در برخی از گناهان و جرایم‌، ممکن است به واسطه ارتکاب اعمال‌، به آبروی اشخاص‌، خللی وارد شود که در آن موارد نیز‌، جرم دارای جنبه حق الناس می‌باشد‌، مانند جرم قذف که به واسطه آن‌،آبروی افراد در معرض تهدید قرار می‌گیرد‌. توبه در اینگونه موارد نیز‌، عبارت از پشیمانی از گذشته و تصمیم بر عدم تکرار جرم وپذیرفتن اجرای حد قذف است‌. اثر این توبه نیز مربوط به حیات اخروی شخص است‌.
بند دوم‌: توبه حکمی‌
توبه حکمی‌، توبه ای است که بر فرض صحت تحقق آن‌، عدالت و شهادت افراد‌، مورد قبول قرار می‌گیرد که با توجه به نوع معصیت‌،لازم است در باره آن مفصلتر بحث شود‌:
1 – جرم ارتکاب افعال باشد
هر گاه جرم عبارت از ارتکاب افعال باشد‌، مانند فعل زنا‌، لواط‌، سرقت‌، شرب مسکر و…‌، توبه در این موارد عبارت از پشیمانی از گذشته و انجام اعمال صالح است ؛ چنان که در قرآن کریم‌، در آیات بیشماری بر این موارد تصریح شده است‌: در آیه 70 سوره فرقان در این باره آمده است‌: « مگر کسانی که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند‌، پس خداوند اعمال زشت آنها را به نیکیها تبدیل می‌کند‌. »
اگر فرد مرتکب‌، صالح شود ‌، در این صورت‌، توبه اش صحیح است و مدت زمانی که لازم است فرد در آن زمان‌، مرتکب اعمال گذشته نگردد، یکسال است ؛ البته بعضی از فقها مدت آن را شش ماه دانسته اند‌.[26]
که بعد از سپری شدن این مدت‌، عدالت تائب ثابت شده و شهادتش پذیرفته می‌شود‌.
2 – جرم گفتار باشد
از جمله جرایم مهم در این مورد‌، ارتداد وقذف است‌.
گفتار چهارم:احکام توبه
در این گفتار ابتدا به بیان اینکه آیا توبه از واجبات است یا خیر پرداخته؟ ونظر امام خمینی (ره) را در این مورد نقل‌،وبعد این سؤال مطرح می‌شود که آیا توبه باید فورآ انجام شود یا نه؟ونظر شیخ بهایی (ره) رادر این مورد بیان نموده‌،سپس بحثی پیرامون عمومیت توبه داشته ودر آخرهم مراتب توبه را مطرح می‌نمائیم‌.
بند اول ) وجوب
دل انسان در ابتدا مانند صفحه ای سفید وشفاف وعاری از هر نوع آلودگی است‌.رفته رفته با ارتکاب معاصی دردل کدورت ایجاد‌،و هر چه معاصی بیشتر گردد کدورت وسیاهی نیز افزون شده تا جایی که ظلمت تمامی‌آن را فرا می‌گیرد‌.
از آن جایی که روح و جسم انسان امانتی است که از طرف خداوند برای مدت زمانی محدود در این دنیا نزد ما ودیعه گذارده شده وحفظ و ادای امانت نیز از واجبات است لذا خیانت در آن حرام وسزاور کیفر شمرده شده‌،از طرفی چون خداوند رحمتش بر غضبش سبقت گرفته‌، لزومآ راه وروشی را برای زدودن این سیاهی وتبدیل آن به سفیدی به انسان می‌آموزد که هر آینه آدمی‌با تمسک به این روش بتواند خود را از عقوبت این خیانت که در امانت انجام داده برهاند‌. در فرهنگ اسلامی‌این روش خاص «توبه » نام دارد‌.
با این وجود همانگونه که نماز وروزه از واجبات شمرده شده وترک آن موجب عقوبت الهی است توبه نیزاز واجبات است وترک آن میتواند عذاب الهی را به د نبال داشته باشد‌.
از این رو می‌بینیم که خداوند در قرآن در آیات متعددی مؤمنان را برای رسیدن به رستگاری به توبه و بازگشت از گناه فرا می‌خواند‌.در این خصوص در سوره تحریم آیه8 می‌فرماید‌:«یا ایها الذ ین امنو توبوا الی الله توبهَ نصوحآ عسی ربکم ان یکفر سیئا تکم‌….یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید به درگاه خدا توبه نصوح (با خلوص ودوام)کنید باشد که خداوند گناهانتان را محو گرداند‌.»
از این فراخوان قرآن می‌توان استفاده کرد که گناه وخطا مانع رستگاری انسان شده وباید با توبه این مانع را از سر راه برداشت وچون تمامی‌انسانها (به استثناء معصومین «ع») دارای لغزش وخطا می‌باشند عنداللزوم ضرورت وجوب توبه برای از بین بردن گناهان کاملاً روشن می‌گردد‌.
ضرورت وجوب توبه در فرمایشات معصومین علیها السلام نیز دیده می‌شود در این راستا پیامبر (ص) می‌فرمایند‌:
«التائب من الذ نب کمن لا ذَنب لَه یعنی توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده باشد‌.»[27]
فقهای عظام نیز بر این مسئله تآکید ورزیده وآن رااز واجبات مسلم وقطعی می‌دانند‌.
شهید دستغیب (ره)در کتاب توبه در این باره بیا ن می‌دارد‌:
«توبه از گناهان چه کبیره وچه صغیره به اتفاق جمیع علما به حکم عقل واجب است چنانچه محقق طبرسی در تجرید الکلام وعلامه حلی در شرح آن فرموده اند که توبه دفع ضرر می‌شود ودفع ضرر هم عقلآ واجب است‌.»[28]
امام خمینی (ره)در کتاب تحریر الوسیله در شرایط وجوب امر به معروف ونهی از منکر در این رابطه بیان می‌دارد‌:
«توبه کردن از گناه از واجبات است‌،پس اگر مرتکب حرامی‌شود یا واجبی را ترک نماید‌،واجب است فورآ توبه نماید ودر صورتی که توبه کردنش معلوم نباشد واجب است او را امر به توبه نمایند و همچنین است اگردر توبه اش شک باشد یا معلوم باشد که اصرار ندارد‌.نسبت به همان معصیت‌. انکار (امر یا نهی ) واجب نیست لیکن نسبت به ترک توبه‌،واجب است‌.»[29]
همانگونه که ملاحظه شد وجوب توبه امری ضروری و اجتناب ناپذیر است وعلاوه بر قرآن وسنت‌، اتفاق نظر علما وفقها حاکی از وجوب توبه برای فرد گنهکار می‌باشد تا بدین و

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
سیله سلامت روحی وحیات اخروی خود را حفظ نماید‌.
بند دوم ) فوریت
بدون تردید از نظر عقل وشرع بر هر انسانی واجب است که جسم خود را از امراضی که سلامت آن را تهدید می‌کند حفظ نماید‌.
بنابراین دوری از مرض گناهان وخطاهای مهلک که حیات ابدی واخروی انسان راتهدید می‌کند به طریق اولی نه تنها واجب بلکه می‌بایست بدون فوت وقت ودر سریعترین زمان انجام شود‌.
به دیگر سخن می‌توان گفت که رفع ضرر گناهان واجب فوری است وقبل از این که زهر گناهان روح انسان راتباه سازد باید فورآ قیام به توبه نماید‌. سرور آزادگان امام حسین (ع)در این باره می‌فرماید‌:
«پیش از مرگ شتاب کن تا از گناهان بزرگی که در آنی توبه کنی‌.»[30]
همانگونه که ائمه علیهما السلام بر این امر تآکید ورزیده اند فقها ی عظام نیز به تبعیت از معصوم (ع) لزوم فوریت توبه را امری واجب شمرده اند‌.
در این مورد شیخ بهایی درشرح اربعین فرموه است‌:
«شکی در وجوب فوری توبه نیست‌.زیرا گناهان مانند سم های ضرر رساننده به بدن است و چنانچه برخورنده سم واجب است در معالجه شتاب کند تا بدنش هلاک نشود واز بین نرود همچنین بر گنهکار واجب است ترک گناه وسرعت در توبه ی آن‌،تا دینش ضایع نگرد د وگنهکاری که در توبه مسامحه کند وبه وقت دیگر اندازد بین دوخطر بزرگ خود را قرار داده است که اگر از آن سالم بماند به دیگری مبتلا خواهد شد‌.
اول رسیدن مرگ ناگهانی بطوری که از خواب غفلت بیدار نشود…..
دوم آنکه به واسطه پاک نکردن آلودگی خود به گناه به وسیله توبه تاریکی و تیرگی گناهان بر دل زیاده شود تابه حد رین(یعنی چرک)و طبع (مهر شده وبسته می‌گردد به طوری که هیچ حقی را نمی‌فهمد ونمی‌پذیرد) می‌رسد‌.»[31]
بند سوم ) عمومیت
بیماری گناه وعوارض آن‌،همگانی است لیکن درجات آن متفاوت می‌باشد‌،واگر آدمی‌ بخواهد در زندگی بر این بیماری فائق آید‌،می‌بایست با توبه وطلب آمرزش از خداوند خودرا به ساحل عافیت برساند‌.از اینروست که می‌بینیم وجوب توبه برای همه اشخاص در تمام حالات عمومیت پیدا کرده به طوری که می‌توان گفت این حکم از احدی بر داشته نشده است‌.
دایره عمومیت توبه آن قدر وسیع است که بجز خداوند‌،همه بندگان را فرا می‌گیرد‌.حتی معصومین (ع) نیز که مرتکب گناه نمی‌شوند خود را مستغنی از توبه ندانسته اند‌.
در این راستا پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید‌:
«دلم زنگار میزند مگر آنکه در شبانه روز هفتاد بار طلب آمرزش کنم»[32]
ونیز مولی الموحدین حضرت علی (ع)در فرازی از دعای کمیل بیان می‌دارد‌:
«اللهم فاقبل عذری وارحم شدهَ ضُری وفُکنی من شَدِ وثاقی- یعنی ای خدا عذرم رابپذیر وبراین حال پریشانم ترحم فرما واز بند سخت گناهانم رهایی بخش‌.»
وآنجا که حضرت زین العابدین(ع) در مناجات نخستین خمسه عشر (مناجات توبه کنندگان) عرضه می‌دارد‌:« الهی الندم علی الذنب توبهَ فانی وعزتک من النادمین‌. یعنی خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است قسم به عزتت که من از پشیمانانم‌.»[33]
از این روست که ملاحظه می‌شود قرآن مجید در یک خطاب عمومی‌می‌فرماید‌:«وتوبواالی الله جمیعاً‌.»[34] در توضیح این آیه در کتاب الاخلاق می‌خوانیم‌:«هیچ کس از گناه جوارح پاک نیست و اگر گاهی از معصیت جوارح پاک شود به ذنوب قلبی مبتلا خواهد شد‌،واگر از آنها پاک شود از وسوسه شیطان که خیالات متفرقه رابه او تلقین می‌کند تااز یاد خدا غافلش کند خالی نیست واگر از آنها خالی شود دچار غفلت و قصور در شناخت خدا وصفات وآثار او به حسب طاقت خویش می‌باشد‌.
اینها تمامی‌نقص بوده واسبابی دارند‌،وترک این اسباب فقط با اشتغال به اضداد آنها ممکن است‌،یعنی رجوع از یک راه به ضد آن ومنظور از توبه هم رجوع است وهیچ انسانی را نمی‌توان تصور کرد که از نقض خالی باشد‌،آنچه هست در مقدار آن تفاوت دارند ولی در اصل نقص مشترک هستند‌.
نکته لازم تذکر این است که گناهان انبیاء واوصیاء مثل ما نیست‌،گناهان ما ترک واجبات وارتکاب محرمات است ولی گناهان آنها غفلت های آنی از یاد دائمی‌خدا واشتغال به مباحات است ‌.
امام صادق(ع) می‌فرماید‌:رسول خدا(ص)در شبانه روز صد بار توبه و استغفار می‌کرد بدون آنکه گناهی کرده باشد‌.واین باب شریفی است که ازآن معنای اعتراف انبیاء وائمه (ع) به گناه و سرگریه و زاری ایشان فهمیده می‌شود‌.[35]
نتیجه ای که از بحث عمومیت توبه می‌توان گرفت این است که بجز خداوند‌،همه بندگان دارای نوعی لغزش وخطا بوده ونیازمند توبه می‌باشد لذا وجوب توبه برای همه افراد عمومیت دارد‌.
بند چهارم )مراتب
هر کس در هر حد از معرفت وعبودیت و شکر گذاری که باشد یقیناً آ ن طور که سزاور حضرت حق جل اعلی است نخواهد بود‌،زیرا در رسیدن به مقام قرب خداوندی حدی نیست وآنهایی که هیچ آلودگی به گناه نداشته باشند در همان مقام معرفت وحال و عبادت که هستند‌.یقیناً بالاتر از آن‌،مقام وحالی خواهد بود که مقام وحال فعلی نسبت به آن ذنب است وهمچنین در هر حالی از ذکر و حدی از قرب هم که باشند باز بالاتر از آن مقامی‌است که باید خ
ود را به آن برسانند‌.
بنا به آنچه گفته شد توبه را مراتبی خواهد بود‌،در کتاب مصباح الشریعه از قول امام صادق (ع) نقل شده که می‌فرماید‌:
«توبه ریسمان خداوند و مدد عنایت اوست وبنده را چاره ای نیست که در هر حال به توبه اش ادامه دهد وهر گروه از بندگان را توبه ای است مخصوص آن گروه‌،پس توبه ی پیامبران از آن است که در باطن واندرونشان اظطرابی یابند واز آن توبه کنند و توبه انبیاء از کدورات خطورات قلبیه است وتوبه اصفیاء از نفس کشیدن است توبه می‌کنند وتوبه خواص از مشغول شدن به غیر خداست وتوبه عوام از گناهان است‌.»[36]
بنا به آنچه شرحش گذشت به دیگر سخن می‌توان گفت توبه انبیاء واصفیاء و افراد خاص واجب شرعی نیست بلکه وجوب آن وجوب شرطی است یعنی کسی که می‌خواهد پا بر بساط قرب حضرت معبود نهد وبه مقام محمود برسد باید ازآنها نیز توبه کند و وجوب آن برای کسی است که وصول به مراتب عالی وارجمند را طالب می‌باشد‌.اما توبه عوام‌،توبه از گناهان است اعم از صغیره وکبیره وچون گناه خلاف دستور خداوند است لذا بر گشت از آن واجب شرعی است و چنانچه فردی ازآن گناها ن توبه ننماید مستحق عذاب و کیفر خواهد شد‌.
در کتاب توبه انقلابی درونی علیه خویش به نقل از خواجه عبدالله انصاری مراتب توبه را سه عنوان نموده است:
«توبه مطیع‌،توبه عاصی‌،توبه عارف‌،توبه مطیع از بسیار دیدن طاعت‌، توبه عاصی از کم دیدن معصیت وتوبه عارف از نسیان منت‌.
بسیار دیدن طاعت را سه نشان است‌:یکی خود رابه کردار خود ناجی دیدن‌،دیگر مقصران را به چشم خاری نگریستن و سیم عیب کردار خود راباز جستن‌.
و اندک دیدن معصیت راسه نشان است‌:یکی خود رامستحق آمرزش دیدن‌، دیگر بر اضرار آرام گرفتن و سیم با بدان الفت داشتن‌.
ونسیان منت راسه نشان است‌:چشم احتقا رازخود بر گرفتن‌،وحال خود را قیمت نهادن واز شادی آشنایی فرو استادن‌.»[37]
مبحث دوم‌: توبه در منابع فقهی
گفتار اول‌: توبه در کتاب
بند اول ) اهمیت توبه
در قرآن توبه از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد و در آیات متعددی از آن سخن به میان آمده است‌. به طوری که «واژه توبه و مشتقات آن نود و دوبار و کلمه استغفار و مشتقات آن چهل و پنج مرتبه ذکر شده است و در آیات متعدد دیگری نیز بدون ذکر این واژه ها به این مسئله اشاره شده است‌.»[38]
این اهمیت زمانی به اوج خود می‌رسد که سوره ای از قرآن نیز به این نام مزین می‌گردد‌.
در خصوص علت نامگذاری این سوره بنام توبه چنین بیان شده است که‌:
«اولاً‌: کلمه توبه در این سوره با اشتقاقات مختلف هفده بار بکار رفته است و شانزده آیه توبه وجود دارد‌.
ثانیاً‌: دو جریان مهم پذیرفته شدن توبه یاران رسول خدا (ص) بیان شده است که در سال نهم هجری در حضور پیامبر (ص) در جنگ تبوک شرکت کرده بودند ولی در بحبوحۀ جنگ‌،تزلزل و قصد انصراف جنگ در دل بعضی از آنها خطور کرد سپس از این قصد و عمل منصرف شده و توبه کردند خداوند هم توبه آنها را پذیرفت و این مژده را با آیه لقد تاب الله النبی و المها جرین الانصار‌…..به آنها ابلاغ فرمود.
دومی‌در آیه 118 جریان پذریرفته شدن توبه سه نفر از مسلمانان که به بهانه واهی و شرکت در جنگ تبوک تخلف ورزیده و اینعمل باعث شد که همه افراد مدینه حتی همسر و فرزندانشان با آنها قطع رابطه کرده و آنها را در محاصره سیاسی و اجتماعی قرار دادند بطوری که زندگی برایشان تنگ گردید بدین جهت روی به درگاه خدا آورده و با توسل به رسول خدا (ص) توبه نموده و پس از گذشت پنجاه روز پذیرش توبه آنها با آیه 118 و علی الثلاثه الذین خلفوا‌….به آنها بشارت داده شد‌.»[39]
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
علاوه بر این دو مورد‌،موارد دیگری درباره آمرزش گناهان مومنان و پذیرفته شدن توبه آنان در این سوره آمده است بعلت رعایت اختصار از ذکر بقیه موارد خودداری می‌شود‌.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:16:00 ق.ظ ]