از آنجایی که گفتیم هدف توسعۀ انسانی پرورش ظرفیت‌‌های انسانی است رابطه بسیار نزدیکی با توسعۀ مشارکتی دارد. زیرا مشارکت افراد در جامعه آن‌ ها را قادر می‌سازد که به طور نسبی زمام امور زندگی خود را به دست بگیرند و از تبعیت از دولت و وابستگی به آن رها شوند. آن‌ ها از ‌‌‌این طریق می‌توانند استعدادها و خلاقیت‌‌ های پنهان خود را بهتر و بیشتر شکوفا کنند، توان سازندگی خود را فعال کنند و انگیزه و رضایت خود از زندگی را بالا ببرند و همچنین توانایی‌‌های فکری و ذهنی آن‌ ها پرورش یابد.
۲-۴ گفتمان‌های پساتوسعه‌گرایی[۳۴]
این رویکرد در واقع ساختارشکنی توسعه است. به سخن دیگر پساتوسعه‌گرایی که از جریان‌های فکری پساساختارگرایی و پسامدرنیسم الهام گرفته، دیدگاهی در نفی توسعه است که همۀ الگوها و نظریه‌های توسعه را سرابی فریبنده و غیر قابل دستیابی می‌داند. پساتوسعه گرایی بر ‌‌‌این باور است که کوششِ برنامه‌ریزی شده برای رسیدن به توسعه به جز نابسامانی اجتماعی و تشدید شکاف‌های اجتماعی نتیجۀ دیگری برای کشورهای در حال توسعه ندارد. برطبق نظر سرژلاتوش در کتاب به دنبال جامعه مرفه(۱۹۹۳) در باغ سبز جامعه مرفه (جامعه باز یا آزاد)غربی امکانی است که فقط برای شمار معدودی از مردم فراهم می‌شود. آنچه‌‌‌این الگو برای بخش مهمی‌از جهان به بار می‌آورد ویرانی، بی ثباتی و پوچی است “این امکانات نظیر موقعیت ستارگان سینما، فقط در دسترس عدۀ معدودی است، حال آنکه بهای آن را، اگر برحسب کاهش وحدت واقعی سنجیده شود، همگان پرداخت می‌کنند. “(لاتوش،۱۹۹۳ به نقل از پیت و‌‌هارت ویک ،۱۳۸۴:۲۱۳). بر ‌‌‌این اساس پساتوسعه گرایی را می‌توان کنار گذاشتن شیوۀ تفکر و شیوۀ زندگی مدرنیته‌ای(توسعه‌ای و مدرن) به نفع احیای انواع فلسفه‌‌ها و فرهنگ‌های غیر مدرن و غیر غربی تلقی کرد و شاید به همین لحاظ مورد استقبال صاحب‌نظران و متفکران کشورهای جنوب قرار نگرفته است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نظریه‌پردازان مختلف اخیر توسعه به نظریه‌های قبل توسعه انتقاد داشته‌اند. نتیجه‌‌‌این انتقادها شکل گیری نظریه پساتوسعه‌گرایی بود. عنبری انتقادهایی که از نظریه‌‌های توسعه شده‌اند را ‌‌‌این چنین بر می‌شمرد:
- منطق توسعۀ مبتنی بر رشد اقتصادی
- عام‌خواهی و غرب‌محوری در فرایند توسعه
- تخریب طبیعت به واسطۀ گسترش روزافزون صنعت و تکنولوژی
- توسعۀ دولت مداری و دستوری بدون مشارکت مردم و گروه‌های محلی(۱۳۹۰: ۱۵۲).
در عوض ‌‌‌این گفتمان‌ها بر ‌‌‌ایده‌های جدیدی تمرکز می‌کنند. ‌‌‌ایده‌هایی مانند توجه به دانش بومی، مخرب دیدن توسعۀ غربی برای جهان توسعه نیافته، جهان پساغربی، تکثر زیاد، زندگی ساده، و جهان غیر سرمایه‌داری منطق بنیادین آن را تشکیل می‌دهند. (همان: ۱۴۹). عنبری نظریه‌های توسعۀ انتقادی، توسعۀ وابسته(نظریه‌های والرشتاین، امین، کاردوزو. . . ) و رویکرد مدرنیزاسیون بازاندیشانه (نظریه‌های گیدنز، آلریش بک و اسکات لش) را از ‌‌‌این دسته می‌داند.
۲-۲-۵ نقدی بر گفتمان‌های موجود توسعه در ‌‌‌این تحقیق
نظریه‌‌های مختلف در باب توسعه مطرح شده‌اند و بین ‌‌‌این نظریه‌‌های پیوندهای زیادی وجود دارد. اکثر ‌‌‌این گفتمان یا در پاسخ به مسائل و مشکلات اجتماعی آن وقت جامعه تولید می‌شده‌اند و یا در انتقاد نسبت به نظریه توسعه‌‌‌ای که وجود داشته و بوسیله آن به تجزیه و ارزیابی مسائل جامعه و تبیین و علل و پیامدهای آن‌ ها می‌پرداخت اما به نظر متفکران از آنجا که ‌‌‌این نظریه‌‌ها، توانایی پاسخ به سؤال‌‌ها و دغدغه‌‌های موجود را نداشته ‌اند نظریه دیگر جایگزین نظریه قبلی می‌شد، البته دسته سومی ‌از نظریه‌‌ها هم وارد گردونه نظریه‌پردازی شدند و هدف آن‌ ها تکمیل نظریه‌‌های سابق و ‌‌‌ایده‌های اساسی آن‌ ها بود. تا به امروز نظریه‌‌هایی که تولید شده‌اند از یکی از ‌‌‌این سه حالت پیروی می‌کنند. هر کدام از‌‌‌ این نظریه با زاویه دید متفاوت و با فرضیه‌‌ها و افکار مختلفی به بررسی و تبیین ابعاد خاصی از توسعه و علل و پیامدهای در جامعه می‌پرداخته‌اند.
از آنجایی که مفهوم اصلی ‌‌‌این پایان‌نامه اصطلاح توسعۀ اجتماعی است در ‌‌‌این جا تلاش کردیم که نظریه‌‌های مطرح شده را از زاویه ارتباط با توسعۀ اجتماعی بررسی کنیم. در ابتدا نظری‌‌هایی که در زمینه توسعه مطرح شده‌اند متأثر از دیدگاه‌‌های اقتصادی بود. ‌‌‌این موضوع با توجه به متغیر زمان طبیعی است. در زمان‌‌های گذشته از یک طرف دولت مردان و ‌اندیشمندان سیاسی و متفکران اقتصادی بر این نظر بوده‌اند که با گسترش حوزه اقتصاد و ‌‌‌ایجاد شرایط مطلوب اقتصادی، افزایش تولید سرانه، کاهش فقر و … می‌توانند آسیب‌‌ها و مشکلات دیگر حوزه‌‌های جامعه را رفع کنند و از طرف دیگر با توجه به سطح پایین‌تر دانش بشری تصور می‌شد توسعۀ اقتصادی اساس تحول جوامع است و اساساً آگاهی عمومی‌در این زمینه پایین بود. اما با گذشت زمان نه تنها به کمک رشد و توسعۀ اقتصادی مسائل و مشکلات جوامع حل نشد بلکه خود توسعۀ اقتصادی مسائل جدیدی برای جوامع به بارآورد. در نتیجه به این فکر افتاده‌اند که توسعۀ اقتصادی باید درکنار دیگر ابعاد توسعه از جمله توسعۀ اجتماعی، توسعه سیاسی، توسعۀ آموزشی و توسعۀ فرهنگی باشد تا بتوان بر این مسائل و مشکلات غلبه کرد. از جمله می‌توان به عنوان نمونه در این‌جا به نظریه مارکس اشاره کرد. ‌‌‌این چنین است که نظریه‌‌های امروزین توسعۀ اقتصادی اگرچه فاکتورهای اقتصادی را اصل می‌دانند ولی ‌‌‌این ‌‌‌ایده باعث نمی‌شود که از دیگر ابعاد توسعه و به خصوص شاخص‌‌های اجتماعی توسعه غفلت کنند.
نظریۀ نوسازی یکی از نظریه‌‌های هست که فاکتورهای اقتصادی در ‌اندیشه متفکران آن نقش مهمی ‌‌‌ایفا می‌کند. انتقادی که به این نظریه وارد است ‌‌‌این می‌باشد که شاخص‌‌های توسعه اجتماعی مانند دیگر نظریه‌‌های اولیه توسعه در آن غایب هستند. آن‌ ها بدون توجه به زمینه‌‌های اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و اقلیمی‌دیگر جوامع فقط دنبال توسعه جوامع از طریق کپی برداری نسخه غربی مدل‌‌های توسعه بوده‌اند. بدین ترتیب‌‌‌ این نظریه هم نتوانسته وضعیت اجتماعی را به طور مناسب تبیین کند و توسعۀ اجتماعی را به بار بیاورد.
می‌توان ادعا که نظریه وابستگی، که در انتقاد به نظریۀ نوسازی تولید شد، در بین نظریه‌‌های مطرح شده در زمینه توسعه کمترین ارتباط را با توسعۀ اجتماعی دارد. ‌‌‌این نظریه متعلق به جوامع آمریکای لاتین است و صرفاً در زمینه قطع وابستگی اقتصادی ‌‌‌این دسته از جوامع با حوزه مرکز برای رفع استثمار اقتصادی است. تمام هم و غم ‌‌‌این نظریه ‌‌‌این است که کشورهای پیرامون باید ارتباط سیاسی خود را به کشورهای مرکز قطع کنند تا وابستگی اقتصادی از بین برود. ‌‌‌این نظریه به شاخص‌‌های اجتماعی جوامع توجهی ندارد و‌‌‌ این یکی از مهمترین انتقادات وارده بر این نظزیه است.
نظریه نظم جهانی از دیگر نظریه‌های مطرح شده در زمینه توسعه است. ‌‌‌این نظریه بسیار کلی و کلان هست و ‌‌‌این ویژگی مانع ازآن می‌شود تا ‌‌‌این‌گفتمان درسطح خرد به حوزه‌های ‌اجتماعی جوامع بپردازد. کوچک‌ترین تقسیم‌بندی در این نظریه تقسیم کلان جوامع به سه دسته مرکز، پیرامون و نیمه پیرامون در روندهای طولانی مدت در حال گسترش و جابه‌جایی است و مهمترین متغیر آن مبادله نابرابر و اعمال قدرت سیاسی- نظامی هست. با ‌‌‌این اوصاف نمی‌توان توقع داشت که ‌‌‌این نظریه به تبیین و ارزیابی علل مسائل اجتماعی و پیامدهای آن‌ ها بپردازد. پس ‌‌‌این نظریه هم مانند دیگر نظریه‌ها از ‌‌‌این زاویه باید مورد انتقاد قرار بگیرد که به حوزه توسعۀ اجتماعی نپرداخته است.
در بین نظریه‌‌های مطرح شده در زمینه توسعه تنها می‌توان به نظریه‌‌های توسعۀ پایدار، توسعۀ انسانی و توسعۀ مشارکتی اشاره‌کرده که دارای ارتباط نسبی با توسعۀ اجتماعی هستند. در این دسته از نظریه‌ها تا ‌اندازه‌‌‌ای شاخص‌‌های اجتماعی توسعه مورد اهمیت قرار می‌گیرند و توسعه واقعی جامعه را در گرو رشد و پیشرفت همه جانبه و هماهنگ همه ابعاد توسعه می‌دانند. در این دسته از نظریه‌‌ها فاکتورهای اجتماعی و انسانی توسعه نقش برجسته‌‌‌ای ‌‌‌ایفا می‌کنند. ‌‌‌این موضوع نتیجه وابسته دانستن تمام جوانب مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علمی‌جوامع است که در چند دهه اخیر متفکران و متصدیان توسعه و توسعۀ اجتماعی به آن رسیده‌اند. از نظر آن‌ ها توسعه جوامع در گرو نگاه هماهنگ به همه ابعاد جوامع است و توسعه یک بعد از جامعه بدون توجه به سایر ابعاد توسعه امری شدنی نخواهد بود. در این دسته از نظریه‌‌ها انسان هم به عنوان هدف برای توسعه و هم به عنوان ابزار توسعه جوامع قرار گرفت. ‌‌‌این تغیر نگرش به فرایند توسعه باعث شده که امروزه جوامع بتوانند از نظر شاخص‌‌های اساسی توسعۀ اجتماعی وضعیتی بهتر و در سطح بسیار بالاتری از توسعۀ اجتماعی باشند. اگرچه سطح توسعۀ اجتماعی در بین همه کشورهای جهان یکسانی نیست اما به اذعان متفکران توسعه در برنامه‌‌های توسعه‌‌‌ای تمام جوامع سطحی از توسعۀ اجتماعی در نظر گرفته شده است و برای همه آن‌ ها توسعۀ اجتماعی بسیار مهم می‌باشد فارغ از ‌‌‌این که چقدر در عمل به توسعۀ اجتماعی توجه می‌شود. ‌‌‌این به این معناست که توسعۀ اجتماعی به طور نسبی امروزه دغدغه همه برنامه‌‌های توسعه‌‌‌ای در کشورهای مختلف جهان است.
۲-۳ پیشینۀ تجربی تحقیق
۲-۳-۱ پیشینۀ داخلی

 

    1. خودکار، امیرخسرو، بررسی توسعۀ اجتماعی در شهرهای جدید ( نمونه موردی شهر جدید شاهین شهر) ؛ پایان‌نامه کارشناسی ارشد : دانشگاه شهید بهشتی؛ راهنما : خانم دکتر دانش پور ؛ سال ۱۳۷۳

 

روش کار: استنتاج اهداف و راهبردها از مسائل و پیوند بین بررسی توصیفی و تحلیلی در سطوح مختلف از شهرهای جدید دنیا تا شهر جدید نمونه.
محقق در این تحقیق به این نتیجه رسیدکه در محدوده نمونه‌‌های مورد بررسی، جمعیت، بعد خانوار در تراکم ناخالص تأثیر چندانی در وجود و شدت مسائل و مشکلات نداشت. از نظر او بازارهای شهرهای جدید بدون توجه به رشد و توسعه آن‌ ها و فقط به منظور نزدیکی به محل کار و اشتغال خصوصاً در شهرهای خوابگاهی مکان‌یابی شده‌اند. اهداف اکثر شهرهای جدید توزیع و برقراری تعادل جمعیتی است و ‌‌‌این هم درصورتی میسر است که سیاست‌‌های مطلوب برای جذب جمعیت پیش‌بینی گردد.
توجه به ابعاد بازرگانی و فعالیتی در شهرهای جدید خود از عوامل برقراری پویایی درشهر و تنوع بخشی به اقشار ساکن آن است. توزیع مناسب فعالیت‌‌ها در شهرها باعث می‌گردد ضمن جلوگیری از اتلاف منابع همه ساکنین به نحو مطلوب از ‌‌‌این خدمات بهره‌مند گردند. یکی دیگر از نتایجی که محقق به آن رسید ‌‌‌این است که شهرهای جدید غیرغربی بدون توجه به نیازهای انسانی تأسیس می‌گردند. از نظر او باید به شرایط اقلیمی، سنتی و فرهنگی جوامع توجه شود. یکی از مشکلات شهرهای جدید تک بعدی بودن اهداف بعضی از شهرهای جدید است نتیجه ‌‌‌این تک‌بعدی بودن یکسانی اقشار اجتماعی و در نهایت بی هویتی، کاهش تماس‌‌های اجتماعی و عدم پویایی در شهرهای جدید است. از دیگر مسائلی که شهرهای جدید با آن مواجه هستند ضعف اطلاعات ساکنان در مسائل و برنامه‌‌های ‌‌‌این شهرها و مشارکت ناچیز آن‌ ها در در فعالیت‌‌های شهری است.

 

    1. فاطمی‌امین، زینب ؛ بررسی تطبیقی سطح توسعه با بازدهی نظام آموزشی ؛ پایان‌نامه کارشناسی ارشد ؛ دانشگاه شهید بهشتی ؛ سال ۱۳۸۷

 

‌‌‌این پژوهش از نوع تبیینی بود و از روش تطبیقی کمی ‌یا تحلیل بین کشوری استفاده کرده است. تکنیک جمع آوری داده‌‌ها تحلیل ثانویه است. جامعه آماری ‌‌‌این تحقیق کلیه کشورهایی بودند که واجد داده برای انجام مقایسه بوده‌اند. در این تحقیق استراتژی تمام شماری ( عدم نمونه‌گیری ) مد نظر قرار گرفت.
محقق در این تحقیق به این نتیجه رسیدکه بین توسعۀ اقتصادی و بازدهی نظام آموزشی رابطه وجود دارد یعنی توسعۀ اقتصادی و توسعۀ آموزشی به هم پیوند دارند به عبارت دیگر با افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی فرصت تخصیص اعتبارات و منابع برای آموزش و پرورش بیشتر می‌شود و بر بازدهی نظام آموزشی می‌افزاید. از نظر او بین توسعۀ اجتماعی ( روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و عضویت انجمنی ) و بازدهی نظام آموزشی پیوند وجود دارد. یعنی به واسطه افزایش حجم روابط اجتماعی افراد در یک جامعه، اعتماد تعمیم یافته وگسترش روابط انجمنی توسعۀ اجتماعی نیز افزایش می‌یابد. توسعۀ اجتماعی در پی خود شکل‌گیری هویت‌‌های اجتماعی، دلبستگی عاطفی و هنجارها و انتظارات اجتماعی متناسب را با نظام آموزش و پرورش متصل می‌کند. شکل گیری هویت‌‌های اجتماعی، دلبستگی عاطفی و هنجارها و انتظارات اجتماعی متناسب به همراه غنی شدن کنش‌‌های افراد، بهبود کیفیت آموزش و در نهایت افزایش بازدهی نظام آموزش را به دنبال دارد.
محقق به این نتیجه رسید که بین توسعۀ آموزشی و توسعه سیاسی رابطه معکوس وجود دارد. یعنی با افزایش توسعه سیاسی بازدهی آموزشی در کشور پایین می‌آید و برعکس. او می‌افزاید که بین چهار بعد توسعۀ اجتماعی، سیاسی، آموزشی و اقتصادی رابطه وجود دارد. نظام آموزشی نهادی اجتماعی است که هم می‌تواند تسهیلات همه جانبه را فراهم سازد و هم مانع تحقق پیشرفت و توسعه یک کشور شود. با توسعه جامعه کارکردهای نظام آموزش و پرورش نیز تغییر کرده و تحولات اساسی در روند توسعه را فراهم می‌کند.

 

    1. عزیزی، زهرا ؛ مقایسه اثر تجارت به سه شاخص توسعه ( درآمد سرانه، شاخص توسعۀ انسانی و شاخص پیشرفت انسانی) ؛ پایان‌نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه شیراز، راهنما دکتر حسین ذوالنور، مشاور دکتر حسین مرزبان. ۱۳۸۶

 

نویسنده در این تحقیق فرضیات زیر را مطرح کرده است: رشد تجارت بر رشد درآمد درکشورهای جهان تأثیر مثبت دارد، رشد تجارت بر رشد شاخص‌های توسعۀ انسانی در کشورهای جهان تأثیر مثبت دارد، رشد تجارت بر رشد شاخص پیشرفت انسانی در کشورهای جهان تأثیر مثبت دارد، اثر تجارت بر توسعه در کشورهای عضو اپک نسبت به سایر کشورها متفاوت است.
محقق در این تحقیق به این نتیجه می‌رسد که در بررسی مطالعات صورت گرفته ملاحظه شده که بسیاری از کشورها درآمد سرانه را به عنوان شاخص توسعه در نظرگرفته‌اند. در الگوی رشد شاخص انسانی ضریب رشد تجارت سرانه مثبت و معنادار بوده است. ضریب رشد تجارت سرانه در الگوی پیشرفت انسانی نیز مثبت و معنادار می‌باشد. در الگوی توسعۀ انسانی ضریب رشد تجارت سرانه معنادار نمی‌باشد. در الگوی پیشرفت انسانی اثر مثبت و مستقیم رشد تجارت سرانه بر توسعه مورد تأیید قرار گرفته است.
درکشورهای امریکای لاتین و حوزه کاراییب، تخمین الگوی درآمد سرانه در این گروه از کشورها نشان داده است که اثر تجارت سرانه مثبت و معنادار می‌باشد. با مقایسه‌‌‌این الگو و الگوی کل مشاهده می‌شود که اثر مستقیم تجارت درکشورهای امریکای لاتین و حوزهکاراییب کمتر از کل کشور می‌باشد. با مقایسه سه الگوی تخمین زده شده در کشورهای آفریقای زیر صحرا در می‌یابیم که سه شاخص توسعه گسترده‌تر شده و اثر تجارت بر آن کاهش یافته است. بنابراین در بین ‌‌‌این سه شاخص تجارت کمترین اثر بر شاخص پیشرفت انسانی داشته است. نویسنده عنوان می‌کند که اثر مثبت رشد تجارت سرانه به طور مستقیم در همه الگوها به جز یک مورد تأیید شده است. ‌‌‌این اثر تنها در الگوی مربوط به توسعۀ انسانی در کشورهای عضو اپک مورد تأیید قرار نگرفته است. بنابراین می‌توان گفت که با در نظر گرفتن هرکدام از سه شاخص توسعه به کار رفته در این تحقیق، اثر مثبت رشدتجارت سرانه بر توسعه تأیید می‌شود. تفاوت عمده بین الگوها در اثرات‌ تأخیری تجارت بوده است. در بعضی از موارد ‌‌‌این اثرات با بهره گرفتن از یک شاخص تأیید شده و با شاخص‌‌های دیگر به تأیید نرسیده است. از نظر محقق با در نظر گرفتن هر شاخصی برای توسعه اثر مستقیم رشد تجارت سرانه بر رشد شاخص‌های توسعه مثبت ارزیابی می‌شود. بر این ‌اساس هر چه کشورها به گسترش تجارت و به خصوص تجارت سرانه بپردازد می‌توانند به توسعه بالاتری دست یابند.

 

    1. محمدیان مهرداد. نگرش سنجی شهروندان تبریزی نسبت به توسعۀ اجتماعی : فصلنامه علوم اجتماعی، شماره ۵

 

محمدیان در این تحقیق به بررسی نگرش مردم تبریز نسبت توسعۀ اجتماعی پرداخت. او در این زمینه متغیرهای مختلفی مانند وضعیت آموزشی، وضعیت اقتصادی، وضعیت سیاسی، وضعیت دینداری، رضایت از عملکرد دستگاه‌‌های دولتی، جنسیت، وضعیت تاهل و مشارکت در نهاد‌‌های مدنی را مورد ارزیابی قرار داد. تمام ‌‌‌این متغیرهایی که محمدیان در تحقیق خود بررسی کرده است شاخص‌‌های توسعۀ اجتماعی‌‌‌ای هستند که در تحقیق ما می‌توانند در نظر گرفته شوند.
از بین‌ ‌‌این متغیر‌‌هایی که محمدیان مورد بررسی قرار داده است وضعیت آموزشی، وضعیت اقتصادی، وضعیت سیاسی، وضعیت دینداری، رضایت از عملکرد دستگاه‌‌های دولتی، و مشارکت در نهاد‌‌های مدنی دارای رابطه معناداری با سنجش نگرش شهروندان تبریزی به توسعۀ اجتماعی داشته‌اند. هر چه افراد از لحاظ دینی و مذهبی متدین‌تر، از نظر آموزشی در سطح بالاتر، از نظر سیاسی در وضع بالاتر، و از نظر اقتصادی در وضعیت مطلوب‌تری باشند نگرش آن‌ ها نسبت به وضعیت توسعه و پیشرفت اجتماعی مثبت‌تر می‌شود و توسعۀ اجتماعی در نظر آن‌ ها با ارزش‌تر جلوه پیدا می‌کند.
محمدیان ویژگی‌‌های فردی شهروندان تبریزی را نسبت به توسعه و پیشرفت اجتماعی بررسی کرد. او ویژگی‌‌های و عوامل فردی از جمله سن و گروه سنی، جنس، وضعیت تأهل، و تحصیلات را مورد بررسی قرار داده تا از ‌‌‌این طریق نحوه نگرش به توسعۀ اجتماعی را در بین مردم تبریز ارزیابی کند. او به این نتیجه رسید که بین سن پاسخ‌گو و نحوه نگرش به مبحث توسعۀ اجتماعی رابطه وجود دارد یعنی با بالا رفتن سن پاسخ‌گویان نگرش آن‌ ها به توسعۀ اجتماعی روشن‌تر و منطقی‌تر می‌شود. همچنین با بالا رفتن تحصیلات افراد نگرش آن‌ ها با توسعۀ اجتماعی مثبت‌تر می‌شود. همچنین او به این نتیجه رسید که دو متغیر جنسیت و وضعیت تأهل رابطه معنا داری به مفهوم توسعۀ اجتماعی ندارند و ‌‌‌این دو متغیر هیچ تأثیری در سنجش توسعۀ اجتماعی در افکار مردم تبریز نسبت به توسعۀ اجتماعی ندارند.

 

    1. میرهاشمی ‌مالک و دیگران ؛ تحلیل وضعیت شهرستان‌های استان تهران از نظر توسعۀ اجتماعی؛۱۳۸۷٫ فصل نامه پژوهشی اجتماعی

 

میرهاشمی‌و همکاران (۱۳۸۷) در این تحقیق به بررسی وضعیت توسعۀ اجتماعی در شهرستان‌های استان تهران پرداخته‌اند و وضعیت توسعه یافتگی و میزان توسعه شاخص‌‌های اجتماعی را در ۹ شهرستان(شهرستان‌های اسلام شهر، تهران، دماوند، ری، ساوجبلاغ، شمیرانات، شهریار، کرج، ورامین) ‌‌‌این استان بررسی کرده‌اند. آن‌ ها به طور کلی به این نتیجه رسیده‌اند که از نظر شاخص‌‌های توسعۀ اجتماعی تمام‌‌‌ این شهرستان‌‌ها در سطح همگنی قرار دارند. آن‌ ها در این تحقیق ۸ شاخص شامل درصد باسوادی زنان، درصد باسوادی مردان، میزان جمعیت شاغل، افراد ۶ تا ۲۴ سال که به تحصیل اشتغال دارند، برخورداری از آب لوله کشی، امکانات بهداشتی، و میزان اشتغال در بخش صنعت را سنجیدند.
محققان ضریب توسعه یافتگی اجتماعی شهرستان‌‌های نام برده را بر اساس سطوح ترتیبی محروم، محرومیت نسبی، نسبتاً توسعه‌یافته و توسعه‌یافته تقسیم کرده‌اند. بر همین اساس ضریب توسعه یافتگی شاخص‌‌های اجتماعی توسعه در شهرستان‌‌های شمیرانات و ری در سطح پایین‌تر از بقیه شهرستان‌‌ها قرار دارد و به تعبیری در قیاس با شهرستان‌‌های دیگر محروم تلقی می‌شوند. شهرستان‌‌های ورامین، ساوجبلاغ و شهریار در سطح محرومیت نسبی قرار دارند. شهرستان‌های اسلام‌شهر و دماوند در سطح نسبتاً توسعه یافته‌‌‌ای قرار گرفته‌اند. و در مرحله آخر شهرستان‌‌های تهران و کرج در سطح توسعه یافته قرار دارند. بنابراین آن‌ ها به این نتیجه رسیده‌اند که از نظر میزان توسعه یافتگی شاخص‌‌های اجتماعی شهرستان تهران توسعه یافته‌ترین شهرستان شمیرانات و شهرستان ری در مرتبه پایین به عنوان کم توسعه‌ترین شهرستان قرار دارند. اما از نظر آن‌ ها‌‌‌ این اختلاف بین توسعه یافته و توسعه نیافته زیاد و فاحش نیست بلکه بطورکلی آن‌ ها به این نتیجه رسیده‌اند که ازنظر سطوح توسعه یافتگی شاخص‌‌های توسعۀ اجتماعی همه ‌‌‌این شهرستان‌‌ها در سطح همگن قرار دارند و هیچ کدام از آن‌ ها به لحاظ توسعه یافتگی از محرومیت جدی رنج نمی‌برند.
رابطه ‌‌‌این تحقیق با تحقیق ما ‌‌‌این است که محققان توانسته‌اند در تحقیقشان شهرستان‌‌های استان تهران را از نظر توسعه یافتگی بر اساس برخی از مهمترین شاخص‌‌های توسعۀ اجتماعی بررسی کنند.

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 07:14:00 ق.ظ ]