کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • رابطه بین ساختار سازمانی و عملکرد سازمانی با میانجی گری نوآوری خدمات ...
  • مقام و منزلت زن ازدیدگاه امام خمینی- قسمت ۲
  • تجزیه و تحلیل مصرف آب در استان کرمان با استفاده از داده ستانده منطقه¬ای با تاکید بر بخش کشاورزی۹۳- قسمت ۵
  • جایگاه دستور زبان فارسی در ویرایش متون- قسمت 14
  • تأثیر قوّه قاهره بر مسؤولیّت در قلمرو حمل ونقل دریایی- قسمت ۶
  • سنجش تراکم کلمات کلیدی در وب ‏سایت کتابخانه ‏های دانشگاه ‏های تابعه وزارت علوم شهر تهران- قسمت ۱۰
  • بررسی تاثیر مدیریت زمان و نقش مهندسی ترافیک در ارزیابی ...
  • بررسی تحلیل محتوای کتب علوم تجربی دوره ابتدایی به روش ویلیام رومی درسال تحصیلی (۸۸-۱۳۸۷)- قسمت ۴
  • بررسی رابطه بین تجدید ارائه صورت‌های مالی و رشد شرکت‌های پذیرفته ‌شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۵
  • آداب دعا از منظر قرآن و سنّت- قسمت ۱۱
  • تأثیر زندان نسبت به تکرار جرم۹۲- قسمت ۱۰
  • تاثیر ابعاد ساختاری سازمان مورد بررسی بر هوشمندی رقابتی
  • اثربخشی آموزش غنی سازی ازدواج به سبک اولسون بر صمیمیت و تعارضات زناشویی- قسمت ۹
  • نگارش پایان نامه درباره بررسی عوامل موثر بر تمایل وارد کنندگان به استفاده از ...
  • بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۹
  • بسط-تابعان-حقوق-بین-الملل-در-حقوق-بین-الملل-اقتصادی- قسمت ۸
  • تحلیل گفتمان جنگ و رابطه آن با سینما در سه دهه بعد از انقلاب ایران (با تاکید بر آثار حاتمی کیا)- قسمت ۵
  • بررسی ارتباط بین ساختار سرمایه با سودآوری بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۲
  • مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاه ها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی- قسمت ۱۲
  • دانلود فایل ها در مورد : ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • معرفی وشناخت شخصیت های موجود در تاریخ بیهقی، بررسی خصوصیات روحی و روانی آنها به دانشجویان رشته ی ادبیات فارسی و علاقه مندان به آن- قسمت ۶
  • ارزیابی چرخش محور های اصلی تنش و کرنش و عدم هم محوری آن ...
  • دانلود فایل ها در رابطه با : بهینه سازی مصرف عصاره‌ی متانولی برگ گیاه گلرنگ توسط دستگاه
  • رابطه مهارت‌های هیجانی و امنیت عاطفی با کیفیت زندگی زناشویی زوجین شهر رودان- قسمت ۳
  • اثر بخشی طرحواره درمانی بر راهبردهای مقابله ای و سازگاری اجتماعی افراد وابسته به مواد شهر یاسوج- قسمت ۵
  • امکان¬سنجی پیاده¬سازی فناوری شناسایی از طریق امواج رادیویی RFIDدر مبارزه با قاچاق کالا- قسمت ۸
  • ارزیابی انتقادی اندیشه سیاسی مکتب تفکیک- قسمت ۵
  • نقش بکارگیری مهارت¬های مدیریت تنوع فرهنگی توسط مدیران دبیرستان های شهر شاهین¬شهر در ارتقاء سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸- قسمت ۳
  • طبیعت در شعر قیصر امین پور- قسمت ۷
  • تاثیر ارزش درک شده بر پیشبرد فروش در نمایندگان فروش محصولات شرکت صبا باتری در شهر تهران با استفاده از مدل لاپیر- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر فاکتورهای مالی بر عملکرد سود سرمایه درشرکت های کوچک ومتوسط در بورس ایران- قسمت ۴
  • بررسی میزان بیان ژن آلفا آمیلاز کبدی به روش Real time PCR در بافت کبد موش های نرمال و چاق- قسمت ۲۲
  • بررسی تاثیر مدیریت کیفیت جامع (TQM) بر رضایت مشتریان در شرکت مخابرات استان هرمزگان- قسمت ۷




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی و مقایسه اسکندر نامه نظامی گنجوی و آیین اسکندری عبدی ب- قسمت ۵ ...

    ( شهابی، ۱۳۶۹: ۴۲ )
    «وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاصّ تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیّل و دقّت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته‌است.»
    ( زرّین کوب، ۱۳۸۶: ۸۹)
    « به جرأت می‌توان گفت که او در سرایش لحظه‌های شادکامی بی همتاست، زبانش شیرین است و واژگانش نرم و لطیف، و گفتارش دلنشین. آن گونه که در بازگویی لحظه‌های رزم، نتوانسته از فشار بزم رهایی یابد به اشعار رزم نیز ناخودآگاه رنگ غنایی داده‌است.»
    (همان: ۳۸)
    ۲-۹٫ آثار نظامی گنجوی
    نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را دولتشاه بیست هزار بیت نوشته و اکنون فقط مقداری از آن در دست است پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج دارد که آن ها را خمسه ی نظامی می گویند.
    ۲-۹-۱٫ مخزن الاسرار
    « مثنوی اوّل از پنج گنج مخزن الاسرار است در بحر سریع که به نام فخرالدّین بهرامشاه بن داود پادشاه ارزنگان در حدود ۵۷۰ هجری ساخته شده و این معنی از بیت زیر که خطاب به حضرت ختمی مرتبت می باشد مستفاد می شود:
    پانصد وهفتاد بس ایّام خواب روز بلند است به مجلس شتاب
    این مثنوی نخستین منظومه ی شاعر است، و چنان که بیش از این اشاره کرده ایم اندکی بیش از چهل سالگی شاعر نگاشته شده، و از مهمترین مثنوی های فارسی بر مواعظ و حکم در بیست مقاله است .»
    (نظامی ،۱۳۸۸: پیشگفتار )
    ۲-۹-۲٫خسرو و شیرین
    « مثنوی دوّم منظومه ی خسرو و شیرین است در بحر هزج مسدّس که نظامی آن را به سال ۵۷۶ به پایان برده و گفته است:
    گذشته پانصد و هفتاد و شش سال نزد بر خطّ خوبان کس چنین فال
    این منظومه ۶۵۰۰ بیت دارد.نظامی آن را در عشق بازی خسرو پرویز با شیرین ساخته و به اتابک شمس الدّین محمّد جهان پهلوان بن ایلد گز (۵۶۸-۵۸۱) تقدیم شده است. »
    (نظامی ، ۱۳۸۸ : پیشگفتار )
    ۲-۹-۳٫ لیلی و مجنون
    « مثنوی سوّم منظومه ی لیلی و مجنون است که نظامی آن را در سال ۵۸۴ هجری به نام شروانشاه
    ابوالمظفراخستان بن منوچهر ساخته و بعد ها نیز در آن تجدید نظرهایی کرده که ۴۵۰۰ بیت دارد.»
    (همان ، پیشگفتار )
    ۲-۹-۴٫ بهرامنامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد
    « مثنوی دیگر بهرامنامه یا هفت پیکر یا هفت گنید است که شاعر به سال ۵۹۳ به نام علا الدّین کرپ ارسلان پادشاه مراغه ساخته و به وی تقدیم کرده که ۵۰۰۰ بیت دارد.»
    (همان ، پیشگفتار )
    ۲-۹-۵٫ اسکندر نامه
    « پنجمین مثنوی از پنج گنج، اسکندر نامه است این کتاب شامل دو قسمت است که نظامی قسمت نخستین را شرفنامه و دوّمین را اقبال نامه نامیده است. از اشارات تاریخی مختلف که در این کتاب آمده چنین بر می آید که شاعر آن را به چند تن از امرای محلّی آذربایجان و اطراف آن تقدیم نموده است .»
    (همان ، پیشگفتار )
    فصل سوّم
    نگرشی به آثار و زندگی
    خواجه زین العابدین علی(نویدی) عبدی بیگ شیرازی
    ۳-۱٫ نگرشی به آثار و زندگی خواجه زین العابدین علی(نویدی)معروف به عبدی بیگ شیرازی
    عبدی بیگ شیرازی چنان که باید و شاید در عرصه ی ادبیّات ایران شاعری شناخته شده و صاحب نام نیست . اگر نامی از این شاعر عصر صفوی بر می آید بیشتر معطوف به تقلید و پیروی این شاعر از نظامی گنجوی وقرار گرفتن نام او در سلک پیروان نظامی است.
    ابوالفضل رحیموف در مقدمه‌ای که بر نسخه ی خطّی این شاعردر سال ۱۹۷۷٫ م نگاشته، می نویسد: « خواجه زین العابدین علی(نویدی) عبدی بیگ شیرازی یکی از دانشمندان و شعرایی است که زندگی و آثار ادبی او تا این اواخر به طور شاید و باید مورد پژوهش قرار نگرفته است. عبدی بیگ شیرازی یکی از برجسته ترین نمایندگان مکتب ادبی نظامی گنجوی در سده ی ۱۶ است. آثار این شاعر نیز تا این اواخر به چاپ نرسیده و در معرض استفاده ی توده های وسیع خوانندگان قرار نگرفته است. عبدی بیگ شیرازی در نهم ماه رجب سال ۹۲۱ هجری قمری (۱۹ اوت۱۵۱۵) در شهر تبریز دیده به دنیا گشود. تحصیلات خود را در تبریز در محضر شیخ علیّ بن عبدالعلی به پایان رسانید. در سال ۹۳۷ (۱۵۳۱) پس از در گذشت پدرش عبدالمؤمن وی در دفتر خانه ی سلطنتی شاه طهماسب به خدمت اشتغال ورزید.»
    (عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م: پیشگفتار)
    « عبدی بیگ با کتابخانه ی سلطنتی قزوین و نیز با کتابخانه ی مقبره ی شیخ صفی الدّین در اردبیل از نزدیک آشنا بوده است. این شاعر و مورّخ گرانقدر در سال ۹۸۸ هـ.ق. (۱۵۸۰) در شهر اردبیل در گذشته است. درباره محل مقبره ی او در منابع موجود اطّلاعاتی دیده نمی شود. »
    (همان : پیشگفتار)
    چنان که این نویسنده اشاره می کند ، عبدی بیگ شیرازی به موازات آنکه شاعری بلند پایه و گرانمایه بود یکی از تاریخ نویسان برجسته ی دوران خود نیز به شمار می رفت. « وی صاحب اثر ارزنده ای در تاریخ به نام«تکمله الاخبار» می باشد. در این اثر که جنبه ی تاریخ عمومی دارد شرح قایع تاریخی از بدو پیدایش عالم تا سال ۹۷۸ هجری قمری (۱۵۷۰ میلادی) منعکس گردیده است. اثر مزبور به نام پریجان خانم (۱۵۷۸-۱۵۴۸) دختر شاه طهماسب نگارش یافته است و بخشی از آن که مربوط به سده ی شانزده است به ویژه منبع گرانبهایی برای تحقیق درباره ی وقایع تاریخی آن دوره به شمار می رود».
    (همان : پیشگفتار)
    فایده‌ای که از نوشته های این شاعر و مورّخ عهد صفوی حاصل می شود همان گونه که رحیموف نیز باور دارد ، این است که دانشمندان معاصر ایران با بهره گرفتن از همین اثر موفّق به درک صحیح بسیاری از عقاید و آراء متضّاد مربوط به این دوره گردیده اند. در «احسن التّواریخ» ، «تذکره ی شاه طهماسب» ، «تاریخ جهان آرا» : و غیره که همگی در سده ی ۱۶ به رشته ی تحریر در آمده اند به دلایل مختلفی وقایع تاریخی متعدّدی ثبت و درج نگردیده است.
    ذبیح الله صفا در کتاب « حماسه سرایی در ایران » می نویسد : «خواجه زین‌العابدین علی نویدی از شاعران قرن دهم است، عبدی بیگ شیرازی متخلّص به نویدی از شاعران مکتب ادبی نظامی است که به تقلید از او خمسه‌ای آفریده است. بی‌شک وی نیز در سُرایش خمسه‌اش آثار هاتفی را پیش روی داشته و رنگ و بوی تقلید از آثار هاتفی در خمسه‌اش به مشام می‌رسد.»
    ( صفا، ۱۳۶۹: ۲۰۹)
    عبدی بیگ در مجنون و لیلی خود نام شاعرانی راکه پیش از او لیلی و مجنون سروده‌اند ذکر کرده و هاتفی و امیرخسرو دهلوی را برتر از دیگران می‌شمارد.عبدی بیگ با یک واسطه شاگرد هاتفی محسوب می‌شود چرا که وی شاگرد قاسمی گنابادی می‌باشد. در ابتدای مجنون و لیلی درباره‌ی هاتفی این گونه می‌سراید:
    کـــــــــو بلبـل گلشن معانی نــــــــوباوه‌ی باغ نکته دانـی
    آن هــــــــاتفی فـسانه انگیز افسانه‌ی او تـــــــــرانه آمیز
    افـــــــسانه‌ی او فسون دل ها رشح قلمش زِ خــــونِ دل ها
    خــــاقانی دَور و خــسرو دَهـر در سحر و فسون فسانه‌ی شهر
    (عبدی بیگ،۱۹۷۷م : ۳۸)
    رحیموف که زحمات زیادی برای جمع آوری آثار و نوشته های عبدی بیگ کشیده است در خصوص نسخ «تکمله الاخبار» می گوید:« متأسفانه چون ما نتوانسته ایم فتوکپی قدیمی ترین و کامل ترین نسخه ی «تکمله الاخبار» را که در کتابخانه ی شخصی مرحوم حاجی ملک نگهداری می شود به دست آوریم چاپ و نشر این گرانبها نیز برای ما میّسر و مقدور نگشته است.»
    (همان، پیشگفتار)
    « عبدی بیگ شیرازی دارای میراث ادبی و تاریخی ارزنده و سرشاری می باشد. وی در دوره ی پنجاه ساله ی فعالیّت ادبی خود آثار ادبی و تاریخی فراوانی از قبیل سه خمسه، سه دیوان، سلامان و ابسال«طربنامه» ، «دیباچه البیان» و «صریح الملک» و «تکمله الاخبار» را به رشته ی تحریر در آورده است.»
    (همان، پیشگفتار)
    تعداد اشعاری که از شاعر موجود است بالغ بر پنجاه و پنج هزار بیت می گردد. منظومه ی «آیین اسکندری» پنجمین منظومه از نخستین خمسه ی شاعر است. عبدی بیگ شیرازی این منظومه را به طور نظیره بر «اسکندر نامه ی » نظامی گنجوی به رشته ی نظم کشیده است.
    رحیموف در باره‌ی تعداد ابیات آیین اسکندری می نویسد : « منظومه ی «آیین اسکندری» شامل ۲۵۴۵ بیت است، لیکن در نسخه ای که به خطّ مؤلّف در باکو موجود است و بعداً رونویسی شده تعداد ابیات ۲۳۶۷ است، در نسخه ی موجود در تهران نیز جمعاً ۲۳۵۳ بیت دیده می شود. به عقیده ی ما نخستین نسخه ی اثر حقیقتاً نیز شامل ۲۵۴۵ بیت بوده است، امّا شاعر بعدها ضمن تجدید نظر در اثر خود برخی از ابیات را اختصار نموده ، ولی رقم موجود در نسخه ی اوّل را تغییر نداده است. اختلاف موجود بین تعداد ابیات درنسخه ها از همین جا ناشی گردیده است.»
    (عبدی بیگ ،۱۹۷۷م: پیشگفتار)
    « تاریخ پایان «آیین اسکندری» را نیز شاعر در یکجا «دل خویش» و در جای دیگر «مهر خمسه» ذکر کرده است. این کلمات نیز به حساب ابجد برابر با ۹۵۰ می شود. از این قرار شاعر این منظومه را در سال ۹۵۰ هجری قمری (۴۴/۱۵۴۳) به اتمام رسانیده است.»
    (همان : پیشگفتار)
    عبد الرّسول خیامپور در کتاب «فرهنگ سخنوران » در خصوص کتاب آیین اسکندری عبدی بیگ می نویسد :«آیین‌ِ اِسْکَنْدَری‌، منظومه‌ای‌ به‌ زبان‌ پارسى‌ اثر على‌ ملقّب‌ به‌ زین‌العابدین‌ بن‌ عبدالمؤمن‌ بن‌ صدرالدّین‌ متخلّص‌ به‌ نویدی‌ و سپس‌ عبدی‌،و مشهور به‌ عبدی‌بیگ ‌شیرازی‌ (۹۲۱ – ۹۸۸ق‌/۱۵۱۵-۱۵۸۰م‌)است. این‌ مثنوی‌ که‌ نام‌ آن‌ را برخى‌ از فهرست‌ نویسان‌ ایرانى‌ آیینه ی اسکندری‌ ضبط کرده‌اند، منظومه ی پنجم‌ از نخستین‌ خمسه ی (پنج‌ گنج‌) این‌ سراینده‌ و در بحر متقارب‌ است‌. عبدی‌ بیگ در مقدمه ی منظوم‌ و منثوری‌ که‌ خود بر این‌ کتاب‌ نوشته‌ به‌ شاعران‌ نام‌آوری‌ همچون‌ فردوسى‌، نظامى‌ و سعدی‌ که‌ همه‌ یا برخى‌ از آثار خود را در این‌ بحر سروده‌اند، اشاره‌ کرده‌ و سپس‌ نام‌ این‌ اثر و دو کتاب‌ دیگر خود به‌ نام‌ فردوس‌ العارفین‌ و طرب‌ نامه‌ را اینگونه‌ یاد کرده‌ است‌:
    آیین‌ سکندری‌ بنه‌ پیش‌ نظر فردوس‌وطرب‌ نامه‌ بخوان ‌تحسین‌گوی‌
    عبدی‌ بیگ این‌ منظومه‌ را به‌ صورت‌ نظیره‌ بر اسکندرنامه ی نظامى‌ گنجوی‌ سروده‌ و همانند کتاب‌ او اثر خود را به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ کرده‌ است‌. این‌ مثنوی‌ با ستایش‌ آفریدگار متعال‌ آغاز مى‌گردد، و پس‌ از آن‌ شاعر به‌ مدح‌ پیامبر اکرم‌(ص‌)، توصیف‌ معراج‌ و منقبت‌ امامان‌ دوازده‌ گانه‌ مى‌پردازد. این‌ مقدمه‌ با ابیاتى‌ در ستایش‌ شاه‌ طهماسب‌ صفوی‌ که‌ اثر به‌ او اهدا شده‌، خاتمه‌ یافته‌ است‌.»
    ( خیامپور،۱۳۷۲: ۲۶۲۲)
    رحیموف بر این باور است که از این کتاب دو نسخه بیشتر موجود نیست :« از منظومه ی «آیین اسکندری» عبدی بیگ شیرازی دو نسخه ی خطّی بر ما معلوم است. یکی از آنها نسخه ای است که در سکتور دستنویس های خاور زمین آکادمی علوم جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان نگهداری می شود، و جزئی از نسخه ی خطّی «خمسین» است که شاعر شخصاً رونویسی کرده است. دیگری نیز نسخه ای است که در کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود و جزئی از نسخه ی خطّی به نام «کلیّات نویدی» می باشد. در پایان نسخه ی خطّی «خمسین» به تاریخ رونویس شدن آن اشاره ای نشده است. این نسخه که به خطّ خود شاعر است با خطّ نسخ ریز و در چهار ستون نوشته شده است و هر صفحه تقریباً شامل پنجاه بیت می باشد. دست نویس منظومه در صفحات ۲۷۶ ب تا ۳۰۱ الف مندرج است.
    منظومه ی «آیین اسکندری» در نسخه ی خطّی «کلیّات نویدی» در تاریخ ۱۴ جمادی الاول سال ۹۶۳ هجری قمری(۲۰ ژانویه۱۵۶۲ میلادی) رونویسی شده است و چون در این دست نویس نام خطّاط و محلّ رونویسی ذکر نشده نمی توان فهمید که این نسخه در کجا و توسّط چه شخصی آماده گشته است. این دست نویس نیز با خطّ نسخ ریز و در چهار ستون نوشته شده است و هر صفحه تقریباً شامل چهل و پنج بیت می باشد. دست نویس منظومه در صفحات ۲۵۹ تا ۳۱۲ مندرج است.»
    (عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م: پیشگفتار)
    محمود هدایت در کتاب«گلزار جاویدان » در باره‌ی محتوای کتاب آیین اسکندری می نویسد:« عبدی بیگ در مقدمه‌ ی این کتاب در زمینه ی توانایى‌ سخنوری‌ِ نظامى‌ گنجوی‌ سخنانى‌ گفته‌ و از کسان‌ دیگری‌ که‌ پس‌ از او به‌ نظم‌ خسمه‌ و سبعه‌ و نظایر آن‌ پرداخته‌اند، سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌ و برجسته‌ترین‌ آنان‌ را امیرخسرو دهلوی‌، جامى‌، هاتفى‌ و قاسمى‌ شمرده‌ و انگیزه ی خود را در سرودن‌ پنج‌ گنج‌، تأثیر شاعر اخیرالذّکر دانسته‌ است‌. در بخش‌ نخست‌ این‌ مثنوی‌، شاعر ابتدا انگیزه ی خود را در پرداختن‌ به‌ داستان‌ اسکندر بیان‌ داشته‌ و سپس‌ فتوحات‌ و جهانگشایی های‌ او را شرح‌ داده‌ است‌. قسمت‌ اساسى‌ منظومه‌ را موضوع‌ جهانگشایى‌ اسکندر تشکیل‌ داده‌ است‌. عبدی‌ بیگ‌ در ضمن‌ این‌ بخش‌، حکایاتى‌ از سلطان‌ سنجر و دیگران‌ نیز آورده‌ و گاهى‌ نتیجه‌های‌ گوناگون‌ اخلاقى‌ از آنها گرفته‌ است‌.
    او در این‌ بخش‌ به‌ ستودن‌ صلح‌ و آرامش‌ و نکوهش‌ جنگ‌ و کشمکش‌ پرداخته‌ و جنگ‌ افروزی‌ و کین‌ ورزی‌ و دیگر بدی ها و بدخواهی ها را ناروا دانسته‌ است‌. بخش‌ دیگری‌ از این‌ فصل‌ را به‌ ستودن‌ پاره‌ای‌ از خصایص‌ نیک‌ همچون‌ بزرگواری‌، میهمان‌ نوازی‌، دادگری‌ و رعیت‌ پروری‌ اختصاص‌ داده‌ و به‌ پادشاهان‌ توصیه‌ کرده‌ است‌ که‌ به‌ توده ی مردم‌ و سپاهیان‌، همسان‌ بنگرند و از ستم‌ ورزی‌ پرهیز کنند. درپایان‌ این‌ بخش‌ باز به‌ ناتوانى‌ خود در برابر استادان‌ پیشین‌ اشاره‌ کرده‌ است.»‌
    (هدایت ، ۱۳۷۶: ۷۳).
    « بخش‌ دوّم‌ این‌ منظومه‌ با دیباچه‌ای‌ کوتاه‌ آغاز مى‌گردد. شاعر نخست‌ با آوردن‌ داستانى‌، به‌ عماراتى‌ که‌ خواجه‌ رشیدالدّین‌ فضل‌الله‌ در تبریز ساخته‌، اشاره‌ کرده‌ و سپس‌ به‌ شرح‌ بنّاها و دژهایى‌ که‌ اسکندر در شهرهای‌ تسخیر شده‌ ساخته‌، پرداخته‌ است‌. این‌ آگاهی های‌ او جنبه ی تاریخى‌ دقیق‌ ندارد و بیشتر آن‌ برگرفته‌ از اسکندرنامه‌های‌ منظوم‌ و منثور است‌. سراینده‌ در ادامه ی این‌ بخش‌ به‌ بحث‌ در زمینه ی هنر، به‌ ویژه‌ هنر نقّاشى‌ پرداخته‌ و از نقّاشان‌ نام‌ آور آن‌ روزگار یعنى‌ بهزاد و میرک‌ یاد کرده‌ و برای‌ هنر آنان‌ ارزش‌ فراوانى‌ قایل‌ شده‌ است‌. این‌ منظومه‌ با گفتاری‌ پیرامون‌ ویران‌ شدن‌ شهرهای‌ یونان‌ به‌ دست‌ اسکندر و پس‌ از آن‌ مرگ‌ وی‌ و آوردن‌ پیکرش‌ به‌ اسکندریّه‌ و بر تخت‌ نشستن‌ پسرش‌ اسکندروس‌ به‌ جای‌ او پایان‌ مى‌پذیرد آیین‌ اسکندری‌ را عبدی‌ بیگ در ۹۵۰ق‌/۱۵۴۳م‌ به‌ پایان‌ رسانده‌ است‌.»

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تقیّه و جایگاه آن در فقه سیاسی- قسمت ۱۱ ...

    امام صادق ☻ در جواب راوی که از حکم سوگند تقیّه‌ای در مقابل مأمور جمع‌ آوری مالیات( عشّار)- از سوی حکومت ظالم- سوال می‌کند
    می‌فرماید: «إِنْ خَشِیتَ عَلَى دَمِکَ وَ مَالِکَ فَاحْلِفْ تَرُدَّهُ عَنْکَ بِیَمِینِکَ وَ إِنْ رَأَیْتَ أَنَّ یَمِینَکَ لَا یَرُدُّ عَنْکَ شَیْئاً فَلَا تَحْلِفْ لَهُمْ»[۱۷۲]
    اگر بر خون و مالت می‌ترسی سوگند بخور و با سوگندت (شر) او را رد کن و اگر می‌دانی که سوگندت چیزی را از تو دفع نخواهد کرد سوگند نخور.
    در روایت دیگری امام باقر ☻ در جواب زراره اجازه سوگند تقیّه‌ای را برای حفظ اموال می‌دهد و می‌فرماید: «… کُلُّ مَا خَافَ الْمُؤْمِنُ عَلَى نَفْسِهِ فِیهِ ضَرُورَهٌ فَلَهُ فِیهِ التَّقِیَّهُ» [۱۷۳]
    هرگاه مؤمن بر جان خود بترسد ضرورت پیش‌آمده و در آن مورد می‌تواند تقیّه کند
    و هم چنین آن حضرت در سوال راوی چنین می‌فرماید:
    «…وَدِدْتُ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَى أَنْ أُجِیزَ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ کُلَّهَا وَ أَحْلِفَ عَلَیْهَا کُلُّ مَا خَافَ الْمُؤْمِنُ عَلَى نَفْسِهِ فِیهِ ضَرُورَهٌ فَلَهُ فِیهِ التَّقِیَّهُ »[۱۷۴]
    من دوست داشتم که می‌توانستم اموال مسلمانان را با سوگند خوردن در مورد آن‌ ها ( به سلامت) از ( مقابل مأمورین جمع‌ آوری مالیات) عبور دهم در هر موردی که مؤمن برخود بترسد و در آن ضرورت باشد می‌تواند تقیّه کند.
    بنابراین پاسخ سؤال فوق روشن می‌شود به گفته امام باقر ☻ در هر موردی که مؤمن بر خود بترسد می‌تواند از تقیّه استفاده کند و در این مورد فرقی بین جان و مال نمی‌باشد. و برای حفظ هر دوی می‌توان از سپر تقیّه استفاده کرد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    حفظ آبرو

    در مورد تقیّه‌ای که به دلیل حفظ آبرو انجام می‌شود دو حالت ممکن است متصور باشد گاهی مراد از آبرو، آبروی مذهب شیعه یا رهبران شیعیان است و گاهی منظور حفظ آبروی شخص تقیّه کننده است.[۱۷۵]
    جایگاه بحث حالت اول در تقیّه مداراتی است که بعدا به آن پرداخته خواهد شد، تنها در این‌جا به جمله‌ای از امام خمینی ◙ بسنده می‌شود:
    «هر کس از تاریخ مطلع است می‌داند که زمانی بوده است که برای امامان و شیعیان آن‌ ها در کمال سختی و تقیّه بوده که اگر سلاطین و خلفاء آن وقت اطلاع از شیعیان آن‌ ها پیدا می‌کردند، جان و مال و عرض آن‌ ها به باد فنا می‌رفت. امامان از طرف پیغمبر، از جانب خدای عالم مأمور بودند که هر طور شده است، حفظ کنند جان و ناموس و عرض شیعیان را…[۱۷۶]
    اما در حالت دوم که مراد حفظ آبروی شخص تقیّه کننده است گرچه به روایت خاصی دست نیافتیم،اما می‌توان از روایات عامی مانند این روایت استفاده کرد.
    امام باقر ☻ در صحیحه‌ی زراره می‌فرماید:
    «…التَّقِیَّهُ فِی کُلِّ ضَرُورَهٍ وَ صَاحِبُهَا أَعْلَمُ بِهَا حِینَ تَنْزِلُ بِهِ »[۱۷۷]
    تقیّه در هر ضرورتی کاربرد دارد و تقیّه کننده، خود بهتر می‌داند که در چه موردی تقیّه کند.
    و یا روایتی که می‌فرماید: « در هر موردی که آدمی‌زاد، به تقیّه ناچار شود، خدا آن را برایش حلال ساخته است»[۱۷۸]
    به خصوص با توجه به اینکه در موارد زیادی حفظ آبرو بسیار مهم‌تر از حفظ مال می‌باشد و اگر استعمال ضرورت برای حفظ مال، صحیح باشد به طریق اولی برای حفظ آبرو نیز کاربرد دارد[۱۷۹]
    علاوه بر این بعضی از علما در مقام تعریف تقیّه یکی از ارکان مهم آن را حفظ آبرو دانسته و گفته است: تقیّه عبارت است از : «حفظ جان یا آبرو یا مال از شرّ دشمنان.»[۱۸۰]
    و برخی نیز مانند شیخ مفید و شیخ انصاری، با تعابیر عام از قبیل «ضرر دینی یا دنیوی»[۱۸۱] یا «ضرر الغیر»[۱۸۲] تقیّه را تعریف نموده‌اند که می‌توان از آن انواع ضرر، اعم از جانی، مالی، دینی و آبرویی را استنباط نمود.

     

    تعارض تقیّه با امر به معروف و نهی از منکر

    در پایان بحث قبل بیان شد که تقیّه برای حفظ جان و مال و آبروی فرد مسلمان بکار می‌رود. حال ممکن است این سوال مطرح شود که آیا تقیّه با اصل امر به معروف و نهی از منکر تعارض پیدا می‌کند یا نه؟
    بیان شبه: اصل امر به معروف و نهی از منکر از اصول ثابت اسلامی است در بعضی از آیات قرآن[۱۸۳] و هم‌چنین بسیاری از روایات به‌صورت مطلق و بدون استثناء بیان شده است. حال اگر ما تقیّه را به عنوان یک اصل ثابت اسلامی بپذیریم. در بسیاری از موارد امر به معروف و نهی از منکر با ضررهای جانی، مالی و عرضی رو به رو می‌شویم که اصل تقیّه به جلوگیری از آن ضررها دستور می‌دهد و در این موارد که بین اصل تقیّه با امر به معروف و نهی از منکر تعارض پیش می‌آید و به ناچار باید از یکی صرف نظر کرد.
    در پاسخ این شبهه می‌توان چنین گفت که: شیعه اصل تقیّه را به عنوان یک اصل ثابت اسلامی که در عرض احکام اسلامی دیگر همانند نماز و روزه و امر به معروف و نهی از منکر باشد نمی‌پذیرد، بلکه آن را از امور اضطراری دانسته که در حالات فوق‌العاده از آن استفاده می‌شود، در اصطلاح به این امور، احکام ثانویه گفته می‌شود و مقصود احکامی است که بر موضوعاتی که متّصف به حالات فوق‌العاده همانند اضطرار، اکراه … شده‌اند مترتب می‌شود.[۱۸۴]
    مرحوم طیّبی شبستری ◙[۱۸۵] در رابطه با این دو می‌فرماید:
    اصل و اساس در اسلام، امربه معروف و نهی از منکر است و تقیّه یک امر استثنایی و اضطراری است چنان‌که در آیه «الا ان تتقوا منهم تقاه»[۱۸۶] و آیه‌ی «مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنِ‏ُّ بِالْایمَان‏»[۱۸۷]
    تقیّه به عنوان یک موضوع استثنایی و با حرف استثنای( الا) ذکر شده است…
    ایشان امر به معروف و نهی از منکر را «استراتژی» و تقیّه را «تاکتیک» می‌نامند. در تعریف اهل فن «استراتژی» یک خط مشی کلّی و یک برنامه عمومی است که برای رسیدن به هدفی معین وضع می‌شود، در حالی که «تاکتیک» عبارت است: از استفاده از این برنامه و اداره‌ی نیروهای جمع‌ آوری شده در میدان جنگ در یک تشبیه نظامی. اگر مراحل به سه مرحله‌ی هجوم، دفاع و عقب‌نشینی تاکتیکی تقسیم شود «تقیّه» سومین مرحله از این مراحل است.[۱۸۸]
    نتیجه آن که: امر به معروف و نهی از منکر دو حکم اولی هستند که در بعضی از موارد به وسیله‌ی حکم ثانوی تقیّه از کار افتاده و وظیفه اولی مکلّف به وظیفه ثانوی منتقل می‌شود، هم چنان‌که گاهی وظیفه وضو و غسل به تیمم بدل می‌گردد. اما چنین نیست که شیعه در همه موارد تقیّه را بر این دو اصل مقدم بدارد بلکه در موارد تعارض، با اهمیّت سنجی، از اصل تقدیم اهم بر مهم استفاده می‌کند.
    مثلا اگر مورد معروف یا منکر امرکم اهمیّتی باشد که به واسطه‌ی آن جان یا مال فراوان یا آبرو از دست می‌رود از تقیّه استفاده می‌کند اما اگر مورد معروف و منکر امری مهم باشد، در این گونه موارد تقیّه را حرام دانسته و به اجرای این دو اصل اقدام می‌کند و حتی همانند امام حسین ☻ برای اجرای این دو اصل جان خود و خاندانش را نیز فدا می‌سازد.

     

    ب- تقیّه مداراتی

    امروزه بیش از هر زمان دیگر جهان اسلام، متاسفانه دستخوش بحران‌هایی است که بخش بزرگی از آن ناشی از فقدان انسجام و هم‌گرایی است. تعدد فرق و مذاهب اسلامی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در این شکاف‌ها، ایجاب می‌کند تا هر حرکت دلسوزانه‌ای که در جهت خروج از این بحران صورت گیرد، جستجو گردد.
    «تقیّه مداراتی» در اندیشه شیعه پاسخی به این نیاز است که در راستای تحکیم و بسط پایه‌های اخوت اسلامی، تشریع شده است. تا شیعه با چشم‌پوشی از برخی از وظایف فردی در شرایط خاص ضمن این‌که موجب تحریک عواطف و تعصّبات فرقه‌ای نگردد به شکل‌گیری جو تفاهم و اعتماد کمک کند.
    مدارا در لغت از «دری» به معنای کتمان دشمنی،[۱۸۹] نرم خویی، حسن معاشرت با مردم و تحمل آن‌ ها به منظور دوستی، می‌آید.[۱۹۰] تحمل و ملاطفت در برابر چیزی که در دل مورد پسند نیست معنای اصلی این واژه را تشکیل می‌دهد.
    و در اصطلاح تقیّه مداراتی عبارت است از: جلب دوستی مخالف، به سبب وحدت کلمه، بی‌ آن‌که ضرری از سوی او شخص را تحریک کند.[۱۹۱]
    از رسول مکرم اسلام ☺ درباره اهمیّت مدارا نقل شده که می‌فرماید:
    «أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاهِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِتَبْلِیغِ الرِّسَالَهِ» [۱۹۲]
    پروردگارم مرا به مدارا کردن با مردم امر کرده همانطور که به ابلاغ رسالت دستور داده است.
    و هم چنین از حضرت امیر ☻ نقل شده که می‌فرماید: «رأس‌السّیاسه استعمال الرفق»[۱۹۳]
    پایه و اساس سیاست و مردم داری به کارگیری رفق و مداراست.
    این نوع تقیّه به منظور حسن معاشرت و ایجاد رابطه و مناسبات دوستانه و محبت‌آمیز با مخالفان، مسلمانان مذاهب و فرق اسلامی و سایر ادیان تشریع و مشروعیّت یافته است. که در حقیقت نشان دهنده اهتمام مذهب تشیّع به حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان می‌باشد و نهایت انعطاف پذیری این مذهب را برای همگان به نمایش می‌گذارد.
    در این نوع تقیّه، بر خلاف انواع تقیّه‌های دیگر (خوفی و کتمانی) پنهان‌کاری برای حفظ جان و مال و … نیست بلکه عمل نکردن موقت به بعضی از عقائد برای جلب نظر آن‌ هاست.
    چنان‌که امام صادق ☻ در تفسیر آیه‌ی (و قولوا للنّاس حسنا)[۱۹۴] به خوبی سخن بگویید. می‌فرماید: با همه‌ی مردم چه مؤمن و چه مخالف با نیکی سخن بگویید زیرا این کار مؤمنین را شادمان می‌کند و اما سخن گفتن با مدارا موجب جذب مخالفان به ایمان می‌شود.[۱۹۵]
    از آن‌جایی که دیدگاه‌های فقها، در تقیّه مداراتی، متفاوت است و برای پرهیز از طولانی شدن این بحث، تنها به دیدگاه حضرت امام خمینی ◙ درباره تقیّه مداراتی می‌پردازیم.

     

    دیدگاه امام خمینی ◙ درباره تقیّه مداراتی

    امام خمینی ◙ با توجه به اهمیّت مسئله تقیّه مداراتی و نیاز جهان اسلام به وحدت که در سایه عمل به این تقیّه شکل می‌گیرد، این قسم از تقیّه را جداگانه مطرح کرده است و عبادت همراه تقیّه مداراتی را از برترین و با فضیلت‌ترین عبادات دانسته است. و از سیاق روایات بدست می‌آید که این نوع تقیّه اختصاص به تقیّه از عامه دارد. [۱۹۶]

     

    فلسفه تقیّه مداراتی

    امام خمینی ◙ می‌فرماید: «شاید سرّ این همه ترغیب و سفارش روایات به تقیّه مداراتی، در نظر گرفتن صلاح حال مسلمانان باشد که به وسیله تقیّه مداراتی به وحدت کلمه برسند و متفرق نشوند تا اینکه میان سایر ملت‌های دنیا، ذلیل نشده و تحت سیطره بیگانگان و سلطه کفار در نیایند و شاید این همه سفارش به تقیّه مداراتی به خاطر صلاح حال شیعیان باشد. به خاطر ضعف آن‌ ها – مخصوصا در زمان‌های گذشته- که عدّه و عدّه آن‌ ها ( یعنی قدرت و جمعیت آن‌ ها) کم بود و اگر مخالفت با تقیّه می‌کردند در معرض نابودی و انقراض قرار می‌گرفتند[۱۹۷]
    حضرت امام ◙ نظریه‌ی فقهی خود را درباره حکم این نوع تقیّه چنین بیان می‌دارد:
    «همانا جواز تقیّه مداراتی- بلکه وجوب آن- وابسته به خوف و ترس برخود و دیگران نیست» بلکه علی الظاهر مصلحت‌های نوعی و همگانی سبب ایجاب و وجوب تقیّه از مخالفان گشته است، پس این نوع از تقیّه و پنهان نمودن اسرار، واجب است گرچه شخص در امان بوده و ترس برخود و دیگران نداشته باشد.[۱۹۸]

     

    مبانی فقهی تقیّه مداراتی

    آن‌چه در این قسمت تبیین می‌شود با این پیش فرض خواهد بود که مشروعیّت تقیّه مداراتی اجمالا در بین شیعه مسلّم است. و عمده دلیل بر تقیّه مداراتی روایات است که در این‌جا فقط به چند نمونه بسنده می‌کنیم.
    الف- صحیحه هشام الکندی
    «الْکِنْدِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ☻ یَقُولُ إِیَّاکُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا یُعَیِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ یُعَیَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ کُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَیْهِ زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْهِ شَیْناً صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا یَسْبِقُونَکُمْ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَیْرِ فَأَنْتُمْ أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنَ الْخَبْ‏ءِ قُلْتُ وَ مَا الْخَبْ‏ءُ قَالَ التَّقِیَّهُ »[۱۹۹]
    مبادا عملی انجام دهید که بواسطه آن ما را سرزنش کنند، زیرا فرزند بد با اعمال بدش باعث سرزنش پدرش خواهد شد ( یعنی شما به منزله فرزندان مایید) شما برای رهبران خود زینت باشید. نه اینکه زشتی و عیب را برای آنان به ارمغان آوری. در میان جماعات آنان نماز گذارید ، بیمارانشان را عیادت کنید و در تشییع جنازه‌هایشان شرکت کنید. و مبادا در کار نیکی ، آن‌ ها از شما سبقت گیرند. که شما بدان سزاوارترید. به خدا سوگند، او به هیچ چیزی عبادت نشده است که نزدش محبوب‌تر از تقیّه باشد.
    از این حدیث شریف دو نکته قابل برداشت است
    ۱: تقیّه مداراتی در هر زمانی مطلوب است خواه شیعه در اقلیّت بوده و زمام حکومت بدست اهل سنّت باشد و از ترک آن خوف ضرر باشد. و خواه شیعه در اکثریّت بوده و حکومت بدست شیعه باشد و خوف ضرری در کار نباشد و دلیل بر مطلوب بودن این نوع تقیّه در هر زمانی این است که برای اجرای آن خوف از ضرر لازم نیست.
    علاوه بر این، روایاتی که مشروعیّت تقیّه مداراتی را به اثبات می‌رسانند، اطلاق دارند. و به دلالت خود، هر زمانی را شامل می‌شوند.
    ۲: یکی از تفاوت‌های تقیّه مداراتی با تقیّه خوفی در این است که در تقیّه خوفی اگر مؤمن ناچار شود کار حرامی انجام دهد برای او جایز است مگر کشتن مؤمن اما در تقیّه مداراتی انجام کار حرام حلال نمی‌شود زیرا در اجرای تقیّه مداراتی خواسته شده است که شیعیان در اجتماعات دینی بقیه گروه‌ها شرکت کنند، در مساجد با آن‌ ها باشند، مریض‌های آن‌ ها را عیادت و امواتشان را تشییع نمایند پس مطلوب، انجام کارهای نیک و امور دینی است نه ترک واجب و یا انجام کار حرام.
    ب- صحیحه عبدالله بن سنان
    « مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ فِی آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ کِتَابِ الْمَشِیخَهِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ☻ یَقُولُ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَکْتَافِکُمْ فَتَذِلُّوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً ثُمَّ قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِی مَسَاجِدِهِم‏»[۲۰۰]
    عبدلله بن سنان گفت شنیدم که امام صادق ☻ فرمود : شما را به تقوی خداوند بزرگ سفارش می‌کنم و این که مردم را بر خود چیره نکنید که خوار خواهید شد، خداوند در کتابش می‌فرماید: با مردم به نیکی سخن گویید . سپس ادامه داد: از بیمارانشان [ اهل سنّت] عیادت نمایید، در تشییع جنازه‌هایشان حاضر شوید به نفع یا علیه‌شان شهادت دهید و با آن‌ ها در مسجدهایشان نماز گذارید.
    ج- حدیث زید شحّام
    « وَ رَوَى عَنْهُ ☻ زَیْدٌ الشَّحَّامُ أَنَّهُ قَالَ یَا زَیْدُ خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ صَلُّوا فِی مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَکُونُوا الْأَئِمَّهَ وَ الْمُؤَذِّنِینَ فَافْعَلُوا فَإِنَّکُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِکَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِیَّهُ رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا کَانَ أَحْسَنَ مَا یُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ وَ إِذَا تَرَکْتُمْ ذَلِکَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِیَّهُ فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرٍ مَا کَانَ أَسْوَأَ مَا یُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ »[۲۰۱]
    زید حشام از امام صادق ☻ روایت کرده که امام فرمود: ای زید! با مردم طبق اخلاق آن‌ ها رفتار کنید . در مسجدهایشان نماز گذارید. بیمارانشان را عیادت کنید و در تشییع جنازه‌هایشان حاضر شوید و اگر توانستید امام جماعت یا مؤذن شوید. این کار را بکنید، که اگر شما چنین رفتار کنید. خواهند گفت : این‌ها جعفری هستند. خداوند جعفر را رحمت کند که چه نیکو اصحابی تربیت کرده است و اگر چنین رفتار نکنید، خواهند گفت: این‌ها جعفری هستند، خداوند جزای جعفر را بدهد که بد اصحابش را تربیت کرده است.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه‌ی سبک شناسانه‌ی حبسیّات مسعود سعد سلمان با حبسیّات خاقانی- قسمت ۱۱ ...

    اتفاقاً خاقانی هم مانند مسعود پسرش را از دست داده و او را مرثیه گفته است که می‌توان آن مراش را با همدیگر سنجید و به تفاوت سبک و اسلوب آن دو استاد پی برد. امّا در مقام ارزشگذاری و داوری نهایی باید اذعان داشت که توجه خاقانی به بدیع و بیان یعنی به نحوه تناسبات لفظی پیشرفته تر از مسعود سعد است. همانطوری که خود مسعود سعد نسبت به شاعران سلف خود چنین حالتی دارد.
    اکنون به مطلع سه قصیده از حبسیّات خاقانی نیز اشاره می‌گردد.
    روزم فرو شد از غم و هم غمخوری ندارم
    رازم بر آمد از دل و هم دلبری ندارم
    هر صبح پای صبر به دامن در آورم
    پرگار عجز گرد سرو تن در آورم
    غصّه بر هر دلی که کار کند
    آب چشم آتشین نثار کند

     

    ۳-۹- توجه خاقانی به مسعود

    براساس نظر کریستوا آثار فیلسوفان بزرگی چون افلاطون و ارسطو را هم نمی توان یکسره اصیل و بی سابقه دانست. [با توجه به اصل توارث اندیشه ها filiation] زیرا نظرریات ایشان نیز ریشه در اندیشه ها، مفاهیم و نقل قول‌های پیش از خود دارند. (پاینده، ۱۳۸۶: ۳۳)
    «گویندگان بزرگ و خداوندان قریحه‌های بلند قابلیّت جذب دارند. هرچه خوب و زیبا و خوش آهنگ است می‌گیرند و در بوته‌ی ذوق خدادادی خود ذوب می‌کنند و پس از آن به صورت دیگری که آفریده‌ی ذوق سلیم انهاست بیرون ریخته می‌شود. به عبارت دیگر از کثرت مطالعه و احاطه برگفته‌های استادان پیشین در ذهن حافظ ذخیره ای تهیّه شده، قریحه تشنه و زیبا و هر انچه زیبا و معتبر بوده است هضم کرده و بالنتیجه ملکه و قوّه ای در وی نشو نمایافته و آنچه پس داده مولود آن قوّه و ملکه است، از این رو حتّی تعبیرات صریح دیگران در زبان حافظ موزون تر افتاده چنان که از مقایسه‌ی کلمات و تعبیراتی که در ابیات خاقانی و حافظ قرار گرفته است این معنی به خوبی استنباط می‌شود.» (دشتی،۱۳۸۱: ۱۰۳)
    ورونیک. م.فوتی در کتاب هیدگر و شاعران [۶۰]می نویسد: «زبان در نهایت دل به دریا زدن خود برای اینکه شکل شاعرانه است که، همچون «حرکت رقص» به وسیله‌ی زن جوانی رقصیده می‌شود که در لحظه ای به ثبات پویایی از زمین بر شده‌ی یک شکل کمال یافته دست می‌یابد و این حرکت رقص چنان زیباست و توفیق زن جوان بدان حد است که شاعر غزل‌های خود را به خاطره‌ی او اهداء می‌کند:
    تو ای هنوز کودک
    حالت رقص را کامل کن، به هیئت ناب تصویر ستارگان
    چنان رقص هایی که ما در آنها
    بر فضای بسته‌ی نظم طبیعت،
    لمحه ای چیره می‌شویم.
    (sonnets,11,28,werke,1,69)
    به گفتهه‌ی هیدگر این ابیات با توازی‌های حیرت انگیز اندیشه و واژه گزینی شان با بدیهه سرایی ها، آن «جرأت عظیم تری» را نشان می‌دهد که به مدد آنها از «نظم بسته و راکد طبیعت» فراتر می‌رویم.
    (دست غیب،۱۳۷۶: ۱۳۲)
    خاقانی به اشعار مسعود توجه داشته است و در بیان اسلوب او می‌گوید که مسعود بیشتربه سبک خراسانی و اشعار عنصری متمایل بوده است (مسعود شاعر اوایل قرن ششم و خاقانی اواخر قرن ششم است، لذا مسعود بیشتر به سبک خراسانی و خاقانی بیشتر به سبک عراقی نزدیک است.) خاقانی در مطاوی دیوان گاه گاهی در باب ماهیّت ادبیات، نقد شاعران و سبک‌شناسی و فنون مختلف شعر نظریاتی ارائه نمده است که بسیار نو و تازه است ولیکن پرداختی به انها محتاج رساله‌های متعددی است که در اینجا مقصود ما نیست. در مورد مسعود می‌گوید: پیرو و دنباله رو عنصری است امّا خود به عنصری طعنه زده است. (که در اشعار بازمانده از مسعود چنین مطالبی دیده نمی شود.) و این نکته را برای پرورش معانی و در مقام تمثیل به کار برده است. آن جا که شعر و شاگردان خود را بلای خود می‌داند.
    قطعه بسیار عالی زیر از خاقانی که در حقیقت گونه ای نقد ادبی است من باب التذاذ نویسنده و خواننده که یکی از اهداف ادبیات است نقل می‌شود:
    خاقانیا ز دل سبــکی ســرگــران مباش
    گوهر که زاده‌ی سخن تُست خصم تست
    گرچه دلت شکست ز مشتی شکسته نام
    بر خویشتن شکسته دلی چون کنی درست؟
    چون مصطفی نیابی چه معرفت چه جهل
    چون زال زر بینی چه سیستان چه بست
    مسعود سعد نه سوی تو شاعری است فحل؟
    کاندر سخنش گنج روان یافت هر که جست
    بر طرز عنصری رود و خصم عنصری است
    کاندر قصیده هاش زند طعنه‌های چُست
    آتش ز آهن آمــــد وز او گشت آهـن آب
    آهن زخاره زاد و از او گشت خاره سست
    فــرزنــد عاق ریش پـــدر گیــرد ابتــدا
    فحل نبهره دســـت به ما در زنــد نخست
    حیف است این ز گردش ایّام و چاره نیست
    کایـــن ناخنه به دیـــده‌ی ایام درِبــرُســـت ( زندانی نای ، ۱۳۸۸ :۴۰ )
    چون هدف ما در این مطالعه بیشتر سبک‌شناسی بیان و صور خیال است نه جامعه شناسی ادبی و لذا مقایسه‌های حبسیّه‌های مسعود سعد را با حبسیّه‌های دیگر در همین جا به پایان می‌برم، زیرا در پهنه‌ی ادب فارسی جز حبسیّه‌های خاقانی، همسنگ حبسیّه‌های مسعود نیست. پیداست که این سخن ما به معنی نفی حبسیّه‌های دیگران نیست. چنانکه حبسیّه‌های فرخی یزدی و حبسیّه‌های ملک الشعرا ی بهار (که در آن ها به حبسیّه‌های مسعود هم نظر داشته است) هر یک خود شاهکاری است. قول دیگری را هم که باید آن اضافه کنم این است که احتمالاً مرحوم دکتر مهندس حمیدی هم در ادب فارسی حبسیّه هایی سروده است که ما به آن ها دسترسی نداریم و چنانکه به آنها دسترسی داشتیم در اینجا مطرح می‌کردیم چرا که ندیده و نشنیده مطمئنیم که در سرودن برخی از ان حبسیّه ها به اقتضای قصاید مسعود و خاقانی _که حافظه‌ی حافظ کلام دریش مملو از آن ها بود[۶۱]_ رفته است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۳-۱۰- سه دبستان شعری در قرن ششم

    درمطالعات سبک شناسانه به این امر واقفیم که در قرن ششم سه دبستان شعری در ایران دایر بوده است که به این هر سه مکتب و یا دبستان شعری فهرست وار اشاره می‌کنیم.

     

     

    سبک خراسانی: شاعرانی چون معزّی و ادیب صابر تقریباً همان سبک خراسانی قرن چهارم و پنجم را ادامه می‌دادند.

    سبک ارّانی یا آذربایجانی: که در حوزه‌ی شمال غربی ایران به ریاست ابوالعلاء گنجوی دایر بود و شاعرانی چون خاقانی و فلکی شروانی و مجیرتبلیغاتی و نظامی گنجوی به ان اسلوب می‌سرودند. این هر دو مکتب در اواخر همان قرن ششم به کلّی تعطیل شدند.

    مکتب شعری عهد سلجوقی یا بین بین: که از همه مهم تر است و بعداً منجر به سبک عراقی شد. شاعران این مکتبند که سبک خراسانی را به سبک عراقی تغییر دادند.

    ۳-۱۱- مختصات اسلوب شعری عهد سلجوقی یا بین بین

    مهم ترین مختصه‌ی اسلوب شعری عهد سلجوقی یا سبک بین استفاده از معلومات علمی در شعر است که پایه‌ی گذار آن ابوالفرج رونی است. درست است که مختصات زبانی همان مختصات زبانی سبک خراسانی است امّا از نظر فکری و ادبی شعر دچار تغییراتی محسوس گردیده است. توجه مسائل انفسی (=ذهنی و انتزاعی) و سوبژکتیو و نحله‌های فکری و معلومات عصری و آموزه‌های حکمی و شبه عرفانی و بدیع و بیان از مختصات این نوع شعر است. که از نمایندگان معروف این شیوه از همه نامبردارتر مسعود سعد و انوری است.
    از تحوّلات و دگرگونی‌های اساسی که در شعر شاعران این مکتب دیده می‌شود این است که در کنار قصیده گاه گاهی غزل نیز می‌سرایند که بعد ها قصیده‌ی این مکتب از بین می‌رود. و تنها غزل است که در سبک عراقی اساس این سبک است. درست است که در شعر برخی شاعران سبک عراقی مثلاً سعدی قصیده هم دیده می‌شود. امّا این قصیده دیگر آن قصیده سبک خراسانی یا سبک آذربایجانی نیست. سعدی یکی از این کسانی است که مرگ قصیده را اعلام کرد و به پند و اندرز شاهان پرداخت.
    به نوبتند ملوک اندر این سپنج سرای کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای «سعدی»

     

     

     

