" مقاله-پروژه و پایان نامه – قسمت 11 – 9 " | ... | |
“
۲-۷- اعتماد به برند و رضایت از برند
رضایت و اعتماد مفاهیمی هستند که به احساسات یا نگرش یک طرف با توجه به طرف دیگر اشاره میکنند. فرآیندی که منجر به ایجاد اعتماد مصرفکننده نسبت به یک برند میشود بر تجربه مصرف گذشته برند استوار است. عوامل زیادی (مثل آگهیهای بازرگانی، تبلیغات توصیهای، کاربرد محصول و رضایت) بر اعتماد به برند تاثیر میگذارند (کلر، ۱۹۹۳؛ کریشنان، ۱۹۹۶). زمانی که مصرفکنندگان از یک محصول راضی باشند، آن ها این اعتماد یا اطمینان را در ذهن خود شکل میدهند که محصولات یا خدمات ارائه شده، آن چه را که وعده داده شده برآورده میکنند و در این محصول نسبت به محصولات ناآشنا ریسک کمتری را درک میکنند. تبدیل رضایت از برند به اعتماد به برند به تکرار تجربه مثبت مصرف نیاز دارد؛ زیرا ارتباط همراه با تعهد بین خریدار و فروشنده در طول زمان توسعه پیدا میکند (دویر و همکاران، ۱۹۸۷). تجربه مصرف کلی، نسبت به دیگر تماسهای اتفاقی با برند تاثیر بیشتری بر اعتماد به برند دارد؛ زیرا باعث ایجاد احساساتی میشود که با اطمینان در ارتباط است (کریشنان، ۱۹۹۶). رضایت که از طریق برآوردن وعده های داده شده و حمایت از رفاه و علاقه مصرفکننده ایجاد میشود، منجر به ایجاد اعتماد میگردد (گنزان، ۱۹۹۴). بنابرین، رضایت از برند ارتباط مثبتی با اعتماد به برند دارد.
۲-۸- اعتماد به برند و ارزش ویژه برند
در نظر گرفتن ارزش ویژه برند به عنوان دارایی مبتنی بر بازار به این مورد اشاره میکند که ایجاد و حفظ اعتماد یکی از عوامل اصلی مؤثر بر ارزش ویژه برند است؛ به خاطر اینکه اعتماد ویژگی کلیدی هر ارتباط موفق بلندمدت است (مورگان و هانت، ۱۹۹۴). منطق پشت وجود برند، اشاعه اعتماد به برند است، به خصوص زمانی که تماس مستقیم بین مصرفکننده و شرکت وجود نداشته باشد. یکی دیگر از موارد حمایتکننده این بحث این است که ارزش ادراک شده منحصر به فرد یک برند توسط مصرفکننده ممکن است از اعتماد به برند خاصی به خاطر ارزش ویژه آن ناشی شود که دیگر برندها از آن برخوردار نیستند (چادهوری و هالبروک، ۲۰۰۱).
از دیدگاه مدیریتی شرکتها نیز باید به دنبال جلب اعتماد مشتری به منظور ایجاد ارتباط باشند. در بازار مصرفی، مصرفکنندگان مشابه زیادی وجود دارند که حضور تعداد زیاد مصرفکننده امکان ایجاد و توسعه ارتباط شخصی شرکت با هر فرد را غیرممکن میسازد. بنابرین، برند باید ارتباط خود را با مصرفکنندگان توسعه دهد تا جایگزین ارتباط مستقیم شخصی بین شرکت و مصرفکننده شود (شس و پارواتیار، ۱۹۹۵). اعتماد یکی از اجزای ارتباط مصرفکننده با برند است که از طریق ارتباط با برند افزایش پیدا میکند.
۲-۹- رضایت از برند و ارزش ویژه برند
آگاهی از برند به عنوان توانایی مصرفکننده در تشخیص یا یادآوری یک برند هنگام مواجه با آن تعریف میشود. مشتریان راضی در مقایسه با مصرفکنندگان ناراضی ممکن است نام برند را زودتر به خاطر آورند. در عین حال، مصرفکنندگانی که نارضایتی زیادی از برند دارند ممکن است به علت نارضایتی آگاهی بیشتری از آن برند داشته باشند. از اینرو، هم سطوح بالای نارضایتی و هم رضایت زیاد میتواند باعث ایجاد تداعی قوی در ذهن مصرفکننده نسبت به برند شود. برندها دارای تصویر هستند (چادهوری و همکاران، ۱۹۹۸). یک تصویر، مجموعهای از تداعیهایی در ذهن مصرفکننده است که به شکل معناداری سازماندهی شدهاند. درست زمانی که مصرفکننده در حال توسعه ارتباطات بین برند، ویژگیها و مزایای ادراک شده آن است، تداعیهایی نسبت به برند بر اساس ویژگیها و مزایای ادراک شده آن در ذهن او به وجود میآید. رضایت و کیفیت ادراک شده ارتباط زیادی با یکدیگر دارند (کلر، ۱۹۹۳) که در تحقیقات گذشته وجود این ارتباط تأیید شده است (مثل اندرسون و همکاران، ۱۹۹۴). دو دیدگاه در مورد رابطه بین کیفیت ادراک شده و رضایت وجود دارد. در یک دیدگاه رضایت به عنوان نتیجه کیفیت ادراک شده در نظر گرفته میشود. در حالی که، در دیدگاه دیگر رضایت منجر به ادراک بالاتری از کیفیت میشود. به احتمال زیاد مشتریان راضی در مقایسه با مشتریان ناراضی ادراک قویتر و مطلوبتری از کیفیت دارند. رضایت تاثیر مثبتی بر قدرت و مطلوبیت تداعیهای مرتبط با کیفیت نسبت به برند در ذهن مصرفکننده دارد. رضایت جزء لازم ولی ناکافی وفاداری به برند است (آگوستین و سینگ، ۲۰۰۵). رضایت پیشایند وفاداری به برند است که افزایش در رضایت منجر به افزایش در وفاداری به برند میشود (بولتون، ۱۹۹۸). رضایت از برند یکی از عوامل تعیینکننده وفاداری به برند است. برخی از محققان (کرونین و تیلور، ۱۹۹۲) شامل آنهایی که وفاداری را بر حسب قصد و نیت یا نگرش مفهومسازی میکنند، شواهدی دال بر وجود ارتباط مثبت بین رضایت و وفاداری یافتند. باور غالبی وجود دارد مبنی بر اینکه مصرفکنندگان راضی اغلب وفادارند و درگیر تکرار خرید میشوند (یونگ و پیترسون، ۲۰۰۴).
۲-۱۰- ارزش ویژه برند[۷۵]
در عصر جهانی شدن، رقابت بین سیاستگذاران در سطوح مختلف (کشور، صنعت و شرکت) و در بخشهای متفاوت به موضوع مهمی تبدیل شده است (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۹۹). در بازارهای رقابتی داخلی و خارجی، استراتژیهای تجاری به منظور سوق دادن شرکت به سمت مجموعه جدیدی از جایگاه رقابتی توسعه پیدا کردند. عامل کلیدی موفقیت سازمانها در شرایط رقابتی و در سطح جهانی، توانایی آن ها برای نفوذ در فعالیتها جهت یکپارچهسازی بازار، عملیات و فرهنگ است. برای دستیابی به این هدف، یکی از معروفترین مفاهیم بازاریابی که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته، ارزش ویژه برند است (خسروی و همکاران، ۲۰۱۲).
۲-۱۰-۱- تعریف ارزش ویژه برند “
[دوشنبه 1401-09-21] [ 10:18:00 ب.ظ ]
لینک ثابت |
در نوشته های حقوقی، اصطلاح عدم مطابقت بیشتر در مورد کالا خصوصاًً در عقد بیع به کار رفته است، زیرا حجم قابل توجهی از معاملات بینالمللی و همین طور داخلی در قالب عقد بیع انجام می شود. اما این بدان معنا نیست که اصطلاح عدم مطابقت فقط برای فروش کالا به کار گرفته شود، بلکه عدم مطابقت مفهومی عام و گسترده است که هر نوع تخلف از شرایط قرارداد را میتواند شامل شود. هرگاه کالای مورد توافق، معیوب یا ناقص باشد گفته می شود که کالا با آنچه متعلق قصد طرفین در عقد قرار گرفته مطابقت ندارد. هنگامی نیز که موضوع تعهد، انجام دادن کاری معین باشد، انجام دادن کار به صورت ناقص یا معیوب، عدم مطابقت به حساب میآید؛ به طور مثال، یک شرکت ساختمانی در قراردادی متعهد میگردد یک مجتمع مسکونی با شرایط و ویژگی های مشخص شده در قرارداد احداث نماید؛ حال اگر شرکت مذکور، مجتمع مسکونی را بدون رعایت برخی ویژگی های فنی و مهندسی معمول در ساخت و ساز احداث نماید یا ویژگی ها و شروط موجود در قرارداد از قبیل استفاده از نوع خاصی از مصالح ساختمانی یا ساخت واحد مسکونی به متراژ مورد توافق و… را رعایت ننماید، در نتیجه کالای ساخته شده و تحویل داده شده با آنچه در قرارداد مورد توافق قرار گرفته مطابقت ندارد.
بند سوم: تفاوت عدم تحویل و عدم مطابقت
در حوزه تجارت بین الملل، فسخ، به ویژه پس از تسلیم کالا و پرداخت ثمن، آثار و پیامدهای نامطلوب فراوان برای طرف نقض کننده از جهت تحمل هزینه های بیمه، حمل، انبارداری و امثال آن در پی دارد و ازطرفی اعتلا و توسعه تجارت اقتضا دارد که حتی الامکان قرارداد اجرا شود. بنابرین تخلف از تعهد تحویل به مثابه عدم اجرای قرارداد محسوب گشته که فسخ قرارداد را در پی دارد. طبیعی است که هرگاه اصلاً تحویلی صورت نگیرد، تنها راه جبران ضرر، فسخ قرارداد میباشد. پس فروشنده باید ثمنی را که اخذ کرده به مشتری برگرداند و مشتری نیز قرارداد را خاتمه دهد. این عمل در تجارت بینالمللی که بعضاً از زمان ایجاد قرارداد تا زمان فسخ ممکن است ماه ها زمان صرف گردد، خود از نظر مادی و معنوی آسیبی جبران ناپذیر در پی خواهد داشت. بنابرین تعهد به تحویل کالا از تعهد انطباق کالا با قرارداد جدا شده، تا فروشنده شانس جبران یا ترمیم کالا، مطابق با قرارداد را داشته باشد و از طرفی خریدار نیز به هدف خویش که به دست آوردن کالای مورد نظر خود باشد برسد. می توان چنین گفت که تعهد تحویل کالای مطابق با قرارداد عبارت است از وظیفه حقوقی تحویل کالاهایی که واجد الزامات قراردادی و قانونی بوده و در زمان و مکان مقرر و با قیمت مورد توافق تحویل گردند[۱۹۸]. باید بین تعهد انطباق کالا با قرارداد و تعهد به تحویل کالا تفاوت قائل شد؛ یعنی صرفاً در صورت تخلف از تعهد تحویل، قرارداد قابل فسخ میباشد، اما در صورت تخطی از تعهد انطباق، خریدارحق فسخ نداشته و میتواند فروشنده را جهت اصلاح یا جایگزین نمودن کالابا اوصاف مندرج در قرارداد ملزم نماید. با این مقرره، هرگاه فروشنده کالایی را تحویل دهد که مطابق با ویژگی های قراردادی نباشد، تعهد فروشنده نسبت به تحویل کالا انجام شده است و خریدار از این جهت هیچ حقی نخواهد داشت. مثلاً مورد قرارداد، تلویزیون سونی ساخت ژاپن بوده ولی تلویزیون سونی ساخت مالزی تحویل گردید. در این مثال تعهد تحویل ایفا شده است اما تعهد بعدی فروشنده که تعهد به تحویل کالای مطابق با قرارداد است، ایفا نشده است. در این صورت، خریدار میتواند با شرایطی او را وادار نماید که برابر اوصاف و ویژگیهای مورد قرارداد، کالا را جایگزین کرده یا اصلاح نماید و کمتر موجب حق فسخ خواهد بود.
تمایز تعهد به تحویل از تعهد به انطباق کالا با مفاد قرارداد دارای فایده عملی است؛ بدین صورت که اگر فروشنده نسبت به تعهد تحویل تخلف بورزد، در حقیقت تکلیف خود را نسبت به تسلیم کالا ایفاء ننموده است، در نتیجه با وجود شرایطی برای مشتری حق فسخ وجود خواهد داشت. ولی اگر نسبت به تعهد انطباق تخلف بورزد، با شرایطی که مقرر است، میتواند از فروشنده درخواست اصلاح یا الزام به تحویل کالای مطابق با ویژگیهای قراردادی را نماید و جز در موارد خاص، حق فسخ وجود نخواهد داشت. تعهد تحویل در صورتی مخدوش میگردد که نقض اساسی در قرارداد صورت گرفته باشد، مثل این که موضوع قرارداد ذرت باشد و فروشنده سیب زمینی تحویل دهد، درغیر این صورت اگر کالای تحویلی منطبق با اوصاف و شرایط قراردادی نباشد، چنین تخلفی نقض اساسی تلقی نمی گردد و خریدار وظیفه دارد ابتدا کالا را مورد بررسی قرار داد، سپس فقدان مطابقت احتمالی را فوراً به فروشنده اخطار دهد[۱۹۹].
گفتار ششم: عدم تحویل کالا و حق متعهد به اصلاح مورد تعهد
هدف نهایی از خرید هر مالی آن است که خریدار بتواند در آن مال تصرف کند. خریدار به امید آن که صاحب مال خریداری شده گردد و بتواند از آن مال برای منافع مورد نظر خود استفاده کند حاضر به عقد قرارداد شده و مال را خریداری کردهاست. زیرا هیچ انسان خردمندی که در پی کسب منفعتی باشد حاضر نیست تن به معامله ای دهد که در آن مالش را به دیگری بدهد و چیزی در عوض آن دریافت نکند. تسلیم یا تحویل کالا موضوعی است که با انتقال مالکیت در نظام های حقوقی ارتباط پیدا میکند. برخی نظام های حقوقی به صرف تراضی طرفین، مالکیت را انتقال یافته می دانند، بدون این که نیازی به تسلیم کالای مورد نظر باشد، اما برخی نیز انتقال مالکیت را تنها هنگامی محقق می دانند که کالا تسلیم شده باشد. طبیعی است که در هر یک از این دو نظام حقوقی، آثاری که عدم تسلیم کالا میتواند داشته باشد متفاوت است.
در اینجا به این مسئله می پردازیم که تأثیر عدم تسلیم کالا در موعد مقرر بر بقای قرارداد چیست؟ آیا متعهدله قرارداد در صورت عدم تسلیم کالا، حق خاتمه دادن به قرارداد را دارد یا این که متعهد فرصت جبران و اصلاح مورد تعهد که همانا تسلیم کالا است را دارا میباشد؟
بند اول: عدم تحویل کالا و حق اصلاح مورد تعهد در اصول یونیدوغوا و اصول اروپایی