کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • ارزیابی میزان مس، روی و منگنز در سرم، کبد و استخوان موشهای صحرایی نر تغذیه شده با نان غنی شده با آهن و بررسی ارتباط آنها با شاخص های استرس اکسیداتیو- قسمت ۱۰
  • تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 21
  • شیوه‌های تعیین قانون حاکم بر ماهیت دعوی در داوری‌های تجاری بین‌المللی با تأکید بر رویه قضایی- قسمت ۱۰
  • فروش پایان نامه : رویکرد اگزیستانسیالیستی / سکولار
  • شبیه سازی عملکرد زنجیره تامین با استفاده از تکنیک سیستم داینامیک مطالعه موردی شرکت کاله- قسمت ۱۲
  • بررسی مقایسه ای مولفه های فرهنگی واجتماعی اخبار شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه ماهواره ای من و تو (۱)- قسمت ۶
  • مقایسه ی ابعاد کمال گرایی،سیستم های مغزی رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی ۹۲- قسمت ۳
  • بررسی-و-اولویت-بندی-استراتژی-های-ممکن-در-مدیریت-کانتینرهای-خالی-موجود-در-بندر-خرمشهر- فایل ۹
  • ارزیابی اثرات زیست¬محیطی EIAانتقال آب بین حوزه‌ای مطالعه موردی آبرسانی از سد کوچری به سر شاخه‌های قمرود- قسمت ۶
  • بررسی حقوقی شرط تضمین سلامت کالا- قسمت ۶
  • پیوند اسطوره و نجوم در ایران باستان- قسمت ۴
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره : تاثیر نوسانات نرخ ارز بر تجارت دوجانبه بین ایران و ...
  • تاثیر مصرف کوتاه مد ت مکمل کراتین مونوهیدرات به همراه تمرین تخصصی والیبال بر توان هوازی و بی هوازی والیبالیست های باشگاهی ارومیه۹۳- قسمت ۴
  • شناسایی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی- قسمت ۵
  • نقش بکارگیری مهارت¬های مدیریت تنوع فرهنگی توسط مدیران دبیرستان های شهر شاهین¬شهر در ارتقاء سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸- قسمت ۷
  • پیش فروش ساختمان از دیدگاه فقه و حقوق ایران- قسمت ۳
  • دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر عملکرد و تعهد سازمانی- فایل ...
  • تحليل فقهي بيمه عمر در فقه اماميه- قسمت 2
  • کنترل غیرخطی بهینه ی جرثقیل های حامل کانتینر با استفاده ...
  • روابط علی– ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، روان نژندگرایی و برونگرایی با نشانه های افسردگی، اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیربالینی- قسمت ۱۰
  • بررسی ارتباط بین تعاملات رفتاری و رضایت مشتریان شعب بانک ملی شهر بندرعباس۹۳- قسمت ۱۲
  • تبیین اثر بخشی تیمی بوسیله هوش هیجانی و رهبری تحول گرا در شعب بانک های استان گیلان- قسمت ۱۷- قسمت 2
  • بررسی مقایسه ای سبک های یادگیری،تاب آوری و مهارت های حل مسئله در شطرنجبازان حرفه ای و غیر حرفه ای- قسمت ۸
  • تاثیر اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و نقدشوندگی بر مازاد بازده سهام در بازار سرمایه ایران- قسمت ۵
  • دانلود پایان نامه مدیریت درباره ارتباط بین ترفیع قیمت و ارزش ویژه برند
  • تجزیه و تحلیل مصرف آب در استان کرمان با استفاده از داده ستانده منطقه¬ای با تاکید بر بخش کشاورزی۹۳- قسمت ۵
  • بررسی رابطه گرایشهای معنوی با کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه شاهد- قسمت ۸
  • بررسی امکان تولید فیلم پلاستیکی فعال گیرندگی اکسیژن بر پایه نمک آسکوربات جهت افزایش زمان ماندگاری بادام زمینی- قسمت ۴
  • پژوهش های پیشین درباره :شبیه سازی عملکرد زنجیره تامین با استفاده از تکنیک سیستم ...
  • تاثیر هیات مدیره بر ارزش¬گذاری سهام در عرضه¬های عمومی اولیه- قسمت ۸
  • ارزیابی ارتباط میان ابعاد رهبری معنوی و رضایت شغلی کارکنان شعب بانک پارسیان در استان تهران- قسمت ۶
  • مطالب پایان نامه ها درباره بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و وجه نقد آزاد و تنوع شرکتها- فایل ...
  • پایان نامه نهایی- قسمت ۱۳




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تأثیر مشاوره تحصیلی بر انگیزش تحصیلی ، هویت فردی و بهداشت روان در دانش‌آموزان متوسطه پسر شهرستان باوی۹۴- قسمت ۵ ...

    راهنمایی و مشاوره تحصیلی نوعی رابطه یاورانه فردی و گروهی است که به دانش آموزان در شناخت تواناییها و استعدادهایشان ،شیوه یادگیری، برنامه ریزی، انتخاب رشته تحصیلی، و حل مشکلات آموزشی و انضباطی کمک می‌کند تا بدین ترتیب آنان بتوانند توانایی های خود را شکوفا سازند، از امکانات موجود استفاده بهینه بنمایند، مشکلات تحصیلی خود را حل کنندو با محیط آموزشی سازگار شوند.راهنمایی و مشاوره تحصیلی غالبا در موقعیتهای آموزشی صورت می‌گیردو هدف آن افزایش رشد شخصی، ذهنی و اجتماعی دانش آموز است.شرتزر (۱۳۶۶) هدف اصلی مشاوره در موقعیتهای آموزشی را کمک به دانش آموزان در زمینه‌های کشف شخصیت، تواناییها و محدودیت‌های خویشتن؛ فراگیری و نحوه ارتباط و سازگاری با دیگران؛ توفیق در کار مدرسه؛ ادامه دادن به تحصیل؛ برنامه ریزی برای تعلیمات آموزشی و حرفه ای برای آینده و غلبه بر احساس تنهایی، خشم، ترس و عدم اطمینان می‌داند (احمدی، ۱۳۸۳).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    راهنمایی و مشاوره در موقعیتهای آموزشی با مشاوره در مراکز غیر آموزشی متفاوت است.به طور کلی راهنمایی ومشاوره در موقعیتهای آموزشی را می‌توان به این صورت خلاصه کرد (کاپوزی و گروس،۱۹۹۱):
    ۱٫مشاورمعمولا پیام روشنی دارد و آن این که به دانش آموزان برای یادگیری بهتر کمک می‌کند.
    ۲٫ دانش آموزان در دسترس هستند و مشاور هر روز می‌تواند آنان را ملاقات کند.
    ۳٫ مشاور معمولا با افراد سالم سروکار دارد، زیرا اغلب دانش آموزان سالمند.
    ۴٫ مشاور با رشد دانش آموزان مرتبط است و کمتر با بحرانها سروکار دارند.
    ۵٫ مشاور مورد حمایت سیستم آموزشی است.
    ۶٫ مشاوریک مشاور عمومی‌است و با تحصیل، خانواده، مسائل اخلاقی، انضباطی و اجتماعی دانش آموزان سروکار دارد.
    مشاوران در نظام جدید آموزش متوسطه در دبیرستانها خدمت می‌کنند و یکی از وظایف عمده آنان راهنمایی و مشاوره تحصیلی است. مشاوران برای اجرای این وظیفه تلاش می‌کنند که به دانش آموزان در این زمینه‌ها کمک کنند(احمدی، ۱۳۸۳).
    ۱٫دانش آموزان، اولیای آنان و کارکنان مدرسه را با اهداف و برنامه‌های راهنمایی و مشاوره ونقش مشاور آشنا کنند.
    ۲٫ با مشاوره فردی و گروهی دانش آموزان را با ویژگیها و توان فردی خویش آگاه کنند.
    ۳٫ با معلمان و مربیان برای شکوفایی استعداد تحصیلی دانش آموزان همکاری کنند.
    ۴٫ دانش آموزان و اولیای آنان را با آیین نامه ها، مقررات و دستورالعملهای تحصیلی آشنا کنند.
    ۵٫ دانش آموزان، اولیاء وکارکنان مدرسه را با نظام جدید آموزش متوسطه، رشته تحصیلی و ضوابط ورود به آنها، ارتباط رشته تحصیلی با رشته‌های دانشگاهی و بازار کار آشنا کنند.
    ۶٫ اطلاعاتی در مورد امکانات تحصیلی منطقه را جمع آوری کنندو به دانش آموزان ارائه دهند.
    ۷٫ پرونده تحصیلی دانش آموزان را بررسی کنند و انهایی را که به کمک نیاز دارند شناسایی کنند.
    ۸٫ دانش آموزانی را که مشکلات تحصیلی و رفتاری دارند شناسایی و در حل مشکل آنان تلاش کنند.
    تحصیل و فراگیری دانش برای رشد همه جانبه فرد ضروری است.تحصیل مقدمه ای برای احراز شغل و پیشرفت اجتماعی است و به تعالی ذهنی و معنوی فرد کمک می‌کند.شکست در تحصیل به شکوفا نشدن شخصیت فرد و نرسیدن به کمال ذهنی،اجتماعی و معنوی فرد منجر می‌شود. راهنمایی و مشاوره تحصیلی به فرد کمک می‌کند.تا متناسب با توانایی های خود از امکانات موجود استفاده کند، به حل مشکل تحصیلی خود بپردازد و با انتخاب رشته مناسب تحصیلی برای شغل آینده خود برنامه ریزی نماید و از شکست تحصیلی و نرسیدن به رشد اجتماعی،حرفه ای و معنوی پیشگیری کند(احمدی، ۱۳۸۳).
    فرایند راهنمایی و مشاوره تحصیلی شامل این مراحل است:
    مرحله اول)شناخت دانش آموزان. برای شناخت دانش آموزان مشاور قدمهای زیر را بر می‌دارد؛
    ۱٫ ایجاد رابطه یاورانه و فضای پذیرش و اعتماد. مشاور با بهره گرفتن از فنون ازتباط و ایجاد شرایط اعتماد زمینه را برای یک رابطه یاورانه خوب آماده می‌کند. برای ایجاد شرایط اعتماد؛ مشاور به صورت هماهنگ عمل می‌کند؛ خلوص نیت، پذیرش مثبت و تفاهم دارد و راز دار است(احمدی، ۱۳۸۳).
    ۲٫بررسی زمینه رشد دانش آموزان. توجه به میزان رشد دانش آموزان و مراحل آن برای راهنمایی و مشاوره تحصیلی لازم است. از هر سنی انتظار خاصی می‌رود و از یک دانش آموز دبستانی نمی‌توان انتظار داشت که مفاهیم تجردی را کاملا درک کند و قضاوت اخلاقی درستی داشته باشد. باید رشد بدنی، عاطفی، ذهنی، اجتماعی، و اخلاقی دانش آموزان ارزیابی شود و با توجه به شاخصها در هر مرحله از رشد، مشخص شود که دانش آموز تا چه اندازه ویژگیهای لازم و متناسب با مرحله رشد خود را دارا است(احمدی، ۱۳۸۳).
    ۳٫ شناسایی و ارزیابی تواناییها، استعدادها و علایق دانش آموزان. مشاور با مشاهده رفتار، انجام دادن مصاحبه مشاوره ای، انجام دادن آزمونهای روانشناختی، تواناییها، استعدادها و علایق دانش آموزان را می‌شناسد.شناخت این ویژگیها به او کمک می‌کند تا در برنامه درسی، انتخاب رشته تحصیلی و حل مشکلات تحصیلی از آنها بهره گیرد و با توجه به این خصوصیات به دانش آموزان در انتخاب دروس، رشته و حل مشکلات تحصیلی کمک کند(احمدی، ۱۳۸۳).
    ۴٫ بررسی میزان اطلاع دانش آموزان از مقررات آموزشی و رشته تحصیلی. آشنایی با مقررات آموزشی و رشته تحصیلی به دانش آموزان کمک می‌کند تا برنامه ریزی بهتری داشته باشند و رشته متناسب با استعداد وتوان خود انتخاب کنند. مشاور ضمن بررسی میزان اطلاع دانش آموزان از شیوه‌های مختلف اطلاع رسانی برای افزایش اطلاعات آموزشی و برنامه ریزی از آن استفاده می‌کند.مشاور برای اطلاع رسانی می‌تواند از روش های سخنرانی و سئوال و جواب، تشکیل گروه ها و کارگاه های اطلاع رسانی، بروشورهای اطلاعات آموزشی، نوارهای ویدئویی، دیسکتهای رایانه و سی دی‌های حاوی اطلاعات مورد نیاز استفاده کند .
    ۵٫ بررسی نقاط قوت و ضعف دانش آموزان. برخی از دانش آموزان ممکن است توان و استعداد خوبی داشته باشند ولی به دلائلی دچار ناتوانی یادگیری شوند. این دانش آموزان مطالب درسی را فرا نگرفته و در درس خاصی ضعیف هستند.مشاور با شناخت نقاط ضعف این دانش آموزان به آنان کمک می‌کندتا با تدوین برنامه به یادگیری درس خاصی بپردازند و دروسی را که فرا نگرفته اند جبران کنند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله دوم ) طرح برنامه درسی و هدایت تحصیلی دانش آموزان . مشاور در این مرحله قدمهای زیر را بر می‌دارد:
    ۱٫تدوین برنامه درسی برای دانش آموزان. مشاور با کمک دانش آموزان به تدوین برنامه درسی آنان می‌پردازد. تقدم و تاخر دروس و رعایت پیش نیاز و تدوین برنامه متناسب با یادگیریهای قبلی دانش آموزان از افت درسی، و ناتوانی یادگیری آنان پیشگیری می‌کند. دانش آموزان از دوره ابتدایی تا آخر دوره راهنمایی برنامه ای ثابت داشته و عادت به انتخاب و برنامه ریزی دروس نکرده اند. بنابراین در دبیرستان دچار مشکل می‌شوند.مشاور به دانش آموران دبیرستانی در تدوین برنامه ای مناسب و رضایتبخش کمک می‌کند تا از اتلاف وقت و توان آنان پیشگیری شود(احمدی، ۱۳۸۳).
    ۲٫ هدایت تحصیلی دانش آموزان.مشاور، دانش آموزان را به مناسب ترین شاخه یا رشته تحصیلی بر اساس استعداد و علاقه آنان و به تناسب امکانات و نیاز کشور هدایت می‌کند.
    ۳٫ کمک به انتخاب و تصمیم گیری دانش آموزان.
    تصمیم گیری و انتخاب آموختنی است. مشاور فرایند تصمیم گیری و انتخاب را به دانش آموزان آموزش می‌دهد.در این فرایند دانش آموزان به موقعیت اجتماعی – خانوادگی و اقتصادی خود توجه و رشته‌های مختلف تحصیلی را بررسی می‌کنند و در انتخاب رشته به سه جنبه عملی بودن، تاثیرآن بر زندگی خود و مفید بودن آن توجه می‌کنندو رشته ای را که عملی تر، موثرتر و مفید تر است انتخاب می‌کنند(احمدی، ۱۳۸۳).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    مرحله سوم )شناخت مشکلات رفتاری دانش آموزان و ارتباط آنها با تحصیل و کمک به حل آنها. برخی از دانش آموزان دچار اضطراب یا ترس مرضی اند یا رفتارهای ایذایی و پرخاشگرانه دارند یا خجالتی و مردم گریزند و یا بیش فعالند. دانش آموزانی که در اظهار نظر اشکال دارند یا اضطراب از امتحان دارند در کلاس سئوال نمی‌کنند یا نمی‌توانند در امتحان به سئوال‌ها پاسخ دهند در نتیجه درس را فرا نمی‌گیرند و نمره مطلوبی کسب نمی‌کنند و افت تحصیلی می‌یابند. مشاور در شناخت مشکلات عاطفی و رفتاری دانش آموزان و کمک به حل آنها از مشاوره فردی، گروهی و خانوادگی استفاده می‌کند.
    مرحله چهارم)مشورت با اولیاء، مدیران و معلمان برای تسهیل یادگیری دانش آموزان . مشاور در هنگام مشورت با والدین الف)مرحله رشد فرزندان را برای آنان بازگو می‌کند، ب)رفتار فرزندان را برای آنان تشریح می‌کندو توضیح می‌دهد که چگونه رفتار یاد گرفته شده است، ج)نتایج ارزیابی خود را در مورد فرزندان با آنان در میان می‌گذارد، د)به آنان کمک می‌کند تا رشته تحصیلی مناسبی را از فرزند خود انتظار داشته باشند، ه)ارجاع آنان را به موسسات مربوط ساده می‌کند(احمدی،۱۳۸۳).
    مشاور در مشورت با معلمان می‌تواند به آنان در این زمینه‌ها کمک کند، ۱) به آنان کمک کند تا خود را واقع بینانه بنگرند، ۲)جنبه‌های مثبت و منفی رفتار خود را در نظر بگیرند، ۳) از جریان‌های احتماعی در کلاس آگاه باشند، ۴) به تغییر رفتار دانش آموزان و تبادل نظر با آنان بپردازند، ۵) فضای تهدید و اضطراب در کلاس را تقلیل دهند و ۶) با اولیاء مدرسه و خانواده برای کمک به دانش آموز همکاری کنند.
    در مشورت با مدیران، مشاور می‌تواند به آنان کمک کند تا الف) زمینه ای را برای تبادل بیشتر کارکنان و ایجاد فضای باز آموزشی فراهم سازند، ب) با ایجاد کمیته مشورتی در طرح و رفع مشکلات آموزشی بکوشند، ج)در تنظیم برنامه از کمک همکاران استفاده کنند، د) با ایجاد برنامه‌های کمکی به رفع مشکل عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان بپردازد و ه) برای ارتباط بیستر خانه و مدرسه اقدام کنند.
    مرحله پنجم)پیگیری نتایج، در این مرحله مشاور نتایج بدست آمده ازارزیابیها، هدایت تحصیلی، راه حلهای انتخاب شده برای تعیین رشته تحصیلی و حل مشکلات عاطفی – رفتاری و مشورت با اولیای خانه و مدرسه را پیگیری می‌کند تا در صورت ناصواب بودن نتایج، روش خود را تغییر دهد. پیگیری نتایج به مشاور در تایید یا رد دیدگاه ها، روشها و فنون مورد استفاده خود کمک می‌کند، پیگیری و ارزشیابی کارهای انجام شده به بهبود روشها، تکمیل فنون و ابداع راه حلهای جدید می‌ انجامد(احمدی، ۱۳۸۳).
    راهنمایی و مشاوره در دبستان
    راهنمایی و مشاوره در برگرنده تمام سطوح آموزشی است وبه تسهیل رشد، پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری دانش آموزان می‌پردازد. مشاور در دبستان نقش هماهنگ کننده را دارد.کوذکان در دبستان به محبت، تفاهم، انعطاف، صداقت، یکرنگی، خونسردی، و تبادل نظر اهمیت می‌دهد. حضور مشاور در آنجا فضای گرم، ارتباط دوجانبه و باز، شرایط پذیرش و تفاهم ایجاد می‌کند و پلی بین خانه و مدرسه می‌زند. مشاور خود را وقف رشد عاطفی، ذهنی و اجتماعی کودکان می‌کندو به آنان اعتماد به نفس، خودپذیری، سازنده بودن و جرات داشتن می‌آموزد(گیبسون و میشل، ۱۳۷۷).
    فعالیت مشاور دبستان شامل این مراحل می‌شود:
    مرحله اول) کمک به سازگاری کودکان با محیط دبستان.
    مرحله دوم) شناخت و ارزیابی تواناییها و استعداد دانش آموزان.
    مرحله سوم) کمک به دانش آموز برای رشد مهارتهای اجتماعی.
    مرحله چهارم) کمک به حل مشکلات تحصیلی دانش آموزان.
    مرحله پنجم) کمک به حل مشکلات عاطفی دانش آموزان.
    مرحله ششم) کمک به حل مشکلات رفتاری دانش آموزان.
    مرحله هفتم) کمک به حل مشکلات اخلاقی دانش آموزان.
    مرحله هشتم) مشورت با مدیر، معلمان و کارکنان دبستان.
    مرحله نهم) مشاوره خانوادگی با والدین.
    مرحله دهم)آموزش خانواده. آشنا کردن خانواده‌ها با مراحل رشد فرزندان، شرایط یادگیری و روش های آموزشی و تربیتی با آموزش آنان میسر است.آموزش خانواده یکی از وظایف اصلی مشاور دبستان است. (احمدی، ۱۳۸۳).
    راهنمایی و مشاوره در دوره راهنمایی
    دوره راهنمایی زمان تغییرات همه جانبه و چشمگیر بدنی، عاطفی، اجتماعی و ارزشی در دانش آموزان است . به همین دلیل راهنمایی و مشاوره در این دوره ضرورت بیشتری می‌یابد. دانش آموزان در دوره راهنمایی با رشد سریع بدنی و بلوغ، رفتن به سوی رسش اجتماعی با تمام تجلیات آن یعنی استقلال، مسئولیت و انضباط، دست یافتن به مجموعه ای از ارزشهای فردی، کسب هویت شخصی و عضویت در گروه همسالان روبه رویند(گیبسون، میشل، ۱۳۷۷)
    مشاوره در دوره راهنمایی شامل مراحل متنوع و گسترده ای است که می‌توان به این صورت دسته بندی کرد (احمدی، ۱۳۸۳):
    مرحله اول) اطلاع رسانی به دانش آموزان در زمینه بلوغ و تحولات آن.نوجوانان از تغییرات بلوغ اطلاع چندانی ندارندو معمولا والدین نیز در این باره سکوت می‌کنند و آنان برای کسب اطلاعات به دوستان، کتاب، فیلم، ویدئو، انترنت، و غیره پناه می‌برند.ولی این منابع اطلاعات ناقص و گاهی نادرست به نوجوانان می‌دهد. اطلاع رسانی از بلوغ و تحولات مربوط به آن باید ابتدا به وسیله والدین و سپس مشاوران صورت گیرد.یکی از وظایف مشاوران در دوره راهنمایی اطلاع رسانی در زمینه بلوغ به دانش آموزان است.اگر دانش آموز راهنمایی از خدمات مشاوره ای آگاه بوده و مشاوری با صلاحیت در مدرسه وجود داشته باشد به او مراجعه می‌کندوپاسخ سئوالهای خودرا در مورد بلوغ پیدا می‌کند.
    مرحله دوم) ارزیابی استعداد و توانایی دانش آموزان، با تحول بلوغ، دانش آموزان راهنمایی به ارزیابی مجدد توانایی های خود می‌پردازد و گاهی خود را دست کم می‌گیردو فکر می‌کند که استعداد کاری را ندارد. مشاور با ارزیابی توانمندیهای دانش آموزان به آنان کمک می‌کند تا استعدادها و توانایی های خود را بشناسد و به صورت واقع بینانه به خود بنگرند و بر آن اساس رفتار کنند.
    مرحله سوم) کمک به دانش آموزان برای دستیابی به تصور واقعی و هویت موفق از خویشتن، تحول بلوغ، تصویر بدنی و هویت شخصی نوجوان را تهدید می‌کند.تصویر بدنی به تصویر واقعی یعنی برداشت فرد به بدن خود آن گونه که هست، تصویر ایدآل یعنی مناسب ترین و دلخواه ترین تصویر از خود و تصویر خیالی یعنی تصویری که فرد آرزو می‌کند آنگونه باشد تقسیم می‌شود. نوجوانان غالبا تصویر خیالی و ایدئالی از خود دارند و از تصویر واقعی بدن خود غافلند. مشاور باید به نوجوان کمک کند تا به تصویر واقعی و خود پنداره مثبت برسد و هویت موفقی داشته باشد.وی این وظیفه را از طریق مشاوره فردی و گروهی انجام می‌دهد(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله چهارم) کمک به دانش آموزان برای داشتن روابط مناسب اجتماعی، تحولات بلوغ در روابط اجتماعی نوجوان تاثیر می‌گذارد.نوجوان معمولا آن کودک مطیع و پیرو قبلی نیست و ممکن است گفته‌های پدر و مادر را نپذیرد و با آنان مخالفت کند. در این دوره نوجوان به دوستان خود اهمیت می‌دهد . دوستیهای وی بر اساس یک نیاز اجتماعی و برای ایجاد روابط سالم و سازنده است. وقتی نوجوان دوستی پیدا کرد به او اعتماد می‌کند و مایل است دوستی خود را مستحکم سازد و در صورت دخالت والدین ترجیح می‌دهد به سمت دوستان برود. مشاور با مشاوره فردی با نوجوان به او کمک می‌کند تا ارزش خویش را باز یابد و از توانمندیهای خود استفاده بهینه نماید؛ همچنین مشاور با مشاوره خانوادگی به نوجوان و خانواده او کمک می‌کند تا رابطه خانوادگی خود را تصحیح کنندو شرایطی را به وجود آورند که مورد قبول و پذیرش اعضای خانواده باشد(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله پنجم) کمک به تربیت جنسی دانش آموزان.تغییرات بلوغ باعث بیدار شدن غریز جنسی در نوجوان می‌شود و تربیت او را ضروری می‌سازد.تربیت جنسی جزء جدایی ناپذیر وظایف مربیان است.مشاور می‌تواند بهترین اطلاع رسانی و کمک به نوجوان در زمینه مسائل جنسی باشد(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله ششم) کمک به دانش آموزان برای یافتن راه حل برای مشکلات تحصیلی. در این دوره دانش آموزان بیش از پیش دچار افت تحصیلی می‌شوند.تغییر مقطع تحصیلی از ابتدایی به راهنمایی، داشتن دبیران متعدد و بی میلی و بی انگیزشی را نمی‌توان دلیل این افت دانست و نوجوان را سرزنش کرد. افت تحصیلی در این دوره ممکن است معلول عوامل متعددی باشد، از جمله: ۱) آشفتگی فکری نوجوان، ۲) بی علاقگی به تحصیل، ۳) احساس ناتوانی، ۴) اختلافات خانوادگی، ۵) انزوا و کناره گیری، ۶) ندانستن شیوه مطالعه، ۷) تنظیم نکردن وقت، ۸) گذراندن وقت با دوستان، ۹) مشکلات اقتصادی، ۱۰) فقدان یک نظام آموزشی کارآمد، ۱۱) اشکال در محتوای کتب درسی، ۱۲)اضطراب و افسردگی(احمدی، ۱۳۷۸).در این صورت مشاور ابتدا به ارزیابی استعداد و علایق دانش آموزان می‌پردازدو آنان را با توانایی های خویش آگاه می‌سازد.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    مرحله هفتم) کمک به تربیت اخلاقی دانش آموزان، تربیت اخلاقی پیچیده ترین و دشوار ترین قسمت تربیت در دوران بلوغ است. در دبستان اخلاق عرفی بر کودک حاکم بوده و او از قواعد مرسوم و مورد قبول اجتماع پیروی می‌کند.نوجوان بسیاری از رفتارهای مورد قبول اجتماع را زیر سئوال می‌برند.او پایبند اخلاق مبتنی بر اصول است و آنچه را درست است می‌پذیرد نه این که جامعه آن را درست بداند. نوجوان به الگو‌ها اهمیت می‌دهد و معیار اخلاقی او رفتار الگوها و سر مشق هاست. مشاور با ارائه الگوی مناسب از خود و ارائه معیار اخلاقی مناسب به نوجوانان کمک می‌کند تا اصول و روش های اخلاقی درستی را در نظر گیرند و به آن عمل کنند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله هشتم) کمک به حل مشکلات رفتاری دانش آموزان، مشاور فرصتی را برای دانش آموزان ایجاد می‌کند تا خود را بشناسند، روش های گوش دادن، ابراز نظر کردن، مشارکت و همکاری را یاد بگیرند و از نیازها و ارزشهای دیگران مطلع شوندو یاد بگیرند که به دیگران احترام بگذارند و به آنان کمک کنند و از آنان یاری بطلبند و رفتار پرخاشگرانه خود را کنترل نمایند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله نهم) مشورت و مشاوره با کارکنان مدرسه،مشاور شرایط حساس دوران بلوغ و ویژگیهای این دوره را برای کارکنان مدرسه بیان می‌کند.او تلاش می‌کند تا بین کارکنان مدرسه و نوجوانان رابطه ای دوستانه، صمیمی‌و گرم ایجاد کندو به مسئولان مدرسه کمک کند(احمدی،۱۳۸۳).
    مرحله دهم) مشورت و مشاوره با والدین دانش آموزان، غالبا نوجوانان در خانواده به حساب نمی‌آیند و درگیر مسائل خانوادگی نمی‌شوند . انتظارات والدین نیز از فرزندان نوجوان بیش از اندازه است. دربسیاری از موارد والدین می‌خواهند کمبودهای خود را به وسیله ای نوجوانان جبران کنند. گاه روابط والدین با نوجوان سرد، خشک، همراه با سرزنش، توبیخ، اهانت، و تهدید است. در این صورت نوجوانان احساس می‌کنند که به خانواده خود تعلق ندارند. در اینجاست که مشاور به کمک خانواده می‌شتابد و به تصحیح مناسبات خانوادگی می‌پردازد. مشاور به خانواده کمک می‌کند تا روابط دوستانه،منطقی و توام با محبت با نوجوان خود داشته باشند و زندگی خود را برای خود و نوجوان خویش رضایتبخش نماید(احمدی، ۱۳۸۳).
    راهنمایی و مشاوره در دبیرستان
    دبیرستان آخرین محلی است که پیش از دانشگاه به آموزش و پرورش دانش آموزان می‌پردازد و ویژگیهای خاصی دارد که آن را از دبستان و راهنمایی ممتاز می‌کند. این ویژگیها عبارتند از : ۱) دبیرستان موسسه بزرگ و پیچیده ای است که از انبوه دانش آموزان نامتجانس تشکیل شده است . ۲) مدیر دبیرستان نافذ ترین شحص در آن محیط است که فعالیتهای مختلف در دبیرستان به ابتکار و تلاش او بستگی دارد. ۳) هیات آموزشی در دبیرستان تخصص‌های گوناگون دارد. ۴) روحیه تحصیلی در دبیرستان بیش از دبستان و راهنمایی است .۵) فعالیتها در دبیرستان معطوف به مواد درسی است و برنامه دبیرستان شدیدا بر محور درس، انجام دادن تکالیف و نمره متمرکز است. ۶) سالهای دبیرستان برای دانش آموزان سالهای تصمیم گیری در مورد انتخاب دوست، رشته تحصیلی و انتخاب شغل است(گیبسون و میشل، ۱۳۷۷).
    خدمات مشاوره ای در دبیرستان در صورتی به بار می‌نشیندکه دانش آموزان را در زمینه تحصیل، شغل، روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، مهارتهای زندگی و داشتن فلسفه ارزشی یاری دهد. دانش آموزان دبیرستان بیش از هر زمان دیگر به گفتگو و تبادل نظر با مشاوران نیازمندند که بار علمی‌و تجربه علمی‌داشته و از قدرت ارتباط، انعطاف، پذیرش و جلب اعتماد کافی برخوردار باشند(احمدی، ۱۳۸۳).
    خدمات مشاوره ای در دبیرستان شامل این مراحل است؛
    مرحله اول ) ایجاد ارتباط یاورانه و جلب اعتماد دانش آموزان. دانش آموزان دبیرستان در صورتی مشاور را می‌پذیرند که رابطه باز؛ صاذقانه؛ دوستانه و صمیمی‌داشته باشد. مشاور با یکرنگی، پذیرش بدون شرط، تفاهم و همدلی، وضعیتی را ایجاد می‌کندکه دانش آموزان به او اعتماد کنند. جوانان در این سن به کردار بیش از گفتار اهمیت می‌دهند. وقتی در رفتار و کردار مشاور هماهنگی، ثبات و بی ریایی را ببینند او را می‌پذیرند، به حرف او گوش می‌دهند و با او احساس یکرنگی می‌کنند و حرف دل خود را با او در میان می‌گذارند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله دوم) کمک به دانش آموزان در شناخت خویشتن. دانش آموزان در این سن غالبا به دنبال کسب هویت شخصی اند. هویت شخصی عبارت از افتراق و تمیزی است که فرد بین خود و دیگران می‌گذارد. هویت شخصی یک سازه روانی – اجتماعی است و شامل طرز فکرها و عقایدی می‌شود که معرف فرد است. همچنین نحوه ارتباط فرد با دیگران را می‌رساند. اگر جوان در طول رشد خود و براساس تجربیات حاصل از برخورد اجتماعی، هویت شخصی خود را شکل دهد و بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا کند تعادل روانی او حفظ می‌شود . ولی اگر سرخوردگی و عدم اعتماد جایگزین اعتماد به خویش شود و نوجوان گوشه گیر و منزوی گردد دچار ابهام در نقش می‌شودو هماهنگی و تعادل روانی او به هم می‌خوردو دچار بحران هویت می‌شود. برای کمک به دانش آموزی که دچار بحران هویت است از مشاوره فردی و گروهی می‌توان استفاده کرد. مشاوره فردی به تامین شرایطی می‌پردازد که به برداشت مثبت دانش آموز از خویشتن می‌ انجامد و بر روش های شناختی، معنا بخشی و واقعیت درمانی تکیه دارد. مشاور گروهی نیز به شناخت هویت و توجه به کسب مهارتهای اجتماعی دانش آموزان کمک می‌کند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله سوم) دادن اطلاعات تحصیلی و شغلی به دانش آموزان. مشاور دانش آموزان را با رشته‌های تحصیلی، آیین نامه‌ها و مقررات مربوط آشنا می‌سازد و امتتیازهای لازم را برای رفتن به رشته‌های مختلف محاسبه می کند. و دانش آموزان را با مشاغل مختلف آگاه می‌کند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله چهارم) کمک به دانش آموزان در انتخاب رشته تحصیلی. انتخاب رشته تحصیلی بر عهده خود دانش آموز است و مشاور در این انتخاب به آنان کمک می‌کند. وی ابتدا با انجام آزمون‌های استعداد و علایق، امتیاز مربوط به آنها را مشخص می‌کند. آنگاه امتیاز والدین و دبیران را محاسبه می کند. سپس مجموع آنها را با امتیاز مشاور و امتیاز معدل جمع می‌کند و بر اساس امتیاز کسب شده و ضوابط مربوط به نمرات درسی در برگ توصیه نامه رشته تحصیلی اولویت اول، دوم، تا پنجم را می‌نویسد؛ این اولویتها پیشنهادی است. مشاور به دانش آموزان کمک می‌کندتا با توجه به استعدادها ، علاقه و عملی بودن و مفید بودن، یکی از رشته‌های ریاضی و فیزیک، علوم تجربی، علوم انسانی، معارف اسلامی، فنی و حرفه ای، و کار دانش را انتخاب کند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله پنجم) کمک به دانش آموز در رشد حرفه ای، رشد حرفه ای فرایندی است که به ویژگیهای شخصیت فرد، نیازهای او و احتیاجاتش بستگی دارد. رشد حرفه ای جریانی است که در طول زندگی اتفاق می‌افتد و در دبیرستان به صورت انتخاب رشته تحصیلی و حرکت در جهت شغل خاص تجلی می‌کند. مشاور در انتخاب درست شغل به دانش آموزان به این صورت کمک می‌کند که الف) علایق و رغبت آنان را مشخص می‌کند، ب) استعدادهای بدنی و ذهنی آنان را برای مشاغل مختلف تعیین می کند، ج) اطلاعات شغلی را در دسترس آنان قرار می‌دهد. د) امکانات محیطی را بررسی می‌کندتا امکان ورود به شغل خاص را تعیین کند. ه) فشارهای خانوادگی و اجتماعی را در انتخاب شغل به حداقل می‌رساند. و) مراکز آموزشی را برای کسب مهارتهای شغلی در اختیار دانش آموزان می‌گذارد(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله ششم) کمک به دانش آموزان در کسب استقلال و قبول مسئولیتهای فردی. دانش آموزان دبیرستانی برای استقلال فردی و داشتن یک هویت موفق باید قبول مسئولیت کنند. والدین باید در خانه مسئولیتهای را به جوان خود محول کنندو ازاو انجام دادن آن را بخواهند. مسئولیت دادن به جوانان موجب می‌شود که در جهت اعتلای آن مسئولیت تلاش کنند(احمدی، ۱۳۸۳) .
    مرحله هفتم) کمک به دانش آموران در رشد اجتماعی. جوانان به فعالیتهای اجتماعی تمایل دارند. آنان ترجیح می‌دهند که بیشتر با دوستان خود باشند؛ برای جوانان کناره گیری و انزوا مشکل آفرین است. اگر جوانان به حال خود رها شوند و والدین و مربیان توجهی به گرایش اجتماعی آنان نکنند خودشان دست به کار می‌شوند و ممکن است به دام دسته‌ ها و گروه های نابهنجار بیفتند. مشاور در دبیرستان باید با ترتیب دادن مشاوره گروهی به رشد اجتماعی جوانان بپردازد(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله هشتم) کمک به دانش آموزان در شناسایی و حل مشکلات عاطفی – رفتاری. دانش آموزان دبیرستانی گاهی دچار اضطراب از امتحان، بیان مطالب در کلاس، جمع و اضطراب در نتیجه کمال طلبی می‌شوند. مشاور می‌تواند با بهره گرفتن از روش های حساسیت زدایی و تغییر طرز فکرها، اضطرابهای مشروط و خود انگیخته آنان را مرتفع سازد.ممکن است دانش آموزان دچار افسردگی شوند. افسردگی در این دوره بیشتر از نتیجه هجوم و افکار مهاجم، غیرمنطقی و تحریف شده است. مشاور با بهره گرفتن از روش های شناختی – رفتاری به این دانش آموزان کمک می‌کند تا به خود مثبت خویش توجه کنند و به مقابله با این افکار بپردازند(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله نهم) کمک به دانش آموزان در شناخت و هدایت جنسی. امروزه جوانان با شیوع وسایل برانگیزاننده جنسی مواجهند. وسایل ارتباطی از قبیل تلفن، تلویزیون، ویدئو، و اینترنت نقش عمده ای در این زمینه دارند. جوانان ممکن است دچار کامجوییهای بدلی از قبیل استمنا، همجنس بازی، نظر بازی و خود فروشی شوند. مشاور برای کمک به دانش آموزان ابتدا باید اطلاعات لازم را به صورت فردی به دانش آموزان بدهد، مخصوصا آنهای که در معرض خطراند.برای حل مشکلات جنسی قبل از هر چیز مشاور به ارزیابی و شناخت مشکل جنسی می‌پردازدو مشکلات بیماریهای بدنی ، اشکال در ایجاد هویت شخصی، اشکال در روابط خانوادگی، اشکال در روابط اجتماعی، افسردگی، اضطراب، مشکلات تحصیلی، مشکلات مالی، ناآگاهی جنسی، بزهکاری، اعتیاد، و بیماری روانی را بررسی می‌کند. سپس با بهره گرفتن از روش های رفتاری – شناختی به فرد کمک می‌کند تا ارزش خود را باز یابد. مشاور از مشاوره گروهی برای کمک به پذیرش جمعی، از مشاوره خانوادگی و از مشاوره تحصیلی و شغلی برای حل مشکلات تحصیلی و کمک به انتخاب شغل مناسب و راهنمایی برای آمادگی و احراز شغل استفاده می‌کند. مشاوره توانبخشی نیز در موارد لزوم بکار می‌رود(احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله دهم) کمک به فرد برای دستیابی به فلسفه مناسب درزندگی. جوانان غالبا داشتن نوعی فلسفه زندگی را برای خود ضروری می‌دانند. آنان وقتی برای اولین بار به دنیای اطراف خود نگاه می‌کنند تلاش می‌کنند تا شخصیت خود را ارزیابی کنند. آنان احساس می‌کنند که در باره جهان هستی، معنای وجود و وجود خودشان به پاسخ نیاز دارند. مشاور به جوانان کمک می‌کند تا معنایی برای زندگی خود بیابند و فلسفه واقع بینانه، ارزشمند، هدفدار و متعالی در پیش گیرند (احمدی، ۱۳۸۳).
    مرحله یازدهم) مشاور خانواده و جلب همکاری با آنان. مشاور از خانواده‌ها دعوت می‌کند تا به تبادل نظر در مورد چگونگی رفتار با فرزندان خود بپردازند. والدین باید بدانند که در این سن جوانان بیش از پیش به محبت، تفاهم و احترام نیاز دارند. درک جوانان به وسیله والدین کلید حل بسیاری از مشکلات در این دوره است. در مشاوره خانوادگی اعضای خانواده از آسیب شناسی خانواده، تاثیر متقابل اعضاء بر یکدیگر آشنا می‌شوند و فضایی را ایجاد می‌کنند که در آن اعضا رشد کنند و در پیشگیری و حل مشکلات یکدیگر را یاری نمایند (احمدی، ۱۳۸۳).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 11:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین هوش معنوی با تعهد سازمانی کارکنان- قسمت ۵ ...

    ۱-۷-۱) تعریف مفهومی
    سازه ها و متغییرها را می توان به دو صورت “تعریف مفهومی” و “تعریف عملیاتی” تعریف کرد. تعریف مفهومی به تعریف یک واژه توسط واژه های دیگر اشاره دارد و به عبارت دیگر، در این تعریف از واژه های انتزاعی و ملاک های فرضی استفاده می شود. این نوع تعریف، به شناسایی ماهیت یک پدیده کمک می کند و نقش مهمی را در فرایند منطقی تدوین فرضیه ها ایفا می کند(سرمد، بازرگان، حجازی، ۱۳۷۸، ۴).
    ۱-۷-۱-۱) هوش معنوی
    بولینگ(۱۹۹۸): هوش معنوی نوعی دانش است که سبک زندگی را بیان میکند و شناختی را مشخص میکند که اعمال انسانی را در پدیده اصلی وجود الویت بندی میکند و گستره زندگی را در عشق توسعه میدهد.
    نوبل (۲۰۰۱): استعداد ذاتی بشری است و عملکرد ذهنی انسان را منعکس میکند(ساغروانی، ۱۳۸۸، ۳۱)
    آمرام (۲۰۰۹): توانایی به کارگیری و بروز ارزشهای معنوی است، به گونه ای که موجب ارتقای کارکرد روزانه و سلامت جسمی و روحی فرد می شود.
    آنچه که موجب شده تا سازه معنویت به عنوان هوش مفهوم سازی شود آن دسته از مشاهدات و یافته های علمی است که بیانگر این واقعیت است که بکارگیری الگوهای ویژه ای از افکار، هیجان و رفتار در زندگی روزمره می تواند موجب افزایش سازگاری و بهزیستی انسان شود )دالمن،پرا ، استودنسک ۲۰۰۴). مفهوم هوش معنوی برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز و بعد در سال ۱۹۹۹ توسط امونز مطرح شد .
    هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند. معنویت با جستجوی فرد و عناصر مقدس تجربه شده ، معنای عمیق ، هوشیاری اوج یافته و تعالی در ارتباط است . اما هوش معنوی مستلزم توانایی هایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده می کند )امونز، ۱۹۹۹). از نظر امونز ، هوش معنوی کاربرد انطباقی اطلاعات معنوی با هدف تسهیل حل مسائل روزمره و دستیابی به هدف می باشد.
    هوش معنوی نوعی هوش غایی است که مسایل معنایی وارزشی را به ما نشان می دهد و مسایل مرتبط با آن را برای ما حل می کند. هوشی که اعمال و رفتار ما را در گسترده های وسیع از نظر بافت معنایی جای می دهد؛ و معنادار بودن یک مرحله از زندگی مان را نسبت به مرحله دیگر مورد بررسی قرار میدهد )زوهر، مارشال،۱۹۹۹ ( . هوش معنوی روی حفظ عمیق ارزش های افراد متمرکزبوده وبا آن چه عامل و تداوم بخش نوآوری و تعهد است مرتبط می باشد) پرایس، ۲۰۰۸ ( . امونز معتقد است که هوش معنوی ، جنبه های بیرونی هوش را با جنبه های درونی معنویت در هم آمیخته و موجب توانایی ویژه در فرد می گردد به طوری که فرد معنویت را به شکلی کاربردی مورد استفاده قرار می دهد.
    ۱-۷-۱-۲) تعهد سازمانی
    مفهوم تعهد سازمانی، که اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته است ، بر نگرشی مثبت دلالت دارد که از احساس وفا داری کارکنان به سازمان حاصل می شود و با مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه به افراد سازمان و موفقیت و رفاه آنان تجلی می یابد. (مقیمی، ۱۳۸۵: ۳۹۲)
    مودی (۱۹۷۱) تعهد سازمانی “یک نگرش یا جهت گیری نسبت به سازمان که هویت فرد را به سازمان مرتبط می سازد.
    بوکانان( ۱۹۷۴) ، تعهد سازمانی را چنین تعریف می کند:«تعهد نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزشها و اهداف یک سازمان است. وابستگی نسبت به نقش فرد در رابطه با ارزشها و اهداف سازمان ، به خاطر خود سازمان جدای از ارزشهای ابزاری آن.
    ما در این تحقیق جهت تبیین موضوع تعهد سازمانی از مدل سه بخشی تعهد سازمانی استفاده کرده ایم.
    این مدل که توسط «می یر» و «آلن» (۱۹۹۱) ارائه گردید، بیان می دارد که تعهد به مثابه یک حالت روانی، حداقل دارای سه جرء قابل تفکیک و مجزاست که به نوعی تمایل، نیاز و الزام به ادامه اشتغال در یک سازمان دلالت دارد. در واقع اکثر پژوهشها یی که درباره تعهد سازمانی صورت گرفته اند، معمولا به سه موضوع کلی پرداخته اند: وابستگی عاطفی به سازمان، هزینه های متصوره ناشی از ترک سازمان، و الزام و تکلیف به باقی ماندن در سازمان که به ترتیب بر تعهد عاطفی ، تعهد مستمر و تعهد هنجاری دلالت دارند.
    الف) تعهد عاطفی: این تعهد به دلبستگی احساسی و تعلق خاطر کارکنان به سازمان، احساس هویت و درگیر شدن آنها در سازمان اشاره دارد. کارکنانی که تعهد عاطفی از خود نشان می دهند احساس علاقه مندی به ماندن در سازمان دارند.
    ب) تعهد مستمر: این تعهد ناشی از درک هزینه ها و زیان های ناشی از ترک سازمان است. کارکنانی که دارای تعهد عقلایی هستند احساس میک‌نند که نیاز دارند در سازمان کنونی خود بمانند.
    ج) تعهد هنجاری: کارکنانی که تعهد هنجاری دارند احساس می کنند که باید در سازمان کنونی بمانند. این بعد از تعهد در واقع اعتقاد فرد به مسئولیت در قبال سازمان است.. به نظر پژوهشگران علت ماندن کارکنان دارای تعهد هنجاری بالا در سازمان، از جنبه اخلاقی است. این افراد به این دلیل در سازمان خواهند ماند که احساس میکنند این کار از نظر اخلاقی درست است (هندلن[۲]، ۲۰۰۹)
    به طور خلاصه، تعهد عاطفی اشاره به وابستگی احساسی فرد به سازمان دارد. تعهد مستمر مربوط به تمایل به باقی ماندن در سازمان به خاطر هزینه های ترک سازمان یا پاداشهای ناشی از ماندن در سازمان می شود. سرانجام تعهد هنجاری احساس تکلیف به باقی ماندن به عنوان یک عضو سازمان را منعکس می کند(می یر و هرسکویچ، ۲۰۰۱، ص ۳۰۵، به نقل از صادقی فر۱۳۸۶، ص۳۸٫)
    ۱-۷-۲) تعریف عملیاتی
    تعریف مفهومی را باید به تعریف عملیاتی تبدیل کرده تا بتوان آن را مشاهد کرد. تعریف عملیاتی تعریفی است که بر ویژگی های قابل مشاهده استوار است. در این بیان، عبارت “قابل مشاهده” به نکته مهمی در تعریف عملیاتی اشاره دارد. تعریف عملیاتی، فعالیت های محقق را در اندازه گیری یا دست کاری یک متغییر، مشخص می سازد و به عبارت دیگر، تعریف عملیاتی، راهنمای محقق در کار و شیوه انجام آن است. تعاریف عملیاتی باید طوری انجام پذیرند که اگر پژوهشگران مختلفی در شرایط مشابه، به اندازه گیری سازه یا مفهوم مورد مطالعه بپردازند، نتیجه یکسانی بدست آورند(سرمد، بازرگان، حجازی، ۱۳۷۸، ۴).
    ۱-۷-۲-۱) هوش معنوی
    منظور از هوش معنوی میزان نمره ای است که یک فرد در آزمون پرسش نامه استاندارد هوش معنوی به دست می آورد.
    ۱-۷-۲-۲) تعهد سازمانی
    میزان تعهد سازمانی یک کارمند با توجه به پرسش نامه سه بعدی آلن و می یر تعیین می گردد که شامل ۲۴ سوال می باشد. این پرسش نامه سه مولفه تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری را در یک فرد مورد ارزیابی قرار می دهد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    تعهد عاطفی: میزان آن بر اساس سوالات شماره ۱ تا ۸ پرسش نامه تحقیق سنجیده می شود.

    تعهد مستمر: میزان آن بر اساس سوالات شماره ۹ تا ۱۶ پرسش نامه تحقیق سنجیده می شود.

    تعهد هنجاری: میزان آن بر اساس سوالات ۱۷ تا ۲۴ پرسش نامه تحقیق سنجیده می شود.
    قلمرو تحقیق

    قلمرو این تحقیق از سه بعد موضوعی، مکانی و زمانی به شرح ذیل است:
    ۱-۸-۱) قلمرو موضوعی
    تحقیق حاضر به لحاظ قلمرو موضوعی در حیطه مباحث روان شناسی صنعتی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی قابل تبیین و بررسی می باشد. این تحقیق به مباحث هوش معنوی و تعهد سازمانی و رابطه بین آنها می پردازد.
    عکس مرتبط با منابع انسانی
    ۱-۸-۲) قلمرو مکانی
    قلمرو مکانی تحقیق عبارت است از، واحد مدیریت تدارکات و امور کالای شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران واقع در استان خوزستان، شهرستان اهواز می باشد.
    ۱-۸-۳) قلمرو زمانی:
    قلمرو زمانی این تحقیق پاییز و زمستان ۹۲ می باشد.
    فصل دوم
    ادبیات و پیشینه تحقیق
    ۲-۱) مقدمه
    مفهوم هوش معنوی که در دهه های اخیر مطرح شده است دربردارندۀ نوعی سازگاری و رفتار حل مسأله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و غیره شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید. (غباری بناب و همکاران، ۱۳۸۶).
    هوش معنوی به دلایل زیر در سازمان ضروری است :
    ۱- استفاده عمیق از منابع درونی فرد به واسطه بالا بردن ظرفیت توجه و قدرت تحمل و تطبیق پذیری؛
    ۲- توسعه درک روشن وثابت افراد در زمینه ایجاد روابط کاری؛
    ۳- قدرت تشخیص معنای واقعی حوادث و رویداد ها و توانایی در ایجاد کار معنی دار؛
    ۴- تشخیص و تنظیم ارزش های شخصی با درک روشن از هدف؛
    ۵- داشتن زندگی بدون خشونت و به موجب آن یکپارچگی و راستی.
    برخی از مزیت ها و توسعه و کاربرد هوش معنوی در محیط کار عبارت است از توانایی سالم ماندن در هنگام مواجهه با بحران و هرج و مرج، نگرش نوع دوستانه و عاری از خودپرستی در ارتباط با دیگران، داشتن افکاری روشن و چشم اندازی امید بخش در زندگی (میک ،۲۰۰۶، ۱۱).
    مطالعات نشان می‌دهند که تشویق معنویت در محیط کار می‌تواند منجر به مزایای زیادی شود. محققان بیان می‌کنند که تشویق معنویت در محیط کار می‌تواند منجر به مزایا و منافعی از قبیل افزایش خلاقیت (فریشمن, ۲۰۰۳)، افزایش صداقت و اعتماد (وانگر، ۲۰۰۰)، افزایش حس تکامل شخصی (بوراک، ۱۹۹۹)، افزایش تعهد سازمانی (میلیمن[۳], ۲۰۰۳)، بهبود نگرش‌های شغلی کارکنان همچون افزایش رضایت شغلی، مشارکت شغلی، و نیز کاهش ترک شغل افراد (لبید، ۲۰۰۳)، افزایش اخلاق و وجدان کاری، انگیزش بیشتر (مارکز[۴]، ۲۰۰۵) شود.

    بررسی اثر تبادل رهبر پیرو بر رضایت شغلی کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی

    گرچه در مورد مفهوم تعهد سازمانی و رابطه آن با سایر متغیرها، پژوه شهای متعددی انجام گرفته است لیکن هوش معنوی به عنوان عاملی اثرگذار بر رفتار فردی، اجتماعی و به تبع آن رفتار سازمانی، طی سالهای اخیر در ادبیات سازمان و مدیریت مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و تعهد سازمانی در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب انجام گرفته است. بر این اساس در این فصل ابتدا مباحث هوش معنوی و سپس تعاریف و مفاهیم تعهد سازمانی بررسی خواهد گردید. در ادامه به برخی از تحقیقات خارجی و داخلی مرتبط اشاره خواهد شد و در پایان مدل مفهومی تحقیق ارائه می گردد.
    نتیجه تصویری برای موضوع هوش
    ۲-۲) معنویت
    در این بخش در ابتدا مروری گذرا بر تعاریف رایج در مورد معنویت خواهد سپس به بررسی رابطه و نسبت بین معنویت و دین از دید صاحبنظران پرداخته خواهد شد. در ادامه به ارائه تعاریفی مختصراز معنویت در محیط کار و سرانجام به مبحث نیازهای معنوی کارکنان و دلایل ظهور پارادایم معنویت در محیط کار پرداخته خواهد شد.
    ۲-۲-۱) تعاریف معنویت
    از نظرگاه تاریخی و تطبیقی فقط می­توان از کثرت معنویت سخن گفت. مکاتب مختلف تعابیر فرهنگی خاصی را از آرمانهای دینی سنت­های گوناگون نشان می­دهند. گرایش­هایی که امروزه در معنویت رایج است، بیشتر بر موضوع و بافت “خود” تاکید دارد و نیز به فهم متین­تری از روان­شناسی انسان پیوند می­خورد (لبید، ۲۰۰۳). در حوزه های دینی و مذهبی بسیاری از ادیان معادل دقیقی برای واژه “spirituality “(معنویت) وجود ندارد، با این وجود، امروزه مفهوم معنویت یک کلید واژه جهانشمول است که نشان­دهنده جستجوی جهت و معنا، کمال و تعالی است.
    در جامعه سکولار و مدرن، معنویت پدیده دوباره کشف شده­ای است که در جهان بسیار مادی­گرای امروزی گم شده یا حداقل پنهان گشته است (هانلس، ۱۹۹۹). از نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا و آمریکا بحثی تحت عنوان معنویت مطرح شد و بر اساس آن عنوان شد که همه نظامهای اجتماعی در چیزی تحت عنوان معنویت مشترک بوده و ادیان و مذاهب مختلف در معنویت اشتراک دارند (ملکیان، ۱۳۷۷).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    اغلب از عواطف و معنویت به عنوان جعبه­های سیاه یاد می­ شود، موضوعاتی که ما به خوبی آنها را درک نمی­کنیم. در واقع چنین اصطلاحاتی واضح نبوده و نمی­توان تعاریف مشخصی برای آنها ارئه نمود (فریشمن[۵] و تستچر، ۲۰۰۲). برخی (میتروف[۶] و دنتون) معنویت را به عنوان تمایل به جستجوی هدف نهایی در زندگی و زیستن بر اساس این هدف تعریف می‌کنند. برخی دیگر نیز (کاوانکه[۷]) معنویت را نوعی معنا و نوعی آگاهی در زندگی تعریف می‌کنند. محققان دیگری نیز مصرانه بر مفاهیم مذاهب و آیین‌های شرقی همچون تائوئیسم، بودیسم، و نیز اسلام تأکید دارند. چنین محققانی ادعا می‌کنند که این جوامع غیرغربی بسیار بهتر توانسته ­اند میان زندگی شخصی، کار، تفریح، عبادت، و دیگر جنبه‌های زندگی یکپارچگی ایجاد کنند.
    با وجود دیدگاه های چندگانه، نویسندگان از زوایایی مختلف به معنویت و معنویت در محیط کار نگاه کرده و تعاریف گوناگونی برای آنها ارائه داده اند به طوری که می توان گفت هیچ توافقی بر سر تعریف معنویت و معنویت در محیط کار وجود ندارد (فریشمن،۱۹۹۹). آندرهیل[۸] در کتاب زندگی معنوی درباره حساسیت تعریف معنویت می­نویسد: درحالی که از یک سو ناگزیریم از ابهام وانتزاع جلوگیری کنیم، از سوی دیگر باید مانع تعاریف سخت و شتابزده شویم، چرا که هیچ واژه­ای در زبان انسانی ما در مورد واقعیت­های معنوی مناسب و صحیح نیستند (آندرهیل، ۱۹۹۳).
    مایرز[۹](۱۹۹۵) ، معنویت را شامل جستجوی مداوم برای یافتن معنا و هدف زندگی، درک عمیق ارزش زندگی، وسعت عالم، نیروهای طبیعی موجود و نظام باورهای شخصی می داند. بر خلاف تعریف وی که به مسائل معنوی در حوزه عوامل خارجی و ارزشی توجه کرده است، هینلس[۱۰](۱۹۹۵) ، با تاکید به بعد ارزشی درون فردی، معنویت را تلاشی در جهت پرورش حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران و نیرویی برتر می داند که به دنبال وحدت بخشیدن و هماهنگی این حساسیت ها و حرکت دادن انسان به سوی کمال است. از نظر واگان[۱۱] (۲۰۰۳،۲۹) معنویت امری همگانی است و همانند هیجان، درجات و جلوه های مختلفی دارد. ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشدیافته یا رشدنیافته، سالم یا بیمار، ساده یا پیچیده، مفید یا خطرناک باشد. ویگلنس ورس (۲۰۰۵)، معنویت را نیاز درونی بشر به ارتباط با موجودی فراتر از خود می داند که در دو طبقه قرار دارد. طبقه عمودی؛ در این طبقه به موجودی مقدس، نامحدود به زمان و مکان که منبع قدرت برتر و نهایت خودآگاهی است، اشاره دارد. انسانها تمایل به برقراری ارتباط و راهنمایی شدن توسط چنین منبعی را دارند. طبقه دوم که افقی نامیده شده است، شامل همه انسان هایی است که افراد تمایل به خدمتگزاری به آنها را دارند.
    تعریف دیگری که تقریبا جامع­تر از بقیه تعاریف می­باشد، معنویت را این گونه تعریف کرده است: تلاشی در جهت پرورش حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، محیط طبیعی و ترانس فیزیک که این تلاش و کوشش همواره در پی وحدت بخشیدن و یگانگی به این حساسیت ها و جهت دادن به سوی سعادت درجهت انسان شدن کامل می­باشد (هانلس، ۱۹۹۵).
    ۲-۲-۲) نسبت بین دین و معنویت
    هر چند بین واژه دین و معنویت رابطه تنگاتنگ و عمیقی وجود دارد، اما بین آنها تفاوت نیز می­باشد. ریشه این تمایز حداقل به آغاز قرن جدید، اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، و تمایزی که ویلیام جیمز در کتاب خود با عنوان “تنوع تجربه های دینی ” بین دین شخصی و دین نهادی تمایز قائل شد، باز می­گردد . در تمایز بین دین و معنویت، برخی ادعای استیلای معنویت بر دین دارند و برخی دیگر بالعکس. در حقیقت، واژه دین از لغت لاتین “Religion ” نشات گرفته است که معمولا به اجبار یا در قید و بند بودن معنا می­ شود، اما معنویت از واژه لاتین اسپیریتیوس به معنای نقش زندگی یا روشی برای بودن و تجربه کردن است که با آگاهی یافتن از یک بعد غیر مادی به وجود می آید.
    معمولا سفر معنوی افراد با جستجو در مورد کشف حقیقت خود و جستجو برای کشف معنا و هدف واقعی زندگی آغاز می شود. البته این سفر معنوی لزوماً محدود و محصور به چارچوب مذهبی خاصی نمی ­باشد و در اصل فرایند تمرکز درونی برای آگاهی از وجود خود و معنای واقعی کار و زندگی می­باشد. پس در این سفر معنوی ما می­توانیم عمق شخصیت خود، چگونگی ارتباط ما با جهان پیرامون، اهداف عالی و توانایی های بالقوه خود را درک کنیم. به این ترتیب معنویت، مترادف با مذهب نیست. بر اساس تحقیق راف که میان مذهب و معنویت تفاوت قائل شد احساس می شود که مذهب، یک مفهوم نهادی است که شامل آیین­های مذهبی، وفاداری به اصول دینی و مراسم مذهبی است. اما معنویت اغلب در ارتباط با انگیزه­های عمیق درون افراد و روابط عاطفی آنها با خدای خود می­باشد(مک کورمیک، ۲۰۰۳). به عبارت دیگر می­توان گفت مذهب در ارتباط با پاسخ­ها و معنویت در ارتباط با سئوالات می­باشد (کال،۲۰۰۳) (جدول شماره ۱).
    بنابراین می توان نتیجه گرفت بین دین و معنویت تفاوت وجود دارد. آندره هیل نیز در کتاب زندگی معنوی، معنویت را قلب دین و زندگی معنوی را زندگی اصیل و کاملی که انسانیت برای آن آفریده شده است، می داند.
    مارالاک (۲۰۰۸، ۳۰۵) ضمن بیان کلیه سوالات مهم مطرح در خصوص تفاو تهای دین و معنویت به تفاوتهای این دو مفهوم از دید جک هولی (۱۹۹۳) اشاره میکند. از دیدگاه وی دین متولد زمان و مکان معین، موکد گروه، تجویزی، سیستمی از تفکر، مجموعه ای از عقاید، رسم معمول، انجمنی برای به اشتراک گذاشتن مشکلات زندگی و راهی برای زندگی است در حالی که معنویت بیش از یک مسیر برای زندگی، تاکیدکننده بر فرد، محتوی عناصر مشترک در تمامی ادیان، حرکت به سوی منبع معین، فراتر از احساس و تفکر، پرس و جوکننده حقیقت فرد و حرکت از عدم اطمینان به سوی حقیقت است.
    اما درباره رابطه دین و معنویت دو دیدگاه عمده وجود دارد؛ در دیدگاه نخست سه حالت متصور است: ۱٫ برخی معنویت و دین را یکی دانسته و جدایی آن را غیرممکن می­دانند، ۲٫ برخی دیگر معنویت را اعم از دین و قلمرو معنویت را بیشتر از دین می­انگارند و سر انجام ۳٫ برخی دیگر، دین را اعم از معنویت و حوزه و قلمرو آن را گسترده­تر می­دانند. در دیدگاه دوم، بین معنویت و دین رابطه چندانی وجود ندارد و جدایی این دو مقوله ممکن گشته است. بنابراین در دیدگاه نخست، فردی معنوی است که دیندار نیز باشد و معنویت آن باید مبتنی بر دین وی نیز باشد، اما در دیدگاه دوم فرد می ­تواند معنوی باشد بدون اینکه دیندار باشد (رستگار، ۱۳۸۵).
    جدول شماره ۲-۱ تمایز بین دین و معنویت (Kale & Shrivastava, 2003)

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ادبیات- قسمت 4 ...

    الف) قانون آیین دادرسی کیفری

    پایان نامه حقوق

    در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1290 به عنوان قانون حاکم بر سیستم قضائی قبل از پیروزی انقلاب و ادامه آن تا سال 1373 اجمالا میتوان گفت که قانونگذار صریحا در باب اول قانون آیین دادرسی کیفری، مواد 18 لغایت 27 خود را به تفتیش جرم و تحقیقات مقدماتی اختصاص داده بود فصل اول از باب مرقوم پیرامون (( اشخاصی که به تفتیش و تحقیق جرائم مامورند)) و فصل دوم (( به تکالیف پلیس و قائم مقام آنان از حیثی که ضابطان عدلیه محسوبند)) و فصل سوم در (( تکالیف صاحب منصبان و مامورین امنیه )) تخیص داده شده بود. این تخصیص خود بیانگر جایگاه قانونی ضابطان دادگستری است و حکایت از مشروعیت قانونی آنها دارد.
    در قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 قانونگذار با تبعیت از قانونی آیین دادرسی کیفری سابق، در کتاب دوم (( در امور کیفری))،در ذیل باب اول (( در کشف جرم و تحقیقات مقدماتی ))، فصل اول را به (( ضابطان دادگستری و تکالیف آنان )) به شرح مواد 15 تا 25 اختصاص داده است. آنچه قانون آیین دادرسی کیفری جدید را از قانون آیین دادرسی کیفری سابق متمایز می سازد، اختصاص یک فصل به نام ((ضابطان دادگستری)) است که در قانون سابق این امر تصریح نشده بود.
    ب) قانون دادرسی و کیفر ارتش
    قانونگذار سابق در قانون دادرسی و کیفر ارتش مصوب 1318 فصل اول از باب اول کتاب سوم قانون مذکور را به ((ضابطان نظامی و بازجویی)) تخصیص و به شرح مواد 122 لغایت 189 قانون فوق وظایف ومسئولیتهای آنان را برشمرده بو،ضمن آنکه به صورت پراکنده از ضابطان دادگستری نیز سخن به میان آورده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مشتمل بر 12 ماده و 8 تبصره در جلسه روز یکشنبه 22/2/1364 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.بموجب ماده 12 قانون مزبور، کلیه قوانین مغایر با آن ملغی گردید. تبصره های یک و دو ذیل ماده یک قانون مرقوم در خصوص جایگاه قانون ضابطان دادگستری و مراجع صالحه و رسیدگی به جرائم آنها تدوین شده است که خود حکایت از منبع قانونی اقتدار آنهاست.
    با توجه به نقایص موجود در قانون صدر الذکر و ادغام برخی سازمان های انتظامی و وجود مقررات پراکنده و تعارض برخی از آنها در بعضی موارد، در نهایت قانونگذار در تاریخ 18/5/1371 با تصویب قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مشتمل بر 96 ماده و 28 تبصره، کلیه قوانین سابق را ملغی و بشرح ماده یک آن در خصوص تعیین تکلیف نسبت به جرایم ارتکابی آنان موضوع را روشن کرده است.
    ج)قوانین و مقررات جزایی
    یکی دیگر از منابع اقتدار ضابطان دادگستری،((قوانین و مقررات جزایی)) است. فرضا زمانی که قانونگذار در ماده 44 قانون مجازات عمومی سابق ((مقاومت با قوای تامینی و انتظامی در مواقعی که مشغول انجام وظیفه خود باشند را دفاع محسوب نمی کند)) و یا در مواد 160 و 161 قانون صدر الذکر هرگونه جمله یا مقاومت که با اقدام عملی بطور تجری نسبت به مامورین دولت در حین انجام وظیفه را جرم و مستوجب مجازات دانسته و با مواد 62 و 607 و 609 و… قانون مجازات اسلامی را به موارد مذکور و جرم دانستن توهین نسبت به مامورین دولتی حین انجام وظیفه تخصیص می دهد. نشان از اقتدار و صلاحیت قانونی ضابطان دادگستری است.
    د) قوانین متفرقه
    دیگر از منابع اقتدار ضابطان دادگستری، قوانین و مقرراتی است که به عنوان قانون خاص ناظر به نحوهء اداره یک سازمان ، وزارتخانه و یا یک موسسه دولتی یا وابسته به دولت بوده و بر حسب ضرورت گروهی از افراد آن را ضابط دادگستری دانسته و به آنها موجودیت قانونی می بخشد.
    در پاره ای موارد قوانین آزمایشی کمیسیون های داخلی مجلس،مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام، ستاد فرماندهی کل قوا و… به عنوان قوانین متفرقه در خصوص ضابطلن دادگستری و تکالیف ومسئولیتهای آنان و… به تصویب رسیده و به نوعی اقتدار ضابطان دادگستری را بصورت تصریحی یا تلویحی بیان می دارند.
    آراء وحدت رویه قضایی و نظریات اندیشمندان و حقوقدانان از دیگر منابع اقتدار ضابطان دادگستری آراء وحدت رویه قضایی و نظرات اندیشمندان و حقوقدانان است.
    بی شک نظرات اندیشمندان و حقوقدانان در قالب (( دکترین )) از یک طرف سبب پختگی و استحکام قوانین و از طرف دیگر با در نظر داشتن مناسبتهای اجتماعی و نیازهای عمومی و مقتضیات زمان و مکان سازنده آراء وحدت رویه قضایی و در نتیجه بعنوان یکی از منابع اقتدار ضابطان دادگستری بشمار میروند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    فصل سوم – تعریف وانواع ضابطان دادگستری و تقسیمات پلیس
    مبحث اول – تعریف ضابط دادگستری
    اصطلاح ضابط دادگستری خود از دو لغت (( ضابط )) و (( دادگستری )) تشکیل شده است . یکی از مولفین معنی لغوی ضابط را اینگونه بیان نموده است (( ضابط در لغت به معنی نگاه دارنده ، حفظ کننده ، نیرو مند ، حاکم و قاعد آمده است و از ریشه ضبط به معنی نگاه داشتن ، حفظ کردن ، محکم کردن و نگهاداری می باشد . در ترمینولوژی حقوق ضابط چنین تعریف شده است : بلوک را به چند ناحیه تقسیم کرد و برای هر ناحیه اداره ای به عنوان اداره ناحیتی تاسیس و رئیس آن اداره که نماینده وزارت کمشور در آن ناحیه بود را ضابط یا مباشر می گفتند )) .[10]
    دادگستری نیز در لغت به معنای اجراء عدالت است[11] و در اصطلاح اگر چه تمام تشسکیلات قوه قضاییه که در اجرای عدالت نقشی دارند . مشمول عنوان دا

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
    دگستری ه معنای عالم کلمه می شوند ولی دادگستری به معنای خاص کلمه و انچه که در قانون به کار رفته است شامل دادسراها و دادگاه های عمومی و انقلاب و دادگاه های تجدید نظر استان و تشکیلات مرطبت با آنها می باشد . واحد های تحقیق و اجرای احکام و ابلاغ و ارشاد و معاضدت و اداراتی مانند اداره سرپرستی که توسط دادستان اداره می شوند ، تشکیلات مرطبت با دادگستری هستند .
    اصل 159 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد دادگستری مقرر داشته : (( مرجع رسمی تظلمات و شکایات دادگستری است . تشکیل دادگاه ها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است )) .
    با ید توجه داشت که سازمانها و تشکیلاتی مانند سازمان قضایی نیروهای مسلح و دیوان عدالت اداری اگر چه بخشی از قوه قضاییه هستند ولی جزء تشکیلات دادگستری به معنای خاص محسوب نمی شوند . بر همین اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول دیگر به طور مستقل از انها نام برده است .
    ماده 12 قانون تشکیل دادگاه های عممی و انقلاب مصوب سال 1373 داغدگستری را شامل دادگاه عمومی و انقلاب و تشکیلات مرتبط با آنها میداند این ماده مقرر داشته :((رییس حوزه قضایی هر شهرستان به عنوان رییس دادگستری آن شهرستان به کلیه دادگاه های عمومی و انقلاب نظارت و ریاست اداری دارد.
    تبصره : امور حسبیه و کلیه اختیاراتی که در سایر قوانین به عهده دادستان عمومی بوده به جزء اختیاراتی که به موجب این قانون به روسای محاکم تفویض شده به رئیس دادگستری شهرستان محول میشود .))[12]
    نتیجه ای که از این بحث حاصل می شود این است که چون سازمان قضایی نیروهای مسلح جزء دادگستری محسوب نمی شود ضابطان آن سازمان را نمی توان ضلابط دادگستری نامید . ضابطان نظامی جزء ضابطان قوه قضاییه هستند . ضابطان قوه قضاییه شامل ضابطان دادگستری و ضابطان نظامی می شود .
    ماده 15 قانون دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 در تعریف ضابطان دادگستری مقرر داشته ((ضابطان دادگستری مامورینی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی در کشف جرم و بازجویی مقدماتی و حفظ آثار و دلایل جرم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم و ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضایی به موجب قانون اقدام می نمایند . و عبارتند از :
    1-نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران
    2- رؤسا و معاونین زندان نسبت به امور مربوط به زندانیان
    3- مامورین نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به موجب قوانین خاص و در محدوده وظایف محوله ضابط دادگستری محسوب میشوند .
    4- سایر نیروهای مسلح در مواردی که شورای عالی تمام یا برخی از وظایف ضابط نیروی انتظامی را به آنان محول کند .
    5- مقامات و مامورینی که به موجب قوانین خاص در حدود وظایف محوله ضابط دادگستری محسوب میشوند .
    در ارتباط با این تعریف به چند نکته اشاره می شود :
    نکته اول :
    همان گونه که ملاحظه میشود . اولین خصیصه ضابطان دادگستری این است که آنها را قانون تعیین و معرفی می کند و هیچ کس نمیتواند ضابط دادگستری بوده و از اختیارات ضابط استفاده کند مگر اینکه این عنوان را قانون به او داده باشد . از طرفی مقامات قضایی نیز نمی توانند وظایف ضابطان دادگستری را بر کسی تحمیل کند مگر اینکه قانون چنین وظیفه ای را بر عهده انها گذاشته باشد . بر همین اساس است که ماده 15 قانون ایین دادرسی دادگاه ها عمومی و انقلاب در امور کیفری بلافاصله پس از ارائه تعریف ضابطان دادگستری ، به لحاظ حساسیت موضوع و برای جلوگیری از سوء استفاده از این تعریف ، در بند های 1 تا 4 آن ماده تعدادی از ضابطان را نام برده و در بند 5 معیار قانون را به عنوان تنها ملاک و معیار تشخیص و تعیین ضابطان دادگستری اعلام کرده است . لذا کسی که قانون عنوان ضابط را به او اعطاء نکرده باشد ضابط نیست .
    نکته دوم :
    دومین خصیصه ضابطان دادگستری این است که اقدامات انها باید در چهارچوب قانون باشد . یعنی در هنگام اجرای دستورات مقام قضایی و یا در هنگام اعمال و اجرای اختیارات و وظایفی که قانون به طور مستقیم به آنها محول کرده است رعایت مقررات و موازین قانونی را بنماینند . قانونگذار در فراز پایانی تعریف ضابطان دادگستری در ماده 15 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری بر این نکته تاکید کرده و مقرر داشته که ضابطان دادگستری در اجرای وظایف محوله (( … به موجب قانون اقدام می نماینند …)) بنابراین هم ضابطان و هم دستوری که خطاب به آنها صادر می شود و هم اقداماتی که انجام می دهند باید قانونی باشد .
    نکته سوم :
    این است که در ماده مزبور مقرر شده است که اقدامات ضابطان باید تحت نظارت و تالیمات مقام قضایی انجام گیرد در حالی که گاهی اوقات نحوه ارتکاب جرم و یا حالت و یا وضعیت مرتکب جرم به گونه ای است که اقتضاء دارد ضابطان راساً و خارج از نظارت و تالیمات مقام قضایی وظایف قانونی خود را انجام دهند . جرایم مشهود مصداق بارز چنین وضعیتی می باشد . قانونگذار در ماده 18 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری این اختیار را به ضابطان دادگستری داده است که در جرایم مشهود بدواض تمامی اقدامات لازم را به منظور حفظ الات و ادوات و آثار و علایم و دلایل جرم جلوگیری از فرار متهم و یا تبانی مامور و تحقیقات مقدماتی را انجام و سپس مراتب را به اطلاع مقام قضایی برساند . آیا میتوان ادعا کرد که در جرایم مشهود اقدامات اولیه ضابطان تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی انجام گرفته است ؟ قطعاً
    پاسخ منفی است .
    بنابراین تعریف ماده 15 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی وانقلاب در امور کیفری تعریفی ناقص است . زیرا شامل اقداماتی که ضابطان در هنگام ضرورت راسا ً و به حکم مستقیم قانون و خارج از نظارت و تعلیمات مقام قضایی انجام می دهند نمی شود . در واقع طبق این تعریف ضابطان باید در جرایم مشهود نیر قبل از هر اقدامی مراتب را به اطلاع مقام قضایی برسانند و این مقررات ماده 18 همان قانون مقایرت دارد . نظر به اینکه ضابطان قضایی به طور معمول در جرایم مشهود قبل از مقامات قضایی از وقوع جرم مطلع می شوند و عدم اقدام سریع و به موقع آنها ممکن است خسارت جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد . لذا تعریف مذکور در ماده 15 باید به نحوی اصلاح شود که نقص موجود در ان اصلاح و تغایر و تعارض بین مواد 15 و 18 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری از بین برود.
    در لایحه پیشنهادی قانون آیین دادرسی کیفری که از طرف قوه قضاییه تهییه و با تصویب هیئت وزیران به مجلس شورای اسلامی ارسال گردیده در باب دوم – فصل اول –در 36 ماده در خصوص مسئولیت ها و تکالیف ضابطان بحث نموده که در جای خود در فصول آتی به آنها اشاره خواهیم کرد . ولی جا دارد در ماده 1 -121 که به تعریف ضابطان پرداخته اشاره ای داشته باشیم که چنین اشعار می دارد :
    ضابطان دادگستری مامورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی در کشف جرم ، حفظ آثار و علایم و جمع اوری ادله وقوع جرم ، شناسایی ، و یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم ، بازجویی مقدماتی ، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضایی به موجب قانون اقدام می کنند .
    مبحث دوم – انواع ضابطان دادگستری
    گفتار اول – ضابطان عام دادگستری
    یکی از مولفین ضابطین عام را این چنین تعریف کرده است :(( ضابطان عام ماتمورینی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی صلاحیت اقدام در خصوص کلیه جرایم را دارند به استثناء مواردی که به موجب قوانین خاص از شمول صلاحیت انها خارج گردیده است . ))[13] این تعریف از ماده 15 قانون دادرسی دادگاه های عمومی وانقلاب اقتباس گردیده به همان ایرادی که در تعریف ماده مذکور وارد بود و این تعریف نیز وارد است .( برای رعایت اختصار و جلوگیری از اطناب کلام از ذکر مجدد ایرادات خودداری میشود ) . لذا با توجه به انچه که قبالاً گفتیم ضابطان عام را می توان اینچنین تعریف کرد :
    ضابطین عام دادگستری مامورینی هستند که راساً به موجب قانون و یا تحت نظارت و تعلیمات قانونی مقام قضایی در کشف کلیه جرایم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهمین وابلاغ اوراق قضایی و اجرای تصمیمات قضایی به استثنای مواردی که بهئ موجب قوانین خاص از شمول صلاحیت انها خارج است اقدام می نمایند :
    با عنایت به تعریفی که برای ضابطان عام ارائه شده در میان ضابطان دادگستری که ماده 15 قانون دادرسی دادگاه های عمومی وانقلاب آنها را احصاء نموده است دو مورد را میتوان ضابط عام دادگستری نامید که عبارتند از :
    1-نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (موضوع بند 1 ماده 15 )
    2- نیروهای مسلح در مواردی که شورای عالی امنیت ملی تمام وظایف نیروی انتظامی را به آنان محول کند ( موضوع بند 4 ماده 15 )
    بند اول : نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران
    در میان ضابطان دادگستری نیروی انتظامی جامع و کامل ترین مصداق ضابطان عام است .
    نیروی انتظامی صلاحیت اقدام در مورد کلیه جرایم به جز آنچه که قانون منع کرده است دارد . حتی در جرایمی که طبق موازین قانونی در صلاحیت ضابطین خاص و موردی است ، نیروی انتظامی مکلف به همکاری با ضابطان خاص است . ماده 19 قانون آیین دادرسی کیفری سابق که به موجب قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری منسوخ گردیده است ، دادستان و بازپرس و کمیسیرهای پلیس ( رؤسای کلانتری ها ) و قائم مقام آنها و صاحب منصبان ( افسران ) و رؤسای بریگاد ژاندارم را به عنوان ضابط عام دادگستری بر شمرده بود . قانون آیین دادرسی کیفری سابق از قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه سر مشق گرفته بود . لیکن علیرغم اینکه قانونگذار فرانسه به لحاض شان و اعتبار بالای قضاء ضمن اصلاحات سال 1959 بازپرس و دادستان را که از مقامات قضایی بودند جزء ضابطان قلمداد می کرد .
    بموجب مواد 1 و 2 قانون اساسنامه کمیته انقلاب اسلامی مصوب 1365 کمیته انقلاب نیز که نهادی انتظامی و تحت نظر وزارت کشور بود در حدود وظایف محوله به عنوان ضابط قوه قضاییه تعیین شده بود . به موجب لایحه قانونی تشکیل پلیس قضایی مصوب 5/4/1359 شورای انقلاب که از ابداعات و ابتکارات آیت ا… شهید دکتر بهشتی رضوان ا… تعالی و از افتخارات نظام قضایی کشور بود وظایف کمیسرهای پلیس و قائم مقام آنها و صاحب منصبان و رؤسای بریگاد ژاندارم ، به پلیس قضایی محول گردید . ماده 3 لایحه قانون تشکیل پلیس قضایی مقرر می داشت(( وظایف افسران و پلیس قضایی همان است که در فصل اول قانون آیین دادرسی کیفری و قوانین دیگر برای مامورین شهربانی و ژاندارمری یا سایر مامورینی که به موجب قوانین خاص ضابط دادگستری شناخته شده مقرر گردیده است . وظایف کارگزاران قضایی نیز عبارت خواهد بود از تکالیفی که به موجب قوانین خاص برای مامورین ابلاغ و اجرا مقرر است ) .طبق ماده 2 لایحه قانونی پلیس قضایی در هر شهرستان وابسته به شهربانی محل بود . و مکلف بود دستورات مقام قضایی را اجرا کند لیکن در سال 1361که قانون پلیس قضایی اصلاح شد مفاد ماد
    ه 2 مذکور نیز تغییر یافت و در ماده 2 آمده بود .. (پلیس قضایی از طریق وزارت کشور در اختیار قوه قضاییه خواهد بود …) به موجب لایحه قانونی تشکیل پلیس قضایی مصوب 5/4/1359 شورای انقلاب در هر نقطه که پلیس قضایی تشکیل میشد شورای عالی قضایی مراتب را به دادسرای محل اعلام می کرد که در این صورت وظایف مربوط به ژاندار مری و شهربانی از جهت ضابط بودن بر عهده پلیس قضایی بود .
    با تصویب قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مصوب 27/4/1369 وظایف شهربانی و ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی و پلیس قضایی به عنوان ضابط عام دادگستری به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران محول گردید . بنابراین در فاصله سالهای 1369 تا 1373 که قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب تصویب شد ، ضابطان عام دادگستری عبارت بودند از : دادستان و بازپرس و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران .
    قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 15/4/1373 که بدواً در بعضی از حوزه های قضایی و سپس در خردادماه سال 1374 در تمام کشور به مرحله اجرا رسی ، دادستان و بازپرس را از نظام قضایی کشور حذف کرده و وظایف و اختیارات آنها را به رؤسای محاکم و رئیس محاکم و رئیس حوزه قضایی شهرستان و استان محول نمود: تبصره ماده 12قانون تشکیل دادگاه های عمومی وانقلاب در این خصوص مقرر داشته :
    (امور حسبیه و کلیه اختیاراتی که در سایر قوانین به عهده دادستان عمومی بوده به جزء اختیاراتی که به موجب این قانون به رؤسای محاکم تفویض شده است به رئیس دادگستری شهرستان و استان محول میشود)
    بنابراین دادستان و بازپرس به عنوان قضییه سالبه بانتفاء موضوع از اعداد ضابطان عام دادگستری حذف گردیدند و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به عنوان اصلی ترین ضابط عام دادگستری تحت ریاست و نظارت رئیس حوزه قضایی باقی ماند . ماده 13 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در اینخصوص مقرر می دارد : (( نیروی انتظامی هر حوزه قضایی اعم از بخش یا شهرستان در مقام ضابط دادگستری تحت ریاست و نظارت رئیس همان حوزه انجام وظیفه نموده و مکلف به اجرای دستورات مقام قضایی می باشد .))
    اینک به چند نکته در ارتباط با نیروی انتظامی اشاره می شود .
    نکته 1 :
    نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است و لازم است مورد اشاره قرار گیرد این است که سابقاً نیروهای انتظامی مستقر در بخش ها طبق ماده 19 قانون آیین دادرسی کیفری تحت نظارت و ریاست دادستان شهرستان بودند : لیکن در قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب علیرغم تسریح تبصره ماده 12 و در محول شدن ( کلیه ) اختیارات دادستانها به رئیس حوزه قضایی شهرستان و استان ، ماده 13 اختیار دادستان در خصوص ریاست و نظارت بر نیروهای انتظامی مستقر در بخش ها را به رئیس حوزه قضایی بخش محول کرده است .
    ماده 17 قانون مذکورمقرر می دارد : ( ریاست و نظارت بر ضابطان دادگستری از حیث وظایفی که به عنوان ضابط به عهده دارند با رئیس حوزه قضایی است ( البته با احیای دادسراها در قانون اصلاح موادی از قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در سال 1381 ریاست ونظارت بر ضابطان مجدداً به دادستان محول گردید .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تبیین سیره سیاسی و راهبردهای پیامبر اعظم(ص) در تشکیل حکومت- قسمت ۱۸ ...

    این اصل یکی از مبانی روابط خارجی دولت نبوی(ص) و دولت اسلامی است که به تناسب اوضاع و مقتضیات زمانی و مکانی، نحوه تحقق آن تنوع می‌یابد.
    خداوند متعال در یکی از آیات قرآن کریم این اصل را چنین معرفی می‌کند:
    «ای پیامبر به اهل کتاب بگو به سوی کلمه‌ای مشترک میان مسلمانان و آنان باز گردند و جز خدای واحد را نپرستند و او را شریک قرار ندهند و غیر از خدا کسی را ارباب و فرمانروای خود ندانند».[۳۳۵]
    «این آیه و نظایر آن، به خوبی بیانگر آن است که پیامبر اسلام(ص) در روابط خارجی خویش با غیرمسلمانان، پیش از هر امری موظف به دعوت آنان به خدای واحد است. در سیره پیامبر اکرم(ص) نیز این اصل، بیش از هر امر دیگر، مورد تأکید قرار گرفته و حضرت، پیش از ادای وظیفه دعوت، در هیچ موردی دستور جهاد و قتال را صادر نکرده است.
    حضرت علی(ع) می‌فرماید: زمانی که پیامبر(ص) مرا به سوی یمن به مأموریت فرستاد، فرمود: یا علی اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، بهتر از تمام آن چیزی است که آفتاب بر آن می‌تابد».[۳۳۶]
    بر اساس آیاتی که بر اصل دعوت، تأکید دارند، اصل صلح و سلم مورد تأکید است».
    نکته‌ای که در اینجا باید به آن پرداخته شود تا اصل موضوع (مرزهای قدرت در سیره سیاسی نبوی(ص)) تبیین شود، این است که، اگر دعوت بر اصل صلح و سلم تأکید دارد، پس آیات جهاد و قتال را چگونه باید تفسیر کرد؟
    «به طور کلی آیات جهاد را می‌توان در دو دسته عام طبقه‌بندی کرد:
    الف) آیات مقیّد که جهاد را بر وجود فتنه، اعمال ظلم و آغاز جنگ از سوی غیرمسلمانان مبتنی می‌سازد. این دسته از آیات، عمدتاً بیانگر ماهیت جهاد و جنگ دفاعی است و با اشکال و محذور خاصی روبرو نمی‌باشد.
    ب) آیات مطلق، که به کشتار کافران و مشرکان دستور می‌دهد. اشکال عمده، ناظر به این دسته از آیات است …
    فلسفه جهاد چیست؟ آیا جهاد برای کشورگشایی، کشتار و از بین بردن انسان‌هاست، یا ماهیت اصلاحی و دعوت‌گرایانه دارد؟ در صورت دوّم، جهاد خود به یکی از مراحل دعوت تبدیل می‌شود و به تعبیر برخی از مفسران، حالت دفاعی به خود می‌گیرد. بیش‌تر مفسران و فقهای فریقین اسلام، جهاد را دارای ماهیّت اصلاحی و در زمینه دعوت اسلامی تبیین می‌نمایند. بنابراین، جنگ‌های سلطه‌طلبانه و توسعه‌جویانه، نه تنها مشروعیت ندارد، بلکه از نظر متون اسلامی به شدت نکوهش و نفی می‌شود».[۳۳۷]
    مرحوم علامه طباطبایی در همین زمینه می‌نویسد:
    «قتال در راه خدا – چه دفاعی و چه ابتدایی – در حقیقت، دفاع از حق بشر است و آن، عبارت است از: حق حیات؛ زیرا شرک به خدای سبحان هلاک انسانیت و مرگ فطرت و خاموشی چراغ در درون دل‌هاست و قتال که همان دفاع از حق انسانیت است – این حیات را برمی‌گرداند و بعد از مردن، آن حق را دوباره زنده می‌سازد».[۳۳۸]
    ایشان سپس در ادامه می‌فرمایند که: دفاع از توحید، حق مشروع بشر است و بشر باید این حق خود را استیفا کند، و نحوه‌ی استیفای این حق ابتدا با اصل دعوت است و در مرحله‌ی دوم دفاع از مسلمانان و اسلام و در مرحله‌ی سوّم، جنگ و قتال ابتدایی است. که این قتال ابتدایی در حقیقت دفاع از حق انسانیت و کلمه توحید و یکتاپرستی است و اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت، جنگ را آغاز نکرده است.[۳۳۹]
    از نظر برخی از پژوهشگران، جهاد لازمه استقرار عدالت اجتماعی و رفع ظلم در جوامع بشری است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    «از دیدگاه اسلام، اصل بر صلح محوری است، اما به دلیل آنکه صلح تنها در پرتو عدالت استقرار می‌یابد، اسلام نیز به لوازم و ابزارهای استقرار عدالت توجه دارد. بنابراین، میان استقرار صلح و عدالت نوعی تلازم و رابطه دوسویه وجود دارد و عدالت نیز در بیش‌تر موارد با موانع جدّی روبرو است که رفع آن، جز از طریق جهاد امکان‌پذیر نیست».[۳۴۰]
    د- اصل هم‌زیستی مسالمت‌آمیز
    در فرهنگ و فقه سیاسی اسلام، دو واژه «سلام» و «صلح» از اهمیتی ویژه برخوردارند و بی‌دلیل نیست که اسلام بر اصل همزیستی در آیات متعددی تأکید کرده است.
    «بگو خدا را می‌پرستم در حالی که دینم را برای او بی‌آلایش می‌گردانم، پس هر چه را غیر از او می‌خواهید بپرستید…»[۳۴۱] و اگر پروردگار تو می‌خواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر، ایمان می‌آوردند، پس آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که بگروند؟[۳۴۲]. پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند[۳۴۳]، در دین هیچ اجباری نیست[۳۴۴] «از این آیات استنباط می‌شود که: ۱- ایجاد عقیده در نهاد آدمی هرگز با تحمیل و زور سازگار نیست.
    ۲- پیامبر(ص) در روابط و تحقق رسالت و سیاست خویش با خشونت و ناسازگاری بیگانه بوده و مبنای دعوت و سیاست عام وی بر تفاهم و مسالمت و ملایمت استوار بود و در واقع، جنگ و خصومت‌ورزی بر مبنای تخاصم دشمنان و استمرار عناد آنها، بر رفتار سیاسی دولت نبوی(ص) عارض می‌شده است»[۳۴۵]. اساس رسالت پیامبر(ص) که ابلاغ هدایت الهی به انسان ها و به عبارت دیگر تبلیغ جهان‌بینی توحیدی می‌باشد اقتضاء دارد که اولاً قبل از هر چیزی تبلیغ دین در چارچوب راهبرد ارشادی باشد و این مستلزم صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگران می‌باشد که کم‌کم دین در بین آنها شیوع یابد.
    نتیجه‌ای که از این اصول در سیاست خارجی پیامبر(ص) حاصل می‌شود این است که پیامبر اسلام(ص) هیچ‌گاه در پی آن نبودند که به زور مناطقی را تحت سلطه خود در آورند، و همانگونه که در اصل دعوت آوردیم، ایشان همیشه اصل را بر دعوت دیگران به اسلام می‌گذاشتند، و هدفشان این بود که سایر دولت‌ها نیز مسلمان بشوند و حکومت خود را در سایه اسلام قرار بدهند نه اینکه قدرت مادی خود را بر آنها تحمیل کنند.
    شهید مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی، نکته‌ای ظریف دارند و آن نکته این است که:
    چون تغییر و تحولات اجتماعی نه تنها، ریشه در تغییرات اجتماعی می‌تواند داشته باشد، بلکه ریشه اساسی تغییرات را در ساختمان انسان‌ها باید جست‌وجو کرد، فلذا اسلام روی فطرت انسان‌ها و انسانیت آنها تکیه می‌کند و به همین جهت است که اسلام مخاطب خود را منحصراً محرومان قرار نمی‌دهد.
    مخاطب اسلام همه گرو‌ه‌ها و طبقات اجتماعی هستند، حتی همان طبقات مرفه استضعاف‌گر نیز طرف خطاب هستند، زیرا از نظر جهان‌بینی اسلامی، در درون هر استضعاف‌گری، در درون هر فرعونی از فرعون‌ها، یک انسان در غل و زنجیر قرار دارد و لهذا می‌بینیم که پیامبران در آغاز دعوت و شروع مبارزه علیه طاغوت ابتدا سراغ آن انسان به زنجیر کشیده شده در درون فرعونها می‌روند، با این نیت که آن انسان را علیه فرعون حاکم، برانگیزانند تا به این طریق بتوانند از درون، انقلاب ایجاد کنند.[۳۴۶]
    بنابراین سیاست نبوی(ص) بر این استوار شده بود که انسان‌سازی کند و انسان‌سازی در سایه آگاهی بخشی به مردم و با رغبت ایمان آوردن مردم مسیر می‌شد نه در تحمیل عقیده به دیگران و به زور سلطه پیدا کردن بر دیگران، به عبارتی دیگر، با اینکه رسالت نبی مکرم اسلام(ص) جهانی بود ولی این باعث نمی‌شد که ایشان بخواهند به زور بر مردم حاکمیت پیدا کنند و یا بر مناطق دیگر تسلط یابند زیرا تا مردم از درون ایمان نیاورند و با علاقه ایمان نیاورند، دین پا برجا نمی‌ماند و با زور نمی‌شود دین دار درست کرد، نهایت امر اگر کسی بخواهد با زور امر دین را پیش ببرد، ظاهری از دین می‌ماند که اثری از محتوا در آن نیست. و این چیزی نیست که خداوند بخواهد و پیامبر(ص) به دنبالش باشد.
    ۳-۳- عناصر و نهادهای نظام سیاسی در سیره نبوی(ص)
    منظور از عناصر و نهادها در یک دولت، به مجموعه ایی از نهادها و گروه هایی گفته می شود که بنای یک دولت در یک نظریه را تشکیل می دهند.[۳۴۷] این عناصر و نهادها به دو قسم تقسیم می شوند، گاهی این عناصر کلیدی و اصلی می باشند که ثابت و تغییر ناپذیرند و گاهی نیز فرعی و اقتضایی هستند، یعنی برحسب مقتضیات زمان و مکان تغییر می یابند.
    ۱-۳-۳- نهاد رهبری
    در بحث از عناصر و نهادهای نظام سیاسی نبوی (ص)، باید گفت که، نظام سیاسی ایشان که اولین نظام سیاسی فرا قبیله ایی در شبه جزیره عربستان بود، فقط دارای یک عنصر کلیدی بود و آن نیز نهاد رهبری و شخص پیامبر(ص)بود.
    منظور از نهاد رهبری این است که: پیامبر (ص) با ولایت الهی که داشت و از جانب خداوند به این سمت منصوب شده بود، مستقیماً در سامان دادن به امور اجتماعی و مدیریت جامعه دخالت داشت. امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و قضایی، با نظر آن حضرت، و بر طبق صلاح دید او انجام می گرفت. حق ولایت و سرپرستی رسول خدا (ص) در نظر مسلمانان صدر اسلام، یک اصل مورد قبول و پذیرفته شده بود و هر کس که با قبول اسلام، عضو امت اسلامی شمرده می شد، خود را موظف به اطاعت از دستورات حضرت می دانست. مسلمانان بین دستوراتی که از طریق وحی به پیامبر (ص) ابلاغ می گردید، مانند نماز، روزه و حج، با دستوراتی که از سوی پیامبر (ص)، و در جهت اداره جامعه، صادر می شد، مانند نصب حاکمان و اعزام مأموران مالیاتی، تفاوتی قائل نبودند و همه آن ها را به عنوان اوامر لازم الاجرا تلقی می کردند. تفکیک بین این دو گونه فرمانها، و تردید در مشروعیّت قسم دوم (اوامر حکومتی) مطرح نبود.»[۳۴۸]
    عکس مرتبط با اقتصاد
    پیامبر (ص) مظهر قدرت عالی بود که به واسطه وحی هم به وضع قانون (کتاب خدا) پرداخت و هم مجری مطلقه آن بود. حاکمیت دولت پیامبر (ص) مطلقه بود و عالی ترین قدرت موجود در منطقه به حساب می آمد به طوری که تابع هیچ قدرت دیگری نبود، و در تمام قراردادهایی که میان پیامبر (ص) با اهل کتاب یا مشرکان و…. منعقد شده بود، همواره بر حاکمیت بلامنازع و عالی ایشان تأکید شده بود.[۳۴۹]
    محمد غراوی در همین مورد می نویسد: «پیامبر (ص) به دلیل آشنایی کامل با اسلام و به عنوان پیامبری که وحی بر او نازل می شد و او تعالیم اسلام را به مردم می رساند، پیشوای مطاع بود، از این رو، لازم می دید که قدرت را به تنهایی در دست گیرد، سیستم حکومتی جدید توجه خاصی به قدرت عالی مرکزی داشت و حاکمیت بر جامعه اسلامی را از آن خدا می دانست، زیرا خدا فرموده است… لِله ما فی السموات و ما فی الارض…. لذا خداوند در بیش از بیست آیه اطاعت از خویش را واجب می شمارد….. «من یطع الرسول فقد اطاع الله…. و من یعص الله و رسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ابدا…. لذا اداره نظام و حکومت عینی بر جامعه بر عهده رسول خدا (ص) بود و قرآن کریم در آیات زیادی حکومت پیامبر (ص) را تثبیت و مردم را به اطاعت از او دعوت کرده است و آن را اطاعت از خدا دانسته و شرط اساسی شمرده است»[۳۵۰]»
    در نظام سیاسی نبوی (ص)، اگرچه ساختار سیاسی و اداری حکومت پیامبر (ص) متمرکز بود و در آن وی هم تصمیم گیرنده و هم اجرا کننده، رئیس حکومت، بالاترین مقام قضایی، فرمانده عالی نظامی و…. بود، اما یک سری از نهادهای حکومتی، تحت اشراف ایشان، تشکیل شد که این نهادها، فرعی و اقتضایی بودند و برحسب شرایط آن روز جامعه، پیامبر (ص) اقدام به تأسیس آنها نمود، این نهادها برحسب اقتضای شرایط آن روز ساده و بدون پیچیدگی اداری بودند. ما در این جا به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.
    ۲-۳-۳- دستگاه اداری
    مراد از دستگاه اداری، دستگاهی است که مسئولیت نصب و عزل استانداران و فرمانداران را دارد که در زمان حاضر به وزارت کشور معروف است.
    رسول خدا(ص) در این عزل و نصب‌های خود و انتخاب افراد و سپردن مسئولیت به آنان، رعایت اهلیت و شایستگی افراد را می‌کرد، و به کسانی پست عطا می‌کرد که شایستگی اداره آن پست را داشته باشند نه چنانکه مرسوم و معمول است که در اعطای پست خویشاوند بودن یا بزرگی سن و یا قدرت مالی داشتن، را مدنظر قرار می‌دهند.[۳۵۱] بعد از فتح مکه و فراغت از کار و گذراندن مراحل تسلط و تثبیت، پیامبر(ص) عتاب بن‌ اسید را که جوانی بیست و چند ساله بود و در نهایت زهد و پرهیزگاری بود، فرماندار مکه قرار داد که از نظر سیاسی پس از مدینه مهمترین پایگاه مسلمانان محسوب می‌شد و او نخستین امیر الحاج مکه بود.
    از جمله استاندارانی که پیامبر(ص) به مناطق مختلف حکومت خود فرستادند می‌توان به قیس‌بن مالک در همدان، عدی بن حاتم در منطقه‌ طی و عمروبن حزم در یمن و عین فروه در مراء اشاره نمود.[۳۵۲]
    بدین ترتیب چندین استان در نظام اداری پیامبر اعظم(ص) وجود داشت که ایشان هم استاندارانی را برای آن‌ ها نصب کرد و در واقع، دستگاه اداری کاملی را سازماندهی کرد.
    ۳-۳- ۳- دستگاه قضایی
    وجود دستگاه قضایی ضامن حفظ نظم و امنیت در جامعه است، پیامبر اکرم(ص) نیز برای محقق ساختن نظم و امنیت در جامعه و گرفتن حق مظلوم از ظالم برای مناطق تحت سیطره‌ی حکومت اسلامی افرادی را که صلاحیت داشتند، به عنوان قاضی می‌فرستاد.
    به عنوان مثال علی(ع) را به یمن فرستاد، البته برخی از مورخان علی(ع) را قاضی مدینه از طرف پیامبر(ص) می‌دانند و برخی او را قاضی خارج از مدینه می‌دانند.[۳۵۳]
    البته خود پیامبر(ص) قاضی القضات بود و قضاوت یکی از سه شأن پیامبر(ص) بوده است، زیرا او علاوه بر رسالت و ولایت، شأن قضاوت را نیز دارا بوده است.
    در نظام نامه‌ یا همان صحیفه نیز پیامبر(ص) آورده است که: آنچه در میان پذیرندگان این عهدنامه از اختلاف و نزاع رخ می‌دهد که بیم از فزونی فتنه از آن‌ باشد، مرجع حل آن حادثه، خدا و رسول او خواهد بود. رسول خدا(ص) با این بند، قدرت قضایی را برقرار نمود که همه آحاد جامعه ملزم به روی‌ آوردن به آن می‌باشند.[۳۵۴]
    ۴-۳-۳- دستگاه دبیرخانه
    مراد از دستگاه دبیرخانه، مجموع فعالیت‌های دبیرخانه‌ای مرسوم و مجموعه‌ای از دیوان، کتابت، دفترداری و غیره می‌باشد. نصوصی که به ما رسیده است نشان می‌دهد دولت پیامبر(ص) دارای چنین تشکیلاتی بوده است. ابن‌عساکر در کتاب تاریخ دمشق خود می‌نویسد:[۳۵۵] نویسندگان پیامبر(ص) بالغ بر ۲۳ نفر بودند که زندگی نامه آنان در بهجه المحافل آمده است. پیامبر(ص) کارهای نوشتاری را بین افراد تقسیم کرده بود. امام علی(ع) مسئول نوشتن میثاق‌های رسمی مانند صلح حدیبیه بود و برخی ابوعمرو را به عنوان کاتب العهود و الصلح نام می‌برد. زیدبن ثابت متولی نوشتن نامه‌ها به پادشاهان و رؤسا و عشایر بود. عبدالله بن ارقم بن ابی‌ارقم که دایی پیامبر(ص) بود، نامه‌نویسی به ملوک را بر عهده داشت و به سبب امانتداری به جایی رسید که شخصاً نامه می‌نوشت و مهر می‌کرد و آنچه نوشته بود را دوباره قرائت نمی‌کرد. وقتی افرادی برای پیامبر(ص) نامه می‌نوشتند، حضرت از او می‌خواست جواب بدهد و وی جواب را به رسول خدا(ص) نشان می‌داد، که در صورت رضایت پیامبر ارسال می‌کرد.[۳۵۶]
    ۵-۳- ۳- دستگاه اقتصادی
    مسأله‌ی فقر و نیاز مالی در دوره جاهلیت آن‌چنان تعیین کننده بود که اعراب جاهلی حتی احکام دین را به نفع بهره‌ی اقتصادی تغییر می‌دادند و از چنین موقعیت‌هایی که حکم تهدید را داشت، دین جدید و پیامبر(ص) به عنوان فرصت بهره‌برداری کرد. اعراب جاهلی برای تطابق ایام حج با ماه‌های برداشت محصول برای اعراب بادیه‌نشین هر چند سال یک بار، یک ماه برای ماه‌های قمری می‌افزودند که آن را «نسئ» می‌گفتند. اسلام نسئ را تحریم کرد. تحریم نسئ از جهت اجتماعی تغییرات مهمی پدید آورد و آن بازگرداندن اعراب بادیه‌نشین به شهرنشینی یا اخراج از تعرّب به «تحضّر» است. بادیه‌نشینان و نیز قبایل شهرنشین باید به تمام معنا شهرنشین شوند و بازار یا تجارت باید در همه مواقع سال صورت گیرد. این یکی از کارهای مهم اسلام است که بیابانگردان را به تمدّن وادار کرد.[۳۵۷]
    یکی از برنامه‌های دیگر رسول خدا(ص) برای شکوفایی اقتصاد، مبارزه با زاهد مآبی افراطی بود، رهبانیت را برای مسلمانان ممنوع کرد، «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْ‏آیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»[۳۵۸].
    بگو چه کسی زینت الهی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و روزی‌های پاکیزه و مطبوع را حرام کرده است؟ بگو: این نعمت‌ها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده‌اند ]هر چند دیگران نیز استفاده می‌کنند[ ولی روز قیامت مخصوص ایشان است ما این‌گونه آیات را برای مردمی که می‌فهمند شرح می‌دهیم.
    حضرت رسول اکرم(ص) پس از استقرار دولت در مدینه، تلاش کرد که با اجرای سیاست‌های اقتصادی، به اقامه قسط و عدل در بین مردم بپردازد. در زمان جاهلیت توزیع ثروت به نفع ثروتمندان و اشراف بود و توده مردم سهمی نداشتند، سیاست‌های اقتصادی رسول خدا(ص) باعث شد که جامعه به تعادل برسد و زمانی برسد که تهیدستان و فقرا نیز از مزایایی برخوردار شوند و این‌گونه نباشد که عده‌ای روز به روز ثروتمندتر و عده‌ای روز به روز فقیر شوند.
    «در شهر مکه گروهی از اشراف کاروان‌های تجارتی باارزش فوق‌العاده‌ای را به این سوی و آن سوی برده و بسیار ثروتمند بودند. گروهی برده و اعراب فقیر در این سوی واقع شده و میانه آنان طبقه متوسطی قرار داشتند.
    مناسبات اقتصادی نامطلوب سبب محرومیت عده زیادی شده بود. این محرومیت تنها اقتصادی نبود بلکه جنبه‌ ارزشی و اجتماعی نیز داشت. سیاهان حبشی و بردگان رومی هیچ موقعیتی نداشتند. آنان علاوه بر جنبه بردگی، در کمال ذلت و در حد یک حیوان در این جامعه می‌زیستند.»[۳۵۹]
    در اینجا ما به خلاصه مهم‌ترین اقدامات حضرت رسول اکرم(ص) در هدایت، تنظیم و کنترل اقتصادی می‌پردازیم.
    ۱-۵-۳-۳- تشکیلات گردآوری زکات
    مهم‌ترین منبع درآمد دولت اسلامی در صدر اسلام، زکات بوده است، که پیامبر اکرم(ص) برای دریافت و جمع‌ آوری آن، مأمورین خود را به مناطق مختلف اعزام می‌نمود.
    در قرآن آمده است که صدقات منحصراً باید بین هشت طایفه تقسیم شود و زکات یکی از صدقات است که باید میان فقیران و عاجزان و متصدیان اداره صدقات و برای تألیف قلوب یعنی جلب بیگانگان به دین اسلام و آزادی بندگان و قرض داران و در راه خدا و در درماندگان تقسیم شود و آن بر هر مسلمان فرض و حکم خداست و خداوند بر همه احکام و مصالح امور آگاه است».[۳۶۰]
    پیامبر اسلام(ص) برای جمع‌ آوری زکات عواملی را تعیین نموده بودند، به عنوان مثال، فروه بن مسیک را به عنوان عامل خود، بر قبلیه‌های مراد، زبید و مذحج، انتخاب کرد و خالدبن سعید را به همراه او برای دریافت صدقات فرستاد، و به وی دستورالعملی درباره مقدار زکات ابلاغ کرد. فروه تا زمان وفات حضرت، همچنان مأمور مالیاتی حضرت، در آن قبایل بود.[۳۶۱]
    ۲-۵-۳-۳- واگذاری منابع طبیعی
    با تشکیل دولت اسلامی، بهره‌بردای از منابع ملّی و تملک آن‌ ها، تنها با اجازه پیامبر اکرم(ص) امکان‌پذیر بود، مثلاً ابوسبره از یمن، به خدمت حضرت رسید و پس از قبول اسلام، از رسول خدا(ص) درخواست کرد تاجردان را که دره‌ای در یمن است، به او واگذار شود، و حضرت، وادی جردان را در اختیار او قرار دادند.[۳۶۲]
    ۳-۵-۳-۳- قراردادهای اقتصادی
    در دولت رسول خدا(ص) قراردادهای اقتصادی با اقوام و ملل مختلف، توسط آن حضرت انجام می‌گرفت، مثلاً پیامبر(ص) قراردادی با یهودیان خیبر امضا نمود که تاریخچه اجمالی این پیمان چنین است:
    با پایان یافتن درگیری خیبر و فتح آن توسط مسلمین، املاک یهودیان آن جا به عنوان غنیمت به مسلمانان رسید، ولی یهودیان ساکن خیبر، که به کشاورزی آشناتر بودند، از پیامبر(ص) خواستند که حضرت املاک خیبر را بین آنها به المناصفه تقسیم کند، تا آنان نیمی از درآمد این اراضی را به مسلمانان بپردازند، و در ضمن پیامبر(ص) حق داشته باشد که هرگاه بخواهد، آن سرزمین را بازپس بگیرد، و آن‌ ها را اخراج کند. این پیشنهاد مورد موافقت حضرت قرار گرفت و چنین پیمانی بین یهودیان خیبر و پیامبر(ص) به امضا رسید.[۳۶۳]
    ۴-۵-۳-۳- کنترل بازار و تجارت:
    در جهت جلوگیری از تخلفات اقتصادی و برای نظارت بر اجرای قوانین اسلامی، پیامبر اسلام(ص) مأمورینی بر بازار می‌گمارد؛ مثلاً پس از فتح مکه، علاوه بر نصب فرماندار، سعیدبن عاص را نیز برای کنترل و نظارت بر بازار، نصب نمود. همچنین بر طبق برخی نقل‌های تاریخی، رسول خدا(ص) عمر را به عنوان عامل اسوق مدینه، انتخاب کرد.[۳۶۴]
    علاوه بر آن، حضرت رسول(ص)، شخصاً بر اوضاع بازار و کسب و تجارت، نظارت و اشراف داشت و در موارد لازم، دخالت می‌نمود. از آن جمله، وقتی که به عده‌ای از محتکرین برخورد کرد، دستور فرمود تا مواد غذایی احتکار شده را به بازار آورده و در معرض دید مردم قراردهند.
    علاوه بر احتکار، عامل دیگری که می‌توانست وضع بازار را آشفته نماید و در بالا رفتن قیمت‌ها تأثیر فراوان گذارد، تلقی رکبان بود، به این معنا که برخی از بازرگانان و دلالان کالا، قبل از اینکه کاروان‌های تجاری به شهر مدینه وارد شوند و اجناس خود را مستقیماً به مردم عرضه نمایند، به بیرون شهر می‌رفتند و کالای تجاری آنان را یک جا و با قیمت ارزان می‌خریدند، و سپس در شهر آورده و با قیمت بالاتری در دست مصرف کنندگان و خرده‌فروشان می‌دادند، و چون تمام جنس را یک جا تهیه کرده بودند، و عموم مردم چاره‌ای جز خرید از آن‌ ها نداشتند، مکشلاتی در وضع بازار پدید می‌آمد، از این‌رو، «تلقی رکبان» از سوی رسول اکرم(ص) ممنوع اعلام شد».[۳۶۵]
    پیامبر(ص) تمام این اقدامات را کرد تا بتواند در جامعه‌ای که تا قبل از این، ثروت در دامن اشراف بود و دست دیگران تهی بود و امنیت اقتصادی به هیچ عنوان وجود نداشت، عدالت اقتصادی را پا برجا کند.
    زیرا یکی از فلسفه‌های بعثت انبیاء، ایجاد قسط و عدالت است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[۳۶۶] «همانا پیامبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر منابع و قابلیت های سازمانی بر عملکرد بازاریابی- قسمت 45 ...

    Abstract With the expanding service economy, Organizations to achieve and maintain a sustainable competitive advantage Looking for new ways To use the resources in your organization And strengthening their capabilities. Organizations in the course of its implementation With constant changes Have to strengthen their resources and capabilities to support the. For this purpose, Should Ahrmhayy to facilitate these processes and reinforcement of Use And infrastructure necessary to provide the. Placed on the importance of organizational resources And the role of the grabber is more obvious than before. The aim of this study is to identify existing resources and capabilities And marketing efforts that will have an impact on the marketing function in an organization , Been done .In this study, the validity To calculate the reliability of the method Cronbach’s alpha will be used. jht Statistical calculation software SPSS And correlation, regression and path analysis will be used. Finally, Hopefully , the results show that All hypotheses were confirmed And between resources and organizational capabilities Marketing yield significant positive correlation exists.
    .– Need ↑
    – Wants ↑
    – Demand ↑
    – Product ↑
    – Exchange ↑
    – Transaction ↑
    – Potetiol Exchange ↑
    – Common Needs ↑
    – Definition of Marketing:The following definitions were approved by the American Marketing Association Board of Directors:
    Marketing is the activity, set of institutions, and processes for creating, communicating, delivering,
    and exchanging offerings that have value for customers, clients, partners, and society at large.
    Approved October 2007 ↑
    – Prospector , Defender, Analyzer , and Reactor ↑
    – Cost Leadership , Differentiation , and focus ↑
    – Convenience , Preference , Shopping, and SpecialtyProducts ↑
    1- Promotion mix ↑
    – Advantising ↑
    – Personal sale ↑
    – Promotion sale ↑
    – Public Relations ↑

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم