ارزیابی تجربه آموزش رشته برنامه¬ریزی رفاه اجتماعی در مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه¬های ایران- قسمت ۱۰ | ... | |
” دانشجویانی که به دنبال موفقیت هستند بایستی یک سری آموزش پایه داشته باشد. آموزش پایه یعنی درست اندیشیدن، توانایی تحلیل، توانایی نوشتن، توانایی درک کردن، داشتن ذهن منطقی و شفاف. این مولفه ها به درستی شکل نگرفته و مختص این حوزه نیست، بلکه در خصوص تمام رشته های علوم اجتماعی صادق است. رشته هایی مانند فنی نیز همین مشکل را دارند، اما آنها فرمول و غیره یاد میآموزند و شاید خیلی نیاز به این مولفهها (توانایی نوشتن، تحلیل، درک، جزمی نبودن و…) را حس نکنند. دانشجویان رفاه در این موارد نقصان دارند و این به کم بودن اطلاعات آنها برمیگردد”.
ناآگاهی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
“یک بحث دیگر مربوط می شود به ناشناخته بودن این رشته در جامعه. به عنوان مثال رفاه اجتماعی در دوره کارشناسی را فقط دانشگاه تهران دارد (برنامه ریزی اجتماعی) و بقیه تعاون و رفاه هست که آن هم عملا تعاون هست و شناخت دانشجویانی که از دانشگاه های دیگر میآیند در حد دفترچه آزمون میباشد”. “یک بحث دیگر این است که اکثریت قریب به یقین دانشجویان نمیدانند به چه رشتهای وارد میشوند. همچنین دانشجویان ورودی خیلی راغب نیستند و مطالعهشان هم خیلی کم است. بیرغبتی دانشجویان از یک طرف به این برمیگردد که دانشجو دغدعه ندارد و مسائل این رشته (رفاه) دغدغهی او نیست در صورتی که در گرایشی مثل جامعه شناسی دانشجو با دغدغه وارد می شود”. “یک بحث دیگر اینکه ما چند سازمان رفاهی داریم (مانند وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، سازمان بهزیستی، یازمان بازنشستگی کشوری، سازمان تامین اجتماعی و غیره) اما هیچ کدام از دانشجویان از ساختار و کارکرد و وظایف اینها خبر ندارند”. درماندگی
“دانشجویان دانشی نسبت به آیندهی پیش رو ندارند و نمیدانند که در آینده قرار است چکاره شوند”. “پذیرش دانشجویان از رشتههای مختلف و غیرمربوط صورت میگیرد و مسائل رفاهی برای این دانشجویان دغدغه نیست، در نتیجه پس از ورود به این رشته دچار سردرگمی میشوند”. د)برنامه ریزی درسی و دروس ارائه شده
«جای خیلی از دروس خالی است یعنی دروس عملی، دروس کار گروهی، کارهای اجرایی، کارهای زمینهای و مواردی از این قبیل وجود ندارد. این حوزه دانشجویان و اساتیدی را میطلبد که روحیهی کار گروهی و داوطلبانه داشته باشند». «برخی واحدها در مقطع مناسب خودش ارائه نمی شوند (به عنوان مثال یکی از کارشناسان معتقد بود که درس کارورزی بایستی در دوره کارشناسی باشد نه دکتری. و برنامه ریزی رفاه باید در لیسانس تکلیفش مشخص میشد، نه اینکه در دوره دکتری ما تازه بیاییم با کار آشنا شویم. اینها نشان دهنده این مسئله میباشد که برنامه ریزی جدی وجود ندارد، و اینکه در دوره دکتری قید اسلامی شدن را اضافه کرده اند. اگر قرار بود همچین چیزی اضافه شود بایستی خیلی قبلتر این اتفاق می افتاد نه در دروه دکتری)». «من فکر میکنم در این سه تا گروه (دانشگاه تهران، علوم بهزیستی و علامه) ما هنوز یک گوشههایی از رفاه اجتماعی را ندیدهایم. یکی از مهمترین آنها بیمه است و مکانیسمهای بیمهای، در واقع رفاه اجتماعی یکی از اهرمهای بزرگش بیمه است. هم ما در حوزه بیمه غایبیم هم بیمه در حوزه رفاه اجتماعی غایب است یعنی همان کار سنتی خودش را می کند مثلا بیمه سلامت، بیمه عمر و غیره. اما اینکه به شکل سیستماتیک به بیمه به عنوان یکی از مکانیسمهای رفاه اجتماعی پرداخته شود نیست، ما هم متخصصش را نداشتیم و در درسهایمان هم ندیدیم و نگذاشتیم». «گروه هم بسته به این که برای چه درسی استاد داشته باشند آن درس را میگذارند و یا درسی را اختیاری یا اجباری می کند». «ترکیب دروس اختیاری و اجباری هم مناسب نیست. به عنوان نمونه در دانشگاه علامه، برخی درسهای اختیاری، بایستی اجباری باشد (درس اقتصاد رفاه در دانشگاه علامه ارائه نمی شود که حتما باید باشد یا مثلا گروه های هدف رفاه اجتماعی، دو واحد اختیاری است که ارائه نمی شود و خیلی دیگر از واحدها که چون افراد و متخصص آنها وجود ندارد یا در دسترس نیستند حذف شده اند)».
« تعدادی از واحدها ضرورت ندارد و از رشتههای دیگر آمده و تعدادی دیگر از واحدهای مهم وجود دارد که به آنها زیاد توجه نمی شود». «یک معضل اساسی این است که واحدهای درسی، تئوریک بوده و دانشجو را برای بازار کار آماده نمی کند». مسئله دیگر در ارتباط با واحدهای درسی، تعداد واحدهای اختصاص داده شده به دروس بود. برخی از مصاحبهشوندگان معتقد بودند که به برخی از دروس باید واحدهای بیشتری اختصاص داده شود. یکی از دروسی که دو نفر از مصاحبهشوندگان بر آن تاکید داشتند، درس نظریهها و سیاستهای رفاه اجتماعی بود که معتقد بودند نظریهها، هستهی اصلی هر رشتهای است و باید واحدهای بیشتری به آن اختصاص داد.
«به برخی از دروس مثل درس نظریهها و سیاستهای رفاهی فقط یک درس اختصاص داده شده، در صورتی که هستهی اصلی واحدهای رشته، همین باید باشد. خود نظریه ها حداقل دو واحد میطلبد و دررابطه با سیاستها و برنامه های رفاهی که جزء دوم آن هست باید به صورت جدا به آن پرداخته شود. در صورتی که اینها در بین دروس دیده نشده است و به یک سری دروس دیگر که کمتر ارتباط دارد پرداخته می شود. بنابراین در اینجا به یک پالایش نیاز هست». برخی از مصاحبهشوندگان نیز به عدم تناسب واحدها با نیازها و مسائل جامعه اشاره داشتند و معتقد بودند که یک بازنگری کلی در برنامه های درسی ضروری مینماید و برنامهی درسی باید متناسب با تغییرات جامعه، انعطافپذیر باشد.
«ما از یک سری مسائل و آسیب ها غافلیم و انگار ما فقط جنبه سخت افزاری مسائل را میبینیم و پیچیدگیها و ظرافتهای مسائل را خیلی کمتر میبینیم به همین خاطر تناسب دوره با نیازها و مسائل جامعه خیلی خوب نیست. اساتید خودشان باید در جامعه حضور داشته باشند و خودشان را با مسائل جامعه درگیر کنند و در جریان مسائل باشند و این را به دانشجو هم یاد بدهند». «تنوع مسائل و آسیب ها در جامعه ما بسیار زیاد است و مسائل تک بعدی نیستند یعنی یک پدیده ای که اتفاق می افتد ابعاد مختلفی دارد روی گروه ها و افراد و نهادهای مختلف، و به دوره های آکادمیک هم خیلی تنوع بخشیده نشده. ما خیلی مسائل و آسیب های اجتماعی داریم که در دانشگاه به آنها پرداخته نمیشود». «با توجه به در حال تغییر بودن جامعه، انعطاف پذیری مناسبی در دروس وجود ندارد و دلیل مهمش روند بوروکراسی است (روند پیچیدهای که به راحتی نمیتوان یک درس را حذف و درس دیگری را جایگزین کرد)». «سیاستگذاری مثل رقص روی فرش در حال حرکت است مهم است که شما هنر چنین رقصی را داشته باشید. خوب ایران هم یک جامعه در حال گذار است و اصل اولیهی سیاستگذاری هم شناخت است. اینکه شما یک جامعه در حال گذار را چطور میخواهید بشناسید، خیلی مهم است». دو نفر از مصاحبهشوندگان نیز اظهار داشتند که دانشگاههایی که این رشته را ارائه میدهند، دیدگاه هایشان خیلی متفاوت است و تناسبی با یکدیگر ندارند.
«الان سه دانشگاه این رشته را در دوره تحصیلات تکمیلی ارائه می دهد (دانشگاه تهران، علامه و علوم بهزیستی) و هر سه دانشگاه با دیدگاه متفاوتی دارند رشته را ارائه میدهند (مخصوصا دانشگاه علوم بهزیستی، علامه هم هنوز حول محور مددکاری اجتماعی و خدمات اجتماعی و تعاون می چرخد ولی دانشگاه تهران به مسائل جدیدتری می پردازد و در دانشجو مسئله ایجاد میکند)». «دانشگاه علامه تمایل به سوی مددکاری دارد یعنی تصور غالب در دانشگاه علامه این است که جامعه شناسی مددکاری یعنی رفاه، در واقع مددکاری را مبنا قرار میدهند. دانشگاه تهران غالبا به سمت جامعه شناسی اقتصادی میرود که خیلی نزدیک است به رفاه. علوم بهزیستی هم که بیشتر به مباحث پزشکی می پردازد». یکی دیگر از مباحثی که در این رابطه مطرح است، بحث میان رشتهای بودن این حوزه است. دوره های میانرشتهای[۶] دورههایی هستند که اساسا در مرز میان چند دیسیپلین علمی قرار دارند و از رهیافتها و روش های همهی دیسیپلینها بهره میبرند، با وجود این به عنوان یک حوزه مطالعه میانرشتهای، هویت مستقل پیدا کرده اند. این دورهها پس از مدتی به رشتههای علمی جدید تبدیل شوند از جمله: سیاستگذاری اجتماعی، مطالعات اجتماعی پزشکی و بهداشت و فرهنگ و تمدن (اجلالی،۱۳۸۴: ۲۵۶). رشته رفاه اجتماعی یک رشته بین رشتهای است و باید در برنامه ریزی درسی نیز این مسئله را لحاظ کنیم و در برنامه ریزی دروس، از گروههای مختلف و مرتبط با این حوزه کمک بگیریم و با همکاری گروههای آموزشی مرتبط مثل اقتصاد، سیاست، حقوق، جامعه شناسی و … واحدهای درسی را تعیین کنیم.
«این رشته، میان رشتهای است و ما نباید از این مسئله غافل باشیم». «با توجه به اینکه این حوزه، میان رشتهای است باید از حوزه های مختلف، واحد درسی داشته باشیم». «به منظور لحاظ کردن جنبه بین رشتهای این رشته باید از همکاری گروههای مختلف مثل اقتصاد، حقوق و … در برنامه ریزی درسی استفاده کنیم نه اینکه صرفا یک گروه آموزشی بیاید و برنامه ریزی کند». ه) اساتید
«اکثر اساتید ما رفاهی نیستند و از رشتههای دیگری هستند». «ما با دو گروه از اساتید روبرو هستیم. یک گروه اساتیدی هستند که از نظر علمی نسبتا خوب هستند که غالبا ما خیلی کم داریم. اینها نسبت به حوزه رفاه نه آنچنان تمایلی دارند و نه ذهنیت روشنی دارند. گروه دوم استادانی هستند که از نظر علمی هم ضعیفند بنابراین بحثی نمیماند که اینها با این حوزه آشنا هستند یا نه و در ضمن، نسبت به این رشته هم هیچ آشنایی ندارند. اینها در کنار همدیگر باعث شده که ما استادانی داشته باشیم که تمایل دارند آن چیزی که ذهنیت خودشان از علوم اجتماعی هست و تمایلی که خودشان دارند را بیاورند و ذیل رفاه بی در و پیکری که در آن گفتمان شکل نگرفته قاطی کنند و بگویند این حرف اصلی است. یعنی تخصص رفاه دوباره تبدیل می شود به چیزهای پراکندهی گاهی چرند پرند. در نهایت چیزی که اتفاق افتاده همین است یعنی ما تخصص حوزه رفاه را در هیچ کدام از استادان نمیبینیم». « اساتیدمان در این رشته به طور خاص درس نخواندهاند به جز یک نفر در دانشگاه تهران و یک نفر در دانشگاه علامه». «استادان محدودی شاید وجود داشته باشند که در این حوزه کار کرده باشند. این هم به دلیل جوان بودن و نوپا بودن این رشته هست و تلفیقی که از تعاون و برنامه ریزی بوده است». «توسعه کمی دانشجویان اتفاق افتاده و هر سال هم اتفاق میافتد، در حالی که هیئت علمی گروه رفاه در دانشگاه علامه ۶ سال است که ۴ نفر باقی مانده بنابراین مسلم است که این مسئله کیفیت تدریس را پایین میآورد. این آسیب برای گروه های دیگر هم وجود دارد ولی در مورد رشته رفاه حادتر است، رشتهای که منابع کمتری دارد و اساتید باید بیشتر وقت بگذارند». «در حوزه social welfare یا social policy ” ما هنوز تحصیل کرده خوب و تحصیلکرده در غرب نداشتیم که بتوانند سمبل باشند و دانشجویان را به سمت این رشته سوق دهند، به نظر من این آیتم خیلی مهمی است. ما در این حوزه استادی نداریم که بتواند به آن شکل انعکاسی در جامعه دانشجویی داشته باشد». «تنوع خیلی کمی در این حوزه وجود دارد که باز برمیگرد به تخصص اساتید این حوزه». «ما بالذات با کمبود نیرو مواجه هستیم البته همکارانی در سالهای اخیر به تدریج وارد شده اند و همکاری کرده اند ولی اگر نگاه کنید زمینهشان عمدتا یا جامعه شناسی است یا مددکاری. کسی که به طور خالص رفاه اجتماعی یا سیاست اجتماعی خوانده باشد نیست. البته رفاه یک رشته بین رشتهای است و همهی اینها را می تواند استفاده کند ولی به هر حال ما در اینجا چنین مشکلی را داریم و افرادی که لیسانس یا فوق لیسانس و یا حداقل دکتری آنها رفاه نبوده است، خیلی طول میکشد تا تولیدات آنها به سمت رفاه برود یا حداقل میبینیم که خیلی از آنها علیرغم اینکه چندین سال است که رفاه درس می دهند ولی کتابهایی که مینویسند کتابهای مددکاری است، ترجمههایی که می کنند ترجمههای جامعه شناسی است یا حوزه های دیگر». قدرت طلبی اساتید و عدم همکاری و ارتباط با یکدیگر و با اساتید خارج از کشور نیز از مسائل دیگری بودند که افراد مصاحبهشونده به آنها اشاره داشتند.
«اساتید بیشتر به دنبال هستند که طرح های پژوهشی بگیرند و از این طریق درجه خودشان را ارتقاء دهند و به دنبال این نیستند که این کارها را با همکاری اساتید دیگر انجام دهند». «یک مسئله ای هم که هست این است که ارتباط اساتید ما با اساتید خارج از کشور خیلی کم است». «اساتید با هم همکاری ندارند، الان انجمن علمی رفاه هم مختص دانشگاه علامه شده یا داشگاه علوم بهزیستی هم فصلنامه اش را به خودش اختصاص داده. بنابراین هیچ چیزی نیست که ما به طور مشترک داشته باشیم». ی) تدریس
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:39:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|