معمولاً کیفیت نور بخش ستاره است که به ذهن می آید، و در نتیجه ستاره منبع نور انگاشته می شود.ستاره هایی که بر گنبد یک معبد یا یک کلیسا دیده می شوند،تاکیدی هستند بر مفهوم آسمانی و ملکوتی آن. در عین حال خصوصیت آسمانی ستاره آن را جزء نمادهای روح و به خصوص برخورد میان دو نیروی باطنی و ظاهری یا معنوی و مادی یعنی نور و ظلمت می کند.ستاره ها در تاریکی نفوذ م یکنند، آنها فانوس های دریایی هستند که در شب ناخودآگاه می درخشند.(فرهنگ نمادها؛۵۳۶؛جلد سوم)
با این همه دیروز
پی صدایی ساده که گفته بود بیا،رفتم!
تمام راز سفر فقط خواب یک ستاره بود
خسته ام ری را.
(خواب ستاره)از آنجا که ستاره،خود نماد و منبع نور و حال و هوای ملکوتی است و در اینجا خواب نماد و تصویر از غفلت و بی خبری و احتمالاً تاریکی ستاره است.ستاره ای که روشنی بخش مسیر در تاریکی هاست اما مسیر خاموش و تاریک است،ستاره بخوا رفته و معشوق در این راه ددیه نمی شود. و تعبیر دیگر هم این است که ستاره یبخواب رفته همان معشوق است که موجب روشنی دل عاشق است اما حال در غفلت به سر می برد و عاشق را نمی بیند.شاعر فرم و ساختار جدیدی از این نماد کهن پدید آورده است که دنیایی مفهوم و معنا را می توان از این ترکیب استخراج کرد.(خواب یک ستاره) پرداختن به فرم موجب پدید آمدن معناهایی جدید و متفاوت نسبت به ساختارهای کهن شده است.
من راه خانه ام را گم کرده ام ری را
میان راه فقط صدای تو نشانی ستاره بود
که راه را بی دلیل راه جسته بودیم.
ستاره خود منبع و سرچشمه ی نور و روشنایی است.در این شعر با ساختار جدید از نماد ربه رو می شویم(نشانی ستاره) ،ستاره در این شعر منزل معشوق است و این بار خود منشأ روشنایی نیست و از خود جلوه ای ندارد بلکه نور خود را از وجود و حضور و صدای معشوق می گیرد.پس روشنایی بخش کالبد ستاره و روشنایی راه تنها صدای معشوق است که عاشق در پی اش می رود،آن سان که شاعر می گوید میان راه فقط صدای تو نشانی ستاره بود. بو و صدای معشوق که آشنای عاشق است و ردِ اسن صدا و حضور را می گیرد تا ستاره را بیابد.
نشانی ستاره فرم و قالب جدیدی است از نماد ستاره که مخاطب را به فکر وا می دارد برای رسیدن به لایه های درونی شعر.
اصلاً نمی دانم،گویا مسیر ستاره با ما نبود
مادرم می گفت:
پیشانی ت بلند است،اما آینده نمی داند
ستاره روشنایی بخش مسیر و جاده است ،شاعر فرم جدیدی از ستاره را ارائه می دهد،مسیر ستاره که با شاعر همراه و هم ساز نیست،شاعر با این ساخت جدید از نماد ستاره نگون بختی و بدشانسی خود را ب تصویر می کشد.زندگی خاموش و بی نور ،مادری که پیشانی فرزندش را بلند می داند. اما آینده و روزگار خواست و نگاه مادر را درک نمی کند و با آرزوی مادر همراه نیست و در نهایت از تیره روزی و بدشانسی شاعر است که در این شعر رونمایی می شود.
پروانه:
تو بوی پروانه در سایه سار یاس می دادی
پروانه را می توان به عنوان نماد سبکی ناپایدار ملحوظ داشت.وجه دیگر نماد پروانه بر مبنای استحاله ی آن استوار است.شفیره های پروانه،تخم و هسته ای است که تمام استعدادهای بالقوه ی پروانه را در خود دارد؛وتی پروانه از پیله خارج می شود نماد زندگی دوباره است و یا به عبارت دیگر مانند خروج از قبر است.
اگر پروانه را در این شعر نماد زندگی دوباره بدانیم،بوی پروانه ترکیبی نو،شاعرانه و سیار لطیف است که ذهن مخاطب را در کنار سایه سار یاس به رقص وا می دارد.صالحی بزرگ شاعر سپید سرای این مرزو بوم با فرم ها و ظواهر بدیعی و تازه ای که از قالب های کهنه قدیمی می شازد و آشنایی زدایی می کند. ذهن مخاطب را به طرزی نو درگیر و در کنکاش جهت رسیدن به همان مفاهیم کهنه می کند.
ماه
نمادگرایی ماه در ارتباط با خورشید شکل می گیر. دو ویژگی اصلی ماه یک یاینکه ماه نور خاص خود را ندارد و نور آن چیزی جز انعکاس نور خورشید نیست؛ و دیگر اینکه چون ماه مراحل مختلفی را زی می کند و اشکال آن تغییر می یبد،باعث شده اند که ماه نماد وابستگی شده است و همچنین نماد تناوب و نوگردانی. با توجه به این دو وجه ،ماه نماد بالندگی و تغییر هیئت (اهله ی قمر) است.
گرگ گرسنه ای
در زوزه های ماه
دندان بر دندان تهی می ساید.
از آنجا که ماه نما وابستگی است،پس می تواند نماد شیء یا شخصی باشد که به تنهایی نمی تواند نیازی برآورده کند،به تنهایی و بدون حمایت نمی تواند پای عهد و پیمانی بماند. حال در این شعر زوزه های ماه ترکیب و ساختی نو از سمبل ماه است که اینجا در این شعر با همراه شدن در کنار زوزه کاملاً عمیق و ملموس معنا و مفهوم را به ذهن خواننده متبادر می کند.زوزه هایی که از سر ناتوانی و وابستگی است در مقابل گرگی گرسنه.
برگشتم
نگاه کردم
این جا جز ماه مرده بر سنگ آسمان
کسی با من نیست.
از آنجا که ماه سمبلی از وابستگی است و خود به تنهایی و بدون لطف و حضور خورشید نور و نیرویی دارد،حال در این شعر علاوه بر وابستگی ذاتی این نماد با مرگ آن هم مواجه می شویم.باز بدشانسیو بداقبالی و اوج تنهایی شاعر به ذهن خواننده متبادر می شود.شاعر در این فرم جدید که ساخته از سمبل ماه و بهره گیری از شگرد آشنایی زدایی رنگ و بوی ظلمت و تیره گی و بداقبالی را در ذهن مخاطب تصویر می کند.
سرانجام
هرشن ریزه ای
وطن در سواحل ماه
خواهد گرفت.(ص ۶۸،دفتر یکم)
آوردن واژه ی سواحل در کنار ماه توسط شاعر به نوعی به تقویت ماهیت نمادین ماه می پردازد.شکل ظاهری ساحل به دلیل شدت فرود امواج همیشه در حال تغییر است.درست همانند ماه که در طول ۳۰ روز مراحل مختلفی را طی می کند.بنابراین فرم جدید این نماد که با همسویی و همراهی دو واژه که ظاهراً شاید هیچ ارتباطی با هم ندارد اما اگر به لحاظ ماهیت نمادین بررسی شوند،کاملاً همسو هستند.
وسید علی صالحی آگاهانه و با بهره گرفتن از سمبل کهنه در ظاهر و رنگ و رویی نو ذهن مخاطب را هزار توی معانی سوق می دهد.
پنجره:
اینجا هیچ کدام از این همه پنجره ی پلک بسته هم نمی داند
کدام ستاره در خواب ما گریان است.
پنجره به عنوان منفذی به هوا و نور،نماد پذیرندگی است.(پنجره ی پلک بسته) پنجره نماد پذیرندگی است.اما وقتی در فرم و قالبی جدید همان پنجره پلک هایش را می بندد کاملاً معنایی متضاد و قابل تامل پیدا می کند. شاعر در این بند از سمبل استفاه کرده،سپس با شگرد آشنایی زدای از آن سمبل کهن مفهومی نو و کاملاً متضاد پدید آورده سپس با بهره گرفتن از آرایه ی تشخیص جان به فضای شیء وار شعر بخشیده است تا تصویر ملموس و شاعرانه در ذهن خواننده نقش ببندد.
آب:
معانی نمادین آب را می توان در سه مضمون اصلی خلاصه کرد:چشمه ی حیات ،وسیله ی تزکیه و مرکز زندگی دوباره این سه مضمون در قدیمی ترین سنتها متلاقی می شوند و ترکیبات تخیلی گوناگون و در عین حال هماهنگی را شکل می دهند.
و ما از تلاوت آب ها گذشته بودیم
که لفظ لطیف خواب را جارو زدند.
حال که ماهیت نمادین آب که موجب تزکیه،پاکی و زندگی دوباره است.شاعر پویایی و عملی در این شعر دارد که همان تلاوت کردن آب است برای رسیدن به ماهیت نمادین آب برای رسیدن به زندگی و جارو زدن لفظ خواب. تلاوت آب ترکیبی نو و نمادین است جهت ایجاد رسایی برای یافتن مفهوم مد نظر شاعر.
بوسه”
بوسه نماد وصلت و پیوند دو سویه است،که از عهد باستان مفهومی معنوی یافته است.
و دردی عجیب
که از آن دهان بی بوسه خواهم چید!(دفتر یکم ص ۲۴۴)
بوسه نماد دوست داشتن و پیوند است حال دهان بی بوسه ترکب و فرم جدیدی است از این نماد که بی اشتیاقی و بی میلی معشوق نسب به عاشق را به تصویر می کشد.
نماد مکمل:
سید علی صالحی شاعر مبدأ سبک زبان گفتار که با زبانی عام پسند(اضافه شود)
علاوه بر استفاده از آشنایی زدایی برای ساخت ترکیب های تازه و بکارگیری سمبل ها و نمادهای مرسوم و تکراری به طرزی نو و بدیع،توانسته با بساط آفرینش های شاعرانه اش را با بکارگیری سبکی نو از نماد پر رونق و چشم نواز می کند و با قرار دادن سمبل ها در مجاورت هم علاوه بر ایجاد اتحاد بین واژه گان جهت رسایی معنا و مفهوم تصاویر و مفاهیمی بدیع و هنری یبافریند. قرار دادن دو یا چند نماد همسو و همراه کردن آنها در کنار هم در بعضی از اشعار وی هر آنچه در گوشه و کنار ذهن صالحی در خلق شعر طنازی می کرده را به ذهن خواننده متبادر می کند که نشانگر اوج شاعرانگی و خلاقیت سید علی صالحی در سرودن اشعار ناب و بی نظیر است. از این رو علاوه بر پدید آوردن نمادهای خصوصی البته به سبک کهنه زدایی و آشنایی زدایی نشان می دهد شاعری است که با دستانی پُر قلم به دست می گیرد و کاملاً هوشمندانه پا به عرصه ی شاعری می نهد.
علاوه بر بکارگیری زبان گفتار در سرودن اشعارش با چشم نوازی نمادها که در زندگی روزمره و تمامی عرصه های جامعه برای تمامی افراد آشنا به شعر و نا آشنا به فضاهای هنری کاملاً ملموس و قابل درک است با سبک های متفاوت نو نماد را در شعرش به رقص در می آورد. گاهی با خلق تصویر هایی نو و گاه نمادها در شعرش دست به دست یکدیگر داده اند. جلوی دیدگان خواننده چشم نوازی می کند. طوری که هیاهوی شاعرانه ی شاعر در تک تک واژه گان شعر رخ می نماید.
در این رساله از این شیه به بکارگیری نماد مکمل یاد شده است.
نه اشارت معنا، نه تبسم تسلیم
زبان سهولت آب و آفتاب و آینه ست
عجیب است،عجیب!
آب،آفتاب،آینه:
آب که نماد چشمه حیات،وسیله تزکیه و پاکی و مرکز زندگی دوباره است،آفتاب که نمادی از درخشندگی و نور و روشنایی است حال که آینه نیز سمبلی است که از حقیقت،صمیمیت،درون قلب و آگاهی و شناخت است. آب و آبنه به دلیل پاکی و روشنایی هر دو خاصیت بازتاب و انعکاس تصویر را دارند و به گونه ای به لحاظ ظاهری شبیه هم هستند. حال شاعر هر سه واژه را به لحاظ ذات و ماهیت نمادین شباهت های بسیاری با هم دارند. بایکدیگر همسو و هم جهت می کند تا مفهوم شعرش را بسیار صریح و واضح به ذهن خواننده متبادر کند.
زیر آن همه باران بی واهمه
هیچ کبوتری خیس و خسته به خانه باز نمی آمد
روسپیان خواهران پشیمان آب و آینه بودند
آب و آینه بازهم دو نماد همسو و همراه هستند در این شعر برای رساندن مفهومی رسا و روشن به ذهن خواننده آب و آینه پناه می برند. آب و آینه هر دو انعکاس دهنده پاکی و زلالی و حقیقت هستند.می شود از این شعر تعبیر شستشو در آب و رسیدن به تطهیر و پاکی و زدوده شدن صفت روسپیگری تجلی این پاکی و تزکیه در آینه را داشت.
این دو نماد دست به دست هم داده اند برای توبه و پاکی روسپی و رسایی تبادر مفهوم به افکار مخاطب شعر.
و آسان ترین اسامی آدمیان

 

برای

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:18:00 ق.ظ ]