ویژگیها
از بعضی از واحدهای سازمانی عبور میکند که اطلاعات را با انتقال آن بین خودشان پردازش میکنند. بیشتر دورهای اجرا میشوند. از رویهی مشخص و قطعی که از پیش تعریفشده باشد، برخوردار نیسـت و تنها ساختار کلی فرایند در آن ها مشخص است.
موانع مدیریت
دانش
عامل فرهنگی شامل کمبود اعتماد، کمبود پشتیبانی مدیریت ارشد، عدم یادگیری، عدم نزدیکی مکانی بین همکاران، ترس از دست دادن شغل، ترس از احمق فرض شدن، ترس از دست دادن مالکیت دانـش، ندانستن اینکه چه کسی چه چیزی میداند و ظرفیت جذب دانش پایین، اثر منفـی بـر اشـتراک دانـش دارند.
فرایندهای مشارکتگرا
ویژگیها
از دو یا چند زیرفرایند مستقل تشکیل شده است که هر یک از زیر فرایندها توسط یک سازمان مسـتقل اجرا میشود. هر سازمان زیر فرایند متعلق به خود را اجرا کرده و نتایج آن را در قالب اطلاعات و دانـش تولیدشده در اختیار زیر فرایندهای دیگر میگذارد.
موانع مدیریت
دانش
اعتماد بین سازمانها، ریسک، شباهتهای بین سازمانی، شباهتهای فردی، زیرساخت فنی و رهبـری، اثر منفی بر اشتراک دانش دارند.
۲-۱۳٫ چارچوب نظری تحقیق:
شرکتهای متعددی در جستجوی مدیریت مؤثر دانش خود، به منظور تبدیل دانش به مزیت رقابتی میباشند. برای حصول اطمینان از اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش، موضوع مهم چگونگی انتخاب یک استراتژی مدیریت دانش مطلوب در شرکت میباشد تا بتوان نیاز به انتخاب اثر بخش ترین نوع استراتژی مدیریت دانش را برآورده نمود. ضرورت شناخت عوامل مؤثر بر انتخاب نوع استراتژی مناسب مدیریت دانش بیش از پیش آشکار شده است. بهرهگیری درست از دانش میتوان همافزایی مناسبی در سازمان ایجاد نماید که منجر به چابکی سازمان میگردد. قبل از پیادهسازی مدیریت دانش باید نسبت به عوامل مؤثر بر آن آگاهی کافی داشت. لذا شناخت و درک روشنی از این عوامل و میزان تأثیر آن ها، مدیران دانش را در اجرای هر چه بهتر برنامههای مدیریت دانش یاری میکند. از این رو با توجه به اهمیت و نقش انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش سازمانها، در این پژوهش میکوشیم تا عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش را مورد مطالعه قرار دهیم و مدلی جهت انتخاب مناسب استراتژی مدیریت سازمان بر اساس این عوامل پیشنهاد مینماییم.
فصل سوم: روش تحقیق
مقدمه
از زمانی که فلاسفه یونان قدیم به این واقعیت پی بردند که موضوعات همیشه حقیقت آن گونه نیست که به نظر میرسد معرفت شناسی به عنوان یک علم مورد توجـه قـرار گرفت. در آغاز قرن بیست و یکم هنوز هم پاسخ این سؤالات برای انسـان مـبهم اسـت: ماهیت دانش چیست؟ آیا انسان نسبت به هستی معرفت دارد یا نه و اگـر دارد معرفـت او تا چه حدی قابل اطمینان است؟ انسان چگونه میتواند بین مشاهدات خود و جهـان ارتباط برقرار کند؟ اینجاست که فلسفه تحقیق شکل میگیرد و تلاش آگاهانـه انسـان برای دستیابی به حقیقت آغاز میشود. جهانی که در آن زندگی میکنیم با پیشرفت و گسترش روز به روز علم و دانش پیوسته دگرگون میشود. امروزه برای اینکه بتوانیم از امکانات موجود در جامعه بیشتر استفاده کنیم باید خود را با این دگرگونیها و تغییرات هماهنگ کنیم. برای دستیابی به این هماهنگی آشنا شدن با اصول تحقیق و پژوهش یک امر ضروری است. صاحب نظران”روش” را مجموعه شیوههای تدابیری دانستهاند که برای شناخت حقیقت و برکناری از خطا بکار برده میشود و در تعریف دیگر از روش آمده است: روش به معنای جستجو، طریقه انجام کاری و ترتیب و تنظیم کار فکری است و مقصود از آن عبارت است از مجموعه شیوهها و تدابیر که برای شناخت حقیقت وبر کناری از خطا بکار رود. “تحقیق” تحقیق به معنی پژوهش، ثابت کردن، رسیدگی وارسی کردن به مطلب رسیدن است و منظور از آن در علوم اجتماعی: عبارت از تلاش در جهت شناخت و پی بردن واقعیتها بررسی و یا اثبات فرضیه است. به بیان دیگرتحقیق عبارت از مجموعه اقدامات است که به کمک مشاهدات در جهان ظاهری برای کشف قسمت از مشخصات جهان حقیقی انجام میگیرد. در ادامهٔ این فصل، روششناسی تحقیق شامل روش تحقیق، جامعه و نمونه آماری، روش جمع آوری اطلاعات، و روش تجزیهوتحلیل اطلاعات ارائه شده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۳-۱٫ روش تحقیق:
روشهای تحقیق عبارت است از کلیه وسایل و مراحل جمع آوری منظم اطلاعات و شیوه تحلیل منطقی آن ها برای نیل به یک هدف است. این هدف بهطور کلی کشف حقایق است به همین جهت اصولی کلی آن در کلیه علوم یکسان میباشد. (خاکی،۱۳۸۲)
۳-۲٫ انواع طبقه بندی روش تحقیق:
تحقیق را به شیوههای مختلف و از نقطه نظرهای متفاوت طبقه بندی نمودهاند، که در ذیل برخی از این دسته بندیها به اختصار تشریح مینماییم:
۳-۲-۱٫ انواع تحقیق براساس غایت و هدف:
در تقسیم بندی تحقیق براساس هدف، اختلاف نظر بین نویسندگان رشتههای مختلف وجود دارد. عده ای در این تقسیم بندی به دو نوع تحقیق کاربردی و بنیادی معتقدند. برخی محققین دیگر در این تقسیمبندی انواع تحقیق را به سه دسته تقسیم نمودهاند. البته باید توجه داشت که نویسندگان گروه دوم که معتقد به سه نوع تحقیق هستند، تنها یک نوع روش تحقیق به دو نوع تحقیق گروه اول افزودهاند، یعنی تمامی نویسندگان در این تقسیمبندی در دو روش بنیادی و کاربردی مشترکاند و اجماع نظر دارند. مثلاً برخی به تحقیق عملیاتی تأکید دارند (دانایی فرد و همکاران، ۱۳۸۳)، عدهای بر تحقیق و توسعه تأکید دارند (بازرگان،۱۳۸۷) و عدهای بر تحقیق ارزیابی تأکید دارند که ذیلاً هر یک از آن ها تشریح میشوند:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
بنیادی: هدف آن در مرحله اول حل مشکل اجرایی نیست، بلکه یافتن پاسخ برای پرسش علمی است. البته ممکن است نتایج این تحقیق در مراحل بعدی برای امور اجرایی به کار رود، اما در ابتدای امر، هدف آن گسترش نظریهها از طریق کشف ویژگیهای عمومی و یا مشترک پدیدهها یا اصول کلی آن ها است. تحقیقات بنیادی، نظریهها را بررسی کرده، آن ها را تأیید، تعدیل یا رد میکنند. با تبیین روابط میان پدیدهها، تحقیق بنیادی به کشف قوانین و اصول علمی میپردازد. با این اهداف، تحقیقات بنیادی درصدد توسعه ی مجموعه دانستههای موجود درباره ی اصول و قوانین علمی است. این نوع تحقیقات نتیجه گرا بوده و در رابطه با نیازهای تصمیمگیری انجام نمیشود. در تحقیق بنیادی، موارد و جنبههای کاربردی تحقیق در مسائل واقعی و استفاده علمی از نتایج تحقیق کمتر مورد توجه محقق است. مجموعه ی اصول و قواعد حاصل از نتایج تحقیقات بنیادی در هر رشته، پایههای دانش بشر را به وجود میآورند که ممکن است به تدوین نظریههای علمی برای تبیین پدیدهها منتهی شوند. یافتههای تحقیق بنیادی اغلب به عنوان پایههای تحقیق کاربردی مورد استفاده قرار میگیرند.
کاربردی: آن است که نتایج آن برای تسهیل عملیات اجرایی و یا حل مشکلات به کار میرود، مسائل و مشکلاتی که به طور معمول در بلند مدت باید حل شوند. هدف این تحقیق رشد و بهتر کردن یک محصول یا روال یک خدمت و به طور خلاصه آزمون مفاهیم نظری و مجرد در موقعیتهای واقعی است. اصول و روشهای انجام تحقیق کاربردی همانند تحقیق بنیادی است، بدین معنا که در اینجا نیز افراد مورد مطالعه به روش تصادفی انتخاب میشوند و نتایج حاصل از تحقیق در مورد گروه نمونه، به جامعهای که نمونه از آن انتخاب شده است، بر اساس همان اصول تحقیق بنیادی تعمیم مییابد. تفاوت اصلی تحقیق کاربردی با تحقیق بنیادی در این است که هدف محقق از تحقیق کاربردی، دستیابی به اصول و قواعدی است که در موقعیتهای واقعی و علمی به کار بسته میشوند و به کارآیی روشهای اجرایی کمک میکنند. در حقیقت میتوان گفت هدف تحقیقات کاربردی، توسعه ی دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. به عبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت میشود.
عملیاتی: برای مسائل و مشکلاتی به کار میرود که در کوتاه مدت باید حل شوند.
ارزیابی: وقتی تحقیقی برای بررسی و ارزیابی اثرات توصیههای تحقیقات کاربردی انجام میشود، آن را پژوهش ارزیابی مینامند.
تحقیق و توسعه: عبارت است از فعالیتهای تحقیقاتی سیستماتیک که با هدف تولید مواد و تکنولوژی جدید، به کارگیری روشها و خدمات جدید و بهبود اساسی در تولید بر مبنای نتایج به دست آمده از تحقیقات و تجربیات کاربردی، انجام میشود (پرهیزگار و همکاران،۱۳۹۰).
تحقیق حاضر از نظر هدف تحقیق از نوع کاربردی میباشد.
۳-۲-۲٫ انواع تحقیق از نظر رویکرد:
ماهیت یک تحقیق بستگی به روشهای انجام گرفته در انجام آن تحقیق دارد. این روشها نیز متأثر از پارادایمها و استراتژیهای تحقیق هستند که رویکرد یک تحقیق را مشخص میکند. رویکردها و روشهای متناظر برای انجام تحقیق، بایستی متناسب با پارادایمها و استراتژیهای تحقیق تبیین شوند. عموماً رویکرد یک تحقیق یا کمی است (مثل روشهای توصیفی، تجربی، علّی و…) یا کیفی است (مثل روشهای مطالعه موردی، تئوری مفهوم سازی و…) و یا ترکیبی از کمی و کیفی (مثل اقدام پژوهی، تحقیق مشارکتی) (احمدی نهایی، ۱۳۸۶، ص ۳۲).
یکی از روشهای تحقیق که به ویژه در چند دهه اخیر مورد استفاده زیادی پیدا کرده است، تحقیق کیفی است. واژه تحقیق کیفی دامنه وسیعی از روشهای تحقیق را در بر میگیرد. اریکسون تعریفی ارائه داده است که به محققان و دانشجویان کمک میکند تا آنچه را که فرایند تحقیق کیفی است بهتر بشناسند. وی تحقیق کیفی را دارای چهار ویژگی میداند:
مشارکت عمیق و بلند مدت در یک موقعیت میدانی
ثبت دقیق آنچه در آن موقعیت اتفاق میافتد. این ثبت از طریق یادداشت برداری و دیگر شواهد مستند صورت میگیرد.
تجزیه و تحلیل دادههای میدانی
گزارش نتایج از جمله توصیف، نقل قول و تفسیر دقیق
تحقیق کیفی سه تفاوت مهم با تحقیق کمی دارد: نخست اینکه هر دو روش دارای زیربنای فلسفی متفاوتی از واقعیت هستند. برای محقق کمی، واقعیت عینی است، یعنی خارج از ذهن محقق وجود دارد و هر کسی میتواند آن را مشاهده کند، به سخن دیگر، واقعیت خارج از ذهن وجود دارد. برای محقق کیفی واقعیت مجزایی وجود ندارد. هر مشاهده گری واقعیت را به عنوان بخشی از فرایند تحقیق به وجود میآورد.
واقعیت ذهنی است و تنها در ارتباط با مشاهده گر است که وجود دارد. علاوه بر این، محقق کمی معتقد است که واقعیت را میتوان به اجزاء تشکیل دهنده آن تجزیه کرد و محقق باید دانش کلی خود را از واقعیت با بررسی اجزاء به دست آورد. آر سوی دیگر محقق کیفی فرایند کل را میآزماید و باور دارد که واقعیت کلی است و نمیتوان آن را به اجزایش تقسیم یا تجزیه نمود.
دوم، دو روش برداشت متفاوتی از فرد دارند. محقق کمی باور دارد که تمام انسانها اساساً شبیه هم هستند و رفتارها و احساسات آن ها را میتوان در طبقاتی کلی قرار داد. محقق کیفی معتقد است که انسانها اساساً با یکدیگر متفاوتاند و نمیتوان آن ها را گروه بندی کرد.
سوم، هدف محقق کمی دستیابی به قوانین کلی رفتار انسان است. در مقابل محقق کیفی تلاش میکند تا تبیین ویژهای در مورد یک فرد یا موقعیت خاص ارائه دهد. محققان کمی تلاش میکنند تا در عرض و محققان کیفی میکوشند تا در عمق پیشروی کنند. تفاوت عملی بین این دو روش، در فرایند تحقیق بیشتر آشکار میشود.
تحقیق کیفی دارای چندین مزیت است: در اغلب موارد این تحقیق به محقق اجازه میدهد تا رفتار را در موقعیت طبیعی مورد مطالعه قرار دهد. تکنیکهای کیفی میتوانند عمق شناخت پژوهشگر را از پدیده مورد مطالعه افزایش دهند. این مسأله به ویژه زمانی صحت دارد که قبلاً در زمینه مورد مطالعه، پژوهشی صورت نگرفته باشد. بالاخره اینکه روشهای کیفی دارای انعطاف هستند و به محقق اجازه میدهند تا
زمینههای جدید و جالب را دنبال کنند. البته باید دانست روش کیفی دارای معایبی نیز هست که یکی از مهمترین آن ها این است که، حجم نمونه معمولاً آنقدر کوچک است که به پژوهشگر اجازه تعمیم دادههای جمع آوری شده را به فراتر از نمونه انتخاب شده برای مطالعه خاص نمیدهد (بیابان گرد، ۱۳۸۶، ص ۲۸۸).
تحقیق حاضر از نظر رویکرد تحقیق از نوع کیفی میباشد.
۳-۲-۲-۱٫ ویژگیهای رهیافت کیفی:
کل نگری؛
توجه به بستر و زمینه پژوهش؛
فقدان فرضیه؛
انعطاف و خودجوش بودن؛
ماهیت تعاملی پژوهش؛
استفاده از دادههای کیفی و نمونه گیری غیر تصادفی؛
فلسفه پژوهش (دانایی فرد و همکاران،۱۳۸۳).
۳-۳٫ روش تحقیق با رویکرد کیفی:
نظر به کیفی بودن رویکرد این تحقیق، روش داده بنیاد، استفاده شده است در ذیل به بررسی این روش میپردازیم.
۳-۳-۱٫ نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری):
دو نفر از جامعه شناسان، بارنی گلیسر [۸۷] و استراوس[۸۸]، در سال ۱۹۶۷ میلادی روش گراندد تئوری یا “نظریه داده بنیاد” را به وجود آوردند. روش گراندد تئوری یا نظریه داده بنیاد یک شیوه پژوهش کیفی است که بوسیله آن با بهره گرفتن از یک دسته دادهها، نظریهای تکوین مییابد. بهطوری که این نظریه در یک سطح وسیع، یک فرایند، عمل یا تعامل را تبیین میکند. نظریه حاصل از اجرای چنین روش پژوهشی، نظریهای فرایندی است. وقتی که برای تبیین یک فرایند به یک نظریه نیاز داریم از این روش استفاده میکنیم. وقتی که نظریههای موجود به تبیین چنین فرایندی نمیپردازند، به کمک گراندد تئوری میتوان درباره وقوع این فرایند یا مشکل یا افراد مورد مشاهده یک نظریه را صورت بندی کرد.
برای پژوهشگر تازه کار در تحقیقات کیفی استفاده از این روش شیوهای گام به گام و سیستماتیک برای تحلیل دادهها به دست میدهد. این روش به عنوان شیوهای سیستماتیک از چنان صلابتی برخوردار است که پژوهشگران تحقیق کمی در فرایند پژوهشهای رفتاری مایل به استفاده از آن هستند. فرایند روش نظریه داده بنیاد از ویژگیهایی برخوردار است که از آن جمله میتوان به ماهیت خود – اصلاحی[۸۹]اشاره کرد. در این راستا، پژوهشگر بر اساس تحلیل یک مجموعه از دادهها سمت و سوی تحلیل دسته بعدی دادهها را مییابد.
همچنین در فرایند تحلیل دادهها، پژوهشگر به طور سیستماتیک از رویدادی به رویداد دیگر و از رویدادی به مقوله ای[۹۰] دیگر و از مقوله ای به مقولهها و طبقههای دیگر توجه می کند. بدین سان، پژوهشگر در تمام مدت تحلیل دادهها از نزدیک با دادهها سروکار دارد (استراوس و کوربین، ۱۹۹۰).
بارنی گلیسر و استراوس به نقش توسعه نظریه و اهمیت آن در توجه پژوهشگر در برابر معنی مفهومی بدست آمده از مفاهیم و طبقه بندیها تاکید داشته و معتقدند که نظریه شکل گرفته بایستی: