اول: اقسام تعهد اصلی
تعهدات اصلی طرفین بر حسب هر عقد و قراردادی متفاوت خواهد بود برای مثال در عقد بیع که بارزترین نمونه عقود معوض است تعهدات اصلی فروشنده را می توان تعهد به انتقال مالکیت مبیع ، تعهد به تسلیم مبیع به مشتری و تعهد به عدم تعدی و تفریط در مبیع بیان نمود در مقابل تعهد خریدار به پرداخت ثمن بیع ، تحویل گرفتن مبیع و عدم تعدی و تفریط در ثمن معامله را از تعهدات اصلی نام برده دانست. یا در عقد اجاره تکالیفی که موجر در اثر عقد اجاره پیدا می کند در سه تعهد اصلی خلاصه می شود که عبارت اند از[۹۳]:
۱-تسلیم مورد اجاره
۲-انجام تعمیرات و تحمل مخارج مورد اجاره
۳-خودداری از تغییراتی که با مقصود از استیجار منافی باشد
در سمت مقابل نیز می توان تعهدات زیر را به عنوان تعهدات اصلی حاصل از عقد اجاره نسبت به مستأجر قلمداد کرد. تعهد پرداخت اجاره بها در موعد مقرر ،تغیییر ندادن منفعت مورد اجاره و نیز خودداری از تعدی و تفریط نسبت به عین مستأجره.
بنابراین همچنانکه ملاحظه می گردد بر حسب اینکه عقد و قرارداد ما تفوت تفاوت می کند تعهدات اصلی حاصل از آنها نیز تفاوت خواهد کرد. بنابراین تعهدات اصلی حاصل از قراردادها ثابت نبوده و از عقدی به عقد دیگر تعهدات اصلی حاصل از آن نیز تفاوت خواهد کرد بنظر می رسد که احصاء و شمارش تعهدات اصلی حاصل از قراردادها با توجه به تنوع و گوناگونی قراردادها امری بعید می باشد.
اما آنچه در این قسمت مهم بنظر می رسد ارئه معیاری است برای اینکه در هر قراردادی چگونه تعهدات اصلی را در مورد شناسایی قرار دهیم بنظر می رسد که برای این امر بایستی قصد طرفین و اهداف اساسی آنها از انعقاد قرارداد و اوضاع و احوال پیرامون قراراداد و عرف معاملاتی در زمینه قراردادی خاص را باید از عوامل اساسی تشخیص تعهدات اصلی مدنظر قرار دهیم.
۲-تعهدات تبعی
تعهد تبعی تعهدی است که در حدوث خود از تعهد دیگری که تعهد اصلی است پیروی می کند.[۹۴] این تعهد از جهت انشاء استقلالی ندارد به این معنی که بر خلاف عقد اصلی مستقلا انشاء نمی شود بلکه در مرحله پیدایش تابع قرارداد اصلی است که تعهد نیز ضمن آن مندرج گردیده است. بنابراین تعهدات تبیعی خارج از ارکان عقد بوده در حقیقت از قرارداد اصلی کسب اعتبار و نفوذ می کنند.
اول-اقسام تعهدات تبعی (فرعی)
از جمله مهم ترین تعهدات فرعی که در قانون مدنی به طور مشخص مورد توحه قرار گرفته اند ، شروط ضمن عقد می باشند این شروط سه قسم می باشند : ۱-شرط نتیجه ۲-شرط صفت ۳-شرط فعل.
-شرط صفت
شرط صفت شرطی است که موضوع آن صفتی از اوصاف مورد معامله می باشد که این مورد معامله یک عین خارجی است. بنابر این در مورد شرط صفت دو نکته بایستی مورد توجه باشد. اول اینکه مورد معامله بایستی معین باشد دوم اینکه شرط راجع به صفتی از صفات مورد معامله باشد مثل اینکه خریدار زمینی را به شرط آنکه دارای ۵۰ متر عرض و ۱۰۰ متر طول باشد خریداری کند. در این مثال مبیع عین خارجی است و موضوع شرط مساحت است که از اوصاف کمی زمین است.[۹۵] مطابق ماده ۲۳۴ ق.م «شرط صفت عبارت است از راجع به کیفیت یا کیمیت مورد معامله» مراد از شرط راجع به کیفیت شرطی است که موضوع آن وصفی از اوصاف و عوارض مورد معامله است مثل شرط راجع به جنس ،رنگ، بو و … و مراد از شرط راجع به کمیت شرطی است که موضوع آن مقدار مورد معامله از حیث مساحت ،وزن و عدد می باشد.
در مورد شرط راجع به کمیت باید گفت که قید مقدار در مورد معامله به دو صورت انجام می گیرد، اول اینکه قید مقدار فقط به عنوان وصف مورد معامله است مثل اینکه یک اسب ترکمن مورد معامله قرار گیرد به شرط آنکه ۲۰۰ کیلو باشد.
دوم اینکه شرط علاوه بر جنبه وصفی مقدار مورد معامله را نیز مشخص کند مثل اینکه شخص کومه گندمی را یک صد هزار تومان بفروشد به شرط اینکه ۱۰۰۰ کیلو باشد.[۹۶] در مثال ذکر شده شرط ۱۰۰۰ کیلو بودن علاوه بر اینکه جنبه وصفی دارد جنبه مقداری نیز دارد یعنی میزان تعهد فروشند را نیز مشخص می کند.
-شرط نتیجه
منظور از شرط نتیجه ، شرطی است که مورد آن مقتضی یکی از عقود باشد[۹۷] مثل اینکه در بیع خانه ای شرط شود که خریدار وکیل فروشنده در بیع اتومبیل وی باشد. همچنان که ملاحظه می شود در این مثال مقتضی عقد وکالت به صورت شرط نتیجه در ضمن عقد بیع درج گردیده است به طوری که با تحقق بیع خریدار وکیل فروشنده نیز می گردد. این است که ماده ۲۳۶ ق.م بیان میکند : «شرط نتیجه در صورتی که حصول آن نتیجه موقوف به سبب خاصی نباشد آن تنیجه به نفس اشتراط حاصل می شود.»
-شرط فعل
به موجب ماده ۲۳۴ ق.م :«شرط فعل آن است که اقدام یا عدم اقدم به فعلی بر یکی از متعاملین یا بر شخص خارجی شرط شود.» بر طبق این ماده شرط فعل بر دو قسم است:
الف-شرط فعل مثبت: مثل اینکه در عقد بیع خانه ای فروشنده تعهد نماید که ظرف مدت دو ماه خانه را تعمیر نماید یا اینکه در حیات آن حوض آبی بسازد.
ب-شرط فعل منفی : مثل اینکه مشروط علیه متعهد شود که از انجام عملی خودداری کند که این امتناع می تواند برای یک مدت محدود باشد یا برای یک مدت مستمر. برای مدت محدود ، مثل اینکه موجر به هنگام اجاره دادن مغازه خود به مستآجر تعهد کند که مغازه مجاور آن مغازه را که ملک اوست برای دو سال به شغل مشابه اجاره ندهد. برای مدت مستمر هم مثل اینکه شخصی اتومبیل خود را به همسایه بفروشد به شرط آنکه همسایه سر نیر خود را که بواسطه تعمیرات برداشته مجددا روی دیوار ملک فروشنده نگذارد. (م ۱۲۴ ق.م)
گفتار دوم: اقسام تعهد در حقوق انگلیس
در نظام حقوقی انگلیس تعهدات ناشی از قرارداد را به متعهدات اساسی و غیر اساسی تقسیم کرد که به اختصار بررسی می کنیم.
الف-تعهدات اساسی
از این تعهدات در نظام حقوقی انگلیس به عنوان شروط اساسی[۹۸] یا شروط بنیادی نام برده می شود. در این نظام حقوقی شروط خاصی هستند که نقض آنها به منزله عدم اجرای کامل یک قرارداد می باشد. این شروط اساسی از شروط تضمینی و شروط های مهم تر از آن نیز بنیادی تر هستند و هسته اصلی قرارداد را تشکیل می دهند و به این دلیل شروط معافیت مندرج در قرارداد نمی توانند آنها را تحت تأثیر قرار دهند. به عبارت دیگر اگر در یک قراردادی شرط معافیت هم مهم باشد بار مسئولیت نسبت به نقض اساسی وجود خواهد داشت و این مسئولیت تحت پوشش معافیت قرار نخواهد گرفت. برای مثال اگر قراردادی برای فروش کنده درخت ماهون منعقد گردد تعهد به تحویل کنده ساخته شده از درخت ماهون شرط اساسی قرارداد است و اگر کنده درخت کاج به جای آن تسلیم شود یک عدم اجرای کامل محقق گردیده که هیچ شرط استثناء یا معافیتی نمی تواند آن را تحت تأثیر قرار دهد. هیچ یک از طرفین در یک قرارداد نمی تواند خود را از مسئولیت ناشی از نقض اساسی معاف کند و طرف قرارداد می تواند فقط در زمانی که به تعهدات خود مطابق با قرارداد عمل کرده ، از حمایت شرط معافیت بهره مند گردد نه در زمانی که از قرارداد خود تخطی کرده است و تخلفی مرتکب شده است که به ریشه و اساس قرارداد لطمه وارد می سازد. از این رو برای مثال اگر افرادی که مسئول قسمت انبار راه آهن هستند به افراد غیر مجاز اجازه دهند که وارد آنجا شده و چمدان ودیعه گذار را بدون برگ تودیع به انبار بردارند این امر یک نقص اساسی است و راه آهن نیز بوسیله ی شروط معافیتی که چنین ضرر یا تسلیم ناشایستی را مقرر می کند مورد حمایت نخواهد بود. با وجود اینکه ممکن است در قرارداد شروط محدودکننده یا توسعه دهنده مسئولیت طرفین وجود داشته باشد اما این شروط نمی توانند مسئولیت ناشی از نقض بنیادی را از بین ببرند.[۹۹]
ب-تعهدات تبعی (غیر اساسی) در حقوق انگلیس
در این قسمت نیز همچنانکه در نظام حقوقی کشور ما یک قسمت مهم از تعهدات تبعی را تحت عنوان شروط ضمن عقد مورد بررسی قرار دهیم این بحث را در حقوق انگلیس نیز در قالب شروط ضمن عقد مورد بررسی قرار می دهیم تا به آنچه هدف ما از بررسی این تعهدات است برسیم. در این نظام حقوقی شروط ضمن عقد در یک شیوه که در قانون بیع کالای انگلیس مصوب ۱۹۷۹ منعکس است به دو دسته شروط مهم[۱۰۰] یا غیرمهم[۱۰۱] (یا شروط اصلی و فرعی) تقسیم بندی شده اند. این شروط می توانند صریح یا ضمنی باشند که مراد از شروط صریح آن شروطی است که توسط طرفین قرارداد به صراحت در آن گنجانده می شوند[۱۰۲] و در حالی که شروط تلویحی (ضمنی) بوسیله طرفین یا دادگاه و یا توسط قوانین و مقررات در قراردادها گنجانده می شوند. هر گاه یکی از این شروط مورد نقض واقع شود شیوه دادگاه برای کشف اینکه شروط از کدام نوع بوده اند از ماهیت قرارداد ، قصد ابراز شده ای طرفین و یا آثار نقض بدست می آید.[۱۰۳] در این قسمت به بررسی شروط ضمن عقد طبق قانون ذکر شده می پردازیم.
-شرط مهم
در نظام حقوقی انگلیس یک شط مهم به عنوان یک تعهد یا اظهار یک حقیقت تعریف می شود که شرط اساسی قرارداد را تشکیل می دهد. در معنای معمول یا شرط مهم ، تعهدی اساسی است که در یک قرارداد یکی از طرفین متعهد می شود که به خوبی آن را انجام می دهد. مثالی از اظهار حقیقت که یک شرط اصلی در قرارداد را تشکیل می دهد. موردی است که در قرارداد اجاره ی کشتی اظهار می شود کشتی که در کدام بندر است. یعنی در حین انعقاد قرارداد اجاره ، اظهار این مطلب که کشتی در چه محلی مستقر است به عنوان شرط مهم تلقی شده است مانند اینکه در حین ، عقد اجاره کشتی به عنوان شرط اظهار شود که کشتی در بندر آمستردام است که این امر یعنی در بندر آمستردام بودن به عنوان اظهار یک حقیقت که شرط مهمی باشد تلقی شده است، نمونه ای از تعهد هم که به عنوان شرط مهم تلقی شده است موردی است که تعهد می شود که کشتی تا موعد معینی جهت بارگیری به بندر ارسال می گردد ولی در موعد معین ارسال کشتی به عمل نیامده و مثلا چند روز بعد از موعد کشتی ارسال شود که در این مورد نیز تعهد به ارسال کشتی جهت بارگیری تا موعد معین به عنوان یک شرط مهم می باشد. در قانون بیع انگلیس[۱۰۴] نیز نمونه های از شرط مهم آمده است که دو نمونه در زیر آورده می شود.
اول) در مورد کالای که با توصیف مبادله می شود مطابق ماده ۱۳ قانون مذکور کالا باید با توصیف به عمل آمده در قرارداد منطبق باشد این شرط ضمنی از جمله ی شروط مهم می باشد. با این وجود زمانی این شرط اعمال می شود که خربدار به این توصیف اتکا کرده باشد[۱۰۵] و چنانچه خریدار به آن وصف اتکا نکرده باشد مثل اینکه خود کالا را پسندیده و خریداری کرده باشد این قاعده اعمال نمی شود.
دوم) طبق بند دوم از ماده ۱۴ قانون بیع کالای انگلیس ، در بیع های تجاری یا آنجا که فروشنده در روند تجارت خود معاملاتی را منعقد می کند این شرط ضمنی وجود دارد که کالا دارای کیفیت تجاری می باشد این شرط نیز جزو شروط مهم محسوب می شود و زمانی قابل اعمال است که فروشنده بوسیله اعلام عیوب کالاها آن را استثناء نکرده باشد و یا اینکه خربدار کالا را بدون بررسی آنها خریداری کرده باشد[۱۰۶]. لیکن اگر خریدار کالاها را بررسی نموده به نحوی که عیب موجود در کالا بوسیله آن بررسی می بایست روشن می گردید در این صورت این شرط منتفی خواهد بود.
-شرط غیرمهم[۱۰۷] (فرعی)
این شرط برخلاف شرط مهم جنبه اساسی ندارد بلکه نسبت به آن شرط از اهمیت کمتری برخوردار است یک شرط غیر مهم اظهار صریح یا ضمنی امری است که یک طرف تعهد می کند که آن امر قسمتی از تعهد باشد با ملاحظه اینکه آن قسمت از قرارداد نسبت به هدف اصلی قرارداد ، جنبه فرعی دارد.[۱۰۸]
در تعریف دیگری گفته شده است که معنی واقعی شرط غیر مهم در حقوق انگلیس توافقی است که به مورد معامله در یک قرارداد اشاره دارد اما می توان گفت به خودی خود یا به موجب قرارداد قسمت اساسی یک قرارداد نیست و نسبت به هدف اصلی قرارداد جنبه فرعی دارد.
در فرضی که خریدار به اظهار فروشنده اتومبیل مبنی بر اینکه مدت خدمات بعد از فروش آن دو سال خواهد بود اعتماد می کند و بعد از معامله خلاف بودن اظهار فروشنده (که به صورت شرط بیان شده) مشخص می شود و معلوم می گردد این مدت ۱۸ ماه بوده ، نقض یک شرط غیر مهم رخ داده است. یا در فرضی که کالایی خریداری می شود با اعتماد بر اظهار فروشنده مبنی بر اینکه کالا تا مدت معینی ضمانت شده است مثلا تا یک سال عیوب ناشی از استعمال متعارف کالایی توسط تولید کننده تحت پوشش قرار گرفته و بعدا معلوم شود که این مدت نه ماه بوده و باز هم چنین شرطی یک شرط غیر مهم می باشد.
گفتار سوم: اقسام تعهد در حقوق آمریکا
در این قسمت به بررسی حقوق آمریکا در خصوص تعهدات قراردادی می پردازیم همچنان که می دانیم در یک قرارداد تعهدات مختلفی ممکن است وجود داشته باشد که از این تعهدات بخشی به عنوان تعهدات اصلی و بقیه تعهدات فرعی می باشند در بررسی تعهدات طرفین قرارداد در نظام حقوقی آمریکا این بحث را با توجه به قانون متحد الشکل تجاری[۱۰۹] به عمل خواهیم آورد. در بخش مربوط به تعهدات اصلی طرفین به تعهدات کلی طرفین که در ماده ۳۰۱/۲ کد تجاری مذکور منعکس است می پردازیم چرا که تعهدات اصلی هر یک از خریدار و فروشنده در یک قرارداد بیع در آن بیان گردیده است[۱۱۰]. و در بخش مربوط به تعهدات فرعی به شروط ضمنی مورد بحث در قانون تجاری مذکور خواهیم پرداخت.
الف-تعهد اصلی
می دانیم که مهم ترین تعهد فروشنده در یک قرارداد بیع انتقال مالکیت کالای مورد معامله است. در مقابل ایت تعهد فروشنده ، خریدار نیز تعهدی در سمت مقابل آن بر عهده دارد و این تعهد عبارت از این است که ثمن کالای مورد معامله را به فروشنده پرداخت نماید. همچنین تعهد اصلی دیگر فروشنده در قرارداد بیع عبارت است از اینکه کالایی را که مالکیت آن را منتقل نموده به خریدار تسلیم نماید. در مقابل خریدار نیز مکلف است که کالاهایی را که فروشنده برای او ارسال کرده است تحویل گرفته و ثمن آنها را به فروشنده تسلیم نماید. این تعهدات در قرارداد بیع از تعهدات اساسی خریدار و فروشنده می باشد. برای مثال در فرضی که یک خریدار ایرانی کالایی را از یک تاجر آمریکایی خریداری می کند مثل اینکه یکصد دستگاه یخچال جنرال را از تاجر آمریکایی می خرد در این مثال تعهدات تاجر آمریکایی که از تعهدات اصلی او محسوب می شوند عبارت است از اینکه اولا مالکیت کالاهای مذکور را به خریدار ایرانی منتقل کند. ثانیا کالاهای فروخته شده را طبق شرایط مقرر بین طرفین تسلیم خریدار نماید. خریدار نیز متعهد است که ثمن مقرر بین طرفین را بر طبق توافق پرداخت نموده و به موقع طبق ترتیبی که معین شده کالاهای خریداری شده را تحویل بگیرد. ماده ۳۰۱/۲ قانون متحد الشکل تجاری در این مورد مقرر می دارد : «تعهد فروشنده عبارت است از انتقال مالکیت و تحویل کالاها و تعهد خریدار عبارت است از اینکه کالاها را قبول کرده و طبق قرارداد قیمت آنها را بپردازد»
ب-تعهدات فرعی
در این بخش به بررسی شروطی که در ضمن قرارداد می آیند می پردازیم و این بررسی را در نظام حقوقی آمریکا با توجه به قانون متحدالشکل تجاری آن کشور ادامه می دهیم.
طبق قانون مذکور فروشنده می تواند از شروط فرعی در قراردادها استفاده کند که مهم ترین این شروط عبارت اند از:
۱-شرط فرعی صریح ۲- شرط فرعی ضمنی قابلیت بازرگانی ۳-شزط مناسب بودن برای هدف خاص[۱۱۱]
در این قسمت شروط مذکور را به ترتیب مورد بررسی قرار می دهیم.
اول-شروط فرعی صریح
شرط صریح عبارت است از تعهد روشن و نه تلویحی و با ضمانت این امر توسط فروشنده که کالای کیفیت به خصوصی را خواهد داشت. بند الف قسمت یک ماده ۲۳۱/۲ قانون متحد الشکل تجاری مقرر می دارد:«هر گونه تأیید امر موضوعی یا تعهد فروشنده در مقابل خریدار که مربوط به کالاها بوده و بخشی از اساس معامله است،شرط غیر مهم صریحی ایجاد می کند که کالاها مطابق با ابن تأیید یا تعهد خواهند بود.»
شروط فرعی صحیح می توانند به اشکال زیر در قرارداد مورد تعهد قرار گیرند[۱۱۲].
الف) وصف و بیان اوصاف کالا می تواند یک شرط صریح باشد. مثلا صورت حساب فروش صادر شده توسط جواهر فروش به خریدار حاوی عبارت زیر است:
«سه حلقه طلای سفید تمام عیار» ایت عبارت در بر گیرنده این شرط صریح می باشد که حلقه از طلای سفید با خصوصیات فوق می باشد.
ب) اگر خریدار مدل یا نمونه ای را نشان دهد این امر معمولا به منزله شرط صریح خواهد بود که بقیه کالاها مطابق با مدل با نمونه باشند.
ج) اغراق کردن ؛ اگر فروشنده به وضوح اغراق کند یا اینکه عقیده ی خودش را به صراحت بیان کند در این صورت حکم نمی شود که او شرط صریحی را در قرارداد قرار داده است. برای مثال اظهار فروشنده یک ماشین دست دوم مبنی بر اینکه این ماشین دست اول است صرف اغراق است نه اینکه شرط صریح، اما اگر چنین بیان شود که این ماشین در ۳۰ مایل رانندگی شهری یک گالن مصرف دارد این امر به منزله یک شرط صریح می باشد.
دوم-شرط ضمنی قابلیت بازرگانی[۱۱۳]
در مورد این شرط باید گفت مهم ترین شرط غیر مهم مقرر شده در قانون متحد الشکل تجاری شرط ضمنی قابلیت بازرگانی است. بخش اول ماده ۳۱۴/۲ قانون مذکور بیان می کند: «جز در مورد استثنا یا اصلاح چنین شزطی در صورتی که فروشنده ، تاجر نوع به خصوصی از کالا باشد، این شرط ضمنی در خصوص کالاهای مورد معامله وجود دارد که آنها دارای قابلیت بازرگانی می باشند.»
در این قسمت به بررسی معنای قابلیت بازرگانی و نحوه ارائه این شرط می پردازیم.
الف- معنی قابلیت بازرگانی
معنی دقیق از قابلیت بازرگانی وجود ندارد. معنی بسیار مهم آن این است که کالاها باید برای اهداف معمولی و متعارفی که چنین کالایی مورد استفاده قرار می گیرند مناسب باشد.[۱۱۴] (قسمت C بند ۲ ماده ۲۱۴/۲ ucc) برای مثال فروشنده یک اتومبیل جدید به خریدار می فروشد ، در نتیجه ی عیب ناشی از تولید ، اتومبیل نمی تواند بیش از ۲۵ مایل در ساعت حرکت کند. این اتومبیل ها به طور کلی برای رانندگی با سرعت بالا در بزرگ راها فروخته می شوند. این امر نقض شرط تلویحی قابلیت بازرگانی می باشد. اگرچه فروشنده هرگز تعهد به سرعت خاصی نکرده باشد.
ب) نحوه ارائه شرط قابلیت بازرگانی
این شرط معمولا بر عهده فروشنده کالا قرار می گیرد مگر اینکه از طرف فروشنده به وسیله عدم پذیرش آن طبق شرایط مقرر در قانون متحد الشکل تجاری استثناء شده باشد.
ج-شرط مناسب بودن برای هدف خاص
به طور کلی با توجه به اوضاع و احوال ممکن است که به فروشنده تلویحا شرط شده باشد که کالاها متناسب با هدف خاصی باشند. در این زمینه ماده ۳۱۵/۲ قانون متحد الشکل تجاری مقرر می دارد: «وقتی که فروشنده در زمان انعقاد قرارداد ، دلیلی بر آگاهی از هدف خاصی که به آن منظور کالای مورد نیاز است دارد و خریدار به تشخیص فروشنده برای انتخاب و تهیه کالا اعتماد کرده است این شرط تلویحی وجود دارد که کالاها برای آن چنان هدفی مناسب می باشند»
برای اینکه خریدار بتواند به طور نقض این شرط اقامه دعوا کند سه شرط بایستی وجود داشته باشد:[۱۱۵]

 

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 

این که فروشنده دلیلی برای اطلاع از هدف خریدار داشته باشد یا اینکه

فروشنده دلیلی برای اطلاع از این امر که خریدار به تشخیص یا مهارت او در تأمین کالا اعتماد کرده ،دارد

یا اینکه خریدار فی الواقع و در حقیقت به تخصص و تشخیص فروشنده اعتماد کرده است. در صورتی که خریدار به علامت تجاری خاصی در کالا اصرار دارد این امر نشانگر آن است که او به تخصص و تشخیص فروشنده اتکا نکرده است بنابراین شرط تلویحی مناسب بودن برای هدف خاصی وجود ندارد.

شرط قابلیت بازرگانی و مناسب بودن برای هدف خاص معمولا در قراردادهای فروش کالا به صورت تلویحی وجود دارند هر چند که هیچ تصریحی در مورد آنها به عمل نیامده باشد. مگر اینکه این شروط به طور خاص و مناسب کنار گذاشته شوند.[۱۱۶]

فصل دوم
فصل دوم :تخلف در تعهد و ضمانت اجراهای آن
در این فصل به بررسی حق فسخ در صورت تخلف از انجام تعهدات اصلی و فرعی قراردادی به ترتیب در حقوق ایران و انگلستان و حقوق آمریکا می پردازیم.
مبحث اول: تخلف در تعهد و ضمانت اجرای آن در حقوق ایران
این مبحث در سه گفتار جداگانه به بررسی تخلف در (انجام) تعهد (نقض تعهد) و ضمانت اجراهای آن در عقود معاوضی در تعهدات اصلی و فرعی در حقوق ایران می پردازد.
گفتار اول: تخلف در تعهد
۱-مفهوم تخلف در تعهد

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:15:00 ق.ظ ]