    ۳-۱۲- مسعود سعد نماینده سبک عهد سلجوقی یا بین بین

    علّت اینکه در این پژوهش مسعود را نیز از نمایندگان عهد سلجوقی و سبک بین بین قلمداد نمودیم این است که اوّلا در شعر او مختصاتی از سبک خراسانی از قبیل: ویژگی‌های زبان فارسی کهن، مفاخره، انواع تکرار از قبیل رّد الصدر و غیره دیده می‌شود و دیگر اینکه برخی از مختصات سبک عراقی را نیز حائز است. از قبیل بدیع معنوی مثل انواع ایهام (ایهام تناسب و تضاد و ترجمه و تبادر و اسلوب الحکیم و استخدام) و استفاده از ابزارهای بیانی چون تشبیه و استعاره در نقاشی‌های شعری و بیان عواطف و احساسات و هم تا حدودی مانند انوری مصطحات علمی دوره‌ی خود را در شعر وارد کرده است.
    نکته‌ی دیگر اینکه در توضیح اسلوب شاعری مسعود سعد حائز کمال اهمّیت است این است که محبوس بودن هزده ساله (هجده ساله) او باعث شد تا به بیان مسائل حاد عاطفی و احساسی و شخصی بپردازد که تا روزگار او مسبوق به سابقه نبوده است. بنابراین برای نشان دادن این تفاوت سبکی به راحتی می‌توان بین اشعار که در زندان سروده با اشعاری که خارج از زندان سروده است تفاوت گذاشت. یک نمونه از اشعاری که در زمان رهایی و خارج از زندان سروده است با مطلع زیر است:
    به نظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
    مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
    قصیده‌ی مزبور به همان اسلوب خراسانی است. مسائل مواج در آن جنبه‌ی آفاقی و بیرونی دارد. حال انکه قصاید حبسیّه او مثلاً:
    تیر و تیغ است بر دل و جگرم
    غــم و تیمار دختــر و پسـرم
    به اسلوب عاطفی اشعار سبک عراقی نزدیک است. امّا درست آن است که در یک داوری علمی و عاری از هر گونه اغراض disinterested به اصطلاح خالی از شائبه‌ی هر گونه اغرض اسلوب او را اختلاطی (=آمیزشی) از هر دو روش (خراسانی و عراقی) بدانیم که از همین روی امتیازی یافته که نه این است و نه آن. چنانکه اگر دقیق شویم گاهی در یک بیت او می‌توانیم این هر دو تمایل را ببینیم. مثلاً در بیت زیر:
    خونی که ز سرخ لاله بگشایم
    انــدر تـــن زار ناتـوان بندم
    «خونی که از سرخ لاله می‌آید به معنی اشک یادآور شیوه‌های بیانی سبک عراقی است، حال آن که فعل گشادن در مصراع اوّل و کلّ مصراع دوم به اسلوب خراسانی است.»
    امّا خود مختصات شعر عهد بین و بین از قبیل استفاده از معلومات علمی ان دوره از جمله اصطلاحات نجومی در شعر مسعود فراوان است. پایه گذار این نوع شاعر معاصر او «ابوالفرج رونی» است که زمانی با هم دوست بودند. (شمیسا،۱۳۸۸: ۵۲)

     

    ۳-۱۳- معاصران مسعود سعد

    معاصر دیگر او سنایی است که از ارادتمندان مسعود بود و دیوان او را نیز گرآورده است. مسائل شرعی و اخلاقی و عرفانی را وارد شعر کرد که در شعر مسعود بازتابی ندارد. البته شعر مسعود از نکات اخلاقی و اندرزی خالی نیست. ولی چون در سبک‌شناسی آنچه مهم است فرکانس ها و بسآمد هاست و لذا این جنبه در او تشخیص ندارد همانطوری که نکات عرفانی و صوفیا نه در دیوان خاقانی کم نیست؛ «ولی آشنایی بیشتر با خاقانی به ما نشان می‌دهد که شیوه‌ی تفکّر صوفیانه وارسته در روی اصیل و او مردی است متشرّع و به درجه ای مقیّد به ظواهر شرع که متابعت از فلسفه و احکام عقل را تخطئه می‌کند:

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:35:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ایراد به نامشروع بودن دعوا- قسمت ۲ ...

    ایراد به نامشروع بودن دعوا که به معنی مخالف بودن آن با مقررات قانونی یا موازین شرعی است، یکی از ایرادات دادرسی محسوب می­گردد که در قانون آیین دادرسی در بند ۸ ماده ۸۴ به آن اشاره گردیده است و ضمانت اجرای آن در ماده ۸۹ و زمان طرح آن در ماده ۸۷ همان قانون بیان گردیده است. با این حال، در بعضی از موارد عملا” با مشکلاتی در خصوص ایرادات مواجه می شویم؛ از جمله ماده ۹۰ همان قانون که به صورت مجمل در مورد طرح ایراد خارج از زمان مقرر تصمیم گرفته است. ایراد عدم مشروعیت مورد دعوا زمانی مطرح می‎شود که آن‎چه خواهان مطالبه نموده مشروع نباشد. با توجه به اینکه در قانون در مورد ایراد به نامشروع بودن دعوا به جز یک بند از یک ماده در قانون آیین دادرسی مدنی اشاره دیگری به آن نگردیده است و حقوقدانان بزرگ که در حیطه ایین دادرسی مدنی به تحقیق و تالیف و اظهارنظر پرداخته اند، در این خصوص به توضیحات اندکی اکتفا نموده اند ، هنوز ابهامات و اجمالات زیادی، ذهن یک پژوهش گر کنجکاو را درگیر بسیاری از سوالات می­نماید. در این تحقیق به شناسایی مفهوم و ماهیت ایراد نامشروع بودن دعوا و ابهامات قانونی می پردازیم.

     

     

    واژه­ های کلیدی: ایردات، نامشروع، دعوا، دفاع

     

     

    فهرست مطالب
    عنوان صفحه
    فصل اول: طرح پژوهش
    ۱-۱-مقدمه و بیان مسأله ۳
    ۱-۲- سابقه پژوهش ۵
    ۱-۳- سوالات پژوهش ۶
    ۱-۴- فرضیه پژوهش ۷
    ۱-۵- اهمیت و ضرورت پژوهش ۷
    ۱-۶- اهداف پژوهش ۷
    ۱-۷- روش انجام پژوهش ۸
    ۱-۸- ترتیب نگارش ۹
    فصل دوم: مفهوم شناسی ایراد نامشروع بودن دعوا
    ۲-۱- طرح مساله ۱۳
    ۲-۲- تاریخچه ۱۴
    ۲-۳- مفهوم شناسی ۱۶
    ۲-۳-۱- مقایسه مفهوم ایراد با دفاع ماهوی و مانع رسیدگی ۱۶
    ۲-۳-۱-۱- دفاع ماهوی ۲۰
    ۲-۳-۱-۱-۱- مطالعه ایراد نامشروع بودن دعوا از حیث ماهیت دفاعی ۲۰
    ۲-۳-۱-۱-۲- مطالعه ایراد نامشروع بودن دعوا از حیث شکلی ۲۹
    ۲-۳-۱-۲- ایراد ۳۳
    ۲-۳-۱-۳- مانع رسیدگی ۳۵
    ۲-۳-۲- نامشروع ۴۱
    ۲-۳-۲-۱- نامشروع شرعی ۴۱
    ۲-۳-۲-۲- نامشروع قانونی ۴۳
    ۲-۳-۳- دعوا ۴۸
    فصل سوم: مبانی مشروعیت دعوا
    ۳-۱- طرح مسئله ۵۵
    ۳-۲- مبانی مشروعیت ۵۶
    ۳-۲-۱- مبانی مشروعیت حق طرح دعوا ۵۶
    ۳-۲-۲- مبانی مشروعیت حق مورد ادعا ۶۱
    فصل چهارم: مقایسه نامشروعیت دعوا با مفاهیم مشابه
    ۴-۱- طرح مساله ۶۷
    ۴-۲- مقایسه دعوا با خواسته ۶۸
    ۴-۳- مقایسه مشروعیت دعوا با منفعت دعوا ۷۴
    فصل پنجم: اوصاف و جایگاه قانونی ایراد نامشروع
    ۵-۱- طرح مسئله ۷۹
    ۵-۲-اوصاف ۷۹
    ۵-۳- جایگاه قانونی ۸۱
    نتیجه گیری ۸۹
    پیشنهادات ۹۱
    منابع ۹۵
    فصل اول:
    طرح پژوهش

     

    ۱-۱-مقدمه و بیان مسأله

    انسان موجودی اجتماعی است و براساس ذات و سرشت خود نیازمند آن است که با همنوعان خویش ارتباط برقرار سازد. هدف از ارتباطات اجتماعی، برآوردن نیازهای جسمی و روحی است. بنابراین برقراری ارتباط به هر شکل و به هر نحو ممکن، ابتدا به ساکن مثبت و سازنده ارزیابی می شود. با این حال، مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، ارتباطات انسانی نیز خالی از جوانب منفی نیست.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در جامعه اختلاف بین افراد با توجه به ارتباطات پیچیده و گسترده میان آنان، امری اجتناب ناپذیر است. در میان این اختلافات هر یک از طرفین در پی احقاق حق خویش می باشد. درهر کشمکش پنهان و آشکار، هرکس چنین می انگارد که حق وی زایل شده و دیگری به ناحق به موقعیتی دست یافته که سزاوار آن نبوده است. در بسیاری موارد این احساس بی عدالتی به هیچ وجه منجر به حرکتی پویا به سمت احقاق حق نمی شود اما گاهی نیز اشخاص ندای و جدان خویش را بی پاسخ نگذارده و به سمت احقاق حق روانه می گردند. عدم احقاق حق اشخاص در سطح وسیع، موجب برهم خوردن نظم جامعه است. همچنین موجب بی اعتمادی مردم به قانون و مجریان آن می شود که این امر، یکی از تهدیدهای مهم حکومتها به شمار رفته و پایه های حکومت را متزلزل می سازد. به عبارت دیگر، هدف از تشکیل حکومت ها برقراری نظم و امنیت در جامعه است اما اگر حکومت به این وظیفه خود عمل نکند، بی اعتمادی سراپای جامعه را فراگرفته و تفویض قدرت از مردم به حکومت به هدف مطلوب خود نخواهد رسید.حتی گاه این برهم خوردن نظم چنان شدید است که قانون آن را جرم انگاری کرده و به دادستان به عنوان مدعی العموم اختیار و یا حتی تکلیف می دهد که به احقاق حق برخیزد. دراین موارد، این بی نظمی، عنوان مجرمانه به خود می­گیرد.
    همه این موارد، حاکی از اهمیت احقاق حق ورعایت عدالت[۱] در جامعه است که هم در سطح فردی و خرد اثرگذار است و هم در سطح وسیع اجتماع می تواند موثر و کارساز باشد. با این حال، احقاق حق شخصی، بدون مراجعه به دادگستری مجاز شمرده نشده است . به عبارت دیگر، اگر در یک جامعه هرکس بخواهد به دنبال احقاق حق خویش برآید، قانون در جامعه کمرنگ خواهد شد. در چنین جامعه‌ای قانون زور و جنگل حاکم می گردد؛ در چنین اجتماعی همیشه حق با کسی است که قدرت بیشتری دارد. شعار معروف دوره جنگ جهانی دوم، گواهی بر این امر است در ایتالیا نهادینه شده بود که همیشه حق با موسولینی[۲]است[۳].(Richard, 1981: 424) همان بی اعتمادی که در جامعه بدون قانون به وجود می آید در چنین جامعه ای نیز پدید خواهد آمد. به عبارت دیگر، مگر نه این است که هدف از تشکیل حکومت ها برقراری نظم است، بنا به حکم عقل، لازمه برقراری نظم در جامعه، ایجاد دستگاه قضایی است که دادخواهی مظلومان را در برابر بیدادگران پاسخ گوید.
    این مطلب ناگفته پیداست که در تمام جوامع متمدن امروزی رعایت می شود و دستگاه قضایی برای احقاق حق اشخاص پدید آمده است. حتی اگر در قوانین هم به این مطلب اشاره نشده باشد، ناگفته بدیهی است و عقل بر آن صحه می گذارد. با این حال در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز این مطلب مورد تذکر قرار گرفته است. در اصل صد و پنجاه و نهم (۱۵۹) قانون اساسی مقرر داشته شده که : «مرجع رسمی تظلمات و شکایات دادگستری است. تشکیل دادگاه ها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است.» بنابراین اگر چه احقاق حق اهمیت والایی دارد اما اجرای آن نیز باید بر اساس قانون و به وسیله قانون باشد. بنابراین حتی اگر کسی مدعی باشد که براساس قانون می خواهد حق خود را مطالبه کند ناگزیر از مراجعه به مراجع قضایی است که طبق قانون تشکیل شده اند و نمی تواند خود به اجرای قانون مبادرت ورزد.
    در مواردی هم که گاهی در متون فقهی یا قانونی چنین اختیاری به اشخاص اعطا شده است لازم به ذکر است که اولا این موارد به صورت استثنایی بوده بنابراین در موارد مشکوک، اصل عدم اجرا شده و در موارد اجرا نیز به قدر متیقن اکتفا می گردد. ثانیا حتی در این موارد استثنایی نیز منشا اختیارات اشخاص، قانون است. به بیان دیگر، چون قانون اجازه داده است، اشخاص می توانند راسا به احقاق حق بپردازند. از جمله این موارد استثنایی در متون فقهی می توان به مقاصه[۴] اشاره کرد که البته تحت شرایط خاص خود اعمال می شود. در متون حقوقی و مجموعه های قوانین نیز میتوان دفاع مشروع را در این زمینه به عنوان نمونه یاد کرد که آن هم تحت شرایط خاص خود و به صورت استثنایی امکان پذیر و میسر است[۵]. با توجه به این که بررسی این موارد از موضوع این نوشتار خارج است، سخن کوتاه کرده و خلاصه آن که احقاق حق علیرغم اهمیت والای خود، فقط و فقط در چهارچوب قانون امکان پذیر است. به عبارت دیگر، در یک جامعه متمدن اصل بر این است که اشخاص حق ندارند دادرس خویش و مجری عدالت باشند؛ بلکه باید به حکم قانون سر فرود آورده و از آن تبعیت کنند.بر همین اساس، فصل اختلافات خصوصی، از وظایف دادگستری است و هیچ کس حق ندارد رأساً و بدون مراجعه به دادگستری در مقام احقاق حق خود و دفاع از حقوق خود بر آید.
    برای مراجعه به دادگستری نیز قانون راهکارها و شرایطی را مقرر داشته است تا بدین وسیله حقوق اشخاص محفوظ بماند و مورد تعرض قرار نگیرد. این امر در راستای حفظ حقوق اشخاص بوده و برای جلوگیری از تضییع حقوق آنهاست. برهمین مبنا، اگر طرح دعوی بر طبق شرایط قانونی صورت نگیرد، از نظر قانون مردود بوده و مراجع قضایی به آن ترتیب اثر نمی­دهند.یکی از این جهات رد، نامشروع بودن دعواست که در بند ۸ ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ مورد اشاره قرار گرفته است. برطبق این ماده خوانده می تواند ضمن پاسخ نسبت به ماهیت دعوا ایراد کند یکی از این موارد، بر طبق بند ۸ موردی است که دعوا مشروع نباشد. عبارت قانونی کوتاه اما مجمل است. در این ماده هیچ تعریفی از مشروعیت ذکر نشده و مشخص نیست از نظر قانونگذار چه چیزی نامشروع محسوب می شود.
    همچنین، در صدر ماده اعلام شده که خوانده «ضمن پاسخ نسبت به ماهیت دعوا» می تواند ایراد کند. در دید اول چنین به نظر می رسد که مشروعیت یا عدم مشروعیت مفهومی جدای از ماهیت دعواست. حتی مشخص نشده منظور از دعوا، حق مورد ادعاست یا مبنای طرح دعوا در مفهوم عام. همچنین در ماده ۸۴ ، مقنن صرفا به ذکر ایرادات پرداخته است بدون آنکه معین کند خصیصه عمومی یا خصوصی دارند. اگرچه مباحث تئوریک به غنای علمی کمک نموده و دانش حقوق را توسعه می دهند با این حال پاسخ به هریک از سوالات فوق، منتج به نتایجی عملی خواهد شد و صرف تئوری و نظریه نیست.همین انگیزه نگارنده را به نگارش این سطور واداشت باشد که گامی باشد در راستای تحقق هرچه بیشتر و دقیق تر عدالت.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۱-۲- سابقه پژوهش:

    در زمینه ایراد نامشروع بودن دعوی تحقیقات خاصی صورت نگرفته و در اکثر کتب حقوقی، نویسندگان تنها در گوشه ای از مطالب خودشان اشاره ای به آن نموده اند مانند:
    ۱- دکتر شمس در کتاب آیین دادرسی مدنی اندکی توضیحات راجع به ایرادات بیان نموده و آنها را برشمرده و با اندک توضیحی از کنار مطلب گذشته است.
    ۲- دکتر صدر زاده افشار نیز در کتاب آیین دادرسی مدنی و بازرگانی (۱۳۸۰: ۳۲۱) پس از بیان مطالبی درخصوص ارتباط ایرادات و دفاع در دادرسی به ایرادات تحت عنوان طواری دادرسی پرداخته و تنها به ذکر مثالهایی در خصوص سایر ایرادات پرداخته و از کنار ایراد نامشروع بودن دعوی به سادگی عبور کرده است و تاکنون تحقیق جامع و کاملی در این خصوص صورت نگرفته است. برخی ایرادات را نوعی دفاع از حق در مقابل ادعای خواهان میدانند و برخی دیگر آن را از موانع رسیدگی در دادگاه دانسته و به نوعی آنرا جزء شرایط شکلی دادخواست می­دانند و دیگری آن را یک حکم قانونی از سوی قانونگذار مبنی بر منع اقامه دعوای این چنینی و عدم نیاز به رسیدگی مفصل و ماهیتی در این خصوص می­داند.

     

    ۱-۳- سوالات پژوهش:

    با توجه به اینکه در قانون در مورد ایراد به نامشروع بودن دعوا به جز یک بند از یک ماده در قانون آیین دادرسی مدنی اشاره دیگری به آن نگردیده است و حقوقدانان بزرگ که در حیطه آیین دادرسی مدنی به تحقیق و تالیف و اظهارنظرپرداخته اند در این خصوص به توضیحات اندکی اکتفا نموده اند ، هنوز ابهامات و اجمالات زیادی در این خصوص ذهن یک پژوهشگر کنجکاو را درگیر بسیاری از سوالات می­نماید. با این توضیح، پرسش های اصلی و محوری در تحقیق حاضر را می توان چنین بر شمرد:
    ۱- مفهوم نامشروع بودن چیست؟
    ۲- ایراد به نامشروع بودن دعوا دفاع شکلی محسوب می­ شود یا دفاع ماهوی؟

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:35:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تحلیل گفتمان جنگ و رابطه آن با سینما در سه دهه بعد از انقلاب ایران (با تاکید بر آثار حاتمی کیا)- قسمت ۵- قسمت 2 ...

    محمود : چرا! خودمون سوارش بشیم

    اسد (که تا الان ساکت مانده بود) : فکر کنم پرواز کور می­خواد

    محمود : پرواز کور! با کدوم تجهیزات؟

    اسد : تو بعضی پروازها شرایطی پیش می­اومد که پرنده گم می­شد، مجبور بودم ندیده هدایتش کنم.

    محمود آقا اسد دارین چی رو قبول می­کنین؟

    این گفتگو نیز یکی از گفتگوهای محوری این فیلم است که قرار است تا آخر فیلم مفاهیم و روایت فیلم در مورد جهت­گیری اسد و محمود نسبت به امداد غیبی را قضاوت کند. در صحنه قبل موضع اسد و محمود درباره دال ولایت و تکلیف تحلیل شد. در ابتدای گفتگو باز هم این موضع­گیری­ها تکرار می­ شود. اگر دقت کنیم متوجه می­شویم که موضع محمود نسبت به این امر کاملا منفی است. محمود مداوم از حاجی رئوفی که نماینده کسی است که تکلیف و وظیفه را گوشزد می­ کند نه یک فرمانده – سوال می­پرسد و این سوال پرسیدن­های مکرر محمود شکلی بسیار منفی به خود می­گیرد. به هر حال سوال پرسیدن در برابر آنچه تکلیف شده است چندان جایز نیست. ممکن است این موضوع مطرح شود که رئوفی فرمانده است و در این مواقع سوال پرسیدن افراد از رده­های بالاتر از خود امری مذموم است، اما همانطور که قبلا هم گفته شد، این نوع از جنگ اعتقاد چندانی به قواعد جنگ کلاسیک ندارند و از همین رو به جای نامیدن افراد به اسم فرمانده، قربان، جناب سروان، سرهنگ و یا هر چیز دیگر، از کلماتی مانند، حاجی، سید، برادر و … استفاده می­ کنند. از همین رو ناروا بودن پرسش نه به خاطر عدم رعایت سلسله مراتب، بلکه به دلیل عدم توجه به موضوع تکلیف است. به همین خاطر اسد هیچ سوالی نمی­پرسد.
    اما در پایان این گفتگو اسد وارد بحث می­ شود و به نحوی گفتگو را پایان می­دهد. به نظر اسد این کار نیازمند پرواز کور است. اسد معتقد است که گاهی اوقات که او هنگام تمرین هواپیما را گم می­کرده به این روش رو می­آورده است. روش پرواز کور همان مفهوم امداد غیبی است که تمام در ادامه به همین مفهوم می ­پردازد.
    فردای آن روز اسد به همراه محمود و رئوفی برای تمرین پرواز کور به یک مکان باز می­روند. اسد روی یک تپه رفته است و از رئوفی می­خواهد تنها باشد. تنها بودن اسد تداعی­گر مفهوم امداد غیبی است به این علت که این مفهوم برای غریبه­ها محمود – قابل درک و فهم نیست. اسد هواپیما را به پرواز در می­آورد و روی پرواز کور متمرکز می­ شود. ابتدا او سعی می­ کند که با بهره گرفتن از سایر حواس خود مانند حس شنوایی هواپیما و پرواز کور را کنترل کند، اما هواپیما را گم می­ کند و کنترل از دستش خارج می­ شود و ناگهان هواپیما به سرعت به طرف او می­آید. همین موضوع شوک خود را بر اسد وارد می­ کند و اسد به خود می ­آید و پی می­برد که این کار قلبی است و نیازی به حواس ندارد. از این رو زانو می­زند و به سجده می­رود. همین به خاک افتادن او و تعظیم و تسلیم مطلق باعث بازگشت هواپیما می­ شود. در همین حین رئوفی او را صدا می­زند. اسد می­پرسد که هواپیما گم شدو حاجی جواب می­دهد که نه! همین شک اسد در پرواز کور باعث می­ شود که اسد انجام پرواز کور را نپذیرد. به همین خاطر رئوفی پیشنهاد هدایت سه مرحله­ ایی مهاجر را مطرح می­ کند و همانطور که انتظار می­رود رئوفی در خط یک، محمود در خط دو و اسد در دل مواضع عراق و در خط سه قرار می­گیرد.
    همانطور که گفته شد اسد نماینده انسان مکلف است. حتی یک لحظه شک اسد و زانو زدن دوباره وی برای هدایت هواپیما و پرواز کور و به عبارتی امداد غیبی را می­توان با مفاهیم ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه مرتبط دانست. به هر حال، زمان ساخت فیلم با گفتمان­های موافق و مخالف با ولایت مطلقه فقیه که در همین دوران تصویب شده است همراه شده است. ولایت مطلقه فقیه به علت مطلق بودن آن بایستی عاری از هرگونه شک و تردیدی باشد. به همین دلیل کوچکترین شکی نباید در آن راه داشته باشد. اهتمام و پذیرش این امر نیز نیازمند تسلیم و تکریم مطلق است. از همین رو وقتی اسد در وهله اول در مورد امداد غیبی که نشانه­ایی از ولایت است مواجهه می­ شود با حرکت سریع مهاجر از روی سر وی به او اخطار داده می­ شود و تنها هنگامی که اسد تسلیم محض که همان مفهوم مطلق در ولایت فقیه است و نشانه­ایی از فصل الخطاب بودن ،امداد غیبی شامل حال او می شود. به هر حال اسد در این مرحله از پذیرش پرواز کور امتناع می­ کند و قرار می شود که هدایت سه مرحله­ ایی مهاجر با نفوذ عمق اسد صورت بگیرد. این استحاله اسد به حالتی از تسلیم مطلق در ادامه همین روایت و با قربانی کردن خود است که صورت می­گیرد.
    به هر حال اسد که برای شناسایی به عمق خاک عراق رفته است پس از آنکه با بمباران نیروهای خودی مهاجر را از دست می­دهد، در میان نیروهای عراقی گیر می­ کند. محمود که به شدت نگران حال اسد است با رئوفی درگیر می­ شود و می­خواهد که یک گروه برای کمک به اسد روانه شوند اما رئوفی مخالفت می­ کند:

     

     

    رئوفی : خط شلوغ شده، از ما خواستن دم به دم شناسایی کنیم.

    محمود : بهتر شد، تو دل اون کار این کارم انجام می­دیم

    رئوفی : فکر کنم جا به جا گفتی، تو دل این ماموریت اون کار هم انجام می­دیم

    محمود : یعنی چی می­خواین بگین!؟

    رئوفی : وظیفه یادمون نره!

    محمود : همین امروز صبح بدرقشون کردیم، یه روز هم نشده!

    رئوفی : فکر می­کنی فراموششون کردم؟ خوب گوشاتو باز کن اونا یه لشگر دیگه شونو هم آوردن، خدا می­دونه چندتا لشگر ریخته اون تو. کمیناشونم آوردن جلوتر، تو همچین شرایطی چکار باید بکنیم؟

    محمود : هیچی! یادم می­ره که پرواز عمقی چقدر مهم بود، یادم رفت پرواز کور چه بلایی سر بچه­ها آورد، یادم می­ره اسد داشتیم، غفور داشتیم، شاید تاریخ مصرفشون گذشته؟ راستی چرا جاحی؟

    رئوفی : زخم زبون می­زنی؟ اگه جوابی برای این سوال باید بدم، صاحبش تو نیستی، فرق تو با اسد سر همین چیزها است، یا بهتر بگم سر تکلیفه!

    محمود (در حالی که صدای دعا در همین لجظه بلند شده است و در خواست طلب و عفو دارد): پس فرق من با شما چیه؟

    این گفتگو ضربه نهایی را به محمود وارد می­ کند. محمود که هنوز نتوانسته است مفهوم ولایت و وظیفه را درک کند این دفعه در گفتگو با رئوفی مورد استیضاح شدید قرار می­گیرد و تفاوت او با اسد که حالا به معیاری برای همه تبدیل شده است از زبان رئوفی بیان می­ شود. رئوفی دو نکته خیلی مهم را به محمود تذکر می­دهد. نکته اول این است که اگر جوابی برای سوالات بایستی داده شود صاحب این سوالات محمود نیست، این امر نه به دلیل روابط سلسله مراتبی آن دو بلکه به این دلیل است که وی در مقابل کسی دیگر – احتمالا خدا و در نهایت ولی فقیه – است که پاسخگو است و از این رو پرسش غیر از وی نیازی به پاسخ ندارد. این گفتمان ریشه بسیار عمیقی در تفکرات ایران از مشروطه به بعد و به ویژه بعد از انقلاب اسلامی ایران دارد و در آن رابطه بین مشروطه و مشروعه و یا همان نسبت بین جمهوریت و اسلامیت مورد بحث است. بدون اینکه قصد داشته باشم که در اینجا به مناظرات انجام گرفته در این باره بپردازم، اما اشاره ایی به مناظرات صورت گرفته در این باره در دهه اول انقلاب اسلامی خواهم کرد. در حالی که در سال های اول انقلاب این دو در طول یکدیگر قرار گرفته بودند و مشروطه و مشروعه را لازم و ملزوم یکدیگر می­دانستند. آیت­الله خمینی در حکم انتصاب بازرگان برای خود در این باره را اینگونه ابراز می نماید:
    بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آراء، اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران طی اجماعات عظیم و تظاهرات وسیع و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شد و …
    جنابعالی را به مامور تشکیل دولت موفق می نمایم ( ،‌بهمن ۱۳۵۷ ، به نقل از اکبر گنجی، ۱۳۷۲).
    اما در سالهای پایانی جنگ با تصویب قانون ولایت مطلقه فقیه مشروعیت و یا همان اسلامیت آن بر مشروطیت و یا جمهوریت آن سنگینی کرد. در این راستا گفتمان رسمی رابطه بین این دو را به این صورت بیان می­ کند که:
    مردم از دو طریق می­توانند در حکومت دخالت داشته باشند از باب مشروعیت و از باب کارآمدی … در نظام قراردادی رای مردم مشروعیت را می­سازد و این همان مطلبی است که تحت عنوان حکومت مردم یا حکومت ازپایین به بالا از آن یاد می­ شود. اما در نظام اصالت وظیفه مردم در حکومت صرفا از باب کارآمدی نه از مسیر مشروعیت، نقش دارند … اگر سوال کنید که آیا رای مردم مشروعیت می­آورد جواب می­گوییم: در حکومت اصالت وظیفه فقط هنگامی که این رای مورد قبول حاکم مشروع باشد مشروع است و نه مستقلا، این تفاوت بین دو نظام حکومتی است (همان)
    نقل قول دوم به واقع مبنای نظری گفتمان مربوط به ولایت مطلقه فقیه است، و همان جمله­ایی است که در گفتگوی بین محمود و رئوفی از زبان رئوفی نقل می­ شود، اما با زبان و لحنی متفاوت. از این رو محمود که نماینده طیف مقابل است و با وجود معتقد بودن به نظریه ولایت فقیه – و مخالف با نظریه ولایت مطلقه فقیه – به حاشیه رانده می­ شود و طرد می­ شود. در ادامه روایت فیلم نیز به سمتی پیش می­رود که دیگری را با خودی کردن آن به حاشیه می­راند. خودی کردن دیگری یک استراتژی است که در مورد فیلم­های دوره جنگ به خوبی به کار برده می­ شود. در این استراتژی با خودی کردن دیگری، گفتمان مقابل را به حاشیه رانده و طرد می­ کند.
    درباره این استراتژی در تحلیل فیلم هویت بیشتر صحبت خواهیم کرد.
    اما از آنجا که گفتمان بسیار نزدیک تر به گفتمان رسمی یعنی ولایت مطلقه فقیه در اینجا طرد شده است، مسلما سایر گفتمان­های دورتر نیز طرد خواهند شد. از این رو می­بینیم که سایر گفتمان­های دیگر و یا حتی محتمل دیگر در حوزه گفتمان­گونگی قرار می­گیرند و با عدم بازنمایی آنان نه تنها طرد، بلکه انکار می­شوند. انکار شدیدترین شکل از طرد و حاشیه رانی گفتمان­های رقیب است. در این فیلم هیچ یک از گفتمان های ضد جنگ و صلح­طلب وجود ندارد و یا بازنمایی نمی­ شود. این گفتمان به خصوص بعد از سال ۱۳۶۱ و باز پس­گیری خرمشهر از نیروهای عراقی فعال شدند و مهمترین طرفداران این گفتمان نیز ملی مذهبی­ها و افراد نهضت آزادی هستند. اما هیچ اثری از این گفتمان در روایت فیلم مشاهده نمی­ شود. گفتمان­های کلی­گرایانه که حاوی دال­هایی همچون دفاع از وطن، سرزمین و خاک است و نمونه آن را می­توان در فیلم­های اوایل دهه ۶۰ مانند عقاب­ها و یا حتی مرز مشاهده کرد نیز وجود ندارد. و همانظور که بیان شد شکل بسیار ضعیف شده­ایی از این گفتمان که معتقد به جنگ کلاسیکی بودند، در محمود بازنمایی می شود.
    تقابل دیگر میان این گفتمان رسمی از جنگ و گفتمان دشمن قرار دارد. به هر حال به نظر می­رسد که در فیلم­های جنگی متخاصم­ترین گفتمان رقیب، گفتمان دشمن است و هویت نیروهای خودی بایستی به شدیدترین وجه آن در تقابل با نیروهای دشمن که دیگری است تعریف شود. اما همانطور که گفته شد، گفتمان رسمی جنگ هر چند که خود را در تقابل با این دشمن روایت می­ کند، اما تقابل هویتی آن در برابر محمود است و در برابر این دیگری است که دال­های خود مانند ولایت مطلقه فقیه را مفصل­بندی می­ کند. همانطور که در فیلم هم می­توان ملاحظه کرد، بازنمایی روشنی از سربازان عراقی وجود ندارد. حتی در هیچ کجای فیلم یک نمای مستقیم از چهره سربازان عراقی وجود ندارد و حتی در صحنه­ایی که اسد قصد زدن دکل عراقی­ها را دارد صبر می­ کند تا سرباز عراقی از دکل فرار کند و بعد دکل را هدف قرار می­دهد. از این رو دشمن اصلی در این گفتمان نه سربازان عراقی، بلکه سایر گفتمان­های درونی است که بیش از همه گفتمان رسمی انقلاب اسلامی و نیز گفتمان رسمی جنگ را تهدید می­ کنند.
    در ادامه فیلم محمود تصمیم می­گیرد که مسیر اسد را برای هدایت مهاجر انتخاب کند. از این رو بدون کسب اجازه از فرمانده مهاجر را به پرواز در می­آورد. او به تقلید از اسد از دوستش می­خواهد تا او را تنها بگذارد و باز هم به رسم اسد زانو بر زمین می­گذارد و به سجده می­رود و در همین حین است که می ­تواند به خوبی هواپیما را به سمت اسد هدایت کند. تکامل نهایی محمود در راه تبدیل شدن به اسد و یا به اسطلاح استیضاح گفتمانی و پذیرش گفتمان رسمی جنگ، تغییر لباس محمود است. همانطور که گفته شد محمود لباس ارتشی­ها را پوشیده است، اما پس از اجرای یک پرواز کور و پس از آنکه امداد غیبی شامل حال محمود نیز می­ شود. محمود در صحنه بعدی که ظاهر می شود لباس افراد سپاهی را پوشیده است. این نوع از استیضاح توسط گفتمان رسمی را نیز به طور مفصل در فیلم هویت شرح خواهیم داد.
    در نهایت فیلم اینگونه پایان می­پذیرد که اسد بنزین هواپیمایی که تیر خورده است را با هواپیمای بدون بنزین عوض می­ کند و با فدا کردن و قربانی کردن جان خود، اطلاعات ثبت شده را به سمت محمودی که اکنون جایگزین اسد شده است هدایت می­ کند. در لحظات پایانی فیلم صحنه­های کشته شدن اسد با صحنه­هایی از آتش گرفتن نیزارها و خیمه­های حادثه کربلا همپوشانی می­ شود به طوری که اسد – به عنوان یکی از سربازان ولی فقیه- با یکی از سربازان امام حسین در صحرای کربلا متشبه می­ شود. این صحنه نیز به خوبی مفهوم ولایت مطلقه آن و تسلیم مطلق در برابر آن را با حادثه تاریخی کربلا گره زده و به آن مشروعیتی تاریخی می­دهد.

     

    ۴-۲-۲- فیلم سینمایی دیده­بان

    معرفی عوامل فیلم
    نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمی­کیا

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:35:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم