کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • مقایسه خود پنداره تحصیلی، خود کارآمدی تحصیلی، عزت نفس و اضطراب امتحان- قسمت ۵
  • اثر-ارزش-درک-شده،-ارزش-ویژه-درک-شده-و-کیفیت-درک-شده-بر-وفاداری-و-قصد-خرید-مجدد- فایل ۷
  • فراز و فرودهای جایگاه عاشق و معشوق در هر دوره تغییر- قسمت ۱۸
  • تجزیه و تحلیل مصرف آب در استان کرمان با استفاده از داده ستانده منطقه¬ای با تاکید بر بخش کشاورزی۹۳- قسمت ۶
  • ترجمه بخشی از کتاب۹۲ The Philosophy of the Upanishads- قسمت ۱۵
  • بررسی رابطه رهبر- عضو و اعتماد به همکاران با رضایت شغلی کارکنان گروه صنعتی فومن شیمی- قسمت ۱۵
  • بررسی اثر نانو ذرات خاک‌رس بر خواص پلی اتیلن اتصال عرضی شده۹۲- قسمت ۳
  • طراحی مدل تخصیص منابع به منظور کاهش خروجی های نامطلوب بر اساس روش تحلیل پوششی- قسمت ۴
  • بررسی سه تیپ شخصیتی «عاقل»، «نادان» و «دیوانه» در حکایات طنز آمیز مثنویهای عطار- قسمت ۱۵
  • ساخت-و-هنجاریابی-پرسشنامه-سبک-های-هیجانی-ریچارد-دیویدسون- قسمت ۳
  • بررسی تدابیر پیش‌گیری وضعی از وقوع قتل عمد(مطالعه موردی شهرستان کرمانشاه۱۳۸۶-۱۳۹۰)- قسمت ۱۲
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با پهنه بندی اگرواکولوژیکی مناطق دیم خوزستان برای زراعت کینوا Chenopodium quinoa ...
  • تأثیر تغییرات و تحولات اجتماعی بر آثار سینمای رسول صدرعاملی- قسمت ۶
  • اثربخشی مشاوره شغلی براساس رویکرد شناختی- اجتماعی بندورا برافزایش باورهای خودکارآمدی جانبازان باشگاه ورزشی شهید مهرانی تهران- قسمت 18
  • مقالات و پایان نامه ها در رابطه با آموزش هندسه به دو شیوه اوریگامی و انیمیشن و مقایسه ...
  • دانلود پایان نامه مدیریت در مورد روش های تأمین مالی -روشهای غیر قرضی (سرمایه گذاری)
  • راهنمای نگارش پایان نامه در مورد ارائه و مقایسه سه مدل دو مرحله‌ای برای بخش‌بندی مشتریان براساس ارزششان با ...
  • بررسی تاثیر کیفیت حسابرس بر مکانیزم کشف تقلب در واحدهای صاحبکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت- قسمت ۲
  • حمله روسیه به گرجستان از منظر حقوق توسل به زور- قسمت ۵
  • " مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها | قسمت 7 – 2 "
  • بررسی تحلیلی مناظره‌های رسول اکرم (ص)- قسمت ۹
  • بررسی و مقایسه اثربخشی مسابقات علمی تخصصی از دیدگاه معلمان ورزش فارغ التحصیل رشته تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی مقاطع آموزش و پرورش شهر یزد۹۳- قسمت ۴
  • تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 18
  • امکان سنجی بکارگیری مربی گری (Coaching) در فعالیت های آموزش و بهسازی منابع انسانی مدیران مدارس آموزش و پرورش شهرستان رباط کریم- قسمت ۱۹
  • بررسی تاثیر عوامل سیاسی بر تصمیم خریدارن سهام عادی در بازار بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۹
  • ارتباط هوش فرهنگی با عملکرد کارکنان مرکز مدیریت حوزه های علمیه- قسمت ۱۴
  • بررسی سیره سیاسی امام رضا(ع) از منظر فقه سیاسی شیعه۹۱- قسمت ۶
  • بررسی تطبیقی نظریه تکثرگرایی سروش و وحدت متعالی ادیان نصر- قسمت ۱۴
  • اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان متوسطه- قسمت ۱۷
  • بررسی تاثیر خصوصی سازی شرکتهای دولتی بر ارزش افزوده اقتصادی ...
  • مفهوم-جرم-اقتصادی-از-دیدگاه-اسناد-بین-المللی- قسمت ۳- قسمت 2
  • تعیین نقش پیش بین مکانیزم های دفاعی و نارسایی هیجانی در عملکرد ورزشی ورزشکاران۹۳- قسمت ۵
  • مطالعه تطبیقی سیاست کیفری ایران وحقوق جزای بین الملل درقبال تطهیرپول های نامشروع (پول شویی)- قسمت ۱۱




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تاثیر دوره های آموزشی بر سطح توانایی کارکنان شرکت آب و خاک سیستان- قسمت ۱۲- قسمت 2 ...

    ۲-۲-۱۱-۲- محیط:

    کارکنان به توانمندی دست نخواهند یافت مگر آنکه نیازهای اساسی شان در محیط کار ارضاء شود. و فرهنگی وجود د اشته باشد که به ارزش هایی چون اعتقاد متقابل، مشارکت فراگیر ، کار گروهی و ریسک پذیری بها دهد.

    ۲-۲-۱۱-۳- سبک رهبری:

    در ادبیات جدید مدیریت رهبری را هنر توانمند سازی دیگران می نامند و مدیران توانمند به خوبی می دانند که توانمندی و موفقیت آن ها در گرو توانمندی و موفقیت گروه کاری آن هاست. چنین مدیرانی به عنوان یک هادی ، مباشر، تسهیل کننده و مربی عمل می کنند و سعی می کنند کارکنان را از وابستگی به سمت عدم وابستگی و فراتر از آن ، وابستگی متقابل(وابستگی مدیر و سازمان به آن ها) سوق دهند.

     

    ۲-۲-۱۲- سلسله مراتب برنامه های توانمندسازی

     

    ۲-۲-۱۲-۱- غنی سازی شغلی:

    طراحی مشاغل به گونه ای که انجامشان مستلزم سطوح بالاتری از مهارت و دانش بوده و به کارکنان اختیارات، کنترل و مسئولیت بیشتری در حیطه کاری داده می شود. غنی سازی می تواند باعث افزایش انگیزش، نشاط شغلی، بهبود کیفیت عملکرد و رشد و پرورش کارکنان شود.

     

    ۲-۲-۱۲-۲- نظام پیشنهادات (ESP):

    این نظام تلاشی رسمی برای بیرون کشیدن ایده های عملیاتی مفید از افراد یا گروه های کارکنان می باشد که باعث صرفه جویی در هزینه ها ، بهبود بهره وری و افزایش سودآوری سازمان ها شده و از طرف دیگر رشد کمی و کیفی ایده پردازی کارکنان را به همراه خواهد داشت.

     

    ۲-۲-۱۲-۳- تیم سازی:

    سازمان ها به خوبی دریافته اند که استفاده از کارکنان توانمند در قالب تیم ها بهترین شیوه واکنش سریع در مقابل تغییرات محیطی است چرا که کار تیمی، قابلیت های خلاقیت، نوآوری و حل مشکل را در کارکنان بارور ساخته و نوعی چرخه ایده آل برای بهبود بهره وری و کاهش هزینه ها فراهم می آورد.
    تیم ها از طریق تلاش دسته جمعی می توانند به اهدافی فراتر از مجموع تلاش های فردی اعضای شان دست یابند که همان هم افزایی می باشد. آنچه که تیم های قوی عموماً از آن برخوردارند توانایی هر عضو گروه برای بهتر ساختن هم تیمی اش است. در سازمان ها تبادل دانش، پیشنهاد برقراری ارتباطات، در دسترس قرار دادن منابع، تسهیل تنش ها ، داوری در حل تعارضات و بسیاری از اقدامات ظریف دیگر را می توان از قابلیت های بالقوه تیم ها برای کمک به سازمان به حساب آورد.

     

    ۲-۲-۱۲-۴- مشارکت در هدفگذاری:

    سازمان ها زمانی می توانند نسبت به استفاده بهینه از استعدادها و نیروی خلاق کارکنان امیدوار باشند که کارکنان نسبت به اهداف سازمان و نقش خود در تعیین آن اهداف شناخت و آگاهی داشته باشند. مشارکت در هدفگذاری ، تعهد کارکنان نسبت به آن اهداف را در پی خواهد داشت که باعث خواهد شد در جهت دستیابی به اهداف، حتی اهداف مشکل، از خود تلاش بیشتری نشان دهند. این مشارکت به آن ها احساس غرور بخشیده و باعث می شود آن ها خود را مالک سازمان حس کنند.
    توانمندسازی کارکنان بدون اجرای مدیریت مشارکتی غیر ممکن است ولی چنانچه برنامه های مدیریت مشارکتی نیز با عدم تمرکز قدرت و پاداش مبتنی بر عملکرد همراه نگردد، راه به جایی نخواهند برد .

     

    خلاصه بحث

    توانمندسازی دادن قدرت به افراد نیست، افراد به واسطه دانش و انگیزه خود صاحب قدرت هستند و در واقع توانمندسازی آزاد کردن این قدرت است. توانمندی یک احساس است. توانمندسازی ظرفیت های بالقوه ای را برای بهره برداری از سرچشمه توانایی های انسانی که از آن استفاده کامل نمی شود در اختیار می گذارد. در سازمان توانمند کارکنان نیروی محرکه اصلی به شمار می روند، این کارکنان هستند که با احساس هیجان ، مالکیت ،افتخار و احساس مسئولیت بهترین ابداعات و افکار خود را پیاده سازی میکنند. در عین حال رهبران نمی توانند پیروانشان را توانا کنند مگر آنکه با آن ها همدل و همراز باشند و با ایجاد انگیزه به آن ها روحیه و دلگرمی دهند و خود با آن ها درستکار، وفادار و واقعیت گرا باشند. بنابراین توانمندسازی مسلزم نوع متفاوتی از رفتار اخلاقی و اجتماعی و بکارگیری ابزارهای کار گروهی و مشارکتی و سهولت دسترسی به منابع اطلاعاتی و بهره برداری از روابط اخلاقی دوجانبه در بین کارکنان و در یک کلمه مدیریت بر اساس صداقت است. توانمندسازی چیزی بیش از یک دیدگاه ذهنی است. نمادی از رفتارهای گروهی وجمعی و سیاست های سازمانی تلقی می شود. این حرکت جمعی نیازمندتغییرات رفتاری در حوزه های مدیریتی و نظام های مدیریتی است. در ضمن مدیریت سازمان بایستی بتواند نشانه های منفی را که نشأت گرفته از رفتارهای فردی و جمعی است روزبه روز کاهش دهد مثل ارتباطات ضعیف، جو بوکراتیک ، محافظه کاری ، نبودن آزادی عمل، مشارکت محدود و عدم برابری فرصت ها که جزء عوامل بازدارنده به حساب می آیند و حس مثبت را در افراد از بین می برد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۲-۳- پیشینه تحقیق

