کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تحقیقات انجام شده درباره : بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و میزان بهره وری در سازمان- ...
  • مقایسه ی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، حافظه ی فعال، توجه متمرکز بر خود و توجه مداوم افراد مبتلا به لکنت، بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و افراد بهنجار- قسمت ۲۱- قسمت 3
  • بررسی-تطبیقی-تجزیه¬پذیری-قرارداد-در-حقوق-ایران-و-مصر- قسمت ۳
  • بررسی تناسب در آیات و سور در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن- قسمت ۴
  • بررسی پیامدهای مثبت سایبرلوفینگ در دانشگاه‌های شهرستان بابل۹۲- فایل ۱۷
  • عدالت ترمیمی و نقش آن در امنیت قضایی- قسمت ۴
  • تاثیر تربیتی کانون اصلاح و تربیت در بازپروری کودکان و نوجوانان معارض با قانون- قسمت ۸- قسمت 2
  • فراز و فرودهای جایگاه عاشق و معشوق در هر دوره تغییر- قسمت ۱۰
  • آسیب شناسی تضمین در قرارداد های پیمانکاری دولتی- قسمت ۵- قسمت 2
  • تاثیر ترکیب مالکیت و هیات مدیره شرکتها بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۱۰
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • عدالت و دادرسی در تاریخ بیهقی و سیاستنامه- قسمت ۸
  • بررسی عوامل موثر بر نگرش به قوانین و مقرارات اداری در شهر خرم آباد- قسمت ۴
  • بررسی رابطه انواع دینداری و نگرش به جامعه مدنی ( در میان دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد )- قسمت ۱۴- قسمت 2
  • مطالعه رابطه بین محافطه¬کاری حسابداری، بازده سرمایه¬گذاری و مالکیت نهادی- قسمت ۱۲
  • ارتباط پایداری مرکزی با عملکرد ورزشی بازیکنان والیبال شهرستان دامغان- قسمت ۷
  • نکاح با اتباع بیگانه در حقوق و رویه قضایی ایران- قسمت ۱۰
  • حمایت حقوقی و قضائی از معلولان در نظام حقوقی ایران و کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت- قسمت ۶
  • تدوین و هنجاریابی پرسشنامه سنجش “رشد خود” (خود پویی) و تعیین ...
  • استفاده از منابع پایان نامه ها درباره :مدل‌سازی یک بعدی عملکرد پیل سوختی غشاء پلیمری- فایل ۲
  • اثر اعتیاد به اینترنت بر افسردگی و اعتماد به نفس و سلامت روان دانش آموزان- قسمت ۶
  • بررسی عوامل مؤثر بر وضعیّت اشتغال فارغ التّحصیلان دانشگاهی ۳۴ – ۲۴ ساله استان کردستان- قسمت ۸
  • ارزیابی تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی بر میزان تمایل افراد برای تقاضای بیمه عمر در ایران- قسمت ۴
  • تحلیل گفتمان سبک زندگی دینی (اسلامی) دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری- قسمت ۱۵
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد رابطه مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در هیئت های ...
  • تحقیقات انجام شده با موضوع : تحلیل اثرات حضور آمریکا در عراق و نقش آفرینی ژئوپلیتیکی‎ایران- ...
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 4 – 9 "
  • بررسی حقوقی جرم اعتیاد با توجه به قانون اصلاحی قانون مبارزه با مواد مخدر سال ۱۳۸۹- قسمت ۶
  • نمادشناسی در شعر سید علی صالحی شاعر معاصر-۱۱۷- قسمت ۵
  • دادرسی در دعاوی حقوقی مربوط به چک- قسمت ۱۸
  • مطالب با موضوع : بررسی تنوع آللی ژن های کاندیدای تحمل به تنش شوری در ارقام جو- ...
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره بهبود هوشمندانه انتخاب سوال بر پایه سطح دانش آزمون دهنده در ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی تاثیر هوشمندسازی مدارس در تعامل با نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پایه سوم دخترانه شهر تبریز- قسمت ۶ ...

    معلمان در مدرسه هوشمند نقش هدایتگر را دارا هستند. در اختیار قرار دادن منابع و تشویق دانش آموزان و امر هدایت آموزش در مدرسه به عهده معلمان می‌باشد و دانش آموز یادگیری را خواهد آموخت. مهارت‌ها و آموزش دقیق و کارآمد معلمان عاملی مهم و نیاز اساسی در مدرسه هوشمند می‌باشد.
    با وجود استفاده از ابزارها و امکانات هوشمند در مدارس هوشمند نه تنها نقش معلمان کم رنگ‌تر نمی‌شود بلکه وظایف و نقش‌هایی علاوه بر وظایف قبلی بر عهده آنان قرار می‌گیرد. (جلالی،۱۳۸۸)
    • نقش‌ها و مسئولیت‌های معلمان:
    – مدیریت فناوری آموزشی.
    – رسیدگی به وظایف تخصصی در محیط یاددهی – یادگیری.
    – ارائه آموزش اثربخش.
    – آشنایی با انواع ارزشیابی ها و استفاده از ارزشیابی الکترونیک.
    – طراحی آموزش.
    – فرایند مدیریت کلاس.
    – انتخاب منابع متناسب با دانش آموز.
    – استفاده مناسب از فناوری در امر آموزش (جلالی،۱۳۸۸).
    ۲-۱۰ تفاوت مدارس سنتی و هوشمند
    در مدارس سنتی محدودیت‌های بسیاری به خصوص در زمینه دسترسی به اطلاعات وجود دارد زیرا دانش آموز فقط وابسته به کتاب‌های محدود درسی و دانش چند معلمی است که با او سر و کار دارند از نظر فیزیکی نیز محیط مدرسه و کمبودهای آموزشی می‌توانند محدودیت‌های دیگری برای آموزش سنتی باشد در حالی که در مدارس هوشمند بسیاری از کمبودها از طریق شبکه‌های مختلف دسترسی به اطلاعات رفع شده است (سازمان آموزش و پرورش تهران،۱۳۸۶).
    باید یادآور شد که تفاوت‌های مدارس هوشمند و سنتی بسیار زیاد است، در مدارس هوشمند معمولاً محتوای درسی بر حسب توان دانش آموز برنامه ریزی می‌شود و در نتیجه در یک کلاس ۴۰ نفره ممکن است ۴۰ نوع فضای آموزشی مهیا شود تا دانش آموزان دارای توانمندی بیشتر بتوانند از مطالب و امکانات بیشتر استفاده کنند و دانش آموزان ضعیف‌تر نیز در انتهای کلاس نمانند (جلالی،۱۳۸۸). خود کارسازی سیستم آموزشی و رای گیری و ارزیابی وضعیت هر دانش آموز نیز از تفاوت‌های عمده‌ای است که سیستم‌های مدارس هوشمند به راحتی آن را در درون خود دارند و همین طور می‌توان از طریق همین سیستم‌های خودکار نقش اولیا را در هدایت دانش آموزان افزایش داد؛ بنابراین وقتی نام مدرسه هوشمند را می‌بریم از مدرسه‌ای صحبت می‌کنیم که سیستم آن برای هر دانش آموز متفاوت است و نکته مهم این است که در این سیستم دانش آموز اصولاً یاد می‌گیرد که چگونه و بدون اتکا به دیگران از مجموعه اطلاعات جهانی بهره‌مند شود.
    ۲-۱۱ نگرش
    تعاریف زیادی در حوزه نگرش وجود دارد که تمامی آنها به نوعی از عقاید متفاوتی شکل گرفته اند. نگرش عبارت است از تمایل به عکس العمل یا پاسخ به یک رفتار مناسب یا نامناسب (نول[۱۴] ، ۲۰۰۵).
    آلپورت معتقد است که نگرش حالتی ذهنی یا عصبی حاکی از تمایل‌است که از طریق تجربه سازمان یافته بر پاسخ های فرد به تمامی موضوعات و موقعیت هایی که با آن در ارتباط است تاثیری جهت دار یا پویا دارد، به عبارتی دیگر هر نگرش نوعی موضع گیری قبلی برای انجام عمل مثبت یا منفی نسبت به اشخاص، اشیاء و حوادث است و نقش جهت دهنده در تبدیل حالات روانی ـ عاطفی به حالات حرکت ایفا می کند (برگ، ۱۳۸۶).
    توماس[۱۵] (۱۹۷۱) مفهوم چند بعدی از نگرش که شامل عناصر شناختی، عاطفی و رفتاری است، ارائه می دهد که مقبول ترین مفهوم برای تعریف نگرش است (کریمی، ۱۳۸۷).
    ازاین رو اجزاء اصلی برای تعریف نگرش شامل سه بعد عاطفی، رفتاری و شناختی است.
    بعدعاطفی: این بعد از نگرش واکنش های عاطفی یا احساس افراد را نسبت به یک موضوع خاصی نشان می دهد.
    بعد رفتاری: این بعد از نگرش به فعالیت ها و رفتارهای قابل مشاهده ای که نتیجه موضوع نگرش است، اشاره می کند. در اینجا موضوع نگرش همانا تغییراتی که در رفتار و اعمال به وجود می آید است.
    بعدشناختی: این بعد از نگرش به تفکرات و اعتقادات افراد نسبت به یک موضوع اشاره دارد (اسکامپ وشولتز[۱۶]، ۲۰۰۴).
    موقعی که این سه بعد با یکدیگر ترکیب می شوند، روی هم رفته نگرش شکل می گیرد.
    نگرش ها به یک طرح کلی و پویایی فعالیت روانشناختی وابسته اند و رابطه کل میان شخص با خود، آراء، اشخاص، گروه ها و اشیای دیگر را توصیف می کند. نگرش ها از جامعه پذیری ناشی می شوند و تثبیت می گردند. هر نگرشی در مرحله اول مستلزم شناختی قبلی نسبت به اشخاص، اشیاء و کسب آگاهی از خصوصیات مورد نظر آنها و در مرحله بعد، سنجش این خصوصیات بر اساس ارزشهای مورد نظر فرهنگ یا خرده فرهنگ مقبول فرد و پس از ایجاد حساسیت روانی و موضوع گیری مثبت یا منفی نسبت به آنها است. براین اساس فرایند شکل گیری و اعمال نگرش ها امری اکتسابی و ناشی از محیط اجتماعی ـ فرهنگی و زمینه های زیست ـ روانی فرد همچون تجارب تلخ و شیرین زندگی او می باشد (برگ، ۱۳۸۶).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۱۱-۱ویژگی های نگرش
    نگرش دارای ویژگی های است از جمله مهمترین این ویژگی ها را می توان موارد زیر نام برد:
    الف ـ موضوع: هرچه که در میدان جهان شناختی فرد قرار داشته باشد موضوع نگرش را تشکیل می دهد.
    مانند نگرش نسبت به اشیاء، افراد، گروه ها، سازمان ها و موضوعات مختلف، جهان دیگرو مانند اینها.
    ب ـ جهت گیری: منظور از جهت گیری موافقت با مخالفت، منفی یا مثبت با موضوع نگرش است.
    ج ـ شدت: منظور درجه موافقت یا مخالف نسبت به موضوع نگرش است. جزء شناحتی نگرش ممکن است با موضوع کاملا موافق باشدو آن را خیر مطلق بداند یا کاملا مخالف باشد وآن را شرمطلق بداند.
    جزء احساسی عاطفی نگرش نیز ممکن است به صورت محبت نامشروط یا تنفر محض در برخورد با موضوع ظاهر شود. جزء رفتاری نگرش هم ممکن است در برخورد با موضوع به صورت حمایت کامل یا مخالفت جدی نشان داده شود.
    د ـ نوع ترکیب: اجزاء سازنده نظام سه بخش نگرش ممکن است سطحی، ساده ویا عمقی و پیچیده باشد (مهرآرا، ۱۳۷۳)
    ۲-۱۱-۲ نگرش به فناوری
    در این تحقیق منظور از نگرش، نگرش دانش آموزان به فناوری اطلاعات وارتباطات می باشد. چون طرز نگرش دانش آموزان به نحوه به کارگیری فناوری اطلاعاتی از عوامل بسیار موثر محسوب می شود؛ به عبارتی دیگر، درک نگرش دانش آموزان به یادگیری الکترونیکی می تواند به ایجاد فضای یادگیری مناسب تری برای آموزش منجر شود (نقوی،۱۳۸۹). فناوری اطلاعات وارتباطات در ایجاد نگرش و انگیزه، عمق و وسعت دادن به یادگیری و پایدار ساختن آن و رفع خستگی و کسالت دانش آموزان و ایجاد مهارت های ذهنی جهت پاسخگوی به پرسش­ها نقش موثری دارد(امیر تیموری، ۱۳۸۷).طبق تحقیقاتی که در گذشته انجام شده نگرش دانش آموزان به این محیط ها مثبت بود مانند تحقیق که: رامپاگاپرن [۱۷]در تحقیقی تحت عنوان مهارت های تفکر و نگرش دانش آموزان نسبت به فناوری اطلاعات وارتباطات در محیط های یادگیری کلاس مبتنی بر کامپیوتر، نشان داده است که سطوح تفکر انتقادی در دانش آموزان افزایش یافته و نگرش آنها نسبت به فناوری اطلاعات وارتباطات در جهت مثبت بهبود یافته است. (به نقل از آق ار کاکلی و همکاران،۱۳۹۰).
    نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
    حمزه و همکاران در تحقیقی تحت عنوان فناوری اطلاعات و ارتباطات و تنوع در یادگیری و نگرش به مدارس هوشمند نشان داده است که ICT[18] در میان شرکت کنندگان محبوب است که ۹۱/۰ دانش آموزان و ۹۸/۰ از معلمان نگرش مثبت به فناوری و مدارس هوشمند دارند.
    ۲-۱۲ فناوری اطلاعات وارتباطلات:
    فناوری اطلاعات:
    فناوری اطلاعات، عبارت است از فناوریهایی که فرد را درضبط، ذخیره سازی، پردازش، بازیابی، انتقال و دریافت اطلاعات، یاری می دهند. این اصطلاح شامل فناوریهای نوین مانند انتقال از طریق دور نگار ودیگر مسائل ارتباطی می شود. فناوری اطلاعات روش کار را دگرگون کرده، امور اقتصادی و اجتماعی و حتی نحوه تفکر ما را تغییر داده است (اصنافی، حمیدی ۱۳۸۴).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در تعریف کامل می توان گفت که فناوری اطلاعات عبارت است از گردآوری، انتخاب، پردازش، ذخیره سازی و کاربرد اطلاعات در زمینه های مورد نظر و انتقال آنها از طریق کامپیوترهای چند رسانه ای طوری که حاصل آن طراحی، انتخاب مواد آموزشی و مدیریت فرایند یاددهی یادگیری به صورت شبکه ای از یادگیرندگان، یاددهندگان، کارشناسان، طراحان آموزش وفن سالاران رایانه می‌باشد و نوع فضای آموزشی فناوری اطلاعات، پویا، زمان واقعی، مشارکتی است (ابراهیم زاده، ۱۳۸۵). و دارای محدودیت های زمانی و مکانی نیست و یادگیرندگان سرعت یادگیری خود را خودشان تنظیم می کنند به همین علت است که برخی عامل اصلی پیشرفت تحصیلی را خود فناوری خلق می کند و از اینجاست که کلارک گفته فناوری ابزاری برای ارائه آموزش است نه موفقیت آموزشی. به عبارتی دیگر، فناوری اطلاعات بیشتر در فضای تعاملی روی می دهد نه در فضای سنتی به همین دلیل هافمن به تلفیق آموزشی از راه دور با روش سنتی معتقد است نه تمایز آن دو (ابراهیم زاده، ۱۳۸۵).
    همان طور که که گفته شد یکی از دست آورهای مهم فناوری اطلاعات تاثیر و کاربرد کامپیوتر و اینترنت در آموزش کلاس های درسی، آموزش های مجازی وآموزش ها از راه دور است. این فناوری فرصتهای آموزشی را برای هر کسی در هر کجا مهیا می‌کند در حالی که نظام ها عادی و سنتی آموزش از این امکان بی بهره اند(زمانی، عظیمی، ۱۳۸۷).
    در عصر اطلاعات تغییرات تنها محدود به فرایند یاددهی‌یادگیری نخواهد شد بلکه این تغییرات ساختارهای آموزشی، الگوهای رفتاری درون آموزش وحتی محتوای آموزشی را تغییر خواهد داد و از آموزش و پرورش انتظار می رود که درحل مسائل آموزشی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی جامعه سهیم باشد و افراد را مستقل، انعطاف پذیر و متناسب با نیاز های ویژه وهمگام با رشد فردی و تکثرگرایی در جامعه پرورش دهد واین امر مستلزم رویکرد ویژه ای در نظام آموزش و پروش است، چرا که با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات دانش آموزان می توانند اطلاعات فراوانی را در مدت کوتاهی کسب نمایند. تحقیقات رایج در این خصوص حاکی از که استفاده از کامپیوتر و اینترنت علاوه افزایش انگیزه دانش آموزان ودانشجویان برای یادگیری سبب تقویت روحیه، اعتماد به نفس و مقابله با مسائل در آنها می شود (نجفی، ۱۳۸۵).
    ۲-۱۳ مزایای استفاده از تکنولوژی اطلاعات در آموزش وپرورش
    ـ افزایش سرعت انتقال یادگیری و یاددهی
    محاسبه وپردازش اطلاعات و انتقال فوری آن، زمان انجام کار را کاهش و در نتیجه بهره وری را افزایش می دهد. تکنولوژی اطلاعات امکان جستجو ودستیابی سریع به اطلاعات را برای دانش آموزان فراهم می کند.
    ـ افزایش دقت یادگیری
    تکنولوژی اطلاعات دقیق بالا و ثابت را برای دانش آموزان تامین وتضمین می کند. در انواع فعالیت های پردازش و محاسبه دقت کامپیوتر به مراتب بیشتر از انسان است.
    ـ کاهش اندازه فیزیکی و مخازن اطلاعات
    با توسعه تکنولوژی اطلاعات وبه کارگیری آن دیگر لزومی به حمل و نگهداری حجم زیادی از کتاب های درسی و کمک درسی وجود ندارد. به راحتی می توان در هر دیسک فشرده اطلاعات چندین کتاب را ذخیره نمود.
    ـ جلوگیری از اعمال نظرهای سلیقه ای معلمان
    استفاده از تکنولوژی اطلاعات شفافیت در انجام کارها را افزایش می دهد و بسیاری از اعمال نظرها را حذف می کند این مزیت کلیدی منجر به رفع تقلب ها استانی از طرف دانش آموزان می گردد.
    ـ ایجاد کار تمام وقت
    به کمک تکنولوژی اطلاعات بسیاری از استعلام ها و مراجعات دانش آموزان و اولیای آنها از طریق شبکه‌های کامپیوتری وبه صورت خودکار انجام می گیرد.
    ـ امکان همکاری بین دانش آموزان ومعلمان از راه دور
    مخابرات، تلفن، ویدئو کنفرانس و همچنین سیستم های همکاری مشترک EDI [۱۹] و غیره نمونه های از کاربرد تکنولوژی در این زمینه هستند.
    ـ کاهش هزینه های آموزش و پرورش
    با توجه به موارد فوق بخصوص افزایش سرعت انجام تعداد کار بیشتر می شود انجام کار تمام وقت، بهره وری سیستم افزایش می یابد و در نتیجه باعث کاهش مقدار زیادی هزینه ها برای دولت (آموزش و پرورش) و دانش آموزان می گردد (عبادی، ۱۳۸۹).
    ۲-۱۴ فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ابزار جدید آموزش و یادگیری
    فناوری اطلاعات و ارتباطات و ابزارهای جدید آموزشی و یادگیری مبتنی برآن، علاوه برفراهم آوردن امکان دسترسی تعداد بیشتری از دانش آموزان دوره راهنمایی و متوسطه، تاثیرزیادی بر درک لزوم ادامه یادگیری دارد، اجرای برنامه های آموزش حین کار را به مثابه ضرورت مداوم زمان، قابل درک و به ویژه مدیران مدارس، کارکنان آموزش وپرورش و دانش آموزان را به آموزش مداوم و ضرورت خودآموزی و یادگیری مادام العمر تشویق می کند.
    بهره گیری از ابزارهای و مدلهای آموزش مبتنی بر فناوری اطلاعات وارتباطات، دانش، مهارت، و نگرش بزرگسالان جامعه را به روز می‌رساند، و به کاهش شکاف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی عصر معاصر جلوگیری می کند (سرکارآرانی و مقدم، ۱۳۸۲).
    در این فضای آموزش عقیده براین است که به منظور تدوین استانداردها، بالاخص دریک کلاس و فضایی آموزشی باید برنامه و نیازهای فراگیران لحاظ گردد. محیط های آموزشی لازم است با تکنیک های جدید آموزشی آراسته گردد، زیر عقیده براین است که انطباق های خلاق پویا به طور موثری درفضایی کیفی آموزشی تاثیر دارد. انطباق های خلاق می توانند برنامه های درسی را به یکدیگرمرتبط کنند و مفاهیم عینی ـ ذهنی راعینی تر سازند و برای درس ها و محتواها در فضای مناسب که بر اساس استاندارد ها غنی شده اند بر یادگیری تاثیر به سزایی دارد (هوشیار، ۱۳۸۵).
    آموزش الکترونیکی روش های آموزش کنونی را تکمیل می کند و در بعضی از موارد جایگزین آن می شود. یکی از رویکردهای اصلی آموزش الکترونیکی، آموزش ترکیبی به معنی بکارگیری بیش از یک رسانه در آموزش است مانند ترکیب آموزش توسط معلم و بازار های بر پایه وب که البته با این روش، آموزش الکترونیکی جایگزین آموزش کنونی نمی شود بلکه آن را تکمیل می کند هر چند در موارد بسیاری آموزش الکترونیکی به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیازهای آموزشی باشد. در قرن جدید تنها چیزی که شما را می تواند از بقیه رقبا جلوتر بیندازد یادگیری سریع تر می باشد همان و همراه با تحولات و تغییرات وسیعی که در جهان به وجود آمده است رویکرد و دیدگاه اندیشمندان نسبت به آموزش و یادگیری نیز تحولاتی داشته است. در گذشته جهت آموزش کلمه آموزش دادن را به کار می بردند و اکنون واژه آموزش گرفتن را به کارمی بریم. در آموزش سنتی چون مبنایی کار در آموزش دادن همراه بود است در نتیجه آموزش به صورت اجبار، تنبیه و با زور همراه بود و در نتیجه افت تحصیلی بچه در کلاس درس و چه در خارج از کلاس درس را به همراه داشته است. اما در آموزش چون خود فرد خواستن است که یادبگیرد همراه با بازدهی بالایی می باشد (کامبو، ۱۳۸۶).
    ۲-۱۵ محاسن یادگیری با رایانه
    ۱ ـ تدریس علوم، مطالعات اجتماعی، ریاضیات، آموزش محیطی، بهداشت و هنر از طریق برنامه های شبه سازی یا مستند سازی و یا از طریق دسترسی به منابع اینترنتی می تواند اثر بخش باشد.
    ۲ ـ برنامه ­های آموزشی رایانه ای می توانند یادگیری استقرایی را از طریق ارائه مسائل پیچیده و تعامل برانگیزانند.
    ۳ ـ با برنامه های آموزشی، دانش آموزان فعال تر شده ودر موقعیت یادگیری قرار می گیرند.
    ۴ ـ کار با رایانه برانگیزاننده وچالش برانگیز است، اما تهدید کننده نیست.
    ۵ ـ به دانش آموزان کمک می کند تا در یادگیری به طرف استقلال بیشتر حرکت نمایند.
    ۶ ـ بیشتر برنامه های آموزشی بازخورد اصلاحی را سریع در اختیار کاربران قرار می دهند.
    ۷ ـ یادگیری در گام های صحیح انجام می گیرد.
    ۸ ـ نرم افزارها را می توان با سطح توانایی دانش آموزان متناسب کرد و بنابراین یک نوع روش برای انفرادی کردن آموزش است.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:09:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ترجمه و تحقیق کتاب ادب الأطفال فی ضوءالإسلام- قسمت ۳ ...

    ۱- با زبان و بیان، توانایی درک و زبان نوشتاری، تخیل و تجربه‌های کودکان و نوجوانان متناسب است.
    ۲- به رشد و پرورش شخصیت خواننده کمک می­ کند.
    ۳- اهمیت تصویر را برای کودک و نوجوان برابر با اهمیت نوشته می­داند و همواره بخشی از پیام را با تصویر بیان می­ کند .(انوشه، ۱۳۷۶: ۵۹)
    ادبیات کودک و نوجوان، هدف­های مهمی را مدنظر قرار می­دهد که تعدادی از آنها عبارتند از:
    الف) آماده کردن کودک برای شناختن، دوست داشتن و ساختن محیط.
    ب) شناساندن کودک به خویشتن، ایجاد احترام به اصالت انسانی و میل به اعتلای مدام.
    ج) سرگرم کردن و لذت­بخش بودن.
    د) علاقه­مند کردن کودک به مطالعه و ایجاد عادت به آن.
    هـ) ایجاد و تقویت صلح درجهان.(ایمن، ۱۳۷۹: ۳)
    تاریخ ادبیات کودک و نوجوان در همه کشورهای جهان کما بیش چهار مرحله داشته است:
    اول: آفرینش و انتقال آثار ادبی به صورت شفاهی.
    دوم: گردآوردن و و نوشتن آثار ادبی شفاهی.
    سوم: پدید آوردن آثار ادبی با الهام از آثار شفاهی.
    چهارم: آفرینش آثار ادبی ویژه­ی کودک و نوجوان. (همان:۳)
    فولکلور یا فرهنگ عامه همچنان که سرآغاز پیدایی همه­ی هنرهاست، سرآغاز ادبیات و به خصوص ادبیات کودکان نیز است. لالایی‌ها، مثل­ها، ترانه‌های کودکان، افسانه‌های خردسالان، داستان‌های ماجرایی وحماسی و عاشقانه و اسطوره‌ها که همه زائیده‌ی تخیل و تفکر مردم اعصار مختلف هستند؛ بنیاد و اساس ادبیات کودکان و نوجوانان را تشکیل می‌دهد. بنابراین ادبیات کودکان سرچشمه در فولکلور و فرهنگ عامه دارد و قدمتش به اندازه­ کهنسالی زندگی بشر بر روی زمین است. (انوشه، ۱۳۷۶: ۵۹)
    شاید تلاش برای تعریف ادبیات کودکان، مثل تلاش برای تعیین حدود یک کشور باشد. البته این حرف تا جایی که موضوع نیازمند تعیین حدود باشد، درست خواهد بود. با این همه و علی رغم تغییرات مداوم کودکی، می توان کتاب کودکان را بر حسب خواننده­ی آن تعریف کرد. از مطالعه­ دقیق نوشته به خوبی روشن می­ شود که کتاب به چه منظوری تنظیم شده است: به طرفداری از کودکان، برای کودکان رو به رشد و یا برای افرادی بالاتر از آنها، به هرحال، ارزش کتاب به شرایط بهره­ گیری از آن وابسته است. (ابراهیمی الوند،۱۳۷۵: ۲۳)
    نجیب کیلانی و کتاب ادب الأطفال فی ضوءالإسلام
    نجیب کیلانی نویسنده مسلمان مصری، در سال ۱۹۳۱ م / ۱۳۵۰ ه.ق در روستای ” شرشابه ” دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۹۴۹ در شهر ” طنطا ” دیپلم گرفت و سپس وارد دانشکده پرشکی دانشگاه قاهره شد.در آخرین سال دانشگاه یعنی در سال ۱۹۵۵ به جرم گرایش به جماعت اخوان المسلمین دستگیر و زندانی شد. و پس از رهایی از زندان درس پزشکی را ادامه داد و در این رشته فارغ­التحصیل شد (عبدالرحیم، ۱۴۰۹: ۵۰). کیلانی را از جهت کثرت و تنوع آثار، از پیشتازان ادبیات اسلامی معاصر به شمار آورده اند.او بیش از ۷۰ کتاب در زمینه ­های رمان، داستان، شعر، نقد، اندیشه و پزشکی نوشته است از جمله آنهاست: عمر یظهر فی القدس– عذراء جاکرتا– امرأه عبدالمتجلی– عمالقه الشمال– ملکه عنب– فارس هوازن– أغانی الغرباء– اِقبال الشاعر الثائر– الغذاء و الصحه– فی­رحاب الطب النبوی- الإسلامیه و المذاهب الأدبیه– مدخل الی الادب الاسلامی– رحلتی مع­الادب الاسلامی– تحت رایه الاسلام– الطریق الی اتحاد اسلامی– حول الدین و الدوله.
    وی در سال ۱۹۵۹ با ” رمان الطریق الطویل ” در مسابقه­ای که از سوی آموزش و پرورش تدارک دیده شده بود، شرکت کرد و جایزه آنرا به خود اختصاص داد. از دیگر جوایز مهم او در زمینه داستان می توان به جایزه شورای عالی هنر و ادبیات در سال۱۹۶۰ و نیز مدال طلای طه حسین از سوی انجمن داستان نویسان اشاره نمود.(الکیلانی، ۱۹۸۶: ۲۳۰و۲۳۱)
    کتاب”ادب الأطفال فی ضوء الاسلام ” از آثار این نویسنده است که با رویکردی نقدی – تحلیلی و در ۸ فصل به تعریف ادبیات کودک، اهداف، شاخصه ها و انواع آن در پرتو تعالیم قرآن و اسلام پرداخته است و این پژوهش شامل ترجمه مطالب مطرح شده (۱۰۴-۱) در زمینه مفهوم ادبیات کودک، ادبیات اسلامی، تاریخ ادبیات کودک در نزد عربها، داستان های کودک و انواع آن،عناصر داستان های کودک (۱-حادثه ۲- نقل و روایت ۳- ساختار ۴- شخصیت ۵- زمان ومکان ۶- اندیشه یا موضوع ۷- راست گفتاری)، مشروعیت داستان های کودک بر اساس قرآن، تعبیر شعری و ویژگی های مناسب شعر کودک و نمایش نامه مدرسی و اهداف آن می­باشد. در بخشهای آخر نیز به تحلیل نقش و کارکرد ادبیات کودک از نظر اسلام پرداخته است و بدین خاطر اثری بکر و بدیع در نوع خود به شمار می­آید.
    روش ترجمه کتاب حاضر:
    روشی­­که برای ترجمه­ی کتاب حاضر در نظر گرفته شده است، ترجمه­ی مبدأ محور- مقصد محور می­باشد. که در تعریف آن گفته شده است:
    در این شیوه فعالیت مترجم از متن مبدا آغاز شده و به متن مقصد ختم می‌‌شود. مترجم ابتدا با بهره گرفتن از فرمول‌ها و دستورهای معین در نظام معنایی و دستوری هر زبان تلاش می‌‌کند تا متن را بفهمد. به عبارت دیگر سعی می‌‌کند تا با بازیابی اطلاعات ذخیره شده در متن، شبکه معنایی آن را برای خود ترسیم کند. به طور طبیعی این شبکه معنایی سازگار با شبکه معنایی زبان مبدا و به عبارت دقیق‌تر تکه‌ای از شبکه معنایی آن زبان است. لذا در گام دوم وی شبکه معنایی معادل با آن را در زبان مقصد ترسیم می‌‌کند و در گام نهایی آن را مطابق فرمول­ها و دستورهای زبان مقصد که بر گرفته از نظام آوایی تکواژی و دستوری زبان مقصد است به صورت متن مقصد ارائه می‌‌دهد.(صفوی، ۱۳۸۰: ۲۲)
    مشکلات ترجمه کتاب حاضر:
    ۱- نویسنده در بعضی از بخش­های کتاب با آوردن اصطلاحات و ضرب­المثل­ها و کلمات عامیانه ترجمه را دشوار نموده است.
    اصطلاحات:
    ولسنا- کمسلمین- بدعاً فی ذلک: و ما به عنوان مسلمان با دیگران تفاوتی نداریم (ص ۸۲)
    ضرب المثل:
    یقدمون السم فی الدسم: سم در چربی می­ریزند معادل «در باغ سبز نشان می­دهند.» (ص ۸۸)
    کلمات عامیانه:
    باب جای إمته
    جای الساعه سته: به معنی «پدر زود برگرد، بیا ساعت شش است» (ص۳۳)
    ۲- نویسنده با آوردن جملات طولانی و گاهی­اوقات پیچیده در بعضی از قسمت ­ها، باعث دشواری ترجمه و پیچیده شدن مضمون و فهم کند مطلب توسط خواننده شده است.
    و مجال التأثیر اللاشعوری فی أدب الأطفال تحیل مکانه أولی لاشک فیها، و خطوره الآداب و الفنون-دائماً-وأبدا-أنها تتسلل إلی هذالمجال و تفعل فعلها و مادام الأمر کذلک، فإن الذین یکتبون لأدب الأطفال علیهم واجب أساسی والإلمام بماهیه هذاالحیز حیزاللاشعور- بالنسبه للطفل، وإعطاؤه حقه من الفهم و التدقیق، حتی لایتسلل إلی شخصیه الطفل من خلاله عوامل سیئه تؤذی تکوین الطفل و تعیق من تطور شخصیته و نموها و نضوجها (ص ۴۷ و ۴۸)
    بی­شک عرصه تأثیر ناخودآگاه در ادبیات کودک در مقام اول قرار دارد و به طور همیشگی و ابدی اهمیت انواع ادبیات و هنر در این است که به این عرصه نفوذ می­یابد و در این جا کار خود را انجام می­دهد، پس وقتی مساله چنین است، وظیفه اصلی تمامی کسانی که در زمینه ادبیات کودک به نویسندگی می­پردازند آشنایی با ماهیت این حیطه– ضمیر ناخودآگاه- کودک، و ادای حق آن به وسیله­ فهم و بررسی دقیق است، تا عوامل بدی که از طریق این حیطه به شکل­گیری(شخصیت) کودک آسیب می­رساند و مانع پیشرفت، رشد و پختگی شخصیتش می شود، درآن نفوذ نکند.
    مقدمه نویسنده
    حمد و سپاس خدای را و درود و صلوات برپیامبر خدا(ص) باد.
    اما بعد
    اعتقاد رایج درجهان امروز این است که مسأله کودکی در صدر تمام مسائل قرار دارد و ما شاهد این قضیه در تحقیقات و برنامه ­های موسسه­های مربوط هستیم از تبلیغات و آموزش و پرورش و بهداشت گرفته تا انواع هنر.
    حل کردن مشکلات دوران کودکی، اولین قدم برای اصلاح کردن مسیر زندگی، غلبه بردشواری ها وگرفتاری های آن است. ادبیات کودکان نقش آشکار و ارزشمندی در این عرصه بازی می­ کند وآنچه که در این کتاب تقدیم می­نماییم جز تلاشی خاضعانه، درایجاد تصور درستی از مفهوم این ادبیات، درپرتو تعالیم اسلام و تجربه بی­نظیر فرهنگی آن نمی ­باشد یا به عبارتی دیگر، اسلامی­کردن ادبیات کودکان، بدون هدر دادن هیچ کدام از انواع ارزش­های زیباشناختی است. و خداوند از نیت­ها آگاه است.
    مفهوم ادبیات کودک
    اسلام روش کامل و فراگیری را برای زندگی آورده است و این شیوه ی الهی برترین نظام از جهت متون و انطباق آن است و دارای نزولی مشخص وتدریجی بوده که هیچ مسئله­ کوچک وبزرگی رادر زندگی فردی و اجتماعی رها نکرده مگر اینکه به همه­ی آن­ها به طور مفصل پرداخته است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    و بر اساس این شیوه مسئولیت فرد مسلمان مشخص می­ شود.
    واضح است که این مسئولیت در چارچوب اصول اسلامی و قوانین و آدابی تعیین می­گردد که باید حدود و فاصله­ی آن را در زندگی­مان ترسیم نمائیم. مسئولیت گفتار نیز از همین جا شکل گرفت همانطور که مسئولیت «عمل و کردار» و حتی مسئولیت احساسات، عواطف و خواسته ­ها به وجود آمد. «هیچ کدام از شما ایمان نمی آورد مگر اینکه میل و رغبتش از آنچه برایش آورده­ام تبعیت نماید»۱و این امر اراده­ی قوی، رویارویی نیروهای منفی وحملات آن رامی طلبد. بعضی از ناقدان، ادب را با عنوان «هنر گفتار» معرفی کرده ­اند وبعضی دیگرآن را این گونه معرفی کرده ­اند: ادب عبارت است از «سخن زیبای نوشته شده یا گفته شده» هم چنین گفته­اند: «عمل ادبی با نفسی هماهنگی دارد»، یا اینکه در روح وروان ما و نیز در فعالیت روانی ما نمایان می­ شود.
    بازافزوده­اند: «لذت و منفعت از آثار ادب است» و «ادب بیانگر زندگی است و ابزار آن زبان است» و هر چند که بیانگر زندگی باشد به معنی انتقال آن به همان شکل نمی ­باشد، بلکه بدین معنی است که ادب زندگی را بر اساس درک وفهم ادیب از آن ودیدگاه او در مورد هر مسئله­ای برای ما تعبیر، تفسیرو نقد می­نماید. در نتیجه ادیب «موضعی» فکری بر می­گزیند و بنابراین می ­تواند در جامعه­اش اثرگذار باشد؛ بدین­خاطر برخی از ناقدان معتقدند که مضمون اجتماعی عمل ادبی ازواقعیت زندگی در جامعه گرفته نمی­ شود بلکه از موضع فکری ادیب در مورد زندگی در این جامعه گرفته می­ شود. مضمون ذاتاً ارزشمند است، این یکی از ارزش­های رایج در جامعه است که از موضع فکری ادبیات به وجود می­آید..
    این گونه است که می­بینیم «مکتب­های ادبی» و «مکاتب هنری» در رابطه با تعریف و معنا ومفهوم ادب و عوامل تأثیر­گذار در آن باهم اختلاف دارند و این نظریات وبینش­های متناقض در اصل از فلسفه­هایی که افراد به آن گرویده­اند به وجود آمده و باعث شده که آنان دیدگاه­ هایی گوناگون و سازگار با باورهای شخصی ونظام­های سیاسی­شان داشته باشند. در نتیجه «واقع­گرایان» فقط به حقیقت واقعی که رسیدن به آن از طریق تجربه امکان­ پذیر است، ایمان دارند و هر عالمی بالاتر از محسوسات را انکار می­ کنند و «رمزگرایان» (سمبولیست) هم با وجود مخالفت­شان با بدعت­گذاری علم مادی کفرآمیز، خودشان را در گمراهی مبهم صوفیانه غرق نموده، شیفته­ی رموزی شده ­اند که به دلیل و برهان­های مشخص بی­توجهی نموده و شخص را در بحبوحه­ی تلقین­ها، اشاره­ها و فضاهای عجیب وغریب گرفتار می­سازد.
    و مکتب «کلاسیک » فقط بر انتزاعات عقلی تکیه داشت، در حالی­که مکتب «رمانتیک» به عاطفه پایبند بود و آوای ناامیدی، درد، عذاب و تباهی سر می­داد. و مکتب «سوررئالیسم» به مکانیسم روانی محض متمایل گشته، نظارت عقل را انکار نمود و تلاش کرد که بدور از رویکردهای اخلاقی و حتی هنری پیشروی نماید. و بالاخره «اگزیستانسیالیست­ها » نمایشی ارائه دادند که همه­ی ارزش­ها و رسم و سومات و ادیان را رد کرده و مورد خشم و نافرمانی قرار می­داد، آن­ها دور خودشان می­چرخیدند و قربانی و صلوات نثارشان می­کردند، که این خود نوعی بت­پرستی گمراه کننده است..
    اکنون، ما به عنوان یک امت مسلمان در کجای این آشفتگی وحشتناک قرار داریم؟؟ و در کجای این جریان ها و فلسفه­ها می­ایستیم؟؟
    قطعاً در آغاز همین بخش از سخنان­مان بیان نمودیم که ادیب مسلمان مسئول است، و رسالت او در زندگی مسئولیتش را مشخص می­ کند، و ارزش­های اسلامی، عقیده­ی دور از شرک، وخیالات و قوانین نازل شده از طرف خداوند بر بنده و فرستاده­اش حضرت محمدبن عبدالله (ص) این مسئولیت را تثبیت می­نماید خداوند در این باره می­فرماید:
    «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کانیَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا»[۱]
    و نتیجه­ مشخص این است.
    – به درستی که محمد (ص) بشری است که به او وحی می­ شود.
    – عمل صالح همان رسالت مؤمن است.
    – عقیده همان یکتا پرستی است.
    ادبیات اسلامی– در پرتو اسلام – به هنر گفتار توجه دارد و هیچ دلیلی واضح­تر از این گویای این مطلب نیست که بگوییم معجزه­ی بزرگ در نزد ما همان قرآن است، که یک اعجاز بلاغی و بیانی بالاتر از توان هر انسانی است. چنان که در آیه شریفه آمده است:
    (قل لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا )[۲]
    ادبیات اسلامی، همان طور که به ساختار کلی یا شکل هنری سودمند، مناسب و مفید بدور از انحراف و گمراهی توجه دارد از قرآن زیبائی روایت ،پیوستگی افکار ،و زیبائی در لفظ ،جمله ،عبارت وتاثیر را فرا می گیرد و بذرهای شگفتی، رنج و ابهام را در عقل وجدان و روح انسان نمی­پراکند.
    ادبیات اسلامی مضمونش را از ارزش­های اجتماعی مریضی که، تجربه­های ناقص آن را جدا نموده طلب نمی­ کند، ارزش­هایی که خشم­ها، کینه­ها و هوا و هوس­ها در آن تأثیرگذار است بلکه ادبیات اسلامی مضمونش از عقیده­ی توحید، گنج­های تمدن اسلامی، و میراث الهی منزه از اشتباه و هوس الهام­پذیر است و این به معنی غفلت از «تعامل­های» اجتماعی جنجالی و مسائل رایج در زندگی همچون خوبی و بدی، نیکوکاری و بدکاری، بیماری و سلامتی نمی ­باشد.
    بنابراین ادیب مسلمان خواهان به تصویر کشیدن این بحران، تجزیه و تحلیل چارچوب آن، جستجو در مورد عوامل به وجودآورنده­ی آن، توجه به عواقب و پیامدهای آن و شناخت مناسب علتش می­باشد، و در کنار این امور– به اسلوب هنری مستقیم و غیرمستقیم آن گونه اشاره می­ کند که واجب است هر کس به تنهایی یا دسته­جمعی بدون هدردادن ذره­ای از ارزش­های زیباشناختی و هنری به سوی آن حرکت نماید.
    ادیب حقیقی می­ایستد.
    و موضع ادیب مسلمان از عقیده­اش سرچشمه می­گیرد.
    مسئله­ مهم، داشتن صداقت در پرداختن ماده­ی ادبی، خالص گرداندن آن بر اساس اصول ساختاری، هماهنگی، زیبایی و تأثیرگذاری است، به گونه­ ای که تصویر هنری دلنشین، رضایت­بخش و سودمند واقع شود، ما بعد از آگاهی از آن احساس کنیم که در مقابل یک تجربه­ی زنده و پویا قرار داریم، که ما را به سمت روابط تازه­ای همچون درک­کردن و تعالی روحی، اطمینان آسوده، مبتکر و تحریک­برانگیز می­کشاند و به سوی برترین­ها و تغییرات پیاپی در جهت هدف بسیار بزرگ و ارزشمند سوق می­دهد.
    هر ادیبی «ذات مشخص»، و شیوه ی مخصوص به خود را دارد، که باعث تفاوت او با دیگر ادیبان رقیب او می شود، پس هنر– در بهترین شکل– نوآوری و اختراع ساختارهای زیبایی شناسی تأثیرگذار است، و هر ادیب مسلمانی در انجام این وظیفه روش جداگانه­ ای دارد و چنان چه ادیبان اسلامی با هم هماهنگ باشند یا درباره محتوا و مضمون اسلامی توافق نظر داشته باشند، این تنوعی لازم و ثروتی دوست­داشتنی است زیرا درست نیست که ادیب­های اسلامی نسخه­هایی تکراری باشند، همچنان که ادیب مسلمان وظیفه دارد تا درباره شکل­های جدید بسیار تأثیرگذار و مطابق با زمانه (مدرن) تلاش و جستجو نماید و همه­ی امکانات نیروهای جدید را برای بیان زیباترین تعبیر از مسئولیت جاویدش به کار گیرد. بنابراین اگر ادیب مسلمان موضعی انتخاب کند چیز عجیب و جدیدی نیست چرا که همه ی مکتب­های ادبی این کار را کرده ­اند.
    و امر عجیب و غریب و خلاف و باطل این است که از ادیب مسلمان بخواهیم به اصل «هنر برای هنر» چنگ بزند، یا این که به نام آزادی ادبیات و اندیشه– از او خواستار غفلت از عقیده­اش شویم، تا جایی که متعصّب و واپس­گرا نباشد.
    آیا این یک نیرنگ بزرگ نیست که دشمنان اسلام تلاش می­ کنند تا قلم های اسلام­گرایان را در آن به جنگ و فتنه وا دارند.
    ادیب مسلمان باید با رضایت تمام و ایمان از صمیم قلب به عضویت و انتساب خود افتخار نماید.
    همان طور که گفتیم این انتساب مسئولیت و پایبندی است.
    در ادامه …
    در سطرهای قبلی سعی کردیم که مفهوم ادبیات به معنای عام آن را کاملاً گسترش دهیم، و برای رسیدن به تعریف مفهوم ادبیات اسلامی چاره­ای جز انجام آن نداشتیم.
    و به طور خلاصه می­توانیم بگوییم که ادبیات کودک از نظر معنا با ادبیات عمومی (اسلامی) تفاوتی ندارد جز اینکه در وجود خود توجه به گروه خاصی یعنی کودکان دارد.
    این گروه با سطح عقلی مشخصی متمایز از دیگران­اند.
    و به واسطه­ امکانات و توانایی­های روحی و روانی با ما بزرگان تفاوت دارند چراکه تجربه­ها و آگاهی­های کودکی مشخص، افق­های خیالش گسترده، وسیع و بدون هیچ مرزی است، و بر خلاف ما بزرگ­ترها هیچ قاعده­ی اخلاقی مانع او نمی­ شود.
    ابزارهای آنان در جستجوی اندیشه، تحلیل و بررسی همچون وسایل کامل ما که با تمرین و تجزیه ی زیاد طی فرهنگ­های گوناگون آن را به دست آورده­ایم نمی ­باشد.
    کودکان در کشف مجهولات و جهش در آن سوی دور دست­ها، و تشکیل دنیایی ویژه و بسیار متفاوت با دنیای ما، میل و رغبت سرکشی دارند.
    این مسائل و قضایای دیگر نسبت به کودکان امری طبیعی است مراحل توسعه­ بشر به مراحل تکامل کودکی شباهت زیادی دارد و با نگاهی به پیشرفت تدریجی رسالت­های آسمانی از زمان حضرت آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و حضرت محمد صلی علیه و آله و سلم در می یابیم که چگونه این رسالت­ها با رسالت پیامبر حضرت محمد (ص) بعد از رسیدن بشریت به سن رشد به پختگی و کمال رسیده ­اند.

     

    جهت

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:09:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اخلاق تبلیغ در سیره رسول الله (ص)- قسمت ۴ ...

    ۵-۹- قاطع و باشهامت ۱۱۳
    ۵-۱۰- انتقادپذیر ۱۱۴
    ۵-۱۱- حامی محرومان ۱۱۵
    ۵-۱۲- توکل به خدا ۱۱۶
    ۵-۱۳- نرمخو، مهربان و دلسوز ۱۱۶
    ۵-۱۴- مردمی و درد آشنا ۱۱۹
    ۵-۱۵- دوری از جناح ها و احزاب ۱۲۱
    ۵-۱۶- خوش سابقه ۱۲۲
    ۵-۱۷- صداقت ۱۲۳
    ۵-۱۸- منظم و وقت شناس ۱۲۴
    ۵-۱۹- ساده زیستی و بی تکلف ۱۲۴
    ۵-۱۹-۱- نمونه هایی از ساده زیستی رسول خدا (ص) ۱۲۴
    ۵-۲۰- متواضع ۱۲۵
    ۵-۲۱- تمیز، خوشبو، آراسته ظاهر ۱۲۶
    ۵-۲۲- جمع بندی فصل پنجم ۱۲۷
    نتیجه گیری و پیشنهاد ۱۲۸
    پیشنهادات ۱۳۱
    منابع ۱۳۲
    فصل اول: کلیات مفاهیم ومصطلحات
    ۱-۱- مقدمه:
    دعوت و تبلیغ جوهره تمام ادیان و مسئولیت همه پیامبران خدا بوده و در اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. اسلام، خصلت جاودانگی رسالتش، همگانی بودن دعوت و تبلیغ را طلب می کند. تبلیغ اسلامی، ابلاغ پیام الهی از سوی خداوند به مردم است که این امر خطیر به عنوان یک تکلیف در درجه اول توسط پیامبر اسلام (ص) و یا بر عهده جانشینان وی نهاده شده است و در مرحله‌ی دوم وظیفه مؤمنین است که در این راه مجاهدت کنند، محتوای پیام عبارت است از قوانین و دستورات خداوند که با هدف اتمام حجت بر انسان و هدایت او به سوی کمال و سعادت و عبودیت محض تحقق می یابد. در همین زمینه قرآن کریم می فرماید:
    «وَمَا لَکُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّکُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِیثَاقَکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»[۲]
    «و شما را چه شده که به خدا ایمان نمی آورید [و حال آنکه] پیامبر [خدا] شما را دعوت می کند تا به پروردگارتان ایمان آورید، و اگر مؤمن باشید، بی شک [خدا] از شما پیمان گرفته است.
    قرآن در روشی که برای شیوه تبلیغ و سنت خدایی این وظیفه مهم اتخاذ نموده، تبلیغ به «سبیل رَبّ» است یعنی مبلغ در برنامه تبلیغی خود سمت و سوی خدای داشته باشد «إقرأ باسم ربّک» را همیشه در نظر تبلیغی خود فراهم نماید. این نکته را قرآن چنین بیان می کند:
    «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکْمَهِوَالْمَوْعِظَهِالْحَسَنَهِ…»[۳]
    با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن.
    پس تبلیغ به شیوه های مختلف انجام می پذیرد که براساس آیه ۱۵۹ آل عمران نرم خو بودن و داشتن حُسن خلق و مهربانی باعث جذب شدن افراد می شود و در مقابل خشن و سنگدل بودن، باعث پراکنده شدن افراد از اطراف شخص می شود.
    سر سلسله‌ی مبلغین اسلامی حضرت محمد (ص) است که از جانب خداوند متعال مأموریت ابلاغ رسالت الهی را عهده‌دار شدند و می فرمایند: «انّما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق» و خداوند هم در توصیف برترین بنده خویش چنین فرموده: «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ»[۴] اخلاق نیکو یکی از شیوه های تبلیغ است. تأثیر داشتن اخلاق نیکو با سیره رسول الله (ص) در تایید جبهه حق و تضعیف باطل است، پس اخلاق نیکو یکی از ابزارهای مهمی است که در جهت رشد فکری و شکوفایی نیروی بیان و اراده و ایمان می باشد، زندگی سراسر نور پیامبر (ص) مجموعه ای زیبا و جامع و کتابی است گویا که دارای بهترین شیوه ها و روش های ارشادی برای هدایت مخالفان اسلام بوده است و با توجه به اینکه سیره حضرت رسول خدا (ص) برای ما همواره بایستی الگو باشد و نیز ممکن است که شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر زمان از زندگی ما منطبق با شرایط ایشان باشد، لذا بررسی و تحلیل زوایای گوناگون سیره ایشان ضروری به نظر می رسد، و همچنین به جهت این که پرداختن به اخلاق تبلیغی پیامبر در راه رسیدن به هدف – که همان پاسداری از مرزهای مکتب و حفظ و نگهداری آن می باشد – دارای اهمیت ویژه ای است، بر آن شدم که اخلاق تبلیغ در سیره رسول الله (ص) را با توجه به آیات قرآن و با بهره گرفتن از متون قدیمی، تاریخی و روایی بررسی و تحلیل نمایم. با بررسی های مقدماتی مشاهده شد که آنچه از تعالیم اخلاقی و تربیتی اسلام در عرصه تربیت اعتقادی و رفتاری انسان در سنین مختلف رشد و نیز مسئولیت خانواده و اجتماع در فراهم ساختن زمینه های آن بیان شده، همگی هدفی یگانه را پی می جویند که از آن به عنوان قرب الهی یاد می‌شود. فراموش کردن این حقیقت، که تعالی انسان در گرو توجه به خداوند و تقرب جستن به وی است، به مثابه از خود بیگانگی شمرده شده است. علاوه بر این، ادیان و به ویژه اسلام برای ارائه الگوهای اخلاقی و تربیتی تأکید دارند که چهره تابناک انبیا و اولیاء همواره درس آموز و الهام بخش طالبان رشد و کمال بوده است «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ»[۵] و این اسوه نیکو که در آیات و روایات برای ما ثبت و ضبط شده میراث جاودانه برای رهپویان راه حق و هدایت جویان است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    با توجه به اینکه اخلاق تبلیغ همچون دیگر روش های تبلیغی، اصول و مبادی خاصی دارد که باید آداب و موازین آن رعایت شود تا موفقیت حاصل شود، لذا با ارشاد آقای دکتر محمد مهدی بهداروند، این موضوع را به عنوان کار تحقیقی خود انتخاب نموده‌ام تا از راه بررسی و تحلیل اخلاق تبلیغ در سیره رسول الله (ص) را استنباط نمایم، چرا که فراگیری و آشنایی با سیره حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله، و نیز نحوه برخورد ایشان با گروه های مختلف فکری و اعتقادی در جامعه، جهت پیاده کردن شیوه های رفتاری آنان در عصر حاضر، لازم و ضروری است. رساله‌ای که تقدیم می شود با عنوان «اخلاق تبلیغ در سیره رسول الله صلی الله علیه و آله» گامی در این مسیر و تلاش است در این راستا.
    با امید به اینکه خداوند متعال تلاش این حقیر را توشه‌ای اخروی برای روح پدر بزرگوارم به حساب آورده و سلامتی برای مادرم در این دنیا به حساب آورد و بتواند رضایت خاطر حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و ذریه پاکش را به همراه داشته باشد.
    اللهم تقبّل منّا بمنک و کرمک
    سمیه بروم‌وند
    ۱۴/۶/۹۳
    ۱-۲- بیان مسأله:
    در اعصار گذشته از دوران پیامبر صلی الله علیه و آله، تا کنون، تاریخ تبلیغ روش های گوناگونی را تجربه کرده است گاه گروه ها و احزاب حرکتی را به پیش برده اند و گاه افرادی به صورت تک رو اعتقادات خود را در قالب تبلیغ اسلامی بر جامعه القا نموده اند اما آنچه هویدا میباشد تبلیغی می تواند در اذهان و افکار جامعه حک شود که مبرا از هرگونه منییت و خودخواهی و خودکامگی باشد.همچون تبلیغ در سیره ی رسول اکرم که با استعانت از قرآن کریم کامل ترین مبلغ و بزرگ سالار تمام پیامبران است. در عظمت آن پیامبر همان بس که خداوند کریم در قرآن ایشان را با تعبیر «یا ایها الرسول یا یا ایها النبی» مورد خطاب قرار می دهد. و او را انسانی الگو برای تمام جهانیان معرفی می کند و می فرماید: : در سیره و سخن پیامبر (ص) برای شما الگویی نیکو است. او به حق دارای اخلاق کامل و جامع تمام فضایل و کمالات انسانی بوده که خدایش او را چنین می ستاید. و تو اخلاق عظیم داری! (۴) همچنین خداوند پیامبر را فرستاد تا به سراغ مردم برود و آنان را که دچار فراموشی نعمت های خداوند شده اند را آگاه بسازد. حضرت علی (ع)در این باره در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه فرمودند پس خداوند فرستادگان خود را در میان ایشان برانگیخت، و پیامبرانش را یک به یک به سوی آنان فرستاد تا پیمان فطرتش را از آنان بازستانند و نعمت فراموش شده ی خدا را به یادشان آوردند و حجت را با تبلیغ بر آنان تمام کنند، و اندیشه های پنهان را برانگیختند و نشانه های قدرت ( الهی) را به آنها نشان دهند. حضرت علی ( ع ) در این خطبه بیانگر این مطلب مهم و این خصلت تبلیغی رسول الله می شوند که ایشان نعمت های فراموش شده‌ی خداوند را که مردم فراموش کرده اندرا به یاد آنها می آورد و آن پیمانی که طبق فطرتشان را با خداوند بسته اند و غافل از آن شده اند را به یاد آنها می‌آورد و رسول الله (ص) را مانند طبیبی معرفی می کند که خودش به سراغ مریضی های افراد می رود و هر کدام از دردهای آنها را که منظور دردها و رذایل اخلاقی ایشان هست را طبق شدت و ضعف آن مرض درمان می کند.
    از این رو یکی از مهمترین عوامل پیشرفت و گستردگی اسلام اخلاق نیکو و متین و ملایم، آن حضرت در هنگام تبلیغ با مردم بوده است. همچنان که خداوند در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»
    به (برکت) رحمت) الهی، در برابر آنان، (مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگین بودی، از اطراف تو، پراکنده می‏رویم، پس آنها)! را ببخش و برای آنها)! آمرزش بطلب! و در کارهائی با آنان، مشورت کن! اما) هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.[۶]
    چون فَظًا در لغت یعنی کسی که سخنانش تند و خشن است و خداوند می فرماید: که تو انسانی هستی رئوف و مهربان و نرم خو وگرنه کسی دور تو جمع نمی شد و این بیانگر این است که روحیه ی نرم خویی و انعطاف در تبلیغ رسول الله (ص) موثر بوده است.
    پس با این اوصاف تنها در اخلاق و سیره پیامبر اعظم است که اینچنین تبلیغ زیبای خود را به معرض ظهور رساند. پس باید آگاه بود که جهان امروز جهان تبلیغ و ارتباطات است.نبرد واقعی این عصر نبرد اندیشه هاست ونه نبرد توپ و تانکهاست. همچنان که مسیحیت و یهودیت و مکاتب انحرافی امروز، با سرمایه گذاری هنگفتی در این عرصه گام نهاده اند و با صرف بودجه بسیار کلان و سرسام آور در صدد تسخیر اذهان انسانها هستند پس باید انسانهای مسلمان، مومن و وارسته، و آراسته به فضایل اخلاقی، بعنوان مبلغ اسلامی که سیره‌ی رسول صلی الله علیه و آله را مبنای اندیشه خود قرار داده اند و خود را از نظر روحی و روانی برای این امر مهم آماده کرده باشند نیز باید قدم به میدان گذارند و به هدایت و ارشاد انسانها قیام کنند و آنان را از دسیسه های شیاطین روزگار آگاه سازند و به آئین اسلام فرا خوانند.
    تا کنون افراد زیادی با تلاش های فراوان کتابها و ترجمه ها و مقالات گوناگونی در این مورد به جامعه بشریت که پذیرای حقانیت و روشنایی آن در قالب اسلامی و خدایی می‌باشد ارائه کرده اند.
    اما با سپاس فراوان از تلاش این محققین برخود واجب می دانم که برای بیان پیشبرد حرکت اخلاق تبلیغی در سیره رسول الله بصورت جامع و هدف دار ان شاءالله گامی مثبت بردارم. در این پژوهش یکی از اهداف بررسی مولفه های مهم تبلیغی در سیره رسول الله با استناد به آیات قرآن و روایات رامورد تحقیق و پژوهش قرار می دهم و هدف دیگر از این پژوهش بررسی شاخصه های اخلاقی با استعانت از سیره رسول الله می باشدکه با عث تاثیرگذاری ماندگار و عمیق برجامعه باشد نه بصورت موقت و سطحی موردبررسی قرارمی گیرد.
    ۱-۳- تبیین موضوع:
    پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از آنکه به رسالت مبعوث شود از همه‌ی ابزارهای ممکن که در اختیار داشت، جهت هدایت قوم خود و همه‌ی بشریت بهره گرفت. مهمترین این ابزارها خلق بزرگ آن حضرت بود که در سوره‌ی قلم خداوند آن را ستوده است: «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ[۷]. و همانا تو بر نیکو خلق بزرگ آراسته‌ای.»
    و نیز رفتار نیکو و پسندیده و حسن معاشرت و نرم خویی آن حضرت بود که خداوند در سوره مدنی آل عمران آن را ستوده است: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»[۸]
    «پس به [برکت‌] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‌شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل‌کنندگان را دوست مى‌دارد.»
    بسیاری از افراد که به آن حضرت ایمان آوردند تحت تأثیر اخلاق آن حضرت و حقانیت دعوت و معارف با فطرت الهی ایشان قرار گرفتند.
    اما کسانی هم بودند که به دلیل برخی شبهات و یا عناد و خصومت و… در مقابل دعوت آن حضرت مقاومت کرده و نمی توانستند و یا نمی‌خواستند دعوت آن حضرت را تصدیق کرده و به او ایمان آورند. رسول خدا (ص) به شیوه های مختلف به تبلیغ اسلام و به گفتگو با آنها و استدلال به آنها می‌پرداخت و از این طریق به اثبات حقانیت دعوت و دین خود برای آنها می‌پرداخت.
    بخشی زیادی از شیوه های تبلیغی پیامبر (ص) از طرف خداوند به آن حضرت وحی می‌شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم در آیات قرآنی منعکس شده است و به تصریح و توصیه قرآن هرگز از روش تبلیغ غیرمشروع خارج نشده و همیشه با مخالفانش از جدال احسن خارج نمی‌شد.
    در این پایان نامه تلاش خواهد شد به قدر توان اخلاق تبلیغی در سیره پیامبر (ص) را در حوزه های مختلف که به طور مستقیم و غیرمستقیم در قرآن منعکس شده، بررسی و گردآوری شود.
    ۱-۴- اهمیت و ضرورت موضوع (تبلیغ):
    ۱-۴-۱- از نگاه قرآن
    تبلیغ، ارشاد و هدایت مردم، از اصلی ترین و مهمترین برنامه ها و وظایف پیامبران الهی بوده است، به طوری که خداوند متعال با صراحت کامل می فرماید: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ…»[۹]؛ ما در میان هر امتی پیامبری برانگیختیم با این پیام که خدا را پرستش کنید و از طاغوت بپرهیزید.
    بنا بر آنچه قرآن از سرگذشت انبیا و رسولان الهی بیان می کند، تبلیغ و دعوت به شریعت، از آغاز زندگی بشر تا زمان پیامبر اسلام (ص) و پس از آن ادامه داشته و دارد. از این رو، خداوند خطاب به خاتم النبیّین (ص) می فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِن مِّنْ أُمَّهٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ»[۱۰]؛ ما تو را به حقّ برای بشارت و انذار فرستادیم، و نیست امتی مگر انذار کننده‌ای در او بوده است.
    خداوند، پیامبر (ص) را مبلّغ شریعت می داند و تأکید می کند: «… وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا»؛[۱۱] ای پیامبر ما تو را نفرستادیم مگر به عنوان بشارت دهنده و ترساننده.
    تبلیغ و دعوت، زنده کردن انسانهاست، چرا که خداوند می فرماید: «…دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ…»[۱۲]؛ دعوت انبیا برای زنده کردن شماست.
    آری، تبلیغ اسلامی زنده کردن خوبیها و ارزشها، و هدایت معنوی انسانهاست. آیا انسان زنده و مرده با هم برابرند؟ «أَوَمَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا کَذَلِک َزُیِّن َلِلکَافِرِینَمَاکَانُوایَعْمَلُونَ»[۱۳]؛ آیا کسی که مرده بود پس او را زنده ساختیم و برای وی روشنی علم و دیانت قرار دادیم تا با آن روشنی، در میان مردم با سرافرازی حرکت کند، مانند کسی است که در تاریکی ها [ی جهل] غرق شده و توان خارج شدن از آن را ندارد؟».
    رسالت رسولان الهی، هدایت انسانها از ظلمت نادانی به سوی روشنایی بوده است. هدایت یک انسان به مثابه زنده ساختن همه انسانهاست. زیرا یک انسان صالح می تواند جامعه ای را به سوی نور و روشنایی راهنمایی کند. «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»[۱۴]؛ کسی که انسانی را زنده کند گویا تمام مردم را زنده کرده است.
    از این رو، قرآن، تبلیغ را بالاترین نیکوکاری می داند و می فرماید: «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا …»[۱۵]؛ چه کسی نیکوکارتر از کسی است که مردم را به خداوند دعوت کند و خود نیز نیکوکار باشد؟ خداوند با این پرسش، ارزش و جایگاه تبلیغ و مبلّغ را آشکار می سازد. مرحوم طبرسی در ذیل این آیه شریفه می نویسد:
    این آیه‌ی شریفه دلالت دارد که دعوت مردم به دین خدا، از بهترین واجبات و برترین اطاعتهاست.[۱۶]
    به سبب همین ضرورت و جایگاه خاصّ تبلیغ است که قرآن مسلمانان را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّهًفَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَائِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»[۱۷]؛ چرا از هر فرقه و طایفه ای، گروهی برای کسب آگاهی عمیق از مسایل دینی سفر نمی کنند، تا هنگامی که به سوی مردم باز می گردند، آنان را (به حقایق آشنا و) از عذاب روز قیامت بترسانند و نیز می فرماید: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ…»[۱۸]؛ از میان شما مسلمانان باید گروهی باشند که مردم را به خیر دعوت کنند و به نیکی دستور دهند و از بدی باز دارند.
    از سوی دیگر، شروع وحی با کلمه‌ی «إقرأ» و باقی ماندن این دستور و نیز کثرت کاربرد فعل امر «قُل» در آغاز برخی سوره ها و آیات قرآن که همواره به تلاوت کنندگان خود دستور تکرار مضمون آیه و انتقال آن به دیگران را گوشزد می کند و نیز آیات فراوانی که به دعوت، تبلیغ، هدایت و امر به معروف و نهی از منکر دستور می دهد یا به بیان روش تبلیغ انبیای پیشین می پردازد، بازگو کننده‌ی اهمیت تبلیغ از دیدگاه خداوند است.
    ۱-۴-۲- از نگاه پیامبر (ص)
    تبلیغ نزد پیامبر اکرم (ص) از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است؛ چرا که ایشان از آغاز رسالت تا واپسین روزهای عمر خویش به این امر مبادرت ورزیدند. برای مثال، آن حضرت، سه سال آغاز رسالت خویش را به دعوت مخفیانه و تبلیغ پنهانی و پس از آن آشکارا به تبلیغ و ترویج ایمان در جامعه‌ی جاهلیت آن روز پرداخت، تا به آنجا که همراه یاران و دوستانش به شعب ابی طالب تبعید شد و سه سال را در محاصره‌ی اقتصادی – سیاسی سپری کرد. با این حال، به سبب اهمیت تبلیغ رسالت، همه آن فشارها و شکنجه ها را تحمل کرد و دست از تبلیغ نکشید.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    تاریخ نگاران نوشته اند، در تمام سه سال محاصره اقتصادی در شعب ابی طالب، پیامبر (ص) همچنان مردم را به اسلام دعوت می کرد و بدون ترس از مشرکین، آشکارا و پنهانی، شب و روز مردم را به خداوند متعال فرا می خواند.[۱۹]
    پیغمبر اکرم (ص) در زمان های گوناگون، به اعزام سفیران و مبلّغان دینی به مناطق مختلف، برای دعوت به اسلام و نشر تعالیم الهی پرداخت. فرستادن مُصعب بن عُمَیر[۲۰] به یثرب (مدینه) در سال دوازدهم بعثت، یکی از نمونه های آن است.
    تبلیغ پیامبر (ص) در موسم حجّ و زمان آمدن قبایل عرب به مکّه[۲۱] و نیز سفر آن حضرت به شهرهای اطراف مکّه، از جمله طائف[۲۲]، بیانگر اهمیت ویژه این امر است.
    پیامبر (ص) هرگاه گروهی از مسلمانان را برای لشگرکشی به مناطق غیر مسلمان گسیل می داشت، می فرمود:
    با مردم الفت بگیرید و به آنان فرصت دهید و تا آنان را [به اسلام] فرا نخوانده اید، بر آنان هجوم نیاورید که هیچ خانواده روستانشین یا چادرنشینی بر روی زمین نیست، مگر آنکه اگر آنان را مسلمان به نزدم آورید، برایم دوست داشتنی‌تر است از آن که مردانشان را بکشید و زنان و فرزندانشان را نزد من آورید.[۲۳]

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:08:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 17 ...

    مقنّن در قسمتی از ماده 109 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می‌دارد: «… دادگاه در صورتی که تقاضای مزبور را با توجه به نوع و وضع دعوا و سایر جهات موجه بداند، قرار تأمین صادر می کند…» ملاحظه می‌گردد مقنّن در خصوص نوع و مهلت تأمین سکوت اختیار کرده و تنها در خصوص خسارت ناشی از هزینه دادرسی و حق الوکاله که خواهان محکوم می‌گردد، اظهار نظر نموده و یا به عبارتی دیگر، میزان تأمین را به میزان هزینه دادرسی و حق الوکاله منوط کرده است در این گفتار در بند نخست بررسی نوع تأمین، در بند دوم، میزان و در بند سوم به مهلت تودیع تأمین مزبور پرداخته می‌شود.
    بند اول: نوع تأمین
    نوع تأمین را قانونگذار تعیین ننموده و فقط اصطلاح «تأمین» را به کار برده است. بنابراین «از یک سو در تعیین نوع تأمین نمی‌توان ملاک بند «د» ماده 108 قانون آیین دادرسی مدنی را دست آویز قرار داد، زیرا تأسیس «تأمین دعوای واهی» کاملاً مستقل از «تأمین خواسته» است. بنابراین تأمینی که در دعوای واهی از خواهان گرفته می‌شود می‌تواند وجه نقد نباشد. از سوی دیگر خواهان معسر، دولت، نهادهایی مانند بنیاد مستضعفان یا … از دادن تأمین مزبور معاف نمی‌باشند».[203]
    بند دوم: میزان تأمین
    در ماده 109 ق.آ.د.م مشخص نگردیده است که آیا میزان تأمین درخواستی خوانده باید توسط او مشخص شود یا خیر؟ در پاسخ باید گفت به فرض که خوانده میزان آن را معین کند تکلیفی برای دادگاه ایجاد نخواهد شد چه این که چنین حقی نیز برای تعیین میزان تأمین به خوانده داده نشده است و این عبارت قانونگذار که «دادگاه در صورتی که تقاضای مزبور را با توجه به نوع و وضع دعوا و سایر جهات موجه بداند قرار تأمین صادر می‌کند…» حاکی است میزان تأمینی که خواهان باید بسپارد با توجه به نوع و وضع دعوا و سایر جهات توسط دادگاه تعیین خواهد شد.[204]
    بند سوم: مهلت پرداخت تأمین
    مهلت دادن تأمین را قانونگذار مشخص نکرده و تعیین آن را به عهده‌ی دادگاه گذاشته است، بنابراین دادگاه در قرار تأمینی که صادر می‌کند باید علاوه بر میزان، مهلت دادن آن را به گونه‌ای که دادن آن با لحاظ میزان تأمین، توانایی مالی خواهان و … در این مهلت، امکان داشته باشد مشخص کند. این موعد، موعد قضایی است و آثار آن را دارد.[205]
    گفتار چهارم: آثار و ضمانت اجرای صدور قرار تأمین
    این گفتار به بررسی آثار ضمانت اجرای صدور قرار تأمین که در سه بند جداگانه، بند اول توقیف دادرسی، بند دوم به قرار رد دادخواست با تقاضای خوانده و سپس در بند سوم به جریمه نقدی پرداخته می‌گردد.
    بند اول: توقیف دادرسی
    در ماده 109 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر شده است: «در كلیه دعاوی مدنی اعم از دعاوی اصلی یا طاری و درخواست‌های مربوط به امور حسبی به استثنای مواردی كه قانون امور حسبی مراجعه به دادگاه را مقرر داشته است، خوانده می‌تواند برای تأدیه خسارات ناشی از هزینه دادرسی و حق‌الوكاله وكیل كه ممكن است خواهان محكوم شود از دادگاه تقاضای تأمین نماید. دادگاه در صورتی كه تقاضای مزبور را با توجه به نوع و وضع دعوا و سایر جهات موجه بداند، قرار تأمین صادر می کند و تا وقتی خواهان تأمین ندهد، دادرسی متوقف خواهد ماند و…» در این رابطه نکته قابل توجه آن است که چنانچه دادگاه قراری را به طرفیت خواهان صادر کند تنها اثر و ضمانت اجرای آن توقف رسیدگی می‌باشد و نه توقیف اموال خواهان و بطور حتم، مشخص می باشد که اگر خواهان بخواهد، روند دادرسی را در ادامه داشته باشد باید دستورات دادگاه را به دقت انجام داده و در غیر‌اینصورت دادگاه تصمیمات شایسته‌ای را با توجه به چگونگی روند پرونده و موضوع آن اتخاذ خواهد نمود.
    بند دوم قرار رد دادخواست با تقاضای خوانده
    از جمله مواردی که دادگاه مبادرت به صدور قرار رد دادخواست خواهد نمود موردی است که در ماده 109 ق.آ.د.م بیان شده است و ماده مزبور مقرر می‌دارد: «… تا وقتی خواهان تأمین ندهد، دادرسی متوقف خواهد ماند و در صورتی که مدت مقرر در قرار دادگاه برای دادن تأمین منقضی شود و خواهان تأمین ندهد به درخواست خوانده قرار رد دادخواست خواهان صادر می‌شود». همان‌طوری که در بند الف بیان شد، بعد از اینکه قرار به خواهان ابلاغ گردید، وی باید در مهلت معینه اقدامات لازمه را انجام دهد، در غیر‌اینصورت دادرسی متوقف خواهد ماند و انقضای مهلت و عدم تودیع تأمین، فی‌النفسه باعث رد دادخواست خواهان نمی‌شود بلکه خوانده پس از انقضای مواعد، باید درخواست صریح و ضمنی خویش را به دادگاه رسیدگی کننده تقدیم نماید و در این صورت دادگاه مطابق ماده مزبور قرار رد دادخواست خواهان را صادر خواهد نمود.[206]
    بند سوم: جریمه نقدی
    مقنن در تبصره ماده 109 ق.آ.د.م مقرر می‌دارد: «چنانچه بر دادگاه محرز شود که منظور از اقامه دعوی در انجام تعهد و ایذاء طرف یا غرض ورزی بوده، دادگاه مکلف است در ضمن صدور حکم یا قرار، خواهان را به سه برابر هزینه دادرسی بنفع دولت محکوم نماید». با دقت در تبصره ماده مزبور می‌توان دریافت که اگر خواهان یک دعوای بی‌اساس یا واهی را مطرح نماید و این نکته نیز برای دادگاه محرز گردد، لذا، به جهت عدم تکرار چنین عملی از سوی خواهان و جلوگیری از اقامه دعوا بیهوده، دادگاه این ضمانت را برای وی مقرر نموده است که وی را به تأدیه سه برابر هزینه دادرسی محکوم نماید.[207]
    مبحث دوم: تأمین اتباع بیگانه
    از دیگر موارد تأمین‌های پشتیبان دفاع تأمین اتباع بیگانه است تأمین مزبور، یکی از موارد طواری دادرسی می‌باشد که تبعه بیگانه به عنوان مدعی به اقامه دعوی بر علیه تبعه ایرانی می‌پردازد و قانونگذار ایرانی در جهت حمایت از حقوق اتباعش به آنها اجازه داده است که رسیدگی به دعاوی بیگانگان علیه خود را موکول به تودیع خسارت احتمالی ناشی از دعاوی نماید، در این حالت دادگاه رسیدگی کننده به دعوی، از تبعه بیگانه می‌خواهد که بابت خسارت ناشی از هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل که به خوانده ایرانی دعوی تحمیل می‌شود تأمین بسپارد تا در صورت محکوم شدن وی به علت بی‌اساس بودن دعوی، خسارت وارده از آن محل پرداخت شود. بنابراین می‌توان گفت فلسفه امر حمایت از اتباع ایرانی در مقابل اتباع بیگانه می‌باشد. با این وصف، این مبحث شامل چهار گفتار خواهد بود که در گفتار نخست، تعاریف و تاریخچه تأمین اتباع بیگانه، گفتار دوّم فلسفه اخذ تأمین و شرایط صدور آن و گفتار سوّم موارد معافیت از دادن تأمین (مستثنیات قاعده اخذ تأمین) و در گفتار نهایی، نوع و میزان و مهلت پرداخت تأمین و ضمانت اجرای آن مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
    گفتار اول: تعاریف و تاریخچه اخذ تأمین اتباع بیگانه
    گفتار حاضر را به دو بند تقسیم نمودیم بند اول را به بررسی تعاریف لغوی و اصطلاحی و بند دوم را به تاریخچه دریافت خسارت (تأمین) اتباع بیگانه اختصاص خواهیم داد.
    بند اول: تعاریف لغوی و اصطلاحی اتباع بیگانه
    کلمه بیگانه در لغت به معنای «غریب، نا آشنا، خارجی، اجنبی»[208] آمده است. و در اصطلاح اتباع بیگانه[209] به معنای «كلیه كسانی هستند كه دارای تابعیتی غیر از تابعیت دولت ایران می باشند».[210]
    بند دوّم: تاریخچه دریافت خسارت (تأمین) اتباع بیگانه
    «اخذ تأمین از اتباع بیگانه، در ایران برای اولین بار در 28 شهریور سال 1308 بعد از لغو کاپیتولاسیون و بر موجب قانون «اجازه اخذ تأمین خسارت و مخارج محاکمه از اتباع خارجه» در حقوق ایران وارد شد که در مواد 218 تا 223 قانون آیین دادرسی مدنی سابق مصوب 1318 در مبحث سوم از فصل هشتم و تحت عنوان «در تأمین که اتباع دولت‌های خارجی باید بدهند» با رفع اجمال‌های آن ابقاء گردید و در قانون جدید آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 با اصلاحات مختصری مجدداً تکرار گردیده است. بنابراین اتباع بیگانه می‌توانند مطابق قوانین، در دادگاه‌های ایران بر علیه اتباع ایران اقامه دعوی کنند و حقوقی که مطابق قوانین ما دارا می‌شوند را اظهار و مطالبه نمایند. در حقوق فرانسه این نهاد تنها تا سال 1972 به زندگی خود ادامه داد و در این سال، بیشتر با توجه به قواعد بین المللی حقوق بشر، حذف گردید و بنابراین در حال حاضر اتباع دولت‌های خارجی برای اقامه‌ی دعوا در دادگاه های فرانسه با چنین مانعی روبرو نمی‌باشند.»[211]
    نظر برخی از صاحبنظران حقوق در رابطه با تاریخچه تأمین
    1- اخذ تأمین در قانون 1329 هجری قمری اصول محاکمات به علت وجود کاپیتولاسیون پیش‌بینی نشده بود تا پس از الغای آن در سال 1306 وزارت دادگستری قانونی به نام: «قانون اجازه اخذ تأمین و خسارت مخارج محاکمه از اتباع خارجی» در سال 1308 از تصویب مجلس گذارنید که ناقص بود و قانون آیین دادرسی سال 1318، آنرا تکمیل کرد.[212]
    2- نظر دکتر شمس: «برای نخستین بار در 28 شهریور سال 1308 به موجب قانون «اجازه‌ی اخذ تأمین خسارت و مخارج محاكمه از اتباع خارجه» در حقوق ایران پیش‌بینی شد. نهاد مزبور در مواد 218 تا 223 قانون قدیم آیین دادرسی مدنی، با رفع اجمال های آن ابقا گردید».[213]
    گفتار دّوم: فلسفه اخذ تأمین، شرایط صدور آن و موارد معافیت از دادن تأمین
    گفتار حاضر در سه بند خلاصه می‌شود بند اول به فلسفه اخذ تأمین اتباع بیگانه، بند دوم به شرایط (صدور) اخذ تأمین از اتباع بیگانه و بند سوم به موارد معافیت از دادن تأمین که به بررسی و مطالعه آن ذیلاً خواهیم پرداخت.
    بند اول: فلسفه اخذ تأمین اتباع بیگانه
    حق دادخواهی در دادگاه‌های ایران اختصاص به ایرانیان ندارد بلکه بیگانگان نیز می‌توانند از آن بهره‌مند شوند. بیگانگان در مقابل دادگاه ها با ایرانیان متساوی الحقوق هستند. اگر یک نفر تبعه خارجی علیه تبعه ایرانی اقامه دعوی کرده او را محکوم کند، می‌تواند محکوم ‌به را وصول کند اما اگر تبعه خارجی محکوم علیه واقع شود و از این حیث خسارتی متوجه تبعه ایرانی کند و سپس از ایران مسافرت کند، هیچ‌گونه وسیله‌ای برای جبران خسارت از تبعه ایرانی در دسترس نیست مگر اینکه میان دولت ایران و دولت خارجی قراردادی بسته شود که بموجب آن احکام صادره از دادگاه‌های ایران را در کشور خارجی به مرحله اجرا بگذارند و چنین قراردادی نیز تاکنون بسته نشده است. در اینجا تبعه ایرانی با تبعه خارجی در وضع نابرابری قرار می‌گیرد و این امر خلاف عدالت است.
    برای جبران این وضع، تدبیری اندیشیده‌اند که مطابق آن اگر تبعه بیگانه بخواهد در یکی از دادگاه‌های ایران دعوائی علیه تبعه ایرانی اقامه کند. تبعه ایرانی حق دارد که بابت خسارت احتمالی ناشی از اقامه دعوا از طرف خارجی تأمین بخواهد و دادگاه مکلف به قبول آن است چنان که ماده 144 ق.آ.د.م مقرر می‌دارد: «اتباع دولت‌های خارج، چه خواهان اصلی باشند و یا به عنوان شخص ثالث وارد دعوا گردند بنا به درخواست طرف دعوا برای تأدیه خسارتی که ممکن است بابت هزینه دادرسی و حق الوکاله به آن محکوم گردند باید تأمین مناسب بسپارند …» و تا زمانی که تأمین نداده است، دادرسی متوقف خواهد ماند از این رو تأمین اتباع بیگانه از طواری دادرسی بشمار می‌رود.[214]
    بند دوّم: شرایط (صدور) اخذ تأمین از اتباع بیگانه
    لازمه پذیرفتن تقاضای خوانده وجود شرایط ذیل است:
    1- خوانده دعوی تبعه ایران باشد اعم از اینکه خوانده اصلی باشد یا مجلوب ثالث بنابراین خوانده‌ای که تابعیت ایران را نداشته باشد و از آن جمله اشخاص بدون تابعیت نمی‌توانند تأمینی را با این عنوان تقاضا نمایند.
    2- خواهان اصلی تابعیت کشور خارجی را داشته باشد یا بعنوان شخص ثالث وارد دعوا شود به عبارت رساتر تابعیت ایران را نداشته باشد چه در صورتی که خواهان بدون تابعیت باشد بطریق اولی مشمول مورد است البته وارد ثالث در صورتی باید تأمین دهد که، در موضوع دادرسی اصحاب دعوای اصلی برای خود مستقلاً حقّی قائل باشد.
    3- تقاضای اخذ تأمین و صدور قرار فقط در حد خسارت هزینه دادرسی و حق الوکاله باشد نه خسارت دیگری که خوانده ممکن است ادعا نماید.
    4- این تقاضا در دادرسی عادی در اولین لایحه و در دادرسی اختصاری در اولین جلسه مطرح گردد در صورت عدم رعایت زمان تعیین شده تقاضای تأمین مسموع نخواهد بود مگر اینکه سبب اخذ تأمین بعداً پیدا شود.
    5- خواهان از دادن تأمین معاف نشده باشد.[215]
    پرسش این است که که آیا تبعه‌ی دولت خارجی که در پرونده کیفری دادخواست مطالبه‌ی ضرر و زیان ناشی از جرم داده مشمول این نهاد می‌شود؟ پاسخ مثبت را با توجه به اطلاق اصطلاح «خواهان اصلی» باید پذیرفت. در عین حال، نهاد مزبور تبعه‌ی دولت خارجی را که تنها دستور موقت و یا تأمین خواسته درخواست می کند در بر نمی‌گیرد زیرا خواهان شمرده نمی‌شود. دادگاه‌های متعددی در فرانسه از سال‌های 1947 به بعد، و آخرین آن در سال 1951 نیر نهاد مزبور را شامل درخواست کننده‌ی دستور موقت ندانسته‌اند. [216]

    پایان نامه

    تجدیدنظرخواه تبعه‌ی دولت خارجی نیز مشمول این نهاد است و تفاوتی نمی کند که در مرحله‌ی بدوی خواهان، خوانده و یا وارد ثالث بوده باشد. در واقع دادگاه‌های فرانسه نیز در هیچ رأیی بین تجدیدنظر خواهان خارجی، از این حیث تفاوت نگذاشته اند.
    بند سوّم: موارد معافیت از دادن تأمین
    قانون آیین دادرسی مدنی در مواردی اتباع بیگانه را از دادن تأمین معاف کرده است از این قرار موارد معافیت را در ماده 145 ق.آ.د.م ذکر و بر همین مبنا، اتباع خارجه حتی اگر خواهان باشند از دادن تأمین معاف می‌باشند لذا موارد معافیت از تأمین به شرح زیر می‌باشد:
    1- در صورتی که در خاک دولت متبوع تبعه خارجه اتباع ایران از دادن چنین تأمینی معاف باشند. این معافیت ممکن است بر اساس قانون باشد یا قرارداد.
    همان‌طور که می‌دانیم، در هر کشوری تبعه خارجی وجود دارد و تبعه خارجی، مانند افراد داخلی آن کشور حق و حقوقی داشته و نیز مانند ساکنین داخلی همان کشور دچار مشکلات خاص حقوقی خواهند شد. حال، اگر کشور خارجی برای افراد ایرانی ساکن در آن کشور امتیازاتی را قائل گردد به طور حتم، کشور ایران نیز همان امتیازات را برای تبعه آن کشور در نظر خواهد گرفت. این حالت اغلب موارد به صورت شرط در توافقات بین المللی مطرح می‌گردد یعنی اینکه، موضوع مورد نظر ابتدا شناسایی شده و سپس از طرف کشور مجری، به مرحله اجرا در خواهد آمد و اگر در این خصوص قراردادی تنظیم نشده باشد شناسایی و اجرای حکم خارجی موکول به رفتار متقابل آن کشور بر می‌گردد، که این اقدام به نام «تئوری رفتار متقابل»[217] نامیده می‌شود. بنابراین اگر کشور تبعه خارجی، برای افراد ایرانی چنین امتیازاتی را قائل شود و یا به عبارت دیگر، اتباع ایرانی را از دادن تأمین معاف نماید کشور ایران نیز برای اتباع آن کشور همان تأمین را در نظر خواهد گرفت.
    2- در دعاوی راجع به برات، سفته طلب و چک که به منظور تسهیل امور بازرگانی تأمین گرفته نمی‌شود.
    3- «در دعاوی متقابل و همچنین در دعاوی که بر اثر آگهی‌های رسمی اقامه می‌شود از قبیل اعتراض به ثبت و دعاوی بر علیه متوقف و غیره». زیرا در این گونه موارد تبعه خارجی مجبور به اقامه دعوی در مهلت ممکن است چنانچه آن را بعداً اقامه کند حق او زایل می‌شود که اخذ تأمین خلاف عدالت است.
    4- «دعاوی که مستند به سند رسمی است» زیرا دلیل دعوی محکم بوده و احتمال عدم موفقیت آن بسیار ضعیف است و خواهان باید از دادن تأمین معاف باشد.
    5- در دعاوی که بر اثر آگهی رسمی اقامه شوند مانند: اعتراض به ثبت و دعاوی علیه متوقف، خواهان تبعه خارجی از سپردن تأمین معاف می‌گردد.
    گفتار سوم: نوع، میزان و مهلت تودیع و ضمانت اجرای آن
    در تأمین اتباع بیگانه نیز مانند دیگر تأمین‌های قبلی مورد بحث، می بایست نوع، میزان و مهلت تودیع تأمین از مدعی بیگانه مشخص شود در این گفتار به این موضوع در سه بند جداگانه بشرح آتی خواهیم پرداخت.
    بند اول: نوع تأمین از مدعی بیگانه
    ماده 144 ق.آ.د.م بیان می دارد: «اتباع دولت‌های خارجه،… برای تأدیه خسارتی كه ممكن است بابت هزینه دادرسی و حق الوکاله به آن محکوم گردند، باید تأمین مناسب بسپارند». با توجه به اطلاق این ماده می‌توان گفت، كه دادگاه صالح رسیدگی ‌كننده به دعوی، می‌تواند هر نوع تأمینی را كه صلاح می‌داند از اتباع دولت خارجی اخذ نماید. بنابراین تعیین نوع تأمین منوط به نظر دادگاه رسیدگی‌ كننده به دعوی خواهد بود.
    بند دوّم: میزان تودیع تأمین از مدعی بیگانه
    «پس از درخواست تأمین، هرگاه در مهلت مقرّر باشد، دادگاه مكلف است نسبت به آن رسیدگی و در صورتی كه شرایط حاصل باشد، مقدار و مهلت سپردن آن را تعیین كند. مقدار تأمین باید معادل «هزینه دادرسی و حق الوكاله» وكیل خوانده، تجدیدنظر خوانده یا طرف دعوای ورود ثالث باشد. برآورد حق‌الوکاله وکیل کار دشواری نمی‌باشد اما چون هزینه دادرسی که به طرف تحمیل می‌شود از قبیل حق الزحمه‌ی کارشناس، هزینه‌ی اجرای قرار تحقیق و معاینه‌ی محل، هزینه‌ی ترجمه (احتمالی) و تصدیق اوراق است، تعیین تأمین می‌تواند با دشواری روبه رو شود، اما مقدار آن، سپس قابل افزایش است. در هر حال دادگاه تأمین را به قدر متیقن تعیین می‌کند زیرا ضمانت اجرای ندادن تأمین بسیار سنگین است و نباید نوعی مانع غیر‌قانونی بر رسیدگی به دعوا ایجاد نمود تا دادرس در مظان اتهام تخلف سنگین انتظامی استنکاف از رسیدگی قرار گیرد».[218]
    بند سوم: مهلت تودیع تأمین از مدعی بیگانه
    قانونگذار در ماده 147 ق.آ.د.م موعد سپردن تأمین توسط خواهان خارجی را مشخص نكرده و تعیین این موعد را به نظر دادگاه موكول كرده است. بنابراین دادگاه باید وضعیت و چگونگی پرونده را (با توجه به قرائن و سایر اسناد و مدارک موجود در پرونده) در نظر گرفته و آنگاه موعد پرداخت تأمین را مشخص نماید. یعنی اینگونه نیست که دادگاه در مورد مهلت بطور غیر‌متعارف عمل نماید بلکه می‌بایست طریقه متعارفی را در این رابطه پیش گیرد. در این رابطه می‌توان به ماده 442 ق.آ.د.م استناد نمود كه مقرّر می‌دارد: «مواعدی را كه قانون تعیین نكرده دادگاه معین خواهد كرد موعد دادگاه باید به مقداری باشد كه انجام امر مورد نظر در آن امكان داشته باشد…» لذا می‌توان گفت دادگاه ضمن صدور قرار مبلغی را به عنوان خسارت احتمالی تعیین و مقرر می‌دارد به مدعی خارجی ابلاغ شود تا در ظرف مدت مقرر توسط دادگاه مبلغ مذکور را به صندوق دادگستری تودیع و قبض سپرده را به دادگاه تسلیم دارد.[219] و در طول این مدت دادرسی متوقف خواهد شد و تكلیف پرونده منوط به اقدام یا عدم اقدام تبعه بیگانه خواهد بود. در صورتی كه ظرف مدت معینه مبلغ تعیین شده دادگاه تودیع گردد، دادرسی از حالت توقف خارج و روال عادی خود را طی خواهد نمود و در صورتی كه به هر نحوی مشارالیه از دادن تأمین در ظرف مهلت مقرّر خودداری یا اقدام ننماید، با درخواست طرف مقابل، در مرحله نخستین (خوانده) و در مرحله تجدیدنظر (تجدیدنظر خوانده) قرار رد دادخواست وی صادر می‌شود.[220] البته از جهت پرداخت خسارت احتمالی و معافیت از پرداخت آن، قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 79 تفاوتی بین ایرانی و بیگانه قائل نشده است، بدین معنی كه همه شرایط و مقرّراتی كه در مورد خواهان یا خوانده تبعه ایران به تصویب رسیده، بر اتباع خارجی نیز حاكم و ساری است. مثلاً اگر خواهان (تبعه ایران یا تبعه خارجه) یا (خوانده تبعه ایران یا بیگانه) تقاضای تأمین نمایند، دادگاه میزان خسارت احتمالی و مدت پرداخت آن (در صورت عدم معافیت) را تعیین و به متقاضی اخطار می كند كه آن را بپردازد.
    بند چهارم: ضمانت اجرای تأمین از اتباع خارجه
    بعد از تعیین تأمین، میزان و مقدار تأمین مهلت دادن تأمین هرگاه توسط خوانده ایرانی در ارتباط با ادعای خواهان غیر ایرانی درخواست تأمین نسبت به حق الوکاله و هزینه دادرسی تقدیم دادگاه شود، دادگاه باید راجع به درخواست تأمین قراری داده و ضمن قرار میزان تأمین را تعیین می کند و این مبلغ را به عنوان خسارت احتمالی تعیین می کند و پس از دادن مدتی برای دادن تأمین و ابلاغ آن به تبعه بیگانه اگر در ظرف مدتی که دادگاه تعیین نموده، مبلغ مذکور را به صندوق دادگستری تودیع و قبض سپرده را به دادگاه تسلیم دارد، دادرسی ادامه می‌یابد، البته ظرف این مدت هم دادرسی متوقف می‌ماند و پرونده مقید به وقت احتیاطی می‌شود. تکلیف پرونده و سرنوشت دعوی در گرو اقدام و یا عدم اقدام مدعی خارجی است، بنابراین چنانچه در این مهلت قانونی و قبل از رسیدن وقت نسبت به تودیع مبلغ تعیین شده دادگاه اقدام و مراتب را به موقع به دادگاه اطلاع دهد دادرسی از توقیف خارج می‌شود و جریان عادی خود را طی خواهد نمود و بعد از انقضای مدت و عدم تودیع تأمین به درخواست خوانده در مرحله نخستین و بنابر درخواست تجدیدنظر خواه در مرحله تجدید نظر، قرار رد دادخواست صادر می‌شود.
    بنابراین صدور قرار و دادخواست طرف مقابل است که می‌تواند صریح یا ضمنی باشد و دادگاه نمی‌تواند رأساً آن را صادر نماید. البته اصل تعیین تأمین و میزان و مهلت و مدت پرداخت و سپردن تأمین قابل شکایت نیست، اما قرار دادخواستی که دادگاه در صورت نسپردن تأمین صادر می‌کند از نظر شکایت مشمول قواعد عمومی است و در نتیجه قابل واخواهی و اعاده دادرسی نمی‌باشد، ‌اما می‌تواند قابل تجدید نظر و یا فرجام خواهی و یا حتی اعتراض ثالث باشد. هر زمانی که نسبت به قرار شکایتی شود مرجع شکایت پرونده را بررسی می کند و اگر مورد از موارد تأمین تشخیص داده شود و سایر شرایط هم احراز شود قرار را تأیید و در غیر این صورت آن را فسخ و پرونده را برای رسیدگی به دعوا به دادگاه صادر کننده قرار بر می‌گرداند.[221]
    نتیجه گیری:
    در پایان نامه حاضر با وجود جزئی بودن موضوع، سعی و كوشش نگارنده بر این مبنا بوده است كه ضمن بیان مسائل بصورت نظری، به جنبه عملی و كاربردی آن نیز توجه ویژه‌ای گردد. بهر حال، از آنچه كه بیان نمودیم، می‌توان نتایج حاصله را بصورت اجمالی در دو بخش مجزا بررسی نمود.
    الف) اخذ تأمین قبل از طرح دعوی تا صدور حکم قطعی.
    ب) اخذ تأمین پس از صدور حکم قطعی تا تصمیم نهایی محاکم.
    در بخش اول تأمین مأخوذه به چهار دسته جداگانه تقسیم خواهد شد. 1- تأمین خواسته 2- دستور موقت 3- دعوای واهی 4- دعوای اتباع بیگانه كه اهم مسائل مطروحه بشرح ذیل می‌باشد:
    1- برای صدور هر نوع قراری باید شرایط عمومی (شكلی) و اختصاصی آن از طرف شخص متقاضی رعایت شود. در واقع، این شرایط مقدمه ای برای رسیدگی به درخواست متقاضی خواهد بود مانند: تودیع هزینه دادرسی، فوریت موضوع (دستور موقت) و …
    2- فلسفه اخذ تأمین در این موارد، اتخاذ تدابیر احتیاطی از سوی مقنّن در جهت جبران خسارت ناشی از اجرای قرار به شخص متضّرر و نیز عدم سوء استفاده و جلوگیری از طرح دعاوی واهی و بی‌اساس از سوی خواهان.

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:08:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      آراء و نوآوری‌ های فلسفی- منطقی ویلفرد سلرز- قسمت ۵ ...

    سلرز دراینجا سعی می‌کند که برخی از فرض‌هایی را که در خلال بحث خود می‌سازد را روشن سازد: از نظر او تئـوری‌‌‌های داده حسی مشخصاً بین عملِ[۷۷] حس و مثلا لکه‌‌‌ی رنگی که موضـوع آن است، تمایـز می‌گذارند.‌ این عمل معمولاً حس‌‌‌کردن نامیده می‌شود و متخصصین کلاسیک‌ این تئوری، ‌این اعمال را به‌‌‌عنوان اعمالی که «به‌‌‌لحاظ پدیداری بسیط»[۷۸] و « نه تحلیل‌‌‌پذیر»[۷۹] هستند، توصیف می‌کنند. نظریه‌‌‌پردازان دیگری نیز هستند که حس کردن را- با ادعایی برابر با نظریه‌‌‌پردازانِ کلاسیک – تحلیل‌‌‌پذیر می‌دانند. اما ‌این ‌ایده که اگر حس کردن تحلیل‌‌‌پذیر باشد پس نمی‌تواند یک عمل باشد، دیدگاه عمومی نیست.(همان) باید به یاد داشت که سلرز از اصطلاح «داده حسی»به‌این نحو استفاده می‌کند که ‌این واژه مستلزم ‌این است که عملاً بوسیله کسی حس شده باشد. وقتی سلرز به دنبال ساختن‌این استلزام نباشد از «محتوای حسی»[۸۰]سخن می‌‌‌گوید. بنابراین محتوای حسی هر داده حسی ممکن یا بالفعل می‌‌‌باشد.(Triplet&DeVries,2005,p10)
    در شک به ‌این‌ ایده که حس‌‌‌کردن یک عمل باشد ریشه‌‌‌های عمیقی وجود دارد که می‌تواند یکی از دو خط فکر گره‌‌‌خورده با تئوری‌‌‌های داده حسی کلاسیک را دنبال کند. می‌توان فرض کرد که شما وقتی x‌ای را حس کرده‌‌‌اید، به هر نحوی چیزی را حس کرده‌‌‌اید و بنابراین آن x موضوع عملی واقع شده است و آن عمل حس‌‌‌کردن است. چنانکه خود سلرز می نویسد:
    من می‌توانم فرض کنم، ‌این واقعیت که x‌ای حس شده است هر چقدر هم پیچیده باشد، دارای قالبی است که به موجب آن، «x حس‌‌‌شده» است. پس x باید موضوعِ یک عمل باشد – با هر میزان دقتی که داشته باشد. (EPM,pp 14-15)
    داده حسی بودن[۸۱]، یا حس، ویژگی اعتباری برای موضوعی است که حس‌‌‌شده است. ‌این‌‌‌چنین به‌‌‌نظر‌‌‌می‌رسد که انواع حس‌‌‌کردن وجود دارد که به چیز‌‌‌هایی مثل «حسِ دیداری»، «حسِ لامسه» و چیزهای دیگری مثل «بی‌‌‌واسطه دیدن» و«بی‌‌‌واسطه شنیدن» برمی‌گردد. اما سؤالی که در‌اینجا مطرح می‌شود ‌این است که آیا‌ این‌‌‌ها اقسام حس هستند یا نه؟ یا آیا «x به‌‌‌نحو دیداری حس شده است» فقط برابر است با «x لکه‌‌‌رنگی است که حس شده است»؟ یا «x مستقیماً شنیده شده است» فقط با «x صدایی است که حس شده است» برابر است یا نه؟ باید میان آنچه که واقعاً برای حس است و آنچه که ویژگیِ اعتباری حس است تمایز گذاشت، درست همانطور‌‌‌که داده حسی بودن ویژگی اعتباری یک محتوای حسی است (همان). بنابراین او به ‌این امر اشاره می‌‌‌کند که ‌روشن نیست که آیا تفاوت بزرگ بین حس‌‌‌کردن دیداری یا شنیداری تفاوت‌‌‌هایی در عمل حس کردن هستند یا تفاوت‌هایی در شیءحس شده می باشند.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     


    جزئیات مستقیم شناخته می‌‌‌شوند یا واقعیات؟

    سلرز سپس می‌‌‌کوشد تا نظریه‌‌‌پرداز داده‌‌‌ی حس را به چالش کشیده و در یک دوراهی قراردهد. به‌‌‌نظر سلرز نمی‌‌‌توان داده را یک مقوله معرفت‌‌‌شناختی خواند که «دانش تجربی را بر بنیاد شناخت غیراستنتاجی از امر واقع» مبتنی می‌‌‌سازد و به‌‌‌علاوه نمی‌‌‌توان آنچه را که مورد حس قرار می‌‌‌گیرد یا «حس شده است» را جزئیات[۸۲] دانست. چون تمام آنچه که حتی در شناخت غیراستنتاجی شناخته شده است، واقعیات[۸۳] هستند و نه جزئیات. مواردی مثل: چنین و چنان بودن چیزی، قرارگرفتن چیزی در نسبتی خاص با چیز دیگر، همگی واقعیت هستند. پس به‌‌‌نظر‌‌‌می‌‌‌رسد که در‌این‌‌‌صورت، حس در محتوای حسی هیچ شناختی را نمی‌‌‌تواند به بار آورد، چه استنتاجی و چه غیراستنتاجی. ‌اینجاست که سلرز دو انتخاب را پیشنهاد می‌‌‌دهد و نظریه‌‌‌پرداز داده حس باید بین‌این موارد یکی را برگزیند:

     

     

    این جزئیات هستند که حس‌‌‌شده‌‌‌اند، حس همان دانستن نیست. وجودِ داده‌‌‌ی حسی به‌‌‌لحاظ منطقی وجودِ شناخت تجربی را نشان نمی‌‌‌دهد.

    حس شکلی از دانستن است.‌این واقعیت‌‌‌ها هستند که حس شده‌‌‌اند نه جزئیات.

    با انتخاب الف،‌این واقعیت که «یک محتوای حسی، حس‌‌‌شده است» می‌‌‌تواند یک واقعیت غیرمعرفتی درباره محتوای حس باشد. اما حتی اگر احساس در محتویات حس منطقاً بر وجودِ شناخت غیر‌‌‌استنتاجی[۸۴] دلالت نکند، عکس آن احتمالاً می‌‌‌تواند صادق باشد: بنابراین، شناخت غیر‌‌‌استنتاجی از امرِ واقعِ خاص می‌‌‌تواند منطقاً بر وجودِ داده‌‌‌ی حسی دلالت کند– مثل دیدن ‌اینکه یک شئ فیزیکیِ خاص، قرمز است منطقاً بر حسِ یک محتوای حسی قرمز دلالت کند. اما باید توجه داشت که حسِ محتوای حسی خودش یک واقعیت شناختی نیست و نمی‌‌‌تواند بر تملک دانش غیر‌‌‌استنتاجی دلالت کند.
    با انتخاب ب، حسِ محتویات حسی می‌‌‌تواند منطقاً بر وجود شناخت غیراستنـتاجی دلالت کند چون حس می‌تواند شناخت باشد. اما به شرطی که بدانیم که ‌این واقعیات هستند که حس شده‌‌‌اند نه جزئیات.
    اما یک نظریه‌‌‌پرداز داده‌‌‌ی حس هم چنان بر گفته‌‌‌ی خود اصرار می‌ورزد که حس، دانستن است و ‌این جزئیات هستند که حس شده‌‌‌اند.‌این کار از نظر سلرز امکان‌‌‌پذیر است مشروط بر‌اینکه او واژگان دانستن[۸۵] و داده را در دو معنای متفاوت به کار برد. به عقیده سلرز او باید چیزی شبیه به‌این بگوید:
    «دانستن غیر‌‌‌استنتاجی که تصویر ما از جهان بر آن مبتنی است‌ این دانستن است که چیزهایی خاص مثل محتویات حسی قرمز، درباره یک ویژگی خاص همچون قرمز هستند. وقتی یک‌‌‌چنین واقعیتی به طور غیر‌‌‌استنتاجی درباره یک محتوای حس دانسته شود من خواهم گفت که محتوای حسی به مثابه مثلاً قرمز «بودن»[۸۶] حس شده است. سپس می‌‌‌گویم یک محتوای حسی، اگر به‌‌‌عنوان وجود یک ویژگی خاص – مثلاً قرمز– حس شده باشد، حس شده است. در نهایت درباره‌‌‌ی محتوای حسی می‌‌‌گویم که اگر حس شده باشد، شناخته شده است. با تأکید بر‌اینکه حس کردن یک واقعیت شناختی[۸۷] یا معرفتی است.» (EPM,pp 17-18)
    توجه داشته باشید که با داشتن‌این شرایط، منطقاً ضروری است که اگر یک محتوای حسی حس شده باشد، پس به‌‌‌عنوان وجودِ یک ویژگیِ خاص حس شده است و اگر به‌‌‌عنوان وجودِ یک ویژگیِ خاص حس شده باشد ضروری است که واقعیتی که درباره‌ این ویژگی است، به‌‌‌طور‌‌‌غیر‌‌‌استنتاجی دانسته‌‌‌شده باشد و باید توجه کنیم که آنچه از محتوای حسی حس شده، فقط در معنای مشروط دانستن می‌‌‌تواند شناخت باشد. وقتی از یک محتوای حسی – مثلاً یک لکه رنگ – که دانسته شده است صحبت می‌‌‌شود یعنی واقعیتی درباره آن به طور غیر‌‌‌استنتاجی دانسته شده است، مثلاً اینکه آن لکه‌‌‌ی رنگی قرمز بوده است.‌ این استفاده مشروط از دانستن، ما را به «دانش همراه با آگاهی»[۸۸] می‌‌‌رساند. چرا که، کاربردش به دانستنی می‌‌‌رسد که از یک عبارت اسمی یا وصفی که به یک جزء برمی‌‌‌گردد، بیان می‌‌‌شود: «آیا جان را می‌‌‌شناسی؟»،«آیا رییس‌‌‌جمهور را می‌شناسی؟»‌این عبارت‌ها معادلند با «آیا تو از جان آگاه هستی؟»،«آیا با رئیس‌‌‌جمهور آشنا شده‌‌‌ای؟».
    نظریه‌‌‌پرداز داده‌‌‌ی حسی باید بپذیرد که نتیجه‌‌‌ی گفته‌‌‌های او ‌این است که، ‌این واقعیت که یک محتوای حسی یک داده است منطقاً دلالت می‌‌‌کند بر‌اینکه تنها کسی دانش‌‌‌غیراستنتاجی دارد که بگوید محتوای حسی‌‌‌ای که بدست آورده، برحسب دانش غیر‌‌‌استنتاجی از واقعیتی درباره‌این محتوای حسی تعریف شده است.(همان،۱۵-۱۸) نکته اصلی‌ای که سلرز در‌ اینجا به آن اشاره کرده این است که شناخت جزئیات نمی‌تواند کار معرفتی توجیه کردن شناخت عرفی را انجام دهد. شناخت عرفی ما از اشیاء فیزیکی در قالب گزاره‌‌‌ای است. شناخت گزاره‌ای در جمله حاوی عبارات ‌اینکه[۸۹] توصیف می‌‌‌شوند: علی ‌می‌داند که بادکنک ترکیده است. (Triplet & DeVries,2005,p 12)

     

     


    ارتباط منطقی محتویات حس

    نظریه‌‌‌پردازان داده‌‌‌ی حس تفکر درباره‌‌‌ی داده بودنِ محتویات حس را به‌‌‌عنوان مفهوم پایه یا مقدماتی از ملاک محتوای حسی قرار می دهند و بنابراین ارتباط منطقی بین داده‌‌‌ی حسی و دانش غیر‌‌‌استنتاجی را که در تئوری‌‌‌های کلاسیک آنها دیده می‌‌‌شد، از بین می‌برند، و ما با‌ این واقعیت روبرو می‌شویم که بسیاری از آنها تفکر درباره‌‌‌ی محتویات حس را به‌عنوان تصور پایه درباره‌‌‌ی ملاک داده‌‌‌ی حس دارند، و‌ این سؤال مطرح می‌شود که پس چه چیـزی ارتباط منـطقی محتـویات حس را در ‌این مسیر حس می‌کنـد؟ دانش غیر‌‌‌استنتاجی داشتن؟
    واضح است که ‌این ارتباط توسط کسانی که حس را یک عملِ واحد و تحلیل‌‌‌ناپذیر درک می‌کنند، قطع شده است. اما از طرف دیگر، کسانی هستند که حس را به‌‌‌عنوان یک واقعیت تحلیل‌‌‌پذیر می‌دانند و درحالی‌‌‌که در ظاهر امر ‌این ارتباط را قطع کرده‌‌‌اند، به یک معنا به آن اشاره می‌کنند و آن وقتی است که نتیجه ای که از تحلیل کردن x یک داده حسی قرمز است بدست بیاید، همان نتیجه ای باشد که از تحلیل x به‌‌‌طورغیراستنتاجی دانسته شده است که قرمز باشد، بدست‌ آید.
    سلرز به این نکته اشاره می‌کند که پذیرفتن ‌اینکه واقعیـت‌‌‌های معرفتی می‌توانند بدون کم و کاست – حتی در اصول‌‌‌شان – به واقعیات غیرمعرفتی فروکاسته شوند، یک اشتباه جزمی است که هم‌‌‌ارز با «اشتباه طبیعت‌‌‌انگاری» معروف در اخلاق است. او تأکید می‌کند که فلاسفه‌‌‌ی کلاسیکِ داده‌‌‌ی حسی، چه داده محتویات حس را به مثابه امرِ تحلیل‌‌‌پذیر در واژگانِ غیر‌‌‌معرفتی دریابند، و چه به‌‌‌عنوان امر بناشده توسط اعمالی که به دلیلی هم غیرقابلِ‌‌‌تحویل و هم دانستنی هستند، آنها بدون استثنا داده‌‌‌ی محتویات حس را مبنایی در حس دیگر قرار می‌دهند. از نظر سلرز ادعاهای گزاره‌ای ضرورتاً هنجاری[۹۰] هستند و شبیه ادعاهایی در اخلاق دارای بار ارزشی هستند.

     

     



    حسِ محتویات حسی اکتسابی است؟

    سلرز دومین تنش بزرگ در تئوری‌های داده حسی را به‌این نظـر بر‌‌‌می‌گرداند که نظریه‌‌‌پردازان داده حسی محـتویات حسی را با آگاه بودن یکی می‌دانند و البته می‌پذیرند که توانایی دانستن ‌اینکه یک فرد با احساس درد، در یک زمان خاص، خودش هست، اکتسابی بوده ویک فرایند پیچیده‌‌‌ی تکوین[۹۱] را برای آن فرض می‌گیرند. ‌ایشان اصرار دارند که فرض کنند که حس کردن محتویات حسی، اکتسابی بوده و شامل یک فرایند تکوین مفهومی می‌شود که بسیار خاص است.(همان)
    حال اگر یک فیلسوفِ داده‌‌‌ی حسی توانایی حس‌‌‌کردن محتویات حسی را- که غیر‌‌‌اکتسابی بوده – بدست آورد در‌این صورت او به طور آشکار از ادامه‌‌‌ی آنالیزی به شکل «x یک محتوای حسی را حس می‌کند» که توانایی‌‌‌های اکتسابی را فرض می‌گیرد، امتناع کرده است. در صورتی که نتیجه‌ این می‌شود که او می‌توانسته «x محتوای حسی s قرمز را حس می‌کند» را تحلیل کند، به‌این طریق که x به طور غیر‌‌‌استنتاجی می‌داند که s قرمز است، فقط اگر او آماده پذیرش ‌این باشد که تواناییِ داشتن چنین دانشِ غیر‌‌‌استنتاجی‌‌‌ای – مثل محتوای حسی قرمز، قرمز است – خودش غیر‌‌‌اکتسابی است.
    از ابتدای‌این تحلیل روشن است که تئوری‌‌‌های کلاسیکِ داده حسی با یک سه‌‌‌گانه‌‌‌ی مغایر از فرض‌‌‌های زیر مواجه هستند:

     

     

    X محتوای حسیs را قرمز احساس می‌کند مستلزم ‌این است که x به طور غیر‌‌‌استنتاجی می‌داند که s قرمز است.

    توانایی حس‌‌‌کردن محتویات حسی غیراکتسابی است.

    توانایی دانستن واقعیت‌‌‌های شکل x، y است، اکتسابی است.

    الف و ب با هم مستلزم نقیض ج، الف و ج باهم مستلزم نقیض ب و ب و ج با هم مستلزم نقیض الف می‌باشند و اگر یک نظریه‌‌‌پرداز داده حسی با ‌این واقعیات روبرو شود که الف، ب وج یک سه‌‌‌گانه ناسازگار را تشکیل داده‌‌‌اند، کدام یک را باید کنار بگذارد؟
    در‌‌‌صورتی‌‌‌که الف را کنار بگذارد حس در محتویات حسی یک واقعیت غیر‌‌‌شناختی می‌شود – واقعیتی که می‌تواند یک شرط ضروری و حتی منطقاً ضروری درباره‌‌‌ی دانش غیراستنتاجی باشد، اما واقعیتی است که با‌ این وجود، نمی‌تواند ‌این دانش را بسازد.
    اگر ب را کنار بگذارد در‌این‌‌‌صورت باید بهای حذف مفهوم یک داده‌‌‌ی حسی را از ارتباطش با حرف‌‌‌های روزمره درباره‌‌‌ی احساسات، بی‌‌‌تابی‌‌‌ها و غیره بپردازد.
    اما اگر ج را کنار بگذارد باید برخلاف گرایشات غالباً نومینالیستی سنت تجربه‌گرایی عمل کند.(همان،۲۰-۲۱) منظور او ‌این است که بسیاری از تجربه گرایان بحث کرده‌اند یا دست‌‌‌کم آرزو دارند که یک برداشت موثقی از شناخت بتواند مطرح شود که مستلزم ارجاع به شناخت مستقیم، بی‌واسطه و یا ذاتی از کلیات نباشد. تجربه حسی فرض شده که جزئیات باشد و اگر برگردیم می‌‌‌بینیم که ما شناخت پایه کلیاتی مثل قرمز بودن را فرض کردیم که خلاف چیزهای جزئی قرمز باشند و همه شناخت ما بوسیله حواس است. عدم پذیرش ‌اینکه همه شناخت ما مبتنی بر آگاهی حسی از جزئیات است بنظر می رسد که معادل با پذیرفتن‌این باشد که برنامه تجربه‌گرایی درهم شکسته باشد.(Triplet & DeVries,2005,p12)

     

     


    دو ‌ایده تشکیل‌‌‌دهنده مفهوم کلاسیک داده حسی

    سلرز از دو‌ ایده سخن می‌‌‌گوید که گویی مفهوم کلاسیک یک داده‌‌‌ی حسی، پیامد غیراصیلی از پیوند ‌این دو‌ایده بوده است:

     

     

    این ‌ایده که اپیزودهای درونی[۹۲] خاصی – مثل حسیات قرمز یا c# – وجود دارند که در انسان‌‌‌ها (و حیوانات) می‌تواند بدون هیچ فرایند پیشینی از یادگیری یا تداعی مفهوم رخ دهد و بدون‌اینکه به یک معنا غیرممکن باشد که ببینند، مثلاً نمای ظاهری یک شئ فیزیکی قرمز و مثلثی شکل است، یا بشنود‌ صدای فیزیکیِ خاصی c# است.

    این‌ایده که.اپیزودهای درونی خاصی وجود دارند که دانسته‌‌‌های غیر‌‌‌استنتاجی‌‌‌ای هستند که موضوعات خاصی مثل قرمز یا c# می‌‌‌باشند و‌ ‌این اپیزودها شروط ضروری شناخت ‌‌‌تجربی هستند به‌‌‌طوری‌‌‌که‌ این دلیل را برای سایر گزاره‌‌‌های تجربی فراهم می‌کنند.

    ایده اول صراحتاً در تلاش برای توضیح واقعیت‌‌‌های مفهومیِ حس در نوع علمی رشد می‌یابد. چگونه است که مردم می‌تواننـد تجربه ای داشـته باشـند که با گفتـنِ «گویی من یک شـئ قرمز و سه‌‌‌گوش دیده‌‌‌ام» آن را توصیف می‌کنند، درحالیکه هیچ شئ فیزیکی‌‌‌ای اصلاً آنجا نیست و یا اگر هم هست نه قرمز باشد و نه سه‌گوش؟
    یک چنین توصیفی فرض را بر‌این گذاشته که در هر موردی که درآن فردی تجربه‌‌‌ای از‌این‌‌‌دست را دارد، خواه واقعی باشد یا نباشد، او دارای چیزی است که «احساس» یا «ادراکِ» «سه‌‌‌گوش‌‌‌قرمز» نامیده می‌شود. به‌‌‌طوری‌‌‌که یک کودک، مثلاً می‌تواند «حس سه‌‌‌گوش قرمز» را بدون‌اینکه ببیند یا خیال کند که می‌بیند که نمای روبرویی یک جسم فیزیکی قرمز و سه‌‌‌گوش است، داشته باشد. در اغلب بزرگسالان وقتی که آنها علت‌ شده اند که «حسی از یک سه‌‌‌گوش قرمز» را داشته باشند، ‌اینطور دیده می‌شود که، جسم فیزیکی با یک ظاهر سه‌‌‌گوش و قرمز باشد، درحالیکه بدون یک چنین احساسی، چنین تجربه‌‌‌ای را نمی‌‌‌توان داشت.
    سلرز تأکید می‌کند که تا وقتی‌ چنین قاعـده‌‌‌ای برقرار است لزومی ندارد که فرض کنیم یک احسـاس سه‌‌‌گوش قرمز داشتن، یک واقعیت معرفتی‌ یا شناختی است. هرچند ‌این وسوسه وجود دارد که حسِ سه‌‌‌گوشِ قرمز داشتن را می‌توان واقعیت معرفتی‌ دانست اما می‌توان در مقابل‌این وسوسه‌ایستادگی کرد به‌این‌‌‌طریق که داشتن یک حس از سه‌‌‌گوش قرمز یک واقعیت منحصر‌‌‌به فرد است، که نه معرفتی‌، و نه فیزیکی است.
    داشتن چنین ‌ایده‌‌‌ای مثل احساس سه‌‌‌گوش قرمز شرایطی را برای خط فکر دیگر درست می‌کند تا‌ ایده دوم را بدست آورد که نیروی کمکی آن است و بدون آن مدت‌‌‌ها پیش می‌بایست از بین می‌رفت:
    این وضع‌ این‌‌‌گونه ادامه می‌یابد که ببینیم نمای ظاهری یک جسم فیزیکی قرمز و سه‌‌‌گوش است، عضو واقعی طبقه‌‌‌ای از تجربیاتی است – که آنها را «دیدنی‌‌‌های ظاهری»[۹۳] می‌نامد – که برخی از اعضای آنها غیرواقعی هستند و مشخصه‌‌‌ی قابل ارزیابی‌‌‌ای وجود ندارد که تضمین کند چنین تجربه‌‌‌ای واقعی است.
    اگر فرض کنیم که دانشِ غیراستنتاجی که تصویر ما از جهان بر آن قرار می‌گیرد، از چنین دیدنی‌‌‌ها یا شنیدنی‌‌‌های ظاهری تشکیل شده است، حتی اگر تصادفاً واقعی باشند، دانش تجربی را به وضعیت خطرناکی می‌رساند، چرا که با بی‌‌‌اعتبار کردنِ دانش در عبارت «دانش تجربی»[۹۴]، در را به روی شک گرایی باز می‌کند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:08:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم