ضعف زیر ساخت های مخابراتی برای هر دو گروه یاد گیرندگان و اساتید قطعا اولین مسئله ای که ارزشیابی فرا گیران را در دانشگاه مجازی به چالش می کشد نبود زیر ساخت های مخابراتی لازم برای تبادل اطلاعات در کشور است .
۲ـ۱۱ـ۲ـ چا لش های مهارتی
عدم آشنایی اعضای هیات علمی با ساختار و فناوری مورد استفاده در دانشگاه مجازی نا کافی بودن تجربه و مهارت و همچنین سرعت پایین تطابق اعضای هیات علمی با آموزش بر خط یکی از مهم ترین مسائل فرا روی دانشگاه مجازی است و در نتیجه ی این عدم آمادگی در برخورد با مسائل و مشکلات بصورت تجربی یا آزمون وخطا عمل می کنند .
۲ـ۱۱ـ۳ـ چالش های اخلاقی
یکی از مهمترین موضوعات رویارویی مدرس نگرانی در مورد شیوه های اخلاقی ارزیابی(بعنوان مثال تقلب ) می باشد (آبوت و همکاران ۲۰۰۰) بنابراین چه یک کلاس سنتی باشد و چه مجازی تقلب های علمی یک موضوع مهم وهمیشگی است (دیک وهمکاران ۲۰۰۳) متذکر شدند در ۱۲ مطالعه ای که انجام دادند ۵ در صد از دانشجویان تقلب می کنند . در دانشگاه مجازی فناوری های موجود امکان تشخیص تقلب در آزمون ها و تمرینات مبتنی بر رایانه و پیشگیری موثر از آن را به دشواری فراهم می نمایند.
وینو گراد (۲۰۰۱ ) بیان می کند که تقلب دانشجویان اینترنتی یکی از موانع بزرگ برای استادانی است که می خواهد در اینترنت تدریس کنند .
۲ـ۱۲ـ بررسی عوامل تاثیر گذار بر تقلب تحصیلی
تقلب یا فریبکاری از پدیده های غیر اخلاقی رایج در نظام های آموزشی است که نظا م های آموزشی از سالیان دور با آن رورو بوده و از بابت آن هزینه های زیادی را متحمل شده اند . این پدیده بعنوان یکی از عوامل مهم تهدید کننده یادگیری فراگیران مطرح و اغلب میان دانشجویان به اندازه فراگیر است که اکثر انها نوعی بی صداقتی تحصیلی را در طول دوران تحصیل خود گزارش نموده اند .
۲ـ۱۳ـ بررسی رابطه تقلب با جنسیت (دختر و پسر)
تقلب در موقعیت های آموزشی اغلب به صورت تقلب در امتحانات و تقلب در تکالیف درسی صورت می گیرد. نتایج پژوهش گروه روانشناسی نشان می دهد میزان تقلب در پسران بیش از دختران می باشد . رایجترین شیوه انجام تقلب در جلسات امتحان نگاه کردن و نوشتن روی کاغذ و رایجترین شیوه تقلب در تکالیف درسی گرفتن تکلیف از هم کلاسی و از اینترنت می باشد.تقلب در امتحانات مانند رونویسی کردن از برگه امتحانی دیگران و اجازه دادن به دیگران برای رونویسی و تقلب در تکالیف درسی مانند استفاده از منابع بر خط غیر معتبر و تحریف بخش منابع و کتاب شناسی براساس آزمون مقایسه میانگین دو گروه مشاهده شد که میانگین تقلب دانشجویان پسربیشتر از میانگین مشارکت در تقلب دختران می باشد در نتیجه تقلب بعنوان متغییر وابسته رابطه معنادار با متغییر مستقل جنسیت دارد.
مطالب زیادی مربوط به تاثیر جنسی روی تقلب علمی یا رفتار متقلبانه وجو دارد و پژوهش های متفاوتی انجام شده و نشان می دهد که تفاوت های جنسیتی در طیف تقلب در آموزش و تحصیل وجود دارند و در زنان احتمال کمتری وجود دارد که تقلب کنند (هندرشات و همکاران ۱۹۹۹).
بعبارت دیگر این نتیجه تلاش زیادی را می طلبد (کر کولیت۱۹۹۴) پژوهش های دیگر ارتباط ضعیفی را میان جنسیت و سطح های تقلب یافته اند (وایتلی وهمکاران ۱۹۹۹) .
گود نیکلاس و سابرز (۱۹۹۹) ذکر کرده اند که در اینجا شاید تفاوت هایی در درک تقلب میان دختر ها و پسر ها وجود دارد .
کراون و اسپیلر (۱۹۹۸) در۱۸ پژوهش قبلی گزارش داده اند که تفاوت های جنسیتی در رفتار متقلبانه بررسی شدند شش پژوهش یافت شد که نشان دادند که تقلب دختر ها از پسرها بیشتر است .
۲ـ۱۴ـ تقلب در میان دانشجویان حسابداری
حسابداری
تقلب در میان دانشجویان حسابداری چیز جذاب تری برای بررسی می باشد زیرا حرفه حسابداری برای بخش های متفاوتی حیاتی می باشد که با گزارش ها و پژوهش های حسابداری ارتباط دارند . اسمیت وداوی وز نبرگ و هایت (۲۰۰۲) رفتار های متقلبانه را در میان ۶۰۶ کلاسهای آموزشی حسابداری بررسی کرده اند . تاثیر متغیر ها ی متفاوت برروی احتمال تقلب آتی را بررسی کرد ه اند این متغیرها خصوصیات جمعیت شناسی و نگرشی تمایل به رفتار های تقلبی بی طرفانه (خنثی ساز ) تاثیر موانع درون کلاسی و رفتار تقلبی پیشین گزارش شده را شامل می شوند . نتایج حاصله نشان می دهند که تاثیرات اولیه بر روی تقلب آتی موانع درون کلاسی تقلب پیشین و درجه ای راشامل می شوند که به یکی از رفتار های تقلب پیشین بی طرفی مربوط می شوند . هم چنین عملکرد علمی دارای یک تاثیر منفی بر روی تقلب آتی می باشد که از طریق تاثیر گذاری منفی در رفتا رهای خنثی شده روی می دهد . و اساتید دانشجویانی را با نمرات کم تست اولیه همانند یک شیوه ای برای کاهش نیاز به در یافت تقلب برای کسب موفقیت دانشجویان مورد توجه قرار می دهند .در مطالب کسب شده متغییر ها ی متفاوت دلایلی را مورد توجه قرار داده اند که تقلب را افزایش می دهند موضوعات درسی نامربوط وکیفیت آموزشی ضعیف وفقدان ارتباط میان تکالیف درسی و موضوعات درسی برخی از این متغییر ها هستند . برخی محققان معتقدند که وقتی متقلبان با مجازات های کم اهمیت رو به رو می شوند اگر چه تک تک اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه توجه خیلی کمی به کژ رفتاری علمی دارند که دانشجویان مرتکب می شوند آن سبب می شود که تقلب کار احمقانه ای بنظر نرسد .
۲-۱۵-تقلب از دیدگاه زیست شناسان، روانشناسان و جامعه شناسان

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۱۵-۱ـ تبیین‌های زیست‌شناختی

در تبیین‌های زیست‌شناختی، کانون اصلی توجه، ویژگی‌های فردی افراد و سطح تحلیل آنها عمدتاً فردی است. این ویژگی آنها در حوزه دیدگاه های خود قرار می‌دهد که در باب آسیب‌های اجتماعی، پاسخ به دو پرسش زیر را هدف خود می‌دانند:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱ـ چرا افراد کجروی می‌شوند؟
۲ـ چه چیزی افراد را کجروی می‌سازد؟
تبیین‌های زیست‌شناختی معمولاً بر یکی از متغیرهای جسمی ـ زیستی[۱] زیر تأکید دارند که می‌تواند زمینه‌ساز زیستی اینگونه رفتارها باشد و بعدها در خلال کنش‌های متقابل دراز مدت محیطی و اجتماعی، به گونه‌هایی خاص از رفتار کجروانه بدل شود: آسیب‌پذیری‌های ژنتیک، اضافات کالبدی[۲]، یا تعیین کننده‌های جسمی و ساختی[۳] (شکل بدن)، ناهنجاری‌های کروموزومی، بی‌قاعده‌گی‌های زیست‌ شیمی[۴] و . . . آنها مواردی مانند نقص جسمی، عیوب ظاهری اندام (زیستی و زیبایی، نقص خلقت)، ساختمان جمجمه، کروموزوم اضافی، وضعیت خاص ژن‌ها، جنس، سن، نوع خون، وضع مزاج، ضعف، قدرت سوابق بیماری، وضع ترشح فرد و حتی نژاد را علت کجروی می‌دانند و در روایت‌‌‌های متأخر خود، جایگاه مناسبی را نیز برای آثار متغیرهای محیطی و اجتماعی قائل شده‌اند.
امروزه، ترجیحات زیستی کجروی شدیداً مورد انتقاد است. اما این ایده که کجروی از ساختمان زیستی تأثیر می‌پذیرد، مکرراً و در تعابیر گوناگون بیان و شواهدی تجربی در تأیید آن ارائه می‌شود. بعضی از تبیین‌های تجربی زیستی جرم عبارتند از:
– نظریه بازپیدایی ژنتیکی سزار لامبروزو[۵] (اتاویسم[۶])
ـ نظریه سنخ‌بندی کالبدی[۷] ویلیام ا. شلدون[۸]
ـ نظریه ناهنجاری کروموزومی کلاین فلتر[۹].
ـ نظریه لذت‌جویی و دردگریزی آیسنک (سلیمی و داوری، ۱۳۸۶: ۳۰۲ـ۲۸۵).

 

۲-۱۵-۲- تبیین‌های روان‌شناختی

بر تفاوت‌های فردی افراد که براساس عوامل روان‌شناختی نظیر هوش و نوع شخصیت تعیین می‌شود، تمرکز نموده‌اند. روان‌شناسان هر فرد را همچون شخصیت منحصر به فردی می‌دانند که راه یافتن ریشه‌ها و عواملی که فرد را مستعد رفتار انحرافی می‌کند، شناخت ویژگی‌های فردی از نظیر اختلالات شخصیتی، خشم، اضطراب، افسردگی، لذت‌جویی، کم‌هوشی و تعلق خاطر به دیگران است، با ابداع آزمون‌های هوش، تبیین‌های جرم و بزهکاری و جنبه روانی رفتار متمرکز شده است. علاوه بر تأکید روان‌شناسان به دنبال یافتن ارتباط بین جرم یا نوع خاصی از شخصیت، نظیر شخصیت «روان‌رنجور» بوده‌اند. با آغاز قرن بیستم، رویکرد روان‌شناختی جرم توسعه یافت. برخی از عوامل اساسی رویکرد روان‌شناختی شامل مفاهیمی چون عقب‌افتادگی ذهنی، بیماری روانی و پیکربندی شخصیت می‌شود که موجب ارتکاب جرم می‌شود (رحیمی و ادریسی، ۱۳۸۹).
نتیجه تصویری برای موضوع هوش
نمونه‌هایی برجسته از این تبیین‌ها که براساس همین کانون‌های توجه دسته‌بندی شده‌اند عبارتند از: دیدگاه‌های روان پویایی[۱۰]، الگوهای روان‌کاوی[۱۱]، نظریه دلبستگی[۱۲].

 

۲ـ۱۵-۳ـ تبیین‌های جامعه‌شناختی

 

۲ـ۱۵ـ۳-۱ـ رویکرد کارکردی ـ ساختی

تئوری‌های کارکردی ـ ساختاری در این نکته هم داستانند که باید رخدادهای جامعه را «از نقطه نظر نظام اجتماعی» و پایبندی افراد به صول و قواعد و بقای آن نگریست و براساس آن تعیین کرد که افراد طبق آن قواعد عمل می‌کنند یا نه. وانگهی آنها فرض را بر آن قرار می‌دهند که نوعی وفاق درباره رفتارهای صحیح وجود دارد و همچنین وفاق موجب ثبات اجتماعی می‌شود. تأکید تبیین‌های ساختی بر آن است که نظام اجتماعی، موجودیتی یکپارچه و واحد دارد که پیش از هر چیز بر نوعی وفاق ارزشی و هنجاری در میان بخش‌های عمده جامعه استوار است. این وفاق در عین حال دارای نوعی ویژگی‌های کارکردی در جهت محافظت از انسجام جامعه است. و بر همین اساس، اکثریت قریب به اتفاق افراد را از علایق و انگیزه‌هایی مشابه و سو گرفته در همان جهت برخوردار می‌سازد. این تبیین‌ها شکل‌گیری کجروی و جرم را معلول انواعی از «ترتیبات اجتماعی غیر کارکردی» در درون ساختارهای جامعه می‌دانند که فرصت‌هایی کاملاً متفاوت را برای به کار گرفته شدن استعدادهای افراد در راه های شروع اجتماعی پدید می‌آورد. و در بسیاری موارد نیز بسیاری را از فرصت‌های در خور توجه محروم می‌کند. آنها مدعی‌اند این وضع، تفاوت‌هایی را در عمل، میان آرزوها و سوداهای افراد و فرصت‌ها و ابزارهایی را که برای نیل به این آرزوها در اختیار دارند، موجب می‌شود. این تفاوت‌ها، کنش‌ها و فشارهایی را بر قشرهای محروم از فرصت وارد می‌آورد و آنان را به ارتکاب جرم رهنمون می‌شود. براین اساس ساختارگرایان همت خود را مصروف یافتن گونه‌هایی متفاوت این ترتیبات غیر کارکردی (مانند تحصیلات ناکافی، ناملایمات اقتصادی یا بی‌سازمانی اجتماعی، می‌سازند (سلیمی و داوری، ۱۳۸۶: ۳۲۱).
عکس مرتبط با اقتصاد
در سطور زیر برخی از گونه‌های متفاوت این تبیین‌ها را با بررسی مفاد نظریه‌ها و یافته‌هایی را که مطابق با ماهیت پژوهش حاضر می‌باشد، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

۲-۱۵-۳-۲ـ نظریه آنومی[۱۳]

امیل دورکیم[۱۴]، جامعه‌شناس بزرگ فرانسوی و بنیانگذار جامعه‌شناسی، علت همه رفتارهای غیر مادی را در محیط اجتماعی جستجو می‌کند و در نهایت اعتقاد دارد که جرم یک پدیده طبیعی ـ اجتماعی است. او می‌گوید: در هر جامعه‌ انسانی جرم بروز می‌کند. پس جرم ملازم با زندگی اجتماعی است. به عبارت دیگر، جرم یک پدیده طبیعی ـ اجتماعی است. بنابراین بر طبق عقیده‌ وی باید علت‌های آنرا در میان کارکرد ساخت‌های اجتماعی جستجو کرد، نه در حالت‌های روانی فردی و یا محرکه‌های مربوط به آن. بر طبق نظریه وی کارکرد ساخت‌های اجتماعی از خارج بر فرد تحلیل می‌شوند و به وسیله وجدان فردی نشو و نما می کند. وی معتقد است که همه جوامع دارای جرائم مختلف هستند و این امر او ناشی از کارکرد ساخت‌های خود جامعه است. ولی هنگامی که جرائم از یک نسبت معین تجاوز می‌کنند، می‌توان گفت که بیماری اجتماعی پدید آمده و آن وقت پدیده مربوط را می‌توان «غیر عادی» تلقی کرد. این امر بدان معنی است که چنین جامعه‌ای دیگر نمی‌تواند برخی از افراد خود را طبق معیارهای موجود بار آورد و موقعیت‌های آنها را به حد معقول ارتقاء دهد (مساواتی آذر، ۱۳۸۳: ۱۷).
از نظر دورکیم وجود قوانین و هنجارها نشان دهندۀ وجود اخلاقیات مشترک در جامعه است. از نظر او نمی‌توان گفت عملی به این علت که جنایتکارانه است، جریحه‌دار کننده وجدان جمعی است. بلکه برعکس باید گفت عملی که وجدان جمعی را جریحه‌دار می‌کند، جنایتکارانه تلقی می‌شود. ما اعمال را به علت جرم بودن محکوم نمی‌کنیم. بلکه چون ما آنرا محکوم می‌کنیم، جرم هستند (دیلینی، ۱۳۸۷: ۱۵۷).
برنامه تحقیقی دورکیم و جان کلام آثار او، به سرچشمه‌های سامان و بی‌سامانی اجتماعی و نیروهایی مربوط می‌شوند که تنظیم یا عدم تنظیم هیئت اجتماعی را موجب می‌شوند (کرایب، ۱۳۸۴: ۱۳۵).
جامعه سنتی از دیدگاه دورکیم دارای انسجام مکانیکی یا خود به خود بود. یعنی ساختی که متشکل از اجزاء کم و بیش هم‌شکل است. در این ساخت تقسیم کار ساده است، اما یگانگی گروهی قوی است. قانون جوامع سنتی سرکوبگر است که بر مبنای وفاق اجتماعی پدید می‌آید. وجدان جمعی کار نظارت اجتماعی غیر رسمی را عهده‌دار است. حقوق و وظایف افراد معین هستند. دورکیم می‌گوید که افراد در جوامع سنتی قربانی ستم گروهی هستند، یعنی فردیت تحت تسلط روح جمعی قرار دارد و به هیچ وجه امکان رشد نخواهد داشت. بنابراین در این شکل از انسجام کج رفتاری یعنی نقض هنجار به ندرت اتفاق می‌افتد و با سرکوب شدید از جانب جامعه همراه است. در این شرایط قانون نوشته شده وجود ندارد. به محض اینکه قوانین نوشته شوند یعنی لزوم یک راه‌حل قطعی‌تر وجود دارد. دقیقاً زمانی که انسجام مکانیکی تضعیف گردد، یعنی توسعه آنچه دورکیم کارکردهای تخصصی می‌خواند، کارکردها و تخصص‌های جدید در تقسیم کار ارگانیک شکل می‌گیرند. هریک از افراد حوزه عمل خاص خود را دارند. بنابراین روح جمعی بخشی از جهان فرد را رها می‌سازد تا تخصص‌ها رشد کنند. در انسجام مکانیکی که نقش‌ها تخصصی نیستند، رابطه‌ای نزدیک میان خصایص ارثی و فردی وجود دارد، اما در انسجام ارگانیک با تقسیم کار تخصصی باید خصایص و استعدادهای ذاتی پرورش یابد.
اما با ضعیف شدن روح جمعی و آزاد شدن فرد از سلطه آن زمینه‌های دیگری شکل می‌گیرند که امکان کج رفتاری را پدید می‌آورد. دورکیم معتقد است که اقتدار اخلاق در یک جامعه تا جایی برای مردم قابل قبول است که این اخلاق با شرایط مادی زندگی مطابقت داشته باشد. به عبارت دیگر، اقتدار اخلاقی درصورتی اعتبار خواهد داشت که برای افرادی که درگیر فعالیت در جامعه همواره در حال تغییر و تحول هستند، با معنی باشد. حال اگر افراد با انسجام نقش‌هایی گردند که با استعدادهایشان مطابقت نداشته باشد، وضعیت آنومیک پیش می‌آید. در شرایط آنومیک که بیماری جامعه مدرن است به علت تضعیف هنجارها، زمینه‌ مناسب کج‌رفتاری فراهم می‌شود. بنابراین دورکیم به تحولات سریع اجتماعی در انسجام ارگانیک توجه دارد و با تقسیم کار اجباری که در انسجام ارگانیک پدید آمده مخالف است. گسترش تقسیم کار و تضعیف روح جمعی در عین حال که میزانی از آزادی به انسان می‌دهد، اما می‌تواند خطرات دیگری را در پی داشته باشد و آن سلطه خواست‌های بی‌انتهای فرد است.
منبع اصلی کج‌رفتاری در انسجام ارگانیک دو بعد دارد؛ اول شرایط آنومیک که در اثر تغییر و تحول سریع به وجود می‌آید و شرایطی است که اخلاق اجتماعی دچار حالت اغتشاش شده باشد، یعنی ارزش‌های اخلاقی با شرایط مادی جدید زندگی مطابقت نداشته باشد و روح جمعی نتواند تمایلات بشر را منظم کند. بعد دیگر آن گسترش اهمیت فردگرایی است که در عین حال که می‌تواند باعث پیشرفت اندیشه و خلاقیت گردد، از جانب دیگر هم تأکید زیاد بر فردگرایی می‌تواند باعث شکل‌گیری هنجارهایی گردد که توسعه آرزوهای فردی و محدود نشده را تشویق می‌کنند. در حال دوم در ضمن اینکه فرد از ارزش‌های جمعی پیروی می‌کنند، یعنی در جامعه وفاق قوی وجود دارد. فرد مرتکب کج‌رفتاری می‌شود. زیرا هنجارهای جامعه خود کج‌رفتاری را تشویق می‌کنند. در جامعه‌ای که دنبال کردن خواست‌های فردی زیاد مورد تأکید قرار گیرد، هنجارهای فردگرایی که مورد قبول هم هست، باعث تشویق فرد به کج‌رفتاری می‌گردد (ممتاز، ۱۳۸۱: ۵۷ـ۵۵).
رابرت کی مرتون[۱۵] جامعه‌شناس آمریکایی نظریه دورکهایم را در این جهت تکمیل می‌کند. او می‌گوید آنومی حاصل شرایط نابسامان ساختاری است. وضعیتی که بین اهداف و هنجارهای فرهنگی (نیازها و ارزش‌های اجتماعی) و امکانات موجود در بستر هر قشر اجتمعای، تفاوت فاحش وجود داشته باشد. در یک جامعه پایدار یک تعادل بین اهداف اجتماعی ـ فرهنگی و راه های پذیرفته شده از سوی عامه مردم برای دستیابی به آنها وجود دارد. آنومی وقتی شروع می‌شود که این رابطه متعادل، به هم بخورد. بنابراین آنومی از نظر مرتون حاصل شرایطی است که در آن هنجارها به عنوان شیوه‌های جمعی حصول موفقیت نمی‌توانند به خوبی عمل کنند. در نتیجه شیوه‌های فردی برای رسیدن به موفقیت جایگزین می‌شوند (پویافر، ۱۳۹۰).
در هر حال مرتون، یکپارچگی و انسجام اجتماعی را حالتی در یک نظام اجتماعی یا جامعه تعریف می‌کند که میان این‌دو ساخت اساسی یعنی اهداف و وسایل نهادی شده تعادل برقرار باشد و البته این تعادل، حالت نسبی دارد و بر خلاف نظریه کارکردی کلاسیک مطلق نیست. در چنین جامعه‌ای، برای اکثر افراد آن برای نیل به موفقیت و اهداف اساسی فردی و اجتماعی مشکلی ندارد و تقریباً اکثریت می‌توانند از طریق هنجارها و مقررات اجتماعی معمول و مرسوم به موفقیت دست یابند. اما از نظر مرتون یک جامعه یا نظام اجتماعی می‌تواند در حالت سوء یکپارچگی به سر برد. سوء یکپارچی وضعیتی است که در آن تعادل ساختاری در تهدید قرار گرفته باشد. وضعیتی که در آن تأکید بر وسایل نهادی شده کمتر از تأکید بر اهداف نهادی شده باشد. در چنین وضعیتی از طریق نهادهای تعلیم و تربیت و رسانه‌ها روی شخصیت آرمانی جامعه تأکید و تبلیغ بسیار می‌شود و تحرک اجتماعی فراوانی از افراد به سوی آن شخصیت آرمانی انتظار می‌رود. اما برای همگام و اکثریت افراد آن جامعه راه ها و شیوه‌های نیل به این هدف آرمانی فراهم نیست. موانع جدی بر سر نیل هنجارمند افراد به سوی موفقیت مطلوب وجود دارد (معیدفر، ۱۳۷۹: ۳۳).
او معتقد است که در بعضی از ساخت‌های اقتصادی و اجتماعی فرصت‌های قانونی برای به دست آوردن چنین موفقیتی (مثلاً شغل و تحصیل) به‌طور همگانی و عادلانه در جامعه توزیع نشده است. اگرچه بیشتر مردم می‌توانند بعضی از مشاغل را به دست آورند، ولی توانایی دسترسی به مشاغل بالا فقط برای افراد خاصی فراهم است؛ برای مثال فرد جوانی که توانایی‌هایش در حد متوسط است شانس کمی برای کسب ثروت و شهرت از راه های قانونی و مشروع دارد، در نتیجه راه تخلف از قانون را برای رسیدن به آن موفقیت انتخاب می‌کند؛ بنابراین جرم از ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نشأت می‌گیرد. همه اعضای جامعه در ارزش‌های مشترک سهیم‌اند و وفاقی جمعی درباره ارزش‌ها در جامعه وجود دارد، ولی چون اعضای جامعه به لحاظ ساختاری اجتماعی در موقعیت‌های مختلفی قرار می‌گیرند، برای درک ارزش‌های مشترک فرصت‌های مساوی ندارند و چنین وضعی ممکن است موجب انحرافات اجتماعی شود (احمدی، ۱۳۸۴: ۵۱). بنابراین واکنش‌های زیر از سوی افراد جامعه که ناشی از رفتارهای بین اهداف فرهنگی و راه ها و وسایل دستیابی به آن اهداف است، انجام می‌شود:
۱ـ همشکلی[۱۶]: این رفتار اجتماعی وقتی به وجود می‌آید که بین اهداف (یعنی: نیازهای تولید شده در فرهنگ و جامعه) و امکانات (یعنی: ارضای آن نیازها) در هر قشری، هماهنگی وجود داشته باشد.
۲ـ نوآوری[۱۷]: وقتی فقط اهداف پذیرفته شوند، اما نه امکانات و طرق دستیابی به آن، در آن صورت مرتون آنرا نوآوری می‌نامد. و راه ها و وسایل غیر مشروع و غیر قانونی را انتخاب کرده‌اند.
۳ـ در جائیکه ابزار و امکانات پذیرفته می‌شوند، اما نه اهداف، مرتون آنرا پیروی و رعایت عادات و رسوم[۱۸] می‌نامد. در این مورد عموماً به رفتار افراد بوروکراتیک اشاره می‌شود و یا کسانی که در قالب‌های کلیشه‌ای، تمام کوشش خود را به عمل می‌آورند که ذره‌ای ریسک نکنند و قوانین را بدون درک محتوای آن، در جزئیات عمل وارد نمایند.
۴ـ وقتی هر دو (هم اهداف و هم امکانات دستیابی به آن) نفی شوند، مرتون آن رفتار را عزلت[۱۹] گزیدن یا بی‌تفاوتی[۲۰] می‌نامد. این رفتار در معتادان به مواد مخدر و الکلی‌ها دیده می‌شود.
۵ـ یک نوع رفتار دیگر شبیه نوع قبل، آنست که افراد هم اهداف موجود و هم امکانات موجود را نفی می‌کنند، اما در مقابل اهداف و امکانات دیگری را قبول دارند. در آن صورت مرتون این طبقه را شورش[۲۱] می‌نامد (رفیع‌پور، ۱۳۸۰: ۲۴۱ـ۲۳۱).
منتقدین مرتون معتقدند که اگرچه مرتن تا حدودی نظریه آنومی دورکیم را توسعه داده و به نارسایی‌های موجود در فرهنگ و ساخت اجتماعی توجه نموده و در تبیین انحرافات اجتماعی، آنومی را از منظر گسیختگی در ساخت فرهنگی نگریسته است، ولی در بیشتر رفتار مجرمانه و بزهکارانه گروه های فقیر و محروم جامعه را بررسی کرده که از ویژگی‌های رهیافت محافظه‌کارانه موجود در تبیین‌های ساختی ـ کارکردی است. این درحالی است که گروه های موفق و ثروتمند جامعه نیز مرتکب جرم و بزهکاری می‌شوند که جرایم یقه سفیدان نمونه‌ای از انحرافات اجتماعی این گروه هاست؛ بنابراین نظریه مرتون توانایی تبیین جرایم سازمان یافته افراد طبقات بالا و برگزیدگان قدرت نظیر اختلاس و ارتشا را ندارد. به علاوه، مرتون افراد را در موقعیت‌های ثابتی فرض می‌کند که برخی مناسب برای همنوایی و برخی مناسب برای انحراف اجتماعی‌اند. این در حالی است که در واقعیت اجتماعی افراد نقش‌هایی ایفا می‌کنند که در بسیاری از موارد مختلط و آمیخته است (احمدی، ۱۳۸۴: ۵۳).

 

۲-۱۵-۳-۳- بی‌هنجاری تالکوت پارسونز[۲۲]

جامعه‌شناس آمریکایی، تالکوت پارسونز، اظهار می‌دارد که بی‌هنجاری حالتی است که در آن تعداد زیادی از افراد در مقیاس گسترده‌ای فاقد انسجام گروهی تعیین شده توسط الگوهای نهادی و ثابت، که لازمه بقای فردی و کارکرد مطلوب در نظام اجتماعی مستقر می‌باشد، هستند. از آنجا که فقدان انسجام مانع از تحقیق ثبات فردی می‌گردد، عدم ثباتی که از آن ناشر می‌شود، به وجود آورنده نوعی پیشداروی روان بیمارانه‌ای از دیدگاه عده زیادی افراد است که در اندیشه کارکرد نظام اجتماعی هستند. در نهایت می‌توان نتیجه گرفت که بی‌هنجاری موجد نوعی بی‌نظمی در سطح جمعی است که از طریق اختلال در کارکرد نظام اجتماعی متمایز می‌شود.
بنابراین شرایط خاص فرهنگی به اتکاء الگوهای ثابت نهادی جامعه در کیفیت انسجام گروهی به مداخله می‌پردازد. اما در اینجا این سوال پیش می‌آید که مسأله بی‌هنجاری از کجا ناشی می‌شود؟ آیا تغییراتی در شرایط اجتماعی رخ می‌دهد و تعاریف قبلی از شرایط شکل گرفته را دگرگون می‌کند، و یا تحولاتی که در روش‌های جاری زندگی اتفاق می‌افتد، وضع را برای ایجاد بی‌هنجاری مناسب می‌کند؟ میزان معینی از بی‌هنجاری ضرورتاً با هر نوع نظام اجتماعی، شخصی و فرهنگی ملازمه دارد. به نحوی که هیچگاه نمی‌توان توافق مطلق و کاملی را میان این سه نظام در شرایط خاص جامعه مشاهده کرد. اما فقدان انسجام مجموعه این نظام در شرایط خاص جامعه وقتی مطرح می‌شود که میزان بی‌هنجاری از حد متعارف تجاوز می‌کند و نمی‌توان آنرا در ردیف محرک‌های پویایی فرهنگی به حساب آورد. به‌طوری که پارسونز اشاره می‌کند، عکس‌العمل‌های افراد در مقابل بی‌هنجاری، از طریق حالت فقدان تأمین عمومی که غالباً با بحران‌های ناشی از تشویش، نگرانی و پرخاشگری مرتبط است آشکار می‌شود (محسنی، ۱۳۹۰: ۵۷)
۲-۱۶ـ مدل نظری پژوهش
جدول ۲-۳ مدل نظری پژوهش
عدم کنترل و نظارت
فقدان علاقه
شکل گیری روابط
فقدان انگیزه
راحت طلبی
ضعف اسلامی
ضعف ایمان
متغیر های زمینه ای
بخش دوم
پیشینه تحقیق
۴-۱- تحقیقات داخلی
گل پرور و خاکسار (۱۳۸۷)عوامل اخلاقی و ارزشی مرتبط با عمل تحصیلی دانشجویان این تحقیق با هدف بررسی نقش اخلاق تحصیلی رفتار مدنی – تحصیلی وعدالت آموزشی و تعهد و فریبکاری در عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه به مرحله اجرا در آمد. برای دستیابی به هدف پژوهش ۲۹۲ دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد خوراسگان اصفهان جهت پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه عدالت آموزشی و پرسشنامه اخلاق تحصیلی پرسشنامه رفتار مدنی تحصیلی و تعهد تحصیلی بوده است .در این پژوهش رضایت از نتیجه دو متغییر واسطه ای در پیوند میان عدالت آموزشی با فریب کاری تحصیلی و رفتار های مدنی – تحصیلی در دانشجویان در نظر گرفته شده اند.
اجاقی و کیوان ارا و سهرابی و پایی(۱۳۹۰) تحلیل آسیب شناسی تقلب و سرقت علمی براساس یک تحقیق کیفی امروزه با پدیدار شدن نهادی بنام دانشگاه که مسئولیت تربیت علمی و اخلاقی نسل تحصیل کرده و متخصص را بر عهده دارد دیگر ابعاد سرقت علمی به افراد خاصی محدود نمی ماند بنابراین شایسته است برای پیشگیری از روند رو به رشد پدیده تقلب علمی به ریشه ها پرداخت این پژوهش با بهره گرفتن از مصاحبه عمیق انجام شده است شرکت کنندگان صاحب نظرانی از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ۸۹-۹۰ بوده اند و نتایج این پژوهش علل موثر در شکل گیری تقلب و سرقت علمی در جامعه دانشگاهی در پنج گروه فرهنگی پژوهشی واقتصادی واجتماعی وآموزشی به دست آمدند و نتایج بدست امده در دو گروه عوامل بیرونی و درونی دسته بندی شدند عوامل درونی مربوط به استعدادها و ادراک و دریافت های خود شخص از طریق کانال های خانواده و جامعه بودند .
وکیلی فردو جبار زاده کنگر لویی و احمدی (۱۳۹۰)ویژگی های تقلب در صورتهای مالی
در این مقاله به بررسی ماهیت تقلب انواع متفا وت تقلب های صورت های مالی و چگونگی ارتکاب این تقلبها می پردازد .

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:13:00 ق.ظ ]