    آموزش و پرورش نیروی انسانی در سازمان تا پیش از سده ۱۴ خورشیدی به صورت منظم و علمی مورد توجه نبوده است. با رشد سریع شهرها، بزرگتر شدن ادارات دولتی و پیچیده‌تر شدن اداره امور عمومی در اوایل سده ۱۴ خورشیدی، توجه به آموزش کارکنان مورد اهمیت قرار گرفت. نخستین نشانه‌های آموزش منظم نیروی انسانی در مکتب مدیریت علمی مشاهده می‌شود. تا پس از جنگ جهانی دوم، در کشورهایی مانند انگلستان برنامه‌های آموزشی جامع و مناسبی برای کارکنان سازمان های دولتی وجود نداشت. لیکن پس از جنگ، اداره کل کارآموزی و آموزش وابسته به وزارت خزانه‌داری تأسیس شد و برنامه‌های آموزشی خود را برای حل مسائل مربوط به توسعه ملی آغاز نمود. چند سال بعد در فرانسه نیز برای اولی بار مرکز آموزش جدیدی به نام مدرسه ملی امور اداری تأسیس گردید. این مرکز به منظور ارتقاء کیفیت و کارآیی نیروی انسانی در سازمان های دولتی بر اجرای برنامه‌های آموزشی جامع همت گمارد. دولت آمریکا نیز در سال ۱۳۳۷ با تصویب اولین قانون در کنگره این کشور، راه را برای آموزش نیروی انسانی در بخش دولتی باز کرد ( ایزدی ، ۱۳۶۷) .
    در ایران نیز مانند بسیاری از کشورها، آموزش ضمن خدمت به صورت شاگرد-استادی وجود داشته است، اما آموزش ضمن خدمت به صورت امروزی و به شیوه مؤسسه‌ای تا اواسط دهه ۱۳۱۰ مطرح نبوده است. در سال۱۳۱۴ در راه آهن مرکزی به نام «هنرستان فنی راه‌آهن» تأسیس شد ( (جزایری ، ۱۳۷۳ ) .
    دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی در ایران نیز توجه دولت را به امر آموزش نیروی انسانی در بخش دولتی معطوف کرد. چنانکه در تهیه قانون استخدام کشوری مصوب ۱۳۴۵، فصل جداگانه‌ای به امر آموزش کارکنان اختصاص داده شد. این اقدام نقطه آغازی در امر آموزش نیروی انسانی در سطح گسترده و منظم تلقی گردید. تأسیس مرکز آموزش مدیریت دولتی در سال ۱۳۴۸ و آغاز فعالتیهای آموزشی این مرکز جهت آموزش گسترده و منظم در دوره‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت، علاوه بر فراهم‌نمودن زمینه‌های آموزش کارکنان دولت، اهمیت موضوع را بیش از پیش آشکار نموده و راه را برای تجدید بنای نیروی انسانی در سازمان های دولتی باز کرد.
    تردیدی نیست که دوره های آموزشی از نظر اثربخشی، تفاوتهای چشمگیری با هم دارند. ولی مطالعات نشان داده است به صورت جامع ارزشیابی نمیشوند. شاید از دلایل عمده ی آن نادیده گرفتن استراتژی سازمان و سیاستهای آن برای رقابت است. بعضی شواهد بیانگر آن است که ارزیابی برنامه های آموزشی اغلب متناقض و ناکافی می باشد (ایسل[۶۳]، ۲۰۰۲)
    در همین رابطه بعضی از مطالعات نیز تصدیق کرده اند که سهم اندکی از منابع قابل توجه اختصاص یافته به کوششهای آموزشی، به مرحله ی ارزیابی اختصاص می یابد.
    مک و بولر، الگوهای مختلفی برای ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی وجود دارد که یکی از این الگوهای معروف، الگوی انتقالی « هالتون » است. این الگو یکی از جدیدترین الگوهایی است که در حوزه ارزیابی اثربخشی آموزش مطرح است. فرض اساسی این الگو آن است که میزان اثربخشی آموزش باید بر اساس میزان انتقال آموخته های حاصله از آموزش به محیط واقعی کار سنجیده شود.
    طبرسا وآهنگر (۱۳۸۷) محتوا،ماهیت، روش ها و کارکردهای توانمندسازی کارکنان را بررسی نمودند. به نظر آنها، داشتن نیروی انسانی توانا و کارآمد که بنیاد ثروت ملی و دارایی های حیاتی سازمان به حساب می آیند، منافع بسیاری برای سازمان ها ،شرکت ها و بنگاه های اقتصادی به دنبال خواهد داشت.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    سیدعامری و همکاران (۱۳۸۸) وضعیت شاخص های توانمندسازی و ارتباط آن با عوامل فردی در بین مربیان اداره کل تربیت بدنی شهر ارومیه را بررسی نمودند. نتایج نشان داد که شاخص کل توانمندسازی در جمعیت مورد بررسی ۶/۷۱ درصد در سطح زیاد و خیلی زیاد است و با افزایش سابقه کار و سطح تحصیلات، شاخص های هویت بخشی و قدردانی و سلامت محیط کار کاهش معنی داری یافتند . و سطح روحیه مربیان بیشترین و رشد ارتباطات کمترین تاثیر را در شاخص کل توانمندسازی دارد.
    پاک طینت و فتحی زاده (۱۳۸۷) نیز ضرورت ها و راهکارهای توانمندسازی کارکنان را بررسی نمودند. به نظر آنها توانمند سازی مخصوصا در محیط های کاری مجازی که اعضای سازمان از تعاملات چهره به چهره محروم می باشند و مجبورند که به طور مستقل عمل نمایند، بسیار مهم می باشد. همچنین، توانمند سازی جهت حفظ امید و وابستگی کارکنان باقیمانده در طی زما ن های کوچک سازی سازمان حایز اهمیت می باشد. توانمند سازی،کارکنان را قادر می سازد تا در مواجهه با مشکلات و تهدیدها،از مقاومت و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار باشند. لذا می تواند به عنوان منبعی که از آسیب پذیری کارکنان جلو گیری نماید و بذر امید را در شرایط بحرانی از جمله انهدام سرمایه های مالی و از بین رفتن زندگی انسانی، در دل آنان بکارد، مفید واقع گردد.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      طراحی و تدوین برنامه استراتژیک ورزش همگانی بانوان۹۲- قسمت ۹ ...

    اردو رفتن

     

     

     

    آلمان

     

     

    دوچرخه‌سواری

     

     

    گردش رفتن

     

     

    اسکی

     

     

     

    استرالیا

     

     

    ماهی‌گیری

     

     

    اردو رفتن

     

     

    دوچرخه‌سواری

     

     

    حاصل این تحقیق نشان می‌دهد که گرایش مردم به ورزش­های‌ همگانی متفاوت است. در
    سال­های اخیر مردم ژاپن به گلف به‌عنوان قسمتی از تفریحات اوقات فراغت خودشان، علاقه زیادی نشان می‌دهند و به کسی که یاد نداشته باشد گلف بازی کند لقب فردی که از تحصیلات محروم و یا اخراج شده است می‌دهند. معمولاً مردم ژاپن ورزش را برای سلامتی خود انتخاب می‌کنند نه به‌عنوان یک وسیله تفریحی چون، سلامتی را دلیل‌ مهم‌تری برای ورزش کردن می‌دانند تا پرداختن به تفریحاتی ساده (آیکد۲۰۰۱).
    ۳٫۳٫۲٫ استراتژی­ های کشورهای دیگر
    ۱٫۳٫۳٫۲٫ استراتژی توسعه ورزشی کارفیلی کانتی[۷۳]:
    در سند استراتژی توسعه ورزش (۲۰۰۳) این منطقه که یکی از ایالات کشور ولز می­باشد، ماموریت آن بد ین صورت تعریف شده است.
    تهیه یک خدمت اجتماعی به جهت برآوردن نیاز و آمال افراد کارفیلی و ارتقاء عدالت زندگی از طریق ورزش، در این سند برای استراتژی توسعه یک چشم انداز تعریف شده که عبارتست از:
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    هر کسی حق دارد ورزش کند، خواه برای سرگرمی، خواه برای سلامتی، خواه به جهت لذت بردن از محیط طبیعی یا برنده شدن و هر کسی بایستی برای مشارکت در ورزش فرصت داشته باشد. تنظیم استراتژی در این منطقه بر ۴ اساس استوار است: مشارکت، کیفیت، عدالت و جوانمردی.
    اولویتهای تعیین استراتژی

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

    افراد جوان ۲- ورزش مدارس ۳- توسعه مربیگری ۴- انجمنهای سلامت

    برای هر یک از این اولویتها استراتژی تعیین شده است که به ترتیب عبارتند از:
    استراتژی­ های اولویت افراد جوان

     

     

    ایجاد تفکر مثبت­تر نسبت به ورزش

    افزایش فرصت برای مشارکت جوانان در ورزش در خارج از مدرسه

    ایجاد توسعه مسیرهایی برای پیشرفت و رسیدن به تعالی در ورزش

    افزایش استانداردهای کلی برای عملکرد

    اجرای برنامه ­های ورزش ملی

    اولویت بندی منابع برای گروه­های هدف

    اطمینان از نگرش هماهنگ در تمام برنامه ها

    استراتژی­ های اولویت ورزش مدارس

     

     

    افزایش نرخ مشارکت در ورزش

    بهبود کیفیت فرصت­ها برای ورزش مدارس

    کار کردن با مشارکت انجمنهای ورزشی مدارس برای بهبود فرصت­ها در ورزش

    توسعه ارتباط بین مدارس و کلوپهای اجتماعی

    توسعه ارتباط بین مقاطع مختلف تحصیلی

    بهبود و تداوم آموزش مربیان مدارس

    کمک به سازماندهی رقابتهای مدارس

    استراتژی­ های توسعه مربی

     

     

    ایجاد فرصت­های تربیت مربی

    ایجاد مسیرهای پیشرفت از ابتدایی تا عالی با حمایت مستمر مربیان

    افزایش تعداد داوطلبین

    جابجایی فعالانه مربیان بالقوه

    افزایش آگاهی از مباحث حمایت از کودکان

    ایجاد پایگاه اطلاعاتی مربیان

    استراتژی­ های انجمنهای سلامت

     

     

    ارتباط نزدیک با شرکاء برای بهبود نگرش هماهنگ به توسعه ورزش­ها

    افزایش عضویت در کلوپهای جوانان

    ایجاد برنامه توسعه کلوپهای جوانان

    تلاش برای ایجاد فرصت­های برابر برای همه بخش­های جامعه.
    ۲٫۳٫۳٫۲٫ استراتژی توسعه ورزش میدی[۷۴] در سال (۲۰۱۰-۲۰۰۵)
    استراتژی توسعه ورزش میدی (۲۰۰۰) که یکی از ایالات بریتانیا می­باشد، برای ۵ سال آینده تدوین شد. این استراتژی به وسیله یک دیدگاه کل نگرانه از نقش و توسعه شکل گرفته که می ­تواند در میدی به دست آید، در مسیر توسعه استراتژی موارد زیر تشخیص داده شد.

     

     

    ورزش علاوه بر بهبود سلامتی، تضمین اجتماعی، امنیت اجتماعی، تشخیص استعداد بالقوه هر فرد، آموزش مداوم محیطی، طول عمر و تولد دوباره مزایای زیادی دارد.

    استراتژی توسعه ورزش بیان می­ کند که چطور ورزش می ­تواند این مزایا را در زمینه میدی ارائه دهد و اینکه چطور این استراتژی می­توانتد در شراکت با سایر شوراها و راهنمایان خارجی و سازمان­ها و بخش اختیاری که کلوپهای ورزشی است ارائه شود.

    با بهره گرفتن از این استراتژی به عنوان راهنما اعضای هئیت مدیره به غیر بومیان میدی و داوطلبان این اطمینان را می­ دهند که اینده ورزش در میدی روشن است. هیئت مدیره میدی توسعه ورزش را حمایت و منابع مالی مورد نیاز را تامین می­ کند. زیرا ورزش یک نقش مثبت اقتصادی، اجتماعی و محیطی خلق می­ کند تا کیفیت و سبک (روش) زندگی سالم ارتقاء یابد.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۳٫۳٫۳٫۲٫داستراتژی ورزش همگانی کنت[۷۵] (۶۳)
    در سند چشم انداز ورزش همگانی کنت که یکی از ایالات بریتانیای کبیر می­باشد (۲۰۰۲) به صورت زیر تدوین شده است. دسترسی به هر عضو زندگی اجتماعی با ایجاد فرصت­های مشارکت که به استانداردهای بهبود سلامت و تندرستی منجر می­ شود. مهمترین هدفی که آن­ها در این سند برای رسیدن به توسعه ورزش همگانی ترسیم نموده ­اند عبارتست از:

     

     

    توسعه یک جامعه سالم و قوی

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تاثیر دورکاری بر عملکرد سازمانی با توجه به نقش فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی( مورد مطالعه سازمان‌های دولتی شهرستان یزد)- قسمت ۹- قسمت 2 ...

    تبلیغ و انتشار اطلاعات راجع به فرصت‌های از راه دور

    معرفی جهانی مزایای نسبی نیروی کار ایرانی

    تهیه نرم افزارهایی برای تسهیل کارهای خاص مشاغل

    توسعه و نگهداری نیروی متخصص IT

    حرکت به سوی جامعه اطلاعاتی

    حرکت به سوی اقتصاد مبتنی بر دانش (باتمان قلیچ، ۱۳۸۸).
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۲-۴- فرسودگی شغلی

    یکی از عمده ترین مسائل شغلی که معمولاً به شکل واکنش در برابر فشارهای شغلی و سازمانی در میان کارکنان خدمات انسانی دیده می‌شود، پدیده فرسودگی شغلی است. فرسودگی شغلی کاهش قدرت سازگاری فرد با عوامل فشارزاست و سندرمی است مرکب از خستگی جسمی و عاطفی که منجر به ایجاد خود پنداره ی منفی در فرد، نگرش منفی نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با مراجعان به هنگام انجام وظیفه می‌شود. در سال‌های اخیر، اصطلاح فرسودگی شغلی در نوشته‌های مختلف با استرس حرفه ای ارتباط داده شده است و استفاده ی فنی و تخصصی از واژه ی فرسودگی شغلی در اصل به فریدنبرگر، به سال ۱۹۷۵ بر می‌گردد و پانیس نیز همپای او در کالیفرنیای آمریکا، در رشد توجه روانشناسان نسبت به ابعاد گوناگون این مفهوم،نقش داشته است (ساعتچی، ۱۳۸۲).
    در ابتدا صاحب­نظران بالینی تصور می کردند که نشانه فرسودگی شغلی منحصر به حرفه‌های امدادی و یاری رسانی مانند مددکاری اجتماعی، روان شناسی بالینی و مشاوره است. اما امروزه مشخص شده است که این نشانه یک مشکل بالقوه در تمام مشاغل و حرفه‌ها است. در این حالت، کار اهمیت و معنای خود را برای فرد از دست می دهد و فردی که دچار فرسودگی شده، احساس تحلیل رفتگی و خستگی مزمن می کند، خلق وخوی پرخاشگرانه پیدا کرده، در روابط بین فردی تا اندازه ای بدگمان و بدبین شده و عمدتاً حالت منفی بافی خواهد داشت. در این وضعیت، تحمل و حوصله فرد شدیدا کاهش یافته و عصبانیت، زودرنجی و دردهای جسمی از قبیل کمردرد، زخم معده و سردردهای مکرر بروز خواهد کرد (اسچافلی و همکاران، ۱۹۹۴).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    فرسودگی مسری است یعنی فردی که دچار فرسودگی شده باشد، خیلی زود گروهی از همکاران خود را مبتلا می کند. به همین سبب و به علت اثرات مخربی که فرسودگی می تواند بر اثربخشی و عملکرد افراد داشته باشد، تشخیص فردی و جلوگیری از شیوع و تسری آن در سازمانها ضروری به نظر می رسد (پیترو مازلاچ، ۱۹۸۲).
    از ویژگیهای یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقه مدیریت سازمان قرار گیرد که تولید و بهره وری مورد تاکید قرار گرفته است. در یک جامعه سالم، مسئولیت سازمان های تولیدی منحصر به تولید هرچه بیشتر کالاها و خدمات سودآور نیست و مدیران سازمان های چنین جوامعی می دانند که تولید بیشتر نتیجه و محصول مدیریت اثربخش است که این مهم نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روانی کارکنان حاصل نمی شود. پس اگر این اعتقاد را مطرح می سازیم که یکی از وظایف هر مدیر لایق، دورنگر و کاردان، تامین بهداشت روانی کارکنان در سازمان می باشد، سخنی دور از انتظار نگفته ایم. شایسته است که مدیران سازمانها به این وظیفه با احساس مسئولیت و تعمق بیشتری توجه کرده و علاقه خود را نسبت به فراگیری مفاهیم اولیه آن و کاربرد اصول و مفاهیم بهداشت روانی در محیط کار، نشان دهند. بهداشت روانی در محیط کار، یعنی پیشگیری از بروز پریشانی‌های روانی و اختلالهای رفتاری در کارکنان (به دلیل عوامل بیماری زا در محیط کار ) و سالم سازی محیط و فضای روانی کار . یکی از مفاهیمی که در سالهای اخیر توجه روانشناسان صنعتی و سازمانی را به خود معطوف ساخته، از پادرآو ردن، از رمق افتادن، از پاافتادگی، بی حالی، سستی و رخوت متصدی شغل است که اصطلاحاً فرسودگی شغلی گفته می شود (ساعتچی، ۱۳۸۰).
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    هر وقت فعالیت در حد توانائی افراد باشد و کار در شرایط مناسب انجام شود،خستگی بوجود آمده طبیعی است و معمولاً با خواب و استراحت بر طرف می‌شود .در واقع خستگی عادی فیزیولوژیک قابل جبران است اما همین خستگی ساده ممکن است در اثرکارهای یکنواخت و طولانی و ا نجام کار در شرایط نا مساعد به تدریج به صورت مزمن در آید و پس از مدتی عوارض و ناراحتی‌هائی مانند، کوفتگی، خواب، تب، اختلالات جسمی و روحی در فرد ایجاد کند که اگر در این مرحله درمان نشود به صورت خس تگی‌های مزمن، خستگی عمومی و خستگی عصبی و در نهایت خستگی مفرط در می‌آید و تمام اعمال جسمی و ذهنی فرد را مختل می‌کند (فولاد بند، ۱۳۸۵).
    امروزه در بسیاری از سازمانها، فشارهای عصبی و روانی به درجات گوناگونی وجود دارد .یکی از پیامدهای این عوامل پدیده ی فرسودگی شغلی است .فرسودگی شغلی در نتیجه ی استرس افزایش می‌یابد (مایو کلینگ، ۲۰۰۶). وقتی انگیزه روبه کاهش می‌گذارد ما دچار فرسودگی شغلی می‌شویم (بورلی پاتر، ۱۹۹۸).
    پژوهش­های مربوط به فرسودگی شغلی در دو مرحله جداگانه توسعه یافته اند:
    ۱٫ مرحله مقدماتی: در این مرحله ماهیت کار مورد بررسی قرار گرفت و هدف از آن ایجاد اصطلاح فرسودگی و توصیف این پدیده بود. اولین نوشتار­ها در این مورد در اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی در ایالت متحده به رشته تحریر در آمدند و به توصیف این پدیده پرداختند.
    ۲٫ مرحله تجربی: در دهه ۱۹۸۰ میلادی تحقیق در مورد فرسودگی به سوی پژوهش­های تجربی منظم تغییر جهت داد.
    (مزلچ و جکسون، ۱۹۸۱، نقل از شکرکن،۱۳۸۱) فرسودگی شغلی را دارای سه مؤلفه می‌دانند.
    مؤلفه ی اول، زوال شخصیت است.که عبارت است از کناره گیری هیجانی از مراقبت مستقیم از مراجعان است که به نوعی نگرش ، بی توجهی و بی حسی نسبت به دیگران منجر می‌شود. به عبارت دیگر فرد احساس بی توجهی نسبت به دیگران پیدا می‌کند.
    مؤلفه ی دوم، خستگی هیجانی است.که خستگی و کوفتگی است.
    مؤلفه ی سوم، کاهش فعالیت است .که عبارت است از این که فرد شاغل احساس می‌ک
    ند فعالیت سودمندی انجام نمی دهد.

     

    ۲-۴-۱- تعریف

    از لحاظ لغوی فرسودگی شغلی را می‌توان تحلیل قوای روانی که گاهی با افسردگی همراه است و از تلاش برای کمک به بیماران روانی یا افراد تحت فشار روانی ناشی می‌گردد تعریف کرد (پورافکاری، ۱۳۸۰). فرسودگی شغلی نشانگان خستگی مفرط عاطفی بدنبال سالها درگیری و تعهد نسبت به “کار و مردم” است (ساراسون، ۱۹۸۴).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    به عبارت دیگر فرسودگی شغلی خستگی فیزیکی، هیجانی و روانی به دنبال قرار گرفتن طولانی مدت در موقعیت کار سخت است (مایو کلینیک، ۲۰۰۶). این نشانگان حالتی است که در آن قدرت و توانائی افراد کم و رغبت و تمایل آنها به انجام کار و فعالیت کاهش می‌یابد (فولادبند، ۱۳۸۵).
    بطور کلی فرسودگی شغلی را می‌توان نوعی اختلال که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت شخص در معرض فشار روانی در ارتباط با کار و مردم ، در وی ایجاد می‌شود دانست و با نشانگان فروپاشی هیجانی، جسمی و ذهنی همراه است .عزت نفس فرد مبتلا پائین است و احساس نا سودمندی را تجربه می‌کند (فولادبند، ۱۳۸۵).

     

    ۲-۴-۲- علل فرسودگی شغلی

    فهم علل فرسودگی شغلی به فهم انگیزه ی آن کمک می‌کند. چرا باید افراد دست اندرکار خدمات انسانی از قبیل پرستاران و پزشکان و معلمین که سالها کارشان را با فداکاری دنبال کرده اند ناگهان از پای در آیند؟
    نوعاً این افراد تا رسیدن به نقطه ی فروپاشی از چند مرحله می‌گذرند. مرحله ی اولیه با شور و هیجان،امیدواری زیاد و حتی احساس رسالت مشخص می‌شود .افراد مستعد فرسودگی شغلی اکثرً ا فرصتهای استراحت را از یاد می‌برند و تعطیلات را به خاطر احساس ضرورت وافر لغو می‌نمایند .واقعیت به تدریج توقعات غیر واقعی آنها را ناکام می‌سازد و آنها شروع به تردید در مورد اهداف، شیوه‌ها و ارزشهای خود می‌نمایند .رفته رفته بیشتر عصبانی شده و شکوه می‌کنند و احساس بی ارزشی کرده و افسرده می‌گردند. آنگاه بی علاقگی فرا می‌رسد.
    بنابراین افرادی که ممکن است با بیشترین شور و شوق وارد کارشان شوند اغلب بیشترین دلسردی را تجربه می‌نمایند (ساراسون، ۱۹۸۴).
    فرسودگی شغلی هم منشأ بیرونی دارد و هم منشأ درونی. منابع بیرونی شامل، فعالیتهای اداری، احساس ناتوانی همراه با بار سنگین کارها، مراجعین مشکل دار،بیماران صعب العلاج و وظایف و کارهای تکراری است .منابع درونی فرسودگی شغلی شامل، انتظارات غیر واقعی و دلزدگی است (ساراسون، ۱۹۸۴).

     

    ۲-۴-۳- اثرات فرسودگی شغلی

    فرسودگی شغلی دارای اثرات گوناگونی است که مهمترین آنها عبارتند از:
    ۱٫ کاهش عملکرد، که در آن فرد نمی تواند از تمام و قسمت اعظم توان، استعداد و انرژی جسمی و روانی خود برای انجام کار استفاده کند (سلطانی، ۱۳۸۱).
    ۲٫ تلاش برای یافتن مش اغل و حرفه‌های جدید .در مطالعه ای که توسط جکسون، اسکاپ و اسکا لر (۱۹۸۶، نقل از سلطانی، ۱۳۸۱) بر روی صدها معلم صورت گرفت،مشخص گردید که معلمان در معرض فرسودگی شغلی به دنبال شغل و حرفه ی دیگری هستند . همچنین، همان گونه که انتظار می‌رفت، معلمانی که درجه فر سودگی شغلی شان بالاتر بود بیشتر به دنبال مشاغل دیگر و تغییر کار خود بودند.
    ۳٫ اغلب قربانیان نشانگان فرسودگی شغلی در واقع از لحاظ روان شناختی حالت کناره گیری پیشه می‌کنند و تا زمان بازنشستگی دچار چنین وضعیتی خواهند بود.
    ۴٫ افرادی که از نشانگان فرسودگی شغلی ر نج می‌برند ممکن است در جستجوی مشاغل و نقشهای اداری و اجرائی باشند (سلطانی، ۱۳۸۱).
    یکی از اثرات فرسودگی شغلی رنج بردن از فرسودگی بدنی است .افرادی که از این عارضه رنج می‌برند، اصولاً دارای انرژی کم و خستگی بیش از حد هستند. به علاوه اینکه ، برخی از نشانه‌های فشار بدنی نظیر سر درد، تهوع، کم خوابی و تغییراتی در عادات غذائی را به طور فراوان گزا رش می‌دهند .اثر دیگر این است که افراد مبتلا به فرسودگی شغلی فرسودگی عاطفی را نیز تجربه می‌کنند .افسردگی، احساس درماندگی، احساس عدم کارائی در شغل خود و موارد ی از این قبیل ، همگی نمونه‌هائی از فرسودگی شغلی هستند (سلطانی، ۱۳۸۱).

     

    ۲-۴-۴- علائم و نشانه‌های فرسودگی شغلی

    در دوره‌هایی از زندگی احساس ناامیدی، عصبانیت، افسردگی، نارضایتی و اضطراب عادی به نظر می رسد. اما، افراد در حالت فرسودگی شغلی این هیجانات منفی را بیشتر از حد معمول تجربه می کنند. در بدترین حالت افراد از نوعی خستگی یا نقصان عاطفی شکایت دارند (پاتر، ۱۹۹۸).
    فرسودگی شغلی با کاهش در شور و شوق و درخشندگی شغلی مشخص می گردد (فولادبند ، ۱۳۸۵). به دنبال فرسودگی شغلی عوارضی بروز پیدا می کند که اولین عوارض آن فرسودگی جسمی است (ساعتچی،۱۳۷۶).
    در کل می توان علائم و نشانه‌های فرسودگی شغلی را چنین برشمرد:

     

     

    بی تفاوتی نسبت به کار.

    احسای کسالت و سستی و عدم تمایل به ادامه کار.

    کاهش ظرفیت و قابلیت انجام کار.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:51:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تطبیقی شیوه داستان پردازی در مثنوی مولانا، مصیبت نامه عطار و حدیقه سنایی (با رویکرد داستانهای هم مضمون)- قسمت ۴ ...

    سیما داد در کتاب« فرهنگ اصطلاحات ادبی » در تعریف این عنصر می‏نویسد:
    «زاویه‌ی دید، موقعیتی است که نویسنده نسبت به روایت داستان اتخاذ می‌کند و دریچه‌ای است که پیش روی خواننده می‌گشاید تا او از آن دریچه حوادث را ببیند و بخواند». (داد، ۲۵۹:۱۳۸۰)ومستور در مبانی داستان کوتاه دیدگاه را اینگونه تعریف می‏کند: «منظور از دیدگاه یا زاویه دید در داستان، فرم و شیوه روایت داستان است توسط نویسنده. به عبارت دیگر دیدگاه نویسنده است در گفتن داستان.»(مستور، ۳۵:۹۲)میرصادقی درباره زاویه‌‌دید اینگونه سخن گفته‌است :
    «زاویه‌روایت یا زاویه دید، نمایش‌دهنده‏ی شیوه‌ای است که نویسنده با آن مواد و مصالح داستان خود را به خواننده ارائه می‌کند. در واقع رابطه‏ی نویسنده را با داستان نشان می‏دهد. این نقل یا طرح موضوع ممکن است از طریق اول شخص یا دوم شخص یا سوم شخص صورت بگیرد.
    زاویه دید ممکن است درونی باشد یا بیرونی. درزاویه دید، راوی داستان یکی از شخصیت‌های داستان (شخصیت اصلی یا فرعی) است و داستان از زاویه دید اول شخص روایت می‌شود. در زاویه دید بیرونی، راوی داستان و گوینده هیچ نقشی ندارد و داستان از زاویه دید سوم شخص نقل می‌شود. در این نوع روایت، نویسنده خود، راوی داستان است. زاویه‌ی دید حاوی چند معنی مخصوص است:
    ۱- زاویه‌ی دید
    جسمانی: با وضعیت زمانی و مکانی سر و کار دارد که به اتکای آن نویسنده به مواد و مصالحش می‌پردازد و این مواد و مصالح را از نظر می‌گذراند و آن‌ ها را توصیف و تشریح می­ کند. ۲- زاویه دید ذهنی، با احساس و شیوه‏ی پرداخت نویسنده نسبت به « موضوع »سر و کار دارد. ۳- زاویه‌ی دید شخصی: «مربوط است به روایتی که به کمک آن، نویسنده، موضوعی را نقل یا مطرح می‌کند. این نقل یا طرح موضوع، ممکن است از طریق اول شخص یا دوم شخص یا سوم شخص صورت بگیرد.»(میرصادقی، ۳۸۵:۱۳۹۲و۳۸۶) یونسی معتقد است:
    «در طریقه­ی سوم شخص: نویسنده، خود را بیرون از صحنه داستان قرار می‌دهد و جریانات و وقایعی را که برای اشخاص داستان می‏گذرد برای خواننده باز می‌گوید. در طریقه­ی اول شخص، نویسنده به جلد یکی از اشخاص داستان می‏رود و وقایع داستان را که انگار خود شاهد و ناظرشان بوده و در آن‌ ها شرکت داشته برای خواننده تعریف می‌کند.» (یونسی، ۶۹:۱۳۸۶). برای روشن‌تر شدن مطلب به شرح هر کدام از این دو و انواع آن‌ ها می‌پردازیم:
    «۱- زاویه دید درونی «گاه داستان به وسیله‏ی شخصیت اصلی و یا توسط شخصیت کم اهمیت تری روایت می‌شود. » میرصادقی، ۳۸۸:۱۳۹۲)
    ۲- زاویه دید بیرونی
    «زاویه دید بیرونی در حیطه‏ی «عقل کل» یا «دانای کل» قرار گرفته‌است. فکری برتر از خارج، شخصیت‌های داستان را رهبری می‌کند و از نزدیک بر اعمال و افکار آنها آگاه است و در حکم خدایی است که از گذشته، حال و آینده آگاه است. درحکم خدایی است، از گذشته و حال و آینده آگاه است و از افکار و احساسات پنهان همه شخصیت‏ها‏ی خود، با خبر است. »(همان: ۳۹۲)
    میرصادقی داستان را از لحاظ زاویه دید به پنج گروه تقسیم می‏کند که به شرح هر یک می‏پردازیم: «۱- من- ما روایتی: در این شیوه از روایت داستان، بازگویی و نقل داستان از طریق «من» انجام می‌شود که وقایع و حوادث داستان را بازگو می‌کند. این راوی یا خود قهرمان اصلی داستان است که از او به عنوان «راوی – قهرمان» یاد می‌شود و یا شاهد و ناظر وقایع است که ارتباط اندکی با او دارد یا هیچ‌گونه به او مربوط نیست که در این صورت به آن «راوی – ناظر» گفته می‌شود.
    ۲- دانای کل: این گونه داستانها که از زاویه دید سوم شخص نقل می‌شوند و نویسنده هم‌چون گزارشگری رفتار و اعمال شخصیت‌های داستان را بازگو می‌کند و وضعیت و موقعیت و چگونگی زمان و مکان را تصویر می‌کند. در این نوع زاویه دید نویسنده آزادی عمل دارد و از بیرون داستان، درون شخصیت‌ها را می‌کاود و افکار و احساسات شخصیت‌ها را برای خواننده بازگو می‌کند. گاه به قالب شخصیت‌ها می‌رود و افکار متقابل آنها را نسبت به هم بازگو می‌‌کند و گاه به میان متن داستان می‌آید و نسبت به مسائل داستان اظهارنظر می‌کند. در واقع نویسنده در این شیوه زاویه دید را از یک شخصیت به شخصیت دیگر تغییر می‌دهد و به ما امکان آگاهی نسبی و همه‌جانبه را از موقعیت‌ها و وضعیت‌های داستان می‌دهد. زیرا با این زاویه دید می‌توانیم افکار شخصیت‌های داستان را بخوانیم.
    دانای کل خود به چند گروه تقسیم می‌شود:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     


    دانای کل محدود

    ۱-۲- زاویه دید نمایشی
    ۱-۱- دانای کل نا محدود
    در این گونه داستانها وقایع گوناگون و شخصیت‌های داستان از زاویه دید یکی از شخصیت‌ها روایت می‌شود. در این نوع زاویه دید همین شخص به شخصیت‌های دیگر نگاه می‌کند و اعمال، رفتار و افکار آنها را مورد بازبینی و قضاوت قرار می‌دهد.
    ۱-۲- زاویه دید نمایشی
    این گونه داستان تقریباً یکپارچه از گفت و گو‌ست و نشان‌دهنده‏ی اعمال و رفتار قابل رؤیت و تصویر‌پذیر شخصیت‌هاست. در زاویه دید نمایشی یا عینی نویسنده برای تجزیه و تحلیل روانی و خصوصیات خلقی شخصیت‌های داستان اختیار ندارد و «نمی‌‌تواند به «تک‌گویی درونی» یا تشریح آنچه شخصیت‌ها به آن فکر می‌کنند یا چگونگی آنچه می‌گویند، بپردازد.» (همان: ۴۰۱)اگر چه در زاویه دید نمایشی نویسنده از ذهن شخصیت‌های داستان بیرون می‌رود و برای بیان اعمال و رفتار آنها به شیوه‏ی «دانای کل» عمل می‌کند و هر آنچه را که اتفاق می‌افتد به خواننده نشان می‌دهد. اما با این حال نمی‌‌تواند نشان دهد که شخصیت‌ها به چه چیز فکر می‌کنند و طرز تفکر و تلقی آنها از حوادث و شخصیت‌های دیگر چگونه است.
    ۳- روایت نامه‌ای
    داستانهایی که بر اساس مجموعه‏ی نامه‌هایی تدوین و تکوین یافته به روایت نامه‌ای یا مکاتبه‌ای معروف است. «این زاویه دید در قرن هجدهم بسیار رواج داشت.» (همان: ۴۰۴) در قرن نوزدهم نویسندگان بزرگی چون داستایوسکی از این شیوه استفاده کردند. امروزه نویسندگان کمتر این شیوه را به کار می‌برند.
    ۴- روایت یادداشت‌گونه:
    داستانهایی که یادداشت‌های روزانه، هفتگی و ماهانه تدوین داستان را موجب می‌شوند به آنها روایت یادداشت‌گونه اطلاق می‌شود. این گونه‌ یادداشت‌ها ممکن است تاریخ داشته باشند و یا بدون تاریخ نقل شوند. اختلاف این شیوه با نامه‌نگاری در این است که در نامه‌‌نگاری فرد یا افراد خاصی مورد خطاب قرار می‌گیرند و در آن از زاویه دید اول یا دوم شخص استفاده می‌شود اما در شیوه یادداشت گونه فرد خاصی مدنظر نویسنده نیست بلکه مخاطب خواننده است و «نگارش در زاویه اول شخص صورت می‌گیرد.» (همان: ۴۰۸)
    تک‌گویی
    «تک‌گویی، صحبت یک نفره‌ای است که ممکن است مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد، تک‌گویی انواع گوناگون دارد که عبارتند از: الف: تک‌گویی درونی ب: تک‌گویی نمایشی ج: حدیث نفس یا خودگویی.
    الف: تک‌گویی درونی
    تک‌گویی درونی، گفت‌وگویی است که در ذهن شخصیت داستان جریان دارد. اساس تک‌گویی درونی بر تداعی معانی است. به کمک تک‌گویی درونی خواننده به‌طور غیرمستقیم در جریان افکار شخصیت داستان قرار می‌گیرد و سیر اندیشه‌های او را دنبال می‌کند. اگر صحبت‌کننده، به محیط دور و بر حاضر خود واکنش نشان بدهد، تک‌گویی درونی او، داستانی را تعریف می‌کند که در همان موقع در اطراف او می‌گذرد. اگرافکار او، بر محورخاطره‌هایی می‌گذرد، تک‌گویی او بعضی از حوادث گذشته را که با زمان حال تداعی می‌شود، مرور می‌کند. دست آخر اگر تک گویی او، اساسا واکنشی است، سیر اندیشه صحبت‌کننده، نه زمان حال را گزارش می‌کند و نه یادآور زمان گذشته داستان است، تک‌گویی درونی داستانی برای خودش با زمان نامشخص است.
    ب: تک‌گویی نمایشی
    تک‌گویی نمایشی، یکی از شیوه‌های نقل داستان کوتاه و رمان است. در شعر نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد و در نمایشنامه به تک‌گویی معروف است. در تک‌گویی نمایشی، شخصیت داستان مثل این است که با صدای بلند برای مخاطبی که خواننده او را نمی‌شناسد، حرف می‌زند و برای حرف زدن خود دلیلی دارد و راوی مانند بازیگری روی صحنه تئاتر، تماشاچی را مخاطب قرار می‌دهد. از طریق حرف‌های اوست که خواننده به وضعیت و موقعیت او و آنچه بر او گذشته، آگاهی می‌یابد و تا حدودی به هویت مخاطب او نیز پی می‌برد. وجود همین مخاطب، باعث تمایز، تک‌گویی نمایشی از تک‌گویی درونی می‌شود.
    ج: حدیث نفس یا خود گویی
    حدیث نفس یا خودگویی یا حرف زدن با خود، آن است که شخصیت، افکار و احساسات خود را به زبان بیاورد تا خواننده یا تماشاچی از نیات و مقاصد او با خبر شود و بدین طریق اطلاعاتی در مورد شخصیت نمایشنامه یا داستان به خواننده داده می‏شود و درعین حال با بیان احساسات و افکار شخصیت، یه پیشبرد عمل داستانی کمک می‏شود. حدیث نفس یکی از روش‏های استفاده از جریان سیال ذهن است. »(میرصادقی، ۱۳۹۲ :۳۹۴-۴۱۷) در این تحقیق تعریف میرصادقی معیار عمل قرار می‏گیرد.

     

    ۱-۲-۵٫ صحنه

    عنصر صحنه توسط نویسندگان مختلفی تعریف شده است که تقریباً تعریف همگی شبیه هم است، به همین دلیل از ذکر تعاریف همه‏ی آنها خودداری می‏گردد و به ذکر تعاریف میرصادقی، مستور و براهنی بسنده می‏شود. «زمان و مکانی را که در آن عمل داستانی صورت می‌گیرد «صحنه» می‌گویند این صحنه ممکن است در هر داستان متفاوت باشد و عملکرد جداگانه‌ای داشته باشد و هر نویسنده، صحنه را برای منظور خاصی به کار گرفته باشد. بعضی از نویسندگان در استفاده از صحنه، مقصود و منظور خاصی را دنبال می‌کنند و بعضی نه. جامعه‌شناسی معاصر، تأکید بسیاری بر محیط‌زیست انسان دارد؛ بنابراین نویسندگان بزرگ امروز به تأثیر محیط بر شخصیت‌های داستان توجه بسیار دارند، زیرا داستان حتماَ باید در جایی اتفاق بیفتد و در زمانی به وقوع پیوندد. از این نظر کاربرد درست صحنه بر اعتبار و قابل قبول بودن داستان می‌افزاید». (میرصادقی، ۴۴۹:۱۳۹۲) و مستور صحنه را اینگونه تعریف می‏کند :
    «صحنه ظرف زمانی و مکانی وقوع عمل داستانی است. هر داستان در جایی و در محدوده‏ای از زمان اتفاق می‏افتد، این موقعیت زمانی و مکانی وقوع حوادث داستان، صحنه را تشکیل می‏دهد » (همان :۴۶) همچنین براهنی در تعریف این عنصر می‏گوید: صحنه «زمینه، زمان و مکان حوادث است، فرودگاه جدال‏ها و میدان عمل شخصیت‏ها و طرح و توطئه هاست. زمینه در قصه، سطحی است که بر روی آن اعمال اتفاق می‏افتند، منتها سطحی است که از دو قشر، یکی زمان و دیگری مکان، ساخته شده است.»(براهنی، ۲۹۸:۱۳۶۸و۲۹۹) میرصادقی در کتاب عناصر داستان، عوامل ساخت صحنه را اینگونه برمی‏شمارد:
    «- محل جغرافیایی داستان
    – کار و پیشه شخصیتها
    – زمان یا عصر و دوره وقوع حادثه
    – محیط کلی و عمومی شخصیت‏ها »(میرصادقی، ۴۵۳:۱۳۹۲)
    دراین تحقیق تعریف صحنه ازنظر مصطفی مستور و عوامل ساخت صحنه از نظر میرصادقی ملاک عمل قرار گرفته است.

     

    ۱-۲-۶٫ لحن

    نظریه پردازان ادبی تعاریف مختلفی از این عنصر بیان کرده‏اند که در تعریف برخی از آنها به لحن نویسنده در رابطه با خود اثر پرداخته شده است :«لحن، ” شیوه پرداخت ” نویسنده نسبت به اثر است، به طوری که خواننده آن را حدس بزند.» (میر صادقی، ۵۲۳:۱۳۹۲) «لحن محصول آگاهانه‏ی نویسنده از رخدادها و موضوع داستان و ترکیب اجزای مختلف قصه است.»(بی نیاز، ۵۹:۱۳۹۲) «به هرحال، لحن،” نقطه نظر و دید نویسنده نسبت به موضوع داستان” است. (شمیسا، ۱۶۵:۱۳۷۳)
    و گروهی دیگردر تعریفشان نقش مخاطب را برجسته می‏کنند نظیر آی. ا. ریچاردز که لحن را «بیان غرض گوینده ه‏ی اثر ادبی نسبت به مخاطبانش تعریف می‏کند و آنرا در تعیین موضع نویسنده نسبت به مخاطب موثر می‏داند »(داد، ۱۳۷۸ذیل« لحن /نواخت ») براهنی نیز معتقد است:
    «به طور کلی وضع زبانی هر قصه از مجموع دو برداشت درباره لحن ساخته شده است. یکی لحن عمومی نویسنده که تکیه بر روی سبک عمومی قصه‌نویس و جهان‌بینی او در کلام دارد و دیگری لحن تک‌تک شخصیت‌ها که بیشتر از رابطه‌ای که آنها با متن عمومی قصه و سایر شخصیت‌ها پیدا می‌کنند به وجود آمده است.» (براهنی، ۱۳۶۸: ۳۵۳)
    در این پژوهش تعریف رضا براهنی که هر دو جنبه را مد نظر قرار داده است، معیار قرار گرفته است.

     

    ۱-۲-۷٫ فضا

    مصطفی مستور معتقد است:
    «مفهوم فضا در داستان به روح مسلط و حاکم بر داستان اشارت دارد. فضا سایه‏ای است که داستان در اثر ترکیب عناصرش بر ذهن خواننده می‏افکند.»(همان :۵۱)
    میرصادقی درمورد فضا می‏نویسد: «در فرهنگ اصطلاحات ادبی هاری‌شا، فضا و رنگ چنین تعریف شده‌است: اصطلاح فضا و رنگ، ازعلم هواشناسی به وام گرفته شده، برای توصیف تأثیر فراگیر اثر خلاقه‌ای از ادبیات یا نمونه‌های دیگری از هنر به کار برده می‌شود. فضا و رنگ با حالت مسلط مجموعه‌ای که از صحنه، توصیف و گفتگو آفریده می‌شود،سر وکار دارد.» (میرصادقی، ۵۳۱:۱۳۹۲) و سیروس شمیسا در تعریف « فضا» می نویسد:
    «فضا- جو- فضای ذهنی داستان است که نویسنده آن را به وجود می آورد. فضا می تواند شاد یا غمگینانه باشد.»(شمیسا، ۱۶۴:۱۳۷۳)براهنی در کتاب قصه‌نویسی می‏نویسد: «محیط یا فضا برداشت ذهنی و یا عاطفی شخصیت‏ها ویا نویسنده و حتی گا‌هی خواننده از زمینه است.»(همان :۳۱۰) دراین تحقیق تعریف میرصادقی ملاک عمل قرار گرفته‌است.

     

    ۱-۲-۸٫ زبان

    گروهی از نویسندگان، مانند میرصادقی و یونسی زبان را به عنوان عنصری مجزا در داستان به حساب نیاورده‏اند. گروه دیگری همچون بی‏نیاز و مستور به تعریف زبان به عنوان یکی از عناصر داستان پرداخته‏اند.
    مصطفی مستور درمورد « زبان» در داستان معتقد است:
    «زبان، شیوه ی سخن گفتن نویسنده است در داستان. این شیوه می تواند از سوی راوی و یا خود نویسنده اختیار شود. عناصری که به زبان هویت می‌دهند طیف گسترده ای را تشکیل می‌دهند که دریک سوی آن قواعد دستوری یا صرف و نحو زبان قرار دارد، در میانه‌ی آن آرایه‌های زبانی نظیر: ‌استعاره،تمثیل، تشبیه، نماد، اسطوره، کنایه، قیاس، اطناب و ایجاز و در انتهای دیگر آن کارکردهایی نظیر: طنز، توصیف و گفت و‌گو.
    وقتی که گفته می‌شود “زبان داستان نمادین. استعاری، موجز، توصیفی، کنایی، طنزآلود و یا محاوره ای است اشاره به”یکی از عناصر مسلط زبان بر روایت” است. زبان برای نویسنده، وسیله‌ی بیان درونیات و ذهنیات است. آن چه به خیال و تصورهای نویسنده شکل و جنبه ی عینی و ملموس می‌بخشد و به اندیشه‏ها و ذهنیات او صورت مادی و حقیقی می‌دهد زبان است. زبان در داستان از اهمیت فراوانی برخوردار است تاجایی که وجودش بخشی از داستان را تشکیل می‌دهد و به عنوان عنصری اساسی و ارتباطی به‌حساب می‌آید. نویسنده قادراست به کمک آن با آگاهی و آشنایی به فرهنگ گذشته و حال، بهترین کلمات و عبارات را دربهترین موقعیت در داستانش بنشاند. زبان باید بیان کننده‌ی عواطف و روابط حساس انسانی باشد و نویسنده هم باید با شناخت و آگاهی از آهنگ و ظرفیت تاریخی و عاطفی و ذات یک کلمه به نحو صحیح در به‌کارگیری آنها در پیشبرد نثر داستانی استفاده کند. »(مستور، ۵۱:۱۳۹۲)
    فتح الله بی‏نیاز در کتاب درآمدی بر داستان‌‌نویسی و روایت‌شناسی در مورد زبان بیان می‏کند:
    روش سخن گفتن در روایت را به طور خلاصهزبان می‏گویند. ممکن است مستقیما متعلق به نویسنده باشد یا راوی انتخابی او. در زبان از آرایه‌هایی همچون استعاره، تشبه، نماد، قیاس تمثیل، اسطوره استفاده می‏شود و ممکن است به ایجاز، اطناب، وصف، طنز، زبان محاوره‏ای و کنایی گرایش داشته باشد.» (بی نیاز، ۹۸:۱۳۹۲)
    هر جند تعریف بی‏نیاز شبیه بخشی از تعریف مستور است اما با خواندن ادامه تعریف مستور به جامعیت و رسایی تعریفش در مورد عنصر زبان پی می‏بریم، بنا براین در این تحقیق تعریف مستور ملاک عمل قرار می‏گیرد.

     

    ۱-۲-۹٫ تکنیک

    عنصر تکنیک از طرف نویسندگان مختلفی به عنوان یک عنصر مورد توجه واقع شده است. مصطفی‌مستور، ناصر ایرانی و فتح الله بی‏نیاز از جمله نویسندگانی هستند که به تعریف آن پرداخته‏اند، تعریف هریک چنین است. مستور در مورد تکنیک داستان می نویسد:
    «تکنیک به مجموعه روش‌هایی گفته می‌شود که در صورت‌بندی روایت مورد استفاده قرار
    می گیرند. تأکید براین نکته ضروری است که:اولاً تکنیک روش است. ثانیاً این روش تنها در فرم روایت به کار می رود و نه درمعنای آن.
    به عبارت دیگر تکنیک ابزاری است در خدمت” چگونه گفتن” و نه ” چه گفتن. طبیعی است که این روش‏ها در عناصر صوری داستان کاربرد دارند. چگونگی انتخاب شروع داستان، با گفتگو یا توصیف یا حادثه یا شخصیت پردازی – نمونه‏ای است از تکنیک نویسندگی. انتخاب نوع زمان داستان، – حال یا گذشته ویا ترکیبی از آنها- ثابت یا متغییر بودن زاویه دید در طول داستان، استفاده از نقل قول مستقیم یا غیر‌مستقیم در گفتگو‏ها، کاربرد توازی در نقل روایت بخشهای مختلف داستان چگونگی تزریق اطلاعات به داستان وهزار نکته ریز و درشت دیگر که ریشه در تاریخ داستان نویسی دارند نمونه‏های دیگری هستند ازتکنیک‏های چگونه گفتن در هنر داستان نویسی. »(مستور، ۵۲:۹۲-۵۳) فتح الله بی‏نیاز در کتاب درآمدی بر داستان نویسی و روایت شناسی تعریفی کاملاً مشا‌به تعریف مستور داده است که‌ از ذکر آ‌ن‌ خودداری‌ شد. ناصر ایرانی درتعریف‌ تکنیک می‌نویسد:
    «تکنیک وسیله ای است که نویسنده به کمک آن تجربه اش را بیان می کند. تکنیک تنها وسیله‌ای است که نویسنده در اختیار دارد تا موضوع یا محتوای داستانش را کشف کند، معنای آن را به خواننده منتقل سازد، و بالاخره، آن را ارزشیابی کند. بنابراین در هنر، درهمه‌ی شکلهای هنری و از جمله رمان، تکنیک نقشی لازم را به عهده دارد و هیچ هنرمندی قادرنیست خود را از قید آن رها‌سازد، چون هنر بدون تکنیک قابل تصور نیست. آن چه بدون تکنیک قابل تصوراست محتوا یا تجربه است که به آن هنر نمی‌تواند گفت. » (ایرانی، ۷۶:۱۳۶۴)
    از میان این تعاریف، تعریف مستور رسا و جامع است و تعریف ناصرایرانی در ارائه تصویر درست، تفهیم وانتقال جامع و کامل عنصر تکنیک به مخاطب موفق نیست. لازم است، عناصر موثر در تکنیک به صورت مجزا ذکر گردند. این عناصر عبارتند از :«۱- چگونگی انتخاب شروع داستان،-‌ با گفتگو یا توصیف یا حادثه و یا شخصیت پردازی ۲- انتخاب نوع زمان داستان، – حال یا گذشته یا ترکیبی از آن‌ ها۳- ثابت یا متغییر بودن زاویه دید در طول روایت ۴- استفاده از نقل قول مستقیم ویا غیر مستقیم در گفتگوها ۴- کاربرد توازی در نقل روایت بخش‏های مختلف داستان ۵- چگونگی تزریق اطلاعات به داستان و هزاران نکته‏ی ریز و درشت دیگر. » (مستور، ۵۳:۹۲) . در این پژوهش، تعریف مستور معیار قرار می‏گیرد.

     

    ۱-۲-۱۰٫گفت وگو

    صاحبنظران مختلفی به تعریف عنصر گفتگو همت گماشته‏اند که تعریف چند نفر در پی می‏آید. یونسی معتقد است « گفتگو باید چنان باشد که خواننده احساس کند با مردم زنده سر وکار دارد. مردم عادی در زندگی روزمره خود، جملات کوتاه و گویا به کار می‏برند و این جملات حتّی در بین طبقات تحصیل کرده نیز اغلب از نظر دستوری درست نیست.» (یونسی، ۱۳۸۶ : ۳۹۷)
    و میرصادقی در تعریف گفت و گو می‏گوید: «صحبتی را که میان دو شخص یا بیشتر رد وبدل می‏شود، یا آزادانه در ذهن شخصیت واحدی در اثری ادبی (داستان، نمایشنامه، شعر…)پیش می‏آید، گفتگو می‏نامند. گفت وگو به معنای مکالمه و صحبت کردن با هم و مبادله افکار و عقاید است و در داستان منظوم، داستان و نمایش نامه و… به کار می‏رود.»(همان، ۴۶۶)
    «گفت وگو بنیاد تئاتر را پی می‏ریزد. اما در داستان یکی از عناصر مهم است، پیرنگ را گسترش می‏دهد، درون مایه را به نمایش می‏گذارد و شخصیت‏ها را معرفی می‏کند و عمل داستانی را پیش می‏برد.» (میرصادقی، همان: ۴۶۳)«نقش اصلی گفت وگو، اطلاع رسانی و ترکیب شخصیت با عمل است. گفت وگو، اطلاعات میدهد، نوع نگرش را افشا می‏کند؛ واکنش را بیان میکند و سؤالی را طرح می‌کند.» (سلیمانی، ۱۳۸۳: ۳۷۳) «گفت وگو ممکن است میان دو شخصیت یا بیشتر صورت گیرد، یا تنها در ذهن شخصیت واحدی تحقق پیدا کند که به آن تک‌گویی درونی‌گویند. شیوه‏ای که افکار درونی شخصیت داستان را نشان می‏دهد و تجربه درونی و عاطفی او را غیرمستقیم نقل میکند. این شیوه مؤثری است که بعضی از نویسندگان برای معرفی و تکوین شخصیت و پیشبرد داستان از آن استفاده میکنند.» (میر صادقی، ۱۳۹۲: ۴۷۹) یونسی در کتاب هنر داستان نویسی در مورد عنصر گفت و گو معتقد است:
    «گفت و گو عنصر مهمی از داستان کوتاه یا رمان را تشکیل می‏دهد، زیرا جزء مهمی از زندگی است. بنابر این برای اینکه مردم داستان جالب باشند و در ضمن خواننده حضور نویسنده‏ی داستان را احساس نکند، نویسنده باید به عوض اینکه خود از جانب آنها سخن گوید و مترجم احوالشان باشد، اجازه دهد خودسخنگوی خویش باشند و باواسطه با خواننده روبرو نشوند. خواننده معمولی از داستانی که تنها نقل ساده و یکنواخت باشد بیزار است وگفتگو را بیشتر می‏پسندد.» (یونسی، ۴۷:۱۳۸۶)
    از میان تعاریف ارائه شده درباره‏ی عنصر گفتگو تنها میرصادقی به معنای واقعی، تعریف جامع، رسا و قابل استنادی ارائه کرده است، یونسی فقط از ویژگی‏های گفتگو سخن گفته و بیشاب از نقش آن سخن به میان آورده‌است که در این پژوهش تعریف جمال میرصادقی ملاک عمل قرار می‏گیرد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عوامل شکل گیری گفتمان ناسیونالیسم و بازتاب آن در مطبوعات از دوران مشروطه تا پایان دوره رضا شاه (۱۲۸۵-۱۳۲۰ ه ش) ۹۳- قسمت ۴ ...

    حتی زاویه گرفتن ایرانیان را از دنیای مسلمانان سنی مذهب برهانی در این جهت دانسته که خواستار گرایشات ناسیونالیستی ایرانی و برتری عجم بر عرب بوده ­اند لذا در این پژوهش نیز به بررسی دو دورانی می­پردازیم که علاوه بر احساسات ناسیونالیستی خط مشی مشخص و روندی تئوریک را نیز به دست ایرانیان داده است تا بتوانند این احساسات خویش را موجه و در قالب گفتمان­های کارسازی شده ناسیونالیستی مطرح سازند اگرچه در این دو دوران این روند خط سیری بی ثبات و پرتنش را پشت سر می­گذارد اما ظهور این گفتمان را قدمی نو در جهت گرایشات ایرانیان به پیشرفت می­توان قلمداد کرد. البته لازم به ذکر است در چارچوب نظریه پردازی برای تعریف گفتمان­ها باید به چهار مفهوم اصلی توجه کنیم: ۱- مفصل بندی ( آرتیکولیشن ) ۲- سیادت (هژمونی) ۳- تضاد ( آنتاگونیزم ) ۴- نیرو و قدرت حاکم” که در این پژوهش نیز این امر مدنظر قرار گرفته شده و از آن به عنوان چارچوب روند این پژوهش می­توان نام برد. در ادامه طرح گفتمان­های مدرن دوران مورد مطالعه، پایه گذاری مطبوعات ملی علی الخصوص روزنامه­ها، در ایران نیز قدمی نو وسنگین در جهت اهداف مشترک میهن طلبان بوده است و از این طریق زبان گویای اجتماعی بود که تا آن زمان در زبان­های روشنفکران و دل­های میهن طلبان مدفون می­شد. اما مطبوعات راهی را باز نمودند تا اجماع و گرایشات مردمی را درسیاست ایران مد نظر قراردهد وبازخورد­های آن رانیز بررسی کند اگر چه این ابزار نیز به گونه­ ای دارای کم وکاستی­هایی بوده است و حتی در بعضی از جهات نتوانسته آن طور که باید عمل کند اما این نکته قابل ذکرو توجه است که مطبوعات از دوران مشروطه برجسته­تر و قوی­تر از گذشته ظاهر شود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    سیر تحول تاریخی ناسیونالیسم:
    از لحاظ تاریخی انسان تمایلات خویش را به مراکز متعددی ابراز داشته است زمانی ظرف سیاسی، طایفه و قبیله بود و طبیعتا کانون وفاداری افراد نیز همین مراکز بودند. زمانی دیگر ظرف سیاسی، ام‍پراطوری بود که اقوام و قبایل گوناگون را در خود جای می­داد و زمانی نیزاین ظرف سیاسی به سیستم کشوری تبدیل می­ شود وتکامل این سیستم کشوری جدید، در غرب صورت گرفت.
    مفاهیم ناسیونالیستی:
    دراین قسمت برای روشن­تر شدن زوایای ناسیونالیسم به تعاریف مفاهیم ناسیونالیستی که در غرب مورد توجه بوده اندودر روند شکل گیری گفتمان­های ملی ایران نقشی درخور داشته اندمی پردازیم.
    هویت ملی / وطن / وطن دوستی / ملت / دولت ملی
    ملت
    از واژه لاتین (nasic)به معنای زاده شدن و natinبه معنای تعلق متقابل از لحاظ ( زادن و زادگاه) مشتق شده است. یعنی زادگاه شالوده شکل طبیعی گردهمایی انسان را مشخص وفراهم می­سازد قابل ذکراست که Nationاز لحاط دستور زبان تقریبا در قرن ۱۴ ‍پدیدار شد اما در ابتدا معنای سیاسی نداشت و در قرن ۱۷ با معنای سیاسی وارد زبان­های اروپایی شد ( وینسنت ۱۳۷۹: ۳۳۱ )
    اما همچنان که می­توان ملت را صرفابه جنبه سیاسی آن تقلیل داد بنابراین باتوجه به عوامل فرهنگی / سیاسی می­توان ملت را چنین تعریف کرد:
    مجموعه انسانی که براساس عوامل فرهنگی مشترک در یک سرزمین واحد به یکدیگر پیوند خورده ونسبت به آن آگاهی داشته و در راه رسیدن به هدف مشترکی تلاش می­ کنند و نیز سعی درکسب حقوق و منافع مشترک و حق حاکمیت برخود داشته باشند یک ملت را تشکیل می­دهند. اما در روند تاریخی شاهد آنیم در مفهوم دولت بر ملت تقدیم دارد و کسانی که در نظم سیاسی والاتر از قوم و قبیله زندگی می­ کنند یک ملت­اند و وجود چنین نظمی مصلحتی مشترک بین آن­ها پدید
    می­آورد احساس وظیفه و وفاداری مشترک به آن نظم شکل می­گیرد( بشیریه۲۸: ۱۳۸۲ ).
    دولت ملی
    دولت، عالی­ترین شکل سازمان سیاسی دراندیشه ناسیونالیسم است. این نوع دولت نه تنها به عنوان شکل معمول و آرمانی تشکیلات سیاسی بلکه به عنوان چارچوب ضروری برای همه
    فعالیت­های اجتماعی فرهنگی اقتصادی مورد توجه قراردارد. شکل گیری دولت ملی مطابق با
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اندبشه­هایی است که طی قرون ۱۷و۱۸ در اروپا رواج یافته و دارای ماهیت دموکراتیک بوده است. در این شکل از دولت مدرن ملت رکن و پایه اصلی دولت محسوب می­ شود و مشروعیت دولت تنها به خواست واراده ملت بستگی دارد که می­توان این اعتقاد را کاملا ملموس در ماده سوم اعلامیه حقوق بشر و شهرو در انقلاب فرانسه دید”
    «اصل هر سلطه­ای از ملت است وهیچ هیات یا فردی نمی ­تواند اعمال قدرت نماید مگر آنکه صریحا از جانب ملت مجاز باشد» ( قاضی ۱۹۵: ۱۳۷۳)
    هویت (ممیزات فردی و اجتماعی واشتراکات)
    از میان مفاهیم فارسی واژه یا مفهوم «تشخص» می ­تواند راهبر خوبی برای تعریف اصطلاحی هویت باشد بدین معنی که هویت اصطلاحا مجموعه ­ای از شاخص ­ها و علاپم در حوزه مولفه­های مادی/ زیستی / فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر و فرهنگی از فرهنگ دیگر می­ شود به تعبیر دیگر هویت یعنی وجه اختصاصی هرفرد یا گروه: آن وجه اختصاصی که در من است و در هیچ انسان دیگری نیست می­توانم به آن بگویم هویت من. هویت ما مرز میان ما با دیگران است لذا موارد اشتراک ما و دیگران نیست. این ( من ) اگر گروه باشد در این صورت هویت گروهی مجموعه ­ای از خصایص مشترک اجتماعی را شامل می­ شود که دیگر گروه­ها فاقد آن هستند بنابراین هویت مفهومی دو رویه می­باشد یعنی هم بیانگر تشابه و هم تمایز است (ابوالحسنی ۱۳۸۹).
    انواع ومراتب هویت:
    هویت را درمرتبه نخست و به دو سطح فردی و اجتماعی تقسیم می­نمایند و براین است که هویت ملی در حوزه هویت جمعی قراردارد. هویت جمعی هویتی گروهی است که یک جمع را از دیگر جمع­ها جدا می­سازدو مجموعه ویژگی­هایی است که با عنوان ما از آن یاد می­ شود
    (احمد لو ۲۸).
    بنابراین هویت اجتماعی و جمعی نوعی خودشناسی فرد در رابطه با دیگران است که نشان می­دهد آن شخص از نظر روان شناختی و اجتماعی کیست و چه جایگاهی دارد برای درک بهتر هویت ملی باید جایگاه جامعه ملی دربین انواع اجتماعات و هویت ملی در بین هویت­های دیگر شناخته
    شود. و نتیجه هویت جمعی و احسای پایبندی و دلبستگی و تعهد به اجتماع و گروه است
    (رزازی فر ۱۰۴: ۱۳۷۹).
    هویت ملی
    پرسش از چیستی وجود است. پرسش از چه بودن و چه کسی بودن است این پرسش ناظر بر انواع متفاوتی از ماهیت هاست یعنی هویت فردی /گروهی/ جمعی. هویت متضمن نوعی خودآگاهی است اما این خودآگاهی با واسطه معرفت نسبت به دیگران شکل می­گیرد و براساس آن می­توان به تعریف از خود باتمامی اجزاء سازنده آن پرداخت هرکجا دیگری وجود داشته باشد می­توان درآن جا به جستجوی هویت پرداخت بنابراین می­توان هویت را به زمان خاص از تاریخ بشری
    محدود کرد. عام­ترین هویت موجود هویت ملی است که یکی از انواع هویت­های جمعی
    می­باشد (بهشتی ۱۱: ۱۳۷۹).
    رابطه هویت ملی و ناسیونالیسم:
    هویت ملی اصطلاحی نسبتا متاخر است و جایگزین اصطلاحاتی نظیر منش ملی / و بعد­ها و آگاهی ملی شده است که عمدتا در قرون ۱۸/ ۱۹/ و اوایل قرن بیستم مورد استفاده قرار می­گرفتند آنتونی دی اسمیت هویت ملی را این گونه تعریف می­ کند« بازتولید و بازتفسیر دایمی الگوی ارزش ها/ نمادها/ خاطرات / اسطوره­ها و نسبت­هایی که میراث متمایز ملت­ها را تشکیل می­ دهند و تشخیص هویت افراد با آن الگو میراث و عناصر فرهنگی اش» تعریف اسمیت به یک ویژگی مهم اشاره می­ کند و آن هم تداومی است در عین تغییر.
    هویت ملی و یا هر هویت دیگری امری ثابت و بدون تغییر برای همیشه نیست، بلکه چون خصلتسیال اجتماعی استو دربستر متنی اجتماعی ظهورو تداوم پیدا می­ کند بنابراین در اثر شرایط و تحولات مختلف با تغییراتی نیز روبرو می­ شود (معینی علمداری ۳۱: ۱۳۸۳).
    هویت ملی در یک بستر فرهنگی و اجتماعی و برپایه مجموعه ­ای از نماد­ها / اسطوره­ها و ارزشها و … و معمولا در مقابل دیگران شکل می­گیردناسیونالیسم مهمترین ابزار در ظهورو استحکام و تقویت و تداوم هویت ملی است برخی معتقدند هویت ملی از طریق تعامل تاریخی چهار دسته عوامل صورت یافته است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    عوامل نخستین مانند قومیت / خط/ زبان / دین و غیره

    عوامل تکوینی مانند توسعه ارتباطات وفناوری / ظهور ارتشی مدون و حکومت­های پادشاهی.

    عوامل القایی مثل تدوین زبان درقالب دستورزبان رسمی

    عوامل واکنشی دفاع از هویت­های تحت ستم و منافع به انقیاد کشیده از سوی گروه اجتماعی حاکم (بنی هاشمی ۱۹: ۱۳۸۳)

    در هویت یابی عنصردیگر هویت ساز از اهمیت فوق العاده­ای برخوردار است. این دگر هویت ساز برای یک ملت یا به طور طبیعی تحت تاثیرتجارب تاریخی در مقابل دشمنان تاریخی تجسم
    می­ شود ویا دولت­ها برای حفظ خود و یا حفظ همگرایی داخلی دست به دشمن سازی­هایی می­زنند که با گذشت زمان در چگونگی هویت ملی مردم تاثیر می­گذارد. این وضعیت در میان دولت­های تازه تاسیس جای دقت و بررسی دارد. زیرا در آینده سیاست­های این دولت­ها چنین هویت یابی / بر نوع روابط خارجی و دیدگاه ­های منطقه­ای آن­ها تاثیر می­گذارد در این میان باید اضافه نمود عامل مهمی که مشخصه اصلی تفکیک هویت­های ملی مرز­های سرزمینی است همانگونه که لوسین دبلیو پای
    می­نویسد «مقوله هویت ملی در ابتدایی­ترین شکل خود بانوعی احترام به مرز­های جغرافیایی یک کشور و پذیرش آن توسط کسانی که در درون آن مرز­ها قرار دارند و همگی درمیثاقی مشخص و مشترک در باب جامعه­ای عالیه سهیم­اند (دبلیو ۱۷۲: ۱۳۸۰). در واقعهویت ملی، ستون فقرات اشخاص و جمعیت هاست و هرگونه ابهام در آن مانع از حل مسائل می­ شود چه رسد به سازماندهی تهاجمات خارجی. نمونه هویت و ونقش اصلی آن را در ایران بایستی بعد از شکل گیری سلسله­ی قاجار دانست. مواجهه با غیر، شرط درک از «خود» است. اما شکست­های ایران در مقابل روسیه­ی تزاری، تعریف ناخوشایندی از خود را پیش آورد(کچوئیان ۷۲: ۱۳۸۵).
    در کشور­هایی که در گیرو دار روند هویت سازی ملی عدم تثبیت وقطعیت مرز­های ملی و نرسیدن به این اجماع نظر که مرز ملی کشورکجا قرار دارد ویا اینکه گروه­های قومی ساکن در نزدیکی مرز­ها خود را بیشتر در پیوند با کشوری همسایه می­بینند تا دولت جدید تاسیس شده
    / بحران هویت ملی امری بسیار پیچیده است که در کشور­های جهان سوم ( به ویژه خاورمیانه کاملا بارز دیده می­ شود همانطور که فرد وقتی خود را شهروند دولتی معرفی می­ کند در واقع کاملا آشکارا به تعریف هویت خود می ­پردازد. گرچه شهروندی هویتی است فارغ از هرگونه تفاوت­های نژادی / زبانی / قومی / فرهنگی و می ­تواند کل جمعیت ساکن در یک کشور را برابر و هم شان نشان دهد. فارغ از هرگونه شک و شبهه ایدیولوژیک و تعصب که در هویت ملی وقومی نمود بسیار داردو در مورد شهروندی می­توان گفت که آن رابطه­ای است میان فرد و دولت که این دو از طریق حقوق و وظایف متقابل به یکدیگر متعهد می­شوند (قوام ۶۸۲: ۱۳۸۰).
    شهروندی در دولت و ملت معنا پیدا می­ کند زیرا آن موقعیتی است که در ملت سازی نقش مهمی ایفا کرده و ارتباط دولت و ملت را در چهارچوب قواعد و مقررات مدون و غیر مدون تنظیم می­نماید ( اریک، هابس۲۳: ۱۳۸۳).
    شهروندی در مقوله بحران هویت ملی اهمیت دارد وآن ارتباط نزدیکش با حس میهن پرستی است. شهروندی می ­تواند موجب ظهور و تقویت میهن پرستی شود. مردم وقتی میهن پرست هستند که به نظام سیاسی شان غرور می­ورزند و در پی دفاع از آن، بهبود و ارتقای جایگاهش بر می­آیند.
    مفهوم میهن پرستی در نگاه اول این چیز­ها را در ذهن تداعی می­ کند. پرچم / حوادث مهم تاریخی / جنگ­ها / سرود­های ملی و همه تصاویری که مردم را به سیاست و دولت پیوند می­دهد. کسی که خودرا شهروند یک دولت – ملت نداند و یا در این حقوق احساس ضعف مفرط نماید/ بی شک چندان علاقه­ای به فداکاری درراه وطن و ارزش­های آن نخواهد داشت. دولت­های ضعیف یا نامشروع اغلب از تزریق حس میهن پرستی در میان شهروندان شان با مشکلات جدی مواجه هستند) Patrick oneil 1996: 52). و اگر ملت را در زبان مدون آن به معنای اجتماع شهروندان تعریف نماییم پس شهروندی یکی از مولفه­های اساسی در روند ملت سازی قلمداد می­گردد
    (اریک، هابس ۳۵: ۱۳۸۳).
    البته باید اضافه نمود که بحث درباره هویت ملی بدون در نظر گرفتن ناسیونالیسم تصویری ناقص و نا رسانا است دولت ملت­ها با نیروی ناسیونالیسم رشد کرده و تداوم یافته­اند. ناسیونالیسم را چه ایدئولوژی در نظر بگیریم یا جنبش و یا مجموعه سیاست­ها، بی شک در روند هویت یابی ملی و درکل دولت- ملت سازی نقش مهم و اساسی بر عهده دارد (سیمبر ۱۱۲۸: ۱۳۷۸).
    نقش ناسیونالیسم را چه در مرحله پیش از تاسیس دولت – ملت و چه در مرحله پس از تاسیس تثبیت و استحکام آن می­توان به روشنی مشاهده کرد.
    دولت به عنوان شخصیتی حقوقی به کنترل قلمرو و ساکنان آن اقدام میکند. در دولت­های ملی یکپارچه و منسجم این اعمال کنترل با نوعی سیمان به نام ناسیونالیسم انجام می­گیرد که مردم را به یکدیگر جذب و همگرا کرده و موجب وفاداری آن­ها به حکومت می­گردد. که استحکام
    دولت – ملت را تضمین می­نماید (هاروی، راست ۸۴: ۱۳۸۱).
    ناسیو نالیسم وطن را به امری مقدس تبدیل کرده و وفاداری به آن را بر هر الگوی وفاداری دیگری اولویت می­دهد. ناسیونالیسم از نظر آنتونی گیدنز چنین مفهومی را می­رساند «وابستگی افراد به یک سری نماد­ها، باور­ها و تکیه بر اشتراک میان اعضای یک نظام سیاسی »
    (Giddens 1985: 116).
    پرچم ملی به خودی خود یک نماد ارزشمند قلمداد نمی­ شود” بلکه این ناسیونالیسم است که در یک مدت زمان نسبتا طولانی به افراد جامعه می­قبولاند که به این نماد باید عشق ورزند. و در راه ان سربازان به هرگونه از جان گذشتگی با میل و رغبت تن در دهند. این حس در یک پروسه زمانی در چارچوب الگوی جامعه پذیری سیاسی به جامعه تزریق می­گردد بدین معنی که گفته می­ شود ناسیونالیسم ماهیت روان شناختی و احساسی دارد و یک سری تصورات و باور­ها را در افراد ایجاد می­ کند تا به هر چیزی که صفت ملی دارداحترام و ارزش بالا قائل شوند. اگر به مضامین ناسیونالیسم توجه کنیم با سهولت بیشتری می­توان نقش آن را در حل بحران هویت ملی و دولت- ملت سازی و حفظ و تحکیم موقعیت و جایگاه آن در سطح جهان را درک کرد. مضامین اصلی ناسیونالیسم شامل موراد زیر هستند.

     

     

    انسان­ها به طور طبیعی به ملت­ها تقسیم شده ­اند.

    هر ملت دارای ویژگی خاص خود است.

    منشا قدرت سیاسی ملت است در صورتی که ملت به مثابه کل در نظر گرفته شود.

    انسان­ها برای آزادی و تحقق اهدافشان باید در قالب ملت باشند.

    ملت در قالب کشور تحقق می­یابد.

    وفاداری و وابستگی به کشور بر سایر وابستگی­ها اهمیت دارد.

    شرط نخست آزادی و هماهنگی جهانی – تقویت دولت –ملت هاست
    (Smith 1983: 21).

    وجود کارکرد­های مثبت ناسیونالیسم ماولی همین امر هنگامی که به شکل افراطی از اوایل قرن بیستم در اروپا رواج یافت موجب بروز جنگ­های خونینی در اروپا و جهان شد اما به طور کل نیروی مثبت و در جهت منافع دولت – ملت­ها شناخته می­ شود. ناسیونالیسم مولد ملت هاست و دولت از ناسیونالیسم به عنوان ابزاری برای افزایش همبستگی و ارتباطات میان شهروندان استفاده می­ کند. در جهان سوم و در شبه دولت – ملت­ها حکومت­ها عمدتا از نیروی ناسیونالیسم و به ویژه از کارکردآن در دشمن سازی و تهییج مردم برای حفظ موجودیت خود سود می­برند و با برون فکنی و یاتوجه مردم به یک عامل خارجی سعی می­ کنند خود را تا حد امکان از معرض فشار­ها و نارضایتی­های مردم ایمن سازند این امر می ­تواند به مرور زمان در هویت یابی ملی یک اجتماع به عنصر پایداری تبدیل گشته و بر روابط خارجی دولت تاثیر منفی برجای گذارد.
    ملی گرایی تحت هدایت دولت تلاش برای ملزم ساختن همه اشخاص ساکن در حیطه صلاحیت یک دولت مشخص است. تابرای وظایفی که در قبال آن دوست دارند نسبت به سایر وظایف اولویت قایل شوند. ملت گرایی جویای دولت حول این ادعا سازما ن می­یابد که مجموعه ­ای از مردم جامعه جداگانه­ ای با ریشه مشترک را تشکیل می­دهندو بنابراین شایسته یک دولت یا دست کم احراز موقعیت سیاسی مشخص خاص خودشان هستند ( یتلی ۴۰۷: ۱۳۸۶).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم