فرصتهای برای رضایت فردی و یادگیری و توسعه مستمر[۱۰۸]؛

قدردانی از کارکنان و احترام به آنها به خاطر مشارکتشان[۱۰۹].

اگرچه این هفت عامل همگی به عنوان تقویت کنند های معنویت در کار معرفی شده اند،اما رهبری الهام بخش از باقی عوامل یاد شده همانطور که از شکل پیداست ،جداشده است و در مرکزشکل قرارگرفته است .رهبری به عنوان مهمترین عامل سازمانی در گسترش معنویت در کار شناخته شده است . رهبران،برای توسعه یک شالوده قوی و مستحکم سازمانی با دیدی قانع کننده ،جذاب و اهداف واضح و روشن می کوشند.آنها مسیرسازمانی را تحت تاثیر قرار می دهند به همان طریقی که کارها تمام می شوند. (اسکریپنیک ،۲۰۰۶، ۲۸۵)
شکل شماره ۲-۱: عوامل سازمانی تقویت کننده معنویت در محیط کار(اسکریپنیک ،۲۰۰۶، ۲۸۵)
۱۵-۱-۲- تشویق و پرورش معنویت در محیط کار
تشویق و ترویج معنویت در محیط کار را می توان در دو سطح فردی و سازمانی بررسی کرد:در سطح سازمانی گفته می شود که معنویت باید در کل سازمان اعمال شود و سازمان به عنوان یک کل ،باید معنوی باشد.میتروف ودنتون که پیشنهاد دهنده این ایده بودند بیان کردند:از آنجاکه بین ترجیحات ،علائق و گرایش های افراد،تفاوت و تعارض های زیادی وجود دارد ،معنویت به جای سطح فردی باید در سطح سازمانی وبا در نظر گرفتن سازمان به عنوان یک کل ترویج شود.
در سطح فردی نیز بر تشویق معنویت فردی افراد تاکید می شود .در این حالت ،سازمان دیگردارای یک نوع گرایش مشخص معنوی یا مذهبی خاص نیست ،و در عوض به تشویق یا برآورده ساختن نیازهای معنوی افراد توجه می شود.در این سطح فرض بر این است که سازمان مجموعه ای از افراد است که هر کدام دیدگاه معنوی متفاوت دارند و رهبران سازمان باید تنوع مذهبی افرادرا درک کند و آن را بپذیرند و زمینه شکوفایی این تنوع را فراهم سازند. بنابراین در این سطح تشویق و ترویج معنویت در محیط کار به جای کل سازمان از افراد آغاز می شود(فرهنگی و دیگران ،۱۳۸۵، ۳۰)
لذا در سطح فردی معنویت با تشویق افراد به صحبت آزادانه درباره نظرمعنویشان وکمک به آنها در جهت مرتبط ساختن این نظرات با ارزشهای سازمان ایجاد می شود .بر همین اساس کریشنا کومار و نک (۲۰۰۲)مدل آزادی معنوی را برای تقویت در سطح فردی ارائه کردند.
۱۶-۱-۲- ابعاد معنویت در محیط کار

 

 

احساس همبستگی تیمی[۱۱۰] : این مورد ،شامل مفاهیمی چون روحیه تیمی ،مبادلات دو جانبه بین اعضا،وجود حس مشترک بین افراد و داشتن هدف مشترک است. (ریگو و ایکان[۱۱۱]، ۲۰۰۸ ،۶۳)هم چنین این بعد مهم معنویت در محیط کار ، در بر گیرنده ارتباط عمیق با دیگران داشتن است. (میلیمن و دیگران ، ۲۰۰۳، ۴۲۹)

این بعد،در سطح گروهی رفتارهای انسانی رخ می دهد و تعاملات بین کارکنان و همکاران را مورد توجه قرار می دهد . نیل و بنت بیان می کنندکه این سطح از معنویت شامل ارتباطات معنوی ، احساسی وروحی میان کارکنان ، تیم ها و یا گروه ها در سازمان است.
سازمان های اندکی وجود دارند که فرهنگ قوی داشته باشند که بتواند چنین همبستگی را میان کارکنانشان ایجاد کرده باشد. (میلیمن و دیگران ، ۲۰۰۳، ۴۲۹)
وقتی افراد خودشان را به عنوان بخشی از جامعه کاریشان به حساب آورند و خودشان را با هدف آن گروه بشناسند،می توان تمامی کارهای پیچیده سازمان های امروزی را به راحتی انجام داد. این بعد شبیه به بعد “احساس همبستگی” است که توسط میلیمن و دیگران بیان شده است (ریگو و ایکان، ۲۰۰۸ ،۶۳)

 

 

سازگاری ارزش های فردی و سازمانی[۱۱۲]:این مورد همگرایی بین ارزش های سازمانی و زندگی درونی را نشان می دهد (ریگو و ایکان، ۲۰۰۸ ،۶۳) و این که افراد احساس سازگاری را میان ارزش ها ی خودشان و ماموریت و هدف سازمان ،تجربه می کنند .این سازگاری به این معناست که افراد معتقدند مدیرانشان در سازمان ها ،ارزش های درست و صحیح و وجدان قوی دارند و نسبت به رفاه و همبستگی کارکنانشان اهمیت قائلند (میلیمن و دیگران ، ۲۰۰۳، ۴۲۹). افراد احساس راحتی بیشتری خواهند نمود هنگامی که احساس کننددر سازمانی کار می کنند که رهبرانشان در جستجوی خواسته های جامعه کاری هستند و نه فقط در جستجوی علایق خودخواهانه سازمان یا سهامدارانشان (ریگو و ایکان، ۲۰۰۸ ،۶۳). پس این بعدبیشتر شبیه به همسویی با ارزش های سازمانی است که در تحقیق میلیمن به آن اشاره شده است.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

احساس کمک به جامعه[۱۱۳]: این مورد بیان می کند که کار توسط افرادی انجام می شود که کارشان با ارزش های زندگی شخصی اشان همسو باشد .این بعد شبیه به بعد کار کار با معنا در تحقیق میلیمن و دیگران و اشمون و داچون است (ریگو و ایکان، ۲۰۰۸ ،۶۳). کار با معنا بر این نکته توجه دارد که افراد در جستجوی معنا در کارشان هستند .(آچمز و دوچن،۲۰۰۵،۸۱۲)

این بعد معنویت در محیط کار ،چگونگی تعامل کارکنان را با کار روزمره خود در سطح فردی نشان می دهد .ایده معنا در کار ،ایده تازه ای نیست و براین باور است که کار فقط به معنا ی جالب بودن و چالش برانگیز بودن نیست ،بلکه در مورد چیزهایی مانند جستجو برای معنا و هدفی ژرف تر، اظهار نیازهای زندگی درونی توسط فرد برای جستجوی کار با معنا و کمک با دیگران ،است .
اتزیونی بیان می کند که روانشناسان اجتماعی معتقدند که کار برای افراد معنایی غیر از پاداشهای مادی که به طور معمول مرتبط با شغل اند،دارد. کار بامعنا ریشه در متون مربوط به طراحی شغلی دارد .طراحی شغل،به عنوان ایجاد رضایت ،وظایف و روابطه میان مشاغل و اهداف سازمانی و ارضای نیازهای دارندگان شغل ،است .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
وزینکو و داتون بیان می کنند که معنا در کار،محصول یکی از سه نیروی زیر است:

 

 

محیط کار که چگونگی دریافت معنا از کار توسط افراد را تحت تاثیر قرار می دهد.

نقش و ویژگی افراد که نوع معنایی را که به کار مربوط است تحت تاثیرقرارمی دهد.

محیط اجتماعی که به افراد کمک می کندتا معنا را از کارشان استنباط کنند.

(آچمز و دوچن،۲۰۰۵،۸۱۳)

 

 

احساس لذت از کار[۱۱۴]: این عنوان شامل مواردی مرتبط با احساس لذت و شادی در کار است . این یک جزء از یک بعد بزرگتر است که توسط میلیمن و دیگران وآچمز و دوچن تحت عنوان “کار با معنا ” بیان شده است .این مورد ،یک راه متفاوت برای دستییابی به معنا در کار را نشان می دهد.

فرصت هایی برای زندگی درونی[۱۱۵] (زندگی معنا دار فردی):ویل ،زندگی درونی را اینگونه تعریف می کند.”احساسی که افراد درباره معانی اساسی درباره اینکه چه کسانی هستند ؟و چه کاری انجام می دهندو نقشی که ایفا می کنند،دارند (آچمز و دوچن،۲۰۰۵،۸۱۱). این مورد شامل توصیف کننده هایی مرتبط با راهی است که سازمان به معنویت و ارزش های معنوی افراد احترام قائل است.این مورد حضور و عدم حضور موانع برای معنویت را نشان می دهد که اشموس و داچون به آن اشاره کرده اند. هم چنین مرتبط با پیوند معنوی است که توسط ابای و بورتوقز،به عنوان یک بعدشکل دهنده احساس روانی مشترک در کار توصیف شده است . (ریگو و ایکان، ۲۰۰۸ ،۶۳)

معنویت محیط کار ، می تواند به عنوان نتیجه ای از خود مفهومی در کار و هویت اجتماعی باشد که از معنویت واحد های کاری ناشی می شود (آچمز و دوچن،۲۰۰۵،۸۱۱). افراد معنوی نیازهای زندگی درونی شان را توسط جستجوی کار با معنا ابراز می کنند.( شیپ[۱۱۶]،۲۰۰۶، ۳۶۱)
۲-۱-۱۷- مدل معنویت در کار ارائه شده توسط میلیمن
میلیمن و همکارانش(۲۰۰۳) سه بعد از هفت بعدی را که آچمز و دوچن (۲۰۰۰)برای سنجش معنویت در محیط کار مطرح کرده بودند،انتخاب نمودند؛و در یک تحقیق تجربی از آنهااستفاده کردند.این سه بعدکه متناظر با سه سطح فردی ،گروهی ،و سازمانی می باشد،عبارتنداز:کار با معنی [۱۱۷]در سطح فردی، حس اجتماعی [۱۱۸]در سطح گروهی ،و تطابق با ارزش های سازمان[۱۱۹] در سطح سازمانی و شکل زیر این مفهوم سازی را نمایش می دهد. در ادامه درباره این سه بعد بیشتر توضیح داده می شود.
شکل ۲- ۲ : مفهوم سازی معنویت در محیط کار در سطح فردی ، گروهی ، سازمانی (میلیمن و دیگران ، ۲۰۰۳، ۴۲۸ )

 

 

کار معنا دار

یک جنبه اساسی معنویت در کار،احساس عمیق معنا و هدف داشتن در کار فردی را شامل می شود .این مفهوم معنویت محیط کار نشان می دهد که چگونه کار کنان در سطح فردی،با کار روزانه خود تعامل دارند.اصطلاح معنویت در کار،شامل این فرضیات می شود که هر کس انگیزه ها وحقایق و خواسته هایی برای خود دارد تا در میان فعالیتهایی که معنای وسیع تری به زندگی او و سایرین می دهد،قرار گیرد .(آچمز و دوچن ،۲۰۰۰ )
مسئله هدف ،ایده جدیدی نیست.اما دید معنویت تنها این نیست که کار به معنای علاقه مند بودن یا درگیر بودن باشد،بلکه در مورد مسائلی مانند جستجو معنا و هدفی عمیقتر،تحقیق رویاهای فرد،بیان نیاز های درونی فرد بوسیله انجام کاری معنادار،همکاری با دیگران نیز هست(آچمز و دوچن،۲۰۰۰)

 

 

حس اجتماعی بودن

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:01:00 ق.ظ ]