جدول۲- ۳٫ مقایسه موضوع و مضمون
عنوان داستان مأخذ در حدیقه و مصیبت نامه موضوعدرمصیبتنامه وحدیقه مضموندرمصیبت نامه و حدیقه
وبای گاو رک.(سنایی،۶۴۷:۱۳۵۹) مشترک مشترک
رک.(عطار،۳۴۷:۱۳۸۶)
شناختن قدر دین رک.(سنایی،۴۶۰:۱۳۵۹) مشترک مشترک
رک.(عطار،۴۴۱:۱۳۸۶)
مرگ اسکندر رک.(سنایی،۴۱۲:۱۳۵۹) مشترک مشترک
رک.(عطار،۱۹۳:۱۳۸۶)
مرگ عاشق رک.(سنایی،۳۲۷:۱۳۵۹) مشترک مشترک
رک.(عطار،۲۲۸:۱۳۸۶)
گفتگوی عیسی وابلیس رک.(سنایی،۳۲۹:۱۳۵۹) مشترک مشترک
رک.(عطار،۲۷۲:۱۳۸۶)
عشق صوفی(مرد)بهزن رک.(سنایی،۳۳۲:۱۳۵۹) مشترک مشترک
رک.(عطار،۳۳۵:۱۳۸۶)
مطابق جدول عنصر موضوع و مضمون درتمامی شش داستان مورد قیاس مصیبتنامه و حدیقه یکسان است.
تعداد شخصیتهای اصلی در داستانهای موردنظر حدیقه، شامل شش شخصیت، “عیسی مریم”، “عمر”، “اسکندر”، “مرد”، “عاشق”، “مرد جوان”میشود که هیچکدام از این شخصیتها پویا و متحول نشدهاند و تمامی شخصیتها ایستا هستند. همچنین تمامی شخصیتهای یاد شده ساده و سه شخصیت”مرد”، “عاشق” و”مرد جوان”شخصیت نوعی هستند. در میان این شخصیتها هیچ شخصیت جامع و تمثیلی مشاهده نمیشود.
تعداد شخصیتهای فرعی حدیقه یازده شخصیت است که شامل آنیکی (یک) آنیکی (دو)، آندگر (یک)، آندگر (دو)، اصحاب صفه، عبدالله عمر، ابلیس، زن، خواهر، یکی و همسایه میشود که هیچکدامشان پویا ومتحول نشدهاند و تمامی شخصیتها ایستا و ساده هستند، در میان این شخصیتها هیچ شخصیت جامع و تمثیلی به چشمنمیخورد. از میان این شخصیتهای فرعی، هفت شخصیت نوعی هستند که به عنوان نمونه میتوان به شخصیت همسایه در داستان وبای گاو اشاره کرد.
در داستانهای موردنظر مصیبتنامه شش شخصیت “مرد ابله”، “اسکندر”، “مرد”، “عاشق”، ” عمر” و” عیسی” شخصیتهای اصلی داستانها هستند که هیچکدام از این شخصیتها پویا و متحول نشدهاند و هر شش شخصیت یاد شده ایستا و ساده هستند. در شخصیتهای مقدس مانند حضرت عیسی ایستایی، مثبت است اما ایستایی در بقیه شخصیتها ویژگی مثبتی به حساب نمیآید و میبایست تغییر و تحول و حرکت داشته باشند. در میان این شخصیتها هیچ شخصیت جامع و تمثیلی مشاهده نمیگردد.
در داستانهای مورد نظر مصیبتنامه شش شخصیت” پسر”، ” ابلیس”، ” دختر”، ” خادم “، “خواهر” و”سائل” شخصیتهای فرعی داستانها هستند که هیچکدام از این شخصیتها پویا ومتحول نشدهاند و تمامی این شخصیتها ایستا و ساده هستند. در میان این شخصیتها هیچ شخصیت جامع و تمثیلی دیده نمیشود. از این تعداد پنج شخصیت” پسر”، “دختر”، ” خادم”، “خواهر”و”سائل” شخصیت های نوعی هستند.
لحنعمومی در شش داستان از داستانهای مورد نظر مثنوی جدی و تنها در داستان “وبای گاو “لحن عمومی” هم جدی و هم طنزآمیز” است. لحن شخصیتها در داستانهای مثنوی به این شرح است.در داستان”وبای گاو” لحن مرد، اعتراضی و شکوهآمیز، در داستان ” گفتگوی عیسی با ابلیس” لحن ابلیس، غرورآمیز و متکبرانه و لحن عیسی مریم، تحقیرآمیز و سرزنشآمیز، در داستان “مرگ اسکندر”، لحن آنیکی (یک و دو) معمولی و لحن آندگر (یک و دو) معمولی، لحن اسکندر، جدی و محکم، در داستان”شناختن قدر دین” لحن عمر، اعتراضی و عتابی و لحن عبدالله عمر، خود ستایانه است. در داستان” عاشق شدن مرد جوان بر زن” لحن مرد جوان، تغزلی و ستایشی و لحن زن استدلالی و سرزنشآمیز، در داستان” مرگ عاشق “لحن عاشق، تغزلی و لحن یکی، سؤالی و تعجبی است. لحن عمومی در هر شش داستان از داستانهای مورد نظر مصیبتنامه جدی است. لحن شخصیتها در مصیبتنامه به شرح زیر است.
در داستان “مرگ عاشق”، لحن عاشق، استدلالی و تغزلی و لحن سائل، سوالی و تعجبی است. در داستان” عاشق شدن صوفی به زن”، لحن صوفی، تغزلی و ستایشآمیز و لحن دختر، سؤالی و استدلالی است. در”داستان، شناختن قدر دین” لحن عمر، خطاب به پسرش روشنگرانه و عتابی است، در داستان” مرگ اسکندر “لحن اسکندر محکم وجدی است. در داستان “گفتگوی عیسیمریم با ابلیس” لحن عیسیمریم تحقیرآمیز وسرزنشآمیز و لحن ابلیس غرورآمیز و متکبرانه است و در داستان “وبای گاو” لحن مرد ابله، شکایتآمیز و اعتراضی است. عنصر دیدگاه یا زاویه دید در تمامی داستانهای مورد قیاس حدیقه و مصیبتنامه سوم شخص مفرد است.
عنصر مورد بررسی دیگر، عنصر تکگویی است. در داستانهای مورد نظر مثنوی، دو “داستان وبای گاو”و”مرگ عاشق” تکگویی از نوع درونی دیده میشود و در چهار داستان دیگر هیچ نوع تکگویی به چشمنمیخورد. در داستانهای مصیبتنامه چهار داستان بدون تکگویی است نظیرداستان “شناختن قدر دین”. داستان وبای گاو از نوع درونی و داستان عاشق شدن صوفی به دختر از نوع حدیث نفس دارد.
عنصر گفتگو، عنصر دیگری است که در این داستانها مورد بررسی قرار گرفتهاست. تمامی داستانهای مورد قیاس حدیقه ومصیبتنامه عنصرگفتگو دارند. دیگر عنصر مورد بررسی عنصرصحنه است که شامل محلجغرافیایی داستان، زمان یا عصر وقوع حادثه و کار و پیشه شخصیتهاست. در داستانهای مورد نظر حدیقه محل جغرافیایی سه داستان مشخص است نظیر داستان “وبای گاو “. سه داستان محل جغرافیایی ندارد نظیر داستان مرگ عاشق. زمان یا دورهی وقوع حادثه در سه داستان به صورت مشخص ذکر شده است نظیر داستان گفتگوی” عیسی با ابلیس” و در داستان” عاشق شدن مرد جوان به زن” به صورت مبهم ذکر شدهاست. دو داستان “وبای گاو” و داستان” مرگ عاشق” فاقد زمان یا دورهی وقوع حادثه هستند.
در چهار داستان ازداستانهای مورد مقایسه مصیبتنامه محل جغرافیایی ذکر نشدهاست که به عنوان نمونه میتوان از داستان ” شناختن قدر دین” یادکرد. در داستان “وبای گاو ” محل جغرا فیایی به صورت مشخص و در داستان “عاشق شدن صوفی به دختر” محل جغرافیایی به صورت مبهم آمده است. زمان و دورهی وقوع حادثه در سه داستان به صورت مشخص ذکر شدهاست نظیر داستان ” دانستن قدر دین”و در سه داستان زمان وقوع حادثه ذکر نشدهاست نظیر داستان مرگ عاشق. در هیچ یک از داستانهای مورد نظر مثنوی برای شخصیتها کار و پیشهای ذکر نشدهاست. در میان داستانهای مصیبتنامه در داستان”وبای گاو” برای تنها شخصیت داستان، کار و پیشه ذکر شدهاست و در پنج داستان دیگر برای هیچیک از شخصیتها کار و پیشهای ذکر نشدهاست. نظیر داستانهای “مرگ عاشق “و “مرگ اسکندر”.
در تمامی داستانهای مورد نظرحدیقه، هم توصیف از زبان راوی و هم توصیف اززبان شخصیتها به صورت گفتگومحور و کنشمحور به چشممیخورد. در داستانهای موردنظر مصیبتنامه نیز در تمامی داستانها توصیف اززبان راوی و اززبان شخصیتها به صورت گفتگومحور دیده میشود که به عنوان نمونه میتوان از داستان های”مرگ اسکندر” و “عاشق شدن مرد به زن “نام برد. در پنج داستان، توصیف از زبان شخصیتها به صورت کنشمحور دیدهمیشود نظیر داستان مرگ عاشق. درتمامی داستانهای حدیقه و مصیبتنامه عنصرگفتگو در ساخت فضا موثر بودهاست و عنصر تکگویی فقط در دو داستان از حدیقه و دو داستان از مصیبت نامه در ساخت فضا موثر بوده است که به نمونههایی از آنها اشاره شد. عنصر مورد بررسی دیگر عنصر زبان است. بخش داستانی در هر شش داستان مورد مقایسه حدیقه و مصیبت نامه ساده و روان وبه دور از آرایشهای کلامی است. در بخش غیرداستانی داستانهای حدیقه، تنها در داستان”مرگ عاشق” کاربرد مفاهیم، لغات و تعبیرات و مفردات قرآنی، قرآن، احادیث دیدهمیشود. داستانهای موردنظر مصیبتنامه فاقد بخش غیر داستانی هستند.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:41:00 ق.ظ ]