزرگسالان و جوانان در مورد این مسئله ( یعنی برقراری دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج ) از موضوعی الهام می گیرد که هر دو در آن سهیم اند یعنی جامعه ای که هر دو عنصر آنند می خواهند به آن سازمان دهند تعادل و تمدنش را تضمین کنند و از آن بهرمند شوند . (همان ، ۹۰)

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی خطرات مربوط به تعادل کشتیها در حین عملیات تخلیه و بارگیری کانتینر در بنادرو ارایه راهکارها- قسمت ۱۶ ...

    کشتی تحت تاثیر نیروهای دینامیک، حالت های مختلفی را ممکن است دارا باشد. در این مورد به ۶ درجه آزادی یا ۶ نوع حرکت کشتی می توان اشاره کرد.
    همانطور که در شکل (۳-۳) دیده می شود این حرکات شامل سه حرکت خطی و سه حرکت چرخشی است و اگر این حرکات بزرگ باشند خطرات زیادی ممکن است کشتی را تهدید نماید. این حرکات را بطور خلاصه می توان به صورت زیر توضیح داد.

     

     

    ROLLING: عبارت است از حرکت کشنی حول محور طولی آن، که می توان آن را نوسانات یا پیچ های عرضی نام نهاد.

    PITCHING: عبارت است از حرکت کشتی حول محور عرضی آن، که می توان آن را نوسانات یا پیچش های عرضی نام نهاد.

    YAWING: عبارت است از حرکت کشتی حول محوز قائم آن، که می توان آن را حرکت چرخشی یا پیچشی نام نهاد.

    HENVING: عبارت است از حرکت قائم بدنه کشتی.

    SWAY: عبارت است از حرکت پهلویی یا جانبی کشتی.

    SURGE: عبارت است از جهش کشتی در جهت طولی آن.

    بعضی از این حرکات به همدیگر وابسته اند و بعضی دیگر هیچگونه ارتباطی بهم ندارند. به هر حال تمام یا اغلب این حرکت شبیه هم رخ می دهند و اثر آن ها بر کشتی بسیار مؤثر است. گرچه دریانوردان نمی توانند بر تمام این حرکات غلبه نمایند ولی با مانورهای مناسب، حتی الامکان می توانند اثرات آن ها را کاهش دهند. مقابله با این حرکات و حفظ تعادل کشتی برای دریانوردان حائز اهمیت فراوان است و برای کشتی خیلی مشکل خواهد بود که بتواند همواره سرعت خود را ثابت نگهدارد.

    کشش و فشار در کشتی: اگر روی جسم یا ساختمانی وزنه ای قرار داده شود، فشار به وجود می آید. اگر فشار وارده زیاد باشد، ممکن است جسم برای همیشه حالت اولیه خود را از دست بدهد و قدرت آن نیز کاهش پیدا کند. فشار بر حسب اینکه از چه طریقی وارد شده طبقه بندی می شود.
    فشار کشش: باعث ازدیاد طول جسم می شود و در صورتیکه زیاد باشد ممکن است آن را دو قسمت کند.
    فشار متراکم کننده: سعی در متلاشی کردن یا پیچاندن جسم دارد.
    فشار قائم: اثر یک نیرو است که سعی دارد جسم را کج کند
    فشار خم کننده: فشارهای ترکیبی هستند که سعی در خم کردن یک جسم دارند
    فشارهای متمرکز: وقتی قسمتی از جسمی تحت فشار قرار گیرد، به خصوص اگر در نزدیکی بریدگی سوراخ و یا نقاط آسیب پذیر دیگر باشد، موجب تغییر شکل ناگهانی آن قسمت می شود. این فازایش فشار محلی را فشار متمرکز می گویند که فشار آن دو یا سه برابر بیشتر از سایر نقاط دیگر تأثیر می گذارد. از قسمت هایی که بیشتر تحت تأثیر آن قرار می گیرد عبارتند از لبه های آزاد سطوح فلزی، لبه های سوراخ یا گوشه های سوراخ های مربع شکل و غیره ولی اگر اطراف سوراخ ها گرد باشد اثر فشار کمتر خواهد بود.
    فشارهای متمرکز می تواند خیلی خطرناک باشد، ممکن است باعث پارگی فلز در مجاورت آن به خصوص در ساختمان قسمت هایی که جوشکاری شده شود. بنابراین در طراحی و ساخت کشتی باید دقت نمود که فشارهای متمرکز به حداقل ممکن کاهش پیدا کند. همانطور که قبلا اشاه شد، فشارها به دو صورت ممکن است به ساختمان کشتی وارد شود:

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

     

    فشارهای عمومی یا ساختمانی: که عبارت است از فشارها و نیروهایی که به کل بدنه کشتی وارد می آید.

    فشارهای محلی: آن عبارت است از نیروهایی که به قسمت ها یا نقاط خاصی از کشتی اثر می گذارند.

    به فشارهای ساختمانی به صورت زیر می توان اشاره نمود:
    الف- فشارهای طولی در آب ساکن: گرچه فشار ناشی از حجم شناوری که از طرف آب به طرف بالا عمل می کند برابر است با وزن کشتی، لیکن توزیع نیروی وزن و نیروی حجم شناوری در سرتاسر طول کشتی یکسان و یک شکل نیست و لذا توزیع نامتناسب وزن یا فشار در طول کشتی باعث ایجاد نیروی خم کننده یا متراکم کننده در خارج از خط یا محور خنثی می شود.
    ب- فشارهای طولی در حرکت کششی: این فشار باعث به وجود آمدن تحدب و تعقر در کشتی می شود.
    ج- فشار های موازی: فشار ناشی از توزیع نامتناسب وزن یا حجم شناوری ممکن است باعث به وجود آمدن فشارهای موازی شود. بیشترین فشار موازی در محور خنثی رخ می دهد. این فشارها می تواند به صورت فقی یا قائم صورت گیرد.
    د- تغییر شکل قسمت موازی بدنه: در اثر پیچش های عرضی بدنه، به خصوص وقتی که خالی است رخ می دهد.
    ه- فشار آب: اثر فشار آب به صورت عمود یا قائم بوده که با افزایش عمق، فشار نیز افزایش می یابد. فشار آب سبب می شود پهلوی کشتی و ته آن به طرف داخل کج شوند.
    فشارهای محلی همانطور که گفته شد فشارهایی هستند که به نقطه یا محل خاصی از کشتی اثر می گذارند از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
    الف: فشار POUNDING یا ضربه سینه
    ب: فشار PANTING یا طپش سینه که بعدا توضیح داده خواهد شد
    ج: فشار ناشی از بار یا وزنه
    فشارهای ناشی از بارگیری ناهموار
    فشارهایی که به یک جسم وارد می شود ممکن است آنقدر زیاد باشد که به خم کردن و شکستن آن جسم منجر شود. لذا هنگام ساخت کشتی و هنگام بارگیری، باید دقیقا آن را مورد بررسی قرار داد. گرچه بررسی این موضوع در کشتی ممکن است بسیار پیچیده باشد ولی با توجه به اینکه فرم کشتی، خود، مانند یک تیغه حامل است، لذا اثر این نیروها را برای درک بهتر روی تیغه حامل بررسی کرده سپس کاربرد آن را روی کشتی نشان خواهیم داد. بار یا وزنه یه اصطلاح متداول درباره ی وزن یا نیرویی است که روی جسمی قرار می گیرد و یا بر آن اثر می گذارد. جهت تأثیر وزنه ها را می توان، با علامت «+» یا «-» در این بررسی نشان داد.
    وزنه هایی که جهت نیرویشان به طرف بالا است با علامت «+» و آن هایی که جهت نیرویشان به طرف پائین است با علامت «-» مشخص می کنیم. فرض کنید دو انتهای تیغه حامل روی دو پایه R و R1 قرار داده شده است و وزنه ای روی تغیه و در وسط آن قرار می دهیم.
    همانطور که می دانیم قسمتی از نیروی وزنه به دو پایه نگهدارنده تیغه منتقل می شود که عکس العمل هر کدام نیروی ی است به طرف بالا. مجموع عکس العمل نیروها روی دو پایه برابر است با وزن بار (W) همچنین وزنه، نیرویی از وسط تیغه به طرف پایین وارد می کند. در نتیجه همانطور که در تصویر (A) ملاحظه می کنید، این وزنه سعی می کند تیغه را خم کند، اگر تیغه انعطاف پذیر باشد، در جهت نیروی وزنه خم خواهد شد، ولی اگر انعطاف پذیری تیغه کم باشد در مقابل نیروی وارده مقاومت خواهد کرد. حال اگر نیرو بیش از مقاومت تیغه باشد در نتیجه منجر به شکسته شدن و یا قطع شدن تیغه خواهد شد که در تصویر زیر می توان آن را مشاهده کرد.

