دوران حاضر را می بایست دوران تحولات اجتماعی و نه کالبدی در شهر قدیم کرمانشاه ارزیابی کرد. این تحولات تغییرات ساختاری در بافت اجتماعی محلات قدیمی را موجب شد و روابط اجتماعی که قرن ها در شهر قدیم شکل گرفته بود یا تضعیف شد و یا از بین رفت, علل عمده تغییرات ساختاری اجتماعی در بافت قدیم را در این دوران می توان به شرح زیر بیان کرد:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

تحولات ساختاری کالبدی در عصر پهلوی.

جنگ و بمباران های هوایی که موجب تخریب شدید بافت قدیم شد و موجبات خالی شدن آنرا فراهم ساخت.

فرسایش شدید کالبدی شهر قدیمی و گسترش بخش های مخروبه در این بخش از شهر.

تداوم بی‌توجهی به شهر قدیمی و نداشتن برنامه مشخص برای بهسازی و نوسازی آن.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

گسترش بی رویه شهر در اراضی اطراف در سالهای بعد از انقلاب و کاهش تراکم مرکز شهر.

اقدامات و مداخلات بی برنامه و غیرتخصصی در سالهای اخیر. (مهندسین مشاورتدبیرشهر۱۳۸۶)

با توجه به آنچه گفته شد شهر تاریخی کرمانشاه هر چند ارزش های تاریخی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی دارد ولی از مشکلات زیادی در حال حاضر رنج می برد، پاره ای از این مشکلات از جمله فرسودگی کالبدی و عدم استحکام بناهای موجود در مقابل زلزله، عدم انطباق کالبدی بافت قدیم با نیازهای امروز،
عکس مرتبط با اقتصاد
عدم تناسب فرهنگی ـ اجتماعی بافت جمعیتی شهر و … وضعیتی بحرانی از مرکز قدیمی شهر در دوره حاضر ترسیم نموده است و بعنوان یکی از چالش های پیش روی شهر کرمانشاه خود را نشان داده است.
عناصر اصلی تعیین کننده شالوده شهر قدیمی کرمانشاه، بازار، محلات مسکونی مراکز اداری و نظامی، مسجد جامع، محور مدرس وسایر محورهای بافت قدیم می باشند که از این دیدگاه شهر قدیم واجد سه بخش عمده از نظر کاربری اراضی بوده است. مرکز حکومتی (کهندژ) بخش داخلی شهر (شارستان) و بخش پیرامونی شهر (ربض)، در این ارتباط در گذشته تفکیک حوزه های عملکردی در شهر و سلسله مراتب فضایی دقیقاً رعایت می‌شد, به نحوی که کاربری اصلی در قسمت قلعه حکومتی, نظامی ـ اداری و محل سکونت حاکم یا والی به همراه ابواب جمعی وی بوده است. در قسمت داخلی شهر عملکرد تجاری در بازار متمرکز بود و فضاهای مذهبی در محدوده مسجد جامع و مساجد اطراف بازار و عملکرد مسکونی در محلات که از طریق گذرگاه های اصلی و فرعی در ارتباط بودند, تعبیه شده بود. در بخش بیرونی شهر, کاربری اراضی بصورت مزارع, باغها و غیره بوده است. بدین ترتیب نظمی عملکردی با توجه به شرایط آنزمان در شهر حکمفرما بوده است و شهر قدیمی به عنوان مجموعه ای هماهنگ و منسجم به عملکرد خود ادامه داده است. این چارچوب ساختاری تا سال ۱۳۰۰ هـ . ش دوام آورد تا اینکه با اولین حرکت‌های جنبش تجددگرایی، همچنین با تغییر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و جهت گیری های جدید اقتصادی و در پی تحولات حکومتی (از قاجار به پهلوی) ، تغییرات شکلی در شهر ایجاد شد. این تغییرات با محتوی جدید. ساختار و نظام خیابان بندی جدید (الگوی غربی و متناسب با نیاز ماشین) بر ساختار محله ای و ارگانیک قدیم تحمیل شد و شالوده فضایی آنرا از هم گسست و سازمان محله ای نیز دچار آسیب جدی گردید. احداث خیابان ها و ایجاد عملکردهای جدید در شهر, همراه با سودآوری زمین و دسترسی سریع سواره در شهر موجب رشد بخش خدمات و گسترش عملکردهای شهری در حاشیه معابر گردید. از این دوره تا سالهای ۱۳۴۰ شهر از طریق تعریض و توسعه معابر جدید رشد نمود و عملکردهای عمده نظامی، خدماتی و صنعتی در حاشیه معابر اصلی شهر و جاده های منتهی به آن موجب توسعه شهر شد. از دهه ۴۰ به بعد شهر تحت تأثیر طرحهای شهرسازی و طرحهای جامع به روشی سیستمی به توسعه خود ادامه داد. این روند تا قبل از پیروزی انقلاب ادامه داشته است. و بافت قدیمی شهر متأثر از تصمیمات شهرسازی (طرحهای جامع) بوده است. بی توجهی به کالبد قدیمی شهر در این دوره مشکلات آنرا جدی ساخت. در بعد از انقلاب تحولات جدید با هجوم به اراضی پیرامون شهر در قالب طرحهای تفکیک اراضی و واگذاری به تعاونی ها چون شهرک های فرهنگیان، کارمندان، وحدت ، تعاون و … آغاز شد و موجب تحولات چشمگیری در بافت قدیمی آن شد و مسئله جنگ و بی توجهی به محلات قدیمی دگرگونی های جمعیتی فراوانی در محلات قدیمی ایجاد نمود. به نحوی که ساکنان قدیمی و اصلی بافت قدیم که از دهه ۴۵ به بعد شروع به تغییر وجا به جایی مساکن خود به سمت اراضی مناسب تر شهر نموده بودند این بار به سرعت بافت را تخلیه نموده و بنابراین در این دوره بافت قدیم دچار فرسودگی شدید شد. شروع مداخلات در بافت قدیم شهر بعد از دوره جنگ سرعت گرفت و در دهه ۷۰ با نگرش جدید به بافت‌های فرسوده و همچنین توجه به میراث قدیم در سطوح ملی، ابتدا موجب شکل‌گیری سازمان های جدید دولتی نظیر سازمان عمران و بهسازی شهری, سازمان میراث فرهنگی و …) شد. و سپس در این دوره محدوده های تاریخی و قدیمی شهر شناسایی و هر محدوده نیز به یکی از سازمانها واگذار شد . هر چند تغییر و تحولی که سازمان های اداری مداخله کننده در بافت قدیم ایجاد نمودند، ولی اقدامات مذکور کار‌ساز نبوده و خود مشکلات زیادی برای بافت تاریخی ایجاد نموده است .
۱-۷-۱۰ مشخصات بافت فرسوده شهر کرمانشاه:
۱-۷-۱۰-۱ محدوده بافت فرسوده
طبق تقسیم بندی مطالعات شرک مشاورین تدبیرشهراین محدوده ۱۱محله را شامل می گرددکه دردوفاز مورد بررسی قرارگرفته اند.درفازاول این محلات عبارتند از: محلات فیض آباد ، حدادعادل ، معلم ، بازار ، حاج محمد تقی و گمرک می باشد جهات جغرافیایی فاز اول مح در بافت قدیمی به شرح زیر می باشد:

 

 

حد شرقی خیابان بنت الهدی و اشک تلخ؛ از چهار راه جلیلی تا سه راه شریعتی.

حد جنوبی خیابان های معلم شرقی و غربی؛ از سه راه شریعتی تا پارک شیرین.

حد غربی خیابانهای افشار طوس و امامی؛ از پارک شیرین تا چهارراه مصطفی امامی.

حد شمالی خیابان های سیلوی کشاورز, از چهار راه جلیلی تا چهارراه مصطفی امامی.

در فاز دوم پنج محله سید جمال الدین شمالی و جنوبی ، کوهساری ، سرچشمه و میدان آزادی مورد بررسی قرارگرفته است .
محدوده قبلی مصوب بافت فرسوده شهر کرمانشاه ۱۰۵۰ هکتار بوده که با بررسی محدوده های پیشنهادی شهرداری به مساحت ۱۷۸ هکتار و در نظر گرفتن شاخص های فرسودگی و تصویب آنها در کمیسیون ماده۵ در تاریخ ۲۴/۱۲/۸۸ مساحت نهایی بافت فرسوده کرمانشاه به ۱۲۲۸ هکتار افزایش یافته است. بافت فرسوده کرمانشاه شامل ۴ گونه به شرح زیر می باشد:

 

 

بافت باارزش تاریخی: (جمعاً به مساحت ۳۷/۳۶۳ هکتار)

بافت میانی با پیشینه شهری: (جمعاً به مساحت ۴۲۱ هکتار)

بافت حاشیهای با پیشینه اسکان غیررسمی: شاطرآباد ۹۸ هکتار، کولی آباد ۷۹ هکتار، جعفر آباد ۱۲۸ هکتار، چمن ۱۲ هکتار، شهرک باهنر (آناهیتا) ۵۴/۱۷ هکتار، باغ ابریشم ۲۹ هکتار، چقاکبود و حکمت آباد ۴/۲۴ هکتار چقا گلان ۱۱ هکتار. (جمعاً به مساحت ۴۰۳ هکتار)

بافت حاشیه ای با پیشینه روستایی: شامل تپه مراد حاصل ۸ هکتار، چقا میرزا ۷/۱۱ هکتار، سراب قنبر ۱/۳ هکتار، حسین آباد ۴/۴ هکتار، چاله چاله ۴/۴ هکتار، سراب سعید ۳ هکتار، قلعه کهنه ۷/۵ هکتار. (جمعاً به مساحت ۳/۴۰ هکتار)

در سال ۱۳۸۶ برای محدوده بافت مرکزی کرمانشاه به مساحت ۲۷۰ هکتار که بخشی از بافت تاریخی محسوب می شود، طی مطالعات مستقلی ضوابط و مقررات تفصیلی تصویب و ابلاغ شده است. (مهندسین مشاورتدبیرشهر۱۳۸۶)
نقشه شماره ۳ : موقعیت محدوده بافت فرسوده درشهرکرمانشاه

نقشه شماره۴ : محدوده بافت فرسوده شهرکرمانشاه

۱-۷-۱۰-۲ مسائل و مشکلات توسعه محدوده و راه حل یابی
محدوده بافت فرسوده شهر کرمانشاه شامل چهارگونه بافت تاریخی، میانی، اسکان غیررسمی و روستایی، دچار مشکلات کالبدی شامل ریزدانگی شدید و نفوذپذیری پایین می باشد و ابنیه موجود عمدتاً به علت عدم رعایت الگوهای مناسب ساخت، ناپایدار است. موارد فوق در کنار وجود گسل های موجود اطراف، خطرهای احتمالی بلایای طبیعی را یادآوری می نماید. از سوی دیگر ضعف اقتصادی ساکنین و ساختار اجتماعی محدوده مشکلاتی را پیش روی فرایند نوسازی ایجاد می نماید که لزوم در نظر گرفتن الگوهای منعطف نوسازی در بافت (برپایه استفاده از پتانسیل های توسعه موجود) را ایجاب می نماید. نگاهی به روند نوسازی در سطح بافت نشان می دهد میزان نوسازی در این حوزه کمتر از میانگین نوسازی در سطح شهر کرمانشاه می باشد که نشانگر وجود مشکلاتی در فرایند نوسازی بافت است.
در این بخش، موانع نوسازی و عمده ترین عوامل فرسودگی در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بررسی می شوند :
۱-عوامل اقتصادی

 

 

عدم وجود زمینه های سرمایه گذاری در داخل بافت اسکان غیررسمی و روستایی.

پایین بودن سطح درآمد و فقر عمومی خانوارها (بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان در ماه).

ارزش پایین قیمت زمین در مقایسه با نواحی اطراف.

ارزش افزوده پایین در بخش ساخت و ساز در محدوده.

نسبت بالای بیکاری جمعیت فعال (۲۱ درصد).

عدم تمایل ساکنین به تجمیع پلاک ها به دلیل شرایط اقتصادی آنان.

محدود و محلی بودن فعالیت های اقتصادی بافت اسکان غیررسمی و روستایی و فقدان جنبه های جذاب برای انجام سرمایه گذاری و توسعه.

عدم دسترسی مناسب ساکنین به وام ها و تسهیلات مسکن: مقررات حاکم بر ساخت و ساز در بخش مسکن و انواع تسهیلات و مشوق ها از عوامل مؤثر بر نوسازی محسوب می شوند. اطلاع رسانی ضعیف و عدم آگاهی خانوارهای ساکن بافت از تسهیلات تشویقی بافت فرسوده، مانع اصلی جذب این منابع می باشد. بوروکراسی حاکم بر فرایند صدور پروانه و مجوزهای ساخت و ساز نیز مانع تسریع در روند نوسازی است.

عدم تمایل بخش عمومی و خصوصی جهت سرمایه گذاری فعالیتی اقتصادی در بافت.

عدم توان ارائه تضمین باز پرداخت وام از طرف ساکنین.

۲-عوامل اجتماعی

 

 

فقدان نهاد اجتماعی خاصی که امکان مشارکت اهالی را فراهم سازد و ایجاد فضای اعتماد و باور نماید.

مشارکت اجتماعی پایین ساکنین.

فقدان حضور نهادهای اجتماعی قوی که بتوان به آنها به عنوان یکی از عوامل مؤثر در نوسازی اتکا کرد و ناکار آمدی نهادهای محلی و تشکل های مردمی در مقیاس خرد.

اعتماد اجتماعی پایین ساکنین به مشارکت با نهادها و دستگاه های دولتی.

پایین بودن سطح مهارت و تخصص و تحصیلات ساکنین.

عدم همکاری سازمان های دولتی ذیربط در تسریع فرایند نوسازی.

پایین بودن سطح امنیت اجتماعی و حضور معتادین و فروش مواد مخدر.

کمبود فضاهای جمعی و گذران اوقات فراغت.

سهم بالای فعالیت سرپرستان خانوار در گروه های شغلی کارگران ساده و رانندگان.

احساس تعلق پایین به مکان به ویژه اسکان غیررسمی به دلیل مهاجر پذیری بالا.

فقر و تراکم بالای جمعیتی و عدم استقبال اهالی از زندگی آپارتمانی.

وجود خاطره منفی و ذهنیت نامناسب نسبت به بافت.

عدم تسری جریان حیات مدنی از بیرون به درون بافت فرسوده.

پاره ای گرایش ها و الگوهای رفتاری مبتنی بر فرار از قانون.

۳-عوامل محیطی و کالبدی

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:06:00 ق.ظ ]