    نیرویی که منجر به شکسته شدن و یا قطع شدن تیغه می شود عبارت است از جمع چیزی تمام نیروهای وارده (یعنی نیروی وزن، عکس العمل ها) که به یک قسمت وارد می گردد.
    به طور مثال اگر همانند شکل وزنه ای روی تیغه گذاشته شود به طوری که به وسیله هر پایه عکس العملی برابر با ۵/۱ تن ایجاد نماید، در نتیجه مجموع نیروهای وارده در سمت راست از وسط تیغه برابر خواهد بود با: تن +۱/۵-۱=+۰/۵ و مجموع نیروها در سمت چپ وسط تیغه برابر خواهد بود با: تن +۱/۵-۲=-۰/۵ بنابرانی نیروی خم کننده یا قطع کننده در وسط تیغه برابر خواهد بود با ۵/۰ تن.
    توجه داشته باشید که علامت + و – فقط نشان دهند جهت نیروهایی است که سعی می کند تیغه را از حالت اولیه خود خارج نمایند.

    اثر خم کنندگی نیرو بستگی خواهد داشت به مقدار نیرو و به فاصله ای که نیرو از آن نقطه وارد می شود. به عبارت دیگر اثر خم کنندگی در هر قسمت، گشتاور نیرو نسبت به آن قسمت می باشد. فرض کنید تیغه ای داریم که یک طرف آن به یک نقطه ثابتی متصل بوده و روی طرف دیگر ان وزنه ای گذاشته شود. همانطور که در شکل نشان داده شده، اگر وزنه ای با نیروی W تن و با فاصله X متر از جسم قرار دهیم در نتیجه مقدار گشتاور به صورت زیر به دست خواهد آمد.
    W*D = گشتاور خم کننده
    معمولا گشتاور خم کننده را نمی توان به راحتی به دست آورد چون بستگی دارد به:
    الف: تراکم یا پراکندگی وزنه یا بار
    ب: مکان و چگونگی نگهدارنده های تیغه

    TORSION STRESS: ساختمان بدنه کشتی غالبا در معرض انواع فشارها و نیروهای وارد بر کشتی بوده که این فشارها در نقاط خاصی بیشتر می شوند و نیاز به توجه بیشتری دارند. در کشتی های کانتینری به علت وجود کانتینرهای با اوزان مختلف، در صورت عدم بارگیری صحیح، توزیع بار به صورت مساوی انجام نمی پذیرد و در نتیجه به قسمت هایی از کشتی فشار بیشتری وارد می شود که در نتیجه باعث پیچش در کشتی می شود. (STRAUCH, WINFRIED- 2008:18)
    مدیریت دپوی کانتینر
    تعاریف:

     

     

    DWELL TIME: زمان متوسط توقف کانتینرها در یک دپو (زمان رسوب کانتینر)

    دپو (DEPOT): محل انبار و چیدمان کانتینر در هر پایانه (ترمینال)

    چرا در هر پایانه یک دپو وجود دارد؟
    دپو برای مالک کانتینر هزینه زا است، و بابت توقف کانتینر در دپو از او انبارداری دریافت می شود. از طرفی هر چه کانتینر بیشتر در دپو بماند، کمتر حرکت می کند و هر چه کمتر حرکت کند، کمتر پول تولید می کند. بسیار مطلوب می بود اگر کانتینرها هرگز در پایانه ها متوقف نمی شدند و پیوسته از مبدا تا مقصد حرکت می کردند ولی این ایده با راه کارهای کنونی امکان ندارد.
    عملکرد دپو:

     

     

    دپو به عنوان حائل

    دپو برای طراحی چیدمان بارگیری

    دپو برای STRIP & STUFF

    دپو برای عملیات اداری و جذب تأخیر

    استفاده از دپو به عنوان انبار صاحب کالا

    دپو به عنوان حائل
    یکی از دلایل به وجود آمدن دپو این است که کانتینرها با سرعت زیادی وارد بندر می شوند ولی با سرعت کمتری از آن خارج می گردند. با این توصیف دپو نقش یک ضربه گیر را بازی می کند. و در پایانه ای نظیر بندر، تخلیه ی کشتی با سرعت بالایی انجام می شود.
    سرعت تخلیه ی ۱۲۰ کانتینر در ساعت را کاملا عادی است. در حالی که خروج این تعداد کانتینر از بندر با وسایل حمل زمینی با این سرعت امکان ندارد. یک کشتی معمولی قادر است در یک سفر چند هزار کانتینر را وارد بندر کند. برای حمل زمینی این تعداد کانتینر به چند هزار خورد نیاز است. سازماندهی این تعداد خودرو برای حمل مستقیم کانتینرها از کشتی به جاده، ظرف مدت یک تا دو روز نه تنها کاری سخت و بعید است، بلکه صف طولانی آن ها می تواند ملیات بندر را مختل کند. در عمل، کانتینرها پس از تخلیه از کشتی در محوطه ی کانتینری (CONTAINER YARD/ CY) منتظر حمل زمینی می شوند.
    در اینجا دپو به عنوان حائل (ضربه گیر) بین دو نوع حمل با گنجایش متفاوت عمل می کند. کشتی ها باید با کمترین معطلی و به سرعت در بنادر بارگیری کنند. اگر دپو نمی بود، همزمان به کامیون های زیاد و سازماندهی بسیار قوی نیزا داشتیم تا کشتی در اسرع وقت کانتینرهای صادراتی را توسط حمل مستقیم دریافت کرده و بندر را ترک کند. ولی دپوی کانتینر این امکان را فراهم می آورد تا کانتینرها از سراسر کشور، در یک بازه زمانی یک هفته ای انباشته شده، سپس ظرف چند ساعت روی کشتی بارگیری شوند.

    دپو برای طراحی چیدمان بارگیری (PLANNING)
    چیدمان کانتینرها روی کشتی از ضوابط و شاخص های خاصی تبعیت می کند؛ به عنوان مثال:

     

     

    کانتینرها به مقصد بنادر مختلف حمل می گردند. برای هر بندر، جای خاصی در کشتی در نظر گرفته می شود تا تخلیه و بارگیری کانتینرها در بنادر مختلف مغشوش نشود

    برای حفظ تعادل کشتی، کانتینرهای سنگین را پایین انبار کشتی و کانتینرهای سبک را بالا می چیند.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اصل لزوم در ایقاعات در فقه و حقوق ایران- قسمت ۷ ...

    ب : اراده یک شخص می تواند باعث سقوط مالکیت یا سایر عقوق عینی شود، بدین شکل که مالک می تواند آنچه را دارد رها سازد و به وسیله «اعراض» از ملکیت یا حق آن را از دارایی خود بیرون کند یا صاحب حق انتفاع از آن به سود مالک بگذرد، یا صاحب حق شرب، از بردن آب عمومی منصرف شود و ملک همسایه را از قید (ارتفاق) رها سازد و مانند اینها .
    پ : گاهی قلمرو اراده در وضعی خاص، سبب تملک اموال دیگران می شود؛ طبق ماده ۸۰۸ ق.م : « هرگاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند، شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند. این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع می گویند » .
    ت : در برخی موارد، مالک می تواند، با دادن اذن، انتفاع و تصرف در ملک خود را برای دیگران مباح سازد بدون اینکه حق خود را از دست بدهد. مانند اینکه به همسایه اذن دهد که از ملک او بگذرد یا آب ببرد یا سرتیر بر عمارت او بگذارد (ماده ۱۲۰ ق.م) .
    ۲-۲-۲- در حقوق دینی[۳]
    الف : استفاده از خیار فسخ بیگمان ایقاع است و تنها به اراده صاحب حق واقع می شود. این ایقاع (فسخ) در بیشتر قراردادها التزام ناشی از تراضی را که پیمانی معتبر و نافذ است بر هم می زند .
    ب : (رجوع) نیز در قلمروی محدودتر همین نقش را دارد و ویژه در انحلال هبه – وصیت و اباحه، مورد استناد قرار می گیرد.
    پ : (اسقاط حق خیار) نیز تنها به اراده صاحب آن بستگی دارد و ایقاع است. پس در تمام دورانی که حقوق دان از اسقاط حق خیار یا(«ابراء» اسقاط حق دینی) بحث می کند در واقع به نظریه ایقاع می پردازد .
    ت : اثر ایقاع به انحلال قرارداد و تعهد محدود نمی شود؛ در تکوین و انعقاد آنها نیز موثر است. هنگامی که تراضی ناقص می ماند، ایقاع می تواند آن موجود بیمار را از مرگ نجات دهد؛ چنانکه در برخی از اشتباه های موثر در عقد و اکراه و معامله فضولی (اجازه یا تنفیذ) زیان دیده می تواند به عقد نفوذ حقوقی بخشد و آن را به حرکت درآورد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۲-۲-۳- در حقوق خانواده

    در حقوق خانواده نیز ایقاع یکی از مهمترین عوامل کارگزار است ودر رابطه زن و شوهر و فرزند آثار مهمی دارد مهمترین و مشهورترین ایقاع معین در این زمینه «طلاق» است که خانواده را منحل می سازد. ولی، ایقاع های دیگری نیز وجود دارد که نباید از نظر دور بماند و می توان به موارد ذیل اشاره نمود .
    الف : (فسخ نکاح) که به اراده شوهر یا زن صورت می پذیرد و پیمان زناشویی را همانند طلاق در آینده از بین می برد.
    ب : (رجوع شوهر به نکاح) که آثار طلاق رجعی را از بین می برد و پیوند گسسته را دوباره به جریان می اندازد و در آینده موثر است. همچنین (رجوع زن به فدیه) در طلاق خُلع .
    پ : (اذن و رد ولی) دختر کبیر که برای نخستین بار شوهر می کند (ماده ۱۰۴۳ ق.م)، همچنین (اجازه ولی و قیم) شوهر سفیه، نسبت به تراضی او درباره مهر .
    ت : (بذل مدت در نکاح منقطع) که اثری همانند طلاق در نکاح دایم دارد و سبب انحلال عقد می شود .

     

    ۲-۳- قواعد مربوط به عقود و ایقاعات

    در این بخش ما برآنیم که بتوانیم قواعد مربوط به عقود را که توسط حقوق دانان بیان شده، تا حدودی با ایقاع مقایسه و قواعد مربوط یا مشترک بین عقد و ایقاع را مطرح نمائیم که در رابطه با موضوع کمک بسیار شایانی به ما می نماید .

     

    ۲-۳-۱- مفهوم عقد

     

    ۲-۳-۱-۱- تعریف لغوی عقد

    ممکن است بعضی بر این باور باشند که تعریف مفاهیم از نظر لغوی، عملی بیهوده و فاقد فایده عملی است و تنها موجب طولانی شدن بررسی و تحلیل در موضوع مورد نظر است. اما باید گفت در بسیاری موارد تعریف اصطلاحی یک واژه به تعریف لغوی آن نزدیک بوده و حتی در مواردی که در معنای اصطلاحی ِمفهومی شک کنیم، بنا به اصل «عدم النقل» که از اصول لفظیه است [۴]، حکم به عدم تغییر معنای لغوی می دهیم. یعنی معنای اصطلاحی آن را به معنای جدید منتقل نکرده بلکه همان معنای لغوی را ملاک قرار می دهیم. به بیان دیگر، مطابق اصل عدم نقل، اصل این است که لفظ منقول نشده است.
    لذا واژه عقد از جهت لغوی به معنای «ربط» یعنی بستن و گره زدن و محکم کردن به کار می رود. (بندرریگی،۱۳۶۸،واژه عقد)

     

    ۲-۳-۱-۲- تعریف اصطلاحی عقد

     

    ۲-۳-۱-۲-۱- تعریف عقد در حقوق موضوعه

    در حقوق ایران، ماده ۱۸۳ ق.م، عقد را بدین عبارت تعریف می کند: «عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در
    مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نماید و مورد قبول آنها باشد».
    این تعریف از جهات گوناگون قابل انتقاد است و تعریف کاملی نیست زیرا :
    الف: تعریف ماده ۱۸۳ ماهیت عقود معوض را بیان نمی کند و به گونه ای تنظیم شده است که تنها عقود مجانی را شامل می شود.
    ب: وجود اختلاط بین دو مفهوم «عقد» و «تعهد»
    پ: این تعریف شامل عقود عهدی است و عقود تملیکی را در بر نمی گیرد.
    ت: شامل قراردادهایی که موضوع آنها انتقال تعهد یا سقوط تعهد و ایجاد تعهد باشد، نمی گردد.
    ث: استعمال مسبب به جای سبب رخ داده؛ یعنی ازآنجا که تعهد عبارت است از به عهده گرفتن، این امر اثرعقد است، نه خود عقد و درست از همین رو است که عقد را به عنوان یکی از منابع تعهد به شمار آورده اند؛ پس قانون مدنی در مقام تعریف عقد، تعریف به اثر کرده است که تعریفی شرح الاسمی است، نه حدّی و منطقی(امامی،۱۳۹۰،۱۵۹). در واقع عقد عبارت از توافقی است که از آن تعهد به وجود می آید و تعهد اثر عقد است نه خود آن .
    حال گذشته از انتقادات وارد بر تعریف قانون مدنی ما که باید آن را در آثار حقوق دانان مورد بررسی قرار داد، به چند تعریف پیشنهادی که حقوق دانان مطرح نموده اند اشاره می نماییم:
    دکتر کاتوزیان(۱۳۹۰،۱۶) در تعریف عقد می گویند: «توافق دو یا چند اراده است که به منظور ایجاد آثار حقوقی انجام می شود». اثری که از عقد ناشی می شود، ممکن است ایجاد رابطه حقوقی جدید باشد (مانند ایجاد و انتقال حق عینی و تعهد) یا از بین بردن و تغییر رابطه حقوقی گذشته (مانند اقاله و تبدیل تعهد).
    دکتر شهیدی(۱۳۹۰،۴۸) عقد را چنین تعریف می کند: « عقد عبارت است از همکاری متقابل اراده دو یا چند شخص در ایجاد ماهیت حقوقی».
    دکتر صفایی(۱۳۹۳،۲۰) در تعریف درست عقد بیان می دارند که :«عقد عبارت است از توافق اراده ی دو طرف به منظور ایجادیک اثر حقوقی، اعم از اینکه این اثر به وجود آمدن، تغییر یا سقوط تعهد باشد، یا به وجود آمدن، تغییر یا سقوط یک حق عینی مانند مالکیت و غیر آن».
    ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی فرانسه عقد یا کنترا ( contrat)را چنین تعریف می کند :«عقد عبارت از توافقی است که به وسیله آن یک یا چند شخص در برابر یک یا چند شخص دیگر تعهد می کنند که چیزی را تسلیم کنند یا عملی را انجام دهند یا انجام ندهند». (شهیدی،۱۳۹۰،۴۷) تعریف ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی فرانسه، از آن جهت که تعهد را به شخص نسبت می دهد نه به انسان و عنوان شخص اصطلاحاً شخص حقیقی و حقوقی را در بر می گیرد، فاقد نقص موجود در ماده ۱۸۳ قانون مدنی ایران است.

     

    ۲-۳-۱-۲-۲- تعریف عقد در فقه امامیه

    فقهای امامیه تعاریف مختلفی از عقد ارائه کرده اند که در این میان مرحوم بجنوردی می نویسد: «فی الحقیقه، العقد
    عباره عن تعهد الشخص مع آخر فی امر من الامور…، عقد در حقیقت عبارت است از تعهد شخصی با شخص دیگر در امری از امور…».(بجنوردی،۱۳۸۹،۱۱۶)
    عبدالرزاق سنهوری قطع نظر از سیر تاریخی تعریف عقد در حقوق اسلام نظر خود را در این باره چنین بیان می دارد: «نری تعریف العقد بانه توافق ارادتین علی احداث اثر قانونی، سواء کان ذلک الاثر هو انشاء التزام، او نقله، او انهاء، به نظر ما عقد را باید چنین تعریف کرد که توافق دو اراده است برای ایجاد اثر قانونی، خواه اثر یاد شده ایجاد تعهد باشد یا نقل تعهد یا ساقط کردن تعهد». (سنهوری،۱۹۹۸م،الوسیط۱۳۹)
    مرحوم محقق اصفهانی در حاشیه بر مکاسب می نویسد: «… اما اصطلاحاً فکلُ عقد عهدُ و لاعکسَ … و تبیّن ایضا ان حیثیته العهدیه غیرُ حیثیته العقدیه فی العقود المتعارفه الاصطلاحیته فحیثیته القرار من کل من البائع و المشتری عهدُ منهما و حیثیته ارتباط القرار من الموجب بالقرار من القابل عقدهما …». (غروی اصفهانی،۱۴۰۹ه.ق،۳۵) خلاصه کلام مرحوم اصفهانی در اینجا این است که عقد عبارت از دو عهد مرتبط با هم است؛ از این رو هر عقدی؛ عهد است؛ ولی هر عهدی عقد نمی باشد؛ زیرا ممکن است در مواردی تنها یک عهد وجود داشته باشد، مثل نذر. به عبارت دیگر در هر عقدی دو حیث مستقل از هم وجود دارد که منشاء انتزاع هر یک با دیگری تفاوت دارد. یک حیث، جنبه عقدی است که جنبه قلبی و درونی دارد و منشاء انتزاع آن، قراری است که شخص با خود می گذارد. حیث دیگر، جنبه عقدی است که از ارتباط میان دو قراری که طرفین معامله با خود گذارده اند انتزاع می شود.
    برخی دیگر نیز عقد را (ایجاب مرتبط با قبول یا ایجاب مقترن با قبول) می دانند. (عاملی،بی تا،۱۴۷) برخی دیگر عقد را به معنای «عهد مؤکد» تعریف کرده اند؛ یعنی ماهیتی که دارای الزام و التزام است. (بجنوردی،۱۳۷۱،۱۱۶) گروه دیگر عقد را « التزام در برابر التزام » بیان کرده اند.
    در معنی نخست یعنی (ایجاب و قبول) تأکید اصلی بر توافق اراده طرفین عقد می باشد و همین معنی است که در حقوق موضوعه ایران از عقد مستفاد می شود .
    معنی دوم برگرفته از مفهومی است که عقد از نظر لغوی دارد و در آن بر تعهد و الزام ناشی از عقد تأکید شده است. فقیهان طرفدار این معنی، عقد را فقط شامل عقد عهدی می دانند و معتقدند عقود اذنی نظیر عاریه و وکالت از آنجایی که ایجاد الزام نمی کنند به تخصص از معنی عقد خارج می باشند .
    از میان معانی اصطلاحی گفته شده، معنای اول منطقی و با طبیعت تمامی قراردادها اعم از تملیکی، عهدی، اذنی و حتی نکاح سازگارتر به نظر می رسد؛ چون در هر عقدی، ایجاب و قبول به عنوان دو رکن اصلی و اساسی وجود دارد. وانگهی معنای دوم و سوم عقود اذنی و تملیکی را در بر نمی گیرد. با این حال در فصل بعدی استدلال برخی از فقها را در مورد معنای عقد که طبق آن به تفسیر و استدلال پرداخته اند، بازگویی می کنیم.
    در اینجا این نکته را نیز باید افزود که در عقود اذنی نیز مانند سایر قراردادها تعهد و التزام وجود دارد؛ ولی از آنجایی که عقود اذنی همگی جایز و قابل فسخ می باشند، تعهد و الزام ناشی از آنها تابع جواز عقد بوده و با فسخ آن از میان می رود .

     

    ۲-۳-۲- اقسام عقد و ایقاع

    در ایقاع نیز از اهمیت تقسیم و شناسایی اقسام ایقاع نباید مهجور و غافل ماند. زیرا، تأمل در ویژگی های هر قِسم سبب روشن شدن مفهوم ایقاع و استنباط احکام متناسب با آن می شود. پس در این گفتار برخی از تقسیم های اصلی عقود (قراردادها) را در ایقاع بیان می کنیم .

     

    ۲-۳-۲-۱- لازم و جایز بودن

     

    ۲-۳-۲-۱-۱- عقود لازم و جایز

    الف : در تعریف عقد لازم در ماده ۱۸۵ ق.م، می خوانیم که : « عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه» .
    عقد لازم در دو مورد قابل انحلال است :

     

     

    در موردی که قانون به موجب یکی از خیارات (مواد ۳۹۶ به بعد ق.م) حق فسخ آن را به طرفین عقد یا یکی از آن دو یا شخص ثالث داده است.

    در مواردی که دو طرف به منظور انحلال عقد با هم تراضی کنند. زیرا، همان دو اراده ای که عقد را به وجود آورده است، توانایی انحلال آن را نیز دارد. به همین جهت، ماده ۲۶۴ ق.م (اقاله) را در شمار اسباب سقوط تعهد آورده است.

    به موجب ماده ۲۱۹ ق.م[۵]، که در زبان حقوقی ما به اصل لزوم مشهور شده است، همه قراردادها، جز آنچه قانون به جواز آن تصریح کرده، لازم است. اکثر نویسندگان حقوقی اصل را در قراردادها لزوم و جایز بودن عقد را خلاف اصل و امری استثنایی می دانند که نیاز به تصریح قانونگذار دارد. ولی ما در پی اثبات این قضیه هستیم که آیا اصلی در این زمینه وجود دارد تا ما را در صورت تردید یاری نماید و یا بایستی از آن پرهیز کنیم و مبانی لزوم و جواز را در ماهیت اثر حقوقی انشاء شده جستجو کنیم. پس آنچه گفتنی و قابل بحث و نقد در این زمینه وجود دارد را در فصل های بعدی مطالعه می کنیم .
    ب : در تعریف عقد جایز در ماده ۱۸۶ ق.م، می خوانیم که: «عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد فسخ کند» .
    بنابراین، برهم زدن عقد جایز به هیچ سبب خاصی نیاز ندارد و طرف حق دارد، همیشه و بی هیچ تشریفاتی آن را منحل سازد. برای مثال : بعد از تحقق وکالت وکیل می تواند استعفا دهد و موکل نیز حق عزل او را دارد، هر چند که دلیل موجهی برای این اقدام نداشته باشد.
    عقد جایز در این موارد الزام آور است : ۱) در موردی که عقد جایز ضمن عقد لازمِ دیگری شرط شود؛ در این صورت اثر عقد جایز در زمره تعهدهای تبعی عقد لازم درمی آید و از آن کسب لزوم می کند. ۲) در موردی که حق فسخ ِ عقد ساقط شود .
    در بحث آخر از عقد جایز چند نکته ضروری به نظر می رسد که ذیلاً بیان خواهد شد :
    نکته اول : عقود جایز «برای بقا» و «برای انعقاد» نیاز به اهلیت طرفین دارد .
    نکته دوم : هرگاه عقد جایز در ضمن عقد لازم شرط شود، عقد جایز نسبت به مشروط علیه غیر قابل فسخ می گردد ولی همچنان با فوت و حجر یکی از طرفین منفسخ می شود .
    نکته سوم : هرگاه در یک عقد جایز مدت بگذاریم، عقد جایز در آن مدت لازم نمی شود.
    نکته چهارم : هرگاه مدت عقد جایز را ببریم در عقد لازم، عقد جایز در آن مدت لازم می شود.

     

    ۲-۳-۲-۱-۲- ایقاع لازم و جایز

    آنچه در این تحقیق حائز اهمیت می نماید و ما در پی بررسی و مطالعه آن قرار خواهیم گرفت، در حقیقت شناخت مبنای لزوم و جواز ایقاعات است. ودر پاسخ به این سؤالات که آیا ایقاع خود به خود لازم است یا به دلیل ارتباطی که با حقوق دیگران پیدا می کند الزام آور می شود ؟ و اینکه آیا نمونه ای از ایقاع جایز وجود دارد و در صورت مثبت بودن بر چه مبنایی است ؟
    به گفته یکی از حقوق دانان(کاتوزیان،۱۳۹۰،۵۴) مصالحی که باعث شده است تا در قراردادها (اصل لزوم) پذیرفته شود، در ایقاع هم وجود دارد و دلایلی که آن اصل را تأیید می کند، از جمله استصحاب بقای موجود اعتباری، در ایقاع نیز به کار می رود. اما ما بر آنیم که مبنای چنین اصلی را بررسی کنیم و ببینیم به چه دلایلی اصل را باید لزوم، در صورت تردید در لازم و جایز بودن، دانست.
    به هر حال، تقسیم ایقاع به جایز و لازم را باید پذیرفت. ولی به نظر می رسد لزوم ایقاع را نباید به عنوان اصل همچون اصل لزوم در قراردادها پذیرفت؛ چراکه چنین اصلی در قراردادها، خود مورد تردید قرار گرفته است. پس ما آن را در فصل های دوم و سوم که شاکله ی اصلی تحقیق است، به طور کامل بررسی و مبنای درست آن را تبیین خواهیم کرد .

     

    ۲-۳-۲-۲- خیاری بودن

     

    ۲-۳-۲-۲-۱- عقد خیاری

    هرگاه در عقد لازمی، به حکم قانون یا در نتیجه تراضی، برای هر دو طرف یا یکی از آنها یا شخص ثالث، خیار فسخ موجود باشد آن عقد را (خیاری) نامند .

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عوامل اقتصادی، اجتماعی مرتبط با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی- قسمت ۳ ...

    نمودار ۲ نمودار کیفیت زندگی (مدل ران) ۵۳
    نمودار ۳ مدل کیفیت زندگی بهداشت جهانی ۵۵

     

    فصل اول: کلیات پژوهش

    مقدمه
    بیان مسئله
    انگیزه پژوهشگر
    هدف پژوهش
    اهمیت وضرورت پژوهش
    فایده پژوهش

     

    مقدمه

    در سراسر جهان ودر تمام سطوح اجتماع افراد دارای کم توانی وجود دارند. تعداد این افراد در جهان بسیاراست واین تعدادپیوسته رو به افزایش می‌باشد علل بوجود آورنده کم توانی و پیامد‌های ناشی از آن در جهان یکسان نمی‌باشد. تفاوت در پیامد‌ها ناشی از اوضاع واحوال گوناگون اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی جوامع ونیزتسهیلاتی است که دولت ها به رفاه شهروندان خود اختصاص می‌دهند. در عرصه کم توانی شرایط متعدد وخاصی وجود دارد که وضعیت زندگی افراد ناتوان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. جهل، غفلت، خرافات وترس ازجمله عوامل اجتماعی هستند که در طی تاریخ کم توانی باعث در انزوا قرار گرفتن افراد ناتوان وبه تاخیر انداختن رشد توانایی‌های آنها شده است. مطالعات تاریخی حاکی از تلاش‌های مستمر افراد دارای کم توانی برای دستیابی به حقوق و فرصت‌های برابر با دیگران است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    کم توانی شرایطی است که در توانایی فرد برای انجام کار‌های روزانه وانطباق وی برای داشتن یک زندگی عادی و مستقل در بعد شخصی ویا اجتماعی اختلال ایجاد می‌شود بعبارت دیگرکم توانی مرتبط با محرومیت‌هایی است که فرد بعنوان نتیجه اختلالات و کم توانی‌های خود تجربه می‌کند واین امر باعث می‌شود فرد دارای کم توانی نتواند نقش‌های خود را بسته به سن ویا جنس که در شرایط اجتماعی وفرهنگی طبیعی در نظر گرفته می‌شود انجام دهد. اما درک، توضیح وتبیین این امر ارتباط تنگاتنگ با الگو‌های مفهومی دارد که آن را به اشکال گوناگون توجیه می‌کند، به عنوان مثال دیدگاه‌های پزشکی، اجتماعی، حقوقی و… هر یک توجیهات متفاوتی از کم توانی ارائه می‌کنند. اگر در دیدگاه پزشکی تمرکز بر فرد دارای کم توانی وتوانایی‌های وی می‌باشد، در دیدگاه اجتماعی کم توانی تابعی از ارتباط میان فرد دارای کم توانی ومحیط است و هنگامی اتفاق می‌افتد که این افراد با موانع فرهنگی و اجتماعی مواجه می‌شوند که مانع از برخورداری آنها از سیستم‌های مختلف جامعه که برای دیگر افراد قابل دسترسی است، می‌شود. اگر این واقعیت را بپذیریم که همه افراد بشر آزاد و برابر آفریده می‌شوند، پس باید به این حقیقت نیز اذعان نماییم که همه انسانها می‌باید از منزلت، کرامت و حقوق برابر خوردار باشند. بنابراین هر نوع محرومیت از حقوق انسانی و شهروندی بر مبنای نژاد، رنگ، جنسیت ویا کم توانی تبعیض قلمداد می‌شود، در شرایطی که چارچوب حقوق بین الملل زندگی افراد را در هر نقطه از جهان تغییر داده افراد دارای کم توانی نیز باید بتواننداز تمامی حقوق انسانی برابر با دیگران بهره مند شوند. علیرغم نادیده گرفته شدن تاریخی این افراد، نگاه به آنان می‌باید مورد تجدید نظر جدی قرار گیرد بر اساس حقوق بین الملل و قانون اساسی کشورباید تمام افراد دارای کم توانی بادیده احترام نگریسته شوند و به آنان فرصت برابر برای داشتن یک زندگی عادی داده شود. لذا کم توانی نباید به عنوان عامل عقب ماندگی فرد از جریان عادی زندگی تلقی گردد.
    افراد دارای کم توانی اقلیتی بزرگ را در تمامی جوامع تشکیل می‌دهند، هرچند که آنان در کشور‌های پیشرفته و توسعه یافته شرایطی متفاوت از کشورهای در حال توسعه ویا کمتر توسعه یافته دارند لیکن همه در یک تجربه مشترکند و آن تبعیض است. براساس آمار‌های منتشره از سوی سازمان ملل درسند آخرین میثاق جهانی افراد دارای کم توانی در سال ۲۰۰۶، ۶۵ میلیون نفر با کم توانی درسراسر جهان زندگی می‌کنندکه با در نظر گرفتن خانواده‌های آنان حدود دو میلیارد انسان بنوعی با موضوعات مربوط به کم توانی درگیر می‌باشند که این امر خود نشان از لزوم توجه ویژه به شرایط این افراد می‌باشد. در مناطق مختلف ودر هر کشوری از جهان بخصوص در کشور‌های در حال توسعه افراد دارای کم توانی در حاشیه زندگی می‌کنند اغلب آنها از تجربه‌های اساسی زندگی از جمله دستیابی به اموری چون مدرسه رفتن، بدست آوردن شغل، داشتن مسکن مناسب، ازدواج، گذران اوقات فراقت، دسترسی به تسهیلات عمومی، حمل ونقل وحتی سیستم‌های اطلاع رسانی محرومند.
    در حدود ۲۰ درصد از فقیر‌ترین افراد جهان دارای کم توانی هستند.
    بیش از ۸۵ درصداز افراد دارای کم توانی با فقر زندگی می‌کنند.
    بیش از ۵۰ درصد از کم توانی‌هایی که قابل پیشگیری هستند، مستقیماً با فقر ارتباط دارند. این موضوع مخصوصاً در مورد کم توانی‌های ناشی از سوء تغذیه بویژه تغذیه دوران بارداری و بیماری‌های عفونی صدق می‌کند.
    در حدود ۹۸ درصد از بچه‌های دارای کم توانی در کشور‌های در حال توسعه به مدرسه نمی‌روند.
    در حدود ۳۰ درصد از بچه‌های خیابانی جهان دارای کم توانی هستند.
    میزان سواد برای افراد بزرگسال دارای کم توانی کمتر از ۳ درصد است ودر برخی کشور‌ها این آمار برای زنان دارای کم توانی کمتر از ۱ درصد می‌باشد.
    سطح مرگ ومیر در کودکان دارای کم توانی بالغ بر ۸۱ درصد می‌باشد با اینکه مرگ ومیر در میان کودکان زیر پنج سال به طور کل به زیر ۲۰ درصد کاهش یافته است در برخی موارد بنظر می‌رسد که کودکان دارای کم توانی از جامعه حذف شده اند.
    زنان دارای کم توانی احتمالا ۲ یا ۳ برابر بیشتر از زنانی که دارای کم توانی نیستند، قربانی مسایل فیزیکی وسوء استفاده‌های جنسی می‌شوند. تقریباً ۲۰ میلیون زن هر ساله به دلیل عوارض دوران بارداری یا هنگام زایمان دچار کم توانی می‌شوند(۲۰۰۶, UN).
    میان فقر و کم توانی همبستگی وجود دارد، در حالی که افراد فقیر ممکن است در طول زندگیشان دچار کم توانی گردند، کم توانی نیز می‌تواند به فقر منتهی گردد. این افراد معمولاً با تبعیض ومسائل حاشیه نشینی مواجه اند. تبعیض دارای یک پیامد مشخص نیست بلکه بیانگرمحرومیت از سلسله ی بهم پیوسته‌ای از موقعیت هاست که سرنوشت افراد مورد تبعیض را دگرگون میکند. کودک دارای کم توانی که امکان رفتن به مدرسه را پیدا نمی‌کند از دستیابی به درآمد وداشتن شغل پایدار محروم می‌ماند. عدم استقلال مادی موجب وابستگی وی به اطرافیان می‌گردد. زمانی که فرد دارای کم توانی امکان استفاده از تسهیلات عمومی جامعه را نداشته باشد از تعامل با دیگران محروم می‌گردد وعدم دسترسی به منابع جامعه موجب طرد و انزوای فرد دارای کم توانی را فراهم می‌سازد. انباشتگی محرومیت‌ها برای اغلب این افراد بگونه‌ای است که هیچ پله‌ای برای صعود به پله بعدی وجود ندارد. محرومیت آنان نه ناشی از محدودیت در عملکرد این افراد بلکه بدلیل اختلال در سیستم ها وساختار‌ جوامعی است که امکانات موجود درآن برای همه طراحی نشده است. لذا در ادبیات نوین، کم توانی امری است نسبی، که نه ناشی از مشکلات فردی بلکه محصول شرایط جامعه می‌باشد. در واقع زمانی که شرایط جامعه بگونه‌ای باشد که تسهیلات وامکانات ونیزفرصت‌های برابر برای تمامی مردم فراهم نباشد ممکن است که هر فردی به نحوی در معرض عقب ماندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… قرار گیرد. در این شرایط وضعیت زنان دارای کم توانی بخصوص در کشور‌های در حال توسعه بسیار وخیم‌تر است اغلب آنان با تبعیضی سه گانه مواجه اند: زن بودن، ناتوان بودن و زندگی در یک کشور کمتر توسعه یافته.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    بیان مسئله

    از ابتدای خلقت، بشر در فراز و نشیب زندگی همواره با حوادث و اتفاقات ناشناخته روبرو بوده است. سیل، زلزله، جنگ‌های خانمان سوز، بیماری‌های لاعلاج، فقر، شیوع فحشاء، مواد مخدر ،حوادث و اتفاقات ناشی از کار، تصادفات و… همه از عواملی هستند که سلامت انسان را تهدید نموده و همه ساله گروهی از انسان‌ها را دچار کم توانی می‌سازند.
    ازنظر سازمان جهانی بهداشت، کم توانی عبارت است از هرگونه محدودیت یا فقدان توانایی انجام فعالیتهای معمولی ومتعارف که از یک نقص نشات می‌گیرد (سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۰۸).
    فرد دارای کم توانی کسی است که بخشی از توانایی‌های فیزیکی، جسمی، اجتماعی، حرفه ای، ذهنی و روانی خود را از دست داده یا اصلاً بدست نیاورده است. بنابراین باید سعی شود توانایی‌های او تا حد ممکن افزایش یابد. (نودهی، ۱۳۸۵: ۲۸).
    کم توانی بیماری نیست و معمولاً تا پایان عمر با فرد باقی می‌ماند، میزان مرگ و میر و بیماری در بین افراد دارای کم توانی به مراتب بیشتر می باشد. افراد دارای کم توانی غالباً به خدمات و فرصت‌هایی که در اختیار سایر افراد جامعه قرار داده می‌شود دسترسی ندارند. آنان اغلب از تصدی هر گونه شغل مهم و کلیدی در جامعه کنار گذاشته می‌شوند، عدم حضور در امور جامعه منجر به این می‌شود که نیاز‌های آنان در ورطه فراموشی قرار گیرد. کم توانی در اثر تعامل دوسری عوامل حاصل می‌شود، ویژگی‌های فردی که دارای کم توانی است و ویژگی‌های محیطی که ایجاد کننده محرومیت می‌باشد. احساساتی نظیر بی ارزش بودن، سردرگمی، مشکلات برقراری ارتباط اجتماعی، نداشتن آموزش، شغل و درآمد، زندگی منزوی و سایر تبعیضات اجتماعی، محرومیت‌هایی هستند که فرد دارای کم توانی آن‌ ها را تجربه می‌کند. این پیامد‌ها بستگی مستقیم با شرایط محیطی، امکانات و منابع اجتماعی و مقررات تبعیضی در جوامع دارد. هر چند این تبعیضات بر اساس شرایط اجتماعی و کلیشه‌های منفی نسبت به افراد دارای کم توانی وجود دارد اما زنان بار این تبعیضات را بیشتر بر دوش می‌کشند.
    در سرشماری نفوس ایران در سال۱۳۶۰ افراد نابینا، ناشنوا، قطع اندام ها، تغییر شکل اندام‌ها وفلج کامل به عنوان فرد ناتوان ودارای کم توانی سرشماری شده اند و افراد فاقد این شرایط از سرشماری خارج بوده ا ند.
    در سرشماری ۱۳۷۵ با محور قراردادن خانوار از ۱۲۳۹۸۲۳۵ خانوار کشور نزدیک به ۴۷۹۵۹۰ خانوار دارای فرد دارای کم توانی سرشماری شده اند. بدین ترتیب نسبت خانوارهای دارای فرد دارای کم توانی به خانوارهای عادی ۹/۳ درصد بوده است. این نسبت در نقاط شهری ۴/۳ در صد در نقاط روستایی ۷/۴ در صد محاسبه شده است (محمدی، ۱۳۸۵: ۱۱).
    بر اساس مطالعات انجام شده به منظور شناسایی اقشار نیازمند به خدمات بهزیستی، ۲/۶ درصد جمعیت ایران ۶۰ سال و بالاتر بوده اند و۵/۶ در هزار افراد بررسی شده مبتلا به ضعف وعدم کارکرد اندام‌ها و۷/۲ در هزار نیز مبتلا به فلج اندامها می‌باشند. در این بررسی مهمترین علت کم توانی، بیماریها با ۸ /۲۸، ضربه ۳/۲۶، و مشکلات مادر زادی ۷ /۲۱ درصد گزارش شده است (جغتایی، ۱۳۷۷: ۱۳).
    سازمان بهداشت جهانی(WHO) معتقد است: تقریباً ۱۰درصد از جمعیت جهان با کم توانی زندگی می‌کنند که بزرگترین گروه اقلیت جهان هستند به دلیل رشد جمعیت جهان، پیشرفت‌های پزشکی و فرایند سالمندی تعداد افراد دارای کم توانی در حال افزایش است، شمار جهانی افراد دارای کم توانی بیش از ۶۵۰ میلیون نفر است که با خانواده‌هایشان رقمی معادل ۲ میلیارد نفر را در بر می‌گیرد که بنوعی درگیر مسئله کم توانی هستند ( ۲۰۰۶ , UN ).
    در ایران بر اساس سرشماری نفوس و مسکن کل کشوردرسال ۱۳۸۵ ازجمعیت ۷۰۴۹۵۷۸۲ نفری کشور با در نظر گرفتن نرخ شیوع کم توانی به میزان ۳۸/۴ تعداد ۳۰۸۷۷۱۵ نفر دارای کم توانی در کشور وجود دارد که ازاین تعداد ۲/۲۴ درصد یعنی معادل ۷۴۷۱۳۲ نفر تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند که ۳۶ درصد یعنی۹۶۸,۲۶۸نفر را زنان و۶۴درصد یعنی ۱۶۴,۴۷۸ نفر را مردان تشکیل می‌دهند توجه به آمارها نشان دهنده این واقعیت است که افراد دارای کم توانی بخش عظیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند و لذا نمی توان نسبت به مسائل ومشکلات ونیز حقوق آنان بی اعتنا بود. کم توانی و نقص برای زنان در مقایسه با مردان مشکلات بیشتری ایجاد می‌کند و پیامد‌های آن برای زنان بسیار جدی و قابل تعمق است. در بسیاری از کشور ها، بخصوص کشور‌های در حال توسعه محرومیت‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان را از دسترسی به خدماتی مانند: مراقبت‌های بهداشتی، آموزش و پرورش، حرفه آموزی و اشتغال باز می‌دارد و بنابراین در چنین کشور‌هایی زنان دارای کم توانی تقریباً هیچ گونه امکاناتی برای غلبه بر مشکلات خود ندارند، شرکت در فعالیت‌های اجتماعی و فرصت‌های تحصیلی برای دختران و زنان دارای کم توانی بسیار اندک است. احتمال دریافت حرفه آموزی و اشتغال برایشان محدود می‌باشد. زنان دارای کم توانی بشدت در معرض خشونت‌های جسمی، جنسی و روانی قرار می‌گیرند. دختران و زنان دارای کم توانی بیشتر گرفتار فقر می‌باشند، مشارکت آنان در تصمیم گیری‌ها نیز بطور کلی بسیار ناچیز است. در بسیاری از کشور‌ها زنان در صورت ناتوان شدن از سوی شوهرانشان رها شده و از زندگی در کنار فرزندانشان محروم می‌شوند. تحقیقیات در زمینه کم توانی معمولاً نسبت به تفاوت‌های جنسیتی بی تفاوت بوده است (وایت، ۱۹۷۷: ۲۳). لذا در بررسی مسائل مربوط به کم توانی، نیاز‌ها وتجربیات زنانه در نظر گرفته نشده است.
    در طی چند دهه گذشته سلامت بعنوان یک حق بشری و هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است که باید در دسترس همه انسان‌ها قرار گیرد، اخیراً مفهوم وسیع تری از سلامت بوجود آمده وآن کیفیت زندگی است. برخی کیفیت زندگی را با مفاهیمی چون رضایت مندی از زندگی، خشنودی، آسایش خاطرو حتی زندگی خوب بکار می‌برند (فرانس ۱۹۹۲: ۲۳ ) سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را ادراک فرد از موقعیتش در زندگی و در متن فرهنگ و نظام‌های ارزشی که در آن زندگی می‌کند و در ارتباط با هدف، انتظارات و ارتباطات و نیاز هایش می‌داند. بطور کلی کیفیت زندگی دارای ابعاد مختلف فیزیکی، روانی واجتماعی است که پهنه وسیعی از زندگی فرد را در بر می‌گیرد. کیفیت زندگی درک منحصربه فرد هر شخص است در مورد اینکه آیا زندگی او با وجود ارتباطاتی که با دوستان، آشنایان و اجتماعش داردبرایش رضایت بخش و قابل قبول است یا نه؟ (پارک و پارک، ۱۳۷۶). یکی از جامع‌ترین و کامل‌ترین تعاریف کیفیت زندگی به وسیله پروفسور هور نکوئیست(۱۹۸۵) ارائه گشته است وی کیفیت زندگی را بر اساس مطالعات خود و یافته‌های سایرین بعنوان نیاز بیان شده و رضایت عملی در یک تعداد از ابعاد اصلی زندگی با تمرکز خاص بر احساس خوب بودن تعریف می کند به عقیده وی اندازه گیری کیفیت زندگی به وسیله بررسی ابعاد ۵ گانه زیر از زندگی افراد امکان پذیر است.

     

     

    قلمرو فیزیکی شامل سلامت بدن و فشار ناشی از بیماری خاص

    قلمرو روانی و عاطفی شامل احساس رضایت از زندگی، احساس خوب بودن و عملکرد فکری و عقلانی و اعتقادات

    قلمرو اجتماعی شامل تماس اجتماعی و ارتباط مناسب بادیگران بطورعموم وباخانواده وهمسربه طورویژه.

    قلمرو رفتاری: فعالیتی شامل ظرفیت پذیرش مراقبت از خود و انجام کار و فعالیت و حرکت

    قلمرو مادی، شامل وضعیت اقتصادی و مالی فرد و بطور کلی درک فرد ازرضایت مندی در زندگی (زارعی، ۱۳۸۷: ۲۳).

    برغم تمام پیشرفت‌های بشری چنین بنظر می‌رسد، کم توانی یک واقعیت همیشه پایدار خواهد بود و امیدی به ریشه کنی مطلق آن وجود ندارد، اما باید به دنبال راه حل‌هایی برای کیفیت بخشیدن به زندگی افراد دارای کم توانی باشیم، زیرا ناتوانی یک مشکل فردی نیست، بلکه محدودیتی است که از طرف جامعه، مانع مشارکت این افراد در زندگی اجتماعی می‌شود(محمدی، ۱۳۸۵: ۹)
    عوامل اجتماعی و اقتصادی چون درآمد، شغل، تحصیل، تأهل، میزان مشارکت در جامعه و… همگی بر کیفیت زندگی فرد دارای کم توانی تأثیر گذار است. اما در دستیابی به همین عوامل نیز زنان دارای کم توانی بدلیل جنسیت خود از فرصت‌های برابر در جوامع بر خوردار نمی‌باشند. دراین تحقیق سعی شده که وضعیت کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی بررسی شده و مشخص شود که برخی از متغیر‌های اقتصادی واجتماعی چه تاثیری برکیفیت زندگی آنان دارد.

     

    اهمیت و ضرورت

    دبیر کل سازمان ملل متحد (دکوئیار، ۱۹۹۶) در مقدمه کتاب Prejudice and Dignity می‌گوید: بیش از۲۵۰ میلیون نفر افراد دارای کم توانی شدید و متوسط در کشور‌های در حال توسعه زندگی می‌کنند که سالیانه ۱۰ میلیون نفر به تعداد آنان افزوده می‌شود، اکثریت آنان را افراد فقیر، وابسته، تحت ظلم و خشونت، فراموش شده و محروم از آموزش‌های عمومی، حرفه‌ای و فاقد شغل تشکیل می‌دهند. آنان زودتر از دیگران می‌میرند و به هنگام زنده بودن نیز هیچ قدرتی ندارند. بین ۱۵ تا ۲۰ درصد از مردمی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند دارای نوعی ناتوانی یا ناتوانی هستند. اکثریت آنان بطور مجازی از برنامه‌های خدمات عمومی کنار گذاشته شده اند. آنان نیازمند آماده سازی برای حضور در زندگی در جامعه هستند. حقوق بشر برای آنان در نظر گرفته نمی‌شود. (کمالی، ، ۴۳)
    هرچند زنان نیمی از جامعه بشری را تشکیل می‌دهند. اما هرگز صاحب نیمی از فرصت‌های موجود در جامعه نبوده و نیستند. آنان همواره انواع تبعیض‌ها را در زندگی خود تجربه می‌کنند. در این میان زنان دارای کم توانی در قیاس با افراد سالم از حقوق وفرصت‌های برابر با آنها برخوردار نیستند، زنان دارای کم توانی تحت تاثیر کلیشه‌های رایج درباره ناتوانی درقیاس با زنان سالم به دیده تحقیر نگریسته می‌شوند و آنگاه که زنان دارای کم توانی با مردان دارای کم توانی مقایسه می‌شوند، باز هم تحت تأثیر تبعیضات جنسیتی از شرایطی نا برابر رنج می‌برند. این امردسترسی زنان دارای کم توانی را به فرصت‌ها و امکانات و منابع موجود در جامعه بشدت کاهش می‌دهد و بالطبع بر کیفیت زندگی آنان تأثیری بسیار منفی دارد.
    در ایران براساس سرشماری کل کشور درسال ۱۳۸۵ از جمعیت ۷۰۴۹۵۷۸۲ نفری کشور با در نظر گرفتن نرخ شیوع ناتوانی به میزان ۳۸/۴ تعداد ۳۰۸۷۷۱۵ نفر دارای کم توانی در کشور وجود دارد که از این تعداد ۲ /۲۴ درصد یعنی معادل ۷۴۷۱۳۲ نفر تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند و ۳۶ درصد یعنی۹۶۷,۲۶۸ نفر را زنان و۶۴ درصد یعنی ۱۶۴,۴۷۸ نفر را مردان تشکیل می‌دهند توجه به آمارها نشان دهنده این واقعیت است که مسائل و مشکلات زنان دارای کم توانی بعنوان بخش بزرگی از جمعیت کشور باید مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد، هرچند آنان جمعیت بزرگ و گوناگونی را به لحاظ اجتماعی – اقتصادی، فرهنگی و… تشکیل می‌دهند اما همه آنان یک زمینه مشترک دارند و آن تبعیض است. زنان دارای کم توانی با محدودیت‌های متفاوتی مواجه می‌شوند که برخی ناشی از نگرش‌های منفی خود آنان نسبت به ناتوانی شان می‌باشد و بخشی نیزحاصل محیط زندگی آنان است اما در اغلب مواقع این محدودیت‌ها توسط جامعه اعمال می‌شود وتمامی این مشکلات زندگی آنان را با دشواری مواجه می‌سازد. کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی دگرگون می‌شود بر اساس اصول بیان شده در منشور سازمان ملل متحد که ارزش ومنزلت ذاتی وحقوق برابر وجدا ناپذیر همه اعضای خانواده بشری را بعنوان بنیان آزادی، عدالت وصلح در جهان به رسمیت می‌شناسد. و با یاد آوری میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، میثاق رفع کلیه اشکال تبعیض نژادی ومیثاق رفع کلیه اشکال تبعیض نسبت به زنان و ماده ۶ میثاق حقوق افراد دارای کم توانی مصوب سال۲۰۰۷ میلادی دولت‌های عضو اذعان می‌دارند، که زنان و دختران دارای کم توانی در معرض تبعیضات مضاعف قرار دارند بنابر این دولت‌های عضو می‌باید همه اقدامات مناسب را به منظور اطمینان از توسعه، پیشرفت وتوانمند سازی زنان دارای کم توانی جهت بهره مندی آنان از حقوق بشر وآزادی‌های بنیادی مندرج در میثاق به عمل آورند (سازمان ملل متحد، ۲۰۰۷).
    امروزه زنان و موضوعات مربوط به آنان برای حکومت‌ها و سیاستگذاران، فعالان حقوقی و نیز پژوهشگران اهمیت ویژه‌ای یافته است. نظم نوین جهانی بگونه‌ای است که جهت گیری دولت‌ها در برابر زنان و دیدگاه‌های جنسیتی آن‌ ها در برنامه ریزی‌های کلان می‌تواند مشروعیت حکومت‌ها را متزلزل سازد. در دوران معاصر زنان بعنوان نیمی از جامعه و نیروی مولد دارای نقشی والا در توسعه جوامع بشمار می‌روند. لذا نیاز‌ها ومشکلات آنان باید مورد توجه جدی دولت‌ها قرار گیرد. زنان دارای کم توانی نیز از این قاعده مستثنی نمی‌باشند، آنان نیز حق دارند به تمام امکاناتی که دراختیار افراد سالم قرار می‌گیرد فارغ از جنسیت خود دسترسی داشته باشند. حق آموزش، حرفه آموزی، داشتن شغل و درآمد مناسب، حق تصمیم گیری در امور مربوط به خود، مشارکت فعال در جامعه و امور سیاسی و نیز داشتن زندگی زناشویی از حقوق مسلم آنان می‌باشد. بنابراین ضروری است که دولت‌ها در کلیه سیاستگذاری‌ها و برنامه ریزی هایشان برای افراد، وضعیت افراد دارای کم توانی و بویژه زنان دارای کم توانی را در نظر بگیرند.
    ضرورت تحقیق درباره کیفیت زندگی از اهداف مشخص سازمان‌های اجتماعی، رفاهی و بهداشتی درمانی است. سیاست گذاران و مجریان دولتی که در حیطه‌های مختلف خدمات اجتماعی، رفاهی، توان بخشی، پزشکی، بیمه‌ای و… فعالیت می‌کنند نسبت به حفظ وتوسعه کیفیت زندگی نگران هستند وهر از گاهی در تلاش اند تا ارزشیابی از خدمات و فعالیت‌های خود داشته باشند. دست یابی به شاخص‌های رفاه و بهزیستی عمومی جامعه زمانی تحقق می‌یابد که از تمام فرصت ها، امکانات ومنابع موجود در هر کشوری به نحو احسن و برای تمامی اقشار جامعه بهره برداری شود. اتلاف منابع در ابعاد گوناگون منابع فیزیکی وانسانی وعدم مدیریت صحیح امکانات، فرایند توسعه اجتماعی واقتصادی را بسمت درستی هدایت نکرده ولاجرم با عدم تحقق رفاه وبهزیستی جامعه، نابرابری‌های اجتماعی را تشدید می‌گردد. تحقیق وبررسی مفهوم کیفیت زندگی درخصوص افراد دارای کم توانی، بویژه زنان می‌تواند به متولیان امور یاری رساند. تا برای کسب فرصت‌های برابر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان دارای کم توانی کوشش‌های مضاعفی بعمل آورند.
    ضرورت اصلی این پژوهش دربعد علمی: شناخت عمده‌ترین متغیر‌های تاثیر گذار بر کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی است ودر بعد عملی: بهره گیری از نتایج پژوهش جهت اتخاذ سیاست‌های مناسب و تدوین برنامه‌های اجرایی موثر می‌باشد.

     

    هدف کلی پژوهش

    شناخت عوامل اقتصادی- اجتماعی مرتبط با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی عضوسه سازمان غیر دولتی شهر تهران

     

    اهداف اختصاصی

    – تعیین کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی جسمی- حرکتی در جامعه مورد مطالعه
    – تعیین کیفیت زندگی زنان نابینا در جامعه مورد مطالعه
    – تعیین کیفیت زندگی زنان ناشنوا در جامعه مورد مطالعه

     

    انگیزه پژوهشگر

    انگیزه پژوهشگر از انجام این تحقیق مدت ۲۰ سال کار در معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی در شهر و روستاهای کشور و آشنایی نزدیک با مسائل، مشکلات و نیاز های افراد دارای کم توانی، بویژه زنان می باشد.

     

    فایده پژوهش

    – شناخت بهتر وبیشتر از کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی جهت اطلاع رسانی به سازمان‌های متولی به منظوراینکه خدمات خود را متناسب با شناخت شرایط این زنان برنامه ریزی و اجرا نمایند.
    – بهره گیری از نتایج تحقیق به منظوراینکه سازمان‌های متولی بتوانند در زمینه توانمندسازی اصولی زنان دارای کم توانی، برنامه ریزی اجرایی ومطالعاتی کارآمدتر وموثر‌ترداشته باشند.

     

    فصل دوم: ادبیات موضوع

    سیر تحول کم توانی در طول تاریخ
    وضعیت زنان دارای کم توانی
    تئوری‌ها و مبانی نظری تحقیق
    چارچوب نظری تحقیق
    سئوالات و فرضیه‌های اصلی تحقیق
    مروری بر پژوهش های انجام شده

     

    مقدمه

    این فصل ابتدا به شرح الگوهای نظری، دیدگاه‌ها و نظریه‌های مرتبط در خصوص مسائل کم توانی و کیفیت زندگی پرداخته وسپس به پیشینه مطالعات انجام شده در داخل وتحقیقات انجام شده در خارج از ایران می‌پردازد.

     

    سیر تحول کم توانی در طول تاریخ

    در طول تاریخ همواره افراد کم توان وجود داشته اند. کم توانی قدمتی همپای تاریخ بشر دارد. مروری بر تاریخچه کم توانی نشان میدهد که در هر دوره‌ای از تاریخ، در هر فرهنگ و تمدنی و در همه طبقات اجتماعی، افرادی وجود داشته ا ند که از نظر فعالیت‌های اجتماعی و یا کنش‌های ذهنی پایین‌تر از حد طبیعی عمل نموده و نیازمند توجهات ویژه‌ای بوده اند، مطالعه در زندگی افراد دارای کم توانی در سراسر ازمنه تاریخی آشکار کننده این حقیقت تلخ است که رفتار غالب جوامع با این گروه از افراد ظالمانه و بدور و از هر گونه عدالت اجتماعی و رفتارهای انسانی بوده است. در گذشته‌های دور، در خانواده‌های فقیر، کودکان با کار خود در خدمت اقتصاد خانواده بودند، در شرایطی که خانواده با تلاش سخت و توان فرسا برای گذران زندگی دست به گریبان بود، کودکان بیشتر بعنوان افرادی برای کمک به معیشت خانواده درنظر گرفته می‌شدند. در چنین شرایطی کودکان دارای کم توانی که قادربه هیچ گونه کمکی به خانواده نبودند معمولاً بعنوان نیرویی سربار نگریسته می‌شدند. مردم تصور می‌کردند افرادی که با هنجارهای جامعه انطباق ندارند، دارای روح خبیث هستند و به همین دلیل این افراد، در معرض نابودی، فراموش شدن و طرد از جامعه قرار داشتند. یافته‌های باستان شناسان بیانگر این مطلب است که رفتارهای غیر عادی و ناسازگارانه افراد، توسط کاهن ها، کشیشان و جادوگران معالجه و مداوا می‌شد. با تغییر شیوه زندگی مبتنی بر شکار به اقتصاد کشاورزی تحولی در زندگی افراد دارای کم توانی رخ داد. برقراری ارتباط کلامی و زندگی گروهی از همین دوره آغاز شد. با ظهور این دوران، بنظر می‌رسد که فرصت برای افراد دارای کم توانی، حداقل در حد زنده ماندن، افزایش یافت. مصریان باستان اولین گروه‌هایی بودند که نسبت به افراد دارای کم توانی و زندگی آنان علاقمندی نشان دادند. در نوشته‌های قدیمی مصر(پاپیروس) توصیه‌ها و دستورالعمل‌های پزشکی، سحر و جادوهایی برای درمان بسیاری از بیماری‌ها آمده است. در این اسناد تاریخی، مطالبی نیز برای درمان عقب ماندگی ذهنی صرع، نابینایی و ناشنوایی ذکر شده است.
    رومیان و یونانیان معتقد بودند که یک جامعه پویا و زنده از توان بالقوه شهروندان نشات می‌گیرد. آنان قوانینی را تصویب نمودند که بر اساس آن، افرادی که قادر نبودند به برتری جامعه کمک کنند، در اولین فرصت حذف شوند. برای یونانیان، کودکان ثروت و دارایی کشور محسوب می‌شدند. در شهر اسپارت یونان باستان، طبق قانون، نوزادان تازه متولد شده را نزد سالمندان می‌بردند تا مشخص کنند که آیا شهروند مناسبی خواهند شد یا خیر. کودکانی که از لحاظ جسمانی قادر به رشد و مستعد سلحشور و جنگجو شدن بودند بصورت رسمی توسط دولت پذیرفته می‌شدند، اما تا سن هفت سالگی نزد مادر باقی می‌ماندند. نوزادانی که دارای مشکلات بینایی و یا سایر کم توانی‌ها و نقص‌ها بودند در کوهستان‌ها رها و یا به امواج رودخانه‌ها سپرده می‌شدند. (میرخانی، ۱۳۷۸: ۴-۱)ارسطو در کتاب سیاست ذکر می‌کند: « باید قانونی باشد که هیچ فرد ناقصی حق ادامه حیات نداشته باشد » توجه به زندگی افراد دارای کم توانی در طول تاریخ از جنبه‌های پزشکی آغاز شد و مساله درمان، در مرحله اول اهمیت قرار داشت. بررسی‌های پزشکی مقدم بر آموزش استثنایی بود و هیچگونه امکانات آموزشی برای افراد دارای کم توانی، تا نیمه قرن هیجدهم، وجود نداشت. برای قرن ها، تصور می‌شد که افراد دارای کم توانی، تحت تاثیر قدرت مافوق نامرئی خدایانی قرار دارند که در بالای کوه و یا درختان زندگی می‌کنند و رفتارهای غیر عادی، ناشی از نیروی این خدایان است. در قرون وسطی، قوانین کلیسا تبعیضاتی بر علیه افراد دارای کم توانی ایجاد نمود. آنان حق استفاده از ارث، گواهی و شهادت در دادگاه را نداشتند و هم چنین از عقد قرارداد و سایر حقوق محروم گردیدند. در قرن سیزدهم موقعی که هنری سوم پادشاه انگلستان دارای یک دختر ناشنوا شد یک مورخ معاصر وی، دخترک را چنین توصیف کرد: «کودک گنگی که به درد هیچ چیز نمی‌خورد. » در قرن شانزدهم در آلمان افراد عقب مانده ذهنی داخل قفس محبوس می‌شدند. بیشتر افراد دارای کم توانی در قرون وسطی، یک زندگی فاقد امنیت و متزلزل را تجربه کردند. از حمایت عمومی نشانه‌ای وجود نداشت و مراقبت از افراد دارای کم توانی تحت حمایت کلیسا انجام می‌گرفت در این دوران نگرش‌های گوناگونی در خصوص عقب ماندگی ذهنی وجود داشت. بعضی‌ها حرکات وصحبت‌های زیر لب عقب ماندگان ذهنی را گفتگو با شیطان می‌دانستند و گروهی نیز آن را رابطه رمزآمیز بین فرد و الهام الهی تلقی می‌کردند. (همان: ۷-۵)
    تجربه افراد دارای کم توانی در قرون وسطی، سرشار از سختی، محرومیت و انزوا بود. افراد دارای کم توانی در حکم دلقک‌های دربار در اجتماع پذیرفته می‌شدند اما نگرش غالب نسبت به آنها با خرافات و ترس همراه بود. اعتقاد بر این بود که این کم توانی‌هایی فکری و جسمی را شیطان به آنان داده است از این رو آنان موجوداتی گناهکار و شرور به حساب می‌آمدند. جوامع بدوی و قبایل اولیه که جهت بقا خود سخت تلاش می‌نمودند. افراد ضعیف و دارای کم توانی را که در تکاپوی زندگی موثر محسوب نمی‌شدند، طرد می‌کردند. به عنوان مثال اسپارت ها، کودکان ناقص الخلقه را طعمه گرگ‌ها می‌نمودند و مردم هند باستان افراد دارای کم توانی را به امواج خروشان رودخانه‌ها می‌سپردند، هم چنین در بسیاری از تمدن‌های باستانی رسم بر این بود که در سال‌های قحطی، تعدادی از افراد دارای کم توانی راقربانی می‌کردند زیرا اینگونه افراد را عناصری وابسته به شیطان می‌دانستند و به وجود ارواح خبیثه و حلول آنها در جسم و روح افراد دارای کم توانی معتقد بودند. در برخی تمدن‌ها که مذهب در آنها رسوخ کرده بود روش‌های انسانی‌تری در مورد افراد دارای کم توانی بکار رفته است بطوریکه در آئین کنفوسیوس معلم چینی و همینطور در دین پیامبر ایرانی زرتشت به وضوح خواسته شده که با افراد دارای کم توانی رفتاری انسانی داشته باشند. (علم سرشت، ۳۷۱: ۱۱) می‌توان گفت پس از عصر روشنگری و غلبه علم و دانش بر فضای جهان، گسترش و تعمیق اطلاعات، رفته رفته علم بر خرافات و سحر و جادو غلبه کرد. بطور کلی در طول تاریخ عقاید و نظرات مردم نسبت به افراد دارای کم توانی تحت تاثیر تحولات اقتصادی واجتماعی آن زمان بوده و فرهنگ ملت‌ها در آن عقاید و نظرات تاثیری شگرف داشته است.

     

    روند تاریخی شرایط افراد دارای کم توانی

    در منابع تاریخی سخن بسیاری از نحوه برخورد با افراد دارای کم توانی اعم از کشتن، قربانی کردن، ترحم و نگهداری از آنان در مراکز سرپوشیده و دور از دید مردم و جدا از جامعه به میان آمده است. در طی قرون، عقاید تعصب آمیز و نگرش افراد غیر دارای کم توانی، به میزان قابل ملاحظه‌ای تعیین کننده کیفیت زندگی و سرنوشت افراد دارای کم توانی بوده است. عکس العمل‌های مردم نسبت به این افراد را می‌توان به پنج مرحله تقسیم نمود:

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم